پیشینه عکاسی در فرانسه

از دانشنامه ملل
داگر. برگرفته از سایت آبادیس، قابل بازیابی از https://abadis.ir/

تاريخچه

عكاسی نيز همانند تمامی اختراعات، ماحصل كار و كوشش جمعی است كه در بسياری از كشورها و در طی قرون متمادی صورت گرفته است. با وجود اين، اولين تصوير از دنيای بيرون بر روی صفحه‌ای با حساسيت كم  برای اولين بار در فرانسه به صورت دائمی نقش بسته است. ژوزف نيسه فور نيپسJoseph Nicéphore Niépce)(۱۷۶۵-۱۸۳۳) ) مخترع عکاسيپی، نخستين عکاس و پدر عکاسی نوين است. نخستين عکس ثبت شده، توسط او عکسبرداری شده و سهم بسزايی در پيشرفت تاريخ عکاسی داشته‌ است. در ايامی كه هدف نهايی نيپس تهيه صفحات چاپی از روی عكس‌های گرفته شده توسط دوربين بود، شخص ديگری به نام لوئی ژاک مانده داگِر(Louis-Jacques-Mandé Daguerre) تمام فعاليت و توجه خود را صرف تهيه تصاوير دوربين كرد و بر اثر ملاقات با نيپس كار او به موفقيت گراييد. وی هنرمند و فيزيک‌دان فرانسوی بود که برای اختراع فرآيند داگرئوتيپ در عکسبرداری شناخته شده‌است.

در 7 ژانويهء سال 1839،فرانسوا دومينک آراگو فرانسوی(Dominique Arago)،در پشت تريبون آکادمی علوم پاريس ايستاد و اولين خبر از اختراع عکاسی را به استحضار همگان‌ رسانيد. بر طبق گزارش آراگو، موفق شده بود که در دوربين اوبسكارا برای گرفتن‌ تصوير از موجودات زنده بر روی ورقه‌ای فلزی،بدون آنکه‌ خود چيزی بر روی آن ترسيم کند،استفاده نمايد.

در 1839 شخصی به نام " هيپوليت بايار "(Hippolyte Bayard) طريقه نگاتيو – پوزيتيو كاغذی را اختراع كرد. در 1846" گوستاو لوگری "(Gustave Le Gray) با استفاده از كاغذ خشک مومی توانسته بود نگاتيوهای شفاف بسيار عالی تهيه كند. در سال 1851 " بلانكارت اورارد "(Louis Blanquart-Evrard) موسسه‌ای برای چاپ عكس بنياد نهاد. او تعداد بی‌شماری عكس چاپ كرد و آنها را يه شكل آلبوم منتشر ساخت. بدين ترتيب می‌توان گفت كه اورارد اولين كسی است كه از روش مكانيزه كردن سيستماتيک روند عكاسی استفاده كرده است.

در سال 1847 " كلود نيپس" پسرعموی نيسفور نيپس روش آلبومين را اختراع كرد. در اين روش، سطح حساس، شيشه و روكش آن نيترات نقره بود، از اسيد گاليک به عنوان داروی ظهور و تيوسولفات سديم به عنوان داروی ثبوت استفاده می‌شد. هنگام محاصره پاريس در 1870 از روش كلوديون برای ساختن ميكروفيلم‌هايی برای ارسال اخبار محرمانه در طول خطوط دشمن به وسيله كبوترهای نامه‌بر استفاده می‌شد. در اين ايام، تعداد بی‌شماری از تجربه‌گران فرانسوی، روش‌های مكانيكی مختلفی را برای تكثير عكس‌ها ابداع كردند. در 1878 شخصی به نام " پی ير پتی "(Pierre Lanith Petit) سيستمی برای توليد نقطه‌های سياه در روش ترام را اختراع كرد. در 1858 " نادار " (Gaspard-Félix Tournachon, dit Nadar)موفق شد به كمک نور چراغ باتری داربونزن، نوردهی فوری و آنی را تجربه كند.

اختراع بزرگ ديگری كه پس از ابداع نيپس صورت گرفت، و فرانسوی‌ها همچنان به حق آن را در اختيار خود دارند، اختراع روش عكاسی رنگی بوده است. گابريل ليپمن(Gabriel Lippmann) در طی سخنرانی خود در جلسه 1891 آكادمی علوم، اصول مقدماتی تركيب رنگ‌ها را بيان كرده بود. اما عكاسی رنگی در واقع قبلا در 1869 توسط دو نفر به نام‌های "شارل كروس"(Charles Cros) و "لوئی دوكو دوهارون" (Louis Ducos Du Hauron )كه به طور مستقل و مجزا از يكديگر فعاليت داشتند، اختراع شده بود. در فوريه همان سال اين دو تجربه‌گر اصول مقدماتی عكاسی رنگی بر مبنای سه رنگ را اعلام كرده بودند. آنها اولين عكس‌های رنگی را تهيه كردند. در 1907 برادران لومير (آگوست و لوئی) صفحات حساس اوتوكروم را كه از روش رنگ‌آميزی به كمک تجمع رنگدانه‌ها سود می‌جست، ابداع كردند. اين روش سبب شد كه عكاسی رنگی حالت تجارتی پيدا كند.

فرانسه سهم بسزايی در مطالعه عكاسی دارد كه سرانجام منجر به پيدايش سينما شد. اتين ژول ماری(Étienne-Jules Marey) در 1882 تفنگ عكاسی را اختراع كرد. در 1883 ماری در پاريس مركزی برای مطالعه جنبه‌های مختلف حركت تاسيس كرد و اين همان محلی است كه امروزه هم با نام انستيتو ماری همچنان پابرجا است.

عكاسی در سال‌های آغازين رشد خويش عمدتا برای گرفتن تک چهره مورد مصرف داشت. اكثر عكس‌های داگر و تايپ پرتره هستند. بعضی از تصاوير باشكوه و چشمگير از شهر پاريس به وسيله اين روش بين سال‌های 1840 و 1850 و اكثرا توسط بايار گرفته شده‌اند. عكاسی اولين حضور رسمی و همگانی خود را در بخشی از نمايشگاه  جهانی سال 1855 پاريس در معرض ديد مردم نهاد. در تمامی اين دوران، عكاسان بيشتر توجه خود را بر تصوير كردن موضوعات به نحو واقع‌گرايانه متمركز كرده بودند و نتايج حاصل از اين كار از نظر زيبايی و جذابيت چيزی كم نداشت.تک چهره‌های باياربسيار متعارف است و از نظر سبک و روش عمومي مشابه كارهای نقاشان معاصر است.برجسته‌ترين پيشگامان اين سبک "نادار" است. نادار به همراه برادرش استوديويی در 1852 تاسيس كرد. وی فردی كنجكاو، مخترع و فعال و دوستدار ژول ورن بود كه در كنار فعاليت‌های عكاسی، به دنبال بالن‌سواری و كسب تجربيات ماجراجويانه بود. پرتره‌های او که ترسيم‌کننده اشخاص نامدار است دارای سبکی مشخص و نيرومند بوده و باعث دامن زدن به مباحثاتی در جواب اين سوال بوده که آيا عکاسی را می‌توان يک هنر به حساب آورد يا نه؟

در دوران امپراتوری دوم، عکاس ديگری به نام "آندره ديدری"(André Adolphe Eugène Disdéri) با تهيه و چاپ عکس‌های مضاعف و قطع کوچک که عنوان کارت ويزيت را يافت، برای خود موفقيت زيادی کسب کرد. اين عکس‌ها آن چنان محبوبيت يافت که ناپلئون سوم ضمن عبور از پاريس، هنگامی که برای جنگ 1859 عازم ايتاليا بود، بدون درنگ در مقابل استاد عکاس توقف کرد تا از او هم در اين لحظه بزرگ و تاريخی عکسی گرفته شود. در پايان جنگ کريمه در 1855 زماني تاريخ عکاسی ورق خورد که عکس فوری از رژه پيروزی ارتش در خيابان‌های پاريس گرفته شد. ژويو و روبر دماشی(Robert Demachy) نيز در باب تاثيرات لنز و ايجاد حالت وضوح ملايم در برخی لنزها مطالعات مهمی انجام دادند.در اوايل قرن بيستم افزايش بيش اندازه انجمن‌های عکاسی باعث تشويق و گسترش اين تکنيک شد.يکی از عکاسانی که از نظر طبقه‌بندی در بين همگنانش به عنوان پيشگام سبک و مکتب جديد شهرت دارد اوژن آتژه است. اگر چه کار آتژه هيچگونه موفقيت تجاری به همراه نداشت، ولی عکس‌هايی که گرفت همگی بدون داشتن تمهيد و جلوه ثبت شده بودند. به استثنای ارزش استنادی که اين عکس‌ها دارا هستند امروزه هنوز هم عکس‌های آتژه بسيار خوب به نظر می‌رسند و زيبايی مستتر در بطن سادگی، به خوبی در آنها ديده می‌شود. پس از پايان يافتن جنگ جهانی اول، عکاسان بسيار برجسته فرانسه " مادام لور آلبين گبلو "و "امانوئل سوژه"(EMMANUEL  SOUGEZ) بودند. "سوژه" اولين کسی بود که مفهوم عکاسی ناب را به فرانسويان آموخت. کارهای او که بهترين‌شان احتمالا شامل تصاويری است که از اشيا و طبيعت بيجان گرفته شده‌اند، به طور ضمنی نشانگر آن هستند که وقتی اين گونه تصاوير را کاملا به دور از اثرات تمهيد گونه و باروتوش نشان دهيم، چقدر واقعيت می‌تواند زيبا جلوه کند.امروزه در بين کارهای نسل قديمی‌تر از سويی به رئاليزم مطلق و از سوی ديگر به مکتب سور رئاليست‌ها می‌رسيم. همچنين مکتبی در ارتباط با عکاسی مطبوعاتی وجود دارد که دست‌اندرکاران آن تمايل بيشتری برای تصويرگرايی دارند تا مستندسازی. گفتنی است تعدادی از عکاسان کشورهای ديگر مقيم فرانسه نيز تاثيرات قابل ملاحظه‌ای بر عکاسی اين کشور گذاشته‌اند.

صنعت عكاسی  در فرانسه از رشد و گسترش قابل توجهی برخوردار بوده است.در حال حاضر تقريبا حدود يكصد توليدكننده، عمدتا در حوالی پاريس و ليون هستند كه اكثر آنها به كار تهيه مواد حساس از قبيل كاغذ و فيلم و غيره مشغول‌اند. تهيه و توليد دوربين‌های عكاسی يكی از بخش‌های صنعت عكاسی فرانسه را تشكيل می‌دهد و برخی از شركت‌ها در توليد لنز  و يا دوربين‌های عكاسی و پروژوكتور از اعتبار بين‌المللی برخوردارند.[۱][۲]

نیز نگاه کنید

هنر ژاپن؛ هنر در چین؛ هنر روسیه؛ هنر کانادا؛ هنر کوبا؛ هنر لبنان؛ هنر مصر؛ هنر تونس؛ هنر افغانستان؛ هنر سنگال؛ هنر تایلند؛ هنر آرژانتین؛ هنر اردن؛ هنر فرانسه؛ هنر اسپانیا؛ هنر سوریه؛ هنر مالی؛ هنر ساحل عاج؛ هنر زیمبابوه؛ هنر سیرالئون؛ هنر قطر؛ هنر اوکراین؛ هنر اتیوپی؛ هنر سودان

کتابشناسی

  1. برگرفته از سایت http://fr.wikipedia.org/wiki/Histoire_de_la_photographie
  2. نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،