مطبوعات در فرانسه
باید دانست فرانسه کشوری است که مهد روزنامهنگاری است و سنت روشنفکری در این کشور همچنان حضوری پررنگ دارد. بیان توصیفی وضعیت مطبوعات فرانسه به دلیل پیچیدگیهای خاص آن،چندان ساده و دور از خطا نیست.با این وجود میتوان به صورت بسیار کلی عنوان کرد که عوامل گوناگونی منجر به ساختاری متفاوت در مطبوعات فرانسه نسبت به کشورهای دیگر اروپایی شده است. نخستین عامل به ساختار و نقش مطبوعات در جامعه فرانسه باز میگردد.مطبوعات (بهخصوص روزنامهها) این کشور برخلاف کشورهایی که دارای روزنامههای عامه پسند و تیراژ بالایی هستند، به هیچ وجه تمایل به عامه پسند شدن به معنای مرسوم ندارند. روزنامههای فرانسوی با توجه به مخاطب و خاستگاه طبقاتی و تئوریک خود در صدد بیان نقطه نظرات و پیامهای برگرفته از خاستگاه یاد شده هستند. بنابراین روزنامههای فرانسوی با توجه به تنوع مسلکی و مرام سیاسیـ اندیشهای جامعه فرانسه، متنوع و متکثر هستند. (البته روزنامههایی مانند «مترو» و «بیستدقیقه» که رویکردی عامهپسند دارند، آرام آرام در جامعه فرانسه مورد پذیرش قرار گرفتهاند). نبود سیستم مناسب برای آبونمان شدن مخاطبان (مناسب از نظر اقتصادی و خدماتی ) از جمله مسائلی است که در نظام توزیع مطبوعات فرانسه کاملا مشاهده میشود.
دومین عامل را میتوان شرایط و زمینههای فرهنگی،اجتماعی و جمعیتی فرانسه ذکر کرد. به نظر میرسد فرانسهای که مهد و محل تولد مطبوعات دنیا بوده است، نشانههایی از تحول دیگری را در این عرصه بازتاب میدهد که شاید برگرفته از نوعی برتری انفکاک اجتماعی بر انسجام اجتماعی ملتی باشد که رسوخ و غلبه اندیشههای روشنفکری دهههای پایانی قرن بیستم, منبع و ماخذ کنشها و جنبشهای آن بوده است. سیر نزولی تیراژ اغلب مطبوعات فرانسه بهخصوص روزنامههای ملی، به گونهای نشانگر فزونیِ آگاهی فردیت اجتماعی وغلبه من هویت یافته انتقادی بر هویت های متاثر از ارزشهای دنیای مدرن (دولت ـ ملت) است. به عبارت دیگر سنت روشنگری و روشنفکری بجا مانده از قرون گذشته، وجود اندیشمندان تاثیرگذار در حوزههای فلسفی و علوم اجتماعی و قدرت جنبشهای اجتماعی، به عرصه مطبوعات نیز رسوخ کرده است. این رسوخ ضمن تاثیرگذاری بر تولیدکنندگان روزنامهها، بر مخاطبان نیز تاثیر گذاشته است، شک کردن به اخبار رسانهها بهخصوص اخبار ارسالی از منابع رسمی و دیرباوری از جمله ثمرات این سنت دیر پا و قدرتمند در جامعه فرانسه است.
نکته دیگر در این زمینه کاهش تیراژ روزنامههای ملی نسبت به روزنامههای محلی و منطقهای است بهطور کلی مردم فرانسه به اخبار و رویدادهای محل زندگی خویش بیشتر علاقه نشان دادهاند بنابراین تمایل بیشتری داشته و دارند که روزنامههای محلی را نسبت به روزنامههای ملی بیشتر مطالعه کنند. تیراژ روزنامههای محلی بیشتر از روزنامههای ملی است که شاید یکی از دلایل آن به فرهنگ و روحیات فرانسویان برمیگردد. فرانسویها بیش از آنکه توجه به رویدادهای ملی داشته باشند، توجه بیشتری به منطقه و محل زندگی خود دارند. بنابراین اخبار محلی برای فرانسویان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
تنوع دیدگاهها و تعدد احزاب سیاسی به همراه حضور پر رنگ نگاه طبقاتی به تمامی موضوعات و از جمله روزنامهها نیز نباید نادیده گرفته شود. فرهنگ فرانسه همراه با تنوع و تکثر سیاسی است. بنابراین افراد به دنبال روزنامهای هستند که نیاز فکری، سیاسی و فرهنگیشان را پاسخ گوید.
تفاوت دیگر به نوع کار حرفهای روزنامه مربوط است. اساساً در فرانسه دو مفهوم امتیاز و انتشار از هم متمایزند. امتیاز روزنامهها که دارای قیمتهای بسیار کلانی است معمولاً میان ثروتمندان و کارخانهداران دست به دست میگردد. اما انتشار روزنامه با فاصلهای کاملاً مشخص از امتیازداران، از سوی روزنامهنگاران اداره میشود. این تفکیک ضمن آنکه دارای کارکرد بوده به دلیل تفاوت دیدگاه و منافع، گهگاه منجر به تقابل هم شده است. اعتصابهای روزنامهنگاران تعدادی از روزنامهها برای دستیابی به حقوق مادی و معنوی خود در طول نیمه پایانی سده بیستم نشانگر از این نکته است.
روزنامه و مجله در فرانسه ارزان نیست و تمامی افراد جامعه قدرت خرید روزنامه و یا مجله را بهطور دائمی ندارند. به عبارت دیگر مردم فرانسه تمایل چندانی به خرید روزنامه نداشتهاند، تمایلی که در گذر زمان نیز سیر نزولی داشته است. از لحاظ تاریخی فرهنگ خرید روزنامه در فرانسه در مقایسه با سایر کشورهای غربی نسبتا ضعیف بوده است و طبق آمار انجمن جهانی روزنامهها که در پاریس مستقر است، از هزار نفر 181نفر در فرانسه ٣٧١ نفر در آلمان و ٢٧٤ نفر در آمریکا، مشترک روزنامه هستند. فرانسویان به ظاهر مقتصد هستند و بیجهت خرج نمیکنند. این نوع نگاه اقتصادی فرانسویها را میتوان در توزیع و مصرف نشریات مشاهده کرد. به عبارت دیگر فرانسویان اصولاً کمتر روزنامه میخرند ولی بهگونهای جالب بسیار بیشتر از مقدار تیراژ روزنامه، آن را میخوانند. به عبارت دیگر تعداد خوانندگان روزنامه بسیار بالاتر از تیراژ روزنامههاست. دکههای روزنامهفروشی نسبت به هر یک از مناطق شهری دارای اندازه خاصی است ولی طراحی آن به گونهای است که تقریبا تمامی نشریات بهخوبی به نمایش گذاشته میشود.
روزنامهنگاری در فرانسه
معنای لفظی«روزنامهنگار» دربرگیرنده فعالیت در مشارکت یا در تدوین یک روزنامه است. قانون، روزنامهنگار را«کسی میداند که اشتغال اصلی و منظم او که منشأ دریافت دستمزد باشد».نظام قضایی فرانسه معتقد است که اجتماع این سه شرط یعنی الف) اشتغال اصلی ب) نظم و استمرار فعالیت ج) دستمزد برای شناسایی و قبول ماهیت روزنامهنگار، ضروری است. ماهیت فعالیت روزنامهنگاری چنین تعریف شده است: «روزنامهنگار با یک نشریه ادواری، به منظور خبررسانی به خوانندگان، همکاری فکری و دائمی میکند».سه معیار «فکری، خبررسانی، روزینه بودن» شرایط لازم برای کسب عنوان روزنامهنگار هستند.
حرفه روزنامهنگاری حرفهای نیست که بتوان آن را «حرفه سازمانیافته» یا سازمان داده شده شمرد. در عین حال، خلاقیت فکری مستتر در روزنامهنگاری سبب میشود که این پیشه یک حرفه مستقل باشد. درست است که استقلال روزنامهنگاران متضمن ویژگیهایی در زمینههای حرفهای، اجتماعی یا مالی است، در عین حال این امر مقتضی آن بوده است که نهادهای جمعی از آن حمایت کنند تا مانع از آن شوند که توسعه این حرفه سبب تغییر ماهیت آن گردد و روزنامهنگار دچار انزوا شود. این سازمان جمعی در همان آغاز کار خود به صورتی کمابیش فعال ظاهر شد (کمیسیون کارت) و در زمینه قطع روابط حرفهای هم خود را نشان داد (کمیسیون پرداخت غرامت)؛ و همواره صحبت از تدوین منشوری بود که بتواند بر نظم و شرایط فعالیت [روزنامهنگاران] نظارت داشته باشد و آن را سروسامان دهد. قانون فعالیت روزنامهنگار را مشروط به داشتن کارت هویت مطبوعاتی نمیکند. بلکه برخورداری از امتیازهای اجتماعی و مالی مستلزم داشتن کارت است، یکی از ممیزههای اصلی فعالیت روزنامهنگاری به حساب میآید. در قانون کار، یک کمیسیون حکمیت [متشکل از نمایندگان روزنامهنگاران و کارفرمایان]. معروف به «کمیسیون کارت هویت روزنامهنگاران حرفهای» صلاحیت رسیدگی به درخواست صدور کارت هویت حرفهای روزنامهنگاران یا تجدید و تمدید آن را دارد، که البته ذینفع حق دارد در صورت لزوم به یک کمیسیون عالی متوسل شود. به همین ترتیب، کمیسیون میتواند در صورتی که روزنامهنگار، دیگر دارای شرایط مقرر در قانون کار نباشد، کارت او را لغو کند. کمیسیون کارت هویت روزنامهنگاران حرفهای متشکل از شانزده عضو است: هفت تن نمایندگان صاحبان و مدیران مطبوعات و خبرگزاریها، یک تن نماینده مؤسسات بنگاههای سمعی و بصری بخش دولتی، هشت تن نمایندگان روزنامهنگاران اعم از بخش عمومی (دولتی) و بخش خصوصی. نمایندگان کارفرماها را شاخصترین سازمانهای مدیران مطبوعات و خبرگزاریها و مؤسسات ارتباطات سمعی و بصری بخش دولتی تعیین میکنند. کسی که برای اول بار درخواست صدور کارت به کمیسیون میدهد، در تأیید درخواست خود باید چند سند مرتبط با فعالیت حرفهای خود ارائه دهد. کمیسیون، پس از رسیدگی به درخواست، نظر خود را اعلام میکند. کارت هویت فقط یک سال اعتبار دارد، و به وسیله کمیسیون ـ در صورتی که نظر مساعد داشته باشد ـ برای همان مدت تمدید میشود.
آموزش حرفهای روزنامهنگاران، خواه ابتدایی و خواه مداوم، یک اولویت قطعی و خدشهناپذیر است. به این ترتیب این حرفه دارای مراکز آموزش و شکلگیری خاص خود، از جمله کانون واقع در خیابان لوور در پاریس است؛ اما علاوه بر اینها امتیاز چند کانون دیگر را هم صادر کرده است (استراسبورگ، بوردو، تور، اکس مارسی). بالاخره این که مدت زمانی که یک روزنامهنگار در یک مرکز آموزشی میگذراند جزو سابقه کار او محسوب میشود.تأکید بر آموزش موجب شده است که دستیابی [به سطوح] ابتدایی [حرفهای] مشروط به انجام کارآموزی حرفهای دوساله باشد. و اگر شخص ذینفع ثابت کند که در یکی از آن مراکز، آموزش دیده است این مدت به یک سال کاهش مییابد.
در مورد حمایت اجتماعی باید گفت همه روزنامهنگاران حرفهای به طور خودبهخودی و قاعدهمند به نظام عمومی تأمین اجتماعی وابسته هستند. پوشش بیمه در اینجا پوشش مبنایی (پایهای) است و موارد زیر را در بر میگیرد: بیماری، زایمان، مرگ، پیری، کوری، حوادث ناشی از کار. باید دانست که وابستگی به تأمین اجتماعی اجباری است حتی اگر روزنامهنگار از راه قرارداد به مؤسسه مطبوعاتی وابسته نباشد. در مورد بازنشستگی نیز قانون کار دو راهحل تشخیص میدهد: بازنشسته شدن به پیشنهاد (ابتکار) روزنامهنگار، از 60 سالگی به بعد و به شرطی که تعهدات خود را نسبت به بیمه بازنشستگی انجام داده باشد. بازنشسته کردن، اختیار سادهای است که کارفرما میتواند از آن استفاده کند یا استفاده نکند. در این حالت روزنامهنگار موظف نیست که تعهدات قانونی بازنشستگی را انجام داده باشد.
سندیکاهای روزنامهنگاری
سندیکاهای روزنامه نگاران از تشکیلات اجتماعی است که در فرانسه با هدف دفاع از توسعه و آزادی مطبوعات تشکیل شدهاند. این فدراسیونها تاکید دارند بر این که توسعه و آزادی مطبوعات به شرطی تحقق مییابد که شرایط اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به عنوان تضمینی برای کثرتگرایی که از اصول اساسی دموکراسی است، فراهم شود. در این شرایط فدراسیونها میتوانند با تمام امکانات قانونی خود از حقوق مطبوعات دفاع کنند.
فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه
فدراسیون ملی مطبوعات فرانسه 6 سندیکا و فدراسیون کوچکتر را که نمایندگان مطبوعات در فرانسه هستند به این ترتیب زیر پوشش دارد :فدراسیون ملی مطبوعات اطلاعات تخصصی, فدراسیون مطبوعات دورهای و استانی , سندیکای مطبوعات پاریسی , سندیکای تخصصی مطبوعات و مجلات , سندیکای مطبوعات روزانه محلی, سندیکای مطبوعات روزانه استانی.
فدراسیون ملی مطبوعات اطلاعات تخصصی
این فدراسیون تشکیلاتی است که 1350 نشریه حرفهای تخصصی را زیر نظر دارد. این فدراسیون منافع ناشران را تامین و از آنان حمایت میکند. کارکرد این فدراسیون از جمله فراهم کردن دسترسی به اطلاعات برای مدیریت هر نشریه و ارائه مشورت به آنها در اجرای قوانین است.
فدراسیون مطبوعات دورهای و استانی
این فدراسیون 4 سندیکای زیر را تحت پوشش خود قرار دارد: 1- سندیکای ملی ناشران 2- سندیکای مطبوعات حقوقی استانی 3- سندیکای ملی مطبوعات حقوقی. 4- سندیکای مطبوعات و هفتهنامههای استانی.
سندیکای مطبوعات پاریسی
این سندیکا از قدیمیترین سندیکاهایی است که در بخش مطبوعات فعالیت میکند. برنامه این سندیکا ارائه مشاوره و دفاع از منافع مطبوعات یومیه ملی در تمام زمینههای اقتصادی، حقوقی و اجتماعی در رابطه با مطبوعات است.
سندیکای حرفهای مجلات و مطبوعات انتقادی
این سندیکا از منافع اعضای خود در زمینههای اقتصادی و مالی دفاع میکند و نمایندگی آنها را در دولت و قوه قضائیه و مجامع شغلی برعهده دارد.
سندیکای مطبوعات یومیه شهرستانی
این سندیکا از منافع نشریات تحت پوشش خود در دولت و مراجع قضایی دفاع میکند. نشریات تحت پوشش این سندیکا بیش از 4 میلیون خواننده دارد.
سندیکای مطبوعات یومیه استانی
این سندیکا از منافع حرفهای روزنامهنگاری دفاع میکند. کمیسیونهای اطلاعات, اجتماعی, فروش, تبلیغات و توسعه تحت نظر آن فعالیت میکنند.[۱]
روزنامههاى فرانسه
در حال حاضر فرانسه دارای 17 عنوان روزنامه ملی است، که 7 تا از آنها با بیش از 100،000 نسخه و چهار عنوان به صورت رایگان توزیع میشود. در میان روزنامههای سراسری خبری عمومی، پارهای از آنها تنها در یک زمینه خاص فعالیت میکنند. روزنامههای اکیپ، لزه کو، لاتریبون و... از جمله روزنامههای سراسری خبری تخصصیاند. مطبوعات رایگان با فاصله زیادی نسبت به مطبوعات پولی منتشر میشوند. بنابراین، روزنامههای غیر رایگان علاوه بر تحمل هزینهها، از کسری بودجه قابل توجهی رنج میبرند. بسیاری از مغازهها و یا دکههای روزنامهفروشی در پاریس وجود دارند که در سالهای اخیر بسته شده و مشتریان مجبورند برای خرید روزنامه، مسافتهای طولانی را طی کنند. در اینجا نگاهی به برخی از مهمترین روزنامههای خبری فرانسه میافکنیم:
لوموند
«لوموند»(Le Monde) به معناى «جهان» قدیمىترین و مهمترین روزنامه عصر کشور فرانسه و یکى از روزنامههاى مشهور جهان است. این روزنامه فرانسوى در میان مردم فرانسه همچون سندى معتبر تلقى مىشود و مورد توجه و تحسین همگان قرار دارد و تنها روزنامه فرانسوى است که در کشورهایى غیر فرانسه زبان هم به آسانى قابل دسترسى است.
روزنامه لوموند بنا به درخواست ژنرال شارل دوگل و به وسیله هوبر بوو مرى(Hubert Beuve-Méry)، مدیر پیشین بخش فضایی و اقتصادی انستیتو فرانسوی پراگ در 18 دسامبر 1944 تاسیس شد. ایده راهاندازی آن از ژنرال دوگل بود که میخواست در فرانسه یک ارگان مرجع، جدی و معتبر برای فراسوی مرزها وجود داشته باشد. بدینسان انتشار این روزنامه با کمک حکومت آسان شد. لوموند در 18 دسامبر 1944 تنها روی یک ورق بزرگ پشت و رو چاپ شد، زیرا درسایه پیامدهای جنگ، کاغذ کمیاب بود. لوموند از همان آغاز میخواست روزنامهای مستقل باشد و بر پایه اصل بیطرفی کار کند.مدیریت این روزنامه از 1944 به دست ژان مری کلمبانی(Jean-Marie Colombani) بود.
روزنامه لوموند در قطع متوسط و به صورت چهار رنگ در صفحات خارجى و تک رنگ در صفحات داخلى منتشر شده و بیشتر اوقات مشتمل بر ۲۸ صفحه است. دفتر مرکزى این روزنامه در پاریس قرار دارد و منابع خبرى آن را خبرگزارىهاى فرانسه، رویترز و آسوشیتدپرس تشکیل مىدهند. مالکیت این روزنامه را گروه لاوی- لوموند(Groupe La Vie-Le Monde ) یکی از بزرگترین گروه مطبوعاتی فرانسه برعهده دارد. شمارگان روزانه لوموند، روزنامه عصر قشر روشنفکر جامعه فرانسه 324592 نسخه در روز در سال 2011 برآورد شده و قیمت آن 50/1 یورو و آخر هفته 20/3 یورو است.
روزنامه لوموند بعد از ظهرها منتشر مىشود ولى در محل درج تاریخ آن در صفحه اول، تاریخ روز بعد درج مىشود. به عنوان مثال در روز ۱۵ مارس، تاریخ روزنامه، ۱۶ مارس را نشان مىدهد چراکه مشترکین روزنامه، آن را یک روز پس از انتشار دریافت مىکنند.
لوموند در گذشته از نظر موضعگیرى سیاسى غالباً چپگراى میانهرو تلقى مىشد اما امروزه شایستهتر این است که آن را از نظر جهتگیرى سیاسى، میانهرو دانست.
روزنامه لوموند از جنبه روزنامهنگاری همانند سازمانى آکادمیک است که در آن بیشتر روزنامهنگاران نه تنها در استخدام رسمى روزنامه هستند بلکه سهامداران مالى این شرکت نیز هستند و در انتخاب مدیران رده بالاتر و مدیران اجرایى ارشد، شرکت دارند.
لوموند به جز خبر، مطالب گوناگونى را از هنر و ادبیات گرفته تا ورزش و سیاست پوشش مىدهد اما براى بیشتر فرانسوىها بخشهاى سیاسى و اجتماعى لوموند جذابیت بیشترى دارد. لوموند به لحاظ پرداختن به موضوعات ریشهاى اساساً روزنامهاى متعلق به قشر تحصیلکرده و روشنفکر است. اما این باعث نشده که این روزنامه سایر مخاطبان را از دست بدهد. توجه به مسائل اندیشهاى و مباحث فکرى از جمله نکات بارز این نشریه است، به گونهاى که لوموند در حال حاضر ماهنامه لوموند دیپلماتیک را که دربر دارنده مباحث اندیشهاى و مطالب تفسیرى است، منتشر مىکند که در سرتاسر جهان توسط روشنفکران و اندیشمندان مطالعه مىشود.لوموند از تاریخ ۱۹ دسامبر ۱۹۹۵ از طریق پایگاه اینترنتى خود نیز براى همگان قابل دسترسى شده است.[۲]
فیگارو
فیگارو(Le Figaro)، یکى از مهمترین و قدیمىترین روزنامههاى صبح فرانسه و از بزرگترین روزنامههاى جهان است که از نظر جهتگیرى سیاسى محافظهکار و متمایل به جناح راست و در حال حاضر تحت مالکیت شرکت سوک پرس(Socpresse) است.
روزنامه فیگارو که به زبان فرانسه و در پاریس منتشر مىشود، در 1826 به دست " موریس آلوی" و یک رماننویس به نام"آتیین آراگو"(Maurice Alhoy et Étienne Arago) بنیاد نهاده شد. در آغاز به صورت هفتهنامه و در چهار صفحه به عنوان یک هفتهنامه طنز و انتقادى منتشر شد و به همین دلیل از ابتداى تاسیس مخاطبین بسیارى پیدا کرد. این روزنامه نام خود را از شخصیت «فیگارو»در نمایشنامههای ازدواج فیگارو، آرایشگر شهر سویل و مادر گناهکار نوشته «پیر بو مارشه» اقتباس کرد. شعار این نمایشنامهها نیز این بود:یعنی مدح چاپلوس بدون آزادى انتقاد، معنایى ندارد.
فیگارو تا سال ۱۸۵۴م به طور نامنظم و نامرتب به چاپ مىرسید اما در 16 نوامبر 1866 نام آن به " لو فیگارو کوتیدین" تغییر یافت و به دست " هیپولیت دوویل موسان"(Hippolyte de Villemessant) رونق گرفت و انتشار آن منظم شد و توانست بالاترین تیراژ را نسبت به سایر روزنامههاى فرانسه به دست آورد. اولین شماره فیگارو در ۱۶نوامبر ۱۸۶۶میلادی با شمارگان ۵۶ هزار نسخه به چاپ رسید. بنابراین از حالت طنز خارج شد و به صورت روزنامه به مسائل جدىتر پرداخت.این روزنامه خود را لیبرال میدانست و قصد داشت در زمینه رویدادهای سیاسی و فرهنگی فرانسه و جهان اطلاعرسانی کند. از 1950 مدیریت آن به " ژان پرووست"(Jean Prouvost) و پس از درگذشت او، به روبر هرسان(Robert Hersant) در 1975 سپرده شد.هرسان روزنامه را با ایجاد صفحات و ضمیمههای موضوعی مانند فیگارو اقتصادی، فیگارو ادبی، زندگی رسانهها، و... نوسازی کرد. او همچنین نخستین کسی بود که ضمیمههای مجلهای آخر هفته با بهای مناسب را برای این روزنامه در نظر گرفت. فیگارو مگزین در 1978 به بازار آمد و سپس فیگارو مادام و فیگارو تی وی منتشر شدند. او با انتشار این مجلات موفق شد روزنامهای را رونق دوباره بخشد که برخی از کارشناسان مرگ گریز ناپذیر آن را پیشبینی میکردند.
در سال ۱۹۷۵میلادی فیگارو به وسیله «روبر هرسان» خریدارى شد و در سال ۱۹۹۹ میلادی گروه کارلایل ۴۰ درصد از سهام این روزنامه را به دست آورد که بعداً آن را در سال ۲۰۰۲میلادی فروخت. از سال ۲۰۰۴میلادی تاکنون فیگارو تحت مالکیت «سرژ داسو»است. سرژ داسائو یک بازرگان و سیاستمدار محافظه کار است و اداره صنایع هواپیماسازى «هوانوردى داسو» را نیز برعهده دارد. گروه داسائو مالک چندین روزنامه و مجله مهم فرانسه از جمله اکسپرس و فیگارو است.از سوم اکتبر 2005م شکل ظاهری این روزنامه پس از سی سال تغییر کرد و عنوان روزنامه با رنگ آبی چاپ میشود. فیگارو در حال حاضر به موضوعات گوناگونى از جمله سیاست، فرهنگ، بینالملل، ورزش، سرگرمى، سینما و تلویزیون مىپردازد و عمدتاً در ۲۸ صفحه و به صورت رنگى در صفحات اول و آخر، تک رنگ و دو رنگ در صفحات داخل و در قطع متوسط و بر روى کاغذ کاهى منتشر مىشود. تیراژ این روزنامه طبق آخرین آمار در سال 2011 میلادی بالغ بر 334406 نسخه در روز است. روزنامه فیگارو داراى ضمایم زیادى با مضامین گوناگون است که مهمترین آنها عبارتند از: فیگارو اقتصادى، فیگارو سرمایهها، راهنماى فیگارو، فیگارو موسسات، فیگارو ادبى، فیگارو اسکاپ و مادام فیگارو. قیمت هر نسخه روزنامه از22 دسامبر 2008م از 20/1 یورو به 30/1 یورو افزایش یافت و در حال حاضر 50/1 یورو و شماره آخر هفته 50/4 یورو است. دفتر این روزنامه در ساختمان شماره 14دربولوار اُسمَن در پاریس نهم قرار دارد.[۳]
لیبراسیون
لیبراسیون(Libération) نام روزنامه فرانسویزبان است که در پاریس منتشر میشود. روزنامههاى خبرى، سیاسى و اجتماعى است که به وقایع مهم روز اهمیت بسیار مىدهد. این روزنامه تا سال 1981 میلادی طرفدار چپىهاى افراطى بود. اما از این سال به بعد با آمدن "سرژژولى"(Serge July) که کمتر طرفدار چپهاى افراطى است، تعادلى در مواضع این نشریه پدید آمد. خوانندگان آن بیشتر ازجوانان طبقه مرفه وروشنفکران هستند. این روزنامه ادعا مىکند مستقل است و به هیچ گروهى وابسته نیست. شمارگان روزانه این نشریه 125113 هزار در سال 2011 بود و قیمت آن 50/1 یورو است.
این روزنامه زیر نظر ژان پل سارتر، سرژ ژولی، فیلیپ گاوی، و برنار لالمان و ژان کلود ورینه راهاندازی و نخستین شماره آن در 18 آوریل 1973 منتشر شد و خط مشی آن چپ افراطی بود. سرژ ژولی پس از سارتر مدیریت روزنامه را بر عهده گرفت. در نخستین سالهای دهه 1980، رویکرد سیاسی لیبراسیون به چپ و سوسیال دموکراسی گرایش یافت. پرداختن این روزنامه به آزادیها، شیوه سادهنگاریاش، مطالبش درباره مسائل مربوط به خانواده و حاشیهنشینها، تیترهای گیرا، پردازش نیشدار رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روز، به زودی کلیشه مطبوعات روزانه سراسری را شکست.یا این همه، ده سال طول کشید تا روزنامه موانع را پشت سر بگذارد و تیراژش به صد هزار نسخه در 1984 برسد.چهار سال پس از آن، شمارگان لیبراسیون به 195 هزار نسخه در روز افزایش یافت. در 2002 یک روز پس از نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری، در صفحه نخست لیبراسیون عکسی از ژان ماری لوپن در کنار واژه ساده " نه" منتشر شد که شمارگان آن را به 700 هزار نسخه رساند.
از آنجا که بسیارى از روزنامههاى قدیمى و سنتى فرانسه سالها است که ضرر مىدهند، بنابراین وضع به گونهای شد که بخش عمدهاى از سهام لیبراسیون مهمترین روزنامه ارگان چپهاى میانه فرانسوى به ادوارد روتچیلد، بانکدار و سرمایهدار معروف و وابسته به یکى از خاندان سلطنتى معروف اروپایى واگذار شد. ادوارد روتچیلد 38.87 درصد سهام لیبراسیون را با یک سرمایهگذاری به دست آورد و سهامدار عمده این روزنامه شده است. کارکنان لیبراسیون 18.45 درصد سهام این روزنامه را در اختیار دارند. سرژ ژولى بنیانگذار و رئیس هیأت مدیره لیبراسیون ادعا کرد مالکیت روتچیلد به هیچ وجه اعتبار روزنامه را به عنوان یک روزنامه با گرایشات چپ خدشهدار نخواهد کرد. روزنامه لیبراسیون پس از شورشهاى دانشجویى سال ۱۹۶۸ در فرانسه با همکارى روشنفکرانى چون ژان پل سارتر و میشل فوکو شکل گرفت. کارمندان و اعضاى تحریریه لیبراسیون نیز از معامله جدید روزنامه با شاهزاده فرانسوى استقبال کردهاند. با این حال آنها هنوز حق وتو نسبت به تصمیمات مدیریت را براى خود محفوظ نگاه داشتهاند. رئیس فدراسیون روزنامهنگاران که مقر آن در بروکسل است مىگوید: «حتى اگر تلاش کنید یک مرز کاملاً شفاف بین فعالیتهاى تحریریه و منابع تجارى روزنامه برقرار کنید باز هم خودسانسورى آرام آرام به درون تحریریه مىخزد. این مسئله نگرانکننده است زیرا باعث نابودى استقلال روزنامه خواهد شد». بالاخره سرژ ژولی در 30 ژوئن 2006 زیر فشارهای " ادوارد روتچیلد" سهامدار اصلی روزنامه،ناگزیر از کنارهگیری از مدیریت لیبراسیون شد.[۴]
روزنامه اومانیته
اومانیته(L'Humanité)، ارگان رسمى حزب کمونیست فرانسه است که در 1904 میلادی توسط "ژان ژورس"(Jean Jaurès) تأسیس شد و بین سالهاى 1939تا 1944 میلادی مخفیانه منتشر مىشد. میزان تیراژ آن در 1946 میلادی در حدود 400 هزار شماره در روز بود. زندگی و محتوای این روزنامه با زندگی حزب کمونیست فرانسه گره خورده است. از 1968 شمارگان این روزنامه سخت کاهش یافت. با این حال، اومانیته از معدود روزنامههای عقیدتی – سیاسی است که تا امروز سرپا ایستاده است. در آن زمان خواندن اومانیته به غیر کمونیستها امکان میداد تا گزارشها در زمینه نبردهای اجتماعی را دنبال کنند. آنان در صفحات فرهنگی این روزنامه، نکتهها و خبرهایی مییافتند که در بیشتر روزنامهها نادیده گرفته میشد. آخرین آمار شمارگان این روزنامه صبح را حدود 50 هزار ذکر مىکند و قیمت آن 40/1 یورو است. این روزنامه بیشتر صفحات خود را به اخبار مربوط به مسائل کارگرى و سندیکاى C.G.T وابسته به حزب کمونیست فرانسه و مسائل اقتصادى و اجتماعى که بر پایه اصول و عقاید این حزب است اختصاص مىدهد. گفتنی است انتشار اومانیته در سایه مشکلات مالی در سال 2006 سخت به خطر افتاد.
همه ساله به مناسبت سالگرد تأسیس روزنامه «اومانیته» در روزهای ۱۵ تا ۱۷سپتامبر جشن اومانیته برگزار میشود.احزاب، سازمانها، تشکلهای مختلف سیاسی و اجتماعی از شهرهای مختلف فرانسه، بخصوص شهرها و مناطق صنعتی اطراف شهر لیل و مناطق جنوبی مانند مارسی که حزب کمونیست فرانسه از محبوبیت بیشتری برخوردار است، در این جشن شرکت و با دایر کردن غرفههایی به تبلیغ یا نمایش حضور خود میپردازند. برگزاری این جشن بزرگ سالانه میلیونها نفر را حتی از کشورهای دیگر به پاریس میکشاند. گروههای مختلف چپ با اجرای کنسرتها، سخنرانیها، نمایشگاهها و فروش کالاهای گوناگون و همچنین سرو غذاهای مختلف، میعادگاهی برای دیدار سالیانه، بسیاری از چپهای سابق و فعلی شده است.[۵]
روزنامه فرانس سوار
روزنامه فرانس سوار(France-Soir)، این روزنامه عصر در هشتم نوامبر ۱۹۴۴میلادی با ۲۵۰ هزار شمارگان منتشر شد. فرانس سوار در آغاز به جای روزنامه "دفانس دولافرانس" یا دفاع از فرانسه به بازار آمد که در فضایی جنگی آن روز در فرانسه جای خاصی داشت ولی بعدها کم کم جای مستقل خود را باز کرد و به روزنامهای ملی با تیترهای غوغا برانگیز بدل شد. این روزنامه تحت مدیریت پیرلازارف (Pierre Lazareff
مدتها بزرگترین روزنامه فرانسه بود. به طورى که در سال 1954 میلادی تیراژ آن 4/1 میلیون در روز بود. سالهای اوج روزنامه فرانس سوار، همان سالهای دهه پنجاه و حداکثر شصت بود و از این پس سیر نزولی این روزنامه معروف و ملی آغاز شد. بحرانهای مالی به علاوه تشتت در مدیریت داخلی و اعتراض به مدیر روزنامه کم کم بالا گرفت و به مشکلی مزمن بدل شد. مدیر اسطورهای این روزنامه به نام "پیر لازارف" که جمله معروف او "فرانس سوار، یعنی من" هنوز در اذهان است، تلاش کرد تا با پیوستن به کمپانی معروف انتشاراتی "هاشت" جلوی سقوط این روزنامه را بگیرد. فرانس سوار پس از سالها جدال با مشکل و بحران بالاخره مشی خود را عوض کرد و تلاش نمود برای خواننده فرانسوی نشریهای منتشر کند که "عمومی" و یا "عامه پسند" لقب گرفته است! این روزنامه اخبار وحوادث گوناگون روز را به صورت عامیانه منتشر مىسازد و رپرتاژهاى خود را به صورت دراماتیک، به زندگى خصوصى شخصیتهاى سیاسى اختصاص مىدهد.فرانس سوار از ابتدا خود را گلیست مىدانست. این روزنامه وابسته به جناح راست است گرایش به راست
جامعهشناسی رسانههای مکتوب در فرانسه به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که رویکرد سیاسی وجه غالب آنهاست. با این همه، نشریه عامه پسندی چون فرانس سوار توانست جای خود را در میان مردم به خوبی باز کنند. فرانس سوار امروزه گر چه به مشکلات مالی و بحرانهای حاشیهای ناشی از آن دچار شده است، ولی تصمیم ندارد استراتژی عوامگرایانه خود را از دست بدهد. با این وجود مسئولان آن میگویند که قصد ندارند از مسائل سیاسی و فرهنگی نیز بطور کامل دست کشیده و حساسیت آن را نادیده بگیرند. در حال حاضر این روزنامه با ۲۴صفحه رنگی از مجموع ۳۲صفحه منتشر میشود و تلاش میکند تا رویدادهای ورزشی را تا آخرین ساعت پوشش دهد. فرانس سوار شش مرکز چاپ را در شش گوشه فرانسه در نظر گرفته است تا روزنامه در سطح ملی سریع اما متنوع منتشر شود. در حالی که تیراژ این روزنامه قدیمی تا پیش از تعطیلی و درگیری با بحرانهای داخلی، از ۳۵هزار نسخه تجاوز نمیکرده است، به 77 هزار نسخه در روز در سال 2010 رسید.[۶]
لوپاریزین
لوپاریزین(Le Parisien)، در سال 1944 میلادی تأسیس شد و از نظر تیراژ اولین نشریه فرانسه بود. این روزنامه صبح ابتدا در سطح فرانسه منتشر مىشد، اما از سال 1960میلادی تنها اقدام به انتشار در پاریس کرد. خط سیاسى این نشریه ملىگرا و ضد کمونیست بود، لیکن از سال 1981میلادی، باروى کارآمدن سوسیالیستها در زمینه مسائل سیاسى به ملاحظهکارى روى آورد. تیراژ این روزنامه که زمانى به 800 هزار مىرسید، به دلیل اختلافى که بین سندیکاى C.G.Tو مدیریت نشریه به وجود آمد، به 340 هزار نسخه کاهش یافت. پاریزین روزنامههاى است که بیشتر به مسائل اجتماعى مىپردازد و بین کارگران مهاجر زیاد خریدار دارد.
روزنامه لوپاریزین روز یکشنبه 22 اوت2004 شصتمین سال تاسیس خود را جشن گرفت و به این مناسبت تعداد صفحات 4 رنگ خود را از 16 صفحه به 32 صفحه افزایش داد و همراه با روزنامه یک دی وی دی رایگان در مورد آزادی پاریس در جنگ جهانی دوم را به خریداران اهدا کرد.علاوه بر این، دو روزنامه این گروه انتشاراتی لوپاریزین و اوژوردویی آن فرانس یک رشته برنامههای تبلیغاتی را روز یکشنبه از طریق شبکههای تلویزیونی پخش کردند که هدف آن شناخت بهتر مخاطبان از شماره روزهای یکشنبه روزنامه اوژوردویی آن فرانس(Aujourd'hui en France) و افزایش فروش تک شمارهای روزنامه لوپاریزین بود. مالک روزنامه لو پاریزین شرکت «اَموری» (le groupe Amaury ) است و این روزنامه در پاریس و اطراف آن توزیع میشود.[۷]
لاکروا
لاکروا(La Croix) به معنی صلیب در سال 1880 میلادی به عنوان ارگان رسمى کلیساهاى فرانسه و به بهانه دفاع از کلیسا در برابر حملات ضد مسیحیت تأسیس شد و به دلیل قیمت ناچیز آن تعداد خوانندگانش بىشمار بود. این روزنامه کاتولیک در ابتدا به صورت ماهنامه و سپس در 1883 به صورت روزانه منتشر شد، و از آغاز میخواسته خود را نشریهای مخالف لائیسیته نشان میدهد و از دید سیاسی، مواضع دست راستی داشته است. لاکروا پس از جنگ جهانی دوم، خط مشی خود را تغییر داد و به همان اندازه که دیدگاههای سیاسی را مطرح میکند، به بررسی همه جریانها از دیدگاه مذهبی ( کاتولیسیسم فرانسوی) میپردازد.لاکروا در 1956 صلیب مسیح را که بر صفحه نخست آن نقش میبست، حذف کرد. لاکروا،، بزرگترین روزنامه کاتولیک فرانسه است و با وجود آنکه براى مطالب مذهبى برترى قائل است، در مورد مسائل سیاسى و اجتماعى نیز مقالات عالى و برجستهاى دارد. این روزنامه صبح به لحاظ گرایش میانهرو و مایل به راست برای کاتولیکهای فرانسه است. در زمان حاضر در حدود 110 هزار نسخه تیراژ دارد و قیمت آن 40/1 یورو است.
مالک لاکروا، گروه بایارد پرس(groupe Bayard Presse)، گروه رسانهای کاتولیک است که در سال 1850 تاسیس شد. این گروه، مجلاتی با رویکردهای دعوت مسیحی و نیز برخی نشریههای جوانپسند، روزنامه محلی و منطقهای منتشر میکند. نشریههای آن از بیشترین نشریههای جوانپسند به شمار میرود.
شمارگان روزنامههای ملی در سال 2010
نام روزنامه | نام لاتین | شروع انتشار | شمارگان |
لو فيگارو | LE FIGARO | 1854 | 316732 |
اكيپ | L’ÉQUIPE | 1946 | 302147 |
لوموند | LE MONDE | 1944 | 286348 |
اوژوقدوئی آن فرانس | AUJOURD’HUI EN France (1) | 169227 | |
لزاكو | LES ÉCHOS | 1908 | 115706 |
لیبراسیون | LIBÉRATION | 1973 | 113099 |
لاكروآ | LA CROIX | 1883 | 94439 |
فرانس سوآر | France-SOIR (2) | 1944 | 74531 |
لاتريبون | LA TRIBUNE | 1825 | 68813 |
پاری تورف | PARIS TURF | 56452 | |
اومانيته | L’HUMANITÉ | 1904 | 48118 |
پاری کورس | PARIS COURSES (3) | 28620 |
روزنامههای رایگان
مطبوعات روزانه فرانسه گرفتار بحرانند. یکی از عوامل این بحران، پدید آمدن روزنامههای رایگان است. روزنامههای رایگان، سرمایه خود را یکسره با آگهیهای بازرگانی تامین میکنند. استراتژی توزیعی روزنامههای رایگان بدین گونه است که کنار در ورودی و خروجی ایستگاههای مترو و دروازه دانشگاهها و در مکانهای پر رفت و آمد، رایگان توزیع میشوند. نخستین روزنامه رایگان فرانسه " مترو"(Metro) نام دارد که در 18 فوریه 2002 به بازار آمد. این روزنامه نخست در پاریس توزیع میشد، ولی کم کم توانست در بیشتر شهرهای بزرگ فرانسه نیز جای پایی برای خود باز کند. هنوز یک ماه از انتشار " مترو" نگذشت که رقیبی به نام " ون مینوت"(20 minute) ( به معنی 20 دقیقه)برای آن پیدا شد. این روزنامه را گروه نروژی شیب ستد(Schibsted) که پس از چندی با گروه او اِست فرانس(Ouest-France) یکپارچه شد، راهاندازی کرد. 870.000 نسخه در فرانسه، که از این تعداد 510000 نسخه در پاریس توزیع میگردد. "20 دقیقه" در واقع با بیش از 2 میلیون خوانندگان، اولین جریان اصلی روزانه از نظر خوانندگان است.
این روزنامههای رایگان، قطعی کوچکتر از روزنامههای غیر رایگان دارند و شمار صفحات آنها نیز کمتر است. بر پایه آمار " دفتر توزیع نشر" در سال 2005 هشتاد نشریه رایگان اعم از روزنامه، مجله در فرانسه منتشر میشد که شمارگان آنها بیش از 378 میلیون نسخه بود. مطالب روزنامههای رایگان بیشتر اخبار خبرگزاری فرانسه است. در این روزنامهها، تصاویر رنگی جای ویژهای دارند. شمار کارکنان حرفهای در آنها محدود است و برای نمونه نزدیک به 20 نفر در ون مینوت و 5 نفر در روزنامه مترو کار میکنند.باید گفت که در 2002 میزان 80% توزیع در پاریس و حومه و 20% دیگر در شهر مارسی صورت گرفت. در حال حاضر, روزنامه رایگان ون مینوت بهطور متوسط با بیش از 2 میلیون خواننده در روز یعنی به مراتب بیش از پاریزین و مترو در رأس مطبوعات این کشور قرار دارد. آنچه امروز روزنامههای سراسری و منطقهای فرانسه را دچار چالش کرده، پیدایش روزنامههای رایگان است.
روزنامههای منطقهای و استانی
روزنامههای منطقهای و استانی، روزنامههایی هستند که یک شهر، یک منطقه یا یک استان را پوشش خبری میدهند. این روزنامهها در بردارنده اخبار سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و اطلاعیههای مسئولان شهری و آگهیهای ترحیم و تبریک است. در این روزنامهها اخبار سیاسی ملی و بینالمللی نیز در یکی دو صفحه گنجانده میشود.
وجه اشتراک مطبوعات روزانه سراسری با مطبوعات روزانه استانی در انتشار پیوسته اخبار و تفسیرهای مربوط به رویدادهای سیاسی روز یا دیگر رویدادهاست.روزنامههای ملی در فرانسه و چند کشور دیگر توزیع میشوند و روزنامههای استانی ( منطقهای) در سطح محلی، منطقهای و استانی باقی میمانند. اما تفاوتشان به فرم روزنامه، درونمایه، سازماندهی حرفهای، درآمدهای تبلیغاتی و دامنه خوانندگانشان برمیگردد. یکی رویدادهای ملی و دیگری رویدادهای محلی را پوشش میدهد. برپایه آمار سازمان" دفتر توزیع نشر" در دهه 1950، روزنامههای سراسری غیر رایگان 60% فروش را در اختیار داشتند، ولی رفته رفته روزنامههای محلی از نظر شمارگان و فروش روزنامههای سراسری را پشت سر گذاشتند.
بیشتر روزنامههای منطقهای و استانی وضع مناسبی ندارند و شمارگان آنها پیوسته رو به کاهش است. در 1946 شمار روزنامههای منطقهای 175 عنوان بود که این رقم در 2005 به 67 عنوان کاهش یافت. چندی است روزنامههای منطقهای و استانی بر آن شدهاند که به هم بپیوندند به گونهای که در هر استان تنها یک روزنامه منطقهای منتشر شود و از این راه خطر کاهش تیراژ از میان برود.نقطه ضعف این روزنامهها، کم توجهی به گفتمانهای سیاسی ملی، نادیده گرفتن سن مخاطبان که هر روز پیرتر میشوند،کاهش سرمایهگذاری و کمبود آگهیهای بازرگانی و مهمتر از همه پیدایش تلویزیونهای محلی است. امروز پرتیراژترین روزنامه فرانسه روزنامه منطقهای" او است فرانس"(Ouest-France) است که در سال 2010 با 757115 نسخه در روز، بیشترین تیراژ را داشته است.[۸]
شمارگان روزنامههای محلی در سال 2010
نام نشریه | نام لاتین | محل انتشار | شروع انتشار | شمارگان |
او است فرانس | OUEST-FRANCE | شهر رن | 1944 | 757115 |
سوداواست | SUD OUEST | شهر بوردو | 1945 | 293072 |
لو پاریزین | LE PARISIEN (1) | پاریس | 290785 | |
لاووآ دو نور | LA VOIX DU NORD | شهر ليل | 1944 | 265173 |
لادوفين ليبر | LE DAUPHINE LIBÉRÉ | شهر گرونوبل | 1859 | 231324 |
لوپروگره | LE PROGRÈS | ليون | 1945 | 207270 |
لو تله گرام | LE TÉLÉGRAMME | 204770 | ||
لانوول | LA NOUVELLE RÉPUBLIQUE DU CENTRE-OUEST | تور | 1944 | 188381 |
لا مونتانی | LA MONTAGNE | كلرمون فران | 1919 | 187836 |
لادپش دو ميدي | LA DÉPÊCHE DU MIDI | تولوز | 1870 | 182416 |
نیز نگاه کنید به
مطبوعات در چین؛ مطبوعات در کانادا؛ مطبوعات در روسیه؛ مطبوعات در کوبا؛ مطبوعات در تونس؛ مطبوعات در لبنان؛ مطبوعات در افغانستان؛ مطبوعات در سنگال؛ مطبوعات در مالی؛ مطبوعات در سودان؛ مطبوعات در ساحل عاج؛ مطبوعات در زیمبابوه؛ مطبوعات در تایلند؛ مطبوعات در اوکراین؛ مطبوعات در اسپانیا؛ مطبوعات در اردن؛ مطبوعات در اتیوپی؛ مطبوعات در سیرالئون؛ مطبوعات در قطر ؛روزنامه در ژاپن ؛ روزنامه های زیمبابوه؛ روزنامه های اردن؛ روزنامه ها در قطر
کتابشناسی
- ↑ نگاهی به فرانسه ، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ، 1384،ص 75
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_monde
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_Figaro
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Lib%C3%A9ration_(journal)
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Humanit%C3%A9_(journal)
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/France_soir
- ↑ برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Le_Parisien
- ↑ نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،