فرانسه در یک نگاه

کشور فرانسه، که در محافل رسمی با عنوان جمهوری فرانسه شناخته می شود، کشوری است که بر خلاف انتظار همگان، تنها بخشی از آن در اروپا واقع شده است. در واقع بخشی از سرزمین های آن در خارج از خاک اصلی در آفریقا ، آسیا، آمریکاي مرکزی و اقیانوس آرام قرار دارند و یادگاری از دوران استعمار این کشور در گذشته ای نه چندان دور می باشند.
فرانسویان به کشور فرانسه L’Hexagone یا شش ضلعی می گویند چرا که اگر به نقشه این کشور توجه کنیم شکلی شش ضلعی دارد. اسم كشور فرانسه از فرنسيا به معني «سرزمين فرانكها» آمده است. اين نام پيش از اين به امپراتوري فرانكها كه از جنوب تا شرق آلمان ادامه داشت، اطلاق ميشد. فرانسه در لغت به دو مفهوم است. معناي نخست آن درمورد كل جمهوري فرانسه بانضمام مستعمرات به كار ميرود. مفهوم دوم آن به فرانسه موجود در اروپا اشاره دارد.
فرانسه یک بازیگر مهم در عرصه جهانی و کشوری در قلب سیاست اروپا است. فرانسه در هر دو جنگ جهانی به لحاظ تلفات انسانی و خسارات اقتصادی بهای گزافی پرداخت کرد. به اوج رسیدن جنگ و کشمکش های متمادی دردوره استقلال الجزایر و اکثر مستعمرات فرانسه در آفریقا از پيامدهاي دوره بعد از جنگ بود. همچنین روند استعمارزدایی در آسیای جنوب شرقی، نفوذ سنتی فرانسه را کاهش داد. گذشته استعماری فرانسه باعث شد که امروزه ساکنان این کشور از تنوع نژادی و فرهنگی فراوان برخوردار باشند.
فرانسه یکی از بانیان ایده اتحاد اروپا بود و در سال های پس از جنگ دوم که اروپا در جستجوی بازسازی بود، نقش مهمی در شکل دادن به تشکیلات اتحادیه اروپا داشت. در دهه نود میلادی نيز همکاری فرانسه- آلمان در یکپارچگی اقتصادی اروپا نقش مرکزی ايفا نمود.
نفوذ سیاسی فرانسه نیز مهم است : عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، عضو موسس اتحادیه اروپا ، عضو 8 کشور گروه صنعتی.
سیاست خارجی فرانسه در درجه اول بر اساس حفظ استقلال ملی خود دیکته می شود. اين سیاست خارجی مبتنی بر حیات ایده های دوگل به مدت بیش از پنج دهه است. ایده دوگل بر این امر استوار بود که فرانسه به هیچ عنوان نباید برای نجات خود به یک قدرت خارجی متکی باشد. فرانسه به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خود چهارراه اروپا به حساب می آید و به همین علت بارها مورد تهاجم همسایگان خود قرار گرفته است. این تجربه تاریخی مفهوم استقلال در فرانسه را به نماد هویت ملی بدل نموده است. از سوی دیگر این امکان را برای فرانسه فراهم کرده که در ابعاد منطقه ای و فرامنطقه ای به جبران گذشته پرداخته و در عرصه سیاست خارجی بلندپروازی کند. سایه دوگل بر سیاست خارجی فرانسه چنان سنگین بوده و هست که حتی فرانسوا میتران که سوسیالیست بود، در سیاست خارجی از دوگل متأثر بود.
نقش فرهنگ فرانسه در روابط بین الملل نيز قابل ملاحظه است.تمام کشورها به حضور و نفوذ فرهنگی خود در جهان علاقه دارند ، اما همه دولت ها دیپلماسی فرهنگی ندارند .رابطه قدرت و فرهنگ با تولد دولت مدرن ، صورت سازمان یافته پیدا کرد . زبان برای نظام های پادشاهی گذشته به منزله حاکمیت و مشخص کننده حدود آن بود . اما امروزه ، زبان آنچنان اهمیت یافته که هر گونه تغییری در آن در حیطه صلاحیت دولت است .فرانسواي اول پادشاه فرانسه در سال 1539 طی حکمی استفاده از زبان فرانسه را در ادارات این کشور اجباری ساخت . به تدریج دولت ها به تهیه ابزاری پرداختند که حضور زبان و فرهنگ آنان را در خارج ممکن می ساخت . قرن هیجدهم ، عصر روشنگری و قرن برتری فرانسه در اروپا بود . زبان فرانسه در تمام اروپا و حتی در پروس وجهه داشت، تا حدی که آکادمی علوم و ادبیات برلین در سال 1783 ، مسابقه ای ادبی با عنوان « جهانی بودن زبان فرانسه » برگزار نمود . پس از جنگ جهاني ، حكومت فرانسه كه در زمينه هاي سياسي و اقتصادي بسياري از قلمروهاي خود را از دست داده بود، توجه خود را به فعاليت در زمينه گسترش فرهنگي معطوف داشته است . زيرا در روزگار ما چهره ي كلي يك كشور بستگي عمده اي به ارتباطات فرهنگي آن دارد . با تشكيل نخستين وزارت فرهنگ فرانسه در سال 1959 ، سياستگذاري فرهنگي جايگاهي ويژه يافت. در اجراي اين سياست ، دولت فرانسه در وزارت خارجه خود يك " اداره كل روابط فرهنگي ، علمي و فني " ايجاد كرد كه به قول بعضي ها،بزرگترين شبكه فرهنگي چند مليتي جهان است. تعدادی نهاد تخصصی ایجاد شدند : آژانس آموزش زبان فرانسه در خارج ، رادیو بین المللی فرانسه ، بانک تصویر کانال بین المللی فرانسه ، آلیانس فرانسه ، مراکز فرهنگی ، انجمن اقدام هنری فرانسه .
نکته ای که در اینجا حائز اهمیت می باشد ، این است که تبادلات فرهنگی بین المللی از تعادل برخوردار نبوده و یک سویه هستند . فرانسه که خود از مراکز فرهنگی جهان در گذشته بود، امروزه در اين مبادلات فرهنگي تبدیل به یکی از وارد کنندگان بزرگ محصولات فرهنگی آمریکا شده است . به همين سبب استثنای فرهنگی یک بحث ریشه دار در میان فرانسوی ها است و به نوعی نماد مقاومت آن ها در برابر فرهنگ آمریکایی به شمار می آید . این مفهوم متمرکز بر این نکته است که سیاست های فرهنگی فرانسه باید به گونه ای طراحی شود که همیشه حافظ تمایزات فرهنگی فرانسوی ها با سایر نقاط جهان باشد . اما در یک نگاه کلی تر ، منظور فرانسوی ها از کاربرد عبارت استثنای فرهنگی که از اواسط دهه هشتاد در فرانسه رایج شد این است که قوانین بازار نباید بر فضای کالاهای فرهنگی نظیر نشریات ، فیلم ، کتاب و موسیقی حاکم شود .
فرهنگ فرانسه کمک زیادی به نفوذ فرانسه در جهان كرده است. بسیاری از هنرمندان، نقاشان، نویسندگان، روشنفکران فرانسه در گذشته و حال حاضر درجهان مشهور هستند. سینمای فرانسه جایگاه مهمی در صحنه ی بین الملل دارد. این سینما به خاطر صداقت، بررسی احساسات و روابط انسانی اش قدردانی می شود. فرانسه نخستین مقصد توریستی، با بیش از 60 میلیون بازدید کننده در هر سال در جهان باقی مانده است. توریست میراث فرهنگی را تحسین می نماید برای این که نشان دهنده یک گذشته پرافتخار است. آنها همچنین از هنر زندگی در فرانسه، تنوع مناطق، زیبایی منظره، خوش خوراکی تقدیرمی کنند. مقًر بخش آموزشي، علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد ( يونسكو) در فرانسه است و اين كشور يكي از مهم ترين كشورهاي تاثير گذار در صحنه هاي گوناگون و به ويژه فكري، فرهنگي و هنري بوده است.
فرهنگ عمومی فرانسه
تماس چشمی
در فرانسه, تماس چشمی به طور جدی اظهار برابری است. تماس چشمی به معنی تشخیص هویت دیگران میباشد و برای استفاده با افراد غریبه بسیار خصوصی به حساب میآید.
لبخند
لبخند نزدن به این معنا نیست که آنان نمیخندند. آنها هم عاشق لبخند هستند و به محض اینکه دلیلی برای آن بوجود بیاید به سرعت لبخند میزنند.
صدای پوف
فرانسویها همزمان با بیرون دادن هوا از دهان و کش دادن لبها یک صدای " پوف" ایجاد میکنند که بسته به موقعیت یا بافت کلام, مثبت باشد یا منفی, به معنای این است که " چیزی نیست".
استفاده از دست ها
فرانسویها خیلی دوست دارند با دستهایشان صحبت کنند. به همین دلیل است که در جیب گذاشتن دستها بی ادبی محسوب میشود.
دست دادن
فرانسوی با هر کسی که میشناسد دست میدهد, مگر اینکه به جای دست دادن همدیگر را ببوسند. دست دادن لحظهای است کوتاه و مختصر همراه با یک تماس چشمی مختصرتر.
بوسیدن گونه ها
بین دوستانی که در حال احوالپرسی یا خداحافظی هستند, بوسیدن هر دو گونه معمول میباشد.
زبان بدن
بدنشان را کاملا کشیده نگه میدارند و کاملا آگاه هستند که این بدن امتداد شخصیت آنها است. پیغام آن نیر این است که من باهوش, باصداقت و برجسته هستم.
لمس کردن
نوع دیگری از زبان بدن که فرانسویها به کار میبرند, لمس کردن است. آنها برای ابراز دوستی همدیگر را لمس میکنند.
هنر گفتگو
فرانسویها مباحثه جو هستند اما بحث در اینجا به معنی بیان دیدگاه خویش است نه یک حمله ناپسند. فرانسویها به سرعت در صدد نقادی هر کس و هرچیزی بر میآیند، اما غالبا هدف این است که فرصتی برای بحث فراهم شود و یا به قول معروف سر صحبت باز شود. امتناع از صحبت کردن اشتباه اساسی به حساب میآید. بهترین گفتگوها با یک شکوه آغاز میشود و با اظهار یک فکر و عقیده تحلیلی رضایت بخش پایان مییابدفرانسویها وقتی گفتگو میکنند، بسیار راحت هستند و با صداقت و انرژی نظرات خود را بیان میکنند و فقط منتظر فرصت هستند که شروع کنند. اساسیترین موضوعاتی که باید از آنها اجتناب کرد، عبارتند از: پرسیدن سن اشخاص، میزان درآمد و کاری که برای گذراندن زندگی میکنند.
سکوت
در فرانسه سکوت هم به جاست, مخصوصا در میان افراد ناشناس.. اگر هنگام برخورد با یک آشنادر خیابان بدون گفتگوی کوتاه بگذرید, بیادبی به حساب میآید و تنها گفتن یک روزبخیر کافی نیست.
حضور ملیت های مختلف
فرانسه در تاريخ خود از تمام نقاط جهان به اندازه استراليا مهاجر پذيرفته است.مردمانی از آفريقای شمالی، آفريقای سياه، خاور ميانه و آسيا از تمام امتيازات شهروندی فرانسوی در فرانسه برخوردارند. اما به علت نرخ بالای بيكاری در فرانسه، اين روزها تبعيضهای نژادی پنهان سد راهشان میشود.
هویت فرانسوی
كشور فرانسه آميزهای از عناصر سنتی و خارجی و آخرين پيشرفتهای تكنولوژی است. شهر قديمی پاريس، قطارهای سريع السير ساخت فرانسه، نيروگاههای هستهای ، با وجود اينها، هنوز مردم پاريس تازهترين سبزیهای مزارع و صافترين ميوههارا تقاضا میكنند.عشق فرانسويان به غذا و نوشيدنیها، وابستگی آنها را به اين تنوع منعكس میكند.
جذابیت و دلربایی
بوسیدن دست یک زن توسط مقامات عالی از نظر او نخستین اغواگری فرانسوی است که آن را فریبندگی دیپلماتیک مینامد. بوسیدن دست, بازمانده از دوران تمدن روم و یونان است که در آن زمان رعیت دست ارباب را به نشانۀ سرسپردگی میبوسید. اما گویی در زمانۀ ما بوسیدن دست در فرانسه، به ویژه در میان نسل شصت سال به بالا، نشانههای جوانمردی و بزرگمنشی است و این امر ترکیبی از دیپلماسی و فریبایی با هم میباشد.
زبان فرانسه
زبان فرانسه بهترین کلید دستیابی به ذهن فرانسویان است.
زندگی خانوادگی
خانواده نزد فرانسویان نخستین جایگاه را دارد و موجب استحکام اجتماعی و تکلیف خاص و فردی هر شخص متعهدی است. اگر چه فرانسویان نسبت به موضوع عشق میتوانند خیلی رمانتیک باشند, ولی نسبت به ازدواج و فرزندان بسیار واقعبین هستند.
آپارتمان
اندازه آپارتمانهای فرانسوی مخصوصا آشپزخانهها بسیار محدود است به گونهای که فرانسویان نمیتوانند در منزل از کسی پذیرایی کنند. اکثر آپارتمانهای فرانسوی پنجرههای کرکرهای دارند که مانع عبور سرو صدا میشود اما جلوی ورود هوا و نور را هم میگیرد.
میهمان بودن
منزل فرانسوی بسیار خصوصی است و دعوت به شام در منزل به این معناست که آن خانواده با شما بسیار احساس راحتی میکند و احترام زیادی برای شما قائل است.
آداب میهمانی عبارتند ازنزدیک زمان ملاقات بروید اما هیچ وقت پیش از موعد وارد نشوید. دست خالی وارد نشوید.زمان لازم برای پیداکردن آدرس را هم در نظر بگیرید.
دعوت به ناهار در خارج از محل کار در محیطهای کاری فرانسه نیز دعوت کردن به ناهار در خارج از محل کار معمول است.
سرایدار
در یک ساختمان اولین ارتباط احتمالا با سرایدار خواهد بود که معمولا زنی است که حقوق میگیرد تا درطبقه همکف زندگی کند و مراقب احتیاجات مستاجرین و همسایهها باشد. او به اموری از قبیل مرسولات پستی, تحویل کالاها, رسیدگی به مسائل مربوط به طبقه همکف مثل سطلهای زباله, باغچهها و برق انداختن وسایل برنجی میپردازد.
حیوانات دستآموز
سگها و گربهها در فرانسه، مخصوصا در پاريس از عشق و محبتی بيش از استحقاقشان بهره میبرند.
تعطیلی ادارات و اکثر مغازه ها در هنگام ناهار
در فرانسه لذت غذا همه طبقات را تحت الشعاع قرار میدهد و آنها هنوز دو ساعت زمان ناهار در وسط روز را مقدس میشمارند اگر چه استانداردهای کار بین المللی آن دو ساعت را به یک ساعت و چهار نوبت غذا همراه با نوشیدنیهای سنگین را به دو نوبت غذا با آب معدنی تقلیل داده است. خوشبختانه در فرانسه بین ساعات 30/12 تا 30/2 بعد ازظهر جز غذا خوردن چندان کار دیگری برای انجام دادن نیست.
کافه
این یک سنت فرانسوی است که کافههای بسیاری پاتوق روشنفکران، شاعران، نویسندگان، نقاشان و خلاصه اهل هنر و ادب بوده است.
مد خیابانی
در پاریس نوعی بیماری ژیگولمایی وجود دارد. مردم برای خودنمایی و نشان دادن ذوق و سلیقه و کلاس خود لباس میپوشند.. برهنگی روی دیگر مد در فرانسه است.
فروشگاه ها فروشگاهها در فرانسه به گونهای طراحی شدهاند که انسان را به خرید وسوسه میکنند. حراجی در فرانسه دو بار در سال صورت میگیرد.
پول
رابطه فرانسویها با پول بسیار آزار دهنده است. آنها از صحبت کردن درباره تقریبا تمامی اشکال امیال لذت میبرند، اما با وجود این صحبت در موضوع پول را زشت و غیر اخلاقی میدانند.
قانون و بکروکراسی
مجموعه قوانین ناپلئونی برای کوه عظیمی از بوروکراسی در فرانسه ساخته شده است و فرانسویان را به پرکردن فرمهای بی پایان و دادن اطلاعات در باره هریک از جزئیات زندگی خود به دولت، عادت داده است.
حقوق دولت
با اینکه در فرانسه در دموکراسی زندگی میکنید، اما لازم است دانسته شود که در اینجا بعضی از مردم برابرتر از دیگران هستند.
حقوق زنان
در سال 1923 بود که زنان حق داشتن صندوق پستی شخصی را به دست آوردند و بعد از جنگ جهانی دوم بود که زنان حق رای کسب کردند. دولت تسهیلات مربوط به بارداری, بچهداری و سقط جنین را برای زنان فراهم میکند.
تضاهرات و اعتصاب
به خیابانها ریختن به صورت تظاهرات سازمان یافته و اعتراض کردن, بخش مهمی از زندگی گروهها و احزاب فرانسوی است.
یکشنبه
یکشنبهها بجز فروشندگان غذای صبح یکشنبه تقریبا همه در فرانسه تعطیل هستند.
سینما
فلسفه مساوات فرانسه حقیقتا در جابجا کردن مردم با حمل و نقل عمومی درخشندگی پیدا میکند.
تلفن
در سالهای 1980 سیستم تلفن فرانسه از بدترین سیستم اروپا به بهترین سیستم تلفن دنیا ارتقا یافت. قبل از این که کسی خارج از اجتماعات علمی اسم اینترنت را شنیده باشد, آنها اولین اتصال خانگی کامپیوتر و مینیتل را توسعه دادند و آنها اولین سیستم کارت پول( کارت تلفن) را برای استفاده در باجههای تلفن جهت انجام تماسهای تلفنی قابل بهره برداری کردند.
مدت زمان زیادی نیست که فرانسویان با این توالتهای خیره کننده جدید خود یک دفعه از قرن 19 به قرن 21 پریدهاند. این دستشوییها ساختمان پلاستیکی سفید رنگ استوانهای شکل دارندکه شاهدی بر قدرت ابتکار فرانسویان است و به قدری تمیز هستند که حتی لکهای رویشان نیست و تقریبا در مقابل افراد ویرانگر مقاوم بوده, به مردان و زنان خدمات کامل ارائه میدهند از جمله دستمال توالت و موسیقی در حال پخش.
سرویسهای لباسشویی
این لباسشوییها کارآمد و کم هزینه هستند و غالبا با خشکشوییهای سلف سرویس همراه است.
خدمات درمانی و خدمات اجتماعی
سه شاخه از خدمات دولتی عبارتند از: خدمات درمانی, مستمریهای بازنشستگی و بیکاری و فوق العاده تاهل. کارفرما، کارگران و دولت در پرداخت این خدمات مشارکت دارند و حتی اگر شما شهروند فرانسوی هم نباشید، حق بهرهمندی از آن را دارید برای اینکه خودتان و کارفرمایتان برای تامین این خدمات مالیات میپردازید. خدمات درمانی هم به صورت دولتی و هم به صورت خصوصی قابل حصول است.
وقت شناسی
وقتشناسی يک رسم اجتماعی اساسی است. اگر با كسی قرار ملاقات در خيابان يا محل عمومی در يک زمان معين داريد بايد به موقع در محل ملاقات حضور داشته باشيد
آشپزی فرانسوی
در فرهنگ فرانسوی آشپزی نوعی هنر به شمار میرود و مردم فرانسه در باره آن با همان علاقه و اطلاعی سخن میگویند که غالبا در مورد هنرهای نقاشی و ادبیات و موسیقی از خود نشان میدهند. به همین دلیل آشپز حرفهای یا شٍف(chef) فرانسوی، که معمولا حرفه خود را نزد استاد تحصیل کرده است، هنرمندی است که مردم برای او احترام فراوان قائل هستند.
غذای فرانسوی
فرانسه در قیاس با سایر کشورهای اروپایی سرزمینی است وسیع، متنوع و بارور. در هر ناحیهای از این کشور، به اقتضای اقلیم و سنت آن، غذاهای خاص مرسوم شده است که باهم تفاوت دارند، ولی البته خالی از وجوه مشترک نیستند. آشپزی محلی یا خانگی فرانسه مجموعهای است از این سنتهای محلی و آنچه در ظرف چهار قرن گذشته از آشپزی عالی وارد سنتهای محلی شده است.
پوشاک و لباس سنتی
در اوایل قرون وسطی مردان و زنان فرانسوی لباسهای طرح رومی را که شامل دو پیراهن و یک شنل بود, میپوشیدند. بعدها به پوشاک, لباسی دیگر افزوده شد که «سورکت» نام داشت و آن برگرفته از لباسی بود که شوالیههای شرکت کننده در جنگهای صلیبی در شرق اروپا روی زره خود میپوشیدند تا مانع از انعکاس پرتو خورشید گردد.
آداب و رسوم ازدواج در فرانسه
نامزدی، دفن زندگی مجردی، بند زدن، لباس عروس، پرتاب دسته گل... همه سنتهایی هستند كه بهترین روزهای زندگی یک زوج را در فرانسه تشکیل میدهند. مراسم ازدواج بسیار جدی است.
نامزدی
نشانههای عشق و وفاداری بین دو نفر اغلب متجسم در یک حلقه نامزدی برای اعلام ازدواج آینده است.
کارت دعوت
پس از اعلام نامزدی و تنظیم تاریخ و محل يكی شدن زوج، وقت آن است كه اطلاعات ضروری طرفين با هم مبادله شود.
دفن زندگی مجردی
به طور سنتی، دفن زندگی مجردی آخرين شب سرگرمی است که عروس بدون شوهر آینده خود، و داماد بدون عروس با دوستان دوران مجردی خود میگذرانند. اغلب، یک هفته قبل از عروسی آن را میگیرند. این رویداد یک فرصتی برای داشتن اوقات خوب با دوستان است.
چهارعنصر
برای يک ازدواج موفق سنت میخواهد كه عروس در روز ازدواج خود چهار عنصر را انتخاب كند: يک عنصر قديمی، يک چیز جديد، وام گرفته شده و يک رنگ آبی.
حلقه نامزدی
هنگامی که دونفر ازدواج میكنند، باهم پیمان میبندند. بنابراین، حلقه رد و بدل شده در اين مراسم حلقه نامزدی نام میگيرد.
لباس عروس
در گذشته، عروس لباس آبی و يا رنگ مروارید خاکستری میپوشید.
لباس عروس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در گذشته، عروس لباس آبی و يا رنگ مروارید خاکستری میپوشید. تنها پس از جنگ جهانی اول است که عروس لباس سفید، کاملا تر و تمیز، نمادی از بکارت برتن میكند.
مراسم ازدواج مدنی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مراسم ازدواج مدنی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مراسم ازدواج مدنی قبل از مراسم ازدواج مذهبی صورت میگيرد و یک مراسم عمومی است که در تالار شهرداری صورت میگيرد. این رسم تنها در چشم جمهوری فرانسه شناخته شده است.
جشن ازدواج مذهبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مراسم مذهبی در کلیسا صورت میگيرد. مرسوم است خانواده و میهمانان برای مراسم ابتدا وارد میشوند. داماد همراه با مادر و عروس همراه با پدرش، با صدای مارس عروسی وارد میشوند. در پایان خطبه، زن و شوهر و شهود امضای خود را ثبت میکنند.
پرتاب گل[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مرسوم است كه عروس شاخه گلاش را در پايان روز میتواند پرتاب كند. اين كار بايد پشت به دوستان هنوز مجردش صورت گيرد.
مراسم نامگذاری كودكان تازه متولد شده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یكی از سنتهای دیرینه كه از گذشتههای دور در بین اقوام مختلف مرسوم بوده است، برگزاری مراسم نامگذاری كودكان تازه متولد شده است كه در میان جوامع مختلف به گونهای متفاوت برگزار میشود. در فرانسه براساس فرهنگ و آداب و رسوم حاكم بر آن جامعه، مراسم جشنی كه برای ورود عضو جدید خانواده برپا میشود به شیوهای متفاوت برگزار میشود. مراسم نامگذاری مسیحیان کاتولیک، اغلب همزمان با مراسم غسل تعمید نوزاد در كلیسا برگزار میشود و به این ترتیب همه افراد خانواده و دوستان میتوانند در این مراسم كه رویدادی بزرگ در زندگی هر فرد محسوب میشود، حضور داشته باشند.
مراسم تدفین و سوگواری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با وجود اختلافات زیاد میان ساكنان كشورهای مختلف دنیا از نظر فرهنگ، آداب و رسوم، عقاید و باورها، زمانی كه صحبت از برگزاری مراسم عزاداری یا تدفین میشود همه دنیا به یكباره یکرنگ میشوند و همه افراد تلاش میكنند با برگزاری مراسم عزاداری به نحو شایستهای، علاقه و احترام خود را به فرد متوفی نشان دهند.
در فرانسه آغاز سال میلادی با جشنی بزرگ آغاز میشود و با جشن نیز به مناسبت 31 دسامبر روز سيلوستر آخرين روز سال به پايان میرسد. همچنین هر منطقه و شهر، جشنها و سنتهای خاص خود را دارد. ما در اينجا از جشنهای ملی سخن میگوييم كه اكثر مردم كشور فرانسه در آن شركت دارند.
جشنواره شب سفيد پاريس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
يکي از جذابيتهای جديد پاريس که به ابتکار «کريستف ژیرارد(»Christophe Girard)، معاون فرهنگی شهرداری اين شهر از چند سال پيش در ليست جاذبههای گردشگری پاريس قرار گرفته است، «شب سفيد پاريس» نام دارد. اين شب که مصادف با اولين روزهای هفته اول اکتبر است، شبی است که در آن فرانسویها تا به صبح در برنامههای مختلفی که در شهر برگزار میشود، شرکت میکنند.
جشنواره انترسلتیک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جشنواره انترسلتیک (Festival interceltique) یکی از جشنوارههای فرهنگی فرانسه است که بیش از چهل سال پیش در شهر «برست»(Brest) برای اولین بار برگزار شد و بعد از حدود 20 سال به شهر«لوریان»(Lorient) منتقل شد.
فدراسيون كارناوال و جشنهای فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فدراسيون كارناوال و جشنهای فرانسه( Fédération des Carnavals et Festivités) در سال 1966 تاسیس شد و در آن زمان عمدتا عبارت بود از انجمنهای شهرستانهايی كه کارناوالهايی را سازماندهی میكردند. این فدراسیون توسط وزارت جوانان و ورزش تایید شده و به رسمیت شناخته شده است.
تعطیلات رسمی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تعطیلات رسمی کشور فرانسه عبارت است از:
- آغازسال نو (اول ژانويه )؛
- دوشنبه عید پاک (آخر مارس يا اول آوريل)؛
- روز کارگر ( اول ماه مِه)؛
- روز آزادی - پيروزی سال 1945 ( هشتم ماه مِه )؛
- روز عروج حضرت مسيح (آوريل يا مه )؛
- پنجاهمين روز نزول روح القدس به حواريون ( مه يا ژوئن)؛
- روز ملی فرانسه به مناسبت فتح باستیل( 14 ژوئيه )؛
- عروج حضرت مریم ( 15 اوت )؛
- روز همه قديسين یا عید مردگان (اول نوامبر )؛
- روز متارکه جنگ- پايان جنگ جهانی اول ( 11 نوامبر)؛
- کریسمس - تولد حضرت مسيح (25 دسامبر ).
كشور فرانسه، سرزمينی با بيشترين تعطيلات و كمترين ساعات كاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در فرانسه در حرفه روزنامهنگاری، هشت هفته تعطيلی وجود دارد و اين در مقايسه با دو يا سه هفته تعطيلی آمريكايیها، رقم بالايی است که باعث تعجب آنان است.
مناسبتهای ملی و مذهبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ماه ژانویه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اول ژانویه روز تحویل سال نو است. در این روز بزرگسالان هدیه سال نو را به فرزندان تقدیم میکنند.
ظهور و تجلی عیسی در ششم ژانویه یا اولین یکشنبه بعد از تحویل سال: ظهور و تجلی عیسی نماد روز کودکی عیسی است.
فوریه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دوم فوریه جشن شمعدان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جشن شمعدان(La Fête de la Chandeleur )، یک جشن مذهبی است که در سابق در چنين روزی شمعها را در شمعدانی روشن میکردند. همچنین گفته شده جشن بتپرستی که تبدیل به مذهبی شده، و آن را نمادی از تصفیه باکره میدانند. این روز «گورمان»(gourmand) یعنی روز پرخورها و شکموها نیز نامیده میشود.
روز ولنتاین 14فوریه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این جشنواره بینالمللی جشن عشق است. در قرون وسطی دختران به تماشای پرندگان مفروض میرفتند تا به آنها موقعیت اجتماعی شوهرشان را نشان دهد.
مارس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جشن کارناوال در آخرین روز فوریه یا اولین روز مارس: این روز به تاریخ عید پاک بستگی دارد و پایتخت جشن کارناوال در فرانسه نیز شهر نیس است.
روز مادربزرگ مارس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در اصل به عنوان یک نام تجاری بزرگ تجاری قهوه راهاندازی شد
روز زن مارس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این روز توسط سازمان ملل متحد در سال 1977 به رسمیت شناخته شده است.
نخل یکشنبه مارس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این جشنواره مسیحی یکشنبه قبل از عید پاک به مناسبت ورود عیسی به اورشلیم برگزار میشود.
عید تبشیر مارس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این جشنواره نمادی از دیدار جبرئیل فرشته با مریم عذرا و خبر باردارشدن او فرزند خدا، عیسی مسیح است.
آوریل[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روز شوخی آوریل [ویرایش | ویرایش مبدأ]
در فرانسه، مانند سایر کشورهای اروپایی، تفریح بازی و شوخی معمول است. اول آوریل، روز شوخی است.
آوریل عید پاک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عید پاک، تجلیل از مرگ و قیام عیسی است. به طور سنتی گفته میشود که زنگها در روز جمعه به رم فرستاده شدند و با تخم مرغ رنگ شده و یا با شکلات در روز یکشنبه بازگشتهاند.
مه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
1مه روز کارگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ریشههای روز کار به سال 1884 برمیگردد.
8مه آتش بس 1945[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قطع جنگ توسط سربازان آلمانی را بیان میکند
معراج می[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روز معراج صعود عیسی به آسمان، پس از اعلام از نزول روح القدس به زندگی است.
29مه روز همسایه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هدف از این جشنواره دیدار با همسایگان خود با یک میهمانی عصرانه است
روز مادر در ماه مه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از زمان باستان از مادران تجلیل میشد. این جشنواره، با تاریخ آخرین یکشنبه ماه مه، با هدف تشکر از کسانی که به ما زندگی بخشیده و ما زندگی خود را مدیون آنها میدانیم.
ژوئن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جشنواره فیلم در ماه ژوئن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در آخرین یکشنبه ماه ژوئن است که این رویداد آغاز میشود
جشنواره موسیقی در 21 ژوئن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هر سال از سال 1982، همزمان با روز آغاز فصل تابستان جشن موسیقی برگزار میشود،
روز پدر ژوئن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در فرانسه، روز پدر به 1952 بر میگردد و در سال 1968 رسمیت یافت.
ژوئیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روز ملی 14 ژوئیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
رژه نظامی 14 ژوئیه یک مراسمی است که همه ساله در نقاط مختلف فرانسه به مناسبت روز ملی صورت میگیرد و شاخصترین آنها در شانزه لیزه پاریس است.
تور دو فرانس ژوئیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مسابقه بینالمللی دوچرخهسواری و طی مسافتهای مختلف هر روز و پیمودن کل فرانسه که به عنوان معتبرترین دوچرخهسواری جهانی شناخته میشود.
اوت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تعطیلات تابستانی اوت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اوت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تعطیلات تابستانی اوت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این تعطیلات از یکم تا سی و یکم اوت است و علیرغم تلاش دولت، تقریبا عموم مردم همزمان از این تعطیلات استفاده میکنند.
روز معراج حضرت مریم15 اوت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این جشن مذهبی بزرگداشت مریم عذرا است.
شب ستارهها دراوت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این رویداد در فرانسه و کشورهای مختلف به وقوع میپیوندد.
سپتامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- پایان تعطیلات تابستانی؛
- روز بازگشایی مدارس؛
- شروع به کار مشاغل بعد از پایات تعطیلات اوت؛
- پایان سپتامبر تغییر ساعات زمستانی.
اکتبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هالوین اکتبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این رویداد با منشا کانادایی و ایالات متحده آمریکایی، بینالمللی شده است. شبانه (این شب مقدم بر روز مردگان است) مرز بین زندگان و مردگان پاک میشود.
- جایزه ارک دو تری یومف(Prix de l'Arc de Triomphe) برای مسابقه اسبسواری در لانگشامپ در نزدیکی پاریس در اولین یکشنبه ماه اکتبر؛
- نشر کتابهای جدید؛
- اکران فیلمهای جدید.
نوامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اول نوامبر روز قدیسین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اول نوامبر روز قدیسینfête de tous les saints که روز بزرگداشت مردگان و تعطیل رسمی است.
11 نوامبر روز ترک مخاصمه جنگ جهانی اول[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در این روز تعطیل رئیس جمهور فرانسه بر سر قبر سربازگمنام در زیر طاق نصرت خیابان شانزه لیزه گل میگذارد.
25 نوامبر روز سنت کاترین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
25 نوامبر روز سنت کاترینSainte Catherine که این روز برای خانمهای مجرد پاریسی است که 25 ساله هستند و هنوز ازدواج نکردهاند
دسامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تلهتون در ماه دسامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در یک برنامه تلویزیونی به نام تلهتون( téléthon ) برای چند ساعت با هدف جمعآوری کمک مالی برای مبارزه علیه دیستروفی عضلانی است.
وز جهانی مبارزه علیه ایدز، در ماه دسامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روز جهانی علیه ایدز. در این روز در 1دسامبر1988 توسط بهداشت جهانی ایجاد شده،
ظهور دسامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اصطلاح "ظهور" بر چهار هفته قبل از کریسمس اطلاق میشود.
25 دسامبر جشن نوئل[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این تاریخ نماد تولد عیسی مسیح است.
تفریحات سفر و گردشگری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از مجموع 880 میلیون گردشگر بینالمللی در سال 2009 تعداد 7/459 میلیون نفر به قاره اروپــا سفر نموده و بــــالغ بر 413 میلیارد دلار در کشورهای این قاره خرج کردهاند. فرانسه با جذب 2/74 میلیون نفر مقام اول را در جذب جهانگرد داشته است.
مسافرت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سفر كردن در تعطيلات تابستانی و زمستانی در بين فرانسویها عموميت دارد. به هنگام تعطيلات تابستانی و زمستانی فرانسویها برای خارج شدن از شهر به ويژه پاريس، سوار اتومبيل میشوند، يا به ايستگاه قطار و يا به فرودگاه میروند.
پيستهای اسكی آلپ، سواحل مناسب برای موجسواری، مهمانیهای بزرگ در پاريس، يا نوشيدنیهای درجه يک از دلايل سفر گردشگران به اين كشور است. در سال 2008 كشور فرانسه 79 ميليون و در سال 2009 فرانسه 74 ميليون بازديد كننده داشت و به همين دليل رتبه اول را در فهرست پربازديدترين مقاصد گردشگری جهان و رتبهی سوم پردرآمدترين كشورهای جهان از لحاظ صنعت گردشگری را بدست آورد. شهر پاريس نيز بعنوان يكی از زيباترين شهرهای جهان، مقصد اصلی بخش اعظم گردشگران فرانسه است.
چرا فرانسه بیشترین جهانگرد را در جهان دارد؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]
طبیعی است که شکل معماری در کشور فرانسه به ویژه شهر پاریس موجب شده بسیاری از مردم جهان دوست داشته باشند که کشور فرانسه و شهر پاریس را ببینند. اما یک دلیل دیگر هم برای هجوم جهانگردان به پاریس وجود دارد و آن هم این است که فرانسویها میدانند که چگونه جهانگردان را به سوی کشورشان جلب کنند.
طرحهای اجرایی فرانسه برای افزایش توریست[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در آستانه سال نو ميلادی 2012 مقامات شهرداری پاريس برنامههای زيادی را برای افزايش گردشگران اين شهر به مرحله اجرا گذاشتهاند كه براساس يكی از آنها، گدايان حق ورود در مناطق گردشگری پاريس را ندارند تا گردشگران بدون نگرانی از خالیشدن جيبهايشان بتوانند هم از نقاط ديدنی پاريس ديدن کرده و کيفهايشان را نيز پر از سوغاتیهای فرانسوی کنند.
کمپين جديد توريسم فرانسه که با هدف ارتقای سطح ديدار و سفر به فرانسه و افزايش امکانات بالقوه آن در اين زمينه برای اوقات تعطيل سازماندهی شده با تاکيد ويژه بر غذا و سبک زندگی و مدهای روز زندگی تمامی خدمات و ويژگیهای فرهنگی و اجتماعی اين کشور را به گونهای مرتبط با هم به جهانيان معرفی میکند.
توریسم درمانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شهروندان فرانسه علاوه بر فرهنگ، تاريخ و... به نظام بهداشت عمومی کشورشان مفتخرند و معتقدند از اين نظر يکی از بهترينها در جهان هستند. به گفته سازمان بهداشت جهانی، اين کشور يکی از بهترين مراکز درمان بيماریهاست. مراکز درمانی بسيار پيشرفته و بهرهگيری از کادر کارآمد و مجرب باعث شده شهروندان کشورهای مختلف جهان برای درمان بيماریها به اين کشور اروپايی سفر کنند. نظام سلامت فرانسه با ارائه خدمات سطح بالا و ارزان، شهروندان و بيماران را به استفاده از خدمات درمانی اين كشور ترغيب میکند.
توریسم جنگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فرانسه به عنوان مقصد درجه يک جهانی، درتلاش است که از گنجينههای خود در سايتهای جنگی و خاطرات و بقايای به جا مانده از جنگهای جهانی از جمله موزه جنگ و گورستانهای جنگی به عنوان جاذبههای کليدی در جذب توريست استفاده کند.
موزهها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بناها و موزههای مشهور پاریس در بین پربازدیدکنندهترین آثار توریستی جهان جای دارند. پاریس با دارا بودن بیش از ۱۵۰ موزه سالانه میلیونها توریست خارجی را به سمت این موزهها جذب میکند. موزه لوور در پاریس سالیانه هشت میلیون توریست را به خود جذب میکند که به همین دلیل به عنوان پر بینندهترین موزه جهان شناخته میشود.
نگاهی به تاریخچه موزه در فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
انقلاب کبیر فرانسه، اولین مجموعه آثار هنری را برای مردم سامان داده است. این مجموعه آثار از طریق جمعآوری مجموعههای سلطنتی، مصادره اموال روحانیون و درباریان فراری تشکیل شده بود. جمهوری در حال تولد فرانسه، صورت موجودی دقیق تابلوها، نگارهها، مجسمهها، نمونهها، و ماکتهای دستگاهها و مجموعه تاریخ طبیعی را تهیه نمود. این آثار بعدها به موزه مرکزی هنرها، که در سال 1793در لوور ساخته شد، و همچنین به موزه علوم و فنون و موزه تاریخ طبیعی ملحق گرديد.
موزههای دولتی وابسته به دیگر مدیریتهای وزارت فرهنگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بسیاری از مدیریتها و تشکیلات دولتی وزارت فرهنگ،به غیر از مدیریت موزههای فرانسه، مجموعههای مهم ملی را اداره و یا نظارت مینماید.
موزههای وابسته به وزارتخانهها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وزارت آموزش ملی و پژوهش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه ملی تاریخ طبیعی، موزه انسانشناسی، کاخ اکتشافات، موزه ملی فنون، موزه ملی آموزش در روئن، وابسته به وزارت آموزش ملی و پژوهش فرانسه هستند.
وزارت دفاع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه ارتش، موزه ملی نیروی دریائی، موزه گمرکات در شهر بوردو وموزه پست، وابسته به وزارت دفاع فرانسه هستند.
وزارت دادگستری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه ملی لژیون دونور و موزه احکام شوالیهگری، موزه حکم آزادی، وابسته به وزارت دادگستری فرانسه هستند.
وزارت ورزش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه ملی ورزش وابسته به وزارت ورزش فرانیه است.
مدیریت درمانگاههای دولتی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه درمانگاههای دولتی، بیمارستانهای پاریس، وابسته به مدیریت درمانگاه های دولتی فرانسه هستند.
انجمن ملی پخش رادیوئی رادیو فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه رادیو فرانسه وابسته به انجمن ملی پخش رادیوئی، رادیو فرانسه است.
مدیریت موزههای فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مدیریت موزههای فرانسه بر اساس یک الگوی فنی و علمی بیش از هزار موزه شهری، استانی و یا مشارکتی را راهنمايی و نظارت میكند و وظیفه عمومی جهت بخشی و هماهنگسازی را برای آنان ایفا مینماید.
مدیریت استانی امور فرهنگی و مشاوران موزهها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فعالیت دولت در سطح استانی و در زمینه فرهنگی، بر مدیریتهای منطقهای امور فرهنگی(DRAC) تکیه دارد.
انجمن عمومی متصدیان مجموعههای دولتی فرانسه و بخشهای متحد استانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
انجمن عمومی متصدیان مجموعههای دولتی فرانسه و بخشهای متحد استانی( Association Générale des Conservateurs des Collections Publiques de France (AGCCPF) )در به کارگیری نقشههای منسجم در گسترش موزهها با یکدیگر مشارکت میکنند.
گنجینههای ملی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گنجینههای ملی، سرمایههای فرهنگی هستند و از نقطه نظر تاریخ هنر و باستانشناسی، یک علاقه بزرگ به میراث ملی را نمایش میدهند.
گنجینههای ملی و کمکهای هنر دوستانه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قانون شماره 2002-5 مورخ ژانویه2002 که مربوط به موزههای فرانسه میشود، دو مکانیسم کاملاجدید و دارای امتیازهای مالیاتی مهم را بنیان گذاشت. این امتیازهای مالیاتی شامل موسساتی خواهد شد که در نگهداری گنجینههای ملی در سرزمین میهنی مشارکت نمايند.
موزه لوور و موزه و املاک ملی ورسای[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه لوور در 22 دسامبر 1992 و موزه و املاک ملی ورسای در 27 اوریل1995 به تشکیلات بزرگ دولتی تبديل شدهاند.
موزه لوور نگین درخشان فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه لوور بزرگترین موزه پاریس با مساحت 210000 متر مربع است كه 60000 متر مربع آن اختصاص به نمایشگاه دارد. این موزه در قلب شهر پاریس بین ساحل راست رود سن و خیابان ریوولی (Rue de Rivoli) در منطقه یک قرار دارد. ساختمان كاخ لوور قدیمیترین كاخ پادشاهی است.
پیشینه كاخ سلطنتی لوور[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منشا لوور به كاخ مستحكم باز میگردد. این کاخ در سال 1190م توسط شاه فیلیپ اگوست بنا گردید و یک چهارم حیاط چهارگوش فعلی واقع در جنوب غربی را دربر میگرفت. این بنا عبارت بود از یک قلعه چهار ضلعی با حدود 70 تا 80 متر كناره، دور تادور خندق، استحكاماتی كه در پهلو واقع شده و دارای دو در ورودی. در وسط این محوطه نیز برج بزرگ مستحكم یعنی برج بزرگ لوور قرار داشت.
تاریخ موزه لوور از آغاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
همه چیز با نمایشگاه زیباترین تابلوهای مجموعه سلطنتی آغازگردید که در کاخ لوکزامبورگ از سال های 1750 تا 1785 نگهداری میشدند و با موفقیت بزرگی همراه بود. کنت مارکی مارینی(marquis de Marigny)، مدیر کل ساختمانهای پادشاه و کنت دانژی ویله جانشین وی، پروژه تبدیل کاخ لوور به موزه را تدارک دیدند.
لوور بزرگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در دوره اول ریاست جمهوری فرانسوا میتران تصمیم گرفته شد که ساختمان ضلع ریشلیو، محل وزارت دارایی فرانسه، به موزه برگردد و این وزارتخانه به ساختمان جدیدی در برسی انتقال داده شد.
تاریخ پذیرش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در ابتدا موزه به مدد مجموعههای سلطنتی به ویژه تابلوها (حدود 2500 تابلو در زمان مرگ لویی 16) به وجود آمد. این مجموعهها اساسا توسط فرانسوای اول(برخی تابلوهای ایتالیایی)و لویی چهاردهم (باخریدهای متعدد به ویژه 200 تابلوی بانکدار اورهارد جَبَش ) جمعآوری شد. جواهرات، که از همان ابتدا بخشی از موزه را تشکیل میداد، تعدادی از تندیسها که از موزههای آثار باستانی فرانسه به دست آمده بودند و یا انقلابیون به غنیمت گرفته بودند، بر آثار هنری موزه افزوده شد .
روسای موزه لوور[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- میشل لاكلوت Michel Laclotte )( 1994-1987 ))؛
- پی یر روزنبرگPierre Rosenberg) ( 2001-1994 ))؛
- هانری لوی رت(Henri Loyrette) ( از 2001 ).
مجموعههای مختلف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه لوور متشکل از مجموعههای غنی آثار هنری است كه به تمدنها، فرهنگها و دورههای مختلف تعلق دارد. این موزه حدود 300000 قطعه دارد که 35000 قطعه از آنها به نمایش گزارده شده و نشان دادن مابقی آثار بیش از سه ماه به طور متوالی به دلیل نوع نگهداری، دست دوم بودن آثار، وضعیت بد آنها یا سریهای باستانشناسی غیرممکن است.
آثار باستانی شرق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دپارتمان آثار باستانی شرق، اشیای به دست آمده از منطقه واقع شده در هند امروز و دریای مدیترانه را در خود جای داده است.
آثار هنرهای اسلامی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دپارتمان آثار هنرهای اسلامی در اوت 2003م ایجاد شده و مجموعههای بدست آمده از فرهنگ مشترک بین اسپانیا و هند با هویت تمدن اسلامی را تا قرن نوزدهم طبقهبندی کرده است. این دپارتمان آثار متعدد مربوط به هنر اسلامی را عرضه مینماید.
آثار باستانی مصر [ویرایش | ویرایش مبدأ]
دپارتمان آثار باستانی مصر بر اساس فرمان شارل دهم به تاریخ 15 مه 1826 ایجاد شد. مجموعه با4000 قطعهای متعلق به کنسول انگلیس سالت که توسط ژان فرانسوا شامپولیون(Jean-François Champollion )به دست آمد، امروزه آن را موزه متعلق به مصر مینامند
آثار باستانی یونان، اتروسک و رومیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این دپارتمان به سه طبقه تقسیم میشود: آثار یونان پیش از کلاسیک درنیم طبقه، آثار یونان کلاسیک و هلنی در طبقه همکف، همچنین آثار باستانی اتروسکها و رومیان، تندیس پیروزی ساموتراس، سرامیکهای یونانی، نقشهایی بر روی گل پخته، برنز و اشیای گرانبها و باارزش در طبقه اول.
تندیسها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در آغاز این موزه فقط تندیسهای قدیمی را به نمایش میگذاشت و تنها استثنا دو تندیس بردهها اثر میکل آنژ بود. گالری آنگولم با 5 سالن اختصاص یافته به آثار دوره رنسانس تا قرن هیجدهم در سال 1842م افتتاح شد.
اشیای هنری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از غنیترین بخشهای موزه لوور، دپارتمان اشیای هنری است.
نقاشیها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
امروزه دپارتمان نقاشیها در حدود 6000 تابلو را در بردارد که از دوره قرون وسطی تا سال 1848م را در برمیگیرد.
هنرهای گرافیکی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دپارتمان هنرهای گرافیکی امروزه با بیش از 130000 قطعه، در سه بخش مختلف دسته بندی شده است
بخش تاریخ لوور و لوور قرون وسطی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سالنهای متعددی به تاریخ لوور اختصاص یافته است.
هنر و تمدن آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و آمریکا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
صدها شی هنری بالاخص تندیسها كه توسط ژاک کرشاش(Jacques Kerchache) گزینش شده،
مدرسه عالی لوور[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در سال 1883م. مدرسه لوور كه نقش زیادی را در تحقیقات موزه لوور در خاورنزدیک عهده دارد، تأسیس شد.نخستین كرسی باستانشناسی دوره آشور به «یوجین لدرین» سپرده شد و در سال 1910م. نخستین كرسی تدریس و تحقیق سامیهای باستانی تأسیس گردید.
فعالیتهای موزه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه لوور، نمایشگاههای متعددی را به صورت موقت به نمایش میگذارد و با این عمل اجازه میدهد اشیای هنری یا تابلوهایی که در نمایشگاه دائم عرضه نمیشوند، مورد بهره برداری عموم قرار گیرند. سرمایهگذاری بخش اعظم نمایشگاههای موقتی توسط شرکتها تامین میشود.
موزه وابسته به نظام اداری لوور[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موزه ملی اوژن دلاکرو(اMusée Eugène-Delacroix)، هرچند که دارای ساختمان مستقلی است اما مدیریت این موزه به لوور سپرده شده است.
لوور ابوظبی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در چارچوب ایجاد یک بخش فرهنگی در جزیره سعدیات ابوظبی (جزیره خوشبختی)دولت امارات متحده عربی برای تحقق و توسعه یک موزه جهانی، به فرانسه روی آورده و پروژه معماری این موزه به ژان نوول(Jean Nouvel)، فرد خلاق موزه «که برانلی» واگذار گردیده است.
تفاهم نامه بین موزه لوور و موزه ملی ایران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در سال۲۰۰۴م تفاهمنامه بسیار خوبی بین موزه لوور و موزه ملی ایران به امضا رسیده و به منظور تداوم ارتباطات، هر دو سال یک بار این دیدارها تكرار خواهد شد.
لوور در ادبیات، سینما و بازیهای ویدئویی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ادبیات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در رمان آسوموار از امیل زولا (1877م) بازدیدی ویژه از لوور به هنگام ازدواج ژروز و کوپو صورت میگیرد. مدعوین عروسی در راهروها و راه پلهها گردش میکنند ودر پایان زیرنگاه سرگرم کننده نگهبانان و دیگر بازدیدکنندگان گم میشوند.
سینما[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- بل فگور، شبح لوور ، فیلمی از ژان پل سالومه (2000م)؛
- باند جدا فیلمی از ژان لوک گدار با گذری به لوور در 30 ثانیه؛
- شهر لوور، مستندی از نیکولافیلیبر؛
- جریمههای پل جدید فیلمی از لئو کارا، داستان یک مهاجرغیرقانونی است كه توسط دو بیخانمان، یک نگهبان قدیمی که همه کلیدها را دارد و یک نقاشی که نابینا شده، در شب از لوور بازدید میكند؛
- رمزداوینچی فیلمی از رون هاوارد( 2006).
بازی ویدئویی لوور[ویرایش | ویرایش مبدأ]
طلسم نهایی، بازی ویدئویی که توسط اندکس پلوس، در این بازی یک زن جوان به نام مرگان که باید برای انجام ماموریتی که پدرش در انجام آن موفق نشد و در نتیجه مرد، به گذشته لوور برگردد .
سايت موزه لوور[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سايت مربوط به ارائه آتار هنری موجود در موزه "لوور" پاريس از روز سيزدهم تيرماه۱۳۸۴ (چهارم ژوئيه) راهاندازی شد و هم اكنون در اينترنت قابل دسترسی است.
کاخ ورسای[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ورسای، در 17كیلومتری جنوب شرقی پاریس، دهكدهای بوده كه البته امروزه به شهری بزرگ تبدیل شده و با گسترش شهرسازی و وسایل نقلیه مجهز به پاریس متصل شده است. ورسای كه از پایان قرن هفدهم تا وقوع انقلاب كبیر فرانسه پایتخت این كشور بود، مظهر تمام عیار سبک كلاسیک در هنر معماری فرانسه است
تاریخچه ورسای[ویرایش | ویرایش مبدأ]
لوئی سیزدهم معمولاً در جنگلهای اطراف دهکده ورسای در حومه پاریس به شکار میرفت و در سال 1624 دستور داد تا کلبه شکاری در این مکان ساخته شود.
تالار آینهها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تالار آینهها، زیباترین و مهمترین بخش کاخ ورسای است. این تالار که در سال ۱۶۷۸ ساخته شده است، در طبقه اول کاخ ورسای قرار دارد و 578 آینه در آن نصب شده است. تالار آینهها۷۳ متر طول، ۱۱ متر عرض و 12 متر ارتفاع دارد. این تالار ۱۷ پنجره دارد که به سوی باغ باز میشوند و از هر پنجره میتوان بخشی از باغ را مشاهده کرد.
كلیسای سلطنتی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در محوطهای خارج از قصر،ساختمانی دیده میشود كه كلیسای سلطنتی بوده است. این كلیسا ۲۵ متر ارتفاع دارد و دیوارهایش به سبک گوتیک نقاشی شده است.
بازسازی کاخ ورسای[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عملیات مرمت و بازسازی کلی این کاخ از سال 2004م و با بودجهای معادل 400 میلیونیورو آغاز شده است و به پیشبینی کارشناسان این پروژه بیش از 20 سال به طول خواهد انجامید.
زبان و ادبیات فرانسه
- در اواخر قرن دوم قبل از میلاد پس از آن که رومیان بر کشور اسپانیا دست یافتند بر قسمت جنوبی سرزمین گٌل که امروز به نام پرووانس(Provence) خوانده میشود حمله برده و بخش بزرگی از سرزمین گٌل را به تصرف خویش درآوردند، اما نتوانستند بر سراسر این خطه دست یابند.
- زبان فرانسه زبانی خوش و دلکش و متداول در میان همه مردم است". زبان فرانسه یكی از بزرگترین زبانهای دنیاست كه در مقام زبان جامعه بینالمللی و دیپلماسی تنها با انگلیسی مقابل مقایسه است. زبان فرانسه دركشور فرانسه تكلم میشود و علاوه بر آن، در كشورهای بلژیک، سوییس و كانادا یكی از زبانهای رسمی است؛ در لوكزامبورگ، سنت پیر و میكلان (در نزدیكی ساحل نیوفاندلند) گوادلوپ و مارتینیک ( در دریای كارائیب )، گینه فرانسه ( در آمریكای جنوبی )، یونیون ( در اقیانوس هند ) و در كالدونیای نو و تاهیتی ( در جنوب اقیانوس آرام ) زبان رسمی به شمار میرود.
- ادبیات فرانسه تا قرون وسطی
- .تاریخ ادبیات فرانسه از قرن دهم میلادی آغاز میگردد. پیش از آن وحدت ملی و نژادی فرانسه در حال تحول و زبان فرانسه نیز در دوره کودکی بوده است. این نکته هنوز به تحقق نپیوسته که نژاد ملت فرانسه بیشتر از چه عناصری تشکیل یافته است.
- فرهنگ فرانسوی به مرور زمان از عوامل گوناگون تشکیل یافته و در حقیقت معجونی است از:
- آثار تفکر جوانمردی و پهلوانی که همواره جوانان و سلحشوران فرانسوی را به مبارزه با ظلم و بیدادگری، حمایت از ضعفا و طرفداری حق و عدالت بدون بیم از خطر یا امید به سودی برمی انگیخته است؛
- عقل سلیم هشیار و شوخ که از هرگونه هیجانهای افراطی و زیادهروی اجتناب ورزیده؛
- ایمان به آئین مسیحیت. بدین مناسبت فرهنگ قرون وسطی دارای سه جنبه پهلوانی – روحانی – توده است. زبان فرانسه از لاتین مشتق است که در نیم قرن پیش از میلاد به وسیله رومیها (فتح گل توسط ژول سزار) وارد این کشور شده و به آسانی و تندی جانشین زبان بومی گردید.
ادبیات قرون وسطی (از قرن یازدهم تا پایان قرن پانزدهم)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قرون وسطی دوره ایمان آتشین به آئین مسیحیت است که در زمینه معماری با کلیساهای عظیم، در زمینه سلحشوری و پهلوانی به نیروی ایمان، پادشاهان و تودهها برای بدست آوردن سرزمین مقدس بر ضد مسلمین ( جنگهای صلیبی)، در زمینه روحانیت اشعار و مراثی لاتینی جلوهگری میکند.
ادبیات پهلوانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حماسه سرائی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حماسه، داستان منظومی است از وقایع تاریخی که از طریق افسانه رنگ ایدهال به خود گرفته باشد.
رمان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
رمان هم مایه سرگرمی اشراف و سلحشوران بود. ظاهر رمان به حماسه شباهت داشت ولی در معنی با آن یکسان نبود.
رمانهای برتن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
رمانهای برتن (bretonne )به نوبه خود ادعای توصیف حقایق تاریخی را دارند ولیکن این موضوع درباره آنها صدق نمیکند زیرا مانند رمانهای قدیم افسانههای خیالی را بهعنوان حقایق تاریخی جلوهگر میسازند.
رمانهای پهلوانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این رمانها که معمولا داستان عشقی را در خلال اعمال محیر العقول پهلوانی توصیف مینماید در قرون 12 و 13 خیلی متداول گشت. مشهورترین آنها عبارتند از رمان «فلوار و بلانش فلور»(Floire et Blancheflor)، «گیوم» و «آئلیس» و «اوکاسن و نیکولت» که بهنظم و نثر نگاشته شده و لطیفترین نمونه این رمانها محسوب میشود.
تغزل[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تغزل به آثار موزونی اطلاق میشود که برای سرائیدن و بیان احساسات درونی بهکار میرود.
تاریخ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اشراف و نجبای قرون وسطی خاصه بعد از جنگهای صلیبی آرزو داشتند که خاطره اعمال سلحشوری آنان بوسیله تاریخ ضبط شود.
ادبیات توده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روح توده مکنونات خود را در ضمن آثار متعدد و متنوعی ابراز داشته است که گاهی آن را «بورژواز» مینامند و این صفت برای مشخص نمودن جنبه معقولانه و مبتذل آنهاست. گاهی نیز صفت «گولواز» به آنها اطلاق میشود .
هجا یا هجو گفتن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هجا در طی قرون وسطی جنبه عمومی دارد و روح هجائی تقریباً در تمامی آثار حتی گاهی بهطور غیرمترقبه نفوذ کرده است. مشهورترین هجونویسان روتبوف(Rutebeuf) نام دارد که قلندری بدبخت و عیاش بود در اواخر عمر با ایمان گشت و آثار مبنی بر زهد و تقوی از خود باقی گذاشت.
فابل (قصص و حکایات)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
استعداد و قریحه توده در فابل به طرز شایانی جلوهگر شد. فابلها منظومههای مضحک و خندهآوری هستند که به دست روحانیون اخراج شده، برای تفریح و خوشآیند توده بهرشته تحریر در آمده است.
مان دور نارت یا قصه حیوانات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مجموعه هجائیهایست از داستان حیوانات که مبارزه روباه را با گرگ توصیف مینماید. یعنی در حقیقت مبارزه حیله و تدبیر را با زور مجسم میسازد.
ادبیات کلیسا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روحانیت و علوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در قرون وسطی کلیسا پناه گاه علم و معرفت محسوب میشود و کشیش مترادف با لفظ عالم است.
وعظ و خطابه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
وعظ و خطابه در اوایل قرون وسطی بهزبان لاتین ادا میشد.
ادبیات آموزشی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کشیشان که مظهر علم و معرفت بودند برای هدایت و تعلیم توده به کارهای مختلفی دست زدند مانند رساله حیوانات- رساله اخلاقی- علم الاشیا و دائره المعارف- روش آموزشی کشیشها بسیار سخت و غیر قابل هضم بوده و بهضرب سمبولیسم و اشارات انجام میگردید.
نمایش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روحانیون و کلیسا تئاتر«پائی ین»( Païen) یعنی تئاتر روم و یونان قدیم را به عنوان مکتب منافی اخلاق محکوم کرده و تئاتر مذهبی را برای تعلیم و تربیت توده جایگزین آن قرار داده بودند. ب
تئاتر کومیک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تئاتر کومیک از توده ملت سرچشمه گرفته است منشاء حقیقی آن به کلیسا یعنی بهدستههایی مربوط می شوند که کشیشهای درجه پایین در بعضی از ایام سال در «ساکریستی» راه میانداختند.
قرون چهاردهم و پانزدهم و پایان قرون وسطی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این دو قرن از لحاظ ادبی بسیار فقیر بوده و عصر کج سلیقگی محسوب میشود.
ادبیات فرانسه در قرن شانزدهم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دورهای كه بیكم و كاست با قرن 16 منطبق میشود و از آغاز جنگهای ایتالیا در 1494، تا پایان جنگهای داخلی فرانسه در سال 1598، دوره رنسانس یعنی دوره تجدید حیات میخوانند.در نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی مدنیت قرون وسطی از هم فرو پاشید و از لحاظ اجتماعی و سیاسی و دینی در معرض تغییرات و تبدلات عدیده واقع شد.در قرن شانزدهم، همزمان با پیدایش رنسانس، نهضت دیگری به منصه ظهور رسید که وحدت مسیحیت را از میان برد و در مقابل آئین کاتولیک، مذهب تازهای به نام پروتستانیزم به وجود آورد. این جنبش دینی مهم رفرم یا اصلاح مذهب نام داشت. این نهضت نیز در افکار و جامعه آن روز فرانسه تاثیرات مهمی برجای گذاشت. بدین معنا که سبب شد زبان و خط لاتین که تا آن هنگام زبان و خط رایج دینی و رسمی کشور بود از ادبیات فرانسه طرد شد و حتی کتب دینی نیز از آن پس به زبان ملی تحریر و انشا گردد.
ادبیات فرانسه قرن هفدهم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قرن هفدهم فرانسه که غالبا آن را " قرن بزرگ" نامیدهاند در واقع عظمت خود را مدیون دو چیز است: کثرت نویسندگان و تنوع آثار آنان و دیگری حمایت حکومت از نویسندگان و هنرمندان. لویی چهاردهم بخشندهترین ادبپرور سراسر تاریخ فرانسه شناخته شده است.
مولیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دوران فعالیت ادبی و نمایشی مولیر هر چند کوتاه، اما بسیار پر ثمر بود مولیر Jean-Baptiste Poquelin connu Molière)(1673-1622))در آثار خود به کمک مایههای کمدی و طنز ی پخته به عادات زشت مردم زمان خود، مدهای رایج و هوسبازیها و وسوسههای روح انسان به طور کلی حمله میکند.
راسین[ویرایش | ویرایش مبدأ
زندگی راسین Jean Racine) (1699-1639)) تا حدودی شبیه به زندگی پر مرارت و سخت پاسكال بود. او همچون پاسكال خود را بر سر دوراهی ایمان و زندگی اشرافی میدید. در آندروماک، راسین به كمال قدرت داستانپردازی و شیوه شعرسرایی خود رسید.
لافونتن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در آن دوران كه بازار دشمنیهای ادبی گرم بود و سبکها با یكدیگر در پیكار بودند، به میان آوردن ذكری از دوستی معروف و نیمه افسانهای میان بوالو، مولیر، راسین و لافونتن Jean de La Fontaine)( 1695-1621)) یا انجمن دوستان چهارگانه مایه خشنودی خاطر میشود.
مادام دو سوینیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اما از آن دوران پادشاهی، ده مجلد دیگر نیز بر جای مانده است و باز آن هم به قلمزنی كه حتی در عصر شتابزده ما میتواند لذتی آرام بخش نصیب خواننده خود سازد.
ادبیات فرانسه در قرن هجدهم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قرن هجدهم همان قرنی است که در تاریخ علم و فلسفه به "عصر روشنگری" مشهور است.
مونتسكیو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بسیاری از منتقدان و ادبشناسان سعی کردهاند مونتسکیوMontesquieu) (1755-1689)) را پیشکسوت انقلابیون فرانسه و استاد اندیشههای انقلابی معرفی کنند ولی این قضاوتی کاملا بیپایه است زیرا وی اهل سخن و مرد میدان خطابه بود، اما هرگز مرد عمل نبود.
ولتر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فرانسوا ماری آروئه معروف به ولتر Voltaire)(1778-1694)) در پاریس به دنیا آمد و در مدرسه ژزوئیتها از تحصیلات خوبی برخوردار شد.
دنی دیدرو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دیدرو Denis Diderot) (1784-1713)) با اندیشهای مواج و اشرافی كه بر فلسفه و هنر و ادب داشت یكی از چهرههای جالب قرن هجدهم فرانسه به شمار میآید.
ژان ژاک روسو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
روسو از جمله نویسندگان عصر روشنگری است که هولدرلین شاعر بزرگ آلمانی او را پیغمبر عصر خود میداند زیرا پیش بینیهای او را در زمینه اخلاق سیاسی و اجتماعی صائب میبیند.
ادبیات فرانسه قرن نوزدهم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
انقلاب كبیر فرانسه، اگر چه همه آرزوهای انقلابیون را تحقق نبخشید، ولی دارای نتایج و عواقبی شگرف و بیسابقه بود، كه در زمینههای مختلف نمودار گردید. سده نوزدهم را میتوان به سه دوره ممتاز بخش كرد:
- از سال 1800 تا 1820 كه عصر ماقبل رمانتیسم است: عصر خلاقیت مادام دواستال(Madame de Staël) و شاتو بریان(Chateaubriand) و از 1820 تا 1851 عصر رمانتیک؛
- از سال 1850 الی 1880 عصر طبیعتگرایی و طبیعتپردازی ( ناتورالیسم)؛
- از سال 1880 تا 1900، دوران آئین تمثیلگرایی( سمبولیسم).
تقسیمبندیهای بزرگ سده ادب نوزدهم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قرن ادبی نوزدهم، با شاتو بریان و مادام دواستال آغاز گردید. با این وصف این دو نابغه تا سال 1820 منفرد و منزوی ماندند و كسی با آنان همنوایی نكرد. در این سال بود كه مكتب رمانتیسم ظهور كرد.
ادبیات ضد ناپلئونی ( سانسور )[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ناپلئون به تئاتر بیشتر علاقهمند بود تا به ادبیات. و در طرد ولتر و احیای كورنی و راسین بیش از همه سهیم بود. سلیقه او در ادبیات چندان جالب نبود و مطلقاً علاقهای به شكسپیر نداشت.
مادام دوستال[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مادام دوستال(1799 تا 1817) بزرگترین نویسنده زن روزگار خود، و بزرگترین مؤلف فرانسه (به استثنای شاتوبریان )، بود. دو داستان به نامهای دلفین و كورین به رشته تحریر در آورد كه او را در سراسر اروپا مشهور ساخت.
شاتوبریان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاتوبریان (1768 تا 1815)در نظر معاصران فرانسوی خود، بزرگترین نویسنده آن زمان بود.کتاب خاطرات او از لحاظ فكری، گستاخانه و از لحاظ احساسات، كودكانه و از لحاظ سبک، عالی است. خاطرات پس از مرگ وی پایدارترین اثر اوست.بیشتر اوقات خود را صرف نوشتن خاطرات خود كرد.
آلفونس دولامارتین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آلفونس دولامارتین Alphonse de Lamartine )( 1869-1790))، به حق توانست بنیانگذار مکتب رمانتیسم باشد و اولین شاهکار ادبی به شیوه رمانتیک را به نام " تفکرات" خلق و عرضه کرد،
ویکتور هوگو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ویکتور هوگو Victor Hugo) (۱۸85 - ۱۸02))، رماننویس، شاعر، و هنرمند فرانسوی است. وی مهمترین نویسنده رمانتیک جهان به حساب میآید. اگر این اصل کلی که «مردان بزرگ حاصل اتفاقات بزرگ هستند» را قبول داشته باشیم، هوگو احتمالا خوششانس بوده که در سال 1802 در فرانسه (در بزانسون، در شرق فرانسه) به دنیا آمده است؛
آلفرد دووینیی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آلفرد دووینیی Alfred de Vigny) ( 1863-1797))، از 29 سالگی به محفل ویکتور هوگو و یاران رمانتیک وی پیوست و در راه خلاقیت و اهمیت و اعتبار مکتب رمانتیسم کوششهایی به عمل آورد.
هانری بل(استندال)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هانری بل مشهور به استندال Henri Beyle connu Stendhal)(1842-1783)): از نویسندگان نامآور فرانسه است در 18 سالگی از شهر خود به پاریس رفت و به کارهای ادبی و نویسندگی پرداخت.
الکساندر دومای[ویرایش | ویرایش مبدأ]
الکساندر دومای پدرAlexandre Dumas) ( 1870-1803) ) از میان نویسندگان برجسته میتوان دومای پدر را بر شمرد.
فرانسوا ارنه شاتو بریان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فرانسوا ارنه شاتو بریان (1748 تا 1868) از شاعران بزرگ فرانسه، دارای آثار منشور و منظوم فراوان از قبیل مسافرت به بیتالمقدس، رنه، نبوغ مسیحیت، مناظره پس از مرگ، عشق و عفت، سفرنامه، موهبت آتشین و مسیح بود.
اونوره دوبالزاک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اونوره دوبالزاک Honoré de Balzac )(1850-1799) ) نویسنده نامدار و بزرگ، نخست به تجارت پرداخت و در این راه زیانهای فراوان دید، اما در شناسایی سفته بازان، رباخواران و بازاریان تجربههای سودمند آموخت.
لوئی شارل آلفرد دوموسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
لوئی شارل آلفرد دوموسه Alfred de Musset)( 1810-1757)) شاعر و نویسنده از 18 سالگی به مکتب رمانتیک ادبی فرانسه پیوست. با ا
مادموازل اوسیل و رودوپن(ژرژ ساند)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مادموازل اوسیل و رودوپن معروف به ژرژ ساندGeorge Sand)( 1876-1804)) نخست به روزنامهنگاری پرداخت اما چندی بعد به راهنمایی ژول ساندو به رماننویسی دل بست.
سبک ناتورالیسم در ادبیات قرن نوزدهم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سبک ناتورالیسم در ادبیات قرن نوزدهم ظهور کرد.این سبک از نظر فلسفی به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بینظیری داشته باشدگفته میشود و از نظر ادبی تقلید مو به مو و دقیق از طبیعت است. عدهای از نویسندگان ناتورالیست عقیده دارند که ادبیات و هنر بایستی جنبه علمی داشته باشد.
ادبیات قرن بیستم فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در نخستین سالهای قرن بیستم، مردم فرانسه غرق در خوشبینی منتظر دورانی بودند که آن را "دوران طلایی" نام نهادهاند. نمایشگاه پاریس در سال 1900 را میتوان مظهر این رضایتمندی و سادهاندیشی ناشی از آن دانست.
ئاتر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در ابتدای قرن بیستم، هنگامی که نمایشنامهنویسان بزرگی همچون آلفرد ژاری( Alfred Jarry) و پل کلودل (Paul Claudel) از تماشاگران کهنهپرست فاصله میگیرند، وضع تئاتر در کشور فرانسه بیش از پیش آشفته گشته و صحنه بازیچه دست گرایشهای مبهم ومتفاوت میشود. شاید به توان تنها وجه اشتراک این گرایشها را اطاعت بی چون و چرا از تمایلات تماشاگران دانست.
شعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اگر آغاز قرن بیستم در زمینه شعر با نوآوری کامل همراه بود، ذهنهایی که به طبقه بندیهای سهل و آسان گرایش دارند،بسیار خشنود میشدند. اما واقعیت اندکی پیچیده است؛. تعداد خوانندگان و علاقمندان شعر و اعتبار ناشی از فعالیتهای ادبی شاعران، سبب تسهیل ملاقاتها و مراودات، خلاقیتهای گروهی و پیدایش مجلات و تحقیقات میشود و جنبشهای ادبی متعدد و گوناگونی شکل میگیرد: ناتوریسم، اونانیمیسم و فانتزیسم در پی یافتن روشها و قواعد شعری نوینی هستند که با تحول افکار و عقاید، همگونتر باشد. این جوش و خروش ذهنی و زیبایی شناختی به ویژه در دو محله مونمارتر و مونپارناس تجلی میکند،
رمان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
رمان در قرن بیستم از سویی تجربیات قرن نوزدهم را دنبال کرده و از سوی دیگر جویای روشهای جدیدی است که در نتیجه دستخوش بحران میشود و حضور استادان مسلم وقت آن را تشدید میکند.
آلن فورنیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آلن فورنیه Alain-Fournier) ( 1914-1886) )در کتاب معروف خود به نام مولن بزرگ( 1913) با توفیق بزرگی روبرو شد.
موریس بارس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شخصیت موریسMaurice Barrès) ( 1923-1862)) بارس طی سالهای آغازین قرن بیستم تاثیر بسیار زیادی بر زمانه خود گذاشت.
آناتول فرانس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آناتول فرانسanatole france)( 1924-1844)) بر خلاف پارس که در سیاست و اجتماع شیوهای محافظهکارانه اختیار کرده بود، همگان را به سوی سوسیالیسمی آرمانی و تخیلی فرا میخواند. وی در قالب یک محقق و رسالهنویس به بررسی نبوغ تمدن لاتین(1913) میپردازد و در قالب یک رماننویس به شخصیت تائیس( 1890) بانوی درباری عهد باستان حیاتی تازه میبخشد
آندره ژید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آندره ژید andré gide) (1951-1869))، به سبب نوشتههای طنزآلودش مورد توجه نویسندگان بود و چنین به نظر میرسد که وی بیش از نیمی از تاریخ ادبیات قرن بیستم را درآثارش خلاصه کرده است و علت آن این است که او از تمامی گرایشهای ممکن قرن اقتباس کرده و نیروهای متعدد بالقوهاش را متجلی و بارور ساخته است. آندره ژید برای نخستین بار در اثر خود سکهسازان( 1925) واژه رمان را به کار میبرد و به وضوح خاطر نشان میسازد که قصد دارد تغییراتی در فن رماننویسی ایجاد کند.
مارسل پروست[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مارسل پروستmarcel proust) (1922-1871)) که در خانوادهای بورژوا در پاریس دیده به جهان گشود از همان اوان مسحور جوامع اشرافی بود و در محافل با شکوه با اشراف طرح دوستی ریخت، همچنین با هنرمندان و موسیقیدانان آشنا شد.وی با نوشتن چند مقاله در مجلات، مجموعه نوشتههای مختلف، کتاب خوشیها و روزها(1896) و ترجمه آثار منتقد انگلیسی( روسکین) شهرتی به دست آورد.
ادبیات در فاصله دو جنگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چهار سال جنگ جراحات عمیقی گذاشت و افرادی مانند پگی، آلن فورنیه، ارنست پسی شاری(Ernest Psichari)، آندره لافون(André Lafon) و شاعرانی گمنام قربانی این کشتار وحشیانه بودند.
سوررئالیسم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اساس فعالیت سوررئالیسم را میتوان بین سالهای 1924 تا 1939 تعیین کرد. اما پیش از ان که آندره برتونAndré Breton) (1966 - 1896))، لویی آراگونLouis Aragon) (1982-1897)) و پل الوارPaul Éluard) (1952-1895) )یعنی مشهورترین نویسندگان سوررئالیست طرز تفکر و مشی سوررئالیست را مشخص و متجلی سازند،این عوامل وجود داشتند و درزمینههای بسیار گوناگون – هنر،اخلاق و حتی تبلیغات- تاثیر میگذاشتند و این امر حتی پس از مرگ بنیانگذاران این جنبش یا تغییر جهت آنها ادامه یافت.
رمان در دهههای سی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منتقدان سال 1930 را " سالی پرتحول برای سرنوشت رمان"، پایان دوران پس از جنگ" و حتی" پایان حقیقی قرن نوزدهم" نامیدهاند.
آنتوان سنت اگزوپری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آنتوان سنت اگزوپریAntoine de Saint-Exupéry) (1944-1900)) نویسنده که در سن 44 یالگی در " پهنه آسمان افتخار" به شهادت رسید، خالق نمونهای از مردمیترین ادبیات قهرمانی است که خصایل نیکو و پسندیده و احساسات والایش زیباییها و ارزشهای هنری آن را تحتالشعاع قرار میدهند.
طعم زندگی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در میان انبوه آثار داستانی،هنوز فضایی برای نفس کشیدن آزاد و چشیدن طعم زندگی وجود دارد، با این همه در دوران بین دو جنگ جهانی، اضطراب و نگرانی بر رماننویسانی که دلبسته لذات دنیوی بودند چیره میگردد و آنان نیز ناگزیر به نوعی تعهد میشوند.
رماننویسان کاتولیک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
موریاکFrançois Mauriac) ( 1970-1885) ) از این که به عنوان " رماننویس کاتولیک" قلمداد شود اکراه داشت و در مورد خود عبارت" کاتولیکی که رمان مینویسد" را به کار میبرد یعنی جهان نفسانیات و گناهان را از دیدگاهی کاتولیکی به تصویر میکشد.
برنانوس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برنانوسGeorges Bernanos)( 1948-1894)) دیر هنگام وارد دنیای ادبیات شد یعنی از چهل سالگی شروع به نوشتن کرد. د
لویی فردیناند دتوش(سلین)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سلین Louis-Ferdinand Céline)( 1961-1894)): لویی فردیناند دٍتوش با نام مستعار سلین در حومه پاریس چشم به دنیا گشود. در سال 1914 به عنوان افسر سواره نظام در جبهههای جنگ مجروح میشود. با حمایت پدزنش که در شهر رن به حرفه پزشکی اشتغال داشت،در سال 1924 به دریافت درجه دکتری در رشته پزشکی نائل میشود. در سال 1932 اولین رمان خود" سفر در انتهای شب" را که هیچ شباهتی به نوشته یک نویسنده تازه کار ندارد، منتشر میسازد.
آندره مالرو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آندره مالرو André Malraux) ( 19-1901)): مالرو پیش از آن که جنگجو باشد روحیهای ماجراجو و مبارز داشت. این نویسنده که در دولت دوگل به مقام وزارت فرهنگ رسید، نه تنها زندگیاش را در آثارش گنجاند بلکه وقایع پس از آثارش نیز براین امر مهر تایید زد.
ادبیات پس از 1939[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حیات ادبی طی جنگ جهانی دوم بر خلاف جنگ جهانی اول، دچار وقفه نشدشکست فرانسه در پوئن 1940 و خمودگی سالهای اشغال فرانسه تا زمان آزادسازی آن در سال 1944 نتوانست خللی در آثار نویسندگانی چون سارتر و کامو وارد کند.
ژان پل سارتر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ژان پل سارتر Jean-Paul Sartre)( 1980-1905)): اگر از دیدگاه ادبی، قرن هجدهم به ولتر و قرن نوزدهم به ویکتورهوگو تعلق دارد قرن بیستم نیز شاید چهره نمادین خود را در وجود ژان پل سارتر بیابد. او از طریق کتاب " کلمات" داستان زندگی خود را به ثبت میرساند.
آلبر کامو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آلبر کاموAlbert Camus) ( 1960-1913)): بر خلاف سارتر، آلبر کامو بیشتر به عنوان یک ادیب معروف است.
سیمون دوبووار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سیمون دوبووارSimone de Beauvoir) ( 1986-1906)): همراهی و همنشینی سیمون دوبووار با سارتر موجب شد که همواره در مبارزات و جهت گیریهای سارتر او نیز سهیم باشد
شعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شعر پس از دوران جنگ با دستاوردهای قبل از سال 1939 قطع رابطه نکرد بلکه اکثر شاعران بزرگ این دوره به نسلی تعلق داشتند که قبل از جنگ دوم جهانی نیز آثار فراوانی ارائه داده بودند.
رمان پس از جنگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از برقراری صلح، رمانهای متعددی که کم وبیش گرایشهای سنتی دارند، از روایت وقایع اجتماعی گرفته تا تجزیه و تحلیل روانشناختی، رو به فزونی مینهند.جنبش جدیدی بر علیه ادبیات متعهد به وجود آمد که آن را " واکنش نئوکلاسیک"نامیدند. این جنبش را میتوان مدیون ذوق و قریحه آزاد و گستاخانه نویسندگانی مانند روژه نیمیه(Roger Nimier)، ژاک لوران(Jacques Laurent-Cély)، آنتوان بلوندن(Antoine Blondin) و فرانسواز ساگان(Françoise Sagan) دانست.
رمان نو[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در سال 1963 آلن رب گریه(Alain Robbe-Grillet) مجموعه مقالات خود را با عنوان " به سوی رمان نو" منتشر میکند؛در سال 1967 ژان ریکاردو(Jean Ricardou) کتابی به نام " مسائل رمان نو" مینویسد و در سال 1971 اثر دیگری با عنوان" به سوی نظریه رمان نو" از او به چاپ میرسد.به این ترتیب به دوران تازهای قدم مینهیم که دوران رمان نو به شمار میآید.
وضعیت شعر در فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هانری دولویی(Henri Deluy)سردبیر مجله شعر آکسیون پوئتیک چاپ فرانسه و صاحب بیش از 60 کتاب در زمینههای مختلف ادبی و سردبیر مجله شعر (آکسیون پوئتیک) یکی از مجلات معتبر و قدیمی فرانسه در زمینه شعر است. از نظر وی. شعر در فرانسه از 60 میلیون نفر جمعیت تنها 2000 خواننده دارد و این نشانه یک چرخش آشکار در گرایش به شعر است. شعر هیچ مشکلی را حل نمیکند بلکه بیشتر به حل مسائل روشنفکری، سیاسی، اجتماعی و فلسفی گرایش دارد که اتفاقاً این مسئله هم جای خوشحالی است. در حال حاضر تعداد مجلات شعری فرانسه بسیار کم است و اگر مجلات شعری هم منتشر میشوند خوانندهای ندارند. اما نمیتوان وجود و فعالیت سایتهای بیشمار را درباره شعر در فرانسه انکار کرد.
بحران در ادبیات فرانسه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ادبیات فرانسه از دیرباز یکی از غنیترین ادبیات های دنیا و زاده بزرگترین مکتبها و نویسندگان و شاعران و سایر هنرمندان بوده است. فرانسویها همواره هزینه زیادی برای ترویج فرهنگ متحمل میشوند. رسانههای گروهی بهای بیشتری به آن میدهند و حتی در مجلات مد هم صفحاتی به مرور کتاب اختصاص دارد. در این کشور سالیانه 900 جایزه فرهنگی اعطا میشود. گران ترین و معتبرترین این جوایز، گنکور است. در فرانسه هر شخصیت ملی ویژگیهای خاصی داشته که نقش مهمی در ایجاد فرهنگ آن سرزمین ایفا کرده است. نظریهپردازی و تفکرات انتزاعی در عرصه روشنفکری فرهنگ فرانسه زیاد رواج داشته و در مکاتب هم به آن توجه فراوانی شده است. این در حالی است که نویسندگان آمریکا و آمریکای لاتین آثاری بسیار قوی خلق میکنند که گذشته از اینکه در کشورهای خود و سایر کشورها از استقبال بالایی برخوردارند بلکه در کشور فرانسه هم جزو پرفروش ترین آثار به حساب میآیند. به نظر میرسد رماننویسان فرانسه سردرگم ماندهاند و موضوعاتی را در آثار خود منعکس میکنند که به درد خوانندههای امروز نمیخورد.