زبان و ادبیات کانادا: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''زبان رسمی''' کانادا دارای دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسه است. در ژوئیه سال ۱۹۶۹م، براساس قانون «زبان رسمی کانادا» استفاده از هر دو زبان انگلیسی و فرانسه در سراسر دولت فدرال قانونی شد. این مسأله روندی را آغاز کرد که طی آن رسماً این کشور خود را به...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''زبان رسمی'''
زبان و ادبیات در [[کانادا|کشور کانادا]] شامل [[زبان رسمی کانادا|زبان رسمی]]؛ [[زبان مادری در استان های کانادا]]؛ [[زبان خانواده های کانادایی]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی کانادا]]؛ [[ادبیات معاصر کانادا]]؛ [[مکاتب ادبی کانادا]]؛ [[دسته بندی ادبیات در کانادا]]؛ [[نشریات ادبی کانادا]]؛ [[جوایز ادبی کانادا]] و [[مشاهیر ادبی کانادا]] است که در ذیل شرح داده شده است:


[[کانادا]] دارای دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسه است. در ژوئیه سال ۱۹۶۹م، براساس قانون «زبان رسمی کانادا» استفاده از هر دو زبان انگلیسی و فرانسه در سراسر دولت فدرال قانونی شد. این مسأله روندی را آغاز کرد که طی آن رسماً این کشور خود را به عنوان یک ملت دو زبانه شناخت و آن را باور کرد. انگلیسی زبان‌ها و فرانسوی زبان‌ها جایگاه برابری در پارلمان، دادگاه‌های فدرال و در تمامی نهادهای فدرال پيدا كردند. در صورتی که در امور خاص تقاضاها به مقدار کافی باشد، مردم این حق را دارند که خدمات دولت فدرال را به انگلیسی و یا فرانسوی دریافت کنند. براساس آمارها، زبان مادري 59 درصد از مردم انگليسي است؛ در حالي كه فرانسوي زبان مادري 23 درصد جمعيت اين كشور است. همچنين، ۹۸ درصد کانادایی‌ها حداقل به یکی از این دو زبان صحبت می‌کنند، 5/67 درصد تنها به زبان انگلیسی و 3/13 درصد به زبان فرانسه و 8/17 درصد به هر دو زبان سخن می‌گویند. توزيع جمعيت بر حسب زبان در ايالت‌هاي مختلف متفاوت است. براي مثال، در استان انتاريو اغلب مردم به زبان انگليسي سخن می‌گویند، در حالي كه در ايالت کبک، مردم بیشتر به زبان فرانسوی صحبت می‌كنند. اما در مناطق دیگر اين كشور نیز جمعیت فرانسوی زبان و انگليسي زبان به نسبت‌هاي متفاوت توزيع شده‌اند. براي مثال، در بخش‌های شمالی نیوبرانزویک، بخش‌های شمالی، شرقی و جنوب غربی انتاریو و بخش‌های جنوبی مانیتوبا زبان فرانسه متداول است.<sup>[1]</sup>  برخي از استا‌ن هاي اين كشور به طور رسمي دو زبانه هستند. به عنوان مثال، قانون اساسي استان نیوبرانزویک استفاده از دو زبان رسمی را قانوني كرده است. مردمان استان‌هاي مانیتوبا، انتاریو و کبک نيز به هر دو زبان صحبت می‌کنند و مکاتبات خود را به هر دو زبان انجام می‌دهند.   
=== [[زبان رسمی کانادا|زبان رسمی]] ===
[[پرونده:زبان و ادبیات کانادا-min.jpg|جایگزین=زبان و ادبیات کانادا|بندانگشتی|زبان و ادبیات کانادا. قابل بازیابی از https://getconnectedmedia.com/the-app-show-the-price-of-internet-in-canada-is-still-too-high/]]
[[کانادا]] دارای دو زبان رسمی انگلیسی و [[فرانسه]] است. در ژوئیه سال ۱۹۶۹م، براساس قانون «زبان رسمی [[کانادا]]» استفاده از هر دو زبان انگلیسی و فرانسه در سراسر [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] قانونی شد. این مسأله روندی را آغاز کرد که طی آن رسماً این کشور خود را به عنوان یک ملت دو زبانه شناخت و آن را باور کرد. انگلیسی زبان‌ها و فرانسوی زبان‌ها جایگاه برابری در [[سیستم پارلمان کانادا|پارلمان]]، دادگاه‌های فدرال و در تمامی نهادهای فدرال پیدا کردند. در صورتی که در امور خاص تقاضاها به مقدار کافی باشد، مردم این حق را دارند که خدمات [[دولت فدرال کانادا|دولت فدرال]] را به انگلیسی و یا فرانسوی دریافت کنند. براساس آمارها، زبان مادری 59 درصد از مردم انگلیسی است؛ در حالی که فرانسوی زبان مادری 23 درصد جمعیت این کشور است. همچنین، ۹۸ درصد کانادایی‌ها حداقل به یکی از این دو زبان صحبت می‌کنند، 67/5 درصد تنها به زبان انگلیسی و 13/3 درصد به زبان فرانسه و 17/8 درصد به هر دو زبان سخن می‌گویند. توزیع جمعیت بر حسب زبان در ایالت‌های مختلف متفاوت است. برای مثال، در استان [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] اغلب مردم به زبان انگلیسی سخن می‌گویند، در حالی که در ایالت [[استان کبک کانادا|کبک]]، مردم بیشتر به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند. اما در مناطق دیگر این کشور نیز جمعیت فرانسوی زبان و انگلیسی زبان به نسبت‌های متفاوت توزیع شده اند. برای مثال، در بخش‌های شمالی [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]]، بخش‌های شمالی، شرقی و جنوب غربی [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] و بخش‌های جنوبی [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]] زبان فرانسه متداول است.<sup>[i]</sup> برخی از استا‌ن های این کشور به طور رسمی دو زبانه هستند. به عنوان مثال، قانون اساسی استان [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] استفاده از دو زبان رسمی را قانونی کرده است. مردمان استان های [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]]، [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] و [[استان کبک کانادا|کبک]] نیز به هر دو زبان صحبت می‌کنند و مکاتبات خود را به هر دو زبان انجام می‌دهند.   


در اين كشور زبان‌های غیررسمی نیز اهمیت زیادی دارند و بيش از 5 ميليون نفر به این زبان‌ها صحبت می‌کنند. در كانادا مي‌توان بيش از 100 زبان را شنيد.<sup>[2]</sup> زبان هاي چینی (زبان اول و مورد استفاده حدود يك ميليون نفر است)،‌ ایتالیایی، آلمانی، پنجابی، فارسي، عربي، پرتغالي، لهستاني، اسپانيايي، ويتنامي، يوناني، اوكرايني، هندي، تاگالوگ، كِري، اينوكتيتوت و... از دیگرزبان‌هاي غيررسمي این کشور به شمار مي‌آيند.  
در این کشور زبان‌های غیررسمی نیز اهمیت زیادی دارند و بیش از 5 میلیون نفر به این زبان‌ها صحبت می‌کنند. در [[کانادا]] می‌توان بیش از 100 زبان را شنید.<sup>[ii]</sup> زبان های [[چین|چینی]](زبان اول و مورد استفاده حدود یک میلیون نفر است)،‌ ایتالیایی، آلمانی، پنجابی، فارسی، عربی، پرتغالی، لهستانی، اسپانیایی، ویتنامی، یونانی، اوکراینی، هندی، تاگالوگ، کِری، اینوکتیتوت و... از دیگرزبان‌های غیررسمی این کشور به شمار می‌آیند.  


در اين كشور زبان‌هاي منحصربه فرد هم وجود دارند. براي مثال، در شمال قطبي آوازهاي «آيا - يايت» اينويت‌ها همچون نقشه‌هاي شفاهي براي چشم‌اندازهاي گمراه‌ كننده عمل مي‌كنند. به عقيده زبان‌شناسان، در آنجا حتي الگوهاي وزش باد در برف نيز راه رسيدن به مقصد را به افراد نشان مي‌دهند]1 و 2[.  
در این کشور زبان‌های منحصربه فرد هم وجود دارند. برای مثال، در شمال قطبی آوازهای «آیا - یایت» اینویت‌ها همچون نقشه‌های شفاهی برای چشم‌اندازهای گمراه‌ کننده عمل می‌کنند. به عقیده زبان‌شناسان، در آنجا حتی الگوهای وزش باد در برف نیز راه رسیدن به مقصد را به افراد نشان می‌دهند.<ref>Statistics Canada. (2006). Provinces and territories in Canada (table). Census of Population (Provinces, Census Divisions, Municipalities) (database). Using E-STAT (distributor).</ref> <ref name=":0">Languages of Canada. (2013). Retrieved from  http://en.wikipedia.org/wiki/&#x20;Languages_of_Canada</ref>


=== [[زبان مادری در استان های کانادا|زبان مادری در استان‏ ها]] ===
پراکندگی زبانی مردم در استان های مختلف این کشور بسیار متنوع است. براساس آمارهای سال 2011م، تعداد انگلیسی زبانان در استان های [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]]، [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]]، [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]]، و [[استان آلبرتای کانادا|آلبرتا]] افزایش‏ یافته است. بیش از 80 درصد مردم [[استان کبک کانادا|کبک]] به زبان فرانسه تکلّم می‌کنند. به همین دلیل نسبت فرانسوی‌‌زبانان این استان نیز روبه افزایش است. در حالی که نسبت فرانسوی ‌زبانان خارج از استان [[استان کبک کانادا|کبک]]، که حدود 6 میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، 6 درصد کاهش یافته است.<sup>[iii]</sup> این آمارها نشان می‌دهند که در استان [[استان کبک کانادا|کبک]] تعداد کسانی که زبان مادر‌ی آنها انگلیسی است، افزایش یافته است. براساس آمار سال 2011م، حدود 10 درصد از مردم این استان به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.


'''زبان مادری در استان‏ها'''
برخلاف دیگر [[استان های کانادا]]، [[استان مانیتوبای کانادا|مانیتوبا]] و [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]] شاهد کاهش‏ تعداد کسانی هستند که زبان مادری‌شان غیر از انگلیسی و فرانسه است. علاوه‌بر این، نسبت‏ جمعیت آنها به کل جمعیت نیز کاهش یافته است. در این دو استان تعداد زیادی از مهاجرانی زندگی می‏کنند که زبان مادری آنها آلمانی و اوکراینی است و اغلب بیش از 55 سال سن دارند.


پراكندگي زباني مردم در استان‌هاي مختلف اين كشور بسيار متنوع است. براساس آمارهاي سال 2011م، تعداد انگلیسی‏زبانان در استان‏های ساسکاچوان، مانیتوبا، نیوبرانزویک، و آلبرتا افزایش‏ یافته است. بيش از 80 درصد مردم كبك به زبان فرانسه تكلّم مي‌كنند. به همين دليل نسبت فرانسوي‌‌زبانان اين استان نيز روبه افزايش است. در حالي كه نسبت فرانسوي ‌زبانان خارج از استان كبك، كه حدود 6 ميليون نفر را تشكيل مي‌دهند، 6 درصد كاهش يافته است.<sup>[3]</sup> اين آمارها نشان مي‌دهند كه در استان کبک تعداد کسانی که زبان مادر‌ی آنها انگلیسی است، افزایش یافته است. براساس آمار سال 2011م، حدود 10 درصد از مردم اين استان به زبان انگليسي صحبت مي‌كنند.
در سال‏ های اخیر نود درصد مهاجران در استان ‏های [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]]، [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]]، و [[استان کبک کانادا|کبک‏]] ساکن شده اند. در نتیجه، جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است در این استان ها رشد بیشتری داشته است. در سال 2011م، جمعیت این گروه در استان های‏ [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] و [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] حدود 15 درصد کل جمعیت این استان ها بوده است. این رقم‏ در مقایسه با سال 1996 در هر دو استان 7 درصد کاهش را نشان می ‏دهد.<ref>Various Languages Spoken. (2006). Age groups (17A) and sex (3) for the population of Canada, provinces, territories, census metropolitan areas and census agglomerations, 2006 Census - 20% sample data. Statistics Canada.</ref> <ref>Population by mother tongue and age groups (total), (2011), counts, for Canada, provinces and territories</ref> <ref>Carens, J. H. (Ed.). (1995). Is Quebec nationalism just? Perspectives from Anglophone Canada. McGill-Queen’s Press.


برخلاف دیگر استان‏های کانادا، مانیتوبا و ساسکاچوان شاهد کاهش‏ تعداد کسانی هستند که زبان مادری‌شان غیر از انگلیسی و فرانسه است. علاوه‌بر این، نسبت‏ جمعیت آنها به کل جمعیت نیز کاهش یافته است. در این دو استان تعداد زیادی از مهاجرانی زندگی می‏کنند که زبان مادری آنها آلمانی و اوکراینی است و اغلب بیش از 55 سال سن دارند.  
Ontario Federation of Agriculture. (2011, November 2). Ontario farmers need a risk management program now.</ref>


در سال‏های اخیر نود درصد مهاجران در استان‏های اونتاریو، بریتیش کلمبیا، و کبک‏ ساکن شده‏اند. در نتیجه، جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است در این استان‏ها رشد بیشتری داشته است. در سال 2011م، جمعیت این گروه در استان‏های‏ اونتاریو و بریتیش کلمبیا حدود 15 درصد کل جمعیت این استان‏ها بوده است. این رقم‏ در مقایسه با سال 1996 در هر دو استان 7 درصد كاهش را نشان می‏دهد]3، 4 و 5[.
=== [[زبان خانواده های کانادایی|زبان خانواده]] ===
زبان خانوادگی مردم نیز متناسب با گوناگونی جمعیتی آن بسیار متنوع است. براساس آمارهای رسمی، از هر ده نفر کانادایی یک نفر در منزل به زبانی غیر از انگلیسی و فرانسه صحبت می‏کنند. جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است، حدود 7 میلیون نفر اعلام شده است. اما، براساس آمارهای رسمی تعداد کسانی که اعلام کرده‏اند اغلب از یکی از زبان‏های غیررسمی در منزل استفاده می‏کنند، طی 15 سال گذشته روبه افزایش بوده است. این آمار از 2/8 میلیون نفر در سال 1996م به 3/5 میلیون نفر در سال 2011م رسیده است. این افزایش به دلیل ورود مهاجران بسیار به استان های‏ مختلف، به ویژه به استان های [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]]، [[استان کبک کانادا|کبک]] و [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]]، بین سال‏های 1986 تا 2011م بوده است. در سال‏های‏ 1971 تا 2011م، جمعیت کسانی که در منزل به زبانی غیر از فرانسه یا انگلیسی سخن می‏گویند در [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]] دو برابر شده و به 15 درصد کل جمعیت این استان رسیده است. در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] این رقم از یک درصد در سال 1971م به حدود 14 درصد در سال 2011م افزایش‏ یافته است. در سال 2011م، در رده‏بندی زبان‏های خانواده [[زبان چینی]] بعد از انگلیسی و فرانسه قرار داشت و زبان ایتالیایی و پنجابی به ترتیب بعد از زبان چینی قرار داشتند. سه دهه قبل از آن زبان ایتالیایی در این زمینه پیشتاز بود و ‏ آلمانی و اوکراینی بعد از آن قرار داشتند. بیش از 60 درصد از مهاجرانی که بین سال‏های 1991 تا 2011م به کانادا عزیمت کرده‌اند، در سه شهر مهم تورنتو، مونترال و ونکوور مستقر شده اند و براساس آمارها در منزل به یکی از زبان‌های غیررسمی سخن می‌گویند. این آمارها بیانگر آن هستند که تقریباً یک پنجم جوانان زیر 15 سال تورنتو و ونکوور در منزل به یکی از زبان‌های غیررسمی صحبت می‌کنند. این نسبت 2/5 برابر بیشتر از میانگین کل کشور است که در سال 1996م حدود 8 درصد بوده است.  


آمارهای رسمی نشان می‌دهند تعداد کسانی که به یکی از دو زبان انگلیسی یا فرانسه در منزل سخن می‏گویند، افزایش داشته است؛ اما نسبت آنها به کل جمعیت کاهش‏ یافته است. در سال 1996م، حدود 19/3 میلیون نفر در منزل به زبان انگلیسی سخن می‌گفته‌اند؛ در حالی که براساس آمار سال 2011م این رقم به بیش از 21 میلیون نفر رسیده است. همچنین، آمار سال 2011م نشان می‌دهد که 63/5 درصد از افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی و فرانسه نبوده است، در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.<sup>[iv]</sup> علاوه بر این، تمایل کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های رسمی است، به سخن گفتن به یکی از دو [[زبان رسمی کانادا|زبان رسمی]] به جای زبان مادری در منزل کاهش یافته است. در سال 1991م، حدود 44 درصد آنان در منزل به یکی از دو [[زبان رسمی کانادا|زبان رسمی]] سخن می‏گفتند، حال آن ‏که در سال 1996‏م این رقم به 40 درصد کاهش یافته است. برای هریک از گروه‌های زبانی این قاعده صادق‏ است که هر چه بیشتر سابقه حضور در کانادا داشته باشند، امکان جایگزینی یکی از زبان‏های‏ رسمی با زبان مادری در منزل بیشتر می‏شود. چنان ‏که آمار نشان می‏دهد، مهاجرانی که در سال‏های اخیر وارد این کشور شده اند، نسبت به آنهایی که پیش از این مهاجرت نموده اند، تمایل‏ بیشتری به استفاده از زبان مادری خود در منزل دارند. برای مثال، در سال 1996م تنها 16 درصد چینی‏ ها و 16 درصد پنجابی ‏ها در منزل به زبان انگلیسی یا فرانسه صحبت‏ میکرده اند؛ در مقابل 87 درصد هلندی‏ ها، 76 درصد اوکراینی ‏ها و 71 درصد آلمانی ‏ها در منزل به یکی از دو [[زبان رسمی کانادا]] صحبت می‏کردند، چرا که یا در این کشور متولد شده اند و یا این ‏که سال‏ها پیش به [[کانادا]] مهاجرت کرده‏ اند.<ref>Statistics Canada. (2006). Population by mother tongue and age groups, 2006 counts, for Canada, provinces and territories sample .</ref> <ref>Canada, Commissariat aux langues officielles. (2005). Rapport annuel édition spéciale 2004 (Vol. I)1. </ref> <ref>Canada. (1985). Official Languages Act (R.S.C., 1985, c. 31 (4th Supp.))1.</ref>


'''زبان خانواده'''
=== جایگاه زبان فارسی ===
ایرانیان کانادا جمعیت کوچک اما قابل توجهی از این کشور را تشکیل می‌دهند. بنابر آخرین برآوردهای غیررسمی، 410/000 نفر در این کشور خود را ایرانی یا منشعب از ایرانیان می‌دانند<sup>[v]</sup>. براساس سرشماری سال ۱۹۹۶م تعداد 44/485 نفر زبان فارسی را به عنوان [[زبان مادری در استان های کانادا|زبان مادری]] خود اعلام کرده بودند. این در حالی است که در دوره زمانی 1991 تا 2013م تعداد فارسی‌زبانان این کشور افزایش چشمگیری داشته است. افزایش تعداد مهاجران از کشورهای فارسی زبان موجب شده است که زبان فارسی در شمار ده زبان اول جدول رده‌بندی زبان‌های غیررسمی این کشور قرار گیرد. حدود نیمی از فارسی زبان‌ها در تورنتو ساکن هستند. در سال ۱۹۹۶م در این شهر 21/656 نفر [[زبان مادری در استان های کانادا|زبان مادری]] خود را فارسی اعلام کرده‌اند. این رقم کمتر از 0/5 درصد جمعیت تورنتو در سال ۱۹۹۶م بوده است. پس از تورنتو در مهم‌ترین شهر غرب کانادا، یعنی ونکوور، ۹۱۰۰ نفر و در مونترال، دومین شهر مهم کانادا، 5/920 نفر زبان فارسی را به عنوان [[زبان مادری در استان های کانادا|زبان مادری]] خود اعلام کرده‌اند. این رقم در اوتاوا، 2/330 نفر بوده است. نسبت جمعیت فارسی زبان در شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترال و اوتاوا به کل جمعیت این شهرها، بیشتر از نسبت فارسی زبان‌ها به کل [[جمعیت کانادا]] است. در سال ۱۹۹۶م، بین ۲۳۵ تا ۶۶۰ نفر فارسی‌زبان در شهرهای کلگری،(Calgary) هامیلتون،(Hamilton) ادمونتون،(Edmonton) گیچنر،(Kitchener) لندن و ویکتوریا(Victoria) زندگی می‌کردند<sup>[vi].</sup><ref name=":0" /> <ref>  لاریجانی، فاضل، (1383).زبان‌های رایج در کانادا و وضعیت زبان فارسی. مجموعه مطالعات رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. </ref>


زبان خانوادگي مردم نيز متناسب با گوناگوني جمعيتي آن بسيار متنوع است. براساس آمارهاي رسمي، از هر ده نفر کانادایی یک نفر در منزل به زبانی غیر از انگلیسی و فرانسه صحبت می‏کنند. جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است، حدود 7 میلیون نفر اعلام شده است. اما، براساس آمارهاي رسمي تعداد کسانی که اعلام کرده‏اند اغلب از یکی از زبان‏های غیررسمی در منزل استفاده می‏کنند،  طي 15 سال گذشته روبه افزايش بوده است. اين آمار از 8/2 ميليون نفر در سال 1996م به 5/3 ميليون نفر در سال 2011م رسيده است. این افزایش به دلیل ورود مهاجران بسیار به استان‏های‏ مختلف، به ويژه به استان‌هاي اونتاریو، كبك و بریتیش کلمبیا، بین سال‏های 1986 تا 2011م بوده است. در سال‏های‏ 1971 تا 2011م، جمعیت کسانی که در منزل به زبانی غیر از فرانسه یا انگلیسی سخن می‏گویند در بریتیش کلمبیا  دو برابر شده و به 15 درصد کل جمعیت این استان رسیده است. در اونتاریو این رقم از یک درصد در سال 1971م به حدود 14 درصد در سال 2011م افزایش‏ یافته است. در سال 2011م، در رده‏بندی زبان‏های خانواده [[زبان چینی]] بعد از انگلیسی و فرانسه قرار داشت و زبان ایتالیایی و پنجابی به ترتیب بعد از زبان چینی قرار داشتند. سه دهه قبل از آن زبان ایتالیایی در این زمینه پیشتاز بود و ‏ آلمانی و اوکراینی بعد از آن قرار داشتند. بيش از 60 درصد از مهاجرانی که بین سال‏های 1991 تا 2011م به کانادا عزيمت كرده‌اند، در سه شهر مهم تورنتو، مونترال و ونکوور مستقر شده‏اند و براساس آمارها در منزل به يكي از زبان‌هاي غيررسمي سخن مي‌گويند. اين آمارها بيانگر آن هستند كه تقريباً يك پنجم جوانان زير 15 سال تورنتو و ونكوور در منزل به يكي از زبان‌هاي غيررسمي صحبت مي‌كنند. اين نسبت 5/2 برابر بيشتر از ميانگين كل كشور است كه در سال 1996م حدود 8 درصد بوده است.
=== ادبیات ===


آمارهاي رسمي نشان مي‌دهند تعداد کسانی که به یکی از دو زبان انگلیسی یا فرانسه در منزل سخن می‏گویند، افزایش داشته است؛ اما نسبت آنها به کل جمعیت کاهش‏ یافته است. در سال 1996م، حدود 3/19 میلیون نفر در منزل به زبان انگلیسی سخن مي‌گفته‌اند؛ در حالي كه براساس آمار سال 2011م اين رقم به بيش از 21 ميليون نفر رسيده است. همچنين، آمار سال 2011م نشان می‌دهد که 5/63 درصد از افرادی که زبان مادری آنها  انگلیسی و  فرانسه نبوده است، در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.<sup>[4]</sup> علاوه بر اين، تمایل کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های رسمی است، به سخن گفتن به یکی از دو زبان رسمی به جای زبان مادری در منزل کاهش یافته است. در سال 1991م، حدود 44 درصد آنان در منزل به یکی از دو زبان رسمی سخن می‏گفتند، حال آن ‏که در سال 1996‏م این رقم به 40 درصد کاهش یافته است. برای هریک از گروه‏های زبانی این قاعده صادق‏ است که هر چه بیشتر سابقه حضور در کانادا داشته باشند، امکان جایگزینی یکی از زبان‏های‏ رسمی با زبان مادری در منزل بیشتر می‏شود. چنان ‏که آمار نشان می‏دهد، مهاجرانی که در سال‏های اخیر وارد این کشور شده‏اند، نسبت به آنهایی که پیش از این مهاجرت نموده‏اند، تمایل‏ بیشتری به استفاده از زبان مادری خود در منزل دارند. برای مثال، در سال 1996م تنها 16 درصد چینی‏ها و 16 درصد پنجابی‏ها در منزل به زبان انگلیسی یا فرانسه صحبت‏ می‏کرده‏اند؛ در مقابل 87 درصد هلندی‏ها، 76 درصد اوکراینی‏ها و 71 درصد آلمانی‏ها در منزل به یکی از دو زبان رسمی کانادا صحبت می‏کردند، چرا که یا در این کشور متولد شده‏اند و یا این ‏که سال‏ها پیش به کانادا مهاجرت کرده‏اند]6، 7 و 8[.
==== [[تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی کانادا|تاریخچه ادبیات در کانادا]] ====
[[جامعه کانادا]] تأثیر زیادی بر ادبیات آن گذاشته است. هرچند ادبیات در این کشور به کندی رشد کرده است، اما اکنون دیگر ماهیت بین‌المللی دارد. ادبیات کانادا از قرن هفدهم شکل گرفت و در سال 1867م - در زمان استقلال از انگلستان - به یک گونه متمایز تبدیل شد. عوامل گوناگونی در پیشرفت فرهنگی و گذر این کشور از دوران مستعمرگی و تبدیل شدن به کشوری مستقل نقش داشته‌است. کانادایی‌های اروپایی‌تبار از قدیم به دو جمعیت جدا و متمایز فرانسوی زبان و انگلیسی زبان تقسیم شده اند. وجود تعداد زیادی شهروند دو زبانه و گروه‌های بزرگی از مهاجران که به زبان‌های دیگر صحبت می‌کردند، علت اصلی به وجود نیامدن یک ادبیات ملی واحد در این کشور بوده است. عوامل دیگری نیز در یک دست نشدن فرهنگ ملی مؤثر بوده است. با گسترش سریع مرزها جمعیت این کشور از حالت تمرکز در یک یا چند نقطه خارج شده است. این مسأله باعث مشکل شدن حمل و نقل و ارتباطات و مانعی برای توزیع کالا - از جمله کتاب و مجلات - بود. در دهه 1850م، هالیفاکس، مونترال و تورنتو به محیط‌های ادبی تبدیل شدند، ولی ادبیات انگلیسی و آمریکایی نیز بدون هیچ مانعی بر ادبیات کانادا تأثیر گذارد. در دهه 1960م، توان بالقوه ادبی این کشور شکوفا شد و هر سال آثار بسیار ارزشمندی در زمینه شعر، قصه و افسانه، نمایشنامه و مطالعات انتقادی منتشر گردید. در حالی که در گذشته این حجم آثار در طول یک دهه ظاهر می‌شد. آثار ادبی قرن بیستم این کشور به شدت ریشه در ادبیات قدیم دارد و دستاورد اندیشمندان در سال‌های بسیار است.  


به طور کلی، ادبیات کانادا به دو گروه انگلیسی‌زبان و فرانسه‌زبان تقسیم می‌شود که ریشه در سنت‌های ادبی انگلستان و فرانسه دارد. ادبیات این کشور، چه انگلیسی و چه فرانسوی، غالباً با چشم‌اندازها و مناظر طبیعی و حد و مرزهای زندگی و موقعیت این کشور در جهان ارتباط دارد. شخصیت و هویت شهروندان این کشور به ادبیات‌شان بسیار نزدیک است. امروز ادبیات کانادا رشد بسیاری کرده است. در دهه 1990م بعضی از آثار ادبی این کشور به عنوان بهترین‌های جهان معرفی شدند و نویسندگان این کشور [[جوایز ادبی کانادا|جوایز]] بین‌المللی بسیاری دریافت کردند که در بخش‌های بعدی به آنها اشاره خواهد شد.<ref>Hammill, F. (2007). Canadian literature. Edinburgh University Press.</ref>


'''جايگاه زبان فارسي'''
==== [[مکاتب ادبی کانادا|سبک ادبی]] ====
سبک‌ ادبی رایج دراین کشور رمان نویسی و نگارش رویدادها و افسانه‌های قدیمی در قالب داستان های تاریخی جذاب است. درونمایه اصلی آثار ادبی - به ویژه رمان‌های نویسندگان ملی در چند دهه اخیر - بیشتر درباره با فرهنگ و آداب و رسوم مردم بوده است. سبک ادبی این کشور دارای ویژگی‌های عمومی و مشترکی است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: 


ایرانیان کانادا جمعیت کوچک اما قابل توجهی از این کشور را تشکیل می‌دهند. بنابر آخرین برآوردهای غیررسمی، 000/410 نفر در اين كشور خود را ایرانی یا منشعب از ایرانیان می‌دانند<sup>[5]</sup>. براساس سرشماری سال ۱۹۹۶م تعداد 485/44 نفر زبان فارسی را به عنوان زبان مادری خود اعلام كرده بودند. اين در حالي است كه در دوره زماني 1991 تا 2013م تعداد فارسي‌زبانان اين كشور افزايش چشمگيري داشته است. افزایش تعداد مهاجران از كشورهای فارسی زبان موجب شده است كه زبان فارسي در شمار ده زبان اول جدول رده‌بندی زبان‌های غیررسمی این کشور قرار گیرد. حدود نیمی از فارسی زبان‌ها در تورنتو ساكن هستند. در سال ۱۹۹۶م در این شهر 656/21 نفر زبان مادری خود را فارسی اعلام كرده‌اند. این رقم كمتر از 5/0 درصد جمعیت تورنتو در سال ۱۹۹۶م بوده است. پس از تورنتو در مهم‌ترین شهر غرب كانادا، يعني ونكوور، ۹۱۰۰ نفر و در مونترال، دومین شهر مهم كانادا، 920/5 نفر زبان فارسی را به عنوان زبان مادري خود اعلام كرده‌اند. این رقم دراوتاوا، 330/2 نفر بوده است. نسبت جمعیت فارسی زبان در شهرهای تورنتو، ونكوور، مونترال و اوتاوا به كل جمعیت این شهرها، بیشتر از نسبت فارسی زبان‌ها به كل جمعیت كانادا است. در سال ۱۹۹۶م، بین ۲۳۵ تا ۶۶۰ نفر فارسی‌زبان در شهرهای كلگری،<sup>[6]</sup> هامیلتون،<sup>[7]</sup> ادمونتون،<sup>[8]</sup> گیچنر،<sup>[9]</sup> لندن و ویكتوریا<sup>[10]</sup> زندگی می‌كردند<sup>[11]</sup>]2 و 9[.  
===== شکست به عنوان یک موضوع =====
شکست به عنوان یک موضوع(Failure as a theme)، در آثار ادبی این کشوربه موضوعاتی نظیر شکست، پوچی و بیهودگی می پردازد. در این خصوص می‌توان به آثار تیموتی فایندلی(Timothy Findley) و آنا هربرت(Anne Hebert) اشاره کرد.


===== طنز =====
در آثار نویسندگان اغلب موضوعات جدی در قالب طنز(Humour) بیان می‌شوند. در این کشور طنز یکی از عناصر مهم ادبی به شمار می‌آید.


'''ادبیات'''
===== احساسات خفیف ضد آمریکایی =====
احساسات خفیف ضد آمریکایی(Mild anti-Americanism)، در کتاب‌های منتشر شده نوعی احساسات بارز ضدآمریکایی مشهود است که اغلب در قالب طنز بیان می‌شوند. بعضی اوقات این نوع آثار مخرب تشخیص داده می‌شوند. بنابراین، به طور زیرکانه از سوی نویسندگان به عنوان رقابتِ دوستانه میان مردم دو کشور مطرح می‌شوند.


'''1. تاريخچه ادبيات در كانادا'''
===== ویژگی چندفرهنگی =====
از جنگ جهانی دوم به بعد موضوعات و مسایل مربوط به چندفرهنگی بودن همواره در زمره موضوعات مهم بوده و ازسوی نویسندگان کانادایی به شدت مورد توجه قرار گرفته است.  


[[جامعه کانادا]] تأثیر زیادی بر ادبیات آن گذاشته است. هرچند ادبيات در این کشور به کندی رشد کرده است، اما اکنون دیگر ماهیت بین‌المللی دارد. ادبیات کانادا از قرن هفدهم شكل گرفت و در سال 1867م - در زمان استقلال از انگلستان - به یک گونه متمایز تبدیل شد. عوامل گوناگوني در پیشرفت فرهنگی و گذر اين كشور از دوران مستعمرگی و تبدیل شدن به کشوری مستقل نقش داشته‌است. کانادایی‌های اروپایی‌تبار از قدیم به دو جمعیت جدا و متمایز فرانسوی زبان و انگلیسی زبان تقسیم شده‌اند. وجود تعداد زیادی شهروند دو زبانه و گروه‌های بزرگی از مهاجران که به زبان‌های دیگر صحبت می‌کردند، علت اصلي به وجود نیامدن یک ادبیات ملی واحد در این کشور بوده است. عوامل دیگری نیز در یک دست نشدن فرهنگ ملی مؤثر بوده است. با گسترش سریع مرزها جمعیت این کشور از حالت تمرکز در یک یا چند نقطه خارج شده است. این مسأله باعث مشکل شدن حمل و نقل و ارتباطات و مانعی برای توزیع کالا - از جمله کتاب و مجلات - بود. در دهه 1850م، هالیفاکس، مونترال و تورنتو به محیط‌های ادبی تبدیل شدند، ولی ادبیات انگلیسی و آمریکایی نیز بدون هیچ مانعی بر ادبیات کانادا تأثیر گذارد. در دهه 1960م، توان بالقوه ادبی این کشور شکوفا شد و هر سال آثار بسیار ارزشمندی در زمینه شعر، قصه و افسانه، نمایشنامه و مطالعات انتقادی منتشر گرديد. در حالی که در گذشته این حجم آثار در طول یک دهه ظاهر می‌شد. آثار ادبی قرن بیستم این کشور به شدت ریشه در ادبیات قدیم دارد و دستاورد اندیشمندان در سال‌های بسیار است.  
===== طبیعت =====
توجه به طبیعت و ایده‌گرفتن از آن یکی از منابع مهم ادبیات کانادا است. در این کشور گاهی طبیعت همانند یک دشمن به تصویر کشیده می‌شود و گاهی نیز به آن همانند نعمت خداوند و یک نیروی الهی نگریسته می‌شود.  


به طور کلی، ادبیات کانادا به دو گروه انگلیسی‌زبان و فرانسه‌زبان تقسیم می‌شود که ریشه در سنت‌های ادبی انگلستان و فرانسه دارد. ادبیات این کشور، چه انگلیسی و چه فرانسوی، غالباً با چشم‌اندازها و مناظر طبیعی و حد و مرزهای زندگی و موقعیت این کشور در جهان ارتباط دارد. شخصیت و هویت شهروندان این کشور به ادبیات‌شان بسیار نزدیک است. امروز ادبیات کانادا رشد بسياري کرده است. در دهه 1990م بعضی از آثار ادبی این کشور به عنوان بهترین‌های جهان معرفی شدند و نویسندگان این کشور جوایز بین‌المللی بسیاری دریافت کردند كه در بخش‌هاي بعدی به آنها اشاره خواهد شد ]10[.  
===== سرزنش خود =====
یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی این کشور سرزنش خود(Self-deprecation) است. سرزنش خود از مضامین مشترک در ادبیات به شمار می‌آید.  


===== جستجوی هویت خود =====
برخی از آثار ادبی این کشور به موضوع جستجوی هویت خودی(Search for Self-Identity) اختصاص یافته است و در صدد توجیه موجودیت یک فرد می‌باشد. از نمونه‌های خوب این ویژگی می‌توان به اثر «رابرت دیویس(Robertson Davies)» اشاره کرد. عنوان این اثر «کسب و کار پنجم(Fifth Business)» است و در آن شخصیت اصلی داستان، به نام «دانستان رامسی(Dunstan Ramsay)»، شهر قدیمی خود را، «دپفورد(Deptford)»، را جهت جستجوی هویت ترک می‌کند.


'''2. سبك ادبي'''
===== سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی =====
یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی کانادا سبکِ فرعی به نام سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی است که به نقد ذهنیت کلیشه‌ای پروتستان‌ها در اونتاریوی جنوبی می‌پردازد. بسیاری از نویسندگان مشهور و بین‌المللی این کشور اغلب به این سبک نویسندگی می‌پردازند.  


سبك‌ ادبي رايج دراين كشور رمان نويسي و نگارش رويدادها و افسانه‌هاي قديمي در قالب داستان‌هاي تاريخي جذاب است. درونمایه اصلي آثار ادبي - به ويژه رمان‌هاي نويسندگان ملي در چند دهه اخير - بيشتر درباره با فرهنگ و آداب و رسوم مردم بوده است. سبك ادبي اين كشور داراي ويژگي‌هاي عمومي و مشتركي است كه مهم‌ترين آنها عبارت‌اند از: 
===== قهرمان فلک‌زده =====
در اغلب آثار ادبی در کشور کانادا قهرمان فلک زاده(The underdog hero) وجود دارد. قهرمان داستان فردی است که باید تمام چالش‌های پیش‌ روی یک شرکت بزرگ، یک بانک، یک سرمایه‌دار مهم، یک دولت، یا یک فاجعه طبیعی را دور کند و بر مشکلات پیش آمده فائق آید.  


    '''2.1. شكست به عنوان يك موضوع.<sup>[12]</sup>''' در آثار ادبي این کشور اغلب موضوعاتي نظير شكست، پوچي و بيهودگي مورد توجه قرار مي‌گيرند. در این خصوص مي‌توان به آثار تيموتي فايندلي<sup>[13]</sup> و آنا هربرت<sup>[14]</sup> اشاره كرد.
===== شهری در برابر روستایی =====
یکی دیگر از درونمایه‌های آثار ادبی این کشور به تصویر کشیدن تضاد و تعارض بین فرهنگ روستایی و شهری(Urban vs. rural) است. در این سبک معمولاً فرهنگ روستایی به عنوان فرهنگ با اخلاقِ برتر معرفی می‌شود.<ref name=":1">Canadian Literature. (2013). Traits of Canadian literature. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Canadian_literature </ref>


'''2.2. طنز.<sup>[15]</sup>''' در آثار نویسندگان اغلب موضوعات جدي در قالب طنز بيان مي‌شوند. در اين كشور طنز يكي از عناصر مهم ادبي به شمار مي‌آيد.
=== [[ادبیات معاصر کانادا|ادبیات معاصر(اواخر قرن 20 تا قرن 21)]] ===
پس از جنگ جهانی دوم کار نویسندگانی نظیر ماویس گالانت،(Mavis Gallant) مردخای دریچلر،(Mordecai Richler) نورمن لوین،(Norman Levine) مارگارت لورنس(Margaret Laurence) و اروین لایتون(Irving Layton) به عنوان نویسندگان مدرنیست تأثیر زیادی بر ادبیات کانادا گذاشت. در ابتدا این تأثیرگذاری‌ها چندان به چشم نمی‌آمد و مورد تقدیر قرار نمی‌گرفت. برای مثال، اثر ماندگار نورمن لوین، با عنوان «کانادا مرا ساخت(Canada Made Me)»، به طور گسترده‌ای مورد بی‌مهری شد. این کتاب سفرنامه‌ای است که تصویری نه چندان خوشایند از کانادا در سال 1958م ارائه می‌کند. در سال 1967م، دولت در جشن صد سالگی تاسیس این کشور کمک‌های مالی خود را به نویسندگان و ناشران آثار افزایش داد. این امر موجب ایجاد تحول در آثار ادبی در سراسر کشور شد.  


'''2.3. احساسات خفیف ضد آمريكايي.<sup>[16]</sup>''' در کتاب‌های منتشر شده نوعي احساسات بارز ضدآمريكايي مشهود است كه اغلب در قالب طنز بيان مي‌شوند. بعضي اوقات اين نوع آثار مخرب تشخيص داده مي‌شوند. بنابراين، به طور زيركانه از سوي نويسندگان به عنوان رقابتِ دوستانه ميان مردم دو كشور مطرح مي‌شوند.
در اواخر دهه 1970م، داستا‌ن‌های علمی- تخیلی نویسنده مشهور کانادایی، سوزان وود،(Susan Wood) به پیشگامان ادبی این کشور کمک کرد تا بتوانند داستان های علمی- تخیلی فمنیستی را مطالعه کنند. این داستان ها بعدها توسط یکی از مهاجران، به نام جودیت مریل،(Judith Merril) ویرایش شد. این رویداد موجب شد که احترام و توجه جدیدی به حوزه مطالعات ادبی وارد شود و طی مسیر برای سایر نویسندگان جوان این کشور هموارتر گردد. تلاش‌های پیش گفته موجب شد تا از دهه 1990م ادبیاتِ کانادا توسعه چشم‌گیری یابد. گستره‌ای تحول و توسعه به اندازه‌ای بود که این کشور چهره‌های جهانی خودرا در حوزه ادبیات معرفی کرد و نویسندگان این کشور توانستند در سطح جهان جوایز مختلفی را از آن خود کنند. به عنوان نمونه، می‌توان به جوایز زیر اشاره کرد که نصیب نویسندگان این کشور شده است:


'''2.4. ویژگی چندفرهنگي.''' از جنگ جهاني دوم به بعد موضوعات و مسايل مربوط به چندفرهنگي بودن همواره در زمره موضوعات مهم بوده و ازسوي نويسندگان كانادايي به شدت مورد توجه قرار گرفته است.  
* در سال 1992م، مایکل اونداتج(Michael Ondaatje) برای اثر خود با عنوان «بیمار انگلیسی(The English Patient)» برنده جایزه بوکر(Booker Prize) شد. وی اولین کانادایی بود که این جایزه را دریافت کرد؛
* در سال 2000م، [[مارگارت آتوود، شاعر کانادایی|مارگارت اتوود]](The Assassin) برای اثری به نام «قاتل نابینا(The English Patient)» برنده جایزه بوکر شد. «یان مارتل(Yann Martel)» نیزدر سال 2002م برای اثری با عنوان «زندگی پای(Life of Pi)» این جایزه را از آن خود نمود؛
* در سال 2001م آلیستر مک‌کلود،(Alistair MacLeod) جایزه ایمپک(IMPAC) را برای اثرش به نام «بدون فساد بزرگ(No Great Mischief)» از آن خود کرد. در سال 2008م، این جایزه به «راوی هج(Rawi Hage)» برای اثرش با عنوان «بازی دنیرو(De Niro's Game)» تعلق گرفت؛
* کتاب «سیاه‌پوستان(Negroes)» اثر «لارنس هیل(Lawrence Hill)» در سال 2008 م برنده «جایزه مشترک‌المنافع(Commonwealth Prize)» شد؛
* در سال 1995م، «کارولد شیلد(Carol Shields)» برنده «جایزه پولیتزر(The Stone Diaries)» شد. وی این جایزه را برای اثری با عنوان «خاطرات استون(Pulitzer Prize)» دریافت کرد. او در سال 1998م نیز برای «جشن لاری(Larry's Party)» برنده «جایزه نارنجی(Orange Prize)» شد؛
* در سال 2009م، «آلیس مونرو(Alice Munro)» توانست به عنوان اولین کانادایی برنده «جایزه نوبل(Nobel Prize in Literature)» در ادبیات شود. در همین سال او توانسته بود جایزه بوکر را نیز از آن خود کند<ref name=":1" /> <ref>CBC News. (2013, October 10). Alice Munro is 1st Canadian woman to win Nobel literature prize. Retrieved from  http://www.cbc.ca/news/world/alice-munro-is-1st-canadian-woman-to-win-nobel-literature-prize-1.1958383</ref>.


'''2.5. طبيعت.''' توجه به طبيعت و ايده‌گرفتن از آن يكي از منابع مهم ادبيات كانادا است. در اين كشور گاهي طبيعت همانند يك دشمن به تصوير كشيده مي‌شود و گاهي نيز به آن همانند نعمت خداوند و يك نيروي الهي نگريسته مي‌شود.  
=== [[دسته بندی ادبیات در کانادا|دسته‌بندی ادبیات]] ===
همانند سایر نقاط جهان، در این کشور نیز نگارش رمان‌های بلند، داستان های کوتاه و نمایشنامه رواج دارد. برخی از نویسندگان این کشور که در زمینه داستان نویسی ونگارش نمایشنامه‌های کوتاه فعالیت می‌کنند از شهرت جهانی برخورداند. سرودن شعر در قالب منظومه‌های کوتاه و بلند در این کشور بسیار متداول است. برخی از شاعران منظومه های شعرمتعددی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه منتشر کرده‌اند. براساس تنوع زیاد آثار ادبی نظم و نثر، وسعت و گستردگی جغرافیایی و تنوع جمعیتی ادبیات این کشور را می‌توان در سه دسته متمایز طبقه‌بندی کرد:


'''2.6. سرزنش خود.<sup>[17]</sup>''' يكي ديگر از ويژگي‌هاي ادبي اين كشور سرزنش خود است. سرزنش خود از مضامين مشترك در ادبيات به شمار مي‌آيد.
* دسته‌ اول متداول‌ترین روش تقسیم بندی در این کشور به شمار می‌آید و براساس حیطه جغرافیایی(منطقه‌ای و استانی) انجام می‌شود؛
* در روش دوم دسته‌بندی ادبیات برمبنای نویسندگان صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، ادبیات نویسندگان زن، ادبیات مردم بومی، ادبیات ایرلندی‌‌تباران، و نظایر آن؛
* دسته‌بندی سوم براساس دوره‌های ادبی نظیر دوره اثبات‌گرایی یا دوره ادبی بین دو جنگ جهانی اول و دوم انجام شده است.<ref>Nischik, R. M. (Ed.). (2008). History of literature in Canada: English-Canadian and French-Canadian. Camden House.</ref>


'''2.8. جستجوي هويت خود.<sup>[18]</sup>''' برخي از آثار ادبي این کشور به موضوع جستجوي هويت خودي اختصاص يافته است و در صدد توجيه موجوديت يك فرد مي‌باشد. از نمونه‌هاي خوب اين ويژگي مي‌توان به اثر «رابرت ديويس<sup>[19]</sup>» اشاره كرد. عنوان  اين اثر «كسب و كار پنجم<sup>[20]</sup>» است و در آن شخصيت اصلي داستان، به نام «دانستان رامسي<sup>[21]</sup>»، شهر قديمي خود را، «دپفورد<sup>[22]</sup>»، را جهت جستجوي هويت ترك مي‌كند.
=== [[جوایز ادبی کانادا|جوایز ادبی]] ===
به منظور حمایت ازفعالیت‌های ادبی سالانه چندین جایزه در حوزه‌های مختلف شعر، داستان، ادبیات کودکان و... به نویسندگان این کشور اهدا می‌شود. جوایز وتقدیرنامه‌ها به پدیدآورندگانی اهدا می‌شود که اثر ادبی خودرا به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی نگاشته‌اند. این جوایز را می‌توان به سه دسته جوایز ادبی ملی، جوایز ادبی استانی، و جوایز ادبی بین‌المللی تقسیم‌بندی کرد:


'''2.9. سبك گوتگ در اونتاريوی جنوبي.''' يكي ديگر از ويژگي‌هاي ادبي كانادا سبكِ فرعي به نام سبك گوتگ در اونتاريوي جنوبي است كه به نقد ذهنيت كليشه‌اي پروتستان‌ها در اونتاريوي جنوبي مي‌پردازد. بسياري از نويسندگان مشهور و بين‌المللي این کشور اغلب به اين سبك نویسندگي مي‌پردازند.
==== جوایز ادبی ملی ====
جوایز ادبی ملی در کشور کانادا به شرح زیر است:


'''2.10. قهرمان فلك‌زده.<sup>[23]</sup>''' در اغلب آثار ادبي قهرمان داستان فردي است كه بايد تمام چالش‌هاي پيش‌ روي يك شركت بزرگ، يك بانك، يك سرمايه‌دار مهم، يك دولت، يا يك فاجعه طبيعي را دور كند و بر مشكلات پيش آمده فائق آيد.
* جایزه آرتور الیس(Arthur Ellis Awards)؛
* جایزه انجمن روزنامه‌نگاران کانادا(Canadian Association of Journalists Awards)؛
* جایزه انجمن نویسندگان کانادا(Canadian Authors Association Writing Awards)؛
* جایزه اهدایی [[شورای هنر کانادا]](Canada Council for the Arts Endowments and Prizes)؛
* جایزه انجمن نویسندگان علمی کانادا(Canadian Science Writers' Association Awards)؛


'''2.11. شهري در برابر روستايي.<sup>[24]</sup>''' یکی ديگر از درونمایه‌های آثار ادبي این کشور به تصوير كشيدن تضاد و تعارض بين فرهنگ روستايي و شهري است. در اين سبك معمولاً فرهنگ روستايي به عنوان فرهنگ با اخلاقِ برتر معرفي مي‌شود]11[.
* جایزه ادبی سی‌بی‌سی(CBC Literary Awards)؛
* جایزه ادبی داناتا(Danuta Gleed Literary Award) برای بهترین مجموعه داستان کوتاه به زبان انگلیسی؛
* جایزه داو گربر(Dave Greber Freelance Writers Award) برای نویسندگان آزاد؛
* جایزه گیلر؛(Giller Prize) جایزه نقدی 15 هزار دلاری برای بهترین کتاب غیرداستانی سال؛
* جایزه ادبی استاندار(Governor General's Literary Awards)؛
* جایزه شعر گریفین(Griffin Poetry Prize)؛
* جایزه شفق قطبی - کانادا(Prix Aurora Awards)؛
* جایزه انجمن نویسندگان حرفه‌ای کانادا(Professional Writers Association of Canada Awards)؛
* جایزه طنز استفان(Stephen Leacock Medal for Humour)؛
* جایزه سالانه اعتماد نویسندگان کانادا(Writers' Trust of Canada Annual Awards).


'''3. ادبيات معاصر (اواخر قرن 20 تا قرن 21)'''
==== جوایز ادبی استانی شامل ====


پس از جنگ جهاني دوم كار نويسندگاني نظير ماويس گالانت،<sup>[25]</sup> مردخاي دریچلر،<sup>[26]</sup> نورمن لوين،<sup>[27]</sup> مارگارت لورنس<sup>[28]</sup> و اروين لايتون<sup>[29]</sup> به عنوان نويسندگان مدرنيست تأثير زيادي بر ادبيات كانادا گذاشت. در ابتدا اين تأثيرگذاري‌ها چندان به چشم نمي‌آمد و مورد تقدير قرار نمي‌گرفت. برای مثال، اثر ماندگار نورمن لوين، با عنوان «كانادا مرا ساخت<sup>[30]</sup>»، به طور گسترده‌اي مورد بی‌مهری شد. اين كتاب سفرنامه‌اي است كه تصويري  نه چندان خوشایند از كانادا در سال 1958م ارائه مي‌كند. در سال 1967م، دولت در جشن صد سالگي تاسيس اين كشور كمك‌هاي مالي خود را به نويسندگان و ناشران آثار افزايش داد. اين امر موجب ايجاد تحول در آثار ادبي در سراسر كشور شد.  
* جایزه کتاب بی.سی. [[استان بریتیش کلمبیای کانادا|بریتیش کلمبیا]]؛(The BC Book Prizes) این جایزه به بهترین اثر غیرداستانی اهدا می‌شود و از نظر مادی با ارزش‌ترین جایزه غیرداستانی به شمار می‌آید.


در اواخر دهه 1970م، داستا‌ن‌هاي علمي- تخيلي نويسنده مشهور كانادايي، سوزان وود،<sup>[31]</sup> به پيشگامان ادبي اين كشور كمك كرد تا بتوانند داستان‌هاي علمي- تخيلي فمنيستي را مطالعه كنند. اين داستان ها بعدها توسط يكي از مهاجران، به نام جوديت مريل،<sup>[32]</sup> ويرايش شد. اين رويداد موجب شد كه احترام و توجه جديدي به حوزه مطالعات ادبي وارد شود و طي مسير براي ساير نویسندگان جوان اين كشور هموارتر گردد. تلاش‌هاي پيش گفته موجب شد تا از دهه 1990م ادبياتِ كانادا توسعه چشم‌گيري يابد. گستره‌اي تحول و توسعه به اندازه‌اي بود كه این کشور چهره‌هاي جهاني خودرا در حوزه ادبيات معرفي كرد و نويسندگان این کشور توانستند در سطح جهان جوايز مختلفي را از آن خود كنند. به عنوان نمونه، مي‌توان به جوايز زير اشاره كرد كه نصيب نويسندگان اين كشور شده است:
* جایزه کتاب [[استان ساسکاچوان کانادا|ساسکاچوان]].


- در سال 1992م، مايكل اونداتج<sup>[33]</sup> براي اثر خود با عنوان «بيمار انگليسي<sup>[34]</sup>» برنده جايزه بوكر<sup>[35]</sup> شد. وي  اولين كانادايي بود كه اين جايزه را دريافت كرد.
==== جوایز ادبی بین‌المللی شامل ====


- در سال 2000م، مارگارت اتوود<sup>[36]</sup> براي اثري به نام «قاتل نابينا<sup>[37]</sup>» برنده جايزه بوكر شد. «يان مارتل<sup>[38]</sup>» نيزدر سال 2002م براي اثري با عنوان «زندگي پاي<sup>[39]</sup>»  اين جايزه را از آن خود نمود.
* جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع(Commonwealth Writers Prize).<ref name=":1" /> <ref>List of literary awards, (2013), available in: List of literary awards. (2013). Retrieved from


- در سال 2001م آلیستر مک‌کلود،<sup>[40]</sup> جايزه ايمپك<sup>[41]</sup> را براي اثرش به نام «بدون فساد بزرگ<sup>[42]</sup>» از آن خود كرد. در سال 2008م، اين جايزه به «راوي هج<sup>[43]</sup>» براي اثرش با عنوان «بازي دنيرو<sup>[44]</sup>» تعلق گرفت.
http://en.wikipedia.org/wiki/&#x20;List_of_literary_awards</ref>


- كتاب «سياه‌پوستان<sup>[45]</sup>» اثر «لارنس هيل<sup>[46]</sup>» در سال 2008 م برنده «جايزه مشترک‌المنافع<sup>[47]</sup>» شد.
==== [[نشریات ادبی کانادا|نشریات و مجلات ادبی]] ====
در این کشور مجلات و نشریان متنوعی در قالب‌های گوناگون(هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه و نظایر آن) به صورت ملی، محلی و بین‌المللی چاپ و منتشر می‌شود. این مجلات با موضوعات مختلف(ادبیات، شعر، داستان، نقد ادبی، کودکان و...) وبرای طیف وسیعی از مخاطبان تهیه می‌شوند. برخی از مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:


- در سال 1995م، «كارولد شيلد<sup>[48]</sup>» برنده «جايزه پوليتزر<sup>[49]</sup>» شد. وي اين جايزه را براي اثري با عنوان «خاطرات استون<sup>[50]</sup>» دريافت كرد. او در سال 1998م نيز براي «جشن لاري<sup>[51]</sup>» برنده «جايزه نارنجي<sup>[52]</sup>» شد.  
* فصلنامه نقد و بررسی آنتی گونیش(The Antigonish Review)؛
* نقد و بررسی ادبی کانادا؛
* مجله مطالعات کانادا؛
* مجله مطالعات بین المللی [[کانادا]]؛
* مجله ادبیات کودکان کانادایی؛
* مجله شعر کانادا؛
* ادبیات کانادا.<ref>  Canadian Literature. (2013). A quarterly of criticism and review. Retrieved from


- در سال 2009م، «آليس مونرو<sup>[53]</sup>» توانست به عنوان اولين كانادايي برنده «جايزه نوبل<sup>[54]</sup>» در ادبيات شود. در همين سال او توانسته بود جايزه بوكر را نيز از آن خود كند]11 و 12[.
http://canlit.ca/links</ref> <ref>  Arsenal. (2013). Canadian literary magazines and journals. Retrieved from


http://www.arsenalia.com/literary-resources/canadian-literary-magazines-and-journals/</ref>


'''4. دسته‌بندي ادبيات'''
=== [[مشاهیر ادبی کانادا|شخصیت‌های مهم علمی و ادبی]] ===


همانند ساير نقاط جهان، در اين كشور نيز نگارش رمان‌هاي بلند، داستان‌هاي كوتاه و نمايشنامه رواج دارد. برخی از نويسندگان اين كشور كه در زمينه داستان نويسي ونگارش نمايشنامه‌هاي كوتاه فعاليت مي‌كنند از شهرت جهاني برخورداند. سرودن شعر در قالب منظومه‌هاي كوتاه و بلند در اين كشور بسيار متداول است. برخي از  شاعران منظومه هاي شعرمتعددي به زبان‌هاي انگليسي و فرانسه منتشر کرده‌اند. براساس تنوع زياد آثار ادبي نظم و نثر، وسعت و گستردگي جغرافيايي و تنوع جمعيتي ادبيات اين كشور را مي‌توان در سه دسته متمايز طبقه‌بندي كرد:
==== [[گیلبرت پارکر، شاعر کانادایی|گیلبرت پارکر]] ====
گیلبرت پارکر(Gilbert Parker)(1932- 1862م)، رمان نویس و شاعر کانادایی در کمدن ایست(Camden East) در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]] متولد شد و از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل گردید. نوشته‌های وی شامل داستان‌ها و رمان‌های رمانتیک و غیرواقعی درباره [[تاریخ کانادا]] و کانادای غربی است. مشهورترین آنها «جایگاه‌های زورمندان(Seats of the Mighty)»(1896م) نام دارد. این رمان درباره ویرانی [[استان کبک کانادا|کبک]] توسط انگلیس در سال 1759م است. آثار دیگر او «وقتی والموند به پونتیاک آمد(When Valmond Came to Ponatiac)»(1895م)، «قدرت و شکوه(The Power and The Glory)»(1925م) می‌باشند.<ref>Wikipedia. (2013). Sir Gilbert Parker, 1st Baronet. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Sir_&#x20;Gilbert_Parker</ref>


1. دسته‌ اول متداول‌ترين روش تقسيم بندي در اين كشور به شمار مي‌آيد و براساس حيطه جغرافيايي (منطقه‌اي و استاني) انجام مي‌شود،
==== [[ال.ام مونتگومری، رمان نویس کانادایی|ال.ام مونتگومری]] ====
ال.ام مونتگومری(L.M.Montgomery)(1942- 1874م)، در سال 1874م در کلیفتون،(Clifton) واقع در جزیره [[استان پرنس ادوارد آیلند کانادا|پرنس ادوارد]] متولد شد. او در دانشگاه دال هوسی در هالیفاکس و کالج پرنس والز(Prince of Wales)در شارلوت تاون تحصیل کرد. وی پس از سه سال تدریس و یک سال روزنامه‌نگاری به نوشتن روی آورد. البته او از دوران کودکی دستی در نگارش داشت و داستان‌ها و شعرهایش را در روزنامه‌ها و مجلات کودکان منتشر می‌کرد. شهرت وی به خاطر رمان‌های نوستالژیک برای بچه‌های ساکن جزیره [[استان پرنس ادوارد آیلند کانادا|پرنس ادوارد]] است.اولین رمان او«آنی از گرین گیبلز(Anne of the Island)»(1908م) بود که با موفقیت بسیاری همراه بود. از دیگر آثار این نویسنده توانا می‌توان به «آنی از اوونلی(Anne of Avonlea)»(1909م)، «آنی از جزیره(Anne of Green Gables)»(1915م)، «دره رنگین‌کمان(Rainbow Vally)»(1919م)، «ریلا از اینگل‌ساید(Rilla of Ingleside)»(1921م)، «امیلی از نیومون(Emily of new Moon)»(1923م) و «جستجوی امیلی(Emily’s Quest)»(1927م) اشاره کرد.<ref>Lefebvre, B. (2013). The L.M. Montgomery reader, volume 1: A life in print.</ref> <ref>Lucy Maud Montgomery, (2013), Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/&#x20;Lucy_Maud_Montgomery</ref>


2. در روش دوم دسته‌بندي ادبيات برمبناي نويسندگان صورت مي‌گيرد. به عنوان مثال، ادبيات نویسندگان زن، ادبيات مردم بومي، ادبيات ايرلندي‌‌تباران، و نظاير آن.
==== [[مارگارت آتوود، شاعر کانادایی|مارگارت آتوود]] ====
مارگارت آتوود(Margaret Atwood)، شاعر، رمان‌نویس و منتقد در اوتاوا چشم به جهان گشود. در سال 1961م از دانشگاه تورنتو و در سال 1962م از کالج راد کلیف(Radcliffe) فارغ التحصیل شد. او هم زمان با تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه‌های مختلف از سال 1964 تا 1972م به نوشتن پرداخت. اولین مجموعه شعر وی، «دایل پرسفون(Double Persephone)» بود که در سال 1961م منتشر شد.  


3. دسته‌بندي سوم براساس دوره‌هاي ادبي نظير دوره اثبات‌گرايي يا دوره ادبي بين دو جنگ جهاني اول و دوم انجام شده است]13[.  
«زن ماکول(Edible Woman)»(1969م)، اولین رمان او بود که در سطح بین‌المللی تحسین شد. از دیگر رمان‌های وی می‌توان به «سطحی»(1972م)، «لیدی اوراکل(Lady Oracle)»(1976م)،«زندگی، قبل از انسان»(1979م)، «افسانه خدمت‌کار(Handmaid’s Tale)»(1985م) - برنده جایزه ادبی فرماندار کل، بزرگترین جایزه کانادا ـ «چشم گربه(Cat’s Eye)»(1988م)، «عروس دزد(Robber Bride)»(1993م) و «آلیس گریس(Alias Grace)»(1996م) اشاره کرد. کتاب‌های شعر آتوود نیز برنده جوایز بسیاری شده است. از آنها جمله می‌توان به مجموعه شعر «دایره بازی»(Circle Game)(1966م)، برنده جایزه ادبی فرماندار کل، «تدابیر سیاسی»(1971م) و «شما خوشحال‌اید(You are Happy)»(1974م) اشاره کرد. او در سال 2000م جایزه بوکر را از آن خود کرد.<ref>Academy of American Poets. (2009). Margaret Atwood. Retrieved August 9, 2024. </ref> <ref>Margaret Atwood, (2013), retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/&#x20;Margaret_Atwood</ref><ref>لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ [[کانادا]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].ص.281-298.</ref>


'''5. جوایز ادبی'''
== نیز نگاه کنید به ==
[[زبان و ادبیات ژاپن]]؛ [[زبان و ادبیات روسی]]؛ [[زبان و ادبیات کوبا]]؛ [[زبان و ادبیات لبنان]]؛ [[زبان و ادبیات مصر]]؛ [[زبان و ادبیات تونس]]؛ [[زبان و ادبیات افغانستان]]؛ [[زبان و ادبیات چینی]]؛ [[زبان و ادبیات سنگال]]؛ [[زبان و ادبیات تایلند]]؛ [[زبان و ادبیات آرژانتین]]؛ [[زبان و ادبیات فرانسه]]؛ [[زبان و ادبیات اسپانیا]]؛ [[زبان و ادبیات مالی]]؛ [[زبان و ادبیات ساحل عاج]]؛ [[زبان و ادبیات سوریه]]؛ [[زبان و ادبیات اتیوپی]]؛ [[زبان و ادبیات زیمبابوه]]؛ [[زبان و ادبیات سیرالئون]]؛ [[زبان و ادبیات قطر]]؛ [[زبان و ادبیات سودان]]؛ [[زبان و ادبیات گرجستان]]؛ [[زبان و ادبیات تاجیکستان]]؛ [[زبان و ادبیات قزاقستان]]؛ [[زبان و ادبیات بنگلادش]]؛ [[زبان و ادبیات سریلانکا]]؛ [[زبان و ادبیات اردن]]


به منظور حمایت ازفعاليت‌هاي ادبي سالانه چندین جایزه در حوزه‌های مختلف  شعر، داستان، ادبیات کودکان و... به نویسندگان اين كشور اهدا می‌شود. جوايز وتقدیرنامه‌ها به پديدآورندگاني اهدا مي‌شود که اثر ادبي خودرا به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی نگاشته‌اند. این جوایز را می‌توان به  سه دسته جوایز ادبی ملی، جوایز ادبی استانی، و جوایز ادبی بین‌المللی تقسیم‌بندی کرد:
== پاورقی ==
<small>[i]. برنامه‌های آموزش دائمی زبان فرانسوی در [[مدارس دولتی کانادا|مدارس کانادا]] مهیاست. این برنامه‌ها، مطالعه و یادگیری زبان فرانسوی را برای دانش‌آموزان سراسر کشور فراهم می‌کنند. میزان مشارکت طبق موقعیت افراد در کانادا و نیز بر اساس سطح کلاس در مدارسی که آموزش دائمی زبان فرانسوی ارائه می‌شود، متفاوت است. گروه‌هایی که منافع دو زبانگی را در تشکیل نیروی کار آینده و در شالوه اقتصادی می‌بینند، از مشارکت در برنامه‌های آموزش دائمی زبان فرانسه بیشتر حمایت می‌کنند.</small>


'''5.1. جوایز ادبی ملی'''
<small>[ii]. برای مثال در تورنتو، علاوه بر زبان‌های رسمی، زبان‌های غیررسمی گوناگونی از سوی مهاجران مورد استفاده قرار می‌گیرد.</small>


'''شامل:'''
<small>[iii]. آمارهای رسمی سال 2011 نشان می‌دهد، بیش از سه چهارم فرانسه ‏زبان‏های خارج از [[استان کبک کانادا|کبک]]، در استان های [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] و [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] زندگی می ‏کنند. حدود 209/885 نفر در [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] و 284/120 نفر در [[استان اونتاریوی کانادا|اونتاریو]]؛ ولی درصد جمعیت آنها در طی یک دهه گذشته در استان [[استان نیوبرانزویک کانادا|نیوبرانزویک]] افزایش و در استان [[استان اونتاریوی کانادا|انتاریو]] کاهش داشته است.</small>


• جایزه آرتور الیس<sup>[55]</sup> 
<small>[iv]. آمارها بیانگر آن هستند که در سال 1996، در استان [[استان کبک کانادا|کبک]] 11 درصد جمعیت آن در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‏کرده ‏اند؛ در حالی که این رقم در سال 2011 به حدود 10 درصد رسیده است.</small>  


• جایزه انجمن روزنامه‌نگاران کانادا<sup>[56]</sup> 
<small>[v]. بر اساس آمارها روند مهاجرت فارسی زبان‌ها به [[کانادا]] طی یک دهه گذشته روند رو به رشدی داشته است. بنابراین نسبت جمعیت فارسی زبان به کل جمعیت این کشور بایستی بسیار بیشتر از آن چه که آمارها نشان می‌دهند باشد. به نظر می‌رسد آمارهای رسمی ارائه شده حداقل در مورد فارسی زبان‌ها گاه از دقت کافی برخوردار نیست. بر اساس اطلاعات نگارنده، در سال ۱۹۹۶ حداقل سه خانواده فارسی زبان در شهر Trois Rivieres زندگی میکرده اند، ولی آمار رسمی تعداد فارسی زبان‌های این شهر را صفر اعلام نموده است. اگرچه نمی‌توان با اتکا به این حقیقت نتایج ارائه شده در دیگر مناطق را نیز بی‌اعتبار خواند، اما دیگر شواهد حاکی از آن است که آمار واقعی فارسی زبان‌ها در کانادا بایستی بیشتر از این رقم باشد.</small>  


• جایزه انجمن نویسندگان کانادا<sup>[57]</sup> 
<small>[vi]. در [[کانادا]] آموزش زبان‌های مختلف از جمله زبان فارسی در مدارس و دانشگاه‌ها به صورت نظام‌مند صورت می‌گیرد که درفصل‌های بعدی به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.</small>  


• جایزه اهدایی [[شورای هنر کانادا]]<sup>[58]</sup> 
== کتابشناسی ==
 
<references />
• جایزه انجمن نویسندگان علمی کانادا<sup>[59]</sup> 
[[رده:خط، زبان و ادبیات]]
 
• جایزه ادبی سی‌بی‌سی<sup>[60]</sup> 
 
• جایزه ادبی داناتا<sup>[61]</sup> برای بهترین مجموعه داستان کوتاه به زبان انگلیسی
 
• جایزه داو گربر<sup>[62]</sup> برای نویسندگان آزاد
 
• جایزه گیلر؛<sup>[63]</sup> جایزه نقدي 15 هزار دلاري براي بهترین کتاب غیرداستانی سال
 
• جایزه ادبی استاندار<sup>[64]</sup> 
 
• جایزه شعر گریفین<sup>[65]</sup>
 
• جایزه شفق قطبی -  کانادا<sup>[66]</sup> 
 
• جایزه انجمن نویسندگان حرفه‌ای کانادا<sup>[67]</sup>
 
• جایزه طنز استفان<sup>[68]</sup>
 
• جایزه سالانه اعتماد نویسندگان کانادا<sup>[69]</sup>
 
'''5.2. جوایز ادبی استانی شامل'''
 
• جایزه کتاب بی.سی. بریتیش کلمبیا؛<sup>[70]</sup> اين جايزه به بهترين اثر غيرداستاني اهدا مي‌شود و از نظر مادي با ارزش‌ترين جايزه غيرداستاني به شمار مي‌آيد.
 
• جایزه کتاب ساسکاچوان 
 
'''5.3. جوایز ادبی بین‌المللی شامل'''
 
• جایزه نویسندگان  کشورهای مشترک المنافع<sup>[71]</sup> ]11 و 14[.
 
 
'''6. نشريات و مجلات ادبی'''
 
در اين كشور مجلات و نشريان متنوعي در قالب‌های گوناگون (هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه و نظاير آن) به صورت ملی، محلی و بین‌المللی چاپ و منتشر می‌شود. این مجلات با موضوعات مختلف (ادبیات، شعر، داستان، نقد ادبی، کودکان و...) وبراي طيف وسيعي از مخاطبان تهيه مي‌شوند. برخی از مهم‌ترین آنها  عبارت‌اند از:
 
·     فصلنامه نقد و بررسی آنتی گونیش<sup>[72]</sup>
 
·     نقد و بررسی ادبی کانادا
 
·     مجله مطالعات کانادا
 
·     مجله مطالعات بین المللی کانادا
 
·     مجله ادبیات کودکان کانادایی
 
·     مجله شعر کانادا
 
·     ادبیات کانادا ]15 و 16[.
 
'''7. شخصيت‌هاي مهم علمي و ادبي'''
 
'''7.1. گیلبرت پارکر<sup>[73]</sup> (1932- 1862م).''' این رمان نویس و شاعر کانادایی در کمدن ایست<sup>[74]</sup> در اونتاریو متولد شد و از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل گردید. نوشته‌های وی  شامل داستان‌ها و رمان‌های رمانتیک و غیرواقعی درباره [[تاریخ کانادا]] و کانادای غربی است. مشهورترین آنها «جایگاه‌های زورمندان<sup>[75]</sup>» (1896م) نام دارد. اين رمان درباره ویرانی کبک توسط انگلیس در سال 1759م است. آثار ديگر او «وقتی والموند به پونتیاک آمد<sup>[76]</sup>» (1895م)، «قدرت و شکوه<sup>[77]</sup>» (1925م) مي‌باشند]17[.
 
'''7.2. ال.ام مونتگومری<sup>[78]</sup> (1942- 1874م).''' مونتگومري در سال 1874م در کلیفتون،<sup>[79]</sup> واقع در جزیره پرنس ادوارد متولد شد. او در دانشگاه دال هوسی در هالیفاکس و کالج پرنس والز<sup>[80]</sup> در شارلوت تاون تحصیل کرد. وی پس از سه سال تدریس و یک سال روزنامه‌نگاری به نوشتن روی آورد. البته او از دوران کودکی دستی در نگارش داشت و داستان‌ها و شعرهایش را در روزنامه‌ها و مجلات کودکان منتشر می‌کرد. شهرت وی به خاطر رمان‌های نوستالژیک برای بچه‌های ساکن جزیره پرنس ادوارد است.اولین رمان او«آنی از گرین گیبلز<sup>[81]</sup>» (1908م) بود که با موفقیت بسیاری همراه بود. از دیگر آثار این نویسنده توانا می‌توان به «آنی از اوونلی<sup>[82]</sup> » (1909م)، «آنی از جزیره<sup>[83]</sup>» (1915م)، «دره رنگین‌کمان<sup>[84]</sup> »(1919م)، «ریلا از اینگل‌ساید<sup>[85]</sup>» (1921م)، «امیلی از نیومون<sup>[86]</sup>» (1923م) و «جستجوی امیلی<sup>[87]</sup>» (1927م) اشاره کرد]18 و 19[.
 
'''7.3. مارگارت آتوود.<sup>[88]</sup>''' این شاعر، رمان‌نویس و منتقد در اوتاوا چشم به جهان گشود. در سال 1961م از دانشگاه تورنتو و در سال 1962م از کالج راد کلیف'''<sup>[89]</sup>''' فارغ التحصیل شد. او هم زمان با تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه‌های مختلف از سال 1964 تا 1972م به نوشتن پرداخت. اولین مجموعه شعر وی، «دایل پرسفون'''<sup>[90]</sup>'''» بود که در سال 1961م منتشر شد. «زن ماکول'''<sup>[91]</sup>'''» (1969م)، اولین رمان او بود که در سطح بين‌المللي تحسین شد. از دیگر رمان‌های وی می‌توان به «سطحی» (1972م)، «لیدی اوراکل'''<sup>[92]</sup>'''» (1976م)، «زندگی، قبل از انسان» (1979م)، «افسانه خدمت‌کار'''<sup>[93]</sup>'''» (1985م) - برنده جایزه ادبی فرماندار کل، بزرگترین جایزه کانادا ـ «چشم گربه'''<sup>[94]</sup>'''» (1988م)، «عروس دزد'''<sup>[95]</sup>'''» (1993م) و «آلیس گریس'''<sup>[96]</sup>'''» (1996م) اشاره کرد. کتاب‌های شعر آتوود نیز برنده جوایز بسیاری شده است. از آنها جمله مي‌توان به مجموعه شعر «دایره بازی»'''<sup>[97]</sup>''' (1966م)، برنده جایزه ادبی فرماندار کل، «تدابیر سیاسی» (1971م) و «شما خوشحال‌اید'''<sup>[98]</sup>'''» (1974م) اشاره كرد. او در سال 2000م جایزه بوکر را از آن خود كرد.]20 و 21[.
----[1] . برنامه‌هاي آموزش دائمي زبان فرانسوي در مدارس كانادا مهياست. اين برنامه‌ها، مطالعه و يادگيري زبان فرانسوي را براي دانش‌آموزان سراسر كشور فراهم مي‌كنند. ميزان مشاركت طبق موقعيت افراد در كانادا و نيز بر اساس سطح كلاس در مدارسي كه آموزش دائمي زبان فرانسوي ارائه مي‌شود، متفاوت است. گروه‌هايي كه منافع دو زبانگي را در تشكيل نيروي كار آينده و در شالوه اقتصادي مي‌بينند، از مشاركت در برنامه‌هاي آموزش دائمي زبان فرانسه بيشتر حمايت مي‌كنند.
 
[2] . براي مثال در تورنتو، علاوه بر زبان‌هاي رسمي ، زبان‌هاي غيررسمي گوناگوني از سوي مهاجران مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
 
[3] . آمارهاي رسمي سال 2011 نشان مي‌دهد، بیش از سه چهارم فرانسه‏زبان‏های خارج از کبک، در استان‌هاي نیوبرانزویک و انتاریو زندگی می‏کنند. حدود 885/209 نفر در نیوبرانزویک و 120/284 نفر در اونتاریو؛ ولی درصد جمعیت آنها در طي يك دهه گذشته در استان نيوبرانزويك افزايش و در استان انتاريو كاهش داشته است.
 
[4] . آمارها بيانگر آن هستند كه در سال 1996، در استان کبک 11 درصد جمعیت آن در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‏کرده‏اند؛ در حالي كه اين رقم در سال 2011 به حدود 10 درصد رسيده است.
 
[5]. بر اساس آمارها روند مهاجرت فارسي زبان‌ها به كانادا طي يك دهه گذشته روند رو به رشدي داشته است. بنابراين نسبت جمعیت فارسی زبان به كل جمعیت اين كشور بایستی بسیار بیشتر از آن چه كه آمارها نشان مي‌دهند باشد. به نظر می‌رسد آمارهای رسمی ارائه شده حداقل در مورد فارسی زبان‌ها گاه از دقت كافی برخوردار نیست. بر اساس اطلاعات نگارنده، در سال ۱۹۹۶ حداقل سه خانواده فارسی زبان در شهر Trois Rivieres زندگی می‌كرده‌اند، ولی آمار رسمی تعداد فارسی زبان‌های این شهر را صفر اعلام نموده است. اگرچه نمی‌توان با اتكا به این حقیقت نتایج ارائه شده در دیگر مناطق را نیز بی‌اعتبار خواند، اما دیگر شواهد حاكی از آن است كه آمار واقعی فارسی زبان‌ها در كانادا بایستی بیشتر از این رقم باشد.
 
[6]. Calgary
 
[7]. Hamilton
 
[8]. Edmonton
 
[9]. Kitchener
 
[10]. Victoria
 
[11] . در كانادا آموزش زبان‌هاي مختلف از جمله زبان فارسي در مدارس و دانشگاه‌ها به صورت نظام‌مند صورت مي‌گيرد كه درفصل‌های بعدی به تفصيل درباره آن سخن خواهیم گفت.
 
[12]. Failure as a theme
 
[13]. Timothy Findley
 
[14]. Anne Hebert
 
[15]. Humour
 
[16]. Mild anti-Americanism
 
[17]. Self-deprecation
 
[18]. Search for Self-Identity
 
[19]. Robertson Davies
 
[20]. Fifth Business
 
[21]. Dunstan Ramsay
 
[22]. Deptford
 
[23]. The underdog hero
 
[24]. Urban vs. rural
 
[25]. Mavis Gallant
 
[26]. Mordecai Richler
 
[27]. Norman Levine
 
[28]. Margaret Laurence
 
[29]. Irving Layton
 
[30]. Canada Made Me
 
[31]. Susan Wood
 
[32]. Judith Merril) 
 
[33]. Michael Ondaatje
 
[34]. The English Patient
 
[35]. Booker Prize
 
[36]. The Assassin
 
[37]. The English Patient
 
[38]. Yann Martel
 
[39]. Life of Pi
 
[40]. Alistair MacLeod
 
[41]. IMPAC
 
[42]. No Great Mischief
 
[43]. Rawi Hage
 
[44]. De Niro's Game
 
[45]. Negroes
 
[46]. Lawrence Hill
 
[47]. Commonwealth Prize
 
[48]. Carol Shields
 
[49]. The Stone Diaries
 
[50]. Pulitzer Prize 
 
[51]. Larry's Party
 
[52]. Orange Prize
 
[53]. Alice Munro
 
[54]. Nobel Prize in Literature
 
[55]. Arthur Ellis Awards
 
[56]. Canadian Association of Journalists Awards
 
[57]. Canadian Authors Association Writing Awards
 
[58]. Canada Council for the Arts Endowments and Prizes
 
[59]. Canadian Science Writers' Association Awards
 
[60]. CBC Literary Awards
 
[61]. Danuta Gleed Literary Award
 
[62]. Dave Greber Freelance Writers Award
 
[63]. Giller Prize
 
[64]. Governor General's Literary Awards
 
[65]. Griffin Poetry Prize
 
[66]. Prix Aurora Awards
 
[67]. Professional Writers Association of Canada Awards
 
[68]. Stephen Leacock Medal for Humour
 
[69]. Writers' Trust of Canada Annual Awards
 
[70]. The BC Book Prizes
 
[71]. Commonwealth Writers Prize
 
[72]. The Antigonish Review
 
[73]. Gilbert Parker
 
[74]. Camden East
 
[75]. Seats of the Mighty
 
[76]. When Valmond Came to Ponatiac
 
[77]. The Power and The Glory
 
[78]. L.M.Montgomery
 
[79]. Clifton
 
[80]. Prince of Wales
 
[81]. Anne of the Island
 
[82]. Anne of Avonlea
 
[83]. Anne of Green Gables
 
[84]. Rainbow Vally
 
[85]. Rilla of Ingleside
 
[86]. Emily of new Moon
 
[87]. Emily’s Quest
 
[88]. Margaret Atwood
 
[89]. Radcliffe
 
[90]. Double Persephone
 
[91]. Edible Woman
 
[92]. Lady Oracle
 
[93]. Handmaid’s Tale
 
[94]. Cat’s Eye
 
[95]. Robber Bride
 
[96]. Alias Grace
 
[97]. Circle Game
 
[98]. You are Happy

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۷

زبان و ادبیات در کشور کانادا شامل زبان رسمی؛ زبان مادری در استان های کانادا؛ زبان خانواده های کانادایی؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی کانادا؛ ادبیات معاصر کانادا؛ مکاتب ادبی کانادا؛ دسته بندی ادبیات در کانادا؛ نشریات ادبی کانادا؛ جوایز ادبی کانادا و مشاهیر ادبی کانادا است که در ذیل شرح داده شده است:

زبان رسمی

زبان و ادبیات کانادا
زبان و ادبیات کانادا. قابل بازیابی از https://getconnectedmedia.com/the-app-show-the-price-of-internet-in-canada-is-still-too-high/

کانادا دارای دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسه است. در ژوئیه سال ۱۹۶۹م، براساس قانون «زبان رسمی کانادا» استفاده از هر دو زبان انگلیسی و فرانسه در سراسر دولت فدرال قانونی شد. این مسأله روندی را آغاز کرد که طی آن رسماً این کشور خود را به عنوان یک ملت دو زبانه شناخت و آن را باور کرد. انگلیسی زبان‌ها و فرانسوی زبان‌ها جایگاه برابری در پارلمان، دادگاه‌های فدرال و در تمامی نهادهای فدرال پیدا کردند. در صورتی که در امور خاص تقاضاها به مقدار کافی باشد، مردم این حق را دارند که خدمات دولت فدرال را به انگلیسی و یا فرانسوی دریافت کنند. براساس آمارها، زبان مادری 59 درصد از مردم انگلیسی است؛ در حالی که فرانسوی زبان مادری 23 درصد جمعیت این کشور است. همچنین، ۹۸ درصد کانادایی‌ها حداقل به یکی از این دو زبان صحبت می‌کنند، 67/5 درصد تنها به زبان انگلیسی و 13/3 درصد به زبان فرانسه و 17/8 درصد به هر دو زبان سخن می‌گویند. توزیع جمعیت بر حسب زبان در ایالت‌های مختلف متفاوت است. برای مثال، در استان انتاریو اغلب مردم به زبان انگلیسی سخن می‌گویند، در حالی که در ایالت کبک، مردم بیشتر به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند. اما در مناطق دیگر این کشور نیز جمعیت فرانسوی زبان و انگلیسی زبان به نسبت‌های متفاوت توزیع شده اند. برای مثال، در بخش‌های شمالی نیوبرانزویک، بخش‌های شمالی، شرقی و جنوب غربی انتاریو و بخش‌های جنوبی مانیتوبا زبان فرانسه متداول است.[i] برخی از استا‌ن های این کشور به طور رسمی دو زبانه هستند. به عنوان مثال، قانون اساسی استان نیوبرانزویک استفاده از دو زبان رسمی را قانونی کرده است. مردمان استان های مانیتوبا، انتاریو و کبک نیز به هر دو زبان صحبت می‌کنند و مکاتبات خود را به هر دو زبان انجام می‌دهند. 

در این کشور زبان‌های غیررسمی نیز اهمیت زیادی دارند و بیش از 5 میلیون نفر به این زبان‌ها صحبت می‌کنند. در کانادا می‌توان بیش از 100 زبان را شنید.[ii] زبان های چینی(زبان اول و مورد استفاده حدود یک میلیون نفر است)،‌ ایتالیایی، آلمانی، پنجابی، فارسی، عربی، پرتغالی، لهستانی، اسپانیایی، ویتنامی، یونانی، اوکراینی، هندی، تاگالوگ، کِری، اینوکتیتوت و... از دیگرزبان‌های غیررسمی این کشور به شمار می‌آیند.

در این کشور زبان‌های منحصربه فرد هم وجود دارند. برای مثال، در شمال قطبی آوازهای «آیا - یایت» اینویت‌ها همچون نقشه‌های شفاهی برای چشم‌اندازهای گمراه‌ کننده عمل می‌کنند. به عقیده زبان‌شناسان، در آنجا حتی الگوهای وزش باد در برف نیز راه رسیدن به مقصد را به افراد نشان می‌دهند.[۱] [۲]

زبان مادری در استان‏ ها

پراکندگی زبانی مردم در استان های مختلف این کشور بسیار متنوع است. براساس آمارهای سال 2011م، تعداد انگلیسی زبانان در استان های ساسکاچوان، مانیتوبا، نیوبرانزویک، و آلبرتا افزایش‏ یافته است. بیش از 80 درصد مردم کبک به زبان فرانسه تکلّم می‌کنند. به همین دلیل نسبت فرانسوی‌‌زبانان این استان نیز روبه افزایش است. در حالی که نسبت فرانسوی ‌زبانان خارج از استان کبک، که حدود 6 میلیون نفر را تشکیل می‌دهند، 6 درصد کاهش یافته است.[iii] این آمارها نشان می‌دهند که در استان کبک تعداد کسانی که زبان مادر‌ی آنها انگلیسی است، افزایش یافته است. براساس آمار سال 2011م، حدود 10 درصد از مردم این استان به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.

برخلاف دیگر استان های کانادا، مانیتوبا و ساسکاچوان شاهد کاهش‏ تعداد کسانی هستند که زبان مادری‌شان غیر از انگلیسی و فرانسه است. علاوه‌بر این، نسبت‏ جمعیت آنها به کل جمعیت نیز کاهش یافته است. در این دو استان تعداد زیادی از مهاجرانی زندگی می‏کنند که زبان مادری آنها آلمانی و اوکراینی است و اغلب بیش از 55 سال سن دارند.

در سال‏ های اخیر نود درصد مهاجران در استان ‏های اونتاریو، بریتیش کلمبیا، و کبک‏ ساکن شده اند. در نتیجه، جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است در این استان ها رشد بیشتری داشته است. در سال 2011م، جمعیت این گروه در استان های‏ اونتاریو و بریتیش کلمبیا حدود 15 درصد کل جمعیت این استان ها بوده است. این رقم‏ در مقایسه با سال 1996 در هر دو استان 7 درصد کاهش را نشان می ‏دهد.[۳] [۴] [۵]

زبان خانواده

زبان خانوادگی مردم نیز متناسب با گوناگونی جمعیتی آن بسیار متنوع است. براساس آمارهای رسمی، از هر ده نفر کانادایی یک نفر در منزل به زبانی غیر از انگلیسی و فرانسه صحبت می‏کنند. جمعیت کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های غیررسمی است، حدود 7 میلیون نفر اعلام شده است. اما، براساس آمارهای رسمی تعداد کسانی که اعلام کرده‏اند اغلب از یکی از زبان‏های غیررسمی در منزل استفاده می‏کنند، طی 15 سال گذشته روبه افزایش بوده است. این آمار از 2/8 میلیون نفر در سال 1996م به 3/5 میلیون نفر در سال 2011م رسیده است. این افزایش به دلیل ورود مهاجران بسیار به استان های‏ مختلف، به ویژه به استان های اونتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا، بین سال‏های 1986 تا 2011م بوده است. در سال‏های‏ 1971 تا 2011م، جمعیت کسانی که در منزل به زبانی غیر از فرانسه یا انگلیسی سخن می‏گویند در بریتیش کلمبیا دو برابر شده و به 15 درصد کل جمعیت این استان رسیده است. در اونتاریو این رقم از یک درصد در سال 1971م به حدود 14 درصد در سال 2011م افزایش‏ یافته است. در سال 2011م، در رده‏بندی زبان‏های خانواده زبان چینی بعد از انگلیسی و فرانسه قرار داشت و زبان ایتالیایی و پنجابی به ترتیب بعد از زبان چینی قرار داشتند. سه دهه قبل از آن زبان ایتالیایی در این زمینه پیشتاز بود و ‏ آلمانی و اوکراینی بعد از آن قرار داشتند. بیش از 60 درصد از مهاجرانی که بین سال‏های 1991 تا 2011م به کانادا عزیمت کرده‌اند، در سه شهر مهم تورنتو، مونترال و ونکوور مستقر شده اند و براساس آمارها در منزل به یکی از زبان‌های غیررسمی سخن می‌گویند. این آمارها بیانگر آن هستند که تقریباً یک پنجم جوانان زیر 15 سال تورنتو و ونکوور در منزل به یکی از زبان‌های غیررسمی صحبت می‌کنند. این نسبت 2/5 برابر بیشتر از میانگین کل کشور است که در سال 1996م حدود 8 درصد بوده است.

آمارهای رسمی نشان می‌دهند تعداد کسانی که به یکی از دو زبان انگلیسی یا فرانسه در منزل سخن می‏گویند، افزایش داشته است؛ اما نسبت آنها به کل جمعیت کاهش‏ یافته است. در سال 1996م، حدود 19/3 میلیون نفر در منزل به زبان انگلیسی سخن می‌گفته‌اند؛ در حالی که براساس آمار سال 2011م این رقم به بیش از 21 میلیون نفر رسیده است. همچنین، آمار سال 2011م نشان می‌دهد که 63/5 درصد از افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی و فرانسه نبوده است، در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند.[iv] علاوه بر این، تمایل کسانی که زبان مادری‌شان یکی از زبان‏های رسمی است، به سخن گفتن به یکی از دو زبان رسمی به جای زبان مادری در منزل کاهش یافته است. در سال 1991م، حدود 44 درصد آنان در منزل به یکی از دو زبان رسمی سخن می‏گفتند، حال آن ‏که در سال 1996‏م این رقم به 40 درصد کاهش یافته است. برای هریک از گروه‌های زبانی این قاعده صادق‏ است که هر چه بیشتر سابقه حضور در کانادا داشته باشند، امکان جایگزینی یکی از زبان‏های‏ رسمی با زبان مادری در منزل بیشتر می‏شود. چنان ‏که آمار نشان می‏دهد، مهاجرانی که در سال‏های اخیر وارد این کشور شده اند، نسبت به آنهایی که پیش از این مهاجرت نموده اند، تمایل‏ بیشتری به استفاده از زبان مادری خود در منزل دارند. برای مثال، در سال 1996م تنها 16 درصد چینی‏ ها و 16 درصد پنجابی ‏ها در منزل به زبان انگلیسی یا فرانسه صحبت‏ میکرده اند؛ در مقابل 87 درصد هلندی‏ ها، 76 درصد اوکراینی ‏ها و 71 درصد آلمانی ‏ها در منزل به یکی از دو زبان رسمی کانادا صحبت می‏کردند، چرا که یا در این کشور متولد شده اند و یا این ‏که سال‏ها پیش به کانادا مهاجرت کرده‏ اند.[۶] [۷] [۸]

جایگاه زبان فارسی

ایرانیان کانادا جمعیت کوچک اما قابل توجهی از این کشور را تشکیل می‌دهند. بنابر آخرین برآوردهای غیررسمی، 410/000 نفر در این کشور خود را ایرانی یا منشعب از ایرانیان می‌دانند[v]. براساس سرشماری سال ۱۹۹۶م تعداد 44/485 نفر زبان فارسی را به عنوان زبان مادری خود اعلام کرده بودند. این در حالی است که در دوره زمانی 1991 تا 2013م تعداد فارسی‌زبانان این کشور افزایش چشمگیری داشته است. افزایش تعداد مهاجران از کشورهای فارسی زبان موجب شده است که زبان فارسی در شمار ده زبان اول جدول رده‌بندی زبان‌های غیررسمی این کشور قرار گیرد. حدود نیمی از فارسی زبان‌ها در تورنتو ساکن هستند. در سال ۱۹۹۶م در این شهر 21/656 نفر زبان مادری خود را فارسی اعلام کرده‌اند. این رقم کمتر از 0/5 درصد جمعیت تورنتو در سال ۱۹۹۶م بوده است. پس از تورنتو در مهم‌ترین شهر غرب کانادا، یعنی ونکوور، ۹۱۰۰ نفر و در مونترال، دومین شهر مهم کانادا، 5/920 نفر زبان فارسی را به عنوان زبان مادری خود اعلام کرده‌اند. این رقم در اوتاوا، 2/330 نفر بوده است. نسبت جمعیت فارسی زبان در شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترال و اوتاوا به کل جمعیت این شهرها، بیشتر از نسبت فارسی زبان‌ها به کل جمعیت کانادا است. در سال ۱۹۹۶م، بین ۲۳۵ تا ۶۶۰ نفر فارسی‌زبان در شهرهای کلگری،(Calgary) هامیلتون،(Hamilton) ادمونتون،(Edmonton) گیچنر،(Kitchener) لندن و ویکتوریا(Victoria) زندگی می‌کردند[vi].[۲] [۹]

ادبیات

تاریخچه ادبیات در کانادا

جامعه کانادا تأثیر زیادی بر ادبیات آن گذاشته است. هرچند ادبیات در این کشور به کندی رشد کرده است، اما اکنون دیگر ماهیت بین‌المللی دارد. ادبیات کانادا از قرن هفدهم شکل گرفت و در سال 1867م - در زمان استقلال از انگلستان - به یک گونه متمایز تبدیل شد. عوامل گوناگونی در پیشرفت فرهنگی و گذر این کشور از دوران مستعمرگی و تبدیل شدن به کشوری مستقل نقش داشته‌است. کانادایی‌های اروپایی‌تبار از قدیم به دو جمعیت جدا و متمایز فرانسوی زبان و انگلیسی زبان تقسیم شده اند. وجود تعداد زیادی شهروند دو زبانه و گروه‌های بزرگی از مهاجران که به زبان‌های دیگر صحبت می‌کردند، علت اصلی به وجود نیامدن یک ادبیات ملی واحد در این کشور بوده است. عوامل دیگری نیز در یک دست نشدن فرهنگ ملی مؤثر بوده است. با گسترش سریع مرزها جمعیت این کشور از حالت تمرکز در یک یا چند نقطه خارج شده است. این مسأله باعث مشکل شدن حمل و نقل و ارتباطات و مانعی برای توزیع کالا - از جمله کتاب و مجلات - بود. در دهه 1850م، هالیفاکس، مونترال و تورنتو به محیط‌های ادبی تبدیل شدند، ولی ادبیات انگلیسی و آمریکایی نیز بدون هیچ مانعی بر ادبیات کانادا تأثیر گذارد. در دهه 1960م، توان بالقوه ادبی این کشور شکوفا شد و هر سال آثار بسیار ارزشمندی در زمینه شعر، قصه و افسانه، نمایشنامه و مطالعات انتقادی منتشر گردید. در حالی که در گذشته این حجم آثار در طول یک دهه ظاهر می‌شد. آثار ادبی قرن بیستم این کشور به شدت ریشه در ادبیات قدیم دارد و دستاورد اندیشمندان در سال‌های بسیار است.

به طور کلی، ادبیات کانادا به دو گروه انگلیسی‌زبان و فرانسه‌زبان تقسیم می‌شود که ریشه در سنت‌های ادبی انگلستان و فرانسه دارد. ادبیات این کشور، چه انگلیسی و چه فرانسوی، غالباً با چشم‌اندازها و مناظر طبیعی و حد و مرزهای زندگی و موقعیت این کشور در جهان ارتباط دارد. شخصیت و هویت شهروندان این کشور به ادبیات‌شان بسیار نزدیک است. امروز ادبیات کانادا رشد بسیاری کرده است. در دهه 1990م بعضی از آثار ادبی این کشور به عنوان بهترین‌های جهان معرفی شدند و نویسندگان این کشور جوایز بین‌المللی بسیاری دریافت کردند که در بخش‌های بعدی به آنها اشاره خواهد شد.[۱۰]

سبک ادبی

سبک‌ ادبی رایج دراین کشور رمان نویسی و نگارش رویدادها و افسانه‌های قدیمی در قالب داستان های تاریخی جذاب است. درونمایه اصلی آثار ادبی - به ویژه رمان‌های نویسندگان ملی در چند دهه اخیر - بیشتر درباره با فرهنگ و آداب و رسوم مردم بوده است. سبک ادبی این کشور دارای ویژگی‌های عمومی و مشترکی است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: 

شکست به عنوان یک موضوع

شکست به عنوان یک موضوع(Failure as a theme)، در آثار ادبی این کشوربه موضوعاتی نظیر شکست، پوچی و بیهودگی می پردازد. در این خصوص می‌توان به آثار تیموتی فایندلی(Timothy Findley) و آنا هربرت(Anne Hebert) اشاره کرد.

طنز

در آثار نویسندگان اغلب موضوعات جدی در قالب طنز(Humour) بیان می‌شوند. در این کشور طنز یکی از عناصر مهم ادبی به شمار می‌آید.

احساسات خفیف ضد آمریکایی

احساسات خفیف ضد آمریکایی(Mild anti-Americanism)، در کتاب‌های منتشر شده نوعی احساسات بارز ضدآمریکایی مشهود است که اغلب در قالب طنز بیان می‌شوند. بعضی اوقات این نوع آثار مخرب تشخیص داده می‌شوند. بنابراین، به طور زیرکانه از سوی نویسندگان به عنوان رقابتِ دوستانه میان مردم دو کشور مطرح می‌شوند.

ویژگی چندفرهنگی

از جنگ جهانی دوم به بعد موضوعات و مسایل مربوط به چندفرهنگی بودن همواره در زمره موضوعات مهم بوده و ازسوی نویسندگان کانادایی به شدت مورد توجه قرار گرفته است.

طبیعت

توجه به طبیعت و ایده‌گرفتن از آن یکی از منابع مهم ادبیات کانادا است. در این کشور گاهی طبیعت همانند یک دشمن به تصویر کشیده می‌شود و گاهی نیز به آن همانند نعمت خداوند و یک نیروی الهی نگریسته می‌شود.

سرزنش خود

یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی این کشور سرزنش خود(Self-deprecation) است. سرزنش خود از مضامین مشترک در ادبیات به شمار می‌آید.

جستجوی هویت خود

برخی از آثار ادبی این کشور به موضوع جستجوی هویت خودی(Search for Self-Identity) اختصاص یافته است و در صدد توجیه موجودیت یک فرد می‌باشد. از نمونه‌های خوب این ویژگی می‌توان به اثر «رابرت دیویس(Robertson Davies)» اشاره کرد. عنوان این اثر «کسب و کار پنجم(Fifth Business)» است و در آن شخصیت اصلی داستان، به نام «دانستان رامسی(Dunstan Ramsay)»، شهر قدیمی خود را، «دپفورد(Deptford)»، را جهت جستجوی هویت ترک می‌کند.

سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی

یکی دیگر از ویژگی‌های ادبی کانادا سبکِ فرعی به نام سبک گوتگ در اونتاریوی جنوبی است که به نقد ذهنیت کلیشه‌ای پروتستان‌ها در اونتاریوی جنوبی می‌پردازد. بسیاری از نویسندگان مشهور و بین‌المللی این کشور اغلب به این سبک نویسندگی می‌پردازند.

قهرمان فلک‌زده

در اغلب آثار ادبی در کشور کانادا قهرمان فلک زاده(The underdog hero) وجود دارد. قهرمان داستان فردی است که باید تمام چالش‌های پیش‌ روی یک شرکت بزرگ، یک بانک، یک سرمایه‌دار مهم، یک دولت، یا یک فاجعه طبیعی را دور کند و بر مشکلات پیش آمده فائق آید.

شهری در برابر روستایی

یکی دیگر از درونمایه‌های آثار ادبی این کشور به تصویر کشیدن تضاد و تعارض بین فرهنگ روستایی و شهری(Urban vs. rural) است. در این سبک معمولاً فرهنگ روستایی به عنوان فرهنگ با اخلاقِ برتر معرفی می‌شود.[۱۱]

ادبیات معاصر(اواخر قرن 20 تا قرن 21)

پس از جنگ جهانی دوم کار نویسندگانی نظیر ماویس گالانت،(Mavis Gallant) مردخای دریچلر،(Mordecai Richler) نورمن لوین،(Norman Levine) مارگارت لورنس(Margaret Laurence) و اروین لایتون(Irving Layton) به عنوان نویسندگان مدرنیست تأثیر زیادی بر ادبیات کانادا گذاشت. در ابتدا این تأثیرگذاری‌ها چندان به چشم نمی‌آمد و مورد تقدیر قرار نمی‌گرفت. برای مثال، اثر ماندگار نورمن لوین، با عنوان «کانادا مرا ساخت(Canada Made Me)»، به طور گسترده‌ای مورد بی‌مهری شد. این کتاب سفرنامه‌ای است که تصویری نه چندان خوشایند از کانادا در سال 1958م ارائه می‌کند. در سال 1967م، دولت در جشن صد سالگی تاسیس این کشور کمک‌های مالی خود را به نویسندگان و ناشران آثار افزایش داد. این امر موجب ایجاد تحول در آثار ادبی در سراسر کشور شد.

در اواخر دهه 1970م، داستا‌ن‌های علمی- تخیلی نویسنده مشهور کانادایی، سوزان وود،(Susan Wood) به پیشگامان ادبی این کشور کمک کرد تا بتوانند داستان های علمی- تخیلی فمنیستی را مطالعه کنند. این داستان ها بعدها توسط یکی از مهاجران، به نام جودیت مریل،(Judith Merril) ویرایش شد. این رویداد موجب شد که احترام و توجه جدیدی به حوزه مطالعات ادبی وارد شود و طی مسیر برای سایر نویسندگان جوان این کشور هموارتر گردد. تلاش‌های پیش گفته موجب شد تا از دهه 1990م ادبیاتِ کانادا توسعه چشم‌گیری یابد. گستره‌ای تحول و توسعه به اندازه‌ای بود که این کشور چهره‌های جهانی خودرا در حوزه ادبیات معرفی کرد و نویسندگان این کشور توانستند در سطح جهان جوایز مختلفی را از آن خود کنند. به عنوان نمونه، می‌توان به جوایز زیر اشاره کرد که نصیب نویسندگان این کشور شده است:

  • در سال 1992م، مایکل اونداتج(Michael Ondaatje) برای اثر خود با عنوان «بیمار انگلیسی(The English Patient)» برنده جایزه بوکر(Booker Prize) شد. وی اولین کانادایی بود که این جایزه را دریافت کرد؛
  • در سال 2000م، مارگارت اتوود(The Assassin) برای اثری به نام «قاتل نابینا(The English Patient)» برنده جایزه بوکر شد. «یان مارتل(Yann Martel)» نیزدر سال 2002م برای اثری با عنوان «زندگی پای(Life of Pi)» این جایزه را از آن خود نمود؛
  • در سال 2001م آلیستر مک‌کلود،(Alistair MacLeod) جایزه ایمپک(IMPAC) را برای اثرش به نام «بدون فساد بزرگ(No Great Mischief)» از آن خود کرد. در سال 2008م، این جایزه به «راوی هج(Rawi Hage)» برای اثرش با عنوان «بازی دنیرو(De Niro's Game)» تعلق گرفت؛
  • کتاب «سیاه‌پوستان(Negroes)» اثر «لارنس هیل(Lawrence Hill)» در سال 2008 م برنده «جایزه مشترک‌المنافع(Commonwealth Prize)» شد؛
  • در سال 1995م، «کارولد شیلد(Carol Shields)» برنده «جایزه پولیتزر(The Stone Diaries)» شد. وی این جایزه را برای اثری با عنوان «خاطرات استون(Pulitzer Prize)» دریافت کرد. او در سال 1998م نیز برای «جشن لاری(Larry's Party)» برنده «جایزه نارنجی(Orange Prize)» شد؛
  • در سال 2009م، «آلیس مونرو(Alice Munro)» توانست به عنوان اولین کانادایی برنده «جایزه نوبل(Nobel Prize in Literature)» در ادبیات شود. در همین سال او توانسته بود جایزه بوکر را نیز از آن خود کند[۱۱] [۱۲].

دسته‌بندی ادبیات

همانند سایر نقاط جهان، در این کشور نیز نگارش رمان‌های بلند، داستان های کوتاه و نمایشنامه رواج دارد. برخی از نویسندگان این کشور که در زمینه داستان نویسی ونگارش نمایشنامه‌های کوتاه فعالیت می‌کنند از شهرت جهانی برخورداند. سرودن شعر در قالب منظومه‌های کوتاه و بلند در این کشور بسیار متداول است. برخی از شاعران منظومه های شعرمتعددی به زبان‌های انگلیسی و فرانسه منتشر کرده‌اند. براساس تنوع زیاد آثار ادبی نظم و نثر، وسعت و گستردگی جغرافیایی و تنوع جمعیتی ادبیات این کشور را می‌توان در سه دسته متمایز طبقه‌بندی کرد:

  • دسته‌ اول متداول‌ترین روش تقسیم بندی در این کشور به شمار می‌آید و براساس حیطه جغرافیایی(منطقه‌ای و استانی) انجام می‌شود؛
  • در روش دوم دسته‌بندی ادبیات برمبنای نویسندگان صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، ادبیات نویسندگان زن، ادبیات مردم بومی، ادبیات ایرلندی‌‌تباران، و نظایر آن؛
  • دسته‌بندی سوم براساس دوره‌های ادبی نظیر دوره اثبات‌گرایی یا دوره ادبی بین دو جنگ جهانی اول و دوم انجام شده است.[۱۳]

جوایز ادبی

به منظور حمایت ازفعالیت‌های ادبی سالانه چندین جایزه در حوزه‌های مختلف شعر، داستان، ادبیات کودکان و... به نویسندگان این کشور اهدا می‌شود. جوایز وتقدیرنامه‌ها به پدیدآورندگانی اهدا می‌شود که اثر ادبی خودرا به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی نگاشته‌اند. این جوایز را می‌توان به سه دسته جوایز ادبی ملی، جوایز ادبی استانی، و جوایز ادبی بین‌المللی تقسیم‌بندی کرد:

جوایز ادبی ملی

جوایز ادبی ملی در کشور کانادا به شرح زیر است:

  • جایزه آرتور الیس(Arthur Ellis Awards)؛
  • جایزه انجمن روزنامه‌نگاران کانادا(Canadian Association of Journalists Awards)؛
  • جایزه انجمن نویسندگان کانادا(Canadian Authors Association Writing Awards)؛
  • جایزه اهدایی شورای هنر کانادا(Canada Council for the Arts Endowments and Prizes)؛
  • جایزه انجمن نویسندگان علمی کانادا(Canadian Science Writers' Association Awards)؛
  • جایزه ادبی سی‌بی‌سی(CBC Literary Awards)؛
  • جایزه ادبی داناتا(Danuta Gleed Literary Award) برای بهترین مجموعه داستان کوتاه به زبان انگلیسی؛
  • جایزه داو گربر(Dave Greber Freelance Writers Award) برای نویسندگان آزاد؛
  • جایزه گیلر؛(Giller Prize) جایزه نقدی 15 هزار دلاری برای بهترین کتاب غیرداستانی سال؛
  • جایزه ادبی استاندار(Governor General's Literary Awards)؛
  • جایزه شعر گریفین(Griffin Poetry Prize)؛
  • جایزه شفق قطبی - کانادا(Prix Aurora Awards)؛
  • جایزه انجمن نویسندگان حرفه‌ای کانادا(Professional Writers Association of Canada Awards)؛
  • جایزه طنز استفان(Stephen Leacock Medal for Humour)؛
  • جایزه سالانه اعتماد نویسندگان کانادا(Writers' Trust of Canada Annual Awards).

جوایز ادبی استانی شامل

  • جایزه کتاب بی.سی. بریتیش کلمبیا؛(The BC Book Prizes) این جایزه به بهترین اثر غیرداستانی اهدا می‌شود و از نظر مادی با ارزش‌ترین جایزه غیرداستانی به شمار می‌آید.

جوایز ادبی بین‌المللی شامل

  • جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع(Commonwealth Writers Prize).[۱۱] [۱۴]

نشریات و مجلات ادبی

در این کشور مجلات و نشریان متنوعی در قالب‌های گوناگون(هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه و نظایر آن) به صورت ملی، محلی و بین‌المللی چاپ و منتشر می‌شود. این مجلات با موضوعات مختلف(ادبیات، شعر، داستان، نقد ادبی، کودکان و...) وبرای طیف وسیعی از مخاطبان تهیه می‌شوند. برخی از مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  • فصلنامه نقد و بررسی آنتی گونیش(The Antigonish Review)؛
  • نقد و بررسی ادبی کانادا؛
  • مجله مطالعات کانادا؛
  • مجله مطالعات بین المللی کانادا؛
  • مجله ادبیات کودکان کانادایی؛
  • مجله شعر کانادا؛
  • ادبیات کانادا.[۱۵] [۱۶]

شخصیت‌های مهم علمی و ادبی

گیلبرت پارکر

گیلبرت پارکر(Gilbert Parker)(1932- 1862م)، رمان نویس و شاعر کانادایی در کمدن ایست(Camden East) در اونتاریو متولد شد و از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل گردید. نوشته‌های وی شامل داستان‌ها و رمان‌های رمانتیک و غیرواقعی درباره تاریخ کانادا و کانادای غربی است. مشهورترین آنها «جایگاه‌های زورمندان(Seats of the Mighty)»(1896م) نام دارد. این رمان درباره ویرانی کبک توسط انگلیس در سال 1759م است. آثار دیگر او «وقتی والموند به پونتیاک آمد(When Valmond Came to Ponatiac)»(1895م)، «قدرت و شکوه(The Power and The Glory)»(1925م) می‌باشند.[۱۷]

ال.ام مونتگومری

ال.ام مونتگومری(L.M.Montgomery)(1942- 1874م)، در سال 1874م در کلیفتون،(Clifton) واقع در جزیره پرنس ادوارد متولد شد. او در دانشگاه دال هوسی در هالیفاکس و کالج پرنس والز(Prince of Wales)در شارلوت تاون تحصیل کرد. وی پس از سه سال تدریس و یک سال روزنامه‌نگاری به نوشتن روی آورد. البته او از دوران کودکی دستی در نگارش داشت و داستان‌ها و شعرهایش را در روزنامه‌ها و مجلات کودکان منتشر می‌کرد. شهرت وی به خاطر رمان‌های نوستالژیک برای بچه‌های ساکن جزیره پرنس ادوارد است.اولین رمان او«آنی از گرین گیبلز(Anne of the Island)»(1908م) بود که با موفقیت بسیاری همراه بود. از دیگر آثار این نویسنده توانا می‌توان به «آنی از اوونلی(Anne of Avonlea)»(1909م)، «آنی از جزیره(Anne of Green Gables)»(1915م)، «دره رنگین‌کمان(Rainbow Vally)»(1919م)، «ریلا از اینگل‌ساید(Rilla of Ingleside)»(1921م)، «امیلی از نیومون(Emily of new Moon)»(1923م) و «جستجوی امیلی(Emily’s Quest)»(1927م) اشاره کرد.[۱۸] [۱۹]

مارگارت آتوود

مارگارت آتوود(Margaret Atwood)، شاعر، رمان‌نویس و منتقد در اوتاوا چشم به جهان گشود. در سال 1961م از دانشگاه تورنتو و در سال 1962م از کالج راد کلیف(Radcliffe) فارغ التحصیل شد. او هم زمان با تدریس ادبیات انگلیسی در دانشگاه‌های مختلف از سال 1964 تا 1972م به نوشتن پرداخت. اولین مجموعه شعر وی، «دایل پرسفون(Double Persephone)» بود که در سال 1961م منتشر شد.

«زن ماکول(Edible Woman)»(1969م)، اولین رمان او بود که در سطح بین‌المللی تحسین شد. از دیگر رمان‌های وی می‌توان به «سطحی»(1972م)، «لیدی اوراکل(Lady Oracle)»(1976م)،«زندگی، قبل از انسان»(1979م)، «افسانه خدمت‌کار(Handmaid’s Tale)»(1985م) - برنده جایزه ادبی فرماندار کل، بزرگترین جایزه کانادا ـ «چشم گربه(Cat’s Eye)»(1988م)، «عروس دزد(Robber Bride)»(1993م) و «آلیس گریس(Alias Grace)»(1996م) اشاره کرد. کتاب‌های شعر آتوود نیز برنده جوایز بسیاری شده است. از آنها جمله می‌توان به مجموعه شعر «دایره بازی»(Circle Game)(1966م)، برنده جایزه ادبی فرماندار کل، «تدابیر سیاسی»(1971م) و «شما خوشحال‌اید(You are Happy)»(1974م) اشاره کرد. او در سال 2000م جایزه بوکر را از آن خود کرد.[۲۰] [۲۱][۲۲]

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات ژاپن؛ زبان و ادبیات روسی؛ زبان و ادبیات کوبا؛ زبان و ادبیات لبنان؛ زبان و ادبیات مصر؛ زبان و ادبیات تونس؛ زبان و ادبیات افغانستان؛ زبان و ادبیات چینی؛ زبان و ادبیات سنگال؛ زبان و ادبیات تایلند؛ زبان و ادبیات آرژانتین؛ زبان و ادبیات فرانسه؛ زبان و ادبیات اسپانیا؛ زبان و ادبیات مالی؛ زبان و ادبیات ساحل عاج؛ زبان و ادبیات سوریه؛ زبان و ادبیات اتیوپی؛ زبان و ادبیات زیمبابوه؛ زبان و ادبیات سیرالئون؛ زبان و ادبیات قطر؛ زبان و ادبیات سودان؛ زبان و ادبیات گرجستان؛ زبان و ادبیات تاجیکستان؛ زبان و ادبیات قزاقستان؛ زبان و ادبیات بنگلادش؛ زبان و ادبیات سریلانکا؛ زبان و ادبیات اردن

پاورقی

[i]. برنامه‌های آموزش دائمی زبان فرانسوی در مدارس کانادا مهیاست. این برنامه‌ها، مطالعه و یادگیری زبان فرانسوی را برای دانش‌آموزان سراسر کشور فراهم می‌کنند. میزان مشارکت طبق موقعیت افراد در کانادا و نیز بر اساس سطح کلاس در مدارسی که آموزش دائمی زبان فرانسوی ارائه می‌شود، متفاوت است. گروه‌هایی که منافع دو زبانگی را در تشکیل نیروی کار آینده و در شالوه اقتصادی می‌بینند، از مشارکت در برنامه‌های آموزش دائمی زبان فرانسه بیشتر حمایت می‌کنند.

[ii]. برای مثال در تورنتو، علاوه بر زبان‌های رسمی، زبان‌های غیررسمی گوناگونی از سوی مهاجران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

[iii]. آمارهای رسمی سال 2011 نشان می‌دهد، بیش از سه چهارم فرانسه ‏زبان‏های خارج از کبک، در استان های نیوبرانزویک و انتاریو زندگی می ‏کنند. حدود 209/885 نفر در نیوبرانزویک و 284/120 نفر در اونتاریو؛ ولی درصد جمعیت آنها در طی یک دهه گذشته در استان نیوبرانزویک افزایش و در استان انتاریو کاهش داشته است.

[iv]. آمارها بیانگر آن هستند که در سال 1996، در استان کبک 11 درصد جمعیت آن در منزل به زبان انگلیسی صحبت می‏کرده ‏اند؛ در حالی که این رقم در سال 2011 به حدود 10 درصد رسیده است.

[v]. بر اساس آمارها روند مهاجرت فارسی زبان‌ها به کانادا طی یک دهه گذشته روند رو به رشدی داشته است. بنابراین نسبت جمعیت فارسی زبان به کل جمعیت این کشور بایستی بسیار بیشتر از آن چه که آمارها نشان می‌دهند باشد. به نظر می‌رسد آمارهای رسمی ارائه شده حداقل در مورد فارسی زبان‌ها گاه از دقت کافی برخوردار نیست. بر اساس اطلاعات نگارنده، در سال ۱۹۹۶ حداقل سه خانواده فارسی زبان در شهر Trois Rivieres زندگی میکرده اند، ولی آمار رسمی تعداد فارسی زبان‌های این شهر را صفر اعلام نموده است. اگرچه نمی‌توان با اتکا به این حقیقت نتایج ارائه شده در دیگر مناطق را نیز بی‌اعتبار خواند، اما دیگر شواهد حاکی از آن است که آمار واقعی فارسی زبان‌ها در کانادا بایستی بیشتر از این رقم باشد.

[vi]. در کانادا آموزش زبان‌های مختلف از جمله زبان فارسی در مدارس و دانشگاه‌ها به صورت نظام‌مند صورت می‌گیرد که درفصل‌های بعدی به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.

کتابشناسی

  1. Statistics Canada. (2006). Provinces and territories in Canada (table). Census of Population (Provinces, Census Divisions, Municipalities) (database). Using E-STAT (distributor).
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Languages of Canada. (2013). Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Languages_of_Canada
  3. Various Languages Spoken. (2006). Age groups (17A) and sex (3) for the population of Canada, provinces, territories, census metropolitan areas and census agglomerations, 2006 Census - 20% sample data. Statistics Canada.
  4. Population by mother tongue and age groups (total), (2011), counts, for Canada, provinces and territories
  5. Carens, J. H. (Ed.). (1995). Is Quebec nationalism just? Perspectives from Anglophone Canada. McGill-Queen’s Press. Ontario Federation of Agriculture. (2011, November 2). Ontario farmers need a risk management program now.
  6. Statistics Canada. (2006). Population by mother tongue and age groups, 2006 counts, for Canada, provinces and territories sample .
  7. Canada, Commissariat aux langues officielles. (2005). Rapport annuel édition spéciale 2004 (Vol. I)1.
  8. Canada. (1985). Official Languages Act (R.S.C., 1985, c. 31 (4th Supp.))1.
  9.   لاریجانی، فاضل، (1383).زبان‌های رایج در کانادا و وضعیت زبان فارسی. مجموعه مطالعات رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. 
  10. Hammill, F. (2007). Canadian literature. Edinburgh University Press.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Canadian Literature. (2013). Traits of Canadian literature. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Canadian_literature
  12. CBC News. (2013, October 10). Alice Munro is 1st Canadian woman to win Nobel literature prize. Retrieved from http://www.cbc.ca/news/world/alice-munro-is-1st-canadian-woman-to-win-nobel-literature-prize-1.1958383
  13. Nischik, R. M. (Ed.). (2008). History of literature in Canada: English-Canadian and French-Canadian. Camden House.
  14. List of literary awards, (2013), available in: List of literary awards. (2013). Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+List_of_literary_awards
  15.   Canadian Literature. (2013). A quarterly of criticism and review. Retrieved from http://canlit.ca/links
  16.   Arsenal. (2013). Canadian literary magazines and journals. Retrieved from http://www.arsenalia.com/literary-resources/canadian-literary-magazines-and-journals/
  17. Wikipedia. (2013). Sir Gilbert Parker, 1st Baronet. Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/Sir_+Gilbert_Parker
  18. Lefebvre, B. (2013). The L.M. Montgomery reader, volume 1: A life in print.
  19. Lucy Maud Montgomery, (2013), Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Lucy_Maud_Montgomery
  20. Academy of American Poets. (2009). Margaret Atwood. Retrieved August 9, 2024.
  21. Margaret Atwood, (2013), retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Margaret_Atwood
  22. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.281-298.