ساختار سیاسی کانادا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۹ توسط Rashid (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ساختار سیاسی در کشور کانادا شامل نحوه اداره حکومت؛ نظام پادشاهی؛ ساختار فرماندار کل؛ ساختار شورای سلطنت؛ دولت فدرال کانادا و سیستم پارلمان کانادا است که به شرح زیر است:

نحوه اداره حکومت

ساختار سیاسی کانادا
ساختار سیاسی کانادا. قابل بازیابی از https://fa.alalam.ir/news/3617551/

کانادا کشوری سلطنتی است و ساختار حکومت در این کشور از پادشاه یا ملکه بریتانیای کبیر، دولت جمهوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت‌های استانی و فرماندار کل تشکیل شده است كه به عنوان نماینده ملکه الیزابت (یا به‌طور کلی پادشاه) ایفای نقش می‌کند. رأی‌دهندگان و شهروندان نیز در قاعده این هرم قرار می‌گیرند.

ملکه الیزابت دوم (2nd Elizabeth) بالاترین مقام کشور است که قانون به امضاء و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. این کشور با دارا بودن 10 استان و 3 ناحیه، كه توسط دولت‌های مستقل از هم اداره می‌شوند، در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفته و کانادای متحد را پدید آورده‌اند. فدرالیسم به معنای تقسیم وظایف کشور بین حکومت‌های فدرال و استانی می‌باشد. فدرالیسم در کانادا از چند مرحله عبور کرده و در حال حاضر به مرحله نوینی رسیده ‌است. روابط میان سطوح دولتی که هر ساله در قالب کنفرانس‌های فدرال- استانی تحقق می‌یابد، شامل اجلاس سالانه نخست‌وزیر دولت فدرال و وزیران و مقامات بلند پایه دولتی می‌باشد.

با خروج کبک از انزوای نسبی در دهه شصت، فدرالیسم مشارکتی، که در پی بحران اقتصادی ناشی از جنگ اول جهانی پدید آمده‌ بود، به فدرالیسم اجرایی یا دیپلماتیک تغییر یافت. براساس این فدرالیسم، استان‌ها استقلال بیشتری کسب نمودند و فدرالیسم اجرایی از طریق تماس مستقیم میان دولت فدرال و دولت‌های استانی برقرار شد. در فدرالیسم کنونی، دولت‌های استانی[i] از استقلال بیشتری در مورد اجرای قوانین و تصمیم‌گیری استانی برخوردارند و دولت فدرال نقش حافظ منافع ملی، حاکمیت سیاسی، دفاعی و هماهنگی میان استان‌ها و مناطق را ایفا می‌کند.[۱]

نظام پادشاهی کانادا

در اساسنامه آمریکای شمالی بریتانیا، که در ژانویه 1868م به مورد اجرا درآمده است، اصول قانون اساسی کانادا مانند قانون اساسی بریتانیا نوشته شد. برطبق این اساسنامه، کلیه قوانین اجرایی به ‌نام پادشاه یا ملکه و توسط فرماندار کل و شورای سلطنتی ضمانت اجرایی می‌یابد. ملکه الیزابت دوم رهبر رسمی کشور کانادا و کشورهای مشترک‌المنافع است.به‌ موجب قانون، فرماندهی کل نیروهای‌زمینی، دریایی و کلیه نیروهای نظامی این كشور به ملکه واگذار شده و در اختیار او می‌باشد.[۲]

ساختار فرماندار کل در کانادا

بر اساس قانون اساسی، فرماندار کل نماینده پادشاه یا ملکه در کانادا است. فرماندار کل، به عنوان نماینده ملکه انگلستان، کلیه اختیارات و قدرت قانونی متعلق به پادشاه را دارا می‌باشد. همچنین، طبق قانون اساسی فرماندهی نیروهای مسلح نیز به عهده فرماندار کل است. تمام تصمیمات و امور مربوط به مسایل نظامی توسط نخست وزیر اتخاذ می‌شود؛ با وجود این، فرماندار کل حداقل در قانون اساسی مکتوب از قدرت برکناری نخست‌وزیر از مقام خویش برخوردار است. یکی از مهم‌ترین وظایف فرماندار کل اطمینان از وجود و استحکام دولت در کشور است. چنانچه پست نخست‌وزیری به دلایلی، از جمله فوت یا استعفای نخست‌وزیر، خالی بماند، تصدی امور نخست‌وزیری تا تشکیل دولت جدید برعهده فرماندار کل است. همچنین فرماندار کل به توصیه نخست وزیر موظف به تشکیل پارلمان یا انحلال آن است. طبق قانون اساسی فرماندار کل، عهده‌دار تمامی وظایف محوله‌ای است که از سوی وزرا به وی ارائه می‌شود. در انتخاب دولت جدید نظر فرماندار کل تنها محدود به زمانی است که شخص دیگری جز نخست‌وزیر بتواند از مجلس عوام رأی اعتماد بگیرد. دوره زمانی فرمانداری کل 5 سال است.

طبق قانون اساسی قوای مقننه، مجریه و قضائیه به‌طور مستقل به فرمانداران یا قائم‌مقام فرمانداران استان‌ها واگذار شده ‌است؛ اما در نهایت تحت ‌نظر فرماندار کل قرار دارند. بنابراین، کانادا را می‌توان یک کشور مستقل از انگلستان دانست. در عین ‌حال، فرماندار کل که از سوی نخست‌وزیر به ملکه انگلستان معرفی می‌شود، رابط میان دولت و ملکه انگلستان است و به‌دلیل عهده‌دار بودن وظایف فوق و به رسمیت شناختن دولت و ضمانت اجرای قوانین پیشنهاد شده از سوی دولت، بیش از یک مقام تشریفاتی محسوب می‌شود.

ملکه، در صورت صلاحدید، به فرماندار کل اجازه می‌دهد تا در موقع لزوم شخص یا اشخاصی را به‌عنوان نماینده یا نمایندگان خود در بخش یا بخش‌هایی از دولت برگزیند تا تحت این عنوان زیر نظر فرماندار کل اعمال وظیفه نماید. بنابراین، اوامر ملکه را که به‌طور کتبی یا شفاهی دریافت می‌نمایند، به نماینده یا نمایندگان ابلاغ می‌کنند. لذا، انتصاب چنین نمایندگانی قدرت و اختیارات محول شده به فرماندار کل را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد.[۳]

ساختار شورای سلطنت در کانادا

شورای سلطنت نقش مشاور ملکه را برعهده دارد. در راستای یاری رساندن و توصیه در امر اداره دولت، شورایی به نام شواری خبرگان سلطنتی وجود دارد. فرماندار کل اشخاصی را که قرار است به عنوان اعضای شورا ایفای نقش کنند، در زمان مقتضی انتخاب و احضار می‌كند. آنان به عنوان مشاوران خبرگان سلطنتی سوگند یاد می‌کنند. فرماندار کل می‌تواند در موقع لزوم اعضای شورا را از این سمت برکنار کند.

دولت فدرال کانادا

دولت فدرال شامل قوه مقننه، مجریه و قضائیه است که مسئولیت کلیه امور مملکتی از جمله موارد زیر را برعهده دارد[ii]:

  • نظام بانكداری و ذخیره پولی؛
  • نیروهای مسلح، مقابله با قاچاق و جنایت؛
  • سیاست خارجی؛
  • حمل و نقل و ارتباطات در سطح کشور؛
  • مهاجرپذیری جهت تأمین نیروی انسانی کشور؛
  • تجارت بین‌المللی و بهداشت؛
  • محیط زیست؛
  • دفاع ملی؛
  • حقوق جزا و شهروندی؛
  • انرژی اتمی؛
  • توزیع سرمایه‌های فدرال به استان‌ها.[۴]

سیستم پارلمان کانادا(قوه مقننه) و دولت فدرال(مجلس سنا)

پارلمان (Parliament) متشكل از مجلس عوام، مجلس سنا(Senate) و تاج و تخت (ملكه) است.[۵]

مجلس عوام

مجلس عوام (House of Commons)، یکی از قوای قانونگذار ملی است که اعضاء آن توسط مردم انتخاب می‌شوند. این مجلس طبق قانون 301 عضو دارد كه از میان احزاب سیاسی انتخاب می‌شوند و نمایندگی مناطق مختلفی را از سراسر كشور برعهده دارند. این اعضا بیشتر قدرت حكومتی را در اختیار دارند. اعضای این مجلس از استان‌ها و نواحی مختلف به شرح جدول شماره 1. انتخاب می‌شوند.

جدول شماره 1. ترکیب مجلس عوام

ردیف نام استان تعداد نماینده
1 اونتاریو 99
2 کبک 75
3 نوااسکوشیا 11
4 نیوبرانزویک 10
5 مانیتوبا 14
6 بریتیش کلمبیا 32
7 پرنس ادوارد آیلند 4
8 آلبرتا 26
9 ساسکاچوان 14
10 نیوفاندلند 7
11 یوکان 1
12 ناحیه نورث وست 2
13 نانوات 1

حزبی که بیشترین تعداد نماینده را به خود اختصاص دهد، دولت را تشکیل می‌دهد. نخست‌وزیر، رهبری حزب سیاسی منتخب را برعهده دارد و کابینه خود را از اعضای حزب منتخب در مجلس عوام انتخاب می‌کند. دومین حزب از لحاظ تعداد کرسی‌ها در مجلس، معمولاً جناح مخالف رسمی دولت خواهد‌ شد. انتخابات عوام تقریباً هر پنج سال یک بار انجام می‌شود‌ و همانند ایالات متحده و انگلستان هر رأی‌دهنده می‌تواند تنها یک کاندیدا را در هر دوره رأی‌گیری انتخاب نماید. در هر حوزه انتخاباتی کاندیدایی انتخاب می‌شود که بیشترین تعداد رأی را به خود اختصاص دهد، حتی اگر تعداد رأی او کمتر از نصف کل باشد. گرچه برخی کاندیداها مستقل عمل می‌کنند، با وجود این، معمولاً هریک از آنها نقش سیاسی مشخصی را ایفا می‌کنند.

در زمان مقتضی، فرماندار کل با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا و از طرف ملکه، مجلس عوام را به تشکیل جلسه فرا می‌خواند. هیچ سناتوری نمی‌تواند به عضویت مجلس عوام در آید یا به عنوان عضو در مجلس عوام دارای کرسی گردد و یا از حق رأی برخوردار شود. مجلس عوام در اولین جلسه پس از انتخابات عمومی با حداکثر سرعت ممکن نسبت به انتخاب یکی از اعضا به عنوان رئیس اقدام می‌کند. رئیس مجلس مدیریت جلسات مجلس را برعهده دارد. اگر رئیس به هر علتی به مدت 48 ساعت متوالی کرسی خود را ترک کند، مجلس می‌تواند یکی دیگر از اعضاء را به عنوان رئیس به جانشینی وی برگزیند. عضوی که به این طریق برگزیده می‌شود، می‌تواند در مدت غیبت رئیس کلیه اختیارات، امتیازات و وظایف وی را به اجرا گذارد.

در مورد موضوعات مطروحه در مجلس عوام با مراجعه به اکثریت آرا، بدون در نظر گرفتن رأی رئیس مجلس، تصمیم‌گیری به عمل می‌آید. اما هنگامی که تساوی آراء پیش آید - فقط در این مورد - رئیس مجلس می‌تواند در رأی‌گیری شرکت نمایند. هر دوره مجلس عوام 5 ساله است، مشروط بر اینکه فرماندار کل زودتر از موعد مجلس را منحل ننماید.

هنگامی که برای لایحه‌ای در دو مجلس (سنا و عوام) رأی‌گیری به عمل آید و لایحه برای تصویب به فرماندار کل ارائه شود، فرماندار کل می‌تواند شخصاً در مورد آن تصمیم‌گیری کند؛ اعم از اینکه آن لایحه از سوی ملکه تصویب یا به موجب قانون و با اطلاع ملکه رد شده و یا به خواست و اراده ملکه واگذار شود.[۶] [۷]

مجلس سنا

مجلس سنا بالاتر از مجلس عوام است. اعضای مجلس سنا به صورت انتصابی تعیین می‌شوند و بررسی قوانین حکومتی را برعهده دارند. مجلس سنا به موضوعات مهم اقتصادی و اجتماعی رسیدگی می‌کند. 105 نفر از اعضای مجلس سنا، که سناتور نامیده می‌شوند، توسط فرماندار کل و طبق توصیه نخست‌وزیر تعیین می‌شوند.[iii] حداقل سن هر سناتور 30 سال و حداکثر آن 75 سال می‌باشد. اعضای مجلس سنا قدرت محدودی دارند و به ندرت برخلاف میل مجلس عوام نظری می‌دهند.[iv] لذا، سنا می‌تواند قوانین را به مجلس عوام پیشنهاد نماید؛ اما اکثر قوانین، به جز در موارد استثنا، در مجلس عوام تصویب می‌شوند. در مورد لوایح، یک لایحه پیش از آنکه تصویب شود، باید از مجلس سنا بگذرد. به عبارت دیگر، هر لایحه علاوه بر مجلس عوام نیازمند تصویب سنا و امضای فرماندار كل است تا به قانون تبدیل شود. تعداد سناتورهای انتخابی از استان‌ها و نواحی مختلف به شرح جدول 4.2 می‌باشد.

برای انتصاب اعضای مجلس سنا كاندیداها باید حایز شرایط زیر باشند:

  • سی سال تمام را دارا باشند؛
  • از اتباع متولد کشور باشند و یا به موجب قانون مصوب پارلمان بریتانیا و به موجب قانون مصوب قوه مقننه به آنها تابعیت اعطا شده باشد؛
  • ساکن استانی باشند که از آنجا به مجلس سنا راه می‌یابند؛
  • اموال منقول و غیرمنقول آنها، صرف‌نظر از بدهی‌ها و تعهدات، باید در مجموع بالغ بر چهار هزار دلار شود.

جدول شماره 2. تعداد سناتورهای انتخابی از استان‌های مختلف

ردیف نام استان تعداد نماینده
1 اونتاریو 24
2 کبک 24
3 نوااسکوشیا 10
4 نیوبرانزویک 10
5 مانیتوبا 6
6 بریتیش کلمبیا 6
7 پرنس ادوارد 4
8 آلبرتا 6
9 ساسکاچوان 6
11 یوکان 1
12 ناحیه نورث‌وست 1
13 نانوات 1
14 نیوفاندلند و لابرادور 6

فرماندار کل در وقت مقتضی از طرف ملکه و با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا افراد واجد شرایط لازم را به سنا فرا می‌خواند و طبق مقررات این افراد به عضویت سنا در آمده و سناتور می‌شوند. بنابه پیشنهاد فرماندار کل و با صلاحدید و دستور ملکه 4 یا 8 عضو واجد شرایط، که در عین حال نماینده 4 بخش کانادا نیز می‌باشند، می‌توانند به تعداد سناتورها افزوده شوند. در هر حال، تعداد آنان هیچ‌گاه نباید از 112 نفر تجاوز کند. فرماندار کل می‌تواند در موقع مقتضی با سند ممهور به مهر بزرگ کانادا سناتوری را به عنوان رئیس سنا برگزیند یا او را از سمت خود برکنار و دیگری را جایگزین وی نماید. مادامی که دستور دیگری از سوی پارلمان صادر نشده باشد، حضور حداقل پانزده سناتور، از جمله رئیس، برای تشکیل جلسه سنا جهت اعمال اختیارات آن الزامی است. در مورد موضوعات مطرح شده در سنا، با مراجعه به اکثریت آرا، تصمیم‌گیری به عمل می‌آید و در همه موارد رئیس حق رأی دارد.[۸][۹]

نیز نگاه کنید به

ساختار سیاسی تایلند؛ ساختار سیاسی روسیه؛ ساختار سیاسی افغانستان؛ ساختار سیاسی تونس؛ ساختار سیاسی ژاپن؛ ساختار سیاسی کوبا؛ ساختار سیاسی لبنان؛ نظام سیاسی مصر؛ ساختار سیاسی و نام رسمی کشور چین؛ ساختار نظام سیاسی سنگال؛ ساختار سیاسی آرژانتین؛ ساختار سیاسی فرانسه؛ ساختار سیاسی اسپانیا؛ ساختار سیاسی مالی؛ ساختار سیاسی سودان؛ ساختار سیاسی قطر؛ ساختار سیاسی اردن؛ ساختار سیاسی زیمبابوه؛ ساختار سیاسی سیرالئون؛ ساختار سیاسی اتیوپی؛ ساختار سیاسی بنگلادش؛ ساختار سیاسی تاجیکستان؛ ساختار سیاسی قزاقستان؛ ساختار سیاسی امارات متحده عربی

پاورقی

[i]. این سطح از دولت فقط در موارد مرتبط با آن استان قدرت دارد. آموزش و بهداشت دو موضوع اصلی هستند كه به آنها توجه استانی می‌شود. دولت‌های سرزمینی قدرتی شبیه به استان‌ها دارند با این تفاوت كه عمده كنترل منابع طبیعی در دست آنها نیست. دولت فدرال اداره بیشتر منابع طبیعی را در سرزمین‌ها برعهده دارد در حالی كه در استان‌ها این وظیفه بر عهده دولت استانی است. شهرستان‌ها (نواحی دولتی كوچک تر از استان‌ها) به طور فزاینده‌ای درگیر مسئولیت‌های خدمات عمومی و نیازهای روزمره اهالی ساكن در آن شهرستان می‌شوند. دولت شهرستانی در مورد تعمیر جاده‌ها، ‌جمع‌آوری زباله‌ها و ضایعات دور ریختنی، ‌پارک های درون محلات، ‌موقعیت مدارس و این گونه مسائل تصمیم می‌گیرد. اخیراً، مسائل مهم‌تری چون مراقبت‌های درمانی و سرمایه‌گذاری برای پرو‍ژه‌های ساختمانی شهرستان‌ها بر دوش آنها نهاده شده است. دولت‌های شهرستانی در تلاش برای نزدیک سازی دولت به مردم قطعاً نقش مهمتری در اجرای خدمات و برنامه‌ها دارند. 

[ii]. وظایف قانون‌گذاران ناحیه‌ای نیز شامل تحصیلات، رفاه و حقوق شهری، برقراری عدالت، دارو و درمان، اداره منابع طبیعی موجود در منطقه، بهداشت و امور شهرداری می‌باشد که در سطح نواحی تصویب می‌شود.

[iii]. انتصاب اعضای سنا به شرطی صورت می‌گیرد كه كرسی یا كرسی‌هایی خالی باشند. كرسی‌های سنا به دلایلی چون استعفا، فوت و نظایر آن ممكن است خالی شوند.

[iv]. اصلاح مجلس سنا موضوعی است كه در سال‌های اخیر بیشتر و بیشتر مطرح شده است. سنا در رد بخش‌هایی كه برای گروه‌هایی از كانادایی‌ها ناعادلانه به نظر می‌رسید، نقش مفیدی در بهبود لوایح داشته است. با این حال، عموم مردم اغلب آنها را اعضای سیاسی می‌دانند كه برای كار اندك و دخالت ناچیز در اداره كانادا حقوق‌های كلان دریافت می‌كنند.  

کتابشناسی

  1. Brooks, S. (2007). Canadian democracy: An introduction (5th ed.). Oxford University Press.
  2. Smith, D. E. (2010). The crown and the constitution: Sustaining democracy? In D. Michael Jackson & D. E. Smith (Eds.), The crown in Canada: Present realities and future options (pp. 3-18). Queen’s University.
  3. Privy Council Office. (2008). Accountable government: A guide for ministers and ministers of state, 2008. Queen’s Printer for Canada.
  4. Queen’s Printer for Canada. (2008). Crown of maples: Constitutional monarchy in Canada. Retrieved May 2, 2021.
  5. Office of the Governor General of Canada. (2011). The governor general: The evolution of Canada’s oldest public institution. Queen’s Printer for Canada. Retrieved January 16, 2021.
  6. Marleau, R., & Montpetit, C. (2000). House of commons procedure and practice: Parliamentary institutions. In R. Marleau & C. Montpetit (Eds.), House of commons procedure and practice (pp. 1-67). Queen’s Printer for Canada.
  7. Smith, D. E. (2007). The people’s House of Commons: theories of democracy in contention. University of Toronto Press.
  8. Stillborn, J. (1992). Senate reform proposals in comparative perspective. Library of Parliament.
  9. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.127-134.