مطبوعات در فرانسه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « '''روزنامه‏ها''' بايد دانست فرانسه  كشوري است كه مهد روزنامه‌نگاري است و سنت روشنفكري در اين كشور همچنان حضوري پررنگ دارد. بيان توصيفي وضعيت مطبوعات فرانسه به دليل پيچيدگي هاي خاص آن ،چندان ساده و دور از خطا نيست.با اين وجود مي توان به صورت بس...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


'''روزنامه‏ها'''
باید دانست فرانسه  کشوری است که مهد روزنامه‌نگاری است و سنت روشنفکری در این کشور همچنان حضوری پررنگ دارد. بیان توصیفی وضعیت مطبوعات فرانسه به دلیل پیچیدگی‌های خاص آن،چندان ساده و دور از خطا نیست.با این وجود می‌توان به صورت بسیار کلی عنوان کرد که عوامل گوناگونی منجر به ساختاری متفاوت در مطبوعات فرانسه نسبت به کشورهای دیگر اروپایی شده است. نخستین عامل به ساختار و نقش مطبوعات در جامعه فرانسه باز می‌گردد.مطبوعات (به‌خصوص روزنامه‌ها) این کشور برخلاف کشورهایی که دارای روزنامه‌های عامه پسند و تیراژ بالایی هستند، به هیچ وجه تمایل به عامه پسند شدن به معنای مرسوم ندارند. روزنامه‌های فرانسوی با توجه به مخاطب و خاستگاه طبقاتی و تئوریک خود در صدد بیان نقطه نظرات و پیام‌های برگرفته از خاستگاه یاد شده هستند. بنابراین روزنامه‌های فرانسوی با توجه به تنوع مسلکی و مرام سیاسی‌ـ اندیشه‌ای جامعه فرانسه، متنوع و متکثر هستند. (البته روزنامه‌هایی مانند «مترو» و «بیست‌دقیقه» که رویکردی عامه‌پسند دارند، آرام آرام در جامعه فرانسه مورد پذیرش قرار گرفته‌اند). نبود سیستم مناسب برای آبونمان شدن مخاطبان (مناسب از نظر اقتصادی و خدماتی ) از جمله مسائلی است که در نظام توزیع مطبوعات فرانسه کاملا مشاهده می‌شود.


بايد دانست فرانسه  كشوري است كه مهد روزنامه‌نگاري است و سنت روشنفكري در اين كشور همچنان حضوري پررنگ دارد. بيان توصيفي وضعيت مطبوعات فرانسه به دليل پيچيدگي هاي خاص آن ،چندان ساده و دور از خطا نيست.با اين وجود مي توان به صورت بسيار كلي عنوان كرد كه عوامل گوناگوني منجر به ساختاري متفاوت در مطبوعات فرانسه نسبت به كشورهاي ديگر اروپايي شده است. نخستين عامل به ساختار و نقش مطبوعات در جامعه فرانسه باز مي گردد.مطبوعات (به‌خصوص روزنامه ها) اين كشور برخلاف كشورهايي كه داراي روزنامه هاي عامه پسند و تيراژ بالايي هستند ، به هيچ وجه تمايل به عامه پسند شدن به معناي مرسوم ندارند . روزنامه هاي فرانسوي با توجه به مخاطب و خاستگاه طبقاتي و تئوريك خود در صدد بيان نقطه نظرات و پيام‌هاي برگرفته از خاستگاه ياد شده هستند . بنابراين روزنامه هاي فرانسوي با توجه به تنوع مسلكي و مرام سياسي‌ـ انديشه‌اي جامعه فرانسه ، متنوع ومتكثر هستند. (البته روزنامه‌هايي مانند «مترو» و «بيست‌دقيقه» كه رويكردي عامه‌پسند دارند، آرام آرام در جامعه فرانسه مورد پذيرش قرار گرفته‌اند). نبود سيستم مناسب براي آبونمان شدن مخاطبان (مناسب از نظر اقتصادي و خدماتي ) از جمله مسائلي است كه در نظام توزيع مطبوعات فرانسه كاملا مشاهده مي شود.
دومین عامل را می‌توان شرایط و زمینه‌های فرهنگی،اجتماعی و جمعیتی فرانسه ذکر کرد. به نظر می‌رسد فرانسه‌ای که مهد و محل تولد مطبوعات دنیا بوده است، نشانه‌هایی از تحول دیگری را در این عرصه بازتاب می‌دهد که شاید برگرفته از نوعی برتری انفکاک اجتماعی بر انسجام اجتماعی ملتی باشد که رسوخ و غلبه اندیشه‌های روشنفکری دهه‌های پایانی قرن بیستم, منبع و ماخذ کنش‌ها و جنبش‌های آن بوده است. سیر نزولی تیراژ اغلب مطبوعات فرانسه به‌خصوص روزنامه‌های ملی، به گونه‌ای نشانگر فزونیِ آگاهی فردیت اجتماعی وغلبه من هویت یافته انتقادی بر هویت های متاثر از ارزش‌های دنیای مدرن (دولت ـ ملت) است. به عبارت دیگر سنت روشنگری و روشنفکری بجا مانده از قرون گذشته، وجود اندیشمندان تاثیرگذار در حوزه‌های فلسفی و علوم اجتماعی و قدرت جنبش‌های اجتماعی، به عرصه مطبوعات نیز رسوخ کرده است. این رسوخ ضمن تاثیرگذاری بر تولیدکنندگان روزنامه‌ها، بر مخاطبان نیز تاثیر گذاشته است، شک کردن به اخبار رسانه‌ها به‌خصوص اخبار ارسالی از منابع رسمی و دیرباوری از جمله ثمرات این سنت دیر پا و قدرتمند در جامعه فرانسه است.


دومين عامل را مي توان شرايط و زمينه هاي فرهنگي ،اجتماعي و جمعيتي فرانسه ذكر كرد. به نظر مي‌رسد فرانسه‌اي كه مهد و محل تولد مطبوعات دنيا بوده است، نشانه هايي از تحول ديگري را در اين عرصه بازتاب مي دهد كه شايد برگرفته از نوعي برتري انفكاك اجتماعي بر انسجام اجتماعي ملتي باشد كه رسوخ و غلبه انديشه هاي روشنفكري دهه هاي پاياني قرن بيستم, منبع و ماخذ كنش ها و جنبش هاي آن بوده است. سير نزولي تيراژ اغلب مطبوعات فرانسه به‌خصوص روزنامه هاي ملي، به گونه‌اي نشانگر فزونيِ آگاهي فرديت اجتماعي وغلبه من هويت يافته انتقادي بر هويت هاي متاثر از ارزش هاي دنياي مدرن (دولت ـ ملت) است. به عبارت ديگرسنت روشنگري و روشنفكري بجا مانده از قرون گذشته ، وجود انديشمندان تاثيرگذار در حوزه هاي فلسفي و علوم اجتماعي و قدرت جنبش هاي اجتماعي، به عرصه مطبوعات نيز رسوخ كرده است . اين رسوخ ضمن تاثيرگذاري بر توليدكنندگان روزنامه‌ها، بر مخاطبان نيز تاثير گذاشته است ، شك كردن به اخبار رسانه‌ها به‌خصوص اخبار ارسالي از منابع رسمي و ديرباوري از جمله ثمرات اين سنت دير پا و قدرتمند در جامعه فرانسه است.
نکته دیگر در این زمینه کاهش تیراژ روزنامه‌های ملی نسبت به روزنامه‌های محلی و منطقه‌ای است به‌طور کلی مردم فرانسه به اخبار و رویدادهای محل زندگی خویش بیشتر علاقه نشان داده‌اند بنابراین تمایل بیشتری داشته و دارند که روزنامه‌های محلی را نسبت به روزنامه‌های ملی بیشتر مطالعه کنند. تیراژ روزنامه‌های محلی بیشتر از روزنامه‌های ملی است که شاید یکی از دلایل آن به فرهنگ و روحیات فرانسویان برمی‌گردد. فرانسوی‌ها بیش از آن‌که توجه به رویدادهای ملی داشته باشند، توجه بیشتری به منطقه و محل زندگی خود دارند. بنابراین اخبار محلی برای فرانسویان از اهمیت بیشتری برخوردار است.


نكته ديگر در اين زمينه كاهش تيراژ روزنامه هاي ملي نسبت به روزنامه هاي محلي و منطقه اي است به‌طور كلي مردم فرانسه به اخبار و رويدادهاي محل زندگي خويش بيشتر علاقه نشان داده اند بنابراين تمايل بيشتري داشته و دارند كه روزنامه هاي محلي را نسبت به روزنامه هاي ملي بيشتر مطالعه كنند. تيراژ روزنامه‌هاي محلي بيشتر از روزنامه‌هاي ملي است كه شايد يكي از دلايل آن به فرهنگ و روحيات فرانسويان برمي‌گردد. فرانسويها بيش از آن‌كه توجه به رويدادهاي ملي داشته باشند، توجه بيشتري به منطقه و محل زندگي خود دارند. بنابراين اخبار محلي براي فرانسويان از اهميت بيشتري برخوردار است.
تنوع دیدگاه‌ها و تعدد احزاب سیاسی به همراه حضور پر رنگ نگاه طبقاتی به تمامی موضوعات و از جمله روزنامه‌ها نیز نباید نادیده گرفته شود. فرهنگ فرانسه همراه با تنوع و تکثر سیاسی است. بنابراین افراد به دنبال روزنامه‌ای هستند که نیاز فکری، سیاسی و فرهنگی‌شان را پاسخ گوید.


تنوع ديدگاهها و تعدد احزاب سياسي به همراه حضور پر رنگ نگاه طبقاتي به تمامي موضوعات و از جمله روزنامه ها نيز نبايد ناديده گرفته شود. . فرهنگ فرانسه همراه با تنوع و تكثر سياسي است. بنابراين افراد به دنبال روزنامه‌اي هستند كه نياز فكري ، سياسي و فرهنگي شان را پاسخ گويد.
تفاوت دیگر به نوع کار حرفه‌ای روزنامه مربوط است. اساساً در فرانسه دو مفهوم امتیاز و انتشار از هم متمایزند. امتیاز روزنامه‌ها که دارای قیمت‌های بسیار کلانی است معمولاً میان ثروتمندان و کارخانه‌داران دست به دست می‌گردد. اما انتشار روزنامه با فاصله‌ای کاملاً مشخص از امتیازداران، از سوی روزنامه‌نگاران اداره می‌شود. این تفکیک ضمن آن‌که دارای کارکرد بوده به دلیل تفاوت دیدگاه و منافع، گهگاه منجر به تقابل هم شده است. اعتصاب‌های روزنامه‌نگاران تعدادی از روزنامه‌ها برای دستیابی به حقوق مادی و معنوی خود در طول نیمه پایانی سده بیستم نشانگر از این نکته است.


تفاوت ديگر به نوع كار حرفه اي روزنامه مربوط است . اساساً در فرانسه دو مفهوم امتياز و انتشار از هم متمايزند. امتياز روزنامه‌ها كه داراي قيمت هاي بسيار كلاني است معمولاً ميان ثروتمندان و كارخانه‌داران دست به دست مي‌گردد. اما انتشار روزنامه با فاصله‌اي كاملاً مشخص از امتيازداران، از سوي روزنامه‌نگاران اداره مي‌شود . اين تفكيك ضمن آن‌كه داراي كاركرد بوده به دليل تفاوت ديدگاه و منافع ، گهگاه منجر به تقابل هم شده است . اعتصاب هاي روزنامه‌نگاران تعدادي از روزنامه‌ها براي دستيابي به حقوق مادي و معنوي خود در طول نيمه پاياني سده بيستم نشانگر از اين نكته است.
روزنامه و مجله در فرانسه ارزان نیست و تمامی افراد جامعه قدرت خرید روزنامه و یا مجله را به‌طور دائمی ندارند. به عبارت دیگر مردم فرانسه تمایل چندانی به خرید روزنامه نداشته‌اند، تمایلی که در گذر زمان نیز سیر نزولی داشته است. از لحاظ تاریخی فرهنگ خرید روزنامه در فرانسه در مقایسه با سایر کشورهای غربی نسبتا ضعیف بوده است و طبق آمار انجمن جهانی روزنامه‌ها که در پاریس مستقر است، از هزار نفر 181نفر در فرانسه ‌٣٧١ نفر در آلمان و ‌٢٧٤ نفر در آمریکا، مشترک روزنامه‌ هستند.  فرانسویان به ظاهر مقتصد هستند و بی‌جهت خرج نمی‌کنند. این نوع نگاه اقتصادی فرانسوی‌ها را می‌توان در توزیع و مصرف نشریات مشاهده کرد. به عبارت دیگر فرانسویان اصولاً کمتر روزنامه می‌خرند ولی به‌گونه‌ای جالب بسیار بیشتر از مقدار تیراژ روزنامه، آن را می‌خوانند. به عبارت دیگر تعداد خوانندگان روزنامه بسیار بالاتر از تیراژ روزنامه‌هاست. دکه‌های روزنامه‌فروشی نسبت به هر یک از مناطق شهری دارای اندازه خاصی است ولی طراحی آن به گونه‌ای است که تقریبا تمامی نشریات به‌خوبی به نمایش گذاشته می‌شود.
===='''[[روزنامه نگاری در فرانسه|روزنامه‌‌نگاری در فرانسه]]'''====
معنای لفظی«روزنامه‌نگار» دربرگیرنده فعالیت در مشارکت یا در تدوین یک روزنامه است. قانون، روزنامه‌نگار را«کسی می‌داند که اشتغال اصلی و منظم او که منشأ دریافت دستمزد باشد».نظام قضایی فرانسه معتقد است که اجتماع این سه شرط  یعنی الف) اشتغال اصلی ب) نظم و استمرار فعالیت ج) دستمزد برای شناسایی و قبول ماهیت روزنامه‌نگار، ضروری است. ماهیت فعالیت روزنامه‌نگاری چنین تعریف شده است: «روزنامه‌نگار با یک نشریه ادواری، به منظور خبررسانی به خوانندگان، همکاری فکری و دائمی می‌کند».سه معیار «فکری، خبررسانی، روزینه بودن» شرایط لازم برای کسب عنوان روزنامه‌نگار هستند.


روزنامه و مجله در فرانسه ارزان نيست و تمامي افراد جامعه قدرت خريد روزنامه و يا مجله را به‌طور دائمي ندارند. به عبارت ديگر مردم فرانسه تمايل چنداني به خريد روزنامه نداشته‌اند، تمايلي كه در گذر زمان نيز سير نزولي داشته است . از لحاظ تاريخي فرهنگ خريد روزنامه در فرانسه در مقايسه با ساير كشورهاي غربي نسبتا ضعيف بوده است و طبق آمار انجمن جهاني روزنامه‌ها كه در پاريس مستقر است، از هزار نفر 181نفر در فرانسه ‌٣٧١ نفر در آلمان و ‌٢٧٤ نفر در آمريكا، مشترك روزنامه‌ هستند.  فرانسويان به ظاهر مقتصد هستند و بي‌جهت خرج نمي‌كنند. اين نوع نگاه اقتصادي فرانسوي ها را مي توان در توزيع و مصرف نشريات مشاهده كرد. به عبارت ديگر فرانسويان اصولاً كمتر روزنامه مي‌خرند ولي به‌گونه اي جالب بسيار بيشتر از مقدار تيراژ روزنامه، آن را مي‌خوانند. به عبارت ديگر تعداد خوانندگان روزنامه بسيار بالاتر از تيراژ روزنامه‌هاست. دكه هاي روزنامه فروشي نسبت به هر يك از مناطق شهري داراي اندازه خاصي است ولي طراحي آن به گونه اي است كه تقريبا تمامي نشريات به‌خوبي به نمايش گذاشته مي شود.
حرفه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای نیست که بتوان آن را «حرفه سازمان‌یافته» یا سازمان داده شده شمرد. در عین حال، خلاقیت فکری مستتر در روزنامه‌نگاری سبب می‌شود که این پیشه یک حرفه مستقل باشد. درست است که استقلال روزنامه‌نگاران متضمن ویژگی‌هایی در زمینه‌های حرفه‌ای، اجتماعی یا مالی است، در عین حال این امر مقتضی آن بوده است که نهادهای جمعی از آن حمایت کنند تا مانع از آن شوند که توسعه این حرفه سبب تغییر ماهیت آن گردد و روزنامه‌نگار دچار انزوا شود. این سازمان جمعی در همان آغاز کار خود به صورتی کمابیش فعال ظاهر شد (کمیسیون کارت) و در زمینه قطع روابط حرفه‌ای هم خود را نشان داد (کمیسیون پرداخت غرامت)؛ و همواره صحبت از تدوین منشوری بود که بتواند بر نظم و شرایط فعالیت [روزنامه‌نگاران] نظارت داشته باشد و آن را سروسامان دهد. قانون فعالیت روزنامه‌نگار را مشروط به داشتن کارت هویت مطبوعاتی نمی‌کند. بلکه برخورداری از امتیازهای اجتماعی و مالی مستلزم داشتن کارت است، یکی از ممیزه‌های اصلی فعالیت روزنامه‌نگاری به حساب می‌آید. در قانون کار، یک کمیسیون حکمیت [متشکل از نمایندگان روزنامه‌نگاران و کارفرمایان]. معروف به «کمیسیون کارت هویت روزنامه‌نگاران حرفه‌ای» صلاحیت رسیدگی به درخواست صدور کارت هویت حرفه‌ای روزنامه‌نگاران یا تجدید و تمدید آن را دارد، که البته ذینفع حق دارد در صورت لزوم به یک کمیسیون عالی متوسل شود. به همین ترتیب، کمیسیون می‌تواند در صورتی که روزنامه‌نگار، دیگر دارای شرایط مقرر در قانون کار نباشد، کارت او را لغو کند. کمیسیون کارت هویت روزنامه‌نگاران حرفه‌ای متشکل از شانزده عضو است: هفت تن نمایندگان صاحبان و مدیران مطبوعات و خبرگزاری‌ها، یک تن نماینده مؤسسات بنگاه‌های سمعی و بصری بخش دولتی، هشت تن نمایندگان روزنامه‌نگاران اعم از بخش عمومی (دولتی) و بخش خصوصی. نمایندگان کارفرماها را شاخص‌ترین سازمان‌های مدیران مطبوعات و خبرگزاری‌ها و مؤسسات ارتباطات سمعی و بصری بخش دولتی تعیین می‌کنند. کسی که برای اول بار درخواست صدور کارت به کمیسیون می‌دهد، در تأیید درخواست خود باید چند سند مرتبط با فعالیت حرفه‌ای خود ارائه دهد. کمیسیون، پس از رسیدگی به درخواست، نظر خود را اعلام می‌کند. کارت هویت فقط یک سال اعتبار دارد، و به وسیله کمیسیون ‌‌ـ در صورتی که نظر مساعد داشته باشد ـ برای همان مدت تمدید می‌شود.


'''روزنامه‌‌نگاري در فرانسه :''' معناي لفظي«روزنامه‌نگار» دربرگيرنده فعاليت در مشاركت يا در تدوين يك روزنامه است. قانون، روزنامه‌نگار را«كسي مي‌داند كه اشتغال اصلي و منظم او كه منشأ دريافت دستمزد باشد».نظام قضايي فرانسه معتقد است كه اجتماع اين سه شرط  یعنی الف) اشتغال اصلی ب) نظم و استمرار فعاليت ج) دستمزد براي شناسايي و قبول ماهيت روزنامه‌نگار، ضروري است. ماهيت فعاليت روزنامه‌نگاري چنین تعریف شده است: «روزنامه‌نگار با يك نشريه ادواري، به منظور خبررساني به خوانندگان، همكاري فكري و دائمي مي كند».سه معيار «فكري، خبررساني، روزينه بودن» شرايط لازم براي كسب عنوان روزنامه‌نگار هستند.
آموزش حرفه‌ای روزنامه‌نگاران، خواه ابتدایی و خواه مداوم، یک اولویت قطعی و خدشه‌ناپذیر است. به این ترتیب این حرفه دارای مراکز آموزش و شکل‌گیری خاص خود، از جمله کانون واقع در خیابان لوور در پاریس است؛ اما علاوه بر این‌ها امتیاز چند کانون دیگر را هم صادر کرده است (استراسبورگ، بوردو، تور، اکس مارسی). بالاخره این که مدت زمانی که یک روزنامه‌نگار در یک مرکز آموزشی می‌گذراند جزو سابقه کار او محسوب می‌شود.تأکید بر آموزش موجب شده است که دستیابی [به سطوح] ابتدایی [حرفه‌ای] مشروط به انجام کارآموزی حرفه‌ای دوساله باشد. و اگر شخص ذینفع ثابت کند که در یکی از آن مراکز، آموزش دیده است این مدت به یک سال کاهش می‌یابد.


حرفه روزنامه‌نگاری حرفه‌اي نیست كه بتوان آن را «حرفه سازمان‌يافته» يا سازمان داده شده شمرد. در عين حال، خلاقيت فكري مستتر در روزنامه‌نگاري سبب مي‌شود كه اين پيشه يك حرفه مستقل باشد. درست است كه استقلال روزنامه‌نگاران متضمن ويژگي‌هايي در زمينه‌هاي حرفه‌اي، اجتماعي يا مالي است، در عين حال اين امر مقتضي آن بوده است كه نهادهاي جمعي از آن حمايت كنند تا مانع از آن شوند كه توسعه اين حرفه سبب تغيير ماهيت آن گردد و روزنامه‌نگار دچار انزوا شود. اين سازمان جمعي در همان آغاز كار خود به صورتي كمابيش فعال ظاهر شد (كميسيون كارت) و در زمينه قطع روابط حرفه‌اي هم خود را نشان داد (كميسيون پرداخت غرامت)؛ و همواره صحبت از تدوين منشوري بود كه بتواند بر نظم و شرايط فعاليت [روزنامه‌نگاران] نظارت داشته باشد و آن را سروسامان دهد. قانون فعالیت روزنامه‌نگار را مشروط به داشتن كارت هويت مطبوعاتي نمي‌كند. بلکه برخورداري از امتيازهاي اجتماعي و مالي مستلزم داشتن كارت است، يكي از مميزه‌هاي اصلي فعاليت روزنامه‌نگاري به حساب مي‌آيد. در قانون كار، يك كميسيون حكميت [متشكل از نمايندگان روزنامه‌نگاران و كارفرمايان]. معروف به «كميسيون كارت هويت روزنامه‌نگاران حرفه‌اي» صلاحيت رسيدگي به درخواست صدور كارت هويت حرفه‌اي روزنامه‌نگاران يا تجديد و تمديد آن را دارد، كه البته ذينفع حق دارد در صورت لزوم به يك كميسيون عالي متوسل شود. به همين ترتيب، كميسيون مي‌تواند در صورتي كه روزنامه‌نگار، ديگر داراي شرايط مقرر در قانون كار نباشد، كارت او را لغو كند. كميسيون كارت هويت روزنامه‌نگاران حرفه‌اي متشكل از شانزده عضو است: هفت تن نمايندگان صاحبان و مديران مطبوعات و خبرگزاري‌ها، يك تن نماينده مؤسسات بنگاه‌هاي سمعي و بصري بخش دولتي، هشت تن نمايندگان روزنامه‌نگاران اعم از بخش عمومي (دولتي) و بخش خصوصي. نمايندگان كارفرماها را شاخص‌ترين سازمان‌هاي مديران مطبوعات و خبرگزاري‌ها و مؤسسات ارتباطات سمعي و بصري بخش دولتي تعيين مي‌كنند. كسي كه براي اول بار درخواست صدور كارت به كميسيون مي‌دهد، در تأييد درخواست خود بايد چند سند مرتبط با فعالیت حرفه‌اي خود ارائه دهد. كميسيون، پس از رسيدگي به درخواست، نظر خود را اعلام مي‌كند. كارت هويت فقط يك سال اعتبار دارد، و به وسيله كميسيون ‌‌ـ در صورتي كه نظر مساعد داشته باشد ـ براي همان مدت تمديد مي‌شود.
در مورد حمایت اجتماعی باید گفت همه روزنامه‌نگاران حرفه‌ای به طور خودبه‌خودی و قاعده‌مند به نظام عمومی تأمین اجتماعی وابسته هستند. پوشش بیمه در اینجا پوشش مبنایی (پایه‌ای) است و موارد زیر را در بر می‌گیرد: بیماری، زایمان، مرگ، پیری، کوری، حوادث ناشی از کار. باید دانست که وابستگی به تأمین اجتماعی اجباری است حتی اگر روزنامه‌نگار از راه قرارداد به مؤسسه مطبوعاتی وابسته نباشد. در مورد بازنشستگی نیز قانون کار دو راه‌حل تشخیص می‌دهد: بازنشسته شدن به پیشنهاد (ابتکار) روزنامه‌نگار، از 60 سالگی به بعد و به شرطی که تعهدات خود را نسبت به بیمه بازنشستگی انجام داده باشد. بازنشسته کردن، اختیار ساده‌ای است که کارفرما می‌تواند از آن استفاده کند یا استفاده نکند. در این حالت روزنامه‌نگار موظف نیست که تعهدات قانونی بازنشستگی را انجام داده باشد.
===='''[[سندیكاهای روزنامه نگاری فرانسه|سندیکاهای روزنامه‌نگاری]]'''====
سندیکاهای روزنامه نگاران از تشکیلات اجتماعی است که در فرانسه با  هدف دفاع از توسعه و آزادی مطبوعات تشکیل شده‌اند. این فدراسیون‌ها تاکید دارند بر این که توسعه و آزادی مطبوعات به شرطی تحقق می‌یابد که شرایط اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به عنوان تضمینی برای کثرت‌گرایی که از اصول اساسی دموکراسی است، فراهم شود. در این شرایط فدراسیون‌ها می‌توانند با تمام امکانات قانونی خود از حقوق مطبوعات دفاع کنند.
====='''فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه'''=====
  فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه 6 سندیکا و فدراسیون کوچک‌تر را که نمایندگان [[مطبوعات در فرانسه]] هستند به این ترتیب زیر پوشش دارد :فدراسیون ملی مطبوعات اطلاعات تخصصی,  فدراسیون مطبوعات دوره‌ای و استانی ,  سندیکای مطبوعات پاریسی ,  سندیکای تخصصی مطبوعات و مجلات ,   سندیکای مطبوعات روزانه محلی,   سندیکای مطبوعات روزانه استانی.
====='''فدراسیون ملی مطبوعات اطلاعات تخصصی'''=====
این فدراسیون تشکیلاتی است که 1350 نشریه حرفه‌ای تخصصی را زیر نظر دارد. این فدراسیون منافع ناشران را تامین و از آنان حمایت می‌کند. کارکرد این فدراسیون از جمله فراهم کردن دسترسی به اطلاعات برای مدیریت هر نشریه و ارائه مشورت به آنها در اجرای قوانین است.
====='''فدراسیون مطبوعات دوره‌ای و استانی'''=====
این فدراسیون 4 سندیکای زیر را تحت پوشش خود قرار دارد: 1- سندیکای ملی ناشران 2- سندیکای مطبوعات حقوقی استانی 3- سندیکای ملی مطبوعات حقوقی. 4- سندیکای مطبوعات و هفته‌نامه‌های استانی.
====='''سندیکای مطبوعات پاریسی'''=====
این سندیکا از قدیمی‌ترین سندیکاهایی است که در بخش مطبوعات فعالیت می‌کند. برنامه این سندیکا ارائه مشاوره و دفاع از منافع مطبوعات یومیه ملی در تمام زمینه‌های اقتصادی، حقوقی و اجتماعی در رابطه با مطبوعات است.
====='''سندیکای حرفه‌ای مجلات و مطبوعات انتقادی'''=====
این سندیکا از منافع اعضای خود در زمینه‌های اقتصادی و مالی دفاع می‌کند  و نمایندگی آنها را در دولت و قوه قضائیه و مجامع شغلی برعهده دارد.
====='''سندیکای مطبوعات یومیه شهرستانی'''=====
این سندیکا از منافع نشریات تحت پوشش خود در دولت و مراجع قضایی دفاع می‌کند. نشریات تحت پوشش این سندیکا بیش از 4 میلیون خواننده دارد.
======'''سندیکای مطبوعات یومیه استانی'''======
این سندیکا از منافع حرفه‌ای روزنامه‌نگاری دفاع می‌کند. کمیسیون‌های اطلاعات, اجتماعی, فروش, تبلیغات و توسعه تحت نظر آن فعالیت می‌کنند.<ref>نگاهی به فرانسه ، دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ، 1384،ص 75</ref>
===='''[[روزنامه های فرانسه|روزنامه‏‌هاى فرانسه]]'''====
در حال حاضر فرانسه دارای 17 عنوان روزنامه ملی است، که 7 تا از آنها با بیش از 100،000 نسخه و چهار عنوان به صورت رایگان توزیع می‌شود. در میان روزنامه‌های سراسری خبری عمومی، پاره‌ای از آنها تنها در یک زمینه خاص فعالیت می‌کنند. روزنامه‌های اکیپ، لزه کو، لاتریبون و... از جمله روزنامه‌های سراسری خبری تخصصی‌اند.  مطبوعات رایگان با فاصله زیادی نسبت به مطبوعات پولی منتشر می‌شوند. بنابراین، روزنامه‌های غیر رایگان  علاوه بر تحمل هزینه‌ها، از کسری بودجه قابل توجهی رنج می‌برند. بسیاری از مغازه‌ها و یا دکه‌های روزنامه‌فروشی در پاریس وجود دارند که در سال‌های اخیر بسته شده و مشتریان مجبورند برای خرید روزنامه، مسافت‌های طولانی را طی کنند. در اینجا نگاهی به برخی از مهم‌ترین روزنامه‌های خبری فرانسه می‌افکنیم:
====='''[[روزنامه لوموند|لوموند]]'''=====
«لوموند»(Le Monde) به معناى «جهان» قدیمى‌ترین و مهم‌ترین روزنامه عصر کشور فرانسه و یکى از روزنامه‌هاى مشهور جهان است. این روزنامه فرانسوى در میان مردم فرانسه همچون سندى معتبر تلقى مى‌شود و مورد توجه و تحسین همگان قرار دارد و تنها روزنامه فرانسوى است که در کشورهایى غیر فرانسه زبان هم به آسانى قابل دسترسى است.[[پرونده:Hubert Beuve-Méry .jpg|بندانگشتی|Hubert Beuve-Méry. برگرفته از سایت wikipedia، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/]][[روزنامه لوموند]] بنا به درخواست ژنرال شارل دوگل و به وسیله هوبر بوو مرى(Hubert Beuve-Méry)، مدیر پیشین بخش فضایی و اقتصادی انستیتو فرانسوی پراگ در 18 دسامبر 1944 تاسیس شد. ایده راه‌اندازی آن از ژنرال دوگل بود که می‌خواست در فرانسه یک ارگان مرجع، جدی و معتبر برای فراسوی مرزها وجود داشته باشد. بدین‌سان انتشار این روزنامه با کمک حکومت آسان شد. لوموند در 18 دسامبر 1944 تنها روی یک ورق بزرگ پشت و رو چاپ شد، زیرا درسایه پیامدهای جنگ، کاغذ کمیاب بود. لوموند از همان آغاز می‌خواست روزنامه‌ای مستقل باشد و بر پایه اصل بی‌طرفی کار کند.مدیریت این روزنامه از 1944 به دست ژان مری کلمبانی(Jean-Marie Colombani) بود.  


آموزش حرفه‌اي روزنامه نگاران، خواه ابتدايي و خواه مداوم، يک اولويت قطعي و خدشه‌ناپذير است. به اين ترتيب اين حرفه داراي مراکز آموزش و شکل‌گيري خاص خود، از جمله کانون واقع در خيابان لوور در پاريس است؛ اما علاوه بر اين‌ها امتياز چند کانون ديگر را هم صادر کرده است (استراسبورگ، بوردو، تور، اکس مارسي). بالاخره اين که مدت زماني که يک روزنامه‌نگار در يک مرکز آموزشي مي‌گذراند جزو سابقه کار او محسوب مي‌شود.تأکيد بر آموزش موجب شده است که دستيابي [به سطوح] ابتدايي [حرفه‌اي] مشروط به انجام کارآموزي حرفه‌اي دوساله باشد. و اگر شخص ذينفع ثابت کند که در يکي از آن مراکز، آموزش ديده است اين مدت به يک سال کاهش مي‌يابد.
روزنامه لوموند در قطع متوسط و به صورت چهار رنگ در صفحات خارجى و تک رنگ در صفحات داخلى منتشر شده و بیشتر اوقات مشتمل بر ۲۸ صفحه است. دفتر مرکزى این روزنامه در پاریس قرار دارد و منابع خبرى آن را خبرگزارى‌هاى فرانسه، رویترز و آسوشیتدپرس تشکیل مى‌دهند. مالکیت این روزنامه را گروه لاوی- لوموند(Groupe La Vie-Le Monde ) یکی از بزرگ‌ترین گروه مطبوعاتی فرانسه برعهده دارد. شمارگان روزانه لوموند، روزنامه عصر قشر روشنفکر جامعه فرانسه 324592 نسخه در روز در سال 2011 برآورد شده و قیمت آن 50/1 یورو و آخر هفته 20/3 یورو است.


در مورد حمايت اجتماعي باید گفت همه روزنامه‌نگاران حرفه‌اي به طور خودبه‌خودي و قاعده‌مند به نظام عمومي تأمين اجتماعي وابسته هستند. پوشش بيمه در اينجا پوشش مبنايي (پايه‌اي) است و موارد زير را در بر مي‌گيرد: بيماري، زايمان، مرگ، پيري، کوري، حوادث ناشي از کار. بايد دانست که وابستگي به تأمين اجتماعي اجباري است حتي اگر روزنامه‌نگار از راه قرارداد به مؤسسه مطبوعاتي وابسته نباشد. در مورد بازنشستگي نیز قانون کار دو راه‌حل تشخيص مي‌دهد: بازنشسته شدن به پيشنهاد (ابتکار) روزنامه‌نگار، از 60 سالگي به بعد و به شرطي که تعهدات خود را نسبت به بيمه بازنشستگي انجام داده باشد. بازنشسته کردن، اختيار ساده‌اي است که کارفرما مي‌تواند از آن استفاده کند يا استفاده نکند. در اين حالت روزنامه‌نگار موظف نيست که تعهدات قانوني بازنشستگي را انجام داده باشد.
روزنامه لوموند بعد از ظهرها منتشر مى‌شود ولى در محل درج تاریخ آن در صفحه اول، تاریخ روز بعد درج مى‌شود. به عنوان مثال در روز ۱۵ مارس، تاریخ روزنامه، ۱۶ مارس را نشان مى‌دهد چراکه مشترکین روزنامه، آن را یک روز پس از انتشار دریافت مى‌کنند.


'''سنديكا ها ی روزنامه نگاری:''' سنديكاهای روزنامه نگاران از تشكيلات اجتماعي است که در فرانسه با  هدف دفاع از توسعه و آزادي مطبوعات تشكيل شده اند. اين فدراسيون ها تاكيد دارند بر این که توسعه و آزادي مطبوعات به شرطي تحقق مي يابد كه شرايط اخلاقي ، سياسي و اقتصادي به عنوان تضميني براي كثرت گرايي كه از اصول اساسي دموكراسي است ، فراهم شود. در اين شرايط فدراسيون ها مي توانند با تمام امکانات قانوني خود از حقوق مطبوعات دفاع كنند.
لوموند در گذشته از نظر موضع‌گیرى سیاسى غالباً چپ‌گراى میانه‌رو تلقى مى‌شد اما امروزه شایسته‌تر این است که آن را از نظر جهت‌گیرى سیاسى، میانه‌رو دانست.


'''فدراسيون ملي مطبوعات فرانسه:'''  فدراسيون ملي مطبوعات فرانسه 6 سنديكا و فدراسيون كوچك تر را كه نمايندگان مطبوعات در فرانسه هستند به اين ترتيب زير پوشش دارد :فدراسيون ملي مطبوعات اطلاعات تخصصي,  فدراسيون مطبوعات دوره اي و استاني ,  سنديكاي مطبوعات پاريسي ,  سنديكاي تخصصي مطبوعات و مجلات ,   سنديكاي مطبوعات روزانه محلي,   سنديكاي مطبوعات روزانه استاني.
روزنامه لوموند از جنبه روزنامه‌نگاری همانند سازمانى آکادمیک است که در آن بیشتر روزنامه‌نگاران نه تنها در استخدام رسمى روزنامه هستند بلکه سهامداران مالى این شرکت نیز هستند و در انتخاب مدیران رده بالاتر و مدیران اجرایى ارشد، شرکت دارند.


'''فدراسيون ملي مطبوعات اطلاعات تخصصي :''' اين فدراسيون تشكيلاتي است كه 1350 نشريه حرفه اي تخصصي را زير نظر دارد . اين فدراسيون منافع ناشران را تامين و از آنان حمايت مي كند . كاركرد اين فدراسيون از جمله فراهم كردن دسترسي به اطلاعات براي مديريت هر نشريه و ارائه مشورت به آنها در اجراي قوانين است .
لوموند به جز خبر، مطالب گوناگونى را از هنر و ادبیات گرفته تا ورزش و سیاست پوشش مى‌دهد اما براى بیشتر فرانسوى‌ها بخش‌هاى سیاسى و اجتماعى لوموند جذابیت بیشترى دارد. لوموند به لحاظ پرداختن به موضوعات ریشه‌اى اساساً روزنامه‌اى متعلق به قشر تحصیل‌کرده و روشنفکر است. اما این باعث نشده که این روزنامه سایر مخاطبان را از دست بدهد. توجه به مسائل اندیشه‌اى و مباحث فکرى از جمله نکات بارز این نشریه است، به گونه‌اى که لوموند در حال حاضر ماهنامه لوموند دیپلماتیک را که دربر دارنده مباحث اندیشه‌اى و مطالب تفسیرى است، منتشر مى‌کند که در سرتاسر جهان توسط روشنفکران و اندیشمندان مطالعه مى‌شود.لوموند از تاریخ ۱۹ دسامبر ۱۹۹۵ از طریق پایگاه اینترنتى خود نیز براى همگان قابل دسترسى شده است.<ref>برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_monde</ref>
====='''[[روزنامه فیگارو|فیگارو]]'''=====
فیگارو(Le Figaro)،  یکى از مهم‌ترین و قدیمى‌ترین روزنامه‌هاى صبح فرانسه و از بزرگ‌ترین روزنامه‌هاى جهان است که از نظر جهت‌گیرى سیاسى محافظه‌کار و متمایل به جناح راست و در حال حاضر تحت مالکیت شرکت سوک پرس(Socpresse)  است.


'''فدراسيون مطبوعات دوره اي و استاني :''' اين فدراسيون 4 سنديكاي زير را تحت پوشش خود قرار دارد: 1- سنديكاي ملي ناشران 2- سنديكاي مطبوعات حقوقي استاني 3- سنديكاي ملي مطبوعات حقوقي. 4- سنديكاي مطبوعات و هفته نامه هاي استاني.
روزنامه فیگارو که به زبان فرانسه و در پاریس منتشر مى‌شود، در 1826 به دست " موریس آلوی" و یک رمان‌نویس به نام"آتیین آراگو"(Maurice Alhoy et Étienne Arago) بنیاد نهاده شد. در آغاز به صورت هفته‌نامه و در چهار صفحه به عنوان یک هفته‌نامه طنز و انتقادى منتشر شد و به همین دلیل از ابتداى تاسیس مخاطبین بسیارى پیدا کرد. این روزنامه نام خود را از شخصیت «فیگارو»در نمایشنامه‌های ازدواج فیگارو، آرایشگر شهر سویل و مادر گناهکار نوشته «پیر بو مارشه» اقتباس کرد. شعار این نمایشنامه‌ها نیز این بود:یعنی مدح چاپلوس بدون آزادى انتقاد، معنایى ندارد.


'''سنديكاي مطبوعات پاريسي''' : اين سنديكا از قديمي ترين سنديكاهايي است كه در بخش مطبوعات فعاليت مي كند . برنامه اين سنديكا ارائه مشاوره و دفاع از منافع مطبوعات يوميه ملي در تمام زمينه هاي اقتصادي ، حقوقي و اجتماعي در رابطه با مطبوعات است .
فیگارو تا سال ۱۸۵۴م به طور نامنظم و نامرتب به چاپ مى‌رسید اما در 16 نوامبر 1866 نام آن به " لو فیگارو کوتیدین" تغییر یافت و به دست " هیپولیت دوویل موسان"(Hippolyte de Villemessant) رونق گرفت و انتشار آن منظم شد و توانست بالاترین تیراژ را نسبت به سایر روزنامه‌هاى فرانسه به دست آورد. اولین شماره فیگارو در ۱۶نوامبر ۱۸۶۶میلادی با شمارگان  ۵۶ هزار نسخه به چاپ رسید. بنابراین از حالت طنز خارج شد و به صورت روزنامه به مسائل جدى‌تر پرداخت.این روزنامه خود را لیبرال می‌دانست و قصد داشت در زمینه رویدادهای سیاسی و فرهنگی فرانسه و جهان اطلاع‌رسانی کند. از 1950 مدیریت آن به " ژان پرووست"(Jean Prouvost) و پس از درگذشت او، به روبر هرسان(Robert Hersant) در 1975 سپرده شد.هرسان روزنامه را با ایجاد صفحات و ضمیمه‌های موضوعی مانند فیگارو اقتصادی، فیگارو ادبی، زندگی رسانه‌ها، و... نوسازی کرد. او همچنین نخستین کسی بود که ضمیمه‌های مجله‌ای آخر هفته با بهای مناسب را برای این روزنامه در نظر گرفت. فیگارو مگزین در 1978 به بازار آمد و سپس فیگارو مادام و فیگارو تی وی منتشر شدند. او با انتشار این مجلات موفق شد روزنامه‌ای را رونق دوباره بخشد که برخی از کارشناسان مرگ گریز ناپذیر آن را پیش‌بینی می‌کردند.


'''سنديكاي حرفه اي مجلات و مطبوعات انتقادي :''' اين سنديكا از منافع اعضاي خود در زمينه هاي اقتصادي و مالي دفاع مي كند  و نمايندگي آنها را در دولت و قوه قضائيه و مجامع شغلي برعهده دارد .
در سال ۱۹۷۵میلادی فیگارو به وسیله «روبر هرسان» خریدارى شد و در سال ۱۹۹۹ میلادی گروه کارلایل ۴۰ درصد از سهام این روزنامه را به دست آورد که بعداً آن را در سال ۲۰۰۲میلادی فروخت. از سال ۲۰۰۴میلادی تاکنون فیگارو تحت مالکیت «سرژ داسو»است. سرژ داسائو یک بازرگان و سیاستمدار محافظه کار است و اداره صنایع هواپیماسازى «هوانوردى داسو» را نیز برعهده دارد. گروه داسائو مالک چندین روزنامه و مجله مهم فرانسه از جمله اکسپرس و فیگارو است.از سوم اکتبر 2005م شکل ظاهری این روزنامه پس از سی سال تغییر کرد و عنوان روزنامه با رنگ آبی چاپ می‌شود. فیگارو در حال حاضر به موضوعات گوناگونى از جمله سیاست، فرهنگ، بین‌الملل، ورزش، سرگرمى، سینما و تلویزیون مى‌پردازد و عمدتاً در ۲۸ صفحه و به صورت رنگى در صفحات اول و آخر، تک رنگ و دو رنگ در صفحات داخل و در قطع متوسط و بر روى کاغذ کاهى منتشر مى‌شود. تیراژ این روزنامه طبق آخرین آمار در سال 2011 میلادی بالغ بر 334406 نسخه در روز است. روزنامه فیگارو داراى ضمایم زیادى با مضامین گوناگون است که مهم‌ترین آنها عبارتند از: فیگارو اقتصادى، فیگارو سرمایه‌ها، راهنماى فیگارو، فیگارو موسسات، فیگارو ادبى، فیگارو اسکاپ و مادام فیگارو. قیمت هر نسخه روزنامه از22 دسامبر 2008م از 20/1 یورو به 30/1 یورو افزایش یافت و در حال حاضر 50/1 یورو و شماره آخر هفته 50/4 یورو است. دفتر این روزنامه در ساختمان شماره 14دربولوار اُسمَن در پاریس نهم قرار دارد.<ref>برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_Figaro</ref>
====='''[[روزنامه لیبراسیون|لیبراسیون]]'''=====
لیبراسیون(Libération) نام روزنامه فرانسوی‌زبان است که در پاریس منتشر می‌شود. روزنامه‌ه‏اى خبرى، سیاسى و اجتماعى است که به وقایع مهم روز اهمیت بسیار مى‏‌دهد. این روزنامه تا سال 1981 میلادی طرفدار چپى‌‏هاى افراطى بود. اما از این سال به بعد با آمدن "سرژژولى"(Serge July) که کم‌تر طرفدار چپ‌هاى افراطى است، تعادلى در مواضع این نشریه پدید آمد. خوانندگان آن بیشتر ازجوانان طبقه مرفه وروشنفکران هستند. این روزنامه ادعا مى‏‌کند مستقل است و به هیچ گروهى وابسته نیست. شمارگان روزانه این نشریه 125113 هزار در سال 2011 بود و قیمت آن 50/1 یورو است.


'''سنديكاي مطبوعات يوميه شهرستاني:''' اين سنديكا از منافع نشريات تحت پوشش خود در دولت و مراجع قضايي دفاع مي كند . نشريات تحت پوشش اين سنديكا بيش از 4 ميليون خواننده دارد .
این روزنامه زیر نظر [[ژان پل سارتر]]، سرژ ژولی، فیلیپ گاوی، و برنار لالمان و ژان کلود ورینه راه‌اندازی و نخستین شماره آن در 18 آوریل 1973 منتشر شد و خط مشی آن چپ افراطی بود. سرژ ژولی پس از سارتر مدیریت روزنامه را بر عهده گرفت. در نخستین سال‌های دهه 1980، رویکرد سیاسی لیبراسیون به چپ و سوسیال دموکراسی گرایش یافت. پرداختن این روزنامه به آزادی‌ها، شیوه ساده‌نگاری‌اش، مطالبش درباره مسائل مربوط به خانواده و حاشیه‌نشین‌ها، تیترهای گیرا، پردازش نیشدار رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روز، به زودی کلیشه مطبوعات روزانه سراسری را شکست.یا این همه، ده سال طول کشید تا روزنامه موانع را پشت سر بگذارد و تیراژش به صد هزار نسخه در 1984 برسد.چهار سال پس از آن، شمارگان لیبراسیون به 195 هزار نسخه در روز افزایش یافت. در 2002 یک روز پس از نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری، در صفحه نخست لیبراسیون عکسی از ژان ماری لوپن در کنار واژه ساده " نه" منتشر شد که شمارگان آن را به 700 هزار نسخه رساند.


'''سنديكاي مطبوعات يوميه استاني :''' اين سنديكا از منافع حرفه اي روزنامه نگاري دفاع مي كند. كميسيون هاي اطلاعات, اجتماعي, فروش, تبليغات و توسعه تحت نظر آن فعاليت مي كنند.[59]
از آنجا که بسیارى از روزنامه‌هاى قدیمى و سنتى فرانسه سال‌ها است که ضرر مى‌دهند، بنابراین وضع به گونه‌ای شد که بخش عمده‌اى از سهام لیبراسیون مهم‌ترین روزنامه ارگان چپ‌هاى میانه فرانسوى به ادوارد روتچیلد، بانک‌دار و سرمایه‌دار معروف و وابسته به یکى از خاندان سلطنتى معروف اروپایى واگذار شد.  ادوارد روتچیلد 38.87 درصد سهام لیبراسیون را با یک سرمایه‌گذاری به دست آورد و سهامدار عمده این روزنامه شده است. کارکنان لیبراسیون 18.45 درصد سهام این روزنامه را در اختیار دارند. سرژ ژولى بنیان‌گذار و رئیس هیأت مدیره لیبراسیون ادعا کرد مالکیت روتچیلد به هیچ وجه اعتبار روزنامه را به عنوان یک روزنامه با گرایشات چپ خدشه‌دار نخواهد کرد. [[روزنامه لیبراسیون]] پس از شورش‌هاى دانشجویى سال ۱۹۶۸ در فرانسه با همکارى روشنفکرانى چون ژان پل سارتر و میشل فوکو شکل گرفت. کارمندان و اعضاى تحریریه لیبراسیون نیز از معامله جدید روزنامه با شاهزاده فرانسوى استقبال کرده‌اند. با این حال آنها هنوز حق وتو نسبت به تصمیمات مدیریت را براى خود محفوظ نگاه داشته‌اند. رئیس فدراسیون روزنامه‌نگاران که مقر آن در بروکسل است مى‌گوید: «حتى اگر تلاش کنید یک مرز کاملاً شفاف بین فعالیت‌هاى تحریریه و منابع تجارى روزنامه برقرار کنید باز هم خودسانسورى آرام آرام به درون تحریریه مى‌خزد. این مسئله نگران‌کننده است زیرا باعث نابودى استقلال روزنامه خواهد شد». بالاخره سرژ ژولی در 30 ژوئن 2006 زیر فشارهای " ادوارد روتچیلد" سهامدار اصلی روزنامه،ناگزیر از کناره‌گیری از مدیریت لیبراسیون شد.<ref>برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Lib%C3%A9ration_(journal)</ref>
====='''[[روزنامه اومانیته]]'''=====
[[پرونده:L'Humanité.jpg|بندانگشتی|روزنامه L'Humanité. برگرفته از سایت wikipedia، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/]]اومانیته(L'Humanité)، ارگان رسمى حزب کمونیست فرانسه است که در 1904 میلادی توسط "ژان ژورس"(Jean Jaurès) تأسیس شد و بین سال‌هاى 1939تا 1944 میلادی مخفیانه منتشر مى‏‌شد. میزان تیراژ آن در 1946 میلادی در حدود 400 هزار شماره در روز بود. زندگی و محتوای این روزنامه با زندگی حزب کمونیست فرانسه گره خورده است. از 1968 شمارگان این روزنامه سخت کاهش یافت. با این حال، اومانیته از معدود روزنامه‌های عقیدتی – سیاسی است که تا امروز سرپا ایستاده است. در آن زمان خواندن اومانیته به غیر کمونیست‌ها امکان می‌داد تا گزارش‌ها در زمینه نبردهای اجتماعی را دنبال کنند. آنان در صفحات فرهنگی این روزنامه، نکته‌ها و خبرهایی می‌یافتند که در بیشتر روزنامه‌ها نادیده گرفته می‌شد.  آخرین آمار شمارگان این روزنامه صبح را حدود 50 هزار ذکر مى‏‌کند و قیمت آن 40/1 یورو است. این روزنامه بیشتر صفحات خود را به اخبار مربوط به مسائل کارگرى و سندیکاى C.G.T وابسته به حزب کمونیست فرانسه و مسائل اقتصادى و اجتماعى که بر پایه اصول و عقاید این حزب است اختصاص مى‌‏دهد. گفتنی است انتشار اومانیته در سایه مشکلات مالی در سال 2006 سخت به خطر افتاد.


'''روزنامه‏هاى فرانسه'''
همه ساله به مناسبت سالگرد تأسیس روزنامه «اومانیته» در روزهای ۱۵ تا ۱۷سپتامبر جشن اومانیته برگزار می‌شود.احزاب، سازمان‌‌ها، تشکل‌های مختلف سیاسی و اجتماعی از شهرهای مختلف فرانسه، بخصوص شهرها و مناطق صنعتی اطراف شهر لیل و مناطق جنوبی مانند مارسی که حزب کمونیست فرانسه از محبوبیت بیشتری برخوردار است، در این جشن شرکت و با دایر کردن غرفه‌هایی به تبلیغ یا نمایش حضور خود می‌پردازند. برگزاری این جشن بزرگ سالانه میلیون‌ها نفر را حتی از کشورهای دیگر به پاریس می‌کشاند. گروه‌‌های مختلف چپ با اجرای ‌کنسرت‌ها، سخنرانی‌ها، نمایشگاه‌‌ها و فروش کالاهای گوناگون و همچنین سرو غذاهای مختلف، میعادگاهی برای دیدار سالیانه، بسیاری از چپ‌های سابق و فعلی شده است.<ref>برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Humanit%C3%A9_(journal)</ref>
====='''[[روزنامه فرانس سوار]]'''=====
روزنامه فرانس سوار(France-Soir)، این روزنامه عصر در هشتم نوامبر ‪ ۱۹۴۴میلادی با ‪۲۵۰ هزار شمارگان منتشر ‌شد.  فرانس سوار در آغاز به جای روزنامه "دفانس دولافرانس" یا دفاع از فرانسه به بازار آمد که در فضایی جنگی آن روز در فرانسه جای خاصی داشت ولی بعدها کم کم جای مستقل خود را باز کرد و به روزنامه‌ای ملی با تیترهای غوغا برانگیز بدل شد. این روزنامه تحت مدیریت پیرلازارف  (Pierre Lazareff


در حال حاضر فرانسه داراي 17 عنوان روزنامه ملی است، که 7 تا از آنها با بیش از 100،000 نسخه و چهار عنوان به صورت رایگان توزیع می شود. در ميان روزنامه هاي سراسري خبري عمومي، پاره اي از آنها تنها در يك زمينه خاص فعاليت مي كنند. روزنامه هاي اكيپ، لزه كو ، لاتريبون و... از جمله روزنامه هاي سراسري خبري تخصصي اندمطبوعات رایگان با فاصله زیادی نسبت به مطبوعات پولی منتشر می شوند. بنابراین، روزنامه ها ي غير رايگان  علاوه بر تحمل هزینه ها، از کسری بودجه قابل توجهی رنج می برند. بسیاری از مغازه ها و یا دکه ها ی روزنامه فروشی در پاریس وجود دارند که در سال های اخیر بسته شده و مشتریان مجبورند برای خريد روزنامه، مسافت های طولانی را طي كنند. در اينجا نگاهي به برخي از مهم ترين روزنامه هاي خبري فرانسه مي افكنيم:
مدت‌ها بزرگ‌ترین روزنامه فرانسه بود. به طورى که در سال 1954 میلادی تیراژ آن 4/1 میلیون در روز بود. سال‌های اوج روزنامه فرانس سوار، همان سال‌های دهه پنجاه و حداکثر شصت بود و از این پس سیر نزولی این روزنامه معروف و ملی آغاز ‌شد. بحران‌های مالی به علاوه تشتت در مدیریت داخلی و اعتراض به مدیر روزنامه کم کم بالا گرفت و به مشکلی مزمن بدل شدمدیر اسطوره‌ای این روزنامه به نام "پیر لازارف" که جمله معروف او "فرانس سوار، یعنی من" هنوز در اذهان است، تلاش کرد تا با پیوستن به کمپانی معروف انتشاراتی "هاشت" جلوی سقوط این روزنامه را بگیرد.  فرانس سوار پس از سال‌ها جدال با مشکل و بحران بالاخره مشی خود را عوض کرد و تلاش نمود برای خواننده فرانسوی نشریه‌ای منتشر کند که "عمومی" و یا "عامه پسند" لقب گرفته است! این روزنامه اخبار وحوادث گوناگون روز را به صورت عامیانه منتشر مى‌‏سازد و رپرتاژهاى خود را به صورت دراماتیک، به زندگى خصوصى شخصیت‌هاى سیاسى اختصاص مى‌‏دهد.فرانس سوار از ابتدا خود را گلیست مى‏‌دانست. این روزنامه وابسته به جناح راست است گرایش به راست


'''1- لوموند[60]:''' «لوموند» به معناى «جهان» قديمى ترين و مهمترين روزنامه عصر كشور فرانسه و يكى از روزنامه هاى مشهور جهان است. اين روزنامه فرانسوى در ميان مردم فرانسه همچون سندى معتبر تلقى مى شود و مورد توجه و تحسين همگان قرار دارد و تنها روزنامه فرانسوى است كه در كشورهايى غیر فرانسه زبان هم به آسانى قابل دسترسى است.
جامعه‌شناسی رسانه‌های مکتوب در فرانسه به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که رویکرد سیاسی وجه غالب آنهاست.  با این همه، نشریه عامه پسندی چون فرانس سوار توانست جای خود را در میان مردم به خوبی باز کنند.  فرانس سوار امروزه گر چه به مشکلات مالی و بحران‌های حاشیه‌ای ناشی از آن دچار شده است، ولی تصمیم ندارد استراتژی عوام‌گرایانه خود را از دست بدهد. با این وجود مسئولان آن می‌گویند که قصد ندارند از مسائل سیاسی و فرهنگی نیز بطور کامل دست کشیده و حساسیت آن را نادیده بگیرند.  در حال حاضر این روزنامه با ‪ ۲۴صفحه رنگی از مجموع ‪ ۳۲صفحه منتشر می‌شود و تلاش می‌کند تا رویدادهای ورزشی را تا آخرین ساعت پوشش دهد.  فرانس سوار شش مرکز چاپ را در شش گوشه فرانسه در نظر گرفته است تا روزنامه در سطح ملی سریع اما متنوع منتشر شود.  در حالی که تیراژ این روزنامه قدیمی تا پیش از تعطیلی و درگیری با بحران‌های داخلی، از ‪ ۳۵هزار نسخه تجاوز نمی‌کرده است، به 77 هزار نسخه در روز در سال 2010 رسید.<ref>برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/France_soir</ref>
====='''[[روزنامه لوپاریزین|لوپاریزین]]'''=====
لوپاریزین(Le Parisien)، در سال 1944 میلادی تأسیس شد و از نظر تیراژ اولین نشریه فرانسه بود. این روزنامه صبح ابتدا در سطح فرانسه منتشر مى‏‌شد، اما از سال 1960میلادی تنها اقدام به انتشار در پاریس کرد. خط سیاسى این نشریه ملى‌‏گرا و ضد کمونیست بود، لیکن از سال 1981میلادی، باروى کارآمدن سوسیالیست‌ها در زمینه مسائل سیاسى به ملاحظه‌کارى روى آورد. تیراژ این روزنامه که زمانى به 800 هزار مى‌‏رسید، به دلیل اختلافى که بین سندیکاى  C.G.Tو مدیریت نشریه به وجود آمد، به 340 هزار نسخه کاهش یافت. پاریزین روزنامه‌ه‏اى است که بیشتر به مسائل اجتماعى مى‌‏پردازد و بین کارگران مهاجر زیاد خریدار دارد.


روزنامه لوموند بنا به درخواست ژنرال شارل دوگل و به وسيله هوبر بوو مرى[61]، مدير پيشين بخش فضايي و اقتصادي انستيتو فرانسوي پراگ در 18 دسامبر 1944 تاسيس شد . ايده راه اندازي آن از ژنرال دوگل بود كه مي خواست در فرانسه يك ارگان مرجع، جدي و معتبر براي فراسوي مرزها وجود داشته باشد. بدين سان انتشار اين روزنامه با كمك حكومت آسان شد. لوموند در 18 دسامبر 1944 تنها روي يك ورق بزرگ پشت و رو چاپ شد، زيرا درسايه پيامدهاي جنگ، كاغذ كمياب بود. لوموند از همان آغاز مي خواست روزنامه اي مستقل باشد و بر پايه اصل بي طرفي كار كند.مديريت اين روزنامه از 1944 به دست ژان مري كلمباني[62] بود.  
[[روزنامه لوپاریزین]] روز یکشنبه 22 اوت2004  شصتمین سال تاسیس خود را جشن گرفت و به این مناسبت تعداد صفحات 4 رنگ خود را از 16 صفحه به 32 صفحه افزایش داد و همراه با روزنامه یک دی وی دی رایگان در مورد آزادی پاریس در جنگ جهانی دوم را به خریداران اهدا کرد.علاوه بر این، دو روزنامه این گروه انتشاراتی لوپاریزین و اوژوردویی آن فرانس یک رشته برنامه‌های تبلیغاتی را روز یکشنبه از طریق شبکه‌های تلویزیونی پخش کردند که هدف آن شناخت بهتر مخاطبان از شماره روزهای یکشنبه روزنامه اوژوردویی آن فرانس(Aujourd'hui en France) و افزایش فروش تک شماره‌ای روزنامه لوپاریزین بود. مالک روزنامه لو پاریزین شرکت «اَموری» (le groupe Amaury ) است و این روزنامه در پاریس و  اطراف آن توزیع می‌شود.<ref>برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_Parisien</ref>
====='''[[روزنامه لاکروا|لاکروا]]'''=====
لاکروا(La Croix) به معنی صلیب در سال 1880 میلادی به عنوان ارگان رسمى کلیساهاى فرانسه و به بهانه دفاع از کلیسا در برابر حملات ضد مسیحیت تأسیس شد و به دلیل قیمت ناچیز آن تعداد خوانندگانش بى‏‌شمار بود. این روزنامه کاتولیک در ابتدا به صورت ماهنامه و سپس در 1883 به صورت روزانه منتشر شد، و از آغاز می‌خواسته خود را نشریه‌ای مخالف لائیسیته نشان می‌دهد و از دید سیاسی، مواضع دست راستی داشته است. لاکروا پس از جنگ جهانی دوم، خط مشی خود را تغییر داد و به همان اندازه که دیدگاه‌های سیاسی را مطرح می‌کند، به بررسی همه جریان‌ها از دیدگاه مذهبی ( کاتولیسیسم فرانسوی) می‌پردازد.لاکروا در 1956 صلیب مسیح را که بر صفحه نخست آن نقش می‌بست، حذف کرد. لاکروا،، بزرگ‌ترین روزنامه کاتولیک فرانسه است و  با وجود آنکه براى مطالب مذهبى برترى قائل است، در مورد مسائل سیاسى و اجتماعى نیز مقالات عالى و برجسته‌اى دارد. این روزنامه صبح به لحاظ گرایش میانه‌رو و مایل به راست برای کاتولیک‌های فرانسه است. در زمان حاضر در حدود 110 هزار نسخه تیراژ دارد و قیمت آن 40/1 یورو است.


روزنامه لوموند در قطع متوسط و به صورت چهار رنگ در صفحات خارجى و تك رنگ در صفحات داخلى منتشر شده و بيشتر اوقات مشتمل بر ۲۸ صفحه است. دفتر مركزى اين روزنامه در پاريس قرار دارد و منابع خبرى آن را خبرگزارى هاى فرانسه، رويترز و آسوشيتدپرس تشكيل مى دهند. مالکیت این روزنامه را گروه لاوی- لوموند[63] یکی از بزرگترين گروه مطبوعاتي فرانسه برعهده دارد. شمارگان روزانه لوموند، روزنامه عصر قشر روشنفكر جامعه فرانسه 324592 نسخه در روز در سال 2011 برآورد شده و قیمت آن 50/1 یورو و آخر هفته 20/3 یورو است.
مالک لاکروا، گروه بایارد پرس(groupe Bayard Presse)، گروه رسانه‌ای کاتولیک است که در سال 1850 تاسیس شد. این گروه، مجلاتی با رویکردهای دعوت مسیحی و نیز برخی نشریه‌های جوان‌پسند، روزنامه محلی و منطقه‌ای منتشر می‌کند. نشریه‌های آن از بیشترین نشریه‌های جوان‌پسند به شمار می‌رود.
 
====='''شمارگان روزنامه‌های ملی در سال 2010'''=====
روزنامه لوموند بعدازظهرها منتشر مى شود ولى در محل درج تاريخ آن در صفحه اول، تاريخ روز بعد درج مى شود. به عنوان مثال در روز ۱۵ مارس، تاريخ روزنامه، ۱۶ مارس را نشان مى دهد چراكه مشتركين روزنامه، آن را يك روز پس از انتشار دريافت مى كنند.
 
لوموند در گذشته از نظر موضع گيرى سياسى غالباً چپ گراى ميانه رو تلقى مى شد اما امروزه شايسته تر اين است كه آن را از نظر جهت گيرى سياسى، ميانه رو دانست.
 
روزنامه لوموند از جنبه روزنامه نگاری همانند سازمانى آكادميك است كه در آن بيشتر روزنامه نگاران نه تنها در استخدام رسمى روزنامه هستند بلكه سهامداران مالى اين شركت نيز هستند و در انتخاب مديران رده بالاتر و مديران اجرايى ارشد، شركت دارند.
 
لوموند به جز خبر، مطالب گوناگونى را از هنر و ادبيات گرفته تا ورزش و سياست پوشش مى دهد اما براى بيشتر فرانسوى ها بخش هاى سياسى و اجتماعى لوموند جذابيت بيشترى دارد. لوموند به لحاظ پرداختن به موضوعات ريشه اى اساساً روزنامه اى متعلق به قشر تحصيلكرده و روشنفكر است. اما اين باعث نشده كه اين روزنامه ساير مخاطبان را از دست بدهد. توجه به مسائل انديشه اى و مباحث فكرى از جمله نكات بارز اين نشريه است، به گونه اى كه لوموند در حال حاضر ماهنامه لوموند ديپلماتيك را كه دربر دارنده مباحث انديشه اى و مطالب تفسيرى است، منتشر مى كند كه در سرتاسر جهان توسط روشنفكران و انديشمندان مطالعه مى شود.لوموند از تاريخ ۱۹ دسامبر ۱۹۹۵ از طريق پايگاه اينترنتى خود نيز براى همگان قابل دسترسى شده است.[64]
 
'''2- فيگارو[65]''' يكى از مهم ترين و قديمى ترين روزنامه هاى صبح فرانسه و از بزرگترين روزنامه هاى جهان است كه از نظر جهت گيرى سياسى محافظه كار و متمايل به جناح راست و در حال حاضر تحت مالكيت شركت سوك پرس[66]  است.
 
روزنامه فيگارو كه به زبان فرانسه و در پاريس منتشر مى شود، در 1826 به دست " موريس آلوي" و يك رمان نويس به نام"آتيين آراگو"[67] بنياد نهاده شد. در آغاز به صورت هفته نامه و در چهار صفحه به عنوان يك هفته نامه طنز و انتقادى منتشر شد و به همين دليل از ابتداى تاسيس مخاطبين بسيارى پيدا كرد. اين روزنامه نام خود را از شخصیت «فیگارو»در نمايشنامه های ازدواج فيگارو، آرايشگر شهر سويل و مادر گناهکار نوشته «پير بو مارشه» اقتباس كرد. شعار اين نمايشنامه ها نیز اين بود:یعنی مدح چاپلوس بدون آزادى انتقاد، معنايى ندارد.
 
فيگارو تا سال ۱۸۵۴م به طور نامنظم و نامرتب به چاپ مى رسيد اما در 16 نوامبر 1866 نام آن به " لو فيگارو كوتيدين" تغيير يافت و به دست " هيپوليت دوويل موسان"[68] رونق گرفت و انتشار آن منظم شد و توانست بالاترين تيراژ را نسبت به ساير روزنامه هاى فرانسه به دست آورد. اولين شماره فيگارو در ۱۶نوامبر ۱۸۶۶میلادی با شمارگان  ۵۶ هزار نسخه به چاپ رسيد. بنابراين از حالت طنز خارج شد و به صورت روزنامه به مسائل جدى تر پرداخت.اين روزنامه خود را ليبرال مي دانست و قصد داشت در زمينه رويدادهاي سياسي و فرهنگي فرانسه و جهان اطلاع رساني كند. از 1950 مديريت آن به " ژان پرووست"[69] و پس از درگذشت او ، به روبر هرسان[70] در 1975 سپرده شد.هرسان روزنامه را با ايجاد صفحات و ضميمه هاي موضوعي مانند فيگارو اقتصادي، فيگارو ادبي، زندگي رسانه ها، و... نوسازي كرد. او همچنين نخستين كسي بود كه ضميمه هاي مجله اي آخر هفته با بهاي مناسب را براي اين روزنامه در نظر گرفت. فيگارو مگزين در 1978 به بازار آمد و سپس فيگارو مادام و فيگارو تي وي منتشر شدند. او با انتشار اين مجلات موفق شد روزنامه اي را رونق دوباره بخشد كه برخي از كارشناسان مرگ گريز ناپذير آن را پيش بيني مي كردند.
 
در سال ۱۹۷۵میلادی فيگارو به وسيله «روبر هرسان» خريدارى شد و در سال ۱۹۹۹ میلادی گروه كارلايل ۴۰ درصد از سهام اين روزنامه را به دست آورد كه بعداً آن را در سال ۲۰۰۲ميلادي فروخت. از سال ۲۰۰۴ميلادي تاكنون فيگارو تحت مالكيت «سرژ داسو»است. سرژ داسائو يك بازرگان و سياستمدار محافظه كار است و اداره صنايع هواپيماسازى «هوانوردى داسو» را نيز برعهده دارد. گروه داسائو مالك چندين روزنامه و مجله مهم فرانسه از جمله اكسپرس و فيگارو است.از سوم اکتبر 2005م شکل ظاهری این روزنامه پس از سی سال تغییر کرد و عنوان روزنامه با رنگ آبی چاپ می شود. فيگارو در حال حاضر به موضوعات گوناگونى از جمله سياست، فرهنگ، بين الملل، ورزش، سرگرمى، سينما و تلويزيون مى پردازد و عمدتاً در ۲۸ صفحه و به صورت رنگى در صفحات اول و آخر، تك رنگ و دو رنگ در صفحات داخل و در قطع متوسط و بر روى كاغذ كاهى منتشر مى شود. تيراژ اين روزنامه طبق آخرين آمار در سال 2011 میلادی بالغ بر 334406 نسخه در روز است. روزنامه فيگارو داراى ضمايم زيادى با مضامين گوناگون است كه مهمترين آنها عبارتند از: فيگارو اقتصادى، فيگارو سرمايه ها، راهنماى فيگارو، فيگارو موسسات، فيگارو ادبى، فيگارو اسكاپ و مادام فيگارو. قيمت هر نسخه روزنامه از22 دسامبر 2008م از 20/1 يورو به 30/1 يورو افزايش يافت و در حال حاضر 50/1 یورو و شماره آخر هفته 50/4 یورو است. دفتر اين روزنامه در ساختمان شماره 14دربولوار اُسمَن در پاريس نهم قرار دارد.[71]
 
'''3- لیبراسیون'''[72]نام روزنامه فرانسوی‌زبان است که در پاریس منتشر می‌شود. روزنامه‏اى خبرى، سياسى و اجتماعى است كه به وقايع مهم روز اهميت بسيار مى‏دهد. اين روزنامه تا سال 1981 ميلادي طرفدار چپى‏هاى افراطى بود. اما از اين سال به بعد با آمدن "سرژژولى"[73] كه كمتر طرفدار چپ هاى افراطى است، تعادلى در مواضع اين نشريه پديد آمد. خوانندگان آن بيشتر ازجوانان طبقه مرفه وروشنفكران هستند. اين روزنامه ادعا مى‏كند مستقل است و به هيچ گروهى وابسته نيست. شمارگان روزانه اين نشريه 125113 هزار در سال 2011 بود و قیمت آن 50/1 یورو است.
 
اين روزنامه زير نظر ژان پل سارتر ، سرژ ژولي، فيليپ گاوي، و برنار لالمان و ژان كلود ورينه راه اندازي و نخستين شماره آن در 18 آوريل 1973 منتشر شد و خط مشي ان چپ افراطي بود. سرژ ژولي پس از سارتر مديريت روزنامه را بر عهده گرفت. در نخستين سال هاي دهه 1980، رويكرد سياسي ليبراسيون به چپ و سوسيال دموكراسي گرايش يافت. پرداختن اين روزنامه به آزادي ها، شيوه ساده نگاري اش، مطالبش در باره مسائل مربوط به خانواده و حاشيه نشين ها، تيترهاي گيرا، پردازش نيشدار رويدادهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي روز، به زودي كليشه مطبوعات روزانه سراسري را شكست.يا اين همه، ده سال طول كشيدتا روزنامه موانع را پشت سر بگذارد و تيراژش به صد هزار نسخه در 1984 برسد.چهار سال پس از آن، شمارگان ليبراسيون به 195 هزار نسخه در روز افزايش يافت. در 2002 يك روز پس از نخستين دور انتخابات رياست جمهوري، در صفحه نخست ليبراسيون عكسي از ژان ماري لوپن در كنار واژه ساده " نه" منتشر شد كه شمارگان آن را به 700 هزار نسخه رساند.
 
از آنجا که بسيارى از روزنامه هاى قديمى و سنتى فرانسه سال ها است كه ضرر مى دهند، بنابراین وضع به گونه ای شد كه بخش عمده اى از سهام ليبراسيون مهم ترين روزنامه ارگان چپ هاى ميانه فرانسوى به ادوارد روتچيلد، بانکدار و سرمایه دار معروف و وابسته به يكى از خاندان سلطنتى معروف اروپايى واگذار شد.  ادوارد روتچیلد 38.87 درصد سهام لیبراسیون را با یک سرمایه گذاری به دست آورد و سهامدار عمده این روزنامه شده است. کارکنان لیبراسیون 18.45 درصد سهام این روزنامه را در اختیار دارند. سرژ ژولى بنيان گذار و رئيس هيأت مديره ليبراسيون ادعا كرد مالكيت روتچيلد به هيچ وجه اعتبار روزنامه را به عنوان يك روزنامه با گرايشات چپ خدشه دار نخواهد كرد. روزنامه ليبراسيون پس از شورش هاى دانشجويى سال ۱۹۶۸ در فرانسه با همكارى روشنفكرانى چون ژان پل سارتر و ميشل فوكو شكل گرفت. كارمندان و اعضاى تحريريه ليبراسيون نيز از معامله جديد روزنامه با شاهزاده فرانسوى استقبال كرده اند. با اين حال آنها هنوز حق وتو نسبت به تصميمات مديريت را براى خود محفوظ نگاه داشته اند. رئيس فدراسيون روزنامه نگاران كه مقر آن در بروكسل است مى گويد: «حتى اگر تلاش كنيد يك مرز كاملاً شفاف بين فعاليت هاى تحريريه و منابع تجارى روزنامه برقرار كنيد باز هم خودسانسورى آرام آرام به درون تحريريه مى خزد. اين مسئله نگران كننده است زيرا باعث نابودى استقلال روزنامه خواهد شد». بالاخره سرژ ژولي در 30 ژوئن 2006 زير فشارهاي " ادوارد روتچيلد" سهامدار اصلي روزنامه،ناگزير از كناره گيري از مديريت ليبراسيون شد.[74]
 
'''4- روزنامه اومانيته[75]:''' اومانيته، ارگان رسمى حزب كمونيست فرانسه است كه در 1904 ميلادي توسط "ژان ژورس"[76] تأسيس شد و بين سال هاى 1939تا 1944 ميلادي مخفيانه منتشر مى‏شد. ميزان تيراژ آن در 1946 ميلادي در حدود 400 هزار شماره در روز بود. زندگي و محتواي اين روزنامه با زندگي حزب كمونيست فرانسه گره خورده است. از 1968 شمارگان اين روزنامه سخت كاهش يافت. با اين حال، اومانيته از معدود روزنامه هاي عقيدتي – سياسي است كه تا امروز سرپا ايستاده است. در آن زمان خواندن اومانيته به غير كمونيست ها امكان مي داد تا گزارش ها در زمينه نبردهاي اجتماعي را دنبال كنند. آنان در صفحات فرهنگي اين روزنامه، نكته ها و خبرهايي مي يافتند كه در بيشتر روزنامه ها ناديده گرفته مي شد.  آخرين آمار شمارگان اين روزنامه صبح را حدود 50 هزار ذكر مى‏كند و قیمت آن 40/1 یورو است. اين روزنامه بيشتر صفحات خود را به اخبار مربوط به مسائل كارگرى و سنديكاى C.G.T وابسته به حزب كمونيست فرانسه و مسائل اقتصادى و اجتماعى كه بر پايه اصول و عقايد اين حزب است اختصاص مى‏دهد. گفتني است انتشار اومانيته در سايه مشكلات مالي در سال 2006 سخت به خطر افتاد.
 
همه ساله به مناسبت سالگرد تأسيس روزنامه «اومانيته» در روزهای ۱۵ تا ۱۷سپتامبر جشن اومانيته برگزار می‌شود.احزاب، سازمان‌‌ها، تشکل‌های مختلف سياسی و اجتماعی از شهرهای مختلف فرانسه، بخصوص شهرها و مناطق صنعتی اطراف شهر ليل و مناطق جنوبی مانند مارسی که حزب کمونيست فرانسه از محبوبيت بيشتری برخوردار است، در اين جشن شرکت و با داير کردن غرفه‌هايی به تبليغ يا نمايش حضور خود می‌پردازند. برگزاری اين جشن بزرگ سالانه ميليون‌ها نفر را حتی از کشورهای ديگر به پاريس می‌کشاند. گروه‌‌های مختلف چپ با اجرای ‌کنسرت‌ها، سخنرانی‌ها، نمايشگاه‌‌ها و فروش کالاهای گوناگون و همچنين سرو غذاهای مختلف، ميعادگاهی برای ديدار ساليانه، بسياری از چپ‌های سابق و فعلی شده است.[77]
 
'''5- روزنامه فرانس سوار[78] :''' اين روزنامه عصر در هشتم نوامبر ‪ ۱۹۴۴ميلادي با ‪۲۵۰ هزار شمارگان منتشر ‌شد.  فرانس سوار در آغاز بجاي روزنامه "دفانس دولافرانس" يا دفاع از فرانسه به بازار آمد كه در فضايي جنگي آن روز در فرانسه جاي خاصي داشت ولي بعدها كم كم جاي مستقل خود را باز كرد و به روزنامه‌اي ملي با تيترهاي غوغا برانگيز بدل شد . اين روزنامه تحت مديريت پيرلازارف [79] مدت ها بزرگترين روزنامه فرانسه بود. به طورى كه در سال 1954 ميلادي تيراژ آن 4/1 ميليون در روز بود. سال‌هاي اوج روزنامه فرانس سوار، همان سال‌هاي دهه پنجاه و حداكثر شصت بود و از اين پس سير نزولي اين روزنامه معروف و ملي آغاز ‌شد. بحران‌هاي مالي به علاوه تشتت در مديريت داخلي و اعتراض به مدير روزنامه كم كم بالا گرفت و به مشكلي مزمن بدل شد.  مدير اسطوره‌اي اين روزنامه به نام "پير لازارف" كه جمله معروف او "فرانس سوار، يعني من" هنوز در اذهان است، تلاش كرد تا با پيوستن به كمپاني معروف انتشاراتي "هاشت" جلوي سقوط اين روزنامه را بگيرد.  فرانس سوار پس از سال‌ها جدال با مشكل و بحران بالاخره مشي خود را عوض كرد و تلاش نمود براي خواننده فرانسوي نشريه اي منتشر كند كه "عمومي" و يا "عامه پسند" لقب گرفته است! اين روزنامه اخبار وحوادث گوناگون روز را به صورت عاميانه منتشر مى‏سازد و رپرتاژهاى خود را به صورت دراماتيك، به زندگى خصوصى شخصيت هاى سياسى اختصاص مى‏دهد.فرانس سوار از ابتدا خود را گليست مى‏دانست. اين روزنامه وابسته به جناح راست است گرايش به راست
 
جامعه شناسي رسانه‌هاي مكتوب در فرانسه به ويژه بعد از جنگ جهاني دوم نشان مي‌دهد كه رويكرد سياسي وجه غالب آنهاست.  با اين همه، نشريه عامه پسندي چون فرانس سوار توانست جاي خود را در ميان مردم به خوبي باز كنند.  فرانس سوار امروزه گر چه به مشكلات مالي و بحران‌هاي حاشيه‌اي ناشي از آن دچار شده است، ولي تصميم ندارد استراتژي عوامگرايانه خود را از دست بدهد. با اين وجود مسئولان آن مي‌گويند كه قصد ندارند از مسايل سياسي و فرهنگي نيز بطور كامل دست كشيده و حساسيت آن را ناديده بگيرند.  در حال حاضر اين روزنامه با ‪ ۲۴صفحه رنگي از مجموع ‪ ۳۲صفحه منتشر می شود و تلاش مي كند تا رويدادهاي ورزشي را تا آخرين ساعت پوشش دهد.  فرانس سوار شش مركز چاپ را در شش گوشه فرانسه در نظر گرفته است تا روزنامه در سطح ملي سريع اما متنوع منتشر شود.  در حالي كه تيراژ اين روزنامه قديمي تا پيش از تعطيلي و درگيري با بحران‌هاي داخلی، از ‪ ۳۵هزار نسخه تجاوز نمي كرده است، به 77 هزار نسخه در روز در سال 2010 رسید.[80]
 
'''6- لوپاريزين[81]:''' در سال 1944 ميلادي تأسيس شد واز نظر تيراژ اولين نشريه فرانسه بود. اين روزنامه صبح ابتدا در سطح فرانسه منتشر مى‏شد، اما از سال 1960میلادی تنها اقدام به انتشار در پاريس كرد. خط سياسى اين نشريه ملى‏گرا و ضد كمونيست بود، ليكن از سال 1981میلادی ، باروى كارآمدن سوسياليست ها در زمينه مسائل سياسى به ملاحظه كارى روى آورد. تيراژ اين روزنامه كه زمانى به 800 هزار مى‏رسيد، به دليل اختلافى كه بين سنديكاى  C.G.Tو مديريت نشريه به وجود آمد، به 340 هزار نسخه كاهش يافت. پاريزين روزنامه‏اى است كه بيشتر به مسائل اجتماعى مى‏پردازد و بين كارگران مهاجر زياد خريدار دارد.
 
روزنامه لوپاريزين روز يكشنبه 22 اوت2004  شصتمين سال تاسيس خود را جشن گرفت و به اين مناسبت تعداد صفحات 4 رنگ خود را از 16 صفحه به 32 صفحه افزايش داد و همراه با روزنامه يك دي وي دي رايگان در مورد آزادي پاريس در جنگ جهاني دوم را به خريداران اهدا كرد.علاوه بر اين ، دو روزنامه اين گروه انتشاراتي لوپاريزين و اوژوردويي آن فرانس يك رشته برنامه هاي تبليغاتي را روز يكشنبه از طريق شبكه هاي تلويزيوني پخش كردند كه هدف آن شناخت بهتر مخاطبان از شماره روزهاي يكشنبه روزنامه اوژوردويي آن فرانس[82] و افزايش فروش تك شماره اي روزنامه لوپاريزين بود. مالک روزنامه لو پاریزین شرکت «اَموری»[83] است و این روزنامه در پاریس و  اطراف آن توزیع می‌شود.[84]
 
'''7- لاكروا [85]:''' لاکروا به معنی صلیب در سال 1880 ميلادي به عنوان ارگان رسمى كليساهاى فرانسه و به بهانه دفاع از كليسا در برابر حملات ضد مسيحيت تأسيس شد و به دليل قيمت ناچيز آن تعداد خوانندگانش بى‏شمار بود. اين روزنامه كاتوليك در ابتدا به صورت ماهنامه و سپس در 1883 به صورت روزانه منتشر شد، و از آغاز مي خواسته خود را نشريه اي مخالف لائيسيته نشان مي دهد و از ديد سياسي، مواضع دست راستي داشته است. لاكروا پس از جنگ جهاني دوم ، خط مشي خود را تغيير داد و به همان اندازه كه ديدگاه هاي سياسي را مطرح مي كند، به بررسي همه جريان ها از ديدگاه مذهبي ( كاتوليسيسم فرانسوي) مي پردازد.لاكروا در 1956 صليب مسيح را كه بر صفحه نخست آن نقش مي بست، حذف كرد. لاكروا، ، بزرگ‌ترين روزنامه کاتوليک فرانسه است و  با وجود آنکه براى مطالب مذهبى برترى قائل است، در مورد مسائل سياسى و اجتماعى نيز مقالات عالى و برجسته‌اى دارد . این روزنامه صبح به لحاظ گرایش ميانه رو و مايل به راست براي كاتوليك هاي فرانسه است . در زمان حاضر در حدود 110 هزار نسخه تيراژ دارد و قیمت آن 40/1 یورو است.
 
مالک لاکروا ، گروه بایارد پرس[86] ، گروه رسانه‌ای کاتولیک است که در سال 1850 تاسیس شد. این گروه، مجلاتی با رویکردهای دعوت مسیحی و نیز برخی نشریه‌های جوان‌پسند، روزنامه محلی و منطقه‌ای منتشر می‌کند. نشریه‌های آن از بیشترین نشریه‌های جوان‌پسند به شمار می‌رود.
 
'''شمارگان روزنامه هاي ملي در سال 2010'''
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|نام روزنامه
|نام روزنامه
خط ۱۵۲: خط ۱۴۷:
|
|
|28620
|28620
|}'''روزنامه هاي رايگان'''
|}
 
===='''[[روزنامه های رایگان فرانسه|روزنامه‌های رایگان]]'''====
مطبوعات روزانه فرانسه گرفتار بحرانند. يكي از عوامل اين بحران، پديد آمدن روزنامه هاي رايگان است. روزنامه هاي رايگان، سرمايه خود را يكسره با آگهي هاي بازرگاني تامين مي كنند. استراتژي توزيعي روزنامه هاي رايگان بدين گونه است كه كنار در ورودي و خروجي ايستگاه هاي مترو و دروازه دانشگاه ها و در مكان هاي پر رفت و آمد ، رايگان توزيع مي شوند. نخستين روزنامه رايگان فرانسه " مترو"[87] نام دارد كه در 18 فوريه 2002 به بازار آمد. اين روزنامه نخست در پاريس توزيع مي شد، ولي كم كم توانست در بيشتر شهر هاي بزرگ فرانسه نيز جاي پايي براي خود باز كند. هنوز يك ماه از انتشار " مترو" نگذشت كه رقيبي به نام " ون مينوت"[88] ( به معني 20 دقيقه)براي آن پيدا شد. اين روزنامه را گروه نروژي شيب ستد[89] كه پس از چندي با گروه او اِست فرانس[90] يكپارچه شد، راه اندازي كرد.  870.000 نسخه در فرانسه، که از این تعداد 510000 نسخه در پاریس توزیع می گردد. "20 دقیقه" در واقع با بيش از 2 میلیون خوانندگان، اولین جریان اصلی روزانه از نظر خوانندگان است.
مطبوعات روزانه فرانسه گرفتار بحرانند. یکی از عوامل این بحران، پدید آمدن روزنامه‌های رایگان است. روزنامه‌های رایگان، سرمایه خود را یکسره با آگهی‌های بازرگانی تامین می‌کنند. استراتژی توزیعی روزنامه‌های رایگان بدین گونه است که کنار در ورودی و خروجی ایستگاه‌های مترو و دروازه دانشگاه‌ها و در مکان‌های پر رفت و آمد، رایگان توزیع می‌شوند. نخستین روزنامه رایگان فرانسه " مترو"(Metro) نام دارد که در 18 فوریه 2002 به بازار آمد. این روزنامه نخست در پاریس توزیع می‌شد، ولی کم کم توانست در بیشتر [[شهرهای بزرگ فرانسه]] نیز جای پایی برای خود باز کند. هنوز یک ماه از انتشار " مترو" نگذشت که رقیبی به نام " ون مینوت"(20 minute) ( به معنی 20 دقیقه)برای آن پیدا شد. این روزنامه را گروه نروژی شیب ستد(Schibsted) که پس از چندی با گروه او اِست فرانس(Ouest-France) یکپارچه شد، راه‌اندازی کرد.  870.000 نسخه در فرانسه، که از این تعداد 510000 نسخه در پاریس توزیع می‌گردد. "20 دقیقه" در واقع با بیش از 2 میلیون خوانندگان، اولین جریان اصلی روزانه از نظر خوانندگان است.
 
اين روزنامه هاي رايگان ، قطعي كوچك تر از روزنامه هاي غير رايگان دارند و شمار صفحات آنها نيز كمتر است. بر پايه آمار " دفتر توزيع نشر" در سال 2005 هشتاد نشريه رايگان اعم از روزنامه ، مجله در فرانسه منتشر مي شد كه شمارگان آنها بيش از 378 ميليون نسخه بود. مطالب روزنامه هاي رايگان بيشتر اخبار خبرگزاري فرانسه است. در اين روزنامه ها، تصاوير رنگي جاي ويژه اي دارند. شمار كاركنان حرفه اي در آنها محدود است و براي نمونه نزديك به 20 نفر در ون مينوت و 5 نفر در روزنامه مترو كار مي كنند.بايد گفت كه در 2002 ميزان 80% توزيع در پاريس و حومه و 20% ديگر در شهر مارسي صورت گرفت. در حال حاضر, روزنامه‌ رايگان ون مينوت به‌طور متوسط با بيش از 2 ميليون خواننده در روز يعني به مراتب بيش از پاريزين و مترو در رأس مطبوعات اين كشور قرار دارد. آنچه امروز روزنامه هاي سراسري و منطقه اي فرانسه را دچار چالش كرده، پيدايش روزنامه هاي رايگان است.
 
'''روزنامه هاي منطقه اي و استاني'''


روزنامه هاي منطقه اي و استاني، روزنامه هايي هستند كه يك شهر، يك منطقه يا يك استان را پوشش خبري مي دهند. اين روزنامه ها در بردارنده اخبار سياسي ، فرهنگي، اجتماعي، ورزشي و اطلاعيه هاي مسئولان شهري و آگهي هاي ترحيم و تبريك است. در اين روزنامه ها اخبار سياسي ملي و بين المللي نيز در يكي دو صفحه گنجانده مي شود.
این روزنامه‌های رایگان، قطعی کوچک‌تر از روزنامه‌های غیر رایگان دارند و شمار صفحات آنها نیز کم‌تر است. بر پایه آمار " دفتر توزیع نشر" در سال 2005 هشتاد نشریه رایگان اعم از روزنامه، مجله در فرانسه منتشر می‌شد که شمارگان آنها بیش از 378 میلیون نسخه بود. مطالب روزنامه‌های رایگان بیشتر اخبار خبرگزاری فرانسه است. در این روزنامه‌ها، تصاویر رنگی جای ویژه‌ای دارند. شمار کارکنان حرفه‌ای در آنها محدود است و برای نمونه نزدیک به 20 نفر در ون مینوت و 5 نفر در روزنامه مترو کار می‌کنند.باید گفت که در 2002 میزان 80% توزیع در پاریس و حومه و 20% دیگر در شهر مارسی صورت گرفت. در حال حاضر, روزنامه‌ رایگان ون مینوت به‌طور متوسط با بیش از 2 میلیون خواننده در روز یعنی به مراتب بیش از پاریزین و مترو در رأس مطبوعات این کشور قرار دارد. آنچه امروز روزنامه‌های سراسری و منطقه‌ای فرانسه را دچار چالش کرده، پیدایش روزنامه‌های رایگان است.
===='''[[روزنامه های منطقه ای و استانی فرانسه|روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی]]'''====
روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی، روزنامه‌هایی هستند که یک شهر، یک منطقه یا یک استان را پوشش خبری می‌دهند. این روزنامه‌ها در بردارنده اخبار سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و اطلاعیه‌های مسئولان شهری و آگهی‌های ترحیم و تبریک است. در این روزنامه‌ها اخبار سیاسی ملی و بین‌المللی نیز در یکی دو صفحه گنجانده می‌شود.


وجه اشتراك مطبوعات روزانه سراسري با مطبوعات روزانه استاني در انتشار پيوسته اخبار و تفسيرهاي مربوط به رويدادهاي سياسي روز يا ديگر رويدادهاست.روزنامه هاي ملي در فرانسه و چند كشور ديگرتوزيع مي شوند و روزنامه هاي استاني ( منطقه اي) در سطح محلي، منطقه اي و استاني باقي مي مانند. اما تفاوت شان به فرم روزنامه، درونمايه، سازماندهي حرفه اي ، درآمدهاي تبليغاتي و دامنه خوانندگانشان برمي گردد. يكي رويدادهاي ملي و ديگري رويدادهاي محلي را پوشش مي دهد. برپايه آمار سازمان" دفتر توزيع نشر" در دهه 1950، روزنامه هاي سراسري غير رايگان 60% فروش را در اختيار داشتند، ولي رفته رفته روزنامه هاي محلي از نظر شمارگان و فروش روزنامه هاي سراسري را پشت سر گذاشتند.
وجه اشتراک مطبوعات روزانه سراسری با مطبوعات روزانه استانی در انتشار پیوسته اخبار و تفسیرهای مربوط به رویدادهای سیاسی روز یا دیگر رویدادهاست.روزنامه‌های ملی در فرانسه و چند کشور دیگر توزیع می‌شوند و روزنامه‌های استانی ( منطقه‌ای) در سطح محلی، منطقه‌ای و استانی باقی می‌مانند. اما تفاوت‌شان به فرم روزنامه، درونمایه، سازماندهی حرفه‌ای، درآمدهای تبلیغاتی و دامنه خوانندگانشان برمی‌گردد. یکی رویدادهای ملی و دیگری رویدادهای محلی را پوشش می‌دهد. برپایه آمار سازمان" دفتر توزیع نشر" در دهه 1950، روزنامه‌های سراسری غیر رایگان 60% فروش را در اختیار داشتند، ولی رفته رفته روزنامه‌های محلی از نظر شمارگان و فروش روزنامه‌های سراسری را پشت سر گذاشتند.


بيشتر روزنامه هاي منطقه اي و استاني وضع مناسبي ندارند و شمارگان آنها پيوسته رو به كاهش است. در 1946 شمار روزنامه هاي منطقه اي 175 عنوان بود كه اين رقم در 2005 به 67 عنوان كاهش يافت. چندي است روزنامه هاي منطقه اي و استاني بر آن شده اند كه به هم بپيوندند به گونه اي كه در هر استان تنها يك روزنامه منطقه اي منتشر شود و از اين راه خطر كاهش تيراژ از ميان برود.نقطه ضعف اين روزنامه ها، كم توجهي به گفتمان هاي سياسي ملي، ناديده گرفتن سن مخاطبان كه هر روز پير تر مي شوند،كاهش سرمايه گذاري و كمبود آگهي هاي بازرگاني و مهم تر از همه پيدايش تلويزيون هاي محلي است. امروز پرتيراژترين روزنامه فرانسه روزنامه منطقه اي" او است فرانس"[91] است كه در سال 2010 با  757115 نسخه در روز، بيشترين تيراژ را داشته است.
بیشتر روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی وضع مناسبی ندارند و شمارگان آنها پیوسته رو به کاهش است. در 1946 شمار روزنامه‌های منطقه‌ای 175 عنوان بود که این رقم در 2005 به 67 عنوان کاهش یافت. چندی است روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی بر آن شده‌اند که به هم بپیوندند به گونه‌ای که در هر استان تنها یک روزنامه منطقه‌ای منتشر شود و از این راه خطر کاهش تیراژ از میان برود.نقطه ضعف این روزنامه‌ها، کم توجهی به گفتمان‌های سیاسی ملی، نادیده گرفتن سن مخاطبان که هر روز پیرتر می‌شوند،کاهش سرمایه‌گذاری و کمبود آگهی‌های بازرگانی و مهم‌تر از همه پیدایش تلویزیون‌های محلی است. امروز پرتیراژترین روزنامه فرانسه روزنامه منطقه‌ای" او است فرانس"(Ouest-France) است که در سال 2010 با  757115 نسخه در روز، بیشترین تیراژ را داشته است.<ref>نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] ( در دست انتشار )،</ref>
 
===='''شمارگان روزنامه‌های محلی در سال 2010'''====
 
'''شمارگان روزنامه هاي محلي در سال 2010'''
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|نام نشریه
|نام نشریه
خط ۱۸۳: خط ۱۷۴:
|سوداواست
|سوداواست
|SUD OUEST
|SUD OUEST
|شهر بوردو
|[[شهر بوردو]]
|1945
|1945
|293072
|293072
خط ۲۰۱: خط ۱۹۲:
|لادوفين ليبر
|لادوفين ليبر
|LE DAUPHINE LIBÉRÉ
|LE DAUPHINE LIBÉRÉ
|شهر گرونوبل
|[[شهر گرونوبل]]
|1859
|1859
|231324
|231324
خط ۲۳۵: خط ۲۲۶:
|182416
|182416
|}
|}
== نیز نگاه کنید به ==
[[مطبوعات در چین]]؛ [[مطبوعات در کانادا]]؛ [[مطبوعات در روسیه]]؛ [[مطبوعات در کوبا]]؛ [[مطبوعات در تونس]]؛ [[مطبوعات در لبنان]]؛ [[مطبوعات در افغانستان]]؛ [[مطبوعات در سنگال]]؛ [[مطبوعات در مالی]]؛ [[مطبوعات در سودان]]؛ [[مطبوعات در ساحل عاج]]؛ [[مطبوعات در زیمبابوه]]؛ [[مطبوعات در تایلند]]؛ [[مطبوعات در اوکراین]]؛ [[مطبوعات در اسپانیا]]؛ [[مطبوعات در اردن]]؛ [[مطبوعات در اتیوپی]]؛ [[مطبوعات در سیرالئون]]؛ [[مطبوعات در قطر]] ؛[[روزنامه در ژاپن]] ؛ [[روزنامه های زیمبابوه]]؛ [[روزنامه های اردن]]؛ [[روزنامه ها در قطر]]
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۴

باید دانست فرانسه  کشوری است که مهد روزنامه‌نگاری است و سنت روشنفکری در این کشور همچنان حضوری پررنگ دارد. بیان توصیفی وضعیت مطبوعات فرانسه به دلیل پیچیدگی‌های خاص آن،چندان ساده و دور از خطا نیست.با این وجود می‌توان به صورت بسیار کلی عنوان کرد که عوامل گوناگونی منجر به ساختاری متفاوت در مطبوعات فرانسه نسبت به کشورهای دیگر اروپایی شده است. نخستین عامل به ساختار و نقش مطبوعات در جامعه فرانسه باز می‌گردد.مطبوعات (به‌خصوص روزنامه‌ها) این کشور برخلاف کشورهایی که دارای روزنامه‌های عامه پسند و تیراژ بالایی هستند، به هیچ وجه تمایل به عامه پسند شدن به معنای مرسوم ندارند. روزنامه‌های فرانسوی با توجه به مخاطب و خاستگاه طبقاتی و تئوریک خود در صدد بیان نقطه نظرات و پیام‌های برگرفته از خاستگاه یاد شده هستند. بنابراین روزنامه‌های فرانسوی با توجه به تنوع مسلکی و مرام سیاسی‌ـ اندیشه‌ای جامعه فرانسه، متنوع و متکثر هستند. (البته روزنامه‌هایی مانند «مترو» و «بیست‌دقیقه» که رویکردی عامه‌پسند دارند، آرام آرام در جامعه فرانسه مورد پذیرش قرار گرفته‌اند). نبود سیستم مناسب برای آبونمان شدن مخاطبان (مناسب از نظر اقتصادی و خدماتی ) از جمله مسائلی است که در نظام توزیع مطبوعات فرانسه کاملا مشاهده می‌شود.

دومین عامل را می‌توان شرایط و زمینه‌های فرهنگی،اجتماعی و جمعیتی فرانسه ذکر کرد. به نظر می‌رسد فرانسه‌ای که مهد و محل تولد مطبوعات دنیا بوده است، نشانه‌هایی از تحول دیگری را در این عرصه بازتاب می‌دهد که شاید برگرفته از نوعی برتری انفکاک اجتماعی بر انسجام اجتماعی ملتی باشد که رسوخ و غلبه اندیشه‌های روشنفکری دهه‌های پایانی قرن بیستم, منبع و ماخذ کنش‌ها و جنبش‌های آن بوده است. سیر نزولی تیراژ اغلب مطبوعات فرانسه به‌خصوص روزنامه‌های ملی، به گونه‌ای نشانگر فزونیِ آگاهی فردیت اجتماعی وغلبه من هویت یافته انتقادی بر هویت های متاثر از ارزش‌های دنیای مدرن (دولت ـ ملت) است. به عبارت دیگر سنت روشنگری و روشنفکری بجا مانده از قرون گذشته، وجود اندیشمندان تاثیرگذار در حوزه‌های فلسفی و علوم اجتماعی و قدرت جنبش‌های اجتماعی، به عرصه مطبوعات نیز رسوخ کرده است. این رسوخ ضمن تاثیرگذاری بر تولیدکنندگان روزنامه‌ها، بر مخاطبان نیز تاثیر گذاشته است، شک کردن به اخبار رسانه‌ها به‌خصوص اخبار ارسالی از منابع رسمی و دیرباوری از جمله ثمرات این سنت دیر پا و قدرتمند در جامعه فرانسه است.

نکته دیگر در این زمینه کاهش تیراژ روزنامه‌های ملی نسبت به روزنامه‌های محلی و منطقه‌ای است به‌طور کلی مردم فرانسه به اخبار و رویدادهای محل زندگی خویش بیشتر علاقه نشان داده‌اند بنابراین تمایل بیشتری داشته و دارند که روزنامه‌های محلی را نسبت به روزنامه‌های ملی بیشتر مطالعه کنند. تیراژ روزنامه‌های محلی بیشتر از روزنامه‌های ملی است که شاید یکی از دلایل آن به فرهنگ و روحیات فرانسویان برمی‌گردد. فرانسوی‌ها بیش از آن‌که توجه به رویدادهای ملی داشته باشند، توجه بیشتری به منطقه و محل زندگی خود دارند. بنابراین اخبار محلی برای فرانسویان از اهمیت بیشتری برخوردار است.

تنوع دیدگاه‌ها و تعدد احزاب سیاسی به همراه حضور پر رنگ نگاه طبقاتی به تمامی موضوعات و از جمله روزنامه‌ها نیز نباید نادیده گرفته شود. فرهنگ فرانسه همراه با تنوع و تکثر سیاسی است. بنابراین افراد به دنبال روزنامه‌ای هستند که نیاز فکری، سیاسی و فرهنگی‌شان را پاسخ گوید.

تفاوت دیگر به نوع کار حرفه‌ای روزنامه مربوط است. اساساً در فرانسه دو مفهوم امتیاز و انتشار از هم متمایزند. امتیاز روزنامه‌ها که دارای قیمت‌های بسیار کلانی است معمولاً میان ثروتمندان و کارخانه‌داران دست به دست می‌گردد. اما انتشار روزنامه با فاصله‌ای کاملاً مشخص از امتیازداران، از سوی روزنامه‌نگاران اداره می‌شود. این تفکیک ضمن آن‌که دارای کارکرد بوده به دلیل تفاوت دیدگاه و منافع، گهگاه منجر به تقابل هم شده است. اعتصاب‌های روزنامه‌نگاران تعدادی از روزنامه‌ها برای دستیابی به حقوق مادی و معنوی خود در طول نیمه پایانی سده بیستم نشانگر از این نکته است.

روزنامه و مجله در فرانسه ارزان نیست و تمامی افراد جامعه قدرت خرید روزنامه و یا مجله را به‌طور دائمی ندارند. به عبارت دیگر مردم فرانسه تمایل چندانی به خرید روزنامه نداشته‌اند، تمایلی که در گذر زمان نیز سیر نزولی داشته است. از لحاظ تاریخی فرهنگ خرید روزنامه در فرانسه در مقایسه با سایر کشورهای غربی نسبتا ضعیف بوده است و طبق آمار انجمن جهانی روزنامه‌ها که در پاریس مستقر است، از هزار نفر 181نفر در فرانسه ‌٣٧١ نفر در آلمان و ‌٢٧٤ نفر در آمریکا، مشترک روزنامه‌ هستند.  فرانسویان به ظاهر مقتصد هستند و بی‌جهت خرج نمی‌کنند. این نوع نگاه اقتصادی فرانسوی‌ها را می‌توان در توزیع و مصرف نشریات مشاهده کرد. به عبارت دیگر فرانسویان اصولاً کمتر روزنامه می‌خرند ولی به‌گونه‌ای جالب بسیار بیشتر از مقدار تیراژ روزنامه، آن را می‌خوانند. به عبارت دیگر تعداد خوانندگان روزنامه بسیار بالاتر از تیراژ روزنامه‌هاست. دکه‌های روزنامه‌فروشی نسبت به هر یک از مناطق شهری دارای اندازه خاصی است ولی طراحی آن به گونه‌ای است که تقریبا تمامی نشریات به‌خوبی به نمایش گذاشته می‌شود.

روزنامه‌‌نگاری در فرانسه

معنای لفظی«روزنامه‌نگار» دربرگیرنده فعالیت در مشارکت یا در تدوین یک روزنامه است. قانون، روزنامه‌نگار را«کسی می‌داند که اشتغال اصلی و منظم او که منشأ دریافت دستمزد باشد».نظام قضایی فرانسه معتقد است که اجتماع این سه شرط  یعنی الف) اشتغال اصلی ب) نظم و استمرار فعالیت ج) دستمزد برای شناسایی و قبول ماهیت روزنامه‌نگار، ضروری است. ماهیت فعالیت روزنامه‌نگاری چنین تعریف شده است: «روزنامه‌نگار با یک نشریه ادواری، به منظور خبررسانی به خوانندگان، همکاری فکری و دائمی می‌کند».سه معیار «فکری، خبررسانی، روزینه بودن» شرایط لازم برای کسب عنوان روزنامه‌نگار هستند.

حرفه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای نیست که بتوان آن را «حرفه سازمان‌یافته» یا سازمان داده شده شمرد. در عین حال، خلاقیت فکری مستتر در روزنامه‌نگاری سبب می‌شود که این پیشه یک حرفه مستقل باشد. درست است که استقلال روزنامه‌نگاران متضمن ویژگی‌هایی در زمینه‌های حرفه‌ای، اجتماعی یا مالی است، در عین حال این امر مقتضی آن بوده است که نهادهای جمعی از آن حمایت کنند تا مانع از آن شوند که توسعه این حرفه سبب تغییر ماهیت آن گردد و روزنامه‌نگار دچار انزوا شود. این سازمان جمعی در همان آغاز کار خود به صورتی کمابیش فعال ظاهر شد (کمیسیون کارت) و در زمینه قطع روابط حرفه‌ای هم خود را نشان داد (کمیسیون پرداخت غرامت)؛ و همواره صحبت از تدوین منشوری بود که بتواند بر نظم و شرایط فعالیت [روزنامه‌نگاران] نظارت داشته باشد و آن را سروسامان دهد. قانون فعالیت روزنامه‌نگار را مشروط به داشتن کارت هویت مطبوعاتی نمی‌کند. بلکه برخورداری از امتیازهای اجتماعی و مالی مستلزم داشتن کارت است، یکی از ممیزه‌های اصلی فعالیت روزنامه‌نگاری به حساب می‌آید. در قانون کار، یک کمیسیون حکمیت [متشکل از نمایندگان روزنامه‌نگاران و کارفرمایان]. معروف به «کمیسیون کارت هویت روزنامه‌نگاران حرفه‌ای» صلاحیت رسیدگی به درخواست صدور کارت هویت حرفه‌ای روزنامه‌نگاران یا تجدید و تمدید آن را دارد، که البته ذینفع حق دارد در صورت لزوم به یک کمیسیون عالی متوسل شود. به همین ترتیب، کمیسیون می‌تواند در صورتی که روزنامه‌نگار، دیگر دارای شرایط مقرر در قانون کار نباشد، کارت او را لغو کند. کمیسیون کارت هویت روزنامه‌نگاران حرفه‌ای متشکل از شانزده عضو است: هفت تن نمایندگان صاحبان و مدیران مطبوعات و خبرگزاری‌ها، یک تن نماینده مؤسسات بنگاه‌های سمعی و بصری بخش دولتی، هشت تن نمایندگان روزنامه‌نگاران اعم از بخش عمومی (دولتی) و بخش خصوصی. نمایندگان کارفرماها را شاخص‌ترین سازمان‌های مدیران مطبوعات و خبرگزاری‌ها و مؤسسات ارتباطات سمعی و بصری بخش دولتی تعیین می‌کنند. کسی که برای اول بار درخواست صدور کارت به کمیسیون می‌دهد، در تأیید درخواست خود باید چند سند مرتبط با فعالیت حرفه‌ای خود ارائه دهد. کمیسیون، پس از رسیدگی به درخواست، نظر خود را اعلام می‌کند. کارت هویت فقط یک سال اعتبار دارد، و به وسیله کمیسیون ‌‌ـ در صورتی که نظر مساعد داشته باشد ـ برای همان مدت تمدید می‌شود.

آموزش حرفه‌ای روزنامه‌نگاران، خواه ابتدایی و خواه مداوم، یک اولویت قطعی و خدشه‌ناپذیر است. به این ترتیب این حرفه دارای مراکز آموزش و شکل‌گیری خاص خود، از جمله کانون واقع در خیابان لوور در پاریس است؛ اما علاوه بر این‌ها امتیاز چند کانون دیگر را هم صادر کرده است (استراسبورگ، بوردو، تور، اکس مارسی). بالاخره این که مدت زمانی که یک روزنامه‌نگار در یک مرکز آموزشی می‌گذراند جزو سابقه کار او محسوب می‌شود.تأکید بر آموزش موجب شده است که دستیابی [به سطوح] ابتدایی [حرفه‌ای] مشروط به انجام کارآموزی حرفه‌ای دوساله باشد. و اگر شخص ذینفع ثابت کند که در یکی از آن مراکز، آموزش دیده است این مدت به یک سال کاهش می‌یابد.

در مورد حمایت اجتماعی باید گفت همه روزنامه‌نگاران حرفه‌ای به طور خودبه‌خودی و قاعده‌مند به نظام عمومی تأمین اجتماعی وابسته هستند. پوشش بیمه در اینجا پوشش مبنایی (پایه‌ای) است و موارد زیر را در بر می‌گیرد: بیماری، زایمان، مرگ، پیری، کوری، حوادث ناشی از کار. باید دانست که وابستگی به تأمین اجتماعی اجباری است حتی اگر روزنامه‌نگار از راه قرارداد به مؤسسه مطبوعاتی وابسته نباشد. در مورد بازنشستگی نیز قانون کار دو راه‌حل تشخیص می‌دهد: بازنشسته شدن به پیشنهاد (ابتکار) روزنامه‌نگار، از 60 سالگی به بعد و به شرطی که تعهدات خود را نسبت به بیمه بازنشستگی انجام داده باشد. بازنشسته کردن، اختیار ساده‌ای است که کارفرما می‌تواند از آن استفاده کند یا استفاده نکند. در این حالت روزنامه‌نگار موظف نیست که تعهدات قانونی بازنشستگی را انجام داده باشد.

سندیکاهای روزنامه‌نگاری

سندیکاهای روزنامه نگاران از تشکیلات اجتماعی است که در فرانسه با  هدف دفاع از توسعه و آزادی مطبوعات تشکیل شده‌اند. این فدراسیون‌ها تاکید دارند بر این که توسعه و آزادی مطبوعات به شرطی تحقق می‌یابد که شرایط اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به عنوان تضمینی برای کثرت‌گرایی که از اصول اساسی دموکراسی است، فراهم شود. در این شرایط فدراسیون‌ها می‌توانند با تمام امکانات قانونی خود از حقوق مطبوعات دفاع کنند.

فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه

  فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه 6 سندیکا و فدراسیون کوچک‌تر را که نمایندگان مطبوعات در فرانسه هستند به این ترتیب زیر پوشش دارد :فدراسیون ملی مطبوعات اطلاعات تخصصی,  فدراسیون مطبوعات دوره‌ای و استانی ,  سندیکای مطبوعات پاریسی ,  سندیکای تخصصی مطبوعات و مجلات ,   سندیکای مطبوعات روزانه محلی,   سندیکای مطبوعات روزانه استانی.

فدراسیون ملی مطبوعات اطلاعات تخصصی

این فدراسیون تشکیلاتی است که 1350 نشریه حرفه‌ای تخصصی را زیر نظر دارد. این فدراسیون منافع ناشران را تامین و از آنان حمایت می‌کند. کارکرد این فدراسیون از جمله فراهم کردن دسترسی به اطلاعات برای مدیریت هر نشریه و ارائه مشورت به آنها در اجرای قوانین است.

فدراسیون مطبوعات دوره‌ای و استانی

این فدراسیون 4 سندیکای زیر را تحت پوشش خود قرار دارد: 1- سندیکای ملی ناشران 2- سندیکای مطبوعات حقوقی استانی 3- سندیکای ملی مطبوعات حقوقی. 4- سندیکای مطبوعات و هفته‌نامه‌های استانی.

سندیکای مطبوعات پاریسی

این سندیکا از قدیمی‌ترین سندیکاهایی است که در بخش مطبوعات فعالیت می‌کند. برنامه این سندیکا ارائه مشاوره و دفاع از منافع مطبوعات یومیه ملی در تمام زمینه‌های اقتصادی، حقوقی و اجتماعی در رابطه با مطبوعات است.

سندیکای حرفه‌ای مجلات و مطبوعات انتقادی

این سندیکا از منافع اعضای خود در زمینه‌های اقتصادی و مالی دفاع می‌کند  و نمایندگی آنها را در دولت و قوه قضائیه و مجامع شغلی برعهده دارد.

سندیکای مطبوعات یومیه شهرستانی

این سندیکا از منافع نشریات تحت پوشش خود در دولت و مراجع قضایی دفاع می‌کند. نشریات تحت پوشش این سندیکا بیش از 4 میلیون خواننده دارد.

سندیکای مطبوعات یومیه استانی

این سندیکا از منافع حرفه‌ای روزنامه‌نگاری دفاع می‌کند. کمیسیون‌های اطلاعات, اجتماعی, فروش, تبلیغات و توسعه تحت نظر آن فعالیت می‌کنند.[۱]

روزنامه‏‌هاى فرانسه

در حال حاضر فرانسه دارای 17 عنوان روزنامه ملی است، که 7 تا از آنها با بیش از 100،000 نسخه و چهار عنوان به صورت رایگان توزیع می‌شود. در میان روزنامه‌های سراسری خبری عمومی، پاره‌ای از آنها تنها در یک زمینه خاص فعالیت می‌کنند. روزنامه‌های اکیپ، لزه کو، لاتریبون و... از جمله روزنامه‌های سراسری خبری تخصصی‌اند.  مطبوعات رایگان با فاصله زیادی نسبت به مطبوعات پولی منتشر می‌شوند. بنابراین، روزنامه‌های غیر رایگان  علاوه بر تحمل هزینه‌ها، از کسری بودجه قابل توجهی رنج می‌برند. بسیاری از مغازه‌ها و یا دکه‌های روزنامه‌فروشی در پاریس وجود دارند که در سال‌های اخیر بسته شده و مشتریان مجبورند برای خرید روزنامه، مسافت‌های طولانی را طی کنند. در اینجا نگاهی به برخی از مهم‌ترین روزنامه‌های خبری فرانسه می‌افکنیم:

لوموند

«لوموند»(Le Monde) به معناى «جهان» قدیمى‌ترین و مهم‌ترین روزنامه عصر کشور فرانسه و یکى از روزنامه‌هاى مشهور جهان است. این روزنامه فرانسوى در میان مردم فرانسه همچون سندى معتبر تلقى مى‌شود و مورد توجه و تحسین همگان قرار دارد و تنها روزنامه فرانسوى است که در کشورهایى غیر فرانسه زبان هم به آسانى قابل دسترسى است.

Hubert Beuve-Méry. برگرفته از سایت wikipedia، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/

روزنامه لوموند بنا به درخواست ژنرال شارل دوگل و به وسیله هوبر بوو مرى(Hubert Beuve-Méry)، مدیر پیشین بخش فضایی و اقتصادی انستیتو فرانسوی پراگ در 18 دسامبر 1944 تاسیس شد. ایده راه‌اندازی آن از ژنرال دوگل بود که می‌خواست در فرانسه یک ارگان مرجع، جدی و معتبر برای فراسوی مرزها وجود داشته باشد. بدین‌سان انتشار این روزنامه با کمک حکومت آسان شد. لوموند در 18 دسامبر 1944 تنها روی یک ورق بزرگ پشت و رو چاپ شد، زیرا درسایه پیامدهای جنگ، کاغذ کمیاب بود. لوموند از همان آغاز می‌خواست روزنامه‌ای مستقل باشد و بر پایه اصل بی‌طرفی کار کند.مدیریت این روزنامه از 1944 به دست ژان مری کلمبانی(Jean-Marie Colombani) بود.

روزنامه لوموند در قطع متوسط و به صورت چهار رنگ در صفحات خارجى و تک رنگ در صفحات داخلى منتشر شده و بیشتر اوقات مشتمل بر ۲۸ صفحه است. دفتر مرکزى این روزنامه در پاریس قرار دارد و منابع خبرى آن را خبرگزارى‌هاى فرانسه، رویترز و آسوشیتدپرس تشکیل مى‌دهند. مالکیت این روزنامه را گروه لاوی- لوموند(Groupe La Vie-Le Monde ) یکی از بزرگ‌ترین گروه مطبوعاتی فرانسه برعهده دارد. شمارگان روزانه لوموند، روزنامه عصر قشر روشنفکر جامعه فرانسه 324592 نسخه در روز در سال 2011 برآورد شده و قیمت آن 50/1 یورو و آخر هفته 20/3 یورو است.

روزنامه لوموند بعد از ظهرها منتشر مى‌شود ولى در محل درج تاریخ آن در صفحه اول، تاریخ روز بعد درج مى‌شود. به عنوان مثال در روز ۱۵ مارس، تاریخ روزنامه، ۱۶ مارس را نشان مى‌دهد چراکه مشترکین روزنامه، آن را یک روز پس از انتشار دریافت مى‌کنند.

لوموند در گذشته از نظر موضع‌گیرى سیاسى غالباً چپ‌گراى میانه‌رو تلقى مى‌شد اما امروزه شایسته‌تر این است که آن را از نظر جهت‌گیرى سیاسى، میانه‌رو دانست.

روزنامه لوموند از جنبه روزنامه‌نگاری همانند سازمانى آکادمیک است که در آن بیشتر روزنامه‌نگاران نه تنها در استخدام رسمى روزنامه هستند بلکه سهامداران مالى این شرکت نیز هستند و در انتخاب مدیران رده بالاتر و مدیران اجرایى ارشد، شرکت دارند.

لوموند به جز خبر، مطالب گوناگونى را از هنر و ادبیات گرفته تا ورزش و سیاست پوشش مى‌دهد اما براى بیشتر فرانسوى‌ها بخش‌هاى سیاسى و اجتماعى لوموند جذابیت بیشترى دارد. لوموند به لحاظ پرداختن به موضوعات ریشه‌اى اساساً روزنامه‌اى متعلق به قشر تحصیل‌کرده و روشنفکر است. اما این باعث نشده که این روزنامه سایر مخاطبان را از دست بدهد. توجه به مسائل اندیشه‌اى و مباحث فکرى از جمله نکات بارز این نشریه است، به گونه‌اى که لوموند در حال حاضر ماهنامه لوموند دیپلماتیک را که دربر دارنده مباحث اندیشه‌اى و مطالب تفسیرى است، منتشر مى‌کند که در سرتاسر جهان توسط روشنفکران و اندیشمندان مطالعه مى‌شود.لوموند از تاریخ ۱۹ دسامبر ۱۹۹۵ از طریق پایگاه اینترنتى خود نیز براى همگان قابل دسترسى شده است.[۲]

فیگارو

فیگارو(Le Figaro)، یکى از مهم‌ترین و قدیمى‌ترین روزنامه‌هاى صبح فرانسه و از بزرگ‌ترین روزنامه‌هاى جهان است که از نظر جهت‌گیرى سیاسى محافظه‌کار و متمایل به جناح راست و در حال حاضر تحت مالکیت شرکت سوک پرس(Socpresse)  است.

روزنامه فیگارو که به زبان فرانسه و در پاریس منتشر مى‌شود، در 1826 به دست " موریس آلوی" و یک رمان‌نویس به نام"آتیین آراگو"(Maurice Alhoy et Étienne Arago) بنیاد نهاده شد. در آغاز به صورت هفته‌نامه و در چهار صفحه به عنوان یک هفته‌نامه طنز و انتقادى منتشر شد و به همین دلیل از ابتداى تاسیس مخاطبین بسیارى پیدا کرد. این روزنامه نام خود را از شخصیت «فیگارو»در نمایشنامه‌های ازدواج فیگارو، آرایشگر شهر سویل و مادر گناهکار نوشته «پیر بو مارشه» اقتباس کرد. شعار این نمایشنامه‌ها نیز این بود:یعنی مدح چاپلوس بدون آزادى انتقاد، معنایى ندارد.

فیگارو تا سال ۱۸۵۴م به طور نامنظم و نامرتب به چاپ مى‌رسید اما در 16 نوامبر 1866 نام آن به " لو فیگارو کوتیدین" تغییر یافت و به دست " هیپولیت دوویل موسان"(Hippolyte de Villemessant) رونق گرفت و انتشار آن منظم شد و توانست بالاترین تیراژ را نسبت به سایر روزنامه‌هاى فرانسه به دست آورد. اولین شماره فیگارو در ۱۶نوامبر ۱۸۶۶میلادی با شمارگان  ۵۶ هزار نسخه به چاپ رسید. بنابراین از حالت طنز خارج شد و به صورت روزنامه به مسائل جدى‌تر پرداخت.این روزنامه خود را لیبرال می‌دانست و قصد داشت در زمینه رویدادهای سیاسی و فرهنگی فرانسه و جهان اطلاع‌رسانی کند. از 1950 مدیریت آن به " ژان پرووست"(Jean Prouvost) و پس از درگذشت او، به روبر هرسان(Robert Hersant) در 1975 سپرده شد.هرسان روزنامه را با ایجاد صفحات و ضمیمه‌های موضوعی مانند فیگارو اقتصادی، فیگارو ادبی، زندگی رسانه‌ها، و... نوسازی کرد. او همچنین نخستین کسی بود که ضمیمه‌های مجله‌ای آخر هفته با بهای مناسب را برای این روزنامه در نظر گرفت. فیگارو مگزین در 1978 به بازار آمد و سپس فیگارو مادام و فیگارو تی وی منتشر شدند. او با انتشار این مجلات موفق شد روزنامه‌ای را رونق دوباره بخشد که برخی از کارشناسان مرگ گریز ناپذیر آن را پیش‌بینی می‌کردند.

در سال ۱۹۷۵میلادی فیگارو به وسیله «روبر هرسان» خریدارى شد و در سال ۱۹۹۹ میلادی گروه کارلایل ۴۰ درصد از سهام این روزنامه را به دست آورد که بعداً آن را در سال ۲۰۰۲میلادی فروخت. از سال ۲۰۰۴میلادی تاکنون فیگارو تحت مالکیت «سرژ داسو»است. سرژ داسائو یک بازرگان و سیاستمدار محافظه کار است و اداره صنایع هواپیماسازى «هوانوردى داسو» را نیز برعهده دارد. گروه داسائو مالک چندین روزنامه و مجله مهم فرانسه از جمله اکسپرس و فیگارو است.از سوم اکتبر 2005م شکل ظاهری این روزنامه پس از سی سال تغییر کرد و عنوان روزنامه با رنگ آبی چاپ می‌شود. فیگارو در حال حاضر به موضوعات گوناگونى از جمله سیاست، فرهنگ، بین‌الملل، ورزش، سرگرمى، سینما و تلویزیون مى‌پردازد و عمدتاً در ۲۸ صفحه و به صورت رنگى در صفحات اول و آخر، تک رنگ و دو رنگ در صفحات داخل و در قطع متوسط و بر روى کاغذ کاهى منتشر مى‌شود. تیراژ این روزنامه طبق آخرین آمار در سال 2011 میلادی بالغ بر 334406 نسخه در روز است. روزنامه فیگارو داراى ضمایم زیادى با مضامین گوناگون است که مهم‌ترین آنها عبارتند از: فیگارو اقتصادى، فیگارو سرمایه‌ها، راهنماى فیگارو، فیگارو موسسات، فیگارو ادبى، فیگارو اسکاپ و مادام فیگارو. قیمت هر نسخه روزنامه از22 دسامبر 2008م از 20/1 یورو به 30/1 یورو افزایش یافت و در حال حاضر 50/1 یورو و شماره آخر هفته 50/4 یورو است. دفتر این روزنامه در ساختمان شماره 14دربولوار اُسمَن در پاریس نهم قرار دارد.[۳]

لیبراسیون

لیبراسیون(Libération) نام روزنامه فرانسوی‌زبان است که در پاریس منتشر می‌شود. روزنامه‌ه‏اى خبرى، سیاسى و اجتماعى است که به وقایع مهم روز اهمیت بسیار مى‏‌دهد. این روزنامه تا سال 1981 میلادی طرفدار چپى‌‏هاى افراطى بود. اما از این سال به بعد با آمدن "سرژژولى"(Serge July) که کم‌تر طرفدار چپ‌هاى افراطى است، تعادلى در مواضع این نشریه پدید آمد. خوانندگان آن بیشتر ازجوانان طبقه مرفه وروشنفکران هستند. این روزنامه ادعا مى‏‌کند مستقل است و به هیچ گروهى وابسته نیست. شمارگان روزانه این نشریه 125113 هزار در سال 2011 بود و قیمت آن 50/1 یورو است.

این روزنامه زیر نظر ژان پل سارتر، سرژ ژولی، فیلیپ گاوی، و برنار لالمان و ژان کلود ورینه راه‌اندازی و نخستین شماره آن در 18 آوریل 1973 منتشر شد و خط مشی آن چپ افراطی بود. سرژ ژولی پس از سارتر مدیریت روزنامه را بر عهده گرفت. در نخستین سال‌های دهه 1980، رویکرد سیاسی لیبراسیون به چپ و سوسیال دموکراسی گرایش یافت. پرداختن این روزنامه به آزادی‌ها، شیوه ساده‌نگاری‌اش، مطالبش درباره مسائل مربوط به خانواده و حاشیه‌نشین‌ها، تیترهای گیرا، پردازش نیشدار رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روز، به زودی کلیشه مطبوعات روزانه سراسری را شکست.یا این همه، ده سال طول کشید تا روزنامه موانع را پشت سر بگذارد و تیراژش به صد هزار نسخه در 1984 برسد.چهار سال پس از آن، شمارگان لیبراسیون به 195 هزار نسخه در روز افزایش یافت. در 2002 یک روز پس از نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری، در صفحه نخست لیبراسیون عکسی از ژان ماری لوپن در کنار واژه ساده " نه" منتشر شد که شمارگان آن را به 700 هزار نسخه رساند.

از آنجا که بسیارى از روزنامه‌هاى قدیمى و سنتى فرانسه سال‌ها است که ضرر مى‌دهند، بنابراین وضع به گونه‌ای شد که بخش عمده‌اى از سهام لیبراسیون مهم‌ترین روزنامه ارگان چپ‌هاى میانه فرانسوى به ادوارد روتچیلد، بانک‌دار و سرمایه‌دار معروف و وابسته به یکى از خاندان سلطنتى معروف اروپایى واگذار شد.  ادوارد روتچیلد 38.87 درصد سهام لیبراسیون را با یک سرمایه‌گذاری به دست آورد و سهامدار عمده این روزنامه شده است. کارکنان لیبراسیون 18.45 درصد سهام این روزنامه را در اختیار دارند. سرژ ژولى بنیان‌گذار و رئیس هیأت مدیره لیبراسیون ادعا کرد مالکیت روتچیلد به هیچ وجه اعتبار روزنامه را به عنوان یک روزنامه با گرایشات چپ خدشه‌دار نخواهد کرد. روزنامه لیبراسیون پس از شورش‌هاى دانشجویى سال ۱۹۶۸ در فرانسه با همکارى روشنفکرانى چون ژان پل سارتر و میشل فوکو شکل گرفت. کارمندان و اعضاى تحریریه لیبراسیون نیز از معامله جدید روزنامه با شاهزاده فرانسوى استقبال کرده‌اند. با این حال آنها هنوز حق وتو نسبت به تصمیمات مدیریت را براى خود محفوظ نگاه داشته‌اند. رئیس فدراسیون روزنامه‌نگاران که مقر آن در بروکسل است مى‌گوید: «حتى اگر تلاش کنید یک مرز کاملاً شفاف بین فعالیت‌هاى تحریریه و منابع تجارى روزنامه برقرار کنید باز هم خودسانسورى آرام آرام به درون تحریریه مى‌خزد. این مسئله نگران‌کننده است زیرا باعث نابودى استقلال روزنامه خواهد شد». بالاخره سرژ ژولی در 30 ژوئن 2006 زیر فشارهای " ادوارد روتچیلد" سهامدار اصلی روزنامه،ناگزیر از کناره‌گیری از مدیریت لیبراسیون شد.[۴]

روزنامه اومانیته
روزنامه L'Humanité. برگرفته از سایت wikipedia، قابل بازیابی از https://en.wikipedia.org/

اومانیته(L'Humanité)، ارگان رسمى حزب کمونیست فرانسه است که در 1904 میلادی توسط "ژان ژورس"(Jean Jaurès) تأسیس شد و بین سال‌هاى 1939تا 1944 میلادی مخفیانه منتشر مى‏‌شد. میزان تیراژ آن در 1946 میلادی در حدود 400 هزار شماره در روز بود. زندگی و محتوای این روزنامه با زندگی حزب کمونیست فرانسه گره خورده است. از 1968 شمارگان این روزنامه سخت کاهش یافت. با این حال، اومانیته از معدود روزنامه‌های عقیدتی – سیاسی است که تا امروز سرپا ایستاده است. در آن زمان خواندن اومانیته به غیر کمونیست‌ها امکان می‌داد تا گزارش‌ها در زمینه نبردهای اجتماعی را دنبال کنند. آنان در صفحات فرهنگی این روزنامه، نکته‌ها و خبرهایی می‌یافتند که در بیشتر روزنامه‌ها نادیده گرفته می‌شد.  آخرین آمار شمارگان این روزنامه صبح را حدود 50 هزار ذکر مى‏‌کند و قیمت آن 40/1 یورو است. این روزنامه بیشتر صفحات خود را به اخبار مربوط به مسائل کارگرى و سندیکاى C.G.T وابسته به حزب کمونیست فرانسه و مسائل اقتصادى و اجتماعى که بر پایه اصول و عقاید این حزب است اختصاص مى‌‏دهد. گفتنی است انتشار اومانیته در سایه مشکلات مالی در سال 2006 سخت به خطر افتاد.

همه ساله به مناسبت سالگرد تأسیس روزنامه «اومانیته» در روزهای ۱۵ تا ۱۷سپتامبر جشن اومانیته برگزار می‌شود.احزاب، سازمان‌‌ها، تشکل‌های مختلف سیاسی و اجتماعی از شهرهای مختلف فرانسه، بخصوص شهرها و مناطق صنعتی اطراف شهر لیل و مناطق جنوبی مانند مارسی که حزب کمونیست فرانسه از محبوبیت بیشتری برخوردار است، در این جشن شرکت و با دایر کردن غرفه‌هایی به تبلیغ یا نمایش حضور خود می‌پردازند. برگزاری این جشن بزرگ سالانه میلیون‌ها نفر را حتی از کشورهای دیگر به پاریس می‌کشاند. گروه‌‌های مختلف چپ با اجرای ‌کنسرت‌ها، سخنرانی‌ها، نمایشگاه‌‌ها و فروش کالاهای گوناگون و همچنین سرو غذاهای مختلف، میعادگاهی برای دیدار سالیانه، بسیاری از چپ‌های سابق و فعلی شده است.[۵]

روزنامه فرانس سوار

روزنامه فرانس سوار(France-Soir)، این روزنامه عصر در هشتم نوامبر ‪ ۱۹۴۴میلادی با ‪۲۵۰ هزار شمارگان منتشر ‌شد.  فرانس سوار در آغاز به جای روزنامه "دفانس دولافرانس" یا دفاع از فرانسه به بازار آمد که در فضایی جنگی آن روز در فرانسه جای خاصی داشت ولی بعدها کم کم جای مستقل خود را باز کرد و به روزنامه‌ای ملی با تیترهای غوغا برانگیز بدل شد. این روزنامه تحت مدیریت پیرلازارف (Pierre Lazareff

مدت‌ها بزرگ‌ترین روزنامه فرانسه بود. به طورى که در سال 1954 میلادی تیراژ آن 4/1 میلیون در روز بود. سال‌های اوج روزنامه فرانس سوار، همان سال‌های دهه پنجاه و حداکثر شصت بود و از این پس سیر نزولی این روزنامه معروف و ملی آغاز ‌شد. بحران‌های مالی به علاوه تشتت در مدیریت داخلی و اعتراض به مدیر روزنامه کم کم بالا گرفت و به مشکلی مزمن بدل شد.  مدیر اسطوره‌ای این روزنامه به نام "پیر لازارف" که جمله معروف او "فرانس سوار، یعنی من" هنوز در اذهان است، تلاش کرد تا با پیوستن به کمپانی معروف انتشاراتی "هاشت" جلوی سقوط این روزنامه را بگیرد.  فرانس سوار پس از سال‌ها جدال با مشکل و بحران بالاخره مشی خود را عوض کرد و تلاش نمود برای خواننده فرانسوی نشریه‌ای منتشر کند که "عمومی" و یا "عامه پسند" لقب گرفته است! این روزنامه اخبار وحوادث گوناگون روز را به صورت عامیانه منتشر مى‌‏سازد و رپرتاژهاى خود را به صورت دراماتیک، به زندگى خصوصى شخصیت‌هاى سیاسى اختصاص مى‌‏دهد.فرانس سوار از ابتدا خود را گلیست مى‏‌دانست. این روزنامه وابسته به جناح راست است گرایش به راست

جامعه‌شناسی رسانه‌های مکتوب در فرانسه به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که رویکرد سیاسی وجه غالب آنهاست.  با این همه، نشریه عامه پسندی چون فرانس سوار توانست جای خود را در میان مردم به خوبی باز کنند.  فرانس سوار امروزه گر چه به مشکلات مالی و بحران‌های حاشیه‌ای ناشی از آن دچار شده است، ولی تصمیم ندارد استراتژی عوام‌گرایانه خود را از دست بدهد. با این وجود مسئولان آن می‌گویند که قصد ندارند از مسائل سیاسی و فرهنگی نیز بطور کامل دست کشیده و حساسیت آن را نادیده بگیرند.  در حال حاضر این روزنامه با ‪ ۲۴صفحه رنگی از مجموع ‪ ۳۲صفحه منتشر می‌شود و تلاش می‌کند تا رویدادهای ورزشی را تا آخرین ساعت پوشش دهد.  فرانس سوار شش مرکز چاپ را در شش گوشه فرانسه در نظر گرفته است تا روزنامه در سطح ملی سریع اما متنوع منتشر شود.  در حالی که تیراژ این روزنامه قدیمی تا پیش از تعطیلی و درگیری با بحران‌های داخلی، از ‪ ۳۵هزار نسخه تجاوز نمی‌کرده است، به 77 هزار نسخه در روز در سال 2010 رسید.[۶]

لوپاریزین

لوپاریزین(Le Parisien)، در سال 1944 میلادی تأسیس شد و از نظر تیراژ اولین نشریه فرانسه بود. این روزنامه صبح ابتدا در سطح فرانسه منتشر مى‏‌شد، اما از سال 1960میلادی تنها اقدام به انتشار در پاریس کرد. خط سیاسى این نشریه ملى‌‏گرا و ضد کمونیست بود، لیکن از سال 1981میلادی، باروى کارآمدن سوسیالیست‌ها در زمینه مسائل سیاسى به ملاحظه‌کارى روى آورد. تیراژ این روزنامه که زمانى به 800 هزار مى‌‏رسید، به دلیل اختلافى که بین سندیکاى  C.G.Tو مدیریت نشریه به وجود آمد، به 340 هزار نسخه کاهش یافت. پاریزین روزنامه‌ه‏اى است که بیشتر به مسائل اجتماعى مى‌‏پردازد و بین کارگران مهاجر زیاد خریدار دارد.

روزنامه لوپاریزین روز یکشنبه 22 اوت2004  شصتمین سال تاسیس خود را جشن گرفت و به این مناسبت تعداد صفحات 4 رنگ خود را از 16 صفحه به 32 صفحه افزایش داد و همراه با روزنامه یک دی وی دی رایگان در مورد آزادی پاریس در جنگ جهانی دوم را به خریداران اهدا کرد.علاوه بر این، دو روزنامه این گروه انتشاراتی لوپاریزین و اوژوردویی آن فرانس یک رشته برنامه‌های تبلیغاتی را روز یکشنبه از طریق شبکه‌های تلویزیونی پخش کردند که هدف آن شناخت بهتر مخاطبان از شماره روزهای یکشنبه روزنامه اوژوردویی آن فرانس(Aujourd'hui en France) و افزایش فروش تک شماره‌ای روزنامه لوپاریزین بود. مالک روزنامه لو پاریزین شرکت «اَموری» (le groupe Amaury ) است و این روزنامه در پاریس و  اطراف آن توزیع می‌شود.[۷]

لاکروا

لاکروا(La Croix) به معنی صلیب در سال 1880 میلادی به عنوان ارگان رسمى کلیساهاى فرانسه و به بهانه دفاع از کلیسا در برابر حملات ضد مسیحیت تأسیس شد و به دلیل قیمت ناچیز آن تعداد خوانندگانش بى‏‌شمار بود. این روزنامه کاتولیک در ابتدا به صورت ماهنامه و سپس در 1883 به صورت روزانه منتشر شد، و از آغاز می‌خواسته خود را نشریه‌ای مخالف لائیسیته نشان می‌دهد و از دید سیاسی، مواضع دست راستی داشته است. لاکروا پس از جنگ جهانی دوم، خط مشی خود را تغییر داد و به همان اندازه که دیدگاه‌های سیاسی را مطرح می‌کند، به بررسی همه جریان‌ها از دیدگاه مذهبی ( کاتولیسیسم فرانسوی) می‌پردازد.لاکروا در 1956 صلیب مسیح را که بر صفحه نخست آن نقش می‌بست، حذف کرد. لاکروا،، بزرگ‌ترین روزنامه کاتولیک فرانسه است و  با وجود آنکه براى مطالب مذهبى برترى قائل است، در مورد مسائل سیاسى و اجتماعى نیز مقالات عالى و برجسته‌اى دارد. این روزنامه صبح به لحاظ گرایش میانه‌رو و مایل به راست برای کاتولیک‌های فرانسه است. در زمان حاضر در حدود 110 هزار نسخه تیراژ دارد و قیمت آن 40/1 یورو است.

مالک لاکروا، گروه بایارد پرس(groupe Bayard Presse)، گروه رسانه‌ای کاتولیک است که در سال 1850 تاسیس شد. این گروه، مجلاتی با رویکردهای دعوت مسیحی و نیز برخی نشریه‌های جوان‌پسند، روزنامه محلی و منطقه‌ای منتشر می‌کند. نشریه‌های آن از بیشترین نشریه‌های جوان‌پسند به شمار می‌رود.

شمارگان روزنامه‌های ملی در سال 2010
نام روزنامه نام لاتین شروع انتشار شمارگان
لو فيگارو LE FIGARO 1854 316732
اكيپ L’ÉQUIPE 1946 302147
لوموند LE MONDE 1944 286348
اوژوقدوئی آن فرانس AUJOURD’HUI EN France (1) 169227
لزاكو LES ÉCHOS 1908 115706
لیبراسیون LIBÉRATION 1973 113099
لاكروآ LA CROIX 1883 94439
فرانس سوآر France-SOIR (2) 1944 74531
لاتريبون LA TRIBUNE 1825 68813
پاری تورف PARIS TURF 56452
اومانيته L’HUMANITÉ 1904 48118
پاری کورس PARIS COURSES (3) 28620

روزنامه‌های رایگان

مطبوعات روزانه فرانسه گرفتار بحرانند. یکی از عوامل این بحران، پدید آمدن روزنامه‌های رایگان است. روزنامه‌های رایگان، سرمایه خود را یکسره با آگهی‌های بازرگانی تامین می‌کنند. استراتژی توزیعی روزنامه‌های رایگان بدین گونه است که کنار در ورودی و خروجی ایستگاه‌های مترو و دروازه دانشگاه‌ها و در مکان‌های پر رفت و آمد، رایگان توزیع می‌شوند. نخستین روزنامه رایگان فرانسه " مترو"(Metro) نام دارد که در 18 فوریه 2002 به بازار آمد. این روزنامه نخست در پاریس توزیع می‌شد، ولی کم کم توانست در بیشتر شهرهای بزرگ فرانسه نیز جای پایی برای خود باز کند. هنوز یک ماه از انتشار " مترو" نگذشت که رقیبی به نام " ون مینوت"(20 minute) ( به معنی 20 دقیقه)برای آن پیدا شد. این روزنامه را گروه نروژی شیب ستد(Schibsted) که پس از چندی با گروه او اِست فرانس(Ouest-France) یکپارچه شد، راه‌اندازی کرد.  870.000 نسخه در فرانسه، که از این تعداد 510000 نسخه در پاریس توزیع می‌گردد. "20 دقیقه" در واقع با بیش از 2 میلیون خوانندگان، اولین جریان اصلی روزانه از نظر خوانندگان است.

این روزنامه‌های رایگان، قطعی کوچک‌تر از روزنامه‌های غیر رایگان دارند و شمار صفحات آنها نیز کم‌تر است. بر پایه آمار " دفتر توزیع نشر" در سال 2005 هشتاد نشریه رایگان اعم از روزنامه، مجله در فرانسه منتشر می‌شد که شمارگان آنها بیش از 378 میلیون نسخه بود. مطالب روزنامه‌های رایگان بیشتر اخبار خبرگزاری فرانسه است. در این روزنامه‌ها، تصاویر رنگی جای ویژه‌ای دارند. شمار کارکنان حرفه‌ای در آنها محدود است و برای نمونه نزدیک به 20 نفر در ون مینوت و 5 نفر در روزنامه مترو کار می‌کنند.باید گفت که در 2002 میزان 80% توزیع در پاریس و حومه و 20% دیگر در شهر مارسی صورت گرفت. در حال حاضر, روزنامه‌ رایگان ون مینوت به‌طور متوسط با بیش از 2 میلیون خواننده در روز یعنی به مراتب بیش از پاریزین و مترو در رأس مطبوعات این کشور قرار دارد. آنچه امروز روزنامه‌های سراسری و منطقه‌ای فرانسه را دچار چالش کرده، پیدایش روزنامه‌های رایگان است.

روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی

روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی، روزنامه‌هایی هستند که یک شهر، یک منطقه یا یک استان را پوشش خبری می‌دهند. این روزنامه‌ها در بردارنده اخبار سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و اطلاعیه‌های مسئولان شهری و آگهی‌های ترحیم و تبریک است. در این روزنامه‌ها اخبار سیاسی ملی و بین‌المللی نیز در یکی دو صفحه گنجانده می‌شود.

وجه اشتراک مطبوعات روزانه سراسری با مطبوعات روزانه استانی در انتشار پیوسته اخبار و تفسیرهای مربوط به رویدادهای سیاسی روز یا دیگر رویدادهاست.روزنامه‌های ملی در فرانسه و چند کشور دیگر توزیع می‌شوند و روزنامه‌های استانی ( منطقه‌ای) در سطح محلی، منطقه‌ای و استانی باقی می‌مانند. اما تفاوت‌شان به فرم روزنامه، درونمایه، سازماندهی حرفه‌ای، درآمدهای تبلیغاتی و دامنه خوانندگانشان برمی‌گردد. یکی رویدادهای ملی و دیگری رویدادهای محلی را پوشش می‌دهد. برپایه آمار سازمان" دفتر توزیع نشر" در دهه 1950، روزنامه‌های سراسری غیر رایگان 60% فروش را در اختیار داشتند، ولی رفته رفته روزنامه‌های محلی از نظر شمارگان و فروش روزنامه‌های سراسری را پشت سر گذاشتند.

بیشتر روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی وضع مناسبی ندارند و شمارگان آنها پیوسته رو به کاهش است. در 1946 شمار روزنامه‌های منطقه‌ای 175 عنوان بود که این رقم در 2005 به 67 عنوان کاهش یافت. چندی است روزنامه‌های منطقه‌ای و استانی بر آن شده‌اند که به هم بپیوندند به گونه‌ای که در هر استان تنها یک روزنامه منطقه‌ای منتشر شود و از این راه خطر کاهش تیراژ از میان برود.نقطه ضعف این روزنامه‌ها، کم توجهی به گفتمان‌های سیاسی ملی، نادیده گرفتن سن مخاطبان که هر روز پیرتر می‌شوند،کاهش سرمایه‌گذاری و کمبود آگهی‌های بازرگانی و مهم‌تر از همه پیدایش تلویزیون‌های محلی است. امروز پرتیراژترین روزنامه فرانسه روزنامه منطقه‌ای" او است فرانس"(Ouest-France) است که در سال 2010 با  757115 نسخه در روز، بیشترین تیراژ را داشته است.[۸]

شمارگان روزنامه‌های محلی در سال 2010

نام نشریه نام لاتین محل انتشار شروع انتشار شمارگان
او است فرانس OUEST-FRANCE شهر رن 1944 757115
سوداواست SUD OUEST شهر بوردو 1945 293072
لو پاریزین LE PARISIEN (1) پاریس 290785
لاووآ دو نور LA VOIX DU NORD شهر ليل 1944 265173
لادوفين ليبر LE DAUPHINE LIBÉRÉ شهر گرونوبل 1859 231324
لوپروگره LE PROGRÈS ليون 1945 207270
لو تله گرام LE TÉLÉGRAMME 204770
لانوول LA NOUVELLE RÉPUBLIQUE DU CENTRE-OUEST تور 1944 188381
لا مونتانی LA MONTAGNE كلرمون فران 1919 187836
لادپش دو ميدي LA DÉPÊCHE DU MIDI تولوز 1870 182416

نیز نگاه کنید به

مطبوعات در چین؛ مطبوعات در کانادا؛ مطبوعات در روسیه؛ مطبوعات در کوبا؛ مطبوعات در تونس؛ مطبوعات در لبنان؛ مطبوعات در افغانستان؛ مطبوعات در سنگال؛ مطبوعات در مالی؛ مطبوعات در سودان؛ مطبوعات در ساحل عاج؛ مطبوعات در زیمبابوه؛ مطبوعات در تایلند؛ مطبوعات در اوکراین؛ مطبوعات در اسپانیا؛ مطبوعات در اردن؛ مطبوعات در اتیوپی؛ مطبوعات در سیرالئون؛ مطبوعات در قطر ؛روزنامه در ژاپن ؛ روزنامه های زیمبابوه؛ روزنامه های اردن؛ روزنامه ها در قطر

کتابشناسی

  1. نگاهی به فرانسه ، دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ، 1384،ص 75
  2. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_monde
  3. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_Figaro
  4. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Lib%C3%A9ration_(journal)
  5. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Humanit%C3%A9_(journal)
  6. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/France_soir
  7. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_Parisien
  8. نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،