اقوام شاخص در کشور بنگلادش

از دانشنامه ملل

به نظر می‌رسد گروهی از هند و آریایی‌ها که در 2000 سال قبل از میلاد مسیح به طرف شرق حرکت کردند، در این منطقه مستقر شده باشند. اینان نخستین گروه‌هایی بودند که جمعیت این منطقه را تشکیل دادند. این رشد سریع جمعیت همراه با کاهش مرگ و میر به علت بهبودی وضعیت بهداشتی سبب شد که جمعیت کنونی کشور به 158535570 نفر برسد. مصائب و بلایای طبیعی نیز سبب می‌شود که شمار زیادی از مردم جان خود را از دست بدهند.

با وجود اینکه در خصوص دوران پیش از تاریخ بنگلادش و سرزمین‌های اطراف آن تحقیقاتی صورت گرفته است، اما امکان دسترسی به یک نتیجه مطلوب تا حدود زیادی غیر ممکن است و به مدارک و مستندات معتبر و نیز تحقیقات بیشتری نیاز است. از آثار باستانی کشف شده در این منطقه حقایقی آشکار شده که تا حدودی نتایجی را به دست داده است. سیاه پوستان از قدیمی‌ترین و به عبارت بهتر اولین گروهی هستند که در این منطقه شناخته شده‌اند و آثاری را در میان قبایل گوناگون از «آسام» تا «فیلیپین» به جای گذاشته اند[۱]. گروه بعدی به نام بومیان پیش از استرالیایی ( پروتو استرالوید ) معروف می‌باشند. ظاهر آن‌ها دارای سری گرد، بینی پهن و پوستی به رنگ قهوه‌ای سوخته بودند. آن‌ها احتمالاً از آسیای غربی آمده و در آسیای جنوب شرقی پراکنده شده‌اند. این گروه نه تنها انواع کشت را در آسیای جنوب شرقی انجام دادند، بلکه در اراضی اطراف بنگلادش نیز آن ها را رشد و ارتقاء دادند.

این نظریه که این گروه در کشاورزی فعال بوده‌اند، از طریق کشف تیرهایی که متعلق بـــه «عصر نوسنگی» می باشد، قابل اثبات است. همچنین  باقی ماندن بعضی واژه های جنوبی ( AUSTRIC ) در زبان بنگالی و زبان‌های وابسته آن، مانند واژه‌های لنگال (شخم)، ناری‌گل ( نارگیل )، لائو ( کدو‌تنبل )، گاندا ( چهار )، کوری اشاره به وابستگی مردمان اولیه این سرزمین با بومیان استرالیا دارد. احتمالاً اقوام پیش از مغولی، سیاه پوستان جنوبی را از سمت شرق تعقیب کردند و تعدادی از آن‌ها تا دشت «چوتانگپور» پراکنده شدند. شاید مسیر مهاجرت عمده این اشخاص، به سوی آسیای جنوب شرقی بوده است.

در مدت کوتاهی این افراد به جمعیت پیشین افزوده و در آن ها تحلیل رفتند. قفقازی‌های کله دراز مدیترانه‌ای که در واقع عنصر اصلی افرادی که به نام «دراویدی» خوانده می‌شدند و قفقازی‌های نوع آلپی کله گرد به شبه قاره وارد شدند و از شمال غربی تا بنگلادش پراکنده شدند. هنوز مشخص نشده است که آیا گروه آلپی‌ها قبل و یا بعد از نوع قفقازی‌های کله دراز که به نام «آریایی» معروف هستند، وارد این منطقه شده‌اند یا خیر، و آیا از عناصر دیگر توانسته بودند به این سرزمین وارد شوند یا نه؟ در هر صورت احتمال دارد که هر دو عناصر یاد شده به این سرزمین آمده باشند. این رخدادها احتمالاً بین دو هزار یا دو هزار و پانصد پیش از میلاد و هزاره اول پیش از میلاد اتفاق افتاده است. از آغاز هزاره اول پیش از میلاد، روند آریایی شدن به وقوع پیوسته است، که البته این شیوه را بهتر است «برهمنیزه» شدن بخوانیم.

بسیاری از قفقازی‌های کله دراز که در قسمت بالای دره گنگ استقرار یافته بودند، به سوی نقاط پایین این دره حرکت کردند و حتی وارد دره «براهماپوترا» شدند. قبایل این ناحیه که وارد قلمرو دین «ودیک» ( ودایی ) شده بودند به دلیل توسعه آن، به دین هندو گرویدند. در واقع تاثیر چشمگیری که غیر آریایی‌ها برروی دین ودایی و پیروان آن گذاشتند، سبب تبدیل آن‌ها ( قبایل بومی غیر آریایی ) به برهمن شد، لذا این گروه به «برهمن» شهره شدند[۲]. مادامی که بیشتر غیر آریایی‌ها به عنوان طبقه فرودست باقی ماندند، طبقات بالای غیر آریایی‌ها به داخل کاست بالای سیستم جدید جذب شدند. با این پروسه مهاجرت، آریایی‌ها با عناصر ارمنی و آلپی مخلوط شدند و برهمنان وداها و کایاشت بنگالی را شکل دادند. به نظر می رسد قشر دوم از سه عنصر شکل گرفته باشد:

  • پروتو استرالوید؛
  • دو نوع از قبایل قفقازی‌های مدیترانه‌ای؛
  • شودرا.

قشر اخیر، که طبقه کشاورز در کاست هندی می‌باشد، کمتر از دو قشر عمده اجتماعی دیگر ظاهر شده است. پائین ترین قشر ترکیبی از کاست‌های هندو شامل: «کامار» (Chamar)؛ «دم» (Dom؛ «پُد» (Pod) و ترکیبی از قبایل بومی مانند «باجی»(Bagi) و «هادی» (Hadi) بودند که به احتمال قوی، پروتواسترالویدها و قفقازی‌های مدیترانه‌ای عنصر اصلی به حساب می‌آمدند. از قرن یازدهم پس از میلاد با توجه به فتوحات مسلمانان، مردم از سراسر آسیای غربی و سرزمین‌های شمالی شبه قاره به این سرزمین مهاجرت کردند و در این منطقه سکونت اختیار کردند. در بین آن‌ها قفقازی‌ها، ارمنی‌ها و مغول‌ها عنصر اصلی بودند[۳].

حکمرانان ترک چندین قرن در این سرزمین حکومت کردند که این مسئله بیانگر جای پای حضور عنصر ترک در این سرزمین است که در میان مردم دیگر تحلیل رفته‌اند. عدم اعتقاد به سیستم کاست در اسلام سبب شد تا هر عنصر نژادی در میان مسلمانان ظاهر شود. طبق اظهار نظر «رایزلی» (Raisly) عنصر کله گرد در بین ترکیب دراویدی‌های بنگالی که اصولاً مغولی خوانده می شوند، با یافته‌های «گوها» (Guha) و «چاندا» (Chanda) بی‌اعتبار می‌شوند؛ اما نفوذ مغولی در بنگلادش به قدری قوی است که هیچ گونه جای شکی را باقی نمی‌گذارد[۴].

نیز نگاه کنید به

اقوام و قبایل مالی؛ اقوام و قبایل سیرالئون؛ گروه های قومی اتیوپی؛ اقوام و قبایل زیمبابوه؛ گروه های قومی اسپانیا؛ گروه های قومی قزاقستان؛ نژادها و اقوام سریلانکا؛ گروهای قومی و نژادی در تاجیکستان؛ اقلیت های قومی سوریه؛ نژادهای آرژانتین؛ اقوام و نژادهای اردن؛ نژاد در اسپانیا؛ نژادها در زیمبابوه؛ اقوام و نژادهای سودان؛ نژاد در کوبا؛ نژاد در ژاپن؛ نژاد افغانستان؛ نژاد در سنگال؛ نژادها و اقوام قزاقستان

کتابشناسی

  1. Hutton 1931
  2. Lewis, D. (2011). Bangladesh; Politics, Economy and Civil Society. New York: Cambridge University Press, p. 41-74
  3. شايگان، داریوش ( 1375). اديان و مكتب های فلسفی هند. جلد اول، چاپ چهارم، تهران: سپهر، ص. 299.
  4. توسلی، محمد مهدی، علی زاده کندی، عزیز، توسلی، سینا(1391). جامعه و فرهنگ بنگلادش. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)