گستره روابط دیپلماتیک چین با کشورهای جهان
اگرچه نخستین کشورهایی که پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال1949، این کشور را به رسمیت شناخته و با آن روابط دیپلماتیک برقرار ساختند، اتحاد جماهیر شوروی(نخستین کشوری که جمهوری خلق چین را یک روز پس از تأسیس( دوم اکتبر سال1949) به رسمیت شناخت اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. سپس به ترتیب، کشورهایی هم چون رومانی، بلغارستان، جمهوری چِک، اسلواکی، لهستان، مجارستان، مغولستان، و آلبانی این کشور را به رسمیت شناخته و روابط سیاسی برقرار کردند.) سابق و کشورهای کمونیستی بلوک شرق بودند، و اغلب کشورهای به اصطلاح بلوک غرب تا سال1971، زمان برقراری روابط دیپلماتیک میان ایالات متحدهی آمریکا با چین، آن را به رسمیت نشناخته و روابط سیاسی برقرار نکردند، ولی در حال حاضر بیش از179کشور جهان با چین رابطهی سیاسی برقرار نمودهاند[۱]. که از این تعداد 22کشور آسیایی، 23کشور از غرب آسیا و شمال آفریقا، 45کشور آفریقایی، 12کشور از منطقهی آسیای مرکزی و قفقاز، 41کشور از قارهی اروپا، 13کشور از آمریکای شمالی و اقیانوسیه، و 21 کشور از آمریکای لاتین هستند(این تقسیمات منطقهای، بر اساس تقسیمات وزارت امورخارجهی چین صورت گرفته است.)
روابط چین با کشورهای همسایه
مرزهای کنونی چین معاصر با همسایگانش نیز همگی حاصل قرار دادهایی هستند که قدرتهای استعماری در نیمهی دوم قرن نوزدهم به این کشور تحمیل کردهاند. در یکی دو دههی اخیر، چينیها برای دستيابی به جايگاه يک قدرت جهانی، استراتژی كلان خود را بر مبنای سه محور مرتبط با هم يعنی حفظ نظم داخلی و افزايش قابليت دولت در مواجهه با كشمكشهای داخلی، دفاع در برابر تهديدات خارجی عليه حاكميت ملی و سرزمينی و كسب و تداوم تأثير گذاری ژئوپليتيک به عنوان يک قدرت بزرگ شكل دادهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که رشد اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد و برقراری روابط مسالمت آميز با تمام دولتها، به خصوص قدرت های بزرگ و مدرنيزه كردن روز افزون نيروی نظامی، همچنين مشاركت هرچه بيشتر در ترتيبات بين المللی، منطقهای و جهانی چندجانبه مستلزم داشتن مرزهایی با ثبات و بدون تنش با همسایگان است.
در واقع، پیچیدگی فزایندهی طرحریزیهای استراتژیکی این کشور و عملگرایی بسیار آگانهی آن برای تحقق استراتژی سه ضلعی دیپلماسی این کشور، یعنی دیپلماسی مدیریت روابط با همسایگان، به منظور زدودن فضاهای نفوذ بازیگران رقیب به خصوص هند و آمریکا؛ دیپلماسی انرژی؛ و نهایتا دیپلماسی قدرت بزرگ بوده است که عموما باید در لوای استراتژی توسعهی صلح آمیز غیر تهدید آمیز، به خصوص از طریق روابط اقتصادی دوجانبه و شکل دهی به ائتلافهای همسوی منطقهای با همسایگان مانند سازمان شانگهای در منطقه به منصهی ظهور برسد[۲].
به همین خاطر، این کشور مشتاقانه سیاست«دوستی و مشارکت با کشورهای همسایه» را به مورد اجرا گذاشته و ضمن حل بیشتر اختلافات مرزی با همسایگان از طریق گفتگو و چشم پوشی از برخی مناطق مرزی، تلاش کرده اعتماد همسایگان را نسبت به اهداف بلند مدت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود جلب نماید. رهبران و مقامات بلند پایهی سیاسی این کشور همه ساله با سفر به کشورهای همسایه بر حسن همجواری و برقراری صلح و ثبات پایدار منطقهای تأکید نمودهاند. حمایت از کشورهای آسیای جنوب شرقی و عضویت در سازمان همکاریهای منطقهای آسه آن و توسعهی روابط دوجانبه و چند جانبه با همسایگان از سیاست نگاه به شرق و حسن همجواری این کشور ناشی میشود[۳].
روابط چین با آفریقا
نخستین تماس رسمی ثبت شدهی چینیها با مردمان قارهی آفریقا، به قرن پانزدهم میلادی و دوران حاکمیت سلسله مینگ( 1368-1644 میلادی) بر میگردد که جِنگ خِه دریانورد مسلمان چینی با ناوگان عظیم دریایی چین، برای گسترش مناسبات چین با کشورهای خاورمیانه و آفریقا، 7سفر دریایی به خلیج فارس و شرق آفریقا داشت. روابط سیاسی دوران معاصر بین چین و آفریقا نیز با برقراری روابط دیپلماتیک بین چین و جمهوری عربی مصر درسال1956میلادی آغاز شد. باشروع این رابطه کم کم زمینهی برقراری روابط با سایر کشورهای آفریقایی نیز فراهم شد و امروزه 48 کشور از 57 کشور آفریقایی با چین رابطهی سیاسی برقرار کرده است. از نخستین سفر چوئن لای، نخست وزیر چین به قارهی آفریقا که در دههی1960صورت گرفت تاکنون، بیش از هشت صد مورد هیئت بلندمرتبهی سیاسی در سطح رهبران، بین چین و آفریقا مبادله شده و چهار نسل از رهبران چین نو مرتب به این قاره رفت و آمد داشتهاند[۴].
نتیجهی نیم قرن روابط سیاسی میان چین و کشورهای آفریقایی و حمایت چین از این کشورها را میتوان بدین شرح خلاصه نمود:
- امضای موافقتنامهی دوجانبهی تجاری با 45 کشور آفریقایی؛
- دو میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم چین در 49کشور آفریقایی؛
- بخشودگی بدهی3/2میلیارد دلاری به35کشور فقیر آفریقایی؛
- مشارکت در راه اندازی 6منطقهی تجاری و اقتصادی در 5کشور آفریقایی با هزینهای بالغ بر328میلیون دلار؛
- اجرای 35پروژهی بزرگ در زمینههای معدنی، انرژی، صنعتی و زیربنایی در 20کشور آفریقایی به ارزش 4میلیارد دلار؛
- مشارکت1600 شرکت چینی در زمینهی سرمایه گذاری در کشورهای آفریقایی؛ حذف تعرفهی 95درصد از کالاهای وارداتی از آفریقا؛
- افزایش حجم مبادلات تجاری میان چین و آفریقا از 10میلیارد دلار در سال2000میلادی، به 122/5میلیارد دلار در سال 2010میلادی.
به طور کلی میتوان گفت، در رقابت میان چین و آمریکا در قارهی آفریقا، در استراتژی چین وزنهی اقتصادی و در استراتژی آمریکا وزنهی نظامی پررنگتر دیده میشود. کمکهای آمریکا در آفریقا بیشتر در اختیار سازمانهای غیر دولتی قرار میگیرد، در حالی که کمکهای چین مستقیما به دولتها اختصاص مییابد[۵][۶].
نیز نگاه کنید به
روابط خارجی روسیه؛ روابط خارجی تونس؛ روابط خارجی کانادا؛ روابط خارجی کوبا؛ روابط خارجی لبنان؛ روابط خارجی مصر؛ روابط خارجی سنگال؛ روابط خارجی تایلند؛ روابط خارجی فرانسه؛ روابط خارجی اسپانیا؛ روابط خارجی سودان؛ روابط خارجی قطر؛ روابط خارجی اردن؛ روابط خارجی زیمبابوه؛ روابط خارجی اوکراین؛ روابط خارجی ساحل عاج؛ روابط خارجی اتیوپی؛ روابط خارجی کشور مالی
کتابشناسی
- ↑ وبسایت وزارت امور خارجهی چین: www.fmprc.gov.cn
- ↑ استراتژی پسا آمریکایی چین در افغانستان، 1390
- ↑ China Encyclopedia: 161
- ↑ سابقی علی محمد(1384). شهر تاریخی زیتون(چوانجو)، یادگاری از حضور ایرانیان در چین، مجله چشم انداز، شماره 19.
- ↑ خضری، رؤیا( 1390). رقابت چین و آمریکا در قاره ی آفریقا. ماهنامه ی رویدادها و تحلیل ها، وزارت امور خارجه. شماره262.
- ↑ سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد1، ص.439-443.