تاريخ اديان و مذاهب تونس: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «یهودیان از نخستین اقوام ساکن در تونس بوده‌اند؛ اما باگذشت قرن‌ها و ورود دین‌های جدید، به‌ویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین به‌شدت کاسته شده است. تعداد یهودیان ساکن در تونس در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آ...» ایجاد کرد)
 
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی می‌کنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسی‌ها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساس‌اند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان به‌شدت و به‌صورت شبانه‌روزی محافظت می‌کنند.  
در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی می‌کنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسی‌ها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساس‌اند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان به‌شدت و به‌صورت شبانه‌روزی محافظت می‌کنند.  


مهم‌ترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه تونس قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار می‌شود و برخی از مقامات دولتی عالی‌رتبه تونس نیز در آن شرکت می‌کنند. تونسی‌ها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها می‌نگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاس‌های مالی یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامة» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردی‌که قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند (قحة، ۲۰۰۷: ۸)؛ البته تونسی‌ها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانة بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسی‌ها واقع شده است (قحة، ۲۰۰۷: ۱۵).  
مهم‌ترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره [[جربه تونس]] قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار می‌شود و برخی از مقامات دولتی عالی‌رتبه تونس نیز در آن شرکت می‌کنند. تونسی‌ها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها می‌نگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاس‌های [[مالی]] یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامة» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردی‌که قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند (قحة، ۲۰۰۷: ۸)؛ البته تونسی‌ها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانة بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسی‌ها واقع شده است (قحة، ۲۰۰۷: ۱۵).  


'''بخش۲. مسیحیت'''  
'''بخش۲. مسیحیت'''  
خط ۶۹: خط ۶۹:




صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاح‌طلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار به‌کارگماردن فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمک‌کنند (مجذوب، ۲۲:۲۰۰۸). او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجه‌ای برای آزادی برده‌ها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود به‌جا گذاشت (جعفری، ۱۳۷۲ :۲/۲۰۵).  
صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاح‌طلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار به‌کارگم[[اردن]] فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمک‌کنند (مجذوب، ۲۲:۲۰۰۸). او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجه‌ای برای آزادی برده‌ها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود به‌جا گذاشت (جعفری، ۱۳۷۲ :۲/۲۰۵).  


ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بی‌تا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه می‌نامند (هشام جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۴).  
ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بی‌تا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه می‌نامند (هشام جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۴).  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۶

یهودیان از نخستین اقوام ساکن در تونس بوده‌اند؛ اما باگذشت قرن‌ها و ورود دین‌های جدید، به‌ویژه دین مبین اسلام، از آمار پیروان این دین به‌شدت کاسته شده است. تعداد یهودیان ساکن در تونس در نیمه نخست قرن بیست میلادی بیش از پنج هزار نفر و بیشتر آنها ایتالیایی‌های مقیم این کشور بودند. امروزه، تعداد یهودیان تونس را ۲۵۰۰ نفر تخمین می‌زنند. بیشتر یهودیان تونس


۱۴۸

در جزیره جربه، واقع در جنوب این کشور زندگی می‌کنند و با وجود تعداد اندکشان آزادی و نفوذ زیادی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی تونس دارند. تونسی‌ها به یهودیان و مراکز عبادی ایشان حساس‌اند و این حساسیت بیشتر سیاسی است تا دینی و به همین دلیل نیروهای پلیس از معابد، مدارس و نهادهای وابسته به یهودیان به‌شدت و به‌صورت شبانه‌روزی محافظت می‌کنند.

مهم‌ترین معبد یهودیان جهان به نام «غریبه» در جزیره جربه تونس قرار دارد و سالانه گردهمایی بزرگی از پیروان یهود در آن برگزار می‌شود و برخی از مقامات دولتی عالی‌رتبه تونس نیز در آن شرکت می‌کنند. تونسی‌ها ذهنیت مثبتی از یهودیان ندارند و درگذشته با تحقیر به آنها می‌نگریستند. یکی از خاطرات تلخ مردم تونس از اختلاس‌های مالی یهودیان مربوط به فردی به نام «نسیمبیشی شمامة» (د۱۸۶۹م) از یهودیان تونسی است، فردی‌که قابض مالیات تونس بود و اموال تونس را دزدید و به شهر لیفورنو در ایتالیا فرار کرد. ژنرال محمدحسین به همراه شیخ سالم بوحاجب برای بازگرداندن این اموال به ایتالیا رفتند (قحة، ۲۰۰۷: ۸)؛ البته تونسی‌ها از یهودیان خاطرات خوشی نیز دارند، مانند همکاری پزشکان یهود که از ثروتمندان منطقه یالقرانة بودند و برای مداوای بیماران مبتلا به مرض وبا در سال ۱۸۸۲ میلادی تلاش کردند، مورد تحسین تونسی‌ها واقع شده است (قحة، ۲۰۰۷: ۱۵).

بخش۲. مسیحیت

سابقه حضور مسیحیان با محوریت روم و بیزانس در تونس به پیش از اسلام برمی‌گردد. رومی‌ها به تبلیغ دین مسیحیت در میان ساکنان اصلی تونس که اغلب بت‌پرست بودند، توجه داشتند.گویند:


پیامبری به نام خالد بن سنان عیسی به إفریقیه مسافرت کرده است و «متی عشار» از حواریون حضرت عیسی (ع) نیز که نه سال پس از به آسمان رفتن مسیح (ع)، انجیل را به زبان عبری نوشت، در قرطاجنه کشته شده است (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۲۰).

فعالیت‌های تبلیغی تبشیری اربابان کلیسای مسیحی در تونس از قرن نوزدهم میلادی و در قالب کارهای عام‌المنفعه و بشردوستانه با هدف جذب مسلمانان و تبلیغ مسیحیت سرعت گرفت. مثلا قسیس بورقاد (د۱۸۶۶م) که در سال ۱۸۴۱ میلادی جهت خدمت به یکی از گروه‌های تبشیری مسیحی وارد تونس شد و تا سال ۱۸۵۸ میلادی به فعالیت پرداخت، با تأسیس مدرسه سان لوی، چاپخانه چاپ سنگی و راه‌اندازی درمانگاهی در تونس خدمات متعددی انجام داد؛ به‌گونه‌ای که در سال ۱۸۴۵ میلادی از سوی حاکم تونس احمد پاشا نشان افتخار دریافت کرد (عمایریة، ۱۹۹۴: ۲۵). ۱۵ هزار مسیحی به همراه ۴۷ کشیش مرد و ۱۷۲ خواهر روحانی در زمان فرانسویان در تونس حضور داشتند.

بخش۳. اسلام

بسیاری از پژوهشگران معاصر تونس از فتح إفریقیه با اصطلاح «الفتح العربی» یاد می‌کنند، نه «الفتح الاسلامی» (جعیط، ۲۰۰۴: ۹۶)، پیرامون نام إفریقیه نظریات گوناگونی ارائه شده است. عده‌ای برآنند که افریقیه از نام افریقس پسر ابرهه گرفته شده است و او کسی است که با حمله به سرزمین بربرها، ایشان را از فلسطین و مصر به افریقیه منتقل کرده

۱۴۹


۱۵۰

است، عده‌ای نیز معتقدند که این منطقه از آنجا که بین مصر و مغرب (حموی، ۱۳۸۸: ۱/۲۲۸) یا مشرق و مغرب جدایی انداخته إفریقیه می‌خوانند (واقدی، ۱/۴۲:۱۹۶۶). برخی نیز نام إفریقیه را مشتق از واژه یافریکا می‌دانند که رومیان پس از تصرف قرطاج به این منطقه دادند.

بررسی فضای کلی حاکم بر إفریقیه پیش از فتح اسلامی حکایت از وجود بحران‌های گوناگون و کشمکش قدرت میان ساکنان اصلی تونس و حاکمان بیزانس دارد و این نکته‌ای بودکه مسلمانان متوجه آن شدند و ایده لشکرکشی به افریقیه را طراحی کردند و آن را محقق ساختند.گزارش‌های تاریخی درباره ورود مسلمانان به إفریقیه متفاوت وگاهی متناقض است. برخی منابع تاریخی سخنانی از پیامبر اکرم (ص) در اهمیت فتح إفریقیه و فضیلت برخی از شهرهای آن، مانند منستیر و رادس نقل کرده‌اند (ابویعرب، ۱۹۸۶: ۴۳)؛ حال آنکه منابع دیگر این احادیث را جعلی دانسته‌اند (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۱۶).

معروف‌ترین گزارش‌های تاریخی برآن است که عمر بن خطاب پیشنهاد عمرو بن عاص والی مصر را برای فتح إفریقیه نپذیرفت (ابن اثیر، ۱۳۸۶: ۳/۱۵۶) و به او نوشت که بین من و خودت آب (دریا) قرار نده و تا من زنده‌ام‌کسی إفریقیه را فتح نخواهد کرد (یعقوبی، ۱۴۲۲: ۲/۱۵۶)؛ پروژه فتح إفریقیه در زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شد (جعیط، ۲۰۰۴ : ۱۵). خلیفه سوم در نخستین گام، فرمان عزل عمرو بن عاص را از حکومت مصر صادر کرد و برادر رضاعی‌اش، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، را به‌جای او گماشت و در دومین گام نیز دستور فتح إفریقیه را صادر کرد.


ابن ابی سرح در سال ۲۷ قمری از منطقه جنوب تونس و به همراهی لشکری ۲۵ هزار نفره به شهر سبیطله، مقر فرماندهی جرجیر که حاکم إفریقیه و مطیع هرقل، پادشاه روم، بود یورش برد و توانست او را شکست دهد (جنحانی، ۲۹:۱۹۶۸)؛ فرمانده سپاه مسلمانان در این جنگ فقط به‌گرفتن غنائم جنگی بسنده کرد و پیشروی را ادامه نداد و به مصر بازگشت. این جنگ را به‌دلیل حضور بزرگانی از صحابه، مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، معد بن عباس بن عبدالمطلب، مروان بن حکم، حارث بن حکم، بسر بن ارطاه و عقبه بن نافع، جنگ «عبادله» می‌نامند. ابن ابی سرح غنائم جنگی بسیاری را که در این پیکار به دست مسلمانان افتاده بود برای مدینه فرستاد تا به‌منزله بیت‌المال مسلمانان در اختیار خلیفه قرار گیرد، خلیفه سوم نیز بسیاری از این غنائم را به مروان بن حکم بخشید؛ این اقدام عثمان خشم و کینه مسلمانان را برانگیخت و یکی از عواملی بود که موجب قتل عثمان در سال ۳۵ قمری شد (حموی، ۱۳۹۹: ۱/۲۲۹).

با شروع زمامداری امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و نارضایتی ایشان از جریان فتوحات و نیز وقوع حوادث و فتنه‌های بسیار در جهان اسلام، فتح إفریقیه تا مدتی متوقف شد. با روی‌کارآمدن معاویه بن ابی سفیان و نیاز حکومت وی به منابع مالی و انسانی جدید، پرونده فتح إفریقیه بار دیگر به جریان افتاد و معاویه با انتخاب عقبه بن نافع فهری (۱-۶۳ ق) او را در سال ۵۰ قمری با پنجاه‌هزار سواره‌نظام مأمور فتح إفریقیه کرد. عقبه را مؤسس الافریقیة الاسلامیة می‌خوانند (مؤنس، بی‌تا: ۲۰۴).

۱۵۱


۱۵۲

ابن نافع در زمان پیامبر اکرم (ص) متولد شد، ولی آن حضرت را درک نکرد؛ او عمرو بن عاص پسرخاله‌اش را در فتح مصر همراهی کرده و به هنگام فتح إفریقیه تا حدودی با این منطقه آشنا بود و توانست در مدت‌زمان اندکی بخشی از افریقیه را فتح کند. مهم‌ترین اقدام ماندگاری که عقبه ابن نافع توانست انجام دهد و نام خویش را در منطقه إفریقیه ابدی سازد، ساخت پادگان مسجدی برای استقرار نیروهای مسلمان بود؛ مکانی که اکنون به شهر قیروان معروف است و جایگاه مهمی در تاریخ فرهنگی علمی شمال آفریقا دارد. ستاره بخت قیروان تا به آنجا اوج گرفت که در دوران امویان و عباسیان به‌منزله مرکز نظام اداری مسلمانان در غرب جهان اسلام برگزیده شد و در مدتی اندک توانست از پیشرفته‌ترین نهادها و مؤسسات مدنی، مانند بیت‌المال، دیوان سپاه، دبیرخانه، دیوان خراج، ضرابخانه و اداره آذوقه برخوردار شود (جعیط، ۲۰۰۴: ۸۹). عقبه ابن نافع در سال ۵۵ قمری از سوی معاویه عزل شد و به مشرق بازگشت؛ اما پس از مرگ معاویه و بر تخت نشستن یزید بن معاویه بار دیگر در سال ۶۲ قمری عازم إفریقیه شد و در همان سال در جنگ تهوده، واقع در منطقه زاب‌الجزایر کنونی، شهید و در همین منطقه نیز به خاک سپرده شد (زرکلی،۱۹۸۰: ۴/۱۵۲). عقبه بن نافع را شهید الفتح می‌خوانند (جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۲).

فتح کامل إفریقیه تا سال هفتاد هجری قمری به دلیل مقاومت برخی از بومیان بربر، به‌ویژه زنی به نام «کاهنه» که ملکه بربرها بود، طول کشید.کاهنه را فرزندانش و نیز حکومت بیزانس یاری می‌کردند تا این‌که حسان بن نعمان توانست با سرکوب


همه شورش‌ها، فتح إفریقیه را کامل کند. گفته شده است: انقلاب کاهنه، انقلاب قبیله‌ای یهودی بر محور افکار باقی‌مانده از تمدن گذشته استوار بود (مؤنس، بی‌تا: ۲۴۳).

این گزارشی از فتح إفریقیه بود که بسیاری از مورخان بر آن اتفاق‌نظر دارند؛ اما محمد بن عمر واقدی (د۲۰۷ق) روایتی متفاوت از ورود مسلمانان به تونس ارائه کرده است که خواندنی است، اهمیت این گزارش نه از جهت مستندبودن آن از منظر علمی، بلکه از جهت بومی‌بودن آن است؛ زیرا کتاب او با عنوان «فتوح إفریقیه» در تونس کنونی بسیار متداول و پرمخاطب است. واقدی برآن است، زمانی که عثمان خلیفه شد، عقبه بن عامر (نه عقبه بن نافع) را فراخواند و به او گفت پیامبر (ص) به او وصیت کرده که إفریقیه را فتح‌کند و مردم این سرزمین را به دین اسلام وارد سازد و برای این کار قصد دارد او را به فرماندهی سپاه مسلمانان برگزیند. عقبه بن عامر این مأموریت را پذیرفت و در سال ۲۲ قمری با شصت هزار مرد جنگی عرب که در میان ایشان از بنی‌هاشم نیز حضور داشتند، با بدرقه عثمان و علی بن ابی‌طالب (ع) رهسپار إفریقیه شد (واقدی، ۱۹۶۶: ۱/۴). عبدالله بن جعفر ریاست گروه بنی‌هاشم و رافع بن حارث نیز فرماندهی بنی مخزوم را بر عهده داشتند. غسان، لخم، جذام، طی، حمیر، هذیل و ربیعه از دیگر قبایل عرب بودند که در این لشکرکشی حضور داشته‌اند. واقدی معتقد است که علی (ع) عثمان را در رهبری فتح إفریقیه یاری رسانده است. واقدی در این کتاب به روش جنگی عقبه بن عامر نیز اشاره می‌کند و می‌گوید که ابن عامر جهت ممانعت از فرار جنگجویان مسلمان، به همسرش

۱۵۳


۱۵۴

اسماء دختر یاسر و دیگر همسران و زنان دستور داده بود اگر فردی از مسلمانان قصد فرار داشت با اسم او را صدا زده تا به او بفهمانند که خبر فرارش را به دختران و زنان عرب در حجاز خواهند رساند (همان: ۱/۷۰).

از نکات جالبی که در گزارش واقدی وجود دارد، می‌توان به کارهای شگفت‌انگیز عبدالله بن جعفر و آشنایی او با زبان مسیحیان إفریقیه، تسلط بر انجیل و مهارت در فن مناظره و نیز نقش فعال علی (ع) در همکاری با عثمان برای فتح إفریقیه و نقش‌آفرینی بسیار بنی‌هاشم در این فتح اشاره کرد. واقدی ادعا می‌کند علی (ع) نقشه تقسیم افریقیه فتح‌شده را طراحی کرده است (همان: ۱/۱۳۵). برخی از مورخان غرب جهان اسلام برآنند صحابی پیامبر اکرم (ص) عقبة بن عامر بن عبس جهنی (د۵۸ق) پیش از عقبه بن نافعبه به إفریقیه لشکرکشی کرده است (ابویعرب، ۵۹:۱۹۸۶). بلاذری (د۲۷۹ ق) و یعقوبی (د۲۸۴ق) آورده‌اند عثمان در ابتدای حکومت خود تمایلی برای فتح إفریقیه نداشت، ولی مشاوران او را به انجام آن تشویق کردند و او در سال ۲۷ قمری عبدالله بن ابی سرح را مأمور فتح إفریقیه کرد، نه عقبه بن عامر را؛ البته آن‌چنان‌که زرکلی در الاعلام می‌گوید عقبه بن عامر به همراه عمر بن عاص در فتح مصر شرکت داشته است.۱ با فتح کامل تونس در دهه هفتاد سده نخست هجری تبلیغ اسلام گسترش یافت و بیشترین کار در زمینه اسلامی‌کردن افریقیه در زمان عمر بن عبدالعزیز ۱. شایان ذکر است مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی (د۱۳۴۳ق) که شهید مطهری سخن ایشان را درباره تاریخ سده نخست هجری سند می‌داند، در کتاب «بررسی تاریخ از مدینه تا کربلا» حضور امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در فتح إفریقیه به هنگام خلافت عثمان تأیید می‌کند (آیتی، ۱۳۸۸: ۷۷). دکتر عبدالجلیل سالم رئیس دانشگاه زیتونه تونس نیز در سفری که در دی‌ماه ۱۳۸۹شمسی به تهران داشت، به نویسنده می‌گفت که نخستین سپاه مسلمانان در سال ۲۷ق به تونس وارد شد و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز در آن حضور داشتند.


صورت گرفت. توجه هوشمندانه این خلیفه اصلاح‌طلب اموی به ضرورت ترویج آموزش اسلام در افریقیه موجب شد تا وی در کنار به‌کارگماردن فرماندهانی آموزگار بر إفریقیه ده نفر از فقها را نیز در سال ۱۰۰ قمری برابر با ۷۱۸ میلادی به قیروان اعزام کند تا ضمن سکونت در این شهر، به ارتقای سواد اسلامی مردم کمک‌کنند (مجذوب، ۲۲:۲۰۰۸). او ده نفر از فقهای تابعین را برای آموزش قرآن و فقه به إفریقیه اعزام کرد و با اختصاص بودجه‌ای برای آزادی برده‌ها و کنیزهای افریقی نام نیکی از خود به‌جا گذاشت (جعفری، ۱۳۷۲ :۲/۲۰۵).

ابوالمهاجر دینار (د۱۳۱ ق) نیز که معلم فرزندان عبدالملک بن مروان بود و از طرف عمربن عبدالعزیز به امارت إفریقیه منصوب شده بود، نقش مهمی در گرایش بسیاری از بربرها به اسلام داشت؛ رفتار خوب ابوالمهاجر با عموم بربرهای افریقیه در گرایش آنها به اسلام بسیار موفق بوده است (ابن العدیم، بی‌تا: ۴/۱۷۰۴). با توجه به حضور قوی عناصر شرقی در اسلام موجود در تونس، آن را اسلام متمشرقه می‌نامند (هشام جعیط، ۲۰۰۴: ۱۵۴).

پیرامون موقعیت کنونی اسلام در تونس معاصر باید گفت: قرآن کریم به‌منزله پایه و اساس اسلام از زمان فتح إفریقیه تاکنون در جامعه و فرهنگ تونس جایگاه ویژه‌ای دارد و مهم‌ترین عامل تثبیت موقعیت اسلام در جامعه و نشر فرهنگ و علوم اسلامی به شمار می‌رود (بلعید بن حمدة، ۹:۱۴۱۴).

قانون اساسی تونس به رسمی‌بودن دین اسلام در این کشور تصریح دارد. بیش از %۹۸ از مردم تونس مسلمان هستند و مالکیه مذهب فقهی رایج در این کشور است. حنفیه، اباضیه و شیعه دیگر

۱۵۵


a ۱۵۶

مذاهب اسلامی موجود در عرصه دینی تونس است. مذهب ظاهری نیز پیروان اندکی در افریقیه داشته است. با وجود همه عوامل تاریخی سیاسی و فرهنگی برای جدایی اسلام از زندگی مردم تونس این دین الهی جایگاه ممتازی در قلب و اندیشه مردم تونس دارد. پیش از انقلاب تونس تلاش می‌شد تا تفکر لائیک و جدایی دین از سیاست در ساختار سیاست و جامعه حکم‌فرما شود؛ اما انقلاب تونس و پیروزی چشمگیر اسلام‌گرایان نشان داد سطح وسیعی از مردم، خواهان بازگشت دین به حکومت و برجسته‌ترشدن نقش آن در جامعه هستند. البته عملکرد ضعیف حزب اسلام‌گرای النهضه فرصت مناسبی را به مخالفان ایده همراهی دین و سیاست داده است. با وجود این عشق به اسلام در جامعه و فرهنگ تونس زنده است و این، عشقی نامیراست.