جریان ها و گروه های موثر فکری و فرهنگی در چین معاصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « = جريان­ها و گروه­هاي مؤثر فكري و فرهنگی در چین معاصر = امروزه، تحولات و جريانات فرهنگي-اجتماعي پنهان بسیاری در فضاي جامعه­ی چين درجریان است كه در يك جمعبندي كوتاه نمی­توان به بررسی همه­ی آن­ها پرداخت. از يك طرف، ممكن است تغييرات فرهنگي در چين...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Flag of the Chinese Communist Party (Pre-1996).svg.png|بندانگشتی|پرچم [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]. قابل بازیابی از https://www.reddit.com/r/kaiserredux/comments/q0mw9z/leninist_jacobin_french_communal_flags/]]
امروزه، تحولات و جریانات فرهنگی-اجتماعی پنهان بسیاری در فضای جامعه‌ی [[چین]] در جریان است که در یک جمع بندی کوتاه نمی‌توان به بررسی همه‌ی آن‌ها پرداخت. از یک طرف، ممکن است تغییرات فرهنگی در چین در نتیجه‌ی رشد اقتصادی و تحولات سیاسی باشد که رشد پایدار اقتصادی موجب بالا رفتن اعتماد به نفس و غرور ملی شده، و سرکوب سیاسی، جریانات خاص فرهنگی را به زیر زمین کشانده باشد و تشخیص این جریانات پنهانی نیاز به مطالعه و بررسی و مشاهدات و تخیلات دقیق فراوان دارد. از سوی دیگر، رشد سریع اقتصادی این کشور خلأ فکری و فرهنگی و مشکلات اجتماعی بی‌شماری را پدید آورده است. به نظر می‌رسد مشکلات اجتماعی ناشی از سیستم سرکوب سیاسی مبنایی برای تغییرات فرهنگی، سرگشتگی ایدئولوژیک و گم‌گشتگی ارزش‌های اخلاقی و معنوی جامعه شده است. لذا، برخی از تغییرات فرهنگی به نوبه‌ی خود پیامدهای عمیقی برای رشد اقتصادی و تحولات سیاسی نیز در پی داشته است.


= جريان­ها و گروه­هاي مؤثر فكري و فرهنگی در چین معاصر =
چنان‌چه ایدئولوژی سیاسی در فرهنگی که زندگی سیاسی در آن غالب است عنصر حیاتی باشد، در آن‌صورت مذهب در هسته‌ی مرکزی فرهنگ که زندگی روزانه را شکل می‌دهد قرار خواهد گرفت و جریان‌های مختلف فکری و فرهنگی در حول مجور آن به‌صورت جهان‌بینی شکل می‌گیرند. در این‌جا در خصوص سه جریان مهم و تأثیرگذار فرهنگی در کشور [[چین]] امروز صحبت می‌شود که در دو دهه‌ی آینده احتمالا تأثیر مهمی در تفکر و اندیشه و زندگی اجتماعی داخلی و روابط بین‌المللی این کشور خواهند داشت. این جریانات عبارتند از: تداوم [[ایدئولوژی کمونیستی]] (مارکسیسم، لنینیسم و [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]]<nowiki/>ئیسم)؛ توسعه‌ی لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی؛ و خیزش [[بنیادگرایی کنفوسیوسی]].
امروزه، تحولات و جريانات فرهنگي-اجتماعي پنهان بسیاری در فضاي جامعه­ی چين درجریان است كه در يك جمعبندي كوتاه نمی­توان به بررسی همه­ی آن­ها پرداخت. از يك طرف، ممكن است تغييرات فرهنگي در چين در نتيجه­ي رشد اقتصادي و تحولات سياسي باشد که رشد پایدار اقتصادی موجب بالا رفتن اعتماد به نفس و غرور ملی شده، و سركوب سياسي، جريانات خاص فرهنگي را به زير زمين كشانده باشد و تشخيص اين جريانات پنهاني نياز به مطالعه و بررسی و مشاهدات و تخيلات دقيق فراوان دارد. از سوي ديگر، رشد سريع اقتصادي این کشور خلأ فکری و فرهنگی و مشكلات اجتماعي بي شماري را پديد آورده است. به نظر مي­رسد مشكلات اجتماعي ناشی از سيستم سركوب سياسي مبنایی برای تغييرات فرهنگی، سرگشتگي ايدئولوژيك و گم­گشتگي ارزش­هاي اخلاقي و معنوي جامعه شده است.  لذا، برخي از تغييرات فرهنگي به نوبه­ي خود پيامدهاي عميقي براي رشد اقتصادي و تحولات سياسي نیز در پي داشته است.
[[پرونده:3186676.jpg|بندانگشتی|جشن صدسالگی [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]. قابل بازیابی از https://www.freemalaysiatoday.com/category/world/2022/08/10/china-cancels-promise-not-to-send-troops-after-taking-taiwan/]]


چنان­چه ايدئولوژي سياسي در فرهنگي كه زندگي سياسي در آن غالب است عنصر حياتي باشد، در آن­صورت مذهب در هسته­ي مركزي فرهنگ كه زندگي روزانه را شكل مي­دهد قرار خواهد گرفت و جريان­هاي مختلف فکری و فرهنگي در حول مجور آن به­صورت جهان­بینی شکل می­گیرند. در اين­جا در خصوص سه جريان مهم و تأثیرگذار فرهنگي در کشور چين امروز صحبت مي­شود كه در دو دهه­ي آينده احتمالا تأثير مهمي در تفکر و اندیشه و زندگي اجتماعي داخلي و روابط بين­المللي این کشور خواهند داشت. این جریانات عبارتند از: تداوم ايدئولوژي کمونیستی (ماركسيسم، لنينيسم و مائوئيسم)؛ توسعه­ي ليبراليسم اجتماعي-سياسي؛ و خيزش بنيادگرايي كنفوسيوسي.
=== '''[[ایدئولوژی کمونیستی]]''' ===
از نظر خیلی از ناظران خارجی و داخلی [[چین]]، در این کشور کمونیسم مرده یا صرفا به الفاظی بدون مفهوم تبدیل شده است. اما نباید فراموش کرد که حیات سیاسی و حاکمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] [[چین]] به این ایدئولوژی شدیداً وابسته است. این ایدئولوژی به حاکمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] مشروعیت بخشیده و ادعای به ظاهر پیروی از آن به رژیم فعلی ادعای میراث‌داری [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] دوران انقلاب را می‌دهد. البته، در کشوری که دارای تاریخی طولانی است، تنها داشتن رشد بالای اقتصادی نمی‌تواند به اندازه‌ی کافی منشأ حاکمیت و حق مشروعیت باشد، به ویژه اگر این رشد اقتصادی، مشکلات اجتماعی زیاد، از جمله نرخ بالای بیکاری، رشد فاصله‌ی طبقاتی، افزایش فساد در میان مقامات دولتی، و آلودگی محیط زیست گرفتار شده باشد.


== '''ایدئولوژی کمونیستی''' ==
تأکید بیش از پیش حزب بر میراث‌داری از [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|انقلاب کمونیستی]] و ادعای این‌که دلیل رشد و توسعه‌ی اقتصادی و رفاه اجتماعی کنونی از دستاوردهای پیروی از سوسیالیسم است از یک سو، و هم چنین، اقدامات نمایشی عمومی رهبران کنونی حزب، در باز دید از اماکن و نمادهای دوران «انقلاب» و جنگ ضد ژاپنی از سوی دیگر، دلیلی بر نیاز آنان به تداوم مشروعیت حاکمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] در جامعه‌ی چین امروز با توسل به [[ایدئولوژی کمونیستی]] است. به نظر می‌آید روند این بازدیدها به مشغولیتی برای جوانان و میانسالان چینی تبدیل شده است که مسیر پیاده‌روی بزرگ ارتش سرخ در دهه‌ی 1930 را به پیمایند. کمیته‌ی مرکزی حزب و ادارت مختلف دولتی و اتحادیه‌های کارگری تلاش تبلیغاتی زیادی را به عمل می‌آورند تا این «گردشگری سرخ» و انتشار کتاب، و برپا کردن برنامه‌های فرهنگی، هنری و تبلیغاتی در این زمینه را با هدف بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی هرچه بیشتر گسترش دهند. به نظر می‌رسد بسیاری از جوانان و میانسالان شرکت‌کننده در این گردشگری سرخ، صادقانه به دنبال یافتن معنا و درک واقعی از خود و ملت خود هستند.
از نظر خيلي از ناظران خارجی و داخلی چين، در این کشور کمونیسم مرده يا صرفا به الفاظي بدون مفهوم تبديل شده است. اما نباید فراموش کرد که حیات سياسي و حاکمیت حزب كمونيست چين به اين ايدئولوژي شدیدا وابسته است. اين ايدئولوژي به حاكميت حزب كمونيست مشروعيت ­بخشیده و ادعاي به ظاهر پيروي از آن به رژيم فعلي ادعای ميراث­داري حزب كمونيست دوران انقلاب را مي­دهد. البته، در كشوري كه داراي تاريخي طولاني است، تنها داشتن رشد بالاي اقتصادي نمی­تواند به اندازه­ي كافي منشأحاكمیت و حق مشروعيت باشد، به ویژه اگر اين رشد اقتصادي، مشكلات اجتماعي زياد، از جمله نرخ بالای بيكاري، رشد فاصله­ي طبقاتي، افزايش فساد در ميان مقامات دولتي، و آلودگي محيط زيست گرفتار شده باشد.
[[پرونده:3186680.jpg|بندانگشتی|جشن صدسالگی حزب کمونیست. قابل بازیابی از https://sinocism.com/p/data-cybersecurity-and-a-desire-to]]
اختصاص بودجه‌های کلان به اساتید دانشگاه‌ها و تئوریسین‌های حزبی، به ویژه پس از حادثه‌ی میدان تیان‌آن من و کشتار دانشجویان، برای اجرای پروژه‌های مطالعاتی و انتشاراتی در زمینه‌ی پیشبرد مارکسیسم، لنینیسم و [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]]<nowiki/>ئیسم به منظور به‌روز کردن کتاب‌های درسی، کتاب‌های عمومی، و ویژه‌نامه‌های مخصوص پیرامون این ایدئولوژی نیز با همین هدف صورت می‌گیرد. به هر حال، امروزه انجام اینگونه پژوهش‌ها نه تنها برای [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]، بلکه برای مؤسسات پژوهشی و مدارس و دانشکده‌های حزبی و اساتید و تئوریسین‌های مارکسیستی منافع سیاسی، مادی و شغلی بسیاری به وجود آورده است. در زمانی که هزینه‌ی انتشار کتاب‌های علمی برای اساتید مدام در حال افزایش است، متخصصان کمونیستی(←[[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]) منابع [[مالی]] سرشاری برای کارهایشان در اختیار دارند و بسیاری از مدارس حزبی استانی امکانات فیزیکی خود را بالا برده و حقوق و مزایای استادان را افزایش داده‌اند. لذا، در کنار سیاستمداران حزبی، محققان، تئوریسین‌ها، اساتید مدارس و دانشگاه‌های حزبی، گروه‌های دارای منافع بزرگی را تشکیل می‌دهند که نباید هنگام ترسیم نمودارهای توسعه‌ی فرهنگی و تغییر و تحولات فکری جامعه، آن‌ها را نادیده گرفت.


تأكيد بیش از پیش حزب بر ميراث­داری از انقلاب كمونيستی و ادعای این­که دليل رشد و توسعه­ی اقتصادی و رفاه اجتماعی کنونی از دستاوردهای پیروی از سوسیالیسم است از یک سو، و هم چنین، اقدامات نمایشی عمومي رهبران كنوني حزب، در باز ديد از اماکن و نمادهای دوران« انقلاب» و جنگ ضدژاپنی از سوی دیگر، دلیلی بر نیاز آنان به تداوم مشروعیت حاکمیت حزب کمونیست در جامعه­ی چین امروز با توسل به ایدئولوژی کمونیستی است. به نظر مي­آيد روند این بازديدها به مشغولياتي براي جوانان و ميانسالان چيني تبديل شده است كه مسير پياده روي بزرگ ارتش سرخ در دهه­ي1930 را به پيمايند. كميته­ي مركزي حزب و ادارت مختلف دولتي و اتحادیه­های کارگری تلاش تبليغاتي زيادي را به عمل می­آورند تا اين«گردشگري سرخ» وانتشار كتاب، و برپايي برنامه­هاي فرهنگی، هنري و تبلیغاتی در این زمینه را با هدف بهره برداري سياسي و اقتصادي هرچه بیشتر گسترش دهند. به نظر مي­رسد بسياري از جوانان و ميانسالان شرکت کننده در اين گردشگري سرخ، صادقانه به دنبال يافتن معنا و درك واقعی از خود و ملت خود هستند.  
در سطوح عمومی میز نفوذ اندیشه‌های [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] به طرق مختلف حفظ شده است. برای نمونه، در سرتاسر چین، صدها، اگر نگوییم هزارها «بناهای یاد بود» احترام میراث صدر [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] نگهداری می‌شود. این اماکن درست مانند معابد مذاهب عامه‌ای، توسط مردم روستاها ساخته شده و بدون هزینه‌ی دولتی از آن‌ها مراقبت می‌شود. شواهد نشان می‌دهند که در خلأ معنوی موجود، صدر مائو در حال تبدیل شدن به «خدای واقعی» و پیوستن به معابد خدایان ادیان عامیانه‌ی سنتی [[چین]] است و مجسمه‌های [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] همچانان در ساختمان‌های ادارت دولتی، و ورودی دانشگاه‌ها سرِپا هستند.


اختصاص بودجه<sub>­</sub>هاي كلان به اساتيد دانشگاه­ها و تئوريسين­هاي حزبي، به ویژه پس از حادثه­ی میدان تیَن اَن مِن و کشتار دانشجویان، برای اجرای پروژه­هاي مطالعاتي و انتشاراتي در زمینه­ی پيشبرد ماركسيسم، لنينيسم و مائوئيسم به منظور به روز كردن كتاب­هاي درسي، كتاب­هاي عمومي، و ويژه نامه­هاي مخصوص پيرامون اين ايدئولوژي نیز با همین هدف صورت می­گیرد. به هرحال، امروزه انجام اینگونه پژوهش­ها نه تنها برای حزب كمونيست، بلکه برای مؤسسات پژوهشی و مدارس و دانشکده­های حزبی و اساتید و تئوریسین­های مارکسیستی منافع سیاسی، مادي و شغلي بسیاری به وجود آورده است. در زماني­كه هزينه­ي انتشار كتاب­هاي علمي براي اساتيد مدام در حال افزايش است، متخصصان كمونيستي منابع مالي سرشاري براي كارهايشان در اختیار دارند و بسياري از مدارس حزبي استاني امكانات فيزيكي خود را بالا برده و حقوق و مزاياي استادان را افزايش داده­اند. لذا، در کنار سیاستمداران حزبی، محققان، تئوریسین­ها، اساتيد مدارس و دانشگاه­هاي حزبي، گروه­هاي داراي منافع بزرگي را تشكيل مي­دهند كه نبايد هنگام ترسيم نمودارهای توسعه­ي فرهنگي و تغییر و تحولات فکری جامعه، آن­ها را ناديده گرفت.
با این‌حال، در زیر لوای شعارهای ایدئولوژی مارکسیستی، تغییرات فکری و فرهنگی عمیقی در جریان است که ورود سرمایه‌داران در بدنه‌ی حکومتی تحت عنوان نیروهای تولیدی پیشرو در دوران جیانگ‌زِ‌مین، و جایگزین شدن مفهوم مبارزه‌ی طبقاتی، با اصطلاح «ساختن جامعه‌ی متوازن» در دوران هوجین‌تائو، نمونه‌ای از این تغییرات فکری و فرهنگی و حاکم شدن عملگرایی سنتی چینی بر [[ایدئولوژی کمونیستی]] در جامعه‌ی کنونی [[چین]] است. در حال حاضر، [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] [[چین]]، برای پویا نگهداشتن این ایدئولوژی فرسوده و مرده، به جای کنار گذاشتن [[ایدئولوژی کمونیستی]]، اینگونه جایگزینی‌ها را تحت عنوان توسعه و تقویت ایدئولوژیک دنبال می‌کند. باتوجه به سابقه‌ی جذب و همسان‌سازی و هم‌گون شدن فرهنگ سنتی چین و زمینه‌ی کشش حزبی در چین، می‌توان اصلاحات رادیکال بیشتری را تحت نام [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|کمونیست]] پیش‌بینی کرد. برای نمونه، [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] می‌تواند برخی از اندیشه‌های مذهبی را تحت عنوان عوامل فرهنگی برای ثبات یا پیشرفت اجتماعی جابجا کند، و از این طریق، پیروان ادیان را به عضویت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] در آورد. به هر حال، امکان کنار گذاشتن [[ایدئولوژی کمونیستی]]، ولو در ظاهر، به این زودی‌ها وجود ندارد.


در سطوح عمومي میز نفوذ اندیشه­های مائو به طرق مختلف حفظ شده است. براي نمونه، در سرتاسر چين، صدها، اگر نگوييم هزارها«بناهاي ياد بود» احترام ميراث صدر مائو نگهداري مي­شود. اين اماكن درست مانند معابد مذاهب عامه، توسط مردم روستاها ساخته شده و بدون هزينه­ي دولتي از آن­ها مراقبت مي­شود. شواهد نشان مي­دهند كه در خلأ معنوی موجود، صدر مائو در حال تبديل شدن به«خداي واقعي» و پيوستن به معابد خدايان اديان عاميانه­ي سنتي چين است و مجسمه­ها­ي مائو هم­چنان در ساختمان ادارت دولتی، و ورودی دانشگاه­ها سرِپا هستند.
=== '''[[لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی]]''' ===
میراث پایدار [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|كمونیست]] عبارت است از: آزادی و دمكراسی. این مفاهیم به ویژه برای كارل ماركس جوان و [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] [[چین]] پیش از بنیاگذاری [[جمهوری خلق چین]] در سال 1949 واقعیت داشت. در طول دهه‌­های گذشته برخی از مقامات و تئوریسین‌­های لیبرال در درون حاكمیت به حمایت از این مفاهیم در داخل پارامترهای ماركسیستی ادامه دادند. این طرز تفکر در اواخر دهه­‌ی1970 توانست نیروی سیاسی قوی را شكل داده و زمینه را برای اجرای سیاست اصلاحات و«درهای باز» به روی جهان فراهم كند. اگرچه برخی از مهم‌­ترین حامیان [[لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی]] در اواخر دهه‌­ی1980 و مجددا در اواسط دهه‌­ی1990 از [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] پاكسازی شدند، ولی به هرحال، لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی تاحدودی موضوع فکری درون [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|كمونیست]] است، و امکان قدرت­ گیری اینگونه مقامات و تئوریسین­‌های که دارای تفكرات لیبرالی در درون حاكمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] هستند، مدام وجود دارد. آخرین نمونه‌­ی این تفكر انتشار كتاب«دمكراسی چیز خوبی استMinzhu shi ge hao dongshi (Democracy is a Good Thing)» توسط یوكِپینگ(Yu Keping)، معاون اداره‌­ی ترجمه­‌ی كمیته­‌ی مركزی [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] است. «یو» یكی از تئوریسین­‌های بی­شمار دارای تفكر لیبرالی درون حزب است كه تلاش می­كنند تا صدایشان در جامعه شنیده شود و قصد دارند در مسیر تغییرات تأثیر بگذارند.


با اين­حال، در زير لواي شعارهاي ايدئولوژي ماركسيستي، تغييرات فکری و فرهنگی عمیقی در جریان است که ورود سرمایه داران در بدنه­ی حکومتی تحت عنوان نيروهاي توليدي پيشرو در دوران جیانگ­زِ­مین، و جایگزین شدن مفهوم مبارزه­ي طبقاتي، با اصطلاح«ساختن جامعه­ي متوازن» در دوران هوجين­تائو، نمونه­ای از این تغییرات فکری و فرهنگی و حاکم شدن عملگرایی سنتی چینی بر ایدئولوژی کمونیستی در جامعه­ی کنونی چین است. درحال حاضر، حزب کمونیست چین، برای پویا نگهداشتن این ایدئولوژی فرسوده و مرده، به جاي كنار گذاشتن ایدئولوژی كمونيستي، اينگونه جايگزيني­ها را تحت عنوان توسعه و تقويت ایدئولوژیک دنبال مي­كند. باتوجه به سابقه­ی جذب و همسان­سازی و هم­گون شدن فرهنگ سنتی چین و زمينه­ي كشش حزبی در چين، مي­توان اصلاحات راديكال بيشتري را تحت نام كمونيست پیش بینی کرد. براي نمونه، حزب كمونيست مي­تواند برخي از اندیشه­های مذهبی را تحت عنوان عوامل فرهنگي براي ثبات يا پيشرفت اجتماعي جابزند، و از اين طريق، پيروان اديان را به عضويت حزب كمونيست در آورد. به هرحال، امكان كنار گذاشتن ایدئولوژی كمونيستي، ولو در ظاهر، به اين زودي­ها وجود ندارد.
در خارج از حاكمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] هم اندیشه­‌ی لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی به صورت گسترده از سوی چینی­‌های تحصیل كرده یا تمام فرهیختگان مورد پذیرش واقع شده است. اگرچه به خاطر شرایط سیاسی كنونی، اغلب اندیشمندان تلاش می­ كنند برای جلوگیری از عواقب و مشكلات بعدی آهسته حركت كنند، ولی روشنفكران چینی در رشته­‌های مختلف علمی، در تبلیغ و عمومی كردن دیدگا­ه‌های خود از طریق نوشته‌های غیر سیاسی، تدریس در كلاس­‌های درس، سخنرانی‌­های عمومی، شرکت در كنفرانس‌­ها و حضوری فعال در سازمان­‌های غیر انتفاعی غیر دولتی(Non Profit, Non Governmental Organizations) و وبلاگ­‌ها در حال افزایش، و خلاقیت هستند.  


== '''ليبراليسم اجتماعي-سياسي''' ==
این اقشار متنوع و وسیع روشنفكران به همراه دروازه‌­بانان لیبرال مسلك رسانه­‌های جمعی( سردبیران و خبرنگاران [[مطبوعات در چین|روزنامه‌­ها، مجلات]]، ماهنامه­‌ها، انتشاراتی­‌ها، پورتال­‌های اینترنتی، و...) نیروی قابل توجهی را برای ترویج لیبرالسم اجتماعی-سیاسی شكل داده‌­اند. اگرچه دولتمردان به سختی تلاش كرده‌­اند این صداها را از طریق مجازات افرادی كه جرأت انتشار مقاله و كتاب را داشته اند، و بستن انتشاراتی­‌ها و وبلاگ‌­ها و سایت‌­های خبر رسانی خفه كنند، ولی تكنولوژی مدرن و فضای گسترده‌­تر اجتماعی كه از راه اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز به سوی جهان ایجاد شده است، كنترل كامل این كانال رسانه­‌های جمعی را برای دست اندر كاران مشكل ساخته و روند تعقیب و گریز موش و گربه مانند هم­چنان ادامه دارد.
ميراث پایدار كمونيست عبارت است از: آزادي و دمكراسي. اين مفاهیم به ويژه براي كارل ماركس جوان و حزب كمونيست چين پيش از بنياگذاري جمهوري خلق چين در سال 1949 واقعيت داشت. در طول دهه­هاي گذشته برخي از مقامات و تئوريسين­هاي ليبرال در درون حاكميت به حمايت از اين مفاهیم در داخل پارامترهاي ماركسيستي ادامه دادند. اين طرز تفکر در اواخر دهه­ی1970 توانست نيروي سياسي قوي را شكل داده و زمینه را برای اجرای سیاست اصلاحات و«درهاي باز» به روي جهان فراهم كند. اگرچه برخي از مهم­ترين حاميان ليبراليسم اجتماعي-سياسي در اواخر دهه­ي1980 و مجددا در اواسط دهه­ي1990 از حزب كمونيست پاكسازي شدند، ولی به هرحال، ليبراليسم اجتماعي-سياسي تاحدودي موضوع فکری درون كمونيست است، و امکان قدرت­گیری اينگونه مقامات و تئوريسين­هاي که داراي تفكرات ليبرالي در درون حاكميت حزب كمونيست هستند، مدام وجود دارد. آخرين نمونه­ی این تفكر انتشار كتاب«دمكراسي چيز خوبي است[i]» توسط يوكِپينگ[1]، معاون اداره­ي ترجمه­ي كميته­ي مركزي حزب كمونيست است. «يو» يكي از تئوريسين­های بی­شمار داراي تفكر ليبرالي درون حزب است كه تلاش مي­كنند تا صدايشان در جامعه شنيده شود و قصد دارند در مسير تغييرات تأثير بگذارند.


در خارج از حاكميت حزب كمونيست هم اندیشه­ی ليبراليسم اجتماعي-سياسي به صورت گسترده از سوي چيني­هاي تحصيل كرده يا تمام فرهيختگان مورد پذيرش واقع شده است. اگرچه به خاطر شرایط سياسي كنوني، اغلب انديشمندان تلاش مي­كنند براي جلوگيري از عواقب و مشكلات بعدي  آهسته حركت كنند، ولی روشنفكران چيني در رشته­های مختلف علمی، در تبليغ و عمومي كردن ديدگا­هاي خود از طريق نوشته­هاي غير سياسي، تدريس در كلاس­های درس، سخنراني­هاي عمومي، شرکت در كنفرانس­ها و حضوری فعال در سازمان­های غیر انتفاعی غیر دولتی[ii] و وبلاگ­ها در حال افزايش، و خلاقیت هستند. اين اقشار متنوع و وسيع روشنفكران به همراه دروازه­بانان ليبرال مسلك رسانه­هاي جمعي( سردبيران و خبرنگاران روزنامه­ها، مجلات، ماهنامه­ها، انتشاراتي­ها، پورتال­هاي اينترنتي، و...) نيروي قابل توجهي را براي ترویج ليبرالسم اجتماعي-سياسي شكل داده­اند. اگرچه دولتمردان به سختي تلاش كرده­اند اين صداها را از طريق مجازات افرادي كه جرأت انتشار مقاله و كتاب را داشته اند، و بستن انتشاراتي­ها و وبلاگ­ها و سايت­هاي خبر رسانی خفه كنند، ولي تكنولوژي مدرن و فضاي گسترده­تر اجتماعي كه از راه اصلاحات اقتصادي و سياست درهاي باز به سوي جهان ايجاد شده است، كنترل كامل اين كانال رسانه­هاي جمعي را براي دست اندر كاران مشكل ساخته و روند تعقيب و گريز موش و گربه مانند هم­چنان ادامه دارد.
در سطوح مردمی نیز ادامه­‌ی رشد گرایش به معنویت و مذهب(به ویژه [[مسیحیت در چین|مسیحیت]]) را می­توان به عنوان نیروها و گروه‌­های درحال رویش برای دستیابی به آزادی­‌های فکری- اعتقادی و اجتماعی-سیاسی تلقی كرد. خلأ معنوی موجود از یک سو، و حمایت غرب و سازمان­‌های فعال حقوق بشری بین المللی با پیش زمینه­‌ی تبلیغ [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] از این روند از سوی دیگر، بر سرعت تغییرات فرهنگی-اجتماعی افزوده است. جالب توجه است كه اكثر حقوق‌دانان و فعالان جامعه­‌ی مدنی و حقوق بشری در [[مسیحیت در چین|چین مسیحی]] بوده و اغلب تازه گرویدگانی هستند كه در [[مسیحیت در چین|آیین مسیحیت]] معنا و قدرتی یافته‌­اند تا آنی باشند كه هستند و آن چه را كه باید انجام ­دهند. برخی از روزنامه نگاران و اندیشمندان مسیحی با قاطعیت پیش­بینی كرده‌­اند كه در سی سال آینده یك سوم [[جمعیت چین]] مسیحی خواهند شد. یك مورخ مشهور هم مشاهده كرده كه«هر روز یكشنبه تقریبا به‌­طور قطع پروتستان­‌های بیشتری نسبت به تمام اروپا در كلیساهای [[چین]] حضور می­یابند(See, for example, David Aikman, Jesus in Beijing; How Christianity is Transforming China and changing the)» این رشد [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] که در دهه‌­ی1980اغلب در مناطق روستایی رخ داد، امروزه بیشتر یك پدیده‌­ی شهری در شکل ظهور گسترده‌­ی گروه­‌های مطالعات انجیل و كلیساهای خانگی در داخل و اطراف خوابگاه­‌های دانشجویی، شده است.


در سطوح مردمي نیز ادامه­ي رشد گرایش به معنویت و مذهب(به ویژه مسیحیت) را مي­توان به عنوان نيروها و گروه­هاي درحال رويش براي دستیابی به آزادي­هاي فکری- اعتقادی و اجتماعي-سياسي تلقي كرد. خلأ معنوی موجود از یک سو، و حمایت غرب و سازمان­های فعال حقوق بشری بین المللی با پیش زمینه­ی تبلیغ مسیحیت از این روند از سوی دیگر، بر سرعت تغییرات فرهنگی-اجتماعی افزوده است. جالب توجه است كه اكثر حقوقدانان و فعالان جامعه­ي مدني و حقوق بشري در چین مسيحي بوده و اغلب تازه گرويدگاني هستند كه در آيين مسيحيت معنا و قدرتی يافته­اند تا آني باشند كه هستند و آن چه را كه بايد انجام ­دهند. برخي از روزنامه نگاران و انديشمندان مسيحي با قاطعيت پيش­بيني كرده­اند كه در سي سال آينده يك سوم جمعيت چين مسيحي خواهند شد. يك مورخ مشهور هم مشاهده كرده كه« هر روز يكشنبه تقريبا به­طور قطع پروتستان­هاي بيشتري نسبت به تمام اروپا در كليساهاي چين حضور مي­يابند[iii]» اين رشد مسيحيت که در دهه­ي1980اغلب در مناطق روستايي رخ داد، امروزه بيشتر يك پديده­ي شهري در شکل ظهور گسترده­ي گروه­هاي مطالعات انجيل و كليساهاي خانگي در داخل و اطراف خوابگاه­هاي دانشجويي، شده است.
=== '''[[بنیادگرایی کنفوسیوسی]]''' ===
در [[نوع جامعه چین|جامعه چین]]، بیش از یکصد سال است که در مورد اینکه آیا [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] یک مذهب است یا نه، بحث می‌شود، اما این بحث‌ها از آغاز قرن بیست و یکم داغ‌تر شده است. در حال حاضر، یک جنبش اجتماعی قوی برای احیای [[آیین بومی کنفوسیوس|آیین کنفوسیوس]] به عنوان یک [[ادیان در چین|مذهب در چین]] شروع شده است. همچنین برخی تلاش می‌کنند که این آیین را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کنند. طرفداران، حامیان و پیروان این آیین شامل محققان دانشگاهی، دانشجویان دانشگاه‌ها، کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی، و مقامات دولتی می‌شوند.  


== '''بنيادگرايي كنفوسيوسي''' ==
از نظر برخی پژوهشگران که هنوز برچسب "مذهب" را به دلیل تلقینات چندین ساله‌ی ضد مذهبی [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] نپسندند، آیین [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] جزو بدنه‌ی اصلی فرهنگی چینی بوده و بقیه تابع آن هستند. این حرکت فکری، فرهنگی و اجتماعی هنوز جدید بوده و کم‌تر مورد توجه پژوهشگران و ناظران و تحلیل‌گران مسایل فرهنگی و اجتماعی [[چین]] قرار گرفته است، اما در عین‌حال شواهد این حرکت رو به رشد، به وفور و با دقت تمام در مراسم رسمی بزرگداشت تولد [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] توسط دولت، نصب مجسمه‌ی آن در دانشگاه‌ها و مدارس، بازسازی معابد وابسته به [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]]، گسترش برگزاری کلاس‌ها و مؤسسات مطالعه‌ی نوشته‌های [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] (فراگیری سراسری)، ظهور مدارس به سبک سنتی (Sishu)، گسترش لباس‌های سبک دوران خَن (Han Fu)، و [[کنفوسیوس و اندیشه های او|مکتب‌های فراوان کنفوسیوسی]وبلاگ‌ها، و دیگر سایت‌ها مشاهده می‌شود.
در جامعه­ی چین، بيش از يكصد سال است در مورد اين­كه كنفوسيوس يك مذهب است يانه بحث مي­شود، ولی اين بحث­ها از آغاز قرن بيست و يكم داغ­تر شده است. امروزه، يك جنبش اجتماعي قوي براي احياي آيين كنفوسيوس به عنوان يك مذهب در چين شروع شده است. افزون براين، برخي تلاش مي­كنند این آيين را دين رسمي كشور اعلام كنند. طرفداران، حاميان و پيروان این آيين شامل محققان دانشگاهي، دانشجويان دانشگاه­ها، كارآفرينان اقتصادي و اجتماعي، و مقامات دولتي مي­شود. از نظر برخي از پژوهشگراني كه هنوز برچسب «مذهب» را به دليل تلقينات چندين ساله­ي ضد مذهبي حزب كمونيست نمي­پسندند، آيين كنفوسيوس جزو بدنه­ي اصلي فرهنگي چيني بوده و بقيه تابع آن هستند. اگرچه اين حركت فکری، فرهنگی و اجتماعي هنوز جديد بوده و كم­تر مورد توجه پژوهشگران و ناظران و تحلیلگران مسایل فرهنگی و اجتماعی چين قرار گرفته است، ولی در عين­حال شواهد اين حركت رو به رشد، به وفور و با دقت تمام در مراسم رسمي بزرگداشت تولد كنفوسيوس توسط دولت، نصب مجسمه­ي آن در دانشگاه­ها و مدارس، بازسازي معابد وابسته به كنفوسيوس، گسترش برگزاري كلاس­ها و مؤسسات مطالعه­ي نوشته­هاي كنفوسيوس(فراگيري سراسري)،  ظهور مدارس به سبك سنتي[2]، گسترش لباس­هاي سبك دوران خَن[3]، و مكتب­هاي فراوان كنفوسيوسي، وبلاگ­ها، و ديگر سايت­ها مشاهده مي­شود. اشاره به چند نمونه­ي كليدي از اين موارد ممكن است گسترش سريع آن را بهتر به تصوير به­كشد.  


آقاي كانگ شيائوگوانگ[4] كنفوسيوس شناس معروف در سال 2003ميلادي، مقاله­اي تحت عنوان«چارچوبي براي ملي­گرايي فرهنگي[iv]» منتشر ساخت كه در آن چهار پيشنهاد ارايه كرد: 1-آموزش كنفوسيوس بايستي وارد سيستم آموزش آموزشي مدارس كشور از ابتدايي تا متوسطه و از دانشگاه تا مدارس حزبي بشود؛ 2-دولت بايد از مذهب كنفوسيوس حمايت كند تا دين رسمي كشور شود، و جايگاه قانوني آن را تعيين و از برنامه­هاي مربوطه حمايت مالي كند؛ 3-مذهب كنفوسيوس بايد از طريق استاندارد سازي و توسعه­ي عقايد و تعاليم، متون، آيين­ها، سازماني، و سايت­هاي فعال وارد زندگي روزانه­ي مردم شود و؛ 4-مذهب كنفوسيوس بايد از طريق سازمان­هاي غير دولتي در خارج گسترش پيدا كند. به نظر مي­رسد تمامی اين پيشنهاد­ها به­صورت تصادفي يا برنامه ريزي شده­ي آگاهانه در حال اجرا شدن هستند.
مثال‌هایی کلیدی از این موارد می‌توانند گسترش سریع آن را بهتر به تصویر کشاند.


در سال2004، تعدادي از پژوهشگران مشهور چين مانيفست جياشِن[5] را تأليف و خواستار بازگشت به فرهنگ سنتي چين شدند. در همين سال مراسم بزرگداشت سالانه­ي تولد كنفوسيوس در چوفو[6] محل تولد وي در استان شاندونگ، از سوي دولت برگزار شد، و وزير آموزش تأسيس مؤسسات كنفوسيوس در خارج را آغاز نمود. براساس گزارش خبرگزاري شين­خوا، (Confucian Institutes…, 2007)  تا پايان 2011 تعداد 350مؤسسه­ي كنفوسيوس در110 كشور در سرتاسر جهان تأسيس شد. اين مؤسسه­های كنفوسيوس، به­جاي حمايت از سوي سازمان­هاي غير دولتي، همانگونه كه از سوي كانگ شيائوگوانگ پيشنهاد شده بود، مستقيما از سوي وزارت آموزش و از طريق نهاد تازه تأسيس دولتي شوراي بين المللي زبان چيني[v] حمايت مي­شود.
آقای کانگ شیائوگوانگ (Kang Xianguang) [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس‌شناس]] معروف در سال 2003 میلادی، مقاله‌های تحت عنوان "چارچوبی برای ملی‌گرایی فرهنگی" منتشر ساخت که در آن چهار پیشنهاد ارائه کرد:


در سال2005، مركز مطالعات مذهب كنفوسيوس در مؤسسه­ي مطالعات اديان جهان[vi] در فرهنگستان علوم اجتماعي چين[vii] راه اندازي شد. آن دسته از محققاني كه كنفوسيوس را به عنوان يك مذهب مورد نقد قرار داده بودند، مانند لي­شِن[7]، شاگرد سابق رِن جييو[8](بنيانگذار مؤسسه­ي مطالعات اديان جهان) كه از نقد لي­شِن از كنفوسيوس به عنوان مذهب حمايت كرده بود، نفوذ خود را از دست داده و از فرهنگستان علوم اجتماعي كنار گذاشته شدند. مدير جديد این مركز آقای چِن­مينگ[9]است كه يكي از مشوقان اصلي«محافظه كاري فرهنگي[viii]» و طرفدار مذهب رسمي شدن آيين كنفوسيوس است[ix]. يِه شيائو­وِن[10] رييس سازمان امور اديان چين، در مراسم افتتاح مركز مطالعات مذهب كنفوسيوس در مركز مطالعات اديان شركت كرده و از اين تلاش­ها حمايت كرد. هم­چنين در سال2005، دانشگاه تربيت معلم چين نخستين دانشكده­ي گووشووِ[11] را راه اندازي كرده و متعاقب آن مؤسسه و كلاس­هاي گوو­شووِ در ساير دانشگاه­ها، دبيرستان­ها، و مدارس ابتدايي افتتاح شد. يك تاجر تايواني به نام وانگ يونگ­چينگ[12] پذيرفت 10هزار مدرسه­ي ابتدايي«مينگ­دِ[13]» را بين سال­هاي2005 تا2015 در سرتاسر چين راه اندازي كند. يكي از خواسته­هاي وي اين بود كه در اين مدارس هر روز نوشته­هاي كنفوسيوس تدريس شود.
1- آموزش [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] بایستی وارد [[نظام آموزش و پرورش در چین معاصر|سیستم آموزش آموزشی مدارس کشور]] از ابتدایی تا متوسطه و از دانشگاه تا مدارس حزبی بشود؛


در سپتامبر سال2006، وزارت آموزش« چارچوب توسعه­ي فرهنگي در يازدهمين برنامه­ي پنجساله» را منتشر ساخت كه يك بخش آن به«حفظ فرهنگ ملي[x]» اختصاص يافته و خواستار اقداماتي به شرح زير شده است: تدوين و انتشار كتاب­هاي فرهنگي قديم، احياي تعطيلات سنتي و مراسم يادبود براي نخستين نياكان ملت چين، و افزايش خواندن و مطالعه­ي نوشته­هاي كلاسيك و فراگيري هنرهاي كلاسيك در مدارس ابتدايي، دبيرستان­ها، و دانشگاه­ها.
2- دولت باید از مذهب [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] حمایت کند تا [[ادیان در چین|دین رسمی کشور]] شود، و جایگاه قانونی آن را تعیین و از برنامه‌های مربوطه حمایت مالی کند؛


به نظر مي­رسد احياي كنفوسيوس از سوي بسياري از طبقات اجتماعي با استقبال روبه رو شده است. در سال 2006 دو نفر از مبلغان كنفوسيوس در تلويزيون به شدت معروف شده­اند. خانم يو­دان[14]يكي از آن­هاست كه استاد دانشگاه تربيت معلم پكن است و از طريق سخنراني­هايش در مورد«قطعات ادبي كنفوسيوس» در شبكه­ي تلويزيون مركزي چين به شهرت رسيده است. كتاب تفسير نوشته­هاي كنفوسيوس او در يك مراسم امضاي كتاب در پكن، طي 8ساعت بيش از 10 هزار نسخه فروش داشت، و چاپ اول آن با تيراژ»400هزار نسخه در 4روز ناياب شد.
3- مذهب [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] باید از طریق استاندارد سازی و توسعه‌ی عقاید و تعالیم، متون، آیین‌ها، سازمانی، و سایت‌های فعال وارد زندگی روزانه‌ی مردم شود و؛


در جريان روند كنوني احياي كنفوسيوس، بنياد­گرايان سرسخت كنفوسيوس، علي­رغم تعداد اندكشان درحال حاضر، موج ايجاد كرده و پيروان زيادي را جذب نموده­اند. بنيادگرايان كنفوسيوسي برتري و منحصربه فرد بودن فرهنگي چيني حول محور كنفوسيوسي را اعلام، و بر منحصر به فرد بودن وضعيت اجتماعي چين تأكيد، و آزادي، برابري، و دمكراسي را به عنوان يك انديشه­ي فرهنگ غربي رد كرده­اند. اين بنيادگرايان اغلب نخبه­گرا بوده و براي استبداد سياسي توجيهات فرهنگي و ملي ارايه مي­كنند. آن­ها هم­چنين تا حدی توانسته­اند احساسات عمومي را عليه نفوذ فرهنگ غرب در چين، از جمله فلسفه­­هاي سياسي-اجتماعي غرب، به ويژه ليبراليسم، برانگيزند. در همين اواخر، 10 دانشجوي مقطع دكتري از دانشگاه­هاي پيشرفته، نامه­اي سرگشاده­ عليه برگزاري مراسم جشن كريسمس در چین را امضا كرده­اند. لحن تند اين نامه متوجه فرهنگ غرب و هسته­ي مركزي آن مسيحيت بوده است. اين نامه از سوي روزنامه­ها، مجلات، شبكه­هاي تلويزيوني، سايت­های خبري اينترنتي، اخبار داخلي، و وبلاگ­هاي چينی مورد توجه زيادي قرار گرفته است. چنان­چه اين روند بدون محدوديت ادامه يابد، جنبش احياي كنفوسيوسي احتمالا مسيحيت را، هم­چون دوران شورش بوكسورها در حوالي1900ميلادي و جنبش ضد مسيحيت در دهه­ي1920ميلادي،  هدف مستقيم حملات خود قرار خواهد داد. و احتمالا تاريخ دوباره تكرار خواهد شد.
4- مذهب [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] باید از طریق سازمان‌های غیر دولتی در خارج گسترش پیدا کند. به نظر می‌رسد تمامی این پیشنهاد‌ها به‌صورت تصادفی یا برنامه‌ریزی شده‌ی آگاهانه در حال اجرا شدن هستند.


== '''سناريوهاي احتمالي تحولات فکری و فرهنگی در چین تا سال2020ميلادي''' ==
در سال 2004، تعدادی از پژوهشگران مشهور [[چین]] مانیفست جیاشِن (Jiashen Manifesto) را تألیف و خواستار بازگشت به فرهنگ سنتی چین( [[فرهنگ چینی]]) شدند. در همین سال مراسم بزرگداشت سالانه‌ی تولد [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] در چوفو (Qufu) محل تولد وی در استان شاندونگ، از سوی دولت برگزار شد، و وزیر آموزش تأسیس مؤسسات [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] در خارج را آغاز نمود. براساس گزارش خبرگزاری شین‌خوا (Confucian Institutes…, 2007) تا پایان 2011 تعداد 350 مؤسسه‌ی [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]]<nowiki/>در 110 کشور در سراسر جهان تأسیس شد. این مؤسسه‌های [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]]، به‌جای حمایت از سوی سازمان‌های غیر دولتی، همان‌طور که از سوی کانگ شیائوگوانگ پیشنهاد شده بود، مستقیماً از سوی [[وزارت آموزش و پرورش چین|وزارت آموزش]] و از طریق نهاد تازه تأسیس دولتی شورای بین‌المللی [[زبان چینی]] (Chinese Language Council International) حمایت می‌شود.
به نظر می­رسد، در دهه­هاي آتي اگر هركدام از روندهاي فکری و فرهنگی فوق به تنهایی بر این کشور چيره شود، جامعه­ي چين را دچار آشفتگي خواهد ساخت. با توجه به این که از دوران انقلاب فرهنگی چین(1966تا    1976) زمان زیادی نمی­گذرد، ادامه­ی روند تسلط انحصاري ماركسيست، لنينيست، مائوئيست، بر جامعه­ی چین به طور كامل غير قابل تصور نيست. شانس اين­كه كنفوسيوس به عنوان فرهنگ انحصاري جايگزين كمونيست شود نیز نادر است. ليبراليسم اجتماعي-سياسي هم بدون سقوط حزب كمونيست، امكان دست­يابي به تسلط انحصاري را ندارد. در عين حال فشارهاي داخلي نيروهاي مخالف نسبت به ايدئولوژي كمونيستي و حزب در حال اوج­گيري است. و وقوع يك انقلاب ناگهاني كاملا غير محتمل نيست.


به هرحال، تسلط انحصاري هركدام از این جریان­هاي فرهنگي، بسيار بعيد به نظر می­رسد. بنابراین، سناريوي بيشتر واقعگرايانه، درگيري و دست به دست هم دادن دو جریان از موارد سه گانه­ي جريان­هاي عمده­ي فرهنگي پیش گفته براي تسلط بر جامعه­ي چين است.  
در سال 2005، مرکز مطالعات [[آیین بومی کنفوسیوس|مذهب کنفوسیوس]] در مؤسسه‌ی مطالعات ادیان جهان (Study of World Religions (ISWR)) در فرهنگستان علوم اجتماعی چین (Chinese Academy of Social Science) راه‌اندازی شد. آن دسته از محققانی که [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] را به عنوان یک مذهب مورد نقد قرار داده بودند، مانند لی‌شن (Li Shen)، شاگرد سابق رِن جییو (Ren Jiyu) (بنیانگذار مؤسسه‌ی مطالعات ادیان جهان) که از نقد لی‌شن از [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] به عنوان مذهب حمایت کرده بود، نفوذ خود را از دست داده و از فرهنگستان علوم اجتماعی کنار گذاشته شدند. مدیر جدید این مرکز آقای چِن‌مینگ (Chen Ming) است که یکی از مشوقان اصلی "محافظه‌کاری فرهنگی (Cultural Conservatism)" و طرفدار مذهب رسمی شدن آیین [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] است (در اواخر سال 2006 چِن فرهنگستان علوم اجتماعی را برای اشتغال در دانشگاه تربیت معلم [[پکن]] ترک نمود که علت آن مشخص نیست). یه شیائو‌وِن (Ye Xiaowen) رییس سازمان امور [[ادیان در چین|ادیان چین]]، در مراسم افتتاح مرکز مطالعات [[آیین بومی کنفوسیوس|مذهب کنفوسیوس]] در مرکز مطالعات ادیان شرکت کرده و از این تلاش‌ها حمایت کرد. هم‌چنین در سال 2005، دانشگاه تربیت معلم چین نخستین دانشکده‌ی گووشووِ (Guoxue) را راه‌اندازی کرده و متعاقب آن مؤسسه و کلاس‌های گووشووِ در سایر دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها، و مدارس ابتدایی افتتاح شد. یک تاجر تایوانی به نام وانگ یونگ‌چینگ (Wang Yongqing) پذیرفت 10 هزار مدرسه‌ی ابتدایی "مینگ‌دِ (Mingde)" را بین سال‌های 2005 تا 2015 در [[چین|سراسر چین]] راه‌اندازی کند. یکی از خواسته‌های وی این بود که در این مدارس هر روز نوشته‌های [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] تدریس شود.


يكي از اين سناريوهاي احتمالي، اتحاد گروه­های كمونيستي و بنيادگرايان كنفوسيوسي است. در درون ميراث كمونيستي عناصر همگرا براي ديكتاتوري وجود دارد. از يك سو، ممكن است خيزش كنفوسيوسي مشروعيت ملي گرايي را براي حاكميت حزب كمونيست فراهم كند، و از سوي ديگر، حزب كمونيست را براي استبداد خيرخواهانه رام نمايد. در این­صورت، ممكن است آزادي­هاي فردي در چارچوب قوانين افزايش يابد، درحالي­كه پيشرفت به سوي دمكراسي به تأخير افتاده و رشد مسيحيت متوقف شود. چنين امتزاجي به اين معنا خواهد بود <sub>­</sub>كه پس از سال­ها مذاكرات علمي خيالي، مدل نوگرايي جديدي به وقوع پيوسته است.
در سپتامبر سال ۲۰۰۶، [[وزارت آموزش و پرورش چین|وزارت آموزش]] چارچوب توسعه‌ی فرهنگی در یازدهمین برنامه‌ی پنج‌ساله را منتشر کرد که یکی از بخش‌های آن به حفظ فرهنگ ملی اختصاص یافته بود و خواستار اقداماتی به شرح زیر شده بود: تدوین و انتشار کتاب‌های فرهنگی قدیمی، احیای تعطیلات سنتی و مراسم یادبود برای نخستین نیاکان ملت [[چین]]، و افزایش خواندن و مطالعه‌ی نوشته‌های کلاسیک و فراگیری هنرهای کلاسیک در مدارس ابتدایی، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها.


سناريوي احتمالي دوم، کنار آمدن نیروهای كمونيستي و ليبراليسم اجتماعي- سياسي است. اگر جناح ليبرال درون حزب قدرت گرفته و افكار عمومي را سازماندهي و ليبرال­هاي بيرون حزب را جذب كنند، ممكن است اين نيروها بتوانند براي رسيدن به آزادي­هاي فردي و دمكراسي قانوني فشار بيشتری وارد آورند. قانون­گرایی و حاكميت قانون مي­تواند، بدون به چالش كشاندن قدرت حزب كمونيست، هدف مشترك اين دو نيرو كه براي انتقال آرام سياسي  و در عين حال ادامه­ي رشد اقتصادي تلاش مي­كنند، باشد. در چنین حالتی، مسيحيت نه تنها مي­تواند از آن سود به دست بياورد، بلكه ممكن است به گسترش پايگاه­هاي اجتماعي براي چنين تغييراتي نيز كمك كند.  
به نظر می‌رسد احیای [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] از سوی بسیاری از طبقات اجتماعی با استقبال روبرو شده است. در سال ۲۰۰۶، دو نفر از مبلغان [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] در [[تلویزیون در چین|تلویزیون]] به شدت معروف شده‌اند. خانم یو‌دان (Yu Dan) یکی از آن‌هاست که استاد دانشگاه تربیت معلم پکن است و از طریق سخنرانی‌هایش در مورد "قطعات ادبی [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]]" در [[تلویزیون در چین|شبکه‌ی تلویزیون مرکزی چین]] به شهرت رسیده است. کتاب تفسیر نوشته‌های [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] او در یک مراسم امضای کتاب در [[پکن]]، طی ۸ ساعت بیش از ۱۰ هزار نسخه فروش داشت، و چاپ اول آن با تیراژ ۴۰۰ هزار نسخه در ۴ روز ناپدید شد.


سومين سناريوي احتمالي، همكاري نیروهای ليبراليسم اجتماعي-سياسي و كنفوسيوس است. اگرچه ظهور مشتركات و ميان­بخشي كنفوسيوسي و ليبراليسم اجتماعي-سياسي ممكن است به اين زودي­ها آشكار نشود، ولی آيين كنفوسيوس در طول تاريخ طولاني خود اشكال و صورت­هاي زيادي را پذيرفته است. كنفوسيوس اصلي و يا ابتدايي هسته­ي دمكراسي و آزادي فردي را در درون خود دارد. مسيحيان چيني نيز معمولا ارزش­هاي اخلاقي كنفوسسيوسي را، اگرچه به صورت انتخابي و دگرگون شده، رعايت مي­كنند.
در جریان روند کنونی احیای [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]]، بنیادگران سرسخت [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]]، علیرغم تعداد اندکشان در حال حاضر، موج ایجاد کرده و پیروان زیادی را جذب نموده‌اند. [[کنفوسیوس و اندیشه های او|بنیادگران کنفوسیوسی]] برتری و منحصربه‌فرد بودن فرهنگی چینی حول محور [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوسی]] را اعلام کرده، و بر منحصربه‌فرد بودن وضعیت اجتماعی [[چین]] تأکید کرده، و آزادی، برابری و دموکراسی را به عنوان یک اندیشه‌ی فرهنگ غربی رد کرده‌اند. این بنیادگران اغلب نخبه‌گرا بوده و برای استبداد سیاسی توجیهات فرهنگی و ملی ارائه می‌کنند. آن‌ها همچنین تا حدی توانسته‌اند احساسات عمومی را علیه نفوذ فرهنگ غرب در [[چین]]، از جمله فلسفه‌های سیاسی-اجتماعی غرب، به ویژه لیبرالیسم، برانگیزند. در همین اواخر، ۱۰ دانشجوی مقطع دکتری از دانشگاه‌های پیشرفته، نامه‌های سرگشاده علیه برگزاری مراسم جشن کریسمس در [[چین]] را امضا کرده‌اند. لحن تند این نامه متوجه فرهنگ غرب و هسته‌ی مرکزی آن [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] بوده است. این نامه از سوی [[مطبوعات در چین|روزنامه‌ها، مجلات،]] [[تلویزیون در چین|شبکه‌های تلویزیونی]]، سایت‌های خبری اینترنتی، اخبار داخلی و وبلاگ‌های چینی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. چنان‌چه این روند بدون محدودیت ادامه یابد، [[کنفوسیوس و اندیشه های او|جنبش احیای کنفوسیوسی]] احتمالاً مسیحیت را، همچون دوران شورش بوکسورها در حوالی ۱۹۰۰ میلادی و جنبش ضد [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] در دهه‌ی ۱۹۲۰ میلادی، هدف مستقیم حملات خود قرار خواهد داد. و احتمالاً تاریخ دوباره تکرار خواهد شد.


(Nicole Constable ،1999)
=== '''[[سناریوهای احتمالی تحولات فکری و فرهنگی چین در آینده]]''' ===
به نظر می­ رسد، در دهه‌­های آتی اگر هركدام از روندهای فکری و فرهنگی فوق به تنهایی بر این کشور چیره شود، [[نوع جامعه چین|جامعه‌­ی چین]] را دچار آشفتگی خواهد ساخت. با توجه به این که از دوران انقلاب فرهنگی [[چین]](1966تا 1976) زمان زیادی نمی­ گذرد، ادامه­‌ی روند تسلط انحصاری ماركسیست، لنینیست، [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]]<nowiki/>ئیست، بر جامعه­‌ی [[چین]] به طور كامل غیر قابل تصور نیست. شانس این­كه [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] به عنوان فرهنگ انحصاری جایگزین [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|كمونیست]] شود نیز نادر است. لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی هم بدون سقوط [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]، امكان دست­یابی به تسلط انحصاری را ندارد. در عین حال فشارهای داخلی نیروهای مخالف نسبت به [[ایدئولوژی کمونیستی|ایدئولوژی كمونیستی]] و حزب در حال اوج­گیری است. و وقوع یك انقلاب ناگهانی كاملا غیر محتمل نیست.


پيش شرط اين سناريو اين است­كه با در نظر گرفتن عدم امكان سقوط حزب كمونيست، جناح ليبرال حزب در پيشقدمي براي حاكميت قانون اساسي، و حاكميت قانون، و دمكراسي سازي، به اندازه­ي كافي قوي شده باشد تا ادامه­ي گسترش فضاي اجتماعي براي آزادي­هاي فردي، از جمله آزادي مذهبي را تضمين كند. در چنين شرايطي، احياي كنفوسيوسي ممكن است بر اساس ملي­گرايي فرهنگي به ادامه­ي حاكميت حزب كمونيست مشروعيت بخشد، درحالي­كه ليبراليسم اجتماعي-سياسي براساس ارزش­ها و نُرم­هاي جهاني مدرن به حاكميت آن مشروعيت ­بخشد.  
به هرحال، تسلط انحصاری هركدام از این جریان‌­های فرهنگی، بسیار بعید به نظر می­رسد. بنابراین، سناریوی بیشتر واقعگرایانه، درگیری و دست به دست هم دادن دو جریان از موارد سه گانه‌­ی جریان­‌های عمده­‌ی فرهنگی پیش گفته برای تسلط بر جامعه­‌ی [[چین]] است.  


(Fenggang Yang ، 2007)
یكی از این سناریوهای احتمالی، اتحاد گروه‌­های [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|كمونیستی]] و [[کنفوسیوس و اندیشه های او|بنیادگرایان كنفوسیوسی]] است. در درون میراث [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|كمونیستی]] عناصر همگرا برای دیكتاتوری وجود دارد. از یك سو، ممكن است خیزش [[کنفوسیوس و اندیشه های او|كنفوسیوسی]] مشروعیت ملی گرایی را برای حاكمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] فراهم كند، و از سوی دیگر، [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] را برای استبداد خیرخواهانه رام نماید. در این­صورت، ممكن است آزادی­‌های فردی در چارچوب قوانین افزایش یابد، درحالی­كه پیشرفت به سوی دمكراسی به تأخیر افتاده و [[مسیحیت در چین|رشد مسیحیت]] متوقف شود. چنین امتزاجی به این معنا خواهد بود <sub>­</sub>كه پس از سال­‌ها مذاكرات علمی خیالی، مدل نوگرایی جدیدی به وقوع پیوسته است.
----[1] - Yu Keping.


[2] - Sishu.
سناریوی احتمالی دوم، کنار آمدن [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|نیروهای كمونیستی]] و لیبرالیسم اجتماعی- سیاسی است. اگر جناح لیبرال درون حزب قدرت گرفته و افكار عمومی را سازماندهی و لیبرال­‌های بیرون حزب را جذب كنند، ممكن است این نیروها بتوانند برای رسیدن به آزادی­‌های فردی و دمكراسی قانونی فشار بیشتری وارد آورند. قانون­گرایی و حاكمیت قانون می­تواند، بدون به چالش كشاندن قدرت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]، هدف مشترك این دو نیرو كه برای انتقال آرام سیاسی و در عین حال ادامه‌­ی رشد اقتصادی تلاش می­ كنند، باشد. در چنین حالتی، [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] نه تنها می­تواند از آن سود به دست بیاورد، بلكه ممكن است به گسترش پایگاه­‌های اجتماعی برای چنین تغییراتی نیز كمك كند.  


[3] - Han Fu.
سومین سناریوی احتمالی، همكاری نیروهای لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی و [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] است. اگرچه ظهور مشتركات و میان­بخشی كنفوسیوسی و لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی ممكن است به این زودی­‌ها آشكار نشود، ولی آیین [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] در طول تاریخ طولانی خود اشكال و صورت­‌های زیادی را پذیرفته است. كنفوسیوس اصلی و یا ابتدایی هسته­‌ی دمكراسی و آزادی فردی را در درون خود دارد. مسیحیان چینی نیز معمولا ارزش‌­های اخلاقی [[کنفوسیوس و اندیشه های او|كنفوسیوسی]] را، اگرچه به صورت انتخابی و دگرگون شده، رعایت می­ كنند<ref>Nicole Constable, 1999, Christianity Souls and Chinese Sprits: A Hakka Community in Hong Kong(Berkeley and Lose Angeles University of California Press, 1994)Y and Fenggang Yang, Christians in America: Conversion, Assimilation, and Identities(University Park: Penn State University Press</ref>.


[4] - Kang Xianguang.
پیش شرط این سناریو این است ­كه با در نظر گرفتن عدم امكان سقوط [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]، جناح لیبرال حزب در پیشقدمی برای حاكمیت قانون اساسی، و حاكمیت قانون، و دمكراسی سازی، به اندازه‌­ی كافی قوی شده باشد تا ادامه­‌ی گسترش فضای اجتماعی برای آزادی­‌های فردی، از جمله آزادی مذهبی را تضمین كند. در چنین شرایطی، [[کنفوسیوس و اندیشه های او|احیای كنفوسیوسی]] ممكن است بر اساس ملی­‌گرایی فرهنگی به ادامه­ ی حاكمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] مشروعیت بخشد، درحالی­‌كه لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی براساس ارزش‌­ها و نُرم­‌های جهانی مدرن به حاكمیت آن مشروعیت ­بخشد<ref>Fenggang Yang,4 July 2007, Cultural Dynamics in China: Today and in 2020,asia policy</ref><ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،جلد2،ص. 513-527.</ref>.  


[5] - Jiashen Manifesto.
== نیز نگاه کنید به ==
[[جریان های فکری موثر ژاپن]]؛ [[جریان های فکری موثر کوبا]]؛ [[جریان های فکری موثر مصر]]؛ [[جریان های فکری موثر افغانستان]]؛ [[جریان های فکری موثر تونس]]؛ [[جریان های فکری موثر روسیه]]؛ [[جریان های فکری موثر سنگال]]؛ [[جریان های فکری موثر فرانسه]]؛ [[جریان های فکری موثر اتیوپی]]؛ [[جریان های فکری موثر سیرالئون]]؛ [[جریان های فکری موثر قطر]]


[6] - Qufu.
== کتابشناسی ==
 
[7] - Li Shen.
 
[8] - Ren Jiyu.
 
[9] - Chen Ming.
 
[10] - Ye Xiaowen.
 
[11] - Guoxue.
 
[12] - Wang Yongqing.
 
[13] - Mingde.
 
[14] - Yu Dan.
----[i] - ''Minzhu shi ge hao dongshi'' (Democracy is a Good Thing)
 
[ii] - Non Profit, Non Governmental Organizations.
 
[iii] - See, for example, David Aikman, Jesus in Beijing; How Christianity is Transforming China and changing the
 
[iv] -An Outline for the Cultural Nationalism.
 
[v] - Chinese Language Council International.
 
[vi] - Study of World Religions(ISWR).
 
[vii] - Chinese Academy of Social Science.
 
[viii] - Cultural Coservatism.
 
[ix] - در اواخر سال2006 چِن فرهنگستان علوم اجتماعي را براي اشتغال در دانشگاه تربيت معلم پكن ترك نمود كه علت آن مشخص نيست.
 
[x] - Protection of National Culture.

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۵

امروزه، تحولات و جریانات فرهنگی-اجتماعی پنهان بسیاری در فضای جامعه‌ی چین در جریان است که در یک جمع بندی کوتاه نمی‌توان به بررسی همه‌ی آن‌ها پرداخت. از یک طرف، ممکن است تغییرات فرهنگی در چین در نتیجه‌ی رشد اقتصادی و تحولات سیاسی باشد که رشد پایدار اقتصادی موجب بالا رفتن اعتماد به نفس و غرور ملی شده، و سرکوب سیاسی، جریانات خاص فرهنگی را به زیر زمین کشانده باشد و تشخیص این جریانات پنهانی نیاز به مطالعه و بررسی و مشاهدات و تخیلات دقیق فراوان دارد. از سوی دیگر، رشد سریع اقتصادی این کشور خلأ فکری و فرهنگی و مشکلات اجتماعی بی‌شماری را پدید آورده است. به نظر می‌رسد مشکلات اجتماعی ناشی از سیستم سرکوب سیاسی مبنایی برای تغییرات فرهنگی، سرگشتگی ایدئولوژیک و گم‌گشتگی ارزش‌های اخلاقی و معنوی جامعه شده است. لذا، برخی از تغییرات فرهنگی به نوبه‌ی خود پیامدهای عمیقی برای رشد اقتصادی و تحولات سیاسی نیز در پی داشته است.

چنان‌چه ایدئولوژی سیاسی در فرهنگی که زندگی سیاسی در آن غالب است عنصر حیاتی باشد، در آن‌صورت مذهب در هسته‌ی مرکزی فرهنگ که زندگی روزانه را شکل می‌دهد قرار خواهد گرفت و جریان‌های مختلف فکری و فرهنگی در حول مجور آن به‌صورت جهان‌بینی شکل می‌گیرند. در این‌جا در خصوص سه جریان مهم و تأثیرگذار فرهنگی در کشور چین امروز صحبت می‌شود که در دو دهه‌ی آینده احتمالا تأثیر مهمی در تفکر و اندیشه و زندگی اجتماعی داخلی و روابط بین‌المللی این کشور خواهند داشت. این جریانات عبارتند از: تداوم ایدئولوژی کمونیستی (مارکسیسم، لنینیسم و مائوئیسم)؛ توسعه‌ی لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی؛ و خیزش بنیادگرایی کنفوسیوسی.

ایدئولوژی کمونیستی

از نظر خیلی از ناظران خارجی و داخلی چین، در این کشور کمونیسم مرده یا صرفا به الفاظی بدون مفهوم تبدیل شده است. اما نباید فراموش کرد که حیات سیاسی و حاکمیت حزب کمونیست چین به این ایدئولوژی شدیداً وابسته است. این ایدئولوژی به حاکمیت حزب کمونیست مشروعیت بخشیده و ادعای به ظاهر پیروی از آن به رژیم فعلی ادعای میراث‌داری حزب کمونیست دوران انقلاب را می‌دهد. البته، در کشوری که دارای تاریخی طولانی است، تنها داشتن رشد بالای اقتصادی نمی‌تواند به اندازه‌ی کافی منشأ حاکمیت و حق مشروعیت باشد، به ویژه اگر این رشد اقتصادی، مشکلات اجتماعی زیاد، از جمله نرخ بالای بیکاری، رشد فاصله‌ی طبقاتی، افزایش فساد در میان مقامات دولتی، و آلودگی محیط زیست گرفتار شده باشد.

تأکید بیش از پیش حزب بر میراث‌داری از انقلاب کمونیستی و ادعای این‌که دلیل رشد و توسعه‌ی اقتصادی و رفاه اجتماعی کنونی از دستاوردهای پیروی از سوسیالیسم است از یک سو، و هم چنین، اقدامات نمایشی عمومی رهبران کنونی حزب، در باز دید از اماکن و نمادهای دوران «انقلاب» و جنگ ضد ژاپنی از سوی دیگر، دلیلی بر نیاز آنان به تداوم مشروعیت حاکمیت حزب کمونیست در جامعه‌ی چین امروز با توسل به ایدئولوژی کمونیستی است. به نظر می‌آید روند این بازدیدها به مشغولیتی برای جوانان و میانسالان چینی تبدیل شده است که مسیر پیاده‌روی بزرگ ارتش سرخ در دهه‌ی 1930 را به پیمایند. کمیته‌ی مرکزی حزب و ادارت مختلف دولتی و اتحادیه‌های کارگری تلاش تبلیغاتی زیادی را به عمل می‌آورند تا این «گردشگری سرخ» و انتشار کتاب، و برپا کردن برنامه‌های فرهنگی، هنری و تبلیغاتی در این زمینه را با هدف بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی هرچه بیشتر گسترش دهند. به نظر می‌رسد بسیاری از جوانان و میانسالان شرکت‌کننده در این گردشگری سرخ، صادقانه به دنبال یافتن معنا و درک واقعی از خود و ملت خود هستند.

جشن صدسالگی حزب کمونیست. قابل بازیابی از https://sinocism.com/p/data-cybersecurity-and-a-desire-to

اختصاص بودجه‌های کلان به اساتید دانشگاه‌ها و تئوریسین‌های حزبی، به ویژه پس از حادثه‌ی میدان تیان‌آن من و کشتار دانشجویان، برای اجرای پروژه‌های مطالعاتی و انتشاراتی در زمینه‌ی پیشبرد مارکسیسم، لنینیسم و مائوئیسم به منظور به‌روز کردن کتاب‌های درسی، کتاب‌های عمومی، و ویژه‌نامه‌های مخصوص پیرامون این ایدئولوژی نیز با همین هدف صورت می‌گیرد. به هر حال، امروزه انجام اینگونه پژوهش‌ها نه تنها برای حزب کمونیست، بلکه برای مؤسسات پژوهشی و مدارس و دانشکده‌های حزبی و اساتید و تئوریسین‌های مارکسیستی منافع سیاسی، مادی و شغلی بسیاری به وجود آورده است. در زمانی که هزینه‌ی انتشار کتاب‌های علمی برای اساتید مدام در حال افزایش است، متخصصان کمونیستی(←حزب کمونیست) منابع مالی سرشاری برای کارهایشان در اختیار دارند و بسیاری از مدارس حزبی استانی امکانات فیزیکی خود را بالا برده و حقوق و مزایای استادان را افزایش داده‌اند. لذا، در کنار سیاستمداران حزبی، محققان، تئوریسین‌ها، اساتید مدارس و دانشگاه‌های حزبی، گروه‌های دارای منافع بزرگی را تشکیل می‌دهند که نباید هنگام ترسیم نمودارهای توسعه‌ی فرهنگی و تغییر و تحولات فکری جامعه، آن‌ها را نادیده گرفت.

در سطوح عمومی میز نفوذ اندیشه‌های مائو به طرق مختلف حفظ شده است. برای نمونه، در سرتاسر چین، صدها، اگر نگوییم هزارها «بناهای یاد بود» احترام میراث صدر مائو نگهداری می‌شود. این اماکن درست مانند معابد مذاهب عامه‌ای، توسط مردم روستاها ساخته شده و بدون هزینه‌ی دولتی از آن‌ها مراقبت می‌شود. شواهد نشان می‌دهند که در خلأ معنوی موجود، صدر مائو در حال تبدیل شدن به «خدای واقعی» و پیوستن به معابد خدایان ادیان عامیانه‌ی سنتی چین است و مجسمه‌های مائو همچانان در ساختمان‌های ادارت دولتی، و ورودی دانشگاه‌ها سرِپا هستند.

با این‌حال، در زیر لوای شعارهای ایدئولوژی مارکسیستی، تغییرات فکری و فرهنگی عمیقی در جریان است که ورود سرمایه‌داران در بدنه‌ی حکومتی تحت عنوان نیروهای تولیدی پیشرو در دوران جیانگ‌زِ‌مین، و جایگزین شدن مفهوم مبارزه‌ی طبقاتی، با اصطلاح «ساختن جامعه‌ی متوازن» در دوران هوجین‌تائو، نمونه‌ای از این تغییرات فکری و فرهنگی و حاکم شدن عملگرایی سنتی چینی بر ایدئولوژی کمونیستی در جامعه‌ی کنونی چین است. در حال حاضر، حزب کمونیست چین، برای پویا نگهداشتن این ایدئولوژی فرسوده و مرده، به جای کنار گذاشتن ایدئولوژی کمونیستی، اینگونه جایگزینی‌ها را تحت عنوان توسعه و تقویت ایدئولوژیک دنبال می‌کند. باتوجه به سابقه‌ی جذب و همسان‌سازی و هم‌گون شدن فرهنگ سنتی چین و زمینه‌ی کشش حزبی در چین، می‌توان اصلاحات رادیکال بیشتری را تحت نام کمونیست پیش‌بینی کرد. برای نمونه، حزب کمونیست می‌تواند برخی از اندیشه‌های مذهبی را تحت عنوان عوامل فرهنگی برای ثبات یا پیشرفت اجتماعی جابجا کند، و از این طریق، پیروان ادیان را به عضویت حزب کمونیست در آورد. به هر حال، امکان کنار گذاشتن ایدئولوژی کمونیستی، ولو در ظاهر، به این زودی‌ها وجود ندارد.

لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی

میراث پایدار كمونیست عبارت است از: آزادی و دمكراسی. این مفاهیم به ویژه برای كارل ماركس جوان و حزب کمونیست چین پیش از بنیاگذاری جمهوری خلق چین در سال 1949 واقعیت داشت. در طول دهه‌­های گذشته برخی از مقامات و تئوریسین‌­های لیبرال در درون حاكمیت به حمایت از این مفاهیم در داخل پارامترهای ماركسیستی ادامه دادند. این طرز تفکر در اواخر دهه­‌ی1970 توانست نیروی سیاسی قوی را شكل داده و زمینه را برای اجرای سیاست اصلاحات و«درهای باز» به روی جهان فراهم كند. اگرچه برخی از مهم‌­ترین حامیان لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی در اواخر دهه‌­ی1980 و مجددا در اواسط دهه‌­ی1990 از حزب کمونیست پاكسازی شدند، ولی به هرحال، لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی تاحدودی موضوع فکری درون كمونیست است، و امکان قدرت­ گیری اینگونه مقامات و تئوریسین­‌های که دارای تفكرات لیبرالی در درون حاكمیت حزب کمونیست هستند، مدام وجود دارد. آخرین نمونه‌­ی این تفكر انتشار كتاب«دمكراسی چیز خوبی استMinzhu shi ge hao dongshi (Democracy is a Good Thing)» توسط یوكِپینگ(Yu Keping)، معاون اداره‌­ی ترجمه­‌ی كمیته­‌ی مركزی حزب کمونیست است. «یو» یكی از تئوریسین­‌های بی­شمار دارای تفكر لیبرالی درون حزب است كه تلاش می­كنند تا صدایشان در جامعه شنیده شود و قصد دارند در مسیر تغییرات تأثیر بگذارند.

در خارج از حاكمیت حزب کمونیست هم اندیشه­‌ی لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی به صورت گسترده از سوی چینی­‌های تحصیل كرده یا تمام فرهیختگان مورد پذیرش واقع شده است. اگرچه به خاطر شرایط سیاسی كنونی، اغلب اندیشمندان تلاش می­ كنند برای جلوگیری از عواقب و مشكلات بعدی آهسته حركت كنند، ولی روشنفكران چینی در رشته­‌های مختلف علمی، در تبلیغ و عمومی كردن دیدگا­ه‌های خود از طریق نوشته‌های غیر سیاسی، تدریس در كلاس­‌های درس، سخنرانی‌­های عمومی، شرکت در كنفرانس‌­ها و حضوری فعال در سازمان­‌های غیر انتفاعی غیر دولتی(Non Profit, Non Governmental Organizations) و وبلاگ­‌ها در حال افزایش، و خلاقیت هستند.

این اقشار متنوع و وسیع روشنفكران به همراه دروازه‌­بانان لیبرال مسلك رسانه­‌های جمعی( سردبیران و خبرنگاران روزنامه‌­ها، مجلات، ماهنامه­‌ها، انتشاراتی­‌ها، پورتال­‌های اینترنتی، و...) نیروی قابل توجهی را برای ترویج لیبرالسم اجتماعی-سیاسی شكل داده‌­اند. اگرچه دولتمردان به سختی تلاش كرده‌­اند این صداها را از طریق مجازات افرادی كه جرأت انتشار مقاله و كتاب را داشته اند، و بستن انتشاراتی­‌ها و وبلاگ‌­ها و سایت‌­های خبر رسانی خفه كنند، ولی تكنولوژی مدرن و فضای گسترده‌­تر اجتماعی كه از راه اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز به سوی جهان ایجاد شده است، كنترل كامل این كانال رسانه­‌های جمعی را برای دست اندر كاران مشكل ساخته و روند تعقیب و گریز موش و گربه مانند هم­چنان ادامه دارد.

در سطوح مردمی نیز ادامه­‌ی رشد گرایش به معنویت و مذهب(به ویژه مسیحیت) را می­توان به عنوان نیروها و گروه‌­های درحال رویش برای دستیابی به آزادی­‌های فکری- اعتقادی و اجتماعی-سیاسی تلقی كرد. خلأ معنوی موجود از یک سو، و حمایت غرب و سازمان­‌های فعال حقوق بشری بین المللی با پیش زمینه­‌ی تبلیغ مسیحیت از این روند از سوی دیگر، بر سرعت تغییرات فرهنگی-اجتماعی افزوده است. جالب توجه است كه اكثر حقوق‌دانان و فعالان جامعه­‌ی مدنی و حقوق بشری در چین مسیحی بوده و اغلب تازه گرویدگانی هستند كه در آیین مسیحیت معنا و قدرتی یافته‌­اند تا آنی باشند كه هستند و آن چه را كه باید انجام ­دهند. برخی از روزنامه نگاران و اندیشمندان مسیحی با قاطعیت پیش­بینی كرده‌­اند كه در سی سال آینده یك سوم جمعیت چین مسیحی خواهند شد. یك مورخ مشهور هم مشاهده كرده كه«هر روز یكشنبه تقریبا به‌­طور قطع پروتستان­‌های بیشتری نسبت به تمام اروپا در كلیساهای چین حضور می­یابند(See, for example, David Aikman, Jesus in Beijing; How Christianity is Transforming China and changing the)» این رشد مسیحیت که در دهه‌­ی1980اغلب در مناطق روستایی رخ داد، امروزه بیشتر یك پدیده‌­ی شهری در شکل ظهور گسترده‌­ی گروه­‌های مطالعات انجیل و كلیساهای خانگی در داخل و اطراف خوابگاه­‌های دانشجویی، شده است.

بنیادگرایی کنفوسیوسی

در جامعه چین، بیش از یکصد سال است که در مورد اینکه آیا کنفوسیوس یک مذهب است یا نه، بحث می‌شود، اما این بحث‌ها از آغاز قرن بیست و یکم داغ‌تر شده است. در حال حاضر، یک جنبش اجتماعی قوی برای احیای آیین کنفوسیوس به عنوان یک مذهب در چین شروع شده است. همچنین برخی تلاش می‌کنند که این آیین را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کنند. طرفداران، حامیان و پیروان این آیین شامل محققان دانشگاهی، دانشجویان دانشگاه‌ها، کارآفرینان اقتصادی و اجتماعی، و مقامات دولتی می‌شوند.

از نظر برخی پژوهشگران که هنوز برچسب "مذهب" را به دلیل تلقینات چندین ساله‌ی ضد مذهبی حزب کمونیست نپسندند، آیین کنفوسیوس جزو بدنه‌ی اصلی فرهنگی چینی بوده و بقیه تابع آن هستند. این حرکت فکری، فرهنگی و اجتماعی هنوز جدید بوده و کم‌تر مورد توجه پژوهشگران و ناظران و تحلیل‌گران مسایل فرهنگی و اجتماعی چین قرار گرفته است، اما در عین‌حال شواهد این حرکت رو به رشد، به وفور و با دقت تمام در مراسم رسمی بزرگداشت تولد کنفوسیوس توسط دولت، نصب مجسمه‌ی آن در دانشگاه‌ها و مدارس، بازسازی معابد وابسته به کنفوسیوس، گسترش برگزاری کلاس‌ها و مؤسسات مطالعه‌ی نوشته‌های کنفوسیوس (فراگیری سراسری)، ظهور مدارس به سبک سنتی (Sishu)، گسترش لباس‌های سبک دوران خَن (Han Fu)، و مکتب‌های فراوان کنفوسیوسی، وبلاگ‌ها، و دیگر سایت‌ها مشاهده می‌شود.

مثال‌هایی کلیدی از این موارد می‌توانند گسترش سریع آن را بهتر به تصویر کشاند.

آقای کانگ شیائوگوانگ (Kang Xianguang) کنفوسیوس‌شناس معروف در سال 2003 میلادی، مقاله‌های تحت عنوان "چارچوبی برای ملی‌گرایی فرهنگی" منتشر ساخت که در آن چهار پیشنهاد ارائه کرد:

1- آموزش کنفوسیوس بایستی وارد سیستم آموزش آموزشی مدارس کشور از ابتدایی تا متوسطه و از دانشگاه تا مدارس حزبی بشود؛

2- دولت باید از مذهب کنفوسیوس حمایت کند تا دین رسمی کشور شود، و جایگاه قانونی آن را تعیین و از برنامه‌های مربوطه حمایت مالی کند؛

3- مذهب کنفوسیوس باید از طریق استاندارد سازی و توسعه‌ی عقاید و تعالیم، متون، آیین‌ها، سازمانی، و سایت‌های فعال وارد زندگی روزانه‌ی مردم شود و؛

4- مذهب کنفوسیوس باید از طریق سازمان‌های غیر دولتی در خارج گسترش پیدا کند. به نظر می‌رسد تمامی این پیشنهاد‌ها به‌صورت تصادفی یا برنامه‌ریزی شده‌ی آگاهانه در حال اجرا شدن هستند.

در سال 2004، تعدادی از پژوهشگران مشهور چین مانیفست جیاشِن (Jiashen Manifesto) را تألیف و خواستار بازگشت به فرهنگ سنتی چین( فرهنگ چینی) شدند. در همین سال مراسم بزرگداشت سالانه‌ی تولد کنفوسیوس در چوفو (Qufu) محل تولد وی در استان شاندونگ، از سوی دولت برگزار شد، و وزیر آموزش تأسیس مؤسسات کنفوسیوس در خارج را آغاز نمود. براساس گزارش خبرگزاری شین‌خوا (Confucian Institutes…, 2007) تا پایان 2011 تعداد 350 مؤسسه‌ی کنفوسیوسدر 110 کشور در سراسر جهان تأسیس شد. این مؤسسه‌های کنفوسیوس، به‌جای حمایت از سوی سازمان‌های غیر دولتی، همان‌طور که از سوی کانگ شیائوگوانگ پیشنهاد شده بود، مستقیماً از سوی وزارت آموزش و از طریق نهاد تازه تأسیس دولتی شورای بین‌المللی زبان چینی (Chinese Language Council International) حمایت می‌شود.

در سال 2005، مرکز مطالعات مذهب کنفوسیوس در مؤسسه‌ی مطالعات ادیان جهان (Study of World Religions (ISWR)) در فرهنگستان علوم اجتماعی چین (Chinese Academy of Social Science) راه‌اندازی شد. آن دسته از محققانی که کنفوسیوس را به عنوان یک مذهب مورد نقد قرار داده بودند، مانند لی‌شن (Li Shen)، شاگرد سابق رِن جییو (Ren Jiyu) (بنیانگذار مؤسسه‌ی مطالعات ادیان جهان) که از نقد لی‌شن از کنفوسیوس به عنوان مذهب حمایت کرده بود، نفوذ خود را از دست داده و از فرهنگستان علوم اجتماعی کنار گذاشته شدند. مدیر جدید این مرکز آقای چِن‌مینگ (Chen Ming) است که یکی از مشوقان اصلی "محافظه‌کاری فرهنگی (Cultural Conservatism)" و طرفدار مذهب رسمی شدن آیین کنفوسیوس است (در اواخر سال 2006 چِن فرهنگستان علوم اجتماعی را برای اشتغال در دانشگاه تربیت معلم پکن ترک نمود که علت آن مشخص نیست). یه شیائو‌وِن (Ye Xiaowen) رییس سازمان امور ادیان چین، در مراسم افتتاح مرکز مطالعات مذهب کنفوسیوس در مرکز مطالعات ادیان شرکت کرده و از این تلاش‌ها حمایت کرد. هم‌چنین در سال 2005، دانشگاه تربیت معلم چین نخستین دانشکده‌ی گووشووِ (Guoxue) را راه‌اندازی کرده و متعاقب آن مؤسسه و کلاس‌های گووشووِ در سایر دانشگاه‌ها، دبیرستان‌ها، و مدارس ابتدایی افتتاح شد. یک تاجر تایوانی به نام وانگ یونگ‌چینگ (Wang Yongqing) پذیرفت 10 هزار مدرسه‌ی ابتدایی "مینگ‌دِ (Mingde)" را بین سال‌های 2005 تا 2015 در سراسر چین راه‌اندازی کند. یکی از خواسته‌های وی این بود که در این مدارس هر روز نوشته‌های کنفوسیوس تدریس شود.

در سپتامبر سال ۲۰۰۶، وزارت آموزش چارچوب توسعه‌ی فرهنگی در یازدهمین برنامه‌ی پنج‌ساله را منتشر کرد که یکی از بخش‌های آن به حفظ فرهنگ ملی اختصاص یافته بود و خواستار اقداماتی به شرح زیر شده بود: تدوین و انتشار کتاب‌های فرهنگی قدیمی، احیای تعطیلات سنتی و مراسم یادبود برای نخستین نیاکان ملت چین، و افزایش خواندن و مطالعه‌ی نوشته‌های کلاسیک و فراگیری هنرهای کلاسیک در مدارس ابتدایی، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها.

به نظر می‌رسد احیای کنفوسیوس از سوی بسیاری از طبقات اجتماعی با استقبال روبرو شده است. در سال ۲۰۰۶، دو نفر از مبلغان کنفوسیوس در تلویزیون به شدت معروف شده‌اند. خانم یو‌دان (Yu Dan) یکی از آن‌هاست که استاد دانشگاه تربیت معلم پکن است و از طریق سخنرانی‌هایش در مورد "قطعات ادبی کنفوسیوس" در شبکه‌ی تلویزیون مرکزی چین به شهرت رسیده است. کتاب تفسیر نوشته‌های کنفوسیوس او در یک مراسم امضای کتاب در پکن، طی ۸ ساعت بیش از ۱۰ هزار نسخه فروش داشت، و چاپ اول آن با تیراژ ۴۰۰ هزار نسخه در ۴ روز ناپدید شد.

در جریان روند کنونی احیای کنفوسیوس، بنیادگران سرسخت کنفوسیوس، علیرغم تعداد اندکشان در حال حاضر، موج ایجاد کرده و پیروان زیادی را جذب نموده‌اند. بنیادگران کنفوسیوسی برتری و منحصربه‌فرد بودن فرهنگی چینی حول محور کنفوسیوسی را اعلام کرده، و بر منحصربه‌فرد بودن وضعیت اجتماعی چین تأکید کرده، و آزادی، برابری و دموکراسی را به عنوان یک اندیشه‌ی فرهنگ غربی رد کرده‌اند. این بنیادگران اغلب نخبه‌گرا بوده و برای استبداد سیاسی توجیهات فرهنگی و ملی ارائه می‌کنند. آن‌ها همچنین تا حدی توانسته‌اند احساسات عمومی را علیه نفوذ فرهنگ غرب در چین، از جمله فلسفه‌های سیاسی-اجتماعی غرب، به ویژه لیبرالیسم، برانگیزند. در همین اواخر، ۱۰ دانشجوی مقطع دکتری از دانشگاه‌های پیشرفته، نامه‌های سرگشاده علیه برگزاری مراسم جشن کریسمس در چین را امضا کرده‌اند. لحن تند این نامه متوجه فرهنگ غرب و هسته‌ی مرکزی آن مسیحیت بوده است. این نامه از سوی روزنامه‌ها، مجلات، شبکه‌های تلویزیونی، سایت‌های خبری اینترنتی، اخبار داخلی و وبلاگ‌های چینی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. چنان‌چه این روند بدون محدودیت ادامه یابد، جنبش احیای کنفوسیوسی احتمالاً مسیحیت را، همچون دوران شورش بوکسورها در حوالی ۱۹۰۰ میلادی و جنبش ضد مسیحیت در دهه‌ی ۱۹۲۰ میلادی، هدف مستقیم حملات خود قرار خواهد داد. و احتمالاً تاریخ دوباره تکرار خواهد شد.

سناریوهای احتمالی تحولات فکری و فرهنگی چین در آینده

به نظر می­ رسد، در دهه‌­های آتی اگر هركدام از روندهای فکری و فرهنگی فوق به تنهایی بر این کشور چیره شود، جامعه‌­ی چین را دچار آشفتگی خواهد ساخت. با توجه به این که از دوران انقلاب فرهنگی چین(1966تا 1976) زمان زیادی نمی­ گذرد، ادامه­‌ی روند تسلط انحصاری ماركسیست، لنینیست، مائوئیست، بر جامعه­‌ی چین به طور كامل غیر قابل تصور نیست. شانس این­كه کنفوسیوس به عنوان فرهنگ انحصاری جایگزین كمونیست شود نیز نادر است. لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی هم بدون سقوط حزب کمونیست، امكان دست­یابی به تسلط انحصاری را ندارد. در عین حال فشارهای داخلی نیروهای مخالف نسبت به ایدئولوژی كمونیستی و حزب در حال اوج­گیری است. و وقوع یك انقلاب ناگهانی كاملا غیر محتمل نیست.

به هرحال، تسلط انحصاری هركدام از این جریان‌­های فرهنگی، بسیار بعید به نظر می­رسد. بنابراین، سناریوی بیشتر واقعگرایانه، درگیری و دست به دست هم دادن دو جریان از موارد سه گانه‌­ی جریان­‌های عمده­‌ی فرهنگی پیش گفته برای تسلط بر جامعه­‌ی چین است.

یكی از این سناریوهای احتمالی، اتحاد گروه‌­های كمونیستی و بنیادگرایان كنفوسیوسی است. در درون میراث كمونیستی عناصر همگرا برای دیكتاتوری وجود دارد. از یك سو، ممكن است خیزش كنفوسیوسی مشروعیت ملی گرایی را برای حاكمیت حزب کمونیست فراهم كند، و از سوی دیگر، حزب کمونیست را برای استبداد خیرخواهانه رام نماید. در این­صورت، ممكن است آزادی­‌های فردی در چارچوب قوانین افزایش یابد، درحالی­كه پیشرفت به سوی دمكراسی به تأخیر افتاده و رشد مسیحیت متوقف شود. چنین امتزاجی به این معنا خواهد بود ­كه پس از سال­‌ها مذاكرات علمی خیالی، مدل نوگرایی جدیدی به وقوع پیوسته است.

سناریوی احتمالی دوم، کنار آمدن نیروهای كمونیستی و لیبرالیسم اجتماعی- سیاسی است. اگر جناح لیبرال درون حزب قدرت گرفته و افكار عمومی را سازماندهی و لیبرال­‌های بیرون حزب را جذب كنند، ممكن است این نیروها بتوانند برای رسیدن به آزادی­‌های فردی و دمكراسی قانونی فشار بیشتری وارد آورند. قانون­گرایی و حاكمیت قانون می­تواند، بدون به چالش كشاندن قدرت حزب کمونیست، هدف مشترك این دو نیرو كه برای انتقال آرام سیاسی و در عین حال ادامه‌­ی رشد اقتصادی تلاش می­ كنند، باشد. در چنین حالتی، مسیحیت نه تنها می­تواند از آن سود به دست بیاورد، بلكه ممكن است به گسترش پایگاه­‌های اجتماعی برای چنین تغییراتی نیز كمك كند.

سومین سناریوی احتمالی، همكاری نیروهای لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی و کنفوسیوس است. اگرچه ظهور مشتركات و میان­بخشی كنفوسیوسی و لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی ممكن است به این زودی­‌ها آشكار نشود، ولی آیین کنفوسیوس در طول تاریخ طولانی خود اشكال و صورت­‌های زیادی را پذیرفته است. كنفوسیوس اصلی و یا ابتدایی هسته­‌ی دمكراسی و آزادی فردی را در درون خود دارد. مسیحیان چینی نیز معمولا ارزش‌­های اخلاقی كنفوسیوسی را، اگرچه به صورت انتخابی و دگرگون شده، رعایت می­ كنند[۱].

پیش شرط این سناریو این است ­كه با در نظر گرفتن عدم امكان سقوط حزب کمونیست، جناح لیبرال حزب در پیشقدمی برای حاكمیت قانون اساسی، و حاكمیت قانون، و دمكراسی سازی، به اندازه‌­ی كافی قوی شده باشد تا ادامه­‌ی گسترش فضای اجتماعی برای آزادی­‌های فردی، از جمله آزادی مذهبی را تضمین كند. در چنین شرایطی، احیای كنفوسیوسی ممكن است بر اساس ملی­‌گرایی فرهنگی به ادامه­ ی حاكمیت حزب کمونیست مشروعیت بخشد، درحالی­‌كه لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی براساس ارزش‌­ها و نُرم­‌های جهانی مدرن به حاكمیت آن مشروعیت ­بخشد[۲][۳].

نیز نگاه کنید به

جریان های فکری موثر ژاپن؛ جریان های فکری موثر کوبا؛ جریان های فکری موثر مصر؛ جریان های فکری موثر افغانستان؛ جریان های فکری موثر تونس؛ جریان های فکری موثر روسیه؛ جریان های فکری موثر سنگال؛ جریان های فکری موثر فرانسه؛ جریان های فکری موثر اتیوپی؛ جریان های فکری موثر سیرالئون؛ جریان های فکری موثر قطر

کتابشناسی

  1. Nicole Constable, 1999, Christianity Souls and Chinese Sprits: A Hakka Community in Hong Kong(Berkeley and Lose Angeles University of California Press, 1994)Y and Fenggang Yang, Christians in America: Conversion, Assimilation, and Identities(University Park: Penn State University Press
  2. Fenggang Yang,4 July 2007, Cultural Dynamics in China: Today and in 2020,asia policy
  3. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد2،ص. 513-527.