معماری در سنگال

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۰۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

معماری جامعه سنگالی معاصر بطور مختصر شامل سه بخش است:

1- جامعه سنتی که شامل هنر سیاه است، تاریخ آن به قبل از اسلام و قبل از دوران استعمار بر می‌گردد.

2- جامعه مغربی: که از قرون وسطی تا به امروز بنیان های فلسفی و مذهبی و اسلام سیاه را به هم پیوند داده است و شامل هنر مساجد است.

3- سهم غربی: که با گسترش استعمار در حوزه سیاست و اقتصاد در سنگال رواج یافت و نمایانگر معماری مدرن امروزی است.

از لحاظ تاریخی نسل فعال معماران امروزی نسلی پیشگام نیستند، بلکه دنباله رو معماری معاصراند. ظهور معماری دوران معاصر به سال های 1880 و 1940 بر می‌گردد و معماران از آن زمان کار خاصی انجام نداده‌اند مگر شکوفا کردن و یا از مسیر منحرف کردن سبک‌های قدیمی، آنها چیز جدیدی ابداع نکرده‌اند. آنان این کارها را از اروپا، آمریکای لاتین، ایالات متحده آمریکا و یا حتی ژاپن تقلید کرده‌اند.

این معماری مدرن در جامعه غربی از زمان انقلاب صنعتی با پیشرفت فن توسعه یافت و یک نیم قرن همه جای دنیا را فراگرفت و این اولین ایرادی است که اکثراً به آن می‌گیرند ولی با این وجود سلامت این معماری اثبات شده است و می‌توان اطمینان داد که تمام سبک‌های سالم، پس از طی یک مرحله بین‌المللی، همیشه به سبک‌های متفاوت ملی تبدیل می‌شوند.

کشف مجسمه سازی سیاه به عنوان یک اثر هنری شامل نقاشی‌های حیوانات، کوبیسم، اکسپرسیونیت است. اولین بار این موریس دوولامینک (Maurice de Vlaminek) بود که با هنر پلاستیک سیاه آشنا شد: آن زبان فرم های سیاه است که جنبش کوبیست را بیان می‌کند و این اجازه را می‌دهد که خود را دریابد؛ و یا بهتر بگوئیم این اجازه را به پابلو پیکاسو (Pablo Picasso) می‌دهد که اولین نقاشی کوبیسم را امضا کند و یا به دوشیوه اوی نیون (Avignon) که با همین زبان نقاشی اکسپرسیونیسم را در آلمان شکوفا سازد و سپس فوتوریسم (آینده نگری) در ایتالیا را شکل دهد.[۱]

رابطه این نقاشی‌ها با معماران زمان خودشان، بسیار رایج و معمول بود. درک اینکه این نقاشان چقدر به معماران در کارشان آزادی می دادند سخت است: این نقاش بود که معمار را از گفتار و زبان آکادمیک بدون اینکه از فرم‌ها جدا شود رهایی داد، ولی بر عکس آنها (نقاشان) با آفرینش‌های خود موضوعات معماری بسیار منطقی از خود ارائه می‌دادند. بدون نقاشانی همانند ولامینک (Vlamink)، درن (Derain)، پیکاسو (Picasso)، ماتیس (Matisse)، ژوان گریس (Juan Gris) و بواوس (Bauhaus) تاریخ معماری اروپایی هرگز شکل نمی گرفت.

فلسفه کلاسیسیم در قرن 18 در اروپا شکل گرفت. اما معماری امروزی بیشتر سبک اکسپرسیونیسم و کوبیسم را دارد که شاید باید یک بخش از آن را مدیون هنر سیاه دانست. نیکولاپوسنر (Nicolas Pevsner) بنیان معماری مدرن را که طرح آزاد نامیده‌اند این‌گونه تعریف می‌کند: «بیان هیجان جاودانه غرب برای حرکت در فضا» و به آن می‌توان این تعریف را نیز اضافه کرد:

«بیان هیجان جادوانه آفریقا برای آهنگ و ریتم در فضا». اما چه رابطه‌ای بین مجسمه سازی آفریقایی و هنر و معماری قرن بیستم وجود دارد؟ باید گفت که هنر سیاه قبل از همه چیز مفهومی و تصوری است و یک تفسیری از حقیقت بیان می‌کند و از ظاهر و از نمادها استفاده نمی‌کند: مجسمه و شیء یک سیستم علامت و نشانه است که لئویولد سدار سنگور از آن به عنوان «تصویری نمادین و موزون» یاد می‌کند. این دقیقاً همان قابلیتی است که معماران پیشگام به دنبال آن هستند، آنها با ارائه اشکال و مفاهیم این تصاویر به دنبال کشف یک سیستم نشانه هستند که با یک سری داده‌های فنی جدید روشن، یک موضوع معماری را بیان کنند.[۱]

رابطه بین معماری معاصر و مجسمه سازی آفریقایی نمایانگر یک پدیده برگشت است: ابداع یک معماری معاصر خاص سنگالی و سودانی - صحرایی یک آفرینش مصنوعی نیست که جامعه آن را رد می‌کند، بلکه بر عکس بدون شک پیوند هماهنگ بین هنرهای دو تمدن، غرب و آفریقا بوده و یک الحاق اقتصادی و اجتماعی متقابل را شکوفا می‌کند.

ورود اسلام نیز در آفریقا بر سبک معماری سنگالی نقش داشته است. از اوایل قرن دهم، نفوذ اسلام آفریقای غربی تأثیر زیادی روی هنرها، آداب و رسوم، بنیان های فلسفی - مذهبی و حتی معماری آن گذاشته است. ویژگی کاربردی معماری در مساجد اسلامی ابتدایی توسط تمام متخصصین اثبات شده است: «ستون‌هایی از مرمر فارس عتیق یا تنه‌هایی از درخت نخل؛ سقف‌هایی از چوب تِک (Teck) مساجد بنی امیه با پوشش‌های نخل». در این مساجد دیگر خبری از تفاسیر گوناگون مصور روی دیوارها نبود. رابطه اسلام و معماری اهمیت هندسه در دکوراسیون و طبیعت درخشان آن بود. با شروع قرون وسطی تا به امروز سبک ساختن مساجد تغییر خاصی پیدا نکرده ولی مواد سازنده آن تغییر یافته است.

معماری سنتی آفریقایی از لحاظ معماری و اجتماعی یک مدل نیست که حاصل یک تحول باشد؛ زبان ظاهری آن همان زبان مجسمه سازی است و سبک آن حاصل تلفیق هنر آنیمسیم، سبک معماری غرب و نفوذ اسلام است. بنابراین امروزه در سنگال، به جز مناطق روستایی که سبک خانه‌های آنها بسیار سنتی و از چوب درختان ساخته شده است و کز (Case) نام دارد، در شهرهای بزرگ معماری های گوناگونی (اسلامی، غربی، شرقی، آفریقایی) به چشم می‌خورد.[۲][۳]

نیز نگاه کنید به

معماری در کانادا؛ معماری در روسیه؛ معماری در تونس؛  معماری در ژاپن؛ معماری در کوبا؛ هنر معماری در چین؛ معماری در تایلند؛ معماری در آرژانتین؛ معماری در مالی؛ معماری در ساحل عاج؛ معماری در اوکراین؛ معماری در اسپانیا؛ معماری در اردن؛ معماری در اتیوپی؛ معماری در سیرالئون؛ معماری در قطر.

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Masudi.(1993).20-30
  2. Sylla, A. (2000). L’Architecture sénégalaise contemporaine. Paris: L’Harmattan. In Sociétés africaines et diaspora.
  3. بصیری، محمدعلی، فتحی پور، ریحانه (1401).جامعه و فرهنگ سنگال. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)