آموزش تشیع در افغانستان: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «با درگیرشدن هزارهها و شیعیان با عبدالرحمان خان در دهه ۱۸۹۰ ، همه مدارس شیعه مسدود شد، بسیاری از مدارس، تکیهخانهها و مراکز آموزشی ویران شد یا در اختیار اهل سنت قرار گرفت؛ ولی پس از مرگ عبدالرحمان خان، آموزش ابتدایی دوباره شروع شد و مدارس د...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
با درگیرشدن هزارهها و شیعیان با عبدالرحمان خان در دهه ۱۸۹۰ ، همه مدارس شیعه مسدود شد، بسیاری از مدارس، تکیهخانهها و مراکز آموزشی ویران شد یا در اختیار اهل سنت قرار گرفت؛ ولی پس از مرگ عبدالرحمان | با درگیرشدن [[گروه های قومی هزاره افغانستان|هزارهها]] و شیعیان با [[عبدالرحمان خان]] در دهه ۱۸۹۰ ، همه مدارس شیعه مسدود شد، بسیاری از مدارس، تکیهخانهها و مراکز آموزشی ویران شد یا در اختیار اهل سنت قرار گرفت؛ ولی پس از مرگ [[عبدالرحمان خان]]، آموزش ابتدایی دوباره شروع شد و [[مدارس دینی اهل تسنن افغانستان|مدارس دینی]] نیز آغاز کار کرد.گفته شده، حاج شیخ موسی یکاولنگی یا حاج شیخ میرزا حسین دره صوفی اولین مدرسه دینی بعد از تخریب هزارهجات را در زمان [[امانالله خان]] تأسیس کردند؛ ولی این تعداد مدارس برای شیعیان در حداقل قرار داشت و محدود به شهرهای اصلی بود آقای آیتی مینویسد: «تا اواخر دهه بیست شمسی، دولت حاکم بر [[کابل]]، هیچگونه اقدامی برای باسوادکردن مردم شیعه و آموزش کودکان این سرزمین نکرد، حتی یک مدرسه (مکتبی) نیز بنا نکرد. در مناطقی که برادران [[تسنن در افغانستان|اهل سنت]] و [[تشیع در افغانستان|تشیع]] باهم و در کنار هم زندگی میکردند؛ مانند بیشتر شهرهای تاریخی وکلانشهرها، کودکان مردم شیعه، بهویژه [[گروه های قومی هزاره افغانستان|هزارهها]]، در مدارس پذیرفته نمیشدند... پس از قیامهای متعدد شیعیان، بهویژه قیام ابراهیمگاو سوار شهرستانی در سال ۱۳۲۴ شمسی، قیام شهید بلخی در سال ۱۳۲۹ و قیام مردم شجاع جاغوری در سال ۱۳۳۳ شمسی بودکه دولت مجبور شد تا مقداری از ظلم و تعصب خویش بکاهد و بودجهای، هرچند اندک برای احداث مکاتب در هزارهجات اختصاص دهد».<ref>آیتی، عبدالقیوم. تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان (از صفویه تا دوره معاصر).ص ۱۶۸.</ref> | ||
آقای مقصودی مینویسد: «در سال ۱۳۴۴ شمسی، به حیث وکیل فرمانداری ناهور وارد پارلمان [[افغانستان]] شدم. در تمام ساحه | آقای مقصودی مینویسد: «در سال ۱۳۴۴ شمسی، به حیث وکیل فرمانداری ناهور وارد پارلمان [[افغانستان]] شدم. در تمام ساحه 120 هزار نفری ناهور یک مدرسه ۳ کلاسه در منطقه خوات وجود داشت که دارای ۷۰-۶۰ نفر شاگرد بود. مسئولیت تدریس آن به عهده یکتن از اهالی محل به نام غلامحسین بود».<ref>مقصودی، حاجی عبدالحسین. هزارهجات سرزمین محرومان. ص ۵۲.</ref> دولتهای گذشته تلاش میورزیدند تا شیعیان را از لحاظ تعلیمی در پایینترین سطح نگه دارند. | ||
=== [[حوزههای علمیه شیعیان افغانستان|حوزههای علمیه شیعیان]] === | |||
درگذشته، مدارس و حوزههای علمیه عالیترین مؤسسات علمی برای کسب دانش و معرفت و یگانه راه تعلیم و تربیت محسوب میشدند؛ مدارس علمیه هم در نقاط مختلف [[مناطق شیعهنشین افغانستان|شیعهنشین]] وجود داشت. مدارس و حوزههای دینی اهل [[تشیع در افغانستان]] هیچگاه از حمایت دولتی برخوردار نبوده و همگی غیردولتی و حالت خصوصی داشتهاند. به لحاظ ضدیت دولتها با شیعیان، مدارس دینی اهل تشیع معمولا دارای مواضع ضد دولتی بودهاند. درگذشته، طلاب علوم دینی شیعه [[افغانستان]]، برای کسب علم و طی مدارج بالای علمی به نجف میرفتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از یک سو و بروز محدودیتها برای رفتوآمد به عراق توسط رژیم بعثی عراق، حوزههای علمیه قم و مشهد توسعه پیدا کرد و طلاب علوم دینی شیعه از سراسر جهان، از جمله [[افغانستان]] برای ادامه تحصیل به قم و مشهد میروند. حوزه علمیه قم در جهان تشیع مرکزیت پیدا کرده و دهها هزار طلبه از بیش از ۹۰ کشور جهان به این شهر میروند. طی دهههای اخیر، بهویژه پس از برکناری [[طالبان]]، حوزههای علمیه و مدارس دینی شیعیان رو به افزایش و توسعه بودهاند، برخی از مدارس و حوزههای مهم علمیه از این قرارند: «مدرسه آیتالله محمد آصف محسنی در [[کابل]] و [[قندهار]]، مدرسه آیتالله سید محمد سرور واعظ در [[کابل]]، مدرسه آیتالله سید علی بهشتی در ورس، مدرسه صادقیه در [[هرات]]، مجتمع علمی و فرهنگی غوری... و مدرسه علمیه خاتمالنبیین»،<ref>برهانی، محمدجواد. نقش اسلام در دگرگونی اجتماعی با تأکید بر افغانستان معاصر.ص۲۶۳-۳۶۲-.</ref> به همراه دانشگاه خاتمالنبیین ([[کابل]])، مدرسه رسالت، مدرسه مهدویه ([[کابل]])، مدرسه و مجموعه خاتمالانبیاء ([[کابل]])، مدرسه مدینهالعلم ([[کابل]])، مدرسه سلطانیه ([[مزار شریف]])، مدرسه جعفریه ([[هرات]])، مدرسه امیرالمؤمنین ([[مزار شریف]]) مدرسه جعفریه ([[مزار شریف]])، مدرسه امام حسن (ع) ([[هرات]])، مدرسه امام حسین (ع) ([[هرات]])، مدرسه خاتمالانبیاء ([[هرات]])، مدرسه بقیةالله ([[هرات]])، مدرسه مترقیه ([[هرات]])، مدرسه محمدیه تپه سلام ([[کابل]])، مدرسه آیتالله محقق کابلی، مدرسه علمیه شیخ هاشم صالحی و حوزههای علمیه در جاغوری، بلخاب، یکاولنگ، بهسود، [[کابل]]، [[هرات]]، [[بلخ]]، [[قندهار]]، ارزگان، [[شهر غزنی|غزنی]] رسول اکرم (ص)، بدخشان (فیضیه در شهرستان درواز)، پنجاب و غیره.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 188-190.</ref> | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
* [[تشیع در افغانستان]] | |||
* [[مراکز آموزشی تشیع در افغانستان]] | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۱
با درگیرشدن هزارهها و شیعیان با عبدالرحمان خان در دهه ۱۸۹۰ ، همه مدارس شیعه مسدود شد، بسیاری از مدارس، تکیهخانهها و مراکز آموزشی ویران شد یا در اختیار اهل سنت قرار گرفت؛ ولی پس از مرگ عبدالرحمان خان، آموزش ابتدایی دوباره شروع شد و مدارس دینی نیز آغاز کار کرد.گفته شده، حاج شیخ موسی یکاولنگی یا حاج شیخ میرزا حسین دره صوفی اولین مدرسه دینی بعد از تخریب هزارهجات را در زمان امانالله خان تأسیس کردند؛ ولی این تعداد مدارس برای شیعیان در حداقل قرار داشت و محدود به شهرهای اصلی بود آقای آیتی مینویسد: «تا اواخر دهه بیست شمسی، دولت حاکم بر کابل، هیچگونه اقدامی برای باسوادکردن مردم شیعه و آموزش کودکان این سرزمین نکرد، حتی یک مدرسه (مکتبی) نیز بنا نکرد. در مناطقی که برادران اهل سنت و تشیع باهم و در کنار هم زندگی میکردند؛ مانند بیشتر شهرهای تاریخی وکلانشهرها، کودکان مردم شیعه، بهویژه هزارهها، در مدارس پذیرفته نمیشدند... پس از قیامهای متعدد شیعیان، بهویژه قیام ابراهیمگاو سوار شهرستانی در سال ۱۳۲۴ شمسی، قیام شهید بلخی در سال ۱۳۲۹ و قیام مردم شجاع جاغوری در سال ۱۳۳۳ شمسی بودکه دولت مجبور شد تا مقداری از ظلم و تعصب خویش بکاهد و بودجهای، هرچند اندک برای احداث مکاتب در هزارهجات اختصاص دهد».[۱]
آقای مقصودی مینویسد: «در سال ۱۳۴۴ شمسی، به حیث وکیل فرمانداری ناهور وارد پارلمان افغانستان شدم. در تمام ساحه 120 هزار نفری ناهور یک مدرسه ۳ کلاسه در منطقه خوات وجود داشت که دارای ۷۰-۶۰ نفر شاگرد بود. مسئولیت تدریس آن به عهده یکتن از اهالی محل به نام غلامحسین بود».[۲] دولتهای گذشته تلاش میورزیدند تا شیعیان را از لحاظ تعلیمی در پایینترین سطح نگه دارند.
حوزههای علمیه شیعیان
درگذشته، مدارس و حوزههای علمیه عالیترین مؤسسات علمی برای کسب دانش و معرفت و یگانه راه تعلیم و تربیت محسوب میشدند؛ مدارس علمیه هم در نقاط مختلف شیعهنشین وجود داشت. مدارس و حوزههای دینی اهل تشیع در افغانستان هیچگاه از حمایت دولتی برخوردار نبوده و همگی غیردولتی و حالت خصوصی داشتهاند. به لحاظ ضدیت دولتها با شیعیان، مدارس دینی اهل تشیع معمولا دارای مواضع ضد دولتی بودهاند. درگذشته، طلاب علوم دینی شیعه افغانستان، برای کسب علم و طی مدارج بالای علمی به نجف میرفتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از یک سو و بروز محدودیتها برای رفتوآمد به عراق توسط رژیم بعثی عراق، حوزههای علمیه قم و مشهد توسعه پیدا کرد و طلاب علوم دینی شیعه از سراسر جهان، از جمله افغانستان برای ادامه تحصیل به قم و مشهد میروند. حوزه علمیه قم در جهان تشیع مرکزیت پیدا کرده و دهها هزار طلبه از بیش از ۹۰ کشور جهان به این شهر میروند. طی دهههای اخیر، بهویژه پس از برکناری طالبان، حوزههای علمیه و مدارس دینی شیعیان رو به افزایش و توسعه بودهاند، برخی از مدارس و حوزههای مهم علمیه از این قرارند: «مدرسه آیتالله محمد آصف محسنی در کابل و قندهار، مدرسه آیتالله سید محمد سرور واعظ در کابل، مدرسه آیتالله سید علی بهشتی در ورس، مدرسه صادقیه در هرات، مجتمع علمی و فرهنگی غوری... و مدرسه علمیه خاتمالنبیین»،[۳] به همراه دانشگاه خاتمالنبیین (کابل)، مدرسه رسالت، مدرسه مهدویه (کابل)، مدرسه و مجموعه خاتمالانبیاء (کابل)، مدرسه مدینهالعلم (کابل)، مدرسه سلطانیه (مزار شریف)، مدرسه جعفریه (هرات)، مدرسه امیرالمؤمنین (مزار شریف) مدرسه جعفریه (مزار شریف)، مدرسه امام حسن (ع) (هرات)، مدرسه امام حسین (ع) (هرات)، مدرسه خاتمالانبیاء (هرات)، مدرسه بقیةالله (هرات)، مدرسه مترقیه (هرات)، مدرسه محمدیه تپه سلام (کابل)، مدرسه آیتالله محقق کابلی، مدرسه علمیه شیخ هاشم صالحی و حوزههای علمیه در جاغوری، بلخاب، یکاولنگ، بهسود، کابل، هرات، بلخ، قندهار، ارزگان، غزنی رسول اکرم (ص)، بدخشان (فیضیه در شهرستان درواز)، پنجاب و غیره.[۴]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ آیتی، عبدالقیوم. تمدن و فرهنگ شیعیان افغانستان (از صفویه تا دوره معاصر).ص ۱۶۸.
- ↑ مقصودی، حاجی عبدالحسین. هزارهجات سرزمین محرومان. ص ۵۲.
- ↑ برهانی، محمدجواد. نقش اسلام در دگرگونی اجتماعی با تأکید بر افغانستان معاصر.ص۲۶۳-۳۶۲-.
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 188-190.