پرش به محتوا

عشایر و فرهنگ عشیره ای در عراق

از دانشنامه ملل

عشایر عراق از گذشته‌های دور یکی از عناصر کلیدی در ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این کشور بوده‌اند. تاریخ عشایر عراق به دوران باستان و حتی قبل از اسلام بازمی‌گردد، اما ساختار کنونی آن‌ها عمدتاً تحت تأثیر ورود قبایل عرب از شبه‌جزیره عربستان و همچنین تأثیرات امپراتوری‌های عباسی، عثمانی و استعمار بریتانیا شکل گرفته است. در دوره امپراتوری عثمانی، عشایر عراق از استقلال نسبی برخوردار بودند. حکومت عثمانی به‌دلیل ضعف کنترل مرکزی، اغلب با رهبران قبایل توافق‌هایی برای حفظ نظم و پرداخت مالیات داشت. این ساختار باعث شد که عشایر نقش پررنگی در اداره مناطق روستایی و بیابانی عراق داشته باشند. عثمانی‌ها همچنین برخی از شیوخ را در مناصب دولتی قرار داده و از آن‌ها برای تأمین نیروی نظامی استفاده می‌کردند. با شکل گیری کشور عراق از سال 1932، به رغم برخی تغییرات، عشایر همچنان نقشی محوری در این کشور داشته و ساختارها و فرهنگ عشیره‌ای بخش مهمی از حیات فرهنگی- اجتماعی و تحولات سیاسی این کشور بوده است.

علاوه بر ابعاد فرهنگی- اجتماعی و سیاسی، قبایل و عشایر عراق، اهمیت نظامی و امنیتی خاص خود را در تاریخ این کشور داشته و حتی در دوره اخیر نیز بر وضعیت سیاسی و امنیتی این کشور اثرگذاری‌های خاص خود را دارند. برای پی بردن به اهمیت نظامی قبایل عراق كافی است به این نكته اشاره شود كه در سال 1933، یعنی یك سال پس از استقلال عراق، تفنگ‎های موجود در دست افراد قبایل، صد هزار قبضه برآورد می ‎شد، در حالی كه تفنگ های موجود در دست دولت مركزی فقط پانزده هزار قبضه بود[۱]. اگرچه در دهه های بعد این تناسب بین دولت مركزی و قبایل به‌هم خورد، قبایل همچنان اهمیت نظامی خود را حفظ كردند و رژیم بعثی صدام به روش‌های گوناگون كوشید از درگیری مستقیم با آنها بپرهیزد. ضمن اینکه در دوره پس از صدام نیز عشایر در شرایط امنیتی این کشور نقش قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند.

وضعیت عشایر در دوره های تاریخی

گرچه تنها ۲۷ درصد جمعیت کل کشور عراق در روستا‌ها زندگی می‌کنند، ولی اغلب عراقی‌ها از کرد، شیعی و سنی تحت تأثیر و نفوذ ۱۵۰ قبیله و عشیره زندگی می‌کنند. در تاریخ معاصر عراق در دوره عثمانی و دولت جدید عراق (دولت - ملت عراق که در اوایل دهه ۲۰ در پی فروپاشی عثمانی و تحت نظارت استعمار انگلیس تکوین یافت)، در هر دو نظام پادشاهی وجمهوری، همواره عشیره به عنوان یک بازیگر اجتماعی و سیاسی عمل کرده است. عشایر عراق در نظم و انضباط و برقراری امنیت و ثبات مناطق مختلف عراق به عنوان یک ابزار اجتماعی- سیاسی کارکرد داشته اند[۲].

جایگاه و موقعیت عشایر عراق در موازنه قدرت و روند تأثیرگذاری در مراحل مختلف تاریخی متغیر بوده است. در دوران پادشاهی خاندان هاشمی (فیصل اول، غازی و فیصل دوم ۱۹58-۱۹۲۲)، شیوخ عشایر در سیاست و عرصه قدرت عراق نقش‌آفرینی کرده‌اند. در دوره پادشاهی، حکومت عراق تلاش کرد قدرت عشایر را کاهش داده و کشور را مدرن‌ کند. اصلاحات ارضی انجام شد تا وابستگی مردم به رهبران قبیله‌ای کاهش یابد، اما این اقدامات موفقیت کاملی نداشت و عشایر همچنان نفوذ زیادی در سیاست و اقتصاد داشتند. با سقوط پادشاهی و آغاز نظام جمهوری (۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸) جایگاه عشایر در سیاست دولت مرکزی بغداد متزلزل و در ابعاد مختلف دچار ضعف و ناتوانی شد. گفتمان سیاسی حاکم که بیشتر هوادار دولت ملی چپ‌گرا علیه جایگاه عشیره در عراق عمل می‌کرد و کمونیست‌های عراقی که متحد ژانرال عبد‌الکریم قاسم بودند نقش مؤثری در نقش سیاسی و اجتماعی عشیره داشتند. در جمهوری اول (عبد‌الکریم قاسم) و جمهوری دوم (برادران عبد‌السلام وعبد‌الرحمن عارف) عشیره پیوند خود را با مراکز مذهبی و مرجعیت‌های دینی تقویت می‌کرد و ضعف رابطه با دولت و سلطه را از این طریق جبران می‌کرد[۲].

از زمان استقلال عراق در سال 1932 قبایل این كشور به تدریج تضعیف ‎شدند و كاركردهای قبلی خود را از دست دادند و می‎توان گفت كه در دهه 1960، عراق به دولتی مدرن تبدیل شده بود. اما پس از انجام كودتای نظامی 1968 و به قدرت رسیدن حزب بعث، دولت اهمیت بسیار بیشتری به قبایل داد و رونق مجددی به كسب و كار آنها بخشید. صدام حسین از شیوخ قبایل به عنوان دوستان خوب خود یاد می‌كرد و از آنها در جنگ علیه ایران بهره‎برداری كرد. وی به طور مرتب با لباس‎های سنتی اعراب ظاهر می‎شد و با ملاقات‎های مكرر با رهبران قبایل می‎كوشید در عین تفویض پاره‎ای از قدرت به آنها، دولت مركزی خود را مستحكم سازد. صدام كاری كرد كه تنها راه رسیدن به شغل و مرتبه خوب در عراق، توسل به یكی از شیوخ قبایل و انتساب خویش به قبیله‌ای معروف باشد. وی بسیاری از نیروهای گارد ویژه ریاست‌جمهوری و سایر نیروهای مسلح را از میان قبایل انتخاب و بدین ترتیب، وفاداری آنها را نسبت به نظام حاكم خود تضمین می كرد. عشایر از متحدان استراتژیك رژیم بعث به شمار می‌رفتند و نقش فعالی در كمك به صدام در زمان جنگ عراق علیه ایران و همچنین حمله آمریكا به عراق ایفا كردند[۳].

پس از سقوط حکومت بعث در سال ۲۰۰۳، عشایر عراق بار دیگر به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های مهم اجتماعی و سیاسی در این کشور ظهور کردند. در این دوره، عشایر نقش‌های متعددی در تحولات ایفا نمودند. با فروپاشی ساختار حکومتی پیشین، در مناطق مختلف عراق خلاء قدرت به وجود آمد. در این شرایط، عشایر با تکیه بر ساختارهای سنتی خود، به تأمین امنیت و نظم در مناطق تحت نفوذشان پرداختند و به بازیگران مهمی در صحنه سیاسی عراق تبدیل شدند. همچنین آنها در فرآیندهای سیاسی پس از صدام، از جمله انتخابات و تدوین قانون اساسی، نقش فعالی داشتند. رهبران عشایر با پیوستن به احزاب و ائتلاف‌های سیاسی، سعی در تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های کلان کشور داشتند. برخی از عشایر در مبارزه با گروه‌های تروریستی مانند القاعده و بعدها داعش نقش داشتند، بسیاری از عشایر به‌ویژه در استان‌های سنی‌نشین، با نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و دولت مرکزی عراق همکاری کردند. این همکاری‌ها در قالب تشکیل نیروهای شبه‌نظامی محلی موسوم به شوراهای بیداری نمود یافت. عشایر با تأمین نیروهای محلی و اطلاعات میدانی، نقش مهمی در بهبود وضعیت امنیتی عراق ایفا کردند. همکاری آن‌ها با نیروهای دولتی در بسیاری از مناطق به کاهش فعالیت‌های تروریستی و بازگشت نسبی ثبات منجر شد.

نظام و ساختار  قبیله‌ای در عراق

نظام قبیله‌ای در عراق یک سیستم اجتماعی سنتی است که بر پایه روابط خونی، نسبی و اتحادهای خانوادگی شکل گرفته است. قبایل معمولاً به چندین شاخه (أفخاذ) تقسیم می‌شوند و هر شاخه خود دارای زیرشاخه‌هایی به نام بیوت (خانواده‌ها) است. این ساختار سلسله‌مراتبی نقش مهمی در اداره جامعه عشایری ایفا می‌کند. در رأس هر قبیله، شیخ (رئیس قبیله) قرار دارد که مسئولیت‌های زیر را بر عهده دارد:

  • رهبری و تصمیم‌گیری و حل اختلافات داخلی، مدیریت منابع طبیعی، و تصمیم‌گیری در مورد مهاجرت یا اتحادهای قبیله‌ای؛
  • نمایندگی قبیله و تعامل با حکومت مرکزی و قبایل دیگر برای حفظ منافع قبیله و؛
  • اجرای عدالت و رسیدگی به دعاوی و اختلافات از طریق عرف قبیله‌ای (العرف القبائلی) که شامل سنت‌ها و قوانین نانوشته‌ای است که نسل به نسل منتقل شده‌اند.

یکی از جنبه‌های مهم نظام قبیله‌ای، تعارضات بین قبایل است که اغلب بر سر منابع طبیعی، مسائل ناموسی یا کشتارهای خونین رخ می‌دهد. این درگیری‌ها معمولاً با عرف عشایری (دیه) یا میثاق‌های صلح (الهدنه) حل‌وفصل می‌شوند[۴].

با توسعه دولت مرکزی، بسیاری از ساختارهای سنتی عشایری عراق دچار تغییر شده‌اند، اما همچنان نظام قبیله‌ای در بسیاری از مناطق، به‌ویژه در روستاها و مناطق دورافتاده، نفوذ زیادی دارد. برخی از چالش‌های پیش روی نظام قبیله‌ای عبارتند از:

  • تلاش دولت برای یکپارچه‌سازی قبایل در جامعه مدرن؛
  • تأثیرات اقتصادی و شهرنشینی بر عشایر و؛
  • کاهش قدرت سنتی قبایل به دلیل قوانین جدید دولتی.

در مجموع نظام قبیله‌ای در عراق همچنان یک ساختار اجتماعی و سیاسی قوی است که در بسیاری از جنبه‌های زندگی مردم تأثیر دارد. با اینکه مدرنیزاسیون و سیاست‌های دولتی به تغییراتی در آن منجر شده‌اند، اما قبایل هنوز هم نقش اساسی در اداره امور محلی، سیاست و روابط اجتماعی دارند.

عشایر عراق از نظر جمعیت، ساختار اجتماعی، توزیع جغرافیایی و سبک زندگی نقش مهمی در تاریخ و جامعه این کشور دارند. عشایر در سراسر کشور پراکنده‌اند و بسته به محیط زندگی به سه گروه عمده تقسیم می‌شوند: عشایر بادیه نشین؛ عشایر نیمه مستقر و عشایر مستقر. عشایر بادیه‌نشین (بدو) زندگی متحرک دارند و به دنبال مراتع و منابع آبی مهاجرت می‌کنند.  اینها عمدتاً در مناطق جنوبی و غربی عراق، از جمله صحرای سماوه، نینوا، و الانبار ساکن‌اند و اقتصادشان بر دامداری استوار است. عشایر نیمه‌مستقر (شبه بدو) بین شهرنشینی و کوچ‌نشینی در حال تغییرند. در اطراف شهرها و مناطق کشاورزی مثل واسط، دیالی، و کرکوک زندگی می‌کنند و ترکیبی از کشاورزی، دامداری و تجارت را به‌عنوان منابع معیشتی دارند. عشایر مستقر (الحضر) در حومه شهرها و روستاهای بزرگ زندگی می‌کنند و بیشتر به کشاورزی و تجارت مشغول‌اند. مناطق جنوبی عراق مانند بصره و العماره دارای تراکم بالای عشایر مستقر است. عشایر عراق درصد قابل‌توجهی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. هرچند آمار دقیق سخت به‌دست می‌آید، اما تخمین زده می‌شود که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد از جمعیت عراق همچنان ارتباط نزدیکی با نظام عشایری دارند[۴].

قبایل مهم عراق به دو دسته قبایل عدنانی و قحطانی تقسیم می‌شوند. قبایل عدنانی (نسبت داده‌شده به عدنان، جد اعلای اعراب شمالی) عبارتند از: قبایل شمر(ساکن استان نینوا، الانبار، صلاح‌الدین، و کرکوک)؛ قبایل الدلیم (ساکن استان الانبار، موصل و تکریت)؛ قبایل بنی‌تمیم )ساکن استان‌های دیالی، بغداد، واسط و بصره)؛ قبایل الجبور (ساکن نینوا، کرکوک، صلاح‌الدین و دیالی)؛ قبایل بنی‌كعب(ساکن استان‌های میسان و بصره) و؛ قبایل بنی‌لام (ساکن استان‌های میسان، واسط و ذی‌قار). قبایل قحطانی عراق (نسبت داده‌شده به قحطان، جد اعلای اعراب جنوبی) نیز عبارتند از: قبایل خفاجه (ساکن مناطق بابل، واسط و قادسیه)؛ قبایل بنی‌أسد (ساکن استان‌های نجف، بابل و ذی‌قار)؛ قبایل بنی‌مالك (پراکندگی در جنوب عراق، به‌ویژه در استان‌های ذی‌قار و بصره)؛ قبایل السواعد (ساکن استان‌های میسان و بصره) و ؛ قبایل زبید (ساکن واسط، ذی‌قار و میسان)[۴].

فرهنگ و آئین‌های عشیره‌ای در عراق

عشایر عراق دارای سنت‌ها، قوانین و آیین‌های خاصی هستند که نسل‌به‌نسل منتقل شده‌اند. این سنت‌ها تأثیر عمیقی بر زندگی اجتماعی، قضایی و اقتصادی آن‌ها دارند و در بسیاری از موارد جایگزین قوانین دولتی می‌شوند. سنت‌های عشایری در عراق نقش اساسی در انسجام اجتماعی، حل اختلافات و تعیین هویت قبیله‌ای دارند. با وجود تغییرات مدرن، بسیاری از این آیین‌ها همچنان در مناطق عشایری پابرجا هستند و تأثیر زیادی بر زندگی مردم دارند. حل اختلافات و نظام قضایی عشایر یکی از این سنتهاست. در عشایر عراق، شیوه‌های سنتی حل اختلاف نقش مهمی در برقراری عدالت دارد. برخی از مهم‌ترین روش‌های حل اختلاف شامل العطوه، دیه و فصل عشایری است. العطوه (آتش‌بس موقت) بدین معنی است که زمانی که بین دو قبیله اختلاف یا نزاع رخ دهد، شخصی بانفوذ از یک قبیله دیگر (معروف به وجیه) برای برقراری صلح موقت مداخله می‌کند. این آتش‌بس معمولاً ۳ روز و ۱۰ ساعت طول می‌کشد و به طرفین فرصت می‌دهد تا برای حل‌وفصل اختلاف آماده شوند. دیه یا خون‌بها بدین معنی است که اگر درگیری به قتل منجر شود، خانواده مقتول می‌تواند درخواست خون‌بها کند. میزان دیه معمولاً بر اساس سنت‌های قبیله‌ای مشخص می‌شود و اغلب شامل مقدار معینی از شتر، گاو، طلا یا پول نقد است[۴].

از جمله مهم‌ترین و بلکه جنجالی‌ترین آداب عشایری، "فصل عشائری" است. فصل عشائری، به جبران خسارت مادی یا معنوی و یا جانی در میان اعراب جهت حل اختلاف میان دو طرف از دو عشیره و یا از دو طرف از یک عشیره، گفته‌می‌شود. فصل در لغت به معنی جدا کردن و فیصله دادن است و از نظر عرف عشایر جهت رفع فتنه و برقراری صلح میان دو طرف دعوا به کار می‌رود که بخش عمده آن را به خانواده آسیب‌دیده می‌دهند. درواقع فیصله به قانونی کاملاً سیّال و قابل‌تغییر اطلاق می‌شود که جهت اخذ رضایت از خانواده زیان‌دیده، با تصمیم بزرگان عشایر دو طرف تعیین شده و از سوی عشیره محکوم، اداء می‌شود. پس فصل عشایری، نوعی دادگاه درون عشیره‌ای یا بین عشیره‌ای است که به‌جای حل و فصل موضوعات مالی یا جانی یا عِرضی میان افراد توسط قوانین کشوری و قضائی، با تعیین یک معیار به حل و فصل آن موضوع می‌پردازند. این فصول عشائری البته مبتنی بر حساب و کتاب‌هایی سُنتی نیز می‌باشد و به‌نوعی است که تمام عشیره در تأمین آن هزینه‌ها، مشارکت فعال دارند. برخلاف مجازات‌های قانونی و حاکم بر دادگاه‌های کشورها که تنها فرد مرتکب درصدد جبران و تأمین خسارت برمی‌آید. از دیگر تفاوت‌های میان فصل عشائری و تعیین مجازات‌های قانونی، ایجاد احساس رضایت هر دو طرف از ماجراست. به‌گونه‌ای که در اغلب موارد فرد زیان‌دیده در پی تعیین فصل، از آن احساس رضایت می‌کند و آن مجازات را مناسب می‌داند؛ درحالی‌که ایجاد حس رضایت توسط دادگاه‌ها برای افراد زیان‌دیده، درصد کمتری دارد[۵].

آیین‌های مهمان‌نوازی و احترام به میهمان (الضیافه) نیز بخش مهم دیگری از فرهنگ عشیره‌ای در عراق محسوب می‌شود. عشایر عراق به مهمان‌نوازی شهرت دارند و احترام به مهمان یکی از مقدس‌ترین ارزش‌های آن‌ها است. هر قبیله دارای یک مهمان‌خانه بزرگ است که به آن "المضیف" گفته می‌شود. این محل برای جلسات قبیله‌ای، پذیرایی از مهمانان و حل اختلافات استفاده می‌شود. سرو قهوه یکی از مهم‌ترین آیین‌های مهمان‌نوازی است. قوانین ازدواج و نقش زنان نیز از جمله آئینهای مهم عشایری است. ازدواج در عشایر عراق دارای قوانین و رسوم خاصی است که نشان‌دهنده اتحاد بین خانواده‌ها و قبایل است. سنت النهوه (حق اعتراض بر ازدواج)  به مردان خانواده اجازه می‌دهد که ازدواج زنان قبیله را وتو کنند. اگر دختری بخواهد با فردی خارج از قبیله ازدواج کند، مردان قبیله می‌توانند مانع ازدواج شوند. زواج الفصلیه (ازدواج برای حل اختلاف) بدین معنی است که در برخی موارد، اگر نزاعی بین دو قبیله رخ دهد، به‌عنوان راهی برای صلح، یک یا چند زن از خانواده قاتل به خانواده مقتول داده می‌شود[۴].

آیین‌های جنگ و صلح بین قبایل نیز بخش مهم دیگری از سنتهای عشیره‌ای در عراق است. رفع الرایه البیضاء (اعلام صلح) یکی از این آئینهاست و اگر دو قبیله تصمیم به پایان دادن به یک نزاع بگیرند، یک پارچه سفید را به نشانه صلح در مضیف نصب می‌کنند. الزلم (قسم قبیله‌ای بر جنگ یا صلح) آئین مهم دیگری است و بدین معنی است که افراد قبیله برای ادای سوگند وفاداری به قبیله و تصمیم‌گیری درباره جنگ یا صلح دور آتش جمع می‌شوند و دست خود را روی شمشیر یا قرآن می‌گذارند. مناسبت‌های اجتماعی و جشن‌ها نیز در فرهنگ عشایر عراق جایگاه مهمی دارند. المولد النبوی (جشن میلاد پیامبر اسلام) یکی از جشن‌های مهم است و  عشایر معمولاً این روز را با قربانی کردن دام، جشن گرفتن و خواندن اشعار مذهبی گرامی می‌دارند. حفلات الزواج (جشن‌های عروسی سنتی) یکی دیگر از این جشن‌هاست و معمولاً چندین روز طول می‌کشد و شامل رقص سنتی (الدبكه)، شعرخوانی و موسیقی بادی محلی است[۴].

نیز نگاه کنید به

اقوام و قبایل مالی؛ اقوام و قبایل سیرالئون؛ گروه های قومی اتیوپی؛ اقوام و قبایل زیمبابوه؛ گروه های قومی اسپانیا؛ گروه های قومی قزاقستان؛ ساختار قومی جمعیت بنگلادش؛ نژادها و اقوام سریلانکا؛ گروهای قومی و نژادی در تاجیکستان؛ اقلیت های قومی سوریه؛ نژادهای آرژانتین؛ اقوام و نژادهای اردن؛ نژاد در اسپانیا؛ نژادها در زیمبابوه؛ اقوام و نژادهای سودان؛ نژاد در کوبا؛ نژاد در ژاپن؛ نژاد افغانستان؛ نژاد در سنگال؛ نژادها و اقوام قزاقستان

کتابشناسی

  1. فب مار (1380). تاريخ نوين عراق، ترجمه محمد عباسپور، چاپ اول، بنياد پژوهش‌هاي اسلامی آستان قدس رضوی، ص 34.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ موسوی، سیده بشری و عصاری، فائزه (1396). جایگاه عشایر در مناسبات اجتماعی و سیاسی عراق، قابل بازیابی از: https://iraqyar.com/76
  3. مؤسسه مطالعات انديشه‌سازان نور(1382)، "اهميت عشاير و قبايل در عراق"، فصلنامه مطالعاتی ـ پژوهشی نهضت، 4(15)، ص 54.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ العزاوی، عباس محمد (2005). موسوعه عشائر العراق. لبنان: الدار العربيه للموسوعات.
  5. مطالعات عراق، فصل عشائری، قانونی عشیره‌ای، (16 جولای 2024)، قابل بازیابی از: https://iraqstudy.com/culture-and-social/%D9%81.

نویسنده مقاله

علی اکبر اسدی