پرش به محتوا

واژه‌های فارسی در زبان روسی

از دانشنامه ملل

واژه‌های فارسی در زبان روسی


زبان فارسی و روسی از طریق ارتباطات تاریخی، فرهنگی و اقتصادی طولانی‌مدت، تحت تأثیر یکدیگر قرار گرفته‌اند و این تأثیرات به‌ویژه در سطح واژگان مشهود است. یکی از مهم‌ترین نتایج این تعاملات ورود واژگان فارسی به زبان روسی است که طی قرون متمادی شکل گرفته است. این واژگان به واسطه ارتباطات تجاری، فرهنگی و سیاسی میان ایران و روسیه، به زبان روسی راه یافته و در آن ماندگار شده‌اند. دوره‌های زمانی صفویه و قاجار از دوره‌های کلیدی در این تبادل زبانی بودند، جایی که روابط تجاری میان دو کشور ایران و روسیه به‌ویژه از طریق مسیرهای کاروانی و تجاری، باعث انتقال بسیاری از واژه‌های فارسی به روسی شد. واژه‌هایی مانند "بازار"(Базар)و "کاروان"(Караван)نمونه‌هایی از این واژگان هستند که نشان‌دهنده ارتباطات تجاری میان این دو ملت هستند. این واژگان نه تنها در فرهنگ روسی ریشه گرفتند، بلکه بخش مهمی از زبان و فرهنگ روزمره روسیه شدند (Mohammadi & Abdaltajedini, 2013).

علاوه بر روابط تجاری، تعاملات فرهنگی و هنری نیز نقش مهمی در ورود واژگان فارسی به زبان روسی داشته است. واژگانی مانند "خلعت" (Халат) و "شاه" (Шах) از طریق تعاملات فرهنگی- سیاسی به زبان روسی وارد شدند. همچنین، بازی شطرنج که از ایران به روسیه راه یافت، با خود واژگان مربوط به این بازی مانند "شطرنج" (Шахматы) را به همراه آورد. شطرنج به‌ویژه در میان اشراف روسی محبوبیت بسیاری داشت و به همین دلیل واژگان مرتبط با آن به بخشی از فرهنگ زبانی این کشور تبدیل شدند. این واژگان که عمدتاً تلفظ و معنای خود را از فارسی حفظ کرده‌اند، در طول زمان به قدری در زبان روسی ماندگار شدند که امروزه بسیاری از مردم روسیه حتی از ریشه فارسی آن‌ها آگاه نیستند (Хосейн & Даду, 2009).

تحلیل و بررسی تغییرات زبانی که واژگان فارسی پس از ورود به زبان روسی تجربه کرده‌اند، نشان می‌دهد که این واژگان گاهی دچار تغییرات آوایی و معنایی شده‌اند. به عنوان نمونه، واژه "ارش" که در فارسی به‌عنوان واحد اندازه‌گیری به کار می‌رود، به شکل "Аршин" وارد زبان روسی شد. این واژه در زبان روسی معنای خود را حفظ کرد، اما به دلیل تفاوت‌های آوایی و تلفظی میان دو زبان، دچار تغییرات در تلفظ شد. چنین تغییراتی به دلیل ساختارهای متفاوت آوایی و دستوری میان زبان‌های فارسی و روسی رخ داده است، اما معنای اصلی واژگان به طور کلی ثابت مانده است (Mohammadi & Abdaltajedini, 2013).

ورود واژگان فارسی به زبان روسی بخشی از تاریخ تعاملات میان دو کشور را بازتاب می‌دهد. بسیاری از این واژگان که در طول قرن‌ها وارد زبان روسی شده‌اند، نه تنها بخشی از واژگان روزمره مردم روسیه را تشکیل داده‌اند، بلکه نشان‌دهنده روابط عمیق تاریخی، فرهنگی و سیاسی میان ایران و روسیه هستند. تأثیرات این واژگان در زبان روسی هنوز هم مشاهده می‌شود و این مسئله بیانگر تأثیرات پایدار فرهنگی ایران بر روسیه است. نقش ایران در شکل‌گیری برخی از مفاهیم و اصطلاحات مهم در زبان روسی، به عنوان نمادی از ارتباطات قوی فرهنگی و تاریخی میان این دو کشور، درخور توجه است. به همین دلیل، بررسی و مطالعه دقیق این واژگان می‌تواند به درک بهتری از تأثیرات زبان فارسی بر روسی و تعاملات میان دو ملت کمک کند(Хосейн & Даду, 2009).

شماری از واژه‌های دخیل از زبان فارسی به زبان روسی عبارتند از:

·     Абаз – عباسی، سکه نقره در حدود 20 کوپک روسی، که برگرفته از عباسی«واحد پولی رایج دوران صفوی» است.

·     Авеста – اوستا

·     Алыча - آلوچه

·     Амбар – انبار

·     Арбуз – هندوانه، که برگرفته از واژه فارسی خربزه است.

·     Аршин – اَرش؛ از آرنج تا سر انگشت

·     Аршич – واحد اندازه گیری طول در روسیه قدیم که معادل 71 سانتی‌متر بوده است. این واژه برگرفته از فارسی اَرَش (واحدی برای اندازه‌گیری طول از سر انگشت تا آرنج) است و از طریق ترکی وارد زبان روسی شده است.

·     Ахурамазда – اهورامزدا

·     Бабушин – پای‌پوش، نوعی کفش پشت‌باز

·     Бадья – سطل چوبی یا فلزی که در انتهای آن اندکی باریک است، این واژه به نوبه خود از زبان فارسی گرفته شده است.

·     Базар – بازار

·     Баклажан – بادنجان

·     Бакшиш – پیشکش، رشوه؛ هدیه به مهمان؛ انعام. این واژه برگرفته از زبان ترکی است و ریشه در صورت فارسی آن، بخشش دارد.

·     Балаган – بالاخانه

·     Балаган - بنای موقت (در روسی) که در فارسی از واژه بالاخانه گرفته شده است.

·     Барс – بارس؛ یوز، پلنگ

·     Бахча – جالیز (در روسی) که از واژه باغچه در زبان فارسی برگرفته شده است.

·     Баштан – باغچه (در روسی) برگرفته شده از واژه باغچه در زبان فارسی است.

·     Баштан – بوستان

·     Бест – جایی که مردم برای ایمن ماندن از تعرض یا دادخواهی به آن پناهنده میشوند (در روسی) از واژه بستن گرفته شده است.

·     Бирюза – فیروزه

·     Бог – مغ، مغان

·     Богара – روشنی، ضیاء، کلیسا، معبد

·     Булат – فولاد منقش، شمشیر

·     Гармсиль – گرمسیر

·     Гурии – حور؛ سیه چشمان سپیداندام

·     Гюрза – گرز

·     Дервиш – درویش، فقیر

·     Дехканин – دهقان

·     Дженгель - جنگلی

·     Див – اهریمن

·     Дурбар, Дарбар – دربار

·     Душман – دشمن

·     Жасмин – یاسمین

·     Заминдар – زمین‌دار

·     Зороастризм - زرتشتی

·     Изумруд – زمرد

·     Изъяна – نقص، خرابی، خطا، ضرر (در روسی) برگرفته از زیان در فارسی نو.

·     Инжир – انجیر

·     Ишан – ایشان

·     Кади – قاضی

·     Камфора – کافور

·     Канаус – پارجه ابریشمی با بافت محکم (در روسی) و برگفته از قناویز در فارسی.

·     Канаус – قناویز

·     Караван – کاروان

·     Карван-сарай – کاروانسرا

·     Кафтан - خفتان

·     Киоск – کیوسک؛ که با ریشه واژه گوشه از فارسی میانه به دیگر زبان‌ها وارد شده است.

·     Кишмиш – نوعی انگور ریز، کشمش

·     Кунжут - کنجد

·     Лал – نامی که در گذشته بر سنگ سرخ گرانقیمتی اطلاق می‌شده است.

·     Маг – مغ، روحانی که در شرق باستان مناسک دینی را اجرا و پیشگویی میکرده است.

·     Мат – موقعیت مات و مبهوت شدن در بازی شطرنج، نابودی (مرگ).

·     Мирза – لقب اعضای مجلس در کشورهای شرقی (در روسی) از فارسی میرزا گرفته شده است.

·     Миткаль – پارچه پنبه ای با بافت محکم (در روسی) صورتی از واژه مثقالی در فارسی است.

·     Мишень – صفحه هدف در تیراندازی (در روسی) از واژه هدف در فارسی برگرفته شده است.

·     Мускус - مشک

·     Мусульманин - مسلمان

·     Намаз - نماز

·     Наргиле – نارگیله، وسیله‌ای برای استعمال دخانیات نزد مردم مشرق زمین مشابه قلیان (در روسی) برگرفته از نارگیله فارسی.

·     Нефть - نفت

·     Оранжевый – نارنجی

·     Падишах - پادشاه

·     Палас – نوعی قالی، گلیم (در روسی). از فارسی پلاس.

·     Пара – پاره

·     Парча – پارچه ابریشمی زربافت

·     Пери – پری؛ موجودی خیالی

·     Перкаль – پارچه پنبه‌ای (در روسی) از فارسی پرگاره گرفته شده است.

·     Персик – هلو (در روسی) برگرفته از یونانی «سیب فارسی» به روسی وارد شده است.

·     Пиала – پیاله، فنجان

·     Пижама - پیژامه

·     Плов – پلو

·     Ревень - راوند

·     Рокировка – رخ، قلعه. نام مرغی عظیم است که فیل و کرگدن را می‌رباید و مشابهت آن را مهره شطرنج دارد که از دور مهره‌های دیگر را میزند.

·     Сабза – سبزه

·     Сазандари - سازنده

·     Самшит - شمشاد

·     Сарай – سرای، انبار

·     Сарафан – سارافون؛ از ریشه فارسی سراپای گرفته شده است.

·     Сафьян – چرم، چرم بز. از واژه فارسی سختیان گرفته شده است.

·     Сераль – کاخ؛ از واژه فارسی سرای گرفته شده است.

·     Сераскир – فرمانده کل نظامی در دوران عثمانی؛ از واژه فارسی سرعسکر گرفته شده است.

·     Сердар – سردار

·     Сипай - سپاه

·     Стакан - استکان

·     Сурьма - سرمه

·     Таз – ظرف پهن کم عمق گرد فلزی؛ از ریشه فارسی میانه تاس.

·     Танбур, Тамбур – تنبور

·     Тафта – پارچه کلفت ابریشمی یا نخی با حاشیه ظریف در عرض آن؛ از ریشه فارسی تافته.

·     Тахта – نیمکت(در روسی) از واژه فارسی تخت گرفته شده است.

·     Топор – تبر

·     Туман, Томан – تومان

·     Тут - توت

·     Тюльпан – گل لاله از واژه فارسی دولبند گرفته شده است.

·     Ферзь – فرزین؛ نام قوی‌ترین مهره در بازی شطرنج از واژه فارسی فرز گرفته شده است.

·     Фирман – فرمان، حکم

·     Фисташка – پسته، از یونانی به روسیه وارد شده است که با ریشه فارسی پسته دسته بندی میشود.

·     Хаз - خز

·     Хаки – رنگ خاکی

·     Хурма - خرما

·     Чабан – شبان، چوپان

·     Чадра - چادر

·     Чайхане - چایخانه

·     Чембур – افسار، لگام از واژه فارسی چنبور گرفته شده است.

·     Чемодан – چمدان از واژه فارسی جامه‌دان گرفته شده است.

·     Чердак – اتاق زیرشیروانی از واژه فارسی چارطاق گرفته شده است.

·     Чинар - چنار

·     Шакал - شغال

·     Шала – برنج پاک نشده از واژه فارسی شالی گرفته شده است.

·     Шаль - شال

·     Шандал - شمعدان

·     Шаровары – شلوار گشاد و بلند

·     Шатёр – خیمه از واژه فارسی چادر گرفته شده است.

·     Шах – حرکت کیش در بازی شطرنج از واژه فارسی شاه گرفته شده است.

·     Шахиншах – شاهنشاه

·     Шахматы – شطرنج؛ از واژه فارسی شاه مات گرفته شده است.

·     Шемая – نوعی ماهی کپور از واژه فارسی شاه ماهی گرفته شده است.

·     Шептала – برگه هلو و یا زردآلو از واژه فارسی شفتالوی گرفته شده است.

·     Яахонит - یاقوت

·     Яашма – یشم


در طول تاریخ، بسیاری از واژه‌ها ابتدا از زبان‌های دیگر وارد زبان فارسی شده و سپس از فارسی به زبان روسی راه یافته‌اند، که این روند نشان‌دهنده تعاملات فرهنگی و زبانی میان ملت‌هاست. به عنوان مثال، واژه "بایرام" که ریشه در زبان ترکی دارد و به معنی جشن یا عید است، ابتدا به صورت "بایرام" وارد زبان فارسی شد و سپس با تلفظ  "Байрам"به زبان روسی راه یافت. واژه "چای" نیز سرنوشت مشابهی داشته است. همچنین، واژه "قلیان" با اصالت هندی که به معنی وسیله‌ای برای کشیدن تنباکو است، ابتدا به صورت "قلیان" در زبان فارسی به کار رفت و سپس به صورت "Кальян" وارد زبان روسی شد. واژه "شطرنج" که از زبان سانسکریت وام گرفته شده و به معنای بازی فکری است، به همین ترتیب وارد فارسی شد و سپس با تلفظ  "Шахматы"در روسی استفاده گردید. این نمونه‌ها گواهی هستند بر اینکه چگونه واژگان از زبان‌های مختلف وارد فارسی شده و سپس در نتیجه ارتباطات فرهنگی و تاریخی، به زبان روسی انتقال یافته‌اند و اکنون بخشی از واژگان روزمره در این زبان را تشکیل می‌دهند.


پارسا اخلاقی

·      Mohammadi, M.-R., & Abdaltajedini, N. (2013). Survey of Russian Loanwords in Persian Language: Case Study on Farhang–e Bozorg-e Sokhan. Language Related Research, 4(3), 155-178. http://lrr.modares.ac.ir/article-14-7821-fa.html

·      Хосейн, Г., & Даду, Х. (2009). Русский и персидский языки: культурное и языковое взаимодействие и взаимовлияние. Pazhuhesh-e Zabanha-ye Khareji. Scientific Publication of the Faculty of Foreign Languages, University of Tehran(R), 79.  http://lrr.modares.ac.ir/article-14-7821-fa.pdf

·      عسگری، لیلا. (1385). واژه های دخیل فارسی در روسی. نامه فرهنگستان، 8(1 (پیاپی 29))، 150-174. SID. https://sid.ir/paper/426121/fa

·      ملک محمدی، علی اصغر. (1398). علل و دوره های ورود کلمات فارسی به زبان روسی. دانشگاه تهران، تهران.