تاریخ هنر اسپانیا
مهم ترین آثار پیشا تاریخی که در اسپانیا یافت شده، مربوط میشود به نقاشیهایی که بر روی غارهای آلتامیرا (Altamira) و کاگول (Cogul) در نزدیکی لئیدا (Lieida) یافت شده است. بعد از آن میتوان به برخی از لوحهها که از دوره تسلط رُمیها از قرن سوم قبل از میلاد تا پنج قرن بعد از تولد مسیح در این کشور به جای مانده، اشاره کرد. اندکی بعد کارهایی از دوره بسیگودی (Vesigothic) که مربوط میشود به قرنهای ششم و هفتم میلادی را شاهد هستیم؛ که در آنها میتوان استفاده ناپخته از عناصر دوره کلاسیک را مشاهده کرد؛ به خصوص در تزیین مجسمهها و برخی از مقبرههای باقیمانده از دوره بسیگودی مانند آنچه که در کلیسای سان خوان د بانوس (san Juan de banus) در ایالت پالنسیا امروز موجود است؛ این آثار مربوط میشود به سال 661 میلادی، که نشان دهنده تاثیر احتمالی هنر خاورمیانه بر هنر این کشور خصوصاً بر روی طاقهای نعل اسبی است.
مسلمانان و آستوریاییها
طاقهای نعل اسبی را میتوان نتیجه حضور اعراب و مسلمانان(Moorish) در قرن هشتم بر روی هنر اسپانیا بدانیم. بهترین نمونههای آن را میتوانیم در مسجد کُردوبا مشاهده کنیم. معماری پیشرفته مسلمانان در مساجد و بناهایی از این دست، تاثیریی شگرف بر هنر اسپانیا گذاشته و تبدیل به نوعی سنت فرهنگی شده که تا به امروز نیز در هنر و معماری اسپانیا مورد استفاده قرا میگیرد. از دیگر شاخصههای تاثیرگذار هنر اسلامی بر هنر اسپانیا میتوان به طاقهای جناغی اشاره کرد که حتی در ساختمان کلیسای دوره قرون وسطی نیز میتوان یافت. همچنین تکرار نقش مایههای کوچک به تعداد زیاد نیز برای تزیین سطوح صاف، از دیگر تاثیرات هنر اسلامی است که در بنای کاخ الحمرا (Alhambra) میتوانیم آن را مشاهده کنیم.
تا سال 850 میلادی مسلمانان تقریبا تمامیاسپانیا را به غیر از ناحیه آستوریاس تحت تصرف خودشان در میآورند. شاخصههای کلیساهای آستوریایی(Asturian) در قرن نهم میلادی در این است که پلانی باسیلیکا شکل دارند، با گنبدی دایرهای که دور تا دورش را طاقها و پنجرههای نرده دار احاطه کرده است. هنر و معماری مستعرب (Mozarabs) در بین قرنهای 9 و11 هنر اسلامی و آستوریایی را با هم ترکیب کرد و سبکی فوقالعاده گیرا را خلق کرد که دستهای از زیباترین و بهترین ساختمانهای تاریخ اروپا را به وجود آورده است.
رمانسک
طی دوره رمانسک بین قرون 11 و 12 میلادی، مسیحیان اسپانیا در نمایش مشخصات عمومی هنر سبک رومانسک، با سایر اروپاییها کاملاً مشابه عمل میکردند؛ اما یک ویژگی در آنها متفاوت بود و آن هم تاثیرپذیری از هنر خاورمیانه بود.
کلیسای جامع سانتیاگو د کومپوستلا (Santiago de compostela) که بین قرون 11 و 12 ساخته شد، در خصوص معماری و مجسمه سازی نمایانگر سبک و آثار بورگوندی[i]هاست.
دوره گوتیک
با موفقیتی که در ایجاد اتحاد و تشکیل پادشاهی اسپانیا کسب شد، هنرمندان و فعالیتهای هنری به شدت رشد کرد و عصر طلایی هنر اسپانیا مابین قرون 13 تا16 میلادی شکل گرفت.
معماران کاستیلیایی (Castillian ) اساساً تحت تاثیر هنرمندان فرانسوی قرار داشتند، اما ریشههای بومیخود را نیز در ایجاد بناهایشان حفظ کردند. از بناهای این سبک میتوان به کلیساهای جامع در بورگوس، تولدو و لئون اشاره کرد. هنر معماری گوتیکِ کاتالان در کلیساهای جامع بارسلونا و پالما د مایورکا (Palma de Majorca) متبلور شده است که با سالنهای عریض، و دو راهرو در دو طرف به جای چهار تا که معمول بود، متمایز میشوند. این بناها دیوارها و ستونهای خارجی بسیار سنگین و بزرگی دارند و در اطرافش نیز چندین کلیسای کوچک فرعی قرار گرفته است. یک عنصر فراگیر در معماری اسپانیا استفاده از سبک Mudejar است، که تا حدود قرن هجدهم نیز معماری اسپانیا را تحت تاثیر خودش قرار داده بود. مورد استفاده ترین مصالح در این سبکِ معماری، آجر، گچ و چوب است که با یکدیگر به شکلی فوق العاده منطبق بر هم به کار گرفته میشد. کلیساهای گوتیک مخصوصاً در جنوب اسپانیا نشان دهنده اوج سبک مودِخار است که در آنها سقفها نیز از چوب ساخته شدهاند. مجسمه سازی عصر گوتیک نیز ابتدا تحت تاثیر فرانسه بود، ولی سپس شاخصههایی از هنر فلمانی و آلمانی نیز به آن اضافه شد. از بهترین ساختههای دوره گوتیک میتوان به مجسمههای موجود در کلیسای تاراگونا، سویل و تولدو اشاره کرد.
در نقاشی آثارِ نقاشانی همچون فرر باسا (Ferrer bassa) و لوئیس بوراسا (Luis Borassa) برجسته هستند. با ترویج مبادلات میان اسپانیا و هلند در قرن پانزدهم، کم کم عناصری از نقاشی فلمان نیز وارد اسپانیا شد. نمونهای از ترکیبهای موفق در عناصر اسلامی و فلمانی و توسعه آنها را میتوان در کارهای فرناندو گایگو (Fernando Gallego) مشاهده کرد.
رنسانس و مانریسم
در قرن شانزدهم با حضور و فعالیت مجسمه سازان ایتالیایی همچون ژاکوبو فیورنتینو (Jacopo Fiorentino)، دومنیکو فانثِلی (Domenico Fancelli) و پیترو توریجیانو (Pietro Torrigiano) عناصر و نقش مایههای رنسانس بیش از پیش مقبولِ پسند اسپانیاییها قرار گرفت و ترکیب این موضوع با سبکهای گوتیک و مودخار، سبکی جدید به نام پلاترسک (Plateresque) را به وجود آورد. نمونههایی زیبا از این سبک را در کلیسای جامع گرانادا میتوان مشاهده کرد. نمونههای پر تزیین تر سبک پلاترسک در نمای دانشگاه سالامانکا و همین طور در صومعهی سن مارکوس (Convent of san marcos) به کار رفته است. شکل تکامل یافتهی سبک رنسانس را میتوان در بنایی همچون اسکوریال که توسط خوان باتیستا دِتولِدو طراحی و توسط خوان داِرِرا به پایان رسید، مشاهده کرد.
مجسمه سازان اسپانیایی همچون آلونسو برگوئت، خوان دِ خونی (Juan de Juni) و گرگوریو فرناندث (Gregorio Fernandez) در دوره رنسانس، شدیداً تحت تاثیر همکاران خود در ایتالیا همچون دوناتلو و میکل آنژ قرار داشتند.
همچنین نقاشان اسپانیایی همچون لوئیس دِ باگاس (Luis de vargas) و لوئیس د مورالِس (Luis de Morales) که تحت تاثیر نقاشان ایتالیایی قرار داشتند، با الهاماتی که از کارهای آنان میگرفتند راه را برای آغاز شیوه گرایی هموار کردند. در انتهای قرن شانزدهم اِل گرکو با الهام از ریشههای بیزانسی، ونیزی، سبک شخصی خاص خود از مانریسم و با به کار گیری اندیشهها و آرای فرهنگی مختص به اسپانیا، این سبک را از ایتالیایی به اسپانیایی بازگرداند، به گونهای که شاهد برآمدن برخی از شاهکارهای هنر نقاشی در اسپانیا هستیم.
دوره باروک
دوره باروک در قرن 17 و 18 با شاخصههای بومی و نبوغ هنری هنرمندانش شناخته شده است. مجسمههای رنگی و مذهبی خوان مارتینز مونتانِس، آلونسو کانو و پدرو د من (Pedro de mena) که در آن سعی شده واقع گرایی نیز رعایت شود، از آثار این دوره به شمار میآیند.
کنتراستهای دراماتیک از نور و سایه و اعتدال در استفاده از رنگها، از فنونی بود که نقاشانی همچون ریبالتا (Ribalta)، ناوارت (Navarrete)، ریبرا و زورباران در آثارشان از آن استفاده میکردند.
بسیاری از نقاشان این دوره تحت تاثیر کارهای کاراواجو (Caravaggio) نقاش شهیر ایتالیایی قرار داشتند و استفاده از فضاها و رنگهای تیره را از او وام گرفته بودند. اما چهره بی بدیل نقاشی عصر باروک اسپانیا، بلاثکث است. نقاشیهای او مورد تحسین تمامیمنتقدین در تمامیاعصار بوده است و دید وسیع او برای نمایش عمق احساسات شخصیتهایش، ستودنی است.
در معماری نیز با سپری شدن عصر رنسانس، سبک churrigueresque شکل میگیرد که با خصیصههایی همچون تحرک در سطوح، بازی و تاثیرات سایه روشنها و غلو و مبالغه در تزیینات متمایز میشود. نمونههایی از این سبک معماری را در بخشهایی از کلیسای جامع تولدو میتوان مشاهده کرد.
نئوکلاسیک، رمانتیک، مدرن (قرن18، 19 و 20)
در سال 1752 اولین آکادمیهنری اسپانیا که نتیجه تلاش هنرمندان نئوکلاسیکی بود که هر گونه تحول و خلاقیت در نقاشی برای خروج از ساختار نظام مند و مبتنی بر عقلانیت دوره کلاسیک را تقبیح میکردند شکل گرفت. در این میان یک استثنای بزرگ وجود داشت که با خلاقیت و تنوع آثارش، وحشیگری و فساد موجود عصر خویش را بازتاب میداد؛ این نقاش فرانسیسکو گویا نام داشت.
از میان نقاشان قرن 19 خوزه دِ مادراثو (Jose de madrazo) متعلق به مکتب ژاک لوئی دابید (Jacques – Louis david) بود و ماریانو فورتنگ (Mariano Fortung) از مکتب رمانتیستها و تحت تاثیر نقاشان فرانسوی به شمار میآمد. حضور آنتونیو گائودی، معمار بی همتای اسپانیایی در این قرن، سبب خلق چندین بنای خارق العاده در بارسلونا شد.
در هنر مدرنِ نقاشی، پابلو پیکاسو سبک کوبیسم را در همکاری با هنرمندان مکتب پاریس شکل میدهد و در ادامه خوان گری (Juan gris) در نقاشی و مجسمه سازی آثارش را خلق میکند. در مکتب سورئالیسم، هنرمندانی همچون سالوادور دالی و خوان میرو (Joun Miro) از چهرههای شاخص هنر اسپانیا هستند. در دهه 1950 نوعی اکسپرسیونیسم انتزاعی در کارهای آنتونی تاپیس و لوئیس سائز (Luis Saez) به چشم میخورد. بزرگترین مجسمه ساز مدرن اسپانیا ادواردو چیلیدا (Eduardo Chillida) است و در کنار او، مجسمه سازانی همچون فرانسیسکو بارون (Feransisco Baron)، خوزه لوئیس سانچز (Jose Luis Sanchez) و مارتین چیرینو (Martin Chirino) نیز حضور دارند. از نقاشان بزرگ حال حاضر اسپانیا، میتوان به لوئیس فیکتو خوزه فرانسیس (Luis Ficto Jose Frances) و رافائل کاروگار (Rafael Carogar) اشاره کرد. در معماری نئوکلاسیک، معمار شهیر اسپانیایی خوان دِ بییانوئوا بخشی از آثار ماندگار تاریخ معماری اسپانیا را آفرید[۱][۲].
نیز نگاه کنید به
تاریخ هنر مصر؛ تاریخ هنر تونس؛ تاریخ هنر روسیه؛ تاریخ هنر ژاپن؛ تاریخ هنر کانادا؛ تاریخ هنر کوبا؛ تاریخ هنر سنگال؛ تاریخ هنر آرژانتین؛ تاریخ هنر ساحل عاج؛ تاریخ هنر تایلند؛ تاریخ هنر اردن؛ تاریخ هنر بنگلادش؛ تاریخ هنر تاجیکستان؛ تاریخ هنر سریلانکا؛ تاریخ هنر قزاقستان
پاورقی
[i] یک تیره از ژرمنها که پس از فروپاشی بخش غربی امپراتوری رم، به آلمان رفته و بعد از آن در نواحی دیگر اروپا پراکنده شدند.
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از http://www.infoplease.com/ce6/ent/A0846164.html
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)