سیاست و حکومت تاجیکستان

از دانشنامه ملل

سیاست و حکومت کشور تاجیکستان شامل ساختار سیاسی تاجیکستان، قانون اساسی تاجیکستان، قوه مجریه تاجیکستان، نظام و نهاد قانون گذاری تاجیکستان، نظام قضایی تاجیکستان، فرهنگ سیاسی در تاجیکستان و ... است که در ذیل شرح داده شده است:

ساختار سیاسی

بر اساس قانون اساسی، نظام سیاسی تاجیکستان «جمهوری» می­‌باشد. دارای 3 قوه مجریه، مقننه و قضائیه می‌باشد.

وضعیت سیاسی تاجیکستان از عوامل مختلف داخلی و منطقه‌ای تأثیر پذیرفته است. از طرفی این کشور به جهت ویژگی‌های جغرافیایی و ژئوپلیتیک مورد توجه روسیه بوده و روس‌ها همواره به عنوان یک سرزمین استراتژیک به این جمهوری نظر داشتند. وجود مرزهای نزدیک با کشور پاکستان در ایالت کشمیر و در طول باریکه «وخان» سودای دستیابی به آب‌های آزاد و نیز تسلط بر هندوستان از طریق این سرزمین را برای روسیه تداعی می‌کند. وجود نوار مرزی طولانی با کشور چین و افغانستان و ارتباط تنگاتنگ با جمهوری‌های مجاور مرکزیت خاصی به این کشور کوچک بخشیده است.

از طرف دیگر، مسائل پیچیده داخلی که ریشه در خصوصیات منحصر به فرد قومی - اجتماعی و فقدان انسجام درونی دارد، وضیعت آشفته‌ای را برای نظام سیاسی تاجیکستان ترسیم می‌کند. در واقع، به علت عدم برخورداری از نهاد سیاسی و دولت مستقل در طول تاریخ (به استثنای دروه سامانی) حاکمیت سیاسی در تاجیکستان ضعیف بوده است.

قانون اساسی

قانون اساسی تاجیکستان، در ژانویه سال 1994 به همه پرسی گذاشته شد و به تصویب رسید. در این قانون اساسی، تاجیکستان جمهوری یکپارچه، غیردینی، دموکراتیک و مبتنی بر قانون است و زبان رسمی کشور، تاجیکی (فارسی) است و به همه خلق‌ها امکان استفاده از زبان مادری خود داده شده است. مردم تنها سرچشمه توانگری و مشروعیت نظم سیاسی تلقی شده‌اند و هیچ فرد یا گروهی حق حاکمیت دولتی را ندارد. به این ترتیب در تاجیکستان تنها رئیس جمهوری و رئیس مجلس ملی می‌توانند از سوی مردم سخن بگویند.

تغییر قانون اساسی تاجیکستان در تاریخ 6 نوامبر 1994م. در یک همه‌پرسی به تصویب رسید. در فصل 2 اصل‌های 29-30 قانون اساسی به شهروندان آزادی سخن، مطبوعات، مجالس، گردهمایی و نمایش داده شده است. طبق قانون اساسی، تاجیکستان جمهوری مستقل و دموکراتیک می‌باشد و زبان رسمی آن تاجیکی (فارسی) است. دولت ملزم به حفظ حقوق و آزادی اندیشه، بیان، قلم و فعالیت‌های سیاسی، فعالیت‌های اقتصادی افراد در قانون آمده است. گروه‌های دینی حق دخالت در کارهای دولت را ندارند. طبق قانون اساسی چنانچه معاهده بین‌المللی توسط کشور امضاء شود که با قوانین عادی کشور مغایرت داشته باشد، این معاهدات لازم‌الاجرا می‌باشند.

تظاهرات، راهپیمایی و گردهمایی مطابق قانون بلامانع است. بیمه درمانی رایگان بوده و حق بیکاری در قانون پیش‌بینی شده است. این قانون اساسی جدید دفتر رئیس جمهوری را ابقاء کرده، نام شورای عالی شوروی سابق را به مجلس عالی تغییر داد. در انتخابات قانون اساسی همزمان برای ریاست جمهوری نیز رأی‌گیری شد، در حالیکه قبل از تصویب قانون اساسی رأی‌گیری برای ریاست جمهوری خلاف قانون است. آخرین تغییرات در قانون ااساسی تاجیکستان مربوط به سال 2003م. است که ضمن تمدید رئیس جمهور کنونی، قانونی به تصویب رسید که در آن رئیس جمهور می‌تواند برای دو دوره هفت ساله در مسند خود باقی بماند.

در ماده هشتم قانون اساسی، هیچ باوری حتی باورهای دینی جنبه دولتی ندارد و تشکیلات دینی بایستی جدا از دولت فعالیت کنند. حاکمیت دولتی در میان سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه تفکیک شده است. سیاست کشور صلح جویانه و برابر با هنجارهای بین المللی نشان داده شده است.

در ماده سیزدهم، اقتصاد تاجیکستان بر پایه شکل‌های گوناگون مالکیت بنا گردیده است و پروت‌های طبیعی تحت کنترل دولت است.

در قانون اساسی این کشور نیز آزادی‌های گسترده فردی و اجتماعی به شهروندان داده شده و حق زندگی برای همه مسلم و انکارناپذیر تلقی گردیده است. شهروندان تاجیکستان حق فعالیت‌های سیاسی – اجتماعی را دارند و دولت موظف به تأمین زمینه‌های بایسته برای تحقق آن است.

مدت نمایندگی در مجلس پنج سال است. در قانون اساسی اختیارات گسترده‌ای به رئیس مجلس و نمایندگان آن داده شده، که عبارتند از تغییر و تصویب قوانین، تعیین جهت گیری‌های اساسی در سیاست داخلی و خارجی، برگزاری رفراندوم (همه پرسی)، تأیید فرمان‌های ریاست جمهوری و انتخاب قضات دادگاه‌های عالی. ولایت بدخشان کوهستانی نیز در قانون اساسی مورد شناسایی قرار گرفته است.

رئیس جمهور تاجیکستان حافظ قانون اساسی و حقوق و آزادی‌های شهروندان است و بایستی برای استقلال و یکپارچگی کشور و تنظیم کارهای دولت فعالیت کند. بر اساس قانون اساسی رئیس جمهور را ملت تاجیکستان با آرای عمومی، مستقیم و با رأی شخصی پنهانی به مدت 5 سال انتخاب می‌نمایند. که در اصلاحیه قانون اساسی در سال 2003 این مدت به 7 سال افزایش یافته است. هر یک از افراد ملت (شهروند) تاجیکستان که از سن 35 تا 65 سالگی را دارد و زبان تاجیکی (دولتی) می‌داند و در کشور تاجیکستان حداقل 10 سال اقامت دارد می‌تواند به نامزدی ریاست جمهوری انتخاب شود شخصی به ریاست جمهوری نامزد می‌شود که حداقل 5% رأی‌دهندگان به پیشنهاد نامزدی او رأی مثبت داده باشند. رئیس جمهور بیش از دو بار نمی‌تواند به سمت ریاست جمهوری انتخاب گردد[۱].

رئیس جمهور نه تنها به عنوان نماینده رسمی کشور در داخل و خارج است، بلکه بایستی انتخاب نخست وزیر، وزرا و معاونان آن‌ها و رؤسای کمیته‌های دولتی را به تصویب مجلس ملی برساند. نامزدان دادگاه‌های عالی را نیز او به مجلس ملی پیشنهاد می‌نماید. پیشنهاد برنامه‌های اقتصادی نیز بایستی به تأیید مجلس ملی برسد. رئیس جمهوری در محدوده گسترده‌ای از اختیارات فعالیت می‌کند، که برابر قانون بایستی مورد تأیید مجلس ملی قرار گیرد.

قوه­‌ی قضائیه تاجیکستان مستقل خوانده شده و شامل دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی، دادگاه عالی اقتصادی، دادگاه ولایت خودمختار بدخشان کوهستانی، دادگاه‌های ولایات، دادگاه دوشنبه، شهرها و نواحی است. در شرایط فوق العاده که تهدید مستقیم علیه حقوق و  آزادی‌های شهروندان، استقلال دولت، تمامیت ارضی و بلایای طبیعی به وجود آید و مقام‌های جمهوری نتواند به فعالیت معمولی خود بپردازند، دولت برای تأمین حقوق شهروندان فوق العاده اعلام می‌کند.

قوه مجریه

بر پایه اصل 65 قانون اساسی جمهوری اسلامی تاجیکستان، رئیس جمهور، رئیس دولت و رئیس قوه مجریه است. رئیس جمهور، فرمانده کل نیروهای مسلح کشور است و سران نیروهای سه گانه را انتخاب می‌کند. رئیس جمهور بعنوان رئیس دولت در راس قوه مجریه قرار دارد و از طریق انتخاب عمومی، مستقیماً با رأی مردم به مدت 7 سال انتخاب می‌شود.

رئیس جمهور تنها دو دوره پیاپی می­تواند انتخاب گردد. انتخابات ریاست جمهوری زمانی معتبر است، که در آن بیش از پنجاه درصد کسانی که حق رأی دارند شرکت کرده باشند. از جمله صلاحیت‌های رئیس جمهور، انتخاب معاون اول، معاونان اول وزیران، رؤسای کمیته‌های دولتی و پیشنهاد آن‌ها برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس ملی می‌باشد و دستگاه اجرایی (دفتر رئیس جمهور) را تأسیس می‌نماید. رئیس، معاون، قضات دادگاه قانون اساسی، رئیس، معاون و دادرس‌های دادگاه عالی اقتصادی، دادستان کل و معاونان او، رئیس بانک ملی و معاون او را انتخاب و به مجلس ملی پیشنهاد می‌کند.

از وظایف دیگر رئیس جمهور اعلام حالت فوق‌­العاده، تشکیل و رهبری شورای امنیت، دادن پناهندگی سیاسی، پذیرش یا رد تابعیت، اعلام عفو، اعطای نشان‌های عالی جنگی، رتبه‌­های دیپلماسی و دیگر عناوین است.

در صورت درگذشت رئیس جمهور و یا مواردی که به رئیس جمهور امکان انجام وظیفه ریاست جمهوری را نمی‌دهد، وظایف او تا انتخاب رئیس جمهوری جدید، برعهده رئیس مجلس ملی است. هیأت دولت را رئیس جمهور تشکیل می­‌دهد و برای تصویب به مجلس ملی نمایندگان پیشنهاد می‌کند. البته چنانچه در مباحث گذشته ذکر شد بر اساس همه پرسی سال 2003 رحمان رئیس جمهور فعلی تاجیکستان توانست بعد از اتمام 2 دوره 5 ساله ریاست جمهوری برای دو دوره دیگر توانسته رئیس جمهور تاجیکستان گردد.

رحمان در 19 نوامبر 1992 به سمت ریاست شورای‌عالی جمهوری تاجیکستان (رئیس کشور) انتخاب و در انتخابات 6 نوامبر 1994 به ریاست جمهوری رسید. نامبرده در نوامبر سال 1999 در انتخابات ریاست جمهوری برای یک دوره دیگر به این سمت  انتخاب شد و سپس با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 6 نوامبر سال 2006، با کسب 79 درصد آراء  برای یک دوره هفت ساله منصب ریاست جمهوری را به عهده گرفته است.

نخست وزیر توسط رئیس جمهور انتخاب و دارای 6 معاون و 18 وزیر کابینه و 10 رئیس کمیته می‌باشد. معاونین نخست وزیر و وزراء را رئیس جمهور انتخاب و از سوی مجلس ملی تائید می‌شوند[۲].

در اصل 73-75 قانون اساسی آمده است: حکومت جمهوری عبارت است از نخست وزیر و معاونان او، وزیران و رؤسای کمیته‌های دولتی. رئیس دولت نخست وزیر می‌باشد که توسط رئیس جمهور تعیین می‌گردد. هیئت وزیران نیز توسط رئیس جمهور تعیین می‌گردند و توسط شورای عالی تأیید می‌شوند. هیئت وزرا با احکام مجلس عالی و رئیس جمهور تأیید می‌گردند.

در سال 1996م. هیئت وزیران شامل 15 وزیر و 6 معاون نخست‌وزیر، رؤسای کمیته‌های دولتی و رؤسای استان‌ها، مشاورین رئیس جمهور در مسائل اقتصاد ملی، منشی شورای امنیت ملی و رئیس بانک ملی تاجیکستان بود. در حال حاضر تعداد وزارتخانه‌ها 17 وزارتخانه به شرح ذیل می‌باشد:

وزارت امنیت ملّّی،  وزارت امور داخله (وزارت کشور)، وزارت تندرستی (بهداشت)، وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ، وزارت دفاع، وزارت حفظ طبیعت، وزارت معارف (آموزش و پرورش)، وزارت علاقه (مخابرات)، وزارت کشاورزی، وزارت حفظ اجتماعی اهالی، وزارت نقلیات (راه و ترابری)، وزارت مالیه (دارایی)، وزارت محنت و شغل اهالی (وزارت کار)، وزارت عدلیه (دادگستری)، وزارت اقتصاد و روابط بین‌المللی اقتصادی، وزارت وضع فوق‌العاده و امور دفاع اهالی.

نظام و نهادهای قانون‌گذاری

قوه قانون‌گذاری تاجیکستان از دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا تشکیل شده است. مجلس شورای ملی یا مجلس نمایندگان دارای 63 کرسی است که اعضای آن با رأی مردم و برای مدت 5 سال انتخاب می‌گردند. مجلس سنا دارای 33 کرسی است که اعضای آن به طور مستقیم 25 عضو توسط نمایندگان محلی و 8 عضو توسط رئیس جمهور و برای مدت 5 سال انتخاب می‌شوند. کلیه شهروندان 25 سال به بالا می‌توانند در انتخابات شرکت کرده و رأی دهند[۳].

مجلس ملی جایگاه والای نمایندگی و قانون گذاری و وضع‌کننده قانون در جمهوری تاجیکستان است. مهمترین کارهای مجلس ملی عبارتند از وضع قوانین و اصلاح آن‌ها، تغییر اصول قانون اساسی و قوانین عادی، تعیین استراتژی اساسی سیاست داخلی و خارجی، تأیید فرامین ریاست جمهوری، تعیین زمان انتخابات رئیس جمهور، تأیید نخست وزیر، معاون اول وزیران و رؤسای کمیته‌های دولتی، تأیید و پذیرش پیشنهادهای رئیس جمهوری درباره جنگ، صلح و وضعیت فوق‌العاده، اعلام عفو عمومی و ... است.

ریاست مجلس ملی از میان نمایندگان مردم با رأی پنهان بیشتر نمایندگان انتخاب می‌گردد. یکی از معاونان رئیس مجلس ملی، نماینده مردم از ایالت خودمختار بدخشان است. تعیین سران نمایندگان دیپلماسی دولت تاجیکستان در دیگر کشورها و همچنین نمایندگی‌های جمهوری در سازمان‌های بین‌المللی به عهده ریاست مجلس ملی است. رئیس مجلس ملی تاجیکستان از لحاظ جایگاه در کشور، پس از رئیس جمهور قرار دارد.

از بین نمایندگان مجلس عالی، رئیس مجلس عالی، معاونان وی، رؤسای کمیته‌ها و کمیسیون‌های دایمی انتخاب می‌شوند.

نظام قضائی

قوه قضاییه مستقل است و حقوق و آزادی شهروندان، سازمان‌ها و نهادها را محترم می‌شمرد و عدالت اجتماعی را تضمین می‌نماید. این قوه از دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی، دادگاه عالی اقتصادی، دادگاه ولایت خودمختار کوهستانی بدخشان، دادگاه‌های ولایت و شهر دوشنبه به وجود آمده است. تشکیل دادگاه ویژه و فوق‌العاده ممنوع است.

نظارت بر اجرای دقیق قانون در سراسر کشور بر عهده دادستان کل است، دادستان‌های شهر و نواحی زیر نظر دادستان کل عمل می‌کنند. دادستان کل نزد مجلس ملی و رئیس جمهور مسئول است. دادستان کل تاجیکستان به مدت 5 سال توسط رئیس جمهور انتخاب می‌شود.

دادگاه قانون اساسی دارای هفت قاضی است، که سن آن‌ها نبایستی از سی سال کمتر و از شصت سال بیشتر باشد. این قاضی‌ها از بین علما و حقوق‌دانانی که بیش از 10 سال پیشینه در کار قضاوت دارند، انتخاب می‌شوند.

حدود صلاحیت دادگاه قانون اساسی عبارتند از تعیین موافقت نامه‌ها، اسناد حقوقی مجلس ملی، رئیس جمهوری، دادگاه عالی اقتصادی و دیگر مقام‌های دولتی و دیگر قراردادهایی که دولت تاجیکستان به آن‌ها پیوسته است. حل اختلاف بین مقام‌های دولتی در مورد میزان صلاحیت آن‌ها، پیشنهاد گزارش به مجلس ملی درباره عدم رعایت سوگند از سوی رئیس جمهور و انجام هرگونه خلاف توسط او و تطبیق قوانین با قانون اساسی است. نظارت بر اجرای دقیق قانون اساسی در سراسر قلمرو جمهوری تاجیکستان برعهده دادستان کل است و دادستان‌های شهر و ناحیه در پیرامون وظایف خود عمل می‌کنند. دادستان‌های تاجیکستان زیر نظر دادستان کل کشور عمل می‌کنند و دادستان کل در برابر مجلس ملی مسئول است. دادستان کل برای پنج سال انتخاب می‌گردد. وی دادستان‌های تابع خود را تعیین و می‌گمارد. زمان انجام وظیفه دادستان‌ها پنج سال است. فعالیت، صلاحیت و نحوه عملکرد دادستان‌ها را قانون مشخص می‌کند. دادستان مستقل عمل می‌کند و تنها از قانون پیروی می‌نماید.

تغییر و اصلاح اصول قانون اساسی از راه همه پرسی صورت می‌گیرد. همه پرسی بایستی به رأی سه چهارم کل نمایندگان مجلس ملی برگزار شود. ترتیب همه پرسی را قانون مشخص می‌سازد. تغییر و اصلاح قانون اساسی را رئیس جمهور با پیشنهاد حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس ملی اعلام می کند[۴].

فرهنگ سیاسی

شناخت حوزه سیاست و دولت و فرهنگ در تاجیکستان چه در تاریخ قبل از اسلام و چه بعد از اسلام در واقع به قدرت رسیدن ایلات در حوزه تمدنی ایران می‌­باشد. به قدرت رسیدن یک ایل به معنی حذف ایل دیگری بود که دوره رشد، پختگی و انحطاط خود را پشت‌­سر گذاشته بود. هر ایلی که به قدرت می‌­رسید ایلات دیگر را با زور و ارعاب زیر سیطره خود در می‌­آورد و اتحاد سرزمین را با مبانی فکری و رفتاری ایل خود بنا می­‌نهاد. ایجاد تمرکز سیاسی و وحدت سرزمینی با لشگرکشی‌­های گسترده و گاه قتل و عام یک قوم یا اهالی یک شهر و حذف مدعیان قدرت انجام می­‌شده‌­است.

آن­چه در این میان باعث استمرار فرهنگ سیاسی سنتی و عشیره­ای در سرزمین تاجیکستان طی نزدیک به سه هزار سال شده است حکومت‌­هایی بوده‌­اند که عمدتاً پایه اجتماعی و فرهنگ عشیره­ای داشته‌­اند. دلیل دوم، مبانی فرهنگی حکومت در طول ادوار تاریخی انتقال قدرت از یک عشیره به عشیره دیگر بود که مخرج مشترک رفتاری در میان آنان پایدار می­‌مانده ­است هرچند عشایر از لحاظ منشاء اصلی ظهور جغرافیایی، تعداد، درجه جنگجویی و انتظام درون و قدرت اقتصادی متفاوت بودند اما در پاره‌­ای از اصول وجودی و فرهنگ اجتماعی و فرهنگ سیاسی از اشتراکات مهمی برخوردار بودند. استنتاج طبیعی بحث این­است که فرهنگ سیاسی تاجیکستان طی قرن‌­ها متحول نشده چرا که مبانی حکومت، قدرت و فرهنگ عشایری بوده‌­است. از همین‌­رو ضروری است که به اصول ثابت فکری، فرهنگی و اقتصادی برخاسته از عشایر بپردازیم. ویژگی­‌های زیر میان عشایر قابل مشاهده می­‌باشد: در چارچوب یک ایل آن­چه ایجاد تعهد، مسئولیت و حتی وظیفه می­‌کند و کنش‌­های جمعی را شکل می­‌دهد رابطه خویشاوندی است. مبنای قضاوت استدلال نیست، تجزیه و تحلیل منافع کل سرزمین نیست، بلکه صحت، حق و نوع برخورد برمبنای خویشاوندی تعیین می‌­شود.

فرد به اعضای گروه و ایل و عشیره خود اعتماد دارد و خارج از آن را در دایره بی­‌اعتمادی قرار می­‌دهد این عدم‌­اعتماد و احساس ناامنی، باعث می­‌شود مشاغل و نقش­‌های متعدد از حساس تا غیرحساس به گروه وفادار، معتمد و مطیع که به‌­واسطه خویشاوندی این خصایص را با خود حمل می­‌کنند واگذار شود. آثار این روابط اجتماعی در نهادها و سازمان‌­های سیاسی دولت‌­ها که عموماً مبانی عشیره­ای و ایلی داشتند بدین صورت نمایان می‌­شود که نقش­‌ها و یادگیری‌­های سیاسی و ائتلاف‌­ها بر پایه روابط خویشاوندی، قومی، محلی و ایلی تحقق می‌­یابد.

هنگامی که ایلی به قدرت می‌­رسید برای مدتی فرهنگ محلی خود را به فرهنگ عمومی تبدیل می­‌کرد اما این امر به واسطه قانون یا ­اجماع­‌نظر نبوده بلکه بر مبنای زور و سرکوب صورت می­‌گرفت. این­که فرهنگ سیاسی تاجیکستان از ویژگی­‌هایی مانند فردگرایی منفی، بی‌­اعتمادی، نهادگریزی، فقدان اجماع‌­نظر، خویشاوندگرایی، هزار فامیلی، بی­‌قانونی، نبود تساهل و مدارا، خودمداری و خودکامگی و بحران هویت ملی در رنج بوده‌­است به نظر ریشه در ساخت عشیره­ای این سرزمین دارد. مفهوم شهروندی در فرهنگ سیاسی تاجیکستان بسیار نو­پاست و حتی به شکل ناقصی که به‌­اجرا درآمده‌­است کمتر از نیم‌­قرن بیشتر عمر ندارد. تداوم این وضع فرهنگی(بی‌­اعتمادی، حذف، تطمیع و سرکوب) برای قرن­‌های متمادی زمینه­‌های ایجاد فرهنگ ­عمومی و فرهنگ سیاسی سوءظن، فردگرایی منفی، خودمحوری سیاسی و نگرانی از اجماع‌­نظر را پدید آورده است.

روش حل­ اختلاف میان گروه‌­ها، مذاکره و عرضه استدلال و تکیه بر حقوق و تداوم مذاکرات نبوده‌­است، بلکه ایجاد وحشت، مالیات اجباری، اخاذی و تهاجم مال و املاک رقیب، مبنای حل ­اختلاف بوده است. غارت نه تنها دشمنی ایجاد می­‌کند بلکه زمینه ساز کینه هم می­‌شود که در فرهنگ سیاسی تاجیکستان از عناصر مهم رفتاری است.

نبود هرم سیاسی معنادار و قانونی و تمایلات مرکز گریزی، فرایند شکل‌­گیری اجماع­‌نظر ملی حول و حوش مفاهیم کلان را دست کم به تاخیر انداخته‌­است. قدرت­‌های مرکزی برای آن که توان و موجودیت و مشروعیت مصنوعی خود را حفظ کنند بر روش­‌هایی متصل شده‌­اند که بطور عمده فردمحور و زورمحور بوده و با فرهنگ قانونی و نهادسازی و قاعده­‌مندی­‌های پیشرفت سنخیتی نداشته‌­است. مجموعه فرهنگ عشایری در واقع بر گستره سرزمین تاجیکستان سایه افکنده و حکومت‌­ها را تحت تأثیر خود قرار داده‌­است و فرهنگ سیاسی بومی، محلی و عشیره‌­ای در مدت زمان متمادی به واسطه استمراری که داشته به فرهنگ سیاسی کل سرزمین تاجیکستان تبدیل شده‌­است.

فرهنگ سیاسی تاجیکستان به رغم تحولات چشم­گیر اقتصادی و اجتماعی و حتی شهری‌­شدن عمده مردم تاجیکستان و ساختار حکومتی، دست نخورده باقی ماند و در عرصه سیاست بسیاری از خصوصیات عشیره‌­ای مانند بی‌­اعتمادی، خشونت و مشکل اجماع‌­نظر و غیره تداوم پیدا کرد. هم­چنان که میان عشایر فرهنگ خشونت، بی‌­اعتمادی، یگانگی، نفی، خصومت، حذف و غارت جاری بوده‌­است، در فرهنگ سیاسی نظام‌­های سیاسی تاجیکستان نیز فرهنگ تفرقه و فقدان اجماع‌­نظر و نفی و حذف مشاهده می­‌شود. نبود نهادسازی و نظام حزبی از دیگر خصوصیات بارز فرهنگ سیاسی تاجیکان می‌باشد.

نظام حزبی

تاجیکستان تا سال1990م دارای سیستم تک حزبی (حزب کمونیست تاجیکستان) بود. در سال 1990م. تعداد متعددی حزب مخالف تشکیل شد که اتفاقات سال‌های اولیه استقلال را تحت تأثیر قرار دادند.

تشکیل عملی نظام حزبی در تاجیکستان را می‌­توان با روی کار آمدن گورباچف مصادف دانست. در واقع، احزاب جدید غیر از حزب سنتی کمونیست، یعنی حزب دموکرات، حزب رستاخیز و حزب نهضت اسلامی پس از وی پا به عرصه وجود نهادند. اما آشفتگی سیاسی در دوره پس از کسب استقلال در تاجیکستان و شروع جنگ داخلی در سال 1992، احزاب سیاسی هم دچار اختلاف داخلی و مشکلات متعددی گردیدند. تاجیکستان یکی از معدود کشورهای منطقه آسیای مرکزی است که احزاب مخالف فعال و رسمی دارد که هم در مجلس فعال هستند و هم در دولت.

روند تحولات سیاسی و اجتماعی در تاجیکستان به شکل گیری دسته­‌های فعال سیاسی و تشکیل گروه­‌های فشار و ذی نفوذ کمک نمود که این کثرت­‌گرایی موجب ظهور نظام چند حزبی در صحنه سیاسی این کشور شد. با این حال، عامل نخبه‌­گرایی همچنان در تحولات سیاسی تاجیکستان امری برجسته می­‌باشد. به این ترتیب که نخبگان محلی، منطقه‌­ای، مذهبی و قومی با تجمع و تشکل احزاب سیاسی به مقابله با نظم پیشین پرداختند[۵].

در حال حاضر تاجیکستان دارای 8 حزب رســــمی است که در وزارت دادگستری ثبت شده‌اند. اسامی آن‌ها عبارت است از: حزب خلق دموکراتیک به رهبری امام‌علی رحمان رئیس جمهور، حزب کمونیست به رهبری شادی شبدالوف، حزب نهضت اسلامی تاجیکستان به رهبری محی الدین کبیری، حزب دموکراتیک تاجیکستان به رهبری محمد روزی اسکندراف ( این حزب نیز اخیرا دچار انشعاب شده است که شاخه انشعابی (مسعود صابراف) در مقابل شاخه اصلی مورد حمایت دولت است)، حزب سوسیالیست به رهبری میرحسین نذریف (شاخه انشعابی از این حزب به رهبری عبدالحلیم غفاراف جدا شد و از سوی حکومت نیز به رسمیت شناخته شد و جایگزین حزب اصلی قلمداد گردید)، حزب سوسیال دموکراتیک به رهبری رحمت الله زائراف، حزب کشاورزی به رهبری امیر قراقل اف، حزب اصلاحات اقتصادی به رهبری عالم جان بابا یف

با توجه به نقش احزاب سیاسی در تحولات اخیر تاجیکستان، در ادامه به برخی از موثرترین احزاب تاجیکستان می‌­پردازیم.

حزب کمونیست  

در طول حکومت اتحاد شوروی، تنها حزب فعال در جمهوری تاجیکستان، حزب کمونیست بود که از طرف دولت مرکزی شوروی هدایت و کنترل گردیده و رهبران آن نیز توسط مسکو منصوب می‌شدند. این حزب در زمان شوروی از کمترین محبوبیت در میان مردم تاجیک نسبت به جمهوری‌های دیگر برخوردار بود. به طوری که طبق آمارهای رسمی از هر یک هزار نفر تنها 30 نفر در تاجیکستان عضو حزب کمونیست بودند[۶].

در سال 1920م. تعداد اعضای حزب کمونیست تاجیکستان به طور چشمگیری افزایش یافت، اما در دهه‌های بعد از آن درصد اعضای تاجیک در حزب کمونیست تاجیکستان با پاکسازی و تجدید سازمان حزب کاهش یافت. به هر حال، در دوره شوروی، روس‌ها موقعیت‌های حساس را در دست داشتند. برای مثال، بالاترین مقام حزبی یعنی دبیر اولی برای شخصیت‌های گروه قومی خاصی از جمهوری رزرو شده بود، اما دبیر دومی آن همواره به روس‌ها یا اعضای دیگر ملیت‌های اروپایی شوروی تعلق داشت.

در اواسط سال 1980م. حزب کمونیست تاجیکستان حدود 123 هزار عضو داشت که حدود دو سوم آن از مناطق شهری بودند. در سال 1991م. اتحادیه جوانان کمونیست (کومسومول) که بیشترین اعضای آینده حزب را تشکیل می‌دادند، 550 هزار نفر عضو داشت. در اواخر دوره شوروی علی رغم امتیازات و فرصت‌هایی که حزب ارائه می‌کرد، کاهش تمایل به عضویت در حزب نمایان بود. در سال 1989م. بسیاری از نواحی بیش از آنچه استخدام می‌کردند، عضو از دست می‌داد. در آگوست سال 1991م. سقوط رئیس‌جمهور گورباچف، حزب کمونیست تاجیکستان تاجیکستان را حتی از آنچه قبلاً افت کرده بود، در نظر عامه پایین‌تر آورد. بعد از کودتای اوت 1991 در مسکو، این حزب متهم به همکاری با کودتاچیان گردید و متعاقب اعتراضات مردمی فعالیت خود را متوقف کرد. بعد از نظر کمیسیون تحقیق دائر بر عدم شرکت این حزب در کودتا، دوباره در دسامبر 1991 فعالیت خود را از سرگرفت. برخلاف احزاب کمونیستی حاکم بر جمهوری‌های شوروی سابق که منحل گردیده و دفترهای سیاسی و دارایی‌های خود را به دولت واگذار و سپس عنوان جدیدی بر خود برگزیدند. حزب کمونیست تاجیکستان همچنان به طور مصرانه مدعی نمایندگی ملت تاجیک می‌باشد. بعد از کنگره بیست و دوم حزب، برنامه جدید تحت عنوان «ساختن یک جامعه» عنوان گردید. برنامه اقتصادی حزب تلفیقی از اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد بازار آزاد است[۷]. در حال حاضر رهبر حزب شادی شبدالوف می باشد.

حزب دموکرات

این حزب در سال 1990 تأسیس گردید. پایگاه این حزب عمدتاً اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی است. برنامه حزب برقراری جامعه مدنی، حمایت از آزادی‌ها، برقراری یک نظام پارلمانی و مخالفت با حضور ارتش روسیه در تاجیکستان است. از نظر اقتصادی نیز حزب دموکرات طرفدار اصلاحات اقتصادی و اولویت قائل شدن به مالکیت خصوصی می‌باشد.

از جنگ‌های داخلی سال ۱۹۹۳-۱۹۹۲م، فعالیت سیاسی حزب دموکرات در "تاجیکستان" ممنوع اعلام گردید، ولی با حزب‌های نهضت اسلامی و رستاخیز "تاجیکستان" ائتلاف نمود و تا سپتامبر ۱۹۹۴م، با آن‌ها همکاری می‌کرد، سپس یک چرخش سیاسی به دولت "تاجیکستان" نزدیک شد و با تأیید انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی و همچنین رفراندوم قانون اساسی در ژوئیه 1995، دوباره اجازه فعالیت یافت. 

روشنفکران ملی تاجیکستان که در این حزب و همچنین حزب رستاخیز متشکل گردیده‌اند، گرایش زیادی به سمت ایران دارند و همگام با گروه‌های مذهبی که در اندیشه الگوگیری از حکومت جمهوری اسلامی ایران می‌باشند، خواهان افزایش مناسبات دوجانبه میان تاجیکستان و ج.ا.ایران هستند. حزب دموکرات معتقد است که تاجیکستان به صورت دموکراتیک و مدرن اداره شود. به دلیل ضعف ساختاری جامعه تاجیکستان، پیروان این حزب کم بوده و عمدتأ در شهر دوشنبه سکونت دارند و حزب مذکور در مناطق دور از مرکز، پایگاه اجتماعی قابل توجهی ندارد[۸]. حزب دموکراتیک تاجیکستان به رهبری محمد روزی اسکندراف اخیرا دچار انشعاب شده است که شاخه انشعابی (مسعود صابراف) در مقابل شاخه اصلی مورد حمایت دولت است.

حزب رستاخیز

این حزب در 14 دسامبر 1989 و در چارچوب سیاست پروستریکا تشکیل گردید. حزب رستاخیز معتقد به افکار ملی‌گرایی در چارچوب اقوام فارسی زبان بوده و اساساً اهداف فرهنگی مثل بازگشت به زبان ملی تاجیک و تدریس آن در مدارس را دنبال می­‌نماید. بیشتر طرفدارن این حزب از گروه روشنفکران شهری است. بعد از شروع جنگ داخلی، فعالیت این حزب نیز ممنوع و غیر قانونی اعلام گردید و لاجرم به گروه اپوزیسیون ملحق شد. لکن پس از اتمام منازعه داخلی تاجیکستان، مجدداً به صحنه سیاسی این کشور بازگشت. با این حال، به علت تعداد کم طرفداران آن و سنتی بودن جامعه تاجیکستان، امید چندانی برای کسب قدرت از سوی این حزب متصور نیست[۹].

حزب نهضت اسلامی

حزب نهضت اسلامی در سال 1975، توسط گروهی از علما به رهبری آقای نوری در شهر قرقان تپه به طور سری تأسیس شد. در ابتدا هدف این حزب بالا بردن سطح آگاهی‌های دینی مردم و آماده کردن جوانان برای مبارزه با رژیم کمونیستی بود. اما چون آغاز این فعالیت‌ها در عمل دست زدن به انتحار و خودکشی بود. لذا حزب در پی راهکار دیگری برآمد تا ابتدا جامعه را به خود جلب نموده و بر تعداد اعضاء بیافزاید و پس از آن به پیاده کردن اهداف خود بپردازد. از جمله این راه‌ها مبارزه با برخی از عادات بد مردم مانند اسراف در مراسم مختلف بود که ضمناً حکومت نیز با آن مخالف بود. لذا حزب در ابتدا شروع به منع مردم از صرف هزینه‌های هنگفت در جشن‌های شادی و عزا نمود. در کنار این تبلیغات، حزب مذکور همچنان تلاش می‌کرد تا از جشن‌هایی که در آن به آوازخوانی و پایکوبی مردان و زنان پرداخته می‌شد، جلوگیری کند. حکومت وقت تاجیکستان، ابتدا در شناخت این گروه جدید دچار اشتباه گردید و گمان می‌کرد که چون علیه برخی مراسم ملی و مذهبی مبارزه می‌کنند باید پشتیبانی شوند؛ اما کمونیست‌ها به سرعت به اشتباه خود پی برده و فورأ به مبارزه با این گروه روی آوردند.[۱۰].

این حزب به طور رسمی در 27 سپتامبر 1990.م در کنگره موسسات حزب در ناحیه رودکی (لنین سابق) تأسیس شده و در 4 دسامبر 1991.م، 14 ماه پس از اعلام موجودیت رهبران حزب توانستند با تلاش همه جانبه و حمایت گسترده مردم رسماً حزب را در وزارت دادگستری تاجیکستان ثبت نام کنند.

اما پس از مدتی که گرایش عمومی مردم به ویژه جوانان به اسلام سیاسی سرعت فزاینده­ای یافت حاکمان کمونیست این کشور با توسل به قوای نظامی داخلی و خارجی (روسیه، ازبکستان و آمریکا) اقدام به مقابله با مخالفان خود برخاست. این امر سبب بروز جنگ داخلی در تاجیکستان در اواخر سال 1992 میلادی (1371) شد. چندی بعد در اوایل سال 1993 (1372) دولت فعالیت تمام احزاب سیاسی از جمله حزب نهضت اسلامی را ممنوع اعلام کرد. حزب نهضت اسلامی ناگزیر به مهاجرت به شمال افغانستان شد و فعالیت خود را در دو بخش نظامی و سیاسی ادامه داد[۱۱]. مبارزات نظامی این حزب تا اواسط سال (1997) تیر ماه 1376 که منجر به امضای سند نهایی صلح بین دولت تاجیکستان و اپوزیسیون مخالف به رهبری حزب نهضت اسلامی شد ادامه یافت. پس از امضای این سند نهضت اسلامی با بر زمین گذاشتن سلاح مبارزه سیاسی خود را با جدیت بیشتری آغاز کرد. اما دولت با حدود دو سال تأخیر در 28 دسامبر 1999 .م دوباره حزب نهضت اسلامی را رسماً در وزارت دادگستری ثبت نام کرد و نهضت توانست فعالیت‌های سیاسی خود را به طور قانونی آغاز کند. در همین راستا و در چارچوب اجرای معاهده صلح تعدادی از پست‌های مهم دولتی به نهضت واگذار شد. ولی چندی بعد دولت به لطایف الحیلی اکثر پست‌­های دولتی را از نهضت بازپس گرفت و یا با تهدید و تطمیع برخی عناصر نهضتی را به سوی خود جذب کرد.

از زمان تأسیس رسمی حزب نهضت اسلامی در سال 1369/7/6 تاکنون آقای «عبدالله نوری» رهبری حزب را برعهده دارد. «محی‌­الدین کبیری» معاون اول «محمد شریف همت‌­زاده»، «سعید امیر حسینی» و واحد خان قاسم الدین­اف معاونان رئیس حزب نهضت اسلامی هستند.

این حزب آرمان خود را برقراری حکومتی مردمی اسلامی در کشور قرار داده است و اکثر هواداران آن از مناطق قراتگین کافرنهان قرقان تپه و دوشنبه می‌باشند. «نجات» نشریه رسمی حزب است. حزب نهضت اسلامی همچین برای بانوان و جوانان مجلاتی به نام‌های «نیسان» و «اقبال» و مجله فرهنگی «سفینه امید» را منتشر می‌کند. تعداد اعضای حزب 30 هزار نفر اعلام شده و حزب به استثنای نواحی «دنغره»، «بلجوان» و «مرغاب» در سایر شهرها و نواحی تاجیکستان دارای دفاتر و شعب فعال است. پس از حوادث 11 سپتامبر اعضا و حتی رهبران نهضت اسلامی تاجیکستان به شدت تحت فشار و تعقیب دولت قرار گرفته و بسیاری از آن‌ها بازداشت، محاکمه و به زندان‌های طویل المدت محکوم شدند. اما حزب نهضت اسلامی همچنان به فعالیت سیاسی خود ادامه می‌دهد و دارای دو نماینده در پارلمان 63 عضوی این کشور است. حزب نهضت اسلامی تاجیکستان با معرفی 22 نامزد در انتخابات پارلمانی که فوریه 2005 (1383) در این کشور برگزار شد شرکت کرد. «محمد شریف همت زاده» معاون رییس حزب «محی­‌الدین کبیری» معاون اول رئیس حزب «محمد علی هنیت اف» رییس بخش کادر حزب از جمله نامزدهای نهضت در این انتخابات بودند که در نهایت دو تن از نامزدهای حرب به مجلس نمایندگان راه یافتند.

حزب لعل بدخشان

این حزب رسماً از ماه مه سال 1992 شروع به فعالیت کرد. بسیاری از شخصیت­‌های مهم علمی، سیاسی، و فرهنگی شهر دوشنبه از جمله "اکبرشاه اسکندراف"، از اعضای آن هستند. حزب بیش از ۳ هزار عضو دارد. این حزب از حمایت پامیری‌ها برخوردار است. برنامه این حزب در بدو تأسیس برقراری حکومت مردم سالار در تاجیکستان و خودمختاری اداری بیشتر منطقه بدخشان اعلام شد. این حزب با نظام ریاست جمهوری مخالف بود و از نوعی نظام هدایت جمعی حمایت می‌کرد و خواهان برقراری روابط با جوامع پامیری افغانستان و چین و نیز تقسیم زمین‌ها و کارخانه‌ها بین کشاورزان و کارگران بود. هدف نهایی این حزب بهبود وضع زندگی مردم بدخشان است. رهبران آن معتقد به جدایی دین از سیاست‌اند. حزب لعل بدخشان از جمله چهار حزبی بود که فعالیت آن‌ها بعد ­از جنگ‌های­ داخلی ­ممنوع ­اعلام ­شد.  

حزب خلق تاجیکستان

این حزب با هدف به وجود آوردن یک نیروی اجتماعی برای بیرون آوردن کشور از بحران تشکیل شد. هنگام تأسیس، این حزب هدف اصلی خود را متحد کردن همه شهروندان جمهوری تاجیکستان بدون توجه به ملیت و مذهب و تعلقات دیگر آنان عنوان کرد و اعلام نمود که جانبدار نظام مردم سالاری است که مردم را به کار و سازندگی دعوت کند. مؤسسان حزب از جمله شخصیت‌های شناخته شده از میان سیاستمداران، عالمان، صاحبکاران، خادمان­ علم­ و ­فرهنگ ­و ­نمایندگان ­رشته‌های­ کشاورزی­ و­ صنایع‌اند.

حزب بازسازی سیاسی و اقتصادی

این حزب در سال 1993 با هدف حفاظت از منافع مناطق شمال تاجیکستان و منطقه خجند، که بیشتر ازبک نشین هستند، تأسیس شد. امروزه فقط تعداد انگشت شماری از احزاب تاجیکستان، مانند حزب دموکرات خلق، حزب کمونیست، حزب رستاخیز و حزب بازسازی سیاسی و اقتصادی، اجازه فعالیت دارند[۱۲].

جدول شماره 10 - اسامی احزاب رسمی و غیر رسمی و دبیر کل­‌های آنان

ردیف نام حزب سال تأسیس رهبر حزب نشریات حزب
1 حزب کمونیست 1370/10/4 شادی شبدالف نوای رنجبر
2 حزب دموکرات 1369/5/10 مسعود صابراف هفته نامه عدالت
3 سازمان رستاخیز(منحل شده) 1368/6 طاهر عبدالجبار رستاخیز (دنیا)
4 سازمان لعل بدخشان 2/ 1371 امیربیک عطابیک هفته نامه باختر
5 حزب نهضت اسلامی تاجیکستان 6/ 1370 آقای عبدالله نوری هفته نامه نجات
6 جنبش ملی تاجیکستان 1375/8/9 (آلتین) حاکم شاه محبت هفته نامه جنبش
7 سازمان آریانا(منحل­‌شده) 1370/6 اردمهر (فاتح عبدالله) ماهنامه مهر
8 حزب احیای ملی تاجیکستان(منحل­‌شده) 1372 عبدالملک عبدالله جانف
9 حزب (مردم) خلقی دموکراتیک 1373/9/10 امام علی رحمانف منبر خلق و ...
10 حرب سوسیالیست تاجیکستان 1375/11/1 میرحسین نظری­اف هفته‌­نامه اتحاد
11 حزب کار آزاد 1371/11/30 جمشید کریم­اف
12 حزب تجدد سیاسی و اقتصادی 1377 عالم جان بابایف
13 حزب عدالت و ترقیات 1377 رحمت الله زائراف
14 حزب عدالت(خواه) 1377 مراد نعیم­اف
15 حزب حرکت خلقی 1377 سلطان قوت اف
16 حزب سوسیال دموکرات آذر 1381 رحمت الله ظاهراف سوسیال

دموکرات

تقسیمات اداری و سیاسی استان‌­ها و شهرهای مهم، پایتخت

تاجیکستان به سه استان، 58 ناحیه، 29 شهر، 47 شهرک و 354 شورای دهات تقسیم می‌شود. استان خودمختار کوهستان بدخشان با مرکزیت شهر خاروغ، با مساحت 63/7 هزار کیلومتر مربع، در سال 1925م. تأسیس شد که 44% مساحت کل کشور را شامل می‌شود. استان سغد (لنین‌آباد سابق) با مرکزیت شهر خجند و مساحت 26/1 هزار کیلومتر مربع در سال 1970 تأسیس شد و دارای 1/902/700 نفر جمعیت می‌باشد. استان ختلان با مرکزیت شهر قرغان‌تپه با مساحت 24/6 هزار کیلومتر مربع در سال 1992م. تأسیس یافت که اکنون 2/178/100 نفر جمعیت دارد و 44 ناحیه دیگر. نواحی تابع جمهوری دارای 1/348/300 نفر جمعیت می‌باشد.

در اواخر دوره اتحاد شوروی و اوایل استقلال، تاجیکستان چهار استان داشت: در شمال خجند (لنین‌آباد)؛ در جنوب استان‌های قرغان‌تپه و کولاب و در جنوب شرقی استان خودمختار کوهستان بدخشان.

در اوایل سال 1988م. قرغان‌تپه و کولاب به عنوان یک استان به نام ختلان ادغام شدند که در سال‌های 1990 تا 1992م. مجدداً از هم جدا شدند و پس از مدتی کوتاه دوباره به هم پیوستند.

در تاجیکستان هر ولایت (معادل استان در تقسیمات کشوری ایران) به چندین ناحیه (معادل شهرستان در تقسیمات کشوری ایران) و هر ناحیه به چندین جماعت دهات (معادل دهستان در تقسیمات کشوری ایران) و هر جماعت به چندید ده (معادل روستا در تقسیمات کشوری ایران) تقسیم می‌گردد.

جدول شماره 11 - تعداد شهرها و نواحی مهم تاجیکستان[۱۳]

نام ولایت یا ناحیه مساحت به هزار کیلومتر تعداد ناحیه تعداد شهرها تعداد شهرکها تعداد شورای دهات مرکزیت
بدخشان 63/7 6 1 - 38 خاروق
خجند 26/1 13 6 21 91 خجند
ختلان 24/6 19 4 19 109 کولاب
شهرهای شرق دوشنبه 0/3 - 1 1 1 -
نواحی تابعه مرکز 28/4 8 3 81 81 -
کل تاجیکستان 143/1 45 19 320 320 دوشنبه

ناحیه‌ها (شهرستان‌ها) و جماعت‌ها (بخش‌ها) در تاجیکستان به ترتیب زیر می‌باشند.

جدول شماره12 -  شهرستان­‌ها و بخش‌­های تاجیکستان

ولایت سغد
ردیف ناحیه‌ها جماعت‌ها
1 اسپیتمن آق‌تپه، تَغایاک،  شهرک نو، فرمان‌قورغان، قوشته‌گیرمان، کورکَت، ناو
2 استروشن پاشکند، پراودا، جوکَندَک، فرونزه، قلعه بلند، کمونیزم، گل سرخ، لنین‌آباد، نافَرای، نیانی
3 اسفره چهارکوه، چهل‌قاضی، خان‌آباد، سرخ، شهرک، کول‌کند، لَکّان، نوگِلیم، واروخ
4 اَشت آشابه، اشت، پانگَز، جَربُلاغ، شَیدان، قرقودوک،کمیش‌قرغان
5 باباجان غفورف آوچی کَلَچه، اسماعیل، اوتکان‌سوی، اونجی، اِسفِسار، پخته‌کار، حیدر عثمانف، شهرک غفورف، غازیان، قِسته‌قوز، کَتَگَن، یاوه
6 پنجکنت امان‌دره، چنار، خلیفه حسن، خُرمی، رودکی، سویینه، سَرَزم، شِنگ، فَراب، کاسه‌تراش، کالخازچیان، مُغیان، وارو، یاری
7 جبار رسولف ازبک‌قشلاق، دِه‌مای، شهرک پرولتارسک، گلخانه، گُلَک‌انداز، ینگی‌حیات
8 شهرستان ینگی‌قرغان، شهرستان
9 عینی اُرمیتَن، انزاب، دَردَر، رَرز، زرافشان، شَمتوچ، عینی، فان‌دریا
10 غانچی آوْچی، دَلیان بالا، راسراووت، غانچی، کالینین‌آباد، گَزَنتَرَک، مُجُم،یختن
11 کان بادام اُرتیکاو، پولَتَن، پَتَر، شَریپاو، لاهوتی، هَمرَبایف
12 ظفرآباد جامی، حامد علیف، روشن، ظفرآباد، محنت‌آباد
13 کوهستان مست‌چاه ایوان تاجیک، لنگر
14 مست‌چاه آب‌بُردان، اوزی‌کند، بوستان، پَلدارک، تَکِلی، قُرُقسای، مست‌چاه
ناحیه‌های تابع جمهوری
ردیف ناحیه‌ها جماعت‌ها
1 تاجیک‌آباد شاه‌گدایف، شیرین‌چشمه، قلعه لب آب، لشگر شاه، نوشار
2 تورسون‌زاده پخته‌آباد، پیروامَی، جوره رحمانف، رباط، سه‌شنبه، قره‌تاق، گرو، نوآباد، ۱۰ سالگی استقلال
3 جرگه‌تال پــِلدان، جرگه‌تال، ینگی‌شهر، لَخش، اَلگه، سرخاب، مُغ‌سو، کَشات
4 حصار الماسی، حصار،خانه‌کاه، خانه‌کاه کوهی، دهقان‌آباد، دوربَت، شراره، کَرَم‌گُل،میرزا رضا، نوآباد
5 راغون قد آب، سی‌چراغ
6 رَشت آب محنت، اَسکَلان، تَگابه، جَفر، رحیم‌زاده، غَرم، قلعه سرخ، قلعه‌نَک، قَزناک، نوآباد، نوده، هایـِت، هیجبارَک، یَسمَنچچ
7 رودکی آق‌کورگان، اِسپـِچَک، چهارتپه، راحتی، زینب‌آباد، سامانیان، سردارف قره‌خان، سلطان‌آباد، کوکتاش، کیبلای، کُشته‌پین، گلستان، لاهور، ۴۰ لِت تاجیکستان
8 شهر نو اکتیابر، باغستان، چوزی، حسنف، سِلبور، شهر نو، صبا
9 طویل‌دره چهل‌دره، سنگوار، طویل‌دره
10 فیض‌آباد بوستان، جوانان، چشمه‌سار، شهرک فیض‌آباد، فیض‌آباد،قلعه‌­دشت، گُم‌بلاغ، مسکین‌آباد، ویشگَرد
11 نورآباد حکیمی، دربند، کامسامال‌آباد، موج حرف، نودانک، هومدان، یخاک - یوست
12 وحدت بهار، جویانگران، چهارسو، خواجه بایکول، رامیت، سیم گنج، عکس گذر، قره‌سو، کافرنهان، ینگی‌بازار
13 ورزاب چهارباغ، ده‌ملِک، ضدّی، عینی، لوچاب، ورزاب‌قلعه
ولایت خَتلان تاجیکستان
ردیف ناحیه‌ها جماعت‌ها
1 باختَر آوانگارد، اسماعیل سامانی، باختریان، بستان‌قلعه، زرگر، کالینین، محنت‌آباد، نوبهار
2 بَلجُوان بلجوان، دِکتور، ساتالمیش، ساری‌حصار
3 پنج پنج، تُغُل، سَرمَنتای، عرب، قُلدیمان، نمونه
4 تیمورملک بابایونس، سووِت، طنابچی، قره‌کَموش، کوشکیه، کَنگورت، وطن
5 جامی آرال، اتفاق، اکتیابر، کالینین، یکه‌توت، ۵۰ سالگی تاجیکستان
6 جیلی‌کول جیلی‌کول، دهقان‌آباد، سِوِردلوف، گرااوتی، نور وخش، نوزمین
7 خاوَلِنگ جام‌بخت، خاوَلِنگ، سرآسیاب، شوگ‌ناو، لاهوتی
8 خراسان آبیکیک، دهان‌عقیق، عینی، قزل‌قلعه، قلعه‌آباد، هلالی
9 دَنغَره آق‌سو، پوشِنگ، سنگ‌توده، سیبستان، شریپاو، کاریز، لاله‌زار، لاهور
10 سربند گلستان، وحدت
11 شهر توس آبشاران، پَخته‌آباد، شهر توس، صیاد، هالمتوف، یوری نظرف
12 شورآباد چغم، داغستان، دشت یوم، سر چشمه، شورآباد، لنگردره، یول
13 فَرخار درغد، دهقان‌اریق، ظفر، غلبه، غیرت فرخار، کمسمول‌آباد، گلشن، وطن
14 قبادیان اوتَکَری نظرف، سیدنظر خدای‌قولف، قبادیان، ناصرخسرو، نوآباد، نیازف، هالمتوف، ینگی‌یول
15 قوم‌سَنگیر پنج، تِلمَن، دوستی، قوم‌سنگیر، کروپسکی، یکه‌دین
16 کُلخوزآباد توگَلَن، عیسایف، فرونزه، کالینین، گلستان، مدنیت، نوآباد
17 کولاب دهنه، زیرکی، ضرب‌دار، کولاب
18 مؤمن‌آباد باغی، بلخابی، توتو، چهل‌دختران، ده‌بلند، کول‌چشمه، لنینگراد
19 ناصرخسرو استقلال، فیروزه، کمسومول
ولایت مختار کوهستان بدخشان
ردیف ناحیه‌ها جماعت‌ها
1 اِشکاشِم اشکاشم، اندرآب، برَنگ، پیتاب، زِنگ، شیت‌خَرْو، قاضی‌ده
2 درواز صغیردشت، قلعه خُمب، نول‌وَند، ویش‌خَرْو
3 راشت‌قلعه بَرواز، توسیان، تَودِم، راشت‌قلعه، سیج، میرشکر
4 روشان بَرتَنگ، بَسید، بَهروشان، پَست‌خوف، روشان، سَوناب، شیدز
5 شُغنان پارشینِو، درمارَخت، ساخ‌چَرْو، سوچان، نوآباد، وَن‌قلعه، وِر
6 مُرغاب الیچور، خداورد‌یف، رنگ‌کول، قره‌کول، قزل‌رباط، مرغاب
7 وَنج تِخَرْو، راوَند، ژاوید، وادخود، ونج، یازغُلام

شهر دوشنبه

خیابان رودکی

موقعیت تاریخی و جغرافیایی

به دلیل موقعیت جغرافیایی، دوشنبه پایتخت تاجیکستان شهری است سرسبز و خرّم. خیابان رودکی خیابان اصلی و مرکزی آن به شمار می‌رود که میدان­‌های سامانیان و صدرالدین عینی در این خیابان واقع‌اند.

شهر دوشنبه از جمله عمده‌ترین مراکز صنعتی جمهوری محسوب می‌گردد. در کارخانه‌های این شهر منسوجات نخی و حریر، یخچال، دستگاه‌های نسّاجی، وسایل هیدرولیک، ماشین آلات زراعتی، مصنوعات کشبافی، خیاطی و چرم و کفش تولید می‌شود.

شهر دوشنبه مرکز عمده فرهنگی جمهوری نیز می­‌باشد. آکادمی علوم جمهوری، 19 پژوهشگاه، 5 مرکز آموزش عالی و بیش از 100 باب مدرسه و مرکز آموزش حرفه‌ای، 5 تئاتر، 10 تالار سینما و کنسرت، فیلارمونی و 24 کتابخانه در این شهر قرار دارند. ساخت ساختمان‌های اداری، مراکز فرهنگی و خدماتی و آپارتمان‌های چند طبقه‌ای هم اکنون نیز ادامه دارد. ساختمان‌هایی از قبیل خانه حکومت، تئاتر اپرا و بالت صدرالدین عینی، کتابخانه ملّی فردوسی، تالار کنسرت و سینمای باربد، میهمانخانه (هتل)‌های «دوشنبه» و «تاجیکستان»، دانشگاه دولتی تاجیکستان، چایخانه «راحت» از جمله نقاط دیدینی پایتخت محسوب می‌گردند. مؤسسه‌های نشریات «عرفان»، «ادیب»، «معارف»، «دانش» و دائره‌المعارف تاجیک در شهر دوشنبه واقع‌اند. جراید این کشور که اکثر در شهر دوشنبه نشر می‌شوند، به زبان‌های تاجیکی، روسی و ازبکی است.

آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان

شهر دوشنبه به عنوان مرکز سیاسی، اداری و فرهنگی در ابتدای قرن بیستم انتخاب گردید. در باب اشتقاق نام دوشنبه، روایتی متداول است که طبق آن در حدود کنونی شهر دوشنبه روزهای دوشنبه بازار برگزار می‌شد و از این‌رو بعدها این نام به این شهر اطلاق شد. این روایت چندان هم از واقعیت دور نیست، زیرا در حدود دوشنبه کنونی، قصباتی موسوم به سه‌شنبه و چهارشنبه هم وجود دارد. دوشنبه به عنوان محل مسکونی در مآخذ منسوب به قرن 17 و وجود قلعه آن در تاریخنامه‌های ابتدای قرن 18 به دیده می‌شود. در ابتدای قرن 18 دوشنبه قرارگاه حاکم در فصل تابستان بود. موقعیت جغرافیایی دوشنبه به انتخاب آن به عنوان مرکز اداری و سیاسی منطقه مساعدت کرده است.

حفریات باستان­‌شناسی بیانگر آن است که دوشنبه از زمینه زراعت و پیشه‌وری دستاوردهای چشمگیری داشته است. در ابتدای قرن 20 دوشنبه به مرکز اداری و سیاسی برگزیده شد. سید عالم‌خان امیر بخارا قبل از فرار به افغانستان مدتی در این شهر اقامت داشته است. در تاریخ 21 سپتامبر سال 1921 دوشنبه به اشغال اردوی سرخ درآمد و در حاکمیت شوروی اعلام گردید.

بدین ترتیب دوشنبه تا سال 1924 مرکز اداری و سیاسی نواحی بخارای شرقی و از سال 1924 پایتخت جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان محسوب گردید. در ابتدای قرن 20 دوشنبه قریه کوچکی بود و بعداً با دهاتی چون لوچاب، ایسپیچک، قریه بالا، یکه چنار، قزاقان، شاه منصور، سرآسیاب، قریه میر خواجه انبیاء ادغام شده سال 1925 عنوان شهر را به خود گرفت. شهر دوشنبه دارای محلّه‌ها بوده و از دسامبر سال 1926 به کوچه و خیابان­‌ها تقسیم شد. سال 1930 دوشنبه از 13 کوچه و خیابان عبارت بود. دوشنبه از سال 1930 تا سال 1961 به نام استالین‌آباد یاد می‌شد، ولی سال 1961 مجدداً نام قبلی خود یعنی دوشنبه را باز یافت.

مراکز دیدنی
کاخ باربد

 کاخ باربد در مرکز استراحتی شهر دوشنبه در جوار استخر ارگ زیبامنظر و ورزشگاه مرکزی جمهوری واقع می‌باشد. ساختمان اساسی کاخ مدور مخروطی ناقصی را داراست و از فاصله دور چنین به نظر می‌رسد که آن را از تخته‌سنگ‌های مرمری ساخته‌اند. این بنا فاقد پنجره و روزنه می‌باشد. دالان بزرگ و وسیع کاخ شیشه‌بندی شده‌ است. این کاخ به مناسبت 1400 سالگی باربد مروزی به سال 1990 به نام این خنیاگر شهیر مشرق‌زمین نامگذاری شد. تالار مرکزی کاخ دارای 1918 نشیمن­گاه و تالار کوچک آن دارای 320 نشیمن­گاه می‌باشد. اکثراً جلسات باشکوه و نمایش سینما و کنسرت­‌های جالب در کاخ باربد برگزار می‌شود. کاخ باربد همچنین دارای تالار تمرین هنرمندان، تالار و غرفه‌های ویژه، اتاق­‌های استراحت هنرمندان، استودیو ثبت صدا و سایر خدمات فرهنگی می‌باشد. گروه فولکلوری «گنجینه» فلارمونی دولتی تاجیکستان کاخ باربد را مقر خود قرار داده است.

میدان اسماعیل سامانی

واژه «آزادی» برای تمام مردم جهان مقدس است. به دنبال رویدادهای سیاسی پاییز سال 1991 که با گردهمایی نیروهای آزادی‌خواه و به خاک و خون کشیده شدن آن‌ها همراه بود. میدان لنین نام «آزادی» را گرفت. اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری تاجیکستان، در سال 1999 به مناسبت 1100 سالگی سلسله سامانیان، تندیس اسماعیل سامانی در این میدان نصب و نام میدان به «اسماعیل سامانی» تغییر یافت.

این میدان در مرکز شهر دوشنبه و تقاطع خیابان‌­های عمده پایتخت واقع گردیده و توسط ساختمان­‌های محتشم مجلس عالی و وزارت امور خارجه جمهوری تاجیکستان و نیز تالار سینمای عبدالرحمان جامی (در حال حاضر متروک 2004م)، وزارت پست و تلگراف و پارک شهر محصور است.

میدان ابوعلی ابن سینا

سال 1975 به مناسبت برگزاری جشن هزاره شیخ‌الرئیس ابو علی ابن سینا یکی از میدان­‌های شهر دوشنبه طبق مصوبه کمیته اجرائی شورای نمایندگان شهر، نام پرافتخار فیلسوف و دانشمند بزرگ مشرق‌زمین را گرفت. میدان در قسمت شمال و غرب شهر در منطقه قریه بالا قرار دارد.

سال1980 در ایام برگزاری جشن‌های هزاره ابوعلی سینا در این میدان تندیس ابن‌سینا نصب گردید. این تندیس برنجی در یکی از کارخانه‌های شهرسنکت پتربورگ ریخته‌گری شده است.

آرامگاه صدرالدین عینی

تندیس صدرالدین عینی در میدان عینی

استاد صدرالدین عینی نویسنده، دانشمند، شخصیت دولتی و اجتماعی، نخستین رئیس اکادمی علوم ازبکستان و دارنده بسیاری جوایز و نشان‌های دولتی سابق اتحاد شوروی بود.

 آثار ادبی استاد عینی از قبیل «مکتب کهنه»، «یتیم»، «داخونده»، «مرگ سودخور»، «غلامان»، «یادداشت‌ها» برای بازیابی هویت ملی مردم تاجیک نقش بسزا دارند. او سال 1878 در بخارا متولد و در 15 جولای سال 1954 در شهر دوشنبه وفات یافت.

آرامگاه استاد عینی طبق پروژه معمار یوری سنیگوفسکی سال 1956 بالای قبر او ساخته شده و مقبره در میدان مدور و مقابل دروازه شرقی پارک صدرالدین عینی قرار دارد. اطراف مقبره با تخته‌های بتونی فرش شده است. آرامگاه عبارت از گنبدی است که بالای شش ستون ساخته شده، در زیر گنبد تندیس نیم‌تنه استاد عینی قرار دارد. فرش مقبره از تخته‌های بتونی پوشیده شده و برای ساختن مقبره از انواع مرمر سرخ تیره و گلابی‌رنگ استفاده شده است. ستون‌ها دارای نقش زنجیری مرمر زرد رنگ است. مجسمه استاد عینی از مرمر سفیدرنگ بوده، در پایه آن نام و تاریخ تولد و وفات نویسنده با حروف زرین ثبت گردیده است. قسمت خارج گنبد کاشی­کاری و با رنگ آبی تزیین شده است.

آرامگاه میرزا تورسون‌زاده

آرامگاه میرزا تورسون‌زاده دانشمند و شاعر بلندآوازه مردمی تاجیکستان، در منطقه موسوم به لوچاب شهر دوشنبه قرار دارد. مقبره این دانشمند و شاعر توسط تیم معماری با راهبری  خ. ل. ظهورالدین‌اف و د. ب. ریابچف در سال 1981 ساخته و تندیس نیم‌تنه وی نصب گردید. در اطراف آرامگاه حوض آب و پلکان وجود دارد. شکل آرامگاه سه برج شبیه به سه جلد کتاب بوده که با مرمر سفید فرش شده‌ است. ارتفاع ستون مرکزی 5/13 متر و دو ستون پیشین 12 متر می‌باشد. ارتفاع داخل مقبره 5/5 متر بوده در کنار ستون مرکزی قرار دارد.

ورزشگاه مرکزی

 مجموعه ورزشگاه مرکزی جمهوری تاجیکستان در شهر دوشنبه از بزرگترین میدان­‌های ورزشی می‌باشد. این ورزشگاه در زمان اتحاد شوروی «فُرونزه» نام داشت که پس از استقلال تاجیکستان، در سال 1993 به نام ورزشگاه مرکزی نامزد شد. مجموعه ورزشگاه ورزشی مرکزی جمهوری در مرکز شهر دوشنبه در کنار مجتمع ساختمان­‌های دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان قرار دارد. مساحت ورزشگاه 20 هکتار بوده و دارای یک زمین چمن با گنجایش 21400 نفر و چند مجموعه سرپوشیده می‌باشد. مسابقات فوتبال، کشتی، بسکتبال و دیگر انواع ورزش و همچنین گردهمایی‌های باشکوه مردم پایتخت از قبیل تجلیل عیدهای ملی «نوروز»، «مهرگان» و ... غالباً در این مجموعه برگزار می‌گردد.

ترمینال اتوبوس شهر دوشنبه

ترمینال دوشنبه به مثابه دروازه شهر، محل استقبال و بدرقه مهمانان پایتخت جمهوری می‌باشد. ساختمان ترمینال اتوبوس­‌ها که یکی از بناهای زیبای شهر می‌باشد، در خیابان موسوم به «اتفاق‌های کسبه» در 18 هکتار زمین، در ناحیه سینا (فرونزه سابق) قرار دارد. مجتمع ترمینال از نظر بهداشتی و خدماتی در شرایط نسبتاً بدی قرار دارد، لیکن نسبت به دوران پس از استقلال بهتر است. در این مجتمع چندین فروشگاه و دکان­‌های مختلف اغذیه و ... است که فاقد کنترل بهداشتی است.

ساختمان ترمینال قدمتی چندان ندارد و در تابستان سال 1978 مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. تعداد کارمندان مؤسسه مذکور 120 نفر می‌باشد. اخیراً با تلاش حکومت تاجیکستان تعدادی اتوبوس از چین و هندوستان خریداری شده تا جایگزین اتوبوس­‌های بسیار فرسوده قدیمی گردند، اما هنوز اتوبوس‌­های مستهلک فعال­اند.

هتل تاجیکستان

 از جمله عمده‌ترین مهمان­سرا‌های پایتخت جمهوری تاجیکستان است. ساختمان شش‌ طبقه بزرگ مهمان­سرا در منطقه مرکز شهر دوشنبه در جوار پارک شهر، بازار «برکت» (بوتوفسکی سابق) در مرکز شهر ساخته شده است. اتاق‌­های دو، سه، چهار، پنج نفری مجهز با وسائل مدرن در خدمت میهمانان و مراجعین قرار دارد. رستوران و آشپزخانه و سایر سرویس و خدمات ضروری نیز مهیا است.

هتل دوشنبه

هتل وخش دوشنبه

مهمان­سرای «دوشنبه» در مرکز شهر دوشنبه، در مقابل میدان صدرالدین عینی واقع می‌باشد. ساختمان هتل مذکور سال1964 تکمیل گردید. این مهمانسرا دارای 600 تختخواب است. مهمان­سرای دوشنبه بر اساس طرح‌­های مدرن از شیشه و بتون ساخته شده است.

روابط خارجی تاجیکستان

اصول و محورهای اساسی سیاست خارجی تاجیکستان در اعلامیه استقلال و قانون اساسی این کشور به صورت کامل منعکس شده است که اصول اساسی آن، سیاست درهای باز چند وجهی، واقع بینی، توازن، عمل گرایی و تأمین امنیت ملی است. اهداف عمده آن، حفظ منافع ملی و دولتی تاجیکستان می‌باشد. جمهوری تاجیکستان بر اساس اعلامیه استقلال، جهت تحکیم پایه‌های استقلال سیاسی خود اصل برتری قانون، حمایت از امنیت ملی و حفظ منافع ملی در روابط با کشورهای مختلف دنیا و سازمان‌های بین‌المللی را از محورهای بنیادین ‌سیاست داخلی و خارجی خود قرار داده است[۱۴] اهداف اصلی در سیاست خارجی تاجیکستان، تأمین و تحکیم جایگاه شایسته و سزاوار دوشنبه در جامعه بین‌المللی، به وجود آوردن اقتصاد بازاری ثمر بخش و از این طریق حل و فصل مسائل اجتماعی، ایجاد نهادهای دموکراتیک و جامعه مدنی، تأمین امنیت ملی و تقویت روندهای همگرایی در منطقه می‌باشد.

سیاست خارجی تاجیکستان در مسیر تقویت همکاری‌های متقابل سودمند چند بعدی با گسترش همکاری با کشورهای مختلف شرق و غرب و جهان اسلام گام برمی‌دارد. انتقال تدریجی به بازار آزاد و برقراری مناسبات سودمند با اعضای کشورهای مشترک المنافع و سایر کشورهای جهان از جمله اصول سیاست خارجی تاجیکستان است[۱۵].

تنظیم کنندگان اصول اساسی سیاست خارجی تاجیکستان به خوبی دریافته که تاجیکستان خواسته یا ناخواسته باید وارد روند و پروسه جهانی شدن گردد. زیرا گذشته از پیامدهای مثبت جهانی شدن، جنبه‌های منفی جهانی شدن همچون تروریسم بین‌المللی، قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته امنیت ملی این کشور را تهدید می‌کنند. «همراه خان ظریفی» وزیر امور خارجه تاجیکستان معتقد است: «خطرات و پیامدهای منفی پدیده‌های نامطلوب جهانی نظیر تروریسم بین‌المللی، افراط گرایی، جدایی طلبی، جنایات سازمان یافته، قاچاق مواد مخدر هنوز هم برای جامعه و دولت تاجیکستان از تهدیدات اساسی بوده و این کشور را به همکاری موثر و مشترک با جامعه بین‌المللی در مبارزه با این پدیده‌های نامطلوب وادار می‌سازد. تاجیکستان همواره از تحکیم فعالیت‌های سازمان ملل در جهت تأمین صلح و امنیت بین‌المللی، حل مشکلات بشری، توسعه مناسبات چند جانبه با سازمان همکاری‌های شانگهای، سازمان پیمان امنیت جمعی و دیگر سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، با توجه به منافع ملی خود حمایت کرده و به آن‌ها پایبند بوده است.» از نظر «همراه خان ظریفی» تاجیکستان تناسب و توازن عاقلانه و آینده نگرانه در سیاست خارجی خود را همیشه مدنظر داشته و به تطبیق موفق منافع ملی خود در جهت تأمین رشد اقتصادی، بالا بردن سطح زندگی مردم کشور اقدام می‌نماید و از سوی دیگر، محدود کردن امکانات همکاری با توجه به بحران اقتصادی از درست بودن سیاست خارجی فراگیر و چند جانبه گواهی می‌دهد. بنابراین روند توسعه مناسبات تاجیکستان با سایر کشورهای کوچک و بزرگ با هدف تامین منافع ملی تاجیکستان حفظ خواهد شد[۱۶].

روابط خارجی تاجیکستان با سازمان‌های مهم جهانی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

رابطه با سازمان ملل متحد

تاجیکستان اندکی پس از استقلال در 2مارس 1992 به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و آن سازمان در این کشور دفتر نمایندگی تأسیس کرد. تاجیکستان همچنین عضو سازمان‌های تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد، مانند یونسکو[1]، یونیکتاد[2]، یونیسف[3]، یونیدو[4]، سازمان بین المللی کار[5]، سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری[6]، سازمان خواربار و کشاورزی[7]، صندوق بین المللی پول[8]، بانک بین المللی توسعه و ترمیم[9]، موسسه توسعه  بین المللی[10]، موسسه مالی بین المللی[11]، صندوق بین المللی توسعه کشاورزی[12]، سازمان جهانی هواشناسی[13]، اتحادیه مخابرات بین المللی[14]، اتحادیه پست جهانی[15]، سازمان جهانی مالکیت معنوی[16]، آژانس بین المللی انرژی اتمی[17]، سازمان بهداشت جهانی[18]، انکتاد[19]، سازمان تجارت جهانی[20](به عنوان عضو ناظر) می باشد. این کشور همچنین در سازمانهای منطقه ای، اقتصادی و امنیتی مانند سازمان کنفرانس اسلامی،[21] سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) [22]، شورای همکاری و امنیت اروپا[23]، سازمان همکاری شانگهای[24]، برنامه مشارکت برای صلح ناتو[25]، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع[26] عضویت دارد.

عضویت تاجیکستان در سازمانهای منطقه ای و جهانی فوق نشان از عزم و اراده جدی تصمیم گیران سیاست خارجی این کشور در ورود به روندهای جهانی شدن و استفاده از فرصت های حاصله از این پروسه و تبدیل محذورات جهانی شدن به مقدورات می باشد. برای نمونه این کشور در اجرای اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد برنامه ریزی و پیشرفت های خوبی داشته است و طبق اعلام نظر ارگانهای بین المللی دخیل در این امر؛ جمهوری تاجیکستان راهبرد توسعه ملی و سیاست خارجی خویش را با اهداف توسعه هزاره هماهنگ نموده است. اهداف هزاره توسعه در واقع هشت هدف مشترک هستند که در سال ۲۰۰۰ در سازمان ملل بر سر آن‌ها توافق شد که تا سال ۲۰۱۵ تامین شوند. این اهداف عبارتند از:

1.   ریشه‌کنی فقر؛

2.   تأمین آموزش ابتدائی در سطح جهانی؛

3.   برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان؛

4.   کاهش مرگ و میر اطفال؛

5.   بهبود وضعیت مادران؛

6.   مبارزه با ایدز؛ مالاریا و سایر بیماری‌ها؛

7.   تضمین پایداری محیط زیست؛

8.   مشارکت جهانی برای توسعه. 

(http://www.un.org/millenniumgoals/bkgd.shtml)

«عاقل عاقل اف»[27] نخست وزیر تاجیکستان در کنفرانس خبری خود در خصوص برنامه اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد گفت: «جمهوری تاجیکستان یکی از نخستین کشورهای در حال توسعه می باشد که در زمینه همکاری خویش با آژانس های سازمان ملل متحد استرات‍ژی توسعه خویش را بر مبنا و اساس برنامه اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد قرار داده است. بنابراین جمهوری تاجیکستان برای دستیابی به اهداف هزاره برنامه ریزی نموده است و در این راستا در برنامه توسعه خویش بسیاری از این اهداف را در اولویت کاری و اجرایی و برخی نقاط مهم و کلیدی دیگر برنامه را در دستور برنامه های خویش قرار داده است.» (http://www.un.org/News/briefings)

جهانی شدن هم فرصت و هم چالش هایی را برای کشورهای در حال توسعه به همراه دارد. این کشورها در زمینه بهره مندی از مزایای جهانی شدن و کاهش هزینه ها و چالش های آن نیازمند به همکاری با همدیگر در زمینه های مختلف مالی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، فنی و همچنین بهداشت و تحقیقات می باشند. به همین خاطر همکاری جنوب- جنوب امروزه در عصر جهانی شدن بیش از هر زمانی ضروری به نظر می رسد. جمهوری تاجیکستان در قالب این همکاری و اهداف هزاره توسعه می تواند به استراتژی توسعه خویش جامعه عمل پوشانده و با خیالی آسوده در پروسه جهانی شدن گام بگذارد.

«فرخ همرالی اف»[28] وزیر تجارت و توسعه اقتصادی تاجیکستان در سخنرانی خود در موخ 9 ژوئیه 2010 در شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد بیان کرد: «تاجیکستان یکی از نخستین کشورهای جهان بود که اهداف و اولویت های ملی خود را بر اساس اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد تعریف نموده است.» وی بیان کرد: «آژانش های سازمان ملل متحد دارای نقش اساسی در هماهنگی و تشریک مساعی جهت دست یابی به اهداف تعیین شده در استراتژی توسعه ملی بر اساس برنامه هزاره توسعه در تاجیسکتان می باشند.» وی همچنین اضافه کرد : «از سال 2008 همکاری جمهوری تاجیکستان با سازمان ملل متحد و آژانس های تخصصی آن از طریق فرایند برنامه های (JCPS)[29]، (PSR)[30] و (NDS)[31] گسترش قابل ملاحظه ای پیدا کرده است.»Dialogue session: “Country-level capacity: is the UN system equipped to respond to the needs and priorities of the programme countries?”(

در طول سال 2009 «آژانس برنامه توسعه ملل متحد»[32] به تکیمل و به اتمام رساندن 9 برنامه در جمهوری تاجیکستان مساعدت نموده است. همچنین در طول سال 2009 تحت پروژه «سازمان بین المللی کار»[33] ، 100 زن روستایی تاجیک در مورد اینکه چگونه کار خود را شروع کنند و100 زن دیگر در زمینه اینکه چگونه مهارت خویش در زمینه بازاریابی صنایع دستی، گل های زینتی و سایر صنایع کوچک بهبود دهند، آموزش و تربیت های لازم را کسب نمودند.( Ibid.)

در ذیل به بررسی روند عضویت و جایگاه تاجیکستان در چند سازمان مهم جهانی و منطقه ای به عنوان شواهدی از سیاست خارجی تاجیکستان در عصر جهانی شدن پرداخته می شود.

2-1-9-5 . تاجیکستان و سازمان جهانی تجارت

سازمان جهانی تجارت به عنوان نماد جهانی شدن اقتصاد محسوب می گردد و کشورهای مختلف جهت استفاده از مزایای جهانی شدن درصدد عضویت در این سازمان می باشند. گروه کاری بررسی پیوستن تاجیکستان به سازمان تجارت جهانی توسط شورای عمومی آن سازمان در 18 ژوئیه 2001 تأسیس شد. این گروه کاری چهارمین نشست خود را در سپتامبر 2009 برای ادامه دادن به رسیدگی به رژیم تجارت خارجی تاجیکستان برگزار کرد.( http://www.wto.org/english/thewto e/acc_e/a1_tajikistan_e.htm)  در حال حاضر تاجیکستان عضو ناظر سازمان جهانی تجارت می باشد. بعد از اینکه این کشور به عضویت دائم سازمان درآید، این کشور همانند سایر اعضای آن از امکانات و امتیازات موجود در سازمان جهانی تجارت بهره مند خواهد شد از قبیل دست یافتن به رشد و توسعه پایدار، ثبات عمومی قوانین تجاری، دسترسی به بازارهای خارجی، آزادی حمل و نقل و بیرون آمدن از انزوای اقتصادی که یکی از عمده ترین دلیل عضویت این کشور به سازمان  جهانی تجارت می باشد و مقامات تاجیکستان هم بر آن تأکید کرده اند. به عنوان مثال «فیض الله خالبابایف» مشاور اقتصادی رئیس جمهور تاجیکستان معتقد است که عضویت در این سازمان، جمهوری تاجیکستان را از انزوای اقتصادی در منطقه رها خواهد ساخت: «تلاش های تاجیکستان برای هرچه سریعتر پیوستن به سازمان جهانی تجارت به این خاطر است که این کشور از لحاظ ترانزیت حمل و نقل در موقعیت جغرافیایی تنگ و محدودی قرار دارد و قادر نیست این موانع را به تنهایی برطرف نماید. به این دلیل پیوستن این کشور به سازمان جهانی تجارت برای رفع این موانع و محدودیت ها زمینه را فراهم خواهد نمود.( www.BBC.co.uk/Persian/Tajikistan/Story/2004-2006)

از جمله اهداف عمده دولت تاجیکستان به گفته «خالبابایف» گسترش همکاریهای اقتصادی با کشورهای جهان، به خصوص کشورهای عضو سازمان جهانی تجارت است. تاجیکستان به دنبال عضویت دائم در این سازمان است و در حال حاضر به عنوان عضو ناظر در چارچوب این سازمان فعالیت دارد.

www.BBC.co.uk/Persian/Tajikistan/Story/2004-2006

تاجیکستان تحت تأثیر جهانی شدن به ایالات متحده آمریکا نزدیک شده و سعی دارد در طرحهای مهم اقتصادی نظیر احداث خط راه آهن ترکمنستان به افغانستان و تاجیکستان و خط لوله گاز در همین مسیر، همچنین احداث خط لوله انتقال برق قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان موسوم به «1000- CASA» بهره برداری از منابع آب منطقه، احداث «نیروگاه راغون»، فعالیت شرکت ها و سرمایه گذاری های آمریکا در تاجیکستان از ایالات متحده آمریکا استفاده نماید. http://www.iransharghi.com/index.php?newsid=3327)

3-1-9-5. تاجیکستان و سازمان کنفرانس اسلامی:

تاجیکستان به عنوان یکی از کشورهای اسلامی در سال 1992 به عضویت سازمان کنفرانس اسلامی درآمد. برگزاری سی و هفتمین کنفرانس سالیانه وزرای امور خارجه سازمان کنفرانس اسلامی در دوشنبه تاجیکستان نشان از اهمیت جهان اسلام و سیاست خارجی فعال جمهوری تاجیکستان دارد. این نشست از 18 مه تا 20 مه 2010 در این کشور برگزار گردید. تاجیکستان نخستین کشور مستقل مشترک المنافع آسیای میانه می باشد که بعد از جمهوری آذربایجان -البته در منطقه قفقاز که در سال 2006 میزبان نشست کنفرانس اسلامی بوده است- میزبان نشست سالیانه سازمان کنفرانس اسلامی بوده است. http://www.oic-oci.org/topic_detail.asp?t_id=3783

رئیس جمهور تاجیکستان در دیدار دوجانبه با «کمالدین احسان اغلو»[34] دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی عالی ترین نشان دولتی تاجیکستان را به وی اهدا نمودند.( http://www.oic-oci.org/home.asp )«امامعلی رحمان »، رئیس جمهور تاجیکستان، در سخنرانی خود در مراسم افتتاحیه گفت: «میزبانی این کنفرانس افتخار بزرگی برای تاجیکستان است. جمهوری تاجیکستان با این میزبانی امتیازاتی در جهان اسلام و منطقه به دست آورد.»

«عبدالرحمان اف» معتقد است: «اگر سازمان کنفرانس اسلامی بتواند یک موضع متحد برای همه 57 عضو خود ایجاد کند می تواند یکی از قوی ترین و تاثیرگذارترین بلوک های سیاسی در رده جهانی باشد.» در پنج سال گذشته (2010-2005)، تاجیکستان در ایجاد روابط خوب با اعضای فعال این سازمان از جمله عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات، مصر و الجزایر موفق بوده است. علاوه بر آن، سازمان کنفرانس اسلامی شهر دوشنبه را پایتخت سال 2010 فرهنگ اسلامی نامیده است که این نشان می دهد تاجیکستان نتایج مثبتی در مسیر اسلامی سیاست خارجی خود به دست آورده است.

http://centralasiaonline.com/cocoon/caii/xhtml/fa/features/caii/features/main/2010/05/18/feature-04

4-1-9-5. تاجیکستان و سازمان همکاری شانگهای:

در سال 1990، یک توافق اولیه میان اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین برای کاهش تأسیسات و نیروهای نظامی در نواحی مرزی دو کشور و اتخاذ اقدامات اعتماد‌سازی، منعقد گردید، اما این توافق به دلیل فروپاشی شوروی به اجرا در نیامد. پس از 15 سال وقفه در تاریخ 26 آوریل سال 1996 پنج کشور روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان در شهر شانگهای چین تصمیم گرفتند که به منظور تقویت اعتماد نظامی در نواحی مرزی خود تشکلی تحت عنوان «پیمان شانگهای پنج» تشکیل دهند.

کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای از توانایی‌های بالقوه وسیعی برخوردار می‌باشند، وسعت جغرافیایی این سازمان 37 میلیون کیلومتر مربع و جمعیت آن بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون نفر می‌باشد. حدود 20% ذخائر نفت جهان و حدود 50% ذخائر گاز جهان در حوزه این سازمان قرار دارد. این منطقه از نظر موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک از اهمیت زیادی برخوردار است. فرآیند توسعه سازمان همکاری شانگهای باید به صورت تدریجی طی شود. در درجه نخست آنچه که برای تحکیم این سازمان اهمیت دارد، تعمیق همکاری‌ها در درون آن است.

سازمان همکاری شانگهای باید از مقررات الزام‌آوری تبعیت کند و کلیه اعضا باید از حقوق، وظایف و مسئولیت‌های مشخصی برخوردار باشند. این سازمان به لحاظ ویژگی‌های خاص خود باید در کنار وجود مقررات سخت در برخی حوزه‌ها از انعطاف‌پذیری‌هایی در حوزه‌های دیگر برخوردار باشد.( Zhao Huasheng, February 2002 PP. 42- 43. )

این سازمان توانسته کمک های شایانی در زمینه اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی فرهنگی برای کشورهای عضو مخصوصاً آسیای مرکزی  بنماید. سازمان همکاری شانگهای از طریق ایجاد انگیزه اقتصادی توانسته سطح همکاریها را میان اعضاء گسترش دهد. در زمینه تجارت حجم همکاریهای داخلی این سازمان امیدوار کننده است. به عنوان نمونه در سال 2005 حجم مبادلات تجاری چین با سایر اعضاء تقریباً به 38 میلیارد دلار رسید و حجم مبادلات روسیه با دیگر کشورهای عضو از 26 میلیارد دلار در سال 2001 به بیش از 41 میلیارد دلار در سال 2005 رسید. همچین سرمایه گذاریهای خوبی از سوی روسیه و چین در پروژه های کشورهای آسیای مرکزی مخصوصاً در زمینه انرژی، حمل و نقل، همکاریها بانکی و آموزشی در دست اجراست. انعقاد توافقنامه های تجاری میان اعضاء و فعالیت های اقتصادی سازمان انگیزه ای برای جلب کشورهای ضعیف در آسیای مرکزی می شود تا به گسترش همکاریها کمک کند. (عنایت الله یزدانی و حجت الله همتی گل سفید،1387 : 60-59.) شش دلیل مهم برای اهمیت سازمان شانگهای در سیاست خارجی تاجیکستان در عصر جهانی شدن وجود دارد که عبارتند از:

1.    موضوع جهانی شدن باعث شده است که ائتلاف‌ها افزایش یافته و بیش از گذشته اهمیت پیدا کنند. به همین جهت در دهه گذشته بسیاری از ائتلاف‌ها و سازمان‌ها فعال و تقویت شده است و کشورها خواسته‌ها و منافع خود را در چارچوب مجموعه‌ای از کشورهای همسو بیان می‌کنند.

2.     ظرفیت‌های سازمان همکاری شانگهای و همچنین توانمندی‌های آن با توجه به عضویت دو عضو از پنج عضو دائم شورای امنیت در این سازمان، دارا بودن بیش از یک سوم جمعیت جهان، وسعت قابل توجه و توانمندی‌های اقتصادی نوید یک ائتلاف بالقوه توانمند را می‌دهد و اگر چهار کشور عضو ناظر مغولستان، ایران، پاکستان و هند نیز به جمع اعضاء اضافه گردند، سازمان شانگهای با جمعیتی حدود 7/2 میلیارد نفر و وسعت حدود نیمی از کره زمین به موقعیتی مهم‌تر دست خواهد یافت.

3.    به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران قرن حاضر قرن آسیاست و بسیاری از معادلات قدرت در سطح جهانی در این منطقه تعیین می‌گردد و لذا اهمیت آسیا در آینده نظام بین‌الملل در حال افزایش است و لازم است قدرت‌های آسیایی جایگاه خود را در نظام جدید بین‌الملل تعریف نمایند.

4.    ظرفیت‌سازی برای گسترش همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای امری ضروری است. در چارچوب چنین نهادهایی است که فرصت گسترش تجارت و سرمایه‌گذاری‌های متقابل و توسعه همکاری‌های صنعتی و اقتصادی افزایش می‌یابد.

5.     با عنایت به وضعیت خاص منطقه‌‌ای و بین‌المللی، تاجیکستان نیازمند آن است که به اشکال و روش‌های گوناگون با مجموعه‌های بزرگتر منطقه‌ای و بین‌المللی همکاری نماید و برخی از خواسته‌ها و منافع خود را در آن چارچوب تعریف نماید.

6.    این سازمان نمی‌تواند در آینده به عنوان یک سازمان منطقه‌ای بماند زیرا حضور دو قدرت بزرگ چین و روسیه در شرایط متحول جهان کنونی موجب خواهد شد که این سازمان به عنوان یک سازمان فرامنطقه‌ای خود را مطرح نماید؛ در این صورت تاجیکستان به دلیل عضویت در این سازمان فرامنطقه ای خواهد توانست به نحو بهتر منافع ملی خویش را تأمین نموده و به اهداف مدنظر سیاست خارجی خود دست یابد. (محمود واعظی،  1385: 87-88)

2-9-5. روابط خارجی با قدرت های جهانی، منطقه ای و کشورهای همسایه:

در مباحث بالا روابط تاجیکستان با برخی سازمانهای مهم جهانی، فرامنطقه ای و منطقه ای بررسی شد. حال روابط و سیاست خارجی تاجیکستان در ارتباط با کشورهای همسایه وقدرت های منطقه ای و جهانی مورد بررسی قرار می گیرد.

تاجیکستان از جنوب با افغانستان، از غرب با ازبکستان، از شمال با قرقیزستان و از شرق با چین همسایه است. روابط خارجی تاجیکستان به رغم علی رغم گذشت بیش از یک دهه از تشکیل دولت مستقل همچنان تا حد زیادی متأثر از سیاست های منطقه ای و جهانی دولت روسیه است. تاریخ معاصر، جغرافیایی خاص و معادلات سیاسی موجبات اهمیت تاجیکستان برای روسیه را فراهم ساخته است. با این حال، عامل هویت فرهنگی آن را به سمت ایران هدایت می کند. به لحاظ اقتصادی نیز، روند رو به رشد نفوذ چین در منطقه آسیای مرکزی و تاجیکستان قابل توجه می باشد. بنابراین، تاجیکستان در حوزه اقتدار سیاسی و امنیتی روسیه و همچنین حوزه تمدنی ایران قرار دارد(دولت­آبادی، 1374: 208).

1-2-9-5. روسیه

هرچند که نفوذ سنتی روسیه در آسیای مرکزی و تاجیکستان، نسبت به گذشته کاهش یافته است، اما این کشور به علت درگیری های قومی و مذهبی و ضعف ساختارهای سیاسی و اجتماعی نمی تواند به راحتی از حوزه نفوذ روسیه خارج گردد. روسیه نقش ممتازی در جمهوری‌های استقلال‌یافته از شوروی سابق و مخصوصاً تاجیکستان دارد. تاجیکستان نیز مثل دیگر جمهوری‌های آسیای مرکزی سه هفته قبل از فروپاشی رسمی شوروی به عضویت کشورهای مستقل مشترک المنافع که در دسامبر سال 1991 م تأسیس شده بود درآمد.

عامل وجود اقلیت روس، پیگیری منافع اقتصادی، نیاز به مواد اولیه چون پنبه و اروانیوم و واقع شدن در مسیر سنتی ارتباط با افغانستان و همچنین روابط نزدیک و پیوندهای ذاتی مردم تاجیک با ایران، تاجیکستان را به منطقه ای استراتژیک برای روسیه مبدل ساخته است( اطهری، 1373: 240).

یکی دیگر از عواملی که تاجیکستان را برای روسیه مهم می سازد، بحث تهدیدات گوناگونی است که از جانب این کشور متوجه روسیه می باشد. موضوع بنیادگرایی اسلامی و تجارت مواد مخدر از مسیر تاجیکستان به روسیه و سایر کشورهای همجوار تاجیکستان، به طور جدی امنیت ملی روسیه را به چالش می کشد. درواقع، روسیه نمی تواند شاهد رشد اسلام گرایی در حیات خلوت خویش باشد. وجود جمعیت قابل توجهی از مسلمانان در داخل فدراسیون روسیه، موجب نگرانی مقامات روس شده است. از سوی دیگر، مواد مخدر تولید شده در افغانستان اکثرأ از طریق تاجیکستان به جمهوری های مستقل مشترک المنافع وارد می شود.  این واقعیت های تلخ در استقرار نیروهای روسیه در داخل و همچنین مرزهای تاجیکستان با همسایگانش از جمله افغانستان موثر می باشد( اطهری، 1373: 243 - 242). علاوه بر روسیه، تاجیکستان، با کشورهای همجوار خویش ارتباطات نزدیکی برقرار نموده است. بخش مهمی از این ارتباطات با جمهوری ازبکستان می باشد.

2-2-9-5.ازبکستان

ازبکستان نیز منافع دیرین و سنتی در تاجیکستان دارد. وجود تعداد زیادی ازبک در نواحی شمالی تاجیکستان (عمدتأ در خجند) و بالعکس سکونت جمعیت عظیمی از تاجیکان در از بکستان(عمدتاً در شهرهای سمرقند و بخارا) روابط متقابل این دو کشور از جهات مختلف تحت تأثیر قرار می دهد. از طرفی این امر، مراودات طبیعی و عادی مردم دو کشور را به دنبال دارد. منافع اقتصادی مشترک نیز در این راستا قابل توجه است. از سوی دیگر، وجود چنین اقلیت هایی در دو کشور همواره زمینه های بحران را در روابط دو کشور زنده نگاه می دارد. تاجیک ها به شهرهای قدیمی و تاجیک نشین ازبکستان نظر دارند و آنها را به صورت طبیعی متعلق به خود می دانند و ازبکستان نیز انفکاک منطقه شمالی تاجیکستان و خجند را از ازبکستان نتیجه سیاست تحمیلی دوران استالین می انگارند.

نقش ازبکستان در رابطه با حمایت از کمونیست ها در جنگ داخلی تاجیکستان قابل تأمل بود. کمونیست های ازبک، به خاطر ترس از تبعات آتی حرکت های اسلام خواهی و دموکراتیک گرایانه، همراه با روسیه از دولت مرکزی تاجیکستان حمایت می کردند. البته در سال های اخیر به جهت تمایل زمامداران ازبکستان به دولت های غربی و همکاری و هماهنگی با سیاست های آمریکا و وابستگی دولتمردان تاجیکستان به روسیه اختلافاتی بین رهبران این دو کشور بروز کرده است.

3-2-9-5. افغانستان

رابطه تاجیکستان با افغانستان که مرز طولانی با آن در جنوب دارد، متاثر از وابستگی‌های فرهنگی و نژادی بین دو کشور است. افغان‌ها جهت تحصیل و القاء عقیده کمونیستی به تاجیکستان اعزام شده و تاجیک‌ها در ارتش اشغالگر شوروی در افغانستان حضور داشتند. در سال 1991 جو سیاسی در تاجیکستان موجب گردید که شهروندان بتوانند از جنگ شوروی در افغانستان انتقاد کنند.

در اوایل سال 1990 میلادی دولت کمونیستی دوشنبه و دولت کمونیستی کابل روابط اقتصادی و مبادله محصل و انتشارات داشتند. در طول جنگ داخلی تاجیکستان، طرفداران شوروی سابق ادعا کردند که مخالفین بشدت متکی بر مجاهدین افغان هستند. لیکن بسیاری از ناظران بی‌طرف نقش افغان‌ها را به عنوان یک ترفند تبلیغاتی رد کردند.

تعداد زیادی از تاجیک ها در شمال افغانستان زندگی می کنند. در جریان ناآرامی های تاجیکستان، افغانستان پذیرای تعداد زیادی از آوارگان تاجیک و پایگاه مناسبی برای معارضین دولت تاجیکستان بود. در اوایل سال 1993 م نماینده سازمان ملل در امور پناهندگان رقم 50 هزار تا 70 هزار پناهنده از مناطق جنوبی تاجیکستان به مناطق شمالی افغانستان را تخمین زد. در سال 1994 م خیلی از این پناهندگان به تاجیکستان بازگشتند اگرچه در این رابطه رقم صحیحی در دست نیست. مرزهای طولانی این دو کشور، همواره مورد توجه تمام جمهوری های آسیای مرکزی و روسیه می باشد.

4-2-9-5.جمهوری اسلامی ایران

کشور جمهوری اسلامی ایران نیز جایگاه ویژه­ای در سیاست گذاری خارجی دولت تاجیکستان دارد. تاجیکستان تنها کشوری است که اکثریت فارس زبان دارد. در میان جمهوری­های آسیای میانه که همگی ترک زبان هستند، تنها تاجیکستان از این ویژگی برخوردار است. ملی گرایان تاجیک خود را متعلق به فرهنگ و تمدن ایران زمین می دانند و اسلامگرایان نیز دولت اسلامی ایران را به عنوان الگوی حاکمیت دینی در عصر حاضر می شناسند.

جمهوری اسلامی ایران، اولین کشوری است که سفارت خویش را در تاجیکستان دایر کرده و در طول دوره استقلال همکاری نزدیکی در بخش های مختلف با این کشور داشته است. علی رغم اینکه جنگ داخلی تاجیکستان به صورت طبیعی روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد. اما در این دوره نیز، ایران تلاش گسترده ای جهت استقرار امنیت در تاجیکستان به کار گرفته است. در مجموع و در ارزیابی روابط خارجی دولت تاجیکستان می توان گفت که همکاری های منطقه ای، حفظ مناسبات سنتی با روسیه، نزدیکی به ج.ا.ایران و افزایش مبادلات سودآور با کشورهای غربی و چین، جزء اولویت های اصلی دولت تاجیکستان محسوب می شوند. چنانچه گفته شد در پی استقلال جمهوری تاجیکستان در 18 شهریور1370، جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و سفارت خود را در شهر دوشنبه افتتاح نمود. از زمان برقراری روابط سیاسی تاکنون هفت بار رئیس جمهور تاجیکستان برای دیدار دوجانبه به جمهوری اسلامی ایران سفر نموده و متقابلا رؤسای جمهوری اسلامی ایران پنج بار (یک بار جناب آقای هاشمی، دوبار جناب آقای خاتمی و دو مرتبه جناب آقای دکتر احمدی نژاد) از تاجیکستان دیدار داشته اند. که تا کنون بیش از 160 سند همکاری در زمینه های مختلف بین دو کشور به امضاء رسیده است. بطور کلی روابط دو کشور را می توان به چهار دوره تقسیم کرد. دوره اول مقارن با اوایل استقلال در سال 1991 که تاجیکها در اوان آشنایی با دنیای خارج سرشار از شوق و احساس نسبت به ایران و ایرانی بودند، در این دوره آمد و رفت ها و ارتباطات گسترده مردمی بین دو کشور بویژه در زمینه های فرهنگی چشمگیر بود. دوره دوم، دوران جنگهای داخلی (1997-1992) قلمداد می شود که تلاش کشورمان بر پایان بخشیدن به درگیری ها و مهار بحران متمرکز بود. دوره سوم (2000-1997) دوره برقراری آشتی ملی و تثبیت صلح در تاجیکستان بود که نقش ایران در این مرحله مهم بود. دوره چهارم ( از 2000 تا کنون) دوره شروع جدی و شکوفایی روابط اقتصادی می باشد که با اجرای پروژه های اساسی مانند حفر و احداث تونل استقلال و آغاز عملیات ساخت سد و نیروگاه سنگتوده 2 و فعالیت شرکتها، تجار و سرمایه گذاران ایرانی در تاجیکستان همراه بوده است. در این راستا مساعدت های جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف به تقویت روابط و توسعه مناسبات در تمامی عرصه ها منجر شده است.

با عنایت به اهمیت و حجم روابط دو کشور در زمینه های گوناگون علاوه بر سفارت جمهوری اسلامی ایران در این کشور، رایزنی فرهنگی ، دفتر نمایندگی سازمان صدا و سیما، مدرسه جمهوری اسلامی ایران، دفتر نمایندگی کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره)، دفتر خبرگزاری ایرنا، شعبه بانک تجارت و دفتر نمایندگی سازمان هلال احمر کشورمان در تاجیکستان فعالیت دارند.

روابط سیاسی دو کشور در سالهای اخیر به ثبات رسیده و از کمترین فراز و نشیب برخوردار بوده است. علاوه بر دیدار از پایتختهای دو کشور، مقامات ایران و تاجیکستان در حاشیه اجلاسهای بین المللی نیز اغلب به رایزنی و تبادل نظر پرداخته تا مناسبات دوستانه تداوم داشته باشد. حمایت قاطع دوکشور از نظرات و دیدگاههای یکدیگر در مجامع بین المللی مبین عمق روابط دو کشور است. علاوه بر آن در چند سال گذشته تلاش شده است مناسبات سه جانبه با حضور افغانستان نیز توسعه یابد.

http://iranembassytj.com/fa/a/ravabet.html

با توجه به اهمیت موضوع روابط خارجی تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران، به «ارزیابی فرصت‌ها و چالش‌های حضور ایران در تاجیکستان»، از منظر فرهنگی می پردازیم.

1-4-2-9-5.روابط فرهنگی ایران و تاجیکستان

ایران با تمدن آسیای مرکزی مشترکات فراوانی دارد. در میان این تمدن، با نمایندگان فرهنگ اصلی و اصیل این سرزمین یعنی تاجیکان، مشترکاتی به مراتب بیشتر دارد. روشن است تاجیکان محدود به مردم جمهوری تاجیکستان نمی‌شوند. بلکه بیش از سه‌چهارم جمعیت تاجیکستان و بالغ بر میلیون‌ها نفر در ازبکستان، افغانستان، ترکستان چین، روسیه و دیگر جای‌ها را تشکیل می‌دهند.

«ماوراءالنهر»، «فرارودان» یا «ورارود» که گرانیگاه عنوان نسبتاً جدید «آسیای مرکزی» را تشکیل می‌دهد، در زمره­ی گهواره‌های تاریخ، تمدن و فرهنگ بشریت بوده است. این سرزمین تاریخ‌ساز، خاستگاه اقوام بزرگ مهاجم و مهاجری بوده که با هر خیزش، به تاریخ و تمدن بشری چهره‌ای تازه ‌بخشیدند.

ماوراءالنهر بخشی از مهم‌ترین ایستگاه‌های شاهراه جهانی‌ ابریشم را در خود جای می‌داده است. ارزشمندترین بخش دادوستدی این شاه‌راه حیاتی،  داد و ستد فرهنگ- به معنای گسترده­ی آن شامل هنر، اندیشه و باور- بود.

از دیگر سو این چهار راه تمدن و فرهنگ بشری و محل تلاقی، آمیزش و خیزش‌ نژادها، اندیشه‌ها و باورها بوده است.

این سرزمین اگرچه بخش مهمی از پیکره‌ی « ایران بزرگ» یا به عباراتی دیگر «حوزه‌ی تمدنی ایران» یا «ایران فرهنگی» به شمار آمده است، در پیوندی عمیق با تمدن‌های کهن و بزرگ هند و چین نیز بوده است.

شکل‌گیری دولت یونانیِ بلخ « باختر یا باکتریا » [250- 150 پیش از میلاد]، در ماوراءالنهر، گویا نیاز معجون تمدنی این منطقه، به آرایه‌های تمدن هلنی را نیز تأمین نمود.

بی‌تردید ماوراءالنهر در زمره­ی تمدن و فرهنگ شکوه­مند اسلامی- بزرگ‌ترین و به عبارت دیگر یکی از بزرگ‌ترین تمدن­ها و فرهنگ‌های بشری- بوده است.

از منظری دیگر، تاجیکستان همراه با ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان، منظومه‌ی واحدی را تشکیل می‌دهند که همان ماوراءالنهر تاریخی است. سیاست کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال تاجیکستان نمی‌تواند و نمی‌بایست مستقل از سیاست فرهنگی ایران در قبال دیگر کشورهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی گذارده شود.

این منظومه، یعنی جمهوری‌های ماوراءالنهر، را نمی‌بایست فقط در ارتباط با تمدن ایرانی جست. ماوراءالنهر همچون گذشته و بیشتر و پیچیده‌تر از گذشته، تحت تأثیر دو حوزه‌‌ی تمدنی چین، هند و جانشین امپراطوری عثمانی، یعنی ترکیه و بیش از آن، تحت تأثیر اسلاوها، روسیه‌ی تزاری و روسیه‌ی امروز قرار دارد و البته هژمونی‌ و جذابیت‌های تمدن و فرهنگ غرب نیز، عنصری جدید و نیرومند در شکل گیری چهره‌ی فرهنگی این سرزمین می‌باشد.

ماوراءالنهر را با اندکی مسامحه، در برهه‌ای از تاریخ می‌توان یکی از مهم‌ترین کانون‌های تمدنی «ایران بزرگ» یا به عبارتی«ایران فرهنگی» و به دیگر عبارت و شاید «حوزه‌ی تمدن ایرانی» خواند. و با جرأت در بسیاری از ادوار دوران اسلامی، یکی از مهم‌ترین کانون‌های«حوزه‌ی تمدن ایرانی» یا «ایران فرهنگی» برشمرد. لیکن این ادعا نمی‌بایست بر پایه‌ی باورها و برداشت‌های معمول امروزین از «ایران» و  «ایرانیت» باشد. در غیر این‌صورت دچار تناقضات و توهماتی می‌گردیم که‌ تبعات آن برای حضور جمهوری اسلامی ایران، در حوزه‌ی تمدنی ایران، مفید نخواهد بود.

«حوزه‌ی تمدن ایرانی» یا «ایران فرهنگی» را به هیچ روی نمی بایست با «قلمروی سیاسی ایران» خلط نمود. حوزه‌ی تمدن ایرانی، همواره به مراتب عظیم تر و گسترده‌تر از قلمروی سیاسی ایران بوده است. همچنین «حوزه‌ی تمدن ایرانی» یا «ایران فرهنگی» را هیچ­گاه نمی‌بایست حوزه‌ای تمدنی- فرهنگی مستقل و خالص شمرد. این حوزه همواره در پیوند با عناصر دیگر تمدن‌ها و فرهنگ‌ها بوده است. ایران به عنوان قلمرویی سیاسی، در طول تاریخ چند هزارساله‌اش، دارای مرزهای ثابتی نبوده ‌است. همواره کلیتی یکپارچه، نداشته است. چندین هجوم، استقلال سیاسی‌اش را برای چند باری از میان برده است.

گاه از سند تا نیل و از سیحون تا اژه، قلمرو ایرانیان می‌گردید و گاه تمامی ایران‌زمین به تصرف انیرانیان در‌ می‌آمد؛ و البته همان­گونه که ایران هیچ گاه هویت یونانی، عربی، ترکی و مغولی نگرفت و در دوره­هایی که استقلال نداشت و یا تابعیت نسبی از قدرت‌های بیگانه داشت و یا چند پارچه بود، همواره ایران باقی ماند، تمامی متصرفات سلسله‌های جهان گشایی که بر ایران زمین حکم راندند، نیز نمی‌توان ایرانی خواند. برای مثال، با استناد به اینکه هرودوت زاده هالیکارناس؛ شهری در قلمرو سلسله هخامنشیان بوده، نمی‌توان پذیرفت که هرودوت را ایرانی نامید. اگر چه برخی بر این هویت‌بخشی تصنعی اصرار ورزند. به همین ترتیب به استناد به اینکه محمد جلال‌الدین بلخی رومی، در قونیه بالیده و آرمیده، نمی‌توان هویت ایرانی را از وی سلب نمود. اگرچه برخی بر این امر غیرواقع اصرار ورزند.

منظور آن است که مرزهای سیاسی هیچ گاه معیار معتبری برای تمییز ایران از انیران، و ایرانیان از دیگران نمی‌تواند بود.

در تبیین و تعیین معیارهای این تمییز (ایران از انیران و ایرانیان از انیرانیان)، علاوه بر جغرافیای سیاسی، عوامل دیگری چون نژاد، زبان، دین، مذهب، تاریخ مشترک، فرهنگ، هنر، آداب و رسوم و غیره، به همان اندازه که در شناخت ایران و ایرانی یاری می‌رساند، چنانچه به دنبال تعریفی مطلق، ثابت، جامع و مانع باشیم، می‌تواند موجب سردرگمی گردد.

از این روست که در این حوزه (شناخت ایران و ایرانی)، با اصطلاحاتی چون «ایران بزرگ»، «ایران تاریخی»، «ایران فرهنگی»، «جهان ایرانی» و مانند آن برمی‌خوریم. جعل این اصطلاح‌ها به حق تا حدود زیادی جوینده را از سردرگمی‌های پیش‌گفته می‌رهاند.

و البته به نظر می‌آید که در حوزه‌هایی از این دست، نمی‌بایست و نمی‌توان که تعریفی مطلق، ثابت، جامع و مانع را جستجو نمود.

به هر روی مولفه­های هویتی؛ چون نژاد، زبان، فرهنگ، هنر، دین، مذهب، آداب و رسوم ایران و  ایرانی در طول تاریخ، به صورت مجزا یا همراه، کم یا زیاد، در سرزمین‌هایی به مراتب پهناورتر از آنچه ایران - حتی در وسیع‌ترین ادوار آن- خوانده شده، پراکنده گردیده است.

و در نهایت می­توان گفت در حوزه‌ی جغرافیایی که این مولفه ها، متراکم‌تر وکامل‌تر، جمع گردیده است، هویت ایرانی برجسته‌تر و مستقل‌تر می‌باشد.

می‌توان گفت تا پیش از دوران اسلامی بخش اسطوره‌ای پیوستگی‌های ماوراءالنهر با دیگر بخش‌های ایران‌زمین یا به تعبیری دیگر، ایران‌ شرقی با ایران غربی، فربه‌تر و بزرگتر از بخش تاریخی آن است، به ویژه از منظر جغرافیای سیاسی.

در واقع پیوستگی ماوراءالنهر به‌ چهار دولت مشهور ایرانی عصر باستان، کمابیش، بریده بریده بوده است. حتی می‌توان گفت پیوستگی بین‌النهرین و یا اهمیت آسیای صغیر، برای امپراطوری‌های باستانی ایران، به مراتب بیش از ورارودان بود.

در دوران اسلامی نیز تابعیت سیاسی ماوراءالنهر از ایران یا ایرانی خواندن ماورا‌ءالنهر با تلقی امروزین از ایران و  ایرانیت پر از تناقض، ابهام و چالش‌ است.

فی­الواقع ماوراءالنهر جز برهه‌ای از تاریخ و آن­ هم بخشی از این سرزمین، به تابعیت سیاسی ایران- به‌مفهوم امروزین یا نزدیک به مفهوم امروزین- درنیامد(عهد فتوحات نادرشاه افشار؛ 1153-1160 ه.ق).

ایران دوران اسلامی؛ یا ایران اسلامی، از زمان فتوحات اسلام، تا هجوم مغولان، و در نهایت سقوط بغداد، چون بسیاری دیگر از سرزمین‌های جهان اسلام، با ملاحظاتی چند، کمابیش جزء پیوسته یا وابسته‌ی قلمرو خلافت اسلامی محسوب می‌گردید. تا سده سوم هجری، جزو، پیوسته‌ی امپراطوری اسلامی به شمار می‌آمد، و از اویل قرن سوم، با وجود ایجاد دولت‌های نیمه‌مستقل، محلی، متقارن و یا فراگیر در گستره‌ی ایران بزرگ، که مشهورترین، مهم‌ترین و مربوط‌ترین آن دولت سامانیان است[204-395 /619- 1005]، وابستگی به دستگاه خلافت، تا سقوط بغداد- و به صورت موردی و منقطع به خلافت صوری عباسیان قاهره- کمابیش تداوم داشت.

از همین رو از منظر جغرافیای سیاسی، ایران این دوران، یا در شمار سرزمین‌های شرقی خلافت شناخته می‌شود، یا قلمرو مغولان و مغول‌زادگان و ترکان و ترکمانان.

فی‌‌الواقع در عصر صفوی است که ایران؛ به مفهوم متبادر امروزین آن، دولتی منسجم را می‌یابد که بخش‌های وسیعی از ایران بزرگ یا ایران تاریخی- و البته نه تمامی آن- را نمایندگی می‌نماید.

جالب و تأمل‌برانگیز آنکه، از همین دوران است که انقطاع فرهنگی میان بخش‌هایی وسیع و مهم در  ایران بزرگ یا به تعبیری درست‌تر، حوزه‌ی تمدنی ایران، از جمله با ماوراءالنهر، پدید می‌آید.

تا سده 10 هجری/ 16 میلادی، میان ایرانیان خراسان بزرگ؛ از جمله ایرانیان ماوراء‌النهر، با دیگر بخش­های ایران بزرگ، شکاف فرهنگی و هویتی که پس از این دوران، آرام آرام شکل گرفت، وجود نداشت.

تحولات سیاسی که در آغازین سال­های سده ده هجری/ شانزده میلادی، در شرق میانه به وجود آمد، به تدریج، گسست و تجزیه فرهنگی در جهان اسلام، از جمله و به ویژه در ایران بزرگ، پدید آورد.

این بار، قلمروهای خاندان‌های حکومت‌گر، رفته‌رفته، زمینه‌ی مرز‌بندی‌های سیاسی کشورهای آینده را آماده می نمود.

رفت و آمد میان شرق و غرب جهان اسلام کاهش یافت، همچنین رونق داد و ستد های علمی و فرهنگی فرو کش نمود. درب­ها بسته گردید و دریاها، دریاچه شد.

تحولات و رویدادهای بنیادین و جهانی دو قرن 13 و 14 ه.ق  / 19 و20 .م، چهره جهان و از جمله عالم اسلام و ایران بزرگ را به طور کلی دگرگون ساخت.

از جمله این دگرگونی ها، مرزبندی های جدیدی بود که در جهان اسلام و از ­جمله ایران بزرگ، ترسیم شد؛ و این بار نه جان آرش و برد کمان او بود و نه جانبازی غازیان و بانگ گل‌دسته ها، که مرزها را رسم می‌نمود. بیگانگان پیروز دو جنگ بزرگ جهانی بودند که مرزها را ترسیم نمودند.

2-4-2-9-5.حوزه‌ی اشتراکات فرهنگی و تمدنی

بی­گمان در ایرانی شمردن ماهیت و اصرار بر بخشیدن هویت ایرانی، به عناصر تمدنی ماوراءالنهر نمی‌بایست اغراق و مبالغه نمود.

لذا این توصیه به هیچ وجه به معنای انکار بخش عظیم ایرانی ماهیت تمدنی و یا سلب بخش ایرانی هویت تمدنی ماوراءالنهر، یعنی اصلی ترین بن‌مایه‌های ماهیت و هویت تمدنی و فرهنگ این منطقه نیست. بلکه تأکیدی است بر پرهیز از تمامیت‌خواهی و زیاده‌طلبی در حوزه‌ی دعاوی فرهنگی و رعایت حساسیت‌‌های منطقی مجموع دارندگان تاریخی ماوراءالنهر. بدیهی است دعاوی به‌حق فرهنگی اگر لزومی بر طرح و وزن‌کشی هم داشته باشد، چنانچه علمی و منطقی باشد، یعنی با پرهیز از تمامیت‌خواهی و زیاده‌طلبی در حوزه‌ی دعاوی فرهنگی و رعایت حساسیت‌‌های منطقی دارندگان تمدن تاریخی این سرزمین مطرح شود، جذابیت و پذیرش بیشتری می‌یابد.

سیاست‌های کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی حائز اهمیت است. تن‌دادن به تمایلات و پاره‌ای مطالبات جریان‌های باستان‌گرا در حوزه‌ی تمدنی ایرانی و یا تأکیدهای بی‌جا بر پاره‌ای دعاوی برتری­طلبی قومی و نژادی، می‌تواند منجر به تقویت و فعال­سازی بیش از پیش نژادپرستی و قوم گرایی در میان کشورهای اسلامی، از جمله جوامع این سرزمین گردد.

این نوع تمایلات، مطالبات و دعاوی، قطع نظر از مغایرت با مسلّمات اسلامی، به هیچ روی با امنیت و منافع ملی ایران نیز سازگاری ندارد.

«ایران» - همچنین «تاجیکستان» و نیز «افغانستان» - محاط است در منطقه‌ای با سرزمین‌هایی که مردمان آن از اقوامی گوناگون­اند؛ غالباً به اصطلاح از نژادهایی غیرآریایی. مردمانی که در هر قسم و هزار و یک قصه و غصه با ما شریک­اند و همراه.

به نظر می­رسد تلاش و تکاپو‌های فرهنگی می‌بایست در راستای پیوندهای بزرگ و ناگسستنی میان مردمان حوزه‌ی تمدن ایران فرهنگی و مقدم بر آن، در مقیاسی ژرف‌تر و گسترده‌تر، همراه ‌با تأکید بر مؤلفه‌‌های اسلامی باشد و از هرگونه توجه و تمایل به تعصبات خاص نژادی و قومی آلوده به رنگ و بوی شعوبی و حمیّت جاهلی، در حوزه‌ی مناسبات فرهنگی فی­مابین ایران اسلامی با هر کشور اسلامی دیگر، از جمله کشورهای آسیای مرکزی، پرهیز گردد.

از دیگر سو تکاپو و تعصب برای ثبت مالکیت مفاخر و سنت‌های فرهنگی، اعم از رجال، آثار، ایام، اعیاد و غیره، در یونسکو، و هیاهو برای اخذ برچسب سند مالکیت ملی برای هر شخصیت ارزشمندی، جز نمایش تعصب قومی و ملی و ناهمسازی فرهنگی، و در پاره‌ای، کاهش جذابیت این مفاخر و سنت‌ها، چه نتیجه­ای می‌تواند داشته باشد.

مفاخر مشترک فرهنگی، اعم از رجال، آثار، ایام و اعیاد، از جمله مهم‌ترین و بهترین فرصت‌ها برای مناسبات میان ملت‌ها و کشورها و همگرایی فرهنگی منطقه‌ای و جهانی است. این فرصت‌ها، با سیاست‌های نادرست و تمامیت‌خواهی و زیاده‌طلبی در حوزه‌ی دعاوی فرهنگی، می­تواند به تهدید تبدل شود.

3-4-2-9-5. زبان مشترک

نقش و جایگاه زبان مشترک در حوزه‌ی تعاملات میان دو کشور، به ویژه مناسبات فرهنگی، بی‌نیاز از توضیح است. لیکن بزرگ نمایی نقش و مبالغه در اهمیت هر عاملی‌، به همان اندازه‌ی کوچک نمایی یا نادیده انگاری نقش و اهمیت عامل، می‌تواند تبعاتی نامطلوب در برداشته باشد.

در سیاست گذاری‌ مناسبات خارجی، می‌بایست واقع­بین بود و نقش و جایگاه عوامل را نه افزود و نه کاست.

جمهوری اسلامی ایران با جمهوری تاجیکستان در زبان مشترک و در خط جداست و با جمهوری اسلامی افغانستان در خط و یکی از دو زبان رسمی این کشور مشترک است.

این اشتراکات بسیار ارزشمند و تاثیرگذار، می‌تواند از مهم‌ترین مؤلفه‌های هم‌گرایی فرهنگی این سه کشور، شمار آید. لیکن علایق شخصی، هیجانات عاطفی و شعارهای احساسی، نمی‌بایست به ارزیابی غیرواقعی از نقش و اهمیت این اشتراک بیانجامد.

اشتراک زبانی، مؤلفه‌ای بسیار مهم در مناسبات میان دو یا چند کشور و هم‌گرایی فرهنگی می‌باشد. لیکن کارکرد مؤثر اشتراک زبانی در مناسبات کشورها، در منظومه‌ای از عوامل همگرایی است که معنی پیدا می‌کند.

اشتراک در زبان و خط، میان کشورهای متعددی در جهان وجود دارد. زبان‌های عربی، ترکی، اردو، اسپانیولی، فرانسه و انگلیسی، به عنوان زبان مادری، یا زبان رسمی بسیاری از کشورهاست. لیکن شاهد هستیم که کارکرد این عامل در روابط میان این کشورها، از جمله مناسبات فرهنگی، در پیوند با دیگر عوامل است که مجال نقش‌آفرینی در همگرایی میان آن‌ها پیدا می‌نماید و همزبانی الزاماً منجر به هم‌دلی این کشورها نگردیده است. همچنان که گاه مناسبات میان دو کشور ناهم‌زبان، به مراتب از مناسبات میان دو کشور هم زبان صمیمانه‌تر است.

حتی شاهد بوده‌ایم که عواملی چون باورهای اعتقادی، غنای ادبی، تفوق تمدنی و فرهنگی، نفوذ‌ اقتصادی، برتری سیاسی و نظامی، گاه منجر به انزوا، حذف یا تبدیل زبان، یا ناکارآمدی اشترک زبانی گردیده است.

از دیگر سو مبالغه و تبلیغات غیر کارشناسانه‌ی در خصوص اشتراک زبانی، میان دو یا سه کشور، در منطقه‌ای که دربردارنده‌ی کشورهای متعدد دیگری است که در دیگر مؤلفه‌های فرهنگی مشترک و در زبان اشتراکی ندارند، می‌تواند در سیاست گذاری کلان فرهنگی و منطقه‌ای از کارکرد دیگر مشترکات بکاهد و یا به نوعی قطب بندی فرهنگی مبتنی بر زبان و هم‌چنین جلب خصومت نسبت به زبان هدف و اقلیت‌هایی که زبان مادریشان زبان هدف است، بیانجامد.

4-4-2-9-5.حوزه‌ی مذهب

پدیده‌ی « شیعه‌هراسی» در ماوراءالنهر را در حال حاضر به درستی می‌توان پدیده‌ای ساختگی خواند؛ و به درستی بر فارغ بودن غالب مومنین این منطقه، از جمله تاجیکان، از اختلافات و نزاع‌های مذهبی مسلمانان تاکید نمود. مردمان ورارودان، و بالخصوص تاجیکان را تا بدانجا محب اهل بیت علیهم­السلام می‌یابیم که ایشان را می‌توان «شیعیان‌ عاطفی» توصیف نمود. و باز به درستی همراه بر مشترکات متنوع و متعدد ایران با آسیای مرکزی و به ویژه تاجیکستان، از هم نهادی، هم زبانی، هم فرهنگی، هم کیشی و تاریخ و تمدن و هزار و یک مشترک دیگر، تأکید می‌شود.

تحولات تاریخی نشان‌ می­دهد که همین بخش از ایران شرقی یا خراسان بزرگ، یا ماوراءالنهر، بنا به دلایلی، از آغازین سال­های سده‌ی دهم هجری، به یکی از مهم ترین کانون‌های تنش­ها و نزاع­های مذهبی سنیان و شیعیان در طول تاریخ اسلام تبدیل شد، با وجود تمامی اشتراکات اشاره شده، که در آن دوره هنوز در سایه چندین سده نیز پنهان نگشته بود؛ و در آن دوران نیز محبت اهل بیت علیهم السلام با باورهای مذهبی مردم این سرزمین عجین بود.

فارغ بودن غالب مردم این سرزمین، از جمله تاجیکان از اختلافات و نزاع های مذهبی، به دلیل دهه‌ها حاکمیت الحادی اتحاد جماهیر شوروی بوده است و مردم ماوراءالنهر، از جمله تاجیکان،  به تدریج همان‌گونه که در جهان اسلام ادغام می‌گردند، با این حکایت بیشتر آشنا می‌گردند.

مشترکات یاد شده میان مردم این سرزمین­ها، از جمله تاجیکان، کما‌بیش میان ایران و مردم سرزمین‌هایی دیگر چون افغانستان و پاکستان نیز وجود دارد.

بی‌تردید پاشنه آشیل ایران در ورارودان، از جمله تاجیکستان، همانا اختلافات و نزاع‌های مذهبی است که دشمنان اسلام و تشیع و ایران درصدد برجسته نمودن آن هستند.

در تاجیکستان، تعدادی از تحصیل­کردگان تاجیک حوزه­های علوم دینی در پاکستان، عربستان و به ویژه شرق ایران نیز در ترویج تعصبات دینی و شیعه هراسی، که لاجرم منجر به شیعه­ستیزی می‌گردد، دارای نقشی موثر می‌باشند. به ویژه که برخی از ایشان امامت جمعه و جماعت را عهده‌دار می‌گردند و یا حلقه­های آموزشی را اداره می‌نمایند. در دیگر کشورهای منطقه نیز شاید کمابیش همین‌گونه باشد.

بخشی از مساعدت‌ها و حمایت­های قابل ملاحظه مراجع رسمی دولتی یا مردم نهاد برخی از کشورهای اسلامی، در حوزه های علمی، آموزشی، دینی و همچنین عمرانی و اجتماعی در تاجیکستان و دیگر جمهوری‌های آسیای مرکزی، در سطوح متفاوت، جدایی مذهبی را برجسته و یا احیاناً اختلاف و حتی نزاع مذهبی شیعه ‌- سنی را تقویت می‌نماید. از آن جمله است اعطای سخاوتمندانه بورسیه‌های تحصیلی و فرصت های مطالعاتی، ساخت و ساز و تعمیر و تجهیز مساجد، تأمین هزینه­های حج و عمره و مانند آن. در قبال برنامه­ها و تبلیغات تفرقه انگیز و تعصب‌آفرین، چند توصیه یا راهکار پیشنهاد می‌گردد:

1- رعایت تمامی دقیقه‌ها و ظرایف هم‌گرایی اسلامی و ملاحظات و حساسیت‌های مردم و دولت مخاطبِ فعالیت‌های فرهنگی برون‌مرزی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه در حوزه‌ی فعالیت‌های فرهنگی با ماهیت مذهبی، از سوی مراجع غیررسمی و مردم‌نهاد. مدیریت فعالیت‌های فرهنگی با ماهیت مذهبی از سوی موسسات غیررسمی و مردم‌نهاد شیعی ایرانی و غیر ایرانی، در شمار مهم ترین و هم‌‌چنین سخت‌ترین امور است. پاره‌ای از اقدامات این موسسات مانند برخی از کتاب‌ها و پایگاه‌های اطلاع رسانی مجازی و برنامه های ماهواره‌ای بیشترین خدمت را به ناسازگاری و تفرقه مذهبی و شیعه ستیزی می‌نماید.

2- تأمین نیاز اهل سنت فارسی‌‌زبان در خارج کشور، به برنامه‌های ماهواره‌ای در حوزه معارف دینی، منطبق با مذاهب اهل سنت.

3- توسعه و تقویت کرسی های سالم و ایمن از مرض تعصب و افراط دانشگاهی و حوزوی مذهب حنفی و علوم و معارف اسلامی مشترک در جمهوری اسلامی ایران، مانند رشته‌ها و کرسی‌های موجود در دانشگاه مذاهب اسلامی، دانشگاه تهران و شعبه جامعه المصطفی در گرگان، و تسهیل، تسریع و افزایش اعطای بورس تحصیلی و فرصت مطالعاتی و تبادل استاد در این رشته‌ها، در شمار راه های مناسب، موثر و مانای تقویت وحدت اسلامی و مبارزه با تفرقه­افکنی می­باشد.

4- رعایت دقیقه‌ها و ظرایف هم‌گرایی اسلامی  و ملاحظات و حساسیت‌های مردم و دولت کشورهای آسیای مرکزی، از جمله تاجیکستان. اجتناب اکید از ارسال و  انتشار کتب تبلیغی مذهبی به اصطلاح تبشیری یا مسیونری که هدف دعوت گرانه‌ی شیعی و نفی دیگر مذاهب اسلامی را دارد. البته آشکار است که  این، به معنای خود‌ممیزی کردن و یا عدم  ارائه آثار تبیینی شیعی و کتب مرجع شیعه به مراکز علمی-‌ تحقیقی و دانش پژوهان نیست. ولیکن کتبی که مخاطب عام دارد و به صورت گسترده توزیع می‌گردد، می بایست عاری از آرایه‌های مذهب گرایانه باشد. برای مثال ترجمه‌های تفسیری از قرآن کریم که پاره‌ای از آیات را منطبق با باورهای شیعی به فارسی برگردان نموده است، در این سرزمین توزیع نگردد. زیرا قرآن کریم مخاطب ‌عام دارد و این دست ترجمان‌ها، اذهان خوانندگان ناآگاه را مشوش می‌نماید.

5-4-2-9-5.حضور ایران در حوزه‌ی مناسبات فرهنگی

جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای اسلامی اتحاد جماهیر شوروی که کمابیش منطبق است با «حوزه‌ی تمدنی ایران» یا «ایران فرهنگی» و دامنه‌ی‌ آن، در حوزه‌ی مناسبات فرهنگی، تکاپوهای فراوانی داشته است و حتی در قیاس با قدرتمند‌ترین رقیبان مدعی، هزینه‌های فراوانی صرف کرده است. لیکن به نظر می‌آید در مقایسه با رقبا، که هیچ­یک برخوردار از میزان سرمایه‌ی فرهنگی میراثی ایران اسلامی در این سرزمین‌ها نبوده‌اند، دست‌آورد مطلوبی نداشته است. آسیب شناسی این وضعیت نامطلوب، در اینجا مقدور نیست. لذا به ذکر چند نکته کوتاه اکتفا می‌گردد.

تکاپوهای فرهنگی متعدد، متنوع، پر هیاهو و پر هزینه، که گویی خاص مناسبات فرهنگی ایران است و به این اندازه در مناسبات و فعالیت‌های فرهنگی‌ رقیبان مشاهده نمی شود؛ غالبا‍ً در شمار فعالیت های فرهنگی سطحی و ناپایدار است. از خصیصه‌ها‌ی مهم این دست فعالیت‌ها، هیاهوی تبلیغاتی، پوشش رسانه‌ای و تامین نیاز دست اندرکاران بخش فرهنگی برون مرزی کشورمان، به تهیه‌ی گزارش‌های کوتاه و بلند مصور و بی تصویر است.

پاره‌ای از دیگر فعالیت‌ها نیز  حکم مؤلفه القلوب در مناسبات فرهنگی را دارد و فی‌حد ذاته فاقد ارزش است.

فعالیت بخش خصوصی در حوزه‌ی فعالیت های فرهنگی برون مرزی، نیز محدود، غالباً با اولویت منفعت  مادی، متکی بر حمایت دستگاه‌های دولتی و گاه زیان­آور است.

بسیاری از برنامه ها و فعالیت‌های فرهنگی نیز که معمول است، غیاب و یا حضور ما، در حیات و بقای آن برنامه‌ها و فعالیت‌ها، غالباً هیچ­گونه تأثیری جدی، جز کمک خرجی دستگاه‌های فرهنگی بومی ندارد. همچون بزرگداشت ایام موسوم به مشاهیر و مفاخر مشترک، یا اعیاد مشترک.

در مقابل این وضعیت، حضور فرهنگی غالب رقیبان مدعی، به مراتب، فاقد تعدد و تنوع در برنامه و فعالیت و بی هیاهو است. برنامه­های نمایشی و همایشها، برگزاری جشنواره و آمد و شد کاروان‌های میهمان و مانند آن جز به ضرورت و مقتصدانه انجام نمی‌پذیرد.

لیکن حضور رقیبان مدعی، در حوزه‌ی آموزش و پرورش، به مراتب از حضور ایران اسلامی، قوی‌تر بوده است.

برای مثال در تاجیکستان، سرمایه گذاری حضور و نفوذ کشورهایی چون ایالت متحده‌ی امریکا، اتحادیه‌اروپا، روسیه، ترکیه و عربستان سعودی و نهادهایی چون «بنیاد سورس»، «بنیاد آقا‌خان محلاتی» و شبکه‌ی آموزشی «نورجی‌لر»، که جملگی به نوعی «کادرسازی» را دنبال می‌کنند، به مراتب از سرمایه‌گذاری حضور و نفوذ ایران اسلامی، قوی‌تر و مثمرتر بوده‌ است. در این حوزه (کادرسازی)، ایران اسلامی لااقل به اندازه‌ی یک نسل آموخته و پرورده‌ی رقیبان مدعی، از ایشان عقب مانده است

در واقع پس از گذشت چندین دهه از استقلال تاجیکستان؛ تنها جمهوری فارسی زبان ماوراءالنهر، جمهوری اسلامی ایران همچنان فاقد حتی یک باب مجموعه‌ی آموزشی بین المللی است.

لزوم رعایت ظرفیت‌ها، محدودیت‌ها و شرایط کشور کوچکی چون تاجیکستان در مناسبات و فعالیت‌های فرهنگی هنری- علمی و آموزشی با این کشور، امری است بدیهی که متاسفانه رعایت نمی‌گردد.

مناسبات نزدیک دو کشور، مشترکات فراوان فیمابین و فقدان این دو عنصر در مناسبات ایران با بسیاری از دیگر کشورها‌، در پاره‌ای موارد بار سنگینی متوجه دستگاه‌های فرهنگی هنری و علمی آموزشی، در دو بخش دولتی و خصوصی، به تاجیکستان نموده است که بیرون از ظرفیت‌، توان و طاقت دستگاه‌های مسئول در این کشور است. از دیگر سو این گونه توجهات بی­فایده و بیرون از ظرفیت و گاه بی‌هدف و آشفته، به‌جای تأثیرگذاری مثبت، می‌تواند سوء تفاهم‌هایی را نیز به وجود آورد.

6-4-2-9-5.روابط ادبی ایران و تاجیکستان

نخستین اثر ادبی مربوط به ادبیات نوین تاجیک که در ایران منتشر شد، داستان «آدینه» اثر صدرالدین عینی بود که در سال 1927 در مجله «سخن» چاپ شد. از آن زمان به بعد، نمونه‌های نثر و نظم ادبیات تاجیک در مطبوعات ایران، بویژه‌ نشریه‌های فرهنگی و ادبی تقدیم خوانندگان می‌گردید. در سال 1953 پاره‌ای از یادداشتهای صدرالدین عینی با «کفش پیش پامانی حضرت خواجه اوبانی» در شماره یازدهم مجله «پیام نو» و بخش دیگری از این یادداشتها با عنوان «زن مرد گردیده» در شماره دوازدهم همان مجله چاپ گردید که مورد توجه خوانندگان ایرانی قرار گرفت. سال 1959در شماره چهارم مجله «پیام نوین»، نمونه‌هایی از اشعار عبدالسلام دهاتی، سال 1960 در شماره‌های 11-12 همان مجله نمونه‌های شعر باقی رحیم‌زاده و امین‌جان شکوهی و سال 1974 در شماره 8، حکایت پولاد تالس با نام «لاله» به همراه نمونه‌هایی از اشعار باقی‌ رحیم‌زاده، امین‌جان شکوهی، عبدالسلام دهاتی، مؤمن قناعت و لایق شیرعلی چاپ شد. همچنین مجله «سخن» در شماره 11 سال 1971 و شماره 5 سال 1972 به ترتیب نمونه‌هایی از اشعار مؤمن قناعت و اشعار لایق شیرعلی و موجوده حکیم‌اوا را چاپ کرد.

مجله «آینده» در شماره‌های مشترک 5-7 سال 1991، نمونه اشعار عبید رجب، سلیم‌شاه حلیم‌شاه، گلنظر کیلدی، رحمت نذری، در شماره‌های 7-12 سال 1992 شعرهای لایق شیرعلی، عبید رجب، و در سال 1993 نمونه اشعار مؤمن قناعت، قطبی کرام و کمال نصرالله را در دسترس خوانندگان خود قرار داد.

شماره‌های مشترک 7-9 سال 1990 مجله «سیمرغ» به طور کامل به معرفی فرهنگ و ادب تاجیک اختصاص دارد. شماره‌های 1-2 سال 1995 این مجله داستان «یاران با همت» ساتم الوغ‌زاده را چاپ شده است.

همچنین شماره اول مجله «خاوران» (سال 1991) و شماره 21 مجله «کلک» (سال 1991) اقدام به چاپ به ترتیب حکایتی از بهمنیار و شعری از عبید رجب کردند.

مجله «آشنا» در شماره چهارم سال 1992 خود، شعرهایی از میرزا تورسون‌زاده، در شماره ششم همان سال اشعاری از اسکندر ختلانی و در شماره نهم، شعری از میرزا تورسون‌زاده و نیز شعری از گلرخسار را در دسترس خوانندگان قرار داد.

شماره هشتم سال 1993 مجله «کیهان فرهنگی» اساساً ویژه‌نامه فرهنگ تاجیکستان است. مجله «شعر» نیز در شماره اول سال 1993، اشعاری از پیرو سلیمانی، میرزا تورسون‌زاده، گلنظر، در شماره ششم همان سال شعرهایی از فرزانه و مجله «گلچرخ» در شماره پنجم سال 1992 شعری از عسکر حکیم و مجله «جهان کتاب» در سال 1999 نمونه‌هایی از اشعار شهریه ادهم را منتشر کرد.

روزنامه «جمهوری اسلامی» در4  ژوئن سال 1998، اشعار دوازده تن از شاعران تاجیک به نامهای گلرخسار، فرزانه، ضیا عبدالله، نظام قاسم، سلیم ختلانی، سیاوش، خیراندیش، محمدعلی عجمی و ... را چاپ کرد.

کتاب «خورشیدهای گمشده» که شامل نمونه اشعار یکصد شاعر قرن 20 تاجیکستان است، در سال 1998 به کوشش آقای علیرضا قزوه، شاعر معاصر ایرانی منتشر شد. همچنین طی سالهای اخیر، کتابهایی از استاد صدرالدین عینی، میرزا سراج حکیم، مؤمن قناعت، لایق شیرعلی، گلرخسار صفی، عاشور صفر، عبدالحمید صمداف، گلنظر کیلدی، فرزانه خجندی، مهمان بختی، عسکر حکیم، محمدزمان صالح، رحمت نذری، محمدعلی عجمی و ... از طریق انتشارات «الهدی»، «سروش»، «بوعلی»، «بلخ»، «به‌آگاه»، «حوزه هنری تهران» و ... منتشر شده است.

متقابلاً در تاجیکستان، مجموعه اشعار امام خمینی (ره)، ایرج میرزا، محمدحسین شهریار، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، فرخی یزدی، خلیل سامانی، هوشنگ ابتهاج (سایه)، ژاله اصفهانی، سیاوش کسرایی، نادر نادرپور و در زمینه ادبیات داستانی: گزیده آثار منثور بزرگ علوی، محمد حجازی، مرتضی مشفق کاظمی، پرویز قاضی سعید، خسرو خوارزمی و دیگران و نیز کتابهای دیگر منثور و منظوم از جمله «امواج قارون»، «گل خندان»، «حکایتهای نویسندگان معاصر ایران» (در دو جلد)، «پیوند»، «زنجیر گسسته» و ... از طریق انتشارات مختلف تاجیکستان در دسترس خوانندگان تاجیکستانی قرار گرفته است.

همچنین در مطبواعات تاجیکستان مقالات بیش از 150 نویسنده، شاعر و محقق ایرانی منتشر شده است. در نشر و ترویج آثار علم و ادب ایران، روزنامه‌های «معارف و مدنیت»، «آموزگار» (قبلاً «گزیته معلمان»)، «مدنیت تاجیکستان»، «ادبیات و صنعت»، «تاجیکستان شوروی» (قبلاً «تاجیکستان سوویتی»)،  «جمهوریت»، «جوانان تاجیکستان» (قبلاً «کومسومول تاجیکستان»)، «سامان»، «پیوند»، «همراز» و مجله‌های «ندای شرق»، «فرهنگ»، «ارمغان»، «معرفت»، «ادب»، «مردم گیاه» و ... نقشی مهم داشته‌اند.

«نمونه ادبیات تاجیک» صدرالدین عینی که در سال 1926 با حروف فارسی در شهر مسکو منتشر شد، نخستین اثر پژوهشی بود که توجه اهل علم و ادب ایران را به خود جلب کرد. سعید نفیسی اولین کسی بود که در مجله «شفق سرخ» (3 مارس 1928) نقدی دوستانه بر این اثر نوشت.

بعدها و بویژه در سالهای اخیر، ناشران ایرانی اقدام به چاپ کتابهای ادبی، علمی و پژوهشی ادیبان و دانشمندان تاجیک از جمله باباجان غفوراف، عبدالغنی میرزایف، محمدجان شکوری، نصرت‌الله رجب‌اف، رجب امان‌اف، محمدالله لطف‌الله‌اف، اعلاخان افصح‌زاد، مقدمه اشرفی، سلامت‌شاه نیلابیک‌اف، جوره‌بیک نذری‌اف، روزی احمداف، کمال عینی، ولی صمد، میرزا ملا‌احمداف، و … نمودند.

همچنین چندین مجموعه مقالات پژوهشگران و ادیبان تاجیکی در مجموعه‌های «تاجیکان در مسیر تاریخ»، «مقالات مجمع بزرگداشت کمال خجندی»، «دیدار آشنا»، «ره‌آورد»، نامه آل سامان» و … در ایران چاپ شده است.

افزون بر اینها، بسیاری از مقالات علمی و ادبی عالمان تاجیک نظیر صدرالدین عینی، باباجان غفوراف، محمد عاصمی، صالح رجب‌اف، محمدجان شکوری، رحیم مسلمانیان، میرزا ملااحمداف، اعلاخان افصح‌زاد، کمال عینی، احرار مختار، رسول هادی‌زاده، یوسف‌شاه یعقوب‌شاه، خدایی شریف‌اف، اسرار رحمان‌اف، اکبر تورسون‌زاده، عبدالنبی ستارزاده، عبدالقادر منیازاف، شراف‌الدین رستم‌اف، عبدالله‌جان اسحاق‌اف، روشن رحمانی، عسکرعلی رجب‌زاده، روزی احمد‌اف، نظام نورجان‌اف، پروانه جمشید‌اف، عبدالمنان نصرالدین، ولی صمد، سعدالله اسدالله، صفر عبدالله، دل‌‌افروز اکرامی، لاریسا دادخدایوا، محمدجان محمدخواجه، عبدالخالق نبی‌اف، ابوبکر ظهورالدین، عمر صفراف، عالمجان خواجه مراداف، عظیم بیضایف، عثمان نظیر، عبدالحی کاملی، ناصر سلیم، صلاح‌الدین فتح‌الله، میرزا شکورزاده، امریزدان علیمردان‌اف، فاتح عبدالله، سیف‌الدین میرزازاده، سید برهان‌الدین بزرگمهر، نورمحمد سیدزاده، لقمان بایمت‌اف، معروف رجبی و دیگران، در نشریه‌ها و مجلات گوناگون علمی و فرهنگی ایران، نظیر «سخن»، «پیام نو»، «پیام نوین»، «یغما»، «خوشه»، «آینده»، «سیمرغ»، «کیهان فرهنگی»، «آشنا»، «مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز»، «ایرانشناخت»، «آریانا»، «خاوران»، «مطالعات ایرانی»، «گلچرخ»، «شعر»، «کلک»، «آدینه»، «دنیای سخن»،‌ «نامه فرهنگ»، «مطالعات تاریخی»، «ادبستان»، «نشر دانش»، «نامه پارسی»، «ترجمان وحی»، «بخارا»، «قرار»، «خراسان‌شناسی» و … چاپ و منتشر شده است.

در تاجیکستان نیز آثار ادبی و علمی دانشمندان ایرانی از طریق انتشارات این کشور چاپ شده است که از جمله می‌توان به کتابهایی مانند «جستجو در تصوف ایران» عبدالحسین زرین‌کوب، «فلسفه از آغاز تاریخ» محمد رشاد، «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی» غلامعلی حداد عادل، «چشم‌انداز شعر امروز تاجیک» علی‌اصغر شعردوست، «فنون و صنایع ادبی» تقی واحدیان کامیار، «ایران در عهد سامانیان» جواد هروی و … و همچنین چاپ آثار علمی، ادبی و تحقیقاتی اندیشه‌مندانی نظیر محمدتقی بهار، سعید نفیسی، علی شریعتی، محمدرضا شفیعی کدکنی، پرتو علوی، پرویز ناتل خانلری، جلال متینی، حسین رزمجو، جلال‌الدین کزازی، رضا براهنی، خسرو فرشیدورد، غلامرضا ستوده، لطفعلی صورتگر، علی دستغیب، احمد شاملو، محمدرضا باطنی، فریدون جنیدی، احسان طبری، بزرگ علوی، فاطمه سیاح، ناصر مکارم شیرازی، مرتضی مطهری، محمود دولت‌آبادی، ژاله آموزگار، مهدی رستگار، حسین امید، ذبیح‌الله صفا، محمدعلی اسلامی ندوشن، صادق هدایت، علی دشتی و دیگران که شمارشان بیش از یکصد نفر است، اشاره نمود.

کارهای ادبی مشترک

ایران و تاجیکستان در طی این چند سال اخیر، یک سلسله کارهای مشترک فرهنگی انجام داده‌اند که در حوزه مناسبات فرهنگی دو کشور دارای ارزش و بهای بسیار است. از مهمترین کارهای انجام شده این سالها، برگزاری جشنهای 1000 سالگی تألیف شاهنامه بی‌زوال حکیم ابوالقاسم فردوسی، 680 سالگی میر سیدعلی همدانی، 675 سالگی کمال خجندی و 1100 سالگی دولتداری سامانیان در تاجیکستان و ایران می‌باشد.

سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان، نقش بسزایی در ارتقا و رشد روابط فرهنگی دو کشور داشته است. به اهتمام این سفارت، کتابخانه‌هایی در شهرهای دوشنبه، خجند، کولاب، خاروغ، کانی بادام، پنجکنت و استروشن (اوراتپه) و اتاقهای ایران در دانشکده ادبیات دانشگاه دولتی ملی تاجیکستان و دانشگاه دولتی خجند تأسیس یافت. همچنین به اهتمام سفارت ج.ا. ایران آرامگاههای رودکی در شهر پنجکنت، میرسید علی همدانی در شهر کولاب و نیز شماری از مساجد در دیگر نواحی تاجیکستان بازسازی و مرمت شد.

از جمله اقدامات مهم دیگر این سفارت در تاجیکستان به شرح زیر است:

·     برگزاری سمینار بین‌المللی علمی «دولت و تمدن سامانیان» در شهر دوشنبه.

·     مجمع علمی «تمدن، تاریخ و فرهنگ سامانیان» در شهر مشهد به مناسبت 1100 سالگی دولت سامانیان با همکاری بنیاد فرهنگ تاجیکستان.

·     چاپ کتاب نفیس «سامانیان و احیای تمدن فارسی تاجیکی» در دو جلد با حروف کریل و فارسی.

·       نشر مجله «ارمغان» با همکاری بنیاد فرهنگ تاجیکستان به خط کریل.



5- 2-9-4-7. روابط هنری

روابط هنری دو کشور هم‌فرهنگ و همزبان تاجیکستان و ایران، در رشته‌های موسیقی، تئاتر و سینما عمدتاً بر اساس برگزاری جشنواره‌ها و سفرهای گروهی و فردی هنرمندان به کشورهای همدیگر و مکاتبات میان آنها صورت می‌گیرد. نخستین آشنایی ایرانیان با هنرمندان تاجیک به حدود چهل و هفت سال پیش بازمی‌گردد. در ماه دسامبر سال 1957 یک گروه 31 نفره از هنرپیشه‌های تاجیک از قبیل تحفه فاضل‌اوا، شایسته ملاجان‌اوا، برنا احمداوا، سَرَف کریم‌اوا، زهره کریم‌اوا، مسلمه باقی‌یوا، فاطمه کویین‌اوا، عبدالسلام رحیم‌اف و دیگران به سرپرستی مهربان نظراف معاون وزیر فرهنگ وقت، در شهر تهران هنرنمایی کردند. گروه هنری «لاله» از تاجیکستان در ماه آگوست سال 1972 در ششمین جشنواره بین‌المللی هنر شیراز شرکت کرد. تابستان سال 1973 هنرمندان تئاتر اپرا و بالت صدرالدین عینی تاجیکستان، شامل  ملکه صابراوا و مظفر برهان‌اف در صحنه تئاتر اپرا و بالت شهر تهران هنرنمایی کردند. در این سفر، باله «رقاصه» از جانب آنها شش بار به نمایش درآمد. ا‌ستاد محمدرضا شجریان با همراهی رضا قاسمی، محمود خلج، تبریززاده، همچنین گروه موسیقی سنتی «مولانا» شامل جلیل عندلیبی، علیرضا افتخاری، بهنام وادانی، هادی منتظری، منصور یونسی سینکی، عباس میاندهی، محمد‌علی کیانی‌نژاد، محمدفرهاد عندلیبی، اردشیر فهیمی و میر طاووسی، ماه آوریل سال 1990 در جشن 1400 سالگی باربد مروزی در تاجیکستان هنرنمایی کردند.  ماه فوریه سال 1992 در هفتمین جشنواره موسیقی «دهه فجر» گروه هنری آدینه هاشم و گروه هنری «فلک» به سرپرستی دولتمند خا‌‌‌‌ل‌اف شرکت و هنرنمایی کردند. ابوالقاسم خوشرو لحظه‌های هنرنمایی آدینه هاشم را در شهر تهران یادآور شده، چنین می‌گوید: «هیچ وقت از خاطرم محو نمی‌شود آن روزی که یکی از هنرمندان شما (استاد آدینه هاشم) برنامه اجرا می‌کرد و یکی از بزرگترین هنرمندان کشور ما (استاد شجریان) اشک می‌ریخت. این یک لحظه تاریخی برای ملت ما بود». در ماه آگوست سال 1992 گروهی از هنرمندان تاجیک شامل ظفر ناظم، حکیم محمود، معروف‌خواجه بهادر، دانه بهرام و غیره به ایران سفر هنری داشتند. سال 1997 در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک گروه هشت‌نفری از هنرمندان تاجیک شرکت و هنرنمایی کردند. ماه دسامبر همان سال، هنرمندان فلارمونی دولتی تاجیکستان مرکب از ظفر ناظم‌اف، ب. عمر‌اف، ا. محموداوا، م. گل‌اف و ... هنر خویش را پیشکش دوستداران ساز و آواز ایرانی نمودند. ماه نوامبر سال 1997 یک گروه دوازده نفری اهل ساز و آواز ایرانی، میهمان دوستداران و علاقه‌مندان موسیقی در شهر دوشنبه بودند. در رابطه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ماه فوریه سال 1998 یک گروه پانزده نفری  هنرمند  تاجیک مرکب از گروه «شش‌مقام» صدا و سیمای تاجیکستان به رهبری الماس عبدالله و گروه «باربد» به رهبری سنگین‌مراد قربان، همچنین طالب شهیدی، مستانه اٍرگش‌اوا، سعادت عمراوا و شاهده هاشم‌اوا به ایران سفر و هنرنمایی کردند. در جشنواره بین‌المللی موسیقی «دهه فجر»، که ماه فوریه سال 1999 در شهر تهران برگزار گردید، گروه هنری «فلک» به رهبری دولتمند خا‌ل‌اف شرکت نمو‌د.

بین سالهای 1999 تا 2000 میلادی، گروه هنری «سامان» به دعوت مرکز موسیقی جمهوری اسلامی ایران به ریاست قربان‌علی رحمان‌اف دو با به ایران سفر کرده و برنامه اجرا نمود. ماه فوریه سال 1999 گروه هنری «فردوس» شهر تهران در قالب محمد افتخاری، فاروق کسمایی، الهام فیض‌الدین، سهیل امین‌زاده، نگار بوبان، بهروز شریعتی با اجرای ساز و تصنیف‌های سنتی، خاطر دوستداران هنر موسیقی پایتخت تاجیکستان را شاد نمودند. در روزهای جشن نوروز سال 2001 گروه هنری «ساقیا» از ایران، در شهرهای کولاب، قرغان‌تپه و دوشنبه هنرنمایی کردند.

تئاتر عروسکی تاجیکستان در سالهای 1991 و 1992 در جشنواره بین‌المللی تئاترهای عروسکی که همه ساله در ماه سپتامبر در شهر تهران برگزار می‌گردد، هنرنمایی کرده، اثر نریمان بقازاده «حسنک اَلفَسَنَک» را به کارگردانی ‌مظفر جواداف تقدیم تماشاچیان نمود. سال 1992 گروه تئاتر «اهارون» تاجیکستان، در جشنواره بین‌المللی تئاتر «دهه فجر»، نمایشنامه «یوسف گمگشته..» را به کارگردانی فرخ قاسم‌اف به نمایش گذاشت که موفق به دریافت جایزه «نشان طلا» ی جشنواره گردید. گروه مزبور ماه دسامبر سال 1994 بار دوم به جمهوری ا‌سلامی ایران سفر نموده، در طول ده روز نمایشنامه‌های «یوسف گمگشته»… و «اسفندیار» را به نمایش گذاشت.

در روزهای جشن نوروز سال 1993 گروه تئاتر «پیام دوستی» ایران که به تاجیکستان سفر نمود، نمایشنامه «چله‌نشین» اثر مسعود سمیعی  را به کارگردانی مصطفی عبداللهی پیشکش تماشاگران تاجیک کرد.

ماه سپتامبر سال 1994، در ایام جشن هزاره «شاهنامه» فردوسی، تئاتر «اندیشه» از ایران نمایشنامه «اسفندیار» اثر علی چراغی به کارگردانی حسین فراهی را در تالار لاهوتی شهر دوشنبه تقدیم هنردوستان کرد.

سال 1999 تئاتر لاهوتی تاجیکستان در هفدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر «دهه فجر» نمایشنامه «بهرام چوبینه»‌ را به کارگردانی توره‌خان احمدخان‌اف به تماشاچیان ایرانی پیشکش نمود.

سالهای 1999 و2000‌ تئاتر «‌اهارون» دو سفر به ایران داشت و در جشنواره بین‌المللی تئاتر ایران‌زمین که در شهر اهواز در استان خوزستان برگزار گردید، با نمایشنامه‌های «مرگ یزدگرد»‌، «شیخ صنعان» و «‌دجّال» شرکت کرد با استقبال خوب تماشاگران روبرو گردید.

سال 2001 میلادی، تئاتر دولتی شهر کولاب با نمایشنامه «میر کبیر» اثر محمد غائب در سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر «ایران‌زمین» شرکت نمود.

‌‌نخستین آشنایی تاجیکان با سینمای ایران، در سال 1972 بود. پس از پایان جشنواره دوم بین‌المللی سینمایی کشورهای آسیا و افریقا در شهر تاشکند ازبکستان، فیلم ایرانی «ببر مازندران» که‌ در جشنواره مزبور به نمایش درآمده بود، در سینماهای شهر دوشنبه به زبان فارسی و ترجمه همزمان روسی نمایش داده شد که مورد پسند بینند‌گان واقع گردید.در نخستین جشنواره بین‌المللی سینمای تهران که از 16 تا 26 آوریل سال 1972 در ایران برگزار گردید،  هیئتی از اتحاد شوروی سابق نیز شرکت داشت که ادیب تاجیک مسعود ملاجان‌اف از اعضای این هیئت بود. وی پس از بازگشت، تأثرات خویش از این جشنواره و عموماً سفر به ایران را در قالب مقاله‌ای با نام «غزال بالدار تهران» در شماره دوازدهم سال 1972 مجله «صدای شرق» چاپ کرد که در آن تاریخ مختصر سینمای ایران برای تاجیکان معرفی شد. از 26 نوامبر تا 6 دسامبر سال 1990 جشنواره فیلمهای ایرانی در شهر دوشنبه برگزار شد. در این جشنواره که گروهی از هنرمندان و کارشناسان سینمای ایران از جمله علیرضا رئیسیان، فاطمه معتمد آریا، یدالله صمدی، فخرالدین انوار، پروانه معصومی، فرهاد صبا، مهندس احمدی شرکت داشتند، طی 10 روز در سینماهای پایتخت تاجیکستان، 20 فیلم جدید ایرانی به نامهای «‌کمال‌الملک»، «اجاره‌نشین‌ها»، «جاده‌های سرد»، «دستفروش»، «خانه دوست کجاست؟»، «گزارش یک قتل»، «پرواز در شب»، «شیر سنگی»، «خارج از محدوده»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «کشتی آنجلیکا»، «بایسیکل‌ران»، «در مسیر تندباد»، «نار و نی»، «ای ایران». «مادر»، «مهاجر»، «هامون»، «ریحانه» و «سبلان» به نمایش گذاشته شد. درآمد حاصل از نمایش این فیلم‌ها به حساب بنیاد ساخت مجسمه حکیم ابو‌القاسم فردوسی در میدان آزادی شهر دوشنبه واریز شد. ماه سپتامبر سال 1991 جشنواره بین‌المللی فیلم «همسایه‌ها»در شهر دوشنبه برگزار گردید. در ماه می سال 1993 در شهر دوشنبه هفته فیلمهای ایرانی برپا گردید که در آن 7 فیلم بلند  «شاید وقتی دیگر»، «سایه خیال»، «طلسم»، «افق»، «دخترم سحر»، «کانی مانگا» و «باشو غریبه کوچک» روی پرده نمایش رفتند.

طی چند سال اخیر جمهوری اسلامی ایران تعدادی فیلم و سریال از جمله «بوعلی سینا» (9 قسمت)، «سلطان و شبان» (12 قسمت)، «گلهای داودی»، «پدربزرگ»، «پدرسالار» (13 قسمت) و غیره به تاجیکستان اهدا نمود که از طریق تلویزیون سراسری تاجیکستان به نمایش گذاشته شدند.

در ایران نیز چند فیلم تولید «تاجیک‌فیلم»، از جمله فیلمهای ساخته‌شده بر اساس «شاهنامه» ابو‌القاسم فردوسی به نمایش درآمدند. یکی از معروفترین کارگردانهای سینمای ایران محسن مخملباف، ماه ژانویه سال 1998 بخش عمده‌ای از فیلم «سکوت» را در تاجیکستان تهیه نمود که در آن چند تن از تاجیکان نیز نقش آفریده‌اند. سال 1997 گل‌اندام محبت‌اوا سردبیر «تاجیک‌ فیلم» در سمینار «حضور زن در سینمای معاصر» در شهر تهران شرکت نمود. ماه می سال 1998 یک گروه 7 نفری فیلمبردار ایرانی میهمان تاجیکستان بودند که از اماکن تاریخی و فرهنگی فیلم‌ و گزارش تهیه نمودند. تمام این سفرهای هنری و دید و بازدیدهای هنرمندان دو کشور، نقش مثبت و مهمی در گسترش دوستی و همکاری تاجیکستان و ایران داشته است.  

http://icro.ir/index.aspx?siteid=185&pageid=5415

6- 2-9-4-7.مناسبات کتابخانه ها و نمایشگاههای کتاب

در ماه ژوئن سال 1990، سمپوزیوم بین‌المللی «کتاب و احیای تمدن شرق: دیروز و امروز» در شهر دوشنبه برگزار شد که هیئتی از کتابخانه ملی ایران، از جمله رئیس و معاون این کتابخانه نیز شرکت داشتند. میهمانان ایرانی شرکت کننده در این سمپوزیوم، تعداد 2000 جلد کتاب به کتابخانه‌های ملی، پژوهشگاه شرق‌شناسی و بنیاد فارسی – تاجیکی کشور تاجیکستان اهدا کردند.

در ماه اکتبر سال 1990، یک هیئت فرهنگی از ایران به ریاست مهدی فیروزان به دعوت بنیاد فرهنگ تاجیکستان وارد این کشور شدند که منجر به عقد تفاهم‌نامه‌هایی برای افتتاح فروشگاههای کتاب در تاجیکستان گردید.

در ماه نوامبر سال 1990، نمایشگاه کتاب و نقاشیهای کودکان ایرانی در شهر دوشنبه برپا گردید که در آن کتابها و نقاشیهای کودکان 5 تا 14 ساله ایرانی به نمایش گذاشته شد. در همان ماه، نمایشگاهی از صنایع دستی و مینیاتورهای ایرانی در شهر دوشنبه برپا شد که به همین مناسبت هیئت بلندپایه فرهنگی به تاجیکستان سفر نمود.

به دعوت کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، در ماه دسامبر سال 1991، گروهی از فرهنگیان تاجیکستانی شامل لایق شیرعلی، جوره‌بیک نذری، میرزا ملااحمد، رجب‌مد امیراف، عبدالرحیم زاده، صاحبنظر غایب‌نظراف، صفر سلیمانی و عبدالله‌جان یوسف‌اف برای آشنایی با فعالیت کتابخانه‌های ایران وارد این کشور شدند.

در ماه فوریه سال 1992، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ماه مارس همان سال به مناسبت جشن نوروز، نمایشگاه کتابهای ایرانی در شهر دوشنبه برپا شد.

از سال 1992 تا به امروز، هر ساله و به مناسبت برپایی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، هر ساله گروهی از فرهیختگان و اندیشه‌مندان تاجیک در این نمایشگاه شرکت می‌کنند.

ماه آگوست سال 1992 فروشگاه کتاب انتشارات بین‌المللی الهدی در شهر دوشنبه افتتاح گردید که در عرصه حیات فرهنگی تاجیکستان، رویداد مهمی به شمار می‌رود.

در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی «کتاب سال» جمهوری اسلامی ایران در سال1996 رمان «فردوسی» ساتم الغ‌زاده عنوان «کتاب سال» را از آن خود نمود. در سال 1998 نیز کتاب «چشم‌انداز شعر امروز تاجیک» علی‌اصغر شعردوست از سوی وزارت فرهنگ تاجیکستان، به عنوان بهترین کتاب سال 1998 برگزیده شد. http://icro.ir/index.aspx?siteid=185&pageid=5415

7- 2-9-4-7. مناسبات دانشگاهی بین دو کشور

پس از به رسمیت شناختن مدارک دانشگاهی بسیاری از دانشگاه‌های تاجیکستان از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری، دانشگاه‌های تاجیکستان را امواجی از دانشجویان ایرانی مقطع دکترا که در تعبیر جالب فارسی تاجیکی «عنوان‌جو» خوانده می‌شوند، فرا گرفت.

مناسبات طبیعی دانشگاهی میان کشورها، از مهم‌ترین نوع ارتباطات و عمده‌ عوامل توسعه‌ی مناسبات میان کشورها است. لیکن این حضور موج‌گونه‌ی دانشجویان مقطع دکترا که بسیاری از ایشان مدیران، مسئولین و اساتید کشورمان می‌باشند، از کشور بزرگی چون ایران در کشور کوچکی چون تاجیکستان، در حالی‌که پیشرفت‌های علمی، آموزشی و پژوهشی جمهوری اسلامی ایران با تاجیکستان قابل قیاس نیست، و از دیگر سو حضور ناچیز دانشجویان تاجیک در جمهوری اسلامی ایران مناسبات دانشگاهی میان دو کشور را از صورتی طبیعی، سالم و مطلوب خارج کرده است(امیر اردوش[35]، 1389).

5-2-9-5. عربستان

عربستان از زمان استقلال کشورهای مسلمان آسیای مرکزی در صدد نفوذ و صدور فرقه وهابیت و مقابله با نفوذ فرهنگ ایرانی و مذهب شیعه در این کشورها بوده است. این کشور برای حفظ حضور خود در تاجیکستان پول‌های هنگفتی را در این کشور صرف می‌کند. همچنین پخش کتب از جمله حدود 200 هزار جلد قرآن کریم، کمک‌های مالی، توسعه حوزه‌‌های علمیه و تبلیغ وهابیت و تأسیس مؤسسات انتشاراتی از دیگر روش‌های تقویت حضور این می‌باشد.

6-2-9-5. اسرائیل

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رژیم صهیونیستی با توجه به پتانسیل  خاص منطقه و منافعی که این رژیم در منطقه آسیای مرکزی داشته و دارد در زمینه های گوناگون در جمهوری های این منطقه نفوذ همه جانبه ای کرده است. سابقه روابط اسرائیل با کشورهای منطقه آسیای مرکزی در سه دوره تاریخی مجزا قابل بررسی است. قبل از روی کار آمدن "گورباچف" و از سال 1948 که اسرائیل به وجود آمد. در بیشتر این دوره، شوروی موضعی خصمانه در قبال اسرائیل اتخاذ نموده و بالطبع جمهوری های منطقه آسیای مرکزی که هیچگونه ارتباطی به جزء از طریق حکومت مرکزی با جهان خارج نداشتند نیز از هیچ رابطه ای با اسرائیل برخوردار نبودند.

دومین دوره که از زمان روی کار آمدن گورباچف شروع و تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه داشت. در این دوره سیاست شوروی در قبال اسرائیل 180 درجه چرخش یافته و تا پایان سال 1991 سفیر بین طرفین مبادله شد و به یهودیان روسیه اجازه داده شد تا مهاجرت همگانی به اسرائیل داشته باشند.

سومین مرحله با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوریهای مشترک المنافع آغاز گردید. در این دوره اسرائیل به عنوان یکی از رقبای بانفوذ وارد صحنه رقابت منطقه ای گردید)علی اکبر رضایی، 1377: 67-66(

استراتژی اسرائیل در توسعه روابط با کشورهای منطقه آسیای مرکزی قفقاز را می‌توان در قالب سیاستهای کلی این رژیم از ابتدای شکل گیری تاکنون تعریف کرد. در بیان ساده این سیاست می‌توان نظر «بن‌گورین» اولین رئیس جمهور اسرائیل را مطرح نمود. وی بر اساس آموزه «اتحاد پیرامونی»[36] معتقد بود که سیاست خارجی اسرائیل باید متکی بر کشورهای پیرامونی و غیرعرب باشد زیرا اسرائیل به جهت اینکه در محاصره کشورهای عرب متخاصم قرار دارد، امکان توسعه روابط سیاسی و اقتصادی را با همسایگان ندارد و لذا باید با کشورهای پیرامونی مرتبط گردد. با فروپاشی اتحاد شوروی، مقامات سیاسی اسرائیل فرصت مناسبی پیدا کردند تا با حضور و ایجاد ارتباط در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی سیاست توسعه روابط با کشورهای پیرامونی را در پیش بگیرند و دوباره آموزه اتحاد پیرامونی را در سرلوحه سیاستهای خود قرار دهند. (Michael Brecher, 1972: p62. ) امروزه برخی از استراتژیست های اسرائیلی، محدوده دکترین پیرامونی را از شرق تا کره شمالی، از شمال تا دریای سیاه، از جنوب تا خلیج عدن، از غرب تا تنگه جبل الطارق و از شرق تا دریای خزر معرفی کرده اند. (حمید رهنورد، 1386: ص 181)  لذا اسرائیل با توجه به وجود تهدیدات رو به فزاینده تکنولوژی موشک های بالستیک از طرف کشورهای منطقه به دنبال دوستان بیشتری در منطقه است که امروزه در میان کشورهای دوست اسرائیل، ترکیه و کشورهای آسیای میانه و قفقاز از اهمیت خاصی برخوردارند.

تاجیکستان بدلیل دارا بودن منابع سرشار مواد خام و نیروی کار توجه بسیاری از سرمایه گذاران از جمله سرمایه گذاران یهودی و دولت اسرائیل را به خود جلب کرد. رژیم صهیونیستی یکی از نخستین کشورهایی بود که به علت منافع خاصی که در تاجیکستان داشت پس از استقلال این کشور سعی در برقراری رابطه کرد. یکی از علل حضور نزدیک به 5000 یهودی در تاجیکستان است.

روابط اسرائیل و تاجیکستان بدنبال دیدار سفیر اسرائیل در روسیه با رئیس جمهور تاجیکستان در اگوست 1992 میسر گردید.  در اوت 1992 نبی اف رئیس جمهور تاجیکستان از آریا لوین سفیر اسرائیل در دوشنبه استقبال کرد. گسترش روابط مدیون بازرگانان و کارشناسان اسرائیل بود. بدنبال این ملاقات ها  "نبی اف"رییس جمهور وقت تاجیکستان  برای گسترش همکاری اعلام آمادگی نمود. برغم وجود جنگ داخلی در سال 1992 اسرائیل روابط دیپلماتیک خود را با این جمهوری حفظ کرد و سفیر اسرائیل با اقامت در مسکو جریان روابط را هدایت می کرد . جمعیت های اسلامی که نفوذ و نقش بسزایی در تحولات جامعه تاجیکستان دارند در ابتدا سعی نمودند از گسترش روابط تاجیکستان با اسرائیل جلوگیری کنند و با برگزاری تظاهرات های گسترده ، اسرائیل و آمریکا را محکوم می کردند.  (خالد إبراهیم بعباع،  http://hayahooha.parsiblog.com)

تاجیکستان همواره جایگاه آخر را در بین اولویت های اسرائیل در منطقه آسیای مرکزی را داشته است. علیرغم وجود روابط دیپلماتیک، روابط دوجانبه هنوز به حد سایر کشورهای آسیای میانه نرسده است. در ابتدا اسرائیلی ها به خاطر موقعیت خاص تاجیکستان در نزدیکی به ایران با اشتیاق بسیاری به امکانات فراهم شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در این کشور فارسی زبان مسلمان که در قلب آسیا قرار دارد، می نگریستند. اما جنگ داخلی که سراسر جمهوری را در سال های دهه 90 قرن گذشته در بر گرفته بود و حضور نیروهای مذهبی مانع از گسترش روابط اسرائیل و تاجیکستان در دهه 90 گردید. پس از پایان جنگ نیزاسرائیل سفارت خود را در دوشنبه تاسیس نکرد و امور مربوط به تاجیکستان را از طریق سفیر خود در ازبکستان انجام می دهد. بعد از 2003 میلادی بنا به دلایلی باز تاجیکستان مود توجه اسرائیل قرار گرفته است. در آن زمان اسرائیل مورد انتفاد دائم جهان اسلام بود. تقریباً همزمان با کنفرانس صلح در عقبه که با حضور اردنی ها و فلسطینیان در ماه ژوئن سال 2003 برگزار شد، دیپلمات ها و بازرگانان اسرائیلی دیدارهای خود از دوشنبه را افزایش دادند.( www.iransharghi.com)

اسرائیل در تاجیکستان در زمینه کشاورزی و صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی حضور فعالی دارد. با توجه به تکنواوژی برتر اسرائیل در زمینه آبیاری و کاشت صنعتی محصولات کشاورزی ، شرکت ای اسرائیلی در این زمینه ها در تاجیکستان سرمایه گذاریهایی را انجام داده اند.( rober o.freedman: p23 )

در سایر زمینه های صنعتی نیز  همکاری هایی بین تاجیکستان و اسرائیل وجود دارد برای مثال در سال 1370کارخانه مشترک ازبکستان- تاجیکستان و رژیم صهیونیستی بنام "سیلگاد" در زمینه تولید کاسه های سفالی و شیشه های تزیینی کار خود را آغاز کرد.

در تاجیکستان نخستین فعالیت فرهنگی اسرائیل با رفتن یک گروه موسیقی تاجیکی به اسرائیل در  1992 آغاز شد که تلویزیون تاجیکستان کل این برنامه را پوشش داد.

اسرائیل بیشتر تمرکزخود را روی بهائیان تاجیکستان قرار داده است. در سال1330 گروهی از بهائیان شهرهای مشهد، بلوچستان به منطقه آسیای میانه مهاجرت کردند. تا سال 1992 بهائیان به صورت پنهانی  در دوشنبه تبلیغ می کردند که رهبری این گروه را فردی بنام بیگلری بر عهده داشت. این گروه ابتدا تمرکز خود را بر روی دانشجویان قرار داده بود اما بعدا به عرصه هنر، فرهنگ و تئاتر نفوذ کردند و سرانجام در سال 1995 کنگره بزرگ بها ئیت را در اوکراین تشکیل داداند در این کنگره روی مسائل عاطفی، خانوادگی و روابط زن و مرد همراه با رقصهای عجیب و غریب پرداختند و تلویزیون تاجیکستان کل برنامه را پوشش داد. (هما کلهری، 1377: ص 17)رژیم صهیونیستی از این گروه برای نفوذ فرهنگی، اجرای مقاصد خود و مبارزه با بنیادگرایی اسلامی استفاده می کند. از طرف دیگر با نفوذ اسراییل ‘بهاییان ایرانی ساکن لس انجلس به ریاست نمایندگیهای سازمانهای بین المللی سازمان ملل متحد‘و یو نیسف و ... در تاجیکستان انتخاب می شوند. در کنار گروه بهائیت اسرائیل از یهودیان مقیم تاجیکستان به عنوان ابزار نفوذ فرهنگی در این کشور استفاده می کند.

7-2-9-5. آمریکا

پس از فروپاشی شوروی، امریکا برای غارت منابع و عقب نگاه داشتن تاجیکستان الگوی توسعه سیاسی و اقتصادی را به این کشور ارائه کرد و سعی نمود از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور جلوگیری کند. لذا سرمایه‌گذاری در بخش صنعت و معدن را وسیله‌ای برای غارت سرمایه‌های ملّی تاجیکستان و ایجاد فقر بیشتر در این کشور قرار داد و دلسوزانه وام 110 میلیون دلاری در اختیار این کشور گذاشت و برای خالی نبودن عریضه 35 هزار تن از گندم خود را که هر ساله به دریا می‌ریزد، در سال 1994م. تحت شرایطی به تاجیکستان صادر کرد.

امریکا پس از ایران دومین کشوری بود که سفارت خود را در شهر دوشنبه تأسیس کرد، لیکن طولی نکشید که در اکتبر سال 1992م. در اوج جنگ داخلی به خاطر مشکلاتی که برای امنیتش وجود داشت، سفارت خود را بست و تا مارس سال 1993م. همچنان بسته بود و این در حالی بود که سفیر وقت ایران به تنهایی در شهر دوشنبه تردد کرده از محبوبیت و امنیت کامل برخوردار بود.

در طول جنگ داخلی پس از کمک‌های غذایی و دارویی ایران به مردم تاجیکستان، امریکا نیز مواد غذایی و دارویی به تاجیکستان ارسال کرد و با تاجیکستان به همکاری در برنامه‌های تکنولوژی فنون زلزله که از زمان شوروی آغاز شده بود ادامه داد.

در اواسط سال 1990م. سیاست امریکا در قبال تاجیکستان متمرکز در حمایت از مذاکرات صلح و سوق دادن تاجیکستان به طرف صندوق بین‌المللی پول و دیگر سازمان‌های مالی در جهت اهداف خود بود.

حمله امریکا به افغانستان در سال 2001، زمینه‌ای برای حضور علنی نیروهای نظامی و تجهیزات پیشرفته امریکا در منطقه آسیای مرکزی به وجود آورد. در این میان، ناتوانی دولت‌های تازه استقلال یافته در تأمین امنیت مرزهای جغرافیایی خود به ویژه کشورهای هم مرز با افغانستان، باعث توسعه و استمرار حضور نظامی ایالات متحده در کشورهای مذکور شد. براین اساس بود که ازبکستان پایگاه خان آباد و ترمذ، ترکمنستان پایگاه هوایی مرو و سرخس، قرقیزستان قرارگاه مناس را در اختیار نظامیان امریکا قرار دادند و امریکا از طریق این پایگاه‌ها، تجهیزات خود را به افغانستان منتقل می‌کرد. علاوه بر این، تاجیکستان از سال 2001 حریم هوایی خود را در اختیار ناتو قرار داد و ازبکستان راه انتقال تدارکات نیروهای ناتو شد.

ضمن آنکه احتمال گسترش افراط‌گرایی اسلامی، قاچاق مواد مخدر و تروریسم از افغانستان پس از خروج ناتو از این کشور، رهبران این کشورها را بیش از پیش نگران کرده است. این مسئله به ویژه برای تاجیکستان بیشتر از سایر کشورها حائز اهمیت است.‌ امریکا، با بودجه 10 میلیون دلاری یک مرکز آموزش نظامی برای نیروی هوایی این کشور ساخت که نقش مهمی در تأمین امنیت تاجیکستان داشت. ارتباط نظامی روزافزون امریکا با کشورهای آسیای مرکزی، ضمن حفظ موقعیت این کشور برای نظارت بر امنیت و اتفاقات افغانستان و ایجاد پایگاهی برای حضور در این منطقه، نوعی زورآزمایی با روسیه در حیاط خلوت سابقش و نیز راهی برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی ایران است. در فوریه سال 2013، ایالات متحده، تحت عنوان کمک امنیتی، مبالغی را در اختیار دولت‌های آسیای مرکزی قرار داد که قرقیزستان با دریافت 2/9 میلیون دلار، بیشترین میزان و تاجیکستان 8/9 میلیون دلار، قزاقستان 8/5 میلیون دلار و ترکمنستان 8/2 میلیون دلار دریافت کردند. با این اوصاف، باید افزود که علاوه بر انگیزه‌های نظامی و سیاسی، موقعیت ژئواکونومیک این منطقه نیز، باعث شده است، واشنگتن در پی تقویت روابط با این کشورها و استحکام پایگاه‌های خود برآید.(  http://www.javanonline.ir/fa/news/612007)

10-5. جایگاه حقوق بشر در سیاست خارجی تاجیکستان

جهانی شدن حقوق بشر و اهمیت روزافزون آن در عرصه بین المللی موجب شده جمهوری تاجیکستان همانند سایر کشورهای جهان به مقوله حقوق بشر اهمیت خاصی قائل شده و ضمن پیوستن به میثاق ها و معاهدات مختلف حقوق بشری در کنفرانس های و کمیته های مختلف حقوق بشری حضور نسبتاً فعالی داشته باشد. جمهوری تاجیکستان بسیاری از اسناد حقوق بشر سازمان ملل را به تصویب رسانده است. اما مدت زمان طولانی ارائه و تکمیل گزارش منظم در خصوص اجرای این اسناد حقوق بشری با شکست مواجه بوده و کاستی های در این زمینه وجود داشته است. عدم ارائه گزارش منظم در خصوص اجرای معاهدات و پیمانهای حقوق بشری و ارائه تحلیلی منظم از وضعیت حقوق بشر در ابعاد و زمینه های مختلف تا سال 2002 میلادی ادامه داشت. در سال 2002 کمیسیون اجرای تعهدات بین المللی تاجیکستان در زمینه حقوق بشر تحت نظر دولت جمهوری تاجیکستان ایجاد شد. در این کمیسیون گروههای کارشناسی که نماینده هر دو موسسات حکومتی و سازمانهای غیر دولتی هستند مسئول تهیه و ارائه گزارش به کمیسیونهای حقوق بشری سازمان ملل متحد هستند. یکی از این گزارشات این کمیسیون در خصوص وضعیت حقوق بشر در تاجیکستان گزارش اجرای تعهدات میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که در سال 2006 تهیه و به کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد ارائه شد.

)Alternative Report on the Observance of the International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights by the Republic of Tajikistan September (2006):p3.(              


11-5.  پرچم تاجیکستان



پرچم تاجیکستان

پرچم تاجیکستان که در 24 نوامبر سال 1992 به تصویب رسید، شامل سه نوار افقی قرمز، سفید و سبز، یک تاج و 7 ستاره می باشد که در یک نیم­دایره در بالای تاج و در وسط قرار گرفته است. با وجود این که رنگ های پرچم دارای مفاهیم رسمی نمی باشند، اما دو تفسیر غیررسمی از معنا و مفهوم آنها وجود دارد.

بنا بر یکی از این تفسیرها، نوار قرمز نماد برگزیدگان نظامی، نوار سفید نماد روحانیون مذهبی، و نوار سبز نماد دهقانان آزاد، سه عنصر جامعۀ ایران باستان می باشند که تاجیک های عهد نوین پیوندهای مشترکی با آن دارند.

تفسیر دوم با استناد به مفاد موجود در اسناد مربوط به پرچم جمهوری تاجیکستان مطرح می شود. در این اسناد یادشده است که رنگ قرمز نماد کارگران، سبز نمایندۀ کشاورزان و سفید نیز نمایندۀ روشنفکران و اندیشمندان می باشد. به این ترتیب پرچم ملی نماد وحدت جدایی ناپذیر و بی پایان کارگران، کشاورزان و اندیشمندان است. تاج و ستاره ها نشان دهندۀ حاکمیت و استقلال تاجیکستان می باشند. بر اساس رایج ترین نظریۀ موجود، ستاره ها نماد 7 استان تاجیکستان هستند(هاشم، 2009).

12-5. سرود ملی

دیار ارجمند ما         

به بخت ما سر عزیز تو بلند باد

سعادت تو ، دولت تو بی‌گزند باد

ز دوری زمانه‌ها رسیده‌ام

به زیر پرچم تو صف کشیده‌ام ، کشیده‌ام

زنده باش ، ای وطن ، تاجیکستان آزاد من

برای ننگ و نام ما

تو از امید رفتگان ما نشانه‌ای

تو بهر وارثان جهان جاودانه‌ای

خزان نمی‌رسد به نوبهار تو

ک مزرع وفا بود کنار تو ، کنار تو

زنده باش ، ای وطن ، تاجیکستان آزاد من

تو مادر یگانه‌ای

بقای تو بود بقای خاندان ما

مرام تو بود مرام جسم و جان ما

ز تو سعادت ابد نصیب ماست

تو هستی و همه جهان حبیب ماست ، حبیب ماست

زنده باش ، ای وطن ، تاجیکستان آزاد من


13-5.  نیروهای مسلح

5-12- 1 - ارتش

در جمهوری تاجیکستان ارتش گسترده و نیرومندی وجود ندارد. یک گروه شبه نظامی وجود داشته که الکساندر شیشلیانکف روسی، وزیر دفاع تاجیکستان در سال 1993 م، تلاش نمود آن را به یک نیروی مسلح تبدیل کند.

پس از برچیدگی فرماندهی مشترک cis  در سال 1993.م، لشکر زرهی 201 تحت فرماندهی روسیه درآمد و مقرر گردید در سال 1999 .م، تاجیکستان را تخلیه نماید و سلاح هایش را به ارتش تاجیکستان تسلیم نماید.

بر پایه آمار انستیتوی بین­المللی مطالعات استراتژیک، لشکر 201 دارای 8 هزار و 500 نفر است و تجهیزات آن، شامل 200 تانک، 420 خودروی زرهی جنگی، 200 قبضه توپ و خمپاره انداز است، که تمامی این تجهیزات از رده خارج هستند. علاوه بر این، سربازان روسی که از مرز تاجیکستان و افغانستان پاسداری می کنند نیز حضور دارند. شمار آن ها 10 هزار نفر تخمین زده می­شود و زیر نظر مقام­های حافظ صلح، در اوت 1993 .م، در تاجیکستان بر پایه توافقنامه ای توسط رهبران cis تشکیل شد و بار دیگر در سال 1994 .م، تجدید گردید.

5-12- 2 - گارد مرزبانی

گارد مرزبانی تاجیکستان توسط افسران روسی در مراکز نظامی روسیه در دوره­های کوتاه مدت، آموزش می بینند و گواهینامه دریافت می­کنند.

وزیر دفاع تاجیکستان پس از انتخابات مجلس ملی، فردی تاجیک است. وی به جای شیشلیانکف روسی انتخاب شده است. بنا به تخمین کارشناسان غربی، در اواسط سال 1993م، نیروی نظامی تاجیکستان 3 هزار نفر بوده است که در حال حاضر بیشتر از این شمار است. در برنامه دولت تاجیکستان بود که نیروی هوایی نیز با 4 جنگنده هاورکرافت تشکیل گردد. دولت تاجیکستان هزینه زیادی برای امور نظامی و امنیتی خرج می کند(افشار سیستانی، 1383: 121).


SOURCE: Worldbank.org, 2011

تعداد افراد نیروهای مسلح در تاجیکستان پس از پایان جنگ داخلی این کشور روی عدد 16000 نفر ثابت مانده است.


[1] . UNESCO

[2] . UNCTAD

[3] . UNICEF

[4] . UNIDO

[5] . ILO

[6] ICAO

[7] . FAO

[8] . IMF

[9] . IBRD

[10] . IDA

[11] . IFC

[12] . IFAD

[13] . WMO

[14] . ITU

[15] . UPU

[16] . WIPO

[17] . IAEA

[18] . WHO

[19] . UNCTAD

[20] . WTO

[21] . Organization of the Islamic Conference

[22] . Economic Cooperation Organization (ECO)

[23] . Conference on Security and Cooperation of Europe (CSCE)

[24] . Shanghai Cooperation Organisation

[25]  . Partnership for Peace

[26] . Commonwealth of Independent States(SIS)

[27] . Oqil Oqilov

[28] . Farrukh Hamraliev

[29] . Joint Country  Partnership  Strategy

[30] . Poverty Reduction Strategy

[31] . National Development Strategy

[32] . UNDP (United Nations Development Programme)

[33] . Ilo (International Labor Organization)

[34] . Ekmeleddin Ihsanoglu

1. دکتر محمد حسین امیر  اردوش؛ عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان می­باشد.    

[36] . Peripheral Alliance

  1. اصول قانون اساسی جمهوری تاجیکستان، اصل شصت و پنجم
  2. برگرفته از http://iranembassytj.com/fa/a/hokoomat.html
  3. برگرفته از http://iranembassytj.com/fa/a/hokoomat.html
  4. افشارسیستانی، ایرج(1383)، جغرافیای تاریخی تاجیکستان: پژوهشی در تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی، بزرگان، ویژگی‌های اجتماعی و جمعیتی، فرهنگ مردم و اقتصاد تاجیکستان، چاپ اول، تهران: انتشارات بین‌المللی الهدی، ص. 113-117
  5. اطهری، اسدالله(1373)، تاجیکستان؛ نوسازی و دگرگونی سیاسی، فصل‌نامه مرکز مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال دوم، ص. 244
  6. شیخ عطار(1371)، ص. 163
  7. تاجیکستان(1387)، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، چاپ اول، مرکز چاپ و انتشارات، ص. 5-61
  8. شیخ عطار(1371)، ص. 54
  9. تاجیکستان(1387)، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، چاپ اول، مرکز چاپ و انتشارات، ص. 67
  10. آکینر، شیرین(1366)، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمه علی خزائی فر، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، ص. 20
  11. نویود، محمود(1374)، زندگی نامه سید عبدالله نوری، رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان، چاپ اول، ص. 59
  12. تاجیکستان(1387)، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، چاپ اول، مرکز چاپ و انتشارات، ص. 72-73
  13. نظراف، محبتاف، رحیماف(1991)، جغرافیای تاجیکستان(به خط سیرلیک)، دوشنبه: انتشارات معارف
  14. برگرفته از http://www.iransharghi.com
  15. منتظمی، رؤیا(1374)، کتاب سبز تاجیکستان، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، ص. 63-83
  16. برگرفته از http://www.iranshahi.com