اسلام و مسلمانان سریلانکا: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « ='''4-2. مسلمانان'''= حدود قرن پانزده میلادی تجار مسلمان و عرب بر جادهها و راههای تجاری دریاها در اقیانوس هند و جنوب شرق آسیا مسلط شدند. بعضی از آنها در سواحل هند و سریلانکا اقامت گزیدند، با زنان محلی ازدواج کردند و به زبان تامیلی مخلوط با لغ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==== [[اسلام و مسلمانان سریلانکا|مسلمانان]] ==== | |||
حدود قرن پانزده میلادی تجار مسلمان و عرب بر جادهها و راههای تجاری دریاها در اقیانوس هند و جنوب شرق آسیا مسلط شدند. بعضی از آنها در سواحل هند و سریلانکا اقامت گزیدند، با زنان محلی ازدواج کردند و به زبان تامیلی مخلوط با لغات عربی محاوره داشتند. خانوادههای آنان نیز پیرو اسلام شده و به قوانین اسلام پایبندی داشتند، ضمن این که با برخی از آداب و رسوم ازدواج و فرهنگ محلی خانواده نیز کنار می آمدند. در قرن شانزدهم زمانی که پرتقالیها کنترل راهها را در دست گرفتند، آزار و اذیت مسلمانان آغاز کردند. مسلمانان برای در امان ماندن از مزاحمت آنها به ارتفاعات مرکزی و یا به سواحل شرقی جزیره مهاجرت کردند. رشد آگاهیهای طی دو قرن اخیر بر جامعه مسلمان این سرزمین تاثیر داشته است. تمایل به درک ریشههای عربی جامعه، تاکید بر فراگیری زبان عربی برای فهم قرآن و دایر کردن مدارس اسلامی برای بچههای مسلمان از نشانههای بازگشت مسلمانان سریلانکا به اسلام است. آیا مسلمانان باید حقوق و قوانین اسلامی و شریعت مستقل خود را داشته باشند یا نه سئوالی است که همچنان مطرح است. بارها دولت برای ساماندهی قوانین و مقررات ازوداج و ارث (احوال شخصیه) مسلمانان حرکت های عجولانه را انجام داده است. برای پرهیز از به حاشیه رانده شدن مسلمانان در دهه 1980 دولت دفتر امور دینی و فرهنگی مسلمانان را تاسیس کرد<ref>sri lanka society, islam. (n.d.). Retrieved from<nowiki/>http://www.photius.com/countries/sri_lanka/society/sri_lanka_society_islam.html</ref>. | |||
سیلان قدیم مقصد بسیاری از سیاحان و مهاجران بوده است. بنا بر روایتی اولین از گروه مسلمانان که به سیلان وارد شدند خانوادههایی از بنی هاشم بودند که در اوایل قرن هشتم میلادی به وسیله خلافت ظالم عبدالملک مروان از فرات (عراق) رانده شدند. آن ها به طرف جنوب حرکت کرده و در منطقه "کنکان(Concan)" در جنوب شبه جزیره هند، در جزیره سیلان و در “ملکا”(Malacca) سکونت گزیدند. گروهی از آنان که به سیلان آمدند هشت سکونتگاه قابل ملاحظه را در شمالشرق، شمال، و ساحل غربی جزیره شکل دادند و گروههای کوچکتری در ترینکومالی، جفنا، کلمبو، بربرین و گاله(Jaffna, Colombo, barbareen, and Galle) مستقر شدند. بنا بر این منطقی به نظر میآید که اعراب مسلمان حدود قرن هفتم و هشتم میلا دی به سیلان آمدهاند. حتی پیش از اسلام نیز گروهی از اعراب در سیلان زندگی میکردهاند. مسلمانان امروز سریلانکایی را میتوان به دو گروه کوچکتر مورو و مالایی(Moors and Malays) دسته بندی کرد. نام مورو را پرتقالیهای استعمارگر بر روی مسلمانان نهادند. مالاییها مسلمانانی هستند که از جزیره جاوه کالزی به این سرزمین آمدند و به لحاظ ظاهری و زبانی (که مخلوطی از زبان مالایی و لهجه محلی است) با موروها متفاوتند. مسلمانان در برابر استعمارگران و اشغالگران هلندی و پرتغالی و سپس انگلیسی (قرن 18) به خوبی مقاومت و به رغم با فشارها و محدودیت های مذهبی، سیاسی و اقتصادی، فرهنگ و مذهب خویش را حفظ کردند. اگر چه آنان از جامعه بزرگ اسلامی جدا افتاده بودند، اما با همگرایی و همچنین ارتباط با مسلمانان هند توانستند، هویت خویش را حفظ کنند؛ هر چند از فرهنگ هندوئیزم تاثیر پذیرفته و نسبت به بعضی از آداب رسوم غیر اسلامی (مانند رسم دوری در ازدواج) به شدت پایبند هستند. در عرصههای اقتصادی و سیاسی مسلمانان همیشه نقش مهمی ایفا کرده و به عنوان یک اقلیت مهم در میان احزاب سیاسی پیوسته سرنوشت ساز بودهاند. | |||
در حالی که تامیلها تلاش دارند مسلمانان را تامیل نژاد و بخشی از جامعه و تاریخ تامیل معرفی کنند، دولت مسلمانان را از نژاد اعراب مهاجر و مستقل از تامیل ها می داند<ref>Perera, S. (1955 ). ''History of Ceylon (text book, Vol. 1).'' Colombo : The Associated Newspapers of Ceylon Ltd.</ref>. نخستین نوشته تاریخی که از حضور اعراب در سیلان مطلبی عنوان کرده ماهاواناسا(تاریخ باستان سریلانکا) راجع به حکومت پاندوکابهایا که می نویسد این پادشاه در منطقه "آنورادهاپورا(Anuradhapura)" زمینی را به یوناس (مسلمین(Yonas)) داد. با سقوط امپراطوری روم در قرن سوم میلاد، حضور آنان در میدان تجارت نیز پایان یافت و اعراب و پارسیان به سرعت این خلاء را پر کردند و در بنادر مختلف حاضر شدند. پس از فتح ایران، [[سوریه]] و مصر، اعراب کنترل ایستگاهها و بنادر مهم میان شرق و غرب را بدست گرفتند. بعضی حضور اعراب در سریلانکا و سوماتارا را در قرن اول میلاد تخمین زدهاند<ref>(Silvas, 1977 , p. 50). </ref>. | |||
در | در حدود قرن هشتم پس از میلاد مسلمانان جوامعی را در بنادر هند، سیلان و شرق آسیا شکل دادند. سنگ نوشتههایی که در بنادر کلمبو، ترینکو[[مالی]] و جزیره پولیانتیوو(Puliantivu) کشف شده حضور مسلمانان را در این بنادر گواهی میکند. بخش منّار(Mannerer) که اسلام در آن جا گسترش یافته بسیار شبیه منطقه ساحلی مالابار(Malabar) هندوستان است. بر پایه روایتی مسلمانانی که در مالابار زندگی میکردند برای زیارت جای پای حضرت آدم (ع) پیوسته از بندر کرانگانور(Cranganore) به سریلانکا و به مقصد قله قدمگاه حضرت آدم (ع)(Adams Peak) که تا به امروز نیز به همین نام شهرت دارد، سفر میکردند. جهانگرد معروف مسلمان [[ابن بطوطه]] (قرن 14) حقایق فراوانی را در باره نفوذ مسلمانان در سریلانکا در سفرنامهاش ثبت کرده است. | ||
در اواخر قرن هفتم میلاد جمعی از تجار مسلمانان که در سیلان مستقر شده بودند. از آن پی گروههای زیادی از تجار مسلمانان که تحت تاثیر روایات مربوط به قدمگاه حضرت آدم (ع) قرار گرفته و مجذوب برخورد گرم حکام محلی شده بودند در این جزیره رحل اقامت انداختند. بیشتر آنان در مناطق ساحلی در صلح و کامیابی به سر میبردند و در عین این که با مردم سیلان روابط تجاری و فرهنگی را داشتند با بغداد و سایر شهرهای مسلمانان نیز در تماس بودند .<ref>Abeyasinghe, T. (1966). ''Portuguese Rule in Ceylon, 1594-1612.'' Colombo: Lake House Investments Ltd</ref> | |||
علل مختلفی باعث رشد جمعیت مسلمان در [[سریلانکا]] بود. سینهالیها بیشتر تمایل به کشاورزی و دامداری داشتند و کمتر به تجارت میپرداختند، بنا بر این عرصه تجارت برای ورود مسلمانان کاملا باز بود. پادشاهان سینهالی نیز از اقامت مسلمانان در سریلانکا ارزیابی مثبتی داشتند، چرا که تماسهای سیاسی و تجاری فرامرزی و با آن سوی دریاها منافع بسیاری را عاید کشور می کرد. ضمن این که بردباری مذهبی مردم محلی نیز نقش حیاتی در اقامت همیشگی مسلمانان در سیلان داشته است. این طور به نظر می رسد که بسیاری از مسلمانانی که در این جزیره مستقر شده اند زنان مجرد بوده و با مسلمان کردن زنان سینهالی یا تامیل با آنها ازدواج کردهاند. علت این که اکثر مسلمانان به زبان تامیل صحبت میکنند شاید این باشد که شرکای تجاری آنان در بنادر جنوب هند تامیل زبان بودند و آنان این زبان را به خاطر سهولت کار تجاری خودشان انتخاب کرده بودند. البته دلیل دیگر آن نیز می تواند تماس آنان با برادران مسلمانشان در تامیل جنوب هندوستان باشد. بنا بر عقیده بعضی تمامی مسلمانان در سال 1024 میلادی نخست در بخش کلوتارا(Kalutara) در بیرولّا(Beruwela) در جنوب غربی سریلانکا در مستقر شدند. آموزههای اسلام در باره برابری انسانها با یکدیگر توجه جوامع نجسها و طبقات پایین تامیل ها را به خود جلب و باعث گرویدن آنان به اسلام شد. | |||
در | بنا بر برخی از نوشته های تاریخی در مقطعی از تاریخ (قرن 14) این کشور یک حاکم مسلمان به نام وثیمی راجا(Vathimi Raja) نیز داشته و در استان شمال مرکزی کورناگله حکومت میکرده است. مورخین جدید بنا به هر دلیل این واقعیت را از تاریخ کشور حذف کردهاند. وثیمی راجا پسر بهووانکا باهو اول (Bhuvaneka Bahu I) از همسر مسلمان او است. این زن دختر یکی از فرماندهان بوده است. پسر سینهالی پادشاه و وارث بلافصل تاج و تخت به نام پندیتا پاراکراما باهو سوم(Pandita Parakrama Bahu III) تاجگذاری کرد. وی برای این که خیالش از بابت رقیب نداشتن در پادشاهی راحت باشد دستور داد تا چشمان برادر ناتنی خودش وثیمی راجا را کور کنند. نویسنده کتاب تاریخ باستان سیلان(ماهاوانسانا(Mahavansa)) این واقعه ننگین را در تاریخش ذکر نکرده است. ابن بطوطه که در سال 1344 میلادی در جزیره سیلان بوده با وثیمی راجای کور (بهووانکا باهو دوم یا النگرکنار(Bhuvaneka Bahu II al-Langar-Konar or Al-Konar) یعنی حاکم لانکا) ملاقات کرده است. فرزند وثیمی به نام پاراکراما باهو دوم(Parakrama Bahu II (Alakeshwara II)) نیز مسلمان بود. این سلسله پادشاهی مسلمان در سال 1410 به پایان رسید. اگر چه همه پادشاهان این سلسله ممکن است مسلمان نبوده باشند، اما این که اسامی آنان روی سنگ نبشته در طول حدودا یکصد سال پیشوند سری سانگها بودهی (پیرو بودا) را ندارد، میتواند نشانگر این باشد که آنها بودایی نبودند. بعلاوه ابن بطوطه نوشته او در این زمان حاکم مسلمانی به نام جالاستی را دیده که با یک پادگان متشکل از 500 نیروی مراکشی شهر کلمبو را اداره میکرده است. با این که مسلمانان گاهی حاکم بودهاند و با این که ربانشان تامیل است، تاریخ گواهی میدهد که مسلمان با سینهالیها روابط نزدیکتری داشته و حتی در قرن چهاردهم روابطشان با پادشاهان سینهالی قویتر نیز شده و در کنار سینهالی ها طی یکصد سال با گسترش قلمرو حاکمیت پادشاهی تامیل و نفوذ آن در دریا مقابله کردند<ref name=":02">رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ [[سریلانکا]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref>. | ||
در | ===== مسلمانان مالایی ===== | ||
آغاز حضور جدی مسلمانان مالایی (ملَی(Malays)) در [[سریلانکا]] از قرن سیزدهم است. در سال 1247 میلادی چندرا بهانو پادشاه منطقه ناخون سری دهامّارات در ایستوس کرا از جزیره مالزی با سربازان مالایی به سریلانکا حمله کرد. او تصمیم داشت تا مجسمه بودا را از پادشاهی سینهالی بستاند. او در حمله دومش به سیلان سربازانی از هندوستان را نیز با خود همراه کرد. در قرن سیزدهم چندرا بهانو برای پنجاه سال بر شمال سیلان حکومت راند. در سال 1709 هلندیهای استعمارگر پادشاه جزیره جاوا "سوزانا مانگکورات ماس(Susana Mangkurat Mas)" را با تمامی بستگان و خدمه و همراهانش به سریلانکا تبعید کردند و به دنبال آن در سال 1723 نیز چهل و چهار تن از شاهزاده ها و شخصیت های مهم که در جنگ باتاویا(Batavia) از شکست خورده و تسلیم شده بودند، با خانوادههایشان به [[سریلانکا]] تبعید شدند. این خانواده ها هسته اصلی مسلمانان مالایی را در سریلانکا شکل دادند. هلندیها ضمن ادامه تبعید مردم مالایی به سیلان شماری دیگری را نیز برای جبران کمبود نیروهای نظامی، پلیس و خدمه هایشان به این سرزمین می آوردند. این عده در زمان استعمارگران هلندی و بعدها انگلیسی در خدمت آنها بودند. انگلیسیها نیز با قصد به زدن ترکیب جمعیت جزیره خانوادههای مالایی را به سیلان میآوردند. عدم توفیق انگلیسی ها در جذب بیشتر نیروهای مالایی خارجی، پرداخت حقوق اندک به سربازان مالایی و از سویی پرداخت دستمزد بیشتر به گارکران باغهای چای سبب بهم ریختگی امور نظامیان مالایی ارتش انگلیس در سال 1873 شد. در پی چنین اتفاقاتی، ارتش انگلیس هنگ نظامیان مالایی را در نیروهای پلیس ادغام و یا آنان را به عنوان نیروهای خدماتی جذب آتشنشانی کرد.<ref>Jayah, M. (1970). ''The plight of the Ceylon Malays today.'' Colombo: MICH Silver Jubilee Souvenir</ref><ref name=":0">رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ [[سریلانکا]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref> | |||
===== [[تشیع در سریلانکا|شیعیان]] ===== | |||
به جز گروه کوچکی از شیعیان بهره اسماعیلی و شیعیان اثناعشری تمامی [[اسلام و مسلمانان سریلانکا|مسلمانان سریلانکا]] سنی و اکثرا پیرو مذهب شافعی هستند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هیچ گرایش محسوسی نسبت به تشیع مشاهده نمیشد؛ اما پس از انقلاب برخی از علاقمندان به انقلاب و حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) پس از تحقیق مطالعه و یا عزیمت به قم برای فراگیری علوم اسلامی به مذهب تشیع گرویدند. روند شناخت و گرایش به مکتب اهل بیت(ع) هر چند کُند ولی با افزایش روبرو است<ref name=":03">رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ [[سریلانکا]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[اسلام و مسلمانان کانادا]]؛ [[اسلام و مسلمانان کوبا]]؛ [[اسلام و مسلمانان لبنان]]؛ [[اسلام و مسلمانان مصر]]؛ [[اسلام در چین]]؛ [[اسلام و مسلمانان تونس]]؛ [[اسلام و مسلمانان روسیه]]؛ [[اسلام و مسلمانان سنگال]]؛ [[اسلام و مسلمانان فرانسه]]؛ [[اسلام و مسلمانان آرژانتین]]؛ [[اسلام در اردن]]؛ [[اسلام در مالی]]؛ [[اسلام در ساحل عاج]]؛ [[اسلام و مسلمانان زیمبابوه]]؛ [[اسلام و مسلمانان تایلند]]؛ [[اسلام و مسلمانان اوکراین]]؛ [[اسلام و مسلمانان اسپانیا]]؛ [[اسلام در اردن]]؛ [[اسلام و مسلمانان اتیوپی]]؛ [[اسلام و مسلمانان سیرالئون]] ؛ [[اسلام و مسلمانان بنگلادش]] | |||
= | == کتابشناسی == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۳
مسلمانان
حدود قرن پانزده میلادی تجار مسلمان و عرب بر جادهها و راههای تجاری دریاها در اقیانوس هند و جنوب شرق آسیا مسلط شدند. بعضی از آنها در سواحل هند و سریلانکا اقامت گزیدند، با زنان محلی ازدواج کردند و به زبان تامیلی مخلوط با لغات عربی محاوره داشتند. خانوادههای آنان نیز پیرو اسلام شده و به قوانین اسلام پایبندی داشتند، ضمن این که با برخی از آداب و رسوم ازدواج و فرهنگ محلی خانواده نیز کنار می آمدند. در قرن شانزدهم زمانی که پرتقالیها کنترل راهها را در دست گرفتند، آزار و اذیت مسلمانان آغاز کردند. مسلمانان برای در امان ماندن از مزاحمت آنها به ارتفاعات مرکزی و یا به سواحل شرقی جزیره مهاجرت کردند. رشد آگاهیهای طی دو قرن اخیر بر جامعه مسلمان این سرزمین تاثیر داشته است. تمایل به درک ریشههای عربی جامعه، تاکید بر فراگیری زبان عربی برای فهم قرآن و دایر کردن مدارس اسلامی برای بچههای مسلمان از نشانههای بازگشت مسلمانان سریلانکا به اسلام است. آیا مسلمانان باید حقوق و قوانین اسلامی و شریعت مستقل خود را داشته باشند یا نه سئوالی است که همچنان مطرح است. بارها دولت برای ساماندهی قوانین و مقررات ازوداج و ارث (احوال شخصیه) مسلمانان حرکت های عجولانه را انجام داده است. برای پرهیز از به حاشیه رانده شدن مسلمانان در دهه 1980 دولت دفتر امور دینی و فرهنگی مسلمانان را تاسیس کرد[۱].
سیلان قدیم مقصد بسیاری از سیاحان و مهاجران بوده است. بنا بر روایتی اولین از گروه مسلمانان که به سیلان وارد شدند خانوادههایی از بنی هاشم بودند که در اوایل قرن هشتم میلادی به وسیله خلافت ظالم عبدالملک مروان از فرات (عراق) رانده شدند. آن ها به طرف جنوب حرکت کرده و در منطقه "کنکان(Concan)" در جنوب شبه جزیره هند، در جزیره سیلان و در “ملکا”(Malacca) سکونت گزیدند. گروهی از آنان که به سیلان آمدند هشت سکونتگاه قابل ملاحظه را در شمالشرق، شمال، و ساحل غربی جزیره شکل دادند و گروههای کوچکتری در ترینکومالی، جفنا، کلمبو، بربرین و گاله(Jaffna, Colombo, barbareen, and Galle) مستقر شدند. بنا بر این منطقی به نظر میآید که اعراب مسلمان حدود قرن هفتم و هشتم میلا دی به سیلان آمدهاند. حتی پیش از اسلام نیز گروهی از اعراب در سیلان زندگی میکردهاند. مسلمانان امروز سریلانکایی را میتوان به دو گروه کوچکتر مورو و مالایی(Moors and Malays) دسته بندی کرد. نام مورو را پرتقالیهای استعمارگر بر روی مسلمانان نهادند. مالاییها مسلمانانی هستند که از جزیره جاوه کالزی به این سرزمین آمدند و به لحاظ ظاهری و زبانی (که مخلوطی از زبان مالایی و لهجه محلی است) با موروها متفاوتند. مسلمانان در برابر استعمارگران و اشغالگران هلندی و پرتغالی و سپس انگلیسی (قرن 18) به خوبی مقاومت و به رغم با فشارها و محدودیت های مذهبی، سیاسی و اقتصادی، فرهنگ و مذهب خویش را حفظ کردند. اگر چه آنان از جامعه بزرگ اسلامی جدا افتاده بودند، اما با همگرایی و همچنین ارتباط با مسلمانان هند توانستند، هویت خویش را حفظ کنند؛ هر چند از فرهنگ هندوئیزم تاثیر پذیرفته و نسبت به بعضی از آداب رسوم غیر اسلامی (مانند رسم دوری در ازدواج) به شدت پایبند هستند. در عرصههای اقتصادی و سیاسی مسلمانان همیشه نقش مهمی ایفا کرده و به عنوان یک اقلیت مهم در میان احزاب سیاسی پیوسته سرنوشت ساز بودهاند.
در حالی که تامیلها تلاش دارند مسلمانان را تامیل نژاد و بخشی از جامعه و تاریخ تامیل معرفی کنند، دولت مسلمانان را از نژاد اعراب مهاجر و مستقل از تامیل ها می داند[۲]. نخستین نوشته تاریخی که از حضور اعراب در سیلان مطلبی عنوان کرده ماهاواناسا(تاریخ باستان سریلانکا) راجع به حکومت پاندوکابهایا که می نویسد این پادشاه در منطقه "آنورادهاپورا(Anuradhapura)" زمینی را به یوناس (مسلمین(Yonas)) داد. با سقوط امپراطوری روم در قرن سوم میلاد، حضور آنان در میدان تجارت نیز پایان یافت و اعراب و پارسیان به سرعت این خلاء را پر کردند و در بنادر مختلف حاضر شدند. پس از فتح ایران، سوریه و مصر، اعراب کنترل ایستگاهها و بنادر مهم میان شرق و غرب را بدست گرفتند. بعضی حضور اعراب در سریلانکا و سوماتارا را در قرن اول میلاد تخمین زدهاند[۳].
در حدود قرن هشتم پس از میلاد مسلمانان جوامعی را در بنادر هند، سیلان و شرق آسیا شکل دادند. سنگ نوشتههایی که در بنادر کلمبو، ترینکومالی و جزیره پولیانتیوو(Puliantivu) کشف شده حضور مسلمانان را در این بنادر گواهی میکند. بخش منّار(Mannerer) که اسلام در آن جا گسترش یافته بسیار شبیه منطقه ساحلی مالابار(Malabar) هندوستان است. بر پایه روایتی مسلمانانی که در مالابار زندگی میکردند برای زیارت جای پای حضرت آدم (ع) پیوسته از بندر کرانگانور(Cranganore) به سریلانکا و به مقصد قله قدمگاه حضرت آدم (ع)(Adams Peak) که تا به امروز نیز به همین نام شهرت دارد، سفر میکردند. جهانگرد معروف مسلمان ابن بطوطه (قرن 14) حقایق فراوانی را در باره نفوذ مسلمانان در سریلانکا در سفرنامهاش ثبت کرده است.
در اواخر قرن هفتم میلاد جمعی از تجار مسلمانان که در سیلان مستقر شده بودند. از آن پی گروههای زیادی از تجار مسلمانان که تحت تاثیر روایات مربوط به قدمگاه حضرت آدم (ع) قرار گرفته و مجذوب برخورد گرم حکام محلی شده بودند در این جزیره رحل اقامت انداختند. بیشتر آنان در مناطق ساحلی در صلح و کامیابی به سر میبردند و در عین این که با مردم سیلان روابط تجاری و فرهنگی را داشتند با بغداد و سایر شهرهای مسلمانان نیز در تماس بودند .[۴]
علل مختلفی باعث رشد جمعیت مسلمان در سریلانکا بود. سینهالیها بیشتر تمایل به کشاورزی و دامداری داشتند و کمتر به تجارت میپرداختند، بنا بر این عرصه تجارت برای ورود مسلمانان کاملا باز بود. پادشاهان سینهالی نیز از اقامت مسلمانان در سریلانکا ارزیابی مثبتی داشتند، چرا که تماسهای سیاسی و تجاری فرامرزی و با آن سوی دریاها منافع بسیاری را عاید کشور می کرد. ضمن این که بردباری مذهبی مردم محلی نیز نقش حیاتی در اقامت همیشگی مسلمانان در سیلان داشته است. این طور به نظر می رسد که بسیاری از مسلمانانی که در این جزیره مستقر شده اند زنان مجرد بوده و با مسلمان کردن زنان سینهالی یا تامیل با آنها ازدواج کردهاند. علت این که اکثر مسلمانان به زبان تامیل صحبت میکنند شاید این باشد که شرکای تجاری آنان در بنادر جنوب هند تامیل زبان بودند و آنان این زبان را به خاطر سهولت کار تجاری خودشان انتخاب کرده بودند. البته دلیل دیگر آن نیز می تواند تماس آنان با برادران مسلمانشان در تامیل جنوب هندوستان باشد. بنا بر عقیده بعضی تمامی مسلمانان در سال 1024 میلادی نخست در بخش کلوتارا(Kalutara) در بیرولّا(Beruwela) در جنوب غربی سریلانکا در مستقر شدند. آموزههای اسلام در باره برابری انسانها با یکدیگر توجه جوامع نجسها و طبقات پایین تامیل ها را به خود جلب و باعث گرویدن آنان به اسلام شد.
بنا بر برخی از نوشته های تاریخی در مقطعی از تاریخ (قرن 14) این کشور یک حاکم مسلمان به نام وثیمی راجا(Vathimi Raja) نیز داشته و در استان شمال مرکزی کورناگله حکومت میکرده است. مورخین جدید بنا به هر دلیل این واقعیت را از تاریخ کشور حذف کردهاند. وثیمی راجا پسر بهووانکا باهو اول (Bhuvaneka Bahu I) از همسر مسلمان او است. این زن دختر یکی از فرماندهان بوده است. پسر سینهالی پادشاه و وارث بلافصل تاج و تخت به نام پندیتا پاراکراما باهو سوم(Pandita Parakrama Bahu III) تاجگذاری کرد. وی برای این که خیالش از بابت رقیب نداشتن در پادشاهی راحت باشد دستور داد تا چشمان برادر ناتنی خودش وثیمی راجا را کور کنند. نویسنده کتاب تاریخ باستان سیلان(ماهاوانسانا(Mahavansa)) این واقعه ننگین را در تاریخش ذکر نکرده است. ابن بطوطه که در سال 1344 میلادی در جزیره سیلان بوده با وثیمی راجای کور (بهووانکا باهو دوم یا النگرکنار(Bhuvaneka Bahu II al-Langar-Konar or Al-Konar) یعنی حاکم لانکا) ملاقات کرده است. فرزند وثیمی به نام پاراکراما باهو دوم(Parakrama Bahu II (Alakeshwara II)) نیز مسلمان بود. این سلسله پادشاهی مسلمان در سال 1410 به پایان رسید. اگر چه همه پادشاهان این سلسله ممکن است مسلمان نبوده باشند، اما این که اسامی آنان روی سنگ نبشته در طول حدودا یکصد سال پیشوند سری سانگها بودهی (پیرو بودا) را ندارد، میتواند نشانگر این باشد که آنها بودایی نبودند. بعلاوه ابن بطوطه نوشته او در این زمان حاکم مسلمانی به نام جالاستی را دیده که با یک پادگان متشکل از 500 نیروی مراکشی شهر کلمبو را اداره میکرده است. با این که مسلمانان گاهی حاکم بودهاند و با این که ربانشان تامیل است، تاریخ گواهی میدهد که مسلمان با سینهالیها روابط نزدیکتری داشته و حتی در قرن چهاردهم روابطشان با پادشاهان سینهالی قویتر نیز شده و در کنار سینهالی ها طی یکصد سال با گسترش قلمرو حاکمیت پادشاهی تامیل و نفوذ آن در دریا مقابله کردند[۵].
مسلمانان مالایی
آغاز حضور جدی مسلمانان مالایی (ملَی(Malays)) در سریلانکا از قرن سیزدهم است. در سال 1247 میلادی چندرا بهانو پادشاه منطقه ناخون سری دهامّارات در ایستوس کرا از جزیره مالزی با سربازان مالایی به سریلانکا حمله کرد. او تصمیم داشت تا مجسمه بودا را از پادشاهی سینهالی بستاند. او در حمله دومش به سیلان سربازانی از هندوستان را نیز با خود همراه کرد. در قرن سیزدهم چندرا بهانو برای پنجاه سال بر شمال سیلان حکومت راند. در سال 1709 هلندیهای استعمارگر پادشاه جزیره جاوا "سوزانا مانگکورات ماس(Susana Mangkurat Mas)" را با تمامی بستگان و خدمه و همراهانش به سریلانکا تبعید کردند و به دنبال آن در سال 1723 نیز چهل و چهار تن از شاهزاده ها و شخصیت های مهم که در جنگ باتاویا(Batavia) از شکست خورده و تسلیم شده بودند، با خانوادههایشان به سریلانکا تبعید شدند. این خانواده ها هسته اصلی مسلمانان مالایی را در سریلانکا شکل دادند. هلندیها ضمن ادامه تبعید مردم مالایی به سیلان شماری دیگری را نیز برای جبران کمبود نیروهای نظامی، پلیس و خدمه هایشان به این سرزمین می آوردند. این عده در زمان استعمارگران هلندی و بعدها انگلیسی در خدمت آنها بودند. انگلیسیها نیز با قصد به زدن ترکیب جمعیت جزیره خانوادههای مالایی را به سیلان میآوردند. عدم توفیق انگلیسی ها در جذب بیشتر نیروهای مالایی خارجی، پرداخت حقوق اندک به سربازان مالایی و از سویی پرداخت دستمزد بیشتر به گارکران باغهای چای سبب بهم ریختگی امور نظامیان مالایی ارتش انگلیس در سال 1873 شد. در پی چنین اتفاقاتی، ارتش انگلیس هنگ نظامیان مالایی را در نیروهای پلیس ادغام و یا آنان را به عنوان نیروهای خدماتی جذب آتشنشانی کرد.[۶][۷]
شیعیان
به جز گروه کوچکی از شیعیان بهره اسماعیلی و شیعیان اثناعشری تمامی مسلمانان سریلانکا سنی و اکثرا پیرو مذهب شافعی هستند. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هیچ گرایش محسوسی نسبت به تشیع مشاهده نمیشد؛ اما پس از انقلاب برخی از علاقمندان به انقلاب و حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) پس از تحقیق مطالعه و یا عزیمت به قم برای فراگیری علوم اسلامی به مذهب تشیع گرویدند. روند شناخت و گرایش به مکتب اهل بیت(ع) هر چند کُند ولی با افزایش روبرو است[۸].
نیز نگاه کنید به
اسلام و مسلمانان کانادا؛ اسلام و مسلمانان کوبا؛ اسلام و مسلمانان لبنان؛ اسلام و مسلمانان مصر؛ اسلام در چین؛ اسلام و مسلمانان تونس؛ اسلام و مسلمانان روسیه؛ اسلام و مسلمانان سنگال؛ اسلام و مسلمانان فرانسه؛ اسلام و مسلمانان آرژانتین؛ اسلام در اردن؛ اسلام در مالی؛ اسلام در ساحل عاج؛ اسلام و مسلمانان زیمبابوه؛ اسلام و مسلمانان تایلند؛ اسلام و مسلمانان اوکراین؛ اسلام و مسلمانان اسپانیا؛ اسلام در اردن؛ اسلام و مسلمانان اتیوپی؛ اسلام و مسلمانان سیرالئون ؛ اسلام و مسلمانان بنگلادش
کتابشناسی
- ↑ sri lanka society, islam. (n.d.). Retrieved fromhttp://www.photius.com/countries/sri_lanka/society/sri_lanka_society_islam.html
- ↑ Perera, S. (1955 ). History of Ceylon (text book, Vol. 1). Colombo : The Associated Newspapers of Ceylon Ltd.
- ↑ (Silvas, 1977 , p. 50).
- ↑ Abeyasinghe, T. (1966). Portuguese Rule in Ceylon, 1594-1612. Colombo: Lake House Investments Ltd
- ↑ رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
- ↑ Jayah, M. (1970). The plight of the Ceylon Malays today. Colombo: MICH Silver Jubilee Souvenir
- ↑ رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
- ↑ رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)