شهر دوحه

از دانشنامه ملل

شهر «دوحه‌» به‌ عنوان‌ پایتخت‌ این‌ کشور مرکز فعالیتهای‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ است‌.این شهر که پایتخت قطر است، برای این‌كه از دیگر دوحه‌های موجود در قطر متمایز گردد، قبلاً به نام دوحه‌ی قطر نامیده می‌شد؛ زیرا در کشور قطر مناطق زیادی به نام دوحه خوانده می‌شده‌اند چرا که دوحه در لغت به معنی گرد و مدور است و وجه تسمیه‌ی این شهر و سایر مناطق به دوحه، آن است که آب دایره وار در خشکی پیشرفت نموده است. به عبارت دیگر، دوحه به معنای خلیج دایره شکلی است که در آب پیشروی کرده است. از دیگر مناطقی که دوحه نامیده می‌شده‌اند می‌توان به دوحه‌ی ام‌الماء و دوحه بن رحال، اشاره نمود.

لازم به ذکر است که دوحه، پایتخت قطر، امروزه بدون پسوند قطر و با الف و لام عهد، استعمال می‌شود که این الف و لام عهد، صرفاً برای نام پایتخت به کار می‌رود و آن را «الدوحه» می‌نامند.

شهر دوحه مرکز کشور قطر در شرق سرزمین اصلی قطر و در ساحل خلیج فارس واقع شده است. فاصله آن از خط استوا 25 درجه و 17 دقیقه شمالی است و فاصله از نصف النهار مبدا 51 درجه و 30 دقیقه شرقی است. (تهران و دوحه تقریبا روی یک طول جغرافیایی قرار دارند به همین خاطر لحظه ظهر هر دو شهر یکی است، البته زمان طلوع و غروب خورشید در آنها به دلیل تفاوت عرض جغرافیایی یکی نیست.)

از آنجا که شهر دوحه در کنار خلیج گرد و نیم دایره (دوحه) شکل گرفته، خیابان‌های اصلی آن به تبع از خیابان ساحلی (کورنیش)، حالت دایره ای دارند. غیر از کورنیش شش خیابان نیم دایره ایی اصلی دیگر در شهر دوحه کشیده شده است که به آنها طریق الدایری می‌گویند. (آنها به عربی و شماره مشخص شده اند: طریق الدایری الاول،.... طریق الدایری السادس. به زبان انگلیسی نیز رینگ خوانده می‌شوند، رینگA  تا... رینگ F، معادل فارسی آنها را می‌توان خیابان کمربندی نامید.) سایر خیابان‌ها به شکل خطوط شعایی این نیم دایره‌ها را قطع می‌کنند.

از نظر وسعت محدوده شهرداری (بلدیه)، دوحه كوچكترین و پرجمعیت‌ترین منطقه در تقسیمات اداری كشور قطر است. كشور قطر بجز شهر دوحه، شش شهر بزرگ دارد كه دارای شهرداری می‌باشد: (الریان – الو كره – ام صلال – الخور و الذخیره – الشمال – الظعاین).

شهر دوحه شامل 57 منطقه است. فاصله بین خیابان‌های اصلی شهر كه در واقع یك محله هستند به عنوان یك منطقه شناخته می‌شوند و همگی تابع یك شهرداری مركزی هستند.

پرجمعیت‌ترین محلات این شهر عبارتند از: المطار القدیم (منطقه 45) با حدود 33 هزار نفر جمعیت

ام غویلینه (منطقه 27) با حدود 20 هزار نفر جمعیت-مدینه خلیفه جنوبی (منطقه 34) با 20 هزار نفر جمعیت-المنصوره و بن درهم (منطقه 25) با 19 هزار نفر جمعیت-نجمه (منطقه 26) با 17 هزار نفر جمعیت

این محلات، محلات قدیمی مركز و جنوب شهر دوحه هستند. محلات جدید بیشتر در شمال و غرب شهر قرار دارند و غالب آنها كم جمعیت می‌باشند.

از نظر اهمیت نیز محله‌های الدیوان، الجسره، الدفنه، الحی الدبلماسی، جامعه قطر، الاصمخ، النجاده، البدع، المیناء، السواق الجیده، مطارالدوحه الدولی به دلیل استقرار مراكز مهم سیاسی، ارتباطی، اداری و بازرگانی دارای اهمیت زیادی هستند.

با توسعه شهر دوحه به سمت غرب، این شهر به شهر الریان متصل شده است، به طور یكه تشخیص مرز دو شهر به صورت عادی امكان‌پذیر نیست و تنها در امور اداری این امر مشخص می‌شود.

اماکن دیدنی ومحلات دوحه

اماکن دیدنی شامل: خیابان کورنیش شهر دوحه، موزه قطر، موزه هنرهای اسلامی، قلعه دوحه (کوتkoot )، قلعه الوجبه، خانه سنتی ( بیت التقالید شعبیه )، قهوه خانه سنتی (المقهی الشعبی)، باغ وحش، شهر بازی علاءالدین، نادی دیبلماسی( مرکز تفریحی و ورزشی دیپلماسی)، نمایشگاه بین المللی دوحه، فروشگاه‌ها و مراکز تجاری و رستورانها

محلات شامل:

الجسره

جسره در لغت عبارت است از، صخره‌ای که درون آب قرار می‌گیرد و هیچ ‌وقت زیر آب فرو نمی‌رود و موج‌های آب همواره بر پیکره‌ی آن می‌خورند و فرو می‌ریزند. به علت وجود صخره‌های بی‌شمار و فراوان در این منطقه، آن را «جسره» نامیده‌اند.

الوعب

وعب در لغت به معنای زمین پهن و وسیع است و این منطقه از قطر را به این دلیل که گستره و پهنای بسیاری دارد، الوعب نام نهاده‌اند؛ البته مناطق دیگری نیز در قطر به همین نام خوانده می‌شود؛ ولی این منطقه در بین آنها شهرت بیشتری دارد و در بین مناطق هم نام به صورت یک اسم علم می‌باشد.

الرمیله

رمیله در لغت به معنای سنگ ریزه‌ی کوچک و خورد است و از رمل گرفته شده‌است. این منطقه را به این دلیل رمیله می‌خوانند چون در آن شن‌های ساحلی و سنگ ریزه فراوان وجود دارد.

البدع

بدع در لغت عبارت از یک چیز نو و جدید است كه مسبوق به سابقه نباشد. این منطقه را به این دلیل بدع می‌نامند كه تا مدت‌های مدید خالی از سکنه بوده و کسی در آن زندگی نمی‌کرده‌است و وقتی برای اوّلین بار گروهی در آن سکنی گزیدند چون این کار آنها از نظر دیگر ساکنان قطر عجیب و غیر متعارف می‌نمود، به ساکنان آن می‌گفتند که این عمل شما نوعی بدعت است؛ لذا ساکنان آن منطقه نام آن را البدع نهادند.

ام غویلینه

این منطقه را بدین سبب ام غویلینه می‌نامند چون آکنده از نوعی درخت به نام «غولان» است که در حقیقت همان درخت سمغ عربی است که در بین مردم قطر به این اسم خوانده می‌شود.

نعیجه

این کلمه مصغر نعجه (میش) است و این منطقه را به دلیل این كه دارای چاهی است که آب شیرین دارد و مردم شیرین بودن آب این چاه را به شیر میش تشبیه کرده‌اند نعیجه می‌خوانند و لذا این منطقه را بدین نام، نامیده‌اند.

الریان

کلمه‌ی ریان از ری به معنای آبیاری مشتق شده است. به دلیل پست بودن سطح زمین این منطقه، آب در آن بسیار جمع می‌شود و در بیشتر فصل‌های سال، خاک این منطقه مرطوب است به همین دلیل این منطقه را ریان نام نهاده‌اند؛ اما امروزه ساخت و ساز شهری در این منطقه به صورت متراکم انجام شده و خاک آن نیز رطوبت زیادی ندارد؛ ولی همچنان این منطقه ریان نامیده می‌شود.

اللقطه

لقطه از لقیط مشتق شده و به معنای کودکی است که پدر و مادرش ناشناس‌اند. نظر به این‌که این منطقه، از شهر بسیار فاصله دارد و تا حدی دور افتاده تلقی می‌شود؛ لذا مردم نتوانستند اسم مشخص و سابقه‌ی روشنی از آن را ثبت نمایند. به دلیل نامشخص بودن هویت پیشینه‌ی آن، این منطقه را اللقطه نام نهاده‌اند.

المعیذر

این منطقه به این دلیل که دارای زمین‌های پست می‌باشد و همواره اثرات گرد و غبار و باد و باران در آن مشاهده می‌شده، معیذر نامیده شده ضمن این‌که در این منطقه، درخت سمغ عربی و سدر، بسیار بوده‌است. معیذر در لغت به معنای باغ و بوستان کوچک است که در حاشیه‌ی یک باغ بزرگ قرار گرفته است و اعراب بدوی در زمان‌های پیشین از این منطقه برای نگهداری احشام خود استفاده كرده‌اند که البته با محل سکونت خودشان فاصله داشت و این منطقه را به این جهت معیذر می‌نامند چون قبلاً عمدتاً از این منطقه برای نگهداری احشام استفاده می‌شده است.[۱]

کتابشناسی

  1. احمدی، محمد مهدی(1393). جامعه و فرهنگ قطر. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(دردست انتشار).