سینمای کوبا
با اختراع دوربین فیلمبرداری توسط برادران لومیر در سال ۱۸۹۷ و شروع صنعت فیلمسازی در اواخر قرن ۱۹ در اروپا، این صنعت به آمریکای لاتین هم میرسد که در میان کشورهای این منطقه، کوبا، آرژانتین و مکزیک در راس قرار میگیرند. در سال ۱۸۹۷ یک مکزیکی بهنام گابریل بایر چهار فیلم کوتاه را در هاوانا به نمایش گذاشت. کمی بعد وی مستندی با نام «توهم آتش» (Simulacro de incendio) ساخت که درباره ماموران آتشنشانی هاوانا بود. در این دوران، فیلمهای کوتاه و فیلمهای سینمایی با محوریت هویت ملی ساخته میشود، اما موانعی از جمله هزینههای تولید و عدم وجود مخاطب کافی نه فقط در کوبا بلکه در دیگر کشورهای آمریکای لاتین، باعث شد تا این صنعت از توسعه کافی برخوردار نباشد. از طرف دیگر، بنا به نظر بسیاری از منتقدان از جمله مایکل چانن در کتاب خود با نام «سینما در آمریکای لاتین» آورده که، صنعت سینمای آمریکای لاتین در ارتباط مستقیمی با استعمار اقتصادی بوده است. وی عنوان میکند که:
«در رمان معروف گابریل گارسیا مارکز؛ با نام صد سال تنهایی؛ سینما با همان ترنهای کمپانی یونایتد فروت به ماکوندو میرسد».
چانن معتقد است که ترنهای یونایتد فروت که میوههای این سرزمینها را میبردند، صنعت سینما را با همان ترنها به آمریکای لاتین وارد کردند. در این دوران، سینمای بومی مورد توجه طبقه عام قرار میگیرد و فیلمهای هالیودی نیز در بازار عرضه میشدند، با جنگ جهانی اول، تولیدات ملی سقوط میکند و در طی جنگ جهانی دوم، هالیود بسیار وابسته به آمریکای لاتین میشود. علت این امر، کاهش خرید فیلمهای هالیوودی در اروپا بود، کشورهایی چون آلمان و دیگر کشورهای اشغال شده توسط آلمان، از ورود فیلمهای هالیودی جلوگیری میکردند و کشورهای دیگری چون بریتانیا و استرالیا نیز، با توجه به نیاز به پول، از خرید فیلمهای هالیودی امتناع میکردند تا پولی از کشورشان خارج نشود. در همین راستا، تا سال ۱۹۴۱، آمریکای لاتین به بازار اصلی سینمای هالیودی تبدیل میشود که نشاندهنده وابستگی آمریکای شمالی به بازار آمریکای لاتین بود. همسایه شمالی برای حفظ این بازار تدابیری در نظر میگیرد، از جمله میتوان از تولید نسخههای اسپانیایی در هالیوود، زیرنویس کردن فیلمهای هالیودی و یا دوبله کردن آنها در آمریکای شمالی برای فروش بهتر در آمریکای لاتین نام برد. اما از آنجاییکه، صنعت سینما در آمریکای لاتین از بنیه مالی پایینی برخوردار بود توانایی مقابله با سینمای آمریکای شمالی چه از نظر اقتصادی و چه از نظر تکنولوژیکی را نداشت و همین امر باعث شده بود تا سلطه آمریکای شمالی بر پردههای سینمای آمریکای لاتین به خوبی مشاهده شود. در این راستا، اداره هماهنگکننده موارد بین آمریکا (Oficina del Coordinador de Asuntos Inter-Americanos) در آمریکای شمالی تاسیس میشود تا در راستای حفظ بازار آمریکای لاتین فعالیت نماید. به همین دلیل اهداف زیر را مدنظر قرار میدهد:
توسعه "سیاست همسایه خوب".
مبارزه با افزایش تمایل به سمت کشورهای محور در آمریکای لاتین حذف تحقیر به لاتین تبارها در فیلمهای هالیودی متقاعد کردن شرکتهای آمریکایی برای تولید فیلمهایی با هنرپیشگان لاتین سعی در حذف تبلیغات ضدآمریکایی در کشورهای آمریکای لاتین اگرچه صنعت سینمایی ایالاتمتحده طی سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۰ تغییرات بسیاری را متحمل شده بود، اما حضور خود را در آمریکای لاتین همچنان حفظ کرد، البته لازم به ذکر است که این حضور سلطهطلبانه ایالاتمتحده آمریکا بر سینمای کوبا از سال ۱۹۵۹ کاهش مییابد.[۱]
سینمای کوبا، علیرغم بنیه ضعیف مالی، از ابتدای ورود این صنعت به کوبا، همچنان به پیش رفت، لازم به ذکر است که تا قبل از انقلاب کوبا، تعداد ۸۰ فیلم ساخته شد که البته بیشتر آنها محصول مشترک کوبا و مکزیک بود، علت این امر را میتوان به حضور مستمر هنرپیشههای کوبایی در مکزیک دانست، یکی از برجستهترین فیلمهای این دوره فیلم «دوشیزه رحمت» (La Virgen de la Caridad) (۱۹۳۰) ساخته رامون پئون (Ramon Peon) میباشد.
در دهه ۵۰ انجمن فرهنگی نوئسترو تییمپو در هاوانا تاسیس شد و جوانان کمونیستکوبایی ادارهکنندگان آن بودند. تعدادی از کارگردانان مشهور کوبایی از درون این انجمن وارد دنیای سینما شدند.
با پیروزی انقلاب کوبا در سال ۱۹۵۹ و پیروزی کاسترو در کوبا، چشمانداز سیاسی سراسر آمریکای لاتین دگرگون شد، از آن زمان به بعد، جنبش انقلابی کوبا راههای مختلفی را برای انتشار انقلاب خود به کشورهای مختلف قاره آمریکا بهکار برد. یکی از این راهها، سینما بود که از طریق فیلمها و مجلاتی که پیرامون سینما بوجود آمدند در پیشبرد اهداف انقلاب کوبا و نفوذ در دیگر کشورها بسیار موثر بود، دولت سوسیالیستی و انقلابی فیدل کاسترو، به سینما با دید ابزار انتشار ایدئولوژی نگریست و همین امر باعث شد تا به سینما توجه بیشتری شود، در همین راستا، سینما در جستجوی زبان ملی و حتی آمریکای لاتینی بود و سینماگران و روشنفکران خیلی جوانی بودند که تحصیلات دانشگاهی، بهخصوص در اروپا، کسب کرده بودند، این سینماگران، در کنار سینماگران برزیلی و در درجه پایینتر با آرژانتینیها، اقدام به ایجاد جنبشی فرهنگی نمودند که سینمای نوین آمریکای لاتین نام گرفت. این نوآوری سینمای آمریکای لاتین معاصر با موج نوی فرانسه، سینمای مستقل آمریکای شمالی، سینمای آزاد بریتانیا، سینمای نو اسپانیا، تولد صنعت سینمایی آفریقای سیاه و جنبشهای نوآور ژاپن و چکواسلواکی بود.
سینمای نوین آمریکای لاتین نیز با بنمایه سیاسی شگل گرفت که البته در میان کشورهای این منطقه، سینمای نوین برزیل، سینمای آرژانتین، سینمای انقلابی کوبا و سینمای بولیویایی خورخه سانخینس قابل تاملتر هستند و دهه ۶۰ را تحت تسلط خود داشتند. البته در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، سینمای نوین آمریکای لاتین به دیگر کشورهای این منطقه نیز رسید، اما چهرهای متفاوت به نسبت سینمای نوی برزیل، سینمای انقلابی کوبا و یا سینمای نوی آرژانتین سالهای ۶۰ کسب کرده بودند.
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب کوبا درعرصه هنری، تاسیس انستیتوی هنر و صنعت سینمایی کوبا میباشد که همزمان با تاسیس نهضت سوادآموزی در سال ۱۹۵۹ به دستور فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، تاسیس شد.کاسترو سینما را وسیلهای برای آموزش و مردمی کردن ایدهها میدانست و با توسعه صنعت سینمای خاص کوبا در نظر داشت تا به آموزش جامعه بپردازد. این امر اهداف سیاسی و آموزشی این موسسه را بهخوبی آشکار میکند چراکه این مرکز در پی ایجاد یک صنعت ملی، در مقابل معیارهای هالیودی، پایهریزی میشود، از این رو، مرکز هنر و صنعت سینمایی کوبا (ICAIC(Instituto Cubano del Arte y la Industria Cinematograficos)) در طی سالهای آتی با برنامههای دقیق خود، سعی نمود تا از سینما بهعنوان ابزاری برای آموزش جامعه و راهنمایی مردم بهره گیری نماید و به انتشار ایدههای مبارزه طلبانه علیه استعمار بپردازد. از این زمان به بعد، سینما بهعنوان هنری ملی اعلام شد، این مرکز سینمایی در عرصه معرفی سینمای کوبا فعالیتهای قابل توجهی ارائه کرد، بهطوریکه در دهههای آتی انقلاب، این مرکز از اهمیت بالایی برخوردار میشود و تاثیر به سزایی در فرهنگ کوبا میگذارد. فیلمهایی که در این دوران ساخته میشوند فیلمهایی هستند که بعضی از جنبههای مشکل آفرین واقعیت روزانه و وضعیت جامعه را منعکس مینمایند.
لازم به ذکر است که اهمیت این مرکز محدود به کشور کوبا نمیشود، بلکه به مرجعی اجباری برای سینماگران دیگر کشورهای آمریکای لاتین نیز مبدل میگردد که سعی میکردند تا آثاری با بنیه قوی ایدئولوژیکی، در حاشیه سیستمهای تولیدی کشور خود، تهیه نمایند. از اینرو، پس از فستیوال بینیا دل مارا (Vina del Mar) در سال ۱۹۶۷ و ۱۹۶۹، مرکز هنر و صنعت سینمایی کوبا فستیوال سینمای جدید آمریکای لاتین(Festival del Nuevo Cine Latinoamericano) را در هاوانا ایجاد مینماید، که محل ملاقاتها و تبادلات برای کارگردانان برجستهای از جمله گلاوبر روچا (Glauber Rocha) و نلسون پریرا دوس سانتوس (Nelson Pereira Dos Santos) برزیلی، میگل لیتین (Miguel Litin) شیلیایی، خورخه سانخینس (Jorge Sanjines) بولیویایی و فرناندو سولاناس (Fernando Solanas) و اکتابیو ختینوی (Octavio Getino) آرژانتینی میشود، این فستیوال از سال ۱۹۷۹ هر ساله در هاوانا برگزار میشود و یکی از مهمترین گردهماییهای آمریکای لاتین میباشد. در این فستیوال سینماگران برجسته کشورهای آمریکای لاتین گردهم میآیند و نسبت به فیلمهای روز به بحث و گفتوگو و تبادل نظر میپردازند.
یکی دیگر از رویدادهای مهم، ایجاد مدرسه بینالمللی سینمای کوبا، تلویزیون و ویدئوی سان آنتونیو د لس بانیوس (Escuela Internacional de Cine, Television y Video de San Antonio) میباشد که در شهر سان آنتونیو د لس بانیوس در مجاورت هاوانا مستقر میباشد. این مدرسه با حمایت مالی بنیان سینمای نوین آمریکای لاتین (Fundacion del Nuevo Cine Latinoamericano) و نویسنده معروف کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز و برای دانشجویان آمریکای لاتین ایجاد شده تا برای تحصیل در رشتههای مختلف سینمایی در این مدرسه مشغول شوند.
این موسسه برای آن که بتواند نسلهای آینده جامعه را نیز در راستای ایدئولوژی حاکم برجامعه آموزش داده و مهیا گرداند، در صنعت انیمیشن و تصویر متحرک نیز وارد عمل شده و در سال ۱۹۷۴ اولین فیلم از این نوع را با نام الپیدیو بالدس (Elpidio Valdés) ساخته و عرضه میدارد؛ که زندگی قهرمانی بهنام «بامبی» است که برای استقلال کوبا در قرن ۱۹ علیه استعمار اسپانیا میجنگد. از دیگر تولیدات این مرکز میتوان از فیلمهای مستندی نام برد که به سبک فیلمهای مستند روسیه از سبکهای مونتاژی استفاده نمودند.
در اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰، فیلمهای داستانی نیز در این مرکز و توسط کارگردانان برجسته کوبایی تولید میشد. در دهه ۱۹۸۰، سینمای کوبا برای جلب تماشاگران خود، اقدام به ساخت فیلمهای مطرحی با سبک سینمای هالیود مینماید. در سالهای ۹۰، رویداد مهم و بزرگی چون فروپاشی سوسیالیسم و شوروی سابق باعث بروز بحران اقتصادی در کوبا میشود. این بحران که به دوره خاص شناخته میشود باعث بروز رکود در محصولات سینمایی کوبا میگردد. در پی بروز بحران، کوبا برای تامین مالی موسسه، اقدام به تولید محصولات مشترک با دیگر کشورها میکند. البته در این دوران نیز فیلمهای مطرحی در سینمای کوبا خلق میشوند که از آن جمله میتوان به فیلم «توت فرنگی و شکلات» اثر گوتی یرز آله آ (Tomas Gutierrez Alea) و خوآن کارلوس تابیو نام برد که این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار سال ۱۹۹۴ میگردد.
از میان این کارگردانان مطرح کوبا میتوان از توماس گوتی یرز آله آ (۱۹۲۸) و خولیو گارسیا اسپینوسا (Julio Garcia Espinosa) (۱۹۲۵) نام برد. این دو کارگردان، پس از دورهای که در مرکز تجربی سینمایی (Centro Experimental de Cinematografia) در رم آموزش دیده بودند به کوبا بازگشتند و با همکاری یکدیگر فیلم مستندی با نام مگانو را در سال ۱۹۵۵ ساختند، این فیلم نئورئالیستی بیانگر شرایط کارگران معادن زغال سنگ و اعتراضیهای علیه استعمار روستائیان در دوران دیکتاتوری باتیستا میباشد. لازم به ذکر است که فیلمهای مستند کوتاهی چون «این زمین است» اثر توماسگوتی یرز آله آ و «مسکن» ساخته خولیو گارسیا اسپینوزا از اولین فیلمهای مستند بعد از انقلاب کوبا بشمار میآیند.
خولیو گارسیا اسپینوسا، بنیانگذار مرکز هنر و صنعت سینمای کوبا میباشد و سینماگران بسیاری را در عرصه سینمای کوبا تربیت کرده است، آثار سینمایی و تئوریک وی، از دلایل مهمی هستند که او را به یکی از موثرترین چهرههای فرهنگی کوبا و یکی از نظریهپردازان مطرح سینما، نه فقط در کوبا بلکه در دیگر کشورها نیز، تبدیل کرده است، مقاله وی تحت عنوان «برای یک سینمای ناقص» یکی از مهمترین کارهای نظریهپردازی وی میباشد.
گوتی یرز آله آ، نیز یکی از چهرههای برجسته سینمای کوبا بشمار میآید. که از تاثیرگذارترین سینماگران در عرصه سینمای پس از انقلاب میباشد. آنچه که در مورد وی قابل تأمل است، توجه وی به انقلاب کوبا میباشد و از طرف دیگر، یکی از منتقدین نسبت به وضعیت جامعه کوبا بشمار میآمد.کارهای وی نمایانگر جنبش دهه ۶۰ و ۷۰ است که همان جنبش سینمای نوین آمریکای لاتین میباشد. از جمله آثار وی میتوان، «مرگ یک دیوانسالار» (۱۹۶۶) و «خاطرات دوران عقبماندگی» (۱۹۹۸) را نام برد که از مطرحترین آثار سینمایی کوبا میباشند.
اومبرتو سولاس (Humberto Solas) یکی دیگر از کارگردانان برجسته سینمای کوبا محسوب میشود که از سال ۱۹۶۰ با فعالیت در مرکز هنر و صنعت سینمایی کوبا به تولید فیلمهای درخشانی دست زد. از جمله فیلمهای مطرح این کارگردان میتوان از فیلم «لوسیا» نام برد که در سال ۱۹۶۸ ساخته شد، فیلم دیگر این کارگردان «یک مرد موفق» (۱۹۸۶) میباشد که اولین فیلم سینمای کوبا بهشمار میآید و نامزد دریافت اسکار فیلم غیرانگلیسی شد[۲][۳].
نیز نگاه کنید به
سینمای زیمبابوه؛ سینمای کانادا؛ سینمای روسیه؛ سینمای تونس؛ سینمای ژاپن؛ سینمای لبنان؛ سینمای مصر؛ صنعت فیلم و سینمای چین؛ سینمای سنگال؛ سینمای آرژانتین؛ سینمای فرانسه؛ سینمای مالی؛ سینمای ساحل عاج؛ سینمای تایلند؛ سینمای اسپانیا؛ سینمای اردن؛ سینمای اتیوپی؛ سینمای سیرالئون؛ سینمای قطر؛ سینمای تاجیکستان؛ سینمای گرجستان؛ سینمای بنگلادش؛ سینمای سریلانکا؛ سینمای قزاقستان
کتابشناسی
- ↑ García Borrero, J. (2007). Cine cubano de los sesenta: Mito y Realidad. Ocho y Medio, Madrid, P258
- ↑ Bongers, W. (2012). Prismas del cine latinoamericano. Santiago de Chile: Cuarto Propio, P89
- ↑ حقروستا، مریم (1397). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص322-330.