خط افغانی

از دانشنامه ملل

در افغانستان همانند تنوع زبانی تنوع خط نیز وجود داشته است. در طول تاریخ رسم‌الخط‌های مختلفی در ایران و از جمله افغانستان رواج داشت. برخی از مهم‌ترین آنها به شرح ذیل است:

خط میخی

خط قبل از دوره هخامنشیان مشخص نیست و هنوز آثاری در این زمینه به دست نیامده است. قدیمی‌ترین آثار خطی که از ایرانیان پیدا شده به خط میخی است؛ مانند کتیبه‌های هخامنشیان. احتمال داده شده است که خط میخی قبل از دوره هخامنشی نیز وجود داشته و فارسی باستان به خط میخی نوشته شده است.

خط میخی را سومری‌ها اختراع کردند.

«مادها این خط را از آشوری‌ها به دست آوردند و به آن صورت الفبایی دادند. از شواهدی که در تخت‌جمشید به دست آمده است روشن می‌شود که نقوش آن به سه زبان پارسی، عیلامی و آشوری نوشته شده است. میخی پارسی فقط سلیس‌تر و ساده‌تر از دو میخی دیگر است و زبان پارسی باستان همان فرس باستان است که زبان رایج عهد هخامنشی بوده و همواره به خط میخی نوشته شده است».[۱]

خط میخی از چپ به راست نوشته می‌شد.

خط آرامی

پس از خط میخی، خط آرامی رایج بوده است. این خط از فینیقی‌ها گرفته شده بود و مدت‌ها در ایران و نیز سرزمین افغانستان استفاده می‌شد. خط آرامی مبنای خط پهلوی بوده است. آرامی‌ها مردمی از نژاد سامی بودند و در جنوب فلسطین، سواحل رود اردن و بحرالمیت ساکن بودند و به تجارت اشتغال داشتند. بعد از دوران هخامنشی

«برای نوشتن زبان‌های ایرانی میانه خط‌هایی در ایران به‌کار می‌رفت‌که همه از اصل «خط» آرامی مشتق و منشعب شده بود».[۲]

مانند خط خوارزمی که از اصل آرامی گرفته شده بود. در تاکسیلا، از مراکز باستان تمدن‌گندهارا و لمپاکا (یا لغمان)، کتیبه‌هایی به خط آرامی پیدا شده است.

خط یونانی

پس از خط آرامی در دوره اسکندر و سلوکیان، خط و زبان یونانی به کار گرفته شد و تا مدتی پس از روی‌کارآمدن اشکانیان از خط و زبان یونانی استفاده می‌شد. بسیاری از نوشته‌های زبان تخاری به خط یونانی بوده است، با تسلط یونانیان بر بلخ، خط یونانی در آنجا رایج شد. این خط ۲۵ حرف داشت.

خط پهلوی

پس از خط و زبان یونانی، خط و زبان پهلوی رواج یافت. با محکم‌شدن فرمانروایی اشکانیان،

«برای نوشتن اسناد رسمی خط خاصی استعمال شد که از خط آرامی ریشه گرفته بود. این خط، که قدیمی‌ترین سند بازیافته آن قباله اورامان متعلق به قرن اول پیش از میلاد است، به نسبت با قومی که فرمانروا بودند «پهلوی» خوانده شد و سپس این لفظ به زبان آن قوم نیز اطلاق شد».[۳]

تاریخ تبدیل خط آرامی به خط پهلوی مشخص نیست؛ ولی از اواسط دوره اشکانیان خط پهلوی در مقام خط ملی در مقابل خط‌های یونانی و برهمایی به کار رفت. ساسانیان نیز خط پهلوی را حفظ کرده، توسعه دادند. خط پهلوی

«از دوران اشکانی تا سه قرن بعد از اسلام در سنگ‌نوشته‌ها، سکه‌ها، اسناد، معاملات، کتاب‌ها و رسالات گوناگونی که به زبان‌های پهلوانیک و پارسیک نوشته شده مورد استعمال بوده است».[۴]

«در حقیقت، خط پهلوی ریشه خط فعلی ما و مادر خط کوفی است... خط پهلوی در قرون اولای اسلام مرسوم بوده و در ادوار اسلامی هرچند از رسمیت افتاده؛ ولی باز در بعضی جاهای ایران، به‌ویژه در بین موبدان و هیربدان زردشتی، برای مکتوبات مخصوصا مسطورات مذهبی به کار می‌رفته و در گنبد قبر قابوس بن وشمگیر زیاری موجود است».[۵]

خط سغدی

خط سغدی

«از یک شیوه تحریری خط آرامی مشتق شده است و نیز می‌توان احتمال داد که اصل خط مزبور همان خط پهلوی کهن باشد».[۶]

«خط سغدی را در آسیای وسطی یافته‌اند و از ابتدا در همان‌جا انتشار یافته و به خط (اویغور) مبدل شده است. خط آخری برای کتابت زبان ترکی به کار می‌رفته و بعدها، به خط مغول و منچو تبدیل شده، چنان‌که اکنون هم معمول است».[۷]

خط خروشتی

این خط از خط آرامی پدید آمده و از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی، در شمال غربی هند و آسیای مرکزی مرسوم بوده و در افغانستان نیز تا قرن پنجم میلادی به کار می‌رفته است و از راست به چپ نوشته می‌شد. پادشاهان یونان و باختری از خط خروشتی برای نوشتن کتیبه‌ها و ضرب سکه‌ها استفاده می‌کردند و آثار آن در افغانستان از جنوب آمودریا تا وادی ارغنداب و از معابد بودائی در هده، بگرام، جلال‌آباد، بامیان، غزنه، غرب کابل و جاهای دیگر به دست آمده است. در تمدن کوشانی علاوه بر خط خروشتی، از خط یونانی نیز در مسکوکات استفاده می‌شد و رقیب خط خروشتی بود؛ ولی خط یونانی به‌تدریج از رواج افتاد.

خط تخاری

درکنار خط‌های خروشتی و یونانی، خط تخاری نیز مورد بهره‌برداری بوده و در بعضی از کتیبه‌ها از آن استفاده شده است.

خط مانی

درکنار خط پهلوی، چند خط دیگر نیز وجود داشته که در دوره ساسانیان پدید آمده است، از جمله خط مانی که از آرامی یا به عقیده‌ای دیگر از دو خط پهلوی و سریانی اقتباس شده بود. خط اوستایی. الفبایی که اوستا به آن نوشته شده است «دین دبیری» نام دارد و از راست به چپ نوشته می‌شد. این خط در حدود قرن ششم میلادی برای کتابت اوستا به کار رفت.

خط برهمایی

از خطوطی که در دوران باستان مشاهده شده، خط برهمایی است.این خط اصل و منشأ تعدادی از خط‌های آسیای شرقی و خط‌های هندی است. این خط در آسیای مرکزی رواج داشته و آثاری نیز به این خط پیدا شده است.

خط عربی

پس از ورود اسلام به ایران، افغانستان و سایر کشورهای منطقه، خط عربی رایج شد و در مکاتبات و نوشته‌ها به کار می‌رفت؛ ولی پس از چند قرن، خط عربی به‌تدریج جای خود را به خط فارسی و خط‌های دیگر داد؛ ولی هنوز هم برای نوشتن بسیاری از کتاب‌ها از این خط استفاده می‌شود.

خط فارسی

با احیای مجدد زبان فارسی در مقابل زبان عربی، خط فارسی نیز پدید آمد. از اوایل دوره اسلامی تاکنون مورد بهره‌برداری همه‌جانبه بوده است.[۸]

نیز نگاه کنید به

خط ژاپنی؛ خط روسی؛ زبان و خط کوبایی؛ زبان و خط تونسی؛ خط چینی؛ خط سنگالی؛ زبان و خط فرانسوی؛ زبان و خط آرژانتینی؛ زبان و خط رسمی مالی؛ زبان و خط رسمی ساحل عاج؛ زبان و خط رسمی تایلند؛ زبان و خط رسمی اردن؛ زبان و خط رسمی سیرالئون؛ زبان و خط رسمی قطر.

کتابشناسی

  1. نفیسی، سعید (1344)، تاریخ نظم و نثر در زبان فارسی. تهران: انتشارات فروغی، ص 10.
  2. ناتل‌خانلری، پرویز (1350)، تاریخ زبان فارسی. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، جلد اول ،ص 287.
  3. ناتل‌خانلری، پرویز (1350)، تاریخ زبان فارسی. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، جلد اول ،ص 288.
  4. ناتل‌خانلری، پرویز (1350)، تاریخ زبان فارسی. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، جلد اول ،ص 295.
  5. همایی، جلال الدین (بی‌تا)، تاریخ ادبیات ایران. چاپخانه مروی، جلد اول و دوم، ص 151.
  6. ناتل‌خانلری، پرویز (1350)، تاریخ زبان فارسی. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، جلد اول ،ص 292.
  7. همایی، جلال الدین (بی‌تا)، تاریخ ادبیات ایران. چاپخانه مروی، جلد اول و دوم، ص 154.
  8. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی و هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 137-140.