مشاهیر هنری روسیه

از دانشنامه ملل

مشاهیر هنری که در این بخش معرفی شده است در عرصه سینمای روسیه است.

کنستانتین سرگِیویچ استانیسلافسکی

کارگردان معروف کنستانتین سرگِیویچ استانیسلافسکی (فامیلی واقعی: آلکسِیِف)(مسکو، 1938-1863)، در یک خانواده ثروتمند کارآفرین به دنیا آمد. در خانه، سپس در دبیرستان و بعد در انستیتو زبان‌های شرقی لازارف تحصیل کرد، با آنکه هیچ یک از این موسسات را به پایان نرساند، اما یک فرد اروپایی آموزش دیده به شمار می‌آمد، قبل از هر چیزی به خاطر خودآموزی متداوم، به خوبی ادبیات، تاریخ، هنر را می‌دانست، به راحتی به زبان‌های فرانسه و آلمانی صحبت می‌کرد. در دفتر کار خانه خانواده کار می‌کرد، به زودی یکی از مدیران معتبر «انجمن ولادیمیر آلکسِیِف» شد. تا انقلاب اکتبر، با سرسپردگی متعصبانه به تئاتر مالک و مدیر آن باقی ماند.

در روستای لوبیموفکا، جایی که گروه لوبیتل کار خود را آغاز کرد، سالن بال با صحنه واقعی، سالن‌های تماشاچی، اتاق‌های تعویض لباس هنرپیشگان ساخته شده بود. در آنجا استانیسلافسکی به عنوان کارگردان و بازیگر شروع به کار کرد. امروزه گفته می‌شود که تئاتر قرن 20 متاثر از سیستم استانیسلافسکی می‌باشد. ماقبل از استانیسلافسکی هیچ کارگردانی وجود نداشت. کارگردانی نیز یکی از حرفه‌هایی است که محصول قرن 20 می‌باشد. درست است که این حرفه در قرن 20 به وجود آمد اما آن زمان به عنوان یک سمت درجه دو محسوب می‌شد. ما قبل از آن تمام مسائل پیش آمده را نویسنده یا بازیگر حل می‌کرد. در سال‌های 1889-1888 استانیسلافسکی در تاسیس جامعه فرهنگ و هنر همکاری داشت. گروه لوبیتلسکی که برای استانیسلافسکی در مسکو شهرت آورده بود، در سال 1898 به همراه نیمیروویچ دانچنکو تئاتر هنری مسکو را تاسیس کردند و با ورود به تاریخ فرهنگ جهان به عنوان هنرپیشه، کارگردان، تئورسین و خلق علم مربوط به فعالیت هنرمند، قوانین هدفمند در رفتار انسانی را در روی صحنه خلق کردند. استانیسلافسکی شرایطی تعیین کرد که در آن عمل تغییر حالات هنرمند به گونه‌ای هنری شکل گیرد. ایده برابری و ارزش هر فرد بر روی زمین اساس جهان‌بینی او را تشکیل می‌داد. استانیسلافسکی به زبان تئاتر توانست این تفکر دموکراتیک را به بیننده برساند. با وجود اینکه انقلاب تمام دارایی او را ملی اعلام نمود، وی برای از دست رفتن سرمایه اش تاسف نخورد، بدون توجه به این شرایط و با دور ماندن از سیاست وخدمت متعصبانه به تئاتر به زندگی ادامه داد. در دسامبر 1900 استانیسلافسکی شروع به نوشتن «کتاب راهنمای بازیگران دراماتیک» کرد؛ در سال 1909 با دانشجویان، کارکنان و هنرمندان جواندر تئاتر هنر مسکو شروع به مطالعه «سیستم» کرد. در مِی 1924 کتاب «زندگی هنری من»، در ابتدا به زبان انگلیسی در بوستون، و در سپتامبر 1926 به زبان روسی در مسکو به چاپ رسید. ارائه سیستم واقعی خود استانیسلاوسکی، در کتاب «کار بازیگر بر روی خود» درسال 1926 آغاز شد.

استانیسلاوسکی در فرهنگ جهان گام بزرگی برداشت و نه فقط به این دلیل که کارگردانی را ابداع نمود. اولین تئاتر هنر مسکو در ایالات متحده در سال 1924-1923 شمار زیادی از طرفداران را جذب خود کرد. آمریکایی‌ها تئاتر زنده را برگزیدند، و این انتخاب شالوده سینمای آمریکا را بنیان نهاد. این گفته اغراق نیست، اما خود آمریکایی‌ها واقف به شایستگی و خدمت استانیسلاوسکی در شکل گیری امپراطوری سینمای آمریکا می‌باشند. نتیجه زندگی خود را خود استانیسلاوسکی اینگونه گفته است:

« بسیار زندگی کردم. بسیار دیدم. خانواده و فرزندان خوبی داشتم. زندگی همگان را در سراسر جهان پراکنده کرده است. شهرت را جستم. یافتمش. تکریم و تشریفات را دیدم، جوان بود. پیر شدم. به زودی باید وداع کنم. حال از من بپرسید: «روی زمین خوشبختی در چیست؟ در شناخت. در هنر و در کار، در درک آن. با شناخت هنر در خود طبیعت، زندگی جهان و معنای زندگی می‌شناسی، روح خود را می‌شناسی: ذوق و قریحه! خوشبختی بالاتر از این نیست».

ولادیمیر ایوانوویچ نیمیروویچدانچنکو، کارگردان روسی

نیمیروویچدانچنکو کارگردان، در سال 1858 در آزورگِتی گرجستان متولد و در سال 1943 در مسکو از دنیا رفت. وی در یک خانواده نظامی به دنیا آمد. از کودکی به تئاتر علاقه داشت و در نمایش‌های لوبیتلسکی در تفلیس شرکت می‌کرد. با مدال نقره‌ای دبیرستان را در سال 1876 به پایان رسانده و در ابتدا در دانشکده ریاضی و فیزیک و پس از آن دانشکده حقوق دانشگاه مسکو پذیرفته شد، اما نه فیزیکدان شد و نه حقوق دان. از سال 1877 به عنوان یک منتقد تئاتر، نویسنده و نمایش‌نامه نویس شناخته می‌شد. به خاطر نمایش‌نامه‌های «کار جدید» و «ارزش زندگی» به وی جایزه گریبایدف اهدا شد. از سال 1891 در دوره‌های دراماتیک ارکستر فیلارمونیکمسکو شروع به تدریس کرد. با آشنایی با استانیسلافسکی اصلاحات در تئاتر روسیه را با هم آغاز کردند. به این ترتیب، در سال 1898 توسط آن‌ها تئاتر هنری عمومی، پس از آن تئاتر آکادمیک هنری مسکو تاسیس شد. نوآوری هنری و ایدئولوژیکی که اساس آن را ایده‌های دموکراتیک برابری و ارزش هر انسان روی زمین تشکیل می‌داد و میل به دادن ارزشی جدید به تئاتر، کارگردان شدن، نقش بزرگی را در زندگی سیاسی، اجتماعی، و روحانی اواخر قرن 19 و آغاز قرن 20 ایفا نمود.

پس از انقلاب اکتبر نیمیروویچدانچنکو به عنوان یک چهره فعال در تئاتر به کار خود ادامه داد: در شمار اعضای تئاتر مرکز (نهاد بالای سرپرستی تئاترها) درآمد، یکی از موسسین و مدیران ژورنال «فرهنگ تئاتر» شد، در سال 1919 استودیوی موسیقی ایجاد کرد که با آن به تور اروپا و ایالات متحده رفت. یکسال و نیم او به صورت قراردادی در‌هالیوود کار کرد. با بازگشت به روسیه در سال 1928 به شوخی اظهار داشت: «در روسیه باید تولید کرد؛ در آمریکا باید به فروش رساند، و در اروپا می‌بایست استراحت کرد». در دوره استالین او ممنوع الخروج از کشور شد. در دسامبر 1937 او گفت:

«من خوشبختم که تا دوران پنج ساله باشکوه استالین، تا قانون اساسی سوسیالیستی استالین زندگی کردم».

به سمت رئیس کمیته اعطای جایزه استالین منصوب شد. تا جایی که توان داشت، تئاتر را از «سفارشات سوسیالیستی» فرصت طلبانه، با نمایش‌نامه‌هایی چون «کار ساده» درباره روزهای قهرمانانه محققینی که زیان‌های به بار آمده توسط آ.یا.ویشنینسکی را افشا می‌کردند، حفظ کرد. نیمیروویچدان چنکو تا پایان زندگی خود مدیرو رئیس تئاترهنر مسکو باقی ماند. دوبار موفق به دریافت جایزه استالین شد[۱].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،