مراكز و انجمن­ های ادبی تاجیکستان

از دانشنامه ملل

در اوایل سده 20 میلادی، همانند دوران گذشته، شهر‌های بزرگ بخارا، سمرقند، خجند، اوراتپه، نیز بیک‌گری‌‌ها و شاه‌گری‌‌های حصار، کولاب، بدخشان، درواز، قراتگین، قبادیان و غیره از مراکز ادبی معتبر تاجیکستان بود که شاعران و ادیبان بسیاری را در دامان خود پرورش داده‌اند.

مرکز ادبی  بخارا

شهر بخارا که از قدیم‌الایام از مراکز بزرگ فرهنگ تمدن آریایی است و در طول تاریخ بزرگان و عالمان بسیاری از آن برخاسته‌اند، در این دوره به عنوان پایتخت شهر بخارا دارای مراکز ادبی بزرگی بود. عنبر، انور، عنقا، وحشی، گلشنی، عصامی، راقم، راجی، سودایی، افقر، نجات، مسرور، تسلیم، قانع، قدسی، حامد، اسلم، شایق و ده‌‌ها شاعر و ادیب دیگر از افتخارات این دوره اند. ملامحمد شریف متخلص به «عنبر» از شاعران با استعداد بخارا بود. قاری رحمت‌الله واضح، عبدالله‌خواجه عبدی، افضل مخدوم پیرمستی، حاجی نعمت‌الله محترم او را از دانشمندان زبردست زمان نامیده‌اند. او در سال 1914 وفات کرده است.

ملامحمود خواجه بخارایی متخلص به افقر علوم رسمی زمان­اش را در بخارا فرا گرفت. سپس به زیارت کعبه مشرف گردید. اشعار بیشتر در قالب غزل، قصیده و مثنوی است. او پانزده مثنوی تحت عنوان «خمسه اَشَره» سروده که از بهترین نمونه‌‌های حکایات و روایات است که هر حکایت 15 بیت می‌باشد.

ملا عبدالله‌خواجه متخلص به تحسین از بزرگان بخارا بود. چندی در ناحیه وابکند منصب قضاوت را عهده‌دار بوده است. در علوم ریاضی، حکمت، کلام و طبیعت‌شناسی بی‌مانند بوده است. عبدالله‌خواجه عبدی تحسین را «بسیار باهوش و سخندان، لطیفه‌گو، گشاده‌رو و شیرین‌زبان…[۱]» توصیف کرده است. دیوان اشعاری از او باقی مانده است. ملافتح‌الله بخارایی متخلص به عنقا در خانواده قاضی مسیحای بایسونی زاده شد. او یکی از شاعران بنام زمان خود بود. افزون بر این، خط نستعلیق را خوب می‌نگاشت و در علم موسیقی نیز مهارت داشت. ملا تاج‌الدین متخلص به اسلم یکی از عالمان نکته‌سنج و شاعران خوب زمان بود. در مدارس بخارا تدریس می‌کرد و سال 1909 مفتی بخارا گردید. در سال 1910 وفات کرده است.

مرکز ادبی سمرقند (1403). برگرفته از سایت انصاف نیوز، قابل بازیابی از https://ensafnews.com/403203/-

مرکز ادبی سمرقند

در یکی دیگر از مراکز فرهنگی تاجیکان شهر زیبای سمرقند، شاعرانی چون صبحی، عبدالجبار، راجی،‌‌هادی، فکری، خطایی، تمهید و غیره زندگی کرده و آثاری خلق کرده‌اند.

میرزا نورالدین متخلص به‌ هادی سال 1831 در شهر سمرقند متولد شد. ابتدا در زادگاهش و سپس در بخارا تحصیل کرد. پس از پایان مدرسه مدت چهار سال منشی دربار امیر مظفر منغیتی بود. سپس به زادگاهش برگشت و به آموزگاری پرداخت و به پسران و دختران در کنار خط و سواد، خطاطی را نیز تدریس می‌کرد.

به زبان‌‌های فارسی تاجیکی و ترکی شعر می‌سرود. دیوان وی سال 1913 در شهر سمرقند به کوشش فرزندش فخرالدین راجی به چاپ رسید.‌‌ هادی «انوار سهیلی» (کلیله و دمنه) را به طور کامل به زبان فارسی تاجیکی به نظم کشید. وی در سال 1920 وفات یافت.

مسیحای تمهید سال 1891 در شهر سمرقند متولد شد و در مدارس زادگاهش کسب علم نمود و در زمینه‌‌های تاریخ ادبیات، فلسفه و قوائد نظم فارسی تاجیکی و عرب معلومات فراوانی آموخت.

صدرالدین عینی در «نمونه ادبیات تاجیک» نوشته است که «پدر و اجداد تمهید همه شاعر و اهل ادب، و تاجیک صرف اند[۲]». در واقع تمهید از منسوبان محفل ادبی سیداحمد وصلی و از همکاران و دوستان نقیب‌خان طغرل بوده، درباره زندگی و فعالیت­‌های وی خاطره‌‌های فراوانی وجود دارد. تمهید در خطاطی هم دست توانایی داشته و چند نوع خط قدیمی تاجیکی را هنرمندانه مشق می‌کند.

ملاعبدالکریم سمرقندی متخلص به سپندی پس از آموزش ابتدایی در مدارس بخارا، به وطن بازگشت و در مدرسه اُلغ‌بیک سمرقند به تدریس مشتغول شد. در سال 1906 به همراه پسرش پسندی به زیارت کعبه مشرف گردید. وی در سال 1910 دیده از جهان فرو بست.

ملاعبدالرحیم سمرقندی متخلص به پسندی، که پسر شاعر سپندی بود، نزد پدر تحصیل کرد. او از شاعران صاحب دیوان زمان است.

فخرالدین راجی که یکی از شاعران و خطاطان بنام بود، سال 1880 در سمرقند زاده شد. سال 1912 مدرسه شیردار سمرقند را به اتمام رساند و تا انقلاب اکتبر در محله سوزِنگران سمرقند با اصول جدید تدریس می‌نمود. موضوع اساسی اشعارش مکتب، معارف و آموزش و پرورش بود. شعر‌هایش در مجله «شعله انقلاب»  چاپ می‌شد. او 91 شماره این مجله را خطاطی کرده است.

مرکز ادبی خجند

شهر باستانی خجند در این دوره در کنار شاعران پرآوازه‌ای چون تاش‌خواجه اسیری، شعرایی دیگر همچون قاری، فیاض، بهجت، معظم‌خان، زائر و دیگران را در نزد خود تعلیم داده است. میرمحسین خجندی متخلص به قاری پس از آموزش ابتدایی، در مدارس بخارا تحصیل نمود. او سه بار به زیارت کعبه رفت. اشعار او از شهرت والایی برخوردار بود.

داملا حسن متخلص به زائر نیز یکی دیگر از شاعران شیرین‌سخن خجند است. قاری نعمت‌الله محترم درباره او چنین نوشته است «سرحلقه ارباب سخن و پیر سخن‌سنجان زمان، پیشوای خجندیان داملا حسن است». میرزا عبدالله فیاض سال 1854 در شهر خجند متولد شد. در مدارس سمرقند تحصیل نموده است. او یکی از سخنوران سرشناس زمان خود بود. وفاتش در سال 1928 است. سیدولی احراری سال 1874 در خِستیوَرْزِ خجند زاده شد و در مدارس خجند و بخارا تحصیل نمود. سال 1920 در زادگاهش مدرسه‌ای تأسیس و در آنجا تدریس می‌کرد. او به سبک بیدل شعر می‌سرود. معظم‌خان در سال 1833 در شهر خجند متولد شد. او یکی از شاعران صاحب‌دیوان زمان خود بود.  موضوع‌ اشعار او  مختلف است. او سال 1917 در جِزَّخ وفات کرد.

مرکز ادبی اوراتپه

جوهری، دلشاد برنا، مشتری، عبدالرحیم، عزیز، مقبول، عزیزی و دیگران زاده این شهر فرهنگی می‌باشند. دلشاد برنا سال 1800م در خانواده رحیم‌قل صوفی استروشنی به دنیا آمد. هنگام تصرف اوراتپه از جانب سپاه خوقندیان، خان خوقند امیر عمرخان، دلشاد را مانند دیگران همچون اسیر به خوقند ‌برد. دلشاد از دربار فرار کرد و در خانه شخصی به نام تاش‌مخدوم پناه برده و با او ازدواج می‌کند. دلشاد برنا بیش از 50 سال معلمی کرد و به دختران و زنان بسیاری درس می­داد که در میان آن‌ها شاعره‌‌هایی مانند خیری‌نساء، بحری‌نساء، عنبرآتون و طوطی نیز بودند. او شاعره نامدار زمان بود. «منتخب‌الاشعار» و «تاریخ مهاجران» او تقریباً حدود 1200 مصرع اشعار پراکنده را در خود جای دارند که در آن‌ها عقاید معارف‌پروری جایگاهی بسزا دارد.

این شاعره در «تاریخ مهاجران» خود در خصوص ستمگری­‌های امیر عمرخان، تاریخ تسخیر آسیای میانه از جانب روسیه و حیات سیاسی و اجتماعی آن دوره حکایت می‌کند. دلشاد برنا در سال 1907 در خجند وفات کرد. حبیب‌الله‌خان متخلص به مشتری سال 1893 در استروشن به دنیا آمد. آموزش ابتدایی را نزد پدر آموخت. سپس در مدارس زرگران و میر عرب بخارا تحصیل کرد و بعد به وطن برمی‌گردد. مدتی قاضی اوراتپه بود و سرانجام در سال 1935 وفات کرد.

ملا عبدالرحیم پس از آموزش ابتدایی در مدرسه خواجه‌جان اوراتپه تحصیل نموده است. در اشعارش غزل و قصیده جایگاه ویژه دارد. وفات او در سال 1909 می­باشد.

عبدالعزیز استروشنی ابتدا نزد پدرش موسی‌خان که شعر می‌گفت، آموزش دیده سپس در مدرسه خواجه‌جان اوراتپه تحصیل نموده است. ستایش مرد دهقان که خود او یک عمر دهقان بود، یکی از موضوع‌‌های اصلی اشعار اوست.

ملا محمدظفر مخدوم متخلص به جوهری در خانواده قاضی سیدمخدوم‌خان استروشنی در سال 1872 به دنیا آمد. پس از آموزش ابتدایی در مدارس بخارا تحصیل نمود و سپس  به وطن برگشت. در شعر‌هایش اساساً از میرزا عبدالقادر بیدل تقلید می‌کند. ملا میرعبدالعظیم استروشنی متخلص به مقبول پس از تحصیل در مدارس بخارا به وطن برگشت و مفتی شد. در اشعارش غزل و قصیده  فراوان است.

بحرالدین عزیزی سال 1895 در استروشن زاده شد. سواد ابتدایی را از پدرش که مردی شاعر بود، آموخت. سپس در مدرسه اوراتپه و از سال 1916 در مدرسه دیوان‌بیگی بخارا تحصیل نمود. پس از انقلاب اکتبر تا سال 1920 مدیر شعبه معارف خلق اوراتپه بود. اشعار پیش از انقلاب او در سال 1917 در تاشکند به چاپ رسید. ملا ادریس‌خواجه استروشنی متخلص به راجی در خانواده ملانبیره ‌خواجه که مردی فاضل و شاعر و  با تخلص توفیق شعر می‌گفت، در سال 1880 دیده به جهان گشود. به گفته صدرالدین عینی «او از مقتدرترین معاصران خود بود[۳]». او از شاعران معروف زمان خود بود و در سال 1919 وفات کرد. از راجی دو اثر باقی مانده است. یکی «تذکره الخطاطین منظومه»، که درباره خطاطان مشهور گذشته و معاصر بخارا و استروشن اطلاعات و آگاهی دقیق می‌دهد. دیگری «بیاض راجی» است که سال 1907 در کاگان بخارا به چاپ رسید.

مرکز ادبی بدخشان

مخفی بدخشانی، شاه‌فتور، هجری، جرمی، ولی، ملاشمشیر وخانی، ربابی، عادل شغنی، ملا دولت‌شاه، میرزا عباد از شعرای صاحب‌نام این مرکز فرهنگی و ادبی‌اند.

شاه‌فتور محبت شاه‌زاده سال 1869 در روستای پارشنو شغنان در خانواده‌ای اهل سواد و مطالعه زاده شد. تحصیلات ابتدایی و خطاطی را از پدر آموخت. پس از اتمام تحصیلات دبیر حاکم شغنان شد. پس از آنکه حکومت پادشاهی روس برای بدخشانی‌‌ها مدرسه و مکتب تأسیس کرد، معلمی آن به شاه‌فتور واگذار شد. او در سال 1959 در روستای سِنْدیو ناحیه راشت‌قلعه وفات کرد.

از شاه‌فتور محبت‌شاهزاده دو اثر باقی مانده که اثر اول تماماً غزلیات و اثر دوم 13 مُسَمّن (424 بیت)، 21 مخمس (489 بیت)، 15 قصیده (261 بیت)، 3 غزل (46 بیت) را که در مجموع 1110 بیت را تشکیل می‌دهد.

او با همکاری سلیمان قربان‌محمدزاده (آخوند سلمان) اثری تاریخی‌ با نام «تاریخ بدخشان» در چ‌هار فصل تألیف نمود. فصل اول تاریخ دوره پیش از حاکمیت عبدالرحمان‌خان (حاکم بدخشان)، فصل دوم دوره حاکمیت عبدالرحمان‌خان پسر قبادخان (1792-1814)،  فصل سوم دوره حاکمیت افغانستان و فصل چهارم دوره حاکمیت پادشاه روسیه نیکلای را در بر می‌گیرد.

ملااسماعیل بدخشی متخلص به هجری که زاده بدخشان است، در خوقند و بخارا تحصیل نمود. وی آثار خود را که اساساً عبارت از غزل است، به پیروی از مولانا جلال‌الدین بلخی، حسن دهلوی، کمال خجندی و حافظ شیرازی سروده است.

در خصوص هنر، دانش، شاعری و خطاطی هجری میرزا سلیم‌بیک سلیمی، قاری رحمت‌الله واضح، افضل مخدوم پیرمستی معلوماتی جالب داده‌اند. از جمله پیرمستی چنین می‌نویسد. «هجری تخلص فضایل‌مآب حقایق‌پناه، کمالات‌ اکتساب معارف ‌دستگاه، حلاّل مشکلات علوم عربیه، کشاف مغضوبات فنون ادبیه، بلبل گلستان سخنرانی - ملااسماعیل بدخشانی است…  در جامع خطوط، خصوصاً نستعلیق و ثلث زبردست روزگار و سرآمد فضلای دیار است[۴]».

ملاشمشیر وخانی سال 1835 در روستای زُمُدْگِ ناحیه وخان در خانواده مردی دهقان به نام روشن زاده شد. سال 1955 در سن 120 سالگی وفات کرده است. از او اثری باقی مانده که عبارت است از غزل و دیگر انواع شعر. ملاشمشیر وخانی همچنین رساله‌ای به نثر در خصوص ترتیب و نظام و قوانین تقسیمات و استفاده‌ از آب و زمین در عهد حاکمان افغانستان و روسیه پادشاهی در بدخشان تألیف نموده است. شاه‌سعیدمحمد جرمی که زاده جرم بدخشان است، همراه پسرش ولی جرمی که او هم شعر می‌گفت، به خاطر تحصیل علوم و سیاحت و تجارت چند مدت در سمرقند به سر برده‌اند.

مرکز ادبی کولاب

حاجی حسین کنگُرتی، بسمل، عجزی، ذره، مضراب، لقا، ملابر‌هان ختلانی، میرزا رجب، بابایونس خدای‌دادزاده از معروف‌ترین سخنوران این دیارند. حاجی حسین کَنگُرتی سال 1868 در روستای قرقمیش کنگرت در خانواده‌ای ثروتمند زاده شد. پس از تحصیلات ابتدایی در مدارس تورسون‌جان و رشید بخارا علوم زمانش را آموخت. بعد از تحصیل به زیارت حج مشرف گردید و مدت سه سال در عربستان به سر برد.  سپس از ایران و هندوستان و چند کشور اروپایی دیدن نمود. بعداً به زادگاه خود برگشت و در مدرسه کنگرت فقه و صرف و نحو عربی را تدریس می‌کرد. وفات او به سال 1917 بوده و مرقدش در مزار حضرت مولوی کنگرت می‌باشد.

حاجی نعمت‌الله محترم در «تذکره‌الشعرا»ی خود از حاجی حسین کنگرتی که شاعری معروف و  صاحب‌دیوان و خطاطی چیره‌دست بود، چنین یاد کرده است «حاجی تخلص سخن‌سنج والافطرت و نکته‌رس نازک‌طبیعت، دریادل صنایع‌ضمیر، قلمزن بدیع‌پرداز، نگارنده مبانی و نگارستان معانی ملا محمدحسین ختلانی است. تحصیل علوم به نزد اساتید دارالفاخره (بخارا) پیکی گردیده، به هر کوچه در رسیده، ابواب فتوح را در حرب به روی خود گشاده، از هر خرمنی دانه ربوده. پس از آن به وطن خود طرح اقامت انداخته، در آنجا بین اکابر و اصاغر اعتبار تمام یافته، اشعار خود را به ترکیب دیوان کشیده، در مطبعه تاشکند به زیور طبع رسیده…[۵]».

آثار او عبارت است از غزلیات، مسدسات، مخمسات، قصاید، مرثیه‌‌های تاریخ‌‌ها، رباعیات، نامه‌‌های منثور و منظوم، منظومه‌‌های «وسیله‌النجات»، «دبستان عبرت»، «تاریخ جوده»، مثنوی «کامدی و مدن»، یک اثر تاریخی «منتخب‌الاخبار فی طبقات سلاطین»، رساله «خطوط اشکال اسلامیه» و غیره. سال 1912 در شهر تاشکند کلیات آثارش به چاپ رسیده که شامل 6500 بیت است. ملا بر‌هان متخلص به بسمل که یکی از دانشمندان و شاعران شناخته زمانش بود، پس از تحصیل ابتدایی در زادگاهش در مدارس بخارا تحصیل علم نموده در مدرسه سرمزار آن شهر تدریس کرده‌است.

ملاذاکر ختلانی متخلص به ذره پس از تحصیل ابتدایی در مدارس بخارا، علوم زمانش را آموخته، در علم به درجات بالا رسیده و مفتی‌گری و مدرسی می‌کرد. او میان دانشمندان از شهرت والایی برخوردار بود. ذره به سال 1915 وفات کرده است. ملاعبدالرحیم ختلانی متخلص به عجزی پس از تحصیل مدارس بخارا در آنجا به تدریس مشغول شد. وی مردی فاضل و شاعری توانا بود. مضراب­خان که مدتی چند حاکم کولاب بوده است، مردی فاضل و شاعری خوش‌بیان نیز بوده است.

بابایونس خدای‌دادزده سال 1870 در روستای کاسه‌تراشان ناحیه سویت کنونی متولد شد. هنر کراوغلی‌سرایی را از کوراوغلی‌سرای معروف به میرزا قربان‌اف آموخته است. او به خاطر اجرای سرود‌ه‌ای شورانگیز و ضدحکومتی‌اش به تعقیب بیک بَلْجوان گرفتار شده به خجند، فرغانه، خقند، تاشکند و سمرقند هجرت نموده است. سال 1916 برای بیگاری به روسیه فرستاده شده و سال 1919 به وطن باز می‌گردد.

مرکز ادبی حصار

در میان شعرای معروف این حوزه ادبی می‌توان از بنده، غمگین، کریم دیوانه و کامل را نام برد. داملا امام‌الدین حصاری متخلص به بنده پس از آموزش ابتدایی به بخارا رفته در نزد قاضی عبدالشکور آیت-پدر شریف­جان مخدوم صدرضیاء که یکی از فاضلان زمان بود، تحصیل کرده‌است. پس از پایان دوره مدرسه مدتی در ناحیه قراقول به شغل قضاوت مشغول بود.  سپس در مدرسه بخارا به تدریس پرداخت. او به خصوص در علوم فقه، فلسفه، حکمت، ریاضیات، تاریخ و اصول دین دانش فراوان داشت. عبدالله‌خواجه عبدی، حصاری را چنین وصف کرده است «مشارالیه مردی باغیرت و حرمت، بسیار فاضل و باجرأت است. گاه گاهی بنا بر انبساط طبیعت میلان اشعار داشته علم فصاحت و بلاغت را می‌افراشته[۶]».

پس از انقلاب این مرد فاضل به زندان انداخته شد و در حدود سال‌های 1921 و 1922 وفات کرده است. ملامحمدشریف حصاری متخلص به غمگین از شاعران دیگر این منطقه بود که در مدارس بخارا تحصیل نموده است. حاجی نعمت‌الله محترم در «تذکره‌الشعرا»ی خود درباره او می‌نویسد «غمگین تخلص نهال نوخیز گلستان خوشگفتاری و تازه‌نخل سرریز بوستان معنی‌نگاری ملا محمدشریف حصاری است. مشارالیه از مسقط‌الرأس خود به دارالفاخره (بخارا) شتابان و قوت فکری‌اش در میدان سعی صاحب‌جولان[۷]».

عبدالکریم قربان متخلص به کریم دیوانه که یکی از شاعران معروف تاجیک محسوب می‌شود، سال 1878 در روستای جرک حصار زاده شد و در سال 1918 در همان جا وفات کرد. او به شهر‌های دهنو ، ترمز، شهرسبز، بخارا، سمرقند و خوقند و غیره سفر کرد.

اشعار کریم دیوانه بیشتر در مزمت دولتمردان وقت - حاکم، میرشب، قاضی، رئیس، امین بازار و غیره سروده شده و بار‌ها مورد تعقیب آن‌ها قرار گرفتار است. حتی در سال 1910 میر حصار حکم قتل او را صادر کرد. کامل سال 1831 در ناحیه فیض‌آباد بیکگری حصار زاده شد. در سن 12 سالگی به خوقند رفت و در آنجا سواد فارسی و عربی را آموخت. سپس در مدرسه میر عرب بخارا علوم زمانش را فرا گرفت. او شاعری صاحب‌ دیوان بود. عبدالله‌خواجه عبدی، افضل مخدوم پیرمستی، میرصدیق حشمت، حاجی نعمت‌الله محترم در تذکره‌‌هایشان به شخصیت کامل و اشعارش بهای زیادی قائل شده‌اند. قاضی شفق، زاده سرزمین قبادیان و از شاعران مشهور زمان و چند سالی قاضی ولایت قبادیان بود. او شرحی بر غزلیات سعدی، جامی، بیدل، شاهین، افصح، داعی و دیگر بزرگان کلاسیک ادب فارسی تاجیکی نوشته است.

مرکز ادبی درواز

مهجور، غَبرا، بحری دروازی، وحشی، کامل دروازی، مسلک، فطرت، شمس‌الدین، محزون، خاکی، غافل، عِزّت، عاری، مظلوم، مولوی، هجری، حسینی، مغمون، لقا از شعرای بنام این مرکز ادبی محسوب می‌شوند. میرزا محمدلقا متخلص به لقا که یکی از شاعران معروف محسوب می‌شود، سال 1875 در روستای یاگید ناحیه درواز در خانواده دهقانی با نام نادرشاه متولد شد. وی نزد معلمی با نام ملا خواجه‌داد از روستای روناو معلومات ابتدایی را فرا گرفت. بعداً شعر و شاعری و خوشنویسی را از شاعر محمدمراد غافلی آموخته است.

لقا نخستین دیوان خود را در سال1910، در سن 35 سالگی منتشر کرد. این دیوان عبارت است از دیباچه، 431 غزل، 1 مخمس، 1 الف‌نامه، 55 رباعی، 1 ساقی‌نامه، 3 مناجات، 8 قطعه که در مجموع 2250 بیت را تشکیل می‌دهد. موضوع اصلی آثار شاعر تربیتی و اخلاقی است. ملاصدرالدین متخلص به محزون که صاحب سه دیوان اشعار است، در خانواده یکی از شاهزادگان درواز به نام جلال‌الدین متولد شد. همراه خانواده‌اش ابتدا به چارجو و سپس به بخارا رفت و در آنجا علوم زمانش را فرا گرفت. حاجی نعمت‌الله محترم و شریف­جان مخدوم صدر ضیاء از اشعار زیبای او وصف کرده‌اند. صدر ضیاء در «تذکار اشعار» خود می‌نویسد «به رنگ مولانای جام سه دیوان مشتمل بر انواع اشعار به اتمام رسانیده بود که چندی به دست راقم امانت بود، که همه اشعارش خوب و زیبا بوده، اکثر اشعار متقدمین را جواب‌‌های برجا گفته».

سیدخواجه متخلص به مهجور یکی دیگر از شعرای صاحب‌دیوان این منطقه است که در خانواده با فرهنگی به نام حامدخواجه نام که با تخلص واله شعر می‌گفت، در روستای وَخْیای طویل‌دره زاده شد. پس از آموزش ابتدایی، در مدارس بخارا تحصیل نمود. او در سال 1908 وفات کرده‌است. عبدالله‌بیک بزرگ‌خواجه متخلص به مظلوم، در روستای وخیای طویل‌دره زاده شد. در زادگاهش تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند و سپس در مدارس بخارا تحصیلات خود را ادامه داد. او یکی از شاعران صاحب‌دیوان مرکز ادبی درواز بود که در سال 1920 وفات یافته ‌است.

غافل متولد روستای یاگید درواز بود. دیوانی ناقص از او شامل مثنوی «قصه جنگ دختر قیصر روم»، 42 غزل و 8 مخمس از او باقی مانده است. غبرا که مدتی چند در قراتگین در مسند توقسباچی اشتغال ورزیده است، یکی دیگر از شاعران صاحب­ دیوان درواز است که در غزل پیرو خواجه حافظ بوده است. دیوان اشعار او مشتمل بر 75 غزل، 9 مخمس، 1 قصیده، 1 مسمن، 22 رباعی و 2 مثنوی و در مجموع 1129 بیت است.

ملا یارمحمد متخلص به یاری و معروف به ملایار ونجی سال 1839 در خانواده ملا ملوک زاده شد. دوران ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند. چندی در دربار شاه درواز به عنوان دبیر خدمت کرد و سپس در مدارس بخارا تحصیل نمود. پس از تحصیل به زیارت خانه خدا مشرف گردید و بعداً به زادگاه خود روستای غمایک ونج بازگشت.

ملایار ونجی یکی از شاعران معروف در بین مردم منطقه بود که اشعارش را هم به زبان ادبی فارسی تاجیکی و هم به لهجه محلی سروده است. عبدالحق عبدالحی متخلص به بحری دروازی سال 1860 در خانواده مولانا عبدالقهار در روستای سنگیونی درواز به دنیا آمد. تا سن 15 سالگی نزد پدر، و سپس نزد یکی از عالمان آن روزگار مخدوم اعلم، علوم زمانش را فرا گرفت. سال 1881 به بخارا رفت و  مدت 10 سال در مدرسه کوکَلْتاش ادامه تحصیل نمود. سال 1891 به وطن برگشت و سرانجام در سال 1915 به دیار باقی شتافت. او اشعار زیاد و زیبایی سروده است.

ملاوفا متخلص به وحشی زاده درواز و پرورده مدارس بخارا بود. این دانشمند علوم مختلف و شاعر شیرین‌سخن سال 1914 در بخارا فوت کرده است. تذکره‌نویسانی مانند عبدالله ‌خواجه عبدی، افضل مخدوم پیرمستی، میرصدیق حشمت، حاجی نعمت‌الله محترم و صدرالدین عینی از وحشی به عنوان عالم و شاعر صاحب‌نام یاد کرده‌اند.

لطف‌الله فطرت پس از تحصیل ابتدایی در درواز، به بخارا رفت و در مدارس آنجا تحصیل نمود. از اشعار خود و چند تن دیگر دو اثر مرتب ساخت که یکی از آن‌ها سال 1910 در شهر تاشکند به چاپ رسید. شمس‌الدین دروازی نیز در مدارس بخارا تحصیل کرده است. تذکره‌نویسانی چون افضل مخدوم پیرمستی و حاجی نعمت‌الله محترم شعر او را ستایش کرده‌­اند. میرزا اولیا حسین دروازی متخلص به مغمون زاده روستای کیوران و دارای اشعار زیبا می‌باشد.

مرکز ادبی قراتگین

در میان شعرای قراتگین، نسیمی، بخاری، خوندل، عبدالحی، عابددین محمد بیش از دیگران شهرت داشتند. عبدالحی چهارمغزکی که از شاعران صاحب‌دیوان است، سال 1869 در روستای چهارمغزک ناحیه دربند متولد شده است. اشعار به جا مانده او عبارت است از 170 غزل (7650 بیت)، 16 مخمس (1005 بیت)، 1 مناجات (15 بیت)، 1 موعظه (12 بیت)، 74 رباعی و دوبیتی، 3 قطعه که در مجموع 8838 بیت را تشکیل می‌دهد. محی‌الدین­شاه قراتگینی متخلص به بخاری یکی دیگر از شاعران صاحب­ دیوان این منطقه و از خاندان شا‌هان قراتگین و شاعر شیرین‌زبان زمان خود است.

میرزا ابوسعید میرزا یوسف‌زاده متخلص به نسیمی زاده روستای حصارت‌‌هایت بود. اشعارش اساساً از غزل، قصیده، مخمس عبارت است. صالح بدل که زاده دهه خُفَک غرم  بود، با تخلص خوندل اشعار زیبایی آفریده است. عابدالدین محمد سال­‌های 1873-1933 در روستای آسیاب­دار می‌زیست که از او بیش از 1000 بیت باقی مانده است.

مرکز ادبی سرگه زرافشان

طغرل، تمهید، احمد میرامین‌زاده و … متعلق به این دوره ­اند. نقیب‌خان طغرل احراری که یکی از بزرگترین شاعران غزل­‌سرای قرن 20 تاجیک می‌باشد، 26 مارس سال 1865 در روستای زاسون ناحیه عینی در خانواده‌ای ثروتمند و فرهنگی زاده شد. سواد ابتدایی را نزد عبدالجبار شاعر ارمیتنی فرا گرفت و سپس در مدرسه طلاکاری شهر سمرقند علوم رسمی زمان را آموخت. بعداً در مدارس بخارا دانش خود را تکمیل کرده و به زادگاهش برگشت و به کار اشتغال ورزید.

پس از پیروزی انقلاب اکتبر سال 1917 با حکومت شوروی همکاری می‌کند و 28 ژوئن سال 1919 در نتیجه تهمت با فرمان سردار یکی از دسته‌‌های سربازان سرخ شتینین به قتل می‌رسد.

نمونه آثار طغرل نخستین بار به سال 1916 در کاگان بخارا با نام «دیوان تغرل احراری» به چاپ رسید. این دیوان شامل 303 غزل (5634 مصرع)، 1 مستزاد (32 مصرع)، 9 مخمس (305 مصرع)، 3 مسدس (132 مصرع)، 1 ترجیع‌بند (66 مصرع)، 8 قصیده (570 مصرع)، «فراقنامه» (112 مصرع)، شعری برای سدوروال ولایت کیش (10 مصرع)، «ساقی‌نامه» (136 مصرع) و یک مثنوی‌ای در باب طبع دیوانش (106 مصرع) و در مجموع 7335 است[۸].

نقیب­‌خان طغرل «ساقی‌نامه»اش را در پیروی «ساقی‌نامه» میرزا عبدالقادر بیدل سروده‌است. «نوروزنامه» بر اساس تجارب دهقانی پیدا شده‌است. قسمت اعظم قصاید شاعر موضوع‌‌های پند و اخلاق را فرا گرفته، سیمای اهل ادب را منعکس می‌نمایند. غزل‌هایش دربرگیرنده کل مضمون و موضوع‌‌های فلسفی و اخلاقی و عشقی و اجتماعی می‌باشد….

احمد میرامین‌زاده سال 1879 که در مسچاه کوهی زاده شد، در کودکی یتیم گردید و به تاشکند می‌رود. در سال‌های 1910-1897 در مدارس سمرقند و بخارا تحصل می‌کند. سپس به زادگاه خود برگشته، به کار و نوشتن آثار خود مشغول می‌شود. دیوان اشعارش بیش از سه هزار بیت را در بر دارد. موضوع‌ اشعار او مختلف بوده و در غزل از میرزا عبدالقادر بیدل پیروی نموده است[۹].

کتابشناسی

  1. تبراف، ص (1966). حیات، ادبیات، رئالیسم. دوشنبه، ص 387.
  2. عینی، صدرالدین (1926). نمونه ادبیات تاجیک. سمرقند: نشریات مرکز خلق جماهیر شوروی، ص 249.
  3. عینی، صدرالدین (1926). نمونه ادبیات تاجیک. سمرقند: نشریات مرکز خلق جماهیر شوروی، ص 310.
  4. حبیب‌اف، ا (1974). تاریخ ادبیات تاجیک در بدخشان. دوشنبه، ص 121.
  5. کنگرتی (1998). ص 8.
  6. میراث ادبی شاعران حصار (1974). ص 210.
  7. میراث ادبی شاعران حصار (1974). ص 225.
  8. احراری، طغرل (1986). مجله گیاه مهر. دوشنبه، ص 19.
  9. زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 284-293.