سینمای فرانسه
بيست سال اول سينما را به دو دوره تقسيم كردهاند: دوره نخست كه از حدود 1895 تا حدود 1906 به طول میانجامد، سينمای آغازين ناميدهاند؛ و دوره دوم را كه از 1907 تا اواسط دهه 1910 طول میكشد، دوره انتقال خواندهاند؛ زيرا اين دوره همچون پلی است ميان شيوههای متمايز سينمای آغازين و شيوههای پس از آن.
در دوره انتقال بود كه خلق قراردادهای خاص سينما آغاز شد و سينما رفته رفته قالبهای روايتگری خاص خود را پيدا كرد. لويی و اگوست لومی ير(Auguste and Louis Lumière) را مخترعان سينما مینامند. آنها كسانی بودند كه اولين جلسه رسمی نمايش فيلم را در 28 دسامبر سال 1895 در گران كافه پاريس برقرار كردند . تاريخی كه به عنوان مبدا اصلی تولد سينما در تمام مراجع در نظر گرفته شده است و تاريخ صد سالگی سينما نيز با توجه به همين امر محاسبه شده است. برادران لومی ير با دوربين اختراعی خود به ضبط وقايع و ماجراهای مختلف و اغلب مستند دور و برشان مشغول بودند. آنها هر ماجرايی را كه دارای حركت بوده و به نظرشان جالب میآمد، روی نوار سلولوئيد ضبط میكردند و به اين ترتيب ، به شكلی ناخودآگاه اصلیترين قدرت واقعی سينما را يعنی حركت به رخ میكشيدند.
سينماتوگراف برادران لومی ير، كه عمدتا برای ساختن آثار مستند از آن استفاده میشد فرانسه را در عرصه تصوير متحرک پيشتاز كرد. اما رقيب هموطن آنها، ژرژ مه ليس(Georges Méliès) بود كه به توليدكننده اصلی فيلمهای داستانی در دوره آغازين سينما تبديل شد. "شركت فيلم ستاره" كه مه ليس بنيانگذار آن بود ، كار خود را در 1896 آغاز كرد. وی با توليد صدها فيلم در طول سالهای 1896 تا 1912 برادران لومی ير را به كلی از صحنه كنار زد. شركت "پاته"(Pathé) رقيب اصلی مه ليس در دوره آغازين سينما به مهمترين توليدكننده فيلم در فرانسه تبديل شد و عمدتا همين شركت بود كه موجبات تسلط سينمای فرانسه را بر بازار آن زمان فراهم آورد. آغاز جنگ جهانی اول موجب شد تا صنعت فيلم اين كشور موقتا تعطيل شود. بیشتر فیلمسازان فرانسوی ، روی به جنگ آوردند و بیست فیلم در حال تولید به تعلیق افتاد. حضور آمريكا در زندگی فرهنگی فرانسويان تا حدی افزايش يافت و استوديوهای آمريكا جای خالی توليدكنندگان سينمای داخلی را گرفتند. استقبال شديد از فيلمهای آمريكايی در اين دوره موجب استحكام هرچه بيشتر موقعيت آمريكا در بازار فيلم پس از جنگ شد. از اکتبر 1939 تولید فیلم از سر گرفته شد و تا پایان جنگ این حالت ادامه پیدا کرد.
آلمان در 14 ژوئن پايتخت فرانسه را فتح كرد و دو روز بعد از آن حکومت دست راستی در "ویشی" بر پا شد. در آن موقع دو صنعت فیلمسازی فرانسوی در حال شکلگیری بود. فیلمسازانی که در منطقه آزاد "ویشی" در حال تولید فیلم بودند و کسانی دیگر که خارج از فرانسه فعالیت داشتند. در زمان حکومت ویشی ، کمیتهای تحت عنوان "کمیته سازماندهی صنعت سینماتوگراف" در راستای کنترل صنعت سینما و حمایت از آن تشکیل شد. سانسور فیلم در حکومت ویشی بسیار سختتر از فرانسه اشغال شده بود و به همین دلیل تهیهکنندگان برای تایید فیلم رنج بسیار میکشیدند. حکومت راستگرا نیز سعی بر این داشت یهودیها را از صنعت فیلمسازی بیرون کند. فیلمسازانی که در جنوب فرانسه مشغول ساخت فیلم بودند با مشکلاتی از جمله نبود استودیوهای بزرگ و تهیه فیلم خام از بازار سیاه روبرو بودند. علاوه بر آن تهیهکنندگان با نبود نقدینگی دست و پنجه نرم میکردند و این که تا ماه مه 1942 نمایش فیلمهای منطقه آزاد اشغال شده ، ممنوع بود. این خود دلیلی شد که نمایش آن فیلمها تنها در جنوب فرانسه و شمال آفریقا میسر گردد. هزینه ساخت این نوع فیلمها توسط یهودیان و یا آمریکاییها به صورت پنهانی تامین میشد. اما شرکتهایی ایتالیایی نیز بودند که به طور علنی به تهیهکنندگان فرانسوی کمک میکردند.
واردات فیلمهای آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی در حکومت ویشی نیز ممنوع بود. از این لحاظ آلمانیها سینمای فرانسه را در چنگ خود گرفتند. این رویه ادامه پیدا کرد تا این که در سال 1941 سالنهای سینما سقوط کرد. مقامات آلمانی اجازه ساخت فیلمهای فرانسوی را صادر کردند و بسیاری از فیلمسازان فرانسوی به پاریس مراجعه کردند تا از استودیوهای بزرگ آن استفاده کنند. چون رقابتهای فیلمهای خارجی از جمله آمریکایی وجود نداشت، تولیدات فیلمهای فرانسوی سود بیشتری داشت. آلمانیها به این دلیل اجازه ساخت فیلم در فرانسه را صادر کردند چون خود را برنده جنگ میدانستند و برای این که بازار صنعت سینمای آمریکا را در هم شکنند نیاز به تولیدات فرانسوی داشتند.
تعدادی از فیلمسازان به طور پنهانی با نهضت مقاومت فرانسه همکاری چشمگیری داشتند. گروه مقاومت سینمای فرانسه تحت عنوان "کمیته آزادی سینمای فرانسه" نام داشت. از اواخر سال 1942 متفقین شروع به حمله به آلمانیها کردند. پنج استودیو و 322 سینما بر اثر بمباران متفقین آسیب دید و یا با خاک یکسان شدند. به همین جهت در ژوئیه 1944 تولید فیلم در فرانسه به کلی متوقف شد
فیلمهای ساخته شده در دوران جنگ در ابتدا مورد توجه صاحب نظران سینما نبود، اما بعدها که علاقه به سینمای سیاسی انتقادی شکل گرفت به آن نوع از تولیدات توجه خاصی مبذول شد. اما در فرانسه به دلیل وجود سینمایی به نام "سنت کیفیت" باعث شد که فیلمسازان از خارج بازگردند و به دوران مدرنیسم کمک کنند.
قبل از جنگ در فرانسه جدا از شرکتهای بزرگی چون "پاته" و "گومون"(Gaumont) شرکتهای کوچکی نیز وجود داشتند که بیشتر از یک فیلم نمیساختند. آن دو شرکت بزرگ نیز استودیوهای خود را به شرکتهای دیگر اجاره میدادند و به جای تولید به عنوان توزیعکننده و نمایشدهنده به علت سود بیشتر فعالیت داشتند. بعد از این که فرانسه در سال 1944 آزاد شد ، مسابقهای تدارک دیده شد که شرکت در آن برای همهی فیلمسازان آزاد بود. شرکتهای پاته و گومون گاهگداری یک فیلم پر خرج میساختند، اما پاسخگوی نیازهای بازار نبودند. از این رو فیلمسازان سراغ شرکتهای کوچک و تولیدات منفرد رفتند. دولت در آن موقع نسبت به صنعت سینمای فرانسه کاملا" بیتفاوت بود و همین مسئله اوضاع را نابههنجارتر کرد.
در ماه مه 1946 دو مقام بلند مرتبهی فرانسوی و آمریکایی، نخست وزیر فرانسه "لئون بلوم" و وزیر امور خارجه آمریکا "جیمز برنز" موافقتنامهای امضاء کردند که محدودیت مربوط به فیلمهای آمریکایی پیش از جنگ را لغو میکرد. تولیدکنندگان صنعت سینمای فرانسه به این امر اعتراض کردند. درست یک سال بعد از آن موافقتنامه سیل واردات فیلمهای آمریکايی شروع شد. تولیدات سینمایی فرانسه از توليد 91 فیلم در سال به توليد 78 فیلم تنزل پیدا کرد. دولت فرانسه در اواخر 1946 "مرکز ملی سینما"(Le Centre national du cinéma (CNC)) را راه انداخت. این مرکز با اعطای وام، تامین یارانه برای تولید فیلم و تشویقهایی که در ارتباط با سینمای هنری و مستند به عمل آورد یک نوع ساماندهی خاصی را ارائه کرد. مرکز ملی سينما همچنين در سال 1949 "اونیفرانس فیلم" (UniFrance Films) را در جهت تبلیغ فیلمهای فرانسوی در خارج از کشور را تاسیس کرد. دولت فرانسه با وضع قانونی دیگر در سال 1948 حمایت خود را از تولیدات داخلی دوچندان کرد. به موجب آن قانون 121 فیلم آمریکایی در سال میتوانستند در فرانسه پخش شوند. برابر این قانون به شرکتهایی که وضع با ثباتتری داشتند وامهایی کلان تعلق گرفت. همین طور مالیات بر گیشه بلیط سینماها وضع شد که طبق آن مالیات مورد نظر به تهیهکننده آن فیلم برای تامین پروژه بعدیاش میشد. این قانون اخیر باعث شد که شرکتهای فیلمسازی روی به ساخت فیلمهای عامه پسند بياورند. در سال 1953 با بازنگری قانون، صندوقی احداث شد که هم پروژههای جدید را حمایت میکرد و هم به تشویق ساخت فیلمهای کوتاه انجامید. این حمایتهای دولتی باعث شد که تولید فیلم در فرانسه به 120 فیلم در سال افزایش یابد. مدرسه سینمایی فرانسه در سال 1943 تاسیس شد و برای صنعت سینمایی کشور تکنیسین تربیت میکرد. به هر جهت مخاطبین سینما روز به روز بیشتر میشد چون در آن فیلمها، جریانهای مورد علاقهشان اعم از پلیسی ، کمدی و تاریخی را میتوانستند پیگیری کنند.
در زمان جنگ سینمایی زیرزمینی به نام "سینماتک فرانسز"(La Cinémathèque française) وجود داشت که بعد از جنگ شروع به نمایش فیلمهای آمریکایی پخش نشده کرد. بعد از پایان جنگ روشنفکران شروع به طرح مسئله هنری بودن سینما کردند. این روشنفکران با گفتمانهای خود درباره سینما در سینه کلوپها و مقالههای "کایه دوسینما و پوزیتیف"(les Cahiers du cinéma et Positif) در دهه 1950 موج نوی سینمای فرانسه را به وجود آورند. در سالهای 1967- 1958 کارگردانانی سربرآوردند که همگی تقریبا جوان بودند. سینما تک فرانسه در پاریس، محل آشنایی جوانانی شد که قصد سردرآوردن از فیلمهای چهار گوشه عالم داشتند. "موج نو" موجی بود که زود سکان هدایت کشور را در دست گرفتند.موج نو حاضر نبود تصويری متكی به نظم از جهان ارائه كند.[۱] در سال 1985 تعداد تماشاگران سینما در فرانسه رو به کاهش نهاد و فیلمهایی که با هزینهای زیاد تولید شده بودند شکست فاحشی خوردند. اما در ضمن این شکستها کمکهایی که دولت به تهیهکنندگان میکرد، امکان اقدام به خطر را افزایش میداد. مرکز ملی سینمای فرانسه در سال 1953 کمکهایی در رابطه با تهیه فیلمهای باکیفیت ارائه داد تا کارگردانهای مشتاق بتوانند فیلمهای کوتاه بسازند. در سال 1959 با تصویب قانونی به نام قانون "پیش پرداخت" به اولین فیلم کارگردانان بر اساس این که فیلمنامه را ارائه کند از نظر مالی تامین میشدند. در سالهای 1958 تا 1961 خیلی از کارگردانان با استفاده از این قانون نخستین فیلم بلند خود را ساختند. "موج نو" ییها در مرکز این تغییر و تحول قرار داشتند و در کنار آنها نسلی مسن که به گروه "ساحل چپ" معروف بودند اندک اندک رویی به ساخت فیلم بلند کرده بودند.
باید خاطر نشان کرد که سینمای فرانسه در دهه 1960 از دیگر سینماها برجستهتر و ستایشانگیز بودند. در سینمای فرانسه یک مدرنیسم با قدرت جای سینمای سنت کیفیت را گرفت. سانسور در موج نوی سینمای فرانسه باقی مانده بود و همین باعث شده بود که آن نگاه انتقادی، اجتماعی و سیاسی که دیگر سینماها داشتند، سینمای فرانسه از آن بیبهره بماند. در آن موقع حتی شهرداریها از پخش فیلمهای مسئلهساز ممانعت میکردند. فیلمهایی که به استعمار فرانسه و دیگر مسائل اجتماعی نگاهی تیزبینانه داشت از اکران منع شده بودند. مرکز ملی سینماتوگراف قانونی در سال 1961 گذراند مبنی بر این که فیلمنامهها ابتدا باید به تصویب مرکز ملی سینماتوگراف برسد و سپس فیلمبرداری شوند. و در نهایت که حق اکران فيلمها در آخرین مرحله منوط به نظر وزارت اطلاعات فرانسه است.
جنبش ماه مه 1968 فرهنگ سینمایی فرانسه را کاملا درگیر خود نمود.وقایع این ماه نه تنها روی ساختار تولید،بلکه بر محتوای فیلمها هم اثرگذار است.[۲] در ابتدای ماه فوریه دولت تلاش کرد که سرپرست سینماتک فرانسه "هانری لانگلوا"(Henri Langlois) را برکنار کند. تعدادی از فیلمسازان با مشارکت صدها تن از سینماگران تظاهراتی را بر علیه این اقدام دولت ترتیب دادند. تظاهرات پی در پی ، انتقاد موثر مطبوعات و حرکتهای مثمر ثمر شرکتهای فیلمسازی دولت را مجبور کرد که لانگلوا را در سمت خود ابقا کند. در تظاهرات ماه مه گدار با گروهی تظاهر کننده ، سینماها را اشغال و تلاش کردند تا جشنواره سینمایی کن برگزار نشود. تعدادی از دوستداران سینما شروع به انتقاد از سینمایی کردند که در زیر سلطه سرمایهداری باشد. آنها با همکاری کادرهای فنی سینما خواستار برچیده شدن نظامی در سینما شدند که به سینما به عنوان کالا نگاه میکرد. حادثههای پی در پی ماه مه به گونهای بود که اکثریت فکر میکردند که دولت "دوگل" در انتخابات ماه ژوئن برنده نخواهند شد. اما بر خلاف این فکر او با رای اکثریت دوباره انتخاب شد. در آن موقع فیلمسازان در سیاسی پنداشتن امور فرهنگی در سه بخش: سینمای متعهد، مدرنیسم سیاسی و فرهنگ سیاسی دخالت ویژهای داشتند.
با وجود فراز و فرودهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دهه 1970 صنعت سینما در همه اروپا سخت و دشوار راه میپیمود. سالنهای سینما یکی بعد از دیگری بسته میشدند و این خبر از کاهش روزافزون تماشاچی داشت. بالاخره فیلمسازان فرانسوی برای رهایی از چالش سینمایی به وجود آمده، بر کمکهای دولتی و تولیدات مشترک تکیه کردند و این که فیلم و فیلمسازی از دید فرانسویها به سینما به عنوان ابزاری فرهنگی نگاه میکردند. وزیر فرهنگ دولت میتران در یک سخنرانی اعلام کرد که مایل است بار دیگر سینمای فرانسه اعتبار خود را بازستاند. او به شرکتهای خصوصی در این ارتباط کمک کرد. "انجمنهای تامین مالی سینما و فرآوردههای دیداری – شنیداری" امکانات خاصی را در جهت اعتلای سینمای فرانسه در اختیار فعالان سینما قرار داد. این انجمنها سرمایهگذاریهایی مربوط به فیلم و فیلمسازی را، از مالیات معاف کرد و همچنین در اوائل دهه 1990 ،حدود 25 درصد تولیدات فیلم در فرانسه از طریق همین انجمنها تامین میشد. در فرانسه در سال 1983 یک سوم تولید فیلمهای داخلی را تلویزیون تامین میکرد. یکی از کانالهای فرانسه پلوس(+Plus) بود که بزرگترین تلویزیون در ارتباط با تولید فیلم به حساب میآمد. این کانال در سال 1987 منبع اصلی تولید فیلم در فرانسه بود. در دهه 1990 با همکاری و مساعدت دولتهای ملی ، شرکتهای تلویزیونی ، منابع سرمایهگذاری و ارگانهای جامعه اروپا به تدریج چیزی شبيه بازار فیلم اروپا قوام گرفت. آکادمی فیلم نیز در همین دهه 1990 صورت واقعی به خود گرفت. فرانسه با سرعت قابل فهمی در حال تولید فیلمهای همه فهم است و با حمایت کامل دولت و ملت خود در جهان کنونی، نشانی سرافراز در عرصه سينما دارد.
سینمای فرانسه در 2011
با توجه به اینکه فرانسه دارای دومین صنعت سینما در جهان میباشد، توجه مردم این کشور به سینما امری طبیعی است. در سرتاسر فرانسه در سال 2011 تعداد 2030 سینما با 5464 سالن وجود داشته است. بزرگترین سالن سینمای پاریس گراند رکس(Le Grand Rex) نام داشته که ۲۸۰۰ نفر ظرفیت دارد. امروزه مجموعههای عظیمی با تعداد زیادی سالن نمایش (در حدود ۱۰ تا ۲۰ سالن) در پاریس ساخته شده است. میانگین بهای بلیط سینما 6,33 یورو و در روزهای دوشنبه هر هفته به صورت نیمبها به فروش میرسد. بر اساس گزارش مرکز ملی سینمای فرانسه در سال 2011 تعداد 272 فیلم تولید شده که نسبت به سال 2010 یازده فیلم بیشتر بوده است. از این رقم ، تعداد 152 فیلم 100٪ فرانسوی بودهاند. سرمایهگذاری برای فیلمهای فرانسوی 1 میلیارد و 128 میلیون یورو و برای فیلمهای خارجی 260 میلیون یورو گزارش شده است. بیش از 216 میلیون بلیت در سال 2011 فروخته شد که این رقم نسبت به تعداد جمعیت فرانسه نشان از اشتیاق فوق العاده فرانسویها به حضور در سینما دارد. از این رقم بیش از 88 میلیون نفر به تماشای فیلمهای فرانسوی نشستهاند و سهم فیلمهای فرانسه 39,8 درصد بوده است. با وجود تسلط فیلمهای هالیوودی بر بازار جهان، فرانسه جزو معدود کشورهای پیشرفته صنعتی (و شاید تنها کشور دنیا) است که محصولاتش رقابتی تنگاتنگ با فیلمهای هالیوودی دارند. فیلمهای پرسروصدای آمریکایی برای کسب مقام اول در جدول گیشه نمایش هفتگی سینماهای فرانسه، باید تلاش زیادی کنند و خیلی وقتها، این رقابت را به طرف فرانسوی میبازند. با وجود وفور و تنوع فیلمهای فرانسوی ، میتوان دو مشخصه ویژه را تشخیص داد كه در سینمای دیگر كشورهای اروپائی كمتر دیده میشود. مشخصه اول، استقلال سینمای فرانسه از دیگر كشورها ـ مخصوصاً آمریكا ـ و نگاه فرانسویان به فیلم بهعنوان اثری هنری و نه صرفاً تجاری؛ و دوم، جایگاه ویژه نویسندگان و كارگردانان در فرانسه است. علیرغم پدیده فراگیر آمریكائی شدن صنعت فیلمسازی، میتوان گفت كه فیلم در فرانسه، رسوم و گرایشهایی را دنبال میكند كه در هیچ جای دیگر یافت نمیشوند. به عبارت دیگر، سینما در فرانسه، مستقل از موجهای نو یا قدیمی عمل میكند. تصور و برداشت خاصی كه فرانسویان از سینما دارند، این است: «سینما، هنر است» و اعتقاد دارند كه سینمای هر كشور، شاخص ارزشهای فرهنگی و اعتقادی آن كشور است. فیلمهای فرانسوی با فروش بالای خود، هر سال بخش مهمی از جدول سالانه گیشه نمایش سینماهای کشور را اشغال میکنند. استقبال تماشاگران فرانسوی- که جزو تحصیلکردهترین و روشنفکرترین تماشاگران سینما در سطح بینالمللی هستند- از محصولات سینمایی داخلی، تنها به فیلمهای مردمپسند و سرگرمکننده خلاصه نمیشود. آنها مشابه این استقبال را از فیلمهای هنری و غیرمتعارف نیز میکنند. به این ترتیب، در نوع استقبال تماشاگران از فیلمهای غیرمتعارف و عامهپسند تفاوت خیلی زیادی وجود ندارد. یکی از دلایل اصلی این امر را باید در نزدیکی فیلمسازان غیرمتعارف به زندگی مردم جامعه و همچنین تلاش فیلمسازان مردمپسند برای افزودن بار روشنفکرانه به فیلمهایشان دانست. نتیجه امر این میشود که فیلمهای غیرمتعارف، حالوهوایی مردمپسند و عامه فهم و فیلمهای مردمپسند بار روشنفکرانه و غیرمتعارف پیدا میکنند.[۳]
پاریس، شهر سینما
شهر پاریس علاوه بر دیگر ویژگیهای فرهنگیاش، شهر سینماست. نه تنها شهری است كه سینما در آن متولد شده، بلكه نشانههای سینمایی و تصاویری از تاریخ سینما از ابتدای پیدایش آن تاكنون در هر عمارتی، در هر كافهای و در هر معبری كه تصور كنید به چشمتان میخورد. از فروشگاههای بزرگ خیابان شانزهلیزه كه ویترینشان را با تصاویر بزرگ بازیگران قدیمی سینمای فرانسه شكل دادهاند، تا دستفروشهای كنار رود سن كه مجلههای قدیمی سینمایی یا پوسترهای خاطرهانگیز فیلمها و بازیگران سینمای كلاسیک را كنار هم چیدهاند تا بتوانید همه را یک دل سیر تماشا كنید و بعد بر سر قیمتشان چانه بزنید. اما نكته اساسی این است كه حضور سینما در شهر محدود به برانگیختن این نوع حسهای نوستالژیک نیست؛ فرهنگ فیلمدیدن جمعی هنوز زنده است و تماشای فیلم به همراه مردم جداً لذتبخش است. وقتی در یک روز وسط هفته برای تماشای فیلم جدید به سینما میروید، در كمال تعجب میبینید تمام صندلیهای سالن بزرگ نمایش پر شده است. تماشاگران ردیف به ردیف مینشینند، با فیلم همراهی میكنند، واكنشهای به موقع نشان میدهند و بسیاری از آنها تا تمامشدن تیتراژ پایانی سالن را ترک نمیكنند و موقع خروج درباره شخصیتها و پایانبندی فیلم با هم بحث میكنند.
در فروشگاههای عرضه دی وی دی و بلوـ ری(Blu-ray Disc (BD)) هركسی با هر سر و شكلی در حال خرید فیلم است و صف صندوق آنقدر شلوغ میشود كه باید چند دقیقه توی صف ایستاد. برای علاقمندان به فیلمهای كلاسیک سینمای فرانسه یا فیلمهایی كه به هر دلیل در پاریس فیلمبرداری شده، یكی از سرگرمیهای بسیار لذتبخش، پیداكردن لوكیشنهای این فیلمهای خاطرهانگیز است. نشانههایی از این لوكیشنها در نقاط مختلف شهر دیده میشود، از خیابانهای مشهور و محلههای شناختهشدهای كه در فیلمهای كلاسیک به محل زندگی شخصیتها تبدیل شده تا كافهای معمولی در محله مونمارتر كه وقتی توسط ژان پی یر ژونه در فیلم املی (Amélie- Jean-Pierre Jeunet)مورد استفاده قرار گرفت، به لوكیشن محبوبی برای مردم تبدیل شد و حالا عكسهای "اودری توتو"(Audrey Tautou) و مجسمه بابانوئل فیلم را هم در همان كافه قرار دادهاند تا رضایت خاطر كسانی را كه برای دیدار از لوكیشن فیلم محبوبشان به این كافه میآیند به طور كامل جلب كنند. كمی دورتر از این كافه، در قبرستان مونمارتر، لابهلای قبرهای بههمچسبیده اموات شناختهشده یا گمنام، دو فیلمساز مشهور سینمای فرانسه يعني فرانسوا تروفو(François Truffaut) و هانری ژرژ كلوزو (Henry George Clouzot) از دو نسل آرمیدهاند.
در منطقه دو پاریس، كنار بولوار پواسونیه(boulevard Poissonnière)، یكی از قدیمیترین سالنهای سینمای شهر قرار گرفته كه سابقه و تاریخچهای پرماجرا دارد؛ سالن سینما ركس با 2700 نفر ظرفیت، بزرگترین سالن سینمای اروپاست. این سالن عظیم، پردهای بسیار بزرگ و سقفی پرستاره به ارتفاع 30 متر دارد. این سالن را "ژاک هائیک"(Jacques Haïk)، یكی از تهیهكنندههای متمول سینما در سال 1932 ساخته است.
سینماتک جدید در خیابان برسی(rue de Bercy)، هم ساختمانی پست مدرن و متفاوت دارد و هم در محلهای دور از مكانهای آشنا و سمبلهای مشهور شهر پاریس واقع شده است، اما در عوض همه آنچه برای استفاده درست از قابلیتهای یک سینماتک فعال لازم است در آن تعبیه شده است: دو سالن نمایش به نام «سالن ژرژ فرانژو»(George Brancheau) و «سالن ژان اپستاین»(Jean Epstein) در طبقه همكف قرار دارد، موزه و كتابفروشی در طبقات دوم و سوم واقع شدهاند، سالن بزرگی به اسم «سالن هانری لانگلوا» و آرشیو فیلم و كتاب هم در طبقههای چهارم و پنجم گنجانده شدهاند. هر سال 2000 نوبت نمایش فیلم در سه سالن این مجتمع برگزار میشود. بر خلاف تصور اولیه كه انتظار میرود، فقط تعداد اندكی از فرهیختگان و مخاطبان خاص سینما حضور داشته باشند، صف درازی برای تهیه بلیت تشكیل میشود. و عجیبتر آنكه داخل موزه گروههایی از كودكان در سنین مختلف مشاهده میشوند كه در غرفههای مختلف موزه، دور مربیشان حلقه زده یا روی زمین نشسته و با علاقه به توضیحات او درباره ارتباط شعبدهبازی با جلوههای ویژه (در توضیح فعالیتهای ژرژ ملییس) یا نحوه كار دستگاههای اولیه پخش فیلم متحرک گوش میدهند! بهتدریج متوجه میشوید سینماتک پاریس هنوز زنده است و مخاطبانی علاقهمند در گروههای سنی متفاوت دارد.[۴]
سیاست نمایش فیلم های خارجی در سینمای فرانسه
در فرانسه بیش از 50 سال است كه به لحاظ تعداد نمایش فیلمهای خارجی، سهمیه و سقفی وجود ندارد. ولی در مقابل نظامی را برای كمک به سینمای ملی در نظر گرفتهاند كه منابع مالی آن از در آمد سالنهای سینما در سرتاسر فرانسه تامین میشود. در فرانسه همه گونه فیلم از كشورهای متعدد نمایش داده میشود و در این میان سینمای آمریكا سهم بزرگی دارد. هر بار كه یک تماشاگر فرانسوی بلیط سینما میخرد و وارد سینما میشود تا فیلمی را ببیند، چه این فیلم آمریكایی باشد یا فرانسوی یا ايرانی بخشی از پول بلیط به صندوق ملی حمایت از سینما واریز میشود و حسن این روش آن است كه همه حتی فیلمسازان و تهیهكنندگان آمریكا نیز به حمایت از سینمای فرانسه، بدین ترتیب كمک میكنند و وجوهی كه از این طریق به دست میآید بسیار زیاد است. حال سوال این است كه با این پول چه میكنند ؟ دردرجه اول، به كمک صاحبان سالنهای سینما میروند. به این منظور كه سالنهای خود را تجهیز كنند و شرایطی را فراهم آورند كه تماشاگر آسایش و رفاه بیشتر و بهتری داشته باشد. چون اعتقاد بر این است كه سالن سینما باید به شكلی باشد كه تماشاگر را از خانه بیرون بكشد و به سینما بیاورد. بخش دوم كمکها، به تهیهكنندگان فیلم فرانسوی است یعنی تهیهكنندگان و تولیدكنندگانی كه پروژههایی با كیفیت عالی دارند بدین معنا كه سناریو، فیلمنامه و طرح خود را ارائه میدهند و آنها توسط كمیسیونهای تخصصی بررسی میشوند و اگر تشخیص داده شود كه كیفیتهای این فیلم خوب و عالی خواهد بود، به فیلم كمک خواهد شد. بدیهی است كه بسیاری از فیلمهای فرانسوی با كیفیت بسیارخوب اگر بهرهمند از این كمک نبودند، ساخته نمیشدند و این سیاست به رشد سینمای ملی كمک میكند. دردرجه سوم از وجوه این صندوق به سینمای كشورهای دیگر (مثلا فیلمهای كشورهای آسیای میانه، آفریقایی و حتی فیلم ایرانی) كه در آنها كارگردانان صاحب سبک پیدا میشوند ، كمک میشود. در واقع تامین تولید مشترک فرانسه از این صندوق است . فرانسه یک سیاست جهانی برای معرفی و اشاعه سینمای خود دارد و یكی از این سیاستها برنامههای نمایش فیلم است. چیزی حدود 100 موسسه فرهنگی فرانسوی در جهان وجود دارد. استقبال تهیهکنندگان و فیلمسازان بینالمللی از لوکیشنهای متنوع کشور فرانسه، باعث افزایش تولید محصولات خارجی در این کشور اروپایی شده است. نه تنها فیلمسازان آمریکایی و انگلیسی، بلکه هنرمندان دیگر کشورهای اروپایی و آسیایی هم مهمان لوکیشنهای شهرهای بزرگ فرانسه بودهاند. مسئولان رسمی فرانسوی میگویند در کنار لوکیشنهای جذاب شهر پاریس، معافیتهای مالیاتی هم عامل مهمی در جذب تولیدات خارجی بوده است. استفاده از معافیتهای مالیاتی که در فرانسه اعمال میشود، یکی از راههای کاهش هزینههای بالای تولید به شمار میرود.
نظام مدیریت سینمای فرانسه
دولت فرانسه برای داشتن سینمای ملی ساختار حمایتی بدون تبعیضی را برای تولید و نمایش فیلم فرانسوی بدون نیاز به بودجه ملی بنیاد نهاد و اکنون حاصل آن را بر پرده سینماها و شبکههای تلویزیونی میتوان شاهد بود. سینمای فرانسه با دو نهاد سازمانی يونيفرانس و مركز ملی سينمای فرانسه به سیاستگذاری وحمایت از برنامههای سینماییاش میپردازد. در فرانسه وزارت فرهنگ و ارتباطات با تاسیس مرکز ملی سینمای فرانسه با هدف تنظیم مقررات سینمایی، حمایت از صنایع فیلم، رسانه،ویدئو و مالتی مدیا، ترویج و معرفی آثار سینمایی برای توزیع در میان مخاطبان،محافظت و ارتقای میراث سینمایی فرآیند مدیریت سینمای فرانسه را بدون نیاز به بودجه ملی دنبال میکند. مرکز ملی سینمای فرانسه با تایید سرمایهگذاران برای تولید، اعطای مجوز عملیات سینمایی، صدور کارت حرفهای سینمایی، مشارکت در تهیه گزارشهای سینمایی و درجهبندی نمایش فیلمها و نیز تنظیم مناسبات سینما و تلویزیون و از جمله با در اختیار گذاردن کپی رایگان برای نمایش در شهرستانهای دور، برگزاری آیینهای گشایش در شهرستانها، چاپ بروشور و کاتالوگ آثار سینمایی و به هنگام سازی مقررات و نظارت بر کاربرد آنها توسط عوامل تولید میکوشد به ماموریت پیش گفته فایق آید. بودجه این مرکز از دو ناحیه تامین میشود. نخست اینکه هر فیلمی که در فرانسه اکران میشود مکلف است 10% از میزان فروشش را به حساب این مرکز واریز کند. دوم اینکه تمامی شبکههای تلویزیونی فرانسه مکلفاند به میزان 3 تا 5 درصد از میزان قیمت خرید فیلمهای غیرفرانسوی را به حساب این مرکز واریز کنند و در تولید آثار سینمایی فرانسوی هم مشارکت داشته باشند. شایان ذکر است بیش از 35% از این بودجه صرف ساخت و بهسازی سالنهای سینما میشود. مرکز ملی سینمای فرانسه دارای چندین کمیسیون تخصصی با حضور نمایندگان اصناف سینمایی(تهیهکنندگان، کارگردانان، بازیگران، توزیعکنندگان و...) است که مسئولیت تصمیمگیری درباره وضع مقررات ، میزان و نوع حمایتها را در تولید و توزیع و نمایش آثار سینمایی با اعلان شاخصهای لازم برای قبول پروندهها و میزان حمایت برعهده دارد. مرکز ملی سینمای فرانسه دارای700کارمند (با احتساب کارکنان موسسه یونیفرانس و موزه سینما در ترمیم و مرمت و حفظ میراث سینمایی) است و رئیس آن توسط رئیس جمهور بدون محدودیت زمانی انتخاب میشود.[۵]
اما در عرضه و معرفی سینمای فرانسه در جهان موسسه "یونیفرانس" زیر مجموعه مرکز ملی سینمای فرانسه با سی نفر کارمند(با احتساب کارکنان دفاتر دائمی در پکن،نیویورک و توکیو)، عهدهدار معرفی و تبلیغ سینمای فرانسه است. خدمات تجزیه و تحلیل و نظارت بر بازار سینمای جهان از جمله اهداف و وظایف این سازمان است. یونیفرانس با شرکت در 12 جشنواره و بازار بینالمللی هم چون:کن،برلین ، ونیز،سن سباستین، لوکارنو،پوسان،آمریکا،رم و...میکوشد به معرفی سینمای فرانسه کمک کند. تنظیم و برگزاری جشنواره فیلمهای فرانسوی در جهان مانند:یوکوهاما،نیویورک،سیبری،شانگهای، پراگ،اتن و... با هدف سه گانه تعامل با خریداران، اصحاب رسانهها و امکان دیده شدن آثار فرانسوی توسط مردم، رویکرد این فعالیت است.80% از از بودجه یونیفرانس را مرکز ملی سینمای فرانسه تامین میکند و بقیه توسط حامیان مالی از جمله وزارت امورخارجه فرانسه تامین میشود. این نهاد امکان حضور سینماگران فرانسوی(کارگردان و بازیگر) و منتقدان و روزنامهنگاران سینمایی را در بازارها و فستیوالهای خارجی و انجام رایگان زیرنویس تمامی فیلمهای فرانسوی را به عهده دارد. هم چنین با پرداخت نیمی از اجاره بهای غرفههای توزیعکنندگان فیلمهای فرانسوی در بازارهای جهانی از دیگر اقدامات یونیفرانس به شمار میرود. تولید و نشر کاتالوگ سینمای فرانسه بدون هیچ تبعیض و گزینشی از آثار سینمایی جزو دیگر فعالیتهای این موسسه است.[۶]
محصولات مشترک سینمایی در فرانسه
کشور فرانسه تولید محصولات مشترک سینمایی را جدی گرفته و برای تولید محصولات مشترک حساب ویژهای بازکرده است. در حال حاضر کشور فرانسه تولید حدود 50 محصول مشترک سینمایی را در دست دارد. سیستم سرمایهگذاری عمومی، دیدگاه خوبی نسبت به تولید اینگونه محصولات دارد و از ساخت آنها حمایت میکند. از طرف دیگر، یک سری معافیتهای مالی هم در این رابطه در نظر گرفته شده است. همه این مسائل حکایت از آن دارد که فرانسه نقش بسیار مهمی در صنعت سینمای بومی کشورهای دیگر ایفا کرده و به گسترش صنعت فیلمسازی در تمام جهان کمک بسیار زیادی میکند. طبق نوشته رسانههای گروهی، مرکز "فاندسودسینما"(Fond Sud Cinema) از تولید فیلمهای سینمایی در آسیا، آفریقا، جزایر کارائیب، آمریکایجنوبی، اروپایشرقی و خاورمیانه حمایت میکند و یارانههای لازم را در اختیار آنها میگذارد. در کنار آن، حمایتهای مرکز ملی سينمای فرانسه هم برای فیلمهای خارجی زبان وجود دارد. این مرکز، حامی تولید فیلمهایی است که توسط فیلمسازان سرشناس و صاحبنام خارجی ساخته میشود. به این ترتیب، واحد تولید محصولات مشترک بینالمللی سینمایی در فرانسه، با وجود بحران سخت بینالمللی اقتصادی ، همچنان فعال است و به کار خود ادامه میدهد. تحلیلگران اقتصادی سینما میگویند در این رابطه باید سپاسگزار سیستم سرمایهگذاری دولتی بود که همچنان به حمایت خود از تولید اینگونه محصولات ادامه میدهد.
صنعت سینمای فرانسه در سال 2009 تعداد 93 محصول مشترک تهیه و تولید کرد (این رقم در سال2008، تعداد 95 فیلم بود) که تغییر اندکی را به نمایش میگذارد. این محصولات مشترک با حدود 35 کشور جهان از قارههای مختلف تولید شد. در برخی از آنها، سرمایهگذاری طرف فرانسوی بیشتر و در برخی از آنها، این رقم کمتر از کشور طرف قرارداد بوده است. در شرایطی که صنعت سینمای فرانسه هنوز به صورت رسمی قرارداد همکاری در زمینه تولید محصولات مشترک سینمایی با کشور آمریکا را امضا نکرده، کشورهایی مثل رومانی، برزیل، آفریقایجنوبی و چین تازهترین کشورهایی هستند که این قرارداد مشترک همکاری سینمایی را با فرانسه امضا کردهاند. مرکز ملی سينمای فرانسه در عین حال در فکر تجدید قرارداد با کشورهای اروپایشرقی است و قصد دارد این قراردادها را به روز کند. قرارداد فوق در اوایل دهه70 میلادی بین طرفین امضا شد و سخنگوی آن، این نکته را توضیح میدهد که هدف اصلی این قرارداد این است که منافع مالی و معنوی تمام طرفین ماجرا را حفظ کند. منتقدان سینمایی عقیده دارند توانایی صنعت سینمای فرانسه و سرمایهگذاران آن در تولید محصولات مشترک سینمایی، فقط به میزان علاقه بالای آنان برای سرمایهگذاری روی چنین فیلمهایی مربوط نمیشود. مهمترین عامل در این رابطه، موفقیت فیلمهای فرانسه در جدول گیشه نمایش سینماهای کشور و علاقه تماشاگران برای دیدن آنهاست. به اعتقاد منتقدان سینمایی، استقبال بالای تماشاگران فرانسوی از محصولات داخلی و فروش خوب آنها، ضریب اطمینان تهیهکنندگان و سرمایهگذاران سینمایی را در این کشور اروپایی بالا برده است. آنها با تکیه بر فروش بالای محصولات خود در جدول گیشه نمایش سینماهای کشور، هم از نظر مالی و هم از نظر فکری (از بابت اطمینان خاطری که نسبت به کارها و فعالیتهای خود دارند) در شرایطی هستند که میتوانند با آرامش خاطر، جبهه تازهای را در برابر خود بگشایند و به سراغ تولید محصولات مشترک با کشورهای دیگر بروند.در عین حال، نکتهای که در این رابطه اهمیت زیادی دارد، این است که این محصولات مشترک معمولا فیلمهای گرانقیمتی نیستند و میتوان آنها را با هزینهای اندک یا معمولی تهیه کرد. ذکر این نکته هم ضروری به نظر میرسد که صنعت سینمای فرانسه با مشارکت در تولید این نوع محصولات، خود را به عنوان مدافع اصلی و اول محصولات غیرمتعارف کشورهای در حال رشد و نیمهپیشرفته معرفی میکند و با این کار وجهه بینالمللی خود را در بین روشنفکران و هنرمندان بالا میبرد. به گفته اهل فن و تحلیلگران، هزینهای هم که برای این کار پرداخت میشود خیلی زیاد نیست.[۷]
آموزش سینمایی
آموزش در عرصههای گوناگون هنری همواره یکی از نگرانیهای سیاستگذاران فرهنگی فرانسه را تشکیل میداد. آموزشهای سینمایی ریشه در گذشتهای نه چندان نزدیک دارد و همواره مورد توجه بوده است. از آغاز،آموزش در سینما رویکردی کارآگاهی و نه دانشگاهی و نظری بود. چرا که دستاندرکاران تولید فیلم از کارگردان گرفته تا فیلمبردار و صدابردار و دیگر عوامل تولید،بیش از هر چیز نیازمند تجربه عملی هستند. با چنین رویکردی است که شهرداری پاریس در سال 1926 مرکزی را برای آموزش سینما در خیابان ووژیرارد(Vaugirard) بنا نهاد. این مرکز به تدریج به نام همین طولانیترین خیابان پاریس، ووژیرارد شهرت یافت. مرکز آموزش ووژیرارد به تربیت عوامل فنی نور، صدا، تصویر و عکاسی میپرداخت و به دلیل موفقیتهایی که به دست آورد از وزارت آموزش ملی عنوان "مدرسه ملی لوئی لومیر"(Ecole nationale supérieure Louis-Lumière) را کسب کرد و به دلیل گسترش فعالیتهایش در سال 1989 به شهر "مارن لاواله"(Marne la Vallée) انتقال یافت.
مدرسه عالی لوئی لومیر از آغازین روزهای تاسیس، تربیت عوامل فنی سینما را هدف اصلیاش قرار داد و هیچگاه در اندیشه تربیت کارگردان و یا بازیگر نبود. به همین دلیل، همگام با گسترش سینمای فرانسه ضرورت وجود مرکزی برای آموزش در زمینههای یاد شده احساس میشد. با پایان جنگ دوم جهانی و آزادی فرانسه، مارسل هربیه، از سوی دولت ماموریت یافت مرکزی فراگیر برای آموزشهای سینمایی تاسیس کند. هربیه این مرکز را "انستیتوی مطالعات عالی سینما"(L'Institut des hautes études cinématographiques (IDHEC)) مشهور به ایدهک نامید. این موسسه با هدف تربیت کارگردان، بازیگر و دیگر عوامل فنی و هنری ساخت فیلم تشکیل شد. اساتید این مرکز را سینماگران حرفهای تشکیل میدادند و آموزشها به گونهای بود که دانشجویان عملا سینماگری را تجربه میکردند. این موسسه غیردولتی از حمایتهای مرکز امور سینمایی برخوردار شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت. تا سال 1985، بیش از 1400 دانشجوی فرانسوی و خارجی در این موسسه آموزش دیدند و به جمع سینماگران پیوستند. سینماگران سرشناس و بزرگ فرانسوی در این مدرسه به انتقال تجربیاتشان پرداختند و همین امر به شهرت جهانی این مرکز افزود.
این موسسه به رغم موفقیتهایش با مشکلات مالی فراوان مواجه شد و دوران افولش آغاز شد. هنگامی ژاک لانگ، وزیر فرهنگ وقت روی کار آمد که ایدهک دوران بحرانی را میگذراند. ژاک لانگ با دعوت از چهرههای سرشناس این عرصه، بازسازی مرکز آموزش سینمایی را در دستور کار خود قرار داد. گروهی از سینماگران برجسته ماموریت یافتند مرکز جدید آموزشی سینمایی را راهاندازی کنند. مرکز امور سینمایی ( س.ان.س) نیز مامور شد امکانات لازم را برای تاسیس این مرکز فراهم کند. این موسسه در آغاز "انستیتوی ملی تصویر و صدا"(École Nationale Supérieure des Métiers de l'Image et du Son) نام گرفت ولی بعد به "بنیاد اروپایی حرفههای تصویر و صدا" (Fondation Européenne pour les Métiers de l’Image et du Son FEMIS)تغییر نام داد که به اختصار "فمیس" نامیده میشود. اگر چه نام این مرکز تغییر مختصری کرد و به "مدرسه عالی ملی حرفههای تصویر و صدا" تبدیل شد، نام اختصاری فمیس همچنان بر روی این موسسه باقی ماند.
مدرسه عالی سینمایی فمیس با استقبال زیادی روبه رو شد و دانشجویان بسیاری در فرانسه و کشورهای دیگر خواستار تحصیل در این مدرسه سینمایی شدند. از ویژگیهای این مدرسه عالی، کارگاهی بودن دورههای آموزشی است. در این مدرسه رشتههای گوناگون سینمایی از کارگردانی گرفته تا امور فنی و بازیگری آموزش داده میشود. آموزشگران هم از سینماگران حرفهای در رشتههای مختلف سینمایی هستند و فارغالتحصیلان آن به جمع اهالی سینما میپیوندند.
در کنار مراکز حرفهای آموزش، چندی است که آموزش سینما مفهومی تازهتر یافته است. دستاندرکاران امور سینمایی به درستی دریافتند که راه گسترش سینما فقط تربیت بازیگر و عوامل تولید نیست و همدوش با این مهم مردم نیز سینما رفتن و فیلم دیدن را بیاموزند. به همین دلیل، مرکز امور سینمایی آموزش فیلم دیدن و رفتن به سینما را نیز در دستور کار خود قرار داده است. بدین ترتیب، هر سال برنامههای آموزشی ویژهای برای دانش آموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی پیشبینی میشود و هزاران نفر از کودکان و نوجوانان چگونه فیلم دیدن را میآموزند. این برنامه در سطوح مدارس ابتدایی 87 دپارتمان و 365 هزار دانش آموز را با عنوان "مدرسه و سینما" و 88 دپارتمان و 450 هزار دانش آموز را با عنوان "مدرسه راهنمایی و سینمایی" تحت پوشش قرار داده و 35/1 ورودی به سینما را ثبت کرده است. برنامه "دبیرستان و سینما" 200 هزار دبیرستان و 400 هزار دبیرستانی را با سینمای هنری آشنا کرده است. مرکز امور سینمایی یازده قطب آموزشی را در مناطق مختلف ایجاد کرد. این قطبها برنامهریزی و اجرای آموزشها را عهده دارند. امروز سینمای فرانسه مرهون این ابتکار است و سالنهای سینما میوهچین این دورههای تازه آموزشی در مدارس هستند. کارگروه ویژهای هر سال تعدادی از فیلمهای برجسته و قوی را برای آموزش در دورههای مختلف آموزشی برمیگزیند و در مناطق مختلف، معلمانی برای همراهی دانش آموزان به سینما و سپس برگزاری کارگاههای لازم برای تحلیل آنها آموزش میبینند. هر سال دانش آموزان فرانسوی در کنار دروس دیگر، سینما رفتن، فیلم دیدن و نقد و بررسی فیلم را میآموزند. بیتردید این اقدام تاثیر شگرفی در افزایش تعداد سینما دوستان داشته و عملا موفقیت خود را نشان داده است.[۸]
جشنوارههای بینالمللی سینما در فرانسه
هر هفته یک جشنواره فیلم در مكانی در فرانسه برگزار میشود. این کشورش ضلعی میتواند به سازماندهی بیش از 160 جشنواره در هر سال افتخار کند. برخی ازجشنوارهها مانند جشنواره کن یا جشنواره کلرمون فران دارای اعتبار جهانی هستند. برخی از جشنوارههای بینالمللی نیز مانند جشنواره سینمای آمریکا در دوویل، سینمای ایتالیا در انسی، سینمای بریتانیا در دینارد و یا سینمای آسیا در وسول احترام برانگیز هستند. نقش جشنوارهها دو برابر است. آنها میتوانند همزمان با کشف استعدادها، فیلمهای برنده را نیز معرفی کنند. پویایی بخش جشنوارهای فرانسه نشان میدهد که سنت سینما دوستی در این کشور از سابقهای دیرینه برخوردار است و سیاستهای فرهنگی حمایت از تصویر همچون ایجاد کلوپهای سینمایی توسط آندره مالرو، نخستین وزیر فرهنگ در سال 1959 نیز در این پویایی دخیل بوده است. جشنوارهای که بیشترین اعتبار در جهان را دارد، برخورد هزاران فلش درخشنده، فرش قرمز معروف با 24 پله ورود به جشنواره به یقین جشنواره کن در کوت دازور(Le festival de Cannes - Côte d'Azur) است. جشنواره کن با توجه به تخصصی بودنش در حوزه سینما به فیلمهای فرهنگی جایزه میدهد. جشنواره سینمای آمریکا هر سال در مرکز بینالمللی دوویل(Festival du cinéma américain de Deauville)، در منطقه نورماندی، نخستین جمعه ماه سپتامبر تا یکشنبه هفته بعد برگزار میشود. از زمان شروع به کار این جشنواره تا کنون، کشف استعدادهای جدید، همواره با همان موفقیت، انگیزه، شور و هیجان اولیه ادامه دارد. ستارگان معروف سینمای آمریکا مانند رابرت دنیرو، جرج کلونی، کلینت ایستوود، شارون استون، هریسون فورد میهمان این جشنواره بودهاند. به مناسبت 37 دوره برگزاری این جشنواره بیش از 100 فیلم به مردم نشان داده شده است. جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه "کلرمون فران"(Festival international du court-métrage de Clermont-Ferrand)در مرکز فرانسه، به سهم خود و بدون شک بزرگترین رویداد مختص فیلمهای کوتاه در جهان است. در برنامه اين جشنواره بیش از 400 فیلم کوتاه از قارههای مختلف به رقابت میپردازند. اعلام اسامی برندگان فیلم، به شدت در سرنوشت فیلمها تاثیرگذار است. جشنواره کلرمون فران در سال 1982 تاسیس شد و توانست کارگردانان صاحب نامی مثل سدریک کلاپیش، برونو پودالیدس و ژان پیر ژونه را کشف و معرفی کند که این افراد بعدها کارگردانان موفق فیلمهای بلند شدند. محل نشست همه دوستداران انیمیشن، جشنواره بینالمللی فیلم انیمیشن انسی در منطقه رون - آلپ است. سینمای آسیا در یک دوره رشد سریعی داشته و جوایز متعدد سبب شد تا از بازیگران ، کارگردانان و فیلمها تجلیل شود. جشنواره بینالمللی سینمای آسیا در وسول(Vesoul: Festival international des cinémas d'Asie)، در شرق فرانسه، تلاقی بین تصاویر، زبانها و فرهنگها را برجسته کرد. فلسفه این رویداد سینمایی از زمان آغاز به کارش در سال 1995 را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد: آسیا را به صورت گسترده ، از شرق نزدیک تا شرق دور، مورد تامل قرار دهید و سعی کنید بدون پیشین ذهنیت داشتن، تمام ابعاد آن را نشان دهید. جشنواره بینالمللی فیلم لاروشل(Festival international du film de La Rochelle)در منطقه پوآتو - شارانت، فیلمهای مربوط به پنج قاره را به مخاطب مشتاق در اوایل تابستان عرضه میکند. این جشنواره در سال 1973 تاسیس شده است و هر سال توسط یک شب زندهداری نمادین از پنج فیلم به نشانه پنج قاره، پس از صرف صبحانه در بندر قدیمی، در سپیده دم به پایان میرسد. در ماه نوامبر، شهر نانت شاهد یکی از معتبرترین جشنوارههای سینما در جهان به نام «جشنواره سه قاره»(Festival des trois continents) است. وجه تسمیه نام این جشنواره این است که به معرفی آثار سینمای سه قارهی آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی میپردازد. با توجه به اهميت جشنواره كن و سزار ، در زير اين دو جشنواره به طور مستقل تشريح میشوند:
جشنواره بينالمللی كن
شهر کن
در منطقهای موسوم به «كوت دازور» (ساحل لاجوردی) درجنوب فرانسه و ساحل دریایی مدیترانه قرار گرفته است. كن در قرون وسطی وابسته به خاندان سلطنتی لرن بود و تا ابتدای قرن نوزدهم به شكل یك دهكده كوچک كشاورزی و ماهیگیری باقی ماند. در سال 1834 لرد هنری پیتر بروهام انگلیسی در طی یک دیدار از این دهكده مجذوب زیباییها و طبیعت منطقه و موجب سفر خانوادههای متمول انگلیسی و فرانسوی برای گذراندن تعطیلات شد. با سرازیر شدن توریستها به كن، این شهر بهسرعت رشد كرد و درچند دهه اخیر برگزاری جشنواره فیلم كن( Festival international de Cannes)شهرتی جهانی برای این شهر به همراه آورده است. جدا ازجشنواره كن، رویدادهای مختلفی مانند میدم (بازار بينالمللی برای اقتصاد موسیقی)Le MIDEM pour Marché international du disque et de( l'édition musicale)، میپیم (بازار بینالمللی معاملات مستقلات و مسكن)(Le MIPIM (Marché international des professionnels de l’immobilier)) و نمایشگاه جهانی كالاهای بدون مالیات در طول سال اهمیتی دوچندان به كن داده است.
تاریخچه جشنواره كن
جشنواره بینالمللی فیلم كن اكنون بهعنوان مهمترین رویداد سینمایی و حتی هنری جهان در شهری كوچک درجنوب فرانسه برگزار میشود و پیدایش این جشنواره خود داستانی جذاب است. جشنواره «ونیز» از سال 1932 آغاز و مركز توجه سینماگران و سینمادوستان شد، اما زمانه، دوران استیلای فاشیسم در ایتالیا بود. در سال 1938 و در اوج فاشیسم موسولینی، مسئولان جشنواره ونیز برخلاف نظر تماشاگران و حتی هیات داوری، فیلم ضدجنگ «توهم بزرگ» ساخته ژانرنوآر را نادیده گرفته و جایزه بزرگ جشنواره را بهطور مشترک به دو فیلم از آلمان و ایتالیا اعطا كردند. این اتفاق حتی منجر به استعفای اعضای انگلیسی و آمریكایی هیات داوران شد، اما مسئولین فرهنگی دولت «موسولینی» تاب اعطای جایزه به توهم بزرگ را كه بنا بهگفته گوبلز، «دشمن سینمایی درجه یک» لقب گرفته بود را نداشتند. این حركت ونیز موجب تولد جشنواره كن شد و گروهی از سینماگران و منتقدین فرانسوی، دولت آن كشور را تحت فشار برپایی یک جشنواره فیلم قرار دادند كه در راس آنان فیلیپ ارلانژه(Philippe Erlanger) ، روبر فاورله بره(Robert Favre Le Bret) (كه تا سالها مدیریت جشنواره كن را برعهده داشت) و لویی لومیر این حركت را راهبری میكردند. سرانجام دولت فرانسه به برپایی جشنواره رای موافق داد و بر سر مكان برگزاری بحثهای مختلفی درگرفت كه نهایتا بین دوشهر بیاریتز در ساحل اقیانوس اطلس و كن در دریای مدیترانه، شهر كن انتخاب شد و دلیل ناگفته این انتخاب نه به آبوهوا و طبیعت منطقه كه موافقت مقامات شهرداری كن برای ساخت محلی خاص جشنواره بود.
اولین دوره «جشنواره بینالمللی فیلم» در روز اول سپتامبر 1939 آغاز شد و دلیل انتخاب این زمان، استدلال مسئولین شهر برای طولانیتر كردن فصل توریستی برای دو هفته بیشتر در ابتدای پاییز بود. اما جشنواره كن تنها روز افتتاحیه خود را دید چرا كه در روز دوم سپتامبر و آغاز جنگ جهانیدوم، جشنواره بهمدت هفت سال تعطیل شد. در روز 20سپتامبر 1946، اولین دوره واقعی جشنواره كن بار دیگر در همان شهر و بنا بر قول همچنان باقیمانده مقامات شهر برای ساخت كاخ جشنواره و باحمایت دو وزارت امورخارجه و آموزشوپرورش فرانسه برگزار شد.
لویی لومیر 82ساله ریاست هیات داوران را بهعهده گرفت و جشنواره، 11 فیلم را شایسته دریافت جایزه بزرگ جشنواره دانست. از سال بعد مركز ملی سینمای فرانسه عهدهدار هماهنگی انتخاب فیلم شد و در آن دوران فیلمهای ارائه شده از كشورهای صاحب سینما، بدون انتخاب از طرف مقامات جشنواره در این رویداد به نمایش گذاشته میشد. علیرغم مشكلات مالی كه حتی مانع برگزاری جشنواره درسال 1950 شد، مقامات كن به قول خود عمل كرده و كاخ كروازت از سال 1952 محل برگزاری جشنواره شد و این مكان هم اكنون محل هتل نوگاهیلتون(Noga Hilton) كن است كه بخش پانزده روز كارگردانان در آن برگزار میشود. زمان جشنواره كن در دهه پنجاه به فصل بهار تغییر پیدا كرد كه دلیل آن در رقابت با جشنوارههای برلین و ونیز و دریافت فیلمهای مطرح سینمایی جهان و نیز بهدلیل فصل توریستی ارزیابی شد. در سال 1954، سوزان لازون جواهرساز پاریسی پیشنهاد استفاده از برگ نخل را كه دیگر سمبل شهر و جشنواره شده بود را بهعنوان جایزه داد كه با طرحی از ژانكوكتو، جایزه نخل طلا جایگزین جایزه بزرگ جشنواره از سال 1955 شد و البته جایزه نخلطلای فعلی كن با طرحی از كارولین شوفل _ گروزی مدیر شوپارد(Caroline Gruosi-Scheufele, présidente de la joaillerie suisse Chopard) از سال 1997 به برندگان اول جشنواره اعطا میشود.
جشنواره كن از ابتدا محل جولان ستارهها و نامهای بزرگ هنر سینما بود و حتی تماشاگران جشنواره نیز عمدتا جهت دیدار این ستارگان و حضور در میهمانیهای پر زرق و برق جشنواره در هتلها و ویلاها به كن سفر میكردند، اما بهتدریج صنعت سینما، وجه اقتصادی خود را نیز بر جشنواره تحمیل كرد و درسال 1959، باحضور ده شركتكننده و برپایی یک پرده كن بر پشت بام كاخ جشنواره، اولین بازار فیلم كن نیز شكل گرفت و از سال 1961 این بازار بخش رسمی از جشنواره بینالمللی فیلم كن شد.
حضور چند باره نامهای آشنا و كارگردانهای صاحب نام در كن انتقاداتی را موجب شد و ژرژ سادول(Georges Sadoul) منتقد و مورخ معروف فرانسوی، «بخش هفته بینالمللی منتقدین» را از سال 1962 جهت معرفی استعدادهای جدید و خاص فیلمهای اول و یا دوم یک كارگردان ایجاد كرد.
در سال 1968، آندره مالرو، وزیر فرهنگ وقت فرانسه اقدام بهاخراج هانری لانگلوا مدیر محبوب سینماتک فرانسه كرد و این عمل موجب واكنش جمعی از سینماگران فرانسوی درجشنواره همان سال شد. لوییمال و رومن پولانسكی بلافاصله از هیات داوری استعفا دادند و فرانسوآ تروفو و ژان لوک گدار رهبری گروهی دیگر از فیلمسازان موج نو فرانسه را دراعتراض به این اقدام داشتند. این گروه خود را از پرده سینمای جشنواره آویزان و موجب تعطیلی جشنواره درسال 1968 شدند! این حركات موجب عقبنشینی آندره مالرو و ابقای هانری لانگلوا شد، اما جشنواره كن دیگر به تعطیلی كشیده شده بود. گروه دیگر از فیلمسازان فرانسوی اعتقاد داشتند كه جشنواره كن بهعنوان یک محل برای مناقشات سیاسی از طرف تروفو و گدار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است و همراه با گروهی دیگر از فیلمسازان انجمن كارگردانهای فیلم را تشكیل و دومین بخش جنبی كن با عنوان «پانزده روز كارگردانها» یا «دوهفته كارگردانها» از سال 1969 شكل گرفت. جالب آنكه وجهتسمیه این بخش به پانزده روز برگزاری جشنواره برمیگشت كه بعدها 12روز كاهش پیدا كرد اما عنوان این بخش تغییری نكرد.
از سال 1972 مسئولین جشنواره تصمیم به تشكیل هیات انتخاب جهت گزینش نهایی فیلمها گرفتند و پیش از آن فیلمها توسط نمایندگان جشنواره در كشورهای مختلف انتخاب میشدند. موریس بسی(Maurice Bessy) درسال 1975 تصمیم به اضافهكردن سهبخش غیررقابتی به بخش مسابقه رسمی با عنوانهای «چشمان بارور»، «روح زمانه» و «گذشته كامل» گرفت كه با استقبال همگان روبهرو شد، اما این تعدد بخش قدری شرایط انتخاب و نمایش فیلمها را پیچیده كرده و ژیل ژاكوب(Gilles Jacob) دبیر كل جدید كن، هر سه بخش را به یک بخش یعنی نوعی نگاه تغییر داد كه تا امروز نیز پابرجا است.
از سال 1983 كاخ جشنوارهها و كنگرهها در محل قدیمی كازینو زمستانی كن به عنوان محل اصلی جشنواره آغاز به كار كرد و درهمان سال ستارگان و بزرگان سینما به كن دعوت وهریک اثر دستخود را در پیادهرو كنار كاخ بهجا گذاشتند. درسال 1997 و در پنجاهمین دوره جشنواره، تمامی برندگان زنده نخل طلا به جشنواره دعوت شده و یک جایزه ویژه باعنوان «نخل نخلها» نیز به اینگماربرگمان اعطا شد. از سال 1998 و در اعتقاد به اهمیت مدارس سینمایی، ژیل ژاكوب بخش سینه فونداسیون (بنیاد سینما) را خاص فیلمهای ساخته دانشجویان سینما برپا داشت و هماكنون ریاست افتخاری این بنیاد برعهده مارتین اسكورسیزی و عباس كیارستمی است.
از سال 2002، جشنواره بینالمللی فیلم كه عنوان رسمی این رویداد بود به «جشنواره كن» تغییر نام داد و از سال2004 و بنا به پیشنهاد «تیری فرمو»(Thierry Frémaux) دبیر هنری جشنواره بخش «كلاسیکهای كن» راهاندازی شد. سال 2005 نیز شاهد برپایی بخش جدید دیگری باعنوان «تمام سینماهای دنیا» شد كه ویژه سینمای ملی كشورهایی است كه تولیداتشان كمتر امكان عرضه بینالمللی را دارد.
جشنواره اكنون با بودجه 20میلیون یورویی خود كه نیمی از آن از وزارت فرهنگ و نیمی دیگر از طرف شهر كن تامین میشود، هرساله حدود 2000 فیلم بلند سینمایی را از 100كشور جهان جهت گزینش مورد بازبینی قرار میدهد. این رویداد، تقویم تولید فیلم در كشورهای مختلف را تغییر داده بهگونهای كه تهیهكنندگان آثار خود را همواره برای ارائه به هیات انتخاب جشنواره كن آماده میكنند. حضور یک فیلم در جشنواره كن، سرنوشت اقتصادی آن را تغییر داده و دروازههای موفقیت فرهنگی وتجاری را به روی آن باز میكند. كن هفتاد هزار نفری هرساله و در زمان جشنواره و بنا به آماری غیررسمی میزبان بیش از پنجاههزار میهمان است كه حداقل نیمی از آنان را دستاندركاران حرفهای سینما و نمایندگان رسانههای جمعی تشكیل میدهند. تنها در بازار فیلم كن بیش از دوهزار شركت و عرضهكننده و پخشكننده فیلم حضور دارند. [۹]
جشنواره سزار
جشنواره سينمايی سزار (César du cinéma français )اسکار سینمای فرانسه در 1976 بر اساس مدل آمريكايی اسكار، با هدف تجليل از بهترينهای سينمای فرانسه ايجاد شد. متخصصين سينما و شيفتگان هنر هفتم برای شناختن كسانی كه جوايز سزار را میربايند و معرفی نسل جديدی از هنرمندان سينمای فرانسه، در هر سال منتظر لحظهی مقدر میمانند.
ژرژ کراون[ در سال 1974 آکادمی علوم و هنرهای سينمايی فرانسه و يک سال بعد جوايز سزار را راهاندازی کرد که معادل فرانسوی جوايز اسکار است و هر سال دستاوردهای سينمای اين کشور را مورد تقدير قرار میدهد. کراون در محافل صنعت سينمای فرانسه به خاطر توانايیهای خود به عنوان يک تهيهكننده ، متصدی تبليغات و دوست ستارههای سينما شهرت داشت. او از دوران جوانی شيفته جوايز اسکار در هاليوود بود و سالها بعد معادل فرانسوی اين جوايز را در شرايطی پايهگذاری کرد که سزار بالداسينی مجسمهساز اهل مارسی مناسبترين حالت را برای تنديس اين جوايز طراحی کرد و نام خود را نيز به آن داد.
نخستين جشنواره به نام شب سزار درسوم آوريل 1976در كاخ كنگره پاريس به رياست ژان گابن چند ماه قبل از فوتش صورت گرفت. در اين دوره 13 جايزه اهدا شد ولی در حال حاضر تعداد آنها به 21 جايزه رسيده است. اين بخشها عبارتند از:جوایز بهترین فیلم، بازیگر زن، بازیگر مرد، کارگردان، فیلمنامه غیراقتباسی، فیلمنامه اقتباسی، فیلم اول، بازیگر زن نقش مکمل، بازیگر مرد نقش مکمل، بازیگر زن آیندهدار، بازیگر مرد آیندهدار، صدا، موسیقی، فیلمبرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، تدوین،فیلم کوتاه، فیلم خارجی، فیلم مستند، فیلم انیمیشن.
رایدهندگان سزار در دو دور رایگيری تعيين میشوند. دوراول برای آمادهسازی نامزدها ( 3يا 5 عنوان با توجه به موضوعات) و دور دوم برای انتخاب برندگان. رأیدهندگان حرفهای حدود 3500 نفر در حال حاضر در 12 شاخه (بازیگران، کارگردانان، نویسندگان، تکنسینها، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، سينمادارها، صادرکنندگان، عوامل هنری، صنایع فنی ، مديران بازاريابی و وابستههای مطبوعاتی) حضور دارند. اين جشنواره از سال 2002 در سالن تئاتر دو شاتله پاريس در ماه فوريه هر سال برگزار میشود. سزار 2011 به رياست بازيگر آمريكايی جودی فاستر صورت گرفت.
آکادمی علوم و فناوری سینمای فرانسه در سالهای گذشته تغییراتی نيز در جوایز سزار اعلام کرد که برابر با آن در بخش بهترین فیلم به جای پنج نامزد، هفت فیلم و در بخش بهترین فیلم خارجی نیز به جای پنج فیلم، هفت فیلم برای دریافت جایزه رقابت میکنند. در این بخش دو فیلم، خارجی اما به زبان فرانسه خواهد بود. این تغییرات اجازه میدهد جوایز سزار به شکلی بهتر بازتاب تنوع سینمای فرانسه از یک سو باشد و از سوی دیگر ویترینی بهتر برای تولیدات خارجی فیلمبرداری شده در فرانسه فراهم کند.اين مراسم همواره به عنوان اسكار فرانسوی در نزد دوستداران سينمای فرانسوی زبان شناخته میشود. در اين جشنواره سينمايی، بسياری از هنرمندان با استعداد سينمای فرانسه مورد تجليل و همه گروههای فنی فيلم مورد تقدير قرار میگيرند. نسل جوان هنر هفتم در زير نور پروژكتورها به پيش رانده و به مشاهير متوفی ادای احترام میشود.
لازم به يادآوری است كه قبل از سزار، جشنوارههايی برای تجليل از سينمای فرانسه وجود داشت. ستاره کریستال اهدايی از 1975 - 1955 يكی از جشنوارههای مطرح بوده است. جایزه بزرگ سينمای فرانسه از 1934 تا 1986 یک فیلم فرانسوی را در سال برنده اعلام میكرد. از سالهای 1950به بعد، به برنده فیلمهای فرانسوی در ماه ژوئن جوايزی اهدا میشد. اما از آنجا كه این جایزه از مشاركت مردمی بیبهره بود، قبل از 1960 محو شد. گفته میشود سزار به دليل تقارناش با مراسم اسكار به نحوی تحت الشعاع آن قرار میگيرد.[۱۰]
نیز نگاه کنید به
سینمای زیمبابوه؛ سینمای کانادا؛ سینمای روسیه؛ سینمای تونس؛ سینمای ژاپن؛ سینمای کوبا؛ سینمای لبنان؛ سینمای مصر؛ صنعت فیلم و سینمای چین؛ سینمای سنگال؛ سینمای آرژانتین؛ سینمای مالی؛ سینمای ساحل عاج؛ سینمای تایلند؛ سینمای اسپانیا؛ سینمای اردن؛ سینمای اتیوپی؛ سینمای سیرالئون؛ سینمای قطر؛ سینمای تاجیکستان؛ سینمای گرجستان؛ سینمای بنگلادش؛ سینمای سریلانکا؛ سینمای قزاقستان
کتابشناسی
- ↑ لوک دوئن،ژان ، ترجمه روبین ، قاسم ، موج نو سینمای فرانسه ، انتشارات نیلوفر،ص.54.
- ↑ ناول-اسمیت، جفری ، تاریخ تحلیلی سینمای جهان ، انتشارات بنیاد سینمایی فرابی ، 1377،ص.683.
- ↑ Chiffres clés 2011 Statistiques de la culture Auteur /Chantal Lacroix /la documentation française/pqge 112
- ↑ برگرفته از سایت http://www.paris.fr/loisirs/paris-loisirs/paris-et-le-cinema/p8358
- ↑ برگرفته از سایت http://www.filmfrance.net/v2/fr/home.cfm?choixmenu=taxcredit
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Unifrance_Films_International
- ↑ برگرفته از سایت http://www.hamshahrionline.ir/news-115349.aspx پاريس مركز محصولات مشترک سينمايی
- ↑ ایوبی ، حجت اله ، سياستگذاری فرهنگی در فرانسه؛ دولت و هنر،انتشارات سمت ، 1388،ص.180-183
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Festival_de_Cannes
- ↑ برگرفته از سایتhttp://fr.wikipedia.org/wiki/C%C3%A9sar_du_cin%C3%A9ma