زبان و ادبیات لبنان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''تاريخ ادبيات معاصر''' لبنان از خاستگاه‌هاي ادبيات نوين عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبيات مغرب زمين كه از قرون گذشته در اين سرزمين كوچك آغاز شده بود، در نيمه‌هاي قرن نوزدهم از راه آموزش و تبليغات گروه‌هاي تبشيري فزوني گرفت و زمينه‌هايي را...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تاريخ ادبيات معاصر'''
[[پرونده:ناصیف الیازجی.png|بندانگشتی|ناصیف الیازجی - برگرفته از سایت lyricstranslate - قابل بازیابی از: https://lyricstranslate.com/en/nasif-al-yaziji-lyrics.html]]
[[لبنان]] از خاستگاه‌های ادبیات نوین عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبیات مغرب زمین که از قرون گذشته در این سرزمین کوچک آغاز شده بود، در نیمه‌های قرن نوزدهم از راه آموزش و تبلیغات گروه‌های تبشیری فزونی گرفت و زمینه‌هایی را فراهم آورد که با عنوان جنبش نوزایی در ادبیات عرب شناخته می‌شود. پیشگامان این جبنش عموماً ادیبان مسیحی<ref>الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: [https://naufal.hachette-antoine.com/ مؤسسة نوفل]، ص. 66.</ref> و دانش‌آموخته مدارس و مراکز آموزشی وابسته به گروه‌های تبشیری غربی و یا انجمن‌های دینی مسیحی بودند. برنامه‌های آموزشی این مراکز، تقلیدی از آموزش‌های غربی و زبان‌های خارجی نیز زبان رایج آموزشی بود. آشنایی با فرهنگ و ادبیات غربی به تدریج رویکردهای ادبی جدیدی را تبلور بخشید که با فرهنگ و ادبیات کلاسیک عرب تفاوت داشت. گسترش مراکز آموزشی و چاپ و انتشار کتب و نشریه و ترجمه برخی آثار ادبی اروپایی، تأسیس محافل و انجمن‌های ادبی با رویکردهای جدید، چالش‌هایی را میان نوگرایان و محافظه‌کاران پدید آورد. نوگرایان خواستار گسست از ادبیات کهن بودند و محافظه‌کاران اما در برابر آنان قرار گرفتند. از دل این چالش، جریان نوینی سربرآورد که مآل‌اندیش بود و ادامه این نزاع را برنمی‌تافت. این جریان جدید دریافته بود برای حفظ سنت‌های کهن بایستی گذشته با تمام منابع غنی آن مورد مطالعه قرار گیرد و ارزش‌های آن بار دیگر متناسب با اقتضائات زمانه در پایگاه‌های زندگی مردم تأیید و تثبیت گردد. بدین سان احیای زبان و قومیت عربی در [[لبنان]] محور اهتمام مکتب جدیدی قرار گرفت که با نام ناصیف الیازجی (1800 –1871) پیوند خورد.‌‌ او تلاش کرد تا با احیای زبان و ادبیات خالص کهن، نارسایی‌های نوگرایان را از نظر شیوه و تفکر در نوردد.<ref>گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: [https://www.ketabettelaat.com/book/ انتشارات اطلاعات]، ص. 15.</ref> مجمع الادب فی فنون الادب (1865)، الطرازفی المعانی و البیان (186)، ثالث القمرین، [[پرونده:بطرس البستانی.png|پیوند=https://wikimelal.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%A8%D8%B7%D8%B1%D8%B3%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C.png|بندانگشتی|بطرس البستانی - برگرفته از سایت wikimedia - قابل بازیابی از: https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Al_Mu%27allim_Butrus_al-Bustani.jpg|362x362پیکسل]]فصل الخطاب، نفحة الریحان (شعر – 1864) و مجمع البحرین (1856) از جمله آثار الیازجی بودند که در نظم و نثر عربی در این دوره پدید آمدند<ref>البستاني، الدكتور فؤاد افرام. (1969). لبنان، مباحث علمية واجتماعية. (الجزء الثانی). بيروت: منشورات الجامعة اللبنانية، ص. 576.</ref> و در احیای ادبیات کهن نقش داشتند.ناصیف الیازجی و فرزندش ابراهیم که پس از مرگ او، میراث‌دار ادبی پدر شد، هر دو دانش‌آموخته مراکز آموزشی وابسته به پروتستان‌های آمریکایی و انگلیسی بودند و با تشویق‌های آنان بود که پاسداری از زبان و میراث ادبی را فراخوان دادند. ابراهیم الیازجی اولین ادیب مسیحی بود که در دهه هشتاد قرن نوزدهم بر ضرورت بیداری قومی در میان عرب‌ها تأکید ورزید.<ref>الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: [https://naufal.hachette-antoine.com/ مؤسسة نوفل]، ص. 67.</ref> همزمان با تلاش‌های این جریان ادبی، در شهر بیروت مکتب دیگری در حال شکل‌گیری بود که در نهایت، آن را تحت نفوذ خود درآورد. این مکتب در عین حال که با هدف الیازجی در خصوص احیای ادبیات کهن موافق بود، تلاش می‌کرد تا عناصر ارزشمند ادبیات و فنون ادبی غرب را نیز جذب کند. بطرس البستانی (1819-1883) از بنیانگذاران این جریان ادبی نوین بود که در بیشتر انواع ادبی پیشگام بود. وسعت مطالعات و دانش او در دائرةالمعارف مشهورش که در نوع خود در ادبیات عرب بی‌نظیر است، انعکاس یافت. <ref>گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: [https://www.ketabettelaat.com/book/ انتشارات اطلاعات]، ص. 16.</ref> این جریان که بر تلفیق ادبیات کهن عرب با نوآوری‌های ادبی در غرب تأکید داشت، به زودی هوادارانی یافت و بدین سان طی نیمه اول قرن بیستم زمینه خلق آثار ادبی نوین در همه انواع آن فراهم شد.<ref>جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9 الجامعة اللبنانية]، ص. 79.</ref>


لبنان از خاستگاه‌هاي ادبيات نوين عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبيات مغرب زمين كه از قرون گذشته در اين سرزمين كوچك آغاز شده بود، در نيمه‌هاي قرن نوزدهم از راه آموزش و تبليغات گروه‌هاي تبشيري فزوني گرفت و زمينه‌هايي را فراهم آورد كه با عنوان جنبش نوزائي در ادبيات عرب شناخته مي‌شود. پيشگامان اين جبنش عموماً اديبان مسيحي (الصليبي، 1991 ، 1، 66) و دانش‌آموخته مدارس و مراكز آموزشي وابسته به گروه‌هاي تبشيري غربي و يا انجمن‌هاي ديني مسيحي بودند. برنامه‌هاي آموزشي اين مراكز، تقليدي از آموزش‌هاي غربي و زبانهاي خارجي نيز زبان رايج آموزشي بود. آشنايي با فرهنگ و ادبيات غربي به تدريج رويكردهاي ادبي جديدي را تبلور بخشيد كه با فرهنگ و ادبيات كلاسيك عرب تفاوت داشت. گسترش مراكز آموزشي و چاپ و انتشار كتب و نشريه و ترجمه برخي آثار ادبي اروپايي، تأسيس محافل و انجمن‌هاي ادبي با رويكردهاي جديد، چالش‌هايي را ميان نوگريان و محافظه‌كاران پديد آورد. نوگرايان خواستار گسست از ادبيات كهن بودند و محافظه‌كاران اما در برابر آنان قرار گرفتند. از دل اين چالش، جريان نويني سربرآورد كه مآل‌انديش بود و ادامه اين نزاع  را برنمي‌تافت. اين جريان جديد دريافته بود براي حفظ سنتهاي كهن بايستي گذشته با تمام منابع غني آن مورد مطالعه قرار گيرد و ارزشهاي آن بار ديگر متناسب با اقتضائات زمانه در پايگاه‌هاي زندگي مردم تأييد و تثبيت گردد. بدينسان احياي زبان و قوميت عربي در لبنان محور اهتمام مكتب جديدي قرار گرفت كه با نام ناصيف الیازجي (1800 –1871) پيوند خورد.او تلاش كرد تا با احياي زبان و ادبيات خالص كهن،  نارسايي‌هاي نوگرايان را از نظر شيوه و تفكر در نوردد (گيب 1371، 15). مجمع الادب في فنون الادب (1865)، الطرازفي المعاني و البيان (186)، ثالث القمرين، فصل الخطاب، نفحة الريحان (شعر – 1864) و مجمع البحرين (1856) از جمله آثار اليازجي بودند كه در نظم و نثر عربي در اين دوره پديد آمدند (البستاني، 1970،2،576) و در احياي ادبيات كهن نقش داشتند.ناصيف اليازجي و فرزندش ابراهيم كه پس از مرگ او، ميراث‌دار ادبي پدر شد، هر دو دانش‌آموخته مراكز آموزشي وابسته به پروتستانهاي آمريكايي و انگليسي بودند و با تشويق‌هاي آنان بود كه پاسداري از زبان و ميراث ادبي را فراخوان دادند. ابراهيم اليازجي اولين اديب مسيحي بود كه در دهه هشتاد قرن نوزدهم بر ضرورت بيداري قومي در ميان عربها تأكيد ورزيد (الصلیبی،پيشين، 67). همزمان با تلاشهاي اين جريان ادبي، در شهر بيروت مكتب ديگري در حال شكل‌گيري بود كه در نهايت، آن را تحت نفوذ خود درآورد. اين مكتب در عين حال كه با هدف اليازجي در خصوص احياي ادبيات كهن موافق بود، تلاش مي‌كرد تا عناصر ارزشمند ادبيات و فنون ادبي غرب را نيز جذب كند. بطرس البستاني (1819-1883) از بنيانگذاران اين جريان ادبي نوين بود كه در بيشتر انواع ادبي پيشگام بود. وسعت مطالعات و دانش او در دائره‌المعارف مشهورش كه در نوع خود در ادبيات عرب بي‌نظير است، انعكاس يافت. (گيب،  16). اين جريان كه بر تلفيق ادبيات كهن عرب با نوآوري‌هاي ادبي در غرب تأكيد داشت، به زودي هواداراني يافت و بدينسان طي نيمه اول قرن بيستم زمينه خلق آثار ادبي نوین در همه انواع آن فراهم شد (جبور 1338 ، 79).
=== [[ادبيات مِهجَر لبنان]] ===
نقطه عطف جنبش ادبی عرب، تبلور رویکرد نوینی بود که از دهه بیست قرن بیستم در آثار گروهی از ادیبان لبنانی انعکاس یافت.<ref>جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9 الجامعة اللبنانية]، ص. 76.</ref> این ادیبان که به دلایل گوناگون از سال‌های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ناگزیر از ترک وطن شده و در آمریکا سکنی گزیده بودند، با تشکیل محافل و کانون‌های ادبی، فعالیت‌های خود را ادامه دادند. مهم‌ترین و تأثیرگذارترین این کانون‌ها انجمن قلم بود که با همت ادیبانی چون [[جبران خلیل جیران|جبران خلیل جبران]]، [[ميخائيل نعيمه|میخائیل نعیمه]] و [[ايليا ابوماضی|ایلیا ابوماضی]] در سال 1920 در نیویورک تأسیس شد و ریاست آن را جبران بر عهده داشت. ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و به‌طور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویکرد ادبی مهاجران طی دهه‌های بیست و سی قرن گذشته تأثیر گسترده‌ای در روند جنبش ادبی عرب و [[لبنان]] گزارد؛ آنچنانکه با عنوان '''مکتب ادبی مهجر''' در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد.


'''ادبيات مِهجَر:''' نقطه عطف جنبش ادبي عرب، تبلور رويكرد نويني بود كه از دهه بيست قرن بيستم در آثار گروهي از اديبان لبناني انعكاس يافت. (جبور 1338، 76) اين اديبان كه به دلائل گوناگون از سالهاي پاياني قرن نوزدهم  و اوائل قرن بيستم ناگزير از ترك وطن شده و در آمريكا سكني گزيده بودند، با تشكيل محافل و كانون‌هاي ادبي، فعاليت‌هاي خود را ادامه دادند. مهمترين و تأثيرگذارترين اين كانون‌ها انجمن قلم بود كه با همت اديباني چون جبران خليل جبران، ميخائيل نعيمه و ايليا ابوماضي در سال 1920 در نيويورك تأسيس شد و رياست آن را جبران بر عهده داشت. اديبان مهجر عموماً متأثر از نوگرايي ادبي در غرب بودند و بطور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رويكرد ادبي مهاجران طي دهه‌هاي بيست و سي قرن گذشته تأثير گسترده‌اي در روند جنبش ادبي عرب و لبنان گزارد؛ آنچنانكه با عنوان '''مكتب ادبي مهجر''' در تاريخ ادبيات معاصر عرب ماندگار شد.  
مکتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوه‌های سنتی زبانی در همه زمینه‌های نظم و نثر<ref>ضیف. (1959). ص. 247.</ref> و مهم‌ترین تأثیر آن، تبلور رویکرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود.  


=== [[مشاهیر ادبی لبنان]] ===


مكتب ادبي مهجر در واقع بسترساز انقلابي در حوزه زبان و شيوه‌هاي سنتي زباني در همه زمينه‌هاي نظم و نثر (ضيف 1959، 247) و مهمترين تأثير آن، تبلور رويكرد رمانتيسیسم در ادبيات عرب بود.  
==== [[جبران خلیل جیران|جبران خلیل جبران]] ====
[[پرونده:جبران خلیل جبران.jpg|بندانگشتی|جبران خلیل جبران - برگرفته از سایت pinterest - قابل بازیابی از: https://www.pinterest.com/pin/476537204297987467/]]
جبران خلیل جبران ( 1889-1931) از چهره‌های بارز مکتب ادبی مهجر هر چند متولد [[لبنان]] بود، سال‌های بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در [[آمریکا]] گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق کرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نکرد و در آثار خود همچون دیگر [[ادبيات مِهجَر لبنان|ادیبان مهجر]] این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب می‌داد. جبران را بایستی از جمله عصیان‌گران علیه وضع موجود و نظم موروث به‌شمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادت‌های قدیمی که از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان می‌شوند می‌تازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است.<ref>المقدسی. (1995). ص. 241-242.</ref> از جبران مجموعاً 16 کتاب به زبان‌های انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهم‌ترین اثر او که آوازه‌اش را فراگیر ساخت، کتاب پیامبر بود که در سال 1923 منتشر شد. ارواح سرکش، بال‌های شکسته، عیسی پسر انسان ، دیوانه‌ها و سرگردان از جمله آثار اوست که بیشتر آن‌ها به فارسی نیز ترجمه شده است.  


'''جبران خليل جبران ( 1889-1931)؛''' از چهره‌هاي بارز مكتب ادبي مهجر هر چند متولد لبنان بود، سالهاي بسياري از عمر خود را در خارج از وطن و به ويژه در آمريكا گذراند و بيشتر آثار ادبي و هنري خود را در آنجا خلق كرد. او اما هيچگاه وطن را فراموش نكرد و در آثار خود همچون ديگر اديبان مهجر اين اشتياق و دلبستگي را بازتاب مي‌داد. جبران را بايستي از جمله عصيان‌گران عليه وضع موجود و نظم موروث بشمار آورد. او تقريباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادتهاي قديمي كه از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان مي‌شوند مي‌تازد. البته هدف او از عصيان، دفاع از حق انساني و زندگي متعالي است (المقدسي، 1995، 241 و 242). از جبران مجموعاً 16 كتاب به زبان‌هاي انگليسي و عربي برجاي مانده است. مهمترين اثر او كه آوازه‌اش را فراگير ساخت، كتاب پيامبر بود كه در سال 1923 منتشر شد. ارواح سركش ، بالهاي شكسته، عيسي پسر انسان ، ديوانه‌ها و سرگردان از جمله آثار اوست كه بیشترآنها به فارسي نيز ترجمه شده است.  
==== [[ميخائيل نعيمه]] ====
ميخائيل نعيمه (1889-1979) دیگر ادیب مهاجر لبنانی است که شاعر، داستان‌نویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریکا مهاجرت کرد و به مدت 20 سال در این کشور اقامت داشت و از اعضای پرکار و مؤثر انجمن قلم بود. کتاب الغربال او که به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها کتاب نقد که بازتاب‌دهنده رویکردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود.<ref>ضیف. (1959). ص. 216.</ref> او در این کتاب به جنبه‌هایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را به بوته نقد کشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ که در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأکید کرد.<ref>ضیف. (1959). ص. 246-247.</ref> میخائیل نعیمه در سال 1932 به [[لبنان]] بازگشت وزان پس بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلک‌ها است.  


'''ميخائيل نعيمه''' (1889-1979)، ديگر اديب مهاجر لبناني است كه شاعر، داستان‌نويس و منتقد ادبي بود. او در سال 1912 به آمريكا مهاجرت كرد و به مدت 20 سال در اين كشور اقامت داشت و از اعضاي پركار و مؤثر انجمن قلم بود. كتاب الغربال او كه به سال 1933 انتشار يافت، نه تنها كتاب نقد كه بازتاب‌دهنده رويكردهاي ادبي وي و ديگر اعضاي انجمن بود (ضيف 1959، 216). او در اين كتاب به جنبه‌هايي از انقلاب ادبي عليه ادبيات قديم پرداخته و خواهان معيارهاي جديدي شد كه بتوان با آنها ادبيات را به بوته نقد كشيد. او همچنين بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومي شعر در برابر لفظ كه در واقع غلبه روح بر جسم ادبيات است، تأكيد كرد (پيشين 246و247).ميخائيل نعيمه در سال 1932 به لبنان بازگشت وزان پس بيشتر به داستان‌نويسي پرداخت. مشهورترين مجموعه شعري او زمزمه پلكها است.  
==== [[ايليا ابوماضی]] ====
ایلیا ابوماضی (1889-1957) که پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره [[ادبيات مِهجَر لبنان|ادبیات مهجر]] بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به [[مصر]] رفت و پس از یازده سال اقامت در این کشور به [[آمریکا]] عزیمت کرد. او متأثر از رویکرد رمانتیک جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در [[مصر]] منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند که اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورک مجال نشر یافتند.<ref>ضیف. (1959). ص. 188.</ref>


'''ايليا ابوماضي''' (1889-1957) كه پس از جبران و نعيمه بارزترين چهره ادبيات مهجر بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به [[مصر]] رفت و پس از يازده سال اقامت در اين كشور به آمريكا عزيمت كرد. او متأثر از رويكرد رمانتيك جبران بود، رباعيات خيام را نيز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولين ديوان شعر او در سال 1911 با عنوان يادبود گذشته در مصر منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و ديوان ديگر او بودند كه اولي در سال 1927 و دومي در سال 1940 در نيويورك مجال نشر يافتند. (پيشين ،188).
=== [[شعر معاصر لبنان]] ===
جریان نوگرایی در [[شعر معاصر لبنان]] از سال‌های اولیه قرن بیستم آغاز شد.


==== [[خلیل مطران]] ====
[[پرونده:خليل مطران.png|بندانگشتی|خليل مطران - برگرفته از سایت wikiwand - قابل بازیابی از: https://www.wikiwand.com/ar/%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%86]]خلیل مطران (1872-1949)‌‌‌ از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او که با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی [[فرانسه]] آشنا شده بود ،اولین نشانه‌های ادبیات رمانتیک را در آثارش بازتاب داد. خلیل، بیشتر سال‌های عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود که در سال‌های پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه ترکان عثمانی فراخوان داد<ref>ضیف. (1959). ص. 127.</ref> خلیل مطران علی‌ رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر کهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبک، مورد توجه مخاطبان بسیاری در کشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.


'''شعر معاصر'''
==== [[امين الريحانی]] ====
امين الريحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود که نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود که به شعر منثور توجه نشان داد.<ref>المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%86 دار العلم للملايين]، ص. 420.</ref>


جريان نوگرايي در شعر معاصر لبنان از سالهاي اوليه قرن بيستم آغاز شد. '''خليل مطران''' (1872-1949)از پيشگامان اين جريان در اين مرحله بود. او كه با ادبيات جديد اروپا به ويژه آثار ادبي فرانسه آشنا شده  بود ،اولين نشانه‌هاي ادبيات رمانتيك را در آثارش بازتاب داد.خليل، بيشتر سالهاي عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله اديبان لبناني بود كه در سالهاي پيش از آغاز جنگ جهاني اول، به استقلال و آزادي از سلطه تركان عثماني فراخوان داد (ضيف ، 127) خليل مطران عليرغم تجدد گرايي، به اصول اساسي شعر كهن پايبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شيرگريان و آثار بعلبك، مورد توجه مخاطبان بسياري در كشورهاي عرب و جهان قرار گرفت. ديوان او با نام «ديوان الخليل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسيد.  
مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشت‌ها در سال 1910 چاپ و منتشر شد که آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.  


'''امين الريحاني''' (1876-1940) از ديگر شاعران لبناني بود كه نقش مؤثري در مراحل اوليه جريان نوگرايي در شعر و ادب عرب داشت. او از اولين شاعراني بود كه به شعر منثور توجه نشان داد (المقدسي، 1997، 420).
جنبش نوگرایی ادبی در [[لبنان]] هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پی‌آمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله که با قیمومیت فرانسویان بر [[لبنان]] همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه می‌گرفت، یکی ترجمه‌های آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی که رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیک [[ادبيات مِهجَر لبنان|ادیبان مهاجر]] در [[لبنان]] و دیگر کشورهای عربی. لذا ویژگی‌های این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مکتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سال‌ها بود که پیشتر نشانه‌های آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، کم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالب‌بندی‌های متعارف و تعابیر سنتی بود که علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود.


مجموعه شعرهاي منثور او با نام فرياد دشتها در سال 1910 چاپ و منتشر شد كه آغاز فصل جديدي در مسير تحول شعر معاصر عرب بود.  
==== الیاس ابوشبکه ====
[[پرونده:الياس ابوشبكه.png|بندانگشتی|الياس ابوشبكه - برگرفته از سایت vintagebeirut - قابل بازیابی از: https://www.vintagebeirut.com/quotes/lebanese-writers/elias-abu-shabaki/|309x309پیکسل]]الیاس ابوشبکه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد که در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مکتب رمانتیسیم داشت و‌ در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز می‌داد. غلبه رویکرد رمانتیک بر آثار الیاس ابوشبکه چنان بود که او را در کنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویکرد در ادبیات معاصر عرب قرار داده‌اند.<ref>جبور جبراییل. (1388). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱. بیروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9 الجامعة اللبنانية]، ص. 77.</ref> او در عمر کوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر کرد که از جمله آن‌ها می‌توان از مارهای بهشت (1938)، آهنگ‌ها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.  


جنبش نوگرايي ادبي در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهاني اول و تحت تأثير پي‌آمدهاي آن با ضعف و تأخير همراه شد، با پايان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگيري گزارد.  تحولات اين مرحله كه با قيموميت فرانسويان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طريق سرچشمه مي‌گرفت، يكي ترجمه‌هاي آثار شعري اروپاييان در مجلات و نشرياتي كه رو به فزوني بود و ديگر، انتشار گسترده آثار رمانتيك اديبان مهاجر در لبنان و ديگر كشورهاي عربي. لذا ويژگي‌هاي اين مرحله تأثيرپذيري بسياري از آثار ادبي به ويژه در حوزه شعر از مكتب رمانتيسيم بود. رواج شعر منثور نيز نقطه عطف روند جنبش ادبي در حوزه شعر در اين سالها بود كه پيشتر نشانه‌هاي آن با آثار شعري بزرگان شعر و ادب عرب چون امين الريحاني، كم و بيش شناخته شده بود. اين نوع ادبي در واقع، انقلابي در قالب‌بنديهاي متعارف و تعابير سنتي بود كه عليرغم تحولات دهه‌هاي گذشته همچنان رواج داشت و از ديدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگي بر سر راه جنبش نوگرائي در شعر عرب بود. '''الياس ابوشبكه''' (1903-1947) در زمره شاعران لبناني نوگرايي قرار دارد كه در روند جنبش ادبي عرب سهم بسيار داشت و هر چند شناختي عميق از ادبيات فرانسه به ويژه مكتب رمانتيسيم داشت ودر آثار شعري خود از آن تأثيرپذيرفته بود،از تقليد ناآگاهانه چه از پيشينيان و چه از ادبيات بيگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهيز مي‌داد. غلبه رويكرد رمانتيك بر آثار الياس ابوشبكه چنان بود كه او را در كنار شاعراني چون خليل مطران از پيشگامان اين رويكرد در ادبيات معاصر عرب قرار داده‌اند. (جبور، 1388، 77) او در عمر كوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر كرد كه از جمله آنها مي‌توان از مارهاي بهشت (1938)، آهنگ‌ها (1940) و صداي قلب (1942) نام برد.  
در طول سال‌های میان دو جنگ جهانی هرچند مکتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و [[لبنان]] هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویکرد رمانتیک بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویکرد در شعر معاصر عرب بود.


در طول سالهاي ميان دو جنگ جهاني هرچند مكتب سمبوليسم اروپايي  در ميان شاعران عرب و لبنان هواداراني يافت ؛ وجه غالب اما، رويكرد رمانتيك بود و آثار شعري بيشتر شاعران لبناني بازتاب اين رويكرد در شعر معاصر عرب بود.
سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سال‌های میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورت‌های جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونی‌ها نبود و علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر که '''مجله شعر''' سخنگوی آن بود،<ref>حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: [http://www.wbpbooks.com/ الشركة العالمية للكتاب]، ص. 54.</ref> با فراخوان به دگرگونی‌های اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط [[یوسف الخال]] از نسل جدید شاعران نوگرا و با همکاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به کانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد.  


سالهاي پس از جنگ جهاني دوم، به ويژه دهه پنجاه، فصل جديدي در روند جنبش نوگرايي شعر عرب بود. اين دوران با وضعيت سالهاي مياني دو جنگ متفاوت و شرايط سياسي اجتماعي، تغييرات بسيار يافته و لذا ضرورت‌هاي جديدي را پديد آورده بود. حوزه  ادبيات نيز فارغ از اين دگرگوني‌ها نبود و عليرغم تحولات دهه‌هاي گذشته، در اين مرحله اما نياز به تغييرات اساسي و سريع داشت. مرحله جديد جبنش نوگرايي در شعر كه '''مجله شعر''' سخنگوي آن بود (حمود، 1996، 54)، با فراخوان به دگرگوني‌هاي اساسي در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط يوسف الخال از نسل جديد شاعران نوگرا و با همكاري علي احمد سعيد (ادونيس) شاعر سوري الاصل در سال 1957 در بيروت بنيان گرفت و به زودي به كانوني براي شاعران نوپرداز لبناني و عرب تبديل شد. '''يوسف الخال''' (1917-1987) كه از پيشگامان جنبش نوگرايي شعر معاصر عرب (اسوار 1381، 277) در مرحله جديد بود تأكيد مي‌كرد كه جبنش نو‌گرائي خواهان آن است كه مفاهيم شعري جديد متناسب با زمانه‌اي كه در آن بسر مي‌بريم جايگزين مفاهيم قديمي شوند (حمود، 56). از ويژگي‌هاي مرحله جديد، ظهور نوعي شعر بود كه از آن به عنوان قصيده نثري نام برده شد و در واقع شكل تكامل يافته شعر منثور بود. ترويج اين نوع ادبي مورد اهتمام گروهي از شاعران نوپرداز لبناني و عرب قرار گرفت كه از طريق مجله شعر و در سالهاي بعد مجله حورا و برخي از روزنامه‌ها چون النهار و لسان‌الحال، انجام مي‌شد. نوگرائي اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله يوسف الخال كه خود به قصيده نثري اهتمام داشت (حمود ،194كاملاً  با ميراث ادبي كهن فاصله بگيرند. بيشتر آثار شعري الخال، آميزه‌اي از ارزشهاي شعري عرب و تجربه‌هاي نوين است. از نوآوري‌هاي او، به كارگيري زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود (اسوار 1381، 277). چاه متزوك (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهاي ايام (1988) از جمله آثار شعري يوسف الخال است.. او همچنين آثار متعددي از شعر اروپايي و آمريكايي را به عربي ترجمه كرد. '''خليل حاوي''' (1919-1982) نيز از همين نسل نوگراي شاعران معاصر عرب است. او كه به سمبوليسم گرايش داشت (حمود  ، 194)، موفق شد با تلفيق رويكرد نوگرايانه با ارزشهاي شعري كهن، تجربه جديدي از نوگرايي در شعر را ارئه كند. از ديدگاه حاوي، نوگرائي در شعر به معناي گسست از ميراث ادبي نيست. او تأكيد مي‌كرد كه جنبش نوگرا در شعر، ميراث گذشته و واقعيت‌هاي زمان را يكجا مورد توجه قرار مي‌دهد. او همچنين تأكيد داشت كه در شعر، بايستي از اسطوره‌هاي بومي براي تبديل آنها به نماد بهره گرفت (حاوي 1970، 27). از جمله آثار او كه به نوگراترين شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، مي‌توان به رود خاكستر (1975)، ني و باد (1961)، خرمن‌زارهاي گرسنگي (1964)، تندر زخم آگين (1979) و از دوزخ كمدي (1979) اشاره كرد. حاوي در سال 1982، كه نيروهاي اشغالگر اسرائيل با عبور از جنوب لبنان به پايتخت رسيده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنين وضعي را تاب نياورد و باشليك گلوله به حيات خود خاتمه داد. '''انسي الحاج''' (1937) نيز از جمله شاعران لبناني است كه فعاليت ادبي خود را با شعر منثور آغاز كرد و آثار خود را با الهام از مكتب ادبي سوررئاليسم پديد آورد. الحاج در تأسيس مجله شعر با يوسف الخال و ادونيس همكاري داشت و  شناخته شده‌ترين منثور سراي معاصر عرب است. (اسوار ، 391) او در خصوص چرائي پيدايش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است كه رو به ضعف‌گزاردن شعر سنتي در دوران جديد، ارتقاء سطح آگاهي‌هاي جوامع عرب از روند رو به سرعت تغييرات جهاني و تعدد و فزوني ترجمه‌هايي كه از غرب صورت گرفت در ظهور و اوج‌گيري اين نوع ادبي تأثيرگذار بوده است. (پیشین،36). لن، اولين مجموعه شعري اوست كه در سال 1960 منتشر و به عنوان اولين مجموعه قصيده‌هاي نثري در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربريده (1960)، گذشته روزهاي آينده (1965)، با طلاچه‌ساختي با گل چه كردي (1970) و ضيافت (1994) از جمله آثار شعري اوست. برخي از آثار او نیزبه زبان‌هاي  ديگر ترجمه شده است، '''محمدعلي شمس‌الدين''' (1942) از جمله شاعران پركار سه دهه اخير لبنان است كه آثار او همچون بيشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آميزه‌اي از اصالت ادبي و تجربه نوگرائي است. شمس‌الدين در آثار خود هم از ادبيات و شعر معاصر مغرب‌زمين الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمين همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسش‌هاي فلسفي درباره عشق، مرگ، هويت، ميهن و دين است. كتاب '''‌شيرازيات''' او كه در سال 2005 مجال نشر يافت، نشان از دغدغه‌هاي شرفي و ديني او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیرانسانی اسلامي در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وي تأكيد مي‌كند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روج انساني اين تمدن است كه پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهي مي‌دهد كه اسلام آيين عشق، آزادي و انسان‌دوستي است. شيرازيات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در ديوان لسان‌الغيب و بازسرائي 75 غزل از غزليات آن است(شمس الدین،2005،11و12). قصائد قاچاق شده به دوستم آسيا (1983)، آيا زمان آن نرسيده است كه رقص پايان پذيرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتاب‌گردان (1994) و در چاهها شخم مي‌زند (1996) از ديگر آثار اين شاعر سرزمين‌هاي جنوب لبنان است كه برخي از آنها به زبان‌هاي ديگر ترجمه و يا موضوع پژوهش‌هاي دانشگاهي قرار گرفته است (معجم البابطين،5 200،4، 53).
==== یوسف الخال ====
یوسف الخال (1917-1987) که از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب<ref name=":0">3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص. 277.</ref> در مرحله جدید بود تأکید می‌کرد که جبنش نو‌گرایی خواهان آن است که مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند.<ref>حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: [http://www.wbpbooks.com/ الشركة العالمية للكتاب]، ص. 56.</ref> از ویژگی‌های مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود که از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شکل تکامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت که از طریق مجله شعر و در سال‌های بعد مجله حورا و برخی از روزنامه‌ها چون النهار و لسان‌الحال، انجام می‌شد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال که خود به قصیده نثری اهتمام داشت،<ref name=":1">حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: [http://www.wbpbooks.com/ الشركة العالمية للكتاب]، ص. 194.</ref> کاملاً با میراث ادبی کهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزه‌ای از ارزش‌های شعری عرب و تجربه‌های نوین است. از نوآوری‌های او، به کارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود.<ref name=":0" /> چاه متزوک (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریکایی را به عربی ترجمه کرد.  


==== [[خليل حاوی|خلیل حاوی]] ====


خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او که به سمبولیسم گرایش داشت،<ref name=":1" /> موفق شد با تلفیق رویکرد نوگرایانه با ارزش‌های شعری کهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه کند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأکید می‌کرد که جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیت‌های زمان را یکجا مورد توجه قرار می‌دهد. او همچنین تأکید داشت که در شعر، بایستی از اسطوره‌های بومی برای تبدیل آن‌ها به نماد بهره گرفت.<ref>حاوی خلیل و آخرون. (1970). قيم جديدة في الشعر العربي الحديث، الآداب، السنة الثامنة عشرة، العدد ٢. ص. 27.</ref> از جمله آثار او که به نوگراترین شاعر معاصر [[لبنان]] شناخته شده است، می‌توان به رود خاکستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمن‌زارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ کمدی (1979) اشاره کرد. حاوی در سال 1982، که نیروهای اشغالگر اسراییل با عبور از جنوب [[لبنان]] به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و با شلیک گلوله به حیات خود خاتمه داد. [[پرونده:انسی الحاج2.png|بندانگشتی|انسی الحاج - برگرفته از سایت poemhunter - قابل بازیابی از: https://www.poemhunter.com/ounsi-el-hage/|318x318پیکسل]]


'''داستان‌نويسي معاصر'''
==== [[انسی الحاج]] ====
انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است که فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز کرد و آثار خود را با الهام از مکتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همکاری داشت و شناخته شده‌ترین منثور سرای معاصر عرب است.<ref name=":2">3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص. 391.</ref> او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است که رو به ضعف‌گزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهی‌های جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمه‌هایی که از غرب صورت گرفت در ظهور و اوج‌گیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.<ref>3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص. ۳۶.</ref> لن، اولین مجموعه شعری اوست که در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیده‌های نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلا‌ چه‌‌ ساختی با گل چه کردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبان‌های دیگر ترجمه شده است.


زمينه‌هاي ظهور داستان‌نويسي معاصر لبنان به دهه‌هاي پاياني قرن نوزدهم و سالهاي اوليه قرن بيستم بازمي‌گردد. در اين دوران اديبان لبناني كه عموماً دانش‌آموخته مراكز آموزشي نوين و با زبان‌هاي اروپايي آشنا شده بودند با مطالعه آثار ادبي نويسندگان غربي، مجذوب انواع ادبي شدند. داستان يكي از انواع ادبي بود كه مورد توجه قرار گرفت و برخي از نويسندگان به تقليد از آنان تجربه نوين داستان‌نويسي را آغاز كردند. '''سليم البستاني''' و '''جرجي زيدان''' از پيشگامان مراحل اوليه داستان‌نويسي در لبنان بودند. جرجي زيدان نويسنده‌اي پركار و از او به عنوان بنيانگذار داستان‌نويسي تاريخي در ادبيات معاصر عرب نام برده مي‌شود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21  داستان تاريخي نوشت (ادريس ،1957،(1)، 18) كه حجاج بن يوسف، امين و مامون، ابومسلم خراساني، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آنهاست. آثار زيدان هر چند از جاذبه‌هايي برخورداربود و صفحه‌هايي از تاريخ اسلام را معرفي مي‌كرد، به لحاظ دقت علمي و تأملات تاريخي ضعف‌هاي بسيار داشت. لذا روايتهاي او از برخي مقاطع تاريخ اسلام مورد اعتراض و نقد مكتوب علماي سرشناس جهان اسلام چون علامه كاشف الغطاء قرار گرفت. سليم البستاني (1848-1884) نيز كه شيفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستان‌هاي خود را بين سالهاي 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر مي‌كرد. پس از زيدان، جبران خليل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبي خود قرار داشت، اولين نويسنده‌اي بود كه در داستان‌نويسي به مفهوم جديد آن نزديك شد كه عروسهاي دشت (1906نمونه‌اي از آن است (ادريس ،پیشین، 20). ميخائيل نعيمه نيز با دو اثر داستاني خود با عنوان سال جديد او (1914) و نازا (1915) كه هر دو را در مهجر نوشت، در شمار پيشگامان داستان‌نويسي معاصر عرب است (ادريس،پیشین،97). سالهاي 1914 تا نيمه‌هاي قرن بيستم، مرحله ديگري در روند شكل‌گيري داستان‌نويسي معاصر عرب است بود. در  اين دوران كه از آن به عنوان مرحله تكوين نام برده مي‌شود، داستان‌نويسي به عنوان گونه ادبي در جهان عرب تبلور يافت (المقدسي ،1997، 455). موضوعات و بن‌مايه‌هاي آثار داستاني در سالهاي بعد از جنگ جهاني اول عموماً متأثر از حوادث و رويدادهاي دوره جنگ، از جمله فاجعه قحطي و گرسنگي كه هلاكت حدود يك سوم از جمعيت لبنان را در پي داشت (طنوس،1994، 71) و تحولات سياسي اجتماعي ناشي از فروپاشي امپراطوري عثماني و پي‌آمدهاي آن در جهان عرب تبلور يافت (المقدسي ، پیشین). نقطه عطف اين مرحله از روند ادبيات داستاني در لبنان و جهان عرب همچون ديگر حوزه‌هاي ادبي، تعميق و تحكيم رويكرد رمانتيك و فزوني آثار داستاني با الهام  از اين مكتب ادبي بود. در اين سالها مجله الف '''ليلة و ليلة''' (1928) به صحنه ادبيات آمد كه به چاپ و نشر داستانهاي توليدي و يا ترجمه‌اي اديبان لبناني اهتمام داشت و نقش مؤثري در ترويج و شد اين گونه ادبي ايفا كرد. از جمله نويسندگان تأثيرگذار اين سالها توفيق يوسف عواد و خليل تقي‌الدين بودند. '''توفيق يوسف عواد''' (1911-1988) اديب و نويسنده نوگرايي بود كه با خلق آثاري چون مجموعه داستان‌هاي پسربچه لنگ (1936)، پيراهن پشمي (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحرانهاي سياسي اجتماعي و اخلاقي زمانه مي‌پرداخت. وي در قرص نان، رويدادها و پيامدهاي اجتماعي و رواني جنگ جهاني را مورد واكاوي قرار داد (طنوس،71). '''خليل تقي‌الدين''' نيز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نويسندگاني بود كه نقش تأثيرگذاري در سير تكويني ادبيات داستاني در لبنان و جهان عرب داشتند.  
==== [[محمدعلی شمس‌الدين شاعر لبنانی]] ====
[[پرونده:محمدعلی شمس‌الدين.png|بندانگشتی|محمدعلی شمس‌الدين - برگرفته از سایت goodreads - قابل بازیابی از: https://www.goodreads.com/author/show/2896124._|369x369پیکسل]]محمدعلی شمس‌الدین (1942) از جمله شاعران پرکار سه دهه اخیر [[لبنان]] است که آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزه‌ای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمس‌الدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب‌ زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسش‌های فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. کتاب '''‌شیرازیات''' او که در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغه‌های شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأکید می‌کند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است که پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی می‌دهد که اسلام آیین عشق، آزادی و انسان‌دوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسان‌الغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است.<ref>شمس الدين محمد علی. (2005). شیرازيات. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8 اتحاد الكتاب العرب]، ص. 11-12.</ref> قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983آیا زمان آن نرسیده است که رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتاب‌گردان (1994) و در چاه‌ها شخم می‌زند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمین‌های جنوب [[لبنان]] است که برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفته است.<ref>[https://www.albabtaincf.org/ مؤسسة جائزة عبد العزيز بن سعود البابطين للابداع]. (2005). معجم البابطين للشعراء العرب المعاصرين، ج ۴، الطبعة الأولى. ص. 53.</ref>


روند داستان‌نويسي پس از پايان جنگ جهاني دوم مرحله تكامل خود را آغاز كرد. نسل جديدي از داستان‌نويسان به عرصه آمدند و پيشگامان داستان‌نويسي در دهه‌هاي گذشته با پشتوانه‌اي از تجربه و دانش،به خلق آثاري جديد پرداختند. '''مارون عبود''' (1886 -1962ازچهره‌هاي بارز داستان‌نويسي و منتقد ادبي نيمه‌هاي قرن، چند داستان خود را در سالهاي اوليه پس از جنگ نوشت . كوتوله‌ها و ستمگران (1948) و قصه‌هاي روستا (1956) از جمله آنهاست (ادريس، 1957، (2) ،27 ). ميخائيل نعيمه پس از حدود دو دهه، ديگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سالها به عنوان منبع درسي ادبيات داستاني در لبنان مورد استفاده قرار مي‌گرفت. توفيق يوسف عواد هم آثار جديدي پديد آورد كه مهمترين آنها آسياب‌هاي بيروت (1966) نام دارد. '''سهيل ادريس''' (1925- 2008) نيز از جمله نويسندگان برجسته لبناني است كه در عرصه داستان‌نويسي نيمه دوم قرن گذشته، حضوري پررنگ و تأثير گذار داشت. او نه تنها داستان‌نويس كه پژوهشگري ژرف‌انديش در حوزه ادبيات داستاني بود. از جمله كارهاي پژوهشي او، كتاب «داستان عربي مدرن و تأثير ادبيات خارجي بر آن از سال 1900 تا 1950 است كه به عنوان مرجع همچنان مورد بهره‌برداري است. محله لاتيني (1952)، اشك تلخ (1956)  الخندق الغميق[1] (1958)، انگشتان ما كه مي‌سوزد (1962)، در شمار مهمترين آثار داستاني سهيل ادريس قرار دارند. برقراري پيوند ميان سنت و نوگرائي از ويژگي‌هاي آثار داستاني اوست. او داستان محله لاتيني‌ را كه در سال 2007 از سوي اتحاديه نويسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربي قرار گرفت، بر اساس تجربه سالها اقامت و تحصيل در دانشگاه سوربن و سكونت در محله‌اي به همين نام نوشته است كه در آن، مسائل ورويدادهائي را كه در آن سالها به عنوان يك دانشجوي شرقي در فرانسه مشاهده مي‌كرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهيل ادريس همچنين كتابهاي متعدد داستانهاي اروپايي از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربي ترجمه كرد. '''يوسف حبشي الاشقر''' (1989 – 1929) ديگر داستان‌نويس پركار لبناني و از چهره‌هاي ماندگار ادبيات داستاني معاصر عرب است كه تا آخرين سال حيات خود دست در كار نوشتن داشت. اولين اثر داستان حبشي، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر يافت. زمين قديمي (1962)، ريشه‌ها در آسمان نمي‌رويند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرين بازمانده قديمي‌ها (1985) و سايه و پژواك (1989) از جمله آثاراو بشمار مي‌روند. داستان ريشه‌ها در آسمان نمي‌رويند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبي عرب قرار گرفت و او را در جايگاه بزرگان ادبيات داستاني معاصر عرب نشاند. همچنين داستان سايه و پژواك كه با الهام از حوادث و رويدادهاي جنگ داخلي لبنان نوشته شده است، در سال 2007 از سوي اتحاديه نويسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت. '''جبور الدويهي''' (1949) نيز در زمره نويسندگان نسل جديد در لبنان است كه از دهه‌هاي پاياني قرن گذشته در عرصه ادبيات داستان جهان عرب ظهور كردند. اعتدال پاييز (1995)، باران حزيران* (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستاني الدويهي قرار دارند كه برخي از آنها به زبان‌هاي انگليسي و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رويدادهايي مي‌پردازد كه زمينه‌ساز جنگ داخلي لبنان بوده‌اند. '''امين معلوف''' (1949) هم در زمره نويسنگان مطرح امروز لبنان و جهان عرب قرار دارد و چون سالهاست كه در فرانسه مقيم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه مي‌نويسد، به عنوان نويسنده‌اي لبناني – فرانسوي شناخته مي‌شود. عليرغم دوري درازمدت او از لبنان، وطن و مشرق زمين همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوي آفريقايي (1984) است كه تاكنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستاني جذاب از سرگذشت دست‌نوشته‌اي از خيام كه در قالب آن، دوره‌اي از تاريخ ايران روايت مي‌شود، باغهاي روشنايي (1991)، صخره تانيوس (1993) و بندرهاي روشنايي در شمار ديگر آثار داستاني معلوف قرار دارند كه به زبان فارسي هم ترجمه شده‌اند. '''ربيع جابر''' (1972) از نويسندگان دو دهه اخير لبنان و در عمري چهل ساله، بيش از 16 داستان در كارنامه فعاليت‌هاي ادبي خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثير رويدادها و پي‌آمدهاي جنگ 15 ساله داخلي لبنان قرار دارند. آقاي تاريكي (1992)، چاي سياه (1995)، آخرين خانه (1996)، پروانه‌ آبي (1996) و درزي‌هاي بلگراد (2011) از جمله آثار داستاني جابرند. داستان اخير او كه به تحولات ناشي از جنگهاي خونين سال 1860 ميان مسيحيان و درزيهاي پرداخته است در سال 2012 جايزه جهاني بوكررا از آن خود كرد.
=== [[داستان‌نويسی معاصر در لبنان]] ===
زمینه‌های ظهور داستان‌نویسی معاصر [[لبنان]] به دهه‌های پایانی قرن نوزدهم و سال‌های اولیه قرن بیستم بازمی‌گردد. در این دوران ادیبان لبنانی که عموماً دانش‌آموخته مراکز آموزشی نوین و با زبان‌های اروپایی آشنا شده بودند با مطالعه آثار ادبی نویسندگان غربی، مجذوب انواع ادبی شدند. داستان یکی از انواع ادبی بود که مورد توجه قرار گرفت و برخی از نویسندگان به تقلید از آنان تجربه نوین داستان‌نویسی را آغاز کردند. [[سليم البستانی، نویسنده لبنانی|سلیم البستانی]] و '''[[جرجی زیدان]]''' از پیشگامان مراحل اولیه داستان‌نویسی در [[لبنان]] بودند.


از نيمه‌هاي قرن گذشته، چهره‌هاي برجسته‌اي در ميان زنان لبناني نويسنده در حوزه ادبيات داستاني ظهور كردند كه آثار آنان نه تنها در جهان عرب كه در ديگر كشورهاي جهان نيز مورد توجه قرار گرفت و به زبانهاي مختلف ترجمه شد. بيشتر نويسندگان زن لبناني گرايشهاي نوگرايانه داشته و برخي نيز رويكردهاي افراطي به مسئله زن در آثارشان موج مي‌زند. از ميان تعداد قابل توجه داستان‌نويسان زن لبناني، آثار تعدادي از آنان همچون من زنده مي‌كنم (1958) كه اولين داستان‌ نوشته شده توسط يك زن عرب است، از ليلي بعلبلكي، پرنده‌هاي ايلول* از اميلي نصراله و گنجشكهاي بامداد از ليلي عسيران در زمره آثار برتر در حوزه ادبيات داستاني جهان عرب قرار گرفته‌اند.  
==== [[جرجی زیدان]] ====
جرجی زیدان نویسنده‌ای پرکار و از او به عنوان بنیانگذار داستان‌نویسی تاریخی در ادبیات معاصر عرب نام برده می‌شود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاریخی نوشت<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. 18.</ref> که حجاج بن یوسف، امین و مامون، ابومسلم خراسانی، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آن‌هاست. آثار زیدان هر چند از جاذبه‌هایی برخوردار بود و صفحه‌هایی از تاریخ اسلام را معرفی می‌کرد، به لحاظ دقت علمی و تأملات تاریخی ضعف‌های بسیار داشت. لذا روایت‌های او از برخی مقاطع تاریخ اسلام مورد اعتراض و نقد مکتوب علمای سرشناس جهان اسلام چون علامه کاشف الغطاء قرار گرفت.


==== [[سليم البستانی، نویسنده لبنانی]] ====
سلیم البستانی (1848-1884) نیز که شیفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستان‌های خود را بین سال‌های 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر می‌کرد. پس از زیدان، جبران خلیل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبی خود قرار داشت، اولین نویسنده‌ای بود که در داستان‌نویسی به مفهوم جدید آن نزدیک شد که عروس‌های دشت (1906)، نمونه‌ای از آن است.<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۲۰.</ref>


'''ادبيات نمايشي'''
==== [[ميخائيل نعيمه|میخائیل نعیمه]] ====
[[پرونده:ميخائيل نعيمه.png|بندانگشتی|ميخائيل نعيمه - برگرفته از سایت ellibrodemirdad.wordpress - قابل بازیابی از: https://ellibrodemirdad.wordpress.com/mikhail-naima/]]میخائیل نعیمه نیز با دو اثر داستانی خود با عنوان سال جدید او (1914) و نازا (1915) که هر دو را در مهجر نوشت، در شمار پیشگامان داستان‌نویسی معاصر عرب است.<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۹۷.</ref> سال‌های 1914 تا نیمه‌های قرن بیستم، مرحله دیگری در روند شکل‌گیری داستان‌نویسی معاصر عرب است بود. در این دوران که از آن به عنوان مرحله تکوین نام برده می‌شود، داستان‌نویسی به عنوان گونه ادبی در جهان عرب تبلور یافت.<ref name=":3">المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%86 دار العلم للملايين]، ص. 455.</ref> موضوعات و بن‌مایه‌های آثار داستانی در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول عموماً متأثر از حوادث و رویدادهای دوره جنگ، از جمله فاجعه قحطی و گرسنگی که هلاکت حدود یک سوم از جمعیت [[لبنان]] را در پی داشت <ref name=":4">طنوس جان. (1994). توفيق يوسف عواد: دراسة نفسية في شخصيته و ادبه. بيروت: [http://www.al-ilmiyah.com/ دار اللكتب العلمية]، ص. 71.</ref> و تحولات سیاسی اجتماعی ناشی از فروپاشی امپراطوری عثمانی و پی‌آمدهای آن در جهان عرب تبلور یافت.<ref name=":3" /> نقطه عطف این مرحله از روند ادبیات داستانی در [[لبنان]] و جهان عرب همچون دیگر حوزه‌های ادبی، تعمیق و تحکیم رویکرد رمانتیک و فزونی آثار داستانی با الهام از این مکتب ادبی بود. در این سال‌ها مجله الف '''لیلة و لیلة''' (1928) به صحنه ادبیات آمد که به چاپ و نشر داستان‌های تولیدی و یا ترجمه‌ای ادیبان لبنانی اهتمام داشت و نقش مؤثری در ترویج و شد این گونه ادبی ایفا کرد. از جمله نویسندگان تأثیرگذار این سال‌ها توفیق یوسف عواد و خلیل تقی‌الدین بودند. 


تا پيش از نيمه قرن نوزدهم، نمايشنامه به مفهوم جديد آن براي اعراب تقريباً ناشناخته بود. نمايشنامه نويسي در كشورهاي عرب براي اولين بار در لبنان ظهور كرد و اولين كسي كه نمايشنامه نوشت، '''مارون النقاش''' (1817-1855) بود. او كه براي تجارت ميان لبنان و ايتاليا رفت و آمد داشت، در آن كشور با تأتر و اپرا آشنا و شيفته اين هنر مدرن شد. اين شيفتگي عزم او را جزم كرد تا اين هنر را به لبنان منتقل كند و چنين كرد. او در لبنان، در سال 1847 متن نمايشنامه‌اي را با عنوان بخيل با الهام از نمايشنامه خسيس مولير نوشت كه آن را اولين نمايشنامه در جهان عرب دانسته‌اند (نجم، 1980 ، 33).نقاش در سالهاي بعد دو نمايشنامه ديگر نوشت، يكي نمايشنامه ابوالحسن المغفل يا هارون الرشيد در سال 1849 و ديگر، حسود گستاخ در سال 1853 كه در هر دوي آنها از نمايشنامه‌هاي مولير الهام گرفته بود. پس از او خليل اليازجي دومين لبناني بود كه نمايشنامه جوانمردي و وفاداري را در سال 1876 نوشت (پيشين،245). از آن پس هم تعدادي از نمايشنامه‌هاي اروپايي به عربي ترجمه شد. نمايشنامه‌نويسي به عنوان گونه‌اي ادبي از دهه‌هاي اوليه قرن بيستم با فزوني گرفتن انتشار آثار اديبان لبنان و ترجمه‌هايي كه از نمايشنامه‌هاي اروپايي صورت مي‌گرفت، تبلور يافت. نمايشنامه‌هاي این دوران عموماً متأثر از مكاتب ادبي مدرن نوشته مي‌شد و در آنها به موضوعات اجتماعي و فلسفي و مهمترين مسائل روز پرداخته مي‌شد و نوعي رئاليسم اجتماعي بر آنها غلبه داشت. به عنوان نمونه، ميخائيل نعيمه در نمايشنامه پدران و پسران (1917) توجه خود را به چالش سنت و مدرنيته معطوف ساخت كه در زمان خود با استقبال بسياري روبرو شد؛ سبب اين استقبال آن بود كه به جاي پرداختن صرف به افتخارات گذشته و پند و اندرز دادن به مخاطبان، به واقعيت‌هاي ملموس و و نقد آن اهتمام داشت. (الراعي،1992، 208 تا210). نمايشنامه نعيمه راه را براي نمايشنامه‌نويسان بعدي باز كرد تا به طرح و نقد مسائل اجتماعي بپردازند. خليل مطران در همين دوران تعدادي از آثار نمايشنامه‌نويسان اروپايي چون شكسپير، مولير، راسين و هوگو را به عربي ترجمه كرد. با ظهور نمايشنامه‌هاي شعري در آثار نمايشنامه‌نويساني چون احمد شوقي در مصر، برخي اديبان لبناني نيز به اين گونه ادبي روي آوردند كه پيشگام آنها سعيد عقل بود. او نمايشنامه‌هاي دختر يفتاح را در سال 1935 و نمايشنامه قدموس* را در سال 1944 نوشت كه هر دو نمايشنامه‌هاي منظوم بودند. در اين نوع نمايشنامه‌ها معمولاً به موضوعاتي پرداخته مي‌شد كه با مسائل تاريخي يا اجتماعي مخاطبان ارتباطي نداشت و بدين دليل استقبال چنداني از آنها نشد و تنها گروه‌هاي خاصي از جامعه، مخاطبان آنها بودند. نمايشنامه‌هاي اجتماعي اما همچنان مورد استقبال قرار مي‌گرفت .خليل تقي‌الدين نويسنده مطرح دهه‌هاي سي و چهل قرن گذشته با چنين رويكردي چندين نمايشنامه نوشت كه سرچشمه هنر، مشتي از باد و اگر وكيل مدافع نبود از جمله آنهاست و نويسنده در آنها روحيات اجتماعي مردم لبنان را به نقد كشيده است. (پيشين،214) از دهه شصت اين قرن، با شكل‌گيري گروه‌هاي تأتري، نمايشنامه‌هاي بيشتري نوشته و ترجمه نمايشنامه‌هاي خارجي هم ادامه يافت. توفيق يوسف عواد از جمله نويسندگاني بود كه در اين دوران چندين نماينشامه نوشت كه يكي از آنها گردشگر و مترجم (1962)، نمايشنامه‌اي گفت و گو محور بود. سهيل ادريس، اديب و داستان‌نويس معاصر لبناني هم نمايشنامه شهيدان را در سال 1965 و نمايشنامه گلي از خون را در سال 1969 نوشت. ميخائيل نعيمه نيز نيم قرن پس از نوشتن نمايشنامه پدران و پسران، نمايشنامه‌ ايوب را نوشت كه در سال 1967 چاپ و زمينه نشر يافت. انسي الحاج شاعر نوگراي نيمه دوم قرن بيستم كه در بنيادگذاري نمايشنامه‌نويسي در لبنان سهمي بسزا داشت، ترجمه‌هايي را از نمايشنامه‌نويسان بزرگ جهان چون شكسپير، يونسكو، برشت و كامو به انجام رسانيد (اسوار،138،391)'''. عصام محفوظ'''، شاعر، منتقد و نمايشنامه‌نويس، از چهره‌هاي بارز اين گونه ادبي بود كه بسياري از نمايشنامه‌نويسان نيمه دوم قرن گذشته، تحت تأثير او قرار داشتند. از جمله مهمترين نمايشنامه‌هايي كه محفوظ نوشت مي‌توان از زنزلخت* (1963)، ديكتاتور (1967)، كارت بلانش (1970) و قتل نام برد كه اولين نمايشنامه سياسي بود كه توسط يك لبناني نوشته مي‌شد (الراعي 1992 ، 219). در نيمه دوم قرن گذشته همچنين نمايشنامه‌هاي متعددي توسط هنرمندان تأتر لنبان نوشته و عموماً توسط خود آنها نيز كارگرداني شد كه از جمله آنها مي‌توان به نامهايي چون ريمون جباره، شكيب خوري و يعقوب شدراوي اشاره كرد.  
==== [[توفيق يوسف عواد، نویسنده لبنانی]] ====
توفیق یوسف عواد (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود که با خلق آثاری چون مجموعه داستان‌های پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحران‌های سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه می‌پرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واکاوی قرار داد.<ref name=":4" />


==== خلیل تقی‌الدین ====
خلیل تقی‌الدین نیز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نویسندگانی بود که نقش تأثیرگذاری در سیر تکوینی ادبیات داستانی در [[لبنان]] و جهان عرب داشتند.


'''نقد ادبي'''
روند [[داستان‌نويسی معاصر در لبنان|داستان‌نویسی]] پس از پایان جنگ جهانی دوم مرحله تکامل خود را آغاز کرد. نسل جدیدی از داستان‌نویسان به عرصه آمدند و پیشگامان داستان‌نویسی در دهه‌های گذشته با پشتوانه‌ای از تجربه و دانش،به خلق آثاری جدید پرداختند. [[پرونده:مارون عبود.png|بندانگشتی|مارون عبود - برگرفته از سایت alsafanews - قابل بازیابی از: https://www.alsafanews.com/author/516-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%AF|217x217پیکسل]]


نقد ادبي جديد در لبنان در راستاي جنبش ادبي عرب در نيمه اول قرن پيش تبلور يافت. پيش از آن و تا سالهاي اوليه قرن، نقد به شيوه سنتي رايج بود كه زبان و قواعد آن و نيز بلاغت و شرح ديوان‌هاي شعر را شامل مي‌شد. با بروز نشانه‌هاي نوگرايي در ادبيات و فزوني گرفتن آثار ادبي در گونه‌هاي مختلف، شيوه‌هاي نوين به تقليد از مكاتب نقد ادبي در اروپا، مبناي پژوهش‌هاي انتقادي در حوزه ادبيات قرار گرفت. شاخص‌ترين ناقد ادبي دهه‌هاي اوليه قرن گذشته، ميخائيل نعيمه بود كه آراي انتقادي خود را در قالب مقالاتي در مجله الفنون كه در آمريكا منتشر مي‌شد، ارائه مي‌داد و اولين مقاله انتقادي او درباره داستان بالهاي شكسته جبران خليل جبران بود. مجموعه مقالات نعيمه در سال 1932 به صورت كتاب با عنوان الغربال چاپ و منتشر شد و با استقبال محافل ادبي عرب روبرو و بازتاب گسترده‌اي داشت. ميخائيل نعيمه در كتاب الغربال ،خواستار تعيين سنجه‌هايي شد كه بتوان با آنها ادبيات را مورد نقد و مقايسه قرار داد. او همچنين بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومي شعر در برابر لفظ تأکیدکرد (ضيف 1959، 246). در دهه‌هاي بعد با فزوني گرفتن آثار اديبان لبناني و عرب ، دامنه نقد هم گسترش يافت. '''عمر فاخوری'''، '''خليل تقي‌الدين''' و '''توفيق يوسف''' عواد در زمره منتقداني بودند كه ديدگاه‌هاي آنان در قالب مقاله و كتاب زمينه نشر يافت. فاخوري به مقايسه جايگاه داستان‌نويسي در ادبيات عرب و جايگاه آن در ادبيات غرب پرداخته و تأثير عنصر زبان‌شناختي و انزواطلبي در ادبيات داستاني را موردواكاوي قرار داده است. تقي‌الدين هم در نقد داستان‌نويسي به پيوند داستان بازندگي و اهداف اجتماعي آن و مقايسه داستان در ادبيات عربي و غرب  توجه نشان داده است. توفيق يوسف عواد، مسئله ارتباط بين داستان و زندگي، جايگاه داستان و ظرفيت‌هاي آن را مورد بررسي قرار داده است. (ابوهيف 2000، 28).
==== [[مارون عبود، نویسنده لبنانی]] ====
مارون عبود (1886 -1962) ازچهره‌های بارز داستان‌نویسی و منتقد ادبی نیمه‌های قرن، چند داستان خود را در سال‌های اولیه پس از جنگ نوشت. کوتوله‌ها و ستمگران (1948) و قصه‌های روستا (1956) از جمله آن‌هاست.<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤.  ص. 27.</ref> میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سال‌ها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار می‌گرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد که مهم‌ترین آنها آسیاب‌های بیروت (1966) نام دارد.  


از دهه شصت قرن گذشته با ترجمه تعداد قابل توجهي از كتابهاي معتبر در حوزه نقد ادبي در غرب به زبان عربي، روشهاي انتقادي در حوزه ادبيات عرب نيز متحول و رويكردهاي نوين فلسفي، روانشناختي و جامعه‌شناختي بر پژوهش‌هاي حوزه نقد ادبي غلبه يافت.  
==== [[سهيل ادريس، نویسنده لبنانی]] ====
[[پرونده:سهيل ادريس.png|بندانگشتی|سهيل ادريس - برگرفته از سایت aleph-lam - قابل بازیابی از: https://aleph-lam.com/2021/07/24/%D8%B3%D9%87%D9%8A%D9%84-%D8%A5%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3-%D9%81%D9%8A-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%D9%85%D8%A7%D8%A6%D8%A9-%D9%83%D9%90%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D9%83%D9%90%D8%AA%D8%A7%D8%A8/|211x211پیکسل]]سهیل ادریس (1925- 2008) نیز از جمله نویسندگان برجسته لبنانی است که در عرصه داستان‌نویسی نیمه دوم قرن گذشته، حضوری پررنگ و تأثیر گذار داشت. او نه تنها داستان‌نویس که پژوهشگری ژرف‌اندیش در حوزه ادبیات داستانی بود. از جمله کارهای پژوهشی او، کتاب «داستان عربی مدرن و تأثیر ادبیات خارجی بر آن از سال 1900 تا 1950 است که به عنوان مرجع همچنان مورد بهره‌برداری است. محله لاتینی (1952)، اشک تلخ (1956) الخندق الغمیق[i] (1958)، انگشتان ما که می‌سوزد (1962)، در شمار مهم‌ترین آثار داستانی سهیل ادریس قرار دارند. برقراری پیوند میان سنت و نوگرایی از ویژگی‌های آثار داستانی اوست. او داستان محله لاتینی‌ را که در سال 2007 از سوی [[اتحادیه نویسندگان عرب]] در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربی قرار گرفت، بر اساس تجربه سال‌ها اقامت و تحصیل در دانشگاه سوربن و سکونت در محله‌ای به همین نام نوشته است که در آن، مسائل ورویدادهایی را که در آن سال‌ها به عنوان یک دانشجوی شرقی در فرانسه مشاهده می‌کرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهیل ادریس همچنین کتاب‌های متعدد داستان‌های اروپایی از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربی ترجمه کرد.  


نقد ادبي در لبنان كه در نيمه اول قرن عمدتاً به مقوله شعر مي‌پرداخت، در نيمه دوم و به ويژه از دهه هفتاد، نقد داستان را نيز مورد اهتمام قرار داد. در اين دوران، حوزه نقد فراگير شد و توانست با نويسندگان و خوانندگان آثار آنان ارتباط برقرار كند و به محيط‌هاي دانشگاهي نيز راه يابد (پيشين، 34) .
==== [[يوسف حبشی الاشقر، نویسنده لبنانی]] ====
یوسف حبشی الاشقر (1989 – 1929) دیگر داستان‌نویس پرکار لبنانی و از چهره‌های ماندگار ادبیات داستانی معاصر عرب است که تا آخرین سال حیات خود دست در کار نوشتن داشت. اولین اثر داستان حبشی، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر یافت. زمین قدیمی (1962)، ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرین بازمانده قدیمی‌ها (1985) و سایه و پژواک (1989) از جمله آثار او به‌شمار می‌روند. داستان ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبی عرب قرار گرفت و او را در جایگاه بزرگان ادبیات داستانی معاصر عرب نشاند. همچنین داستان سایه و پژواک که با الهام از حوادث و رویدادهای [[لبنان معاصر|جنگ داخلی لبنان]] نوشته شده است، در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت. [[پرونده:جبور الدويهی.png|بندانگشتی|جبور الدويهی - برگرفته از سایت facebook - قابل بازیابی از: https://www.facebook.com/ALHADATHAleb/posts/%D9%88%D8%AF%D9%91%D8%B9%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%A7%D8%AD%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9-%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AC%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%8A%D9%87%D9%8A-1949-2021-/10159225348258280/|254x254پیکسل]]
==== [[جبور الدويهی، نویسنده لبنانی]] ====
جبور الدویهی (1949) نیز در زمره نویسندگان نسل جدید در [[لبنان]] است که از دهه‌های پایانی قرن گذشته در عرصه ادبیات داستان جهان عرب ظهور کردند. اعتدال پاییز (1995)، باران حزیران[ii] (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستانی الدویهی قرار دارند که برخی از آن‌ها به زبان‌های انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رویدادهایی می‌پردازد که زمینه‌ساز جنگ داخلی [[لبنان]] بوده‌اند.  


'''اديبان مسيحي و ارادت  نسبت به پيامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بيت <sup>(ع)</sup>'''
==== [[امين معلوف، نویسنده لبنانی]] ====
امین معلوف (1949) هم در زمره نویسنگان مطرح امروز [[لبنان]] و جهان عرب قرار دارد و چون سال‌هاست که در فرانسه مقیم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه می‌نویسد، به عنوان نویسنده‌ای لبنانی – فرانسوی شناخته می‌شود. علی‌رغم دوری درازمدت او از [[لبنان]]، وطن و مشرق زمین همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوی آفریقایی (1984) است که تاکنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستانی جذاب از سرگذشت دست‌نوشته‌ای از خیام که در قالب آن، دوره‌ای از تاریخ ایران روایت می‌شود، باغ‌های روشنایی (1991)، صخره تانیوس (1993) و بندرهای روشنایی در شمار دیگر آثار داستانی معلوف قرار دارند که به زبان فارسی هم ترجمه شده‌اند.


از پديده‌هاي قابل توجه در حوزه ادبيات در لبنان، آثار منظوم و منثور اديبان مسيحي است كه در آنها دلبستگي و ارادت خود را نسبت به پيامبر اسلام و خاندان مكرم ايشان ابراز داشته‌اند. هر چند اين پديده داراي سابقه‌اي نسبتاً طولاني است، از نيمه‌هاي قرن گذشته تاكنون از ظهور و بروز بيشتري برخوردار بوده است.
==== ربیع جابر ====
ربیع جابر (1972) از نویسندگان دو دهه اخیر [[لبنان]] و در عمری چهل ساله، بیش از 16 داستان در کارنامه فعالیت‌های ادبی خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثیر رویدادها و پی‌آمدهای [[لبنان معاصر|جنگ 15 ساله داخلی لبنان]] قرار دارند. آقای تاریکی (1992)، چای سیاه (1995)، آخرین خانه (1996)، پروانه‌ آبی (1996) و درزی‌های بلگراد (2011) از جمله آثار داستانی جابرند. داستان اخیر او که به تحولات ناشی از جنگ‌های خونین سال 1860 میان مسیحیان و درزی‌های پرداخته است در سال 2012 جایزه جهانی بوکر‌ را از آن خود کرد.


'''بولس سلامه''' از بزرگترين شاعران كلاسيك لبنان در نيمه‌هاي قرن بيستم با اثر ماندگار خود با عنوان حماسه غدير شامل سه هزار و پانصد بيت شعر درباره تاريخ اسلام و واقعه غدير خم، جايگاه برجسته‌اي در ميان اين شاعران دارد كه اين اثر او را يك حماسه حقيقي در اديبات معاصر به شمار آورده‌اند(المقدسي، 1997، 395). '''جورج جرداق''' ديگر اديب و نويسنده لبناني نيز با نگارش كتاب پنج جلدي امام علي <sup>(ع)</sup> صداي عدالت انساني و '''جورج شكور''' با خلق سه گانه حماسه پيامبر <sup>(ص)</sup> حماسه علي <sup>(ع)</sup> و حماسه حسين <sup>(ع)</sup> در اين فهرست نسبتاً بلند قرار مي‌گيرند. '''سليمان كتاني''' با آثار متعدد منثور اما شاعرانه خود درباره پيامبر<sup>(ص)</sup>، امام حسين <sup>(ع)</sup> و حضرت زهرا <sup>(س)</sup>، '''جوزف الهاشم''' اديب و سياستمدار با آثاري چند از جمله مجموعه اشعار علويات و سرايش قصيده‌اي زيبا و رسا در وصف حضرت زينب <sup>(س)</sup> و نيز '''جورج زكي الحاج''' با چند اثر كه مهمترين آن قصيده‌اي در رثاي امام حسين <sup>(ع)</sup> است و طي آن با نقب زن به حادثه عاشورا، روايت گونه‌اي معاصر از مقاومت، جهاد و شهادت دارد، از ديگر نويسندگان و شاعراني‌اند كه صرف نظر از وابستگي‌هاي مذهبي، با قلمي عارفانه و ذهني شاعرانه به معرفي پيامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بيت <sup>(ع)</sup> ايشان پرداخته‌اند.  
از نیمه‌های قرن گذشته، چهره‌های برجسته‌ای در میان [[زنان در لبنان|زنان لبنانی]] نویسنده در حوزه ادبیات داستانی ظهور کردند که آثار آنان نه تنها در جهان عرب که در دیگر کشورهای جهان نیز مورد توجه قرار گرفت و به زبان‌های مختلف ترجمه شد. بیشتر نویسندگان [[زنان در لبنان|زن لبنانی]] گرایش‌های نوگرایانه داشته و برخی نیز رویکردهای افراطی به مسئله زن در آثارشان موج می‌زند. از میان تعداد قابل توجه داستان‌نویسان زن لبنانی، آثار تعدادی از آنان همچون من زنده می‌کنم (1958) که اولین داستان‌ نوشته شده توسط یک زن عرب است، از لیلی بعلبلکی، پرنده‌های ایلول[iii] از امیلی نصراله و گنجشک‌های بامداد از لیلی عسیران در زمره آثار برتر در حوزه ادبیات داستانی جهان عرب قرار گرفته‌اند.  


----[1] نام محله‌اي در بيروت
=== [[ادبیات نمایشی در لبنان]] ===
[[پرونده:مارون النقاش.png|بندانگشتی|مارون النقاش - برگرفته از سایت arrafid - قابل بازیابی از: https://arrafid.ae/Article-Preview?I=Sy%2FzlMfspcc%3D&m=5U3QQE93T%2F0%3D|384x384پیکسل]]تا پیش از نیمه قرن نوزدهم، نمایشنامه به مفهوم جدید آن برای اعراب تقریباً ناشناخته بود. نمایشنامه نویسی در کشورهای عرب برای اولین بار در [[لبنان]] ظهور کرد و اولین کسی که نمایشنامه نوشت، 


<nowiki>*</nowiki> ماه ژوئن
'''مارون النقاش''' (1817-1855) بود. او که برای تجارت میان [[لبنان]] و ایتالیا رفت و آمد داشت، در آن کشور با تئاتر و اپرا آشنا و شیفته این هنر مدرن شد. این شیفتگی عزم او را جزم کرد تا این هنر را به [[لبنان]] منتقل کند و چنین کرد. او در [[لبنان]]، در سال 1847 متن نمایشنامه‌ای را با عنوان بخیل با الهام از نمایشنامه خسیس مولیر نوشت که آن را اولین نمایشنامه در جهان عرب دانسته‌اند.<ref>نجم. (1980). ص. 33.</ref> نقاش در سال‌های بعد دو نمایشنامه دیگر نوشت، یکی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا‌هارون الرشید در سال 1849 و دیگر، حسود گستاخ در سال 1853 که در هر دوی آن‌ها از نمایشنامه‌های مولیر الهام گرفته بود. پس از او خلیل الیازجی دومین لبنانی بود که نمایشنامه جوانمردی و وفاداری را در سال 1876 نوشت.<ref>نجم. (1980). ص. 245.</ref> از آن پس هم تعدادی از نمایشنامه‌های اروپایی به عربی ترجمه شد. نمایشنامه‌نویسی به عنوان گونه‌ای ادبی از دهه‌های اولیه قرن بیستم با فزونی گرفتن انتشار آثار ادیبان [[لبنان]] و ترجمه‌هایی که از نمایشنامه‌های اروپایی صورت می‌گرفت، تبلور یافت. نمایشنامه‌های این دوران عموماً متأثر از مکاتب ادبی مدرن نوشته می‌شد و در آن‌ها به موضوعات اجتماعی و فلسفی و مهم‌ترین مسائل روز پرداخته می‌شد و نوعی رئالیسم اجتماعی بر آن‌ها غلبه داشت. به عنوان نمونه، میخائیل نعیمه در نمایشنامه پدران و پسران (1917) توجه خود را به چالش سنت و مدرنیته معطوف ساخت که در زمان خود با استقبال بسیاری روبرو شد؛ سبب این استقبال آن بود که به جای پرداختن صرف به افتخارات گذشته و پند و اندرز دادن به مخاطبان، به واقعیت‌های ملموس و و نقد آن اهتمام داشت.<ref>الراعی. (1992). ص. 208-210.</ref> نمایشنامه نعیمه راه را برای نمایشنامه‌نویسان بعدی باز کرد تا به طرح و نقد مسائل اجتماعی بپردازند. خلیل مطران در همین دوران تعدادی از آثار نمایشنامه‌نویسان اروپایی چون شکسپیر، مولیر، راسین و هوگو را به عربی ترجمه کرد. با ظهور نمایشنامه‌های شعری در آثار نمایشنامه‌نویسانی چون احمد شوقی در [[مصر]]، برخی ادیبان لبنانی نیز به این گونه ادبی روی آوردند که پیشگام آن‌ها سعید عقل بود. او نمایشنامه‌های دختر یفتاح را در سال 1935 و نمایشنامه قدموس[iv] را در سال 1944 نوشت که هر دو نمایشنامه‌های منظوم بودند. در این نوع نمایشنامه‌ها معمولاً به موضوعاتی پرداخته می‌شد که با مسائل تاریخی یا اجتماعی مخاطبان ارتباطی نداشت و بدین دلیل استقبال چندانی از آن‌ها نشد و تنها گروه‌های خاصی از جامعه، مخاطبان آن‌ها بودند. نمایشنامه‌های اجتماعی اما همچنان مورد استقبال قرار می‌گرفت.خلیل تقی‌الدین نویسنده مطرح دهه‌های سی و چهل قرن گذشته با چنین رویکردی چندین نمایشنامه نوشت که سرچشمه هنر، مشتی از باد و اگر وکیل مدافع نبود از جمله آن‌هاست و نویسنده در آن‌ها روحیات اجتماعی مردم [[لبنان]] را به نقد کشیده است.<ref>الراعی. (1992). ص. 214.</ref> از دهه شصت این قرن، با شکل‌گیری گروه‌های تئاتری، نمایشنامه‌های بیشتری نوشته و ترجمه نمایشنامه‌های خارجی هم ادامه یافت. توفیق یوسف عواد از جمله نویسندگانی بود که در این دوران چندین نمایشنامه نوشت که یکی از آن‌ها گردشگر و مترجم (1962)، نمایشنامه‌ای گفت و گو محور بود. سهیل ادریس، ادیب و داستان‌نویس معاصر لبنانی هم نمایشنامه شهیدان را در سال 1965 و نمایشنامه گلی از خون را در سال 1969 نوشت. میخائیل نعیمه نیز نیم قرن پس از نوشتن نمایشنامه پدران و پسران، نمایشنامه‌ ایوب را نوشت که در سال 1967 چاپ و زمینه نشر یافت. انسی الحاج شاعر نوگرای نیمه دوم قرن بیستم که در بنیادگذاری نمایشنامه‌نویسی در [[لبنان]] سهمی به‌سزا داشت، ترجمه‌هایی را از نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان چون شکسپیر، یونسکو، برشت و کامو به انجام رسانید '''.<ref name=":2" />''' 


<nowiki>*</nowiki> ماه سپتامبر
'''عصام محفوظ'''، شاعر، منتقد و نمایشنامه‌نویس، از چهره‌های بارز این گونه ادبی بود که بسیاری از نمایشنامه‌نویسان نیمه دوم قرن گذشته، تحت تأثیر او قرار داشتند. از جمله مهم ترین نمایشنامه‌هایی که محفوظ نوشت می‌توان از زنزلخت[v] (1963)، دیکتاتور (1967)، کارت بلانش (1970) و قتل نام برد که اولین نمایشنامه سیاسی بود که توسط یک لبنانی نوشته می‌شد.<ref>الراعی. (1992). ص. 219. </ref> در نیمه دوم قرن گذشته همچنین نمایشنامه‌های متعددی توسط هنرمندان [[تئاتر مدرن در لبنان|تئاتر لبنان]] نوشته و عموماً توسط خود آن‌ها نیز کارگردانی شد که از جمله آن‌ها می‌توان به نام‌هایی چون ریمون جباره، شکیب خوری و یعقوب شدراوی اشاره کرد. [[پرونده:عمر فاخوری.png|بندانگشتی|عمر فاخوری - برگرفته از سایت menassati - قابل بازیابی از: https://menassati.com/en/creators/omar-fakhuri/1733|296x296پیکسل]]


<nowiki>*</nowiki>پادشاه فینيقي
=== [[نقد ادبی در لبنان]] ===
نقد ادبی جدید در [[لبنان]] در راستای جنبش ادبی عرب در نیمه اول قرن پیش تبلور یافت. پیش از آن و تا سال‌های اولیه قرن، نقد به شیوه سنتی رایج بود که زبان و قواعد آن و نیز بلاغت و شرح دیوان‌های شعر را شامل می‌شد. با بروز نشانه‌های نوگرایی در ادبیات و فزونی گرفتن آثار ادبی در گونه‌های مختلف، شیوه‌های نوین به تقلید از مکاتب نقد ادبی در اروپا، مبنای پژوهش‌های انتقادی در حوزه ادبیات قرار گرفت. شاخص‌ترین ناقد ادبی دهه‌های اولیه قرن گذشته، میخائیل نعیمه بود که آرای انتقادی خود را در قالب مقالاتی در مجله الفنون که در آمریکا منتشر می‌شد، ارائه می‌داد و اولین مقاله انتقادی او درباره داستان بال‌های شکسته جبران خلیل جبران بود. مجموعه مقالات نعیمه در سال 1932 به صورت کتاب با عنوان الغربال چاپ و منتشر شد و با استقبال محافل ادبی عرب روبرو و بازتاب گسترده‌ای داشت. میخائیل نعیمه در کتاب الغربال ،خواستار تعیین سنجه‌هایی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را مورد نقد و مقایسه قرار داد. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ تأکیدکرد.<ref>ضیف. (1959). ص. 246.</ref> در دهه‌های بعد با فزونی گرفتن آثار ادیبان لبنانی و عرب ، دامنه نقد هم گسترش یافت. '''عمر فاخوری'''، '''خلیل تقی‌الدین''' و '''توفیق یوسف''' عواد در زمره منتقدانی بودند که دیدگاه‌های آنان در قالب مقاله و کتاب زمینه نشر یافت. فاخوری به مقایسه جایگاه داستان‌نویسی در ادبیات عرب و جایگاه آن در ادبیات غرب پرداخته و تأثیر عنصر زبان‌شناختی و انزواطلبی در ادبیات داستانی را مورد واکاوی قرار داده است. تقی‌الدین هم در نقد داستان‌نویسی به پیوند داستان بازندگی و اهداف اجتماعی آن و مقایسه داستان در ادبیات عربی و غرب توجه نشان داده است. توفیق یوسف عواد، مسئله ارتباط بین داستان و زندگی، جایگاه داستان و ظرفیت‌های آن را مورد بررسی قرار داده است.<ref>ابوهیف. (2000). ص. 28.</ref>


<nowiki>*</nowiki>نوعي درخت پرشاخ و برگ كه در شمال ايران به آن زيتون تلخ مي‌گويند
از دهه شصت قرن گذشته با ترجمه تعداد قابل توجهی از کتاب‌های معتبر در حوزه نقد ادبی در غرب به زبان عربی، روش‌های انتقادی در حوزه ادبیات عرب نیز متحول و رویکردهای نوین فلسفی، روانشناختی و جامعه‌شناختی بر پژوهش‌های حوزه نقد ادبی غلبه یافت.
 
[[نقد ادبی در لبنان]] که در نیمه اول قرن عمدتاً به مقوله شعر می‌پرداخت، در نیمه دوم و به ویژه از دهه هفتاد، نقد داستان را نیز مورد اهتمام قرار داد. در این دوران، حوزه نقد فراگیر شد و توانست با نویسندگان و خوانندگان آثار آنان ارتباط برقرار کند و به محیط‌های دانشگاهی نیز راه یابد.<ref>ابوهیف. (2000). ص. 34.</ref>
 
=== [[ادیبان مسیحی لبنان و ارادت نسبت به اسلام|ادیبان مسیحی و ارادت نسبت به پیامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بیت <sup>(ع)</sup>]] ===
[[پرونده:جورج جرداق.png|پیوند=https://wikimelal.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AC%20%D8%AC%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%82.png|بندانگشتی|جورج جرداق - برگرفته از سایت alalam - قابل بازیابی از: https://www.alalam.ir/news/1646408/%D8%B1%D8%AD%D9%8A%D9%84-%D9%83%D8%A7%D8%AA%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9--%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AC-%D8%AC%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%82]]
از پدیده‌های قابل توجه در حوزه ادبیات در [[لبنان]]، آثار منظوم و منثور ادیبان مسیحی است که در آن‌ها دلبستگی و ارادت خود را نسبت به پیامبر اسلام و خاندان مکرم ایشان ابراز داشته‌اند. هر چند این پدیده دارای سابقه‌ای نسبتاً طولانی است، از نیمه‌های قرن گذشته تاکنون از ظهور و بروز بیشتری برخوردار بوده است.
 
'''بولس سلامه''' از بزرگترین شاعران کلاسیک [[لبنان]] در نیمه‌های قرن بیستم با اثر ماندگار خود با عنوان حماسه غدیر شامل سه هزار و پانصد بیت شعر درباره تاریخ اسلام و واقعه غدیر خم، جایگاه برجسته‌ای در میان این شاعران دارد که این اثر او را یک حماسه حقیقی در ادیبات معاصر به شمار آورده‌اند.<ref>المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%86 دار العلم للملايين]، ص. 395.</ref>
 
'''جورج جرداق''' دیگر ادیب و نویسنده لبنانی نیز با نگارش کتاب پنج جلدی امام علی <sup>(ع)</sup> صدای عدالت انسانی و '''جورج شکور''' با خلق سه گانه حماسه پیامبر <sup>(ص)</sup> حماسه علی <sup>(ع)</sup> و حماسه حسین <sup>(ع)</sup> در این فهرست نسبتاً بلند قرار می‌گیرند.
 
'''سلیمان کتانی''' با آثار متعدد منثور اما شاعرانه خود درباره پیامبر<sup>(ص)</sup>، امام حسین <sup>(ع)</sup> و حضرت زهرا <sup>(س).</sup>
 
'''جوزف الهاشم''' ادیب و سیاستمدار با آثاری چند از جمله مجموعه اشعار علویات و سرایش قصیده‌ای زیبا و رسا در وصف حضرت زینب <sup>(س)</sup> .
 
و نیز جورج زکی الحاج با چند اثر که مهم‌ترین آن قصیده‌ای در رثای امام حسین <sup>(ع)</sup> است و طی آن با نقب زن به حادثه عاشورا، روایت گونه‌ای معاصر از مقاومت، جهاد و شهادت دارد، از دیگر نویسندگان و شاعرانی‌اند که صرف نظر از وابستگی‌های مذهبی، با قلمی عارفانه و ذهنی شاعرانه به معرفی پیامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بیت <sup>(ع)</sup> ایشان پرداخته‌اند.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص. 193-214.</ref>
== نیز نگاه کنید به ==
[[زبان و ادبیات ژاپن]]؛ [[زبان و ادبیات روسی]]؛ [[زبان و ادبیات کانادا]]؛ [[زبان و ادبیات کوبا]]؛ [[زبان و ادبیات مصر]]؛ [[زبان و ادبیات تونس]]؛ [[زبان و ادبیات افغانستان]]؛ [[زبان و ادبیات چینی]]؛ [[زبان و ادبیات سنگال]]؛ [[زبان و ادبیات تایلند]]؛ [[زبان و ادبیات آرژانتین]]؛ [[زبان و ادبیات فرانسه]]؛ [[زبان و ادبیات اسپانیا]]؛ [[زبان و ادبیات مالی]]؛ [[زبان و ادبیات ساحل عاج]]؛ [[زبان و ادبیات سوریه]]؛ [[زبان و ادبیات اتیوپی]]؛ [[زبان و ادبیات زیمبابوه]]؛ [[زبان و ادبیات سیرالئون]]؛ [[زبان و ادبیات قطر]]؛ [[زبان و ادبیات سودان]]؛ [[زبان و ادبیات گرجستان]]؛ [[زبان و ادبیات تاجیکستان]]؛ [[زبان و ادبیات قزاقستان]]؛ [[زبان و ادبیات بنگلادش]]؛ [[زبان و ادبیات سریلانکا]]؛ [[زبان و ادبیات اردن]]
== پاورقی ==
<small>[i] نام محله‌ای در بیروت</small>
 
<small>[ii] ماه ژوئن</small>
 
<small>[iii] ماه سپتامبر</small>
 
<small>[iv] پادشاه فینیقی</small>
 
<small>[v] نوعی درخت پرشاخ و برگ که در شمال ایران به آن زیتون تلخ می‌گویند</small>
 
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:خط، زبان و ادبیات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۰

ناصیف الیازجی - برگرفته از سایت lyricstranslate - قابل بازیابی از: https://lyricstranslate.com/en/nasif-al-yaziji-lyrics.html

لبنان از خاستگاه‌های ادبیات نوین عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبیات مغرب زمین که از قرون گذشته در این سرزمین کوچک آغاز شده بود، در نیمه‌های قرن نوزدهم از راه آموزش و تبلیغات گروه‌های تبشیری فزونی گرفت و زمینه‌هایی را فراهم آورد که با عنوان جنبش نوزایی در ادبیات عرب شناخته می‌شود. پیشگامان این جبنش عموماً ادیبان مسیحی[۱] و دانش‌آموخته مدارس و مراکز آموزشی وابسته به گروه‌های تبشیری غربی و یا انجمن‌های دینی مسیحی بودند. برنامه‌های آموزشی این مراکز، تقلیدی از آموزش‌های غربی و زبان‌های خارجی نیز زبان رایج آموزشی بود. آشنایی با فرهنگ و ادبیات غربی به تدریج رویکردهای ادبی جدیدی را تبلور بخشید که با فرهنگ و ادبیات کلاسیک عرب تفاوت داشت. گسترش مراکز آموزشی و چاپ و انتشار کتب و نشریه و ترجمه برخی آثار ادبی اروپایی، تأسیس محافل و انجمن‌های ادبی با رویکردهای جدید، چالش‌هایی را میان نوگرایان و محافظه‌کاران پدید آورد. نوگرایان خواستار گسست از ادبیات کهن بودند و محافظه‌کاران اما در برابر آنان قرار گرفتند. از دل این چالش، جریان نوینی سربرآورد که مآل‌اندیش بود و ادامه این نزاع را برنمی‌تافت. این جریان جدید دریافته بود برای حفظ سنت‌های کهن بایستی گذشته با تمام منابع غنی آن مورد مطالعه قرار گیرد و ارزش‌های آن بار دیگر متناسب با اقتضائات زمانه در پایگاه‌های زندگی مردم تأیید و تثبیت گردد. بدین سان احیای زبان و قومیت عربی در لبنان محور اهتمام مکتب جدیدی قرار گرفت که با نام ناصیف الیازجی (1800 –1871) پیوند خورد.‌‌ او تلاش کرد تا با احیای زبان و ادبیات خالص کهن، نارسایی‌های نوگرایان را از نظر شیوه و تفکر در نوردد.[۲] مجمع الادب فی فنون الادب (1865)، الطرازفی المعانی و البیان (186)، ثالث القمرین،

بطرس البستانی - برگرفته از سایت wikimedia - قابل بازیابی از: https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Al_Mu%27allim_Butrus_al-Bustani.jpg

فصل الخطاب، نفحة الریحان (شعر – 1864) و مجمع البحرین (1856) از جمله آثار الیازجی بودند که در نظم و نثر عربی در این دوره پدید آمدند[۳] و در احیای ادبیات کهن نقش داشتند.ناصیف الیازجی و فرزندش ابراهیم که پس از مرگ او، میراث‌دار ادبی پدر شد، هر دو دانش‌آموخته مراکز آموزشی وابسته به پروتستان‌های آمریکایی و انگلیسی بودند و با تشویق‌های آنان بود که پاسداری از زبان و میراث ادبی را فراخوان دادند. ابراهیم الیازجی اولین ادیب مسیحی بود که در دهه هشتاد قرن نوزدهم بر ضرورت بیداری قومی در میان عرب‌ها تأکید ورزید.[۴] همزمان با تلاش‌های این جریان ادبی، در شهر بیروت مکتب دیگری در حال شکل‌گیری بود که در نهایت، آن را تحت نفوذ خود درآورد. این مکتب در عین حال که با هدف الیازجی در خصوص احیای ادبیات کهن موافق بود، تلاش می‌کرد تا عناصر ارزشمند ادبیات و فنون ادبی غرب را نیز جذب کند. بطرس البستانی (1819-1883) از بنیانگذاران این جریان ادبی نوین بود که در بیشتر انواع ادبی پیشگام بود. وسعت مطالعات و دانش او در دائرةالمعارف مشهورش که در نوع خود در ادبیات عرب بی‌نظیر است، انعکاس یافت. [۵] این جریان که بر تلفیق ادبیات کهن عرب با نوآوری‌های ادبی در غرب تأکید داشت، به زودی هوادارانی یافت و بدین سان طی نیمه اول قرن بیستم زمینه خلق آثار ادبی نوین در همه انواع آن فراهم شد.[۶]

ادبيات مِهجَر لبنان

نقطه عطف جنبش ادبی عرب، تبلور رویکرد نوینی بود که از دهه بیست قرن بیستم در آثار گروهی از ادیبان لبنانی انعکاس یافت.[۷] این ادیبان که به دلایل گوناگون از سال‌های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ناگزیر از ترک وطن شده و در آمریکا سکنی گزیده بودند، با تشکیل محافل و کانون‌های ادبی، فعالیت‌های خود را ادامه دادند. مهم‌ترین و تأثیرگذارترین این کانون‌ها انجمن قلم بود که با همت ادیبانی چون جبران خلیل جبران، میخائیل نعیمه و ایلیا ابوماضی در سال 1920 در نیویورک تأسیس شد و ریاست آن را جبران بر عهده داشت. ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و به‌طور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویکرد ادبی مهاجران طی دهه‌های بیست و سی قرن گذشته تأثیر گسترده‌ای در روند جنبش ادبی عرب و لبنان گزارد؛ آنچنانکه با عنوان مکتب ادبی مهجر در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد.‌

مکتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوه‌های سنتی زبانی در همه زمینه‌های نظم و نثر[۸] و مهم‌ترین تأثیر آن، تبلور رویکرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود.

مشاهیر ادبی لبنان

جبران خلیل جبران

جبران خلیل جبران - برگرفته از سایت pinterest - قابل بازیابی از: https://www.pinterest.com/pin/476537204297987467/

جبران خلیل جبران ( 1889-1931) از چهره‌های بارز مکتب ادبی مهجر هر چند متولد لبنان بود، سال‌های بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در آمریکا گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق کرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نکرد و در آثار خود همچون دیگر ادیبان مهجر این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب می‌داد. جبران را بایستی از جمله عصیان‌گران علیه وضع موجود و نظم موروث به‌شمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادت‌های قدیمی که از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان می‌شوند می‌تازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است.[۹] از جبران مجموعاً 16 کتاب به زبان‌های انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهم‌ترین اثر او که آوازه‌اش را فراگیر ساخت، کتاب پیامبر بود که در سال 1923 منتشر شد. ارواح سرکش، بال‌های شکسته، عیسی پسر انسان ، دیوانه‌ها و سرگردان از جمله آثار اوست که بیشتر آن‌ها به فارسی نیز ترجمه شده است.

ميخائيل نعيمه

ميخائيل نعيمه (1889-1979) دیگر ادیب مهاجر لبنانی است که شاعر، داستان‌نویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریکا مهاجرت کرد و به مدت 20 سال در این کشور اقامت داشت و از اعضای پرکار و مؤثر انجمن قلم بود. کتاب الغربال او که به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها کتاب نقد که بازتاب‌دهنده رویکردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود.[۱۰] او در این کتاب به جنبه‌هایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را به بوته نقد کشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ که در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأکید کرد.[۱۱] میخائیل نعیمه در سال 1932 به لبنان بازگشت وزان پس بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلک‌ها است.

ايليا ابوماضی

ایلیا ابوماضی (1889-1957) که پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره ادبیات مهجر بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به مصر رفت و پس از یازده سال اقامت در این کشور به آمریکا عزیمت کرد. او متأثر از رویکرد رمانتیک جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در مصر منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند که اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورک مجال نشر یافتند.[۱۲]

شعر معاصر لبنان

جریان نوگرایی در شعر معاصر لبنان از سال‌های اولیه قرن بیستم آغاز شد.

خلیل مطران

خليل مطران - برگرفته از سایت wikiwand - قابل بازیابی از: https://www.wikiwand.com/ar/%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%86

خلیل مطران (1872-1949)‌‌‌ از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او که با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی فرانسه آشنا شده بود ،اولین نشانه‌های ادبیات رمانتیک را در آثارش بازتاب داد. خلیل، بیشتر سال‌های عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود که در سال‌های پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه ترکان عثمانی فراخوان داد[۱۳] خلیل مطران علی‌ رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر کهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبک، مورد توجه مخاطبان بسیاری در کشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.

امين الريحانی

امين الريحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود که نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود که به شعر منثور توجه نشان داد.[۱۴]

مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشت‌ها در سال 1910 چاپ و منتشر شد که آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.

جنبش نوگرایی ادبی در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پی‌آمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله که با قیمومیت فرانسویان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه می‌گرفت، یکی ترجمه‌های آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی که رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیک ادیبان مهاجر در لبنان و دیگر کشورهای عربی. لذا ویژگی‌های این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مکتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سال‌ها بود که پیشتر نشانه‌های آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، کم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالب‌بندی‌های متعارف و تعابیر سنتی بود که علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود.

الیاس ابوشبکه

الياس ابوشبكه - برگرفته از سایت vintagebeirut - قابل بازیابی از: https://www.vintagebeirut.com/quotes/lebanese-writers/elias-abu-shabaki/

الیاس ابوشبکه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد که در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مکتب رمانتیسیم داشت و‌ در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز می‌داد. غلبه رویکرد رمانتیک بر آثار الیاس ابوشبکه چنان بود که او را در کنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویکرد در ادبیات معاصر عرب قرار داده‌اند.[۱۵] او در عمر کوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر کرد که از جمله آن‌ها می‌توان از مارهای بهشت (1938)، آهنگ‌ها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.

در طول سال‌های میان دو جنگ جهانی هرچند مکتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و لبنان هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویکرد رمانتیک بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویکرد در شعر معاصر عرب بود.

سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سال‌های میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورت‌های جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونی‌ها نبود و علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر که مجله شعر سخنگوی آن بود،[۱۶] با فراخوان به دگرگونی‌های اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط یوسف الخال از نسل جدید شاعران نوگرا و با همکاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به کانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد.

یوسف الخال

یوسف الخال (1917-1987) که از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب[۱۷] در مرحله جدید بود تأکید می‌کرد که جبنش نو‌گرایی خواهان آن است که مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند.[۱۸] از ویژگی‌های مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود که از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شکل تکامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت که از طریق مجله شعر و در سال‌های بعد مجله حورا و برخی از روزنامه‌ها چون النهار و لسان‌الحال، انجام می‌شد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال که خود به قصیده نثری اهتمام داشت،[۱۹] کاملاً با میراث ادبی کهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزه‌ای از ارزش‌های شعری عرب و تجربه‌های نوین است. از نوآوری‌های او، به کارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود.[۱۷] چاه متزوک (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریکایی را به عربی ترجمه کرد.

خلیل حاوی

خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او که به سمبولیسم گرایش داشت،[۱۹] موفق شد با تلفیق رویکرد نوگرایانه با ارزش‌های شعری کهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه کند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأکید می‌کرد که جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیت‌های زمان را یکجا مورد توجه قرار می‌دهد. او همچنین تأکید داشت که در شعر، بایستی از اسطوره‌های بومی برای تبدیل آن‌ها به نماد بهره گرفت.[۲۰] از جمله آثار او که به نوگراترین شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، می‌توان به رود خاکستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمن‌زارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ کمدی (1979) اشاره کرد. حاوی در سال 1982، که نیروهای اشغالگر اسراییل با عبور از جنوب لبنان به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و با شلیک گلوله به حیات خود خاتمه داد.

انسی الحاج - برگرفته از سایت poemhunter - قابل بازیابی از: https://www.poemhunter.com/ounsi-el-hage/

انسی الحاج

انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است که فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز کرد و آثار خود را با الهام از مکتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همکاری داشت و شناخته شده‌ترین منثور سرای معاصر عرب است.[۲۱] او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است که رو به ضعف‌گزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهی‌های جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمه‌هایی که از غرب صورت گرفت در ظهور و اوج‌گیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.[۲۲] لن، اولین مجموعه شعری اوست که در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیده‌های نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلا‌ چه‌‌ ساختی با گل چه کردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبان‌های دیگر ترجمه شده است.

محمدعلی شمس‌الدين شاعر لبنانی

محمدعلی شمس‌الدين - برگرفته از سایت goodreads - قابل بازیابی از: https://www.goodreads.com/author/show/2896124._

محمدعلی شمس‌الدین (1942) از جمله شاعران پرکار سه دهه اخیر لبنان است که آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزه‌ای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمس‌الدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب‌ زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسش‌های فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. کتاب ‌شیرازیات او که در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغه‌های شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأکید می‌کند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است که پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی می‌دهد که اسلام آیین عشق، آزادی و انسان‌دوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسان‌الغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است.[۲۳] قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است که رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتاب‌گردان (1994) و در چاه‌ها شخم می‌زند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمین‌های جنوب لبنان است که برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفته است.[۲۴]

داستان‌نويسی معاصر در لبنان

زمینه‌های ظهور داستان‌نویسی معاصر لبنان به دهه‌های پایانی قرن نوزدهم و سال‌های اولیه قرن بیستم بازمی‌گردد. در این دوران ادیبان لبنانی که عموماً دانش‌آموخته مراکز آموزشی نوین و با زبان‌های اروپایی آشنا شده بودند با مطالعه آثار ادبی نویسندگان غربی، مجذوب انواع ادبی شدند. داستان یکی از انواع ادبی بود که مورد توجه قرار گرفت و برخی از نویسندگان به تقلید از آنان تجربه نوین داستان‌نویسی را آغاز کردند. سلیم البستانی و جرجی زیدان از پیشگامان مراحل اولیه داستان‌نویسی در لبنان بودند.

جرجی زیدان

جرجی زیدان نویسنده‌ای پرکار و از او به عنوان بنیانگذار داستان‌نویسی تاریخی در ادبیات معاصر عرب نام برده می‌شود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاریخی نوشت[۲۵] که حجاج بن یوسف، امین و مامون، ابومسلم خراسانی، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آن‌هاست. آثار زیدان هر چند از جاذبه‌هایی برخوردار بود و صفحه‌هایی از تاریخ اسلام را معرفی می‌کرد، به لحاظ دقت علمی و تأملات تاریخی ضعف‌های بسیار داشت. لذا روایت‌های او از برخی مقاطع تاریخ اسلام مورد اعتراض و نقد مکتوب علمای سرشناس جهان اسلام چون علامه کاشف الغطاء قرار گرفت.

سليم البستانی، نویسنده لبنانی

سلیم البستانی (1848-1884) نیز که شیفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستان‌های خود را بین سال‌های 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر می‌کرد. پس از زیدان، جبران خلیل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبی خود قرار داشت، اولین نویسنده‌ای بود که در داستان‌نویسی به مفهوم جدید آن نزدیک شد که عروس‌های دشت (1906)، نمونه‌ای از آن است.[۲۶]

میخائیل نعیمه

ميخائيل نعيمه - برگرفته از سایت ellibrodemirdad.wordpress - قابل بازیابی از: https://ellibrodemirdad.wordpress.com/mikhail-naima/

میخائیل نعیمه نیز با دو اثر داستانی خود با عنوان سال جدید او (1914) و نازا (1915) که هر دو را در مهجر نوشت، در شمار پیشگامان داستان‌نویسی معاصر عرب است.[۲۷] سال‌های 1914 تا نیمه‌های قرن بیستم، مرحله دیگری در روند شکل‌گیری داستان‌نویسی معاصر عرب است بود. در این دوران که از آن به عنوان مرحله تکوین نام برده می‌شود، داستان‌نویسی به عنوان گونه ادبی در جهان عرب تبلور یافت.[۲۸] موضوعات و بن‌مایه‌های آثار داستانی در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول عموماً متأثر از حوادث و رویدادهای دوره جنگ، از جمله فاجعه قحطی و گرسنگی که هلاکت حدود یک سوم از جمعیت لبنان را در پی داشت [۲۹] و تحولات سیاسی اجتماعی ناشی از فروپاشی امپراطوری عثمانی و پی‌آمدهای آن در جهان عرب تبلور یافت.[۲۸] نقطه عطف این مرحله از روند ادبیات داستانی در لبنان و جهان عرب همچون دیگر حوزه‌های ادبی، تعمیق و تحکیم رویکرد رمانتیک و فزونی آثار داستانی با الهام از این مکتب ادبی بود. در این سال‌ها مجله الف لیلة و لیلة (1928) به صحنه ادبیات آمد که به چاپ و نشر داستان‌های تولیدی و یا ترجمه‌ای ادیبان لبنانی اهتمام داشت و نقش مؤثری در ترویج و شد این گونه ادبی ایفا کرد. از جمله نویسندگان تأثیرگذار این سال‌ها توفیق یوسف عواد و خلیل تقی‌الدین بودند.

توفيق يوسف عواد، نویسنده لبنانی

توفیق یوسف عواد (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود که با خلق آثاری چون مجموعه داستان‌های پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحران‌های سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه می‌پرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واکاوی قرار داد.[۲۹]

خلیل تقی‌الدین

خلیل تقی‌الدین نیز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نویسندگانی بود که نقش تأثیرگذاری در سیر تکوینی ادبیات داستانی در لبنان و جهان عرب داشتند.

روند داستان‌نویسی پس از پایان جنگ جهانی دوم مرحله تکامل خود را آغاز کرد. نسل جدیدی از داستان‌نویسان به عرصه آمدند و پیشگامان داستان‌نویسی در دهه‌های گذشته با پشتوانه‌ای از تجربه و دانش،به خلق آثاری جدید پرداختند.

مارون عبود - برگرفته از سایت alsafanews - قابل بازیابی از: https://www.alsafanews.com/author/516-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%AF

مارون عبود، نویسنده لبنانی

مارون عبود (1886 -1962) ازچهره‌های بارز داستان‌نویسی و منتقد ادبی نیمه‌های قرن، چند داستان خود را در سال‌های اولیه پس از جنگ نوشت. کوتوله‌ها و ستمگران (1948) و قصه‌های روستا (1956) از جمله آن‌هاست.[۳۰] میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سال‌ها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار می‌گرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد که مهم‌ترین آنها آسیاب‌های بیروت (1966) نام دارد.

سهيل ادريس، نویسنده لبنانی

سهیل ادریس (1925- 2008) نیز از جمله نویسندگان برجسته لبنانی است که در عرصه داستان‌نویسی نیمه دوم قرن گذشته، حضوری پررنگ و تأثیر گذار داشت. او نه تنها داستان‌نویس که پژوهشگری ژرف‌اندیش در حوزه ادبیات داستانی بود. از جمله کارهای پژوهشی او، کتاب «داستان عربی مدرن و تأثیر ادبیات خارجی بر آن از سال 1900 تا 1950 است که به عنوان مرجع همچنان مورد بهره‌برداری است. محله لاتینی (1952)، اشک تلخ (1956) الخندق الغمیق[i] (1958)، انگشتان ما که می‌سوزد (1962)، در شمار مهم‌ترین آثار داستانی سهیل ادریس قرار دارند. برقراری پیوند میان سنت و نوگرایی از ویژگی‌های آثار داستانی اوست. او داستان محله لاتینی‌ را که در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربی قرار گرفت، بر اساس تجربه سال‌ها اقامت و تحصیل در دانشگاه سوربن و سکونت در محله‌ای به همین نام نوشته است که در آن، مسائل ورویدادهایی را که در آن سال‌ها به عنوان یک دانشجوی شرقی در فرانسه مشاهده می‌کرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهیل ادریس همچنین کتاب‌های متعدد داستان‌های اروپایی از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربی ترجمه کرد.

يوسف حبشی الاشقر، نویسنده لبنانی

یوسف حبشی الاشقر (1989 – 1929) دیگر داستان‌نویس پرکار لبنانی و از چهره‌های ماندگار ادبیات داستانی معاصر عرب است که تا آخرین سال حیات خود دست در کار نوشتن داشت. اولین اثر داستان حبشی، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر یافت. زمین قدیمی (1962)، ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرین بازمانده قدیمی‌ها (1985) و سایه و پژواک (1989) از جمله آثار او به‌شمار می‌روند. داستان ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبی عرب قرار گرفت و او را در جایگاه بزرگان ادبیات داستانی معاصر عرب نشاند. همچنین داستان سایه و پژواک که با الهام از حوادث و رویدادهای جنگ داخلی لبنان نوشته شده است، در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت.

جبور الدويهی، نویسنده لبنانی

جبور الدویهی (1949) نیز در زمره نویسندگان نسل جدید در لبنان است که از دهه‌های پایانی قرن گذشته در عرصه ادبیات داستان جهان عرب ظهور کردند. اعتدال پاییز (1995)، باران حزیران[ii] (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستانی الدویهی قرار دارند که برخی از آن‌ها به زبان‌های انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رویدادهایی می‌پردازد که زمینه‌ساز جنگ داخلی لبنان بوده‌اند.

امين معلوف، نویسنده لبنانی

امین معلوف (1949) هم در زمره نویسنگان مطرح امروز لبنان و جهان عرب قرار دارد و چون سال‌هاست که در فرانسه مقیم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه می‌نویسد، به عنوان نویسنده‌ای لبنانی – فرانسوی شناخته می‌شود. علی‌رغم دوری درازمدت او از لبنان، وطن و مشرق زمین همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوی آفریقایی (1984) است که تاکنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستانی جذاب از سرگذشت دست‌نوشته‌ای از خیام که در قالب آن، دوره‌ای از تاریخ ایران روایت می‌شود، باغ‌های روشنایی (1991)، صخره تانیوس (1993) و بندرهای روشنایی در شمار دیگر آثار داستانی معلوف قرار دارند که به زبان فارسی هم ترجمه شده‌اند.

ربیع جابر

ربیع جابر (1972) از نویسندگان دو دهه اخیر لبنان و در عمری چهل ساله، بیش از 16 داستان در کارنامه فعالیت‌های ادبی خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثیر رویدادها و پی‌آمدهای جنگ 15 ساله داخلی لبنان قرار دارند. آقای تاریکی (1992)، چای سیاه (1995)، آخرین خانه (1996)، پروانه‌ آبی (1996) و درزی‌های بلگراد (2011) از جمله آثار داستانی جابرند. داستان اخیر او که به تحولات ناشی از جنگ‌های خونین سال 1860 میان مسیحیان و درزی‌های پرداخته است در سال 2012 جایزه جهانی بوکر‌ را از آن خود کرد.

از نیمه‌های قرن گذشته، چهره‌های برجسته‌ای در میان زنان لبنانی نویسنده در حوزه ادبیات داستانی ظهور کردند که آثار آنان نه تنها در جهان عرب که در دیگر کشورهای جهان نیز مورد توجه قرار گرفت و به زبان‌های مختلف ترجمه شد. بیشتر نویسندگان زن لبنانی گرایش‌های نوگرایانه داشته و برخی نیز رویکردهای افراطی به مسئله زن در آثارشان موج می‌زند. از میان تعداد قابل توجه داستان‌نویسان زن لبنانی، آثار تعدادی از آنان همچون من زنده می‌کنم (1958) که اولین داستان‌ نوشته شده توسط یک زن عرب است، از لیلی بعلبلکی، پرنده‌های ایلول[iii] از امیلی نصراله و گنجشک‌های بامداد از لیلی عسیران در زمره آثار برتر در حوزه ادبیات داستانی جهان عرب قرار گرفته‌اند.

ادبیات نمایشی در لبنان

مارون النقاش - برگرفته از سایت arrafid - قابل بازیابی از: https://arrafid.ae/Article-Preview?I=Sy%2FzlMfspcc%3D&m=5U3QQE93T%2F0%3D

تا پیش از نیمه قرن نوزدهم، نمایشنامه به مفهوم جدید آن برای اعراب تقریباً ناشناخته بود. نمایشنامه نویسی در کشورهای عرب برای اولین بار در لبنان ظهور کرد و اولین کسی که نمایشنامه نوشت،

مارون النقاش (1817-1855) بود. او که برای تجارت میان لبنان و ایتالیا رفت و آمد داشت، در آن کشور با تئاتر و اپرا آشنا و شیفته این هنر مدرن شد. این شیفتگی عزم او را جزم کرد تا این هنر را به لبنان منتقل کند و چنین کرد. او در لبنان، در سال 1847 متن نمایشنامه‌ای را با عنوان بخیل با الهام از نمایشنامه خسیس مولیر نوشت که آن را اولین نمایشنامه در جهان عرب دانسته‌اند.[۳۱] نقاش در سال‌های بعد دو نمایشنامه دیگر نوشت، یکی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا‌هارون الرشید در سال 1849 و دیگر، حسود گستاخ در سال 1853 که در هر دوی آن‌ها از نمایشنامه‌های مولیر الهام گرفته بود. پس از او خلیل الیازجی دومین لبنانی بود که نمایشنامه جوانمردی و وفاداری را در سال 1876 نوشت.[۳۲] از آن پس هم تعدادی از نمایشنامه‌های اروپایی به عربی ترجمه شد. نمایشنامه‌نویسی به عنوان گونه‌ای ادبی از دهه‌های اولیه قرن بیستم با فزونی گرفتن انتشار آثار ادیبان لبنان و ترجمه‌هایی که از نمایشنامه‌های اروپایی صورت می‌گرفت، تبلور یافت. نمایشنامه‌های این دوران عموماً متأثر از مکاتب ادبی مدرن نوشته می‌شد و در آن‌ها به موضوعات اجتماعی و فلسفی و مهم‌ترین مسائل روز پرداخته می‌شد و نوعی رئالیسم اجتماعی بر آن‌ها غلبه داشت. به عنوان نمونه، میخائیل نعیمه در نمایشنامه پدران و پسران (1917) توجه خود را به چالش سنت و مدرنیته معطوف ساخت که در زمان خود با استقبال بسیاری روبرو شد؛ سبب این استقبال آن بود که به جای پرداختن صرف به افتخارات گذشته و پند و اندرز دادن به مخاطبان، به واقعیت‌های ملموس و و نقد آن اهتمام داشت.[۳۳] نمایشنامه نعیمه راه را برای نمایشنامه‌نویسان بعدی باز کرد تا به طرح و نقد مسائل اجتماعی بپردازند. خلیل مطران در همین دوران تعدادی از آثار نمایشنامه‌نویسان اروپایی چون شکسپیر، مولیر، راسین و هوگو را به عربی ترجمه کرد. با ظهور نمایشنامه‌های شعری در آثار نمایشنامه‌نویسانی چون احمد شوقی در مصر، برخی ادیبان لبنانی نیز به این گونه ادبی روی آوردند که پیشگام آن‌ها سعید عقل بود. او نمایشنامه‌های دختر یفتاح را در سال 1935 و نمایشنامه قدموس[iv] را در سال 1944 نوشت که هر دو نمایشنامه‌های منظوم بودند. در این نوع نمایشنامه‌ها معمولاً به موضوعاتی پرداخته می‌شد که با مسائل تاریخی یا اجتماعی مخاطبان ارتباطی نداشت و بدین دلیل استقبال چندانی از آن‌ها نشد و تنها گروه‌های خاصی از جامعه، مخاطبان آن‌ها بودند. نمایشنامه‌های اجتماعی اما همچنان مورد استقبال قرار می‌گرفت.خلیل تقی‌الدین نویسنده مطرح دهه‌های سی و چهل قرن گذشته با چنین رویکردی چندین نمایشنامه نوشت که سرچشمه هنر، مشتی از باد و اگر وکیل مدافع نبود از جمله آن‌هاست و نویسنده در آن‌ها روحیات اجتماعی مردم لبنان را به نقد کشیده است.[۳۴] از دهه شصت این قرن، با شکل‌گیری گروه‌های تئاتری، نمایشنامه‌های بیشتری نوشته و ترجمه نمایشنامه‌های خارجی هم ادامه یافت. توفیق یوسف عواد از جمله نویسندگانی بود که در این دوران چندین نمایشنامه نوشت که یکی از آن‌ها گردشگر و مترجم (1962)، نمایشنامه‌ای گفت و گو محور بود. سهیل ادریس، ادیب و داستان‌نویس معاصر لبنانی هم نمایشنامه شهیدان را در سال 1965 و نمایشنامه گلی از خون را در سال 1969 نوشت. میخائیل نعیمه نیز نیم قرن پس از نوشتن نمایشنامه پدران و پسران، نمایشنامه‌ ایوب را نوشت که در سال 1967 چاپ و زمینه نشر یافت. انسی الحاج شاعر نوگرای نیمه دوم قرن بیستم که در بنیادگذاری نمایشنامه‌نویسی در لبنان سهمی به‌سزا داشت، ترجمه‌هایی را از نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان چون شکسپیر، یونسکو، برشت و کامو به انجام رسانید .[۲۱]

عصام محفوظ، شاعر، منتقد و نمایشنامه‌نویس، از چهره‌های بارز این گونه ادبی بود که بسیاری از نمایشنامه‌نویسان نیمه دوم قرن گذشته، تحت تأثیر او قرار داشتند. از جمله مهم ترین نمایشنامه‌هایی که محفوظ نوشت می‌توان از زنزلخت[v] (1963)، دیکتاتور (1967)، کارت بلانش (1970) و قتل نام برد که اولین نمایشنامه سیاسی بود که توسط یک لبنانی نوشته می‌شد.[۳۵] در نیمه دوم قرن گذشته همچنین نمایشنامه‌های متعددی توسط هنرمندان تئاتر لبنان نوشته و عموماً توسط خود آن‌ها نیز کارگردانی شد که از جمله آن‌ها می‌توان به نام‌هایی چون ریمون جباره، شکیب خوری و یعقوب شدراوی اشاره کرد.

عمر فاخوری - برگرفته از سایت menassati - قابل بازیابی از: https://menassati.com/en/creators/omar-fakhuri/1733

نقد ادبی در لبنان

نقد ادبی جدید در لبنان در راستای جنبش ادبی عرب در نیمه اول قرن پیش تبلور یافت. پیش از آن و تا سال‌های اولیه قرن، نقد به شیوه سنتی رایج بود که زبان و قواعد آن و نیز بلاغت و شرح دیوان‌های شعر را شامل می‌شد. با بروز نشانه‌های نوگرایی در ادبیات و فزونی گرفتن آثار ادبی در گونه‌های مختلف، شیوه‌های نوین به تقلید از مکاتب نقد ادبی در اروپا، مبنای پژوهش‌های انتقادی در حوزه ادبیات قرار گرفت. شاخص‌ترین ناقد ادبی دهه‌های اولیه قرن گذشته، میخائیل نعیمه بود که آرای انتقادی خود را در قالب مقالاتی در مجله الفنون که در آمریکا منتشر می‌شد، ارائه می‌داد و اولین مقاله انتقادی او درباره داستان بال‌های شکسته جبران خلیل جبران بود. مجموعه مقالات نعیمه در سال 1932 به صورت کتاب با عنوان الغربال چاپ و منتشر شد و با استقبال محافل ادبی عرب روبرو و بازتاب گسترده‌ای داشت. میخائیل نعیمه در کتاب الغربال ،خواستار تعیین سنجه‌هایی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را مورد نقد و مقایسه قرار داد. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ تأکیدکرد.[۳۶] در دهه‌های بعد با فزونی گرفتن آثار ادیبان لبنانی و عرب ، دامنه نقد هم گسترش یافت. عمر فاخوری، خلیل تقی‌الدین و توفیق یوسف عواد در زمره منتقدانی بودند که دیدگاه‌های آنان در قالب مقاله و کتاب زمینه نشر یافت. فاخوری به مقایسه جایگاه داستان‌نویسی در ادبیات عرب و جایگاه آن در ادبیات غرب پرداخته و تأثیر عنصر زبان‌شناختی و انزواطلبی در ادبیات داستانی را مورد واکاوی قرار داده است. تقی‌الدین هم در نقد داستان‌نویسی به پیوند داستان بازندگی و اهداف اجتماعی آن و مقایسه داستان در ادبیات عربی و غرب توجه نشان داده است. توفیق یوسف عواد، مسئله ارتباط بین داستان و زندگی، جایگاه داستان و ظرفیت‌های آن را مورد بررسی قرار داده است.[۳۷]

از دهه شصت قرن گذشته با ترجمه تعداد قابل توجهی از کتاب‌های معتبر در حوزه نقد ادبی در غرب به زبان عربی، روش‌های انتقادی در حوزه ادبیات عرب نیز متحول و رویکردهای نوین فلسفی، روانشناختی و جامعه‌شناختی بر پژوهش‌های حوزه نقد ادبی غلبه یافت.

نقد ادبی در لبنان که در نیمه اول قرن عمدتاً به مقوله شعر می‌پرداخت، در نیمه دوم و به ویژه از دهه هفتاد، نقد داستان را نیز مورد اهتمام قرار داد. در این دوران، حوزه نقد فراگیر شد و توانست با نویسندگان و خوانندگان آثار آنان ارتباط برقرار کند و به محیط‌های دانشگاهی نیز راه یابد.[۳۸]

ادیبان مسیحی و ارادت نسبت به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع)

از پدیده‌های قابل توجه در حوزه ادبیات در لبنان، آثار منظوم و منثور ادیبان مسیحی است که در آن‌ها دلبستگی و ارادت خود را نسبت به پیامبر اسلام و خاندان مکرم ایشان ابراز داشته‌اند. هر چند این پدیده دارای سابقه‌ای نسبتاً طولانی است، از نیمه‌های قرن گذشته تاکنون از ظهور و بروز بیشتری برخوردار بوده است.

بولس سلامه از بزرگترین شاعران کلاسیک لبنان در نیمه‌های قرن بیستم با اثر ماندگار خود با عنوان حماسه غدیر شامل سه هزار و پانصد بیت شعر درباره تاریخ اسلام و واقعه غدیر خم، جایگاه برجسته‌ای در میان این شاعران دارد که این اثر او را یک حماسه حقیقی در ادیبات معاصر به شمار آورده‌اند.[۳۹]

جورج جرداق دیگر ادیب و نویسنده لبنانی نیز با نگارش کتاب پنج جلدی امام علی (ع) صدای عدالت انسانی و جورج شکور با خلق سه گانه حماسه پیامبر (ص) حماسه علی (ع) و حماسه حسین (ع) در این فهرست نسبتاً بلند قرار می‌گیرند.

سلیمان کتانی با آثار متعدد منثور اما شاعرانه خود درباره پیامبر(ص)، امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س).

جوزف الهاشم ادیب و سیاستمدار با آثاری چند از جمله مجموعه اشعار علویات و سرایش قصیده‌ای زیبا و رسا در وصف حضرت زینب (س) .

و نیز جورج زکی الحاج با چند اثر که مهم‌ترین آن قصیده‌ای در رثای امام حسین (ع) است و طی آن با نقب زن به حادثه عاشورا، روایت گونه‌ای معاصر از مقاومت، جهاد و شهادت دارد، از دیگر نویسندگان و شاعرانی‌اند که صرف نظر از وابستگی‌های مذهبی، با قلمی عارفانه و ذهنی شاعرانه به معرفی پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) ایشان پرداخته‌اند.[۴۰]

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات ژاپن؛ زبان و ادبیات روسی؛ زبان و ادبیات کانادا؛ زبان و ادبیات کوبا؛ زبان و ادبیات مصر؛ زبان و ادبیات تونس؛ زبان و ادبیات افغانستان؛ زبان و ادبیات چینی؛ زبان و ادبیات سنگال؛ زبان و ادبیات تایلند؛ زبان و ادبیات آرژانتین؛ زبان و ادبیات فرانسه؛ زبان و ادبیات اسپانیا؛ زبان و ادبیات مالی؛ زبان و ادبیات ساحل عاج؛ زبان و ادبیات سوریه؛ زبان و ادبیات اتیوپی؛ زبان و ادبیات زیمبابوه؛ زبان و ادبیات سیرالئون؛ زبان و ادبیات قطر؛ زبان و ادبیات سودان؛ زبان و ادبیات گرجستان؛ زبان و ادبیات تاجیکستان؛ زبان و ادبیات قزاقستان؛ زبان و ادبیات بنگلادش؛ زبان و ادبیات سریلانکا؛ زبان و ادبیات اردن

پاورقی

[i] نام محله‌ای در بیروت

[ii] ماه ژوئن

[iii] ماه سپتامبر

[iv] پادشاه فینیقی

[v] نوعی درخت پرشاخ و برگ که در شمال ایران به آن زیتون تلخ می‌گویند

کتابشناسی

  1. الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: مؤسسة نوفل، ص. 66.
  2. گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: انتشارات اطلاعات، ص. 15.
  3. البستاني، الدكتور فؤاد افرام. (1969). لبنان، مباحث علمية واجتماعية. (الجزء الثانی). بيروت: منشورات الجامعة اللبنانية، ص. 576.
  4. الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: مؤسسة نوفل، ص. 67.
  5. گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: انتشارات اطلاعات، ص. 16.
  6. جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: الجامعة اللبنانية، ص. 79.
  7. جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: الجامعة اللبنانية، ص. 76.
  8. ضیف. (1959). ص. 247.
  9. المقدسی. (1995). ص. 241-242.
  10. ضیف. (1959). ص. 216.
  11. ضیف. (1959). ص. 246-247.
  12. ضیف. (1959). ص. 188.
  13. ضیف. (1959). ص. 127.
  14. المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: دار العلم للملايين، ص. 420.
  15. جبور جبراییل. (1388). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱. بیروت: الجامعة اللبنانية، ص. 77.
  16. حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: الشركة العالمية للكتاب، ص. 54.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ 3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: انتشارات سخن، ص. 277.
  18. حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: الشركة العالمية للكتاب، ص. 56.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: الشركة العالمية للكتاب، ص. 194.
  20. حاوی خلیل و آخرون. (1970). قيم جديدة في الشعر العربي الحديث، الآداب، السنة الثامنة عشرة، العدد ٢. ص. 27.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ 3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: انتشارات سخن، ص. 391.
  22. 3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: انتشارات سخن، ص. ۳۶.
  23. شمس الدين محمد علی. (2005). شیرازيات. بيروت: اتحاد الكتاب العرب، ص. 11-12.
  24. مؤسسة جائزة عبد العزيز بن سعود البابطين للابداع. (2005). معجم البابطين للشعراء العرب المعاصرين، ج ۴، الطبعة الأولى. ص. 53.
  25. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. 18.
  26. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۲۰.
  27. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۹۷.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: دار العلم للملايين، ص. 455.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ طنوس جان. (1994). توفيق يوسف عواد: دراسة نفسية في شخصيته و ادبه. بيروت: دار اللكتب العلمية، ص. 71.
  30. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. 27.
  31. نجم. (1980). ص. 33.
  32. نجم. (1980). ص. 245.
  33. الراعی. (1992). ص. 208-210.
  34. الراعی. (1992). ص. 214.
  35. الراعی. (1992). ص. 219.
  36. ضیف. (1959). ص. 246.
  37. ابوهیف. (2000). ص. 28.
  38. ابوهیف. (2000). ص. 34.
  39. المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: دار العلم للملايين، ص. 395.
  40. صدر هاشمی، سید محمد (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص. 193-214.