سیاست های مذهبی دولت چین

از دانشنامه ملل
سیاست های مذهبی دولت چین

پس از تأسیس چین نو در سال 1949، دولت این کشور سیاست آزادی اعتقادات مذهبی را تدوین و به مورد اجرا گذاشته و رابطه‌­ی میان سیاست و مذهب را منطبق با اوضاع کشور تعیین کرد. طبق این مقررات، اتباع چین می‌توانند آزادانه مذهب خود را انتخاب نموده و تبعیت از مذهب خود را اعلام کنند. مذاهب مختلف از جایگاه برابر بهره‌­مند بوده و در ایجاد صلح و هماهنگی و همزیستی با هم تلاش می­‌کنند. پیروان ادیان و کسانی­‌که از دینی پیروی نمی‌­کنند، به یکدیگر احترام گذاشته و با هم متحد هستند.

چارچوب آزادی های مذهبی در چین

در قانون اساسی جمهوری خلق چین قید شده است:

«اتباع جمهوری خلق چین از آزادی اعتقادات مذهبی برخوردارند، هیچ اداره‌­ی دولتی، سازمان اجتماعی، یا شخصی نباید اتباع را به پذیرفتن دین یا بی دینی وادار کند و یا علیه پیروان ادیان و یا بی‌­دین‌­ها تعبیض قایل شود. دولت چین از فعالیت­‌های مذهبی عادی پیروان ادیان حمایت می­‌کند. با این حال؛ هیچ کس حق ندارد با سوء‌استفاده از مذهب، به فعالیت­‌های مخل نظم اجتماعی، لطمه زدن به سلامت فیزیکی دیگران و مانع تراشی در نظام آموزشی کشور مبادرت ورزد. بیگانگان حق دخالت در امور سازمان‌­های دینی و مذهبی را ندارند».

در قوانین چین، مانند قانون خودمختاری مناطق اقلیت نشین؛ مقررات قانون مدنی؛ قانون آموزش و پرورش؛ قانون کار؛ قانون آموزش و پرورش اجباری؛ قانون انتخابات مجلس نمایندگان خلق؛ قانون سازماندهی شوراهای روستایی و قانون تبلیغات قید شده است:

«اتباع بدون در نظر گرفتن اعتقادات مذهبی آنان، از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن بهره‌­مند هستند؛ اموال قانونی سازمان‌­های مذهبی تحت حمایت حقوقی کشور قرار می­‌گیرند. آموزش و پرورش از مذهب جداست؛ اتباع بدون در نظر گرفتن اعتقادات مذهبی، و طبق قانون، از فرصت برابر آموزشی بهره‌­مند هستند. اقلیت­‌های مختلف باید به زبان؛ خط؛ آداب و رسوم و اعتقادات مذهبی دیگران احترام بگذارند. اتباع در یافتن شغل، به‌­دلیل عقاید مذهبی مورد تبعیض قرار نمی‌گیرند؛ در تبلیغات و نشان کالاها نباید از موضوعات تبعیض آمیز قومی و مذهبی استفاده شود.»

در ژانویه‌­ی سال 1994، دولت چین مقررات انجام مراسم مذهبی را منتشر کرد تا حرمت و مصالح قانونی اماکن دینی حفظ شود. همچنین، در فوریه­‌ی همان سال مقررات مربوط به فعالیت­‌های مذهبی خارجیان در جمهوری خلق چین منتشرشد. در این مقررات، آزادی اعتقادات مذهبی خارجیان مقیم چین مورد پذیرش و احترام قرار گرفته و از مبادلات دوستانه و انجام فعالیت‌­های فرهنگی و دانشگاهی خارجیان با همکاری محافل دینی چین در زمینه‌­ی امور مذهبی حمایت می­‌شود. در قوانین مربوطه قید شده است:

«فعالیت­‌های معمول دینی روحانیان در اماکن مذهبی، یا در خانه­‌های پیروان ادیان، مانند مراسم عبادی بودایی؛ اقامه‌­ی نماز؛ خواندن کتب مقدس؛ دعا ؛ موعظه؛ اجرای مراسم عشای ربانی؛ تعمید؛ اجرای تشریفات پذیرش راهب یا راهبه؛ برگزاری جشن­‌ها و اعیاد و عزاداری مذهبی مورد حمایت قانون بوده و کسی حق مداخله در آن­ها را ندارد.»

در چین، هم­چون اکثر کشورهای جهان، اصل جداسازی دین از آموزش و پرورش به مورد اجرا گذاشته شده و در آموزش و پرورش ملی، به دانش آموزان آموزش‌­های دینی داده نمی‌­شود. در برخی از مراکز آموزش عالی و نهاد­های تحقیقاتی، به آموزش و تحقیق پیرامون مذهب پرداخته می­‌شود. در دانشکده­‌های الهیات که از سوی سازمان­‌ها و ادیان مختلف تأسیس شده است؛ آموزش تخصصی دینی، طبق هر مذهب انجام می‌­شود. در فرایند توسعه‌­ی تاریخی طولانی؛ فرهنگ دینی به بخشی از فرهنگ و اندیشه‌­ی سنتی چین تبدیل شده و در تمامی ادیان، خدمت به جامعه وایجاد رفاه برای انسان‌­ها توصیه شده است.

ساختار رسمی دولت چین برای نظارت بر ادیان

حزب حاکم کمونیست چین، پس از روی کارآمدن در این کشور در سال 1949، با مذاهب و ادیان موجود سه گونه برخورد متفاوت داشت. با بودیسم و تائوئیسم که ادیان بومی بودند، برخورد کاملا خشونت‌آمیز داشته و آن­ها را تحت عنوان افکار و اندیشه­‌های سنتی فئودالی، آماج حملات تبلیغی شدیدی قرار داد. از آنجا که این ادیان نیز از جاذبه‌­ی خاصی برخوردار نبودند، از جانب آن­ها احساس خطر زیادی هم نمی‌­کرد؛ مسیحیت به واسطه­‌ی این­که با غرب مرتبط بود و هدایت آن به‌­دست مسیونرهای غربی(امپریالیست دشمن) صورت می­‌گرفت، فعالیتش را ممنوع و تمام مسیونرهای خارجی را از کشور اخراج و با واتیکان قطع رابطه کرد و تنها به کلیسای مستقل چینی که تابع دولت بود، اجازه‌­ی فعالیت محدود داده شد؛ ولی با توجه به همکاری گروهی از مسلمانان در دوران مبارزه با حزب کمونیست و مشارکت فعالانه­‌ی آن­ها در جنگ ضد ژاپنی، به آنان تا حدودی و در چارچوب و مقررات اجازه‌­ی برخی از فعالیت­‌ها داده شد.

شورای دولتی در سال 1950، برای سامان دادن به پیروان ادیان و کنترل و نظارت بر فعالیت­‌های آن­ها، تصمیم گرفت تحت نظارت کمیته‌­ی آموزش و فرهنگ این شورا یک تیم تحقیقاتی به عنوان مسئول امور مذهبی ایجاد کند. در 1951، این تیم تحقیقاتی به «اداره ­ی امور مذهبی(Religious Affairs Bureau)» تغییر نام داد. این اداره در سال 1954، مستقیما زیر نظر شورای دولتی به فعالیت خود ادامه داد. در دوران انقلاب فرهنگی(1966-1976)، این اداره بیشترین فشارها را بر پیروان ادیان وارد و تمام اماکن عبادی و مراکز آموزشی ادیان مختلف را بسته و یا تغییر کاربری داد و روحانیان آن­ها را از کار برکنار و اغلب آنان را دستگیر، محاکمه و زندانی کرد و برخی را نیز به چوبه­‌ی اعدام سپرد. درسال 1975، شورای دولتی تصمیم گرفت این اداره را منحل و در سال 1979(پس از اجرای اصلاحات)، مجددا این اداره احیا و به فعالیت خود ادامه داد. البته عملکرد آن دیگر مثل زمان گذشته و سیاست­‌های ضد دینی عصر مائو نبود. در سال 1989، شورای دولتی نام این اداره را به «اداره‌­ی کل امور ادیان (State Administration for Religious Affairs)» تغییر و تا کنون تحت همین عنوان و زیر نظر مستقیم شورای دولتی به فعالیت خود ادامه می­‌دهد.

شرح وظایف اداره کل امور ادیان چین

اداره کل امور ادیان یک واحد دولتی زیر نظر شورای دولت چین است که از جانب این شورا مسئولیت هدایت، نظارت، کنترل، تهیه و تدوین مقررات و سیاست‌های اجرایی لازم در خصوص ادیان در چارچوب سیاست­‌های کلی حزب و دولت برای  ادیان و پیروان مذاهب را دارد. رسیدگی به امور مذهبی، حفاظت از آزادی اعتقادات شهروندان در چارچوب قوانین، صدور مجوز برای فعالیت اماکن و مراکز فرهنگی-آموزشی و هرگونه فعالیت­ دینی توسط پیروان مذاهب رسمی، انجام تحقیق و پژوهش پیرامون ادیان و کاربردهای اجتماعی آن، مدیریت و ارایه‌­ی خدمات، کمک به توسعه‌­ی فعالیت­‌های دینی، برخورد با فعالیت­‌های غیرقانونی پیروان متخلف ادیان، حمایت و کنترل و آموزش پرسنل شاغل در مؤسسات، مراکز عبادی و آموزشی ادیان و مذاهب برای بهتر اداره کردن نهادهای دینی، بالابردن روحیه­‌ی میهن پرستی در میان شهروندان مذهبی، ایجاد و تقویت همبستگی ملی و وحدت قومی، ساماندهی پیروان ادیان برای انطباق با سوسیالیسم و همکاری و خدمت به اجرای اصلاحات و پیشبرد آن برای سازندگی کشور، کمک به گروه‌­های مذهبی که نیاز به مساعدت و همکاری دولت دارند، آموزش و مدیریت پرسنل شاغل در ادارات تحت پوشش، هدایت ادارت امور ادیان فعال در استان‌­ها و شهرها و شهرستان­‌ها، کمک به حل مشکلات آن­ها، هدایت و حمایت از برقراری ارتباط میان آن­ها با هم­‌کیشان خود در کشورهای دیگر، به ویژه هنگ کنگ، ماکائو و تایوان، بخشی از مسئولیت‌­ها و اختیارات این اداره کل به­‌شمار می­‌آید. هم­چنین، این اداره‌­ی کل به عنوان واسطه‌­ی میان دولت و پیروان ادیان، دیدگاه­‌ها و خواست­ه‌های پیروان مذاهب را به دولت منتقل و بر اجرای سیاست‌­های دولت نظارت می‌­کند[۱].

جیانگ ­زِمین رییس جمهور سابق چین در سال 2001، در کنفرانسی پیرامون ادیان گفته:

«هدف از تأسیس اداره‌­ی کل امور ادیان، حمایت از فعالیت­‌های قانونی و جلوگیری و ممانعت از فعالیت­‌های غیر­قانونی به نام دین، مقاومت در مقابل مداخله­‌ی بیگانگان در امور مذهبی و متوقف ساختن ارتکاب جرایم به نام مذهب است.»

این اداره ­ی کل، علی­رغم قدرت بالایی که در خصوص مسایل مربوط به ادیان دارد، هیچگاه به‌­صورت مستقیم و آشکار وارد عمل نمی‌­شود و سیاست‌­ها و کنترل و نظارت را از طریق پنج انجمن دینی وابسته به شرح زیر به مورد اجرا می­‌گذارد:

انتشار هرگونه مطلب، کتاب، مجله، اطلاعیه و انجام هرگونه سخنرانی در اماکن مذهبی، راه اندازی و اداره‌­ی هرنوع مؤسسه‌­ی آموزشی دینی بدون دریافت مجوز از این اداره‌­ی کل ممنوع و با متخلفان به شدت برخورد قانونی خواهد شد. هم­چنین هرگونه ارتباط و اخذ کمک مالی از خارجی­‌ها برای انجام فعالیت­‌های دینی از نظر قانونی ممنوع و خارجی­‌ها مجاز به تأسیس مراکز عبادی و یا آموزشی دینی نیستند[۳].  

شعبه‌هایی از این اداره‌­ی کل در مراکز استان­‌ها، شهرها و شهرستان­‌ها، به ویژه مناطق حساس دایر است و بر فعالیت پیروان مذاهب با شدت تمام نظارت و کنترل می‌کنند. هرچه این ادارات از مرکز دورتر باشند، سخت‌­گیری آن­ها بیشتر است و گاهی حتی فراتر از قانون اعمال سلیقه می‌کنند. از نظر اجرایی در این اداره‌­ی کل بروکراسی کامل حاکم و بدون اخذ مجوز از مقامات بالا، هیچ کاری از پیش نمی‌­رود[۴].

جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین

باتوجه به حاکمیت ایدئولوژی کمونیستی بر چین از سال1949، باید گفت مذهب در ساختار حکومتی و جامعه‌­ی چین معاصر نه تنها از جایگاه مهمی برخوردار نبوده و نیست، بلکه اساسا فاقد هر‌گونه نقش، اگر نگوییم مورد ستیز بوده، در ساختار سیاسی بوده است. ولی هم­‌چنان­‌که پارسونز بیان می­‌کند، بین توسعه‌­ی ارزش‌­های اجتماعی و مذهب رابطه‌­ی مستقیمی وجود دارد، رویکرد چین معاصر(پس از اجرای اصلاحات) به دین نیز معنای جدیدی یافته است. بر همین اساس، پس از سال 1979 میلادی(آغاز سیاست اصلاحات) نه تنها تغییری در کارکرد دین در جامعه رخ داده، بلکه روابط دینی چین با دیگر کشورها در قالب برنامه‌­­های فرهنگی-آموزشی و ایجاد مراکز فرهنگی کنفوسیوس در سراسر جهان، و خلأ معنوی به وجود آمده در میان جامعه پس از فروپاشی کمونیسم، افزایش پیدا کرده است. به اعتقاد برخی از محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی چین، در حال­‌حاضر، جامعه­‌ی چین با بحران هویت، خلأ معنوی و اعتماد به نفس عمومی مواجه است[۵]، دلایل زیادی هم برای این بحران ذکر شده است، اما همگی در دو مورد اتفاق نظر دارند:

1- حوادث و وقایع دوران انقلاب فرهنگی چین(1966تا 1976میلادی) که در آن گاردهای سرخ، ضمن تخریب اخلاق و ارزش‌­های اجتماعی سنتی جامعه، هزاران بنای تاریخی، فرهنگی و مذهبی را با خاک یکسان کرده و اقلیت­‌های قومی و مذهبی را سرکوب کردند. عواقب و پیامدهای این تخریب‌­ها که ثمره­اش خشونت، کشتار، تخریب اقتصاد و ارزش­های دینی-فرهنگی بود هنوز هم فراموش نشده است.

2- فروپاشی ایدئولوژی مارکسیستی و رشد سریع و غیرقابل تصور توسعه‌­ی اقتصادی چین در سه دهه‌­ی اخیر، به دلیل نبود هیچ­‌گونه پایه­‌ای قابل اتکا از ارزش‌­های معنوی، اخلاقی و اجتماعی و نابود شدن ساختارهای کهن اخلاقی پیشین، فرهنگ اصیل مردم، به‌ویژه در بعد اجتماعی بیشترین آسیب را دیده و مردم با فرهنگ و ارزش‌های خیرخواهانه‌­ی گذشته‌­ی خود فاصله بگیرند.

بنا به اعتقاد محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی این کشور، در چنین شرایطی، دین می­‌تواند علاوه بر کارکردهای روحی و روانی عمومی، در حل بحران­‌های فراگیر اجتماعی نیز موثر باشد. چون دین تنها گزینه­‌ای است که با توجه به کثرت جمعیت و تنوع قومی این کشور، می‌­تواند نقش و کارایی مؤثری در میان تمامی قشرها و طبقات اجتماعی داشته باشد. به همین خاطر، آنان معتقدند [۶] در دوره‌ی اصلاحات، نقش دین بسیار کلیدی و تعیین کننده خواهد بود که در اینجا به برخی از آن­ها اشاره می‌­شود[۷][۸]:

1- توجه دین به خدمات عمومی و کارهای عام المنفعه: در تاریخ چین، محافل مذهبی همیشه نقش مهمی در آرایه‌­ی خدمات اجتماعی در زمینه­‌های پزشکی، بهداشتی، آموزشی و پرورشی و امور خیریه ایفا کرده و در دوران کنونی نیز با توجه به بحران­‌های عمومی فراگیر مانند محیط زیست، بلایای طبیعی، بیماری­‌های مسری و خطرناک، جرایم سازمان یافته، و... دین می­تواند نقش بزرگی در بسیج عمومی و امداهای اجتماعی ایفا نماید.

2- حفظ ثبات اجتماعی: ادیان و مذاهب مختلف چین در طول تاریخ، نقش مهمی در حفظ صلح و آرامش و ثبات اجتماعی در چین ایفا کرده‌اند. بنابراین، رهبران مذهبی و پیروان مذاهب از این پس نیز می­‌توانند عامل مهم و مثبتی برای حفظ ثبات جامعه در چین به­‌شمار آیند.

3- تقویت وحدت ملی: در گذشته در کشور چین، به‌ویژه در دوران جنگ ضد ژاپنی، مذهب ویژگی­‌های ملی پیدا کرده و همیشه با وحدت ملی ارتباط تنگاتنگی داشته است.  گاهی چند اقلیت­ ملی در چین به یک دین و مذهب اعتقاد دارند، عقاید مشترک، زبان ملی مشترک، زندگی اقتصادی مشترک و فرهنگ ملی و سرنوشت مشترک اقوام موجود در این کشور می­‌تواند به عاملی جهت پیوستگی­‌های ملی تبدیل شود. از این جهت دین نقش مهمی در حفظ وحدت ملی بازی می­‌کند.

4- پیشبرد یکپارچگی کشور:  پیروان مذاهب مختلف چین همیشه دارای سنت حسنه‌­ی میهن پرستی بوده‌­اند. در تاریخ این کشور میهن پرستان دارای اعتقادات مذهبی بی­شماری دیده می‌­شود. پس از اجرای اصلاحات و سیاست درهای باز هم پیروان مذاهب مختلف پرچم میهن پرستی و دین­داری را با هم به اهتزاز درآورده و سهم شایسته‌­ای در پیش­برد امور و یکپارچگی کشور داشته و دارند.

با توجه به مطالب فوق، رویکرد دولت چین نسبت به دین در دوره‌­ی اصلاحات، به‌ویژه پس از سال 2005 میلادی، نه تنها دین ستیزی و دین گریزی نبوده، بلکه رویکردی عمل گرایانه و ابزراگرایانه بوده است. دولت چین با انتشار قوانین و مقررات جدید امور مذهبی[۹].

و فعال کردن مراکز علمی و دانشگاهی برای انجام پژوهش در زمینه‌­ی دین، سعی در استفاده از مذهب در جهت پیشرفت جامعه و پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی دولت نموده است. خوج ین ­تائو رییس­‌جمهوری سابق چین در این زمینه می­‌گوید:

«باید سیاست اساسی حزب کمونیست چین در خصوص مذهب را کاملاً اجرا کرده و نقش روحانیون و توده‌های مردم دین‌دار در پیشبرد رشد اقتصادی ـ اجتماعی را به‌خوبی در نظر بگیریم. این خواست حزب در برخورد با مذهب در شرایط جدید است. باید سیاست حزب کمونیست چین مبنی بر آزادی عقاید مذهبی را با جدیت اجرا و بر اساس اصول اداره‌­ی امور مذهبی طبق قانون و مقررات مربوطه و انجام فعالیت‌های مذهبی به‌طور مستقل و غیر وابسته، فعالانه مذاهب را هدایت‌کنیم تا با جامعه‌­ی سوسیالیستی چین انطباق پیدا ‌کنند و محافل مذهبی را به ترویج سنن شایسته در زمینه‌های میهن‌پرستی، دین‌پرستی، همبستگی، ترقی و خدمت به جامعه تشویق‌ کرده و از آن‌ها پشتیبانی ‌کنیم تا خدمات بیشتری به وحدت‌‌ملی، رشد اقتصادی، هماهنگی اجتماعی و یکپارچگی‌میهن انجام‌دهند.»[۱۰]

البته، باید متذکر شد که این نگاه ابزارگرایانه به دین توسط حکومت چین نه از باب داشتن اعتقاد به آن، بلکه حاصل نتایج سی سال تجربه‌­ی دین گریزی و دین ستیزی حزبی از یک­سو، و  ضرورت­‌های اجتماعی جامعه­‌ی امروزین از سوی دیگر است. ناگفته پیداست، درشرایط جدید جهانی و رشد و گسترش خیره کننده‌­ی وسایل ارتباط جمعی در جوامع مختلف و مطرح شدن ایده­‌ی دهکده‌­ی جهانی، محصورکردن یک سرزمین و فرهنگ و بی‌اطلاع نگه داشتن جامعه از جهان خارج عملا غیرممکن است. به‌ویژه کشوری مثل چین که در سال­‌های اخیر سعی فراوانی برای دستیابی به جایگاه بالاتر در جهان امروز و در میان کشورهای توسعه‌یافته داشته و دارد و هزینه­‌های هنگفتی برای مطرح کردن فرهنگ و تمدن و توسعه و پیشرفت خود به جهان بیرون متقبل شده است( برگزاری باشکوه المپیک2008 و اکسپوی پرهزینه‌­ی2010شانگهای)، در این عرصه نیز با برنامه‌­ای مدون و حساب شده وارد شده است.

قطعا، سخنان بالاترین مقام سیاسی کشوری هم­چون رئیس­‌جمهوری چین در خصوص مسئله‌­ی بسیار حساس دین و آزادی­‌های مذهبی، آن­‌هم در کشوری که سال‌­های متمادی با دین و مذهب در ستیز بوده است، در حقیقت تعیین خط مشی و استراتژی آینده‌­ی آن در حوزه­‌ی دین است. لذا، بررسی فرازهایی از این سخنان می­­‌تواند به روشن شدن ابعاد سیاست داخلی چین در حوزه‌­ی دین کمک نماید که در ادامه به بررسی دو مورد از آن می‌­پردازیم:

«آزادی عقاید مذهبی» کدام عقیده و کدام دین؟

خوج ین تائو می­ گوید:

«باید سیاست حزب کمونیست چین مبنی بر آزادی عقاید مذهبی را با جدیت اجرا و بر اساس اصول اداره‌­ی امور مذهبی و طبق قانون و مقرارت مربوطه، از انجام فعالیت‌­های مستقل و غیر وابسته­‌ی مذهبی حمایت و فعالانه مذاهب را هدایت کنیم تا با جامعه‌­ی سوسیالیستی چین منطبق شود.»

پس از اعمال سیاست درهای باز، جامعه­‌ی چین در بعد مذهبی این فرصت را یافته تا خلأ تاریخی حضور معنویت و دین در زندگی خود را با انتخاب یک دین پر نماید. ولی پهناوری جغرافیایی این کشور از یکسو، و مشکلات ارتباط کلامی سایر تمدن­‌ها با مردم این کشور از سوی دیگر، در گذشته همیشه مانعی بر سر راه ارتباطی سهل و آسان دو سویه بوده است. لذا، اینک با فراهم شدن زمینه‌­ی برقراری ارتباطات آسان از طریق تکنولوژی جدید، رقابتی جدی و فزاینده­ای میان پیروان ادیان مختلف در معرفی خود به جامعه‌­ی چین درجریان است که در این میان اسلام و مسیحیت با داشتن سابقه‌­ی تاریخی و برخورداری از مکتب، کتاب و ایدئولوژی مدون و مکتوب وشبکه و تئوری­‌های منسجم تبلیغی، فعالیت بیشتری را در این حوزه از خود نشان می­‌دهند.

جهان غرب مسیحی، با برخورداری از موقعیت برتر و پیشرفت قابل توجه در عرصه­‌های علمی و فن­آوری، امروزه به عنوان الگویی موفق برای جامعه­‌ی چین مطرح و این کشور برای توسعه گام در راهی گذارده که جامعه­‌ی غرب قبلا آن را طی کرده است. لذا امروزه، زبان انگلیسی که مورد توجه آحاد جامعه‌­ی چین قرار گرفته، به ابزاری کارآمد برای تبلیغ مسیحیت که شاخصه­‌ی فرهنگ غربی است در میان جامعه‌­ی چین تبدیل شده است. از سویی دستورات و احکام نسبتا ساده­‌ی مسیحیت وظیفه و تکلیف چندانی را متوجه معتقدان به این آئین نمی‌­کند، و از سوی دیگر، خلأ وجود دین و خدا را در ذهن غیر پیچیده‌­ی او پر کرده و باعث گرایش تدریجی جامعه‌­ی چین به این کیش می‌گردد. البته دولتمردان چین در برابر این روند به نحو حساب شده­‌ای که به سرمایه گذاری­‌های اقتصادی غرب که دولت چین سخت بدان نیاز مند است لطمه وارد نسازد، مقاومت کرده و از فراگیر شدن دین در جامعه به دلیل تبعات بعدی آن نگرانند. (جلوگیری از توزیع انجیل توسط کاروان های ورزشی در جریان المپیک2008 را باید از این منظر مورد توجه قرار داد.)

دین اسلام هم تقریبا هم­زمان با بعثت پیامبر گرامی اسلام در شبه جزیره­‌ی عربستان، به همه‌­ی دنیا و از جمله سرزمین چین وارد شده است. امروزه مسلمانان در سرتاسر چین پراکنده‌اند و به­‌طور مشخص از پنج منطقه‌­ی خودمختار چین، دو منطقه‌­ی خودمختار مسلمان نشین به نام­‌های «سین­ک یانگ(Xin Jiang)» و «نینگ­ شیا(Ning Xia)» را تشکیل می­‌دهند.

دوری از جهان اسلام و محدودیت‌­های تاریخی که برای مسلمانان در تمام دنیا از جمله چین وجود داشته است، باعث شده تا مسلمانان چین با اعتقادات و دستورات دینی اسلام به‌­صورت سطحی آشنایی داشته باشند. آنچه که امروز باعث گسترش و افزایش تعداد مسلمانان در این جامعه شده، اغلب به­‌خاطر بالا رفتن سطح خودآگاهی و هویت­‌خواهی و معلومات قشرهای متوسط جامعه است که آن نیز دلایل متعددی دارد و تنها بخش کمی از آن ناشی از فعالیت‌­های مبلغان اسلامی و کشورهای مسلمان در این سرزمین است. چون متأسفانه مبلغان مسلمان در فعالیت­‌های تبلیغی خود به جای اصل دین به فروع آن پرداخته و در بعضی موارد اختلاف در جزئیات به عناد و دشمن­‌پنداری یکدیگر منجر و تا بدانجا پیش رفته‌اند که دو مذهب تشیع و تسنن به یکدیگر به‌­عنوان دو دین متفاوت نگاه کنند. البته ناگفته نماند که نقش دشمنان اسلام نیز در این زمینه خیلی تأثیرگذار و پیچیده بوده و لازم است دلسوزان و مبلغان دینی در این خصوص چاره‌اندیشی لازم را به­‌عمل آورند. البته باید این موضوع را هم در نظر گرفت که کلیه‌­ی فعالیت‌­های اسلامی و تبلیغات دینی در کشور چین در قالب انجمن اسلامی که خود یک نهاد دولتی است صورت می ­پذیرد و دولت از این طریق بر کلیه­‌ی فعالیت­‌های اسلامی نظارت دارد.

دین در خدمت رشد اقتصادی

هوجین تائو:

«باید سیاست اساسی حزب کمونیست چین در امور مذهبی را کاملا اجرا کرده و نقش روحانیون و توده­‌های مردم دین­دار در پیشبرد رشد اقتصادی و اجتماعی در نظر بگیریم. این خواست حزب جهت انجام کارهای مذهبی در شرایط جدید است.»

همانطور که از محتوای این سخن بر می‌­آید، نگاه ابزار گرایانه به دین بدون اعتقاد داشتن به آن و تنها به­‌عنوان  یک ضرورت اجتماعی اجتناب ناپذیر، رویکرد جدید دولتمردان چین به دین را تعیین نموده است. در روند سرعت بخشیدن به رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه­‌ی چین، از تمامی فاکتور­های موجود حتی عنصر مذهب که زمانی با آن در ستیز علنی بوده‌­اند نیز مورد توجه قرار می­‌گیرد. چرا که امروزه نقش سازنده­ی دین و مذهب در جوامع مختلف به­‌طور جدی مورد توجه است. البته همانطور که از سخنان هوجی ­تائو  بر می­‌آید، امور مذهبی در چارچوب سیاست­‌های اساسی حزب کمونیست!

برآیند نهایی

جامعه­‌ی چین پس از اتخاذ سیاست درهای باز، به‌ویژه پس از تجربه­‌ی سه دهه از رشد سریع اقتصادی، در رویکردهای دولت به برخی از مسائل، به‌ویژه مذهب و دین تغییراتی را شاهد بوده است. از این رو، انتظار می‌­رود در آینده ­ی نه‌چندان دور، دین و مذهب در این جامعه نقش مهم‌­تر وکلیدی­‌تری را ایفا و شاهد گسترش پیروان ادیان مختلف الهی باشد و مذهب نقش و کارکردهای اساسی­ تر و جدی­‌تری در حل بحران­‌های روحی و معضلات اجتماعی جامعه‌­ی چین ایفا نمایند. و احتمالا نقش‌­های مهم­‌تری در ساختارهای اقتصادی و سیاسی داشته و در صورت رفع نگرانی‌­های دولتمردان از ناحیه‌­ی دین، جامعه‌­ی چین برخلاف برخی از کشورها، نه تنها دین گریز نخواهد بود، بلکه گرایش نسل جوان به دین، به‌ویژه ادیان الهی، روز به روز زیادتر و نقش آن در سرعت بخشیدن به رشد و توسعه­‌ی اقتصادی افزایش خواهد یافت. می­‌توان گفت رویکرد جامعه و دولت چین به دین در نتیجه‌­ی رشد نیازهای معنوی، ارتباط با جهان خارج، جابه‌­جایی­‌های گسترده‌­ی اجتماعی، آزادی­‌های نسبی سیاسی، مشاهده‌­ی معجزات واقعی، و تا حد زیادی شباهت به ادیان و مذاهب عمومی چینی بارور شده باشد. هم­چنین، به نظر می­‌رسد مسیحیت در چین به رشد و توسعه­‌ی خود ادامه خواهد داد ولی نه باسرعت یکی دو دهه­‌ی گذشته و چین کشوری مسیحی نخواهد شد، ولی مسیحیت چینی بخش بزرگی از کلیسای جهان را شکل خواهد داد.همانطور که اسلام نیز به روند توسعه و گسترش خود در دو زمینه‌­ی هویت طلبی میان مسلمانان، حتی آن­هایی­‌که در طول تاریخ از هویت خود جدا افتاده و از اسلام چیزی نمی‌­دانند، و افراد غیر مسلمانی ­که در اثر مطالعه و یا تبلیغ مسلمانان و یا آشنایی با اعتقادات اسلامی به اسلام گرایش پیدا می­‌کنند، ادامه خواهد داد[۱۱].

نیز نگاه کنید به

جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین؛ سیاست های مذهبی دولت ساحل عاج؛ سیاست های مذهبی دولت فرانسه؛ سیاست های مذهبی دولت اتیوپی

کتابشناسی

  1. China Encyclopedia. 2008
  2. برگرفته از http://www.gov.cn/
  3. The empty Cross: the false Doctrine of Chinese official Church. The voice of the martyrs, 2008
  4. Encyclopedia of Contemporary Chinese Culture,2005
  5. سابقی علی محمد(1385) ."نقش زبان فارسی در پیدایش زبان­ های محلی اسلامی در چین". نامه پارسی، 11(1)،
  6. ,Yuan, Feng Jin (2005). China National News paper, 2May
  7. خانی، عادل (1388).کارکرد دین در جامعه ­ی چین. منتشر نشده.
  8. برگرفته از http://www.khaniadel.blogfa.com/
  9. China National News paper, 25 Feb. 2005
  10. Hu Jin Tao.  www.XINHUANET.com
  11. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.