تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی کانادا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۶ توسط Rashid (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تاریخچه ادبیات در کانادا

جامعه کانادا تأثیر زیادی بر ادبیات آن گذاشته است. هرچند ادبیات در این کشور به کندی رشد کرده است، اما اکنون دیگر ماهیت بین‌المللی دارد. ادبیات کانادا از قرن هفدهم شکل گرفت و در سال 1867م - در زمان استقلال از انگلستان - به یک گونه متمایز تبدیل شد. عوامل گوناگونی در پیشرفت فرهنگی و گذر این کشور از دوران مستعمرگی و تبدیل شدن به کشوری مستقل نقش داشته‌است. کانادایی‌های اروپایی‌تبار از قدیم به دو جمعیت جدا و متمایز فرانسوی زبان و انگلیسی زبان تقسیم شده اند. وجود تعداد زیادی شهروند دو زبانه و گروه‌های بزرگی از مهاجران که به زبان‌های دیگر صحبت می‌کردند، علت اصلی به وجود نیامدن یک ادبیات ملی واحد در این کشور بوده است. عوامل دیگری نیز در یک دست نشدن فرهنگ ملی مؤثر بوده است. با گسترش سریع مرزها جمعیت این کشور از حالت تمرکز در یک یا چند نقطه خارج شده است. این مسأله باعث مشکل شدن حمل و نقل و ارتباطات و مانعی برای توزیع کالا - از جمله کتاب و مجلات - بود. در دهه 1850م، هالیفاکس، مونترال و تورنتو به محیط‌های ادبی تبدیل شدند، ولی ادبیات انگلیسی و آمریکایی نیز بدون هیچ مانعی بر ادبیات کانادا تأثیر گذارد. در دهه 1960م، توان بالقوه ادبی این کشور شکوفا شد و هر سال آثار بسیار ارزشمندی در زمینه شعر، قصه و افسانه، نمایشنامه و مطالعات انتقادی منتشر گردید. در حالی که در گذشته این حجم آثار در طول یک دهه ظاهر می‌شد. آثار ادبی قرن بیستم این کشور به شدت ریشه در ادبیات قدیم دارد و دستاورد اندیشمندان در سال‌های بسیار است.

به طور کلی، ادبیات کانادا به دو گروه انگلیسی‌زبان و فرانسه‌زبان تقسیم می‌شود که ریشه در سنت‌های ادبی انگلستان و فرانسه دارد. ادبیات این کشور، چه انگلیسی و چه فرانسوی، غالباً با چشم‌اندازها و مناظر طبیعی و حد و مرزهای زندگی و موقعیت این کشور در جهان ارتباط دارد. شخصیت و هویت شهروندان این کشور به ادبیات‌شان بسیار نزدیک است. امروز ادبیات کانادا رشد بسیاری کرده است. در دهه 1990م بعضی از آثار ادبی این کشور به عنوان بهترین‌های جهان معرفی شدند و نویسندگان این کشور جوایز بین‌المللی بسیاری دریافت کردند که در بخش‌های بعدی به آن‌ها اشاره خواهد شد.[۱]

سبک ادبی

سبک‌ ادبی رایج دراین کشور رمان نویسی و نگارش رویدادها و افسانه‌های قدیمی در قالب داستان های تاریخی جذاب است. درونمایه اصلی آثار ادبی - به ویژه رمان‌های نویسندگان ملی در چند دهه اخیر - بیشتر درباره با فرهنگ و آداب و رسوم مردم بوده است. سبک ادبی این کشور دارای ویژگی‌های عمومی و مشترکی است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

شکست به عنوان یک موضوع

شکست به عنوان یک موضوع(Failure as a theme): در آثار ادبی این کشور اغلب موضوعاتی نظیر شکست، پوچی و بیهودگی مورد توجه قرار می‌گیرند. در این خصوص می‌توان به آثار تیموتی فایندلی(Timothy Findley) و آنا هربرت(Anne Hebert) اشاره کرد.

طنز

در آثار نویسندگان اغلب موضوعات جدی در قالب طنز (Humour) بیان می‌شوند. در این کشور طنز یکی از عناصر مهم ادبی به شمار می‌آید.

احساسات خفیف ضد آمریکایی

در کتاب‌های منتشر شده نوعی احساسات بارز ضدآمریکایی (Mild anti-Americanism) مشهود است که اغلب در قالب طنز بیان می‌شوند. بعضی اوقات این نوع آثار مخرب تشخیص داده می‌شوند. بنابراین، به طور زیرکانه از سوی نویسندگان به عنوان رقابتِ دوستانه میان مردم دو کشور مطرح می‌شوند.

ویژگی چندفرهنگی

از جنگ جهانی دوم به بعد موضوعات و مسایل مربوط به چندفرهنگی بودن همواره در زمره موضوعات مهم بوده و ازسوی نویسندگان کانادایی به شدت مورد توجه قرار گرفته است.

طبیعت

توجه به طبیعت و ایده‌گرفتن از آن یکی از منابع مهم ادبیات کانادا است. در این کشور گاهی طبیعت همانند یک دشمن به تصویر کشیده می‌شود و گاهی نیز به آن همانند نعمت خداوند و یک نیروی الهی نگریسته می‌شود.

سرزنش خود

یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی این کشور سرزنش خود (Self-deprecation) است. سرزنش خود از مضامین مشترک در ادبیات به شمار می‌آید.

جستجوی هویت خود

برخی از آثار ادبی این کشور به موضوع جستجوی هویت خودی (Search for Self-Identity) اختصاص یافته است و در صدد توجیه موجودیت یک فرد می‌باشد. از نمونه‌های خوب این ویژگی می‌توان به اثر «رابرت دیویس(Robertson Davies)» اشاره کرد. عنوان این اثر «کسب و کار پنجم(Fifth Business)» است و در آن شخصیت اصلی داستان، به نام «دانستان رامسی(Dunstan Ramsay)»، شهر قدیمی خود را، «دپفورد(Deptford)»، را جهت جستجوی هویت ترک می‌کند.

سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی

یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی کانادا سبکِ فرعی به نام سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی است که به نقد ذهنیت کلیشه‌ای پروتستان‌ها در اونتاریوی جنوبی می‌پردازد. بسیاری از نویسندگان مشهور و بین‌المللی این کشور اغلب به این سبک نویسندگی می‌پردازند.

قهرمان فلک‌زده

قهرمان فلک‌زده(The underdog hero): در اغلب آثار ادبی قهرمان داستان فردی است که باید تمام چالش‌های پیش‌ روی یک شرکت بزرگ، یک بانک، یک سرمایه‌دار مهم، یک دولت، یا یک فاجعه طبیعی را دور کند و بر مشکلات پیش آمده فائق آید.

شهری در برابر روستایی

شهری در برابر روستایی(Urban vs. rural): یکی دیگر از درونمایه‌های آثار ادبی این کشور به تصویر کشیدن تضاد و تعارض بین فرهنگ روستایی و شهری است. در این سبک معمولاً فرهنگ روستایی به عنوان فرهنگ با اخلاقِ برتر معرفی می‌شود.[۲]

ادبیات معاصر(اواخر قرن 20 تا قرن 21)

پس از جنگ جهانی دوم کار نویسندگانی نظیر ماویس گالانت،(Mavis Gallant) مردخای دریچلر،(Mordecai Richler) نورمن لوین،(Norman Levine) مارگارت لورنس(Margaret Laurence) و اروین لایتون(Irving Layton) به عنوان نویسندگان مدرنیست تأثیر زیادی بر ادبیات کانادا گذاشت. در ابتدا این تأثیرگذاری‌ها چندان به چشم نمی‌آمد و مورد تقدیر قرار نمی‌گرفت. برای مثال، اثر ماندگار نورمن لوین، با عنوان «کانادا مرا ساخت(Canada Made Me)»، به طور گسترده‌ای مورد بی‌مهری شد. این کتاب سفرنامه‌ای است که تصویری نه چندان خوشایند از کانادا در سال 1958م ارائه می‌کند. در سال 1967م، دولت در جشن صد سالگی تاسیس این کشور کمک‌های مالی خود را به نویسندگان و ناشران آثار افزایش داد. این امر موجب ایجاد تحول در آثار ادبی در سراسر کشور شد.

در اواخر دهه 1970م، داستا‌ن‌های علمی- تخیلی نویسنده مشهور کانادایی، سوزان وود،(Susan Wood) به پیشگامان ادبی این کشور کمک کرد تا بتوانند داستان های علمی- تخیلی فمنیستی را مطالعه کنند. این داستان ها بعدها توسط یکی از مهاجران، به نام جودیت مریل،(Judith Merril) ویرایش شد. این رویداد موجب شد که احترام و توجه جدیدی به حوزه مطالعات ادبی وارد شود و طی مسیر برای سایر نویسندگان جوان این کشور هموارتر گردد. تلاش‌های پیش گفته موجب شد تا از دهه 1990م ادبیاتِ کانادا توسعه چشم‌گیری یابد. گستره‌ای تحول و توسعه به اندازه‌ای بود که این کشور چهره‌های جهانی خودرا در حوزه ادبیات معرفی کرد و نویسندگان این کشور توانستند در سطح جهان جوایز مختلفی را از آن خود کنند. به عنوان نمونه، می‌توان به جوایز زیر اشاره کرد که نصیب نویسندگان این کشور شده است:

- در سال 1992م، مایکل اونداتج(Michael Ondaatje) برای اثر خود با عنوان «بیمار انگلیسی(The English Patient)» برنده جایزه بوکر(Booker Prize) شد. وی اولین کانادایی بود که این جایزه را دریافت کرد.

- در سال 2000م، مارگارت اتوود(The Assassin) برای اثری به نام «قاتل نابینا(The English Patient)» برنده جایزه بوکر شد. «یان مارتل(Yann Martel)» نیزدر سال 2002م برای اثری با عنوان «زندگی پای(Life of Pi)» این جایزه را از آن خود نمود.

- در سال 2001م آلیستر مک‌کلود،(Alistair MacLeod) جایزه ایمپک(IMPAC) را برای اثرش به نام «بدون فساد بزرگ(No Great Mischief)» از آن خود کرد. در سال 2008م، این جایزه به «راوی هج(Rawi Hage)» برای اثرش با عنوان «بازی دنیرو(De Niro's Game)» تعلق گرفت.

- کتاب «سیاه‌پوستان(Negroes)» اثر «لارنس هیل(Lawrence Hill)» در سال 2008 م برنده «جایزه مشترک‌المنافع(Commonwealth Prize)» شد.

- در سال 1995م، «کارولد شیلد(Carol Shields)» برنده «جایزه پولیتزر(The Stone Diaries)» شد. وی این جایزه را برای اثری با عنوان «خاطرات استون(Pulitzer Prize)» دریافت کرد. او در سال 1998م نیز برای «جشن لاری(Larry's Party)» برنده «جایزه نارنجی(Orange Prize)» شد.

- در سال 2009م، «آلیس مونرو(Alice Munro)» توانست به عنوان اولین کانادایی برنده «جایزه نوبل(Nobel Prize in Literature)» در ادبیات شود. در همین سال او توانسته بود جایزه بوکر را نیز از آن خود کند.[۲] [۳]

دسته‌بندی ادبیات

همانند سایر نقاط جهان، در این کشور نیز نگارش رمان‌های بلند، داستان های کوتاه و نمایشنامه رواج دارد. برخی از نویسندگان این کشور که در زمینه داستان نویسی ونگارش نمایشنامه‌های کوتاه فعالیت می‌کنند از شهرت جهانی برخورداند. سرودن شعر در قالب منظومه‌های کوتاه و بلند در این کشور بسیار متداول است. برخی از شاعران منظومه های شعرمتعددی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه منتشر کرده‌اند. براساس تنوع زیاد آثار ادبی نظم و نثر، وسعت و گستردگی جغرافیایی و تنوع جمعیتی ادبیات این کشور را می‌توان در سه دسته متمایز طبقه‌بندی کرد:

1. دسته‌ اول متداول‌ترین روش تقسیم بندی در این کشور به شمار می‌آید و براساس حیطه جغرافیایی(منطقه‌ای و استانی) انجام می‌شود،

2. در روش دوم دسته‌بندی ادبیات برمبنای نویسندگان صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، ادبیات نویسندگان زن، ادبیات مردم بومی، ادبیات ایرلندی‌‌تباران، و نظایر آن.

3. دسته‌بندی سوم براساس دوره‌های ادبی نظیر دوره اثبات‌گرایی یا دوره ادبی بین دو جنگ جهانی اول و دوم انجام شده است.[۴][۵]

نیز نگاه کنید به

تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی سنگال؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی روسیه؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی کوبا؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی تونس؛ ادبیات کلاسیک ژاپنی؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی افغانستان؛ تاریخ ادبیات معاصر لبنان؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی مصر؛ ادبیات باستان در چین؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی آرژانتین؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی فرانسه؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی مالی؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی تایلند؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی اوکراین؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی اسپانیا؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی اردن؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی سیرالئون

کتابشناسی

  1. Hammill, F. (2007). Canadian literature. Edinburgh University Press.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Canadian Literature. (2013). Traits of Canadian literature. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Canadian_literature
  3. CBC News. (2013, October 10). Alice Munro is 1st Canadian woman to win Nobel literature prize. Retrieved from http://www.cbc.ca/news/world/alice-munro-is-1st-canadian-woman-to-win-nobel-literature-prize-1.1958383
  4. Nischik, R. M. (Ed.). (2008). History of literature in Canada: English-Canadian and French-Canadian. Camden House.
  5. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.288-295.