نقاشی افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «نقاشی از دیرباز در سرزمین افغانستان رایج بوده و به دو دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم‌پذیر است. پررونق‌ترین دوره قبل از اسلام، مربوط به دوره هنری یونان و بودائی یا کوشانی و پررونق‌ترین دوره پس از اسلام مربوط به عصر تیموریان در هرات ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
نقاشی از دیرباز در سرزمین [[افغانستان]] رایج بوده و به دو دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم‌پذیر است. پررونق‌ترین دوره  
نقاشی از دیرباز در سرزمین [[افغانستان]] رایج بوده و به دو دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم‌پذیر است. پررونق‌ترین دوره قبل از اسلام، مربوط به دوره هنری یونان و بودائی یا کوشانی و پررونق‌ترین دوره پس از اسلام مربوط به عصر تیموریان در [[هرات]] است، از هر دو دوره، آثار و نشانه‌های گران‌بهایی بر جای مانده است. بعد از تیموریان، بیشترین آثار از آل‌کرات، غوریان و غزنویان بر جای مانده است.


قدیمی‌ترین آثار نقاشی، هم‌زمان با ساخت پیکره‌های بودا، بین قرن‌های اول تا ششم میلادی، پدید آمد. بعضی از نقاشی‌ها جنبه درباری و به شاهان و خانواده‌های شاهی اختصاص داشت و بعضی جنبه مذهبی داشت. رنگ‌آمیزی و تزیین مجسمه‌های بودا، طاق‌های بالای سر [[مجسمه سازی در افغانستان|مجسمه‌ها]] و درون سمچ‌ها خیلی زیبا و خیره‌کننده بوده و حاکی از توسعه فراوان نقاشی در این دوران است و نشان می‌دهد که نقاشی نیز درکنار مجسمه‌سازی از رونق و پیشرفت بالایی برخوردار بود؛ طبق مشاهده نگارنده در دهه ۱۳۷۰، تصاویر رنگی در اطراف طاق [[مجسمه سازی در افغانستان|مجسمه‌ها]]، درون برخی سمچ‌ها و طاق بوداهای نشسته هنوز مشاهده می‌شد. آثار بودائی در بامیان با ظرافت فوق‌العاده‌ای نقاشی و رنگ‌آمیزی شده بود. نقاشی روی پارچه نیز رونق داشت؛ مهم‌ترین پارچه‌های دارای تصویر، از دره ککرک بامیان پیدا شده و در موزه [[کابل]] موجود است.<ref>عرفانی، قربانعلی (1386). تحولات سیاسی-اجتماعی بامیان. تهران: [https://www.ketabettelaat.com/ چاپخانه موسسه اطلاعات]، ص18.


</ref>


قبل از اسلام، مربوط به دوره هنری یونان و بودائی یا کوشانی و پررونق‌ترین دوره پس از اسلام مربوط به عصر تیموریان در هرات است، از هر دو دوره، آثار و نشانه‌های گران‌بهایی بر جای مانده است. بعد از تیموریان، بیشترین آثار از آل‌کرات، غوریان و غزنویان بر جای مانده است.  
نقاشی در دوران بعد از اسلام، نقاشی به سه دوره تقسیم‌پذیر است: از صدر اسلام تا حمله مغول، از حمله [[قوم مغول افغانستان|مغول]] تا ظهور تیمور و روی‌کارآمدن تیموریان و از دوران تیموری به بعد. مهم‌ترین و درخشان‌ترین این دوره‌ها عصر تیموریان است. بعد از تیموریان نیز رونقی نیافته است.


قدیمی‌ترین آثار نقاشی، هم‌زمان با ساخت پیکره‌های بودا، بین قرن‌های اول تا ششم میلادی، پدید آمد. بعضی از نقاشی‌ها جنبه درباری و به شاهان و خانواده‌های شاهی اختصاص داشت و بعضی جنبه مذهبی داشت. رنگ‌آمیزی و تزیین مجسمه‌های بودا، طاق‌های بالای سر مجسمه‌ها و درون سمچ‌ها خیلی زیبا و خیره‌کننده بوده و حاکی از توسعه فراوان نقاشی در این دوران است و نشان می‌دهد که نقاشی نیز درکنار مجسمه‌سازی از رونق و پیشرفت بالایی برخوردار بود؛ طبق مشاهده نگارنده در دهه ۱۳۷۰، تصاویر رنگی در اطراف طاق مجسمه‌ها، درون برخی سمچ‌ها و طاق بوداهای نشسته هنوز مشاهده می‌شد. آثار بودائی در بامیان با ظرافت فوق‌العاده‌ای نقاشی و رنگ‌آمیزی شده بود. نقاشی روی پارچه نیز رونق داشت؛ مهم‌ترین پارچه‌های دارای تصویر، از دره ککرک بامیان پیدا شده و در موزه کابل موجود است.  
شاخص‌ترین چهره دوره تیموری در زمینه نقاشی و مینیاتور، کمال‌الدین بهزاد است که در اواخر عصر تیموری می‌زیست. به سبب چیره‌دستی بهزاد، سلطان حسین بایقرا به او لقب «مانی ثانی» داد.<ref>طبیبی، عبدالحکیم (1386). تاریخ هرات در عهد تیموریان. تهران: [https://hirmand.pub/ انتشارات هیرمند]، ص87.


نقاشی در دوران بعد از اسلام، نقاشی به سه دوره تقسیم‌پذیر است: از صدر اسلام تا حمله مغول، از حمله مغول تا ظهور تیمور و روی‌کارآمدن تیموریان و از دوران تیموری به بعد. مهم‌ترین و درخشان‌ترین این دوره‌ها عصر تیموریان است. بعد از تیموریان نیز رونقی نیافته است.  
</ref> با سقوط سلسله تیموری توسط [[قوم اُزبک افغانستان|ازبکان]] (شیبانی خان) و سپس حمله شاه اسماعیل صفوی به ازبکان و سقوط و مرگ شیبانی خان، بهزاد وارد دربار صفوی شد و به قزوین و تبریز رفت و هنر نقاشی و مینیاتور را در قزوین، تبریز و سپس اصفهان و جاهای دیگر توسعه داد و هنر خود را هم به کمال رساند و سبک نوی در نقاشی پدید آورد که اکثر مصوران، در این تجدید هنری، از او پیروی کردند.<ref>طبیبی، عبدالحکیم (1386). تاریخ هرات در عهد تیموریان. تهران: [https://hirmand.pub/ انتشارات هیرمند]، ص 89.


۱، قربانعلی عرفانی؛ تحولات سیاسی اجتماعی بامیان؛ ص ۱۸.  
</ref> در آثار بهزاد هنر مسیر مردمی پیمود و تنها در خدمت شاهان و دربارها نبود. از دیگر نقاشان دوره تیموری می‌توان به بابا حاجی اشاره کردکه در دربار سلطان حسین بایقرا می‌زیست. از نقاشان معاصر می‌توان به محمدسعید مشعل، غلام‌محمد میمنگی، محمداسحاق بدیعی، غوث‌الدین رسام، کریم شاه خان، محمدعزیز خان و خیرمحمد خان اشاره کرد.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 252-254.</ref>


۲۵۳
== نیز نگاه کنید به ==
[[نقاشی سیرالئون]]؛ [[نقاشی ژاپن]]؛ [[نقاشی روسیه]]؛ [[نقاشی تونس]]؛ [[نقاشی کوبا]]؛ [[نقاشی لبنان]]؛ [[نقاشی مصر]]؛ [[هنر نقاشی در چین]]؛ [[نقاشی سنگال]]؛ [[نقاشی و مجسمه‌سازی آرژانتین]]؛ [[نقاشی در مالی]]؛ [[نقاشی در ساحل عاج]]؛ [[نقاشی تایلند]]؛ [[نقاشی اسپانیا]]؛ [[نقاشی در اردن]]؛ [[نقاشی در اتیوپی]]؛ [[نقاشی قطر]]؛ [[نقاشی و مجسمه سازی در قزاقستان]]؛ [[نقاشی تاجیکستان]]؛ [[نقاشی بنگلادش]]؛ [[نقاشی سریلانکا]]


 
== کتابشناسی ==
 
<references />
۲۵۴
[[رده:هنرهای تجسمی]]
 
شاخص‌ترین چهره دوره تیموری در زمینه نقاشی و مینیاتور، کمال‌الدین بهزاد است که در اواخر عصر تیموری می‌زیست. به سبب چیره‌دستی بهزاد، سلطان حسین بایقرا به او لقب «مانی ثانی» داد.۱ با سقوط سلسله تیموری توسط ازبکان (شیبانی خان) و سپس حمله شاه اسماعیل صفوی به ازبکان و سقوط و مرگ شیبانی خان، بهزاد وارد دربار صفوی شد و به قزوین و تبریز رفت و هنر نقاشی و مینیاتور را در قزوین، تبریز و سپس اصفهان و جاهای دیگر توسعه داد و هنر خود را هم به کمال رساند و سبک نوی در نقاشی پدید آورد که اکثر مصوران، در این تجدید هنری، از او پیروی کردند.۲ در آثار بهزاد هنر مسیر مردمی پیمود و تنها در خدمت شاهان و دربارها نبود. از دیگر نقاشان دوره تیموری می‌توان به بابا حاجی اشاره کردکه در دربار سلطان حسین بایقرا می‌زیست. از نقاشان معاصر می‌توان به محمدسعید مشعل، غلام‌محمد میمنگی، محمداسحاق بدیعی، غوث‌الدین رسام، کریم شاه خان، محمدعزیز خان و خیرمحمد خان اشاره کرد.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۶

نقاشی از دیرباز در سرزمین افغانستان رایج بوده و به دو دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم‌پذیر است. پررونق‌ترین دوره قبل از اسلام، مربوط به دوره هنری یونان و بودائی یا کوشانی و پررونق‌ترین دوره پس از اسلام مربوط به عصر تیموریان در هرات است، از هر دو دوره، آثار و نشانه‌های گران‌بهایی بر جای مانده است. بعد از تیموریان، بیشترین آثار از آل‌کرات، غوریان و غزنویان بر جای مانده است.

قدیمی‌ترین آثار نقاشی، هم‌زمان با ساخت پیکره‌های بودا، بین قرن‌های اول تا ششم میلادی، پدید آمد. بعضی از نقاشی‌ها جنبه درباری و به شاهان و خانواده‌های شاهی اختصاص داشت و بعضی جنبه مذهبی داشت. رنگ‌آمیزی و تزیین مجسمه‌های بودا، طاق‌های بالای سر مجسمه‌ها و درون سمچ‌ها خیلی زیبا و خیره‌کننده بوده و حاکی از توسعه فراوان نقاشی در این دوران است و نشان می‌دهد که نقاشی نیز درکنار مجسمه‌سازی از رونق و پیشرفت بالایی برخوردار بود؛ طبق مشاهده نگارنده در دهه ۱۳۷۰، تصاویر رنگی در اطراف طاق مجسمه‌ها، درون برخی سمچ‌ها و طاق بوداهای نشسته هنوز مشاهده می‌شد. آثار بودائی در بامیان با ظرافت فوق‌العاده‌ای نقاشی و رنگ‌آمیزی شده بود. نقاشی روی پارچه نیز رونق داشت؛ مهم‌ترین پارچه‌های دارای تصویر، از دره ککرک بامیان پیدا شده و در موزه کابل موجود است.[۱]

نقاشی در دوران بعد از اسلام، نقاشی به سه دوره تقسیم‌پذیر است: از صدر اسلام تا حمله مغول، از حمله مغول تا ظهور تیمور و روی‌کارآمدن تیموریان و از دوران تیموری به بعد. مهم‌ترین و درخشان‌ترین این دوره‌ها عصر تیموریان است. بعد از تیموریان نیز رونقی نیافته است.

شاخص‌ترین چهره دوره تیموری در زمینه نقاشی و مینیاتور، کمال‌الدین بهزاد است که در اواخر عصر تیموری می‌زیست. به سبب چیره‌دستی بهزاد، سلطان حسین بایقرا به او لقب «مانی ثانی» داد.[۲] با سقوط سلسله تیموری توسط ازبکان (شیبانی خان) و سپس حمله شاه اسماعیل صفوی به ازبکان و سقوط و مرگ شیبانی خان، بهزاد وارد دربار صفوی شد و به قزوین و تبریز رفت و هنر نقاشی و مینیاتور را در قزوین، تبریز و سپس اصفهان و جاهای دیگر توسعه داد و هنر خود را هم به کمال رساند و سبک نوی در نقاشی پدید آورد که اکثر مصوران، در این تجدید هنری، از او پیروی کردند.[۳] در آثار بهزاد هنر مسیر مردمی پیمود و تنها در خدمت شاهان و دربارها نبود. از دیگر نقاشان دوره تیموری می‌توان به بابا حاجی اشاره کردکه در دربار سلطان حسین بایقرا می‌زیست. از نقاشان معاصر می‌توان به محمدسعید مشعل، غلام‌محمد میمنگی، محمداسحاق بدیعی، غوث‌الدین رسام، کریم شاه خان، محمدعزیز خان و خیرمحمد خان اشاره کرد.[۴]

نیز نگاه کنید به

نقاشی سیرالئون؛ نقاشی ژاپن؛ نقاشی روسیه؛ نقاشی تونس؛ نقاشی کوبا؛ نقاشی لبنان؛ نقاشی مصر؛ هنر نقاشی در چین؛ نقاشی سنگال؛ نقاشی و مجسمه‌سازی آرژانتین؛ نقاشی در مالی؛ نقاشی در ساحل عاج؛ نقاشی تایلند؛ نقاشی اسپانیا؛ نقاشی در اردن؛ نقاشی در اتیوپی؛ نقاشی قطر؛ نقاشی و مجسمه سازی در قزاقستان؛ نقاشی تاجیکستان؛ نقاشی بنگلادش؛ نقاشی سریلانکا

کتابشناسی

  1. عرفانی، قربانعلی (1386). تحولات سیاسی-اجتماعی بامیان. تهران: چاپخانه موسسه اطلاعات، ص18.
  2. طبیبی، عبدالحکیم (1386). تاریخ هرات در عهد تیموریان. تهران: انتشارات هیرمند، ص87.
  3. طبیبی، عبدالحکیم (1386). تاریخ هرات در عهد تیموریان. تهران: انتشارات هیرمند، ص 89.
  4. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 252-254.