انقلاب ژوئیه 1952 مصر

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
جمال عبد الناصر

اعتراضات مردمی در طول سال‌های پس از جنگ به ادامه حضور اشغالگران انگلیسی در مصر و ادامه بحران‌های سیاسی و اقتصادی که نشان از ناتوانی دولت‌های پی در پی و نظام پادشاهی حاکم داشت، تأثیرات خود را در ارتش به ویژه در میان گروهی از افسران که از سال 1944 به طور سری روابطی را با یکدیگر برقرار کرده و انتقاداتی به روند اداره امور کشور و حضور اشغالگران داشتند، بر جای گذاشت و حس همگرایی با ملت را در میان آنان پدید آورد. حضور نیروهای نظامی مصری در جنگ فلسطین و عدم موفقیت در این مأموریت و نیز از دست دادن تعدادی از همراهان در این جنگ، عاملی برای تقویت و تحکیم پیوند میان نظامیانی شد که بعدها نام خود را افسران آزاد گذاشتند. آنان پس از این شکست[۱] که وجود خیانت، رشوه و فساد را در اداره امور ارتش آشکار ساخت،[۲] و در تحلیل روند تحولات به این نتیجه رسیدند که دشمن، تنها اسرائیل نیست، بلکه اشغالگران انگلیسی و طبقه حاکم در این کشور نیز در زمره دشمنان اصلی مصر هستند. چنان شد که این گروه افسران به رهبری جمال عبد الناصر و با احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت کشور، سه محور اساسی را مبنای تلاش‌های آینده قرار داد[i]: نابودی استعمار و حامیانش، تأسیس ارتشی قدرتمند و تشکیل حکومتی پارلمانی. گام اول برای تحقق این اهداف سه گانه، از میان برداشتن نظام حاکم بود. برای این مهم نیز آماده‌سازی جامعه به ویژه جریان‌های اصلی و رهبران انقلابی یک ضرورت بود؛ لذا گروه افسران آزاد، اقدام به تهیه و توزیع مخفیانه اعلامیه‌هایی کرد که طی آن به عملکرد حکومت و عدم حمایت از نیروهای ملی در برابر اشغالگران اعتراض شده بود. اعضای گروه همچنین برای جلب حمایت‌های جامعه و هماهنگی‌های ضروری برای اقدامات بعدی، ارتباطاتی را با رهبران جریان‌های سیاسی و انقلابی برقرار کردند و در این تماس‌ها و هماهنگی‌ها، مشخص شد که غیرنظامیان آمادگی چندانی برای مشارکت مستقیم در انقلاب علیه نظام حاکم ندارند. لذا افسران انقلابی به این تصمیم رسیدند که صرفاً با اتکاء به نیرو و امکانات ارتش، عملیات را هدایت کنند و به نتیجه مورد نظر برسانند.

حادثه آتش‌سوزی قاهره سبب شد تا گروه افسران آزاد، برنامه عملیات خود را پیش از زمان در نظر گرفته شده اجرایی کنند. روز 23 جولای همان سال، زمان آغاز عملیات نظامیان انقلابی برای سرنگونی نظام پادشاهی بود.[۳] شورای فرماندهی انقلاب که علاوه بر جمال عبد الناصر، افسرانی چون عبد الحکیم عامر، صلاح سالم، کمال الدین حسین، زکریا محی الدین و انور السادات را شامل می‌شد، بر اساس هماهنگی‌های به عمل آمده، نیروهای تحت امر خود را به حرکت درآورده و با تصرف پادگان‌ها، مراکز نظامی، ستاد فرماندهی ارتش و دستگیری بسیاری از فرماندهان واحدهای نظامی که بدون مقاومت عمده‌ای صورت گرفت، اولین مرحله از عملیات خود را با موفقیت به انجام رساندند. افسران انقلابی سپس با در اختیار گرفتن فرودگاه‌ها، اماکن مهم دولتی و ساختمان رادیو و تلویزیون، اولین بیانیه خود را از رادیو پخش کردند.[۴] این تحولات سریع با استقبال مردم مصر روبرو شد و رهبران انقلاب توانستند به سرعت کنترل اوضاع و اداره امور کشور را در اختیار گیرند . بدینسان مرحله جدیدی از حیات سیاسی این کشور آغاز شد.

شورای انقلاب، ملک فاروق را از منصب پادشاهی عزل کرد تا ملک فؤاد دوم که در سن کودکی بود قانوناً جایگزین او شود. شورای نیابت سلطنت متشکل از یکی از امیران دربار پادشاهی، یکی از افسران ارتش و یکی از چهره‌های بارز سیاسی نیز مسئولیت‌های او را بر عهده گرفت. کمتر از یک سال بعد، شورای انقلاب، نظام پادشاهی را ملغی اعلام کرد و نام کشور به جمهوری عربی مصر تغییر یافت.[۵]

اولین رئیس جمهور مصر پس از انقلاب و سرنگونی نظام پادشاهی، ژنرال محمد نجیب از افسران عالی رتبه ستاد فرماندهی ارتش بود که به دلیل ایفای نقش در جنگ با اسرائیل از محبوبیت برخوردار شد و لذا توسط شورای فرماندهی انقلاب در این سمت قرار گرفت. جمال عبد الناصر هم به عنوان نخست وزیر اداره امور کشور را بر عهده گرفت.[۶]

ریاست جمهوری ژنرال محمد نجیب چندان طولانی نبود و در پی بروز اختلاف میان او و اعضای شورای انقلاب، ناگزیر از استعفا شد و جمال عبد الناصر که در واقع، رهبر اصلی این تحولات بود، به عنوان رئیس شورای انقلاب، اداره امور را بر عهده گرفت و سپس در سال 1956 به عنوان رئیس جمهوری مصر، زمام امور کشور به او واگذار شد.[۶]

از مهمترین اقدامات صورت گرفته پس از انقلاب، لغو قانون اساسی سال 1923 و تدوین قانون اساسی موقت بود که در سال 1956 به صورت قانون اساسی دائمی درآمد. تحول مهم دیگر در سال‌های اولیه پس از انقلاب، ادامه مذاکره میان دولت‌های مصر و انگلیس برای خروج نیروهای نظامی آن کشور از مصر بود که به عنوان یکی از خواست‌های عمده مردم، احزاب سیاسی و رهبران انقلاب مطرح بود و سرانجام هم تحقق یافت و نیروهای مزبور بر اساس موافقت نامه‌ای که در سال 1954 به امضای دو طرف رسید، از مصر خارج شدند.[۷]

از دیگر اقداماتی که تحولات و پی آمدهای بعدی را رقم زد، اقدام[۸] تاریخی جمال عبد الناصر در سال 1956 در ملی کردن کانال سوئز بود. تا پیش از آن توسط یک شرکت سهامی بین‌المللی و مشارکت مصر اداره می‌شد و اکثر سهام آن در اختیار کشورهای غربی به ویژه انگلیس و فرانسه بود و ملی شدن آن به گشوده شدن بسیاری از مشکلات اقتصادی منجر شد. این اقدام مهم اما با عکس‌العمل شدید دو کشور مزبور روبرو شد. آنان که از تحولات و شکل‌گیری نظام جدید در مصر و به ویژه خروج نیروهای انگلیسی از منطقه کانال سوئز ناخشنود بوده و به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به دولت نوپای پس از انقلاب بودند، با مشارکت اسرائیل در ماه اکتبر همان سال، اقدام به عملیات نظامی و بمباران قاهره، اسکندریه و اشغال برخی شهرهای منطقه کانال سوئز کردند. این عملیات که خسارت‌های گسترده‌ای به بار آورد البته با مقاومت مردمی از یک سو و مخالفت شدید بین‌المللی به ویژه کشورهای عرب و مسلمان و نیز هشدار سازمان ملل همراه بود و مهاجمان را ناگزیر از عقب نشینی کرد.[۹] ملی شدن کانال سوئز بر اقتصاد مصر که در سال‌های گذشته عمدتاً تحت اداره فرانسه، انگلیس، ایتالیا و برخی دیگر از کشورهای خارجی قرار داشت، تأثیر مثبتی بر جای گذاشت و زمینه را برای ملی کردن بانک‌ها، شرکت‌های بیمه و نمایندگی‌های مؤسسات اقتصاد خارجی فراهم آورد.[۱۰] عقب نشینی نیروهای مهاجم خارجی بدون هرگونه امتیاز دهی مصر هم به مثابه پیروزی سیاسی و نیز عامل تقویت جایگاه ناصر در سطح منطقه، بین‌المللی و به ویژه در میان ملت‌های مسلمان و عرب بود.[۱۱]

از دیگر پیامدهای تهاجم اسرائیل و کشورهای غربی به مصر، وحدت این کشور با سوریه در سال 1958 بود. اعلام وحدت دو کشور با عنوان واحد جمهوری عربی متحده و پرچم، سرود و قانون اساسی واحد، بازتاب گسترده‌ای در جهان عرب داشت و با استقبال ملت‌های مسلمان روبرو شد. این وحدت البته دوام چندانی نیافت و با تضعیف حزب بعث سوریه که حامی اصلی این وحدت در بخش سوری کشور متحد بود و در پی کودتای نظامی مخالفان این وحدت در سوریه، دولت جدید پیمان وحدت را کان لم یکن اعلام کرد .

رویداد مهم دیگر در دوره ریاست جمهوری جمال عبد الناصر، حمله غافلگیرانه و گسترده نظامی اسرائیل به این کشور در ژوئن 1967 بود. در این حمله عمدتاً هوایی، بیشتر فرودگاه‌ها و پایگاه‌های هوایی مصر بمباران و تعداد زیادی از هواپیماهای نظامی مصر نابود و بیشتر آنها زمین‌گیر و عملاً غیرقابل استفاده شد. عملیات زمینی اسرائیل در صحرای سینا نیز عقب نشینی ارتش مصر به آنسوی کانال را به دنبال داشت. این تهاجم با دخالت‌های قدرت‌های جهانی به ویژه اتحاد جماهیر شوروی و هشدار به اسرائیل همراه شد و سرانجام این کشور تن به آتش بس داد و جنگ مشهور به جنگ شش روزه پایان گرفت. جمال عبد الناصر نیز مسئولیت این شکست را بر عهده گرفت و طی یک نطق تلویوزیونی خطاب به مردم مصر از سمت خود استعفا داد که البته با مخالفت وسیع آنان روبرو شد و طی تجمعات گسترده از ناصر خواستند که از تصمیم خود صرف نظر کند. او که خود را در برابر انبوه مردم می‌دید، راهی جز بازگشت از این تصمیم نداشت.[۱۲] این وحدت و همدلی ملی تا حدودی تلخی شکست سنگین نظامی یاد شده را جبران کرد.

مرگ ناگهانی ناصر در سپتامبر 1970 بر اثر حمله قلبی با ناباوری عمومی مردم مصر روبرو شد و غم و اندوهی سنگین نه تنها بر مردم مصر که بر سراسر کشورهای عرب حاکم شد. جمال عبد الناصر در طول 18 سال حضور در بالاترین مناصب سیاسی، تلاش‌های زیادی برای ارتقاء جایگاه مصر در منطقه و جهان انجام داد و موفقیت‌های نسبی در جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور خود کسب کرد.[۱۳] در دوران زمامداری او، ناسیونالیسم عربی نه تنها در مصر که در برخی کشورهای عربی هوادارانی یافت و احزاب و جریان‌های سیاسی با الهام از این رویکرد، فعالیت‌های خود را گسترش دادند و قاهره پایگاه اول ناسیونالیسم عرب در میان کشورهای منطقه به شمار می‌رفت.

تصویر انور السادات

با مرگ ناصر، انور السادات معاون او به طور موقت اداره امور را در دست گرفت و سپس طبق قانون اساسی سال 1964، در جریان انتخابات به عنوان سومین رئیس جمهوری مصر سوگند یاد کرد. مصر در دوره ریاست جمهوری انور السادات شاهد رویدادهای متعددی بود. از جمله این تحولات، ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی کشور در سال 1971 بود که رسانه‌ها از آن به عنوان ثورة التصحیح نام بردند و در واقع تصحیح روند انقلاب سال 1952 بود که به دنبال آن تدوین قانون اساسی جدید و تصویب آن در سپتامبر 1971 انجام شد.[۱۴] انور السادات همچنین در حرکتی مهم، جهت‌گیری‌های سیاسی خارجی مصر را که در دوره ریاست جمهوری جمال عبد الناصر به سمت بلوک شرق بود، تغییر داد و با اخراج هزاران کارشناس شوروی سابق در عرض یک هفته، عملاً گردش به سوی غرب را اعلام کرد.[۱۵] تحول مهم اما تصمیم او به جنگ با اسرائیل برای بازپس‌گیری بخش‌های اشغال شده این کشور در صحرای سینا و گشودن آبراه سوئز بود که در جریان جنگ ژوئن 1967 بر روی کشتی‌های تجاری بین‌المللی مسدود شده و علاوه بر آثار روانی بر جامعه و دولت مصر، خسارت‌های هنگفتی نیز بر اقتصاد این کشور وارد کرده بود.

نیروهای ارتش مصر با هدف تحقق اهداف فوق، در ماه رمضان (اکتبر) 1973 در یک حرکت غافلگیرانه با عبور از آبراه سوئز و شکستن خط دفاعی بارلو [ii] در ساحل شرقی آبراه، خود را به صحرای سینا رساندند و بدینسان در این مرحله پیروزی نظامی بزرگی را رقم زدند. از سوی دیگر در یک هماهنگی از پیش میان مصر و سوریه و همزمان، عملیات نظامی دیگری از سوی نیروهای سوری برای آزاد‌سازی بلندی‌های جولان که از سال 1967 در اشغال نظامیان اسرائیلی قرار داشت، صورت گرفت و علیرغم پیشروی‌های اولیه با ضد حمله‌های سنگین نظامیان اسرائیلی موفقیت چندانی حاصل نشد. در مصر هم نیروی ارتش اسرائیل مجدداً با انجام ضد حمله و ورود به ساحل غربی آبراه سوئز، ارتش سوم این کشور را به محاصره در آورد. این ضد حمله هر چند مانع پیروزی قاطع مصر در این نبرد شد، اما در نهایت پس از دخالت اعضای شورای امنیت سازمان ملل و در پی مذاکرات طولانی، بر اساس قطعنامه 338 شورای مزبور، نیروهای اسرائیلی از مناطقی که در ضد حمله اشغال کرده بودند، عقب نشینی کردند.[۱۶]

از دیگر تحولات این سال‌ها، اقدام غیر منتظره انور السادات در سفر به اسرائیل و اعلام آمادگی برای صلح با رژیم اشغالگر بود که بازتاب منفی گسترده‌ای در جهان عرب و اسلام داشت. او سپس در سال بعد با سفر به آمریکا، در کمپ دیوید و تحت نظارت رئیس‌جمهور[۱۷] این کشور با مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل موافقت نامه صلح امضاء کرد. سفر انور السادات به اسرائیل و امضاء موافقت نامه صلح با این رژیم، البته در داخل مصر با مخالفت‌های گسترده مردمی، احزاب و جریان‌های سیاسی روبرو شد و چالش‌هایی را میان آنان و دولت این کشور پدید آورد که طی سال‌های بعد هم استمرار داشت. این تحول خطیر عکس‌العمل کشورهای عرب را نیز در پی داشت و جامعه کشورهای عرب مصر را تحریم و عضویت این کشور را در این سازمان لغو و مقر آن را نیز از قاهره به تونس منتقل کرد.[۱۸]

گشایش نسبی فضای سیاسی هم از دیگر تحولات سال‌های ریاست جمهوری انور السادات بود. در چنین فضایی امکان فعالیت احزاب که در دوره جمال عبد الناصر ممنوع اعلام شده بود، مجدداً فراهم و تکثر حزبی کم و بیش به رسمیت شناخته شد.[۱۹] موافقت نامه صلح با اسرائیل اما از چالش‌های عمده میان احزاب و جریان‌های سیاسی و دولت انور السادات بود که طی سال‌ها ادامه یافت و گاه به درگیری و خشونت کشیده شد. از جمله در پاییز سال 1981، نیروهای امنیتی به صورت گسترده اقدام به دستگیری بسیاری از رهبران سازمان­‌ها و جریان‌های اسلامی، برخی روزنامه نگاران، اندیشمندان چپ و لیبرال کردند. برخی منابع، تعداد دستگیرشدگان در این سال را 1536 نفر ذکر کرده‌اند. اندکی پس از وقایع مذکور، انور السادات در جریان برنامه سان و رژه که ششم اکتبر به مناسبت سالگرد جنگ اکتبر 1973 برگزار شده بود، توسط یکی از افسران اسلامگرای ارتش و عضو سازمان جهاد اسلامی کشته شد.[۲۰]

حسنی مبارک(چهارمین رئیس جمهور مصر) در کنار انور سادات

با کشته شدن انور السادات، معاون او حسنی مبارک که پیشتر فرمانده نیروی هوایی این کشور در جریان جنگ اکتبر 1973 بود، طی یک همه پرسی درسال 1981به ریاست جمهوری رسید. در سال‌های اولیه ریاست جمهوری حسنی مبارک به استناد مفاد موافقت نامه صلح کمپ دیوید، باقیمانده نیرو‌های اسرائیلی از شبه جزیره سینا خارج شدند.

در این دوره اولین برنامه توسعه در مصر نیز تدوین شد[۲۱] و نیز احزاب سیاسی که در اواخر سال‌های ریاست جمهوری سادات با محدودیت‌هایی روبرو شده بودند، مجال مناسبی برای فعالیت یافتند و سیاست اصلاح اقتصادی نیز علیرغم سختی‌هایی که برای اکثر مردم مصر داشت، تحولاتی در وضعیت اقتصادی مصر پدید آورد. تأسیس کارخانه‌ها، رونق جهانگردی، توسعه حمل و نقل و احیای زمین‌های غیرقابل کشت از جمله اقدامات سال‌های حکومت حسنی مبارک بود. اقدامات فوق اما نتوانست به رضایت ملت بیانجامد و نه تنها چالش‌هایی که از گذشته میان دولت و مردم برقرار بود، از میان نرفت که به دلیل وجود زمینه‌های فساد و پی آمدهای طرح‌های اقتصادی دولت، بحران‌های جدیدی پدید آمد که به تدریج فاصله میان حاکمیت و توده‌های مردم و جریان‌های سیاسی را بیشتر کرد. این روند به به ویژه در ده سال پایانی حکومت حسنی مبارک تحت تأثیر علل گوناگون تشدید شد و سرانجام هم به سقوط رژیم انجامید.[۲۲]

پاورقی

[i] - برخی از نویسندگان در این خصوص از عنوان «کودتا» هم استفاده کرده­‌اند؛ با این استدلال که تغییر نظام صرفا توسط یک گروه نظامی صورت گرفته و گروه‌های اجتماعی مشارکت تعیین‌کننده­‌ای در تحقق آن نداشته­­‌اند و لذا نمی­‌توان عنوان انقلاب بر آن گزارد. گروه دیگری اما بر این باورند که اقدام گروه افسران آزاد در واقع پاسخ به خواست و آرزوی ملت و انقلابیون مصری بود.

[ii] - این خط دفاعی که به پیشنهاد حیم بارلو رئیس ستاد ارتش اسرائیل و پس از شکست مصر در سال 1967 در سواحل غربی آبراه سوئز و به عمق 12 کیلومتر احداث شد، یکی از مستحکم‌­ترین خطوط دفاع نظامی در تاریخ معاصر به شمار می‌رود. خط دفاعی بارلو دارای 2 خط موازی بود، در خط اول به طول 170 کیلومتر تجهیزات مهندسی، سکوی تانک و توپخانه و محل استقرار واحدهای احتیاطی زرهی و توپخانه قرار داشت و دارای چند ردیف سیم خاردار و مناطق مین­‌گذاری شده و دیواره‌ها و سنگرهای آن با بتن مسلح و تیرآهن ساخته شده بود. شبکه راه‌های زیرزمینی، ارتباطات مخابراتی و محل­‌های استراحت نیروها در عمق زمین از دیگر ویژگی­‌های آن بود. خط دوم دفاعی بارلو هم عبارت بود از خاکریزی با ارتفاع 20 تا 22 متر و با زاویه 45 درجه به سمت ساحل آبراه و تعبیه 20 موقعیت مستحکم برای نظارت بر تحرکات جبهه مقابل و سکوهای استقرار تانک. در این خط همچنین لوله­‌هایی به ساحل آبراه تعبیه شده بود که در صورت عبور سربازان مصری از آن به سمت این خط دفاعی، سطح آبراه با ناپالم به آتش کشیده می‌­شد. نکته مهم آنکه غواصان ارتش مصر موفق شدند خود را به دهانه­‌های این لوله­‌ها برسانند و آنها را مسدود کنند و این اقدام، امکان عبور نیروهای ارتش مصر از آبراه را تسهیل کرد. طی چند سال پیش از عملیات ارتش مصر، دستگاه تبلیغاتی اسرائیل در خصوص ویژگی­‌های این خط دفاعی تبلیغات گسترده‌­ای انجام داده و مدعی شده بود هر گونه اقدام ارتش مصر برای عبور از آبراه سوئز به نابودی آن منجر خواهد شد.

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس العلي للثقافة، ص570.
  2. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص238.
  3. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص190.
  4. المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص570.
  5. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص257.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص197.
  7. المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص585.
  8. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص281.
  9. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص265.
  10. المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص596.
  11. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص274.
  12. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص317.
  13. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص333.
  14. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص267.
  15. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص363.
  16. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص338.
  17. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص409.
  18. موســوعة تاريخ مصــر و حضارتها (2010). القاهرة: مركز الشرق الاوسط الثقافي للطباعة و النشر و الترجمة و التوزيع، ج 16، ص408.
  19. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص267.
  20. المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص409.
  21. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص268.
  22. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص25-107.