طریقت صوفیه در سودان
در آغاز حکومت سلطنتی فونج در سال 1504م. (برابر با 883هـ.ش) و پس از آن که هجرتهای اعراب به سودان، به مرحله نهایی آن رسید، گسترش اسلام دراین سرزمین، هنوز در مراحل نخستین خود بود. مبلّغان نخستین که غالباً بازرگانان و کوچنشینان بودند بیشتر بر اصول کلی عقاید اسلامی تأکید میکردند و کمتر به جزئیات میپرداختند. برخی از علماء نیز در گسترش تعالیم دین اسلام و تبیین مفاهیم آن، با دو گروه یاد شده، همراهی و همکاری کردند. پس از تثبیت حکومت پادشاهان فونج، علماء و صوفیان با ترغیب حاکمان، ضمن گرایش به دربار شاهان، به تشریح اصول دین اسلام و تبیین تفاوتهای آن با مسحیّت و بتپرستی پرداختند.
به عبارت دیگر همین مبلّغان و فقیهان و صوفیان برای گسترش عقاید اسلامی تلاش کردند. ورود عالمان دینی و فقیهان به سودان، با دوره رکود فکری در جهان اسلامی همزمان بوده است. دراین دوره، تصوّف دربسیاری از ابعاد اندیشه اسلامی، رسوخ کرده و همکاری متقابل عالمان و صوفیان در سرزمین سودان، برخی ویژگیهای ممتاز فرهنگ اسلامی را، دراین کشور سبب گردیده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
پیشگامان علوم دینی که اکثراً از پیروان مذهب مالکی بودند، علاوهبر آموزش حفظ قرآن به فرزندان، مبادی فقه و توحید را نیز به آنان تدریس میکردند. پس از آن به تدریس کتابهایی مانند موارد زیر میپرداختند:
. «رساله ابیزید القیروانی»؛
. «مختصر خلیل بناسحاق»؛
دو اثرِ یادشده، از کتابهای مذهب مالکی هستند که در آفریقا منتشر شدهاند.
. «المُدّوِّنه»[II]، نوشته اسد بن الفرات و سحنون، با شرح ابی عمران الإفجومی؛
. «فتحالجلیل علی مختصر الخلیل»، تألیف محمّدابن ابراهیم التّتائی؛
. «مختصر الأخضری فی العبادات»، شرح الشبراخیتی علیالعشماویه.
بعد از گسترش فقه اسلامی، فقیهان سودانی نیز به تألیف کتابهای شرح و حاشیه بر نوشتههای پیشینیان پرداختند. یکی از فقیهان سودانی که به جمعآوری کتابهای دینی، تاریخی و ادبی همّت گماشت، شیخ عبدالرّحمن بن شیخ صالح بود که گروهی از نسخهبرداران را برآن داشت که از همه تألیفات موجود در سودان نسخهبرداری نمایند و فرستادگانی را به سرزمین حجاز و مصر گسیل داشت تا کتابهای دیگر را خریداری کنند. بهطوریکه محمّدالنّور بن ضیف الله نوشته است آنان شش انبار کتاب بدینترتیب جمعآوری کردند.
هر چند که این کتابها از نظر تعداد چندان زیاد نبودند ولی سفر برخی از دانشپژوهان و عالمان دینی به خارج از کشور، انزوای فکری سودان را از بین برد. در حالی که پیش ازاین، وسعتاین سرزمین و دشواری حمل و نقل در آن، نوعی انزوای فکری را در سودان حاکم کرده بود. به هر حال فقیهان تلاش گستردهای کردند تا تعالیم اسلامی را در جامعه بر بنیانهای درستی استوار سازند. ولی عدّه اندکی از مردم سودان به فرهنگ دینی، علمی و مبتنیبر نوشتهها و تألیفات فقیهان روی آوردند و بیشتر آنان، به طریقتهای صوفیّه پیوستند.
پیروان طریقتهای صوفیّه در سودان، علاوهبر جنبه علمی دین، به مجاهدت و تلاش برای از بین بردن صفات ناشایست، علاقهمندی به پرستش حضرت باری با همّت عالی، ذکر گفتن و پیوسته یاد خدا کردن، توجّهی ویژه دارند. البتّه تصوّف در سودان آداب و مقرّرات ویژهای دارد و رابطه خاصّی بین شیخ و مرید، سرزمین حاکم است.
در مرحله شکلگیری تصوّف، در سودان، اختلافاتی بین صوفیان و عالمان دینی پدیدار گشت. طریقت صوفیّه از یکسو معتقد بود با مجاهدت و ریاضت نفس برای «شناخت حقیقت» کوشش میکند و از سوی دیگر براین باور بود که در عرفِ فقهاء، «دین» به مجموعهای از آداب و رسوم و شرایط بیجان و بیروح تبدیل شده است.
از نظر صوفیان، هر چنداین آداب و رسوم، با ظاهر شریعت همخوانی داشت ولی با باطن دین مطابقت نداشت و احساسات دینی آنان را قانع نمیساخت. از طرف دیگر گروهی از فقیهان هم، دیدگاههای صوفیان را نمیپسندیدند. از جمله اینکه صوفیان، نافلهها را برتر از فریضهها میدانستند یا میگفتند تأمّل بهتر از عبادت دینی است یا آنکه گمان داشتند دین فقط رمزی برای عبادت صحیح است. بنابراین طبیعی بود که فقیهان، صوفیان را به خروج از دین متّهم سازند. اگر چه دیدگاههای صوفیان با هدف گسترش دامنه تجربه دینی در عبادات مطرح میشد ولی نادانان را به اقداماتی وامیداشت که موجب تباهی تصوّف میشدند. بهطوریکه عموم مردم، بهویژه افراد سادهلوح بهعنوان پیروان طریقتهای صوفیّه، برای شیوخ خود کرامات و انجام امور خارقالعاده قائل میشدند و در برابر سختی و جور حاکمان و ... از آنان کمک میخواستند.
سالیان دراز، بین عالمان دینی و رهبران طریقتهای صوفیّه درباره ماهیّت دین، احکام شرعی و شیوه استنباط، اختلافات ادامه داشت و حتّی،گاهی این اختلافات، شدّت یافت. ولی به مرور زمان، برخی از عالمان «شریعت و حقیقت» را درهم آمیختند و تعالیم دینی را با مبادی تصوّف عجین کردند و با آموزههای دینی پایههای صوفیگری را بنیان نهادند. بدینترتیب، تصوّف در سودان، طریقتی از طریقتهای اهل سنّت و جماعت بهشمار آمد و بسیاری از مسلمانان آن را پذیرفتند. همین امر سبب گسترش طریقتهای صوفیه در بسیاری از کشورهای اسلامی، از جمله سودان، گردید. بنابر این، طریقتهای صوفیّه، بهویژه طریقت قادریه ـ که از سال 1821م. (1200هـ.ش) به سودان وارد شد ـ زمینه مناسب و مساعدی را برای گسترش یافتند. طریقتهای صوفیّه، چنان در دلِ سودانیان راه یافتهاند که امروزه، رهبران آنها، شأن و جایگاه ویژهای نزد عموم مردم دارند و از نفوذِ کلامِ خاصّی در میان پیروان خود برخوردارند. حتّی آرامگاهها و مقبرههای شیوخ درگذشته آنها نیز، در نقاط مختلف سودان محل تجمّع مریدان و دوستداران آنها است[۱][۲].
نقش اجتماعی طریقتهای صوفیّه
پیشگامان طریقتهای صوفیّه در سودان، با واداشتن پیروان خویش به تبعیّت از یک روش تربیتی و نظام تعبّدی خاص و استمرار در خواندن وِردها و ذکرهای معیّن، به گسترش عقاید اسلامی پرداختند. میزان موفّقیّت شیوخ طریقتها، کشور، به دو موضوع بستگی داشت:
نخست، ویژگیهای شخصی آنان مانند علم، اخلاق، پارسایی، پرهیزکاری و حمایت از تهیدستان و ناتوانان،
دوم، اعتقادات مریدان به توانمندیهای شیوخ از جمله داشتن برکات و کرامات.
بدینترتیب شیوخ طریقتها با برخورداری از نیروی معنوی بالا، از سوی عموم مردم و مسئولان و مقامات سودان، مورد احترام واقع میشدند. صوفیان برای تهیدستان و ناتوانان منشأ خیر بودند و از آنان در برابر ظلم و ستم حاکمان حمایت میکردند و در هنگام سختیها و مشکلات پناهگاه آنها بهشمار میرفتند.
نه تنها تودههای مردم به انجام امور خارقالعاده توسط رهبران صوفیان اعتقاد داشتند بلکه حاکمان نیز، بهرهمندی از چنین توانمندیها را برای آنان، باور میکردند و مورد تأیید قرار میدادند. در نتیجه، صوفیان نیز، همانند عالمان دینی، با کمکهای مادّی فراوان از سوی مریدان روبهرو شدند واین کمکهای مادّی را، در راستای انجام وظایف گوناگون خویش به کار گرفتند؛ از جمله تبلیغات دینی، هدایت معنوی، آموزش، درمان بیماران، پرداخت هزینههای طلاب علوم دینی و مستمندان و پناهندگان. با اقدامات یادشده نوعی دوستی، یکپارچگی و آرامش در میان مردم حاکم شد و تقریباً همه آنان حتّی عالمان و فقیهان هم، به تصوّف روی آوردند.
بهرغم وجود اختلافات بین صوفیان و عالمان، که برخی از آنها نسبت به تصوّف دیدگاه مثبتی نداشتند، بسیاری از علماء کوشش میکردند به گونهای رفتار نمایند که شاید به بخشی از جایگاه رفیع اهل تصوّف دست یابند و در دلهای عوام و خواص جای گیرند. در نتیجه بسیاری از علماء در سودان، با پرداختن به علم ظاهر و علم باطن، وظایف عالم فقیه و شیخ صوفی را همزمان انجام میدادند وایفایاین دو نقش، بهطور همزمان، ویژگی اصلی و آشکار در نظام خلوههای سودانی گردید. بهطوریکه تأکید میشود مریدان نیز، همواره به هر دو وظیفه توجّه نمایند.
از آنجا که ابنضیفالله، در کتاب «الطّبقات»، دو اصطلاح «مسجد» یا «مَسید»[III] و «خلوه» را با دانشسرا یا مؤسسه آموزشی، بهصورت مترادف بهکار میبرد؛ به هم پیوستگی فقه و تصوّف، در سودان، آشکارتر میگردد. به عبارت دیگر، خلوه وظایف آموزشی و عبادی را با هم، برعهده گرفته است.
در دوره حکومتترکان عثمانی و مصریان بر سودان تعداد طریقتهای صوفیه دراین سرزمین افزایش یافت و نقش آنان پررنگتر شد. دراین دوره، پیروان طریقتهای صوفیّه نقش مهمی در مبارزه با حکومت ترکان و مصریان، ایفا کردند و محمّد احمد المهدی[IV] (85ـ1843م. 64ـ1222هـ.ش) از میان همین طریقتها برخاست. وی در طریقت سمّانیّه مقام والایی داشت. تعالیم صوفیّه زمینه را برای قیام وی فراهم ساخت و او را به یکی از قطبهاب تصوّف تبدیل کرد تا آن که وی رهبری مبارزات استقلالطلبانه سودان را باعنوان «انقلاب» برعهده گرفت. در حقیقت عامل دینی، انگیزه اصلی این انقلاب بود.
هر چند عدّهای از عالمان دینی سودان دعوت مهدی را نپذیرفتند ولی بسیاری از صوفیان، او را یاری میرساندند و افتخار میکردند که او از میان آنان برخاسته است.
گفتنی است که مهدی، پس از قدرت گرفتن، طریقتهای صوفیّه را باطل اعلام کرد. گفته میشود وی چنین اظهار داشته است:
«هر کس مذهبی یا متنی یا شیخی از آنِ خود دارد، باید آنها را رها کند. چون هر شیخی، مذهب یا متن را از دیگری گرفته و بدین طریق از نور پیامبر(ص) دوری جسته است. ما آمدهایم تا نور پیامبر(ص) را احیاء کنیم.»
وی درباره، رهبران مذاهب اربعه نیز، چنین گفته است:
«آنان مردانی بودند و ما مردانی. اگرایشان در زمان ما بودند از ما پیروی میکردند. همانا مذهب ما، کتاب و سنّت و توکّل است. ما عمل به مذاهب و آرای مشایخ (طریقتها) را، دور انداختهایم.»
به هر حال، قیام مهدی با مطرح کردن هدایت معنوی، اصلاح دینی و جهاد در راه خدا، توانست بسیاری از مردم سودان را به سوی خود جلب کند و آنان را در مبارزه با حکومت ترکان و مصریان و پس از آن در نبرد با استعمار بریتانیا و مصر متّحد سازد. وی موفّق شد «دولت مهدی» را بهعنوان حکومت اسلامی در سرزمین سودان تشکیل دهد.
در دوره حکومت دوگانه بر سودان، عموم مردم این کشور، طریقتهای صوفیّه را پناهگاهی در برابر هجوم استعمارگران و فرهنگهای بیگانه میدانستند. به همین دلیل تعداد پیروان آنها افزایش یافت. صوفیان نیز، تلاش کردند تا خود را به سِلاح علم و دانش مسلّح کنند. دراین راستا به تأسیس مساجد و خلوهها، پرداختند و از مؤسسه آموزشی و دانشگاه اسلامی اُمدُرمان و دانشگاه قرآن کریم و علوم اسلامی، بیشترین بهره را بردند. بدینترتیب، صوفیان با انتشار تعالیم خویش، از یکسو، فرهنگ اسلامی خود را حفظ کردند و از سوی دیگر برخی از مریدان آنها با ورود به عرصههای سیاسی در زمره طرفداران بعضی احزاب یا فعّالان حزبی قرار گرفتند[۳][۴].
نقش سیاسی صوفیان سودان ومواضع آنان در برابر حاکمان
در طول تاریخ، موضعگیریهای صوفیان سودان در برابر حاکمان همانند صوفیان دیگر کشورها متفاوت بوده است. برخی از آنها از حکام دوری میکردند و حتّی هدایای آنان را نمیپذیرفتند و از پذیرش هرگونه مسئولیت حکومتی از جمله قضاوت، خودداری میکردند. اما گروهی از صوفیان از چنان قدرتی برخوردار بودند که حاکمان و پادشاهان برای ادامه حکومت خویش، به یاری و حمایت آنان نیاز داشتند.
صوفیان، بیشتر به گوشهنشینی و جدایی از اجتماع شهرت دارند، ولی با توجّه به آنچه پیش ازاین نیز گفته شد، صوفیان در سودان ضمن تقویت بنیه علمی و اقتصادی خویش در عرصههای سیاسی نیز وارد میشوند.
مبارزات مهدی سودانی ـ که یکی از صوفیان طریقت سمّانیّه بود ـ و استاد او شیخ محمّد الخیر، الشّریف وَد طه، العبید وَد بدر و خانواده و شاگردان او در مقابل نیروهای انگلیس، مثالی آشکار دراین زمینه است. یادآوری این نکته ضروری است که صوفیان سودان، با قیام مهدی و دعوت او برای مبارزه برضد بریتانیا، خلوههای خود را بستند و به نیروهای مهدی پیوستند[۵].
صفاء الصّالح ، گزارشگر تلویزیونی ، درباره نقش سیاسی صوفیان سودان چنین میگوید:
«تأثیر و نفوذ طریقتهای صوفیّه در جامعه سودان همه نیروهای سیاسی و حکومت را، بر آن داشته تا در مبارزات سیاسی خویش از قدرتاین طریقتها بهره گیرند. بهطوریکه طریقتهای صوفیّه نه تنها از صحنههای سیاسی دور نیستند؛ بلکه از دیرباز، تأسیس احزاب سیاسی در سودان، از همین طریقتها، سرچشمه گرفته است. بهعنوان مثال حزب اتحاد دموکراتیک توسط طریقت ختمیّه و حزب «امّت» توسط انصار، یاران و طرفداران مهدی، رهبر مبارزات استقلالطلبانه سودان در اواخر قرن نوزدهم، تأسیس گردیده است. همچنان که امروزه نیز، شخصیّتهای وابسته به طریقتهای مختلف صوفیّه، نقش و جایگاه ویژهای در جامعه سودان دارند. بهطوریکه برخی از آنها یا مریدان آنان، در دستگاههای دولتی، در مشاغل حسّاس اشتغال دارند و عدّهای نیز به مقامهای عالی مانند معاونت ریاست جمهوری، وزارت یا سفیری نایل گردیدهاند. عدّهای دیگر هم، به مدارج عالی دانشگاهی دست یافتهاند مانند شیخ حسن الفاتح قریب الله، یکی از شیوخ طریقت سمّانیّه طیّبیّه که به درجه استادی رسیده و بیش از صد تحقیق و تألیف علمی ارائه کرده است. همچنین شیخ کمال عمر، دبیر امور سیاسی اتّحاد سوسیالیستی در دوره ریاست جمهوری جعفر نُمَیری»[۵].
صفاء الصّالح، در گزارش یاد شده ، به نقل از دکتر حیدر ابراهیم، مطالبی را به شرح زیر درباره نقش سیاسی طریقتهای صوفیّه در سودان بیان میکند:
«دکتر حیدر ابراهیم، از دوره ریاست جمهوری جعفر نُمَیری بهعنوان نمونه بارزی از بهرهبرداری از طریقتهای صوفیّه در مبارزات سیاسی یاد میکند. وی دلیل این امر را ناتوانی جعفر نُمَیری در تأسیس حزب سیاسی میداند. از نظر دکتر حیدر ابراهیم طریقتهای صوفیه تنها در صورت درخواست سیاستمداران و دولتمردان، به ایفای نقش سیاسی میپردازند. دکتر حیدر ابراهیم، بر این باور است که حاکمان سودان، حتی برای رویارویی با گروه روشنفکرانی که بعد از انقلاب سال 1924م. (1303 هـ.ش) تشکّل یافتند و انجمن فارغالتّحصیلان، از طریقتهای صوفیّه کمک گرفتند و دراین امر، موفقیت هم یافتند و کار به جایی رسید که حتی فارغ التّحصیلان و روشنفکران سودانی چارهای جز این نیافتند که به واسطه طریقتهای صوفیّه با تودههای مردم تعامل نمایند. براین اساس، روشنفکران سودانی به دو دسته تقسیم شدند. یک گروه به عبدالرّحمن المهدی و گروه دیگر به عثمان المیرغنی پیوستند. عده اندکی با احزاب ایدئولوژیک همراه شدند که جز در برخی محافل دانشجویی و طبقه متوسط نتوانستند اثرگذاری قابل توجّهی داشته باشند.»
دکتر حیدر ابراهیم میگوید:
«جمعی از روشنفکران جدید و کارکنان دستگاههای دولتی و دانشگاهیان ـ که صوفیّه افندیّه نامیده میشوند ـ در حقیقت برای نیل به اهداف شخصی خود به طریقتهای صوفیّه پیوستهاند. نمونه بارزاین گروه، طریقت برهانیّه است که بسیاری از مقامات و مسئولان دستگاههای دولتی به آن منسوب هستند. بنابراین، نوعی همکاری برادرانه بین طریقتهای صوفیّه و حکومت سودان جهت نیل به اهداف مشترک آنان وجود دارد.» «در پایان یادآور میشود که دکتر حیدر ابراهیم پیشبینی میکند جناحهای متعدّد سیاسی با گرایشهای مختلف، از طریقتهای صوفیّه و حضور آنها در استانهای مختلف جهت نیل به اهداف خویش بهرهبرداری میکنند.»[۵][۶]
نقش صوفیان سودان در خارج از کشور
شیوخ و مریدان برخی طریقتهای صوفیّه سودان مانند سمّانیّه، ختمیّه، ادریسیّه و برهانیّه به کشورهای مختلف مانند مصر، عربستان سعودی و لیبی سفر کرده و در راستای گسترش آموزههای طریقتهای خویش کوشیدهاند. علاوهبراین، در برخی کشورها مثل لیبی، در مبارزات ضداستعماری مردم هم، نقش داشتهاند. اسامی برخی از شیوخ برجسته سودانی که در دیگر کشورها نیز مؤثّر بودهاند به شرح زیر است:
السّید احمد الطیّب البشیر، قطب سمانیّه، محمّد عثمان المیرغنی و محمّد سرالختم، از طریقت ختمیّه، شیخ ابراهیم الرّشید الاحمدی الادریسی و احمد الادریسی، از طریقت ادریسیّه، محمّد المجذوب بن قمر الدّین، از طریقت شاذلیّه، شیخ عبدالمحمود نورالدّائم، از طریقت سمّانیّه، شیخ محمّد عثمان عبدهالبرهانی، از طریقت برهانیّه.
گفتنی است که طریقت برهانیّه در کشورهای مختلف آسیایی، آفریقایی و اروپایی، از جمله عربستان سعودی، امارات متّحده عربی، اردن، سوریه، یمن، پاکستان، الجزایر، تونس، مصر، لیبی، آلمان، فرانسه، ایتالیا، دانمارک، انگلیس، هلند، اطریش و سوئد، پیروانی دارد[۷][۸] .
فعّالیّتهای طریقتهای صوفیّه
مهمترین فعّالیّتهای طریقتهای صوفیّه عبارتاند از: آموزش قرآن و علوم قرآنی در خلوهها، برگزاری حلقههای ذکر یا شب ذکر، برگزاری ویژه برنامههای سالگرد تحت عنوان «حَولیّه»[V]، گرامیداشت اعیاد اسلامی مثل عید قربان، عید فطر، آموزش آداب و رسوم و ذکرهای مخصوص طریقت به مریدان، تعیین و نصب خلیفه یا جانشین شیخ طریقت پس از درگذشت وی، مدیحهخوانی و اجرای سرودهای مذهبی[۷][۹].
حلقههای ذکر
یکی از برنامههای مستمر طریقتهای صوفیّه در مناطق مختلف این کشور، برپایی حلقههای ذکر است. این حلقهها، معمولاً با حضور گسترده و فعّالانه مریدان شیوخ و پیروان طریقتهای ایشان در مسجد، مَسید، زاویه(محل سكونت خليفه يا شيخ طريقت)، مجتمعهای آموزشی شیوخ(مُجَمّع الشّیخ) یا خلوههای قرآنی آنان برگزار میشوند.
در اینجا لازم است درباره زمان تشکیل حلقههای ذکرِ طریقتهای مختلف و ذکرها و وِردهای آنها توضیحاتی ارائه شود.
زمان تشکیل حلقههای ذکر
برنامههای زمانی طریقتهای مختلف برای تشکیل حلقههای ذکر، متفاوت است. بهعنوان مثال، پیروان طریقت سمّانیّه، ذکر را پس از گذشت یک سوم از شب آغاز میکنند و از سحرگاه تا وقت نماز صبح هم به ذکر میپردازند. همچنان که برنامه ذکر مغرب را بین نماز مغرب و عشاء دارند.
پیروان طریقت ختمیّه، برنامه ذکر خود را «الحَضرَة» مینامند و بهطور منظم روزهای دوشنبه و جمعه در زاویه یا محل سکونت خلیفه یا شیخ طریقت برگزار میکنند و گاهی نیز یکی از اعضای طریقت، به مناسبتی، اجرای برنامه را در منزل خویش خواستار میشود. دراین حالت مریدان، در منزل شیخ طریقت جمع میشوند و بهصورت دسته جمعی به محل برگزاری مراسم میروند.
امّا حلقههای ذکر طریقت قادریّه، بنا به گفته شیخ الطیّب محمّد البدر، جمعهها، بعد از نیمه شب تا اذان صبح برگزار میگردد و مدیحههایی در ستایش پیامبر اکرم(ص) و شیوخ صوفیّه دراین مراسم خوانده میشود. علاوهبر این، در روزهای جمعه بعد از نماز عصر نیز برنامه «العَصریة»(عصرگاهی) اجرا میگردد که دراین برنامه از طبلهای بزرگ هم استفاده مینمایند. همچنین به مناسبتهای مختلف مانند بزرگداشت میلاد النبی(ص) وایام ماه رجب از جمله روز اسراء و معراج پیامبر اکرم(ص) برنامههای ویژهای برگزار میشود. این طریقت پس از اعیاد مذهبی نیز، حداقل به مدت سه روز برنامه ذکر عصرگاهی و همچنین در روز عید پس از اقامه نماز عید برنامه ذکر صبحگاهی اجرا میکند[۵].
ذکرها و وردهای طریقتها
از آغاز پیدایش صوفیگری در قرن دوّم هجری، یکی از ویژگیهای اصلی و اساسی آن، «ذکر» است که در نزد صوفیان نوعی عبادت بهشمار میرود. «ذکر» از دیدگاه طریقتهای صوفیّه، شامل دوگونه زیر است:
.«ذکر نهانی» یا همراه با سکوت
.«ذکر آشکار»
از نظر برخی طریقتهای صوفیّه، «ذکر» از حالت ریاضت و عبادت به برنامه دسته جمعی با شرکت پیروان طریقت، تبدیل شده است. بعضی از پژوهشگران بر این باورند که طریقتهای سودانی، عناصر آفریقایی ویژهای را در برنامههای ذکر و موسیقی خویش وارد کردهاند، بهطوریکه این عناصر در طریقتهای صوفیّه مشرق زمین مشاهده نمیشوند. در حلقههای ذکر طریقتهای سودان، قرآن کریم و ذکرها و وردهای خاصی در اوقات مختلفِ هر روز یا روزهای معینی، خوانده میشوند. برخی از طریقتهای صوفیه، احزابِ[VI] خاصّی را در حلقههای ذکر خود میخوانند، مانند شاذلیّه، رُفاعیّه و النّواوی.
مجموعه ذکرهایی را که مؤسس طریقت تیجانیّه، گردآوری کرده، «الوظیفة» و مجموعه ذکرهای طریقت اسماعیلیّه را، «الرّاتب» میگویند[۵].
شیوه اجرای برنامهها در حلقههای ذکر
معمولاً، شرکت کنندگان در حلقههای ذکر، به منظور آمادگی برای برنامههای این حلقهها، با تکرار «لا اله الّا الله» و نام و صفات خداوند متعال مثل الله، الحیّ، القیّوم و ... مراسم را آغاز میکنند و با خواندن اشعار و مدیحههایی درباره حضرت رسول الله(ص)، اولیاء الله(ع) و شیوخ طریقت، همراه با آهنگ آهسته و آرامِ «دَف» ادا مهمیدهند. به تدریج بر سرعت و صدای آهنگ افزوده میشود تا آن که طبلهای بزرگ نیز، به صدا درمیآیند و در این مرحله درویشان، به حرکات موزون یا حرکتهای جسمانی دشواری میپردازند تا به حالتهای روحانی برسند و برخی از آنان دراین مرحله بی هوش میشوند.
درویش عوض موسی اسماعیل در مصاحبه تلویزیونی درباره حالات دراویش چنین گفته است:
«درویشان در اثنای برنامههای حلقه ذکر به حالت روحانی فوقالعادهای میرسند و به حرکات جسمانی عجیب و غریب میپردازند وگاهی نیز بیهوش میشوند یا فریاد میزنند یا مطالبی را به زبانهای باستانی بر زبان میآورند. البتّه درویشان از حرکات سنگین و سختی که در حلقه ذکر انجام میدهند احساس خستگی نمیکنند.»[۵]
شیخ محمّد الرَیَّح، خلیفه طریقت قادریّة عرکیّه در خارطوم، درباره مطالبی که درویشان در حلقههای ذکرشان، بر زبان میآورند، چنین گفته است:
«درویشان در حلقههای ذکرشان مطالبی را به زبان سُریانی بیان میکنند. چون صوفیان در آغاز پیدایش تصوّف، با یکدیگر بهاین زبان سخن میگفتند. ممکن است صوفیانِ نخستین، با توجّه به آن که تکفیر میشدند و مورد اتّهام قرار میگرفتند، برای مشورتهای درون گروهی به فراگیری زبان سُریانی پرداخته باشند.»[۵]
بهرهگیری از موسیقی در مراسم آیینی طریقتها
زکی مبارک در کتاب «التّصوّف فیالأدب و الأخلاق» نوشته است در میان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفیان در نواختن موسیقی چیرهاند و با نگاهی فلسفی به موسیقی، آن را در مسائل اخلاقی وارد کرده و شعرخوانی در مجالس عمومی خود را بخشی از آداب آن بهشمار آوردهاند. در سودان، موسیقی صوفیانه، دارای دو کارکرد است:
در حلقههای ذکر، بهرهگیری از موسیقی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ولی در صحنههای مبارزاتی، همین موسیقی دارای کارکرد حماسی است. به هر حال موسیقی یکی از ابزارهای موفق در راستای گسترش اندیشههای صوفیانه در سودان بوده است[۱۰].
ویژگیهای صوفیان سودان
با عنایت به مطالب پیش گفته، ملاحظه میشود که طریقتهای صوفیّه در سودان، دارای ویژگیهای خاص خود هستند. بهطوریکه پیروان این طریقتها، علاوهبر فعالیتهای مذهبی و شرکت در حلقههای ذکر و دیگر مراسم آیینی، به تحصیل علوم مختلف بهویژه علوم قرآنی و اسلامی همّت میگمارند و اکثریّت قریب به اتفاق آنان از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت هستند. صوفیان سودان، گوشه نشینی پیشه نمیکنند، بلکه در عرصههای سیاسی کشورشان حضور مؤثّر و نقش بسزایی دارند و فراتر از آن در برابر مسائل جهان اسلام نیز موضعگیری مینمایند[۱۱].
نیز نگاه کنید به
ادیان در سودان؛ تصوف در روسیه؛ صوفیان مصر؛ تصوف در تونس؛ تصوف در افغانستان؛ تصوف در سنگال؛ تصوف در اسپانیا؛ تصوف در اردن؛ تصوف در قطر؛ تصوف در سوریه
کتابشناسی
- ↑ (المجلس القومیللذکر و الذاکرین ، 2004، ج1: 15ـ7)
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.98-100.
- ↑ (المجلس القومیللذکر و الذاکرین ، 2004، ج1: 15ـ7).
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.100-102.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ برگرفته از: 2013 , https://sacdo.com/web/forum/forum_posts.asp?TID
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.102-103.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ (المجلس القومیللذکر و الذاکرین، 2004، ج1، ص. 67-79.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.103.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.104.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.104.106.
- ↑ معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.106.