هنر ژاپن در دوران باستان

از دانشنامه ملل

دوران باستان در ژاپن از اواسط قرن سوم تا پایان قرن دوازدهم به درازا کشید. شروع این دوران با پیدایش گورتل‌های عظیم موسوم به کوفون همراه بود. در میان گورتوشه‌های کشف شده از این گورتل‌ها، اقلامی چون لگام اسب، شمشیر، اقلام سنگی، مهره‌ها، اقلام فلزی، سفال و... وجود دارد، اما آنچه بیش از همه نماد هنر این دوره شده، سفال‌های موسوم به هانیوا (埴輪/Haniwa) است. هانیوا سفال‌هایی با پخت ساده بودند که اطراف سطح بالایی گورتل چیده می‌شدند، ابتدا شکل استوانه‌ای ساده داشتند، اما به مرور شکل حیوانات جز پرندگان و اشکال انسان‌ها به آن اضافه شد. اشکال انسانی آن شامل پرورش دهندگان باز، مهترها، کشاورزان، سربازان زره پوش، بانوان پریستار، زنان درباری و خنیاگران و رقصندگانی بودند با حالتی که گویی دارند برای درگذشتگان برنامه‌ای اجرا می‌کنند.[۱]

بعد از دوره کوفون، دوران آسوکا (710-592 م) فرا رسید. در این دوران ما شاهد ورود رسمی آیین بودایی به ژاپن (592 م) هستیم، واقعه‌ای که تأثیری شگرف بر

هنر ژاپن داشت. از فرهنگ این دوران هم با نام فرهنگ آسوکا (645-538 م) و فرهنگ هاکوهو (710-645) نام می‌برند که فرهنگی با محوریت آیین بودایی است، اما بر خلاف دوران تاریخی آسوکا دوران فرهنگی آن نه از سال 592 که از 538 شروع می‌شود. چنان که تاناکا (2013) هم اشاره می‌کند، آیین بودایی برای ژاپنی‌ها از تندیس‌های بودایی شروع شد.[۲] بنابراین در این دوره ما شاهد نخستین تندیس‌های بودایی ساخته شده در ژاپن هستیم.

همچنین هنر این دوران که شامل معماری، پیکر تراشی، نقاشی و صنایع دستی بود، عمدتا با محوریت هنر بودایی انجام می‌شد. برای مثال برای اولین بار در این دوره ما شاهد ساخت معابد بودایی در ژاپن هستیم که نخستین آن معبد آسوکا (飛鳥寺/Asuka dera: در اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم م ساخته شد) بود. یکی دیگر از معابدی که در این دوره ساخته شد، معبد هوریوجی است، معبدی که 1993 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و در بردارنده میراث فرهنگی زیادی از تندیس‌های بودا، صنایع دستی مرتبط با آیین بودایی و نقاشی‌های دیواری متعلق به دوران آسوکا و نارا است.

از فرهنگ دوره نارا (794-710) با نام فرهنگ تِنپیو (749-729) نام می‌برند. ویژگی‌های فرهنگ و هنر در دوره نارا، شکل گیری فرهنگ اشرافی عالی با محوریت شهر هِیجوکیو (平城京/Hējōkyō) پایتخت کشور در دوره نارا، تأثیر پذیری شدید از فرهنگ تانگ (唐/Tang(618-907)) چین، داشتن رنگ و بویی جهانی و فرهنگی بودایی بر پایه اندیشه چینگوکوکّا (鎮護国家/Chingo Kokka) است.[۳] ژاپن آموختن از چین را از دوره آسوکا شروع کرد و در دوره نارا ادامه داد که دوره نارا مصادف با چین دوره تانگ بود. در این زمان ژاپن هیأت‌هایی به چانگ‌آن (長安/Chang an) پایتخت تانگ می‌فرستاد، شهری که مقصد نهایی کاروان‌های جاده ابریشم و به نوعی شهری جهانی بود. بنابراین فرهنگ و هنر دوره نارا از طریق جاده ابریشم و به واسطه چین تا حدودی رنگ و بویی از فرهنگ عمده دیگر جهان آن زمان یعنی ایران و هند گرفت. از طرف دیگر در این زمان اندیشه چینگوکوکّا وجود داشت، اندیشه‌ای که معتقد بود آیین بودایی قدرتی دارد که می‌تواند ملت را متحد و آرامش را در کشور برقرار کند، بنابراین به این آیین اهمیت زیادی داده و باعث رونق فرهنگ و هنر بودایی شد. شوتوکو تایشی یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ ژاپن پیرو چنین اندیشه‌ای بود و با تکیه بر این اندیشه سعی در اتحاد ملی ژاپن نمود، بنابراین می‌شود او را رهبر رواج شیوه‌های نو در هنر و فرهنگ ژاپن هم به حساب آورد.[۴]

در دوره نارا ما شاهد نگارش نخستین کتاب‌های ژاپنی هستیم که در فصل مربوط به نظام فرهنگی به آن اشاره شد. در زمینه معماری و پیکر تراشی، بارزترین آثار این دوره معبد تودایجی و ساخت تندیس بودای بزرگ در این معبد بود که همان طور که در بحث فرهنگ هم اشاره شد، تلاش ژاپنی‌ها برای کسب جایگاهی به عنوان یک ملت مستقل بود.[۵]

سال 894 در دوره هیان سال پایانی اعزام هیأت‌های ژاپنی به چین دوره تانگ برای آموختن از آن کشور بود. در واقع در این زمان ژاپن بعد از چند قرن آموختن از چین در پی ژاپنی کردن فرهنگ و هنر بر آمد. بارزترین نمود ژاپنی کردن فرهنگ هم ابداع خط خاص ژاپن یعنی کانا بود که همراه با خط اخذ شده از چین یعنی کانجی امروزه هم برای نگارش مورد استفاده قرار می‌گیرد. با استفاده از این خط شاهکارهایی ادبی نوشته شد که بارزترین آن‌ها «داستان گنجی» و «ماکورانوسوشی» (『枕草子』/Makura no Sōshi) هستند. بنابراین سال 894 را مبنای تقسیم بندی تاریخ فرهنگ دوره هیان قرار می‌دهند. سال‌های قبل از 894 یعنی از 794 تا 894 را هیان پیشین و سال‌های بعد آن یعنی از 894 تا 1185 را هیان پسین می‌گویند که هیان پسین دوران ژاپنی کردن فرهنگ و هنر بود.

دوره هیان پیشین را معمولا به دو دوره فرهنگ توفو (سبک تانگ) و فرهنگ کونین-جوگان تقسیم می‌کنند. ویژگی این دوره چنانکه در نام توفو یعنی سبک تانگ هم پیدا است، ادامه تأثیر پذیری از فرهنگ چین است. ما در این دوره با دو راهب بزرگ بودایی با نام‌های سایچو و کوکای روبرو هستیم که بعد از برگشتن از چین، آموزه‌هایی جدید از بودایی مطرح کردند بطوری که از بودایی این دوران با نام بودایی هیان نام برده می‌شود که در مقابل بودایی نارا قرار می‌گیرد. بودایی هیان از بودایی نارا عملی‌تر و فهمش برای عامه مردم‌تر راحت بود، بنابراین علاوه بر اشراف عامه مردم هم به آن نزدیک شدند. دوری مراکز بودایی جدید از شهر و تأکید آن‌ها بر ریاضت و عبادت در کوهستان هم به این مردمی شدن کمک می‌کرد. تأثیراتی را که این بودایی جدید بر فرهنگ و هنر گذاشت، خصلت اصلی هنر هیان پیشین می‌دانند.

هیان پسین خود به دو فرهنگ کوکوفو یا سبک ملی (قرن 10 تا 12 م) و اینسِی‌کی (نیمه دوم قرن 11 تا پایان قرن 12 م) تقسیم می‌شود. ویژگی اصلی دوره فرهنگ کوکوفو همان طور که از نامش پیداست، ژاپنی کردن تمامی هنرها از جمله خطاطی، نقاشی، پیکر تراشی، معبد سازی و... بود. ویژگی‌های اصلی هنر این دوران، هضم و درک هنر اخذ شده از چین و... و هماهنگ نمودنش با ذوق و طبع ژاپنی به عبارتی ژاپنی کردنش بود. همچنین رواج اندیشه پاک بوم (浄土思想/Jōdo shisō) یا بهشت بودایی در میان اشراف و مردم عادی تأثیر زیادی بر هنر داشت به طوری که جرج سنسوم (George Sansom(1883-1965)) سیاستمدار انگلیسی و محقق تاریخ و فرهنگ ژاپن عقیده داشت که این تأثیر دین را به هنر و هنر را به دین بدل کرد.[۶]

اینسِی (院政/Insei) نوعی نظام سیاسی بود که در اواخر دوره هیان معمول شد. در این نظام سیاسی امپراتوران با کناره‌گیری از قدرت وارث خود را بر تخت می‌نشاندند و خود تارک دنیا می‌شدند. اما برغم کناره گیری از قدرت، این امپراتوران با اعمال نفوذ در جانشینان بی تجربه خود عملا باز هم قدرت را در دست داشتند. این نوع نظام سیاسی باعث شکل گیری فرهنگی خاص شد که به آن فرهنگ دوره اینسِی یا فرهنگ اینسی‌کی می‌گویند. ویژگی اصلی فرهنگ این دوره گسترش اندیشه پاک بوم بودایی، خلق داستان‌های تاریخی و حماسی و شکوفایی نقاشی‌های طوماری موسوم به ئه‌ماکیمونو (絵巻物/Emakimono) بود.

به طور کلی ما در دوره هیان با جریان ژاپنی کردن فرهنگ و هنر روبرو هستیم که این جریان منجر به ایجاد عصری طلایی در هنر ژاپن و خلق شاهکارهای بی بدیل هنری از ادبی گرفته تا نقاشی و پیکر تراشی شد. بسیاری از آثار این دوره به عنوان شاهکارهای هنر ژاپن، امروزه جزو گنجینه‌های ملی ژاپن به حساب می‌آیند[۷].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. استنلی بیکر (1384). ص35.
  2. تاناکا (2013). ص70.
  3. یاماکاوا (2010). ص55.
  4. مرتون، اسکات (2005). ص21.
  5. مورایاما (1998). ص90.
  6. استنلی بیکر (1384). ص93.
  7. ذاکری، قدرت اله(1402)." هنر ژاپن". در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.242- 281.