پیشینه ی آموزش در چین باستان

از دانشنامه ملل

در طول تاریخ بلند توسعه و پیشرفت چین، نیاکان مردم این سرزمین در زندگی و تولیدات خود، دانش و تجربه­ های مختلفی را کسب کرده ­اند. نسل­ های پیشین برای کمک به ادامه­ ی حیات نسل­ های جدید، به طور طبیعی تجربیاتشان را در مورد استفاده از آتش و دیگر ابزارها به آنان منتقل می­ ساختند. از این طریق بود که آموزش ­های ابتدایی شکل گرفت.

ظهور نخستین مدارس در جامعه ی ابتدایی چین

بر اساس اسناد تاریخی، «سُوی رِن (Sui Ren) به مردم آموزش داد تا از آتش برای پختن غذا استفاده کنند، و فو شی (Fu Xi) به مردم چگونگی شکار کردن را آموخت چون جانوران فراوانی وجود داشت». سپس «توسط شِن نونگ (Shen Nong)[i] به مردم آموزش داده شد تا بذرهای کشاورزی را کِشت کنند». همه­ ی این فعالیت­ ها می­ توانند در قلمرو آموزش قرار گیرند. ولی این­ها آموزش ­های پایه ­ای و ساده ­ای بودند که برای تولید و ادامه­ ی زندگی آموخته می شدند، بدون این که مکان خاص و ویژه ­ای برای آموزش یا فراگیران آن ها وجود داشته باشد. به هر حال، در این دوران، سازمان رسمی آموزشی وجود نداشت.

نخستین مدارس در چین باستان

وقتی این افراد احساس کردند لازم است دانش و تجارب به دست آمده را با آگاهی و طبق برنامه ریزی به فرزندان خود منتقل کنند، زمینه برای ایجاد مؤسسات خاص آموزشی فراهم شد.

ظهور و سقوط مدارس ابتدایی در چین

بر اساس مدارک تاریخی، مدارس ابتدا در دوران سلسله­ ی شیا(Xia) (2100 تا 1600 پیش از میلاد) پدید آمدند. وجود مدارس را نه تنها می­ توان از طریق مدارک تاریخی اثبات کرد، بلکه از طریق یافته­ های باستان شناسی، به ویژه از نوشته ­های روی استخوان­ ها یا لاکِ لاک پشت­ های خرابه­ های یین هم می­ توان به این حقیقت پی برد. در آن زمان مدارس «شیانگ» (Xiang)، «شیائو» (Xiao) یا «شو» (Xu) نامیده می شدند.

مدارس دیگر«شوه» (Xue)، «دَ شوِه» (Da Xue) یا «گو زونگ» (Gu Zong) نام داشتند. در این ایام، کم کم مدارس دولتی ایجاد و بیش از پیش توسعه پیدا کرد. در این مدارس نوشتن و ریاضیات آموزش داده می شد و آموزش در زمینه­ های دینی، امور نظامی، آیین ­ها و به ویژه موسیقی نیز مورد تأکید بود.

در دوران جو غربی (قرن یازدهم تا سال 771 پیش از میلاد)، یک نظام واقعی آموزشی مدرسه ­ای آغاز به کار کرد. در آن زمان، دو سیستم آموزش وجود داشت: مدارس ملی و مدارس محلی. مدارس ملی مدارس مرکزی دولتی بودند که در منطقه ­ی پادشاهی و پایتخت کشور­های وابسته به حکومت مرکزی دایر می شدند.

مدارس محلی، مدارس دولت­ های محلی بودند که در مناطق تحت مدیریت مدیران محلی قرار داشتند. در این دوران، آموزش بر محور «هنرهای ششگانه» متمرکز بود که عبارتند از: آداب و رفتار، موسیقی، تیر اندازی، ارابه­ رانی، نوشتن و ریاضیات. از اواسط تا اواخر دوران سلسله­ های بهار و پاییز، مدارس خصوصی پا به عرصه ­ی وجود گذاشتند، و به سرعت در همه جا گسترش یافتند.

مدارس دولتی در چین باستان

در نتیجه ­ی سقوط حکومت اشرافی، سیستم مدارس دولتی سلسله­ های شیا، شانگ و جو غربی، از میان رفت. به محض وقوع این اتفاق، به سرعت مدارس غیردولتی شکل گرفتند. روش­ های قدیمیِ اداره­ ی مدارس دولتی سه سلسله­ یِ پیشین به فراموشی سپرده شد، و روش جدیدتری که آزادی بیشتری به مدارس غیردولتی می ­داد، به کار گرفته شد. این موضوع تأثیر ژرفی در توسعه ­ی سیستم بعدی مدارس با مدیریت دولتی گذاشت. در عصر سلسله مینگ(1644-1368 میلادی)، روش جدیدی برای کارآموزی در مدیریت آموزشی (عالی ترین مؤسسه ی آموزشی) ایجاد شد. دانشجویانی که در این مؤسسه تحصیل می کردند به مدت سه تا شش ماه برای کارآموزی به ادارات دولتی فرستاده می شدند.

مدارس خصوصی، شکل جدیدی از آموزش بود که ریشه در زوال مدارس دولتیِ تحت سیستم برده داری دارد. پیدایش آن­ ها نه تنها توفیقاتی برای تحقیقات علمی و فرهنگی به وجود آورد و موجب شکوفایی مکاتب مختلف فکری شد، بلکه موجب پرورش تعداد زیادی از شخصیت ­های برجسته و با ذوق و استعدادی شد که به شکل گیری سلسله­ ی متمرکز فئودالی خدمات شایسته ­ای کردند. به طور کلی، مدارس خصوصی در جامعه ­ی فئودالی با دو جنبه زیر مشخص می­ شوند.

1- به طور نسبی، یک سیاست اجرایی آموزش آزاد و سبک آموزشی خاصی ایجاد شد که موجب پیشرفت و توسعه ­ی جامع تفکر علمی، فناوری، فرهنگی و آموزشی فئودالی چین در جامعه ­ی فئودالی شد.

2- مدارس خصوصی نقش مهمی در ترویج علم و فناوری و هنر و ادبیات چین باستان ایفا کردند.

مدارس خصوصی در چین باستان

در طول تاریخ، مدارس خصوصی، با موفقیت بار مسئولیت آموزش ابتدایی در جامعه ­ی فئودالی را بر دوش کشیده و از تلاش­ های ناچیز دولت حمایت کرده است. از آنجا که دولت از نظر مالی مشکل اداره­ ی مدارس ابتدایی را داشت، این مسئولیت را مدارس خصوصی بر دوش کشیدند. این مدارس بنیاد آموزش در جامعه ­ی فئودالی را شکل دادند، و در طول قرن­ ها معلمان زیادی به تدریج گروه کاملی از متن­ ها و کتاب­ های آموزشی معلومات عمومی، اخلاقیات و ... را تولید کرده، و جذب این گونه مدارس شدند.

اولاً، آن­ ها بر ترکیب آموزش و تحقیق تأکید داشتند و جو آزاد بحث و مناظره پیرامون مشکلات علمی در آنجا پرورش می­ یافت.

دوماً، آموزشگاه ­ها بر ترکیب دانشجویان، بین مطالعات خصوصی و راهنمایی معلمان تأکید داشتند، و بر اهمیت پرورش توانایی و استعداد دانشجویان برای تعقیب مطالعات مستقل خود اصرار می ­کردند.

سوماً، آنان در نظر داشتند محیطی طبیعی و ایده ­آل (ساختمان محیط آموزشگاه) و یک محیط فرهنگی هماهنگ (رابطه­ ی بین دانشجویان و اساتید) ایجاد کنند، و سنت خوب احترام گذاشتن دانشجویان نسبت به استادان، و محبت استادان نسبت به شاگردانشان را به ارث گذاشته و توسعه دهند.

به طور خلاصه، سیستم مدرسه ­ای در جامعه ­ی فئودالی چین اساساً ترکیبی از مدارس دولتی، مدارس خصوصی و مدارج عالی تر آن­ ها، آموزشگاه ­های عالی بود. مدارس دولتی نقش اساسی در جامعه ­ی فئودالی داشتند، ولی وقتی که این نوع از مدارس دولتی با سقوط سلسله­ ها تنزل می ­کردند، به جای آن­ ها مدارس خصوصی توسعه یافته و پیشرفت می ­کردند. قابل ذکر است که ساختار دوره­ های آموزشی در سرتاسر چین بر محور آموزش ­های اخلاقی به عنوان پایه و اساس آموزش متمرکز، و از ویژگی ­های اصلی آموزش سنتی و اخلاقی بود.[۱]

نیز نگاه کنید به

پاورقی

[i] - امپراتور زرد که به پدر ملت چین هم مشهور است. مترجم.

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم، ص۱۲۰۸.