جامعه ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
همانگونه که اشاره شد، نکته مهم درباره جمعیت [[ساحل عاج|ساحل عاج]] چندگانگی و تکثر قومی آن است. در این سرزمین بیش از 60 قوم زندگی میکنند که معمولاً آنها را در چهار گروه اصلی (و گاه پنج گروه) دستهبندی میکنند. این گروههای بزرگ در مناطق ذیل ساکناند و هر یک به ترتیبی که میآید، در ترکیب جمعیتی [[ساحل عاج|ساحل عاج]] سهمی دارند: | همانگونه که اشاره شد، نکته مهم درباره جمعیت [[ساحل عاج|ساحل عاج]] چندگانگی و تکثر قومی آن است. در این سرزمین بیش از 60 قوم زندگی میکنند که معمولاً آنها را در چهار گروه اصلی (و گاه پنج گروه) دستهبندی میکنند. این گروههای بزرگ در مناطق ذیل ساکناند و هر یک به ترتیبی که میآید، در ترکیب جمعیتی [[ساحل عاج|ساحل عاج]] سهمی دارند: | ||
* | * گروههای «[[آکانها در ساحل عاج|آکان]]»، ساکن در جنوبشرقی؛ 1/41 درصد از جمعیت؛ | ||
* | *گروههای «[[ماندهها در ساحل عاج|مانده]]» (Mandé) یا «ملنکه» (Malinké) که خود به دو دسته مانده ش[[مالی]] و جنوبی تقسیم میشوند و از شمال غرب تا نواحی مرکزی گستردهاند؛ 2/25 درصد از جمعیت؛ | ||
* | * گروههای «[[ولتائیکها در ساحل عاج|ولتائیک]]» (گور) یا «[[سنوفو در مالی|سنوفو]]»(Sénoufo) که در شمالمرکزی و بخشی از شمالشرقی ساکناند؛ 13 درصد از کل جمعیت؛ | ||
* | *گروههای «[[کروها در ساحل عاج|کرو]]»(Krou) که در جنوبغربی و ناحیه مرکزی غرب ساکناند؛ 4/9 درصد از جمعیت. | ||
این گروههای عمده یا اصلی، خود شامل 60 قوم میشوند. درباره این تعدد و تکثر اقوام همواره صحبتهای بسیاری، چه قبل و چه بعد از استقلال، ازسوی سردمداران [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، ابراز گردیده است | این گروههای عمده یا اصلی، خود شامل 60 قوم میشوند. درباره این تعدد و تکثر اقوام همواره صحبتهای بسیاری، چه قبل و چه بعد از استقلال، ازسوی سردمداران [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، ابراز گردیده است. وجود شصت قوم مختلف با حدود هفتاد الی هشتاد زبان محلی گوناگون، البته جای بحث و گفتگو هم دارد. این تنوع و تکثر، گرچه از دید ناظران خارجی میتواند جذاب و تماشایی باشد، اما در واقع از علل اصلی پیدایش جنگهای قبیلهای و قومیتی در این سرزمین بوده است. مسبب این تنشها و درگیریها هم دو مسئله زمین و آب بوده؛ زیرا در طول تاریخ، دو منبع اصلی درآمد برای همه گروهها، مشاغل کشاورزی و صیادی بوده است؛ به هر روی، همانگونه که اشاره شد، این اقوام در چهار دستهبندی کلی و در نقاط مختلف کشور ساکناند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 97-98.</ref> | ||
=== | |||
=== [[آکانها در ساحل عاج|آکانها]] === | |||
در ربع جنوبشرقی، آکانها ساکناند که خود به سه دسته بزرگ آکانهای تالابی، آکانهای جنگلی و آکانهای مرکزی تقسیم میشوند؛ ازجمله قبایل معروف آنها، بائوله (Baoulé)، آگنی (Agni)، آبرون (Abron) و کوا (Kwa) هستند که در بین سالهای 1690 تا 1740، از شرق، یعنی از غنای امروزی، در چندین مرحله به سرزمین [[ساحل عاج|ساحل عاج]] مهاجرت نمودهاند. در واقع این گروه قومی از خویشاوندان اقوام آشانتی (Ashanti) و فانتی (Fanti) هستند که این دو دسته اخیر، در همان کشور غنا باقی ماندهاند؛ ولی زبان بومی مشترکی با همسایگان ساحل عاجی خود دارند. از دیگر اقوام معروفی که در این ناحیه شرقی و پساز آبرونها و آگنیها ساکن شدهاند، بائولهها هستند. | در ربع جنوبشرقی، آکانها ساکناند که خود به سه دسته بزرگ آکانهای تالابی، آکانهای جنگلی و آکانهای مرکزی تقسیم میشوند؛ ازجمله قبایل معروف آنها، بائوله (Baoulé)، آگنی (Agni)، آبرون (Abron) و کوا (Kwa) هستند که در بین سالهای 1690 تا 1740، از شرق، یعنی از غنای امروزی، در چندین مرحله به سرزمین [[ساحل عاج|ساحل عاج]] مهاجرت نمودهاند. در واقع این گروه قومی از خویشاوندان اقوام آشانتی (Ashanti) و فانتی (Fanti) هستند که این دو دسته اخیر، در همان کشور غنا باقی ماندهاند؛ ولی زبان بومی مشترکی با همسایگان ساحل عاجی خود دارند. از دیگر اقوام معروفی که در این ناحیه شرقی و پساز آبرونها و آگنیها ساکن شدهاند، بائولهها هستند. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۵: | ||
آگنیها نیز به مانند بائولهها از غنا و در همان قرن 18 آمدهاند. زمانی که این گروه به [[ساحل عاج|ساحل عاج]] رسیدند، پادشاهیهای کوچکی تأسیس کردند و قلمروهایی برای خود تعریف نمودند، ازجمله پادشاهی «مورونو» (Moronou) و «سانوی» (Sanwi). سانویها که آنها نیز از سمت شرق به غرب پیش میرفتند، روزی تصمیم میگیرند در مکانی مستقر شوند و به این ترتیب، قلمرو پادشاهی سانوی را تأسیس میکنند. | آگنیها نیز به مانند بائولهها از غنا و در همان قرن 18 آمدهاند. زمانی که این گروه به [[ساحل عاج|ساحل عاج]] رسیدند، پادشاهیهای کوچکی تأسیس کردند و قلمروهایی برای خود تعریف نمودند، ازجمله پادشاهی «مورونو» (Moronou) و «سانوی» (Sanwi). سانویها که آنها نیز از سمت شرق به غرب پیش میرفتند، روزی تصمیم میگیرند در مکانی مستقر شوند و به این ترتیب، قلمرو پادشاهی سانوی را تأسیس میکنند. | ||
لاگونرها (Lagunaires) یا آکانهای جنوبی، از دیگر طوایف شرقی هستند که از سمت غنا آمده و در اطراف منطقه ابیجان مستقر شدهاند. در مجموع حدود هفده قوم از هفتاد قومی که ذکر شد و به سرشاخه آکان منتسب هستند، در ربع جنوبشرقی [[ساحل عاج|ساحل عاج]] ساکناند. همچنین شایانذکر است که درمیان آکانها «خروس سفید» و نوعی سنگ معدنی چینی بهنام «کایولین»، نماد خوشبختی محسوب میشوند (Kouamé, 2002). آکانها در کل زرگران بنامی هستند و طلا نزد آنها ارزشی نمادین دارد. اهمیت این فلز گرانبها نزد آکانها تا آنجاست که آنها را بهنام «مردمان طلا» میشناسند. این مردم همچنین در ساختن آدمکهایی از جنس مس تبحر دارند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 99-101.</ref> | لاگونرها (Lagunaires) یا آکانهای جنوبی، از دیگر طوایف شرقی هستند که از سمت غنا آمده و در اطراف منطقه [[ابیجان]] مستقر شدهاند. در مجموع حدود هفده قوم از هفتاد قومی که ذکر شد و به سرشاخه آکان منتسب هستند، در ربع جنوبشرقی [[ساحل عاج|ساحل عاج]] ساکناند. همچنین شایانذکر است که درمیان آکانها «خروس سفید» و نوعی سنگ معدنی چینی بهنام «کایولین»، نماد خوشبختی محسوب میشوند (Kouamé, 2002). آکانها در کل زرگران بنامی هستند و طلا نزد آنها ارزشی نمادین دارد. اهمیت این فلز گرانبها نزد آکانها تا آنجاست که آنها را بهنام «مردمان طلا» میشناسند. این مردم همچنین در ساختن آدمکهایی از جنس مس تبحر دارند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 99-101.</ref> | ||
=== | |||
=== [[ماندهها در ساحل عاج|ماندهها]] === | |||
گروههای مانده در شمال غربی و مرکزی، در حوالی کونگ مستقرند. مردمان این گروه در کشورهای دیگری چون مالی، گینه، [[سنگال]] و بورکینافاسو نیز زندگی میکنند. از اقوام معروف این گروه اخیر، «ملنکه» (Malinké) «ماندینکا»(Mandinka) هستند که به بیباکی و توان سازماندهی معروفاند. مانده در لغت به معنای اهل مالی است. از ماندههای جنوبی نیز میتوان به اقوام «گورو» (Gouro) و «تورا» (Toura) اشاره کرد. در مجموع تعداد قبایل یا اقوامی که در این ناحیه سکونت دارند، به رقم سیزده میرسد. معروفترین طایفه متعلق به ماندهها، دیولاها هستند که مسلماناند و البته در تمام آفریقای غربی پراکندهاند؛ اما مقر اصلی آنها همین نواحی شمالی است. این گروه اخیر، بهویژه در تجارت مهارت دارند و از عوامل اصلی گسترش دین اسلام در [[ساحل عاج|ساحل عاج]] و در کل، در غرب آفریقا محسوب میشوند. دیولاها همچنین صنعتگران و نساجانی چیرهدست هستند. از ویژگیهای دیگر آنها بازبودنشان بهسوی سایر فرهنگها و اقوام است که همین موضوع نیز موجب گرایش بسیاری از اقوام دیگر به دین آنها، یعنی اسلام بوده است. تقریباً تمام رمانهای احمدو کوروما، نویسنده ساحل عاجی، به شخصیتهایی برخاسته از این اقوام شمالی میپردازد. خود این نویسنده هم از قوم ملنکه و فرزند یک تاجر مسلمان بوده است.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 101</ref> | گروههای مانده در شمال غربی و مرکزی، در حوالی کونگ مستقرند. مردمان این گروه در کشورهای دیگری چون مالی، گینه، [[سنگال]] و بورکینافاسو نیز زندگی میکنند. از اقوام معروف این گروه اخیر، «ملنکه» (Malinké) «ماندینکا»(Mandinka) هستند که به بیباکی و توان سازماندهی معروفاند. مانده در لغت به معنای اهل مالی است. از ماندههای جنوبی نیز میتوان به اقوام «گورو» (Gouro) و «تورا» (Toura) اشاره کرد. در مجموع تعداد قبایل یا اقوامی که در این ناحیه سکونت دارند، به رقم سیزده میرسد. معروفترین طایفه متعلق به ماندهها، دیولاها هستند که مسلماناند و البته در تمام آفریقای غربی پراکندهاند؛ اما مقر اصلی آنها همین نواحی شمالی است. این گروه اخیر، بهویژه در تجارت مهارت دارند و از عوامل اصلی گسترش دین اسلام در [[ساحل عاج|ساحل عاج]] و در کل، در غرب آفریقا محسوب میشوند. دیولاها همچنین صنعتگران و نساجانی چیرهدست هستند. از ویژگیهای دیگر آنها بازبودنشان بهسوی سایر فرهنگها و اقوام است که همین موضوع نیز موجب گرایش بسیاری از اقوام دیگر به دین آنها، یعنی اسلام بوده است. تقریباً تمام رمانهای احمدو کوروما، نویسنده ساحل عاجی، به شخصیتهایی برخاسته از این اقوام شمالی میپردازد. خود این نویسنده هم از قوم ملنکه و فرزند یک تاجر مسلمان بوده است.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 101</ref> | ||
=== | |||
=== [[ولتائیکها در ساحل عاج|ولتائیکها]] === | |||
ولتائیکها کشاورزانی ماهرند و به صلحطلبی مشهور میباشند. این گروه منتسب به اقوام شمالشرقی (بورکینافاسوی امروزی) میشوند و برخلاف بسیاری از طوایف و اقوام دیگر که سابقه چنداندرازی در استقرار در مناطق مذکور ندارند، یکی از قدیمیترین و باثباتترین اقوام [[ساحل عاج|ساحل عاج]] به نام سنوفوها را در خود دارند. این نام آن قدر مهم و ریشهدار است که گاه خود به عنوان سرشاخه برای تعریف این خانواده بهکار میرود. در مجموع ولتائیکها، شامل چهارده قوم مختلف میشوند که «کولانگو» (Koulango) و «لوبی» (Lobi) از معروفترین اقوام آن هستند. | ولتائیکها کشاورزانی ماهرند و به صلحطلبی مشهور میباشند. این گروه منتسب به اقوام شمالشرقی (بورکینافاسوی امروزی) میشوند و برخلاف بسیاری از طوایف و اقوام دیگر که سابقه چنداندرازی در استقرار در مناطق مذکور ندارند، یکی از قدیمیترین و باثباتترین اقوام [[ساحل عاج|ساحل عاج]] به نام سنوفوها را در خود دارند. این نام آن قدر مهم و ریشهدار است که گاه خود به عنوان سرشاخه برای تعریف این خانواده بهکار میرود. در مجموع ولتائیکها، شامل چهارده قوم مختلف میشوند که «کولانگو» (Koulango) و «لوبی» (Lobi) از معروفترین اقوام آن هستند. | ||
در توصیفی که از پراکندگی اقوام و قبایل مختلف بهدست داده شد، اشاره به دو نکته مهم ضروری به نظر میرسد؛ نخست اینکه استقرار این اقوام، محدود به مرزهای [[ساحل عاج|ساحل عاج]] نمیشود و به راحتی این پراکندگی، به همسایگان این سرزمین قابل تسری است؛ به این ترتیب، مرزهای جغرافیای انسانی [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، از مرزهای طبیعی و سیاسی آن فراتر میرود. این موضوع البته از دیدگاه سیاسی و امنیتی، ایجاد دردسر و مشکل نموده است. هر چند در نظر ساکنان محلی، مثبت و مطلوب تلقی میگردد. در کل، کارکرد و تأثیر این اقوام متعدد، بیشتر معطوف روابط درون قبیلهای یا حل و فصل اختلافات قومی میشود و از اینرو، در تصمیمات کشوری و سیاستهای کلان و خارجی کشور، بیشتر باید به نقش گروههای دیگر، از جمله مهاجران فرانسوی و اروپایی پرداخت. هر چند در پی شورشهایی که قبایل شمالی در سال 1968 و به منظور دستیابی به تشخص سیاسی و نیز برای به رسمیت شناختهشدن صورت دادند، دولت در 1975 اعلام نمود که هر یک از قبایل میتوانند در مجلس کشور، نمایندهای داشته باشند.<ref>ساحل عاج (1388). از مجموعه کتابهای سبز، به سفارش دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه. تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات.ص.7.</ref> نکته دیگر اینکه نمیتوانیم بهسادگی بپذیریم که اقوام مختلف از نواحی دیگر، مثلاً از شرق یا غرب و شمال به این سرزمین مهاجرت کردهاند و [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، ساکنان کهن و باستانی نداشته است؛ زیرا در پی کاوشهای اخیر باستانشناسان، نشانههایی از تمدن عصر آهن و طلا، در گوشه گوشه آن یافت میشود. تنها این مسئله باقی میماند که بدانیم این انسانهای پیشین چه کسانی بودهاند و اینکه آیا در ترکیب و ساخت اقوام کنونی، ردی از آنها میتوان جستجو کرد یا خیر.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 102-103.</ref> | در توصیفی که از پراکندگی اقوام و قبایل مختلف بهدست داده شد، اشاره به دو نکته مهم ضروری به نظر میرسد؛ نخست اینکه استقرار این اقوام، محدود به مرزهای [[ساحل عاج|ساحل عاج]] نمیشود و به راحتی این پراکندگی، به همسایگان این سرزمین قابل تسری است؛ به این ترتیب، مرزهای جغرافیای انسانی [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، از مرزهای طبیعی و سیاسی آن فراتر میرود. این موضوع البته از دیدگاه سیاسی و امنیتی، ایجاد دردسر و مشکل نموده است. هر چند در نظر ساکنان محلی، مثبت و مطلوب تلقی میگردد. در کل، کارکرد و تأثیر این اقوام متعدد، بیشتر معطوف روابط درون قبیلهای یا حل و فصل اختلافات قومی میشود و از اینرو، در تصمیمات کشوری و سیاستهای کلان و خارجی کشور، بیشتر باید به نقش گروههای دیگر، از جمله مهاجران فرانسوی و اروپایی پرداخت. هر چند در پی شورشهایی که قبایل شمالی در سال 1968 و به منظور دستیابی به تشخص سیاسی و نیز برای به رسمیت شناختهشدن صورت دادند، دولت در 1975 اعلام نمود که هر یک از قبایل میتوانند در مجلس کشور، نمایندهای داشته باشند.<ref>ساحل عاج (1388). از مجموعه کتابهای سبز، به سفارش دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه. تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات.ص.7.</ref> نکته دیگر اینکه نمیتوانیم بهسادگی بپذیریم که اقوام مختلف از نواحی دیگر، مثلاً از شرق یا غرب و شمال به این سرزمین مهاجرت کردهاند و [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، ساکنان کهن و باستانی نداشته است؛ زیرا در پی کاوشهای اخیر باستانشناسان، نشانههایی از تمدن عصر آهن و طلا، در گوشه گوشه آن یافت میشود. تنها این مسئله باقی میماند که بدانیم این انسانهای پیشین چه کسانی بودهاند و اینکه آیا در ترکیب و ساخت اقوام کنونی، ردی از آنها میتوان جستجو کرد یا خیر.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 102-103.</ref> | ||
=== | |||
=== [[کروها در ساحل عاج|کروها]] === | |||
در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است به نام کرو که از شانزده قبیله مختلف تشکیل میشود و مهمترین آنها عبارتاند از: «باکوه» (Bakwé)، «گودیه» (Godié)، «وه» (Wé)، «بهته» (Bété)، و «دیدا» (Dida). تقریباً تمامی این قبایل جنگلی هستند و از ویژگیهای آنها، بستهبودن و تماس اندکشان با دنیای بیرون است. این گروه، افزون بر [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، در لیبریا (مرکز تجمع آنها) و [[سیرالئون]] نیز ساکناند؛ اما کروها عمدتاً از سمت نیجریه و در حدود اوایل سده 15 میلادی، به [[ساحل عاج|ساحل عاج]] آمدهاند.<ref>Holas, B. (1980). ''Traditions krou'', F. Nathan, Paris.</ref> در مجموع شانزده قبیله به این گروه تعلق دارند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 103.</ref> | در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است به نام کرو که از شانزده قبیله مختلف تشکیل میشود و مهمترین آنها عبارتاند از: «باکوه» (Bakwé)، «گودیه» (Godié)، «وه» (Wé)، «بهته» (Bété)، و «دیدا» (Dida). تقریباً تمامی این قبایل جنگلی هستند و از ویژگیهای آنها، بستهبودن و تماس اندکشان با دنیای بیرون است. این گروه، افزون بر [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، در لیبریا (مرکز تجمع آنها) و [[سیرالئون]] نیز ساکناند؛ اما کروها عمدتاً از سمت نیجریه و در حدود اوایل سده 15 میلادی، به [[ساحل عاج|ساحل عاج]] آمدهاند.<ref>Holas, B. (1980). ''Traditions krou'', F. Nathan, Paris.</ref> در مجموع شانزده قبیله به این گروه تعلق دارند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص 103.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[جامعه مالی]]؛ [[جامعه آرژانتین]]؛ [[جامعه سوریه]]؛ [[جامعه زیمبابوه]]؛ [[جامعه اسپانیا]]؛ [[جامعه اردن]]؛ [[جامعه سیرالئون]]؛ [[جامعه قطر]]؛ [[جامعه | [[جامعه مالی]]؛ [[جامعه آرژانتین]]؛ [[جامعه سوریه]]؛ [[جامعه سودان]]؛ [[جامعه زیمبابوه]]؛ [[جامعه اسپانیا]]؛ [[جامعه اردن]]؛ [[جامعه سیرالئون]]؛ [[جامعه قطر]]؛ [[جامعه افغانستان]]؛ [[جامعه کانادا]]؛ [[جامعه مصر]]؛ [[نوع جامعه چین]]؛ [[جامعه قزاقستان]]؛ [[جامعه تاجیکستان]]؛ [[جامعه بنگلادش]]؛ [[جامعه روسیه]] | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:جامعه و نظام اجتماعی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۵
همانگونه که اشاره شد، نکته مهم درباره جمعیت ساحل عاج چندگانگی و تکثر قومی آن است. در این سرزمین بیش از 60 قوم زندگی میکنند که معمولاً آنها را در چهار گروه اصلی (و گاه پنج گروه) دستهبندی میکنند. این گروههای بزرگ در مناطق ذیل ساکناند و هر یک به ترتیبی که میآید، در ترکیب جمعیتی ساحل عاج سهمی دارند:
- گروههای «آکان»، ساکن در جنوبشرقی؛ 1/41 درصد از جمعیت؛
- گروههای «مانده» (Mandé) یا «ملنکه» (Malinké) که خود به دو دسته مانده شمالی و جنوبی تقسیم میشوند و از شمال غرب تا نواحی مرکزی گستردهاند؛ 2/25 درصد از جمعیت؛
- گروههای «ولتائیک» (گور) یا «سنوفو»(Sénoufo) که در شمالمرکزی و بخشی از شمالشرقی ساکناند؛ 13 درصد از کل جمعیت؛
- گروههای «کرو»(Krou) که در جنوبغربی و ناحیه مرکزی غرب ساکناند؛ 4/9 درصد از جمعیت.
این گروههای عمده یا اصلی، خود شامل 60 قوم میشوند. درباره این تعدد و تکثر اقوام همواره صحبتهای بسیاری، چه قبل و چه بعد از استقلال، ازسوی سردمداران ساحل عاج، ابراز گردیده است. وجود شصت قوم مختلف با حدود هفتاد الی هشتاد زبان محلی گوناگون، البته جای بحث و گفتگو هم دارد. این تنوع و تکثر، گرچه از دید ناظران خارجی میتواند جذاب و تماشایی باشد، اما در واقع از علل اصلی پیدایش جنگهای قبیلهای و قومیتی در این سرزمین بوده است. مسبب این تنشها و درگیریها هم دو مسئله زمین و آب بوده؛ زیرا در طول تاریخ، دو منبع اصلی درآمد برای همه گروهها، مشاغل کشاورزی و صیادی بوده است؛ به هر روی، همانگونه که اشاره شد، این اقوام در چهار دستهبندی کلی و در نقاط مختلف کشور ساکناند.[۱]
آکانها
در ربع جنوبشرقی، آکانها ساکناند که خود به سه دسته بزرگ آکانهای تالابی، آکانهای جنگلی و آکانهای مرکزی تقسیم میشوند؛ ازجمله قبایل معروف آنها، بائوله (Baoulé)، آگنی (Agni)، آبرون (Abron) و کوا (Kwa) هستند که در بین سالهای 1690 تا 1740، از شرق، یعنی از غنای امروزی، در چندین مرحله به سرزمین ساحل عاج مهاجرت نمودهاند. در واقع این گروه قومی از خویشاوندان اقوام آشانتی (Ashanti) و فانتی (Fanti) هستند که این دو دسته اخیر، در همان کشور غنا باقی ماندهاند؛ ولی زبان بومی مشترکی با همسایگان ساحل عاجی خود دارند. از دیگر اقوام معروفی که در این ناحیه شرقی و پساز آبرونها و آگنیها ساکن شدهاند، بائولهها هستند.
قوم بائوله در واقع از اقوامی است که طولانیترین راه را تا این سرزمین پیموده و پس از سال 1720، در دو موج بزرگ به ساحل عاج عزیمت کردهاند. از نکات مهم درباره این قوم اینکه وزن سیاسی آن در ساحل عاج امروزی، بسیار زیاد است. بعضی از وقایع تاریخیشان، حتی آنهایی که افسانهاند، عمومیت دارند و بسیاری با آنها آشنا هستند. افسانه مشهور ملکه پوکو، مربوط به داستان اساطیری ورود این اقوام به ساحل عاج میباشد که از اهمیت بالایی در ادبیات فولکلوریک این کشور برخوردار است و در فصلهای بعدی، بهطور دقیق به آن خواهیم پرداخت.
بائولهها هنروران مشهوری نیز هستند و به ویژه در کار ساخت ماسک و مجسمههای چوبی کوچک تبحر دارند. از دیگر نکاتی که درباره آکانها در کل و بائولهها به طور خاص، شایانذکر است اینکه در گذشته، نزد آکانها رهبری و ریاست قبیله در دست زنان بوده است و گرچه امروزه زنان دیگر آن قدرت سنتی را ندارد، اما همچنان از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردارند و بنابر قوانین سنتی بائولهها، قدرت و اموال از سمت برادر مادر به فرزند منتقل میگردد.
آگنیها نیز به مانند بائولهها از غنا و در همان قرن 18 آمدهاند. زمانی که این گروه به ساحل عاج رسیدند، پادشاهیهای کوچکی تأسیس کردند و قلمروهایی برای خود تعریف نمودند، ازجمله پادشاهی «مورونو» (Moronou) و «سانوی» (Sanwi). سانویها که آنها نیز از سمت شرق به غرب پیش میرفتند، روزی تصمیم میگیرند در مکانی مستقر شوند و به این ترتیب، قلمرو پادشاهی سانوی را تأسیس میکنند.
لاگونرها (Lagunaires) یا آکانهای جنوبی، از دیگر طوایف شرقی هستند که از سمت غنا آمده و در اطراف منطقه ابیجان مستقر شدهاند. در مجموع حدود هفده قوم از هفتاد قومی که ذکر شد و به سرشاخه آکان منتسب هستند، در ربع جنوبشرقی ساحل عاج ساکناند. همچنین شایانذکر است که درمیان آکانها «خروس سفید» و نوعی سنگ معدنی چینی بهنام «کایولین»، نماد خوشبختی محسوب میشوند (Kouamé, 2002). آکانها در کل زرگران بنامی هستند و طلا نزد آنها ارزشی نمادین دارد. اهمیت این فلز گرانبها نزد آکانها تا آنجاست که آنها را بهنام «مردمان طلا» میشناسند. این مردم همچنین در ساختن آدمکهایی از جنس مس تبحر دارند.[۲]
ماندهها
گروههای مانده در شمال غربی و مرکزی، در حوالی کونگ مستقرند. مردمان این گروه در کشورهای دیگری چون مالی، گینه، سنگال و بورکینافاسو نیز زندگی میکنند. از اقوام معروف این گروه اخیر، «ملنکه» (Malinké) «ماندینکا»(Mandinka) هستند که به بیباکی و توان سازماندهی معروفاند. مانده در لغت به معنای اهل مالی است. از ماندههای جنوبی نیز میتوان به اقوام «گورو» (Gouro) و «تورا» (Toura) اشاره کرد. در مجموع تعداد قبایل یا اقوامی که در این ناحیه سکونت دارند، به رقم سیزده میرسد. معروفترین طایفه متعلق به ماندهها، دیولاها هستند که مسلماناند و البته در تمام آفریقای غربی پراکندهاند؛ اما مقر اصلی آنها همین نواحی شمالی است. این گروه اخیر، بهویژه در تجارت مهارت دارند و از عوامل اصلی گسترش دین اسلام در ساحل عاج و در کل، در غرب آفریقا محسوب میشوند. دیولاها همچنین صنعتگران و نساجانی چیرهدست هستند. از ویژگیهای دیگر آنها بازبودنشان بهسوی سایر فرهنگها و اقوام است که همین موضوع نیز موجب گرایش بسیاری از اقوام دیگر به دین آنها، یعنی اسلام بوده است. تقریباً تمام رمانهای احمدو کوروما، نویسنده ساحل عاجی، به شخصیتهایی برخاسته از این اقوام شمالی میپردازد. خود این نویسنده هم از قوم ملنکه و فرزند یک تاجر مسلمان بوده است.[۳]
ولتائیکها
ولتائیکها کشاورزانی ماهرند و به صلحطلبی مشهور میباشند. این گروه منتسب به اقوام شمالشرقی (بورکینافاسوی امروزی) میشوند و برخلاف بسیاری از طوایف و اقوام دیگر که سابقه چنداندرازی در استقرار در مناطق مذکور ندارند، یکی از قدیمیترین و باثباتترین اقوام ساحل عاج به نام سنوفوها را در خود دارند. این نام آن قدر مهم و ریشهدار است که گاه خود به عنوان سرشاخه برای تعریف این خانواده بهکار میرود. در مجموع ولتائیکها، شامل چهارده قوم مختلف میشوند که «کولانگو» (Koulango) و «لوبی» (Lobi) از معروفترین اقوام آن هستند.
در توصیفی که از پراکندگی اقوام و قبایل مختلف بهدست داده شد، اشاره به دو نکته مهم ضروری به نظر میرسد؛ نخست اینکه استقرار این اقوام، محدود به مرزهای ساحل عاج نمیشود و به راحتی این پراکندگی، به همسایگان این سرزمین قابل تسری است؛ به این ترتیب، مرزهای جغرافیای انسانی ساحل عاج، از مرزهای طبیعی و سیاسی آن فراتر میرود. این موضوع البته از دیدگاه سیاسی و امنیتی، ایجاد دردسر و مشکل نموده است. هر چند در نظر ساکنان محلی، مثبت و مطلوب تلقی میگردد. در کل، کارکرد و تأثیر این اقوام متعدد، بیشتر معطوف روابط درون قبیلهای یا حل و فصل اختلافات قومی میشود و از اینرو، در تصمیمات کشوری و سیاستهای کلان و خارجی کشور، بیشتر باید به نقش گروههای دیگر، از جمله مهاجران فرانسوی و اروپایی پرداخت. هر چند در پی شورشهایی که قبایل شمالی در سال 1968 و به منظور دستیابی به تشخص سیاسی و نیز برای به رسمیت شناختهشدن صورت دادند، دولت در 1975 اعلام نمود که هر یک از قبایل میتوانند در مجلس کشور، نمایندهای داشته باشند.[۴] نکته دیگر اینکه نمیتوانیم بهسادگی بپذیریم که اقوام مختلف از نواحی دیگر، مثلاً از شرق یا غرب و شمال به این سرزمین مهاجرت کردهاند و ساحل عاج، ساکنان کهن و باستانی نداشته است؛ زیرا در پی کاوشهای اخیر باستانشناسان، نشانههایی از تمدن عصر آهن و طلا، در گوشه گوشه آن یافت میشود. تنها این مسئله باقی میماند که بدانیم این انسانهای پیشین چه کسانی بودهاند و اینکه آیا در ترکیب و ساخت اقوام کنونی، ردی از آنها میتوان جستجو کرد یا خیر.[۵]
کروها
در ربع جنوبغربی، یعنی در همسایگی گینه و لیبریا، گروه قومی بزرگ دیگری ساکن است به نام کرو که از شانزده قبیله مختلف تشکیل میشود و مهمترین آنها عبارتاند از: «باکوه» (Bakwé)، «گودیه» (Godié)، «وه» (Wé)، «بهته» (Bété)، و «دیدا» (Dida). تقریباً تمامی این قبایل جنگلی هستند و از ویژگیهای آنها، بستهبودن و تماس اندکشان با دنیای بیرون است. این گروه، افزون بر ساحل عاج، در لیبریا (مرکز تجمع آنها) و سیرالئون نیز ساکناند؛ اما کروها عمدتاً از سمت نیجریه و در حدود اوایل سده 15 میلادی، به ساحل عاج آمدهاند.[۶] در مجموع شانزده قبیله به این گروه تعلق دارند.[۷]
نیز نگاه کنید به
جامعه مالی؛ جامعه آرژانتین؛ جامعه سوریه؛ جامعه سودان؛ جامعه زیمبابوه؛ جامعه اسپانیا؛ جامعه اردن؛ جامعه سیرالئون؛ جامعه قطر؛ جامعه افغانستان؛ جامعه کانادا؛ جامعه مصر؛ نوع جامعه چین؛ جامعه قزاقستان؛ جامعه تاجیکستان؛ جامعه بنگلادش؛ جامعه روسیه
کتابشناسی
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 97-98.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 99-101.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 101
- ↑ ساحل عاج (1388). از مجموعه کتابهای سبز، به سفارش دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه. تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات.ص.7.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 102-103.
- ↑ Holas, B. (1980). Traditions krou, F. Nathan, Paris.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 103.