روابط خارجی کوبا
کوبا بنا به موقعیت جغرافیایی در نیمکره غربی قرار دارد؛ با توجه به صبغه تاریخی و میراث فرهنگیاش بخشی از آمریکای لاتین محسوب میشود؛ به دلیل روابط خونی، خود را بسیار نزدیک و وابسته به آفریقا میداند؛ بهعنوان کشوری در حال توسعه، بخشی از جهان سوم نیز محسوب میشود؛ بنا به نظم سیاسی و اجتماعی اقتصادی این کشور، کشوری است سوسیالیست که روابط بسیار تنگاتنگی با شوروی سابق و دیگر کشورهای سوسیالیست دارد. این فاکتورها سه جهت و یا سه زمینه کنشی را در سیاست خارجی کوبا تعیین میکنند: ایالاتمتحده؛ آمریکای لاتین، کارائیب و دیگر کشورهای جهان سوم؛ و شوروی سابق و کشورهای عضو کمکان [ii] (COMECON). همین فاکتورها اساس ارزشهای رفتار سیاست خارجی کوبا میباشند که در بند ۱۲ قانون اساسی ۱۹۷۶ چنین بیان میشود: (کوبا) روابطهاش را با کشورهای سوسیالست بر پایه احساسات بینالمللی سوسیالستی، بر اهداف مشترک جامعه جدید، دوستی برادرانه، همکاری و کمک دو جانبه بنا مینهد؛ هدفش ادغام با کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب بهعنوان جامعه بزرگی از ملتهای برادر میباشد؛ روابط برادرانه و همکاری با کشورهایی برقرار میکند که موضع ضدامپریالیستی و مترقی داشتهباشند؛ روابط دوستانه با کشورهایی برقرار میکند که علیرغم داشتن رژیمی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت، به حق حاکمیت کوبا احترام بگذارند، قواعد همزیستی میان دولتها را در نظر بگیرند، به اصول همزیستی دوجانبه اعتقاد داشته و رفتاری متقابل اتخاذ نمایند؛ عضویتش را در سازمانهای بینالمللی و شرکت در کنفرانسها وگردهماییها را براساس منافع صلحآمیز و سوسیالیسم و آزادی ملتها مشخص میکند.[۱]
زمانی که فیدل کاسترو اوایل سال ۱۹۵۹ قدرت را به دست گرفت بر مبنای این اصول و طرز تفکر سوسیالیستی، سیاست خارجی کوبا را تعیین نمود. اگرچه فیدل کاسترو بر عقاید سوسیالیستی خود همچنان پس از فروپاشی شوروی سابق ثابت قدم مانده و حزب کمونیست همچنان در کوبا اعتبار خود را حفظ کرده است، سیاست خارجی کوبا دچار تحولات بسیاری شده که نتیجه رویدادهای بزرگ سیاسی است که در سراسر جهان و از دهه ۶۰ به بعد اتفاق افتادهاست. فیدل کاسترو پس از پیروزی انقلاب کوبا، با مداخلات بسیاری از طرف همسایه قدرتمند شمالی خود روبهرو شد که در بسیاری موارد قصد براندازی دولت کاسترو را در سر میپروراندند. به این ترتیب، کوبا بهدلیل فشار غرب و آمریکا به سمت شوروی سابق گرایش یافت و روابط گستردهای با این کشور برقرار نمود و همسایه قدرتمند خود را کنار زد. همین امر باعث بروز تنشهای بسیاری در عرصه بینالمللی بین کوبا و ایالاتمتحده گردید و در عوض روابط سیاسی کوبا با کشورهای بلوک شرق بالا گرفت، از همینرو، با نگاهی به فعالیت جنبش چریکی کوبا در منطقه آمریکای لاتین، به خوبی مشهود است که این کشور کوچک منطقه کارائیب با افکار چپگرایانه خود تاثیرات قابل توجهی در منطقه و بر جنبشهای چریکی دیگر کشورها و انقلابیون چپگرای آمریکای لاتین گذاشتهاست و به این جنبشهای مارکسیستی نه فقط در آمریکای لاتین، بلکه در آفریقا و آسیا نیز کمکهای بسیاری نموده است.[۲] نمونه بارز این حمایتها، اعزام نیرو به آنگولا و ویتنام میباشد، اما در اوایل دهه ۹۰ و پس از فروپاشی شوروی، کوبا با مشکلات بسیاری مواجه میشود و درگیر مشکلات اقتصادی داخلی خود میگردد، اما در پایان همین دهه، حکومتهای چپگرا در تعدادی از کشورهای منطقه، قدرت را به دست میگیرند و کوبا بار دیگر سیاستهای پیشین خود را در دستور کار قرارمیدهد. آنچه که کوبای ایدهآل فیدل کاسترو بود، اکنون با کشورهای چپگرای منطقه با تاسیس اتحادیههایی چون آلبا به منظور ایجاد همگرایی میان کشورهای چپگرای منطقه، جامه عمل پوشانده میشود، این کشورها که مخالف قدرتطلبیهای ایالاتمتحده در آمریکای لاتین میباشند با همدیگر متحد شده تا در برابر این کشور قدعلم نمایند.
کوبا و منطقه آمریکای لاتین
کاسترو برای ایجاد انسجام در میان کشورهای آمریکای لاتین، تلاش بسیاری نمود تا عقاید سوسیالیستی - کمونیستی خود را در منطقه توسعه دهد و به مقابله با سیاست خارجی ایالاتمتحده در منطقه اقدام نماید و از مداخلات همسایه شمالی خود جلوگیری کند، از اینرو، نیروهای چریکی چپگرای دیگر کشورهای منطقه را تحت آموزش خود قرارداد و ارنستو چهگوآرا برای این امر به دیگر کشورها اعزام میشد. نمونه بارز این حمایتها، حضور نیروهای کوبایی در نیکاراگوئه بود تا از ساندینیستها حمایت نماید و آنها را در پیشبرد هر چه سریعتر اهداف خود یاریدهد. در شیلی نیز، کوبا حمایتهای بسیاری از سالوادور آلنده و دولت چپگرای او نمود. البته دولت چپگرای سالوادور آلنده دوام چندانی نیافت و با کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ و مرگ آلنده خاتمه یافت.
اما آنچه که به خوبی مشهود است موقعیت کنونی کوبا در منطقه آمریکای لاتین میباشد از اواخر دهه ۹۰، تعدادی از دولتهای راستگرای آمریکای لاتین شکست خوردند و با انتخابات دموکراتیک، حکومتهای چپگرا توانستند در منطقه حضور قابل توجهی از خود نشاندهند. با توجه به ظهور چنین شرایط مساعدی، کوبا نیز از موقعیت خوبی بهرهمند شده است و با کشورهایی چون ونزوئلا، و بعد نیکاراگوئه، اکوادور، بولیوی به مبارزات ضدامپریالیستی خود بیش از پیش ادامه میدهد و مقابله با ایالاتمتحده را ترک نکرده است.
در میان کشورهای منطقه، هوگو چاوز رئیسجمهور ونزوئلا بهترین روابط را چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی با دولت کاسترو برقرارکرد و حمایت این کشور نفت خیز آمریکای لاتین از کوبا باعث شد تا کاسترو همچنان بر عقاید خود پافشاری نماید. البته کوبا نه فقط در زمینه سیاسی، بلکه از نظر اقتصادی بسیار مورد حمایت هوگو چاوز قرار داشت و با حمایتهای بسیار چاوز توانست مشکلات اقتصادی کشور خود را حل نماید. هماکنون کوبا در قبال دریافت نفت از ونزوئلا، حمایتهای آموزشی و بهداشتی در اختیار ونزوئلا قرار میدهد، بسیاری از پزشکان کوبایی در دورافتادهترین نقاط ونزوئلا مشغول خدمت رسانی هستند. ونزوئلا و کوبا در سال ۲۰۰۴ میلادی عهدنامهای را تحت عنوان آلبا (Alianza Bolivariana para América (ALBA)) امضا نمودند. این عهدنامه جهت ایجاد همگرایی میان کشورهای موافق امضا شد و سپس سه کشور نیکاراگوئه، بولیوی و همچنین هندوراس از امضاکنندگان این عهدنامه شدند. البته این دو کشور با تشکیل آلبا قصد مقابله با آلکا (ALCA(Área de Libre Comercio de las Américas)) را داشتند. آلکا معاهدهای بود که در سال ۱۹۹۴ در میامی آمریکا شکلگرفت که به راهاندازی منطقه آزاد تجاری آمریکا به رهبری ایالاتمتحده منجر شد و تمامی قاره آمریکا به جز کوبا را دربر میگرفت. البته آلکا، از اجلاس سال ۲۰۰۵ که در شهر مار دلا پلاتای آرژانتین برگزار شد دچار بحران گردید و بنا به نظر برخی متخصصین به پروژهای مرده تبدیل شدهاست. ضمنا کوبا در اجلاس مرکوسورا (ElMercado Común del Sur(Mercosur)) در سال ۲۰۰۶ شرکت کرد. این اجلاس در شهر کوردوبا در آرژانتین برگزار گردید و طی آن کوبا تفاهمنامه همکاری تجاری را با این اجلاس امضا نمود. مرکوسور سازمانی است که در سال ۱۹۹۱ با عضویت آرژانتین، برزیل، اوروگوئه، ونزوئلا و پاراگوئه تشکیل شد، البته درحال حاضر ونزوئلا از عضویت در این سازمان خلع شده است.[۳]
کوبا با اکثر کشورهای آمریکای لاتین، از جمله نیکاراگوئه، بولیوی، آرژانتین، شیلی، السالوادور روابط سیاسی و اقتصادی قابل توجهی برقرار کرده است و بسیاری از این کشورها نیز از کوبا در جامعه جهانی حمایت میکنند و خواستار قطع تحریمهای ایالاتمتحده در قبال کوبا شدهاند. البتهکوبا در روابطش باکشورهای منطقه در بعضی موارد دچار بحران و ناملایمات سیاسی شده است. در سال ۲۰۰۱، اوروگوئه، قطعنامهای در کمیسیون حقوق بشر ارائه مینماید و از نقض حقوق بشر در این کشور صحبت مینماید. اوروگوئه با انتقاد کاسترو روبهرو میشود و در پی آن سفیر خود را از هاوانا فرا میخواند و در پی این اقدام، روابط دیپلماتیک خود را با کوبا قطع مینماید. مکزیک نیز به این قطعنامه رای مثبت میدهد و انتقاد کاسترو از دولت راستگرای فوکس نیز روابط این دو کشور را دچار بحران مینماید. اما فوکس اعلام مینماید که روابط خود با کوبا را قطع نخواهدکرد.
روابط کوبا و روسیه
در سال ۱۹۶۱، فیدل کاسترو، با الهام از گفتوگوهای صورت گرفته با مسکو و دشمنی شدید با ایالاتمتحده آمریکا، انقلاب کوبا را انقلابی سوسیالیستی نامید. طی ۳۰ سال آتی، توسعه کوبا وابسته به روابطهاش با اتحاد جماهیر شوروی سابق بود و با توجه به پیوند ایدئولوژیکی میان این دو کشور، روابط دو جانبه اقتصادی نیز قویا برقرار شدهبود.
در طی سالهای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ قرن گذشته، بهدلیل تحریم اقتصادی این کشور توسط ایالاتمتحده آمریکا، روابط کوبا با بلوک شرق بهطور قابل توجهی افزایش یافت. کوبا در اتحاد جماهیر شوروی سابق، بازار مناسبی برای تولیدات صادراتی خود، بهخصوص شکر پیدا نمود. هم زمان، موادغذایی، نفت، ماشینآلات، تجهیزات فنی و محصولات ساخته شده را به قیمت مناسب دریافت میکرد و از سود کم و پرداخت اقساطی طولانی مدت با محصولات کوبایی نیز بهرهمند شده بود.
همکاریهای نظامی هم در مقابل تهدیدهای ایالاتمتحده حیاتی به نظر میرسید. ضمنا علاوه بر تشکیل بزرگترین متحد استراتژیکی خود، اتحاد جماهیر شوروی سابق تقویت تواناییهای دفاعی این جزیره را تسهیل نمود. در سال ۱۹۹۳، رائول کاسترو، ارزش تسلیحات و ماشینهای جنگی که کوبا از شوروی سابق دریافت کرده بود را بالغ بر ۱۰۰۰۰ میلیون دلار تخمین زد.[۴]
از نظر فرهنگی نیز، گردش محصولات فرهنگی از الگوهای مشابهی پیروی میکرد. بهطور مثال در طی سه دهه، مردم کوبا، فقط میتوانستند از دیدن فیلمهای روسی بهرهمند شوند.
در سال ۱۹۹۱، با فروپاشی شوروی سابق، روابط میان روسیه و کوبا از هم گسست. در کمتر از سه سال، قطع ارتباط کامل میان این دو کشور صورت گرفت که در طی دهه ۹۰ همچنان ادامه یافت. بنابراین تمامی پروژههایی که در کوبا درحال انجام و پیشرفت بود از جمله مرکز هستهای واقع در شهر سیین فوئگوس، از کار افتادند. از طرف دیگر، عملکرد اقتصادی کوبا، که بسیار وابسته به صادرات و واردات از روسیه سابق بود نیز به گل نشست. و از آن بعد، بحران اقتصادی شدیدی در کوبا به چشم میخورد. پس از گذشت بیش از یک دهه جدایی میان این دو کشور، روابط اقتصادی و سیاسی میان روسیه و کوبا در اوایل قرن حاضر، تجدید حیات یافت. پس از سفر گورباچف در سال ۱۹۸۹، ولادیمیر پوتین، اولین رئیسجمهور روسیه بود که در سال ۲۰۰۰ به این کشور سفر نمود. مدمدوف نیز در سال ۲۰۰۸ به کوبا سفر کرد، رائول کاسترو نیز که ۲۳ بار و آخرین بار در سال ۱۹۸۵ به روسیه سفر کرده بود، برای تحکیم روابط در سال ۲۰۰۹ بار دیگر به این کشور سفر نمود. روابط روسیه و کوبا از سال ۲۰۰۵ بهطور تنگاتنگی برقرار شد بهطوری که در سال ۲۰۰۵ کمیسیون مشترک همکاری (Comision Mixta de Cooperacion) تشکیل دادند که از آن پس ۷۰ شرکت روسی با شرکتهای کوبایی بهعنوان شرکای تجاری در کوبا فعالیت میکنند. توافقنامههای بسیاری نیز در زمینه تجاری به امضا رسیدهاست که یکی از اولین توافقنامهها اصلاح بدهی کوبا به روسیه به مبلغ ۱۶۶ میلیون دلار بود، در سال ۲۰۰۹ مسکو و هاوانا تفاهمنامهای درباره اصول همکاری استراتژیکی میان دو کشور را امضا کردند. در سال ۲۰۱۱، توافقنامهای تحت عنوان "طرح اقدام" (Plan de acción) را برای گسترش روابط دو جانبه به امضا رساندند.[۵]
همچنین اقدامات دوستی نیز میان دو کشور روبه افزایش گذاشته است، بهطور مثال، روسیه اولین کشوری بود که کمکهای فوریتی برای قربانیان طوفانهای سال ۲۰۰۸ به کوبا اعزام کرد، در سال ۲۰۱۱ اهدای گندم به هاوانا صورت گرفت، روسیه وام و کمکهای مالی قابل توجهی به ارزش بیش از۳۵۰ میلیون دلار به کوبا دادهاست تا این کشور بتواند کالاهای ساخت روسیه را خریداری نماید. از طرفی، شرکتهای روسی در کوبا در بخشهای مختلفی سرمایهگذاری کردهاند.
این تجدید حیات روابط دو جانبه ریشه در پیوندهای دوستی دارد که از همکاریهای گسترده تاریخی به ارث بردهاند. البته ماهیت روابط میان این دو کشور نسبت به گذشته بهطور قابل توجهی تغییر کردهاست. اگر در دوران جنگ سرد، قرابت ایدئولوژیکی آنها را به هم پیوند میداد، در دوره جهانی شدن، منافع اقتصادی مربوطه آن را به هم متصل کردهاست.
روابط سیاسی کوبا و ایالاتمتحده آمریکا
با نگاهی بر تاریخ روابط سیاسیکوبا و ایالاتمتحده آمریکا، تاریخی سراسر پر فراز و نشیب دیده میشود، بهطوریکه این دو کشور حدود ۶ دهه است که کشمکشهای بسیاری را متحمل شدهاند.به عبارت دیگر، اگرچه روسیه بیشترین ارتباط را با کوبا داشته، در مقابل آمریکا کشوری است که بیشترین تنش را با همسایه کوچک خود دارد، پس از اعلام پیروزی انقلاب کوبا در اول ژانویه سال ۱۹۵۹، ایالاتمتحده آمریکا در هفتم ژانویه همان سال، دولت کوبا را به رسمت شناخت، اما پس از اینکه دولت جدید، اموال شرکتهای آمریکایی را در کوبا به نفع دولت مصادره نمود و از طرفی با اعلام سوسیالیست - کمونیست بودن دولت کوبا، تنش میان دو کشور آغاز گردید. در پی انجام این اصلاحات، ایالاتمتحده نیز خرید شکر از این کشور و فروش نفت به کوبا را متوقف کرد و در اکتبر ۱۹۶۰ تمام صادرات به کوبا را ممنوع کرد، این مسئله بهانهای شد تا کوبا به شوروی سابق نزدیک شده و روابط تجاری خود را با این کشور گستردهتر نماید. آمریکا بالاخره در سال ۱۹۶۱ تحریمهای گسترده اقتصادی و تجاری را بر کوبا تحمیل نمود و روابط خود را با این کشور قطع کرد. علیرغم قطع روابط میان این دو کشور، دفتر منافع ایالاتمتحده آمریکا در هاوانا و دفتر منافع کوبا در واشنگتن که هر دو دفتر وابسته به سفارت سوئیس میباشند، به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
در پی این تنشها، رئیسجمهور وقت آمریکا، آیزنهاور، بهطور مخفیانه به سازمان سیا اجازه داد تا گروهی از مهاجران مخالف دولت کوبا را بهعنوان گروههای چریکی برای براندازی کاسترو تعلیم دهد. از طرف دیگر، دو دیپلمات آمریکایی، به دلیل حمایت از اعمال تروریستی دستگیر و از کوبا اخراج شدند. در سال ۱۹۶۱، حدود ۱۵۰۰ مهاجر کوبایی تعلیم دیده توسط سازمان سیا از طریق خلیج خوکها به کوبا حمله میکنند، اما این اقدام با شکست روبهرو میشود، پس از این شکست، در آگوست ۱۹۶۲، اتحاد جماهیر شوروی سابق به بهانه حفاظت از کوبا، سکوهای پرتاب موشک در این کشور مستقر نمود. در اکتبر همان سال، هواپیماهای آمریکایی از سکوهای موشکی روسیه در کوبا عکسبرداری کردند و رئیسجمهور وقت آمریکا، جان افکندی، بلافاصله با اعلام آمادهباش از روسیه خواست تا موشکهای خود را از کوبا خارجکند. این درخواست آمریکا از طرف خروشچف پذیرفته شد و بحران موشکی کوبا در ۲۸ اکتبر همان سال به پایان رسید. کندی نیز محدودیتهای تجاری تحمیل شده توسط آیزنهاور پس از انقلاب کوبا راگستردهتر نمود و روابط تجاری با این کشور را در همه موارد، به جز فروش مواد غذایی و دارو، قطع نمود، سال بعد، سفرها و معاملات مالی شهروندان آمریکایی به کوبا را ممنوع اعلام کرد.[۶] تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا بر کوبا تا به امروز همچنان ادامه دارد. دولت کوبا به دلیل فشارهای ایالاتمتحده آمریکا و به بهانه آموزش و ارائه کمکهای مالی، مسلحکردن و نفوذ گروههای چریکی به ونزوئلا از سازمان کشورهای آمریکایی (Organizacion de los Estados Americanos) اخراج میشود. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ هواپیمارباییهایی میان دو کشور اتفاق افتاد که این امر همکاری متقابلی را ضروری مینمود. در سال ۱۹۷۴، مقامات آمریکایی از کوبا بازدیدی به عمل آوردند. سه سال بعد، مصادف با ریاست جمهوری جیمی کارتر، آمریکا و کوبا بهطور هم زمان دفتر حفاظت منافع را در پایتختهای یکدیگر تحت حفاظت سفارت سوئیس گشودند. در سال ۱۹۸۱، در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان، بار دیگر سیاست خصمانهای علیه کوبا اتخاذ گردید. بار دیگر سفر به کوبا و هزینه کردن پول توسط شهروندان آمریکایی در کوبا و مدتی بعد مقامات دولتی کوبا و نمایندگانشان به ایالاتمتحده ممنوع شد، در سال ۱۹۸۵ رادیو مارتی، با حمایت دولت آمریکا اقدام به پخش اخبار و اطلاعات از آمریکا به کوبا نمود.
در دهه ۹۰ روابط کوبا و آمریکا وارد مرحله دیگری میشود و کشمکشها نیز گسترش مییابد. تحریمهایی که در مدت سی سال بر کوبا تحمیل شدهبود در سال ۱۹۹۲ با تصویب قانون برای دموکراسی کوبا (Acta para la Democracia Cubana) و در سال ۱۹۹۶ قانون برای آزادی و دموکراسی کوبا (Acta para la Libertad y Democracia Cubana) شدت بیشتری یافت.[۷] از طرف دیگر با فروپاشی شوروی سابق، وضعیت اقتصادی کوبا بسیار تنزل میکند و بحران اقتصادی حاکم در آن زمان معروف به دوره خاص، باعث میشود که بسیاری از مردم کوبا بهصورت غیرقانونی به آمریکا مهاجرت کنند. مهاجرت غیرقانونی کوباییها از طریق اقیانوس خطرات بسیاری به همراه داشت و مشکلات فراوانی نیز برای آمریکا به بار میآورد، از این رو هر دو کشور طی سالهای ۹۴ و ۹۵ توافقنامههایی به امضا رساندند که طی آن در پی ایجاد راهکاری برای مهاجرت مطمئن و بدون خطر مردم کوبا به آمریکا بودند. این توافقنامهها، با بروز بحران پسربچه کوبایی با نام الیان گونزالس معلق اعلام شد.[۸]
دراجلاس هزاره سوم سازمان ملل متحد در سپتامبر سال ۲۰۰۰ فیدل کاسترو و بیل کلینتون گفتوگوی کوتاهی هنگام عکس گرفتن گروهی داشتند و دستانشان را به هم زدند، پس از آن، مدیر کل سازمان ملل متحد، کوفی عنان، ابراز کرد که وقتی رئیسجمهور آمریکا و رئیسجمهور کوبا پس از چهل سال دست هم را فشردند دستاورد مهمی میباشد. در حالی که کاسترو اعلام کرد که این عمل وی نشان ادب و احترام بوده و کاخ سفید نیز انکار کرد که مفهوم خاصی داشته باشد، در نوامبر سال ۲۰۰۱، شرکتهای آمریکایی فروش مواد غذایی به کوبا را پس از سالها تحریم از سرگرفتند.
سال بعد، رئیسجمهور سابق آمریکا، جیمی کارتر، یکی از بلندپایهترین سیاستمداران آمریکایی بودکه پس از انقلاب به کوبا دعوت شدهبود. روابط کوبا و آمریکا، مجددا پس از انتخاب جورج دبلیو بوش به ریاست جمهوری آمریکا روبه تیرگی نهاد. بوش کوبا را یکی از پایگاههای استبداد در دنیا معرفی نمود و جان بولتون، معاون وی، نیز کوبا را متهم به در اختیار داشتن برنامه سلاحهای بیولوژیکی کرد و این کشور را محور شرارت نامید و بیان کرد که رهبر کوبا از بعضی از کشورهای دشمن آمریکا، چون لیبی، ایران و سوریه بازدید کردهاست.کوبا نیز در موقعیتهایی ایالاتمتحده را متهم به حمایت از تروریسم دولتی علیه کوبا نمود.
در ۸ سپتامبر ۲۰۰۶، فعالیت حداقل ده نفر روزنامه نگار جنوب فلوریدا که بهطور منظم از دولت ایالاتمتحده پول دریافت میکردند تا برنامههایی را از رادیو مارتی و شبکه مارتی برای خدشه دار کردن تصویر دولت کوبا پخش نمایند؛ فاش شد دستمزدهای مذکور به هزاران دلار در طی چند سال میرسید. در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۶، ایالاتمتحده آژانسی با نام نمایندگی ایالاتمتحده آمریکا برای توسعه بینالمللی(USAID= United States Agency for International Development) تاسیس نمود و پیشبرد منافع سیاست خارجی آمریکا در گسترش دموکراسی و بازار آزاد در کشورهای در حال انکشاف و توسعه کمک طولانی مدت و حمایت از افراد کشورهای فاجعهزده برای داشتن یک زندگی آزاد و داشتن کشوری دارای دموکراسی را در دستورکار خود قرار داد.[۹] اخیرا کنگره آمریکا، آژانس USAID را متهم کرده که به خوبی نتوانسته ارتقا حقوق بشر را در کوبا اداره نماید.
در سال ۲۰۰۹، باراک اوباما، به ریاست جمهوری ایالاتمتحده انتخاب شد و حدود یک سال بعد، رائول کاسترو از طرف پارلمان کوبا بهعنوان رئیسجمهور جدید کوبا انتخاب شد. رائول کاسترو از همان ابتدا، اعلام کرد که تغییراتی در تمامی زمینهها در کوبا صورت خواهدگرفت و اوباما نیز قبل از اجلاس کشورهای قاره آمریکا که در ترینیداد ای توباگو برگزار میشد، اعلام کرد که به وعده خود در دوران انتخابات مبنی بر حذف تحریمهای تحمیل شده توسط بوش، عمل خواهد کرد. اوباما در این اجلاس منطقهای وعده داد که شروع جدیدی با کوبا خواهندداشت و روابط میان دو کشور بهبود خواهدیافت، هرچند وعده حذف تحریمها همچنان تحقق نیافته باقی ماندهاست، اما بهبود روابط کوبا و ایالاتمتحده طی سالهای بعدی تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۱۶ سفارت ایالاتمتحده در کوبا گشودهشد و پرچم این کشور پس از سالها در خاک کوبا به اهتزاز درآمد. البته در همین راستا، مذاکراتی درباره مهاجرت و دیگر موارد میان دو کشور صورتگرفت. لازم به ذکر است که آمریکا از سال ۱۹۰۳ خلیج گوانتانامو را به اشغال خود درآورده و زندان گوآنتانامو در این پایگاه نظامی قرار دارد و بسیاری از زندانیان جنگ آمریکا و عراق تحت شرایط بسیار سخت و غیرانسانی دراین زندان بسر میبرند. حضور آمریکاییها در این منطقه، علیرغم خواست دولت کوبا میباشد که آن را یک اشغال غیرقانونی میداند.
ایالاتمتحده و آفریقا
کوبا علیرغم بعد مسافت، حضور فعالی در آفریقا داشته است. در دسامبر ۱۹۶۱، کوبا به یاری انقلابیون الجزایری که با استعمار فرانسه میجنگیدند، میرود و محمولهای از تسلیحات را به انقلابیون الجزایری تحویل میدهد و ۷۶ چریک زخمی و ۲۰ کودک یتیم را از یک مرکز پناهندگان به کوبا میآورد. در می ۱۹۶۳، گروهی ۵۵ نفره از پزشکان کوبایی به الجزیره میروند تا برنامه بهداشت عمومی را برقرار نمایند و در اکتبر همان سال، زمانی که جمهوری جوان الجزیره توسط مراکش تهدید شد، گردانی از ۶۸۳ مبارز کوبایی به سرزمین بنبلا میرسند. ارنستو چهگوارا نیز که بسیار وابسته به سیاست خارجی انقلاب جوان کوبا بود در دسامبر ۱۹۶۴ سفری سه ماهه به آفریقا انجام میدهد، زمانیکه فشارهای دولتمردان آمریکای شمالی و حضور سربازان مزدور سفیدپوست در جنوب قاره آفریقا دیده میشد و از طرف دیگر شورش ملتهای مستعمره از جمله گینه بیسائو، موزامبیک، کنگو و آنگولا در جریان بود، چهگوارا نیز در آن زمان بهنام فیدل و به عبارتی بهنام انقلاب کوبا به آموزش و تعلیم چریکهای فعال کشورهای آفریقایی میپردازد، در سال ۱۹۶۵، گروهی کوبایی به فرماندهی چهگوارا از طریق تانزانیا وارد زئیر و در آگوست گروه دیگری وارد کنگو شدند. همراه با نظامیها، پزشکانی هم برای مداوای مردم، به آفریقا رفتند، پس از گذشت سالها، کشورهای مذکور استقلال خود را بهدست آوردند، اما با توجه به ثروت آنگولا، سران آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی از فرصت استفاده میکنند تا رئیسجمهوری مورد نظر آنها روی کار بیاید. از این رو به حمایت خیانتکاران و مزدوران مشغول میشوند. در این برهه از زمان، رئیسجمهور آنگولا طی نامهای از فیدل کاسترو تقاضای کمک میکند و کوبا در سال ۱۹۷۵ با اعزام ۳۶۰۰۰ نیرو به آنگولا و ۱۲۰۰۰ نیرو به اتیوپی در سال ۱۹۷۶ جهان را حیرت زده میکند. در سال ۱۹۷۸، ماموران نظامی کوبا همچنان در کنگو، گینه، گینه بیسائو، موزامبیک و بنین و بهخصوص در آنگولا مستقر میشوند. این حضور نظامی در آفریقا با کمکهای تکنیکی کارشناسان بسیاری بهخصوص در حوزه سلامت، آموزش و ساخت و ساز همراه بود. این افراد در الجزیره، آنگولا، موزامبیک، کابو ورده، گینه بیسائو، گینه، اتیوپی، سائو تومه، تانزانیا، کنگو، بورکینوفاسو و بنین مشغول به کار شدند.[۱۰] بالاخره حضور نظامیان کوبایی در آنگولا که در سال ۱۹۷۵ آغاز شده بود، در سال ۱۹۹۱ با خروج آخرین سرباز کوبایی به پایان رسید، آنچه که بهعنوان حماسه کوبا در آنگولا شناخته میشود.
روابط کوبا و اتحادیه اروپا
شروع روابط سیاسی کوبا با کشورهای اروپایی به سال ۱۹۸۸ برمیگردد که البته با موجودیت یافتن اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۲ پس از اجلاس ماستریخت، این روابط همچنان ادامه مییابد. البته این روابط ابتدا چیزی بیش از شناخت متقابل و تبادلات بسیار نبود، اما دو سال بعد با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حضور سرمایهگذار روس در کوبا ناپدید میشود و شرایط زندگی در کوبا بسیار تغییر میکند، به همین دلیل در سال ۱۹۹۵ برای اولین بار تحقق یک توافقنامه همکاریهای اقتصادی و تجاری میان دو طرف کوبایی و اتحادیه اروپا مطرح میشود، اما در سال ۱۹۹۶ به دلیل حادثه سقوط دو هواپیمای سازمان برادران به سوی نجات (Hermanos al Rescate) توسط نیروی هوایی کوبا و مرگ سرنشینان آنها، این توافقنامه ملغی اعلام شد و همین امر باعث شد تا اعضای اتحادیه اروپا نسبت به مسائل حقوق بشر، قطعنامه مشترکی علیه کوبا صادرکنند، این مورد اولین بار بود که مجموعهای از تحریمها از طرف اتحادیه اروپا علیه کشور سومی اعمال میشد.[۱۱] بنابراین در سال ۱۹۹۷ روابط اتحادیه اروپا بهطور یک جانبه با کوبا و به دلیل عدم رعایت حقوق بشر در این کشور قطع شد. البته این روابط پس از آنکه اتحادیه اروپا مخالفت خود را با تحریمهای تحمیل شده از طرف آمریکا بر کوبا اعلام کرد روبه بهبودیگذاشت. از طرف دیگر، با سفر پاپ ژان پل دوم (Juan Pablo II) در ژانویه ۱۹۹۸ به کوبا؛ بهعنوان اولین بازدید یک پاپ از کوبا؛ نه فقط باعث بهبود روابط رژیم کمونیستی کوبا و کلیسای کاتولیک پس از چهل سال رویارویی گردید، بلکه بر بهبودی روابط اتحادیه اروپا نیز با کوبا تاثیر گذاشت، اما در سال ۲۰۰۰ میلادی، اتحادیه اروپا به قطعنامه حقوق بشر کوبا رای منفی داد و همین امر باعث شد تا کوبا از سفر هیأت اروپایی به این کشور جلوگیری نماید و مذاکره جهت به عضویت درآمدن کوبا در کنوانسیون لومه میان اتحادیه اروپا و کشورهای ای-سی-پی [iv] نیز ملغی اعلام شد، درسال ۲۰۰۱ و همینطور در سال ۲۰۰۳ مجددا رای منفی از طرف اتحادیه اروپا در خصوص حقوق بشر در کوبا صادر گردید.
در سال ۲۰۰۴ میلادی، اتحادیه اروپا اعلام کرد در صورت رعایت حقوق بشر توسط دولت کوبا و آزادی زندانیان سیاسی نسبت به برقراری روابط میان طرفین و بهبود ارتباطات سیاسی اقدام خواهد کرد. از اینرو، تحریمهایی را بهطور یک جانبه به کوبا تحمیل نمود، در سال ۲۰۰۶ وزیر خارجه اسپانیا به کوبا سفر میکند تا درباره روابط اقتصادی اتحادیه اروپا با این کشور مذاکره نماید و اینکه بهبود روابط با اصلاحات سیاسی و اقتصادی توسط دولت کوبا، میسر خواهد شد، در سال ۲۰۰۸ نیز وزیر خارجه واتیکان در همین راستا به کوبا سفر میکند، در ماه مارس ۲۰۱۰، پارلمان اروپا کوبا را به علت مرگ یکی از زندانیان سیاسی پس از اعتصاب غذا محکوم کرد و از دولت کوبا خواست که به آزادیهای اساسی مردم کشورش بهخصوص آزادی بیان، مشارکت سیاسی و غیره احترام بگذارد.کوبا که با رسیدن اسپانیا به ریاست اتحادیه اروپا درصدد بهبود روابط با اروپا بود، از قعطنامه اتحادیه اروپا علیه کوبا و محکومیت این کشور عصبانی شد و عکسالعمل شدیدی نشانداد.کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بار دیگر در اواخر سال ۲۰۱۰ به بررسی روابط با کوبا پرداختند و از آنجاییکه دولت کوبا تعهد داده بود که تعداد ۵۲ نفر از ۷۵ زندانی سیاسی مربوط به دوره بهارسیاه (Primavera Negra de Cuba) را آزاد نماید اتحادیه اروپا نیز تحریمهای تحمیل شده بر کوبا را ملغی اعلام کرد.
از میان کشورهای اروپایی، اسپانیا ارتباط شاخصتری با کوبا داشته است که البته این امر به مسائل تاریخی و فرهنگی موجود میان این دو کشور برمیگردد. البته در زمان دولت خوزه ماریا ازنار، اسپانیا سیاستهای خصمانهای در قبال کوبا از خود نشان میداد، اما سپس، حزب سوسیالیست اسپانیا دولت را با نمایندگی زاپاترو به دست گرفت و به این ترتیب ارتباطات دیپلماتیک اسپانیا و کوبا روبه بهبودی نهاد بهطوریکه اسپانیا در صنعت توریسم این کشور حضور چشمگیری داشته و یکی از شاخصترین سرمایهگذاران این صنعت در کوبا بشمار میآید.
روابط اقتصادی کوبا با اتحادیه اروپا نیز از سال ۱۹۸۰ یعنی از زمان آغاز به کار کمیسیونهای مشترک اقتصادی کوبا و کشورهای اروپایی آغاز شد، در حال حاضر اتحادیه اروپا با 19/4% پس از ونزوئلا با 24/9%، دومین شریک تجاری کوبا میباشد، به عبارت دیگر، اتحادیه اروپا دومین شریک صادراتی کوبا، پس از ونزوئلا، و همچنین دومین شریک مهم واردات، پس از چین میباشد و به دنبال آن کانادا قرار دارد.[۱۲]
روابط کوبا و چین
روابط دو جانبه کوبا و چین به اواسط قرن نوزدهم برمیگردد. در سال ۱۸۴۷، اولین چینیها به کوبا رسیدند که اکثریت آنها کارگران قراردادی بودند و مشارکت زیادی در توسعه کشور داشتند. چینیهای مهاجر حتی نقش بسیار قابل توجهی در مبارزات استقلالطلبانه کوبا علیه استعمار اسپانیا در جنگهای ۱۸۶۸ و ۱۸۹۵ ایفا نمودند، همانطور که در کتابهای تاریخ کوبا مشاهده میشود حتی یک چینی خیانتکار نیز در تاریخ کوبا دیده نمیشود. با پیروزی انقلاب کوبا در سال ۱۹۵۹، ارتباطات میان مردم هر دو کشور گسترده شد. در ژانویه همان سال، چینیهای ساکن کوبا میتینگی برای حمایت از انقلاب برگزار کردند، در دوم سپتامبر ۱۹۶۰، در اولین بیانیه هاوانا، فیدل کاسترو، برقراری روابط دیپلماتیک میان هر دو کشور را اعلامکرد. ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۰، چین و کوبا بیانیهای مشترک به چاپ رساندند که مظهر برقراری رسمی ارتباطات دیپلماتیک محسوب میشود، به این ترتیب، کوبا اولین کشور آمریکای لاتین بود که روابط دیپلماتیک با چین برقرار نمود. بعد از برقراری روابط دیپلماتیک، همکاری و تبادلات میان چین و کوبا وارد دورهای از توسعه موفق شدند. رهبران و مقامات عالیرتبه هر دو کشور ملاقاتهای دوجانبه از کشور مقابل داشتند. وزرای خارجه مکانیسم مشاوره سیاسی را ایجاد کردند تا از این طریق بتوانند به تعاملات و تبادلات عقاید درباره مسائل بینالمللی و مورد علاقه طرفین بپردازند. چین به دفاع از حاکمیت ملی کوبا و مبارزه با مداخلات خارجی احترام میگذارد؛ در حالی که کوبا نیز همیشه به موقعیت چین درباره موضوع حقوق بشر و مسائل مناطق تایوان و تبت احترام گذاشته است.
در زلزله سال ۲۰۰۸ در استان سی چوآن چین، رائول کاسترو، رئیسجمهور کوبا با همتای چینی خود مکالمه تلفنی داشت و مراتب تسلیت کشورش را اظهار کرد. از طرف دیگر، فیدل کاسترو، دبیر اول حزب کمونیست کوبا، گروهی را برای کمک به نجات زلزلهزدگان و بازسای مناطق تخریب شده اعزام نمود، در ژانویه ۲۰۰۹، هو جین تائو نیز پیام تبریکی به مناسبت پنجاهمین سالگرد پیروزی انقلاب کوبا برای فیدل کاسترو ارسال نمود، در سپتامبر همین سال، فیدل کاسترو نیز پیام تبریکی به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین ارسال کرد. روابط تجاری میان کوبا و چین نیز از دهه ۶۰ قرن بیستم آغاز شد و در حال حاضر بهترین دوران خود را سپری مینماید. امروزه؛ چین دومین شریک تجاری کوبا بشمار میآید در حالی که کوبا مکان دهم را در لیست کشورهای آمریکای لاتین که با چین تجارت میکنند، اشغال کرده است، طبق آمارهای گمرک چین، در سال ۲۰۰۹، حجم تجارت میان دو کشور به ۵۴۷ هزار میلیون دلار آمریکا رسید.[۱۳] هر دو دولت، کمیسیون میان دولتی چین - کوبا را برای روابط اقتصادی و تجاری تاسیس کردند.
در سپتامبر ۲۰۰۹، بیست و دومین کمیسیون در شهر خیامن، در استان فوجیان چین برگزار گردید، چین در بخشهای مختلفی از اقتصاد کوبا سرمایهگذاری نموده است، بخشهایی چون کشاورزی، توریسم، ارتباطات و صنایع سبک، سرمایهگذاریهای کوبا نیز در چین در زمینه هتلداری، توریسم، پزشکی، بیوتکنولوژی و تجارت بینالمللی در مناطق معاف از عوارض کمرگی میباشد. در حال حاضر روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری میان دو کشور از سطح بسیار بالایی برخوردار میباشد و چین پس از ونزوئلا تبدیل به دومین شریک تجاری کوبا شده و انتظار میرود در دوران زمامداری رائول کاسترو روابط دو کشور بیش از پیش توسعه یابد. همچنین کوبا توسعه روابط اقتصادی و تجاری با چین را از اوایل دهه ۹۰ بهعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی در حال ظهور از اولویتهای مهم سیاست خارجی خود قرار داده است.
روابط کوبا با کشورهای خاورمیانه
کوبا در میان کشورهای آمریکای لاتین، یکی از اصلیترین بازیگران ارتباطات نزدیک با تعداد زیادی از کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران نیز میباشد و تفاهمنامههای بسیاری با کشورهای خاورمیانه همچون جمهوری اسلامی ایران به امضا رسانده است، قراردادهای همکاری میان کوبا و منطقه خاورمیانه بخش بزرگی از حوزههای متنوعی را دربرمیگیرد، از جمله زمینههای همکاری میان طرفین میتوان از معاهدات اقتصادی و تجاری، فنی و علمی و فرهنگی نام برد.
همچنین تفاهمنامههایی با کشورهای این منطقه برای افزایش همکاری با وزارت خارجه این کشورها و برای توسعه مشاورههای سیاسی ایجاد نمودهاست، همچنین در صنعت توریسم، کوبا نیز ارتباطات بسیاری با منطقه خاورمیانه برقرار نموده است: علاوه بر این، در روابط خود با کشورهای خاورمیانه، از جمله جمهوری اسلامی ایران، روابط و همکاری نزدیکی با دیگر کشورهای خاورمیانه از جمله لبنان، سوریه و مصر دارد، لازم به ذکر است که با توجه به روابط گسترده با کشورهای خاورمیانه، فیدل کاسترو فقط از ایران بازدید به عمل آورده و از دیگر کشورهای منطقه دیداری به عمل نیاورده است، همکاری کوبا با کشورهای خاورمیانه در قالب سازمانهای بینالمللی از جمله جنبش عدم تعهد موجب شده تا در روابط دو جانبه آنها نیز تحرک بیشتری مشاهده گردد.
از طرف دیگر، کوبا ارتباطات نزدیکی با کشورهای عربی دارد و لازم به ذکر است که همیشه از حقوق فلسطینیها در مقابل رژیم صهیونیستی حمایت نموده، اما حضور سرمایهگذاران رژیم صهیونیستی در کوبا را که با استقبال دولت کوبا روبهرو شده است را نمیتوان نادیده گرفت، بهطوری که در حال حاضر حدود ۷۰۰ میلیون دلار در بخشهای نساجی و ساختمان توسط شرکتهای اسرائیلی و عمدتا از طریق شرکتهای واسطه، سرمایهگذاری شده است.[۱۴] علیرغم تمام این ارتباطات اقتصادی، کوبا همواره جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین اشغالی را محکوم نموده است.
رائول کاسترو و روابط خارجی
وی از همان ابتدای دولت موقت خود به مطالعه روابط خارجی با دیگر کشورها پرداخت. وی اعلام کرده است که به منظور پایان دادن به محدودیتهای دیپلماتیک میان کوبا و ایالاتمتحده آمریکا، حاضر به گفتوگو با باراک اوباما شده است. البته وی از ابتدا خاطر نشان کرده بودکه تنها شرط این گفتوگو این است که ایالاتمتحده هیچ شرطی برای شروع این گفتوگوها نداشته باشد.[۱۵] وی در این مدت به کشورهایی از جمله برزیل، ونزوئلا، روسیه، الجزیره و آنگولا سفر نموده است. ضمنا در اولین نشست سران کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب که در سال ۲۰۰۸ برگزار شد شرکت کرد که در این نشست کوبا بهعنوان عضو "گروه ریو" (Grupo Rio) پذیرفته شد. از دیگر اصلاحات حکومت رائول میتوان از آزادی خرید و فروش اتومبیل، خانه و همچنین خصوصیسازی آرایشگاهها نام برد، مواردی که تا این زمان ممنوع بود.[۱۶]
نیز نگاه کنید به
روابط خارجی روسیه؛ گستره روابط دیپلماتیک چین با کشورهای جهان؛ روابط خارجی تونس؛ روابط خارجی کانادا؛ روابط خارجی لبنان؛ روابط خارجی مصر؛ روابط خارجی سنگال؛ روابط خارجی فرانسه؛ روابط خارجی اسپانیا؛ روابط خارجی سودان؛ روابط خارجی قطر؛ روابط خارجی اردن؛ روابط خارجی زیمبابوه؛ روابط خارجی اوکراین؛ روابط خارجی ساحل عاج؛ روابط خارجی اتیوپی؛ روابط خارجی کشور مالی؛ روابط خارجی تایلند
پاورقی
[ii]: کمکان مخفف »شورای تعاون اقتصادی «به زبان انگلیسی: The Council for Mutual Economic Assistance= COMECON ) و (به زبان اسپانیایی: (= Consejo de Ayuda Mutua Económica CAME o CAEM ) می باشد که سازمانی از همکاری متقابل اقتصادی بوده و در سال 1949 توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق به منظور ایجاد روابط بازرگانی میان دولت های عضو تشکیل گردید. این سازمان به عنوان پاسخی متقابل به سازمان های اقتصادی بین المللی اقتصاد سرمایه داری و همین طور پاسخی به طرح مارشال در اروپای غربی از سوی شوروی و متحدانش در اروپای شرقی تشکیل شد. این سازمان در 28 ژانویه 1991 منحل گردید.
[iv]: کنوانسیون لومه یکی از معاهدات تجاری ترجیحی میان اتحادیه اروپا و کشورهای ا.سی.پی (آسیایی کارائیب پاسیفیک) می باشد.
کتابشناسی
- ↑ Cantón Navarro, J. (1996). Historia de Cuba: El desafío del yugo y la estrella: biografía de un pueblo. Editorial SI-MAR, P15
- ↑ Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P104
- ↑ Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P111
- ↑ Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P89
- ↑ De la Sagra, R. (2012). Historia económico- política y estadística de La Isla de Cuba: O sea, De sus progresos en la población, La Agricultura, El Comercio y Las Rentas… . Nabu Pres, P62
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P38
- ↑ Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P308
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P419
- ↑ Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P330
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P90
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P97
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P101
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P412
- ↑ Fornés Bonavía, L. (2011). Cuba. Cronología: cinco siglos de historia, política y cultura. Verbum, P447
- ↑ Domínguez,J. (2009). La política exterior de Cuba 1962-2009. Editorial Colibr, P44
- ↑ حقروستا، مریم (1397). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص157-180.