هنر سریلانکا
هنر
کلیات تاریخ هنر
در سر تا سر کشور سریلانکا فرهنگ و هنر مشهود است. تقریباً تمام سریلانكاییها خود را درگیر هنرهایی مثل موسیقی، رقص یا نقاشی میكنند كه بخشی از فرهنگ این كشور را تشكیل میدهد. بخشهای به خصوصی از جزیره به خاطر هنرهای خاص و ویژهشان شناخته شدهاند، مثلاً آمبالانگودا(Ambalangoda) برای تولید ماسكهای چوبی سنتی و عروسك بازی و رقص های سنتی معروف است. برای دیدن هنرهای دستی باید به مناطقی چون پلوناروا، آنوراداپورا، كندی، گال و ترینكومالی(Polonnarunia, Anuradapura, Kandy, Galle and Trincomalee) سفر کرد. این شهرها منبع هنر، فرهنگ و میراث فرهنگی و هنری سریلانكا هستند [۱].
سنتهای سریلانكا در معماری، مجسمهسازی و نقاشی، به دوره عتیق برمیگردد. بقایای آثار كهن در مكانهای باستانشناسی بازسازی و نگهداری شدهاند و تأثیرات سنتی فرهنگ و هنر را منعكس میسازد، اما بیشتر گواهی است از الهامات برگرفته از مكتب بودیسم. ادبیات كلاسیك نیز تركیبی از تأثیرات سبك هندی و موضوعات بودیسم را نمایان می کند. از آغاز قرن بیستم و با قرار گرفتن ادیبان در مقابل ادبیات اروپا، نویسندگان خلاق محلی تنوع گستردهتری را به آثار ادبی بخشیده اند، و در موضوعات و مطالب بیشتر سكولار شده است.
از بسیاری از جهات هنر در سریلانكا الهام گرفته از سنت دیرپا و قدیمی بودیسم است، كه در عوض سنت محلی و منطقهای بیشماری را برای هزاران سال جذب كرده ، و هنرهای متنوع بینظیری را در سریلانكا پدید آورده است. بیشتر هنرهای سریلانكا از اعتقادات مذهبی نشأت میگیرد كه در قالبهای هنری گوناگونی مانند نقاشی، مجسمهسازی، معماری و غیره نمایان است. از طرفی فرهنگ هندی نشانههای عمیق و ماندگاری را در هنرهای سریلانكا بر جای گذاشته است. فرهنگ هند به معنای فرهنگ بودایی هند است كه به واسطه بودیسم در قرن سوم قبل از میلاد به سریلانكا معرفی شد و به عنوان هسته فرهنگی سریلانكا جای گرفت. [۱]
با تغییر برخی از پادشاهان سبك هنری سریلانكا نیز دچار دگرگونی شده و گویی تابع تحولات و رویدادهای تاریخی بوده است. به این صورت هر كدام از پادشاهان ویژگیها و عناصر هنری خاصی را در هر دوره به آن اضافه كرده اند. برای مثال با سفارش ولیویتا سانگاراجا ساراناكارا(Welivita Sangaraja Saranakara)، پادشاه كیرتی سری راجاسینگ(Keerthi Sri Rajasinghe) صدها معبد بودایی را كه قبلا توسط مهاجمان خراب و ویران شده بودند، بازسازی و تعمیر كرد. معبد صخرهای دامبولا(Dambulla) توسط هنرمندان مكتب نیلاگاما ساخته شده است. در کنار این اقدامات مكتبهای مختلف هنری به نام پارامپاراوا و مكتب نیلاگاما(Param Parawa Nilagama) از معروف ترین سنتها هنری این کشور هستند.
سریلانكا جزیره متمدن و با تاریخی متنوع، غنی و قدیمی است. این کشور به علت موقعیت مهم جغرافیایی اش از زمان های بسیار قدیم به عنوان شاهراه فرهنگی شرق و غرب عمل كرده و این ویژگی از دوره قبل از مسیحیت به این جزیره چایگاهی بینالمللی داده است. در دست نوشتههایی از امپراطوری موریان(Mauryan) در هند در قرن سوم قبل از میلاد، سریلانكا با عنوان تامباپانی(Tambapani) شناخته میشد. او از این كشور به خاطر خدمات خوبش به نیکی یاد میكند.ارتباطات سریلانكاییها با بقیه كشورها در آسیا به گستردگی ارتباط غرب و شبه قاره هند بوده است، منابع مستند کشور چین، به بسیاری از مناسبات فرهنگی، سیاسی و معاملات تجاری بینالمللی دو كشور (چین و سریلانكا) اشاره کرده اند. مخارج و هزینههای دریایی چنگ هو(Cheng Ho) گواه مستدلی بر ارتباطات بین چین و سریلانكا است. هر چند با گسترش قدرتهای اروپایی در اقیانوس هند ارتباط با کشور چین كمرنگ تر شد.
تاریخ مجسمهسازی و نقاشی سریلانكا به قبل از قرن دوم و سوم پیش از میلاد برمیگردد. تاریخچههای قدیمی سریلانكا، مانند ماهاواسما كه در قرن ششم میلادی نوشته شد ارجاعات متعددی به هنر نقاشی و مجسمهسازی در سریلانكا دارد. اولین ارجاعات به هنر نقاشی به طرحی از یك كاخ بر روی یك پارچه با استفاده از شنگرف در قرن دوم قبل از میلاد است. تاریخچههای قدیمی توضیحاتی را از چندین نمونههای نقاشی در تالارهای مقبرههای بوداییها و خانههای موبدان و روحانیان بودایی داده است. قطعات باقی مانده از نقاشیهای دیواری قدیمی در چندین مكان باستانی ثبت شده است. کتاب «ماهاواسما» نیز به یک مجسمه و به هنر حكاكی در ساختمانهای قدیمی مانند«لوها پاسادا(Loha Pasada)» كه یك خانه متعلق به موبدان بودایی در شهر «آنورادها پورا» است، اشاره دارد.
از بسیاری از جهات هنر سریلانكا بیان سنت قدیمی بودا است كه سنتهای داخلی و منطقهای را برای هزاران سال جذب و درونی كرده است. نشانههای هندی در هنر سریلانكایی عمیق و واضح است؛ اما این تاثیرگذاری مانع شكلگیری سنت سریلانكایی در هنر نشده است. قدرت و دوام خصوصیت هنر سریلانكایی به وضوح در تصاویری از بودا در آنورادها پورا و مجسمههای برنز خدایان هندو در دوره سلطنت پلناوارا در قرن یازدهم و سیزدهم قابل تشخیص است.
بسیاری از تاریخشناسان هنر، هنر سریلانكا را در تابعی از تحولات در حاکمیت پادشاهان پی در پی كه از قرن دوم قبل از میلاد تا قرن نوزدهم بعد از میلاد حاكمان جزیره بودهاند، به حساب آورده اند. اگر چه این نوع توالی در ساختن تاریخ هنر مفید به نظر می آید اما به نظر می آید پادشاهان، اهمیت چندانی به پیوستگی هنری سریلانكا نمیدادند. تغییرات در سبک نقاشیها و مجسمهسازیها در طول تاریخ طولانی این مطلب را تایید نشان میکنند. تاریخ هنر، هنر سنتی سریلانكا را با اسامی مناطقی چون آنورادهاپورا، پلونورا، دامبادینا، یاپاهوا، كُتّه، گامپولا و كندی(Dambadeniya Yapahuwa Katteh Gampola Kandy) و همچنین دوران پادشاهی گذشته پیوند زده است. بر این اساس مراحل تاریخی جزیره سریلانكا به پنج دوره تقسیمبندی میشود:
أ. دوران اولیه (سال 250 قبلا از میلاد تا سال 500 میلادی)
ب. دوان میانه (سال 500 میلادی تا سال 1250 میلادی)
اولین آثار نقاشی و مجسمهسازی كه مهمترین بخش از تحولات معماری بودایی سریلانكا را تشكیل میدهد. آثار زیادی از دوره تاریخ اولیه در دسترس نیست، اما تاریخ مجسمههای برجسته سر در معابد قدیم، به قرن دوم و سوم میرسند. این آثار هنری احتمالاً در اواخر دوران اولیه ساخته شده اند. ویژگیهای هنری این مجسمهها بیشتر شبیه سبک نقاشی و مجسمهسازی كلاسیك سریلانکا است. آثار تاریخی دوان میانی پیوستگی و استواری این مکتب را در طول این دوران نشان میدهند.
أ. دوران اخیر و بخش یک (سال 1250 میلادی تا سال 1600 میلادی)
ب. دوران اخیر و بخش دو (سال 1600 میلادی تا سال 1800 میلادی)
به طور كلی در طول تاریخ تغییر سبك های هنری، هنر سریلانكا را به مراحل مختلف تقسیم کرده كه اوج آن در سبک نقاشیهای دیواری و مجسمههای قرن هجدهم و نوزدهم برمیگردد. ناتورانیسم كلاسیك دورههای پیشین به تدریج به سبك متعالی هنری تبدیل شده كه بیان كننده آثار سبك كلاسیك در سریلانكا است. بعد از سقوط پادشاهی پلونوارا در قرن سیزدهم میلادی كشور برای حدود 400 سال وارد مرحله نسبتاً ناپایدار سیاسی و پایتخت كشور در پنج شهر مختلف دامبادنیا یاپاهوا، كتّه، استیاواك، گامپولا و در نهایت در قرن هفدهم میلادی به شهر كندی(Gampola, Stiyaulake, Dambadenya, Yapahuwa, Kotte and Kandy) جابجا شد. بعضی از تاریخ دانان هنر بر این باورند كه در طول تاریخ شكاف و فاصلهای در سنت هنری سریلانكا رخ داده و كیفیت هنر به حد پایینی تنزل یافته است [۲]. در حالی که بعضی دیگر بر خلاف این نظر معتقدند میان دوران مختلف هنری از دوران اولیه تا دوران اخیر پیوستگی تاریخی وجود دارد[۱]
ت. دوران مدرن (سال 1800 میلادی تا 1900 میلادی)[۳]
رقص و موسیقی سنتی سریلانكا
نمایش صورتک ها (کولام(Kolam)) و نمایشی هایی به همراه آواز و رقص (سوکاری و ناداگام(Sokari and Nadagam)) از هنرهای نمایشی مردمی در سریلانکا شامل هستند. به طور کلی در سریلانكا چند نوع رقص سنتی وجود دارد: رقص كندی، رقص با ماسك كه بین تامیلها به «كالوم(Kolom)» معروف است، رقض مذهبی، رقص «دیوها» كه از اعتقادات مردم بودایی است و با ماسك انجام میشود و رقص در دوره مدرن.[۳]
رقص كندی
رقص کلاسیک سینهالی به نام رقص مردم کندی شامل حرکات موزون، رقص جانوران و پرندگان و همچنین با داستان هایی از رامایانا ، متن حماسی زبان سانسکریت هند باستان است. این رقص ها به مردم مناطق مرتفع و کوهستانی تعلق دارد. منطقه کندی بخشی از قلمرو پادشاهی کندی از سال های 1500 قبل از میلاد تا سال 1815 بوده است. اجرای رقص های کندی شامل اجرای حرکات موزون کلاسیک تامیل شامل بهاراتا ناتایام(bharata natyam) سبکی است که از جنوب هند نشات گرفته است. سبک بایلا(Baila) سبکی از آواز و رقص است که توسط پرتغالی ها در سال های 1500 معرفی شد و امروز در کشور سریلانکا مشهور است[۱].
حركت باوقار و آرام و گاهی تند و سریع، پریدن به هوا، به سرعت به دور خود چرخیدن، حركت شنا گونه بالاتنه، حركت همزمان دستها و چشمها، حركت تو در تو و زیگ زاگ پاها، رقص سنتی سریلانكا را تشكیل میدهند. رقاص لباس مخصوص زردوزی و گلدوزی شدهای كه با فلزهای تزئینی آذینبندی شدهاند را میپوشد. مردها معمولاً پیراهن نمیپوشند و تنها به گردن و دستهایشان نوارهایی دال بر و خامه دوزی شده از فلزهای قیمتی یا تزئینی آویزان میكنند. رقص با آهنگهای طبل، سورنا، نی، صور و گاهی خواندن شعر همراه است.
آموزش رقص از سنین شش یا هفت سالگی آغاز و ده تا پانزده سال ادامه مییابد. پس از آنكه هنر آموز آموزشها و مهارتهای لازم را كسب كرد، در مراسمی سنتی و نیمه مذهبی به اجرای رقص میپردازد. این مراسم كه حكم جشن فارغالتحصیلی را دارد «وس باندیم(Ves Bondim)» نام دارد. این مراسم معمولاً در قسمتی از فضای باریك معبد به نمایش درمیآید. در جشن فارغالتحصیلی مردم، نماینده موبد بودایی و رقاصهای نامور و مشهور حضور دارند. در این مراسم بعضی این شرکت کنندگان پیرامون رقص و امور هنری سخنرانی میکنند. آنگاه آخرین تكنیكهای رقص سنتی به اجرا درمیآید. اگر چه معابد بودیزم به روی نوعی رقص و موسیقی سنتی باز است، اما آموزشهای بودا شاخه «تیراودا(Theranada)» مشغول شدن موبد مذهبی و مردمی به موسیقی و رقص را در تضاد با سعادت حقیقی میدانند؛ ولی بنا به دلایل سیاسی، اجتماعی و نفوذ فرهنگ هندوئیزم بر بودیزم شاخه ماهایانا این رقص ها پذیرفته و رقص های مذهبی مردمی همیشه مورد تشویق و حمایت بودائیان بوده اند. رقص های مذهبی به منظور جلب توجه موجودات آسمانی یا ارواح خبیثه، جهت منافع دنیوی انسان اجراء میشوند.[۳]
رقص دیوها و شیاطین
بودائیان بعضی از امراض صعبالعلاج جسمی و روحی را نتیجه حلول شیاطین یا ارواح خبیثه در جسم بیمار میدانند. در این میان عدهای نیز وجود داشته و دارند كه مدعی ارتباط و نفوذ در این شیاطین و ارواح خطرناک هستند. آنان رقص ها، وردها و آهنگهای مختلفی را میدانند و برای شفای هر بیمار یا خنثی كردن هر جادوئی نسخه اصلی از این مجموعه را اجرا مینمایند.
رقص های سنتی معنوی و مادی بسیار شبیه یكدیگرند. لذا امتیاز هر كدام از دیگری كاری بس مشكل است. در رقص های معنوی اشعار مذهبی، حوادث مهم و داستانهای عجیب و غریب در قالب شعر، در حالی كه موسیقی موزونی آنها را همراهی میكند، خوانده میشود. بعضی از رقص های مذهبی – معنوی شیاطین مهم، موسوم به «یاكون ناتیم(Yakun Natima)ا» عبارتند از:[۳]
رقص شیاطین تشنه خون
این شیاطین «ریری یاكا(Riri yaka)» نام دارند. سینهالیان بر این باورند كه این شیاطین به شكل هجده حیوان خطرناك در جسم بیمار حلول و نفوذ میكنند. رقاص كه به ارواح خبیثه و شیاطین نفوذ دارد، نوعی ماسك و لباس ویژه این شیاطین را میپوشد، دكوراسیون خاصی از چوب و برگ گیاهان با قرائت وردهائی ویژه در محل اجرای رقص، ترتیب داده میشود. آنگاه رقص در برابر بیمار همراه با آهنگ، موسیقی وحشناك و حركتهای تند رقاص در دل شب برای چند ساعتی ادامه مییابد.
رقاص در حین اجرای داغ مراسم ممكن است خود را محكم با شلاق بزند یا سر جوجهای را جدا كند و خونش را به بیمار بدهد و یا خود بیاشامد – شاید دلیلش این باشد كه شیطان تشنه خون، رضایت داده و از جسم مریض خارج شود.
رقاصها با فرمول خاصی كه ماهیتش فقط برای خودشان روشن است، پودری به نام "دومالا(Dummala)" تهیه میكنند و در حالی كه با مشعل میرقصند، آنرا بر روی شعلههای مشعل میپاشند كه سبب روشن شدن ناگهانی فضای اطراف میشود. ترتیب دادن چنین مراسمی هزینه سنگینی دارد.[۳]
شیطان بزرگ قبرستان:
این شیطان «ماها ساهون یاكا(Maha sahon yaka)» نام دارد و نژادش سریلانكایی است. شیطان بزرگ قبرستان به شكل پنج حیوان میتواند در افراد نفوذ كند.[۳]
شیطان جادو:
این شیطان «هونی یان یاكا(Haniyan yaka)» نامیده میشود و به شكل شش موجود میتواند به آدمیان صدمه بزند.[۳]
دیو یا خدای صخره:
این دیو «گالی یاكا(Gale yaka)» نام دارد و مردم جنوب کشور و استان واوو به آن اعتقاد دارند. ویویا خدای صخره برخلاف شیطانهای دیگر از آدمیان حمایت و پشتیبانی میكند. او شفادهنده امراض است و از امراض خطرناك پیشگیری میكند. برای اهالی و مردم منطقهای كه صخره و سنگی بزرگ در آن وجود دارد، مایه بركت و نعمت است. خدایان میتوانند رابطه متقابل خوبی با آدمیان داشته باشند. آنان برای بعضی خدایان، از جمله خدای صخره غذا فراهم میكنند و سفره میچینند و در نهایت پس از اجرای مراسم مخصوص، غذاها را بین مردم تقسیم می کنند، اما غذاهای متعلق به شیاطین خطرناك را كسی نمیخورد.
بودا نزد بوائیان، برترین و مهمترین وجود در آفرینش و برتر از خدایان است. خرافات حاكم بین مردم و ترس و وحشتشان از شیاطین فراوانی كه ساخته ذهن خود آنان است، تأثیر روانی جدی بر مردم خرافاتی دارد به گونهای كه بعضی از صدای طبل كه در شب تا فاصله نسبتاً زیادی بگوش میرسد، میترسند. شواهدی از پیدایش رقص های شیاطین در تاریخ به چشم نمیخورد و معلوم نیست از كجاها وارد فرهنگ بوائیان شده است.[۳]
رقص های كلاسیك هندی
همچنان كه از نام آن پیداست، این نوع از رقص ها از هند به سریلانكا آمده است. در این رقص ها رقاص حركتهای یكی از پرندگان، حیوانات، كشاورزان، صنعتگران و غیره را به عنوان الگو انتخاب میكند. در پوشیدن لباس و نوع آرایش، خود را به شكل الگو انتخابیاش درمیآورد و سپس موزون با موسیقیای كه در مراسم نواخته میشود حركتها یا الگوی خویش را به نمایش میگذارد. گاهی آنها به صورت كاروان در خیابانها به راه افتاده و مردم در دو طرف خیابانها به تماشای آنان میایستند. سریلانكا به جز طبل، موسیقی سنتی دیگری ندارد. در موسیقیهای سنتی از طبلهای «كندی» و مناطق ساحلی كشور، همراه با آلات موسیقی اصیل هندی استفاده میشود.[۳]
جایگاه زن در رقص:
در قرون وسطی، رقص «باراتا نوتیام» (Bharata Notyam)، با هدفی مشخص در زمانی معین توسط زنان اجرا میشد. این رقص كلاً یك هنر زنانه به حساب میآمد، اما رقص های معنوی ویژه مردان بوده است. زنان در دادگاهها و اماكن مقدس خدایان هندو میرقصیدند و معمولا زنان پادشاهان (ملكه) بانی این گونه برنامه ها بودهاند. این رقص جنبه رسمی و تشریفاتی داشته و نزد زنان عامه معمول نبوده است.
رقص در دیدگاه عموم در شأن زن نبوده و مردم رقص را كار زنان بدنام و فواحش میدانستهاند. این استنباط اجتماعی باعث شده رقص بین زنان كاملاً از میان برود و به صورت هنری ویژه مردان درآید. جدای از این برداشت اجتماعی كه باعث میشده زنان از رقص فاصله بگیرند، رقص های سنتی قوت، سرعت و تحمل ادامه طولانی را میطلبید كه عموماً از زنان ساخته نبوده است. بنابراین رقص های سنتی مردمی، كلاً توسط مردان به نمایش درمیآمده و رقص زنان فقط بین درباریان و اشراف رایج بوده است. از دهه سوم قرن بیستم زنان وارد صحنه رقص شدند. از آن پس تا امروز قبح رقصیدن زن در جامعه شكسته شده است.[۳]
رقص سنتی در عصر جدید:
در گذشته رقص و به خصوص رقص های معنوی در شان طبقات پایین اجتماعی بوده است. در قرن اخیر همراه با تحولات جدید، دولت هنرهای سنتی را مورد توجه و حمایت قرار داد و امكانات آموزشی هنری را فراهم كرده است. رقص های سنتی به وسیله دولت ترویج و تشویق می شود، به گونهای كه تفكرات قدیم كه رقص را برای زنان ننگ میدانستند، از میان رفته است. دیدگاههای طبقاتی راجع به رقص نیز به تدریجا فراموشی سپرده شده و بر خلاف گذشته، امروز زنان فعالانه در صحنه رقص های سنتی و جدید شركت دارند و احتمالاً تا آنجا پیش میرود كه رقص به صورت هنری زنانه درآید[۴][۳]
موسیقی
موسیقی مردمی و اقوام مردم سریلانکا همان موسیقی هایی كالام، سراری و ناداگام است که در دهكدهها و شهرهای كوچك در گوشه و کنار و در مراسم مذهبی در فضاهای باز اجرا می شوند. روستائیان بعد از یك روز كار در مزرعه و خانه، ازاین نمایش ها و موسیقی ها لذت میبردند. و اما موسیقی سنتی و کلاسیک سریلانكا در یک نگاه کلی تحت تأثیر و نفوذ هند و موسیقی مدرن آن تقلیدی از سبک های غربی بوده و هست. موسیقدانان سریلانکایی و طرفداران هر کدام از این دو سبک نیز گهگاه در برابر هم قرار می گیرند. طرفداران موسیقی غربی معتقدند موسیقی سنتی و کلاسیک هند چیزی چز موسیقی هندی نیست. بنا بر عقیده بعضی موسیقی سنتی فعلی سریلانکا تحت تاثیر مكاتب بودیسم و هندویزم و ریتمهای آهنگین بردههای آفریقایی، ملودی های اروپایی و هندی قرار داشته و دارد. در میان سبک های کلاسیک موسیقی معروف بایلا(Baila Missic) ، موسیقی رقص سریلانكا است. این نوع از موسیقی تقلید از موسیقی پرتغالیها است. بعد از ورود اروپاییهای اشغالگر به این كشور ابزار و آلات موسیقی اروپایی و وزن و آهنگ آن بر هنر این کشور تاثیر داشته ولی عملا در دهه 1960 موسیقی بایلا وارد جریان اصلی موسیقی سریلانكا شده است. امروزه ابزار موسیقی الکترونیکی با این آهنگها همراه است. مشهورترین خواننده بایلا(Baila) در دوره معاصر دسُمند دوسیلوا(Desmond de Silva) است. او هنوز الهام بخش بسیاری از گروههای موسیقی در سریلانكا است که شامل گروه های موسیقی شاناكا، هیپ هاپ، پاپ(Shanka, Hip-hap and Pop) و موسیقی كلاسیك سریلانكا می شوند.
بسیاری از ادوات موسیقی مردم سریلانكا توسط گروههای قبایل واقوام بومی آن ساخته شده است. چندین نوع از این ادوات موسیقی همچنان از گذشته تا امرئز در حال استفاده هستند. بیشترین وسیله موسیقی مورد استفاده، طبل دو سره و شبكه مانند مردم کندی است. تاماتاما(Thammmatama) یك طبل دو قلو است كه با دو چوب اجرا میشود. یاك برا(Yak Bera) نیز نوعی طبل است كه با یك دست در یك سمت و با یك چوب در سمت دیگر نواخته میشود. هند رابانا(Hand Rabana) نیز نوعی طبل است که شبیه دایره زنگی است.
موسیقیهای فیلمهای هندی همیشه با استقبال مردم سریلانكا روبرو می شود. به ویژه در طول دهه 1960 موسیقی فیلمهای هندی در سریلانكا به طور قابل توجهی رواج یافت. آهنگ های تامیل و سینهالی در این دوره بر اساس تن و ضرب آهنگ موسیقی فیلمهای هندی ساخته میشدند و این آهنگهای موسیقی مورد علاقه خانوادههای سریلانكایی بودند. تا این که نوعی از انقلاب و دگرگونی هنری در فضای موسیقی سریلانكا روی داد. ترانه سرایانی مثل ماهاگاما سكارا شانتا و مولیگودا(Mahagama Sekara Shantha and Moligoda) برای بیان اندیشه های ملی گرایانه از قالب شعر بهره جسته و از طریق ادبیات به احساسات ملیگرایی مردم سریلانکا دامن زدند. درست در همین زمان یكی از بهترین آهنگسازان سریلانكا آناندا ساماراكون(Ananda Samarakon) سرود ملی كشورش را سرود. این تحول كمك كرد تا موسیقیدانهای سریلانكایی سبك موسیقی خود را توسعه و تنوع بخشند. آناندا سماراكون(Ananda Samarakone) (1962 – 1911) از تحصیلكرده های هند است و بر قالبهای جدید شعر سرایی و موسیقی كه بسیار پیچیده است، تسلط خوبی داشته است. آثار وی اکنون الهام بخش بسیاری از موسیقیهای اخیر تولید شده در سریلانكا است.
بزرگترین موسیقیدانهای سریلانكایی در دهه های اخیر افرادی چون: نیمال مندیس، محمد قوس، آمارادوا و پریمایسری كوناداسا(Nimal Mendis, Mohamed Ghouse, W.D.Amaradeva and Premasiri Kernadasa) هستند. گروههای موسیقی پاپ مثل لوس كابلروس(Los Cabelleros) توسط نریل فرناندو(Nerille Fernando) هدایت میشدند، و گروه های دیگری نیز مانند لا بامباس(La Bambas)، هامینگ بردز و لوس موچاچس(Humming Birds and Los Muchachos) در اواسط دهه 1960 در صحنه موسیقی سریلانكا ظاهر گردیدند. تمام این گروههای موسیقی پاپ تحت تأثیر خواننده محلی كارائیب به نام هری بلافونته(Harry Belafonte) قرار داشتند. تا اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 موسیقی پاپ كالیپسو(Calypso) در خانوادههای سریلانكا رواج داشت تا این که در سال 1980، موسیقی فیلم های هندی باری دیگر با استقبال مردم روبرو شده و تا حد قابل توجهی موسیقی پاپ را از میدان و خانه های مردم بیرون كرد.
تا سال 1990 مشهورترین موسیقیهای سریلانكا، موسیقی های فیلم ها، موسیقی پاپ هندی و پاپ غربی بوده است. عدهای که آرز شنیدن موسیقی راك و هوی متال را داشتند با روی كار آمدن گروه استیگماتا(Stigmata) آرزوشان به واقعیت پیوست. آخرین كار استیگماتا، تحت عنوان درخشان(Lucid) است که با سبک "هوی متال(Heavy Metal)" اجرا شده است. دیگر گروههای موسیقی تأثیرگذار و محبوب مردم بایتا و سانتوش، ایرج و سامیتا و سانتی گراوز(Bathiya, Santhush, Iraj, Samitiha and Centigradz)هستند.[۳]
فیلم و تئاتر
تئاتر
در سریلانكا، هنر تئاتر سنتی و مدرن، قدیمی و جدید با هم پیوستگی محکمی دارند. در كلمبو، پایتخت كشور، تئاتر مدرن، بینالمللی و در حال رشد وجود دارد. آثار اصلی و ترجمه نمایشنامهنویسان مطرح جهان مانند بكث، گوگل و گوركی(Beketh, Gogole and Gorky) سطح و سبك های مختلفی دارند. در مواردی به منظور سرگرمی و گاهی جهت شفا بیماران یا در مناطق روستایی، تئاترهای آئینی قدیمی اجرا میشود
این سرگرمیها از شیوهها و روشهای زندگی كشاورزی سرچشمه گرفته است و همانند تمام جوامع در حال پیشرفت بسیاری از قالبهای قدیمی هنر تئاتر كم رنگتر میشوند و این در حالی است كه تئاتر مدرن و جدید در حال شكوفایی است.
ادیریویرا ساراتچاندرا مانام(Ediriweera Saratchandra’s Maname) به عنوان اولین نمایش مدرن به زبان سینهالی به شمار می رود که در سال 1956 تولید شد و به سبک نمایش قومی سنتی به نام ناداگام(nadagam) به روی صحنه رفت. موضوعات سیاسی و اجتماعی، کانون توجه بیشتر نمایش های معاصر در کشور است. تصاویر انیمیشن تولید داخل منحصراً به زبان سینهالی است و فیلم های تامیلی زبان از جنوب هند وارد می شود.[۳]
تئاتر آئینی – مذهبی:
تئاترهای آئینی سریلانكا با اجراهای گسترده و فراوان به لحاظ تاریخی پیوستگی دارند. قدمت افسانههای قدیمی تئاتر به دوران قبل از بودائیها برمیگردد. تئاترهای مذهبی و آئینی مانند تمام هنرهای زنده دیگر در طول زمان دستخوش تغییرات شده اند و بعضی از عناصر خود را از دست داده و برخی دیگر را جذب کرده اند. تئاترهای آئینی به طور كلی اجراهای طولانی مدت دارند. هدف اولیه تئاتر قومی سریلانک فرو نشاندن خشم خدایان و دیوها است، برخی مردم عادی بر این باورند که خدایانشان به ایشان نعمت داده، بیماری شان را شفا داده و پریشان شان را علاج می کنند. تصور بر این است که اگر مردم نذورات و خیرات ندهند و به مراسم تئاتر بی توجهی کنندد، خدایان مردم را در برابر دیوها و شیاطین رهل خواهند كرد.
دسته دیگر از تئاترهای آئینی جنبۀ شخصی دارند. به منظ.ر پیشگیری از تأثیرات نامطلوب نجومی در مقیاس كوچكتری این مراسم برپا می شود.منجمان و ستاره شناسان و موبدان بودایی زمان های مناسبی را برای اجرای این گونه نمایش ها توصیه کنند.
اورو یاكاما(Oru Yakkama) (آداب كشتن گراز وحشی) نوعی از مراسم تئاترهای آئینی است. این واقعه منظوم تعریف و روایت و اغلب به صورت كمدی، خندهدار و با حركات تقلیدی اجرا می شود. شكارچی پیش رفتن به شكار گراز، زمان مناسب شکار را با یك منجم مشورت می کند. در این نمایش شكارچی با جانواران و حیوانات مختلفی برخورد میكند و آنها را با گراز وحشی اشتباه میگیرد. در نهایت او به صید و شكار اصلی خود میرسد. رقاصی خود را به شكل گراز درمیآورد و پس از تلاشهای بسیار سر انجام به دام شکارچی میافتد. با تیر و كمان شكار و گوشت آن در میان اهالی روستا پخش و توزیع میشود.[۵]
در این توزیع، قوانین اجتماعی زندگی واقعی و روزمره به صورت ساده و برعكس وضعیت جاری در زندگی اجرا میشود: قسمتهای نامطبوع گوشت را به اعضای طبقه بالای جامعه و بهترین قسمتهای آن را طعنهآمیز و نیشدار به اعضای طبقه پایین جامعه می دهند. این مراسم از سطح بالایی از طنز و نقد اجتماعی برخوردار است. این مسئله بیانگر این است كه تئاتر و نمایشهای آئینی ضمن تعلق داشتن به جهان معنوی با مسائل روزمره و واقعیتهای زندگی نیز سروكار دارند. این مراسم در گذشته در میان مردم سینهالی نمایشی مهم و برجسته به شمار میآمده است.
یکی دیگر از نمایش های آئینی همگانی كه توسط یک گروه اجرا میشود گام مادوا، دِوُل مادوا و پونا مادوا(Gam maduwa, Devol madewa and Puna maduva) نام دارد كه ضمن اجرای آن خدایی موثر در پیشگیری از ابتلای به بیماریهای واگیری و مسری به نام پاتینی(Pattini) پرستش می شود. معابد پاتینی در سرتاسر كشور پراكنده است.
نوع دیگری از نمایش های آئینی مرتبط با مریضی یا بدبختی و بدشانسی را بالی تُویل(Bali-thovil) می گویند. بالی آدابی است كه طی آن هدایایی به خدایان سیارات و نجوم پیشکش می شود. نمایشی و مراسم بسیار دراماتیك تُویل برای تسكین بیمار و دفع شیاطین استفاده میشود. از دیگر ویژگیهای مهم «بالی» استفاده از تصاویر است. تصاویر سفالی بزرگی که گاهی سه متر طول دارد. آن ها نقوشی برجسته ای را که به صورت برعكس در صحنه نمایش نصب کرده اند پس از نمایش از بین میبرند. امروزه نمایش بالی به دلیل هزینهها و مخارج زیادش به ندرت برگزار میشود. [۵][۳]
ناداگاما(Nadagama):
ناداگام سابقه ای 200 ساله دارد و در اصل نمایشی از مردم دراویدی جنوب هند است. متن اولین نمایش ناداگامای از زبان تامیل به سینهالی ترجمه شده است. اولین نمایش ناداگاما سینهالی را مبلغان كاتولیك اجرا کردند. موسیقی و متن شعر گونه مهمترین شاخص این نمایش هستند. نمایش به صورت آواز، سرود و گفتگوهای منظوم اجرا می شود. لذا موسیقی ناداگاما بعد جدیدی را به تئاتر قومی سینهالی اضافه كرد. بیشتر تئاترهای سینهالی درباره داستانهای افسانهای هستند. این نمایش در ابتدا با موضوعات و مطالب مربوط به مسیحیت سروكار داشته است. اگر چه این نمایش به لحاظ شیوه های اجرایی به سایر الگوهای سنتی اجرای نمایش ها قوت و غنای بیشتری بخشید، اما نتوانسته نظر ادیبان را به خود جلب كند.[۳]
«نورتی»(Nurti.cfhk):
اواخر قرن نوزدهم با ورود شركت تئاتر و نمایش پارسی شهر بمبئی هند به سریلانكا تئاتر شهری سینهالی ظهور كرد. اجرای تئاتر و نمایش پارسی با تئاترها و نمایش های دیگر كاملاً متفاوت بود و همین موضوع باعث شد تا تماشاچیان جذب آن شوند. این تئاتر پارسی كه بعدها به زبان سینهالی به تئاتر نورتی معروف شد تركیبی از حالتهای نمایشی هندی و اروپایی بود. ابتدا تماشاچیان اجرای این نوع از تئاتر و نمایش در كلمبو را جذاب دیدند و به همین ترتیب تماشاچیان و مخاطبان دیگر در شهرهای بزرگ جنوب و جنوب غربی آسیا جذب آن شدند. تئاتر نورتی کم کم در این کشور بومی و نمایشهای سینهالی با همین سبك و سیاق نوشته و به همین ترتیب با موسیقی كاملاً مشابه اجرا شدند. رفته رفته سالن تئاتر در كلمبو برای اجرای نمایش نورتی كه طرفداران و مخاطبان آن نیز به سرعت در حال رشد بودنند، ساخته شد.
به هر حال اولین تئاتر تجاری در سریلانكا به این صورت متولد و در دو دهه اول قرن بیستم شكوفا شد. نمایشها و تئاترهای پر رونق نورتی نیز مانند تمام نمایشنامههای جدید احتیاج به تحول داشت. نمایشنامهنویسان سینهالی نه تنها به سرعت فرمها و سبكهای این نوع تئاتر را فرا گرفتند، بلکه نمایش را به فضایی فراتر از تئاتر پارسی کشانده و به تئاتر كلاسیك سانسكریت و به نمایشنامههای شكسپیر نیز روی آوردند. در میان نمایشنامهنویسانی كه باعث رونق بیشتر نمایش نورتی شدند جان دوسیلوا(John de silva) بیش از دیگران شهرت كسب كرد. به همین دلیل اولین سالن تئاتر دولتی در كلمبو به اسم او نام گذاری شده است. تئاتر نورتی به رغم شهرت فراوانش، نتوانست بیش از سه دهه دوام بیابد. با ظهور صنعت «سینما»، حفظ آن به لحاظ مالی بسیار دشوار شد. با ورود فیلمهای هندی تئاتر با چالش بزرگی روبرو گردید. ذائقه مخاطبان از تماشای تئاتر به دیدن فیلم سینایی تغییر کرد و تئاتر نتوانست مخاطبان خودش را نگه دارد. به این ترتیب تئاتر به سرعت با ركود مواجه شد و سالن تئاتر «تاورهال(Tower Hall)» نیز به سالن سینما تغییر پیدا كرد و به این ترتیب پایان زندگی و عمر كوتاه تئاتر شهری سینهالی رقم خورد.[۳]
تئاتر مدرن:
تئاتر مدرن سینهالی ادبیات محور متولد شد و بیشتر از سوی ادبیات غربی پشتیبانی می شد. برای مثال ترجمههای اقتباسی از نمایشهای كلاسیك و مدرن از غرب، به سینهالی هر سال در دانشگاه سیلان(Ceylon University College)، اجرا میشد و گروههای تئاتر آماتور برای تولید آثاری مناسب تلاشهای می کردند. لذا جریان تئاتر مدرن سینهالی به این ترتیب به وجود آمد. ادیبان و كارشناسان ادبی كه در آن زمان در این فعالیتها شركت میكردند در این نوع از تئاتر آثار ارزشمند هنری و زیبایی را مشاهده نكردند. آنها براین باور بودند كه هنر نمایشی سینهالی بدون یادگیری و تقلید درست از قالبها، سبكها و مدلهای بینالمللی به خصوص مدلها و سبكهای اروپایی توسعه و پیشرفت نخواهد کرد. به هر حال در طول دهه چهل و پنجاه در عرصه نوشتن و اجرای نمایش تلاشهای زیادی شد.
ادیویرا سارچاندرا(Ediriweera Sarchchandra) استاد دانشگاه، برای خلق سبك نمایشی غیررئال (غیرواقعی) به مطالعه سنتهای نمایشی بومی روی آورد. او در سال 1956 تئاتر بومی مانام(Maname) را آغاز كرد. این نمایش جدید نزد حامیان و فعالان تئاتر مدرن سینهالی اثری بسیارغیرمنتظره و در نوع خود بی نظیر بود. نمایشنامه نویسان سینهالی و كارگردانان امروز به سهولت در سراسراین سرزمین فعال هستند. هر چند اصراری بر بکارگیری یك قالب خاص ندارند، اما از هر عنصر قومی كه با مقصود و هدفشان سازگار باشد، استفاده می کنند. اندک شماری از نویسندگان از نوشتن سبك رئال فاصله گرفته و دید خود را نسبت به نمایش و نمایشنامهنویسی شعرگونه و منظوم تغییر داده اند [۱].[۳]
سینما:
در آوریل سال 1900 میلادی فعالان عرصه سینمایی سریلانكا با وارد كردن فیلم از خارج و نمایش آن در سالنهای شهر، كارشان را آغاز كردند؛ اما تولید فیلمهای مستند از سال 1949 و فیلمهای سینمایی در دهه 1950 در این كشور آغاز شد [۴]. سینمای این کشور از یک سو با چالش بزرگی به نام صنعت فیلم و سینمای هند و از سویی دیگر گسترش روزافزودن محبوبیت تلویزیون در بین خانواده ها روبرو است. اولین فیلم سینهالی زبان سریلانكا با نام «كاداوانو پرونداوا(Kadawunu Poronduwa)» (پیمان شكسته شده) در سال 1947 به نمایش درآمد. در سال 1956 فیلم اصیل سینهالی زبان با نام «ركاوا(Rekawa)»، )خط سرنوشت( با كارگردانی لستر جیمز پریس(Lester James Peries) سبك موسیقی و مدل رقص هندی را رها و برای نشان دادن زندگی و فرهنگ مردم سریلانكاییها تلاش فراوان کرد. او دومین موفقستش را با ساختن فیلم "گامپرالیا(Gamperaliya)" (روستای در حال تغییر) بر اساس رمان مارتین ویكراماسینگ(Martin Wixkramasinghe) رقم زد و مدل و سبك نوینی از تهیه فیلم را به كارگردانان نسل جدید سریلاانكا معرفی كرد. فیلمسازان مدرن سریلانكایی بیشتر تمایل به ساخت فیلمهایی با مضمون و محتوای جنگهای داخلی دارند. فیلم "مرگ در شب چهارده ماه(Death on a full moon day)" ساخته «پراسانا ویتاناگ(Prasanna Vithange)» از معروفترین این گونه فیلم ها است. البته داستان و تكنیك فیلمهای تولید داخل نیز همان حال و هوای هالیوودی را دارند [۴]. اکنون هر ساله حدود صدها فیلم، با زبانهای انگلیسی، تامیل، سینهالی و هندی در سالن های سینماهای سریلانكا به نمایش در می آیند. اكثر فیلمهای ساخت سریلانكا به زبان سینهالی و تعداد كمی از آن به زبان تامیل ساخته شده است [۶]. اما هنر سینمای کشور تا خودكفایی فاصله زیادی دارد. تعداد قابل توجهی از فیلمهای تامیل زبان از جنوب هند وارد میشوند.
بیشتر سینماهای کشور در شهر كلمبو هستند [۴] چهار سینمای "مجستیك"، "سینما لیبرتی"، "ساووی" و "رگال(Majestic Cinema, Liberty, Savoy and Regal)" که از سینماهای خوب شهر كلمبو به حساب میآیند در دو نوبت صبح و عصر بیشتر فیلمهای معروف و مشهور هالیوود را نشان میدهند. سینمای رگال همچنین محلی برای نمایش فیلمهای تولید داخل كشور و همچنین جشنوارههای فیلمهای داخلی است. قیمت بلیطها 150 روپیه برای بزرگسالان و 100 روپیه برای بچههای زیر 12 سال است. علاوه بر این خانه های فرهنگ كشورهای خارجی نیز فیلمهای هنری كشورهایشان را در فضای اختصاصی خودشان نمایش میدهند [۷]. بسیاری از فیلم ها از طریق شبکه های توزیع فیلم و نرم افزار که بر سر هر كوی و برزن هستند در دسترس مردم هستند. ضمن این که بعضی از مغازهها نیز اقدام به فروش لوح های فشرده فیلم و نرم افزار می کنند.[۳]
آمار و ارقام | |
شمار سالن های سینما در كشور | 319 باب |
شمار صندلیهای تماشاچیان | 193420 عدد |
متوسط شمار تماشاچیان در روز | 119018 نفر |
فیلمهای به نمایش گذارده شده: | |
به زبان سینهالی | 40 درصد |
به زبان تامیل | 36 درصد |
به زبان انگلیسی | 15 درصد |
هنرهای دستی
سریلانكاییها هنرهای دستی غنی، متنوع و فراوانی دارد كه همه نشان دهنده سابقه و قدمت تاریخ و تمدن یک ملت و كشور هستند.[۳]
هنر ساخت ماسك
ماسك یك پوشش تزئینی صورت است كه در رقص های سنتی سریلانكایی مورد استفاده قرار میگیرد. در زمانهای اولیه ماسك در مراسم مذهبی، تئاتر و برای رقص های مخصوی درمان بیماران استفاده میشده است. مردم بر این باور هستند كه ماسك ها قدرت درمانی دارند. بیشتر ماسكها از چوب سبكی به نام كادورو ساخته شدهاند .[۳]
سفالگری
سفالگری یكی از قدیمیترین هنرهای دستی سریلانكا است و همچنان تعداد زیادی از لوازم خانه و آشپزخانه سفالی هستند. حدود 70 درصد از ظروف و دیگهای آشپزی بعضی از گروه های اجتماعی همچنان سفالی و گلی است. علاوه بر این محصولات دیگری مانند ظروف دکوری وگلدان های تزیین شده و مانند آن ها که کاربرد سوقاتی دارند از سفال درست میشوند.[۳]
طراحی پارچه:
در زبان سینهالی، به این هنر پتیكارا(Petikada) میگویند، كه نقاشی بر روی پارچه نمونههای مهمی از سبك نقاشی مردمان كندی است. آثار مختلفی از قرن دوم تا قرن نوزدهم به هنر نقاشی روی پارچه (قلمکاری) در سریلانكا اشاره هایی دارند. منشأ این سبك هنری كه تا قرن هجدهم توسعه بیشتری نیز یافته در پوششی از ابهام است؛ چرا که در سبك آن با سبک قبل از قرن سیزدهم متفاوت است. بعضی معتقدند طراحی روی پارچه هنری اندونزیایی است هر چند در سریلانكا به یك سبك خاصی گسترش یافته است. انواع گوناگونی از طراحی پارچه كه در سرتاسر جزیره به فروش می رسند. بعضی از مهمترین و اصلیترین طراحیهای روی پارچه مخصوص شهر كندی است. نقاشیهای آب رنگ روی پارچه در خیابان پرادنیا در حومه شهر زبانزد است [۱].[۳]
جواهرات:
سریلانكا تولید كننده مرغوب ترین جواهرات دنیا است. فروش جواهرات كمك قابل توجهی را به اقتصاد كشور می کند. دو نوع روش سنتی و هنری برای ساخت جواهرات در کشور رایج است که یکی مربوط به شهر گال و دیگری شهر كندی است. مردم گال به کار هنری روی سنگهای قیمتی و مردم كندی به هنر نقره کاری و کار روی فلز شهرت دارند.[۳]
آثار برنجی و چوب:
اقلام و كالاهای برنجی شامل جعبهها، سینیها، آواژورها، لولای در، گلدانها و چراغهای نفتی هنرمندانه با هنر قلمزنی تزئین شدهاند. مردم این سرزمین همچنین از چوب نی خیزران برای ساخت اقلامی چون كیف، سبد، حصیر، رومیزی و صندلی استفاده می کنند [۱].[۳]
معماری
"وداها" بومیان و مردم اصیل جزیره در گذشته غارنشین بودند و بعضی از آنان حتی تا امروز سنت غارنشینی را حفظ كردهاند. بسیاری از این غارها، بعدها محل سکونت موبدان بودائی شده و آن ها مدت گوشه گیری خودشان و دوری گزیدن از مردم را در این اماكن سپری می کردند. هنر معماری و بنای ساختمانهای مسكونی احتمالاً توسط مهاجرین آسیایی به مردم سریلانكا (سینهالیان) معرفی شده است. بیشتر ساختمان های باقیمانده از گذشته با آجر و پوشش آهکی ساخته شده است. آهک از این بناهای تاریخی در برابر آب و هوا و رویش جنگل های محافظت کند. ستون ها و راه پله های برخی عمارت های واقع در اولین پایتخت در آنورادهاپورا از سنگ ساخته شده اند. بسیاری از تالارهای و معابد بودایی گنبدی شکل و از آجر ساخته شدهاند [۸]. بعضی دیگر ستونهایی از چوب، سنگ و سقفهایی سفالین دارند. از جمله بناهای تاریخی بودایی "استوپا" ها و گنبدهای گلابی شكلی هستند كه در اندازههای مختلف (حتی گاهی به اندازه یك تپه) با آجر و خشت در كنار درختهای مقدس «بو»، در محوطه معابد و یا در مكانهای مذهبی دیگر بنا شدهاند تا آثار و بقایای شخص «بودا» یا اشخاص بودایی را در آن ها نگهداری شود. سنت بنای استوپا همچنان بین بودائیان معمول است و در هر خیابان و محلهای نمونهای از آن به چشم میخورد. قدیمیترین استوپا به سبك معماری هندی در شهر آنوراداپورا متعلق به قرن سوم قبل از میلاد است. بعضی آثار تاریخی و معماری دیگر و به خصوص تالار روناولی(Runaweli) واقع در آنورادهاپورا (در قرن 3 قبل از میلاد) با منارۀ طلایی اش که از کیلومترها نمایان است، شکل های متفاوتی دارند. در ستون ها و در یکی از دیوارهای آجری این معبد بودایی 400 سر فیل هر یک با ارتفاع دو متر و هفتاد سانتی وجود دارد.
معابد و کاخ های دومین پایتخت سریلانکا در پلوناروا (Polonnaruwa) قرن ها بعد یعنی در قرن 11 و 12 میلادی عصر طلایی آنورادهاپورا ساخته شده و به لحاظ نگهداری در وضعیت مطلوب تری قرار دارند. این پایتخت که محل فرمانروایی هر دو پادشاه سینهالی و تامیل بوده است ، آشکارا ترکیبی از فرم ها و الگوهای سینهالی و هندی را نمایش می دهد. تقریبا تمام این ساختمان ها به جز چند معبد بودایی همه آجری هستند. بعد از دورۀ پادشاهی پاراکراما باهو دورۀ ساخت بناهای زیبا و بی نظیر به پایان رسید و از آن پس پایتخت های قدیمی متروک و خراب و در جنگل ها باقی ماندند [۸].
ساختمانهای بعضی معابد و زیارتگاهها شامل دو بخش هستند، سالن های سرباز بیرونی و شبستان های داخلی كه مجسمه بودا در آن ها قرار دارند. سقف و دیوارهای معابد مملو از تصاویر به ویژه تصاویری از بودا است كه بر اساس افسانههای منسوب به وی ترسیم شدهاند. تندیس های بودا، شاگردان او، پرستش كنندگان آسمان و زمین، موجودات و الهه ها كه در برابر بودا عرض ادب میكنند. حتی مجسمههایی از بودا در زندگیهای قبلیاش(بنا بر اعتقاد به تناسخ)، در گوشه و كنار معابد به نمایش درآمدهاند.
معماران و هنرمندان سینهالی، حداكثر مهارت خویش را جهت تزئین معابدشان به كار میبرند در پایین و جلوی پلههای ورودیهای هر معبدی، سنگی نیم دایره به نام «سنگ ماه(Moon Stone)» قرار گرفته كه روی آن تصاویر گلها و گیاهان و حیوانات و در دو طرفش دو مجسمه كه ظرف گل در دست دارند، روی تكه سنگی حجاری شدهاند. این مجسمهها «سنگهای نگهبان(Guard Stone)» نام دارند.
از معماری تاریخی هندوها، تنها مخروبه «معبد یسوا» در شهر پولنّاروآ باقی مانده كه متعلق به قرن دهم و یازدهم میلادی است. این شهر پایتخت پادشاهی هندی و هندو مذهب به نام «چولاس» بوده است كه از اواخر قرن دهم تا اوایل قرن یازدهم میلادی بر سریلانكا پادشاهی کرده است. دیگر معابد هندو متعلق به سدههای اخیر و به سبك معماری هندی ساخته و تزئین شدهاند. به جز چند معبد در شهرهای كلمبو و كندی، اكثر معابد هندوها در مناطق تامیل نشین كشور واقع شده اند.
ابنیه قدیمی متعلق به مسلمین و مسیحیان، بیش از سیصد تا چهارسال قدمت ندارند. معماری مساجد به سبك معماری مسلمانان هند است و معماری كلیساها به سبك معماری هلندی و انگلیسی است. تاثیر هلندی ها در معماری شیروانی ها، پنجره ها و ایوان های کلیساهای واقع در کلمبو، جفنا و گاله مشهود است. [۸] در ضمن معماری جدید سریلانكا متأثر از معماریهای انگلیسی و آمریكایی است.[۳]
هنر مجسمهسازی
بیشتر مجسمه های چشمگیر در سریلانکا از سنگهای مرجانی و مربوط به دورۀ آنورادهاپورا هستند. این سنگ ها نیم دایره که در کف راه پله ها قرار گرفته اند با خطوط متحد المرکز از شکل حیوانات، گل های نیلوفر آبی و پرندگان تراشیده شده اند. در سریلانکا حیوانات و به خصوص حیواناتی مانند فیل ، شیر و گاو نر مورد احترام هستند. مجسمه های محافظ سنگی اغلب در کنار مجسمه های پادشاهان، رقاصان، کوتوله ها و چهره های دیگر قرار می گرفته اند. پیشانی پله ها با تصاویری از کوتوله های سریلانکایی در حالت ها مختلف با چهره های مهربانشان به صورت زیبایی حکاکی شده که حس شوخ طبعی هنرمندان سینهالی را به خوی بیان می کند.
در طول تاریخ سریلانكا، بیشترین نیروی هنرمندان پیكره تراش صرف ساختن مجسمه های بودا شده است. هنرمندان تندیس های بودا را در شكلهای ایستاده، نشسته و خوابیده در اندازههای مختلف از چند سانتیمتری تا حدود 20متری از چوب، سنگ و فلز ساخته اند. بعضی از مجسمههای چندین قرن بودا قدمت دارند. در پلوناروا سه چهرۀ بسیار بزرگ روی صخره ای تراشیده شده که دو تندیس بودای در حال نشسته و خوابیده و سومین آن ها پیکری ایستاده از آناندا (Ananda) مرید بودا است. این آثار عمق احساس هنرمندان گذشته را به خوبی نشان می دهند. [۸]
امروز مجسمههای بودا نه فقط در معابد بلكه در منازل، مغازهها، اماكن عمومی، پاركها، خیابانها فراوان به چشم میخورد. در معابد بودائی علاوه بر پیكرههای بودا و عبادتكنندگان، مجسمه حیواناتی مانند فیل، مار كبری، آهو، شیر و درخت «بو» و غیره وجود دارد، كه با حفظ حالات طبیعی شان به طرز هنرمندانه ای رنگآمیز شدهاند. امروزه برای ساختن این نوع مجسمهها از سیمان استفاده میشود، اما گاهی برای جلب توجه بیشتر، هنرمندان اقدام به تهیه پیكرههای چوبی میكنند.[۳]
هنر نقاشی
تاریخ هنر نقاشی در سریلانكا به دو دوره مشخص: دوره كلاسیك و دوره كندی تقسیم میشود. دوره كلاسیك شامل آثار باقی مانده از قرن پنجم تا سیزدهم و دوره كندی از قرن هجدهم تا نوزدهم را در بر می گیرد. تاریخ دانان تصاویری آبرنگ چند زن در سیگریا(Sigiria) را آسپاراس(apsaras) (حوریان بهشتی) تفسیر کرده اند [۱]. این نقاشیها قدیمیی و مهمی نقاشیهای به جا مانده از زمان سلطنت شاه كاسیاپا (Kasapayai) (495 – 477 قبل از میلاد) است که در نقطه ای نسبتا مرتفع از صخره سیگریا و روی دیواری که با نوعی گچ پوشیده نقاشی شده اند [۹]. نقاشیهای سیگیریا صددرصد عینی و واقعی (رئالیستی) نیستند و محتوای مذهبی نیز ندارند [۱]. این نقاشی های آبرنگ را هنرمندی ناشناسی ترسیم کرده است. بعد از سگیریا، از نظر تاریخی نقاشیهای دیواری در تیوانكا(Tivanka) خانه نقاشی شهر پولنّاروا متعلق به قرن دوزادهم میلادی است كه به عنوان جامعی پیكرههای نقاشی شناخته می شود. از دوره سیگیریا تا دوره تیوانكا ششصد سال فاصله است. نقاشیهای دیواری تیوانكا در واقع سبك كلاسیك – ناتورلیستیك - توسعه یافته است. طول این دوره از دوران اولیه تاریخ تا زمان پادشاهی آنورادهاپو را شامل می شود.
سبك و تكنیكهای نقاشی سیگیریا در مقایسه با نقاشیهای دیواری آنورادهاپورا سبکی بینظیر است. از آنجا كه نقاشی نسبت به ابنیه و پیكرهها و تندیس ها زودتر در معرض خرابی قرار میگیرد، نقاشیهای زیادی از دوران قدیم به یادگار نمانده است. اما همین تعداد باقی مانده بیانگر علاقه سینهالیان به این هنر است. هر چند واقع شدن این آثار در غارهای کم عمق و دور از آب و هوا نیز دلیل اصلی پا بر جایی آن ها است.
اما آثار هنری متعلق به دوران استعمار تا اندازه ای تقلیدی و یا الگو گرفته از سبک های اروپایی هستند. ایده های مدرن در قرن بیستم باعث شد هنرمندان سریلانکا مجددا روی به سنت های قدیمی آورده و طراحی سنتی را تجربه کنند. نقاش های سریلانکایی – به ویژه چهل و دو گروهی که نهضت احیای هنری را آغاز کردند. اغلب مفاهیم قدیمی را با عناوین مدرن که بیان کنندۀ فرهنگ کشور است، را باز آفرینی کرده اند [۸][۳]
نقاشی بر روی چوب:
این از نقاشی بومی بیشتر روی سطوح چوبی سقف ساختمانهای مذهبی، جلد نسخههای خطی، جعبه هایی كه برای نگهداری و انبار كردن وسایل مقدس و همجنین لوحهای پیشكش کاربرد داشته است [۱].[۳]
نقاشیهای بوداییها در سریلانكا:
دیوارهای اكثراً معابد پوشیده از نقاشیهای متنوع است كه همگی نوعی داستان مذهبی و تاریخی را به زبان تصویر برای بیننده حکایت می کنند. به رغم قدمت نسبتا زیاد کیفیت رنگهای این آثار نقاشی ها بسیار خوب بر جا مانده است. به نظر میرسد هنرمندان آن دوره در تهیه رنگ به موفقیتهای شایانی دست یافته بودند. نقاشیهای باستانی سینهالی به سبك نقاشیهای سنتی هند است. استفاده از نقاشی برای تزئین معابد، سنت گذشتگان است كه همچنان از سوی نسل حاضر نیز دنبال میشود، اما شكل و شیوه نقاشیهای جدید سبك غربی به خود گرفتهاند.[۹] محتوای نقاشیهای بوداییها در سریلانكا را به طور كلی میتوان به چند موضوعات دستهبندی کرد:
- زندگی بودا
- داستانهای مربوط به زندگی بودا
- داستانهای جاتاكا(Jataka) (داستانهای مربوط به زندگی پیشین بودا)
- سوویسی ویوارانا (Suvisi vivarana)بیانات بیست و چهارمین بودای پیشین كه بودهیساتوا(Bodhisattva) را به عنوان گواتما بودای(Guatama BVuddha) آینده تصدیق كرد.
- سولوسماستانا(Solos mastana) شانزده مكان زیارتی
- الهه های گوناگون و معرفی چندین جهنم و جهان زیرین [۱]
اگر چه بودیسم با بیش از دو هزار سال قدمت اساس و پایه فرهنگ سریلانكا است؛ اما هنر هندویسم نیز فعالانه در عرصه های هنری شركت داشته است. [۱][۳]
نیز نگاه کنید به
هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر سنگال؛ هنر تایلند؛ هنر آرژانتین؛ هنر اردن؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر زیمبابوه؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ M.H.Syed. (2007). World Infopedia Srilanka. New Delhi: Pragun Publication.
- ↑ Bandaranagke. (1986).
- ↑ ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ ۳٫۱۱ ۳٫۱۲ ۳٫۱۳ ۳٫۱۴ ۳٫۱۵ ۳٫۱۶ ۳٫۱۷ ۳٫۱۸ ۳٫۱۹ ۳٫۲۰ ۳٫۲۱ ۳٫۲۲ ۳٫۲۳ ۳٫۲۴ ۳٫۲۵ ۳٫۲۶ ۳٫۲۷ ۳٫۲۸ رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ مظفری, م. (1369). سریلانکا. کتابخانه مرکزی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ E.R.Sarachchandra. (2006). The Folk Drama of Ceylon. Colombo: Migoda.
- ↑ Thomas, G. (2012). The rough guide to Srilanka. Rough Guides.
- ↑ Planet, L. Lonely Planet Srilanka. Lonely Planet.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ Silva, K. D. (1995). Encyclopedia Americana. Danbury, Connecticut: Grolier Incorporated.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Comaraswamy, A. (1956). Medieval Sinhalese Art. New York: Pantheon Books.