سینمای فرانسه
سینما
1-3-10- تاریخچه سینمای فرانسه
بیست سال اول سینما را به دو دوره تقسیم كرده اند: دوره نخست كه از حدود 1895 تا حدود 1906 به طول می انجامد، سینمای آغازین نامیده اند؛ و دوره دوم را كه از 1907 تا اواسط دهه 1910 طول می كشد، دوره انتقال خوانده اند؛ زیرا این دوره همچون پلی است میان شیوه های متمایز سینمای آغازین و شیوه های پس از آن. در دوره انتقال بود كه خلق قراردادهای خاص سینما آغاز شد و سینما رفته رفته قالب های روایتگری خاص خود را پیدا كرد.
لویی و اگوست لومی یر[54] را مخترعان سینما می نامند . آنها كسانی بودند كه اولین جلسه رسمی نمایش فیلم را در 28 دسامبر سال 1895 در گران كافه پاریس برقرار كردند . تاریخی كه به عنوان مبدا اصلی تولد سینما در تمام مراجع در نظر گرفته شده است و تاریخ صد سالگی سینما نیز با توجه به همین امر محاسبه شده است . برادران لومی یر با دوربین اختراعی خود به ضبط وقایع و ماجراهای مختلف و اغلب مستند دور و برشان مشغول بودند . آنها هر ماجرایی را كه دارای حركت بوده و به نظر شان جالب می آمد ، روی نوار سلولوئید ضبط می كردند و به این ترتیب ، به شكلی ناخودآگاه اصلی ترین قدرت واقعی سینمارایعنی حركت به رخ می كشیدند.
سینماتوگراف برادران لومی یر، كه عمدتا برای ساختن آثار مستند از آن استفاده می شد فرانسه را در عرصه تصویر متحرك پیشتاز كرد. اما رقیب هموطن آنها، ژرژ مه لیس[55] بود كه به تولید كننده اصلی فیلم های داستانی در دوره آغازین سینما تبدیل شد. "شركت فیلم ستاره" كه مه لیس بنیانگذار آن بود ، كار خود را در 1896 آغاز كرد. وی با تولید صدها فیلم در طول سال های 1896 تا 1912 برادران لومی یر را به كلی از صحنه كنار زد. شركت "پاته"[56] رقیب اصلی مه لیس در دوره آغازین سینما به مهم ترین تولید كننده فیلم در فرانسه تبدیل شد و عمدتا همین شركت بود كه موجبات تسلط سینمای فرانسه را بر بازار آن زمان فراهم آورد. آغاز جنگ جهانی اول موجب شد تا صنعت فیلم این كشور موقتا تعطیل شود. بیشتر فیلمسازان فرانسوی ، روی به جنگ آوردند و بیست فیلم در حال تولید به تعلیق افتاد. حضور آمریكا در زندگی فرهنگی فرانسویان تا حدی افزایش یافت و استودیوهای آمریكا جای خالی تولید كنندگان سینمای داخلی را گرفتند. استقبال شدید از فیلم های آمریكایی در این دوره موجب استحكام هرچه بیشتر موقعیت آمریكا در بازار فیلم پس از جنگ شد. از اکتبر 1939 تولید فیلم از سر گرفته شد و تا پایان جنگ این حالت ادامه پیدا کرد.
آلمان در 14 ژوئن پایتخت فرانسه را فتح كرد و دو روز بعد از آن حکومت دست راستی در "ویشی" بر پا شد. در آن موقع دو صنعت فیلم سازی فرانسوی در حال شکل گیری بود. فیلم سازانی که در منطقه آزاد "ویشی" در حال تولید فیلم بودند و کسانی دیگر که خارج از فرانسه فعالیت داشتند. در زمان حکومت ویشی ، کمیته ای تحت عنوان "کمیته سازماندهی صنعت سینماتوگراف" در راستای کنترل صنعت سینما و حمایت از آن تشکیل شد. سانسور فیلم در حکومت ویشی بسیار سخت تر از فرانسه اشغال شده بود و به همین دلیل تهیه کنندگان برای تایید فیلم رنج بسیار می کشیدند. حکومت راست گرا نیز سعی بر این داشت یهودی ها را از صنعت فیلم سازی بیرون کند. فیلم سازانی که در جنوب فرانسه مشغول ساخت فیلم بودند با مشکلاتی از جمله نبود استودیوهای بزرگ و تهیه فیلم خام از بازار سیاه روبرو بودند. علاوه بر آن تهیه کنندگان با نبود نقدینگی دست و پنجه نرم می کردند و این که تا ماه مه 1942 نمایش فیلم های منطقه آزاد اشغال شده ، ممنوع بود. این خود دلیلی شد که نمایش آن فیلم ها تنها در جنوب فرانسه و شمال آفریقا میسر گردد. هزینه ساخت این نوع فیلم ها توسط یهودیان و یا آمریکایی ها به صورت پنهانی تامین می شد. اما شرکت هایی ایتالیایی نیز بودند که به طور علنی به تهیه کنندگان فرانسوی کمک می کردند.
واردات فیلم های آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی در حکومت ویشی نیز ممنوع بود. از این لحاظ آلمانی ها سینمای فرانسه را در چنگ خود گرفتند. این رویه ادامه پیدا کرد تا این که در سال 1941 سالن های سینما سقوط کرد. مقامات آلمانی اجازه ساخت فیلم های فرانسوی را صادر کردند و بسیاری از فیلم سازان فرانسوی به پاریس مراجعه کردند تا از استودیو های بزرگ آن استفاده کنند. چون رقابت های فیلم های خارجی از جمله آمریکایی وجود نداشت، تولیدات فیلم های فرانسوی سود بیشتری داشت. آلمانی ها به این دلیل اجازه ساخت فیلم در فرانسه را صادر کردند چون خود را برنده جنگ می دانستند و برای این که بازار صنعت سینمای آمریکا را در هم شکنند نیاز به تولیدات فرانسوی داشتند.
تعدادی از فیلم سازان به طور پنهانی با نهضت مقاومت فرانسه همکاری چشمگیری داشتند. گروه مقاومت سینمای فرانسه تحت عنوان "کمیته آزادی سینمای فرانسه" نام داشت. از اواخر سال 1942 متفقین شروع به حمله به آلمانی ها کردند. پنج استودیو و 322 سینما بر اثر بمباران متفقین آسیب دید و یا با خاک یکسان شدند. به همین جهت در ژوئیه 1944 تولید فیلم در فرانسه به کلی متوقف شد
فیلم های ساخته شده در دوران جنگ در ابتدا مورد توجه صاحب نظران سینما نبود، اما بعدها که علاقه به سینمای سیاسی انتقادی شکل گرفت به آن نوع از تولیدات توجه خاصی مبذول شد. اما در فرانسه به دلیل وجود سینمایی به نام "سنت کیفیت" باعث شد که فیلم سازان از خارج بازگردند و به دوران مدرنیسم کمک کنند.
قبل از جنگ در فرانسه جدا از شرکت های بزرگی چون "پاته" و "گومون"[57] شرکت های کوچکی نیز وجود داشتند که بیشتر از یک فیلم نمی ساختند. آن دو شرکت بزرگ نیز استودیو های خود را به شرکت های دیگر اجاره می دادند و به جای تولید به عنوان توزیع کننده و نمایش دهنده به علت سود بیشتر فعالیت داشتند. بعد از این که فرانسه در سال 1944 آزاد شد ، مسابقه ای تدارک دیده شد که شرکت در آن برای همه ی فیلم سازان آزاد بود. شرکت های پاته و گومون گاه گداری یک فیلم پر خرج می ساختند، اما پاسخگوی نیازهای بازار نبودند. از این رو فیلم سازان سراغ شرکت های کوچک و تولیدات منفرد رفتند. دولت در آن موقع نسبت به صنعت سینمای فرانسه کاملا" بی تفاوت بود و همین مسئله اوضاع را نابهنجارتر کرد.
در ماه مه 1946 دو مقام بلند مرتبه ی فرانسوی و آمریکایی، نخست وزیر فرانسه "لئون بلوم" و وزیر امور خارجه آمریکا "جیمز برنز" موافقت نامه ای امضاء کردند که محدودیت مربوط به فیلم های آمریکایی پیش از جنگ را لغو می کرد. تولید کنندگان صنعت سینمای فرانسه به این امر اعتراض کردند. درست یک سال بعد از آن موافقت نامه سیل واردات فیلم های آمریکایی شروع شد. تولیدات سینمایی فرانسه از تولید 91 فیلم در سال به تولید 78 فیلم تنزل پیدا کرد. دولت فرانسه در اواخر 1946 "مرکز ملی سینما"[58] را راه انداخت. این مرکز با اعطای وام، تامین یارانه برای تولید فیلم و تشویق هایی که در ارتباط با سینمای هنری و مستند بعمل آورد یک نوع ساماندهی خاصی را ارائه کرد. مرکز ملی سینما همچنین در سال 1949 "اونیفرانس فیلم" [59]را در جهت تبلیغ فیلم های فرانسوی در خارج از کشور را تاسیس کرد. دولت فرانسه با وضع قانونی دیگر در سال 1948 حمایت خود را از تولیدات داخلی دوچندان کرد. به موجب آن قانون 121 فیلم آمریکایی در سال می توانستند در فرانسه پخش شوند. برابر این قانون به شرکت هایی که وضع با ثبات تری داشتند وام هایی کلان تعلق گرفت. همین طور مالیات بر گیشه بلیط سینماها وضع شد که طبق آن مالیات مورد نظر به تهیه کننده آن فیلم برای تامین پروژه بعدی اش می شد. این قانون اخیر باعث شد که شرکت های فیلم سازی روی به ساخت فیلم های عامه پسند بیاورند. در سال 1953 با بازنگری قانون، صندوقی احداث شد که هم پروژه های جدید را حمایت می کرد و هم به تشویق ساخت فیلم های کوتاه انجامید. این حمایت های دولتی باعث شد که تولید فیلم در فرانسه به 120 فیلم در سال افزایش یابد. مدرسه سینمایی فرانسه در سال 1943 تاسیس شد و برای صنعت سینمایی کشور تکنیسین تربیت می کرد. به هر جهت مخاطبین سینما روز به روز بیشتر می شد چون در آن فیلم ها، جریان های مورد علاقه شان اعم از پلیسی ، کمدی و تاریخی را می توانستند پی گیری کنند.
در زمان جنگ سینمایی زیر زمینی به نام "سینماتک فرانسز"[60] وجود داشت که بعد از جنگ شروع به نمایش فیلم های آمریکایی پخش نشده کرد. بعد از پایان جنگ روشنفکران شروع به طرح مسئله هنری بودن سینما کردند. این روشنفکران با گفتمان های خود درباره سینما در سینه کلوپ ها و مقاله های "کایه دوسینما و پوزیتیف"[61] در دهه 1950 موج نو ی سینما ی فرانسه را به وجود آورند. در سال های 1967- 1958 کارگردانانی سربرآوردند که همگی تقریبا جوان بودند. سینما تک فرانسه در پاریس، محل آشنایی جوانانی شد که قصد سردرآوردن از فیلم های چهار گوشه عالم داشتند. "موج نو" موجی بود که زود سکان هدایت کشور را در دست گرفتند.موج نو حاضر نبود تصویری متكی به نظم از جهان ارائه كند.[62] در سال 1985تعداد تماشاگران سینما در فرانسه رو به کاهش نهاد و فیلم هایی که با هزینه ای زیاد تولید شده بودند شکست فاحشی خوردند. اما در ضمن این شکست ها کمک هایی که دولت به تهیه کنندگان می کرد، امکان اقدام به خطر را افزایش می داد. مرکز ملی سینمای فرانسه در سال 1953 کمک هایی در رابطه با تهیه فیلم های با کیفیت ارائه داد تا کارگردان های مشتاق بتوانند فیلم های کوتاه بسازند. در سال 1959 با تصویب قانونی به نام قانون "پیش پرداخت" به اولین فیلم کارگردانان بر اساس این که فیلم نامه را ارائه کند از نظر مالی تامین می شدند. در سال های 1958 تا 1961 خیلی از کارگردانان با استفاده از این قانون نخستین فیلم بلند خود را ساختند. "موج نو" یی ها در مرکز این تغییر و تحول قرار داشتند و در کنار آن ها نسلی مسن که به گروه "ساحل چپ" معروف بودند اندک اندک رویی به ساخت فیلم بلند کرده بودند.
باید خاطر نشان کرد که سینمای فرانسه در دهه 1960 از دیگر سینماها برجسته تر و ستایش انگیز بودند. در سینمای فرانسه یک مدرنیسم با قدرت جای سینمای سنت کیفیت را گرفت. سانسور در موج نوی سینمای فرانسه باقی مانده بود و همین باعث شده بود که آن نگاه انتقادی، اجتماعی و سیاسی که دیگر سینماها داشتند، سینمای فرانسه از آن بی بهره بماند. در آن موقع حتی شهرداری ها از پخش فیلم های مسئله ساز ممانعت می کردند. فیلم هایی که به استعمار فرانسه و دیگر مسائل اجتماعی نگاهی تیز بینانه داشت از اکران منع شده بودند. مرکز ملی سینماتوگراف قانونی در سال 1961 گذراند مبنی بر این که فیلم نامه ها ابتدا باید به تصویب مرکز ملی سینماتوگراف برسد و سپس فیلمبرداری شوند. و در نهایت که حق اکران فیلم ها در آخرین مرحله منوط به نظر وزارت اطلاعات فرانسه است.
جنبش ماه مه 1968 فرهنگ سینمایی فرانسه را کاملا درگیر خود نمود.وقایع این ماه نه تنها روی ساختار تولید،بلکه بر محتوای فیلم ها هم اثر گذاراست.[63] در ابتدای ماه فوریه دولت تلاش کرد که سرپرست سینماتک فرانسه "هانری لانگلوا"[64] را بر کنار کند. تعدادی از فیلم سازان با مشارکت صدها تن از سینماگران تظاهراتی را بر علیه این اقدام دولت ترتیب دادند. تظاهرات پی در پی ، انتقاد موثر مطبوعات و حرکت های مثمر ثمر شرکت های فیلم سازی دولت را مجبور کرد که لانگلوا را در سمت خود ابقا کند. در تظاهرات ماه مه گدار با گروهی تظاهر کننده ، سینما ها را اشغال و تلاش کردند تا جشنواره سینمایی کن برگزار نشود. تعدادی از دوستداران سینما شروع به انتقاد از سینمایی کردند که در زیر سلطه سرمایه داری باشد. آن ها با همکاری کادرهای فنی سینما خواستار برچیده شدن نظامی در سینما شدند که به سینما به عنوان کالا نگاه می کرد. حادثه های پی در پی ماه مه به گونه ای بود که اکثریت فکر می کردند که دولت "دوگل" در انتخابات ماه ژوئن برنده نخواهند شد. اما بر خلاف این فکر او با رای اکثریت دوباره انتخاب شد. در آن موقع فیلم سازان در سیاسی پنداشتن امور فرهنگی در سه بخش: سینمای متعهد، مدرنیسم سیاسی و فرهنگ سیاسی دخالت ویژه ای داشتند.
با وجود فراز و فرودهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دهه 1970 صنعت سینما در همه اروپا سخت و دشوار راه می پیمود. سالن های سینما یکی بعد از دیگری بسته می شدند و این خبر از کاهش روزافزون تماشاچی داشت. بالاخره فیلم سازان فرانسوی برای رهایی از چالش سینمایی به وجود آمده، بر کمک های دولتی و تولیدات مشترک تکیه کردند و این که فیلم و فیلم سازی از دید فرانسوی ها به سینما به عنوان ابزاری فرهنگی نگاه می کردند. وزیر فرهنگ دولت میتران در یک سخنرانی اعلام کرد که مایل است بار دیگر سینمای فرانسه اعتبار خود را بازستاند. او به شرکت های خصوصی در این ارتباط کمک کرد. "انجمن های تامین مالی سینما و فرآورده های دیداری – شنیداری" امکانات خاصی را در جهت اعتلای سینمای فرانسه در اختیار فعالان سینما قرار داد. این انجمن ها سرمایه گذاری هایی مربوط به فیلم و فیلم سازی را، از مالیات معاف کرد و همچنین در اوائل دهه 1990 ،حدود 25 درصد تولیدات فیلم در فرانسه از طریق همین انجمن ها تامین می شد. در فرانسه در سال 1983 یک سوم تولید فیلم های داخلی را تلویزیون تامین می کرد. یکی از کانال های فرانسه پلوس[65] بود که بزرگ ترین تلویزیون در ارتباط با تولید فیلم به حساب می آمد. این کانال در سال 1987 منبع اصلی تولید فیلم در فرانسه بود. در دهه 1990 با همکاری و مساعدت دولت های ملی ، شرکت های تلویزیونی ، منابع سرمایه گذاری و ارگان های جامعه اروپا به تدریج چیزی شبیه بازار فیلم اروپا قوام گرفت. آکادمی فیلم نیز در همین دهه 1990 صورت واقعی به خود گرفت. فرانسه با سرعت قابل فهمی در حال تولید فیلم های همه فهم است و با حمایت کامل دولت و ملت خود در جهان کنونی، نشانی سرافراز در عرصه سینما دارد.
2-3-10- سینمای فرانسه در 2011
با توجه به اینکه فرانسه دارای دومین صنعت سینما در جهان میباشد، توجه مردم این کشور به سینما امری طبیعی است. در سرتاسر فرانسه در سال 2011 تعداد 2030 سینما با 5464 سالن وجود داشته است. بزرگترین سالن سینمای پاریس گراند رکس[66] نام داشته که ۲۸۰۰ نفر ظرفیت دارد. امروزه مجموعههای عظیمی با تعداد زیادی سالن نمایش (در حدود ۱۰ تا ۲۰ سالن) در پاریس ساخته شده است. میانگین بهای بلیط سینما 6,33 یورو و در روزهای دوشنبه هر هفته به صورت نیمبها به فروش میرسد. بر اساس گزارش مرکز ملی سینمای فرانسه در سال 2011 تعداد 272 فیلم تولید شده که نسبت به سال 2010 یازده فیلم بیشتر بوده است. از این رقم ، تعداد 152 فیلم 100٪ فرانسوی بوده اند. سرمایه گذاری برای فیلم های فرانسوی 1 میلیارد و 128 میلیون یورو و برای فیلم های خارجی 260 میلیون یورو گزارش شده است. بیش از 216 میلیون بلیت در سال 2011 فروخته شد که این رقم نسبت به تعداد جمعیت فرانسه نشان از اشتیاق فوق العاده فرانسوی ها به حضور در سینما دارد. از این رقم بیش از 88 میلیون نفر به تماشای فیلم های فرانسوی نشسته اند و سهم فیلم های فرانسه 39,8 درصد بوده است. با وجود تسلط فیلمهای هالیوودی بر بازار جهان، فرانسه جزو معدود کشورهای پیشرفته صنعتی (و شاید تنها کشور دنیا) است که محصولاتش رقابتی تنگاتنگ با فیلمهای هالیوودی دارند. فیلمهای پرسروصدای آمریکایی برای کسب مقام اول در جدول گیشه نمایش هفتگی سینماهای فرانسه، باید تلاش زیادی کنند و خیلی وقتها، این رقابت را به طرف فرانسوی میبازند. با وجود وفور و تنوع فیلم های فرانسوی ، می توان دو مشخصه ویژه را تشخیص داد كه در سینمای دیگر كشورهای اروپائی كمتر دیده می شود. مشخصه اول، استقلال سینمای فرانسه از دیگر كشورها ـ مخصوصاً آمریكا ـ و نگاه فرانسویان به فیلم بهعنوان اثری هنری و نه صرفاً تجاری؛ و دوم، جایگاه ویژه نویسندگان و كارگردانان در فرانسه است. علیرغم پدیده فراگیر آمریكائی شدن صنعت فیلمسازی، می توان گفت كه فیلم در فرانسه، رسوم و گرایش هایی را دنبال می كند كه در هیچ جای دیگر یافت نمی شوند. به عبارت دیگر، سینما در فرانسه، مستقل از موج های نو یا قدیمی عمل می كند. تصور و برداشت خاصی كه فرانسویان از سینما دارند، این است: «سینما، هنر است» و اعتقاد دارند كه سینمای هر كشور، شاخص ارزش های فرهنگی و اعتقادی آن كشور است. فیلمهای فرانسوی با فروش بالای خود، هر سال بخش مهمی از جدول سالانه گیشه نمایش سینماهای کشور را اشغال میکنند. استقبال تماشاگران فرانسوی- که جزو تحصیلکردهترین و روشنفکرترین تماشاگران سینما در سطح بینالمللی هستند- از محصولات سینمایی داخلی، تنها به فیلمهای مردمپسند و سرگرمکننده خلاصه نمیشود. آنها مشابه این استقبال را از فیلمهای هنری و غیرمتعارف نیز میکنند. به این ترتیب، در نوع استقبال تماشاگران از فیلمهای غیرمتعارف و عامهپسند تفاوت خیلی زیادی وجود ندارد. یکی از دلایل اصلی این امر را باید در نزدیکی فیلمسازان غیرمتعارف به زندگی مردم جامعه و همچنین تلاش فیلمسازان مردمپسند برای افزودن بار روشنفکرانه به فیلمهایشان دانست. نتیجه امر این میشود که فیلمهای غیرمتعارف، حالوهوایی مردمپسند و عامه فهم و فیلمهای مردمپسند بار روشنفکرانه و غیرمتعارف پیدا میکنند.[67]
3-3-10- پاریس، شهر سینما
شهر پاریس علاوه بر دیگر ویژگیهای فرهنگیاش، شهر سینماست. نه تنها شهری است كه سینما در آن متولد شده، بلكه نشانههای سینمایی و تصاویری از تاریخ سینما از ابتدای پیدایش آن تاكنون در هر عمارتی، در هر كافهای و در هر معبری كه تصور كنید به چشمتان میخورد. از فروشگاههای بزرگ خیابان شانزهلیزه كه ویترینشان را با تصاویر بزرگ بازیگران قدیمی سینمای فرانسه شكل دادهاند، تا دستفروشهای كنار رود سن كه مجلههای قدیمی سینمایی یا پوسترهای خاطرهانگیز فیلمها و بازیگران سینمای كلاسیک را كنار هم چیدهاند تا بتوانید همه را یک دل سیر تماشا كنید و بعد بر سر قیمتشان چانه بزنید. اما نكته اساسی این است كه حضور سینما در شهر محدود به برانگیختن این نوع حسهای نوستالژیک نیست؛ فرهنگ فیلمدیدن جمعی هنوز زنده است و تماشای فیلم به همراه مردم جداً لذتبخش است. وقتی در یک روز وسط هفته برای تماشای فیلم جدید به سینما میروید، در كمال تعجب میبینید تمام صندلیهای سالن بزرگ نمایش پر شده است. تماشاگران ردیف به ردیف مینشینند، با فیلم همراهی میكنند، واكنشهای به موقع نشان میدهند و بسیاری از آنها تا تمامشدن تیتراژ پایانی سالن را ترک نمیكنند و موقع خروج درباره شخصیتها و پایانبندی فیلم با هم بحث میكنند.
در فروشگاههای عرضه دی وی دی و بلوـ ری[68] هركسی با هر سر و شكلی در حال خرید فیلم است و صف صندوق آنقدر شلوغ میشود كه باید چند دقیقه توی صف ایستاد. برای علاقمندان به فیلمهای كلاسیک سینمای فرانسه یا فیلمهایی كه به هر دلیل در پاریس فیلمبرداری شده، یكی از سرگرمیهای بسیار لذتبخش، پیداكردن لوكیشنهای این فیلمهای خاطرهانگیز است. نشانههایی از این لوكیشنها در نقاط مختلف شهر دیده میشود، از خیابانهای مشهور و محلههای شناختهشدهای كه در فیلمهای كلاسیك به محل زندگی شخصیتها تبدیل شده تا كافهای معمولی در محله مونمارتر كه وقتی توسط ژان پی یر ژونه در فیلم املی[69] مورد استفاده قرار گرفت، به لوكیشن محبوبی برای مردم تبدیل شد و حالا عكسهای "اودری توتو"[70] و مجسمه بابانوئل فیلم را هم در همان كافه قرار دادهاند تا رضایت خاطر كسانی را كه برای دیدار از لوكیشن فیلم محبوبشان به این كافه میآیند به طور كامل جلب كنند. كمی دورتر از این كافه، در قبرستان مونمارتر، لابهلای قبرهای بههمچسبیده اموات شناختهشده یا گمنام، دو فیلمساز مشهور سینمای فرانسه یعنی فرانسوا تروفو[71] و هانری ژرژ كلوزو[72] از دو نسل آرمیدهاند..
در منطقه دو پاریس، كنار بولوار پواسونیه[73]، یكی از قدیمیترین سالنهای سینمای شهر قرار گرفته كه سابقه و تاریخچهای پرماجرا دارد؛ سالن سینما ركس با 2700 نفر ظرفیت، بزرگترین سالن سینمای اروپاست. این سالن عظیم، پردهای بسیار بزرگ و سقفی پرستاره به ارتفاع 30 متر دارد. این سالن را "ژاك هائیک"[74]، یكی از تهیهكنندههای متمول سینما در سال 1932 ساخته است.
سینماتک جدید در خیابان برسی[75]، هم ساختمانی پست مدرن و متفاوت دارد و هم در محلهای دور از مكانهای آشنا و سمبلهای مشهور شهر پاریس واقع شده است، اما در عوض همه آنچه برای استفاده درست از قابلیتهای یک سینماتک فعال لازم است در آن تعبیه شده است: دو سالن نمایش به نام «سالن ژرژ فرانژو»[76] و «سالن ژان اپستاین»[77] در طبقه همكف قرار دارد، موزه و كتابفروشی در طبقات دوم و سوم واقع شده اند، سالن بزرگی به اسم «سالن هانری لانگلوا» و آرشیو فیلم و كتاب هم در طبقههای چهارم و پنجم گنجانده شده اند. هر سال 2000 نوبت نمایش فیلم در سه سالن این مجتمع برگزار میشود. بر خلاف تصور اولیه كه انتظار می رود، فقط تعداد اندكی از فرهیختگان و مخاطبان خاص سینما حضور داشته باشند، صف درازی برای تهیه بلیت تشكیل می شود. و عجیبتر آنكه داخل موزه گروههایی از كودكان در سنین مختلف مشاهده می شوند كه در غرفههای مختلف موزه، دور مربیشان حلقه زده یا روی زمین نشسته و با علاقه به توضیحات او درباره ارتباط شعبدهبازی با جلوههای ویژه (در توضیح فعالیتهای ژرژ ملییس) یا نحوه كار دستگاههای اولیه پخش فیلم متحرک گوش میدهند! بهتدریج متوجه می شوید سینماتك پاریس هنوز زنده است و مخاطبانی علاقهمند در گروههای سنی متفاوت دارد.[78]
سیاست نمایش فیلم های خارجی در سینمای فرانسه
در فرانسه بیش از 50 سال است كه به لحاظ تعداد نمایش فیلم های خارجی، سهمیه و سقفی وجود ندارد. ولی در مقابل نظامی را برای كمك به سینمای ملی در نظر گرفته اند كه منابع مالی آن از در آمد سالن های سینما در سرتاسر فرانسه تامین می شود. در فرانسه همه گونه فیلم از كشور های متعدد نمایش داده می شود و در این میان سینمای آمریكا سهم بزرگی دارد. هر بار كه یك تماشاگر فرانسوی بلیط سینما می خرد و وارد سینما می شود تا فیلمی راببیند، چه این فیلم آمریكایی باشد یا فرانسوی یا ایرانی بخشی از پول بلیط به صندوق ملی حمایت از سینما واریز می شود و حسن این روش آن است كه همه حتی فیلم سازان و تهیه كنندگان آمریكا نیز به حمایت از سینمای فرانسه، بدین ترتیب كمك می كنند و وجوهی كه از این طریق به دست می آید بسیار زیاد است. حال سوال این است كه با این پول چه می كنند ؟ دردرجه اول، به كمك صاحبان سالن های سینما می روند. به این منظور كه سالن های خودرا تجهیز كنند و شرایطی را فراهم آورند كه تماشاگر آسایش و رفاه بیشتر و بهتری داشته باشد. چون اعتقاد بر این است كه سالن سینما باید به شكلی باشد كه تماشاگر را از خانه بیرون بكشد و به سینما بیاورد. بخش دوم كمك ها، به تهیه كنندگان فیلم فرانسوی است یعنی تهیه كنندگان و تولید كنندگانی كه پروژه هایی با كیفیت عالی دارند بدین معنا كه سناریو، فیلم نامه و طرح خود را ارائه می دهند و آنها توسط كمیسیون های تخصصی بررسی می شوند و اگر تشخیص داده شود كه كیفیت های این فیلم خوب و عالی خواهد بود، به فیلم كمك خواهد شد. بدیهی است كه بسیاری از فیلم های فرانسوی با كیفیت بسیارخوب اگر بهره مند از این كمك نبودند، ساخته نمی شدند و این سیاست به رشد سینمای ملی كمك می كند. دردرجه سوم از وجوه این صندوق به سینمای كشور های دیگر (مثلا فیلم های كشور های آسیای میانه، آفریقایی و حتی فیلم ایرانی) كه در آنها كارگردانان صاحب سبك پیدا می شوند ، كمك می شود. در واقع تامین تولید مشترك فرانسه از این صندوق است . فرانسه یك سیاست جهانی برای معرفی و اشاعه سینمای خود دارد و یكی از این سیاست ها برنامه های نمایش فیلم است. چیزی حدود 100 موسسه فرهنگی فرانسوی در جهان وجود دارد. استقبال تهیهکنندگان و فیلمسازان بینالمللی از لوکیشنهای متنوع کشور فرانسه، باعث افزایش تولید محصولات خارجی در این کشور اروپایی شده است. نه تنها فیلمسازان آمریکایی و انگلیسی، بلکه هنرمندان دیگر کشورهای اروپایی و آسیایی هم مهمان لوکیشنهای شهرهای بزرگ فرانسه بودهاند. مسئولان رسمی فرانسوی میگویند در کنار لوکیشنهای جذاب شهر پاریس، معافیتهای مالیاتی هم عامل مهمی در جذب تولیدات خارجی بوده است. استفاده از معافیتهای مالیاتی که در فرانسه اعمال میشود، یکی از راههای کاهش هزینههای بالای تولید به شمار میرود.
4-3-10- نظام مدیریت سینمای فرانسه
دولت فرانسه برای داشتن سینمای ملی ساختار حمایتی بدون تبعیضی را برای تولید و نمایش فیلم فرانسوی بدون نیاز به بودجه ملی بنیاد نهاد و اکنون حاصل ان را بر پرده سینما ها و شبکه های تلویزیونی می توان شاهد بود. سینمای فرانسه با دو نهاد سازمانی یونیفرانس و مركز ملی سینمای فرانسه به سیاستگذاری وحمایت از برنامه های سینمایی اش می پردازد. در فرانسه وزارت فرهنگ وارتباطات با تاسیس مرکز ملی سینمای فرانسه با هدف تنظیم مقررات سینمایی، حمایت از صنایع فیلم، رسانه،ویدئو و مالتی مدیا، ترویج و معرفی آثار سینمایی برای توزیع در میان مخاطبان،محافظت و ارتقای میراث سینمایی فرآیند مدیریت سینمای فرانسه را بدون نیاز به بودجه ملی دنبال می کند. مرکز ملی سینمای فرانسه با تایید سرمایه گذاران برای تولید، اعطای مجوزعملیات سینمایی، صدور کارت حرفه ای سینمایی، مشارکت در تهیه گزارش های سینمایی و درجه بندی نمایش فیلم ها و نیز تنظیم مناسبات سینما و تلویزیون و از جمله با در اختیار گذاردن کپی رایگان برای نمایش در شهرستان های دور، برگزاری آیین های گشایش در شهرستان ها، چاپ بروشور و کاتالوگ آثار سینمایی و بهنگام سازی مقررات و نظارت بر کاربرد آنها توسط عوامل تولید می کوشد به ماموریت پیش گفته فایق آید. بودجه این مرکز از دو ناحیه تامین می شود. نخست اینکه هر فیلمی که در فرانسه اکران می شود مکلف است 10% از میزان فروشش را به حساب این مرکز واریز کند. دوم اینکه تمامی شبکه های تلویزیونی فرانسه مکلفند به میزان 3 تا 5 درصد از میزان قیمت خرید فیلم های غیر فرانسوی را به حساب این مرکز واریز کنند و در تولید آثار سینمایی فرانسوی هم مشارکت داشته باشند. شایان ذکر است بیش از 35% از این بودجه صرف ساخت و بهسازی سالن های سینما می شود. مرکزملی سینمای فرانسه دارای چندین کمیسیون تخصصی با حضور نمایندگان اصناف سینمایی(تهیه کنندگان، کارگردانان، بازیگران، توزیع کنندگان و...) است که مسئولیت تصمیم گیری در باره وضع مقررات ، میزان و نوع حمایت ها را در تولید و توزیع و نمایش آثار سینمایی با اعلان شاخص های لازم برای قبول پرونده ها و میزان حمایت برعهده دارد. مرکز ملی سینمای فرانسه دارای700کارمند (با احتساب کارکنان موسسه یونیفرانس و موزه سینما در ترمیم و مرمت و حفظ میراث سینمایی) است و رئیس آن توسط رئیس جمهور بدون محدودیت زمانی انتخاب می شود.[79]
اما در عرضه و معرفی سینمای فرانسه در جهان موسسه "یونیفرانس" زیر مجموعه مرکز ملی سینمای فرانسه با سی نفر کارمند(با احتساب کارکنان دفاتر دایمی در پکن،نیویورک و توکیو)، عهده دار معرفی و تبلیغ سینمای فرانسه است. خدمات تجزیه و تحلیل و نظارت بر بازار سینمای جهان از جمله اهداف و وظایف این سازمان است. یونیفرانس با شرکت در 12 جشنواره و بازار بین المللی هم چون:کن،برلین ، ونیز،سن سباستین، لوکارنو،پوسان،آمریکا،رم و...می کوشد به معرفی سینمای فرانسه کمک کند. تنظیم و برگزاری جشنواره فیلم های فرانسوی در جهان مانند:یوکوهاما،نیویورک،سیبری،شانگ های، پراگ،اتن و... با هدف سه گانه تعامل با خریداران، اصحاب رسانه ها و امکان دیده شدن آثار فرانسوی توسط مردم، رویکرد این فعالیت است.80% از از بودجه یونیفرانس را مرکز ملی سینمای فرانسه تامین می کند و بقیه توسط حامیان مالی از جمله وزارت امورخارجه فرانسه تامین می شود. این نهاد امکان حضور سینماگران فرانسوی(کارگردان و بازیگر) و منتقدان و روزنامه نگارن سینمایی را در بازار ها و فستیوال های خارجی و انجام رایگان زیر نویس تمامی فیلم های فرانسوی را به عهده دارد. هم چنین با پرداخت نیمی از اجاره بهای غرفه های توزیع کنندگان فیلم های فرانسوی در بازار های حهانی از دیگر اقدامات یونیفرانس به شمار می رود. تولید ونشر کاتالوگ سینمای فرانسه بدون هیچ تبعیض و گزینشی از آثار سینمایی جزو دیگر فعالیت های این موسسه است.[80]
5-3-10- محصولات مشترک سینمایی در فرانسه
کشور فرانسه تولید محصولات مشترک سینمایی را جدی گرفته و برای تولید محصولات مشترک حساب ویژهای بازکرده است. در حال حاضر کشور فرانسه تولید حدود 50 محصول مشترک سینمایی را در دست دارد. سیستم سرمایهگذاری عمومی، دیدگاه خوبی نسبت به تولید اینگونه محصولات دارد و از ساخت آنها حمایت میکند. از طرف دیگر، یک سری معافیتهای مالی هم در این رابطه در نظر گرفته شده است. همه این مسائل حکایت از آن دارد که فرانسه نقش بسیار مهمی در صنعت سینمای بومی کشورهای دیگر ایفا کرده و به گسترش صنعت فیلمسازی در تمام جهان کمک بسیار زیادی میکند. طبق نوشته رسانههای گروهی، مرکز "فاندسودسینما"[81] از تولید فیلمهای سینمایی در آسیا، آفریقا، جزایر کارائیب، آمریکایجنوبی، اروپایشرقی و خاورمیانه حمایت میکند ویارانههای لازم را در اختیار آنها میگذارد. در کنار آن، حمایتهای مرکز ملی سینمای فرانسه هم برای فیلمهای خارجی زبان وجود دارد. این مرکز، حامی تولید فیلمهایی است که توسط فیلمسازان سرشناس و صاحبنام خارجی ساخته میشود. به این ترتیب، واحد تولید محصولات مشترک بینالمللی سینمایی در فرانسه، با وجود بحران سخت بینالمللی اقتصادی ، همچنان فعال است و به کار خود ادامه میدهد. تحلیلگران اقتصادی سینما میگویند در این رابطه باید سپاسگزار سیستم سرمایهگذاری دولتی بود که همچنان به حمایت خود از تولید اینگونه محصولات ادامه میدهد.
صنعت سینمای فرانسه در سال 2009 تعداد 93 محصول مشترک تهیه و تولید کرد (این رقم در سال2008، تعداد 95 فیلم بود) که تغییر اندکی را به نمایش میگذارد. این محصولات مشترک با حدود 35 کشور جهان از قارههای مختلف تولید شد. در برخی از آنها، سرمایهگذاری طرف فرانسوی بیشتر و در برخی از آنها، این رقم کمتر از کشور طرف قرارداد بوده است. در شرایطی که صنعت سینمای فرانسه هنوز به صورت رسمی قرارداد همکاری در زمینه تولید محصولات مشترک سینمایی با کشور آمریکا را امضا نکرده، کشورهایی مثل رومانی، برزیل، آفریقایجنوبی و چین تازهترین کشورهایی هستند که این قرارداد مشترک همکاری سینمایی را با فرانسه امضا کردهاند. مرکز ملی سینمای فرانسه در عین حال در فکر تجدید قرارداد با کشورهای اروپایشرقی است و قصد دارد این قراردادها را به روز کند. قرارداد فوق در اوایل دهه70 میلادی بین طرفین امضا شد و سخنگوی آن، این نکته را توضیح میدهد که هدف اصلی این قرارداد این است که منافع مالی و معنوی تمام طرفین ماجرا را حفظ کند. منتقدان سینمایی عقیده دارند توانایی صنعت سینمای فرانسه و سرمایهگذاران آن در تولید محصولات مشترک سینمایی، فقط به میزان علاقه بالای آنان برای سرمایهگذاری روی چنین فیلمهایی مربوط نمیشود. مهمترین عامل در این رابطه، موفقیت فیلمهای فرانسه در جدول گیشه نمایش سینماهای کشور و علاقه تماشاگران برای دیدن آنهاست. به اعتقاد منتقدان سینمایی، استقبال بالای تماشاگران فرانسوی از محصولات داخلی و فروش خوب آنها، ضریب اطمینان تهیهکنندگان و سرمایهگذاران سینمایی را در این کشور اروپایی بالا برده است. آنها با تکیه بر فروش بالای محصولات خود در جدول گیشه نمایش سینماهای کشور، هم از نظر مالی و هم از نظر فکری (از بابت اطمینان خاطری که نسبت به کارها و فعالیتهای خود دارند) در شرایطی هستند که میتوانند با آرامش خاطر، جبهه تازهای را در برابر خود بگشایند و به سراغ تولید محصولات مشترک با کشورهای دیگر بروند.در عین حال، نکتهای که در این رابطه اهمیت زیادی دارد، این است که این محصولات مشترک معمولا فیلمهای گرانقیمتی نیستند و میتوان آنها را با هزینهای اندک یا معمولی تهیه کرد. ذکر این نکته هم ضروری به نظر میرسد که صنعت سینمای فرانسه با مشارکت در تولید این نوع محصولات، خود را به عنوان مدافع اصلی و اول محصولات غیرمتعارف کشورهای در حال رشد و نیمهپیشرفته معرفی میکند و با این کار وجهه بینالمللی خود را در بین روشنفکران و هنرمندان بالا میبرد. به گفته اهل فن و تحلیلگران، هزینهای هم که برای این کار پرداخت میشود خیلی زیاد نیست.[82]
6-3-10- آموزش سینمایی
آموزش در عرصه های گوناگون هنری همواره یکی از نگرانی های سیاست گذاران فرهنگی فرانسه را تشکیل می داد. آموزش های سینمایی ریشه در گذشته ای نه چندان نزدیک دارد و همواره مورد توجه بوده است. ازآغاز،آموزش در سینما رویکردی کارآگاهی و نه دانشگاهی و نظری بود. چرا که دست اندرکاران تولید فیلم از کارگردان گرفته تا فیلمبردار و صدابردار و دیگر عوامل تولید،بیش از هر چیز نیازمند تجربه عملی هستند. با چنین رویکردی است که شهرداری پاریس در سال 1926 مرکزی را برای آموزش سینما در خیابان ووژیرارد[83] بنا نهاد. این مرکز به تدریج به نام همین طولانی ترین خیابان پاریس، ووژیرارد شهرت یافت. مرکز آموزش ووژیرارد به تربیت عوامل فنی نور، صدا، تصویر و عکاسی می پرداخت و به دلیل موفقیت هایی که به دست آورد از وزارت آموزش ملی عنوان "مدرسه ملی لوئی لومیر"[84] را کسب کرد و به دلیل گسترش فعالیت هایش در سال 1989 به شهر "مارن لاواله"[85] انتقال یافت.
مدرسه عالی لوئی لومیر از آغازین روزهای تاسیس، تربیت عوامل فنی سینما را هدف اصلی اش قرار داد و هیچ گاه در اندیشه تربیت کارگردان و یا بازیگر نبود. به همین دلیل، همگام با گسترش سینمای فرانسه ضرورت وجود مرکزی برای آموزش در زمینه های یاد شده احساس می شد. با پایان جنگ دوم جهانی و آزادی فرانسه، مارسل هربیه، از سوی دولت ماموریت یافت مرکزی فراگیر برای آموزش های سینمایی تاسیس کند. هربیه این مرکز را "انستیتوی مطالعات عالی سینما"[86] مشهور به ایدهک نامید. این موسسه با هدف تربیت کارگردان، بازیگر و دیگر عوامل فنی و هنری ساخت فیلم تشکیل شد. اساتید این مرکز را سینماگران حرفه ای تشکیل می دادند و آموزش ها به گونه ای بود که دانشجویان عملا سینماگری را تجربه می کردند. این موسسه غیر دولتی از حمایت های مرکز امور سینمایی برخوردار شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت. تا سال 1985، بیش از 1400 دانشجوی فرانسوی و خارجی در این موسسه آموزش دیدند و به جمع سینماگران پیوستند. سینماگران سرشناس و بزرگ فرانسوی در این مدرسه به انتقال تجربیاتشان پرداختند و همین امر به شهرت جهانی این مرکز افزود.
این موسسه به رغم موفقیت هایش با مشکلات مالی فراوان مواجه شد و دوران افولش آغاز شد. هنگامی ژاک لانگ، وزیر فرهنگ وقت روی کار آمد که ایدهک دوران بحرانی را می گذراند. ژاک لانگ با دعوت از چهره های سرشناس این عرصه، باز سازی مرکز آموزش سینمایی را در دستور کار خود قرار داد. گروهی از سینماگران برجسته ماموریت یافتند مرکز جدید آموزشی سینمایی را راه اندازی کنند. مرکز امور سینمایی ( س.ان.س) نیز مامور شد امکانات لازم را برای تاسیس این مرکز فراهم کند. این موسسه در آغاز "انستیتوی ملی تصویر و صدا"[87] نام گرفت ولی بعد به "بنیاد اروپایی حرفه های تصویر و صدا"[88] تغییر نام داد که به اختصار "فمیس" نامیده می شود. اگر چه نام این مرکز تغییر مختصری کرد و به "مدرسه عالی ملی حرفه های تصویر و صدا" تبدیل شد، نام اختصاری فمیس همچنان بر روی این موسسه باقی ماند.
مدرسه عالی سینمایی فمیس با استقبال زیادی روبه رو شد و دانشجویان بسیاری در فرانسه و کشورهای دیگر خواستار تحصیل در این مدرسه سینمایی شدند. از ویژگی های این مدرسه عالی، کارگاهی بودن دوره های آموزشی است. در این مدرسه رشته های گوناگون سینمایی از کارگردانی گرفته تا امور فنی و بازیگری آموزش داده می شود. آموزشگران هم از سینماگران حرفه ای در رشته های مختلف سینمایی هستند و فارغ التحصیلان آن به جمع اهالی سینما می پیوندند.
در کنار مراکز حرفه ای آموزش، چندی است که آموزش سینما مفهومی تازه تر یافته است. دست اندرکاران امور سینمایی به درستی دریافتند که راه گسترش سینما فقط تربیت بازیگر و عوامل تولید نیست و همدوش با این مهم مردم نیز سینما رفتن و فیلم دیدن را بیاموزند. به همین دلیل، مرکز امور سینمایی آموزش فیلم دیدن و رفتن به سینما را نیز در دستور کار خود قرار داده است. بدین ترتیب، هر سال برنامه های آموزشی ویژه ای برای دانش آموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی پیش بینی می شود و هزاران نفر از کودکان و نوجوانان چگونه فیلم دیدن را می آموزند. این برنامه در سطوح مدارس ابتدایی 87 دپارتمان و 365 هزار دانش آموز را با عنوان "مدرسه و سینما" و 88 دپارتمان و 450 هزار دانش آموز را با عنوان "مدرسه راهنمایی و سینمایی" تحت پوشش قرار داده و 35/1 ورودی به سینما را ثبت کرده است. برنامه "دبیرستان و سینما" 200 هزار دبیرستان و 400 هزار دبیرستانی را با سینمای هنری آشنا کرده است. مرکز امور سینمایی یازده قطب آموزشی را در مناطق مختلف ایجاد کرد. این قطب ها برنامه ریزی و اجرای آموزش ها را عهده دارند. امروز سینمای فرانسه مرهون این ابتکار است و سالن های سینما میوه چین این دوره های تازه آموزشی در مدارس هستند. کار گروه ویژه ای هر سال تعدادی از فیلم های برجسته و قوی را برای آموزش در دوره های مختلف آموزشی برمی گزیند و در مناطق مختلف، معلمانی برای همراهی دانش آموزان به سینما و سپس برگزاری کارگاه های لازم برای تحلیل آنها آموزش می بینند. هر سال دانش آموزان فرانسوی در کنار دروس دیگر، سینمارفتن، فیلم دیدن و نقد و بررسی فیلم را می آموزند. بی تردید این اقدام تاثیر شگرفی در افزایش تعداد سینما دوستان داشته و عملا موفقیت خود را نشان داده است.[89]
7-3-10- جشنواره های بین المللی سینما در فرانسه
هر هفته یک جشنواره فیلم در مكانی در فرانسه برگزار می شود. این کشورشش ضلعی می تواند به سازماندهی بیش از 160 جشنواره در هر سال افتخارکند. برخی ازجشنواره ها مانند جشنواره کن یا جشنواره کلرمون فران دارای اعتبار جهانی هستند. برخی از جشنواره های بین المللی نیز مانند جشنواره سینمای آمریکا در دوویل، سینمای ایتالیا در انسی، سینمای بریتانیا در دینارد و یا سینمای آسیا در وسول احترام برانگیز هستند. نقش جشنواره ها دوبرابر است. آنها می توانند همزمان با کشف استعدادها، فیلم های برنده را نیز معرفی کنند. پویایی بخش جشنواره ای فرانسه نشان می دهد که سنت سینما دوستی در این کشور از سابقه ای دیرینه برخوردار است و سیاست های فرهنگی حمایت از تصویر همچون ایجاد کلوپ های سینمایی توسط آندره مالرو، نخستین وزیر فرهنگ در سال 1959 نیز در این پویایی دخیل بوده است. جشنواره ای که بیشترین اعتبار در جهان را دارد، برخورد هزاران فلش درخشنده، فرش قرمز معروف با 24 پله ورود به جشنواره به یقین جشنواره کن در کوت دازور[90] است. جشنواره کن با توجه به تخصصی بودنش در حوزه سینما به فیلم های فرهنگی جایزه می دهد. جشنواره سینمای آمریکا هر سال در مرکز بین المللی دوویل[91]، در منطقه نورماندی، نخستین جمعه ماه سپتامبر تا یکشنبه هفته بعد برگزار می شود. از زمان شروع به کار این جشنواره تا کنون، کشف استعدادهای جدید، همواره با همان موفقیت، انگیزه، شور و هیجان اولیه ادامه دارد. ستارگان معروف سینمای آمریکا مانند رابرت دنیرو، جرج کلونی، کلینت ایستوود، شارون استون، هریسون فورد میهمان این جشنواره بوده اند. به مناسبت 37 دوره برگزاری این جشنواره بیش از 100 فیلم به مردم نشان داده شده است. جشنواره بین المللی فیلم کوتاه "کلرمون فران"[92] در مرکز فرانسه، به سهم خود و بدون شک بزرگترین رویداد مختص فیلم های کوتاه در جهان است. در برنامه این جشنواره بیش از 400 فیلم کوتاه از قاره های مختلف به رقابت می پردازند. اعلام اسامی برندگان فیلم، به شدت در سرنوشت فیلم ها تاثیرگذار است. جشنواره کلرمون فران در سال 1982 تاسیس شد و توانست کارگردانان صاحب نامی مثل سدریک کلاپیش، برونو پودالیدس و ژان پیر ژونه را کشف و معرفی کند که این افراد بعدها کارگردانان موفق فیلم های بلند شدند. محل نشست همه دوستداران انیمیشن، جشنواره بین المللی فیلم انیمیشن انسی در منطقه رون - آلپ است. سینما ی آسیا در یک دوره رشد سریعی داشته و جوایز متعدد سبب شد تا از بازیگران ، کارگردانان و فیلم ها تجلیل شود. جشنواره بین المللی سینمای آسیا در وسول[93]، در شرق فرانسه، تلاقی بین تصاویر، زبان ها و فرهنگ ها را برجسته کرد. فلسفه این رویداد سینمایی از زمان آغاز به کارش در سال 1995 را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: آسیا را به صورت گسترده ، از شرق نزدیک تا شرق دور، مورد تامل قرار دهید و سعی کنید بدون پیشین ذهیت داشتن، تمام ابعاد آن را نشان دهید. جشنواره بین المللی فیلم لاروشل[94] در منطقه پوآتو - شارانت، فیلم های مربوط به پنج قاره را به مخاطب مشتاق در اوایل تابستان عرضه می کند. این جشنواره در سال 1973 تاسیس شده است و هر سال توسط یک شب زنده داری نمادین از پنج فیلم به نشانه پنج قاره، پس از صرف صبحانه در بندر قدیمی، در سپیده دم به پایان می رسد. در ماه نوامبر، شهر نانت شاهد یکی از معتبرترین جشنواره های سینما در جهان به نام «جشنواره سه قاره»[95] است. وجه تسمیه نام این جشنواره این است که به معرفی آثار سینمای سه قاره ی آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی می پردازد.
با توجه به اهمیت جشنواره كن و سزار ، در زیر این دو جشنواره به طور مستقل تشریح می شوند:
شهر کن : كن در منطقهای موسوم به «كوت دازور» (ساحل لاجوردی) درجنوب فرانسه و ساحل دریایی مدیترانه قرار گرفته است. كن در قرون وسطی وابسته بهخاندان سلطنتی لرن بود و تا ابتدای قرن نوزدهم به شكل یك دهكده كوچك كشاورزی و ماهیگیری باقی ماند. در سال 1834 لرد هنری پیتر بروهام انگلیسی در طی یك دیدار از این دهكده مجذوب زیباییها و طبیعت منطقه و موجب سفر خانوادههای متمول انگلیسی و فرانسوی برای گذراندن تعطیلات شد. با سرازیر شدن توریستها به كن، این شهر بهسرعت رشد كرد و درچند دهه اخیر برگزاری جشنواره فیلم كن شهرتی جهانی برای این شهر بههمراه آورده است. جدا ازجشنواره كن، رویدادهای مختلفی مانند میدم (بازار بین المللی برای اقتصاد موسیقی)[97]، میپیم (بازار بینالمللی معاملات مستقلات و مسكن)[98] و نمایشگاه جهانی كالاهای بدون مالیات در طول سال اهمیتی دوچندان به كن داده است.
تاریخچه جشنواره كن: جشنواره بینالمللی فیلم كن اكنون بهعنوان مهمترین رویداد سینمایی و حتی هنری جهان در شهریكوچك درجنوب فرانسه برگزار میشود و پیدایش این جشنواره خود داستانی جذاب است. جشنواره «ونیز» از سال 1932 آغاز و مركز توجه سینماگران و سینمادوستان شد، اما زمانه، دوران استیلای فاشیسم در ایتالیا بود. در سال 1938 و در اوج فاشیسم موسولینی، مسئولان جشنواره ونیز برخلاف نظر تماشاگران و حتی هیات داوری، فیلم ضدجنگ «توهم بزرگ» ساخته ژانرنوآر را نادیده گرفته و جایزه بزرگ جشنواره را بهطور مشترك به دو فیلم از آلمان و ایتالیا اعطا كردند. این اتفاق حتی منجر به استعفای اعضای انگلیسی و آمریكایی هیات داوران شد، اما مسئولین فرهنگی دولت «موسولینی» تاب اعطای جایزه به توهم بزرگ را كه بنا بهگفته گوبلز، «دشمن سینمایی درجه یك» لقب گرفته بود را نداشتند. این حركت ونیز موجب تولد جشنواره كن شد و گروهی از سینماگران و منتقدین فرانسوی، دولت آن كشور را تحت فشار برپایی یك جشنواره فیلم قرار دادند كه در راس آنان فیلیپ ارلانژه[99]، روبر فاورله بره[100] (كه تا سالها مدیریت جشنواره كن را برعهده داشت) و لویی لومیر این حركت را راهبری میكردند. سرانجام دولت فرانسه به برپایی جشنواره رای موافق داد و بر سر مكان برگزاری بحثهای مختلفی درگرفت كه نهایتا بین دوشهر بیاریتز در ساحل اقیانوس اطلس و كن در دریای مدیترانه، شهر كن انتخاب شد و دلیل ناگفته این انتخاب نه به آبوهوا و طبیعت منطقه كه موافقت مقامات شهرداری كن برای ساخت محلی خاص جشنواره بود.
اولین دوره «جشنواره بینالمللی فیلم» در روز اول سپتامبر 1939 آغاز شد و دلیل انتخاب این زمان، استدلال مسئولین شهر برای طولانیتر كردن فصل توریستی برای دوهفته بیشتر در ابتدای پاییز بود. اما جشنواره كن تنها روز افتتاحیه خود را دید چرا كه در روز دوم سپتامبر و آغاز جنگ جهانیدوم، جشنواره بهمدت هفتسال تعطیل شد. در روز 20سپتامبر 1946، اولین دوره واقعی جشنواره كن باردیگر در همان شهر و بنا بر قول همچنان باقیمانده مقامات شهر برای ساخت كاخ جشنواره و باحمایت دو وزارت امورخارجه و آموزشوپرورش فرانسه برگزار شد.
لویی لومیر 82ساله ریاست هیات داوران را بهعهده گرفت و جشنواره، 11فیلم را شایسته دریافت جایزه بزرگ جشنواره دانست. از سال بعد مركز ملی سینمای فرانسه عهده دار هماهنگی انتخاب فیلم شد و در آن دوران فیلمهای ارایه شده از كشورهای صاحب سینما، بدون انتخاب از طرف مقامات جشنواره دراین رویداد به نمایش گذاشته میشد. علیرغم مشكلات مالی كه حتی مانع برگزاری جشنواره درسال 1950شد، مقامات كن بهقول خود عمل كرده و كاخ كروازت از سال 1952 محل برگزاری جشنواره شد و این مكان هماكنون محل هتل نوگاهیلتون[101] كن است كه بخش پانزده روز كارگردانان در آن برگزار میشود. زمان جشنواره كن در دهه پنجاه به فصل بهار تغییر پیدا كرد كه دلیل آن در رقابت با جشنوارههای برلین و ونیز و دریافت فیلمهای مطرح سینمایی جهان و نیز بهدلیل فصل توریستی ارزیابی شد. در سال 1954، سوزان لازون جواهرساز پاریسی پیشنهاد استفاده از برگ نخل را كه دیگر سمبل شهر و جشنواره شده بود را بهعنوان جایزه داد كه با طرحی از ژانكوكتو، جایزه نخل طلا جایگزین جایزه بزرگ جشنواره از سال 1955 شد و البته جایزه نخلطلای فعلی كن با طرحی از كارولین شوفل _ گروزی مدیر شوپارد[102] از سال 1997 به برندگان اول جشنواره اعطا میشود.
جشنواره كن از ابتدا محل جولان ستارهها و نامهای بزرگ هنر سینما بود و حتی تماشاگران جشنواره نیز عمدتا جهت دیدار این ستارگان و حضور در میهمانیهای پرزرقوبرق جشنواره در هتلها و ویلاها به كن سفر میكردند، اما بهتدریج صنعت سینما، وجه اقتصادی خود را نیز برجشنواره تحمیل كرد و درسال 1959، باحضور ده شركتكننده و برپایی یك پرده كن بر پشت بام كاخ جشنواره، اولین بازار فیلم كن نیز شكل گرفت و از سال 1961 این بازار بخش رسمی از جشنواره بینالمللی فیلم كن شد.
حضور چند باره نامهای آشنا و كارگردانهای صاحب نام در كن انتقاداتی را موجب شد و ژرژ سادول[103] منتقد و مورخ معروف فرانسوی، «بخش هفته بینالمللی منتقدین» را از سال 1962 جهت معرفی استعدادهای جدید و خاص فیلمهای اول و یا دوم یك كارگردان ایجاد كرد.
در سال 1968، آندره مالرو، وزیر فرهنگ وقت فرانسه اقدام بهاخراج هانری لانگلوا مدیر محبوب سینماتك فرانسه كرد و این عمل موجب واكنش جمعی از سینماگران فرانسوی درجشنواره همان سال شد. لوییمال و رومن پولانسكی بلافاصله از هیات داوری استعفا دادند و فرانسوآ تروفو و ژان لوك گدار رهبری گروهی دیگر از فیلمسازان موج نو فرانسه را دراعتراض به این اقدام داشتند. این گروه خود را از پرده سینمای جشنواره آویزان و موجب تعطیلی جشنواره درسال 1968 شدند! این حركات موجب عقبنشینی آندره مالرو و ابقای هانری لانگلوا شد، اما جشنواره كن دیگر به تعطیلی كشیده شده بود. گروه دیگر از فیلمسازان فرانسوی اعتقاد داشتند كه جشنواره كن بهعنوان یك محل برای مناقشات سیاسی از طرف تروفو و گدار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است و همراه با گروهی دیگر از فیلمسازان انجمن كارگردانهای فیلم را تشكیل و دومین بخش جنبی كن با عنوان «پانزده روز كارگردانها» یا «دوهفته كارگردانها» از سال 1969 شكل گرفت. جالب آنكه وجهتسمیه این بخش به پانزده روز برگزاری جشنواره بر میگشت كه بعدها 12روز كاهش پیدا كرد اما عنوان این بخش تغییری نكرد.
از سال 1972 مسئولین جشنواره تصمیم به تشكیل هیات انتخاب جهت گزینش نهایی فیلمها گرفتند و پیش از آن فیلمها توسط نمایندگان جشنواره در كشورهای مختلف انتخاب میشدند. موریس بسی[104] درسال 1975 تصمیم به اضافهكردن سهبخش غیررقابتی به بخش مسابقه رسمی با عنوانهای «چشمان بارور»، «روح زمانه» و «گذشته كامل» گرفت كه با استقبال همگان روبهرو شد، اما این تعدد بخش قدری شرایط انتخاب و نمایش فیلمها را پیچیده كرده و ژیل ژاكوب[105] دبیر كل جدید كن، هر سه بخش را به یك بخش یعنی نوعی نگاه تغییر داد كه تا امروز نیز پابرجا است.
از سال 1983 كاخ جشنوارهها و كنگرهها در محل قدیمی كازینو زمستانی كن به عنوان محل اصلی جشنواره آغاز به كار كرد و درهمان سال ستارگان و بزرگان سینما به كن دعوت وهریك اثر دستخود را در پیادهرو كنار كاخ بهجا گذاشتند. درسال 1997 و در پنجاهمین دوره جشنواره، تمامی برندگان زنده نخل طلا به جشنواره دعوت شده و یك جایزه ویژه باعنوان «نخل نخلها» نیز به اینگماربرگمان اعطا شد. از سال 1998 و در اعتقاد به اهمیت مدارس سینمایی، ژیل ژاكوب بخش سینه فونداسیون (بنیاد سینما) را خاص فیلمهای ساخته دانشجویان سینما برپا داشت و هماكنون ریاست افتخاری این بنیاد برعهده مارتین اسكورسیزی وعباس كیارستمی است.
از سال 2002، جشنواره بینالمللی فیلم كه عنوان رسمی این رویداد بود به «جشنواره كن» تغییر نام داد و از سال2004 و بنا به پیشنهاد «تیری فرمو»[106] دبیر هنری جشنواره بخش «كلاسیكهای كن» راهاندازی شد. سال 2005 نیز شاهد برپایی بخش جدید دیگری باعنوان «تمام سینماهای دنیا» شد كه ویژه سینمای ملی كشورهایی است كه تولیداتشان كمتر امكان عرضه بینالمللی را دارد.
جشنواره اكنون با بودجه 20میلیون یورویی خود كه نیمی از آن از وزارت فرهنگ و نیمی دیگر از طرف شهر كن تامین میشود، هرساله حدود 2000 فیلم بلند سینمایی را از 100كشور جهان جهت گزینش مورد بازبینی قرار میدهد. این رویداد، تقویم تولید فیلم در كشورهای مختلف را تغییر داده بهگونهای كه تهیهكنندگان آثار خود را همواره برای ارائه به هیات انتخاب جشنواره كن آماده میكنند. حضور یك فیلم در جشنواره كن، سرنوشت اقتصادی آن را تغییر داده و دروازههای موفقیت فرهنگی وتجاری را به روی آن باز میكند. كن هفتاد هزار نفری هرساله و در زمان جشنواره و بنا به آماری غیررسمی میزبان بیش از پنجاههزار میهمان است كه حداقل نیمی از آنان را دستاندركاران حرفهای سینما و نمایندگان رسانههای جمعی تشكیل میدهند. تنها در بازار فیلم كن بیش از دوهزار شركت و عرضهكننده و پخشكننده فیلم حضور دارند. [107]
جشنواره سزار؛اسکار سینمای فرانسه[108]
جشنواره سینمایی سزار در 1976 بر اساس مدل آمریكایی اسكار، با هدف تجلیل از بهترین های سینمای فرانسه ایجاد شد. متخصصین سینما و شیفتگان هنر هفتم برای شناختن كسانی كه جوایز سزار را می ربایند و معرفی نسل جدیدی از هنرمندان سینمای فرانسه، در هر سال منتظر لحظه ی مقدر می مانند.
ژرژ کراون[109] در سال 1974 آکادمی علوم و هنرهای سینمایی فرانسه و یک سال بعد جوایز سزار را راهاندازی کرد که معادل فرانسوی جوایز اسکار است و هر سال دستاوردهای سینمای این کشور را مورد تقدیر قرار میدهد. کراون در محافل صنعت سینمای فرانسه به خاطر تواناییهای خود به عنوان یک تهیه كننده ، متصدی تبلیغات و دوست ستارههای سینما شهرت داشت. او از دوران جوانی شیفته جوایز اسکار در هالیوود بود و سالها بعد معادل فرانسوی این جوایز را در شرایطی پایهگذاری کرد که سزار بالداسینی مجسمهساز اهل مارسی مناسبترین حالت را برای تندیس این جوایز طراحی کرد و نام خود را نیز به آن داد.
نخستین جشنواره به نام شب سزار درسوم آوریل 1976در كاخ كنگره پاریس به ریاست ژان گابن چندماه قبل از فوتش صورت گرفت. در این دوره 13 جایزه اهدا شد ولی در حال حاضر تعداد آنها به 21 جایزه رسیده است. این بخش ها عبارتند از:جوایز بهترین فیلم، بازیگر زن، بازیگر مرد، کارگردان، فیلمنامه غیراقتباسی، فیلمنامه اقتباسی، فیلم اول، بازیگر زن نقش مکمل، بازیگر مرد نقش مکمل، بازیگر زن آیندهدار، بازیگر مرد آیندهدار، صدا، موسیقی، فیلمبرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، تدوین،فیلم کوتاه، فیلم خارجی، فیلم مستند، فیلم انیمیشن.
رای دهندگان سزار در دو دور رای گیری تعیین می شوند. دوراول برای آماده سازی نامزدها ( 3یا 5 عنوان با توجه به موضوعات) و دور دوم برای انتخاب برندگان. رأی دهندگان حرفه ای حدود 3500 نفر در حال حاضر در 12 شاخه (بازیگران، کارگردانان، نویسندگان، تکنسین ها، تولید کنندگان، توزیع کنندگان، سینمادارها، صادر کنندگان، عوامل هنری، صنایع فنی ، مدیران بازاریابی و وابسته های مطبوعاتی) حضور دارند. این جشنواره از سال 2002 در سالن تئاتر دو شاتله پاریس در ماه فوریه هر سال برگزار می شود. سزار 2011 به ریاست بازیگر آمریكایی جودی فاستر صورت گرفت.
آکادمی علوم و فناوری سینمای فرانسه در سال های گذشته تغییراتی نیز در جوایز سزار اعلام کرد که برابر با آن در بخش بهترین فیلم به جای پنج نامزد، هفت فیلم و در بخش بهترین فیلم خارجی نیز به جای پنج فیلم، هفت فیلم برای دریافت جایزه رقابت میکنند. در این بخش دو فیلم، خارجی اما به زبان فرانسه خواهد بود. این تغییرات اجازه میدهد جوایز سزار به شکلی بهتر بازتاب تنوع سینمای فرانسه از یک سو باشد و از سوی دیگر ویترینی بهتر برای تولیدات خارجی فیلمبرداری شده در فرانسه فراهم کند.این مراسم همواره به عنوان اسكار فرانسوی در نزد دوستداران سینمای فرانسوی زبان شناخته می شود. در این جشنواره سینمایی، بسیاری از هنرمندان با استعداد سینمای فرانسه مورد تجلیل و همه گروه های فنی فیلم مورد تقدیر قرار می گیرند. نسل جوان هنر هفتم در زیر نور پروژكتورها به پیش رانده و به مشاهیر متوفی ادای احترام می شود.
لازم به یادآوری است كه قبل از سزار، جشنواره هایی برای تجلیل از سینمای فرانسه وجود داشت. ستاره کریستال اهدایی از 1975 - 1955 یكی از جشنواره های مطرح بوده است. جایزه بزرگ سینمای فرانسه از 1934 تا 1986 یک فیلم فرانسوی را در سال برنده اعلام می كرد. از سال های 1950به بعد، به برنده فیلم های فرانسوی در ماه ژوئن جوایزی اهدا می شد. اما از آنجا كه این جایزه از مشاركت مردمی بی بهره بود، قبل از 1960 محو شد. گفته می شود سزار به دلیل تقارن اش با مراسم اسكار به نحوی تحت الشعاع آن قرار می گیرد.[110]
8-3-10- موزه سینمای فرانسه
موزه سینمای فرانسه یک ارگان نیمه خصوصی است که بخش اعظم بودجه آن را دولت فرانسه تامین می کند. ماموریت این مرکز، نگهداری، تعمیر و پخش میراث مشترک سینمایی فرانسه است. این مرکز با بیش از 40000 فیلم و هزاران سند و اشیای مربوط به سینما، بزرگ ترین پایگاه داده های جهانی درباره هنرهفتم را تشکیل می دهد.
تاریخچه : تاریخچه فیلم خانه فرانسه، به سال 1935 باز می گردد، زمانی که هانری لانگلوا و ژرژ فرانژو که سال ها نسخه قدیمی فیلم ها را بازیابی و احیا می کردند، یک کلوپ سینمایی به نام محفل سینما ایجاد کردند تا در آن به نمایش و شناساندن آثار قدیمی بپردازند. سال بعد، فیلم خانه فرانسه با حمایت اخلاقی و مالی پل- اوگوست هارله[111] پدید آمد. ماموریت این مرکز که زیر نظر هانری لانگلوا اداره می شد، نگهداری از فیلم ها، تعمیر و نمایش آن ها و نیز آموزش سینمایی به نسل های جوان بود. وانگهی فیلم خانه، علاوه بر جمع آوری فیلم ها، تمام چیزهای مربوط به سینما از قبیل دوربین ها، اعلانات، تبلیغات، لباس ها و حتی آرایه فیلم ها را گردآوری کرد. در سال 1948، یک سالن نمایش با 60 صندلی و نیز نخستین موزه سینمای هانری لانگ لوا در یک ساختمان سه طبقه واقع در منطقه 8 پاریس گشایش یافت. در همین سالن بود که به خصوص فرانسوا تروفو، ژان لوک گدار، ژاک ریوت، اریک رومر و سوزان شیفمن با یکدیگر ملاقات می کردند. در سال 1955 فیلم خانه به سالنی دیگر با 260 صندلی در منطقه 5 منتقل شد. در سال 1963 این مرکز به لطف حمایت مالی آندره مالرو، وزیر فرهنگ وقت به کاخ شایو انتقال یافت و به مرکزی نیمه خصوصی تبدیل شد. در سال 1968 آندره مالرو تحت فشار وزیر دارایی وقت، مجبور شد مدیریت مرکز را تغییر دهد. بنابراین لانگلوا را از کار برکنار کرد. سپس کارگروهی از کارگردانان فرانسوی برای دفاع از او تشکیل شد و در نهایت به دنبال اعتراضات، هانری لانگلوا دوباره به مدیریت مرکز بازگشت. در سال 1972 نخستین موزه سینما در میدان تروکادروی پاریس افتتاح شد و در سال 1974، هانری لانگلوا به دریافت جایزه اسکار افتخار و سپس جایزه سزار نایل گشت. وی در سال 1977 چشم از جهان فروبست.
در سال 1980 یک سالن نمایش فیلم مربوط به فیلم خانه فرانسه در مرکز ژرژ پمپیدو گشایش یافت. در سال 1981 نیز کوستا گاوراس[112] به سمت مدیریت فیلم خانه منسوب شد. در سال 1984 وزیر فرهنگ وقت، ژاک لانگ پروژه ای را آغاز کرد که تا سال 1996 جانشینان او آن را دنبال کردند: ایجاد یک موسسه بزرگ سینمایی در کاخ توکیو نزدیک میدان تروکادرو. ژان سن ژور در سال 1991 به ریاست مرکز منسوب شد. در آن زمان بود که عرضه آثار هنری هنرمندان دوران مختلف آغاز شد. این امر برای دوستداران سینما امکان ارزیابی اثر یک کارگردان را در تمامیت کارهای او فراهم می آورد. در سال 1977 به دنبال آتش سوزی در بام قصر شایو تمامی آثار موزه، در عرض یک شب تخلیه شد. اگرچه به این آثار آسیبی نرسید اما مکان موزه می بایست تغییر می کرد. سالن نمایش نیز به مدت بیش از یک سال بسته بود. در نوامبر همان سال، سالن دیگری به نام گران بولوار گشایش یافت. در این سالن بود که مرکز فیلم خانه به کند و کاو در میان "قلمرو" های سینمایی جدید پرداخت.
در سال 1998 کاترین تروتمن[113] وزیر فرهنگ وقت که تصمیم گرفته بود پروژه تعمیر و بازگشت به کاخ توکیو را رها کند، از تصمیم خود مبنی بر ساخت "خانه سینما" در مرکز فرهنگی آمریکایی سابق واقع در منطقه 12 پاریس خبر داد. ژان شارل تاچلا[114] به عنوان ریاست موزه فیلم در سال 2000 انتخاب شد. در سال 2002 ژان ژاک آیاگون[115]، وزیر فرهنگ وقت اعلام کرد موزه سینما و کتابخانه فیلم فرانسه[116] دو موسسه ای خواهند بود که در کنار یکدیگر واقع و سپس در خیابان برسی به نام " فیلمخانه فرانسه" در یکدیگر ادغام خواهند شد. در سال 2003 سرژ توبیانا[117] به دنبال ارائه گزارش خود "تمام خاطره دنیا" به مدیریت کل فیلمخانه منسوب شد.
در سال 2003 تهیه کننده و کارگردان، کلود بری[118] به سمت مدیریت موزه تعیین شد. در سال 2005 سالن های قصر شایو و گران بولوار تعطیل شده و مکان جدید فیلم خانه فرانسه، در خیابان برسی پاریس در ساختمان "مرکز آمریکایی" سابق که با معماری فرانک ژری[119] ساخته شده بود، منتقل شد. این مرکز در ماه سپتامبر همان سال به روی عموم گشایش یافت. از اول ژانویه 2007 فیلم خانه فرانسه با کتابخانه فیلم ادغام شده و از ژوئن همان سال مدیریت آن بر عهده کوستا گاوراس است.
نیز نگاه کنید به
سینمای زیمبابوه؛ سینمای کانادا؛ سینمای روسیه؛ سینمای تونس؛ سینمای ژاپن؛ سینمای کوبا؛ سینمای لبنان؛ سینمای مصر؛ صنعت فیلم و سینمای چین؛ سینمای سنگال؛ سینمای آرژانتین؛ سینمای مالی؛ سینمای ساحل عاج؛ سینمای تایلند؛ سینمای اسپانیا؛ سینمای اردن؛ سینمای اتیوپی؛ سینمای سیرالئون؛ سینمای قطر؛ سینمای تاجیکستان؛ سینمای گرجستان؛ سینمای بنگلادش؛ سینمای سریلانکا؛ سینمای قزاقستان