چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۷ توسط Sabeghi (بحث | مشارکت‌ها) (17/72 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهد.)
نقشه هوایی کشور چین و کشورهای همسایه

سرزمین چین، به‌عنوان سومین کشور پهناور جهان پس از روسیه و کانادا، با 9 میلیون و 596 هزار و 960 کیلومتر مربع مساحت، در شرق قاره‌ی آسیا قرار گرفته و پهنه‌ی آن حدوداً یک پنجم خاک قاره‌ی آسیا و یک چهارم مساحت کل (آبی و خاکی) این قاره و شش برابر وسعت خاک کشور جمهوری اسلامی ایران است. خاک این کشور شامل جلگه‌ها، حوزه‌های آبی، تپه‌ها، فلات‌ها و کوه‌ها است و بالغ بر 22 هزار و 117 کیلومتر مربع مرز خاکی دارد.

جغرافیای طبیعی در چین

کشور چین با 14 کشور مرز خاکی دارد که همسایگان آن را روسیه در شمال و شمال شرقی، مغولستان در شمال، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان در شمال غربی، افغانستان، پاکستان، هندوستان، بوتان، نپال در غرب و جنوب غربی، میانمار، لائوس، ویتنام در جنوب و کره شمالی در شرق تشکیل می‌دهند.

این کشور هم‌چنین بالغ بر 18 هزار کیلومتر خط ساحلی دارد و با کشورهای ژاپن، فیلیپین، اندونزی، کره‌ی جنوبی، مالزی و برونئی مرز آبی دارد که طول آن بالغ بر 32 هزار کیلومتر است. مهم‌ترین دریاهای چین عبارتند از: دریای زرد با 280 هزار کیلومتر مربع مساحت، دریای چین شرقی با 770 هزار کیلومتر مربع وسعت، دریای چین جنوبی با 5/3 میلیون کیلومتر مربع و دریای بوخَی (Boha) با 77 هزار کیلومتر وسعت. کشور چین هم‌چنین مالک حدود 7600 جزیره‌ی بزرگ و کوچک مجموعا با مساحت بیش از 80000 کیلومتر مربع است.

نقشه جغرافیایی چین

33 درصد از اقلیم چین را کوه‌ها، 26 درصد را فلات‌ها، 19 درصد را حوضه‌های آبخیز، 12 درصد را دشت و 10 درصد را تپه‌ها تشکیل می‌دهند و 9 کوه مرتفع جهان در این کشور واقع شده است که فلات تبت، مشهور به «بام دنیا»، با میانگین ارتفاع 4 هزار متر از سطح دریا و قله‌ی اِوِرِست، بلندترین قله‌ی دنیا با ارتفاع 13/8848 متر از سطح دریا و رشته کوه‌های هیمالیا، تیَن شَن، کونلون، از جمله‌ی آنها هستند.

جمعیت چین

چین پرجمعیت ­ترین کشور جهان است. براساس گزارش برنامه ­ی عمران سازمان ملل متحد، جمعیت چین در سال 2020 میلادی، به یک میلیارد و 425 میلیون و 671 هزار نفر رسید که حدود 17/72 درصد جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است. این کشور یکی از مناطق دارای تمرکز بالای جمعیت در واحد کیلومتر است؛ یعنی به­ طور میانگین 135 نفر در هر کیلومتر مربع و سه برابر متوسط جهانی. البته این تراکم جمعیتی در مناطق مختلف متفاوت است. برای نمونه، در استان جیانگ ­سو در هر کیلومتر مربع 598 نفر زتدگی می­ کنند، در حالی­که این رقم در استان خودمختار تبت به رقم 6/1 نفر در هر کیلومتر مربع کاهش می ­یابد.

8/ 19 درصد از جمعیت چین زیر 14 سال، 1/ 72 درصد بین 15 تا 64 سال و 1/8 درصد دیگر بیشتر از 65 سال سن دارند. میانگین سنی در بین مردان چین 5/33 سال و امید به زندگی در آنان 61/71 سال است. هم­چنین میانگین سنی زنان این کشور 7/34 سال و امید به زندگی در میان آنان 52/75 سال می­ باشد .

طبق آمار سال 2020 میلادی، بیش از 902 میلیون نفر(89/63 درصد) از جمعیت چین در مناطق شهری زندگی می ­کنند و حدود 509 میلیون (11/36 درصد) هنوز روستا نشینند[۱]، ولی جاذبه­ ی بازار کار در مناطق توسعه یافته ­ی شهری و صنعتی و مظاهر زندگی شهری موجب شده تا روز به روز از تعداد جمعیت روستایی چین کاسته و بر جمعیت شهر نشین آن افزوده شود. براساس آمار منتشره در مطبوعات این کشور، در پایان سال2020 نرخ شهر نشینی در چین به 89/63 درصد رسید که در تاریخ این کشور بی سابقه است. و همان طور که پیش بینی می ­شد، میزان  60 جمعیت شهر نشین با مهاجرت 300میلیون نفر جمعیت روستایی به شهرها، به جمعیتی بالغ بر 902 میلیون نفر رسید[۲].

نقشه جمعیتی چین

براساس گزارش منتشره از سوی تشکیلات تنظیم خانواده در چین، به احتمال زیاد رشد جمعیت چین در سال2040به صفر خواهد رسید. تا آن تاریخ به طور متوسط سالی بین 8 تا10میلیون نفر به جمعیت این کشور اضافه خواهد شد. پیش از دهه­ ی1990میزان رشد جمعیت چین بالای6/2درصد بود در حالی­ که این نرخ در دهه ­ی1990به 2/1درصد کاهش یافت. این گزارش هم­چنین پیش ­بینی کرده در سال 2040بیش از12درصد جمعیت چین به سن سالمندی خواهند رسید که لازم است پیش از مواجه شدن با این پدیده دولت در قانون تنظیم خانواده و سیستم تک فرزندی موجود تجدید نظر نماید[۳].

اقلیت های قومی چین

اسامی اقلیت های قومی چین

نام اقلیت­ های کشور چین که از نظر دولت این کشور، ملیت­ های چینی نامیده می­شوند، عبارتند از: «خَن»، «مغولی»؛ «خویی»؛ «تبتی»؛ «ایغوری»؛ «میائو»؛ «ای»؛ «جووان»؛ «بو ای»؛ «کره­ای»؛ «مَن»؛ «دونگ»؛ «یائو»؛ «بای»؛ «تو­جیا»؛ «خَنی»؛ «قزاق»؛ «دای»؛ «لی»؛ «لی­شو»؛ «وای» «شیه»؛ «گائو­سان»؛ «لا­کو»؛ «شویی»؛ «دونگ­شیان»؛ «ناشی»؛ «جین­بو»؛ «قرقیز»؛ «تو»؛ «داوور»؛ «مولائو»؛ «چیانگ»؛ «بولانگ»؛ «سالار»؛ «مائو­نان»؛ «مائولائو»؛ «شی­بو»؛ «آچانگ»؛ «پومی»؛ «تاجیک»؛ «نو»؛ «ازبک»؛ «روس»؛ «عونک»؛ «شی­که«؛ «ده­آن»؛ «بائو­آن»؛ «یو­گو»؛ «جین»؛ «تاتار»؛ «دو­لون»؛ «ار لن­چون»؛ «خِه جِه»؛ «مَن­با»؛ «گه­با» و «جی­نئو».

از این 55 اقلیت قومی، 10 اقلیت مسلمان هستند که عبارتند از: خویی، تاجیک، قرقیز، قزاق، تاتار، اویغور، سالار، دونگ­شیان، بائو­آن، و ازبک[۴].

گرایش های دینی اقلیت های قومی چین

در کشور چین، ادیان مذاهب و باورهای فكری گوناگونی رواج دارد كه عمده ­ی آن­ها عبارتند از: بودایی، دائویی، اسلام، مسیحی و یهودی. نکته­ ی قابل ذکر این است­که، بیشتر اقلیت­ های قومی این کشور دارای اعتقادات مذهبی و باورهای دینی بوده و برخی از آن­ها نیز به آیین­ ها، كیش ­ها و باورهای کهن سنتی و عامیانه ­ی بومی اعتقاد دارند. برای نمونه، اغلب نژاد تبتی به آیین بودایی لامایی اعتقاد دارند. افزون بر تبتی­ ها، برخی از سایر اقوام نیز هم­چون مغولی، تو، یوگور، من­با، پریمی، و ناشی، به آیین بودای لامایی معتقدند. برخی دیگر مانند اقوام دای، بلانگ، ده­آنگ و بخشی از قوم وا؛ پیرو آیین بودایی ماهایانا هستند. و ده اقلیت قومی هم­چون هوی، اویغور، قزاق، دونگ­شیانگ، بائوآن، سالار، قرقیز، تاتار، ازبك و تاجیك پیرو دین اسلام بوده و گروهی از اقوام یی، میائو، لاهو، جینگ­پو، و لی­سو، به مسیحیت اعتقاد دارند. روس­ ها و عده­ ای از قوم اونكی پیرو آیین ارتودوكس هستند. در میان برخی از اقلیت­ های قومی مانند دلونگ، نو، وا، جینگ­پو، گائو­شان، اوروچن، و لوبا نیز به ارواح، نیاپرستی و طبیعت پرستی و سایر باورهای پیشینیان رواج دارد[۵].

تاریخ چین

مردم سرزمین چین را باید جزو ملت هایی به شمار آورد كه از آغاز دوره ی احساس نیاز  انسان به انتقال ایده و اندیشه ی خود به دیگران از طرق مختلف، به فكر كشف راه هایی پرداخت كه بتواند از طریق ثبت اندیشه ها، خود راجاودان سازد. گفته می شود كه كتابت در چین،2000سال پس از كشف و مورد استفاده قرار گرفتن علایم نوشتاری در بین النهرین آغاز شده است، یعنی حدود3000 سال پیش، مكتوب های اولیه ی چینی تحت عنوان جیاگووِن كه در واقع حروف تصویری هستند و بر روی كاسه ی لاك پشت ها حكاكی شده اند، متعلق به دوران سلسله شانگ است كه در قرن های 16 تا11پیش از میلاد حكمفرمایی می كرده اند. ولی چنانچه كشفیات اخیری كه از منطقه ای به نام جیاخو به دست آمده است ازسوی دانشمندان مورد تایید قرار گیرد. تاریخ كتابت و استفاده از علایم نوشتاری انسان های اولیه درسرزمین چین به8600 سال قبل برخواهد گشت كه در آن صورت قدمت نوشته های كشف شده از جیاخو 3000سال بیشتر از آثار منطقه ی بین النهرین خواهد بود. اگرچه كشفیات منطقه ی جیاخو هنوز مورد توافق اكثرباستانشاسان قرار نگرفته و موجب مباحثات داغی بین اندیشمندان گردیده است، ولی این اختلافات و مباحثات چیزی از اهمیت و ارزش مكتوبات تاریخی به اثبات رسیده ی تاریخ باستان چین نمی كاهد و بلكه تأكیدی بر جدی بودن این ایده است كه فرهنگ تاریخ نویسی درچین، یكی از قدیمی ترین پدیده های جهان بوده و مردم این سرزمین جزو نخستین انسان هایی بوده اند كه از علایم نوشتاری برای ثبت وانتقال پیام تاریخی خود استفاده كرده اند[۶].

پیش از تاریخ چین

تاریخ اولیه­ ی چین به دلیل نبود اسناد و مدارک نوشته شده از آن دوران، قابل اطمینان نیست. این عدم اطمینان به خاطر تلاش­ های صورت گرفته در چندین قرن بعد، برای نوشتن تاریخ آن دوران، دوچندان شده است. به یک معنا، این مشکل ناشی از چندین قرن درون­گرایی حاکم بر بخشی از مردم چین است که به دنبال تمایز میان واقعیت و افسانه در تاریخ این کشور بوده ­اند. عصر ماقبل تاریخ چین به دو عصر حجر قدیم( پارینه سنگی) و عصر نوسنگی تقسیم می شود[۷].

جامعه و نظام اجتماعی چین

اندیشه­‌های کنفوسیوس که شالوده­‌ی نظام اجتماعی چین را در طول تاریخ شکل داده است، کانون خانواده، اعم از خانواده­‌ی کوچک(همسر، شوهر و فرزند)، و یا خانواده­‌ی بزرگ(پادشاه و رعیت) را نمونه و مظهر ثبات اجتماعی می­‌داند. این اندیشمند باستانی، هماهنگی و ارتباط میان زن و شوهر و فرزندان را مانند هماهنگی نت‌­های موسیقی ضروری دانسته و می‌­گفت، میان خانواده­‌ی باثبات و دولت باثبات ارتباط مستقیمی وجود دارد. او در خصوص خانواده توصیه می­‌کرد: خانواده باید گسترده باشد(خانواده‌­ی کامل در فرهنگ چینی خانواده‌­ای است­ که پنج نسل در کنار هم زندگی کنند)؛ فرزندان از پدر و مادر اطاعت کنند؛ و برادر کوچکتر از برادر بزرگتر اطاعت نماید. در این جامعه داشتن فرزند در خانواده همیشه امری میمون و پسندیده و لازم شمرده می‌­شد. خانواده­‌ی بدون فرزند نوعی تابو به حساب می­‌آمد. مردم از قورباغه و برخی دیگر از پرندگان و حیواناتی ­که تولید نسل بیشتری دارند خوششان می‌­آمد. مردم چین داشتن هر فرزند پسر را معادل یک خوشبختی می­‌دانستند و ضرب المثلی می­‌گوید:«یک پسر نعمت است و چند پسر نعمت افزوده.» و چندین نسل در زیر یک سقف و با هم زندگی می­‌کردند.

اگرچه در جامعه­‌ی چین حکما و فرزانگان بسیاری برای راهنمایی و هدایت کشور، جامعه و فرد به سوی رفاه، خوشبختی و سعادت پا به عرصه­‌ی وجود گذاشته‌­اند، اما این اندیشه­‌های خردمندانه­‌ی کنفوسیوس بود که در طول هزاره­‌های گذشته همیشه معیار سنجش خیر و شر، سعادت و شقاوت، پاکی و ناپاکی، فضیلت و رذیلت پادشاهان، مقامات، و خانواده‌­ها شمرده می­‌شد، و آموزه‌­های او بود که در دربار و کوچه و بازار وِرد زبان حال و قال مردم بود و از پادشاه و رعیت تلاش می­‌کردند تا بنا و چارچوب روابط خانوادگی، زن و شوهری، پدر و پسری، و شاهی و رعیتی و روابط اجتماعی و هنجارها و ناهنجاری­‌های اجتماعی را براساس این آموزه­‌ها قرار داده و طبق آن مورد قضاوت قرار دهند. در طول هزاره­‌ها، آمد و رفت سلسله­‌ها و پادشاهان و به قدرت رسیدن و از تخت افتادن آن­‌ها نه تنها هیچ تغییری در ارزش­‌های اجتماعی و ملاک­‌های تعیین شده از سوی کنفوسیوس برای رسیدن به نیک بختی و دچار شدن به شور بختی کشور و جامعه نگذاشت، بلکه هر حاکمی تلاش می­‌کرد اعمال و رفتار و کردار و حکومت­داری و سیاست­‌های داخلی و خارجی خود در زمینه‌­های سیاسی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی را هرچه منطبق­‌تر با اندیشه­‌های این حکیم فرزانه قلمداد نموده و از این طریق برای حاکمیت خود مشروعیت بیشتری کسب کند. این روند، حتی در دوران کمونیست‌­ها نیز (به غیر از سال­‌های نخست روی کار آمدن مائو که بنا را بر ستیزه با هر آن­چه متعلق به گذشته بود قرار داده بود) ادامه داشت و ملاک و معیار سنجش وفاداری به فرهنگ سنتی چین به­‌شمار می­‌رفت. با آغاز اصلاحات در اواخر دهه­‌ی1970، و هویت خواهی نسل جدید در این کشور، بازگشت به ارزش‌­ها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی گذشته سرعت بیشتری به خود گرفته و دولت و جامعه­‌ی چین تلاش می­‌کنند با تمسک به روح حاکم بر فرهنگ سنتی خود، در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه، به ویژه فرهنگ غرب، ایستادگی نموده و ارزش‌­ها و فرهنگ سنتی چین را جهانی سازند[۸].

نظام سیاسی جمهوری خلق چین

براساس قانون اساسی جمهوری خلق چین، این کشور دارای نظام سوسیالیستی مبتنی بر دیکتاتوری خلق است که به صورت دموکراتیک و رهبری طبقه­‌ی کارگر و بر پایه­‌ی اتحاد کارگر و کشاورز بنیان یافته است. نظام سوسیالیسم اساس آن و نام این کشور«جمهوری خلق چین» است.

در واقع نظام حکومتی چین بر پایه­‌ی حاکمیت مطلق حزب کمونیست قرار دارد و این حزب عالی­‌ترین نهاد تصمیم گیرنده در این کشور به شمار می­‌رود. بر اساس قانون اساسی، حزب بر هفت نهاد اصلی حکومت چین  شامل کنگره­‌ی نمایندگان خلق چین، ریاست جمهوری، شورای دولتی، حکومت­­‌های محلی در استان­‌ها ٰ، دادگاه عالی خلق ٰ، دادستان عالی خلق، و کنفرانس سیاسی مشورتی خلق حاکمیت مطلق دارد.ساختار سیاسی و نام رسمی کشور چین

قانون اساسی

قانون اساسی، قانون بنیادین جمهوری خلق چین و عالی‌­ترین مرجع حقوقی این کشور و مأخذ تنظیم سایر قوانین است. هیچ قانون و مقرراتی نباید با قانون اساسی مغایرت داشته باشد. در قانون اساسی معمولا مضامین مهمی مانند اصول اساسی نظام اجتماعی و نظام کشور، اصول اساسی سازماندهی اداره‌­ی دولتی و فعالیت‌­های آن، حقوق و وظایف اساسی اتباع قید شده است. افزون بر این، در این قانون مواردی مانند پرچم ملی، سرود ملی، نشان ملی و پایتخت و نظام­‌های دیگر اجتماعی مورد توجه طبقه­‌ی حاکم قید شده است که مربوط به تمام زمینه­‌ها در کشور است. قانون اساسی عالی­‌ترین مرجع حقوقی بوده و مأخذ تنظیم سایر قوانین است. هیچ قانون و مقرراتی نباید با قانون اساسی مغایرت داشته باشد.

بیانیه­‌ی مشترک کنفرانس مشورت سیاسی خلق چین که در آستانه­‌ی تأسیس جمهوری خلق چین صادر شده، نه تنها اساسنامه­‌ی جبهه­‌ی واحد دموکراتیک خلق چین بوده، بلکه نقش قانون اساسی موقت را برای این کشور اجرا کرده است. این بیانیه، در نخستین اجلاس عمومی کنفرانس مشورت سیاسی خلق چین به تصویب رسید و در 29سپتامبر سال 1949میلادی ابلاغ شد که قبل از تصویب قانون اساسی جمهوری خلق چین، نقش قانون اساسی موقت را ایفا می­‌کرد.

پس از تأسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر سال1949، در سال­‌های 1954، 1875، 1978 و 1982در قانون اساسی جمهوری خلق چین چهار بار تجدید نظر، اصلاح و ابلاغ شده است.

چهارمین قانونی اساسی جمهوری خلق چین، یعنی قانون اساسی فعلی، در چهارم دسامبر سال1982 در پنجمین نشست پنجمین مجلس ملی نمایندگان خلق چین به تصویب رسیده و ابلاغ شد. این قانون ضمن ادامه و توسعه­‌ی اصول اساسی مصرح در قانون اساسی سال 1954، براساس ادعای رهبران حزب کمونیست در این کشور، با توجه به جمع بندی تجربیات توسعه­‌ی سوسیالیستی چین و جلب تجربیات بین المللی در این زمینه، یک قانون اصلی براساس ویژگی­‌های چین و منطبق با نیازها و ساختار نوگرایی سوسیالیستی در این کشور به­ شمار می­‌رود.

در این قانون به­ طور مشخص، نظام‌­های سیاسی و اقتصادی جمهوری خلق چین، حقوق و وظایف اتباع، تأسیس ارگان­‌های دولتی و چهارچوب مأموریت و وظایف اصلی کشور در آینده قید شده است. ویژگی­‌های اساسی این قانون، تعیین نظام و وظایف اصلی چین، تشخیص چهاراصل و رهنمود اساسی اصلاحات ودرهای باز است. در این قانون قید شده است که مردم تمام اقوام و ملیت­‌ها و سازمان­‌های موجود در سراسر کشور، باید در چارچوب قانون اساسی فعالیت کرده وهیچ سازمان یا شخصی حق تخطی و نقض قانون اساسی و قوانین دیگر را ندارد.

این قانون به پنج بخش مقدمه، برنامه­‌ی اساسی، حقوق و وظایف اساسی اتباع، ارگان­‌های دولتی، پرچم ملی، نشان ملی و پایتخت تقسیم شده و شامل 4 فصل و 138 ماده است. پس از ابلاغ این قانون، چهار بار در آن تجدید نظر شده است

نظام فرهنگی چین

واژه­ ی«فرهنگ»به عنوان زاییده ­ی فکر انسان، شامل مباحث و موضوعات مختلفی می ­شود. معمولا، تفکر و اندیشه و ایده­ای به عنوان فرهنگ جامع نامیده می ­شود، که بتواند زیر بنا و اساس جنبه­ های مختلف فرهنگی به معنای عام آن باشد. در چین باستان، فرهنگ معمولا مترادف با آیین کنفوسیوس؛ طریقت تائوئی ؛ و آیین بودا بوده است. افزون بر آن، فرهنگ سنتی، شامل آثار تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و هنری، هم­چون سفالگری، چینی سازی، برنز سازی، یشم تراشی، نقره کاری، طلا­ سازی، لاک سازی، ساخت آیینه ­های برنزی، و ساخت سکه و پول­ های عتیقه؛ و اشکال گوناگونی از هنر مانند خوشنویسی و نقاشی می­ شود. معماری باستانی، مقبره سازی، و تولید لباس و وسایل زندگی هم جزو فرهنگ سنتی است. فرهنگ سنتی، افزون بر این ­ها، سیستم­ و ارزش­ های اجتماعی، تولید کتاب و نشریات ادبی کلاسیک، تاریخی، طب سنتی و دستیابی به فرهنگ غذایی، برداشت محصول، و علم هیئت و ستاره شناسی را نیز در بر می­ گیرد. با توجه به تنوع، گستردگی و دیرینگی فرهنگ چینی، پرداختن به تمامی جنبه ­های آن از توان و گنجایش این کتاب خارج و نیاز به کتاب مستقلی دارد که بایستی بدان پرداخته شود. به ناچار، در این­جا به برخی از کلیات و جنبه ­های مشهور فرهنگ چین اشاره می­شود.

فرهنگ چینی

از گذشته­‌های دور بر فرهنگ چینی روحی حاکم بوده که توانسته با ایجاد وحدت درونی در میان مردمان این سرزمین، آن را در طول هزاره­‌ها دوام بخشیده و علی­رغم هجوم و نفوذ فرهنگ­‌های مختلف، مانع از فروپاشی آن شود. بنابراین، در دوران دراز حیات آن گسست زیادی را تجربه نکرده و استمرار داشته است و تکرار و تغییر در الگوها تنها به آن غنا و ظرافت بخشیده و شاخ و برگ بر آن افزوده است. جریان این روح در فرهنگ چینی، موجب شده تا هنر، ادبیات، حکمت و آیین­‌های چینی هر یک در حوزه‌­ی خود محدود نشده، بلکه با یکدیگر از نزدیک پیوند عمیق یافته و هر یک به منزله‌­ی آیینه‌­ی دیگری عیوبش را نشان داده و بر رشد وتکامل آن افزوده که در واقع به بهبود و تکامل خود انجامیده و زمینه را برای به کمال رسیدن تمامی جنبه­‌های آن فراهم ساخته است. و همین روح باعث شده تا فرهنگ واندیشه‌­ی چینی، در میان جاده‌­های پر پیچ وخمِ تاریخ سینه به سینه گشته و از کهنه راه‌­ها، راه­‌های جدیدی یافته و موجب پویایی و حرکت مداوم رو به جلو مردم آن گشته است. یکی از نویسندگان غربی در این زمینه می­گوید:«سنت‌­های فرهنگی چین مانند رودهای بزرگ آسیا هستند که گاه به گاه تغییر مسیر می­ دهند، تهدید به خشکیدن می­ کنند و یا طغیان می­ کنند، ولی همواره جاری هستند.» روح پایدار و همیشگی فرهنگ و تمدن چینی بر سه اصل استوار است: رابطه‌­ی میان انسان و طبیعت؛ تغییر و تحول دایمی که حاصل تضاد موجود در اشیاء است؛ و ظرفیت و قابلیت جذب عوامل سایر فرهنگ­‌ها و انطباق با شرایط موجود[۹].

فرهنگ عمومی در چین

بسیاری از متخصصان معتقدند که تنوع پخت‌و‌پز در جهان را می‌­توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: پخت­‌و‌پز فرانسوی، خاورمیانه­‌ای و غذاهای چینی. اگرچه برخی نیز این تقسیم‌بندی را قبول ندارند و روش­‌های پخت‌­‌و­پز در جهان را به گروه‌­های دیگری تقسیم‌بندی می­‌کنند. ما اگر هر تقسیم‌بندی­ را که قبول داشته باشیم، قطعا تنوع غذاهای چینی یکی از آن­ها خواهد بود. و خود چینی­‌ها هم این تنوع غذایی را به عنوان درخشان­‌ترین بخش از فرهنگ خود قبول دارند. غذا برای چینی­‌ها یک آیین واقعی، هنری دلپذیر، و سرشار از لذت است. معروف است که چینی‌­ها هر چیز روینده، متحرک و پرواز کننده را می‌­خورند. این ضرورت پخت‌وپز چینی را به یک فضیلت تبدیل کرده و حالا آن­ها به خود می­‌بالند که بیش از 5 هزار نوع غذا دارند که با هر ذائقه­‌ای سازگاری داشته باشد[۱۰].

آداب و رسوم عامیانه‌­ی مردم چین

زندگی مردم چین بسیار متنوع و دارای آداب و رسوم جالب و فراونی هستند. مراسم ازدواج یکی از جالب‌ترین رسوم آن­‌ها است. سبک ازدواج چینی­‌ها با شیوه­‌ی ازدواج غربی متفاوت است. اغلب مردمان غرب، هنگام ازدواج به کلیسا می­‌روند، درحالی­که مردم چین به جای رفتن به اماکن مذهبی، به برپایی ضیافت می­‌پردازند؛ غربی­‌ها برای نزول برکت به درگاه خدا دعا می­‌کنند، ولی مردم چین در این مراسم به آسمان، زمین، پدر و مادر ادای احترام می‌کنند؛ در کشورهای غربی عروس­‌ها لباس سفید می­‌پوشند درحالی­که در چین عروس و داماد عمدتا در مناطق روستایی لباس قرمز می­پوشند، چرا که رنگ قرمز در چین سمبل شادی و میمنت است. با در نظر گرفتن مراسم ازدواج، مشخص می­‌شود که مردم چین آداب و رسومی متفاوت با دیگر کشورها دارند. در حقیقت نه تنها مراسم ازدواج در چین، بلکه آداب و رسوم دیگری هم­چون مراسم یک ماهگی نوزاد، عید بهاره، دوازده حیوان نمادین و غیره، هر کدام فرهنگ خاص خود را داشته و هر یک از آن­ها، شور و اشتیاق و امید و آرمان­‌های مردم برای داشتن یک زندگی خوشبخت و سعادتمند را بیان می­‌کنند.

قوری سفالین

صنایع دستی و هنرهای مردمی و فولكلور

در طول تاریخ سرزمین چین، هنرهای عامیانه و هنرمندان فولکلور چینی هم­ به اندازه‌­ی هنرها و هنرمندان کلاسیک و درباری این کشور فاخر، جذاب، متنوع، ماهرانه، و در میان مردم محبوب بوده و هستند. در واقع می‌­توان گفت، زیر بنای هنرهای فاخر و کلاسیک چینی، همین­ هنرهای عامیانه و هنرمندان بی‌­نام و نشان آن بوده­‌اند. هنرهای مردمی این سرزمین نیز دارای سبک و ویژگی­‌های خاص خود بوده و شامل مجسمه­‌سازی سفالین؛ پیکره‌تراشی سنگی؛ گلدوزی و سوزن­‌دوزی؛ سفال‌گری و چینی‌سازی؛ پارچه­‌بافی و فرش­‌بافی؛ کنده‌کاری و تراش روی فلز، چوب، سنگ، عاج فیل و شاخ حیوانات؛ بادبادک و باد‌بزن سازی؛ باتیک روی پارچه؛ برش با کاغذ؛ ساخت ماسک­‌های متنوع صورت از مواد مختلف؛ قصه‌گویی و داستان‌سرایی؛ سرودن اشعار و خواندن انواع ساز و آوازهای محلی؛ ساخت عروسک­‌های گوناگون؛ ملودی­‌ها و ترانه‌­ها و حرکات موزون محلی؛ مینا‌کاری و نقاشی­‌های ظریف و مینیاتوری؛ ساخت فانوس و اژدها از چوب و کاغذ و پارچه؛ اجرای انواع اپراهای محلی؛ دوخت و بافت انواع لباس­‌های محلی سنتی؛ ساخت انواع وسایل تزیینی منزل و زنانه (گل و گیره)؛ اجرای نمایش‌­های خیمه شب بازی و سایه بازی؛ انواع صنایع و هنرهای دستی؛ و صدها نوع هنر دیگر که برخی به صورت ملی و سراسری و برخی دیگر منطقه‌­ای و استانی و بعضی نیز تنها در سطح یک روستا و یا محدوده‌­ی یک قبیله رواج دارد، می­‌گردد. تنوع قومیت‌­ها و نژادها، مناطق و شرایط متنوع و متفاوت آب و هوایی و جغرافیایی، و ادیان و مذاهب نیز بر این تنوع و رنگارنگی افزوده و این عرصه­ از هنر را به گنجین‌ه­ای غنی، ارزشمند، و بی‌انتها مبدل ساخته است. در این­جا به عنوان نمونه و به صورت مختصر به برخی از این هنرها اشاره می­‌شود.

اساطیر چین

اسطوره­‌ها و افسانه­‌های چینی

اساطیر جمع مكسر واژه­‌ی اسطوره در عربی است، كه خود واژه‌ای است معرب از یونانی هیستوریا (Historia)، به معنای جست‌وجو، آگاهی و داستان، و از مصدر هیستوریَن (Historian)، به معنای بررسی كردن و شرح دادن. واژه­ی اروپایی برابر آن مایت (Myth) در انگلیسی، مایته (Mythe) در فرانسه، مایته (Myth-e) در آلمانی است و از واژه­ی یونانی مایتوس (Mythos) به معنای شرح، خبر و قصه گرفته شده است[۱۱].

اصولا متفكران و اسطوره‌شناسان، نگاه­‌های متفاوتی نسبت به اسطوره داشته‌ و هر یك از آنان بر اساس نگرش خاصی به تعریف اسطوره پرداخته‌اند، چنان­كه اسطوره‌شناسان بزرگی هم­چون فروید و یونگ، از دریچه­‌ی روانشناسی، ارنست كاسیرر با رویكردی فلسفی و میرچا الیاده با نگاه دین‌شناسانه به تحقیق و تفحص در این امر پرداخته‌اند. به همین دلیل شاید نتوان تعریف جامع و كاملی كه تمامی رویكردهای اسطوره‌شناسی را در بر داشته باشد ارائه داد. در عین حال، هرچند اسطوره در دیدگاه‌­های مختلف تعاریف و تعابیر متعددی دارد، اما در یک کلام می­‌توان آن را این­گونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوه‌­ای نمادین درباره­‌ی ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار می­‌بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه­‌ای نمادین، تخیلی و وهم انگیز می­‌گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوه­‌ای تمثیلی کاوشگر هستی است[۱۲].

هنر چینی

در فرهنگ درخشان سنتی چین، آن‌چه که تا کنون به‌صورت کامل و بدون دست‌کاری و تغییر باقی مانده است، و هنوز هم مورد تمجید و ستایش است، ادبیات و هنر باستانی چین است. موسیقی و نقاشی چینی هم در دوران باستان توسعه یافته و رشد کرد، ولی بخش زیادی از موسیقی آن دوران از بین رفته و اغلب نقاشی‌های قدیمی که از گذشته باقی مانده است، مربوط به دوران سلسله‌ی سونگ (1279-960 میلادی) به بعد است. بنابراین، تنها ادبیات و شعر و سروده‌های نیاکان چینی است که بدون تغییر تا به امروز جزو باورهای درونی مردمان این سرزمین باقی مانده و با خصوصیات و ویژگی‌های منحصر به فردش، هویت فرهنگی آن‌ها را تشکیل می‌دهد.

یکی از جنبه‌های مهم ادبیات چینی رابطه‌ی نزدیک آن با حکمت چینی است. آن‌چه که همبستگی ادبیات و فلسفه و حکمت را استوار می‌سازد این است‌که معنای ادبیات آموزش و فرهنگ است که فلسفه و حکمت در آن جایگاه بلندی دارد. همچنان‌که همیشه شاعران و ادیبان در چین مدعی حکمت بوده‌اند، حکما نیز خود دارای سبک ادبی بوده و آثارشان جزو شاهکارهای ادبی بوده است. در شعر بوده که حکمت دائویی و اخلاقیات کنفوسیوسی(← کنفوسیوس و اندیشه های او )بیان شده و روح فرهنگ چینی در وحدت حکمت و ادب نهفته است. احساس دوگانه نسبت به مرگ و زندگی در سراسر ادبیات چینی پراکنده است. چینی‌ها بیش از این‌که به تضاد این دو نوع نگرش توجه داشته باشند، پیوستگی آن‌ها را مد نظر دارند. یک ضرب المثل چینی می‌گوید: «صدسال زندگی نیز جز خواب و خیال نیست.» و در آثار ادبی چین، زندگی در مرگ هم‌چون روز در شب محو می‌شود[۱۳].

آثار ادبی و فلسفی چین هم‌زمان در سده‌های نهم و هشتم پیش از میلاد پدید آمده‌اند و سرچشمه‌ی شعر و نثر چینی و مکاتب گوناگون فلسفی آن، پنج اثر ادبیات باستانی است. نویسندگان چینی اغلب خود را حکیم می‌شمردند و می‌کوشیدند ادبیات را با آموزش و فرهنگ همراه و همدم سازند. آثار حکما و اندیشمندان در شمار کارهای بزرگ ادبی جای می‌گیرد. کنفوسیوس گفته: «کسی که کلامی آراسته ندارد، کاری بایسته انجام نداده است.» بسیاری از نوشته‌های فلسفی چین نیز از نظر شیوایی سبک و بیان جزو آثار مشهور ادبی هستند. در این آثار، گزینه گویی و زبان فشرده و آهنگین که از ویژگی‌های ادبیات چینی است، اصل به شمار می‌آید. لذا، در آثار ادبی چینی ادبیات و حکمت یکی در پرتو دیگری به کمال خود رسیده است و ادبیات شأن و نفوذ و ماندگاری خود را بسیار مدیون یگانگی‌اش با حکمت است.

فرهنگ كتابت، كتابداری و كتابخانه در چین

از گذشته­‌های دور گفته شده است­ كه كتاب نردبان پیشرفت بشریت است و به همین سبب كتابت و كتاب، هر محتوا و شكلی كه داشته باشد، بیانگر رشد و خلاقیت و اندیشه­‌مندی و توسعه‌­ی فرهنگ هر ملتی به ­شمار می‌رود. بنابراین، توسعه­‌ی فرهنگ كتابداری و كتابخانه نیز در هر كشوری بازتابی از میزان پیشرفت و توسعه­‌ی فرهنگ و تمدن آن قوم است.

فرهنگ كتابت در چین

نخستین نوشته چینی به نام جیاگو وِن: حکاکی حروف بر روی کاسه لاکپشت

مردم سرزمین چین را باید جزو ملت­‌هایی به شمار آورد كه از آغاز دوره­‌ی احساس نیاز  انسان به انتقال ایده و اندیشه‌­ی خود به دیگران از طرق مختلف، به فكر كشف راه‌­هایی پرداخت كه ب­تواند از طریق ثبت اندیشه­‌ها، خود را جاودان سازد. هم­چنین، برآورد شده است که چین تا سال 1750 میلادی، به تنهایی بیشتر از تمام دنیا اثر نوشته­‌ای ایجاد کرده است که اکثر آن­ها جنبه‌­ی اخلاقی و فلسفی داشته است.[۱۴] طبق اسناد و مدارك به اثبات رسیده و مورد قبول باستان‌شناسان، قدیمی­ترین دست نوشته­‌های بشری كه به وضوح و طبق قاعده و قانون در بردارنده­‌ی پیام است، در جنوب عراق و بین‌النهرین كشف شده كه متعلق به 5200 سال قبل است. ساكنان این منطقه با اختراع نوعی خط یا تصویر نگاری و علایم نوشتاری برای انتقال ایده و اندیشه­‌های خود به دیگران، آنان را بر روی لو‌ح‌­های سفالین و گِلین حك كرده‌­اند كه در كاوش­‌های باستانی به عمل آمده از این منطقه به دست آمده است. گفته می‌­شود كتابت در کشور چین نیز حدود 2000 سال پس از كشف و مورد استفاده قرار گرفتن علایم نوشتاری در بین‌النهرین آغاز شده است، یعنی حدود 3000 سال پیش. نخستین نوشته­‌های چینی تحت عنوان «جیاگو وِن (Jiagu Wen)» كه در واقع حروف تصویری بوده و بر روی كاسه­‌ی لاك­پشت‌­ها حكاكی شده‌­اند ،متعلق به دوران سلسله­‌ی شانگ است كه در قرن­‌های 11 تا 16 پیش از میلاد حكم­رانی می­‌كرده‌­اند. ولی چنان­چه كشفیات اخیری كه از منطقه ای بنام «جیاخو (Jiahu)» در سال 1962 به دست آمده است، از سوی دانشمندان مورد تأیید قرار گیرد، تاریخ كتابت و استفاده از علایم نوشتاری انسان­‌های اولیه در چین به 8600 سال پیش بازخواهد گشت كه در آن صورت قدمت نوشته­‌های كشف شده از «جیاخو» 3000 سال پیش­تر از آثار منطقه‌­ی بین‌النهرین خواهد بود، چون كربن‌های به دست آمده از این منطقه، متعلق به 7000 سال تا 5800 سال پیش از میلاد است.

صنعت گردشگری در چین

صنعت گردشگری به مفهوم امروزی آن در چین، به صورت رسمی از سال ۱۹۶۴ شکل گرفت، ولی با توجه به روابط سیاسی بین‌المللی حاکم بر جهان آن‌روز، بیشترین ارتباطات گردشگری چین با بلوک شرق و به ویژه شوروی سابق بود و درب‌های بستهٔ چین اجازه‌ی ایجاد روابط گردشگری با جهان سرمایه‌داری غرب را نمی‌داد. در سال ۱۹۷۴، دولت چین با بازنگری در سیاست جذب توریست خود، کم‌کم مرزهای کشور را با لحاظ کردن شرایط خاص زمانی به روی گردشگران جهان غیرکمونیست گشود و برای نخستین بار، گردشگران غیرکمونیست به چین راه یافتند. پس از اصلاحات و تغییر سیاست دولت، روند تلاش برای جذب گردشگر و توسعه‌ی صنعت گردشگری این کشور، سرعت بیشتری به خود گرفت. در واقع اصلاحات، زمینه‌ی گسترش صنعت توریسم را فراهم ساخت و برنامه‌ریزی درست همراه با ایجاد بستر مناسب، با تکیه بر سوابق تاریخی-فرهنگی و وجود زمینه‌های گسترده‌ی جذب جهانگرد، روی آوری هر چه بیشتر گردشگران خارجی به چین را سال به سال افزایش داد. در حالی که در سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی شصت تعداد گردشگران خارجی بازدیدکننده از چین به سختی به سه هزار نفر در سال می‌رسید، روند اصلاحات موجب شد که در سال ۲۰۰۱ آمار گردشگران خارجی به حدود ۱۲ میلیون نفر برسد که با احتساب گردشگران هنگ‌کنگ، ماکائو و تایوان، از مرز ۹۳ میلیون نفر بگذرد. درآمد حاصله از صنعت گردشگری چین در این سال، بالغ بر ۳۵۰ میلیارد یوان (۷۰ میلیارد دلار) گردید.

رود یانگ تسه

تلاش دولت و دست‌اندرکاران صنعت گردشگری چین بر این است که تا پایان سال ۲۰۱۵ مجموع درآمد حاصله از طریق این صنعت را به بیش از ۸ درصد کل درآمد این کشور برسانند. صنعت گردشگری چین بر حول محور دو بخش جذب توریست‌های خارجی و تشویق گردشگران داخلی به پرداختن به گردشگری در داخل می‌چرخد. دولت این کشور با فراهم ساختن زیرساخت‌های اساسی توسعه‌ی صنعت گردشگری، همچون هتل‌ها، راه‌ها، وسایل حمل و نقل، آژانس‌ها و تورهای مسئول جابه‌جایی گردشگران، مخابرات و ارتباطات، تسهیل در امر صدور ویزا برای اتباع خیلی از کشورها در مبادی ورودی چین، تربیت راهنمای گردشگران و مترجمان همراه تور، تبلیغات وسیع و گسترده در سطح جهان و به ویژه حضور فعال در رویدادهای بین‌المللی مربوط به جهانگردی، بازسازی، مرمت و احیای آثار باستانی و میراث‌های تاریخی و فرهنگی، تلاش برای به ثبت رساندن آثار فرهنگی خود در فهرست میراث جهانی، و فراهم آوردن کلیه‌ی لوازم و امکانات به هم پیوسته و مورد نیاز توسعه‌ی این صنعت، تمام هم و غم خود را معطوف بهره‌برداری از این صنعت رو به رشد جهانی و اختصاص دادن سهم هر چه بیشتری از درآمد حاصله از توریسم به کشور خود می‌باشد.

طبق آمار منتشره، در سال ۲۰۰۹ میلادی مجموعاً ۱۳۵ میلیون نفر گردشگر خارجی (شامل چینی‌های هنگ‌کنگ، ماکائو و تایوان) از مبادی ورودی مرزهای هوایی، آبی، و خاکی چین وارد این کشور شده‌اند که از این رقم ۳۰ میلیون نفر اتباع خارجی، ۱۰۰ میلیون اتباع هنگ‌کنگ و ماکائو، و ۵ میلیون نفر اتباع تایوان بوده‌اند. درآمد ارزی حاصله از این تعداد گردشگر خارجی در طول سال جمعاً بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار بوده است. همچین، میزان سفر به روز گردشگران داخلی در طول سال، جمعاً بالغ بر ۹۱ میلیارد نفر روز بوده است.

تقویم فرهنگی، تعطیلات رسمی و جشنواره ها در چین

با توجه به قدمت تاریخی، تنوع قومی و فرهنگی کشور چین، در این کشور جشنواره ­ها و تعطیلات رسمی و گروهی خاصی وجود دارد. بنابر این، تعطیلات و جشنواره ­های چینی را می­توان به چهار گروه تقسیم کرد: تعطیلات رسمی؛ جشنواره­ های سنتی؛ جشنواره ­ی اقلیت­ های قومی؛ و جشنواره ­های توریستی و گردشگری[۱۵].

روز مسابقات قایق اژدها. یک روز تعطیل رسمی

تعطیلات رسمی سراسری در چین

-        اول ژانویه، آغاز سال نو میلادی. یک روز تعطیل رسمی؛

-        عید بهاره، بستگی دارد به ایام قمری معمولا در ماه فوریه است. 3 روز تعطیل رسمی(هفته ی طلایی)؛

-        چهارم ماه آوریل، روز درگذشتگان. یک روز تعطیل رسمی؛

-        اول ماه مه، روز جهانی کارگر. یک روز تعطیل رسمی؛

-        پنجمین روز از ماه پنجم(آوریل)، روز مسابقات قایق اژدها. یک روز تعطیل رسمی؛

-        پانزدهم ماه اوت، جشنواره ­ی نیمه­ ی پاییز. یک روز تعطیل رسمی؛

-        اول اکتبر، روز ملی چین. 3 روز تعطیل رسمی(هفته­ ی طلایی)؛

لازم به دکر است که در عید بهاره و اول اکتبر روز ملی چین که تعطیلات رسمی 3روز است، مردم معمولا در تعطیلات آخر هفته ­ی پیش از این روزها سرِ کار می­ روند تا بتوانند با اضافه کردن شنبه و یک شنبه ­ی پیش و یا پس از تعطیلات رسمی، تعداد روزهای تعطیل خود را به یک هفته رسانده و از تعطیلات یک هفته ­ای برخوردار شوند. لذا، به این دو مناسبت تعطیلات«هفته­ ی طلایی» می­ گویند و بیشتر مردم در این روزها به سفرهای داخلی و یا خارجی می ­روند و شلوغ­ترین ایام مسافرت برای چینی­ ها همین روزها به شمار می­ روند. هم­چنین، افزون بر تعطیلات رسمی فوق، برخی از گروه­ های اجتماعی و اقلیت­ های قومی، از تعطیلات ویژه ­ی نصف روز دیگری برخوردار هستند. مانند، زنان در روز جهانی زن(8مارس)، جوانان در روز جوانان(4 ماه مه)، نظامیان در روز ارتش(اول ماه اوت)، کودکان در روز جهانی کودک(اول ماه ژوئن) مسلمانان در اعیاد فطر و قربان(یک روز کامل تعطیل می شوند.)

جشن فانوس ها

جشنواره های سنتی چین         

جشنواره­ های سنتی مردم چین عبارتند از: جشن عید بهاره؛ فستیوال فانوس­ ها؛ فستیوال مردگان؛ فستیوال مسابقات قایق اژدها؛ روز هفتم از ماه هفتم(قدر دانی از مهارت افراد)؛ جشنواره ­ی نیمه­ ی پاییز؛ جشنواره ­ی روز نهم از ماه نهم؛ جشنواره ­ی لابا(نوعی خوراک که از برنج درست می ­شود) در روز هشتم از ماه دوازدهم.

جشنواره اقلیت های قومی چین

جشنواره ­های اقلیت­ های قومی چین عبارتند از: فستیوال پاشیدن آب به یکدیگر(14 تا 16 ماه آوریل)؛ جشنواره ­ی مشعل(24 تا 26 ماه ژوئن)؛ جشنواره ­ی نمایشگاه فرهنگی قوم بَی[Bai](15 ت 21 ماه مارس)؛ فستیوال بازی­ های نژاد مغول(ماه ژوئیه)؛ جشنواره ­ی گاو بازی قوم میائو[Miao](25 ماه مارس)؛ جشن بلوغ دختران در 15 سالگی و پسران در 16 سالگی در میان نژاد جینو[Jino]؛ جشن عید فطر و عید قربان برای مسلمانان.

جشنواره قایقرانی اژدها

جشنواره های گردشگری چین

فستیوال­های گردشگری چین عبارتند از: جشنواره ­ی یخی در هاربین(ماه ژانویه)؛ جشنواره­ ی محصول نارگیل در جزیره ­ی هاینان[Hainan](ماه آوریل)؛ نمایشگاه اسب پونی در لویانگ(ماه آوریل)؛ جشنواره ­ی آبجو در چینگ­ دائو(ماه اوت)؛ جشنواره­ ی انگور در سین­کیانگ(ماه اوت)؛ جشنواره ­ی کونگ فو در شائولین(ماه سپتامبر)؛ جشنواره­ی بزرگداشت کنفوسیوس در شهر چو­فو در استان شاندونگ(ماه سپتامبر)؛ گردهمایی بین المللی خوشنویسی در شهر شی ­اَن(ماه آوریل)؛ و جشنواره ­ی گردشگری ابریشم در سوجو(ماه سپتامبر).

صومعه معلق

روابط ایران و چین

وقتی صحبت از روابط میان ایران و چین به میان می ­آید، فورا واژه ­هایی هم­چون تمدن­ های باستانی، هزاران سال روابط متقابل دوستانه، تبادل هیئت ­های دیپلماتیک و نمایندگان سیاسی دولت­ ها و سفرا، زنگ شتران کاروان ­های انتهای تجاری، کالاهای متنوع تجارتی شرق و غرب، رفت و آمد بازرگانانی از ملیت­ های مختلف، جاده ­ی فراخ و طولانی ابریشم، تبادل فکر و اندیشه و دین و مذهب و هنر و فرهنگ، به ذهن متبادر می ­شود. در واقع، روابط میان دو دولت-ملت ایران و چین، از این حقیقت سرچشمه می ­گیرد که هر دو کشور از قدرتمندترین، باستانی ­ترین، کارآمدترین و طولانی ­ترین امپراتوری ­های به وجود آمده به دست بشر از آغاز زندگی شهرنشینی بوده ­اند. برخی این کلمات، واژه ­ها، شعارها و یادمان­ های تمدنی روابط دوستانه ­ی ایران و چین در هزاره ­های گذشته را هم­چون صدای زنگ شتران کاروان ­ها و یا نوای یک موسیقی رؤیایی که از دور دست­ ها به گوش می ­رسد تلقی می کنند که امروزه باتوجه به تحولات عمیق ایجاد شده در عرصه­ ی روابط بین الملل و دگرگون شدن معیارها و ارزش­ ها و ابزارها و وسایل ارتباطاتی، دیگر کارایی خود را از دست داده است. ولی به نظر می­رسد این باور و تلقی، ناشی از عدم آشنایی کامل از عمق این روابط و تأثیر گذاری و تأثیر پذیری متقابل آن­ها از یکدیگر ناشی شده و نشان از بی خبری گویندگان آن از حاکمیت روح مشترک فرهنگ آسیایی در این دو فرهنگ است که در طول تاریخ و بر اثر تکرار و ممارست، هویت مشترکی را برای دو ملت ایران و چین به وجود آورده است که هیچ عاملی توان انکار این هویت و جدا سازی آن­ها از یکدیگر را ندارد. درک این هویت مشترک، به فهم صحیح زیربنای فرهنگی و ارزش ­های اجتماعی دو ملت و منافع دو طرف نیاز دارد.  این روابط، ممکن است در اثر عوامل زودگذر داخلی و خارجی دچار نوسان شده باشد، ولی در دراز مدت، عنصر حیاتی و عامل پویایی و پایداری این دو فرهنگ به باهم و درکنار هم بودن بستگی داشته و دارد.

افزون بر روابط دوستانه ­ای که طی هزاره­ های پیشین بین دو کشور وجود داشته و زمینه­ ی شکل گیری هویت مشترک آسیایی را به وجود آورده است، در یکی دو قرن گذشته نیز سرنوشت مشترکی برای دو ملت رقم خورده که بر همگرایی بیش از پیش آن­ها افزوده است. در حدود سال1500میلادی، کشورهای اروپایی با بیرون آمدن از خواب قرون وسطایی و حرکت در جهت دستیابی به فناوری جدید زمینه­ ی لازم برای افزایش قدرت و دست اندازی به دیگر نقاط جهان را فراهم نمودند و این امتیاز را با پویا سازی اجتماعی خود ترکیب نمودند. این ترکیب، به زودی اروپاییان را به همسایگی با ایران و چین کشاند که پرتغالی­ ها آغازگر آن بودند و هلندی ­ها، اسپانیایی ها، فرانسوی­ ها و سپس انگلیسی­ ها ادامه دهندگان راه آن­ها.

اگرچه اروپاییان، در ابتدا و اساسا توانایی اعمال خواسته ای خود بر دولت ­های قدرتمندی چون امپراتوری صفوی در ایران(1502-1722میلادی) و امپراتوری­ های مینگ(1368-1644میلادی)و چینگ(1644-1911میلادی)در سرزمین چین را نداشتند، اما به مرور با به ضعف کشیده شدن این امپراتوری­ ها، سلطه­ ی حاکمان سرزمین های غربی بر این کشورها نیز آغاز شد. بدین صورت بود که در اواسط قرن نوزدهم، به ویژه پس از باز شدن کانال سوئز در سال1869میلادی و توسعه­ ی فن­آوری موتور بخار و ساخت کشتی­ های پرقدرت جنگی، هم ایران و هم چین، به دلیل عدم کارایی شکل سنتی حکومت و سازمان­ های موجود اجتماعی آن­ها، به سرعت با بحران­ های عمیق تقریبا مشابه ی در مواجهه با قدرت غرب و اشکال سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی که موجب برتری غرب شده بود، روبه­ رو شدند.

با گسترش نفوذ و سلطه ­ی غرب، اگرچه مقاومت ­های مردمی علیه این سلطه در هر دو کشور صورت گرفت، ولی قسمت­ هایی از سرزمین ­های ایران و چین از حاکمیت ملی خارج و به دست بیگانگان افتاد و نهادهای سیاسی سنتی به تدریج مشروعیت خود را از دست داده و تقریبا هم­زمان سقوط کردند. در ایران تلاش ­هایی تحت عنوان نهضت مشروطه، برای اعاده­ ی حیثیت و حاکمیت ملی صورت گرفت و تقریبا هم­زمان، انقلاب جمهوری به رهبری سون یات­سِن، بساط امپراتوری را در سال1911میلادی، در سرزمین چین برچید. براساس اسناد مربوط به این دوران تاریخی، ایرانیان و چینی ­ها در مواجهه با غرب، یک تحقیر عمیق و دردناک ملی را تجربه نمودند. ملت­ های قدرتمند و بزرگی که امپراتوری ­های گسترده ­ای را بنیان نهاده بودند و برای قرن­ ها در طی سه هزاره، بر مناطق وسیعی از شرق  و غرب آسیا تسلط داشتند، توسط قدرت­ های نوپای متجاوز غربی، تضعیف شدند. امپراتوری هایی که گنجینه­ های حقیقی از دستاوردهای تمدنی در حوزه­ های هنر، معماری، فلسفه، فن­آوری، مذهب، حکومت و فرهنگ و ادبی پویا برای بشریت به ارمغان آورده و در بسیاری از زمینه­ های علمی، اجتماعی، سیاسی، و اخلاقی، جزو اولین ­های جهان به شمار می­رفتند.

آگاهی از شکوه و عظمت فرهنگی و تمدن غرور انگیز گذشته ­ی ایران و چین و هویت مشترک آسیایی دو ملت و روابط دوستانه ­ی پیشین از یک سو، و این سرنوشت غم انگیز تحقیر آمیز ملی توسط غرب در یکی دو قرن گذشته از سوی دیگر، زمینه ­ی با ثبات و پایداری برای همگرایی در روابط و ستیز و مقابله با سلطه­ ی غرب را در میان ملت­ ها و دولت ­های ایران و چین ایجاد کرده که علی­رغم تفاوت ­های ایدئولوژیکی و رویکردهای متفاوت اجتماعی-اقتصادی موجود، این روابط طی سه دهه ­ی گذشته هم­چنان رو به گسترش بوده و پیش بینی می­شود با توجه به تحولات سیاسی و اقتصادی و در زمینه ­های مختلف در دو کشور صورت می­گیرد، در آینده­ ی طولانی مدت نیز این روابط و همکاری­ ها ادامه خواهد یافت.

اسلام در چین

اسلام، یکی از سه دین مهم جهان، در اواسط قرن هفتم میلادی و درست سه دهه پس از پا به عرصه ­ی وجود گذاشتن آن در شبه جزیره ­ی عربستان، وارد چین شد. بازرگانان و دیپلمات­ ها که از گذشته­ های خیلی دور در مسیر جاده­ ی ابریشم رفت و آمد کرده و به ­عنوان پل ارتباطی، اقتصاد و فرهنگ و اندیشه و افکار و عقاید شرق و غرب جهان آن روز، به ویژه چین و ایران را به هم متصل کرده و ربط می ­دادند، این دین با اهمیت آسمانی را نیز به سرزمین چین معرفی کرده و متقابلا، فرهنگ و تمدن چینی(←فرهنگ چینی) را به تمام جهان معرفی کردند.

باید اذعان کرد ­که، سرگذشت هیچ ­یک از جوامع مسلمان در سرتاسر جهان، به اندازه ­ی پیشینه ­ی جامعه­ ی مسلمانان چین ناشناخته و گمنام نیست. دلیل این واقعیت نیز بعد مسافت و دوری جامعه­ ی مسلمانان این کشور از مرکزیت جهان اسلام، اجرای سیاست­ های منزوی کردن مسلمانان توسط حاکمان چینی از اواخر قرن هفدهم تا پایان دهه­ ی هفتاد از قرن بیستم، دشواری یادگیری زبان چینی و عدم توانایی پژوهشگران اسلامی در استفاده از متون تاریخی چین و کمبود اطلاعات و نا آشنایی اندیشمندان و مسلمانان جهان از وضعیت و شرایط زندگی مسلمانان بوده است[۱۶]. شاید دلیل مشخص نبودن میزان دقیق جمعیت مسلمانان این كشور هم ناشی از همین عوامل باشد.

ورود اسلام به چین

اگرچه در اسناد و مدارک تاریخی چین و جهان اسلام هیچ سند معتبری که تاریخ دقیق ورود اسلام به چین را ثبت کرده باشد تا کنون به دست نیامده است، ولی براساس کتاب تاریخ دوران سلسله ­ی تانگ، نخستین هیئت رسمی دیپلماتیک خلافت اسلامی، در سال 651 میلادی(سال 30 هجری)، همزمان با دومین سال از حاکمیت امپراتور یونگ خوی از سلسله ­ی تانگ، برای ابلاغ پیام خلیفه­ ی سوم عثمان ابن عفان، وارد شهر چانگ­اَن پایتخت امپراتوری چین شد. لذا، اغلب مورخان چینی، و به تبع آنان سایر مورخان، تاریخ ورود این هیئت را مبدأ ورود اسلام به چین تلقی کرده و هنوز کار پژوهشی و علمی متقن دیگری برای اثبات یا رد این مسئله، نه در چین و نه در جهان اسلام و یا اروپا صورت نگرفته است. اسناد تاریخی چین می­ گویند که در خلال سال ­های 651 تا 798 میلادی، مجموعا 39 هیئت سیاسی به نمایندگی از سلسله خلفای اموی و عباسی از چین دیدار کرده و همراه با گسترش مبادلات تجاری و اقتصادی از سوی بازرگانان ایرانی و عرب، زمینه برای گسترش دین اسلام در این کشور نیز فراهم شده و توسعه پیدا کرد[۱۷].

اسامی دین اسلام در کتب تاریخی چین

یکی از ویژگی­ های زبان چینی این است که به دلیل محدویت­ های آوایی، برای تلفظ واژه ­ها و نام ­های غیر چینی، نمی ­توان معادل دقیقی یافت[۱۸]، و لذا، معمولا تلاش می ­شود که نزدیک­ترین واژه و یا نام چینی که همان معنا را می ­رساند را به جای آن انتخاب شود. به همین خاطر، در طول تاریخ برای اسلام هم نام ­های متعددی گذاشته اند تا هم تلفظ آن برای مردم آسان باشد و هم تقریبا مفهوم واژه اسلام را تا حدودی برساند. اسامی که در گذشته برای اسلام ب­کار می ­رفته عبارتند از: چون به اعراب تاشی می­ گفتند، به اسلام که از سرزمین ­های عربی آمده بود نیز«قانون تاشی»، «دین آسمانی»، «دین مقدس آسمانی»، «دین سرزمین­ های غربی»، «طریقت سرزمین ­های غربی»، «طریقت خویی خویی[پاورقی ۱]»، «دین پاک»، «دین حقیقت»، دین پاکی و حقیقت»، «دین روشنایی و حقیقت»، «دین صلح» و غیره می­ گفتند. از دوران سلسله­ ی یوان در قرن چهاردهم تا پیروزی کمونیست­ ها در سال 1949 میلادی، نامی که بیش از همه برای اسلام مورد استفاده قرار می گرفت، «دین خویی» بود. پس از استقرار حاکمیت حزب کمونیست در چین، دولت در تاریخ دوم ماه ژوئن 1956 با صدور اطلاعیه ­ای، نام رسمی این دین را همان«دین اسلام» اعلام کرد و دیگر اسامی غیر دقیق قبلی از میان رفت[۱۷].

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1.   Ping, Z.(2010).China’s Geography. China international Press.
  2.   Xinhua News Agency. 4th may 2012
  3. South China Morning Post. 11th March 2005
  4. ابراهیم، فِنگ جینگ یوان(2003). الاسلام فی الصین. دار الهلال الازرق للنشر. هونغ کونغ.
  5. سایت اینترنتی امور اقلیت­های دولت چین قابل بازیابی از . WWW.seac.gov.cn
  6. سابقی، علی محمد (1384). شهر تاریخی زیتون(چوانجو)، یادگاری از حضور ایرانیان در چین، مجله چشم انداز، شماره 19.
  7. Ulrich Theobald(2000).”Chinese history”. In Online Encyclopedia on Chinese History, Literature and Art. Available for http://www.chinaknowledge.de/About/about.html
  8. سابقی، محمدعلی(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی جلد اول
  9. جانگ چی جی،( 1392). فرهنگ سنتی چین،ترجمه ­ی علی محمد سابقی، تهران:موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،
  10. Pleskacheuskaro, Inesa (2007). Chinese Customs and Wisdoms. Beijing: Foreign languages Press
  11. واحد دوست، مهوش (1381). رویکردهای علمی به اسطوره‌شناسی. چ اول. انتشارات سروش
  12. اسماعیل پور، ابوالقاسم (1378). اسطوره بیانی نمادین. انتشارات سروش
  13. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 450-458
  14. اسلامی ندوشن، محمد علی (1385). کارنامه­‌ی سفر چین. چ دوم. انتشارات امیرکبیر
  15. www.travelchinaguide.com)
  16. ساسان، جعفر(1386). نقش مساجد به عنوان هسته ی بسیج سیاسی و سازماندهی مردم درانقلاب اسلامی (1357-13429) .پایان نامه کارشناسی ارشد،
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ فِنگ جین یوان(2003)، الاسلام فی الصین، دارالهلال الارزق للنشر- هونغ کونغ
  18. زِن، یان شِن(2003)، فرهنگ ضرب المثل­های فارسی به چینی و اصطلاحات چینی به فارسی، انتشارات پکن


خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «پاورقی» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="پاورقی"/> یافت نشد.