اقلیت های قومی افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در [[افغانستان]] همانند تنوع و تفاوت جغرافیایی، تنوع و تفاوت قومی
در [[افغانستان]] همانند تنوع و تفاوت جغرافیایی، تنوع و تفاوت قومی نیز بسیار گسترده است و اقوام متفاوتی در مناطق مختلف این کشور با [[زبان‌های رایج‌ در افغانستان|زبان‌ها]] و [[آداب و رسوم افغانستان|آداب‌ورسوم]] گوناگون سکونت دارند؛ به‌گونه‌ای که این کشور به لحاظ تنوع قومی سی‌وهفتمین کشور جهان ذکر شده و همانند ایران و هند کشوری کثیرالملت و موزه‌ای از اقوام و قبایل مختلف است، نه‌تنها تعداد اقوام زیاد است، بلکه تعداد زیرگروه‌های قومی نیز خیلی زیاد است و به حدود ۵۰ گروه قومی اشاره شده است. ملا فیض محمد کاتب [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره]] می‌نویسد: «تعداد اقوام و طوایف ساکن در [[افغانستان]]، با شعب و زیرمجموعه‌های خود، تقریبا به ۱۳۸ قوم و طایفه می‌رسند».<ref>کاتب هزاره،ملا فیض.نژادنامه افغان.ص39-40.</ref> اروین اریوال و همکارانش بیشترین تلاش را برای شناسایی گروه‌های قومی در [[افغانستان]] به عمل آوردند. و از گروه‌های قومی زیر نام برده است: «عرب، ایماق، بلوچ، براهویی، اشکاشمی، [[گروه های قومی پارسیوان افغانستان|فارسیوان]]، فیروزکوهی، گاورباتی، غربت،گوجار، [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره]]، هندو، جلالی، جمشیدی، جت، جوگی، [[قوم قرقیز افغانستان|قرقیز]]، کوتانا، ملکی، ماوری، میش مست، [[قوم مغول افغانستان|مغول]]، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک]]، مونجانی، نورستانی، اورسوری، پراچی، پشه‌ای، [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]]، قرلیق، پیکراج، قزاق، قبچاق، [[قوم قزلباش افغانستان|قزلباش]]، روشانی، سنگلیچی، سیک، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک]]، تاتار، تایمنی، تیموری، تیراهی، [[قوم ترکمن افغانستان|ترکمن]]، [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک]]، واخی، یهودی، زوری، و...».<ref>سجادی،عبدالقیوم.جامعه‌شناسی سیاسی افغانستان؛ ص2-3.</ref>


نیز بسیار گسترده است و اقوام متفاوتی در مناطق مختلف این
از میان اقوام موجود، چهار قوم از همه بزرگ‌ترند: [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] (حدود ۳۸ درصد)، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک]] (حدود ۲۸ درصد)، [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره]] (حدود ۱۹ درصد) و [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک]] (حدود ۶ درصد)؛ بعد از آن اقوام کوچک‌تر، مانند [[قوم قزلباش افغانستان|قزلباش]] براهویی، [[گروه های قومی پارسیوان افغانستان|فارسیوان]]، چهارایماق، جمشیدی، عرب، بلوچ نورستانی، [[قوم ترکمن افغانستان|ترکمن]]، [[قوم مغول افغانستان|مغول]]، [[قوم قرقیز افغانستان|قرقیز]]، پامیری، نورستانی، کوهستانی، جت یا جات، کشمیری، هندو، سیک، یهودی، پشه‌ای، و ده‌ها قوم دیگر قرار دارند. این اقوام از زمان‌های دور در این سرزمین سکونت داشته و به‌رغم تفاوت‌های قومی، نژادی، فرهنگی و اجتماعی در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند. هریک از گروه‌های قومی بزرگ به ده‌ها تیره، طایفه و زیرگروه قومی کوچک‌تر تقسیم می‌شوند؛ برای مثال، واخانی‌ها، روشانی‌ها، شغنانی‌ها، اشکاشمی‌ها، زیباک‌ها، منجانی‌ها و... از  طوایف و تیره‌های قوم تاجیک هستند. تاکنون راجع‌به تعداد اقوام و پیروان مذاهب مختلف آمارگیری دقیق به عمل نیامده و آمارهایی که در مورد تعداد نفوس هر قوم و نیز میزان پیروان هر دین و مذهب ذکر شده بر پایه تخمین است و بنیاد علمی ندارد. هیچ گروه قومی اکثریت مطلق ندارد. در گذشته، [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] قوم خود را اکثریت می‌دانستند؛ ولی برآوردهای اخیر نشان داده که جمعیت [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] کمتر از ۴۰ درصد جمعیت است؛ اگرچه در مقایسه قوم به قوم بیشترند در مقایسه بین‌الاقوامی اکثریت ندارد. البته [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] با احتساب پشتون‌های پاکستان اکثریت می‌یابند که در آن صورت سایر اقوام نیز هم‌نژادان زیادی در آن سوی مرزها دارند. تا زمانی که یک گروه قومی  (مثلا درانی) بر [[افغانستان]] حاکمیت داشت صدای سایر اقوام شنیده نمی‌شد و تعداد آنان کمتر از میزان واقعی اعلام می‌شد تا بتواند بر حاکمیت خود بر کشور ادامه دهد؛ اما از سال ۱۳۷۰ به بعد شرایط تا حد زیادی تغییر کرد و صدای جامعه چندقومی [[افغانستان]] بیشتر شنیده شده است. به‌جز [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره‌ها]] و تا حدی نورستانی‌ها، هریک از اقوام مهم [[افغانستان]] اشتراک نژادی و هم‌قومی‌هایی در آن سوی مرزها دارند؛ [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] در جنوب و شرق با پاکستان، [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک‌ها]] در شمال با ازبکستان، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک‌ها]] در شمال با تاجیکستان، [[قوم ترکمن افغانستان|ترکمن‌ها]] در شمال با ترکمنستان و بلوچ‌ها در جنوب با پاکستان و ایران تنها هزاره‌ها با آن سوی [[مرزهای افغانستان]] اشتراک قومی و نژادی ندارند، فقط در پاکستان تعدادی [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره]] زندگی می‌کنند؛ ولی با هزاره‌جات پیوند جغرافیایی ندارند.


کشور با زبان‌ها و آداب‌ورسوم گوناگون سکونت دارند؛ به‌گونه‌ای
مردم [[افغانستان]] به دو گروه [[نژاد افغانستان|نژادی]] عمده تقسیم می‌شوند: نژاد سفید (شامل [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]]، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک‌ها]]، نورستانی‌ها، [[قوم قزلباش افغانستان|قزلباش‌ها]] و [[گروه های قومی پارسیوان افغانستان|فارسیوان‌ها]])؛


که این کشور به لحاظ تنوع قومی سی‌وهفتمین کشور جهان ذکر
نژاد زرد (شامل [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک‌ها]]، [[قوم ترکمن افغانستان|ترکمن‌ها]]، قیرقی‌ها، [[قوم مغول افغانستان|مغول‌ها]] و [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره‌ها]]).


شده و همانند ایران و هند کشوری کثیرالملت و موزه‌ای از اقوام
قوم در [[افغانستان]] مفهوم و کاربرد وسیعی دارد. روابط اجتماعی بیشتر بر مبنای ویژگی‌ها، شرایط و مصالح قومی شکل می‌گیرد. درگذشته، مفهوم قوم بار مذهبی داشت؛ بعدها بار نژادی به خود گرفت و سپس بار فرهنگی نیز به آن اضافه شد. بیشتر سلسله‌های گذشته با نام اقوام تشخیص‌پذیرند. تیره، طایفه و قبیله از زیرمجموعه‌های قوم هستند.


و قبایل مختلف است، نه‌تنها تعداد اقوام زیاد است، بلکه تعداد
جامعه [[افغانستان]]، جامعه‌ای قومی و چندصدایی است و ساختار موزاییکی دارد و اقوام و نمودهای متفاوت وگاهی ناهمگن در آن زندگی می‌کنند. اقوام ساکن هرچند در مقاطعی از تاریخ درگیری و رقابت شدیدی با یکدیگر داشته، ولی سیر وقایع نشان می‌دهد که اگر کسی اقوام را علیه همدیگر تحریک نمی‌کرد معمولا درکنار هم زندگی می‌کردند و با یکدیگر کنار می‌آمده‌اند؛ چنان‌که تنوع قومی در [[کابل]] از سایر شهرها بیشتر است و [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک‌ها]]، [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]]، [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره‌ها]]، [[قوم قزلباش افغانستان|قزلباش‌ها]]، [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک‌ها]] و دیگران بدون درگیری و دردسر باهم زندگی می‌کنند؛ ولی درصورتی‌که تحریک شوند، مانند برخی دوره‌های گذشته، جنگ‌های خونین قومی و مذهبی به راه می‌افتد. اقوام اصلی و عمده، مانند [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]]، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک]]، [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره]] و [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک]] محدوده سرزمینی نسبتا مشخصی دارند. [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] در جنوب و شرق کشور با مرکزیت [[قندهار]] و جلال‌آباد، [[گروه های قومی تاجیک افغانستان|تاجیک‌ها]] در مرکز، شمال شرق و شمال غرب یا غرب [[گروه های قومی هزاره‌ افغانستان|هزاره‌ها]] در مناطق مرکزی و [[قوم اُزبک افغانستان|ازبک‌ها]] در شمال، البته جابه‌جایی‌هایی هم در بین اقوام بر اثر کوچ‌های اجباری صورت گرفته است؛ برای مثال، اسکان [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] در مناطق شمالی توسط [[عبدالرحمان خان]] یا جابه‌جایی‌هایی که نادرشاه و دیگران صورت داده‌اند. برخی جابه‌جایی‌های قومی نیز طی دهه‌های اخیر بر اثر مهاجرت پدید آمده است. علاوه‌براین در محدوده سرزمینی هر قوم، اقوام دیگری نیز ساکن‌اند که بر اثر کوچ‌های اجباری‌گذشته و نقل‌وانتقال‌های سیاسی و نظامی صورت گرفته است.


زیرگروه‌های قومی نیز خیلی زیاد است و به حدود ۵۰ گروه قومی
=== پشتون ===
[[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] از اقوام عمده و اصلی [[افغانستان]] است و سابقه‌ای کهن در منطقه دارد. کلمات پشتون، پختون، پتان، اوغان، افغان، اوغو، پشتو و... همه یک چیز است و به [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|قوم پشتون]] اشاره دارد. قریب به نیمی از قوم پشتون در [[افغانستان]] و بیش از نیمی از آنان در پاکستان سکونت دارند و قلیلی هم در ایران زندگی می‌کنند.کلمه پتان، پتهان (Pathan) ریشه هندی دارد و شکل هندی‌شده [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] است و به‌طورگسترده استفاده می‌شود؛ حتی گفته می‌شود صورت قدیمی‌تر واژه پشتون است، در شبه‌قاره هند، [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] را پتان می‌نامیدند؛ ولی در [[افغانستان]] بیشتر پشتون و پختون نامیده شده‌اند. [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] عمدتا در جنوب و شرق [[افغانستان]] در نوار مرزی این کشور با پاکستان ساکن‌اند و در ولایات [[قندهار]]، زابل، پکتیا، پکتیکا، خوست، هلمند، ننگرهار، ارزگان و غزنی اکثریت دارند؛ در ولایات فراه، نیمروز، لوگر [[کابل]] و... نیز زندگی می‌کنند. در زمان [[عبدالرحمان خان]]، به‌منظور پشتونیزه‌کردن [[افغانستان]]، عده‌ای از [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] به مناطق شمالی [[افغانستان]]، مانند بغلان و قندوز هم انتقال یافتند؛ لذا یکی از گروه‌های قومی در این مناطق‌اند. اکثر مردم [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] بر مذهب حنفی‌اند؛ ولی برخی از آنها شیعه‌اند، مانند قبیله توری‌که در جنوب و جنوب شرق [[افغانستان]] در جوار [[مرزهای افغانستان|مرز افغانستان]] با پاکستان زندگی می‌کنند. در بین [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] شیعیان غیرپشتون نیز ساکن‌اند؛ مانند خلیلی‌ها در [[قندهار]] که علاوه بر شیعه‌بودن زبانشان نیز فارسی است. برخی نیز بر مذهب شافعی‌اند که از جمله به قوم جاجی اشاره شده است. زبان [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] پشتوست و از زبان‌های کهن در [[افغانستان]] و منطقه به شمار می‌رود؛ ولی عده‌ای از پشتون‌های شهری و تعدادی از طوایف [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] در غرب [[افغانستان]] به زبان فارسی نیز تکلم می‌کنند و حدود ۳۵ درصد جمعیت [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] را تشکیل می‌دهند. در افغانستان [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] را افغان یا اوغان می‌نامند. واژه افغان برای [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] به کار می‌رفت و معادل و منطبق بر [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|قوم پشتون]] بود و فقط به پشتوزبان‌ها اطلاق می‌شد؛ ولی در خارج از [[افغانستان]] کلیه مردم [[افغانستان]] را اعم از [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] و غیرپشتون، افغان می‌خوانند و افغان شامل حال همه مردمی است که در واحد سیاسی [[افغانستان]]


اشاره شده است. ملا فیض محمد کاتب هزاره می‌نویسد: «تعداد
ساکن‌اند؛ اعم از اینکه زبانشان پشتو، فارسی، ازبکی، بلوچی و... باشد. در قانون اساسی ۱۳۴۳ [[افغانستان]]، کلمه افغان و ملت افغان برای اولین‌بار تعریف شد و اعلام شد: «ملت [[افغانستان]] عبارت است از تمامی افرادی‌که تابعیت [[افغانستان]] را مطابق احکام قانون دارا باشند. بر هر فرد مذکور کلمه «افغان» اطلاق می‌گردد». پشتون‌ها از اقوام آریایی‌اند. آنان دارای اندامی کشیده و باریک و استخوان‌بندی و عضلات قوی هستند، خیلی فعال و پرتوان‌اند و مقاومتشان در برابر سرما و شرایط سخت خیلی زیاد است؛ هرچند تحمل گرما را ندارند. [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] از گذشته به [[کشاورزی افغانستان|کشاورزی]] و [[دامداری افغانستان|دامداری]] و تجارت اشتغال داشته، و عده‌ای از آنان کوچ‌رو و نیمه‌کوچ‌رو بوده‌اند. آنان مردمی زحمت‌کش، صرفه‌جو، شجاع، میهمان‌نواز و علاقه‌مند به آزادی و استقلال هستند؛ درعین‌حال گفته شده است که دل‌نازک و زودرنج بوده و ظرفیت انتقادپذیری پایینی دارند.


اقوام و طوایف ساکن در افغانستان، با شعب و زیرمجموعه‌های
'''پشتون والی (افغانیت).''' قانون عمومی [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون‌ها]] اسلام است و در سطح جامعه پشتون اجرا می‌شود؛ اما در امور جزایی و اداره داخلی طوایف [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]]، عرفی وجود داردکه «پشتون والی» خوانده می‌شود. پشتون والی مجموعه قوانین، ایدئولوژی، سنن و حقوق عرفی در نظام قومی پشتون است و درواقع، مجموعه قوانین قومی و قبیله‌ای حاکم بر جامعه [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|پشتون]] است.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 58-63.</ref>


خود، تقریبا به ۱۳۸ قوم و طایفه می‌رسند».۱ اروین اریوال و
== نیز نگاه کنید به ==


همکارانش بیشترین تلاش را برای شناسایی گروه‌های قومی در
* [[اقلیت های قومی روسیه]]
* [[اقلیت های قومی چین]]
* [[اقلیت های قومی مصر]]


 
== کتابشناسی ==
افغانستان به عمل آوردند.
 
 
و از گروه‌های قومی زیر نام برده است:
 
 
«عرب، ایماق، بلوچ، براهویی، اشکاشمی، فارسیوان، فیروزکوهی،
 
گاورباتی، غربت،گوجار، هزاره، هندو، جلالی، جمشیدی، جت،
 
جوگی، قرقیز، کوتانا، ملکی، ماوری، میش مست، مغول، تاجیک،
 
مونجانی، نورستانی، اورسوری، پراچی، پشه‌ای، پشتون، قرلیق،
 
پیکراج، قزاق، قبچاق، قزلباش، روشانی، سنگلیچی، سیک،
 
تاجیک، تاتار، تایمنی، تیموری، تیراهی، ترکمن، ازبک، واخی،
 
یهودی، زوری، و...».
 
 
از میان اقوام موجود، چهار قوم از همه بزرگ‌ترند: پشتون
 
(حدود ۳۸ درصد)، تاجیک (حدود ۲۸ درصد)، هزاره (حدود ۱۹
 
درصد) و ازبک (حدود ۶ درصد)؛ بعد از آن اقوام کوچک‌تر، مانند
 
۱. ملا فیض کاتب هزاره؛ نژادنامه افغان؛ ص۴۰-۳۹.
 
 
۲، عبدالقیوم سجادی؛ جامعه‌شناسی سیاسی افغانستان؛ ص ۳-۲.
 
 
<nowiki>----------</nowiki>
 
 
قزلباش براهویی، فارسیوان، چهارایماق، جمشیدی، عرب، بلوچ،
 
نورستانی، ترکمن، مغول، قرقیز، پامیری، نورستانی، کوهستانی،
 
جت یا جات، کشمیری، هندو، سیک، یهودی، پشه‌ای، و ده‌ها قوم
 
دیگر قرار دارند. این اقوام از زمان‌های دور در این سرزمین سکونت
 
داشته و به‌رغم تفاوت‌های قومی، نژادی، فرهنگی و اجتماعی در
 
کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند. هریک از گروه‌های قومی بزرگ به
 
ده‌ها تیره، طایفه و زیرگروه قومی کوچک‌تر تقسیم می‌شوند؛ برای
 
مثال، واخانی‌ها، روشانی‌ها، شغنانی‌ها، اشکاشمی‌ها، زیباک‌ها،
 
منجانی‌ها و... از طوایف و تیره‌های قوم تاجیک هستند.
 
 
تاکنون راجع‌به تعداد اقوام و پیروان مذاهب مختلف آمارگیری
 
دقیق به عمل نیامده و آمارهایی که در مورد تعداد نفوس هر قوم و
 
نیز میزان پیروان هر دین و مذهب ذکر شده بر پایه تخمین است و
 
بنیاد علمی ندارد. هیچ گروه قومی اکثریت مطلق ندارد. در گذشته،
 
پشتون‌ها قوم خود را اکثریت می‌دانستند؛ ولی برآوردهای اخیر نشان
 
داده که جمعیت پشتون کمتر از ۴۰ درصد جمعیت است؛ اگرچه در
 
مقایسه قوم به قوم بیشترند در مقایسه بین‌الاقوامی اکثریت ندارد.
 
البته پشتون‌ها با احتساب پشتون‌های پاکستان اکثریت می‌یابند که
 
در آن صورت سایر اقوام نیز هم‌نژادان زیادی در آن سوی مرزها
 
دارند. تا زمانی که یک گروه قومی (مثلا درانی) بر افغانستان
 
حاکمیت داشت صدای سایر اقوام شنیده نمی‌شد و تعداد آنان کمتر
 
از میزان واقعی اعلام می‌شد تا بتواند بر حاکمیت خود بر کشور
 
ادامه دهد؛ اما از سال ۱۳۷۰ به بعد شرایط تا حد زیادی تغییر کرد
 
و صدای جامعه چندقومی افغانستان بیشتر شنیده شده است.
 
 
۵۹
 
 
<nowiki>----------</nowiki>
 
 
۶۰
 
 
به‌جز هزاره‌ها و تا حدی نورستانی‌ها، هریک از اقوام مهم
 
افغانستان اشتراک نژادی و هم‌قومی‌هایی در آن سوی مرزها
 
دارند؛ پشتون‌ها در جنوب و شرق با پاکستان، ازبک‌ها در شمال
 
با ازبکستان، تاجیک‌ها در شمال با تاجیکستان، ترکمن‌ها در شمال
 
با ترکمنستان و بلوچ‌ها در جنوب با پاکستان و ایران تنها هزاره‌ها
 
با آن سوی [[مرزهای افغانستان]] اشتراک قومی و نژادی ندارند، فقط
 
در پاکستان تعدادی هزاره زندگی می‌کنند؛ ولی با هزاره‌جات پیوند
 
جغرافیایی ندارند.
 
قوم در افغانستان مفهوم و کاربرد وسیعی دارد. روابط اجتماعی
 
بیشتر بر مبنای ویژگی‌ها، شرایط و مصالح قومی شکل می‌گیرد.
 
درگذشته، مفهوم قوم بار مذهبی داشت؛ بعدها بار نژادی به
 
خود گرفت و سپس بار فرهنگی نیز به آن اضافه شد. بیشتر
 
سلسله‌های گذشته با نام اقوام تشخیص‌پذیرند. تیره، طایفه و
 
قبیله از زیرمجموعه‌های قوم هستند.
 
 
جامعه افغانستان، جامعه‌ای قومی و چندصدایی است و ساختار
 
موزاییکی دارد و اقوام و نمودهای متفاوت وگاهی ناهمگن در آن
 
زندگی می‌کنند. اقوام ساکن هرچند در مقاطعی از تاریخ درگیری و
 
رقابت شدیدی با یکدیگر داشته، ولی سیر وقایع نشان می‌دهد که
 
اگر کسی اقوام را علیه همدیگر تحریک نمی‌کرد معمولا درکنار هم
 
زندگی می‌کردند و با یکدیگر کنار می‌آمده‌اند؛ چنان‌که تنوع قومی در
 
 
<nowiki>----------</nowiki>
 
 
کابل از سایر شهرها بیشتر است و تاجیک‌ها، پشتون‌ها، هزاره‌ها،
 
قرلباش‌ها، ازبک‌ها و دیگران بدون درگیری و دردسر باهم زندگی
 
می‌کنند؛ ولی درصورتی‌که تحریک شوند، مانند برخی دوره‌های
 
گذشته، جنگ‌های خونین قومی و مذهبی به راه می‌افتد.
 
 
اقوام اصلی و عمده، مانند پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک
 
محدوده سرزمینی نسبتا مشخصی دارند. پشتون‌ها در جنوب و شرق
 
کشور با مرکزیت قندهار و جلال‌آباد، تاجیک‌ها در مرکز، شمال
 
شرق و شمال غرب یا غرب هزاره‌ها در مناطق مرکزی و ازبک‌ها در
 
شمال، البته جابه‌جایی‌هایی هم در بین اقوام بر اثر کوچ‌های اجباری
 
صورت گرفته است؛ برای مثال، اسکان پشتون‌ها در مناطق شمالی
 
توسط عبدالرحمان خان یا جابه‌جایی‌هایی که نادرشاه و دیگران
 
صورت داده‌اند. برخی جابه‌جایی‌های قومی نیز طی دهه‌های اخیر بر
 
اثر مهاجرت پدید آمده است. علاوه‌براین در محدوده سرزمینی هر
 
قوم، اقوام دیگری نیز ساکن‌اند که بر اثر کوچ‌های اجباری‌گذشته و
 
نقل‌وانتقال‌های سیاسی و نظامی صورت گرفته است.
 
پشتون
 
 
پشتون از اقوام عمده و اصلی افغانستان است و سابقه‌ای کهن
 
در منطقه دارد. کلمات پشتون، پختون، پتان، اوغان، افغان،
 
اوغو، پشتو و... همه یک چیز است و به قوم پشتون اشاره
 
دارد. قریب به نیمی از قوم پشتون در افغانستان و بیش از نیمی
 
از آنان در پاکستان سکونت دارند و قلیلی هم در ایران زندگی
 
می‌کنند.کلمه پتان (پتهان (Pathan ریشه هندی دارد و شکل
 
هندی‌شده پشتون است و به‌طورگسترده استفاده می‌شود؛ حتی
 
 
۶۱
 
 
<nowiki>----------</nowiki>
 
 
۶۲
 
 
گفته می‌شود صورت قدیمی‌تر واژه پشتون است، در شبه‌قاره
 
هند، پشتون‌ها را پتان می‌نامیدند؛ ولی در افغانستان بیشتر
 
پشتون و پختون نامیده شده‌اند.
 
 
پشتون‌ها عمدتا در جنوب و شرق افغانستان در نوار مرزی
 
این کشور با پاکستان ساکن‌اند و در ولایات قندهار، زابل، پکتیا،
 
پکتیکا، خوست، هلمند، ننگرهار، ارزگان و غزنی اکثریت دارند؛
 
در ولایات فراه، نیمروز، لوگر کابل و... نیز زندگی می‌کنند. در
 
زمان عبدالرحمان خان، به‌منظور پشتونیزه‌کردن افغانستان، عده‌ای
 
از پشتون‌ها به مناطق شمالی افغانستان، مانند بغلان و قندوز هم
 
انتقال یافتند؛ لذا یکی از گروه‌های قومی در این مناطق‌اند.
 
 
اکثر مردم پشتون بر مذهب حنفی‌اند؛ ولی برخی از آنها شیعه‌اند،
 
مانند قبیله توری‌که در جنوب و جنوب شرق افغانستان در جوار
 
مرز افغانستان با پاکستان زندگی می‌کنند. در بین پشتون‌ها شیعیان
 
غیرپشتون نیز ساکن‌اند؛ مانند خلیلی‌ها در قندهار که علاوه بر
 
شیعه‌بودن زبانشان نیز فارسی است. برخی نیز بر مذهب شافعی‌اند
 
که از جمله به قوم جاجی اشاره شده است.
 
 
زبان پشتون‌ها پشتوست و از زبان‌های کهن در افغانستان و
 
منطقه به شمار می‌رود؛ ولی عده‌ای از پشتون‌های شهری و تعدادی
 
از طوایف پشتون در غرب افغانستان به زبان فارسی نیز تکلم می‌کنند
 
و حدود ۳۵ درصد جمعیت پشتون را تشکیل می‌دهند.
 
 
در افغانستان پشتون‌ها را افغان یا اوغان می‌نامند. واژه افغان
 
برای پشتون‌ها به کار می‌رفت و معادل و منطبق بر قوم پشتون بود و
 
فقط به پشتوزبان‌ها اطلاق می‌شد؛ ولی در خارج از افغانستان کلیه
 
مردم افغانستان را اعم از پشتون و غیرپشتون، افغان می‌خوانند و
 
 
<nowiki>----------</nowiki>
 
 
افغان شامل حال همه مردمی است که در واحد سیاسی افغانستان
 
ساکن‌اند؛ اعم از اینکه زبانشان پشتو، فارسی، ازبکی، بلوچی و...
 
باشد. در قانون اساسی ۱۳۴۳ افغانستان، کلمه افغان و ملت افغان
 
برای اولین‌بار تعریف شد و اعلام شد: «ملت افغانستان عبارت
 
است از تمامی افرادی‌که تابعیت افغانستان را مطابق احکام قانون
 
دارا باشند. بر هر فرد مذکور کلمه «افغان» اطلاق می‌گردد».
 
 
پشتون‌ها از اقوام آریایی‌اند. آنان دارای اندامی کشیده و باریک
 
و استخوان‌بندی و عضلات قوی هستند، خیلی فعال و پرتوان‌اند و
 
مقاومتشان در برابر سرما و شرایط سخت خیلی زیاد است؛ هرچند
 
تحمل گرما را ندارند. پشتون‌ها از گذشته به کشاورزی و دامداری
 
و تجارت اشتغال داشته، و عده‌ای از آنان کوچ‌رو و نیمه‌کوچ‌رو
 
بوده‌اند. آنان مردمی زحمت‌کش، صرفه‌جو، شجاع، میهمان‌نواز و
 
علاقه‌مند به آزادی و استقلال هستند؛ درعین‌حال گفته شده است که
 
دل‌نازک و زودرنج بوده و ظرفیت انتقادپذیری پایینی دارند.
 
 
پشتون والی (افغانیت). قانون عمومی پشتون‌ها اسلام است
 
و در سطح جامعه پشتون اجرا می‌شود؛ اما در امور جزایی و اداره
 
داخلی طوایف پشتون، عرفی وجود داردکه «پشتون والی» خوانده
 
می‌شود. پشتون والی مجموعه قوانین، ایدئولوژی، سنن و حقوق
 
عرفی در نظام قومی پشتون است و درواقع، مجموعه قوانین قومی
 
و قبیله‌ای حاکم بر جامعه پشتون است.

نسخهٔ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۰

در افغانستان همانند تنوع و تفاوت جغرافیایی، تنوع و تفاوت قومی نیز بسیار گسترده است و اقوام متفاوتی در مناطق مختلف این کشور با زبان‌ها و آداب‌ورسوم گوناگون سکونت دارند؛ به‌گونه‌ای که این کشور به لحاظ تنوع قومی سی‌وهفتمین کشور جهان ذکر شده و همانند ایران و هند کشوری کثیرالملت و موزه‌ای از اقوام و قبایل مختلف است، نه‌تنها تعداد اقوام زیاد است، بلکه تعداد زیرگروه‌های قومی نیز خیلی زیاد است و به حدود ۵۰ گروه قومی اشاره شده است. ملا فیض محمد کاتب هزاره می‌نویسد: «تعداد اقوام و طوایف ساکن در افغانستان، با شعب و زیرمجموعه‌های خود، تقریبا به ۱۳۸ قوم و طایفه می‌رسند».[۱] اروین اریوال و همکارانش بیشترین تلاش را برای شناسایی گروه‌های قومی در افغانستان به عمل آوردند. و از گروه‌های قومی زیر نام برده است: «عرب، ایماق، بلوچ، براهویی، اشکاشمی، فارسیوان، فیروزکوهی، گاورباتی، غربت،گوجار، هزاره، هندو، جلالی، جمشیدی، جت، جوگی، قرقیز، کوتانا، ملکی، ماوری، میش مست، مغول، تاجیک، مونجانی، نورستانی، اورسوری، پراچی، پشه‌ای، پشتون، قرلیق، پیکراج، قزاق، قبچاق، قزلباش، روشانی، سنگلیچی، سیک، تاجیک، تاتار، تایمنی، تیموری، تیراهی، ترکمن، ازبک، واخی، یهودی، زوری، و...».[۲]

از میان اقوام موجود، چهار قوم از همه بزرگ‌ترند: پشتون (حدود ۳۸ درصد)، تاجیک (حدود ۲۸ درصد)، هزاره (حدود ۱۹ درصد) و ازبک (حدود ۶ درصد)؛ بعد از آن اقوام کوچک‌تر، مانند قزلباش براهویی، فارسیوان، چهارایماق، جمشیدی، عرب، بلوچ نورستانی، ترکمن، مغول، قرقیز، پامیری، نورستانی، کوهستانی، جت یا جات، کشمیری، هندو، سیک، یهودی، پشه‌ای، و ده‌ها قوم دیگر قرار دارند. این اقوام از زمان‌های دور در این سرزمین سکونت داشته و به‌رغم تفاوت‌های قومی، نژادی، فرهنگی و اجتماعی در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند. هریک از گروه‌های قومی بزرگ به ده‌ها تیره، طایفه و زیرگروه قومی کوچک‌تر تقسیم می‌شوند؛ برای مثال، واخانی‌ها، روشانی‌ها، شغنانی‌ها، اشکاشمی‌ها، زیباک‌ها، منجانی‌ها و... از طوایف و تیره‌های قوم تاجیک هستند. تاکنون راجع‌به تعداد اقوام و پیروان مذاهب مختلف آمارگیری دقیق به عمل نیامده و آمارهایی که در مورد تعداد نفوس هر قوم و نیز میزان پیروان هر دین و مذهب ذکر شده بر پایه تخمین است و بنیاد علمی ندارد. هیچ گروه قومی اکثریت مطلق ندارد. در گذشته، پشتون‌ها قوم خود را اکثریت می‌دانستند؛ ولی برآوردهای اخیر نشان داده که جمعیت پشتون کمتر از ۴۰ درصد جمعیت است؛ اگرچه در مقایسه قوم به قوم بیشترند در مقایسه بین‌الاقوامی اکثریت ندارد. البته پشتون‌ها با احتساب پشتون‌های پاکستان اکثریت می‌یابند که در آن صورت سایر اقوام نیز هم‌نژادان زیادی در آن سوی مرزها دارند. تا زمانی که یک گروه قومی (مثلا درانی) بر افغانستان حاکمیت داشت صدای سایر اقوام شنیده نمی‌شد و تعداد آنان کمتر از میزان واقعی اعلام می‌شد تا بتواند بر حاکمیت خود بر کشور ادامه دهد؛ اما از سال ۱۳۷۰ به بعد شرایط تا حد زیادی تغییر کرد و صدای جامعه چندقومی افغانستان بیشتر شنیده شده است. به‌جز هزاره‌ها و تا حدی نورستانی‌ها، هریک از اقوام مهم افغانستان اشتراک نژادی و هم‌قومی‌هایی در آن سوی مرزها دارند؛ پشتون‌ها در جنوب و شرق با پاکستان، ازبک‌ها در شمال با ازبکستان، تاجیک‌ها در شمال با تاجیکستان، ترکمن‌ها در شمال با ترکمنستان و بلوچ‌ها در جنوب با پاکستان و ایران تنها هزاره‌ها با آن سوی مرزهای افغانستان اشتراک قومی و نژادی ندارند، فقط در پاکستان تعدادی هزاره زندگی می‌کنند؛ ولی با هزاره‌جات پیوند جغرافیایی ندارند.

مردم افغانستان به دو گروه نژادی عمده تقسیم می‌شوند: نژاد سفید (شامل پشتون‌ها، تاجیک‌ها، نورستانی‌ها، قزلباش‌ها و فارسیوان‌ها

نژاد زرد (شامل ازبک‌ها، ترکمن‌ها، قیرقی‌ها، مغول‌ها و هزاره‌ها).

قوم در افغانستان مفهوم و کاربرد وسیعی دارد. روابط اجتماعی بیشتر بر مبنای ویژگی‌ها، شرایط و مصالح قومی شکل می‌گیرد. درگذشته، مفهوم قوم بار مذهبی داشت؛ بعدها بار نژادی به خود گرفت و سپس بار فرهنگی نیز به آن اضافه شد. بیشتر سلسله‌های گذشته با نام اقوام تشخیص‌پذیرند. تیره، طایفه و قبیله از زیرمجموعه‌های قوم هستند.

جامعه افغانستان، جامعه‌ای قومی و چندصدایی است و ساختار موزاییکی دارد و اقوام و نمودهای متفاوت وگاهی ناهمگن در آن زندگی می‌کنند. اقوام ساکن هرچند در مقاطعی از تاریخ درگیری و رقابت شدیدی با یکدیگر داشته، ولی سیر وقایع نشان می‌دهد که اگر کسی اقوام را علیه همدیگر تحریک نمی‌کرد معمولا درکنار هم زندگی می‌کردند و با یکدیگر کنار می‌آمده‌اند؛ چنان‌که تنوع قومی در کابل از سایر شهرها بیشتر است و تاجیک‌ها، پشتون‌ها، هزاره‌ها، قزلباش‌ها، ازبک‌ها و دیگران بدون درگیری و دردسر باهم زندگی می‌کنند؛ ولی درصورتی‌که تحریک شوند، مانند برخی دوره‌های گذشته، جنگ‌های خونین قومی و مذهبی به راه می‌افتد. اقوام اصلی و عمده، مانند پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک محدوده سرزمینی نسبتا مشخصی دارند. پشتون‌ها در جنوب و شرق کشور با مرکزیت قندهار و جلال‌آباد، تاجیک‌ها در مرکز، شمال شرق و شمال غرب یا غرب هزاره‌ها در مناطق مرکزی و ازبک‌ها در شمال، البته جابه‌جایی‌هایی هم در بین اقوام بر اثر کوچ‌های اجباری صورت گرفته است؛ برای مثال، اسکان پشتون‌ها در مناطق شمالی توسط عبدالرحمان خان یا جابه‌جایی‌هایی که نادرشاه و دیگران صورت داده‌اند. برخی جابه‌جایی‌های قومی نیز طی دهه‌های اخیر بر اثر مهاجرت پدید آمده است. علاوه‌براین در محدوده سرزمینی هر قوم، اقوام دیگری نیز ساکن‌اند که بر اثر کوچ‌های اجباری‌گذشته و نقل‌وانتقال‌های سیاسی و نظامی صورت گرفته است.

پشتون

پشتون از اقوام عمده و اصلی افغانستان است و سابقه‌ای کهن در منطقه دارد. کلمات پشتون، پختون، پتان، اوغان، افغان، اوغو، پشتو و... همه یک چیز است و به قوم پشتون اشاره دارد. قریب به نیمی از قوم پشتون در افغانستان و بیش از نیمی از آنان در پاکستان سکونت دارند و قلیلی هم در ایران زندگی می‌کنند.کلمه پتان، پتهان (Pathan) ریشه هندی دارد و شکل هندی‌شده پشتون است و به‌طورگسترده استفاده می‌شود؛ حتی گفته می‌شود صورت قدیمی‌تر واژه پشتون است، در شبه‌قاره هند، پشتون‌ها را پتان می‌نامیدند؛ ولی در افغانستان بیشتر پشتون و پختون نامیده شده‌اند. پشتون‌ها عمدتا در جنوب و شرق افغانستان در نوار مرزی این کشور با پاکستان ساکن‌اند و در ولایات قندهار، زابل، پکتیا، پکتیکا، خوست، هلمند، ننگرهار، ارزگان و غزنی اکثریت دارند؛ در ولایات فراه، نیمروز، لوگر کابل و... نیز زندگی می‌کنند. در زمان عبدالرحمان خان، به‌منظور پشتونیزه‌کردن افغانستان، عده‌ای از پشتون‌ها به مناطق شمالی افغانستان، مانند بغلان و قندوز هم انتقال یافتند؛ لذا یکی از گروه‌های قومی در این مناطق‌اند. اکثر مردم پشتون بر مذهب حنفی‌اند؛ ولی برخی از آنها شیعه‌اند، مانند قبیله توری‌که در جنوب و جنوب شرق افغانستان در جوار مرز افغانستان با پاکستان زندگی می‌کنند. در بین پشتون‌ها شیعیان غیرپشتون نیز ساکن‌اند؛ مانند خلیلی‌ها در قندهار که علاوه بر شیعه‌بودن زبانشان نیز فارسی است. برخی نیز بر مذهب شافعی‌اند که از جمله به قوم جاجی اشاره شده است. زبان پشتون‌ها پشتوست و از زبان‌های کهن در افغانستان و منطقه به شمار می‌رود؛ ولی عده‌ای از پشتون‌های شهری و تعدادی از طوایف پشتون در غرب افغانستان به زبان فارسی نیز تکلم می‌کنند و حدود ۳۵ درصد جمعیت پشتون را تشکیل می‌دهند. در افغانستان پشتون‌ها را افغان یا اوغان می‌نامند. واژه افغان برای پشتون‌ها به کار می‌رفت و معادل و منطبق بر قوم پشتون بود و فقط به پشتوزبان‌ها اطلاق می‌شد؛ ولی در خارج از افغانستان کلیه مردم افغانستان را اعم از پشتون و غیرپشتون، افغان می‌خوانند و افغان شامل حال همه مردمی است که در واحد سیاسی افغانستان

ساکن‌اند؛ اعم از اینکه زبانشان پشتو، فارسی، ازبکی، بلوچی و... باشد. در قانون اساسی ۱۳۴۳ افغانستان، کلمه افغان و ملت افغان برای اولین‌بار تعریف شد و اعلام شد: «ملت افغانستان عبارت است از تمامی افرادی‌که تابعیت افغانستان را مطابق احکام قانون دارا باشند. بر هر فرد مذکور کلمه «افغان» اطلاق می‌گردد». پشتون‌ها از اقوام آریایی‌اند. آنان دارای اندامی کشیده و باریک و استخوان‌بندی و عضلات قوی هستند، خیلی فعال و پرتوان‌اند و مقاومتشان در برابر سرما و شرایط سخت خیلی زیاد است؛ هرچند تحمل گرما را ندارند. پشتون‌ها از گذشته به کشاورزی و دامداری و تجارت اشتغال داشته، و عده‌ای از آنان کوچ‌رو و نیمه‌کوچ‌رو بوده‌اند. آنان مردمی زحمت‌کش، صرفه‌جو، شجاع، میهمان‌نواز و علاقه‌مند به آزادی و استقلال هستند؛ درعین‌حال گفته شده است که دل‌نازک و زودرنج بوده و ظرفیت انتقادپذیری پایینی دارند.

پشتون والی (افغانیت). قانون عمومی پشتون‌ها اسلام است و در سطح جامعه پشتون اجرا می‌شود؛ اما در امور جزایی و اداره داخلی طوایف پشتون، عرفی وجود داردکه «پشتون والی» خوانده می‌شود. پشتون والی مجموعه قوانین، ایدئولوژی، سنن و حقوق عرفی در نظام قومی پشتون است و درواقع، مجموعه قوانین قومی و قبیله‌ای حاکم بر جامعه پشتون است.[۳]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. کاتب هزاره،ملا فیض.نژادنامه افغان.ص39-40.
  2. سجادی،عبدالقیوم.جامعه‌شناسی سیاسی افغانستان؛ ص2-3.
  3. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 58-63.