روابط خارجی اوکراین

از دانشنامه ملل

نخستین دولت روسی در کی یف تشکیل شد، بنابراین ملی گرایان روس تجزیه اتحاد شوروی را یک فاجعه برآورد کرده اند. این کشور یکی از چهار جمهوری داری تسلیحات هسته ای عضو این اتحاد بود. هر چند بر پایه موافقت نامه‌های دوران اتحاد شوروی باید این سلاح‌ها به روسیه انتقال داده می‌شد، ولی رهبران آن خواستار تضمین‌های امنیتی و کمک‌های مالی بیشتری بودند. این کشور برای خلع سلاح و انتقال این تسلیحات به روسیه کمک مالی قابل توجهی از آمریکا دریافت کرد و پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته ای و نیز پیمان استارت را در 1994 تایید و اجراکرد. تحویل سلاح‌های هسته ای به روسیه تا 1996 ادامه یافت. روسیه و اوکراین که هر دو از بنیان گذاران "کشورهای مستقل مشترک المنافع-  CIS" بودند، در مورد آن برداشت‌های متفاوتی داشتند. در حالی که روسیه در پی مدیریت جدید همبستگی‌های دوران اتحاد بود، رهبران اوکراین آن را یک نوع جدا شدن امروزی و مدنی این کشورها از هم می‌دانستند. اوکراین حاضر به تایید منشور این سازمان نشد و آن را یک نهاد فراملی معرفی کرد.

اوکراین موافقتنامه اتحاد با روسیه و جمهوری‌های دیگر را تهدیدی برای استقلال خود قلمداد می‌کرد. از همین رو از ورود به هرگونه اتحاد سیاسی و گمرکی جدید با کشورهای مذکور خودداری کرد. کراوچوک دردسامبر 1991 با ورود به CIS موافقت کرد، اما از امضای قراردادهایی چون مجمع بین المجالس، قرارداد چهارجانبه با روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و بلاروس خودداری کرد. اوکراین از اتحاد کشورهای بالتیک و دریای سیاه پشتیبانی کرده است، با این وجود نمی‌تواند واقعیت‌های تاریخی و ژئوپولیتیکی خود را انکار کند، اوکراین به جمهوری‌های پیشین اتحاد شوروی و به ویژه روسیه وابستگی‌های گوناگون اقتصادی دارد. البته این وابستگی از سوی روسیه نیز وجود دارد.

در بخش تسلیحات طراحی و ساخت هواپیماهای آنتونوف 224که مرکز آن در شهر کی یف و خارکف است، طراحی و ساخت کشتی‌های جنگی و ترابری در کی یف،خرسون و بندر میکلایف در دریای سیاه ، موشک‌های دوربرد در دنیپرپتروفسک و تانک‌های تی 80، و نیز طراحی و اجرای سیاست صدور تسلیحات اوکراین با همکاری و تفاهم روسیه صورت می‌گیرد.از نظر جغرافیایی و ترانزیتی هم ارتباط اوکراین با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و خاورمیانه، هند، چین و کشورهای جنوب شرقی اسیا از حریم هوایی روسیه امکانپذیر است.

میان اوکراین و بلاروس پنج توافقنامه وجود داردکه قرارداد همبستگی ،دوستی و همکاری مهم ترین آن‌هاست. همچنین اختلاف‌های مرزی و ملی واصول مربوط به مالکیت بین دو کشور حل شده است.   

اختلاف روسیه و اوکراین در مورد چگونگی تقسم ناوگان دریای سیاه، دو کشور را تا آستانه بحران سیاسی پیش برد. محل استقرار این ناوگان در بندرسواستوپل در کریمه و در قلمرو اوکراین است. کوچما و یلتسین در ماه مه 1997 قرارداد دوستی و همکاری دو کشور را امضا کردند تا در پرتو آن به این اختلاف هم پایان دهند. در نتیجه برای اولین بار روسیه استقلال اوکراین را مورد شناسایی قرار داد. اوکراین با فروپاشی اتحاد، مشی غرب گرایانه و تحکیم پیوندهای خود را با اروپا و آمریکا در الویت قرار داد. بنابراین در همان حال که با روسیه و بلاروس سی ای اس را بوجود آورد، به سازمان کشورهای ساحلی دریای سیاه و سپس گوام (1997)پیوست. اوکراین تلاش کرد با توسعه روابط با گروه بندی‌های گوناگون منطقه ای ، دستیابی به منافع بیشتر را عملی سازد. در فوریه 1994 اوکراین به برنامه مشارکت برای صلح ناتو پیوست و از نوامبر 1995 به عضویت شورای اروپا درآمد، در حالی که قرارداد همکاری با اتحادیه اروپا را در 1994 امضاء کرده بود.[۱]

روابط این کشور با ناتو با سرعت بیشتری گسترش یافت. از 1995 این کشور عضو فعال برنامه مشارکت برای صلح بوده است و از توسعه آن به سوی شرق حمایت بسیار کرده است. در مارس 2000 نخستین نشست ناتو در قلمرو یکی از اعضای پیشین اتحاد شوروی در کی یف برگزار شد. هدف از آن نمایش حمایت این سازمان از اوکراین بود. نیروهای اوکراین در کنار نیروهای آمریکایی در عراق پس از سرنگون کردن صدام و سپس نقاط دیگر حاضر شدند. پس از به قدرت رسدن یوشچنکو و روند نزدیکی با اتحادیه اروپا، ناتو و نهادهای غربی دیگر، شدت یافت و و تلاش برای یکپارچه شدن با نهادهای فراآتلانتیکی بیش‌تر شد. روابط با آمریکا نیز اهمیت بیشتری پیدا کرد. نخست وزیری یانوکوویچ بر این سرعت تاثیر منفی داشت. او سیاست‌های یوشچنکو برای نزدیکی روزافزون به آمریکا را مورد انتقاد قرار داد. با پیروزی حزب مناطق و ریاست جمهوری آقای یانوکویچ در سال 2010 دولت وی که به "دولت روسگرا" معروف بود، برخلاف انتظار، درجهت نزدیکی به غرب بویژه عضویت در اتحادیه اروپا بسیار کوشید و تا دو سال با انتقادات بعضا تند اروپایی‌ها با نرمش رفتار کرد. با نزدیک شدن زمان انتخابات پارلمانی و تشدید فعالیت‌های اپوزیسیون، حمایت غربی‌ها از آن‌ها و انتقادشان از حزب حاکم افزایش یافت. نهایتا یانوکویچ در سالگرد استقلال کشور اظهار داشت عضویت در اتحادیه اروپا به بهای مداخله در امور داخلی اوکراین نیست.    

روابط اوکراین با روسیه همچنان بسیار موثر و مهم به شمار می‌آید. انقلاب نارنجی 2004 رویارویی روسیه با آمریکا دراین کشور را برجسته تر ساخت. شکست یانوکوویچ در انتخابات ریاست جمهوری و سپس بازگشت او به عرصه قدرت در 2010 به عنوان رئیس جمهور بیانگر اهمیت جایگاه روس تبارها در این کشور و تاثیر آن در روابط اوکراین با روسیه است . افزایش سه برابری بهای گاز در اوکراین و آثار آن نیز بسیار قابل توجه است. بستن شیر گاز بر روی اوکراین در زمستان 2006 از بی پروایی روسیه در تشدید فشار براین کشور در چهارچوب سیاست‌های خود حکایت می‌کند. روسیه می‌کوشد با پیدا کردن مسیرهای جایگزین، نقش برجسته اوکراین در انتقال گاز به اروپا را کم رنگ سازد.

شبه جزیره کریمه و تلاش آن برای خودمختاری، هم بر روابط دو کشور اثر داشته و هم آن را تحت تاثیر قرار داده است. این منطقه که در 1954 از سوی خروشچف به اوکراین داده شد، در کنار دریای سیاه واقع شده است. مقامات آن پس از استقلال اوکراین در پی کسب خودمختاری فزاینده برآمدند. در سالهای 1994 - 1995 با حضور یوری مشکوف این گرایش شدت یافت. مبارزه روسیه در چچن برای دولت کی یف فرصت مناسبی برای سرکوب جدایی طلبی در کریمه ایجاد کرد. به هر حال 270000 تاتار ساکن در این منطقه 15 درصد جمعیت آن را تشکیل می‌دهند و مسائل قومی‌ را دامن می‌زنند. در انتخابات 2006 هواداران روسیه در مجلس کریمه اکثریت به دست اوردند. عده ای از قزاق‌های روس هم در این منطقه زندگی می‌کنند. آن‌ها با کلیسای ارتدوکس و گروه‌های تندروی ملی گرای روسی ارتباط دارند. آن‌ها سبب تقویت گرایش‌های بنیاد گرایی دینی در میان تاتارهای کریمه شده اند. این منطقه به کانون مخالفت با انقلاب رنگی تبدیل شده و تظاهرات ضد آمریکایی و ضد ناتو در آن شکل گرفته است.

شدت جرایم درمناطق مرزی با روسیه و استفاده برای قاچاق و مهاجرت به اروپای غربی و مرکزی از مرز این دو کشور، مسائل مشترکی است که نیاز به همکاری دو کشور دارد. حمایت اوکراین از تمامیت ارضی آذربایجان و ارسال مقادیر زیادی سلاح به طور قانونی به آذربایجان در فاصله سال‌های 1993 - 1996 که توسط ارمنستان آشکار شده، اوکراین را در مواجهه با ارمنستان قرار داده است. ولی قراردادهای همکاری هم میان دو کشور به امضاء رسید. اوکراین نزدیکترین مسیر روسیه به شرق اروپاست. 70درصد صادرات روسیه از این  مسیر انتقال داده می‌شود علاوه بر این صادرات گاز روسیه نیز از این مسیر  میسر می‌باشد. حق انتقال گاز از این کشور معادل 15 درصد قیمت هر متر مکعب گاز صادراتی روسیه است.

از نظر استراتژیک هم دریای سیاه همواره مورد توجه روسیه بوده و جنگ‌های کریمه (1855 - 1856)برای تسلط بر این منطقه رخ داد. تقسیم ناوگان اتحاد شوروی در دریای سیاه باعث بروز اختلاف میان روسیه و اوکراین شد. این ناوگان  300 تا 400 کشتی و تعدادی زیردریایی و هلی کوپتر و 70 هزار نیروی نظامی‌دارد. بزرگترین اقلیت روس تبار خارج از روسیه، در اوکراین زندگی می‌کنند.حدود 12 میلیون روس یعنی 22 درصد از جمعیت اوکراین را روس‌ها تشکیل می‌دهند، که بسیاری از آن‌ها مشاغل مهمی‌دارند.

پس از هلند و رومانی، اوکراین بزرگترین مصرف کننده گاز در اروپاست. ذخایر داخلی تنها 28 درصد نیازهای آن را تامین می‌کند. 70میلیارد متر مکعب از روسیه و 20 میلیارد متر مکعب در  سال از ترکمنستان گاز وارد می‌کند و همچنین سالانه 42 میلیون تن نفت نیاز این کشور است که دو سوم آن از روسیه وارد می‌شود.

در زمینه تجارت خارجی هم بخش عمده ای از صادرات اوکراین به روسیه صورت می‌گیرد. بنظر می‌رسد دیدگاه رهبران اوکراین به CIS ابزاری برای جدایی از جمهوری‌های پیشین اتحاد شوروی و نهادی است که اوکراین تا زمان پیوستن به اتحادیه اروپا در آن می‌ماند. اوکراین برای جلوگیری از احیای قدرت روسیه هر گونه پیشنهادی را که به ایجاد یک قدرت برتر در سی آی اس منجر شود، رد کرده است. اما اوکراین به روابط دوجانبه با اعضای سی آی اس بیشتر نظر دارد تا روابط چند جانبه. قراردادهای اوکراین با بلاروس، ارمنستان، گرجستان، مولداوی و ازبکستان در همین زمینه است. اوکراین از شرکت در همکاری‌های جمعی سیاسی و نظامی‌سی آی اس دوری  می‌کند. همچنین به دلیل اینکه هدف اصلی این کشور پیوستن به اتحادیه اروپاست، قبول هرگونه قرارداد در چهارچوب سی ای اس را ذیل این هدف دنبال می‌کند.

اوکراینی‌ها کشور خود را یک کشور اروپایی می‌دانند. از نظر جغرافیایی و فرهنگی شباهت‌های بسیار میان این کشور و با اروپا وجود دارد. از نظر سیاسی هم ورود به ساختارهای اروپائی برای سیاستمدارن غرب گرای این کشور اولویت داشته است. اما این کشور غیر از منابع طبیعی و نیروی کار برای عرضه به اروپا کالای مهمی‌ندارد. رهبران اوکراین برای ایجاد موازنه در برابر روسیه ، نزدیکی هر چه بیشتر با ساختارهای اروپایی را دنبال کرده اند. درجهت جلوگیری از تبدیل شدن روسیه به یک قدرت اورآسیایی ، آمریکا تشکیل اتحادی از کشورهای بالتیک – دریای سیاه – منطقه خزر را در دستور کار خود قرار داد، که اوکراین در این رابطه اهمیت زیادی پیدا کرد. بیل کلینتون از اوکراین به عنوان شریک استراتژیک آمریکا یاد کرد، اما در عمل به عنوان ابزاری در بازی با روسیه از آن استفاده شد.آمریکا همچنین از عضویت اوکراین در ناتو حمایت کرد. اوکراین آمریکا را پشتیبان اصلی در تسریع روند نزدیکی به اتحادیه اروپا می‌داند، درحالی که آمریکا در زمان تیرگی روابط با روسیه به سمت اوکراین توجه می‌کند[۲].

نیز نگاه کنید به

روابط خارجی روسیه؛ گستره روابط دیپلماتیک چین با کشورهای جهان؛ روابط خارجی تونس؛ روابط خارجی کانادا؛ روابط خارجی کوبا؛ روابط خارجی لبنان؛ روابط خارجی مصر؛ روابط خارجی سنگال؛ روابط خارجی فرانسه؛ روابط خارجی اسپانیا؛ روابط خارجی سودان؛ روابط خارجی قطر؛ روابط خارجی اردن؛ روابط خارجی زیمبابوه؛ روابط خارجی ساحل عاج؛ روابط خارجی اتیوپی؛ روابط خارجی کشور مالی؛ روابط خارجی تایلند

کتابشناسی

  1. کولایی ،الهه، تیشه یار، ماندانا (1385). سازمان پیمان آنلانتیک شمالی، دگرگونی در ماموریت و کارکردها،فصلنامه ژئوپلیتک.2(3و4)،
  2. موسسه ایراس(1392). جامعه و فرهنگ اوکراین. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)