آسیب شناسی اجتماعی در بنگلادش: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''3. 6. آسیب شناسی اجتماعی'''
نگاهی به وضعیت زنان و معضلات اجتماعی آنان و دیگر اقشار جامعه به درک بیشتر این مبحث کمک می‌کند. گزارش زیر برگرفته از تلاش بخش فرهنگی نمایندگی فرهنگی ج.ا.ایران در داکا است، که عینا نقل می‌شود.


نگاهی به وضعیت زنان و معضلات اجتماعی آنان و دیگر اقشار  جامعه به درک بیشتر این مبحث کمک می کند. گزارش زیر برگرفته از تلاش بخش فرهنگی نمایندگی فرهنگی ج.ا.ایران در داکا است، که عینا نقل می شود.
«در این روزها روزنامه‌ها و جراید کشور [[بنگلادش]] مملو از مقالاتی است که به تبیین نحوه و چرایی استثمار زنان، تبعیض‌های فراوان فراروی آنان، پایمال شدن حقوق آنان، کار اجباری، انجام کارهای سنگین و طاقت فرسا و مشکلات دوری آنان از محیط گرم خانواده می‌پردازند. در بنگلادش هم همانند اکثر کشورهای جهان زنان با مشکلات عدیده اجتماعی، سیاسی، جنسیتی و دینی مواجه هستند. با اینکه ریاست دولت این کشور در دوره‌های اخیر و در زمانی قریب به 16 سال برعهده زنان بود، ولی هیچ برتری و پیشرفت پیشرفت چشمگیری در مقایسه با سایر کشورهای جهان سوم مشاهده نمی‌ شود. شاید هم اوضاع این کشور تاسف بارتر باشد. بهرحال بانوان در مجالس دینی و در مساجد حق حضور ندارند. این موضوع آن قدر حاد است که حتی شامل نخست وزیر کشور هم که یک زن است، می‌شود. خانم خالده ضیا نخست وزیر سابق و خانم [[شیخ حسینه]] نخست وزیر فعلی در برخی اجتماعات مذهبی مثل گردهمایی بین المللی [[اسلام و مسلمانان بنگلادش|مسلمانان در بنگلادش]](بیشو اجتماع)، که سالی یک بار در این کشور تشکیل می‌شود، حق حضور در جایگاه را ندارند. آن‌ها به یکی از ساختمان‌های نزدیک به مراسم رفته و به مناجات می‌پردازند. زنان حق حضور در مساجد، تشیع جنازه و حضور در مزار مسلمانان را ندارند. نظام فرهنگی و نرم‌های اجتماعی حاکم بر این جامعه، به زنان اجازه نمی‌دهد که در مقابل بدرفتاری شوهران شکوه نمایند؛ در عوض به مردان اجازه می‌دهد که برای اجرای نظم و انضباط در خانواده و یا اعمال سلیقه و خواست خویش با زنان برخورد فیزیکی هم بکنند. البته قوانین فراوانی برای کنار گذاشته شدن این رفتار نا شایست تاکنون وضع شده است ولی هیچ کدام کار ساز نبوده است. زنان پست‌ها و مقام‌های بالای سیاسی، وزارت خانه‌ها و کرسی‌های مجلس را به راحتی تصاحب می‌کنند ولی نمی‌توانند گامی در راه اصلاح و بهبود وضعیت زنان بردارند.


     «در  اين روزها روزنامه‌ها و جرايد كشور [[بنگلادش]] مملو از مقالاتي است كه به تبيين  نحوه و چرايي استثمار زنان، تبعيض‌هاي فراوان فراروي آنان، پايمال شدن حقوق  آنان، كار اجباري، انجام كارهاي سنگين و طاقت فرسا و مشكلات دوري آنان از محيط  گرم خانواده مي‌پردازند. در بنگلادش هم همانند اكثر كشورهاي جهان زنان با مشكلات  عديده اجتماعي، سياسي، جنسيتي و ديني مواجه هستند. با اينكه رياست دولت اين كشور  در دوره‌هاي اخير و در زماني قريب به 16 سال برعهده زنان بود،  ولي هيچ برتري و پيشرفت پیشرفت چشمگیری در مقایسه با ساير كشورهاي جهان  سوم مشاهده نمي‌ شود. شايد هم اوضاع اين كشور تاسف بارتر باشد.  بهرحال بانوان در مجالس ديني و در مساجد حق حضور ندارند. اين موضوع آن قدر حاد  است كه حتي شامل نخست وزير كشور هم كه يك زن است، مي‌شود. خانم  خالده ضيا نخست وزير سابق و خانم شيخ حسينه نخست وزير فعلي در برخي اجتماعات  مذهبي مثل گردهمايي بين المللي مسلمانان در بنگلادش(بيشو اجتماع)،  كه سالي يك بار در اين كشور تشكيل می شود، حق حضور در جايگاه  را ندارند. آن ها به يكي از ساختمان‌هاي نزديك به مراسم رفته و به مناجات مي‌پردازند. زنان حق حضور در مساجد، تشيع جنازه و حضور در  مزار مسلمانان را ندارند. نظام فرهنگي و نرم‌هاي اجتماعي حاكم بر اين جامعه،  به زنان اجازه نمي‌دهد كه در مقابل بدرفتاري شوهران شكوه نمايند؛  در عوض به مردان اجازه مي‌دهد كه براي اجراي نظم و انضباط در خانواده و يا اعمال  سليقه و خواست خويش با زنان برخورد فيزيكي هم بكنند. البته قوانين فراواني براي كنار  گذاشته شدن اين رفتار نا شايست تاكنون وضع شده است ولي هيچ  كدام كار ساز نبوده است. زنان پست‌ها و مقام‌هاي بالاي سياسي، وزارت خانه‌ها و  كرسي‌هاي مجلس را به راحتي تصاحب مي‌كنند ولي نمي‌توانند گامي در راه اصلاح و  بهبود وضعيت زنان بردارند.
«[[زنان در بنگلادش]] سرنوشت و زندگی خویش را به همین نحو که هست پذیرفته‌اند، آن‌ها در سکوت خویش در رنجند و رسیدن به آمال و آرزوهای خویش را غیر ممکن می‌دانند. در واقع، زنان و مادران مسوول پرورش و رشد کودکان هستند؛ اما در جامعه‌ای که زنان خود قربانی اجتماعی نا بارور و شکننده می‌باشند، چگونه می‌توانند مقام مهم و ارزشمند مادری را به دوش بکشند؟ در جامعه‌ای که از عشق مادر به فرزند، و مهر مادری به دلیل فقر مفرط و باورهای اجتماعی نا معقول خبری نیست، آیا تربیت فرزند و پرورش او به نحو مطلوب، ممکن است؟ اینجاست که زنان برای رسیدن به اوضاع مطلوب و شایسته، بایستی آموزش ببینند.


    «[[زنان در بنگلادش]]  سرنوشت و زندگي خويش را به همين نحو كه هست پذيرفته‌اند، آن ها در سكوت خويش در  رنجند و رسيدن به آمال و آرزوهاي خويش را غير ممكن مي‌دانند. در واقع،  زنان و مادران مسوول پرورش و رشد كودكان هستند؛ اما در جامعه‌اي  كه زنان خود قرباني اجتماعي نا بارور و شكننده مي‌باشند، چگونه مي‌توانند  مقام مهم و ارزشمند مادري را به دوش بكشند؟ در جامعه‌اي كه  از عشق مادر به فرزند، و مهر مادري به دليل فقر مفرط و باورهاي اجتماعي نا معقول  خبري نيست، آيا تربيت فرزند و پرورش او به نحو مطلوب، ممكن است؟  اينجاست كه زنان براي رسيدن به اوضاع مطلوب و شايسته، بايستي آموزش  ببينند.
«در بنگلادش اقداماتی نظیر برگزاری سمینار، چاپ کتاب، مشارکت در مسائل اقتصادی برای زنان صورت می‌گیرد تا به آن‌ها شخصیت داده شود. اما به نظر می‌رسد که مردان بنگلادش هرگز نخواهند آموخت که برای زنان ارزش قائل شوند.


    «در بنگلادش  اقداماتي نظير برگزاري سمينار، چاپ كتاب، مشاركت در مسائل اقتصادي براي زنان  صورت مي‌گيرد تا به آن ها شخصيت داده شود. اما به نظر مي‌رسد كه  مردان بنگلادش هرگز نخواهند آموخت كه براي زنان ارزش قائل شوند (گزارش رایزنی فرهنگی به نقل از: سعد قاسم، ديلي استار،  چهارشنبه 8 مارس 2006).
«برخی از مردان بنگلادش، در طبقات عادی اجتماعی، معتقدند که مشکلات فراوان اقتصادی، کمبود بهداشت، فقر، بیسوادی و نا هنجاری‌های جامعه به دلیل آن است که زنان برسرنوشت جامعه حاکم بوده‌اند و به همین دلیل ورود زنان فامیل خود به فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی را جایز نمی‌دانند.


    «برخي  از مردان بنگلادش، در طبقات عادي اجتماعي، معتقدند كه مشكلات فراوان اقتصادي، كمبود  بهداشت، فقر، بيسوادي و نا هنجاري‌هاي جامعه به دليل آن است كه زنان برسرنوشت  جامعه حاكم بوده‌اند و به همين دليل ورود زنان فاميل خود به فعاليت‌هاي اقتصادي  و اجتماعي را جايز نمي‌دانند.
«دولت بایستی برای قریب هشتاد میلیون زن که در این کشور حضور دارند فکری بکند. فقط زنان وابسته به طبقات مرفه چهره‌ای بشاش و جذاب دارند، آنان دارای تحصیلات و رفاه کامل هستند. اکثر قریب به اتفاق [[زنان در بنگلادش|زنان بنگلادش]] از مناطق روستایی هستند که مجبورند زندگی خود را به بطالت بگذرانند. هنوز اکثر آنان تن به ازدواج‌های اجباری و مادر شدن در سنین نوجوانی می‌دهند که این عمل سلامت آنان را به خطر می‌اندازد. فقر معمولاً به آنان اجازه ورود به محل کسب علم و دانش را نمی‌دهد.


    «دولت  بايستي براي قريب هشتاد ميليون زن كه در اين كشور حضور دارند فكري بكند. فقط زنان وابسته به طبقات مرفه چهره‌اي بشاش و جذاب دارند، آنان داراي تحصيلات و  رفاه كامل هستند. اكثر قريب به اتفاق زنان بنگلادش از مناطق روستايي هستند كه  مجبورند زندگي خود را به بطالت بگذرانند. هنوز اكثر آنان تن به ازدواج‌هاي  اجباري و مادر شدن در سنين نوجواني مي‌دهند كه اين عمل سلامت آنان را به خطر مي‌اندازد.  فقر معمولاً به آنان اجازه ورود به محل كسب علم و دانش را نمي‌دهد.
«سازمان‌های غیر دولتی در سرتاسر جهان در تلاش هستند تا زندگی این نوع زنان را بهبود بخشند، ولی به خاطر کمبود امکانات، فقط تعداد قلیلی از زنان روستایی و مستضعف می‌توانند از خدمات این سازمان‌ها بهره ببرند. سایر زنان چاره‌ای جز دست آویز مردان بودن، ندارند. آن‌ها باید چند زنی پنهان همسران خود را تحمل کنند. زایمان‌های ناخواسته مرگ هنگام وضع حمل به دلیل فقر و نداشتن امکان استفاده از مراقبت‌های ویژه، از دیگر سرنوشت‌های این قشر از اجتماع است.


    «سازمان‌هاي  غير دولتي در سرتاسر جهان در تلاش هستند تا زندگي اين نوع زنان را بهبود بخشند،  ولي به خاطر كمبود امكانات، فقط تعداد قليلي از زنان  روستايي و مستضعف مي‌توانند از خدمات اين سازمان‌ها بهره ببرند. سایر زنان چاره‌اي جز دست آويز مردان بودن، ندارند. آن ها بايد چند زني پنهان همسران خود  را تحمل كنند. زايمان هاي ناخواسته مرگ هنگام وضع حمل به دليل  فقر و نداشتن امكان استفاده از مراقبت‌هاي ويژه،  از ديگر سرنوشت‌هاي اين قشر از اجتماع است.
«تعداد بسیاری از خانم‌های جوان در کارهای ساختمانی و کارخانه‌های نساجی و خیاطی مشغول کار هستند، کار فرمایان آنان را به شدت استثمار می‌کنند. آن‌ها صبورانه ساعت‌های طولانی در روز کار می‌کنند و غالباً در اثرکار سخت و نبودن خدمات ایمنی، زخمی شده و برخی اوقات براثر کار سنگین و طاقت فرسا می‌میرند. تجاوز به عنف، حملات وحشیانه به زنان و اجبار آنان به حمل مواد مخدر از دیگر برخوردهای متداول و معمول در این کشور می‌باشد.


    «تعداد  بسیاري از خانم‌هاي جوان در كارهاي ساختماني و كارخانه‌هاي  نساجي و خياطي مشغول كار هستند، كار فرمايان آنان را به شدت استثمار مي کنند.  آن ها صبورانه ساعت‌هاي طولاني در روز كار مي‌كنند و غالباً در اثركار سخت و نبودن خدمات ايمني، زخمي شده و برخي اوقات براثر كار سنگين و طاقت  فرسا مي‌ميرند. تجاوز به عنف، حملات وحشيانه  به زنان و اجبار آنان به حمل مواد مخدر از ديگر برخوردهاي متداول و معمول  در اين كشور مي‌باشد.
«در مناسبت‌های گوناگون که فرصت ‌اجازه می‌دهد و موقعیت جهت ارائه نظرات روشنفکرانه پیش می‌آید، تنی چند از افراد مرفه و تحصیل کرده با تشکیل میزگرد، سمپوزیوم، سخنرانی، کنفرانس و برگزاری نمایشگاه‌های مختلف هنری به فکر حل مشکلات زنان می‌افتند؛ آن‌ها مشکلات موجود را همچنان تکرار می‌کنند ولی برای معالجه این معضل کمتر راه حل مناسبی نشان می‌دهند. آن‌ها معمولاً می‌گویند زنان بدترین قربانیان فساد جامعه هستند و همواره و به طور اساسی با تبعیضات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی مواجه‌اند ؛ در ادامه از تمامی زنان که در قالب تشکیلات بوده و یا به صورت انفرادی فعال هستند می‌خواهند که متحد شوند و صدای خود را علیه انواع و اقسام تبعیض بلند کنند، تا بدین‌وسیله فساد را از بین برده و به حق خویش برسند. آنان می‌گویند که دولت بایستی گام‌های اساسی بردارد تا زنان احساس امنیت و راحتی کنند.


    «در مناسبت‌هاي  گوناگون كه فرصت ‌اجازه مي‌دهد و موقعيت جهت ارائه نظرات روشنفكرانه پيش مي‌آيد،  تني چند از افراد مرفه و تحصيل كرده با تشكيل ميزگرد، سمپوزيوم، سخنراني،  كنفرانس و برگزاري نمايشگاه‌هاي مختلف هنري به فكر حل مشكلات زنان مي‌افتند؛ آن ها  مشكلات موجود را همچنان تكرار مي‌كنند ولي براي معالجه اين معضل كمتر راه حل  مناسبی نشان مي‌دهند. آن ها معمولاً مي‌گويند زنان بدترين  قربانيان فساد جامعه هستند و همواره و به طور  اساسي با تبعيضات اجتماعي، فرهنگي، سياسي، و اقتصادي مواجه اند؛  در ادامه از تمامي زنان كه در قالب تشكيلات بوده و يا به صورت انفرادي فعال  هستند مي‌خواهند كه متحد شوند و صداي خود را عليه انواع و اقسام تبعيض بلند  كنند، تا بدين‌وسيله فساد را از بين برده و به حق خويش برسند. آنان مي‌گويند  كه دولت بايستي گام هاي اساسي بردارد تا زنان احساس امنيت و راحتي كنند.
«از دیگر مشکلات زنان در بنگلادش این است که مردان خانه را برای مدتی غیر قابل پیش‌بینی برای کسب قوت لایموت ترک می‌کنند. ممکن است سرپرست خانه به شهرهای بزرگتر، کشورهای خارجی و حتی کشورهایی دوردست برود. این مرد شاید در اثر کسب رفاه در سایر کشور‌ها اصلاً به نزد خانواده باز نگردد و در کشورهای مزبور رحل اقامت دائمی بیفکند، ازدواج مجدد کند و اصلاً خانواده‌ای که در وطن منتظر بازگشت او هستند را فراموش کند، ممکن است در سفر فوت کند و هیچ گاه خبر مرگ او به گوش خانواده‌اش نرسد. البته در بنگلادش هم مانند سایر کشورهای جهان افراد و ارگان‌های طرفدار فمینیسم یا زن باور کم نیستند. آن‌ها همواره به دنبال راه‌اندازی برنامه‌های گوناگون، سخنرانی و نشرکتاب و مقاله و شعار دادن برای کسب به اصطلاح حقوق از دست رفته زنان هستند.


    «از  ديگر مشكلات زنان در بنگلادش این است که مردان خانه را براي مدتي غير  قابل پيش‌بيني براي كسب قوت لايموت ترک می کنند. ممكن است سرپرست  خانه به شهرهاي بزرگتر، كشورهاي خارجي و حتي كشورهايي دوردست برود. اين مرد شايد  در اثر كسب رفاه در ساير كشور ها اصلاً به نزد خانواده باز  نگردد و در كشورهاي مزبور رحل اقامت دائمي بيفكند،  ازدواج مجدد كند و اصلاً خانواده‌اي كه در وطن منتظر بازگشت او هستند را فراموش  كند، ممکن است در سفر فوت كند و هيچ گاه خبر مرگ او  به گوش خانواده‌اش نرسد. البته در بنگلادش هم مانند ساير كشورهاي جهان افراد و ارگان‌هاي طرفدار فمينيسم يا زن باور كم نيستند. آن ها همواره به دنبال راه‌اندازي  برنامه‌هاي گوناگون، سخنراني و نشركتاب و مقاله و شعار دادن براي كسب به اصطلاح  حقوق از دست رفته زنان هستند.
«طبق برآورد جراید، آمارغیر رسمی زنان خیابانی در این کشور بیش از صد هزار نفر می‌باشد. از نکات جالب توجه در کشوری جهان سومی که فقر بیداد می‌کند و تعصب دینی و خانوادگی در جامعه مطرح می‌باشد، این است که، زنان خیابانی و روسپی آزادانه دست به راهپیمایی زده و با شهامت از حرفه خویش دفاع و خواسته‌های خود را مطرح می‌کنند؛ آن هم در کنار عمارت شهید منار که یادمان مقدس ترین مکان ملی مذهبی این مردم است.


    «طبق  برآورد جرايد، آمارغير رسمي زنان خياباني در اين كشور بيش از  صد هزار نفر مي‌باشد. از نكات جالب توجه در كشوری  جهان سومی كه فقر بيداد مي كند و تعصب ديني و خانوادگي در جامعه  مطرح مي‌باشد، اين است كه، زنان خياباني و روسپي آزادانه دست به راهپيمايي زده و با شهامت از حرفه خويش دفاع و خواسته‌هاي خود را مطرح مي‌كنند؛  آن هم در كنار عمارت شهيد منار كه يادمان مقدس ترين مكان ملي مذهبي اين مردم  است.
«سیستم خانواده در بنگلادش کاملاً سنتی است. همه اعضای خانواده شامل پدر، مادر، پسرها، عروس‌ها و نوه‌ها در یک مجتمع (خانه) زندگی می‌کنند. آنان وظیفه نگهداری و رسیدگی و احترام به پدر بزرگ و مادر بزرگ را هم تا زمانی که زنده هستند، برعهده دارند. سپردن کهن‌سالان به آسایشگاه عملی غیر اخلاقی تلقی می‌ شود. کار کردن مردان در منزل و همراهی با همسران در نظافت، شست و شو و آشپزی عملی قبیح، ناشایست و به قول امروزی‌ها نوعی زن ذلیلی است. در بین زنان خانواده نیز برای انجام کارها، قانون ارشد بودن، حاکم است و همیشه عروس جوان‌تر سنگین‌ترین وظایف را برعهده دارد. پخت و پز، شست و شو و نظافت بچه‌ها، همه و همه برعهده عروس جوان‌تراست. در صورت تمکین نکردن وی، هرکدام از مردان خانواده یا جاری‌های با سابقه‌تر و یا خواهر شوهران درخانه مانده و یا مادر شوهر ضرب و شتم می‌شود. اگر مردی به دلیل رهایی از این تابو، دست همسر خود را بگیرد و در گوشه‌ای مستقل زندگی کند (که اکثر تحصیل کرده‌ها این چنین عمل می‌ کنند) بستگان و اهل محل از او انتقاد و او را سرزنش می‌کنند. دیگر این که عروسان جوان بایستی جهیزیه‌ای سنگین به خانه پدر شوهر آورده تا همه اعضای خانواده از آن استفاده کنند. یکی از دلایل شکست ازدواج اکثر مردان بنگلادشی با اتباع سایر کشورها، نبود امکان انطباق با رسوم و آیین مرد سالارانه بنگالی‌ها و پایمال کردن حقوق زنان می‌باشد. آمار نشان می‌دهد در خصوص دختران ایرانی که با مردان بنگلادشی ازدواج کرده و قصد ادامه زندگی در این کشور را داشته‌اند، پس از حضور در بنگلادش با این مشکلات مواجه و غالباً زندگی مشترک آنان منجر به طلاق و مشکلات بعدی شده است.


    «سيستم  خانواده در بنگلادش كاملاً سنتي است. همه اعضاي خانواده شامل پدر، مادر، پسرها،  عروس‌ها و نوه ها در يك مجتمع (خانه) زندگي مي‌كنند. آنان وظيفه نگهداري و  رسيدگي و احترام به پدر بزرگ و مادر بزرگ را هم تا زماني كه  زنده هستند، برعهده دارند. سپردن كهن‌سالان به آسايشگاه  عملی غير اخلاقي تلقي  مي‌ شود. كار كردن مردان در منزل و همراهي با همسران در نظافت، شست و شو و آشپزي  عملی قبيح، ناشايست و به قول امروزي ها  نوعي زن ذليلي است. در بين زنان خانواده نيز براي انجام كارها،  قانون ارشد بودن، حاكم است و هميشه عروس جوان‌تر سنگين‌ترين وظايف را برعهده  دارد. پخت و پز، شست و شو و نظافت بچه‌ها، همه و همه برعهده عروس جوان‌تراست. در صورت تمكين نکردن وی، هركدام از مردان خانواده يا جاري هاي با سابقه‌تر  و يا خواهر شوهران درخانه مانده و يا مادر شوهر ضرب و شتم مي‌شود. اگر مردي به دلیل  رهايي از اين تابو، دست همسر خود را بگيرد و در گوشه‌اي مستقل زندگي كند (كه اكثر تحصيل كرده‌ها اين چنين عمل مي‌ کنند)  بستگان و اهل محل از او انتقاد و او را سرزنش می کنند. ديگر اين كه  عروسان جوان بايستي جهيزيه‌اي سنگين به خانه پدر شوهر آورده تا همه اعضای خانواده از آن استفاده کنند. يكي از دلایل  شكست ازدواج اكثر مردان بنگلادشي با اتباع ساير كشورها، نبود امكان انطباق با  رسوم و آيين مرد سالارانه بنگالي‌ها و پايمال کردن حقوق زنان مي‌باشد. آمار نشان مي‌دهد در خصوص دختران ايراني كه با مردان بنگلادشي ازدواج كرده و قصد  ادامه  زندگي در اين كشور را داشته‌اند،  پس از حضور  در بنگلادش با اين مشكلات  مواجه و غالباً زندگي مشترك آنان منجر به طلاق و مشكلات بعدي شده است.
«هر چند غالب مردان [[بنگلادش]] زحمت کش هستند و اکثر ساعات در شبانه روز به فعالیت مشغولند و کار را عار نمی‌دانند، ولی روزانه می‌توان شاهد فعالیت‌های صعب و مشقت باز زنان نیز بود. در کوچه و بازار می‌توان زنان جوانی را دید که با وجود حامله بودن مانند عمله‌ای در ساختمان سازی کار می‌کنند. آنان ظرف سیمان و یا سایر مصالح ساختمانی را که بسیار سنگین است، بر روی سرگذاشته و مانند بردگان عصر فرعون چند طبقه را طی می‌کنند، تا آن را به مقصد برساند. سرکارگر هم در صورت اهمال‌کاری زبان به ناسزا گفتن می‌گشاید و در نهایت، این زن بدبخت است که در صورت راضی نشدن سرکارگر و صاحب کار باید کار خود را از دست بدهد. این موضوع با ساعت‌های کار طولانی در کارخانه‌های نساجی، مزارع، کارخانه‌های آجرپزی، و ... با شدت و قوت ادامه دارد.


    «هر  چند غالب مردان بنگلادش زحمت كش هستند و اكثر ساعات در شبانه روز به فعاليت  مشغولند و كار را عار نمي دانند، ولي روزانه مي‌توان شاهد فعاليت‌هاي صعب و مشقت  باز زنان نيز بود. در كوچه و بازار مي‌توان زنان جواني را ديد كه با وجود  حامله بودن مانند عمله ای در ساختمان سازي كار مي‌كنند. آنان ظرف سيمان  و يا ساير مصالح ساختماني را كه بسيار سنگين است، بر روي سرگذاشته  و مانند بردگان عصر فرعون چند طبقه را طي مي‌كنند، تا آن را به مقصد برساند.  سركارگر هم در صورت اهمال‌كاري زبان به ناسزا گفتن مي‌گشايد و در نهايت،  اين زن بدبخت است كه در صورت راضی نشدن سركارگر و صاحب  كار بايد كار خود را از دست بدهد. اين موضوع با ساعت‌هاي كار طولاني در كارخانه‌هاي نساجي، مزارع، كارخانه هاي آجرپزي، و ... با شدت و قوت ادامه دارد.
«جالب اینجا است که حتی در گردهمایی‌ها و متینگ‌های سیاسی، می‌توان شاهد حضور ده‌ها هزار از این بانوان بود که به حرف‌ها و شعارهای شیرین دفاع از حقوق زن واکنش نشان داده و کف می‌زنند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند، ولی آنچه که مسلم است هیچ چیز عاید آنان نمی‌ شود. موضوع دیگر این که زنان تحصیل کرده و با سواد بیشتر به دلیل مناسب نبودن اوضاع بازار کار، خانه نشینی را انتخاب کرده‌اند. برخی از آنان در حالی که می‌توانند با حقوق بسیار بالایی در شرکت‌ها و مراکز تجاری کار کنند، ترجیح می‌دهند یا درخانه بمانند و یا با دریافت حقوقی بسیار‌اند ک در مهد کودک‌ها و دبستان‌ها به تدریس و پرورش کودکان بپردازند.


    «جالب  اينجا است كه حتي در گردهمايي ها و متينگ هاي سياسي، مي‌توان شاهد  حضور ده ها هزار از اين بانوان بود كه به حرف ها و شعارهاي شيرين دفاع از حقوق  زن واكنش نشان داده و كف مي‌زنند و به رقص و پايكوبي مي پردازند، ولي آنچه كه  مسلم است هيچ چيز عايد آنان نمي‌ شود. موضوع ديگر اين كه زنان تحصيل كرده و با  سواد بیشتر به دليل مناسب نبودن اوضاع بازار كار، خانه نشيني را  انتخاب كرده‌اند. برخي از آنان در حالي كه مي توانند با حقوق بسيار بالايي در شركت‌ها و مراكز تجاري كار كنند، ترجيح مي دهند يا درخانه  بمانند و يا با دريافت حقوقي بسيار اندك در مهد كودك‌ها و دبستان‌ها به تدريس و  پرورش كودكان بپردازند.
«از دیگر مسائلی که می‌توان در رابطه با حقوق [[زنان در بنگلادش]] به آن توجه کرد، حضور دختران کم سن و سال در کارخانه‌ها و سپردن کارهای طاقت فرسا به آنان است. در برخی از کارخانه‌های نساجی می‌توان شاهد فعالیت اطفالی با حدود 10 سال سن بود که همانند کارگری رسمی در قبال دریافت حداقل دستمزد (ماهی حدود 10 دلار) مشعول کارند. در واقع این نوع بهره کشی از اطفال خلاف عرف بین المللی نیز می‌باشد.


    «از  ديگر مسائلي كه مي‌توان در رابطه با حقوق زنان در بنگلادش به آن توجه کرد، حضور دختران كم سن و سال در كارخانه‌ها و سپردن كارهاي  طاقت فرسا به آنان است. در برخي از كارخانه‌هاي نساجي مي توان شاهد فعاليت  اطفالي با حدود 10 سال سن بود كه همانند كارگری رسمي در قبال  دريافت حداقل دستمزد (ماهي حدود 10 دلار) مشعول كارند. در واقع اين نوع بهره كشي  از اطفال خلاف عرف بين المللي نيز مي‌باشد.
«بخش بزرگی از بانوان در خانواده‌‌‌های مرفه، از نبود سرگرمی روزانه در رنجند؛ آنان درخانه دارای کلفت، نوکر و راننده هستند و هیچ کاری برای خود آن‌ها باقی نمی‌ماند مگر اینکه روزها بچه‌های خود را تا مدرسه همراهی کنند و در جلوی درب مدرسه با سایر خانم‌های همسان خود گردهم بنشینند و مشغول میل کردن خوراکی‌های گوناگون و ذکر خاطرات برای یکدیگر ‌شوند. گاهی عده این خانم‌ها آن قدر زیاد می‌شود که رهگذران فکر می‌کنند مراسم و یا برنامه‌ای خاص در جلوی درب مدارس در حال اجرا است. این صحنه‌ها در منطقه دانموندی که مدارس داکا(پایتخت [[بنگلادش]]) بیشتر در آن تمرکز دارند چشم‌گیرتراست»<ref>توسلی، محمد مهدی، علی زاده کندی، عزیز، توسلی، سینا(1391). جامعه و فرهنگ [[بنگلادش]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref>.  
==نیز نگاه کنید به==
[[آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در روسیه]]؛ [[خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در تونس]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در سنگال]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در آرژانتین]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در فرانسه]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در مالی]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در سوریه]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در ساحل عاج]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در زیمبابوه]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اوکراین]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اسپانیا]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اردن]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اتیوپی]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در قطر]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در گرجستان]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در تایلند]]


    «بخش  بزرگي از بانوان در خانواده‌‌‌هاي مرفه، از نبود سرگرمي  روزانه در رنجند؛ آنان درخانه داراي كلفت،  نوكر و راننده هستند و هيچ كاري براي خود آن ها باقي نمي‌ماند مگر اينكه  روزها بچه‌هاي خود را تا مدرسه همراهي كنند و در جلوي درب مدرسه با ساير خانم  هاي همسان خود گردهم بنشينند و مشغول ميل کردن خوراكي‌هاي  گوناگون و ذكر خاطرات براي يكديگر ‌شوند. گاهي عده اين خانم‌ها آن قدر زياد می شود  كه رهگذران فكر مي‌كنند مراسم و يا برنامه‌اي خاص  در جلوي درب مدارس در حال اجرا است. اين صحنه‌ها در منطقه دانموندي كه مدارس  [[داكا]](پايتخت بنگلادش) بيشتر در آن تمركز دارند چشم‌گيرتراست».  
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:آسیب ها وچالش های اجتماعی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۴۸

نگاهی به وضعیت زنان و معضلات اجتماعی آنان و دیگر اقشار جامعه به درک بیشتر این مبحث کمک می‌کند. گزارش زیر برگرفته از تلاش بخش فرهنگی نمایندگی فرهنگی ج.ا.ایران در داکا است، که عینا نقل می‌شود.

«در این روزها روزنامه‌ها و جراید کشور بنگلادش مملو از مقالاتی است که به تبیین نحوه و چرایی استثمار زنان، تبعیض‌های فراوان فراروی آنان، پایمال شدن حقوق آنان، کار اجباری، انجام کارهای سنگین و طاقت فرسا و مشکلات دوری آنان از محیط گرم خانواده می‌پردازند. در بنگلادش هم همانند اکثر کشورهای جهان زنان با مشکلات عدیده اجتماعی، سیاسی، جنسیتی و دینی مواجه هستند. با اینکه ریاست دولت این کشور در دوره‌های اخیر و در زمانی قریب به 16 سال برعهده زنان بود، ولی هیچ برتری و پیشرفت پیشرفت چشمگیری در مقایسه با سایر کشورهای جهان سوم مشاهده نمی‌ شود. شاید هم اوضاع این کشور تاسف بارتر باشد. بهرحال بانوان در مجالس دینی و در مساجد حق حضور ندارند. این موضوع آن قدر حاد است که حتی شامل نخست وزیر کشور هم که یک زن است، می‌شود. خانم خالده ضیا نخست وزیر سابق و خانم شیخ حسینه نخست وزیر فعلی در برخی اجتماعات مذهبی مثل گردهمایی بین المللی مسلمانان در بنگلادش(بیشو اجتماع)، که سالی یک بار در این کشور تشکیل می‌شود، حق حضور در جایگاه را ندارند. آن‌ها به یکی از ساختمان‌های نزدیک به مراسم رفته و به مناجات می‌پردازند. زنان حق حضور در مساجد، تشیع جنازه و حضور در مزار مسلمانان را ندارند. نظام فرهنگی و نرم‌های اجتماعی حاکم بر این جامعه، به زنان اجازه نمی‌دهد که در مقابل بدرفتاری شوهران شکوه نمایند؛ در عوض به مردان اجازه می‌دهد که برای اجرای نظم و انضباط در خانواده و یا اعمال سلیقه و خواست خویش با زنان برخورد فیزیکی هم بکنند. البته قوانین فراوانی برای کنار گذاشته شدن این رفتار نا شایست تاکنون وضع شده است ولی هیچ کدام کار ساز نبوده است. زنان پست‌ها و مقام‌های بالای سیاسی، وزارت خانه‌ها و کرسی‌های مجلس را به راحتی تصاحب می‌کنند ولی نمی‌توانند گامی در راه اصلاح و بهبود وضعیت زنان بردارند.

«زنان در بنگلادش سرنوشت و زندگی خویش را به همین نحو که هست پذیرفته‌اند، آن‌ها در سکوت خویش در رنجند و رسیدن به آمال و آرزوهای خویش را غیر ممکن می‌دانند. در واقع، زنان و مادران مسوول پرورش و رشد کودکان هستند؛ اما در جامعه‌ای که زنان خود قربانی اجتماعی نا بارور و شکننده می‌باشند، چگونه می‌توانند مقام مهم و ارزشمند مادری را به دوش بکشند؟ در جامعه‌ای که از عشق مادر به فرزند، و مهر مادری به دلیل فقر مفرط و باورهای اجتماعی نا معقول خبری نیست، آیا تربیت فرزند و پرورش او به نحو مطلوب، ممکن است؟ اینجاست که زنان برای رسیدن به اوضاع مطلوب و شایسته، بایستی آموزش ببینند.

«در بنگلادش اقداماتی نظیر برگزاری سمینار، چاپ کتاب، مشارکت در مسائل اقتصادی برای زنان صورت می‌گیرد تا به آن‌ها شخصیت داده شود. اما به نظر می‌رسد که مردان بنگلادش هرگز نخواهند آموخت که برای زنان ارزش قائل شوند.

«برخی از مردان بنگلادش، در طبقات عادی اجتماعی، معتقدند که مشکلات فراوان اقتصادی، کمبود بهداشت، فقر، بیسوادی و نا هنجاری‌های جامعه به دلیل آن است که زنان برسرنوشت جامعه حاکم بوده‌اند و به همین دلیل ورود زنان فامیل خود به فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی را جایز نمی‌دانند.

«دولت بایستی برای قریب هشتاد میلیون زن که در این کشور حضور دارند فکری بکند. فقط زنان وابسته به طبقات مرفه چهره‌ای بشاش و جذاب دارند، آنان دارای تحصیلات و رفاه کامل هستند. اکثر قریب به اتفاق زنان بنگلادش از مناطق روستایی هستند که مجبورند زندگی خود را به بطالت بگذرانند. هنوز اکثر آنان تن به ازدواج‌های اجباری و مادر شدن در سنین نوجوانی می‌دهند که این عمل سلامت آنان را به خطر می‌اندازد. فقر معمولاً به آنان اجازه ورود به محل کسب علم و دانش را نمی‌دهد.

«سازمان‌های غیر دولتی در سرتاسر جهان در تلاش هستند تا زندگی این نوع زنان را بهبود بخشند، ولی به خاطر کمبود امکانات، فقط تعداد قلیلی از زنان روستایی و مستضعف می‌توانند از خدمات این سازمان‌ها بهره ببرند. سایر زنان چاره‌ای جز دست آویز مردان بودن، ندارند. آن‌ها باید چند زنی پنهان همسران خود را تحمل کنند. زایمان‌های ناخواسته مرگ هنگام وضع حمل به دلیل فقر و نداشتن امکان استفاده از مراقبت‌های ویژه، از دیگر سرنوشت‌های این قشر از اجتماع است.

«تعداد بسیاری از خانم‌های جوان در کارهای ساختمانی و کارخانه‌های نساجی و خیاطی مشغول کار هستند، کار فرمایان آنان را به شدت استثمار می‌کنند. آن‌ها صبورانه ساعت‌های طولانی در روز کار می‌کنند و غالباً در اثرکار سخت و نبودن خدمات ایمنی، زخمی شده و برخی اوقات براثر کار سنگین و طاقت فرسا می‌میرند. تجاوز به عنف، حملات وحشیانه به زنان و اجبار آنان به حمل مواد مخدر از دیگر برخوردهای متداول و معمول در این کشور می‌باشد.

«در مناسبت‌های گوناگون که فرصت ‌اجازه می‌دهد و موقعیت جهت ارائه نظرات روشنفکرانه پیش می‌آید، تنی چند از افراد مرفه و تحصیل کرده با تشکیل میزگرد، سمپوزیوم، سخنرانی، کنفرانس و برگزاری نمایشگاه‌های مختلف هنری به فکر حل مشکلات زنان می‌افتند؛ آن‌ها مشکلات موجود را همچنان تکرار می‌کنند ولی برای معالجه این معضل کمتر راه حل مناسبی نشان می‌دهند. آن‌ها معمولاً می‌گویند زنان بدترین قربانیان فساد جامعه هستند و همواره و به طور اساسی با تبعیضات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی مواجه‌اند ؛ در ادامه از تمامی زنان که در قالب تشکیلات بوده و یا به صورت انفرادی فعال هستند می‌خواهند که متحد شوند و صدای خود را علیه انواع و اقسام تبعیض بلند کنند، تا بدین‌وسیله فساد را از بین برده و به حق خویش برسند. آنان می‌گویند که دولت بایستی گام‌های اساسی بردارد تا زنان احساس امنیت و راحتی کنند.

«از دیگر مشکلات زنان در بنگلادش این است که مردان خانه را برای مدتی غیر قابل پیش‌بینی برای کسب قوت لایموت ترک می‌کنند. ممکن است سرپرست خانه به شهرهای بزرگتر، کشورهای خارجی و حتی کشورهایی دوردست برود. این مرد شاید در اثر کسب رفاه در سایر کشور‌ها اصلاً به نزد خانواده باز نگردد و در کشورهای مزبور رحل اقامت دائمی بیفکند، ازدواج مجدد کند و اصلاً خانواده‌ای که در وطن منتظر بازگشت او هستند را فراموش کند، ممکن است در سفر فوت کند و هیچ گاه خبر مرگ او به گوش خانواده‌اش نرسد. البته در بنگلادش هم مانند سایر کشورهای جهان افراد و ارگان‌های طرفدار فمینیسم یا زن باور کم نیستند. آن‌ها همواره به دنبال راه‌اندازی برنامه‌های گوناگون، سخنرانی و نشرکتاب و مقاله و شعار دادن برای کسب به اصطلاح حقوق از دست رفته زنان هستند.

«طبق برآورد جراید، آمارغیر رسمی زنان خیابانی در این کشور بیش از صد هزار نفر می‌باشد. از نکات جالب توجه در کشوری جهان سومی که فقر بیداد می‌کند و تعصب دینی و خانوادگی در جامعه مطرح می‌باشد، این است که، زنان خیابانی و روسپی آزادانه دست به راهپیمایی زده و با شهامت از حرفه خویش دفاع و خواسته‌های خود را مطرح می‌کنند؛ آن هم در کنار عمارت شهید منار که یادمان مقدس ترین مکان ملی مذهبی این مردم است.

«سیستم خانواده در بنگلادش کاملاً سنتی است. همه اعضای خانواده شامل پدر، مادر، پسرها، عروس‌ها و نوه‌ها در یک مجتمع (خانه) زندگی می‌کنند. آنان وظیفه نگهداری و رسیدگی و احترام به پدر بزرگ و مادر بزرگ را هم تا زمانی که زنده هستند، برعهده دارند. سپردن کهن‌سالان به آسایشگاه عملی غیر اخلاقی تلقی می‌ شود. کار کردن مردان در منزل و همراهی با همسران در نظافت، شست و شو و آشپزی عملی قبیح، ناشایست و به قول امروزی‌ها نوعی زن ذلیلی است. در بین زنان خانواده نیز برای انجام کارها، قانون ارشد بودن، حاکم است و همیشه عروس جوان‌تر سنگین‌ترین وظایف را برعهده دارد. پخت و پز، شست و شو و نظافت بچه‌ها، همه و همه برعهده عروس جوان‌تراست. در صورت تمکین نکردن وی، هرکدام از مردان خانواده یا جاری‌های با سابقه‌تر و یا خواهر شوهران درخانه مانده و یا مادر شوهر ضرب و شتم می‌شود. اگر مردی به دلیل رهایی از این تابو، دست همسر خود را بگیرد و در گوشه‌ای مستقل زندگی کند (که اکثر تحصیل کرده‌ها این چنین عمل می‌ کنند) بستگان و اهل محل از او انتقاد و او را سرزنش می‌کنند. دیگر این که عروسان جوان بایستی جهیزیه‌ای سنگین به خانه پدر شوهر آورده تا همه اعضای خانواده از آن استفاده کنند. یکی از دلایل شکست ازدواج اکثر مردان بنگلادشی با اتباع سایر کشورها، نبود امکان انطباق با رسوم و آیین مرد سالارانه بنگالی‌ها و پایمال کردن حقوق زنان می‌باشد. آمار نشان می‌دهد در خصوص دختران ایرانی که با مردان بنگلادشی ازدواج کرده و قصد ادامه زندگی در این کشور را داشته‌اند، پس از حضور در بنگلادش با این مشکلات مواجه و غالباً زندگی مشترک آنان منجر به طلاق و مشکلات بعدی شده است.

«هر چند غالب مردان بنگلادش زحمت کش هستند و اکثر ساعات در شبانه روز به فعالیت مشغولند و کار را عار نمی‌دانند، ولی روزانه می‌توان شاهد فعالیت‌های صعب و مشقت باز زنان نیز بود. در کوچه و بازار می‌توان زنان جوانی را دید که با وجود حامله بودن مانند عمله‌ای در ساختمان سازی کار می‌کنند. آنان ظرف سیمان و یا سایر مصالح ساختمانی را که بسیار سنگین است، بر روی سرگذاشته و مانند بردگان عصر فرعون چند طبقه را طی می‌کنند، تا آن را به مقصد برساند. سرکارگر هم در صورت اهمال‌کاری زبان به ناسزا گفتن می‌گشاید و در نهایت، این زن بدبخت است که در صورت راضی نشدن سرکارگر و صاحب کار باید کار خود را از دست بدهد. این موضوع با ساعت‌های کار طولانی در کارخانه‌های نساجی، مزارع، کارخانه‌های آجرپزی، و ... با شدت و قوت ادامه دارد.

«جالب اینجا است که حتی در گردهمایی‌ها و متینگ‌های سیاسی، می‌توان شاهد حضور ده‌ها هزار از این بانوان بود که به حرف‌ها و شعارهای شیرین دفاع از حقوق زن واکنش نشان داده و کف می‌زنند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند، ولی آنچه که مسلم است هیچ چیز عاید آنان نمی‌ شود. موضوع دیگر این که زنان تحصیل کرده و با سواد بیشتر به دلیل مناسب نبودن اوضاع بازار کار، خانه نشینی را انتخاب کرده‌اند. برخی از آنان در حالی که می‌توانند با حقوق بسیار بالایی در شرکت‌ها و مراکز تجاری کار کنند، ترجیح می‌دهند یا درخانه بمانند و یا با دریافت حقوقی بسیار‌اند ک در مهد کودک‌ها و دبستان‌ها به تدریس و پرورش کودکان بپردازند.

«از دیگر مسائلی که می‌توان در رابطه با حقوق زنان در بنگلادش به آن توجه کرد، حضور دختران کم سن و سال در کارخانه‌ها و سپردن کارهای طاقت فرسا به آنان است. در برخی از کارخانه‌های نساجی می‌توان شاهد فعالیت اطفالی با حدود 10 سال سن بود که همانند کارگری رسمی در قبال دریافت حداقل دستمزد (ماهی حدود 10 دلار) مشعول کارند. در واقع این نوع بهره کشی از اطفال خلاف عرف بین المللی نیز می‌باشد.

«بخش بزرگی از بانوان در خانواده‌‌‌های مرفه، از نبود سرگرمی روزانه در رنجند؛ آنان درخانه دارای کلفت، نوکر و راننده هستند و هیچ کاری برای خود آن‌ها باقی نمی‌ماند مگر اینکه روزها بچه‌های خود را تا مدرسه همراهی کنند و در جلوی درب مدرسه با سایر خانم‌های همسان خود گردهم بنشینند و مشغول میل کردن خوراکی‌های گوناگون و ذکر خاطرات برای یکدیگر ‌شوند. گاهی عده این خانم‌ها آن قدر زیاد می‌شود که رهگذران فکر می‌کنند مراسم و یا برنامه‌ای خاص در جلوی درب مدارس در حال اجرا است. این صحنه‌ها در منطقه دانموندی که مدارس داکا(پایتخت بنگلادش) بیشتر در آن تمرکز دارند چشم‌گیرتراست»[۱].  

نیز نگاه کنید به

آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین؛ آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن؛ آسیب شناسی اجتماعی در روسیه؛ خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر؛ آسیب شناسی اجتماعی در تونس؛ آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در سنگال؛ آسیب شناسی اجتماعی در آرژانتین؛ آسیب شناسی اجتماعی در فرانسه؛ آسیب شناسی اجتماعی در مالی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سوریه؛ آسیب شناسی اجتماعی در ساحل عاج؛ آسیب شناسی اجتماعی در زیمبابوه؛ آسیب شناسی اجتماعی در اوکراین؛ آسیب شناسی اجتماعی در اسپانیا؛ آسیب شناسی اجتماعی در اردن؛ آسیب شناسی اجتماعی در اتیوپی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون؛ آسیب شناسی اجتماعی در قطر؛ آسیب شناسی اجتماعی در گرجستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در تایلند

کتابشناسی

  1. توسلی، محمد مهدی، علی زاده کندی، عزیز، توسلی، سینا(1391). جامعه و فرهنگ بنگلادش. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)