زنان در اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''وضعیت زنان''' واقعيت اجتماعي زنان در اردن زنان اردني در زندگي خود با واقعيت هاي اجتماعي اي روبرو هستند كه آن را نمي توان از واقعيت هاي اجتماعي زنان عرب زياد دور دانست. شايد اين امر به وسيله فرهنگي است كه در طول زمان بر اساس آداب و رسوم، سنت هاي...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''وضعیت زنان'''
'''واقعیت اجتماعی زنان در اردن'''[[پرونده:زنان در اردن.png|بندانگشتی|برگرفته از لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)]]زنان اردنی در زندگی خود با واقعیت‌های اجتماعی‌ای روبرو هستند که آن را نمی‌توان از واقعیت‌های اجتماعی زنان عرب زیاد دور‌ دانست. شاید این امر به وسیله فرهنگی است که در طول زمان بر اساس آداب و رسوم، سنت‌های موروثی و عقاید دینی به وجود آمده است و شاید با آن رابطه مستقیمی‌ داشته باشد. از عوامل دیگر می‌توان محیط اجتماعی‌ای که زنان عرب در آن زندگی کردند را نام برد که‌ این محیط‌های اجتماعی در کشوری با کشور دیگر و در محیطی با محیط دیگر همچون محیط‌های شهری، روستایی و بادیه‌نشین با یکدیگر تفاوت دارند. عموم زنان عرب و به‌ویژه زنان اردنی با بیشتر تحولات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که کشورهای عربی به کل و به ویژه کشور [[اردن]] در قرن گذشته و قرن حاضر با آن رو به رو بودند، آشنا هستند و این عوامل خود سببی شده‌اند که زنان عرب و اردنی در مسیر پیشرفت قرار‌گیرند. در بین سال‌های 1950 تا 1970 که کشورهای عربی به مرحله توسعه ملی رسیدند و با دنیای غرب ارتباط خود را بیشتر کردند، تغییرات واضحی در واقعیت اجتماعی زنان به وجود آمد که پس از مطالبات زنان در احقاق حقوق اجتماعی خود همچون سواد آموزی بیشتر شد. مرحله دیگری که می‌توان تغییر در واقعیت اجتماعی زنان عرب و [[اردن]] را مشاهده کرد، مرحله توسعه سکوهای نفتی و افزایش بهای نفت بود که به نوعی کشورهای عربی با تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خوبی مواجه شدند و در این مرحله زنان به نوعی خودآگاهی در احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی خودشان رسیدند.


واقعيت اجتماعي زنان در اردن
اما با این وجود،‌ جامعه [[اردن]] جامعه‌ای پدرسالارانه و عشایری است که بر آن آداب و رسوم، سنت‌ها و عقاید دینی به شکل گسترده‌ای سایه افکنده است و این عوامل به شکل قابل ملاحظه‌ای در زندگی زنان اردنی دیده‌می‌شود. زنان اردنی همچون همتایان خود در دیگر کشورهای عربی تحت سلطه جامعه‌ای مرد سالارانه هستند و از آن رنج می‌برند. این کمبود در زندگی زنان اردنی منجر به حاشیه راندن آن‌ها در جامعه و همچنین باعث محرومیت آن‌ها از زندگی فعال اجتماعی و عدم رسیدن به خواسته‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن‌ها شده است.


زنان اردني در زندگي خود با واقعيت هاي اجتماعي اي روبرو هستند كه آن را نمي توان از واقعيت هاي اجتماعي زنان عرب زياد دور دانست. شايد اين امر به وسيله فرهنگي است كه در طول زمان بر اساس آداب و رسوم، سنت هاي موروثي و عقايد ديني به وجود آمده است و شايد با آن رابطه مستقيمي داشته باشد. از عوامل ديگر مي توان محيط اجتماعي اي كه زنان عرب در آن زندگي كردند را نام برد كه اين محيط هاي اجتماعي در كشوري با كشور ديگر و در محيطي با محيط ديگر همچون محيط هاي شهري، روستايي و باديه نشين با يكديگر تفاوت دارند. عموم زنان عرب و به ويژه زنان اردني با بيشتر تحولات اقتصادي و سياسي و اجتماعي و فرهنگي كه كشورهاي عربي به كل و به ويژه كشور اردن در قرن گذشته و قرن حاضر با آن رو به رو بودند، آشنا هستند و اين عوامل خود سببي شده اند كه زنان عرب و اردني در مسير پيشرفت قرار گيرند. در بين سال هاي 1950 تا 1970 كه كشورهاي عربي به مرحله توسعه ملي رسيدند و با دنياي غرب ارتباط خود را بيشتر كردند، تغييرات واضحي در واقعيت اجتماعي زنان به وجود آمد كه پس از مطالبات زنان در احقاق حقوق اجتماعي خود همچون سوادآموزي بيشتر شد. مرحله ديگري كه مي توان تغيير در واقعيت اجتماعي زنان عرب و اردن را مشاهده كرد، مرحله توسعه سكوهاي نفتي و افزايش بهاي نفت بود كه به نوعي كشورهاي عربي با تحولات اقتصادي، سياسي و اجتماعي خوبي مواجه شدند و در اين مرحله زنان به نوعي خودآگاهي در احقاق حقوق اجتماعي و سياسي خودشان رسيدند.
محیط‌های اجتماعی متفاوتی که خانواده‌های اردنی در آن زندگی می‌کنند تاییدات مهمی‌ بر وضعیت زنان متاهل و میزان استقلال آن‌ها دارد. در مناطق روستایی و در میان مناطق شهری فقیرنشین، زنان وظایف اقتصادی مهمی‌ ایفا می‌کنند. در گذشته زنان مناطق شهری فقیرنشین در خارج از محیط خانه شاغل بودند و زنان روستایی وظایف فراوانی در خانه و مزرعه برعهده داشتند. این دسته از زنان موقعیت‌های نسبتا مهم‌تری داشتند و در رفت و آمد به روستاهای همجوار و همسایه از آزادی‌شان، هرچند اندک لذت می‌بردند. اگرچه برخوردهای اجتماعی معمول میان زن و مرد، آن هم از نوع متداول امروزی در غرب بسیار نامعمول بود، اما تبعیض جنسیتی جز در شهرهای سنتی و قدیمی،‌ به چشم نمی‌خورد. باید گفت در میان طبقه شهرنشین بازاری، زنان وظایف اقتصادی کمتری ایفا می‌کنند.


اما با اين وجود،‌ جامعه اردن جامعه اي پدرسالارانه و عشايري است كه بر آن آداب و رسوم، سنت ها و عقايد ديني به شكل گسترده اي سايه افكنده است و اين عوامل به شكل قابل ملاحظه اي در زندگي زنان اردني ديده مي شود. زنان اردني همچون همتايان خود در ديگر كشورهاي عربي تحت سلطه جامعه اي مرد سالارانه هستند و از آن رنج مي برند. اين كمبود در زندگي زنان اردني منجر به حاشيه راندن آن ها در جامعه و همچنين باعث محروميت آنها از زندگي فعال اجتماعي و عدم رسيدن به خواسته هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي آن ها شده است.
[[مشارکت زنان اردن در فعالیت های سیاسی|'''واقعیت سیاسی زنان اردن''']][[پرونده:زنان اردن.png|بندانگشتی|برگرفته از لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)]]با وجود گسترش نقش اقتصادی و اجتماعی زنان در [[اردن]] و تحولات دموکراسی‌خواهانه‌ای که در دو دهه اخیر در [[اردن]] به وجود آمده است، اما همچنان مشارکت در سیاست توسط زنان اردنی بسیار ضعیف شمرده می‌شود و واقعیت سیاسی زنان اردنی به شکل محسوسی در جایی دیده‌ نشده و وجود آن‌ها در دولت، مجلس، اتحادیه‌ها و احزاب سیاسی حس نمی‌شود. اما با آغاز به کار انجمن بیداری زنان در کشور [[اردن]] در سال 1952 مبارزات سیاسی زنان در [[اردن]] برای مطالبه حقوق خود که خواستار مشارکت زنان در انتخابات و نامزد شدن برای مجلس و شهرداری‌ها بود آغاز شد و همچنین در این زمان اتحادیه زنان عرب در [[اردن]] خواستار اعطای حقوق سیاسی به زنان با تحویل یادداشت‌هایی به هیئت دولت شد. این تلاش‌ها در سال 1955 به بار نشست و هیئت دولت [[اردن]] رای به حق مشارکت زنان با‌سواد در انتخابات [[اردن]] را داد.


محيط هاي اجتماعي متفاوتي كه خانواده هاي اردني در آن زندگي مي كنند تاييدات مهمي بر وضعيت زنان متاهل و ميزان استقلال آنها دارد. در مناطق روستايي و در ميان مناطق شهري فقيرنشين، زنان وظايف اقتصادي مهمي ايفا مي كنند. در گذشته زنان مناطق شهري فقيرنشين در خارج از محيط خانه شاغل بودند و زنان روستايي وظايف فراواني در خانه و مزرعه برعهده داشتند. اين دسته از زنان موقعيت هاي نسبتا مهمتري داشتند و در رفت و آمد به روستاهاي همجوار و همسايه از آزادي شان، هرچند اندك لذت مي بردند. اگرچه برخوردهاي اجتماعي معمول ميان زن و مرد، آن هم از نوع متداول امروزي در غرب بسيار نامعمول بود، اما تبعيض جنسيتي جز در شهرهاي سنتي و قديمي،‌ به چشم نمي خورد. بايد گفت در ميان طبقه شهرنشين بازاري، زنان وظايف اقتصادي كمتري ايفا مي كنند.
این در حالی بود که همچنان زنان از نامزدی در انتخابات منع می‌شدند و زنان بی سواد هم حق شرکت در انتخابات را نداشتند. این امر منجر به شروع واکنش‌هایی گسترده در میان زنان اردنی شد که حقی همچون مردان می‌خواستند. مبارزات سیاسی زنان اردنی که در سال 1974 تشکیل شده بود استمرار پیدا کرد تا اینکه در همان سال زنان اردنی حق نامزد شدن در انتخابات شهرداری‌ها و مجلس به دست آوردند و برای اولین بار تعدیلی در قانون انتخابات اردن به وجود آمد. اما اوضاع سیاسی [[اردن]] در آن زمان چنین بود که مجلسی در آن کشور به دلیل اشغال کرانه غربی [[رود اردن]] توسط اسرائیل در سال 1967 تشکیل نشد و اقدامات زنان اردنی برای مطالبه شرکت در انتخابات و نامزد شدن بر اساس تعدیلی که در قانون انتخابات به وجود آمد بی‌نتیجه ماند.


واقعيت سياسي زنان اردن
"ملک حسین" در سال 1978 شورای ملی مشورتی را تاسیس کرد که در آن سه زن وجود داشت و در دوره دوم این شورا هم چهار زن انتخاب شد و این در حالی بود که‌ این شورا در آن زمان 190 عضو داشت. سال 1989 را می‌توان سال بازگشت دموکراسی به [[اردن]] دانست. در این سال برای اولین بار انتخابات پارلمانی با مشارکت زنان رای‌دهنده و نامزد شده انجام گرفت. در این انتخابات 12 زن در میان 647 نفر نامزد شده جای داشتند که 1/85% از آن‌ها را شامل می‌شدند. ولی با این حال هیچ‌یک از زنان در انتخابات موفقیتی نکردند. در انتخابات پارلمانی که در سال 1993 در این کشور انجام شد، اقبال زنان برای نامزدی کم و عدد آن‌ها به 3 نامزد در میان 534 نامزد رسید و از بین این سه زن فقط یکی از آن‌ها موفق به راهیابی به پارلمان شد. انتخابات پارلمانی در [[اردن]] در سال 1997 با استقبال زنان برای نامزد شدن همراه شد که تعداد آن‌ها به 17 نفر می‌رسید و این امر را می‌توان با قدرت‌گیری جامعه مدنی برای حمایت از مبارزات انتخاباتی زنان مرتبط دانست. اما این بار هم هیچ یک از زنان به پارلمان راه نیافتند. در انتخابات سال 2003 که با تعدیل در قانون انتخابات همراه شد، برای زنان در پارلمان [[اردن]] شش کرسی اختصاص داده شد و تعداد نامزدهای زن با افزایش چشمگیر به 54 تن رسید. در بین این افراد زنی وجود داشت که به حزب "جبهة العمل الاسلامی" گرایش داشت. اما در مجلس سنای [[اردن]] حضور زنان از سال 1989 ثابت بوده است و در آن تنها یک زن انتخاب شد. با این حال در سال 1993 به دو زن و در سال 1997 به سه زن افزایش یافت. همچنین در یک دهه اخیر در سال 2003 به چهار زن و در سال 2005 به هفت زن افزایش یافته است. در زمینه قوه مجریه،‌ اولین زن به عنوان وزیر توسعه اجتماعی در سال 1979 به‌این قوه ورود پیدا کرد. در سال 1984 وزیر رسانه از میان زنان انتخاب شد و در سال 1993 وزیر صنعت و تجارت هم از میان زنان اردنی برگزیده شد. وجود زنان در ده سال اخیر در دولت‌های [[اردن]] با نوسان زیادی همراه بوده است. دولت "فیصل" (2004 تا 2005) با چهار وزیر زن، کار خود را به پایان برد. در دولت "عدنان بدران" (2005) سه زن در پست‌های وزارتی قرار گرفتند و در دولت "معروف البخیت" (2005 تا هم اکنون) تعداد وزرای زن به یک وزیر کاهش پیدا کرده است.


با وجود گسترش نقش اقتصادي و اجتماعي زنان در اردن و تحولات دموكراسي خواهانه اي كه در دو دهه اخير در اردن به وجود آمده است، اما همچنان مشاركت در سياست توسط زنان اردني بسيار ضعيف شمرده مي شود و واقعيت سياسي زنان اردني به شكل محسوسي در جايي ديده نشده و وجود آن ها در دولت، مجلس، اتحاديه ها و احزاب سياسي حس نمي شود. اما با آغاز به كار انجمن بيداري زنان در كشور اردن در سال 1952 مبارزات سياسي زنان در اردن براي مطالبه حقوق خود كه خواستار مشاركت زنان در انتخابات و نامزد شدن براي مجلس و شهرداري ها بود آغاز شد و همچنين در اين زمان اتحاديه زنان عرب در اردن خواستار اعطاي حقوق سياسي به زنان با تحويل يادداشت هايي به هيئت دولت شد. اين تلاش ها در سال 1955 به بار نشست و هيئت دولت اردن راي به حق مشاركت زنان باسواد در انتخابات اردن را داد.
در زمینه انتخابات شهرداری‌ها،‌ اولین حضور زنان اردنی به عنوان رای‌دهنده و نامزد به طور هم زمان به سال 1989 برمی‌گردد ولی در انتخابات، هیچ‌یک از زنان با موفقیتی مواجه نشدند. در انتخابات شهرداری‌ها در سال 1999،‌ 43 زن نامزد انتخابات شدند که 8 تن از آن‌ها به پیروزی دست یافتند و همچنین در سال 2003 تعیین یک زن برای حضور در شهرداری‌ها توسط دولت به تصویب رسید و تعداد زنان در این سال در مجالس شهرداری به 93 زن رسید. اما در حوزه قوه قضائیه کشور اردن، اولین فردی که به منصب قضاوت دست پیدا کرددر سال 1996 بود که بعد از وی 2 قاضی زن دیگر تعیین شد. هم‌اکنون زنان مشغول به کار در قوه قضائیه [[اردن]] به 27 زن می‌رسد.


اين در حالي بود كه همچنان زنان از نامزدي در انتخابات منع مي شدند و زنان بي سواد هم حق شركت در انتخابات را نداشتند. اين امر منجر به شروع واكنش هايي گسترده در ميان زنان اردني شد كه حقي همچون مردان مي خواستند. مبارزات سياسي زنان اردني كه در سال 1974 تشكيل شده بود استمرار پيدا كرد تا اينكه در همان سال زنان اردني حق نامزد شدن در انتخابات شهرداري ها و مجلس به دست آوردند و براي اولين بار تعديلي در قانون انتخابات اردن به وجود آمد. اما اوضاع سياسي اردن در آن زمان چنين بود كه مجلسي در آن كشور به دليل اشغال كرانه غربي رود اردن توسط اسرائيل در سال 1967 تشكيل نشد و اقدامات زنان اردني براي مطالبه شركت در انتخابات و نامزد شدن بر اساس تعديلي كه در قانون انتخابات به وجود آمد بي نتيجه ماند.
[[مشارکت زنان اردن در فعالیت های اقتصادی|'''واقعیت اقتصادی زنان در اردن''']]


"ملك حسين" در سال 1978 شوراي ملي مشورتي را تاسيس كرد كه در آن سه زن وجود داشت و در دوره  دوم اين شورا هم چهار زن انتخاب شد و اين در حالي بود كه اين شورا در آن زمان 190 عضو داشت. سال 1989 را مي توان سال بازگشت دموكراسي به اردن دانست. در اين سال براي اولين بار انتخابات پارلماني با مشاركت زنان راي دهنده و نامزد شده انجام گرفت. در اين انتخابات 12 زن در ميان 647 نفر نامزد شده جاي داشتند كه 85/1% از آن ها را شامل مي شدند. ولي با اين حال هيچ يك از زنان در انتخابات موفقيتي نكردند. در انتخابات پارلماني كه در سال 1993 در اين كشور انجام شد، اقبال زنان براي نامزدي كم و عدد آنها به 3 نامزد در ميان 534 نامزد رسيد و از بين اين سه زن فقط يكي از آنها موفق به راهيابي به پارلمان شد. انتخابات پارلماني در اردن در سال 1997 با استقبال زنان براي نامزد شدن همراه شد كه تعداد آن ها به 17 نفر مي رسيد و اين امر را مي توان با قدرت گيري جامعه مدني براي حمايت از مبارزات انتخاباتي زنان مرتبط دانست. اما اين بار هم هيچ يك از زنان به پارلمان راه نيافتند. در انتخابات سال 2003 كه با تعديل در قانون انتخابات همراه شد، براي زنان در پارلمان اردن شش كرسي اختصاص داده شد و تعداد نامزدهاي زن با افزايش چشمگير به 54 تن رسيد. در بين اين افراد زني وجود داشت كه به حزب "جبهة العمل الاسلامي" گرايش داشت. اما در مجلس سناي اردن حضور زنان از سال 1989 ثابت بوده است و در آن تنها يك زن انتخاب شد. با اين حال در سال 1993 به دو زن و  در سال 1997 به سه زن افزايش يافت. همچنين در يك دهه اخير در سال 2003 به چهار زن و در سال 2005 به هفت زن افزايش يافته است. در زمينه قوه مجريه،‌اولين زن به عنوان وزير توسعه اجتماعي در سال 1979 به اين قوه ورود پيدا كرد. در سال 1984 وزير رسانه از ميان زنان انتخاب شد و در سال 1993 وزير صنعت و تجارت هم از ميان زنان اردني برگزيده شد. وجود زنان در ده ساله اخير در دولت هاي اردن با نوسان زيادي همراه بوده است. دولت "فيصل" (2004 تا 2005) با چهار وزير زن، كار خود را به پايان برد. در دولت "عدنان بدران" (2005) سه زن در پست هاي وزارتي قرار گرفتند و در دولت "معروف البخيت" (2005 تا هم اكنون) تعداد وزراي زن به يك وزير كاهش پيدا كرده است.
آمارهای رسمی‌ بیانگر این است که کشور [[اردن]] نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه در بالاترین سطح سواد آموزی زنان قرار دارد، اما با این وجود مشارکت زنان اردنی در نیروی کار و اقتصاد این کشور به چیزی در حدود 12% می‌رسد. این رقم نشان دهنده‌ این است که مشارکت گسترده زنان اردنی در بازار کار و اقتصاد این کشور همچنان پائین‌تر از حدی است که انتظار می‌رود. آمارهای رسمی‌ رقم بالاتر از 13% را برای مشارکت زنان در اقتصاد این کشور تا به حال نشان نداده است که تنها 2% آن‌ها صاحبان مشاغل هستند. در کشور اردن میزان بیکاری زنان رقم بالای 26% را نشان می‌دهد و این در حالی است که بیکاری مردان به 13% می‌رسد. 38% از زنان این کشور در ادارات دولتی و 21% در بخش خصوصی مشغول به کار هستند. از عوامل موثر در کاهش مشارکت زنان اردنی در فعالیت‌های اقتصادی می‌توان قوانین موجود کار، بازنشستگی و بیمه اجتماعی را برشمرد که همگی این قوانین به شکلی برای مردان وضع شده‌اند و سود زیادی برای زنان ندارند و از دیگر عوامل که باعث کاهش حضور زنان اردنی در اقتصاد می‌شود این است که وجود آداب و رسوم و سنت‌های به جای مانده از قدیم و دیدگاه‌ این که "تنها مرد می‌تواند نان آور خانه باشد" از موانع اجتماعی موجود در مقابل زنان اردنی است.  


در زمينه انتخابات شهرداري ها،‌اولين حضور زنان اردني به عنوان راي دهنده و نامزد به طور هم زمان به سال 1989 برمي گردد ولي در انتخابات، هيچ يك از زنان با موفقيتي مواجه نشدند. در انتخابات شهرداري ها در سال 1999،‌ 43 زن نامزد انتخابات شدند كه 8 تن از آنها به پيروزي دست يافتند و همچنين در سال 2003 تعيين يك زن براي حضور در شهرداري ها توسط دولت به تصويب رسيد و تعداد زنان در اين سال در مجالس شهرداري به 93 زن رسيد. اما در حوزه قوه قضائيه كشور اردن، اولين فردي كه به منصب قضاوت دست پيدا كرددر سال 1996 بود كه بعد از وي 2 قاضي زن ديگر تعيين شد. هم اكنون زنان مشغول به كار در قوه قضائيه اردن به 27 زن مي رسد.
[[اشتغال زنان اردن|'''اشتغال زنان''']]


واقعيت اقتصادي زنان در اردن
طبق تحقیقات انجام شده دردهه 80، علیرغم محیط سنتی، تعداد زنان شاغل درخارج از محیط خانه افزایش یافت. زنان درسال 1985 نیروی کارگری بالغ بر 12% را تشکیل دادند. بسیاری از زنان فقیر ومتعلق به طبقه اجتماعی ضعیف به علت نیازهای ضروری مالی مشغول به کار بودند، اما تعداد قابل‌توجهی از زنان شاغل نیز مربوط به طبقه اجتماعی مرفه بودند. طبق اطلاعات وزارت کار و برنامه‌ریزی تعداد زنان درمشاغل تکنیکی و حرفه‌ای بسیار چشمگیر بود. درسال 1985 زنان 4/35 درصد از کارکنان بخش تکنیکی و 1/36 درصد از کارمندان دفتری را تشکیل می‌دادند. کمترین تعداد زن دربخش تولید وبخش کشاورزی گزارش شد و زنانی که ازتحصیلات دانشگاهی و اطلاعات بالاتر برخوردار بودند اشتیاق بیشتری برای کار در خارج از محیط منزل نشان می‌دادند. علاوه بر این دربسیاری از موارد تورم اقتصادی علت عمده‌ای برای ایجاد درآمد دوگانه در خانواده‌ها بود.


آمارهاي رسمي بيانگر اين است كه كشور اردن نسبت به ساير كشورهاي خاورميانه در بالاترين سطح سواد آموزي زنان قرار دارد، اما با اين وجود مشاركت زنان اردني در نيروي كار و اقتصاد اين كشوربه چيزي در حدود 12% مي رسد. اين رقم نشان دهنده اين است كه مشاركت گسترده زنان اردني در بازار كار و اقتصاد اين كشور همچنان پائين تر از حدي است كه انتظار مي رود. آمارهاي رسمي رقم بالاتر از 13% را براي مشاركت زنان در اقتصاد اين كشور تا به حال نشان نداده است كه تنها 2% آن ها صاحبان مشاغل هستند. در كشور اردن ميزان بيكاري زنان رقم بالاي 26% را نشان مي دهد و اين در حالي است كه بيكاري مردان به 13% مي رسد. 38% از زنان اين كشور در ادارات دولتي و 21% در بخش خصوصي مشغول به كار هستند. از عوامل موثر در كاهش مشاركت زنان اردني در فعاليت هاي اقتصادي  مي توان قوانين موجود كار، بازنشستگي و بيمه اجتماعي را برشمرد كه همگي اين قوانين به شكلي براي مردان وضع شده اند و سود زيادي براي زنان ندارند و از ديگر عوامل كه باعث كاهش حضور زنان اردني در اقتصاد مي شود اين است كه وجود آداب و رسوم و سنت هاي به جاي مانده از قديم و ديدگاه اين كه "تنها مرد مي تواند نان آور خانه باشد" از موانع اجتماعي موجود در مقابل زنان اردني است.  
زنان اردنی به عنوان نیروی کار ذخیره انجام وظیفه می‌کردند و تشویق می‌شدند تا در زمان کمبود نیروی کاری که در زمان توسعه اقتصادی و طرح‌های توسعه بالاترین اولویت فهرست دولت محسوب می‌شد، انجام وظیفه کنند. مطالعات انجام شده درسال 1988 توسط "نادیا حجاب" درمورد زنان و کاردراردن، حاکی از آن است که گرایش‌های فرهنگی اجباری برای اشتغال زنان نیست، بلکه در این مورد نیاز و توانایی عوامل مهم‌تری می‌باشد. بیشتر زنان شاغل مجرد بودند. زنان مجرد از لحاظ کار منابعی فعال محسوب می‌شدند، برنامه و طرح ‌های توسعه فعالیت زنان بر آموزش تکنیکی این قشر تمرکز کرد. خانم حجاب خاطر‌ نشان کرد که مهمترین پروژه "آموزش زنان درحفظ وتعمیرلوازم منزل" بود.


اشتغال زنان
جهت رفاه حال زنان شاغلی که مادر بودند، دولت برای بهبود شرایط و اصلاح قوانین کارگری وارد عمل شد. این اصلاحات شامل مرخصی‌های مربوط به دوران بارداری و زایمان و گسترش امکانات مراقبتی روزانه در محل کار برای فرزندان بود. علاوه بر این رسانه‌ها روش‌های آزادانه‌تری را برای زنان شاغل‌ ترویج می‌کردند. مشاغل زنان به وسیله آداب و تشریفات ملی که توسط دولت پایه‌گذاری شد و هم‌چنین به وسیله خانواده سلطنتی که به مشاغل زنان افتخار می‌کرد، رونق و مشروعیت گرفت.


طبق تحقیقات انجام شده دردهه 80، علیرغم محیط سنتی، تعداد زنان شاغل درخارج از محیط خانه افزایش یافت. زنان درسال 1985 نیروی کارگری بالغ بر 12 % را تشکیل دادند.  بسیاری از زنان فقیر ومتعلق به طبقه اجتماعی ضعیف به علت نیازهای ضروری مالی مشغول به کار بودند، اما تعداد قابل توجهی از زنان شاغل نیز مربوط به طبقه اجتماعی مرفه بودند. طبق اطلاعات وزارت کار و برنامه ریزی تعداد زنان درمشاغل تکنیکی و حرفه ای بسیار چشمگیر بود. درسال 1985 زنان 35/4 درصدازکارکنان بخش تکنیکی و 36/1 درصد از کارمندان دفتری را تشکیل می دادند. کمترین تعداد زن دربخش تولید وبخش کشاورزی گزارش شد و زنانی که ازتحصیلات دانشگاهی و اطلاعات بالاتربرخورداربودند اشتیاق بیشتری برای کار در خارج از محیط منزل نشان می دادند. علاوه براین دربسیاری از موارد تورم اقتصادی علت عمده ای برای ایجاد درآمد دوگانه درخانواده ها بود.
سال‌های 1973 تا 1981، سال‌های بحرانی کمبود کارگر بود. دراواسط دهه 1980 هنگامی‌که نرخ بیکاری افزایش یافت شرایط تغییر کرد. دراین شرایط زنان از کار بیکار شدند.


زنان اردنی به عنوان نیروی کار ذخیره انجام وظیفه می کردند و تشویق می شدند تا درزمان کمبود نیروی کاری که درزمان توسعه اقتصادی و طرح های توسعه بالاترین اولویت فهرست دولت محسوب می شد، انجام وظیفه کنند. مطالعات انجام شده درسال 1988 توسط "نادیا حجاب" درمورد زنان و کاردراردن، حاکی از آن است که گرایش های فرهنگی اجباری برای اشتغال زنان نیست، بلکه دراین مورد نیاز و توانایی عوامل مهم تری می باشد. بیشتر زنان شاغل مجرد بودند. زنان مجرد از لحاظ کار منابعی فعال محسوب می شدند، برنامه و طرح  های توسعه فعالیت زنان بر آموزش تکنیکی این قشر تمرکز کرد. خانم حجاب خاطر نشان کردکه مهمترین پروژه "آموزش زنان درحفظ وتعمیرلوازم منزل" بود.
اردنی‌ها در مورد این که آیا زنان باید شاغل باشند یا خیر در مکان‌های عمومی‌ یا حتی به‌طور خصوصی بحث می‌کردند. مطالب نویسندگان روزنامه‌ها در دفاع و یا برعلیه کارکردن زنان مملو از بحث و جنجال بود. برخی از سران حکومتی تصمیم گرفتند زنان را به خانه‌هایشان بازگردانند. بنابراین نخست وزیر ([[زید الرفاعی|زیدالرفای]]) به صراحت اعلام کرد که زنان شاغلی که نیم یا بیش از نیمی‌ از حقوق خود را به خدمتکاران خارجی که پول رایج کشور را به خارج از کشور ارسال می‌کنند، می‌دهند، باید دست از کار بردارند. گرایش‌های متفاوت درمورد زنان شاغل اغلب بر پایه شرایط کار بود. درمطالعاتی درمورد زنان و کار، جامعه‌شناس اردنی "محمد برهوم" اعلام کرد که درگذشته مخالفت درمورد مشاغلی چون آموزگاری، پرستاری و مشاغل دفتری و منشی‌گری برای زنان کمتر بوده است. وی عقیده داشت تغییر باورها در نتیجه افزایش سطح تحصیلات دختران و درک والدین آن‌هاست که پی برده‌اند تحصیلات برای دختران به اندازه پسران مفید و حیاتی است به‌ویژه درشرایطی چون طلاق و دوران بیوگی. حقوق رو به کاهش مردان که دیگر برای حمایت مالی یک خانواده کافی نبود عامل مهمی‌ برای به رسمیت شناختن کار زنان محسوب می‌شد. درسال 1989 ارزیابی کار زنان دررابطه با خانواده بسیار دشوار بود.


جهت رفاه حال زنان شاغلی که مادر بودند، دولت برای بهبود شرایط و اصلاح قوانین کارگری وارد عمل شد. این اصلاحات شامل مرخصی های مربوط به دوران بارداری و زایمان و گسترش امکانات مراقبتی روزانه درمحل کار برای فرزندان بود. علاوه براین رسانه ها روش های آزادانه تری را برای زنان شاغل ترویج می کردند. مشاغل زنان به وسیله آداب و تشریفات ملی که توسط دولت پایه گذاری شد و هم چنین به وسیله  خانواده سلطنتی که به مشاغل زنان افتخار می کرد، رونق و مشروعیت گرفت.
شاغل بودن و همکاری در درآمد خانواده به زنان این امکان را داد تا درمسائل خانوادگی بیشتر مطرح شوند و مدعی باشند. تقسیم‌بندی‌های سنتی درمورد کار برای زنان و مردان درمورد زنان شاغل صدق نمی‌کرد و به جای آن که کارخانه میان زن و مرد تقسیم شود این وظیفه اغلب بر دوش زنان دیگر خانه بود. زنانی که درآمد کمتری دارند وابسته به شبکه گستره خدماتی زنان می‌باشند که به مشاغل مربوط به مراقبت از کودکان و خدمات منازل مربوط است، و زنانی که درآمد کافی دارند خدمتکارانی را(معمولا زنانی از کشورهای فیلیپین، [[سریلانکا]]) استخدام می‌کنند تا به امور منزل، همسر و فرزندانشان رسیدگی کنند. هیچ نوع ممنوعیت قانونی درمورد حقوق زنان برای استفاده و بهره‌برداری مستقیم از درآمد و داراییشان وجود ندارد، درصورتی که به‌طور رایج زنان مجرد درصد بالایی از درآمدشان را برای همکاری در مخارج خانواده صرف اطرافیان‌شان می‌کنند.


سال های 1973 تا 1981، سال هاي بحرانی کمبود کارگر بود. دراواسط دهه 1980 هنگامی که نرخ بیکاری افزایش یافت شرایط تغییر کرد. دراین شرایط زنان از کار بیکار شدند.
زنان متأهل و شاغل نیز اغلب حقوق و درآمدشان را مستقیما صرف هزینه‌های خانواده می‌نمایند. زنان 70% از سود‌دهی‌های پروژه‌های مالی خود را در [[اردن]] از آن خود می‌کنند. این پروژه‌های خرد در تمام مناطق [[اردن]] وجود دارند. اگرچه مطالعاتی که درمورد زنان درسال 2001 درزمینه کشاورزی توسط وزارت کشاورزی و سازمان کشاورزی و غذای ملل متحد انجام شد، حاکی از آن است که زنان تنها 20% از وام‌های کشاورزی استفاده کرده‌اند که‌ این مقدار از 12 درصد کل مقدار وام‌های آن سال تجاوز نمی‌کند.
====عدم تبعیض جنسی و دست یابی به عدالت در اردن====
اصل 6 بند اول از [[قانون اساسی اردن]]؛ تمام افراد [[اردن]] دربرابر قانون یکسانند. هیچ نوعی تبعیض درمورد حقوق و سایر موارد برای نژاد، زبان و مذهب متفاوت نباید وجود داشته باشد با وجود این که [[قانون اساسی اردن]] به حقوق افراد اشاره می‌کند و درتمام اصل‌ها آمده است. تمام افراد [[اردن]]، با این حال درمورد تبعیض جنسی ممنوعیتی قائل نشده است. با این وجود، هواداران حقوق زنان اغلب به‌ این اصل‌ها به عنوان اثبات منظور و نیز قانون اساسی اشاره می‌کنند تا یکسانی حقوق زنان و مردان را به طور کامل تضمین کنند ولو این که جنسیت صراحتا مشخص نشده باشد.


اردنی ها درمورد این که آیا زنان باید شاغل باشند یا خیر درمکان های عمومی یا حتی به طور خصوصی بحث می کردند. مطالب نویسندگان روزنامه ها در دفاع و یا برعلیه کارکردن زنان مملو از بحث و جنجال بود. برخی از سران حکومتی تصمیم گرفتند زنان را به خانه هایشان بازگردانند. بنابراین نخست وزیر (زیدالرفای) به صراحت اعلام کرد که زنان شاغلی که نیم یا بیش از نیمی از حقوق خود را به خدمتکاران خارجی که پول رایج کشور را به خارج از کشور ارسال می کنند، می دهند، باید دست از کار بردارند. گرایش های متفاوت درمورد زنان شاغل اغلب برپایه شرایط کار بود. درمطالعاتی درمورد زنان و کار، جامعه شناس اردنی "محمد برهوم" اعلام کرد که درگذشته مخالفت درمورد مشاغلی چون آموزگاری، پرستاری و مشاغل دفتری و منشی گری برای زنان کمتر بوده است. وی عقیده داشت تغییر باورها درنتیجه افزایش سطح تحصیلات دختران و درک والدین آنهاست که پی برده اند تحصیلات برای دختران به اندازه پسران مفید و حیاتی است به ویژه درشرایطی چون طلاق  و دوران بیوگی.
درحالی که قوانین [[اردن]] به وضوح ضد‌تبعیض جنسیت نیست، شمار بسیاری از زنان درمقایسه با مردان حقوقی غیر‌یکسان دارند. تبعیض جنسی را می‌توان در مواردی چون بازنشستگی، امنیت اجتماعی و قوانین اجتماعی مربوط به خانواده دید. در مواردی که مربوط به رسیدگی به امور قضایی است زنان [[اردن]] نمی‌توانند از حقوقی برابر با مردان استفاده کنند و در مورد حقوق شان برای طلاق حضانت اطفال و ارث بری محتمل برخورد‌های اجتماعی متفاوتی می‌شود.


حقوق روبه کاهش مردان که دیگر برای حمایت مالی یک خانواده کافی نبود عامل مهمی برای به رسمیت شناختن کارزنان محسوب می شد.
اصل 3 بند 3 [[قانون اساسی اردن]] می‌گوید هر کودکی که پدری اردنی دارد، هرجای دنیا که متولد شود باید اردنی باشد. زنان اردنی اجازه دارند که پس از ازدواج با مردان غیر اردنی ملیت خود را حفظ کنند، این در حالی است که زنان اردنی که بامردان غیر اردنی ازدواج می‌کنند نمی‌توانند تابعیت خود را به فرزندان‌شان منتقل کنند. از سوی دیگر قانون اقامت و ازدواج‌های خارجی به مردان خارجی که با زنان اردنی ازدواج می‌کنند و هم‌چنین به فرزندان آن‌ها به راحتی اجازه اقامت نمی‌دهد، درحالی که‌این قانون برای زنان خارجی که با مردان اردنی ازدواج کنند امکانات خاص و بهتری قائل می‌شود.


درسال 1989 ارزیابی کارزنان دررابطه با خانواده بسیار دشوار بود.
'''خشونت‌های اجتماعی'''


شاغل بودن و همکاری در درآمد خانواده به زنان این امکان را داد تا درمسائل خانوادگی بیشتر مطرح شوند و مدعی باشند. تقسیم بندی های سنتی درمورد کار برای زنان و مردان درمورد زنان شاغل صدق نمی کرد و به جای آن که کارخانه میان زن و مرد تقسیم شود این وظیفه اغلب بردوش زنان دیگر خانه بود. زنانی که درآمد کمتری دارند وابسته به شبکه گستره خدماتی زنان می باشند که به مشاغل مربوط به مراقبت ازکودکان و خدمات منازل مربوط است، و زنانی که درآمد کافی دارند خدمتکارانی را (معمولا زنانی از کشورهای فیلیپین، سری لانکا) استخدام می کنند تا به امور منزل، همسر و فرزندانشان رسیدگی کنند. هیچ نوع ممنوعیت قانونی درمورد حقوق زنان برای استفاده و بهره برداری مستقیم از درآمد و داراییشان وجود ندارد، درصورتی که به طور رایج زنان مجرد درصد بالایی از درآمدشان را برای همکاری درمخارج خانواده صرف اطرافیان شان می کنند.
از لحاظ خشونت‌های اجتماعی، زنان در [[اردن]] با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو هستند. در [[اردن]] زنانی که قربانی خشونت‌های جنسی می‌باشند با قوانین ویژه و موانع اجتماعی خاصی روبه‌رو می‌شوند. رسومات اجتماعی اغلب مدافعان زنان قربانی را تحت فشار قرار‌ می‌دهند تا از دعوی خود بگذرند و دست از متهم کردن شخص مقابل بردارند تا درگیر بدنامی‌های اجتماعی نشوند این مطلب بیشتر درمورد خشونت‌های جنسی، تجاوز به عنف و قتل نفس صدق می‌کند. این در حالی است که اگر مدافعان این پرونده‌ها از اقامه دعوای خود صرفه نظر کنند دادگاه می‌تواند از آزادی عمل و قدرت تصمیم‌گیری خویش که اغلب ارفاق درحق مجرمین است، استفاده کند. در اکثر موارد اگر کسی که مرتکب تجاوز به عنف یا مزاحمت گردیده است با قربانی خود ازدواج کند می‌تواند از مجازات فرار کند (طبق اصل 308 قانون مجازات) این نوع تفاهم یا ازدواج همواره برای مبرا کردن و حمایت نمودن زنان قربانی از بدنامی‌های اجتماعی صورت می‌گیرد و البته هیچ تضمینی برای قربانیان که به‌ این شیوه ازدواج می‌کنند وجود ندارد.


زنان متأهل و شاغل نیز اغلب حقوق و درآمدشان را مستقیما صرف هزینه های خانواده می نمایند.
بسیاری از زنان اردنی دربخش‌هایی مشغول فعالیت هستند که از سوی قانون کار اداره نمی‌شوند بنابر این این افراد از پوشش قانونی و حمایت‌های دولتی و همچنین بهره‌های مالی که از سوی قانون کار به کارگران تعلق می‌گیرد، استفاده کنند. طبق اصل سوم قانون کار [[اردن]]، این قانون درمورد مشاغلی چون خدمات منزل، باغبانی، آشپزی و مشاغلی از این دست صدق نمی‌کند درست مانند افراد خانه‌داری که درقبال انجام امور منزل حقوق دریافت نمی‌کنند. زنان کارگر غیراردنی که به امور منزل و خدمات مشابه مشغول می‌باشند نیز تحت حمایت‌های این قانون که برپایه تبعیض جنسی است، نمی‌باشند.


زنان 70% از سود دهی های پروژه های مالی خود را در اردن از آن خود می کنند. این پروژه های خرد در تمام مناطق اردن وجود دارند. اگرچه مطالعاتی که د رمورد زنان درسال 2001 درزمینه کشاورزی توسط وزارت كشاورزي و سازمان كشاورزي و غذاي ملل متحد انجام شد، حاكي از آن است كه زنان تنها 20% از وام های کشاورزی استفاده کرده اند که این مقدار از 12 درصد کل مقد ار وام های آن سال تجاوز نمی کند.
زنان شاغل در محیط کار تحت حمایت ویژه‌ای قرار می‌گیرند که از آن جمله می‌توان به حق استفاده از 10 هفته مرخصی زایمان اشاره کرد که 6هفته آن مربوط به پس از زایمان می‌باشد. کارفرمایانی که تعداد 20 کارگر مادر دارند باید مرکزی جهت نگهداری حداقل 10کودک زیرچهار سال دایر کنند. در ضمن مادران شاغل می‌توانند برای رسیدگی به نوازادانشان از یکسال مرخصی بدون حقوق بهره‌مند شوند و اگر در سال اول تولد فرزندشان مشغول به کار بودند باید برای زمانی‌هایی که جهت تغذیه فرزندشان به مراکز مهد می‌روند حقوق دریافت کنند.(در مورد تغذیه با شیر مادر)


عدم تبعیض جنسی و دست یابی به عدالت دراردن
'''ارث بری زنان در اردن'''


اصل 6بند اول از قانون اساسی اردن؛ تمام افراد اردن دربرابر قانون یکسانند.
در [[اردن]] زنان طبق قوانین اسلامی‌ از پدر شوهر خود ارث می‌برند، اما در مواردی خاص زنان نیمی‌ از مایملک همسر خود را به ارث می‌برند. رسومات اجتماعی تاحدی را زنان درمورد ارث‌بری محدود می‌کند. این رسومات مایملک خانواده را منحصرا مربوط به افراد مذکر خانواده می‌داند و افراد مونث خانواده را مجبور می‌کند تا از حق خود به نفع برادرانشان بگذرند و هیچ قانونی در [[اردن]] از حقوق زنان دربرابر این شیوه عملکرد حمایت نمی‌کند. طبق گزارش سال 2004 (unifem): در [[اردن]] رسم بر این است که سرپرست خانوار در دوران حیات مایملک خویش را به فرزندان ذکور خود منتقل می‌کند تا از ارث‌بری زنان خانواده جلوگیری کند و این عمل کاملا قانونی است، اما اگر پدری پیش از چنین انتقال قانونی فوت کند هیچ قانونی نمی‌تواند زنان خانواده را از ارث‌بری محروم کند، این درحالی است که بسیاری از زنان اردنی خصوصا در مناطق روستایی از داشتن چنین حقوقی بی‌خبرند.[[پرونده:ارث بری زنان دراردن.png|جایگزین=ورزش زنان در اردن|بندانگشتی|برگرفته از لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)]][[ورزش زنان|'''ورزش زنان''']]


هیچ نوعی تبعیض درمورد حقوق و سایر موارد برای نژاد، زبان و مذهب متفاوت نباید وجودداشته باشد باوجود این که قانون اساسی اردن به حقوق افراد اشاره می کند و درتمام اصل ها آمده است. "
موضوع [[ورزش زنان]] در [[اردن]] یکی از اولویت‌ها برای [[اردن]] است و تلاش‌ها بر این است که موقعیتی مانند مردان برای آن‌ها فراهم شود. پس از آن که شاهزاده فیصل الحسین برای خدمت در کمیته المپیک [[اردن]] برگزیده شد این کمیته پیشرفت‌های چشم‌گیری در زمینه ورزشی زنان کسب کرد.


تمام افراد اردن، با این حال درمورد تبعیض جنسی ممنوعیتی قائل نشده است.
اغلب ورزش‌ها در [[اردن]] در بین زنان جایگاهی ندارد. البته‌ این موضوع شامل همه ورزش‌ها نمی‌شود و مثلا ورزش پرطرفداری همانند فوتبال مورد استقبال زنان در مدارس و باشگاه‌ها است. زنان در مدارس و باشگاه‌ها به ورزش‌های دیگری همچون بسکتبال و والیبال می‌پردازند.


با این وجود، هواداران حقوق زنان اغلب به این اصل ها به عنوان اثبات منظور ونیز قانون اساسی اشاره می کنند تا یکسانی حقوق زنان و مردان را به طور کامل تضمین کنند ولو این که جنسیت صراحتا مشخص نشده باشد.
به توجه به مذهب و آداب و رسوم مردم [[اردن]] زنان حق ورزش در اماکن عمومی‌ را ندارند و همچنین انتظاری از آن‌ها برای شرکت در ورزش‌های رقابتی و قهرمانی وجود ندارد. البته‌ این نکته قابل ذکر است که در این مورد کشور [[اردن]] در بین کشورهای منطقه از موقعیت نسبتا بهتری برخوردار است.


درحالی که قوانین اردن به وضوح ضد تبعیض جنسیت نیست، شمار بسیاری از زنان درمقایسه با مردان حقوقی غیر یکسان دارند. تبعیض جنسی را می توان در مواردی چون بازنشستگی، امنیت اجتماعی و قوانین اجتماعی مربوط به خانواده دید. درمواردی که مربوط به رسیدگی به امور قضایی است زنان اردن نمی توانند از حقوقی برابر با مردان استفاده کنند و درمورد حقوق شان برای طلاق حضانت اطفال و ارث بری محتمل برخورد های اجتماعی متفاوتی می شود.
وضعیت زنان اردنی از دیروز تا امروز جامعه [[اردن]] و سیر تحولات دهه‌های اخیر حاکی از آن است که زنان در جامعه [[اردن]] همانند آنچه در سایر کشورهای عربی دیده می‌شود از حقوق اجتماعی متناسب نسبت به مردان برخوردار نیستند. اگر با نگاهی موشکافانه و نقادانه به منابع کسب اطلاع از وضعیت زنان در [[اردن]] بنگریم خواهیم دید که آنچه نسبت به امور زنان در این کشور بیان می‌شود گاه متناقض و مبهم است که‌این موضوع خود می‌تواند ناشی از نبود سازمانی بر ارزیابی درست وضعیت زنان در [[اردن]] باشد. آنچه که از این منابع برمی‌آید بیانگر وضعیت رو به رشد فعالیت‌های زنان درعرصه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... در جامعه [[اردن]] است. گسترش بسیاری از این فعالیت‌ها ناشی از تغییر در سنت‌ها و اعتقادات مردم در اجتماع است. این تغییرات تا حد زیادی متأثر از مبادلات فرهنگی این کشور با جهان غرب و فرهنگ حاکم بر آن است. می‌توان گفت آنچه امروز در جامعه [[اردن]] و وضعیت زنان به وجود آمده است چندان شباهتی به ادوار گذشته دراین کشور ندارد و شاید بتوان گفت که به نحوی در تقابل با گذشته است<ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)</ref>.


اصل 3 بند3 قانون اساسی اردن می گوید هرکودکی که پدری اردنی دارد، هرجای دنیا که متولد شود باید اردنی باشد. زنان اردنی اجازه دارند که پس از ازدواج بامردان غیر اردنی ملیت خود را حفظ کنند، این درحالی است که زنان اردنی که بامردان غیراردنی ازدواج می کنند نمی توانند تابعیت خود را به فرزندان شان منتقل کنند.
== نیز نگاه کنید به ==
[[زنان در ژاپن]]؛ [[زنان در روسیه]]؛ [[زنان در کانادا]]؛ [[زنان در لبنان]]؛ [[زنان مصر]]؛ [[وضعیت زنان در چین]]؛ [[زنان در تونس]]؛ [[زنان در افغانستان]]؛ [[زنان در تونس]]؛ [[زنان در سنگال]]؛ [[زنان در آرژانتین]]؛ [[زنان در فرانسه]]؛ [[زنان در مالی]]؛ [[زنان در سوریه]]؛ [[زنان در سودان]]؛ [[زنان در ساحل عاج]]؛ [[زنان در زیمبابوه]]؛ [[زنان در تایلند]]؛ [[زنان در اوکراین]]؛ [[زنان در اسپانیا]]؛ [[زنان در اتیوپی]]؛ [[زنان در قطر]]


ازسوی دیگر قانون اقامت و ازدواج های خارجی  به مردان خارجی که با زنان اردنی ازدواج می کنند و هم چنین به فرزندان آن ها به راحتی اجازه اقامت نمی دهد، درحالی که این قانون برای زنان خارجی که بامردان اردنی ازدواج کنند امکانات خاص و بهتری قائل می شود.
== کتابشناسی ==
 
از لحاظ خشونت های اجتماعی، زنان دراردن بادشواری های بسیاری روبرو هستند. دراردن زنانی که قربانی خشونت های جنسی می باشند با قوانین ویژه و موانع اجتماعی خاصی روبرو می شوند. رسومات اجتماعی اغلب مدافعان زنان قربانی را تحت فشار قرار می دهند تا از دعوی خود بگذرند و دست ازمتهم کردن شخص مقابل بردارند تا درگیر بدنامی های اجتماعی نشوند این مطلب بیشتر درمورد خشونت های جنسی، تجاوز به عنف و قتل نفس صدق می کند. این درحالی است که اگر مدافعان این پرونده ها از اقامه دعوای خود صرفه نظر کنند دادگاه می تواند از آزادی عمل و قدرت تصمیم گیری خویش که اغلب ارفاق درحق مجرمین است، استفاده کند. دراکثر موارد اگر کسی که مرتکب تجاوز به عنف یا مزاحمت گردیده است با قربانی خود ازدواج کند می تواند از مجازات فرار کند (طبق اصل 308 قانون مجازات) این نوع تفاهم یا ازدواج همواره برای مبرا کردن و حمایت نمودن زنان قربانی از بدنامی های اجتماعی صورت می گیرد و البته هیچ تضمینی برای قربانیان که به این شیوه ازدواج می کنند وجود ندارد.
 
بسیاری از زنان اردنی دربخش هایی مشغول فعالیت هستند که از سوی قانون کار اداره نمی شوند بنابراین این افراد از پوشش قانونی و حمایت های دولتی و همچنین بهره های مالی که از سوی قانون کار به کارگران تعلق می گیرد، استفاده کنند. طبق اصل سوم قانون کار اردن، این قانون درمورد مشاغلی چون خدمات منزل، باغبانی، آشپزی و مشاغلی از این دست صدق نمی کند درست مانند افراد خانه داری که درقبال انجام امور منزل حقوق دریافت نمی کنند.
 
زنان کارگرغیراردنی که به امور منزل و خدمات مشابه مشغول می باشند نیز تحت حمایت های این قانون که برپایه تبعیض جنسی است، نمی باشند.
 
زنان شاغل درمحیط کار تحت حمایت ویژه ای قرار می گیرندکه ازآن جمله می توان به حق استفاده از 10 هفته مرخصی زایمان اشاره کردکه 6هفته آن مربوط به پس از زایمان می باشد. کارفرمایانی که تعداد 20 کارگرمادر دارند باید مرکزی جهت نگهداری  حداقل 10کودک زیرچهار سال دایرکنند. درضمن مادران شاغل می توانند برای رسیدگی به نوازادانشان از یکسال مرخصی بدون حقوق بهره مند شوند و اگر درسال اول تولد فرزندشان مشغول به کار بودند باید برای زمانی هایی که جهت تغذیه فرزندشان به مراکز مهد می روند حقوق دریافت کنند. (در مورد تغذیه باشیرمادر)
 
ارث بری زنان دراردن
 
دراردن زنان طبق قوانین اسلامی از پدر شوهر خود ارث می برند، اما در مواردی خاص زنان نیمی از مایملک همسرخودرا به ارث می برن د. رسومات اجتماعی تاحدی را زنان درمورد ارث بری محدود می کند. این رسومات مایملک خانواده را منحصرا مربوط به افراد مذکر خانواده می داند و افراد مونث خانواده را مجبور می کند تا از حق خودبه نفع برادرانشان بگذرند و هیچ قانونی در اردن از حقوق زنان دربرابر این شیوه عملکرد حمایت نمی کند. طبق گزارش سال 2004 (unifem) : دراردن رسم بر این است که سرپرست خانوار در دوران حیات مایملک خویش را به فرزندان ذکورخود منتقل می کند تا از ارث بری زنان خانواده جلوگیری کند و این عمل کاملا قانونی است، اما اگر پدری پیش از چنین انتقال قانونی فوت کند هیچ قانونی نمی تواند زنان خانواده را از ارث بری محروم کند، این درحالی است که بسیاری از زنان اردنی خصوصا درمناطق روستایی از داشتن چنین حقوقی بی خبرند.
 
ورزش زنان
 
موضوع ورزش زنان در اردن يكي از اولويت ها براي اردن است و تلاش ها بر اين است كه موقعيتي مانند مردان براي آن ها فراهم شود. پس از آن كه شاهزاده فيصل الحسين براي خدمت در كميته المپيك اردن برگزيده شد اين كميته پيشرفت هاي چشم گيري در زمينه ورزشي زنان كسب كرد.
 
اغلب ورزش ها در اردن در بين زنان جايگاهي ندارد. البته اين موضوع شامل همه ورزش ها نمي شود و مثلا ورزش پرطرفداري همانند فوتبال مورد استقبال زنان در مدارس و باشگاه ها است. زنان در مدارس و باشگاه ها به ورزش هاي ديگري همچون بسكتبال و واليبال مي پردازند.
 
به توجه به مذهب و آداب و رسوم مردم اردن زنان حق ورزش در اماكن عمومي را ندارند و همچنين انتظاري از آن ها براي شركت در ورزش هاي رقابتي و قهرماني وجود ندارد. البته اين نكته قابل ذكر است كه در اين مورد كشور اردن در بين كشورهاي منطقه از موقعيت نسبتا بهتري برخوردار است.
 
جمع بندی و تحلیل
 
وضعیت زنان اردنی از دیروز تا امروز جامعه اردن و سیرتحولات دهه های اخیر حاکی از آن است که زنان در جامعه اردن همانند آنچه در سایر کشورهای عربی دیده می شود از حقوق اجتماعی متناسب نسبت به مردان برخوردار نیستند.
 
اگر با نگاهی موشکافانه و نقادانه به منابع کسب اطلاع از وضعیت زنان در اردن بنگریم خواهیم دید که آنچه نسبت به امور زنان در این کشور بیان می شود گاه متناقض و مبهم است که این موضوع خود می تواند ناشی از نبود سازمانی بر ارزیابی درست وضعیت زنان در اردن باشد. آنچه که ازاین منابع برمی آید بیانگر وضعیت رو به رشد فعالیت های زنان درعرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و...درجامعه اردن است. گسترش بسیاری از این فعالیت ها ناشی از تغییر درسنت ها و اعتقادات مردم دراجتماع است. این تغییرات تا حد زیادی متأثر از مبادلات فرهنگی این کشور با جهان غرب و فرهنگ حاکم بر آن است . می توان گفت آنچه امروز در جامعه اردن و وضعیت زنان به وجود آمده است چندان شباهتی به ادوار گذشته دراین کشور ندارد و شاید بتوان گفت که به نحوی درتقابل با گذشته است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۶

واقعیت اجتماعی زنان در اردن

برگرفته از لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)

زنان اردنی در زندگی خود با واقعیت‌های اجتماعی‌ای روبرو هستند که آن را نمی‌توان از واقعیت‌های اجتماعی زنان عرب زیاد دور‌ دانست. شاید این امر به وسیله فرهنگی است که در طول زمان بر اساس آداب و رسوم، سنت‌های موروثی و عقاید دینی به وجود آمده است و شاید با آن رابطه مستقیمی‌ داشته باشد. از عوامل دیگر می‌توان محیط اجتماعی‌ای که زنان عرب در آن زندگی کردند را نام برد که‌ این محیط‌های اجتماعی در کشوری با کشور دیگر و در محیطی با محیط دیگر همچون محیط‌های شهری، روستایی و بادیه‌نشین با یکدیگر تفاوت دارند. عموم زنان عرب و به‌ویژه زنان اردنی با بیشتر تحولات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که کشورهای عربی به کل و به ویژه کشور اردن در قرن گذشته و قرن حاضر با آن رو به رو بودند، آشنا هستند و این عوامل خود سببی شده‌اند که زنان عرب و اردنی در مسیر پیشرفت قرار‌گیرند. در بین سال‌های 1950 تا 1970 که کشورهای عربی به مرحله توسعه ملی رسیدند و با دنیای غرب ارتباط خود را بیشتر کردند، تغییرات واضحی در واقعیت اجتماعی زنان به وجود آمد که پس از مطالبات زنان در احقاق حقوق اجتماعی خود همچون سواد آموزی بیشتر شد. مرحله دیگری که می‌توان تغییر در واقعیت اجتماعی زنان عرب و اردن را مشاهده کرد، مرحله توسعه سکوهای نفتی و افزایش بهای نفت بود که به نوعی کشورهای عربی با تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خوبی مواجه شدند و در این مرحله زنان به نوعی خودآگاهی در احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی خودشان رسیدند.

اما با این وجود،‌ جامعه اردن جامعه‌ای پدرسالارانه و عشایری است که بر آن آداب و رسوم، سنت‌ها و عقاید دینی به شکل گسترده‌ای سایه افکنده است و این عوامل به شکل قابل ملاحظه‌ای در زندگی زنان اردنی دیده‌می‌شود. زنان اردنی همچون همتایان خود در دیگر کشورهای عربی تحت سلطه جامعه‌ای مرد سالارانه هستند و از آن رنج می‌برند. این کمبود در زندگی زنان اردنی منجر به حاشیه راندن آن‌ها در جامعه و همچنین باعث محرومیت آن‌ها از زندگی فعال اجتماعی و عدم رسیدن به خواسته‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن‌ها شده است.

محیط‌های اجتماعی متفاوتی که خانواده‌های اردنی در آن زندگی می‌کنند تاییدات مهمی‌ بر وضعیت زنان متاهل و میزان استقلال آن‌ها دارد. در مناطق روستایی و در میان مناطق شهری فقیرنشین، زنان وظایف اقتصادی مهمی‌ ایفا می‌کنند. در گذشته زنان مناطق شهری فقیرنشین در خارج از محیط خانه شاغل بودند و زنان روستایی وظایف فراوانی در خانه و مزرعه برعهده داشتند. این دسته از زنان موقعیت‌های نسبتا مهم‌تری داشتند و در رفت و آمد به روستاهای همجوار و همسایه از آزادی‌شان، هرچند اندک لذت می‌بردند. اگرچه برخوردهای اجتماعی معمول میان زن و مرد، آن هم از نوع متداول امروزی در غرب بسیار نامعمول بود، اما تبعیض جنسیتی جز در شهرهای سنتی و قدیمی،‌ به چشم نمی‌خورد. باید گفت در میان طبقه شهرنشین بازاری، زنان وظایف اقتصادی کمتری ایفا می‌کنند.

واقعیت سیاسی زنان اردن

برگرفته از لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)

با وجود گسترش نقش اقتصادی و اجتماعی زنان در اردن و تحولات دموکراسی‌خواهانه‌ای که در دو دهه اخیر در اردن به وجود آمده است، اما همچنان مشارکت در سیاست توسط زنان اردنی بسیار ضعیف شمرده می‌شود و واقعیت سیاسی زنان اردنی به شکل محسوسی در جایی دیده‌ نشده و وجود آن‌ها در دولت، مجلس، اتحادیه‌ها و احزاب سیاسی حس نمی‌شود. اما با آغاز به کار انجمن بیداری زنان در کشور اردن در سال 1952 مبارزات سیاسی زنان در اردن برای مطالبه حقوق خود که خواستار مشارکت زنان در انتخابات و نامزد شدن برای مجلس و شهرداری‌ها بود آغاز شد و همچنین در این زمان اتحادیه زنان عرب در اردن خواستار اعطای حقوق سیاسی به زنان با تحویل یادداشت‌هایی به هیئت دولت شد. این تلاش‌ها در سال 1955 به بار نشست و هیئت دولت اردن رای به حق مشارکت زنان با‌سواد در انتخابات اردن را داد.

این در حالی بود که همچنان زنان از نامزدی در انتخابات منع می‌شدند و زنان بی سواد هم حق شرکت در انتخابات را نداشتند. این امر منجر به شروع واکنش‌هایی گسترده در میان زنان اردنی شد که حقی همچون مردان می‌خواستند. مبارزات سیاسی زنان اردنی که در سال 1974 تشکیل شده بود استمرار پیدا کرد تا اینکه در همان سال زنان اردنی حق نامزد شدن در انتخابات شهرداری‌ها و مجلس به دست آوردند و برای اولین بار تعدیلی در قانون انتخابات اردن به وجود آمد. اما اوضاع سیاسی اردن در آن زمان چنین بود که مجلسی در آن کشور به دلیل اشغال کرانه غربی رود اردن توسط اسرائیل در سال 1967 تشکیل نشد و اقدامات زنان اردنی برای مطالبه شرکت در انتخابات و نامزد شدن بر اساس تعدیلی که در قانون انتخابات به وجود آمد بی‌نتیجه ماند.

"ملک حسین" در سال 1978 شورای ملی مشورتی را تاسیس کرد که در آن سه زن وجود داشت و در دوره دوم این شورا هم چهار زن انتخاب شد و این در حالی بود که‌ این شورا در آن زمان 190 عضو داشت. سال 1989 را می‌توان سال بازگشت دموکراسی به اردن دانست. در این سال برای اولین بار انتخابات پارلمانی با مشارکت زنان رای‌دهنده و نامزد شده انجام گرفت. در این انتخابات 12 زن در میان 647 نفر نامزد شده جای داشتند که 1/85% از آن‌ها را شامل می‌شدند. ولی با این حال هیچ‌یک از زنان در انتخابات موفقیتی نکردند. در انتخابات پارلمانی که در سال 1993 در این کشور انجام شد، اقبال زنان برای نامزدی کم و عدد آن‌ها به 3 نامزد در میان 534 نامزد رسید و از بین این سه زن فقط یکی از آن‌ها موفق به راهیابی به پارلمان شد. انتخابات پارلمانی در اردن در سال 1997 با استقبال زنان برای نامزد شدن همراه شد که تعداد آن‌ها به 17 نفر می‌رسید و این امر را می‌توان با قدرت‌گیری جامعه مدنی برای حمایت از مبارزات انتخاباتی زنان مرتبط دانست. اما این بار هم هیچ یک از زنان به پارلمان راه نیافتند. در انتخابات سال 2003 که با تعدیل در قانون انتخابات همراه شد، برای زنان در پارلمان اردن شش کرسی اختصاص داده شد و تعداد نامزدهای زن با افزایش چشمگیر به 54 تن رسید. در بین این افراد زنی وجود داشت که به حزب "جبهة العمل الاسلامی" گرایش داشت. اما در مجلس سنای اردن حضور زنان از سال 1989 ثابت بوده است و در آن تنها یک زن انتخاب شد. با این حال در سال 1993 به دو زن و در سال 1997 به سه زن افزایش یافت. همچنین در یک دهه اخیر در سال 2003 به چهار زن و در سال 2005 به هفت زن افزایش یافته است. در زمینه قوه مجریه،‌ اولین زن به عنوان وزیر توسعه اجتماعی در سال 1979 به‌این قوه ورود پیدا کرد. در سال 1984 وزیر رسانه از میان زنان انتخاب شد و در سال 1993 وزیر صنعت و تجارت هم از میان زنان اردنی برگزیده شد. وجود زنان در ده سال اخیر در دولت‌های اردن با نوسان زیادی همراه بوده است. دولت "فیصل" (2004 تا 2005) با چهار وزیر زن، کار خود را به پایان برد. در دولت "عدنان بدران" (2005) سه زن در پست‌های وزارتی قرار گرفتند و در دولت "معروف البخیت" (2005 تا هم اکنون) تعداد وزرای زن به یک وزیر کاهش پیدا کرده است.

در زمینه انتخابات شهرداری‌ها،‌ اولین حضور زنان اردنی به عنوان رای‌دهنده و نامزد به طور هم زمان به سال 1989 برمی‌گردد ولی در انتخابات، هیچ‌یک از زنان با موفقیتی مواجه نشدند. در انتخابات شهرداری‌ها در سال 1999،‌ 43 زن نامزد انتخابات شدند که 8 تن از آن‌ها به پیروزی دست یافتند و همچنین در سال 2003 تعیین یک زن برای حضور در شهرداری‌ها توسط دولت به تصویب رسید و تعداد زنان در این سال در مجالس شهرداری به 93 زن رسید. اما در حوزه قوه قضائیه کشور اردن، اولین فردی که به منصب قضاوت دست پیدا کرددر سال 1996 بود که بعد از وی 2 قاضی زن دیگر تعیین شد. هم‌اکنون زنان مشغول به کار در قوه قضائیه اردن به 27 زن می‌رسد.

واقعیت اقتصادی زنان در اردن

آمارهای رسمی‌ بیانگر این است که کشور اردن نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه در بالاترین سطح سواد آموزی زنان قرار دارد، اما با این وجود مشارکت زنان اردنی در نیروی کار و اقتصاد این کشور به چیزی در حدود 12% می‌رسد. این رقم نشان دهنده‌ این است که مشارکت گسترده زنان اردنی در بازار کار و اقتصاد این کشور همچنان پائین‌تر از حدی است که انتظار می‌رود. آمارهای رسمی‌ رقم بالاتر از 13% را برای مشارکت زنان در اقتصاد این کشور تا به حال نشان نداده است که تنها 2% آن‌ها صاحبان مشاغل هستند. در کشور اردن میزان بیکاری زنان رقم بالای 26% را نشان می‌دهد و این در حالی است که بیکاری مردان به 13% می‌رسد. 38% از زنان این کشور در ادارات دولتی و 21% در بخش خصوصی مشغول به کار هستند. از عوامل موثر در کاهش مشارکت زنان اردنی در فعالیت‌های اقتصادی می‌توان قوانین موجود کار، بازنشستگی و بیمه اجتماعی را برشمرد که همگی این قوانین به شکلی برای مردان وضع شده‌اند و سود زیادی برای زنان ندارند و از دیگر عوامل که باعث کاهش حضور زنان اردنی در اقتصاد می‌شود این است که وجود آداب و رسوم و سنت‌های به جای مانده از قدیم و دیدگاه‌ این که "تنها مرد می‌تواند نان آور خانه باشد" از موانع اجتماعی موجود در مقابل زنان اردنی است.

اشتغال زنان

طبق تحقیقات انجام شده دردهه 80، علیرغم محیط سنتی، تعداد زنان شاغل درخارج از محیط خانه افزایش یافت. زنان درسال 1985 نیروی کارگری بالغ بر 12% را تشکیل دادند. بسیاری از زنان فقیر ومتعلق به طبقه اجتماعی ضعیف به علت نیازهای ضروری مالی مشغول به کار بودند، اما تعداد قابل‌توجهی از زنان شاغل نیز مربوط به طبقه اجتماعی مرفه بودند. طبق اطلاعات وزارت کار و برنامه‌ریزی تعداد زنان درمشاغل تکنیکی و حرفه‌ای بسیار چشمگیر بود. درسال 1985 زنان 4/35 درصد از کارکنان بخش تکنیکی و 1/36 درصد از کارمندان دفتری را تشکیل می‌دادند. کمترین تعداد زن دربخش تولید وبخش کشاورزی گزارش شد و زنانی که ازتحصیلات دانشگاهی و اطلاعات بالاتر برخوردار بودند اشتیاق بیشتری برای کار در خارج از محیط منزل نشان می‌دادند. علاوه بر این دربسیاری از موارد تورم اقتصادی علت عمده‌ای برای ایجاد درآمد دوگانه در خانواده‌ها بود.

زنان اردنی به عنوان نیروی کار ذخیره انجام وظیفه می‌کردند و تشویق می‌شدند تا در زمان کمبود نیروی کاری که در زمان توسعه اقتصادی و طرح‌های توسعه بالاترین اولویت فهرست دولت محسوب می‌شد، انجام وظیفه کنند. مطالعات انجام شده درسال 1988 توسط "نادیا حجاب" درمورد زنان و کاردراردن، حاکی از آن است که گرایش‌های فرهنگی اجباری برای اشتغال زنان نیست، بلکه در این مورد نیاز و توانایی عوامل مهم‌تری می‌باشد. بیشتر زنان شاغل مجرد بودند. زنان مجرد از لحاظ کار منابعی فعال محسوب می‌شدند، برنامه و طرح ‌های توسعه فعالیت زنان بر آموزش تکنیکی این قشر تمرکز کرد. خانم حجاب خاطر‌ نشان کرد که مهمترین پروژه "آموزش زنان درحفظ وتعمیرلوازم منزل" بود.

جهت رفاه حال زنان شاغلی که مادر بودند، دولت برای بهبود شرایط و اصلاح قوانین کارگری وارد عمل شد. این اصلاحات شامل مرخصی‌های مربوط به دوران بارداری و زایمان و گسترش امکانات مراقبتی روزانه در محل کار برای فرزندان بود. علاوه بر این رسانه‌ها روش‌های آزادانه‌تری را برای زنان شاغل‌ ترویج می‌کردند. مشاغل زنان به وسیله آداب و تشریفات ملی که توسط دولت پایه‌گذاری شد و هم‌چنین به وسیله خانواده سلطنتی که به مشاغل زنان افتخار می‌کرد، رونق و مشروعیت گرفت.

سال‌های 1973 تا 1981، سال‌های بحرانی کمبود کارگر بود. دراواسط دهه 1980 هنگامی‌که نرخ بیکاری افزایش یافت شرایط تغییر کرد. دراین شرایط زنان از کار بیکار شدند.

اردنی‌ها در مورد این که آیا زنان باید شاغل باشند یا خیر در مکان‌های عمومی‌ یا حتی به‌طور خصوصی بحث می‌کردند. مطالب نویسندگان روزنامه‌ها در دفاع و یا برعلیه کارکردن زنان مملو از بحث و جنجال بود. برخی از سران حکومتی تصمیم گرفتند زنان را به خانه‌هایشان بازگردانند. بنابراین نخست وزیر (زیدالرفای) به صراحت اعلام کرد که زنان شاغلی که نیم یا بیش از نیمی‌ از حقوق خود را به خدمتکاران خارجی که پول رایج کشور را به خارج از کشور ارسال می‌کنند، می‌دهند، باید دست از کار بردارند. گرایش‌های متفاوت درمورد زنان شاغل اغلب بر پایه شرایط کار بود. درمطالعاتی درمورد زنان و کار، جامعه‌شناس اردنی "محمد برهوم" اعلام کرد که درگذشته مخالفت درمورد مشاغلی چون آموزگاری، پرستاری و مشاغل دفتری و منشی‌گری برای زنان کمتر بوده است. وی عقیده داشت تغییر باورها در نتیجه افزایش سطح تحصیلات دختران و درک والدین آن‌هاست که پی برده‌اند تحصیلات برای دختران به اندازه پسران مفید و حیاتی است به‌ویژه درشرایطی چون طلاق و دوران بیوگی. حقوق رو به کاهش مردان که دیگر برای حمایت مالی یک خانواده کافی نبود عامل مهمی‌ برای به رسمیت شناختن کار زنان محسوب می‌شد. درسال 1989 ارزیابی کار زنان دررابطه با خانواده بسیار دشوار بود.

شاغل بودن و همکاری در درآمد خانواده به زنان این امکان را داد تا درمسائل خانوادگی بیشتر مطرح شوند و مدعی باشند. تقسیم‌بندی‌های سنتی درمورد کار برای زنان و مردان درمورد زنان شاغل صدق نمی‌کرد و به جای آن که کارخانه میان زن و مرد تقسیم شود این وظیفه اغلب بر دوش زنان دیگر خانه بود. زنانی که درآمد کمتری دارند وابسته به شبکه گستره خدماتی زنان می‌باشند که به مشاغل مربوط به مراقبت از کودکان و خدمات منازل مربوط است، و زنانی که درآمد کافی دارند خدمتکارانی را(معمولا زنانی از کشورهای فیلیپین، سریلانکا) استخدام می‌کنند تا به امور منزل، همسر و فرزندانشان رسیدگی کنند. هیچ نوع ممنوعیت قانونی درمورد حقوق زنان برای استفاده و بهره‌برداری مستقیم از درآمد و داراییشان وجود ندارد، درصورتی که به‌طور رایج زنان مجرد درصد بالایی از درآمدشان را برای همکاری در مخارج خانواده صرف اطرافیان‌شان می‌کنند.

زنان متأهل و شاغل نیز اغلب حقوق و درآمدشان را مستقیما صرف هزینه‌های خانواده می‌نمایند. زنان 70% از سود‌دهی‌های پروژه‌های مالی خود را در اردن از آن خود می‌کنند. این پروژه‌های خرد در تمام مناطق اردن وجود دارند. اگرچه مطالعاتی که درمورد زنان درسال 2001 درزمینه کشاورزی توسط وزارت کشاورزی و سازمان کشاورزی و غذای ملل متحد انجام شد، حاکی از آن است که زنان تنها 20% از وام‌های کشاورزی استفاده کرده‌اند که‌ این مقدار از 12 درصد کل مقدار وام‌های آن سال تجاوز نمی‌کند.

عدم تبعیض جنسی و دست یابی به عدالت در اردن

اصل 6 بند اول از قانون اساسی اردن؛ تمام افراد اردن دربرابر قانون یکسانند. هیچ نوعی تبعیض درمورد حقوق و سایر موارد برای نژاد، زبان و مذهب متفاوت نباید وجود داشته باشد با وجود این که قانون اساسی اردن به حقوق افراد اشاره می‌کند و درتمام اصل‌ها آمده است. تمام افراد اردن، با این حال درمورد تبعیض جنسی ممنوعیتی قائل نشده است. با این وجود، هواداران حقوق زنان اغلب به‌ این اصل‌ها به عنوان اثبات منظور و نیز قانون اساسی اشاره می‌کنند تا یکسانی حقوق زنان و مردان را به طور کامل تضمین کنند ولو این که جنسیت صراحتا مشخص نشده باشد.

درحالی که قوانین اردن به وضوح ضد‌تبعیض جنسیت نیست، شمار بسیاری از زنان درمقایسه با مردان حقوقی غیر‌یکسان دارند. تبعیض جنسی را می‌توان در مواردی چون بازنشستگی، امنیت اجتماعی و قوانین اجتماعی مربوط به خانواده دید. در مواردی که مربوط به رسیدگی به امور قضایی است زنان اردن نمی‌توانند از حقوقی برابر با مردان استفاده کنند و در مورد حقوق شان برای طلاق حضانت اطفال و ارث بری محتمل برخورد‌های اجتماعی متفاوتی می‌شود.

اصل 3 بند 3 قانون اساسی اردن می‌گوید هر کودکی که پدری اردنی دارد، هرجای دنیا که متولد شود باید اردنی باشد. زنان اردنی اجازه دارند که پس از ازدواج با مردان غیر اردنی ملیت خود را حفظ کنند، این در حالی است که زنان اردنی که بامردان غیر اردنی ازدواج می‌کنند نمی‌توانند تابعیت خود را به فرزندان‌شان منتقل کنند. از سوی دیگر قانون اقامت و ازدواج‌های خارجی به مردان خارجی که با زنان اردنی ازدواج می‌کنند و هم‌چنین به فرزندان آن‌ها به راحتی اجازه اقامت نمی‌دهد، درحالی که‌این قانون برای زنان خارجی که با مردان اردنی ازدواج کنند امکانات خاص و بهتری قائل می‌شود.

خشونت‌های اجتماعی

از لحاظ خشونت‌های اجتماعی، زنان در اردن با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو هستند. در اردن زنانی که قربانی خشونت‌های جنسی می‌باشند با قوانین ویژه و موانع اجتماعی خاصی روبه‌رو می‌شوند. رسومات اجتماعی اغلب مدافعان زنان قربانی را تحت فشار قرار‌ می‌دهند تا از دعوی خود بگذرند و دست از متهم کردن شخص مقابل بردارند تا درگیر بدنامی‌های اجتماعی نشوند این مطلب بیشتر درمورد خشونت‌های جنسی، تجاوز به عنف و قتل نفس صدق می‌کند. این در حالی است که اگر مدافعان این پرونده‌ها از اقامه دعوای خود صرفه نظر کنند دادگاه می‌تواند از آزادی عمل و قدرت تصمیم‌گیری خویش که اغلب ارفاق درحق مجرمین است، استفاده کند. در اکثر موارد اگر کسی که مرتکب تجاوز به عنف یا مزاحمت گردیده است با قربانی خود ازدواج کند می‌تواند از مجازات فرار کند (طبق اصل 308 قانون مجازات) این نوع تفاهم یا ازدواج همواره برای مبرا کردن و حمایت نمودن زنان قربانی از بدنامی‌های اجتماعی صورت می‌گیرد و البته هیچ تضمینی برای قربانیان که به‌ این شیوه ازدواج می‌کنند وجود ندارد.

بسیاری از زنان اردنی دربخش‌هایی مشغول فعالیت هستند که از سوی قانون کار اداره نمی‌شوند بنابر این این افراد از پوشش قانونی و حمایت‌های دولتی و همچنین بهره‌های مالی که از سوی قانون کار به کارگران تعلق می‌گیرد، استفاده کنند. طبق اصل سوم قانون کار اردن، این قانون درمورد مشاغلی چون خدمات منزل، باغبانی، آشپزی و مشاغلی از این دست صدق نمی‌کند درست مانند افراد خانه‌داری که درقبال انجام امور منزل حقوق دریافت نمی‌کنند. زنان کارگر غیراردنی که به امور منزل و خدمات مشابه مشغول می‌باشند نیز تحت حمایت‌های این قانون که برپایه تبعیض جنسی است، نمی‌باشند.

زنان شاغل در محیط کار تحت حمایت ویژه‌ای قرار می‌گیرند که از آن جمله می‌توان به حق استفاده از 10 هفته مرخصی زایمان اشاره کرد که 6هفته آن مربوط به پس از زایمان می‌باشد. کارفرمایانی که تعداد 20 کارگر مادر دارند باید مرکزی جهت نگهداری حداقل 10کودک زیرچهار سال دایر کنند. در ضمن مادران شاغل می‌توانند برای رسیدگی به نوازادانشان از یکسال مرخصی بدون حقوق بهره‌مند شوند و اگر در سال اول تولد فرزندشان مشغول به کار بودند باید برای زمانی‌هایی که جهت تغذیه فرزندشان به مراکز مهد می‌روند حقوق دریافت کنند.(در مورد تغذیه با شیر مادر)

ارث بری زنان در اردن

در اردن زنان طبق قوانین اسلامی‌ از پدر شوهر خود ارث می‌برند، اما در مواردی خاص زنان نیمی‌ از مایملک همسر خود را به ارث می‌برند. رسومات اجتماعی تاحدی را زنان درمورد ارث‌بری محدود می‌کند. این رسومات مایملک خانواده را منحصرا مربوط به افراد مذکر خانواده می‌داند و افراد مونث خانواده را مجبور می‌کند تا از حق خود به نفع برادرانشان بگذرند و هیچ قانونی در اردن از حقوق زنان دربرابر این شیوه عملکرد حمایت نمی‌کند. طبق گزارش سال 2004 (unifem): در اردن رسم بر این است که سرپرست خانوار در دوران حیات مایملک خویش را به فرزندان ذکور خود منتقل می‌کند تا از ارث‌بری زنان خانواده جلوگیری کند و این عمل کاملا قانونی است، اما اگر پدری پیش از چنین انتقال قانونی فوت کند هیچ قانونی نمی‌تواند زنان خانواده را از ارث‌بری محروم کند، این درحالی است که بسیاری از زنان اردنی خصوصا در مناطق روستایی از داشتن چنین حقوقی بی‌خبرند.

ورزش زنان در اردن
برگرفته از لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)

ورزش زنان

موضوع ورزش زنان در اردن یکی از اولویت‌ها برای اردن است و تلاش‌ها بر این است که موقعیتی مانند مردان برای آن‌ها فراهم شود. پس از آن که شاهزاده فیصل الحسین برای خدمت در کمیته المپیک اردن برگزیده شد این کمیته پیشرفت‌های چشم‌گیری در زمینه ورزشی زنان کسب کرد.

اغلب ورزش‌ها در اردن در بین زنان جایگاهی ندارد. البته‌ این موضوع شامل همه ورزش‌ها نمی‌شود و مثلا ورزش پرطرفداری همانند فوتبال مورد استقبال زنان در مدارس و باشگاه‌ها است. زنان در مدارس و باشگاه‌ها به ورزش‌های دیگری همچون بسکتبال و والیبال می‌پردازند.

به توجه به مذهب و آداب و رسوم مردم اردن زنان حق ورزش در اماکن عمومی‌ را ندارند و همچنین انتظاری از آن‌ها برای شرکت در ورزش‌های رقابتی و قهرمانی وجود ندارد. البته‌ این نکته قابل ذکر است که در این مورد کشور اردن در بین کشورهای منطقه از موقعیت نسبتا بهتری برخوردار است.

وضعیت زنان اردنی از دیروز تا امروز جامعه اردن و سیر تحولات دهه‌های اخیر حاکی از آن است که زنان در جامعه اردن همانند آنچه در سایر کشورهای عربی دیده می‌شود از حقوق اجتماعی متناسب نسبت به مردان برخوردار نیستند. اگر با نگاهی موشکافانه و نقادانه به منابع کسب اطلاع از وضعیت زنان در اردن بنگریم خواهیم دید که آنچه نسبت به امور زنان در این کشور بیان می‌شود گاه متناقض و مبهم است که‌این موضوع خود می‌تواند ناشی از نبود سازمانی بر ارزیابی درست وضعیت زنان در اردن باشد. آنچه که از این منابع برمی‌آید بیانگر وضعیت رو به رشد فعالیت‌های زنان درعرصه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... در جامعه اردن است. گسترش بسیاری از این فعالیت‌ها ناشی از تغییر در سنت‌ها و اعتقادات مردم در اجتماع است. این تغییرات تا حد زیادی متأثر از مبادلات فرهنگی این کشور با جهان غرب و فرهنگ حاکم بر آن است. می‌توان گفت آنچه امروز در جامعه اردن و وضعیت زنان به وجود آمده است چندان شباهتی به ادوار گذشته دراین کشور ندارد و شاید بتوان گفت که به نحوی در تقابل با گذشته است[۱].

نیز نگاه کنید به

زنان در ژاپن؛ زنان در روسیه؛ زنان در کانادا؛ زنان در لبنان؛ زنان مصر؛ وضعیت زنان در چین؛ زنان در تونس؛ زنان در افغانستان؛ زنان در تونس؛ زنان در سنگال؛ زنان در آرژانتین؛ زنان در فرانسه؛ زنان در مالی؛ زنان در سوریه؛ زنان در سودان؛ زنان در ساحل عاج؛ زنان در زیمبابوه؛ زنان در تایلند؛ زنان در اوکراین؛ زنان در اسپانیا؛ زنان در اتیوپی؛ زنان در قطر

کتابشناسی

  1. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)