تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش
به اعتبار منابع موثق تاریخ باستانی در بنگال از 1000 پیش از میلاد و با ورود آریاییان آغاز میشود، هر چند از متون کهن آریاییان اطلاع چندانی درباره اوضاع سیاسی بنگاله به دست نمیآید[۱][۲].
اغلب اطلاعات تاریخی موجود به ایندوس (Indus) (سند) و بالای درههای گنگ (Ganges Valleys) و پس از آن انتهای رودبیهار (Bihar) مربوط است. ابتدا مهاجرت گروههای هند و آریایی (Indo-Aryan) به شمال هند صورت گرفته است. بنظر میرسد قومی غیرآریایی در بنگال میزیستند که به بنگ (Bang) شهرت داشتند و این نام از کلمه "بنگا" یا "ونگا" گرفته شده است.
از این قوم در متون حماسی قدیم به زبان سنسکریت و کتب مذهبی هندوان (پوراناها) و همچنین ادبیات بودایی یاد شده است[۳][۳][۴].
بنگال از زمان امپراطوری شاهان گوپتا (Gupta) که هندو بودند شکل گرفت. شاهان گوپتا ابتدا در شمال بنگال و سپس بیهار حکومت را به عهده داشتند. در میان پادشاهان سلسله گوپتا، «چاندراگوپتا، «سامودراگوپتا»، «ویکرامادیتا» و «سکندا گوپتا» از دیگران مشهورترند.
در زمان گوپتاها برای نخستین بار آیین بودایی به این سرزمین راه یافت. در حدود هزار سال بعد، پادشاهی بودائی در بنگال به قدرت رسید. بسیاری از مورخان متفق القولند، «شاشانکا» (598 - 640 میلادی)، که وی هم هندو بود، نخستین پادشاهی بود که توانست در بنگال قلمرو مشخص ومهمی را تحت پوشش قوای خود درآورد. در سال 750 میلادی، مردم، «گوپالا» (Gopala) را که بودایی بود، برای حکومت انتخاب کردند. وی سلسله «پالا» (pala) راتأسیس کرد. پادشاهان این سلسله پیرو آیین بودا بودند و به ترویج این آیین کمک کردند. آنها صومعهها ومدارس بودایی را تأسیس کردند. زائران چینی که در آن زمان به این منطقه مسافرت کرده اند، در مورد پارسایی و طرفداری بنگالیها از مذهب بودا مطالبی نوشتهاند. بودیسم بخصوص از طرف طبقات پایین مورد استقبال قرار گرفت. تبلیغ آرامش طلبی و صلح دوستی این آیین، سلطه گری «پالاها» به مناطق دیگر را تا حدودی تضعیف میکرد. «دارماپال» یکی از پادشاهان این سلسله به تعمیر و بنای معابد بوداها پرداخت و کشور را تا رودخانه ایندوس (سند) در غرب و کوههای ویندیا (Vindhya) در مرکز هند امتداد بخشید[۵].
حکمرانان بودایی پالا از قرن هشتم تا دهم بر این کشور حکومت کردند. سپس حکومت بدست هندوها افتاد و پادشاهان «سن» که هندو مذهب بودند، بعد از کشتارهای بی رحمانه، بر مقدرات این سرزمین مستقر شدند. در زمان حکومت سلسله شاهان سن، سپاهیان اسلام با فرماندهی اختیارالدین محمد بختیار خلجی در 595 در بنگال مستقر شدند و حکومت را از شاهان سن گرفتند.
تسلط بوداییها بر مقدرات این کشور، حتی در زمان حکمرانی هندوها ومسلمانان، از یک سو و اختلاط قوم بودایی با ساکنین مناطق مختلف از جانب دیگر، موجب شد که آنان با فرهنگ و زبان محلـــی نیـــز آشنایی و موانست پیدا کنند. بدین طریق در میان پیروان مذهب بودایی، قومیتها، نژادها و فرهنگهای مختلف و متفاوت به وجود آمد. این تفاوتها هنوز در جوامع بودائی در مناطق جنگلی و کوهستانی چیتاگنگ و در سایر مناطق وجود دارد. در زبانها و گویشهای این قوم، تاثیر زبانها و گویشهای محلی محیط سکونت آنان بیشتر دیده میشود.
از آن جا که بنگلادش کشوری تازه تاسیس است، تاریخ باستانی و میانی آن همان دانستههای مربوط به بخش شرقی هند کنونی یعنی ایالت بنگال غربی است. از این جهت برای درک بیشتر وضعیت زمانهای پیشین این سرزمین، مختصر اشارهای به تاریخ دوران بحث شده در سرزمینی که کلا بنگال نامیده میشد، ضروری است[۶].
سلسله سِن (1201- 1150م)
در سال 1150 میلادی، «بیجوی سن» یکی از فرماندهان هندو مذهب با شکست دادن آخرین پادشاه سلسله «پالا» قدرت را به دست آورد. وی سپس بنگال شرقی و کامروپا (در ایالت آسام هند) را به پادشاهی خود افزود و امپراتوری عظیمی به وجود آورد. وی به مدت 64 سال حکومت کرد، که از نظر مدت زمان حکومت، در تاریخ حکمرانان مسلمان، هندو و بودایی شبه قاره بی سابقه است.
پس از وی فرزندش «والالا سن» به مدت 20 سال در کمال آرامش حکمرانی کرد. در همین زمان بود که «والالا» کنفرانس عظیم مذهبی هندوها را تشکیل داد (1158 - 1178) و سیستم کاست گرایی هندو را ترویج کرد. هر هندو به تناسب شغل و حرفه، ارزش و اهمیت پیدا میکرد. هندوهای بنگلادش و بنگال غربی تا امروز بر اساس همین سیستم طبقه بندی شدهاند[۷].
وی در پایان عمر خود مذهبیتر شد و بر اثر گرایشات شدید به مذهب هندو و به دلیل ترک دنیا و به منظور پاک شدن از گناهان، به اتفاق همسرش خود را به رودخانه مقدس گنگ انداخت. اما قبل از ترک دنیا، حکومت رابه فرزندش «لاکشمن سن» واگذار کرد ( 1178 - 1201). او آخرین پادشاه سلسله هندو مذهب «سن» بود. «لاکشمن» فردی مقید به مذهب بود و پایتخت وی در بنگال غربی قرار داشت.
وی به هنگام حمله «اختیارالدین بختیار» (اواخر قرن دوازدهم م)، پیر و فرسوده شده بود. وی پس از حمله اختیار، به بیکرام پور در داکا گریخت و در همانجا وفات یافت. با پایان یافتن حکومت لاکشمن سن، حاکمیت هندوها در بنگال خاتمه یافت و سرانجام پرچم پر افتخار اسلام بتدریج در بنگال و همه شبه قاره، به اهتزاز در آمد[۸]. «پالاها» بودایی مذهب بودند و «سنها» هندو مذهب؛ ا ز آن جا که تضاد شدیدی بین تعلیمات بودایی و آیین هندوئی وجود داشت، طرفداران این دو آیین دائماً در ستیز با یکدیگر بودند به طوری که به هنگام حکمرانی پادشاهان هندو مذهب، بوداییان در سختی و مکنت به سر میبردند و اغلب بر اثر وضعیت آن زمان و سیاست وقت قتل عام میشدند. همین شرایط به هنگام حاکمیت پادشاهان بودایی مذهب، هندوان را شدیداً آزار میداد و گاه منجر به کشتار آنان میشد.
سرانجام پس از ظهور اسلام، مسلمانان در مقابل کینه جویی و آزار هر دوگروه قرا رگرفتند. به زودی آیین اسلام به لحاظ تبلیغ برادری و اجرای عدالت، توانست طرفداران بی شماری در بین دو گروه به دست آورد[۹].
حکومت مسلمانان در بنگال
حکومت مسلمانان در بنگال از سال 1201 تا 1757 میلادی به طول انجامید. در 1201م. نیروهای قدرتمند مسلمان ترک آسیای میانه با هدف کنترل بنگال و گسترش اسلام در آن ناحیه، به سمت شرق حرکت کردند. با فشار نیروهای ترک، «لاکشمن سن» آخرین فرمانروای سلسله "سنا" در 1204 به سمت وانگا (بنگال شرقی) گریخت و به زودی، پیش از مرگ، پایتخت خود را در شهر ویکرامپور بنا نهاد. وی بدون داشتن وارث تاج و تخت، بدرود حیات گفت و پیروان بودایی او نیز نتوانستند سلسله سنا را از سقوط نجات دهند[۱۰].
از این رو پس از شکست لاکشمن سن، به دست اختیارالدین بختیار، حکومت مسلمانان در بنگال شروع شد. این حکومت ادامه داشت تا زمانی که نیروهای بریتانیا با شکست «نواب سراج الدوله» (1765م.) در توطئهای حساب شده آن را خاتمه دادند. بنگال در 1341 از انقیاد دهلی درآمد و مستقل شد. ترکها در بنگال تا زمان فتح داکا توسط اکبر امپراتور هند، تا 1576 مستقل حکومت کردند[۱۱]. از این زمان بنگال به منزله ایالتی از هند، تحت سلطه تیموریان بزرگ هند درآمد و بعد از سقوط تیموریان (مغولان اعظم)، به دست نیروهای هند بریتانیا افتاد. در سدههای13 تا 16 م. بنگال نقش اساسی در امپراتوری هند بازی کرد، زیرا با توجه به فرهنگ پیشرفته آن و نیز استفاده از زمینهای کشاورزی فراوان، توانست به عنوان «سبد نان برای هند» [۱۲] نقشی برجسته ایفا نماید. بدین ترتیب مسلمانان طی دهههای متوالی موفق شدند بخشها و فرمانداریهای مختلف بنگال را فتح کنند. به طوری که ظرف مدت کوتاهی تمام بنگال (اعم از بنگلادش فعلی و بنگال غربی هند) تحت سیطره و نفوذ آنان در آمد. دلیل سریع پیشرفت اسلام در بنگال شرقی را نارضایتی مردم از وجود سیستم کاست و همچنین دستگاه حاکم میدانستند که حکومت خود را به نیروهای الهی نسبت میدادند[۱۳].
فرهنگ و تمدن
سه عامل فرهنگی در ساخت فرهنگ و تمدن بنگلادش نقش داشته اند: بودیسم، هندوئیسم و اسلام. همچنین نباید از ذکر رودهای مهم این سرزمین و شاخههای آنها که در آبادانی و یا ویرانی بسیاری از شهرها نقش مهمی دارند و در عین حال پیشرفت فرهنگی و اقتصادی بنگاله در گرو همین رودهاست، غافل ماند[۱۴].
میراث فرهنگی و تمدنی بنگاله که از دوران پادشاهان مسلمان باقی مانده، این است که در گوشه و کنار مملکت بناهای دولتی، قلعهها، مساجد، مدارس، اقامتگاهها، سراها و خانقاهها ساخته و شبکه راهها ایجاد شد. همچنین علم رواج یافت و بر احترام علما افزوده شد، عمران و آبادی شهرها رونق گرفت و بازرگانی با کشورهای همجوار شرقی و غربی توسعه یافت؛ به خصوص تجارت دریایی و آمد و شد بازرگانان خارجی بر درآمد کشور افزود و قلمرو تجاری بنگلا گسترش یافت. در عهد اورنگ زیب امپراتور تیموریان هند، صدها مدرسه، مسجد، پل، جاده و عمارت مسکونی احداث شد و فرهنگ بابری رواج یافت. در دوران حکمرانی مسلمانان، در سرزمین زرخیز بنگال، فراوانی محصولات و کالاها و ارزانی چندان بود که آن را "باغ بهشت" میخواندند. پول خرمهره که در زمان هندوان رواج داشت، در همین زمان به سکههای زر و سیم بدل شد. به قول ابوالفضل علامی در داکا و میمن سینگ معدن آهن و در مناطق هگلی و بردوان معادن الماس و انواع جواهر وجود داشت". جهانگردان خارجی از کارگاههای آهن و جواهر سازی و کاغذ و قالی یاد کردهاند. ململ (پارچه نازک کتانی) داکا در سراسر جهان شهرت داشت. در بنگال حریر و شکر سفید تولید میشد. تهیه نمک پیشه همگانی بود. کشتیهای کوچک و بزرگ در آنجا ساخته میشد... در قرن سیزدهم، مارکوپولو از محصولات صادراتی آنجا، به ویژه پارچه، یاد کرده است. ابن بطوطه از رفاه و ارزانی بنگال در 746 سخن گفته است. در سده دهم پارچههای کتانی و ابریشمی، شکر و فلفل، برنج، کره، نمک و میوه از این سرزمین صادر میشد"[۱۴].
عناصر فرهنگ ایرانی از 600 م. به شبه قاره هند وارد شد و به زودی در بنگلا ریشه دواند. سنن پادشاهی و کشورداری ایران باستان سرمشق حکومتهای این سرزمین شد. تکیه بر بردگان وارداتی برای خدمات خانگی، نظامی و سیاسی و نیز اقتصاد بشدت متکی بر تجارت و پول از جمله نفوذ عناصر فرهنگ ایرانی در این سرزمین بود. نهاد پادشاهی و کشورداری ایرانی از اوایل سده هفتم در بنگال رواج یافت. در دربار پایتختهای پاندوا و گور، پادشاه مقدس شمرده میشد و به رسم ایرانیان اسباب جاه و جلال سلطنتی فراهم میآمد و به تقلید از شاهان ساسانی تشریفات درباری باشکوه انجام میشد. از سوی دیگر برای آن که دربار مسلمانان بنگال نتوانست اشرافی گری ایرانی را بوجود آورد، ناگزیر برای نگهداری از قصرها و کاخهای باشکوه خود مجبور شدند از مزدوران آسیای مرکزی استفاده کنند و بعدها جای اینان را سربازان سیاه پوست حبشی گرفت[۱۵].
"پیوندهای بنگال با ایران در سده هفتم و اوایل سده هشتم در معماری این خطه نیز به روشنی بازتاب یافته است. برج چهوتا پاندوا که در اواخر سده هفتم نزدیک کلکته ساخته شد، از قدیمترین بناهای اسلامی است که در بنگال به جا مانده است. این انتقال معماری ایرانی و مضامین عقیدتی آن به بنگال در مسجد ظفرخان غازی نیز دیده میشود"[۱۵].
پس از سلطه کامل تیموریان هند بر سرزمینهای شرقی شبه قاره و سرتاسر بنگال، ورود فرهنگ ایرانی به آن سوی نیز مجددا آغاز شد؛ به زودی پای هنرمندان ایرانی که همایون با خود از ایران آورده بود، به بنگال رسید و هنر این استادان در گچ کاری بناهای سلطنتی در داکا، پایتخت جدید مغولان هند در ایالت بنگال، به خصوص در کاخها و باغهای باشکوه لال (لعل) باغ منعکس گردید. بعدها هنرمندان، دانشمندان، علما، نویسندگان و شاعران برجستهای از مشهد، تهران، مازندران یا گیلان به بنگال مهاجرت کردند[۱۶]. امور دیوانی به زودی به دست ایرانیان افتاد و از این رو رسوم و اصطلاحات دیوانی ایرانی رواج یافت. در نتیجه زبان فارسی آرام آرام در دستگاههای دولتی رواج یافت[۶].
آثار باستانی و تاریخی
از معماری نیمه مخروبه و یا مخروبه دوران قدیم، یک نکته را میتوان دریافت و آن طبیعت توسعه فرهنگ بنگالی است که به دوره تمدن کشاورزی باز میگردد.
آثار بر جای مانده از قرن دوم قبل از میلاد در واقع بیانگر تمدن در دوره پالئوتیک (Paleothic) است که ذکر منطقه «وارندرا» (Varen dra) در ادبیات «ودیک» (Vedic) را نشان میدهد. زمانی که آریاییها در شمال هند استقرار یافتند، مردم این منطقه را «نیشادا» (Nishada) میخواندند. باستانشناسان این مردم را «آسترواشیاتیک» (Austro-Asiatic) معرفی کردهاند. «نیشاداها» با فرهنگ «نئولتیک=نوسنگی» (Neolithic)، آشنایی داشتند و بعدها با مردمی که از نظر فرهنگی پیشرفتهتر از آنها بودند آمیزش یافتند. اینان بدنه اصلی جمعیت بنگال را تشکیل میدهند.
آریایی کردن بنگال، فرهنگ «ودائی» با سیستم طبقاتی را در بنگال حاکم کرد و مردم بومی آنجا جزو کاست «شودرا» (Soudras) شدند. همین موضوع، زمینه را برای حضور بودیسم و اسلام و مذاهب دیگر، بدون هیچگونه مقاومت و یا مخالفتی فراهم کرد.
در قرن چهاردهم قبل از میلاد، اسکندر مقدونی، به شمال هند هجوم برد و در نتیجه یونانیان با مردم منطقه ادغام شدند. مورخین یونانی چون پلینی (Pliny) و بطلمیوس (Betelmuse) معتقدند که منطقه دلتایی به نام «گانگاریدا» (Gangaridai)، مشتق از کلمه گنگ است.
یونانیان نزد مردم منطقه به نام «یاوران» که به معنی کافر است، شناخته میشدند. فرهنگ ودایی، فرهنگ مذهبی دیگر چون اسلام و مسیحیت را نجس خواند؛ لذا حکومت آنها قبول واقع شد.
آشوکا (Ashoka) فرمانروای بزرگ موریاها، بودیسم را در کل هند گسترش داد به گونهای که دامنه آن تا چین و برمه نیز کشیده شد. مشهور است که وی 8004 معبد در سرتاسر هند ساخت؛ از جمله در بنگال. به طور مثال، «شل بان بیهار» (Shaiban) در کومیلا به عنوان یک معبد بودایی شناخته میشود.
از قرن دوم قبل از میلاد تا قرن هشتم بعد ازمیلاد، دو سلسله «گوپتا» و «پالا» در بنگال حکومت کردند که مذهب مردم در همین دوره نیز بودایی بود. در واقع این دوره را دوره طلایی بنگال باستان خواندهاند.
از معروفترین بناهای این دوره، ساختمان «پوندرانگار» (Pundranagar) در مهاستانگره واقع در «بوگرا» و «پهرپور» (Paharpur) در راجشاهی است. پهرپور، یکی از بزرگترین و معروفترین مراکز معابد در شبه قاره هند است. دارماپالا از سلسله پالا، این معبد را که به نام «سوماپوراویهارا» (Somapura Vihara) شناخته شده است، بنا کرد. اما دردوره «شاشانکا» و «سلسله سن» (Sena)، جو قالب در بنگال با فرهنگ هندوئی بود و در این دو دوره معابد بسیاری بنا شد. به جز معبد مهاستانگره، معابد و یا آثاری از این دوره بر جای نمانده و فقط نامی از آنها در منابع آمده است.
- دوره هندوها، از قرن هشتم میلادی شروع شد و تا قرن دوازدهم ادامه داشت؛
- دوره پادشاهان و سلاطین، از اوایل قرن سیزدهم شروع شد و تا 1576 ادامه یافت؛*دوره مغول از 1576 تا 1757 ادامه طول کشید؛
- دوره استعمار از 1757 تا 1947 ادامه داشت؛
- دوره پاکستان از 1947 شروع شد و تا 1971 که سال استقلال بنگلادش است، ادامه یافت؛
- کشور بنگلادش در 1971 به منزله واحد سیاسی مستقل، شناخته شد و پا به عرصه بین المللی گذاشت.
از مهمترین آثار باستانی این کشور تا پیش از استقلال، دخیل دروازه (1465م)، گل مسجد (1434م)، مناره فیروز (1488م)، مسجد چوتی ستاره (1510م)، مسجد باروسونا چمکتی و قدم رسول (1510م)، مسجد آدینه در پاندورا (1864م)، گنبد «اکلاخی» (Eklakhi) در پاندورا، مسجد گلدی در سونارگان، مسجد باغا در پابنا، مسجد بابا آدم در داکا و مسجد کوزمیا در راجشاهی (1559م) هستند.
«مسجد آدینه» در پاندورا توسط اسکندر شاه در سال 1344 ساخته شده است که یکی از مساجد جامع میباشد. از مهمترین آثار باستانی این دوره، همان گنبد است اکلاخی که سلطان جلال الدین محمد شاه آن را ساخ و از نظر معماری، نوع آوری در هنر اسلامی به حساب میآید.
مهمترین فردی که در زمینه معماری و ساخت بناهای قدیمی شهرت داشت، فردی به نام «خان جهان علی» بود که صدها اثر از خود بر جای گذاشته است ؛ از آن جمله میتوان به مسجد «شصت گنبد» (1450م)، که در واقع از بزرگترین مساجد بنگال است، نام برد. این اثر از جانب یونسکو، اثری جهانی شناخته شده است[۱۷].
به طور کلی میراث فرهنگی بنگلادش را میتوان به چند بخش شامل بناهای تاریخی، مجسمهها، ظروف سفالی و فلزی، ابزار جنگی، کتیبهها، نقاشی، آثار خطاطی و صنایع دستی تقسیم کرد.
بناهای تاریخی و باستانی که در بنگلادش وجود دارد شامل معابد هندوها، معابد بوداییها، معابد ادیان دیگر، مساجد، مزارها، قلعهها، کاخها و ساختمانهای اشراف قدیمیاست. این آثار در سراسر کشور بویژه در چندین مرکز مهم از جمله داکا، سونارگان، راجشاهی، ناتور، مایناماتی، پاهار پر، ماهاستان، باقرهات، چیتاگنگ و سیلهت وجود دارند. مجسمهها که قدیمیترین آثار باستانی این سرزمین هستند، اغلب یا تندیس خدایان هندو یا تجسم بودا است. البته بعضی از مجسمهها که تنها جنبه انسانی دارند و نه مذهبی نیز به دست آمدهاند. در مناطق مختلف از جمله داکا، سونارگان و راجشاهی موزههای مختلف بنا شدهاند، که غیر از موزه ملی در داکا و چندین موزه دیگر اکثریت این بناها، جزو بناهای تاریخی محسوب میشوند.
یکی از مراکز باستانی بنگلادش در ماهاستان واقع در شهرستان بوگرا در شمال بنگلادش است که از زیر خاک کشف شده است. این محوطه باستانی از خرابهها و نیمه خرابههای بناهای مذهبی بوداییها است که شامل بناهای قرن چهارم وپنجم و بعضی از آنها متعلق به قرن یازدهم میلادی است. این بناها شامل معبد و راهبه خانه هستند. کتیبههای سنگی نیز به دست آمده است که با خط آسوکا براهمی، که الان رایج نیست، نوشته شده است. مجسمههای کوچک سفالی، ظرفهای نقش دار سنگی، مهر سفالی، ستونهای سنگی و قالبهای جواهر سازی و مجسمه سنگی بودا نیز در این بناها کشف شده است.
در پاهارپور از توابع شهرستان راجشاهی واقع در غرب کشور بناهای بودائی از زیر خاک کشف شده که مربوط به قرن هشتم الی نهم میلادی و شامل معبد و مجسمههای سفالی و برنجی است.
یکی دیگر از محوطههای باستانی که از زیر خاک کشف شده در منطقه بیسوبیهار در شهرستان بوگرا واقع است که متعلق به قرن دهم و یازدهم است. در مایناماتی در شهرستان کومیلا واقع در شرق بنگلادش معابد و راهبه خانه متعلق به بودائیها و آثار زیادی از مجسمههای برنجی، سنگی و سفالی و اشیای دیگری از جمله سکههای طلایی کشف شدهاند. بعضی از این سکهها مربوط به دوره یکی از خلفای عباسی است.
از جمله بناهای تاریخی در بنگلادش آثار معماری سلطان غیاث الدین اعظم شاه (1409م) در سونارگاون پایتخت قدیمی بنگال است که به صورت موزه در آمده و اشیای تاریخی، هنری و. .. در آن نگهداری میشود.
قلعه لال باغ واقع در شهر داکا شهرت فراوانی دارد. این قلعه را شاهزاده محمد اعظم فرزند شاه عالمگیر دهلی ساخته است. در داخل این قلعه مزار پری بی بی و مسجد پری بی بی وجود دارد. این ساختمان تبدیل به موزه شده است. قلعه لال باغ در سال 1678 م ساخته شد. در همین قرن دو قلعه دیگر در شهرستان نارایان گنج نزدیک داکا ساخته شدند که به قلعه حاجی گنج و قلعه سوناکاندا شهرت دارند.
در بین بناهای قدیمی در داکا، باراکاترا و سوتاکاترا جایگاه ویژهای دارند. کاترا به معنی خانههای بسیار در بنایی است که بین آنها فاصلهای نباشد. خصوصیات این دو ساختمان این است که روی خیابان ساخته شده و طبقه همکف برای رفت آمد و وسایل نقلیه کاملاً باز گذاشته میشود. آن را میتوان دروازه ورودی شهر نامگذاری کرد. باراکاترا (یعنی کاترای بزرگ) در سال 1644 ساخته شد و هنوز کاملاً سالم است.
از بین بناهای تاریخی و قابل دیدنی داکا که قدمت نسبتاً کمتری دارد، «احسن منزل» است که در سال 1872 م ساخته شد. اخیراً این ساختمان تبدیل به موزه شده است. خوابگاه دانشجویان دانشگاه داکا بنام خوابگاه لرد کارجون که در سال 1904 م ساخته شده نیز دیدنی است. ساختمانهای دادگاه عالی بنگلادش و کاخ ریاست جمهوری که به سبک معماری اسلامی و دارای چندین گنبد میباشد، میراث فرهنگی بنگلادش بوده و اهمیت خاصی دارند. کاخ مهاراجا در ناتور، خانههای تاگور در شیلائداح و شاهزادپور، خانههای تابستانی شاهزاده شجاع (برادر شاه عالمگیر) شاعر در کائور واقع در راجشاهی از قرن هفدهم، حمام و محل پذیرایی در داخل قلعه لال باغ در داکا، دروازه قدم حضرت رسول(ص) واقع در گنج از شهرستان نارایان گنج نزدیک داکا مربوط به قرن هیجدهم که دارای چهار طبقه است و سایر بناهای تاریخی دیگر در بنگلادش مانند مزار عرفای بزرگ، ذکر کردنی هستند. اغلب این عرفا از عربستان، یمن، ایران و آسیای میانه به این سرزمین آمدند و مبلغ اسلام بودند. از بین این مزارها آنهایی که شهرت خاصی دارند و میشود آنها را زیارت کرد ودید، عبارتاند از مزار شاه جلال مجرد یمنی در سیلهت، پیرکله شهید شاه صوفی گیسو دراز در آخاتورا در شهرستان کومیلا، شاه مخدوم روپوش در راجشاهی، شاه نعمت الله در گائور، الوگ خان جهان معروف به خان جهان علی خان در باغرهات، مزار شاه علی بغدادی در داکا؛ همچنین در شهرستان چیتاگنگ مزار بایزید بسطامی و مزار شاه امانت وجود دارد؛ البته از نظر بعضی از مورخان وی به بنگال نیامده بود و یکی از شاگردان وی، این مزار را برای یاد بود ساخته است.
دربین معابد هندوها، بناهای دیدنی فراوانی وجود دارد، هرچند قدمت آنها خیلی زیاد نیست. از بین آنها دو بنا در آیودیای در کولنا و ماتورا پور در فریدپور وجود دارد که هر دو متعلق به قرن هفدهم است. معبد رامنات در دیناج پور ساخته 1752، بسیار زیبا است. در پوتیا از توابع راجشاهی سه معبد هندو مربوط به قرن نوزدهم وجود دارد که ازنظر معماری هر کدام ویژگیهای خاص و دیدنی دارد. در سونارگاون یک معبد ساخته سال 1843 است که دو منار بسیار بلند دارد. در کاکس بازار واقع در جنوب شرقی کشور در بالای کوه، معبدی وجود دارد که متعلق به بوداییهاست و در سال 1800 ساخته شده است. در شهرک رامو در شهرستان کاکس بازار خانهای است که مرکز مردم بودایی است. در جزیره ماهشکالی نزدیک چیتاگنگ معبدی است متعلق به بودائیها که بسیار زیبا میباشد.
از بین بناهای قدیمی پل پانام در سونارگاون که در قرن پانزدهم ساخته شده و پل پاگلابه شرق شهر داکا که در سال 1661 م ساخته شده اهمیت خاصی دارند. هر دو پل هنوز سالم هستند. از بناهای مدرن بسیار جالب، «یادبود ملی» (شهید منار) در سوار، نزدیک داکا، است.
مجسمهها و دیگر اشیای تاریخی و باستانی که در بنگلادش وجود دارد، در موزههای مختلف در کشور جمع آوری شده است؛ به طور خلاصه میتوان گفت که برخلاف اینکه به علت مرطوب بودن آب وهوا و بی توجهی به میراث فرهنگی مردم در طول 190 سال حکومت انگلیس در این سرزمین، بسیاری از میراث فرهنگی از بین رفته یا به انگلستان برده شده است؛ این میراث شامل تندیسهای براهما، ویشنو، شیوا، شری کریشنا، گانشا، کالی و. ..؛ همچنین تعداد فراوانی از مجسمههای دیگر است. از طرف دیگر آثار و اشیای بسیاری از زمان حکومت مسلمانان حفظ شده است؛ از جمله این آثار، قرآن کریم نسخه خطی مربوط به قرن هفدهم، نمونههای اشعار بنگالی که با حروف عربی در قرن نوزدهم نوشته شده، کتیبههای عربی و فارسی از دوران مختلف و نمونههای زیادی از خطاطی به زبان عربی و فارسی در موزه ملی وجود دارند.
در زمینه صنایع دستی باید گفت گرچه به مرور زمان اشیای کهن مردمان این کشور تحت تأثیر عواملی گوناگون از بین رفتهاند، اما اکثریت آنها محفوظ مانده است.
تا زمانی که سرزمین بنگال توسط استعمارگران انگلیس اشغال نشده بود، این سرزمین در آن عصر یکی از غنیترین کشورها محسوب میشد و بازرگانان سراسر دنیا به ویژه بازرگانان همه کشورهای اروپایی به بنگال میآمدند. در آن زمان جذابیت بنگال دو چیز بود: کشاورزی و صنایع دستی[۶].
نیز نگاه کنید به
تاریخ دوران باستان چین؛ تاریخ دوره باستان روسیه؛ تاریخ دوره باستان کانادا؛ تاریخ دوره باستان افغانستان؛ تاریخ دوران باستان مصر؛ تاریخ دوره باستان لبنان؛ تاریخ دوره باستان کوبا؛ تاریخ دوره باستان تونس؛ تاریخ دوره باستان سنگال؛ تاریخ دوره باستان سیرالئون؛ تاریخ دوره باستان قطر؛ تاریخ دوره باستان اتیوپی؛ تاریخ دوره باستان اردن؛ تاریخ دوره باستان آرژانتین؛ تاریخ دوره باستان اوکراین؛ تاریخ دوره باستان زیمبابوه؛ تاریخ دوره باستان ساحل عاج؛ تاریخ دوره باستان سودان؛ تاریخ دوره باستان سوریه؛ تاریخ دوره باستان فرانسه؛ تاریخ دوره باستان تایلند
کتابشناسی
- ↑ کریمی، جواد(1403). " بنگلادش". دانشنامه جهان اسلام، قابل بازیابی از https://rch.ac.ir/article/Details/11691?%D8%A8%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%B4
- ↑ امام الدین، س.، "بنگال/ بنگاله"، دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب. ص 333.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ کریمی، جواد(1403). " بنگلادش". دانشنامه جهان اسلام، قابل بازیابی از https://rch.ac.ir/article/Details/11691?%D8%A8%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%B4
- ↑ امام الدین، س.، "بنگال/ بنگاله"، دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب. ص 333.
- ↑ فرزين نيا، زیبا (1374). بنگلادش. تهران: دفتر مطالعات سياسي بين المللي وزارت امورخارجه، ص. 35-36.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ توسلی، محمد مهدی، علی زاده کندی، عزیز، توسلی، سینا(1391). جامعه و فرهنگ بنگلادش. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)
- ↑ Kulke, H. and Rothermund, D. (1998). History of India. 3rd. Ed. London and New York: Routledge، P.106-112
- ↑ امام الدین، س.(1391)."بنگال/ بنگاله". دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب، ص. 334.
- ↑ Kulke, H. and Rothermund, D. (1998). History of India. 3rd. Ed. London and New York: Routledge، P.115
- ↑ Phillips, D.A. and Gritzner, C.F. (2007). Bangladesh. New York: Chelsea House Publishers، P.35
- ↑ Phillips, D.A. and Gritzner, C.F. (2007). Bangladesh. New York: Chelsea House Publishers، P.36
- ↑ Phillips, D.A. and Gritzner, C.F. (2007). Bangladesh. New York: Chelsea House Publishers، P.38
- ↑ West, B.A. (2009). Encyclopedia of the People of Asia and Oceania, New York: MV Hermitage، P.122
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ امام الدین، س.(1391). "بنگال/ بنگاله". دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب، ص. 333.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ایتن، ر.م. (1391). " عناصر فرهنگ ایران اسلامی در بنگال". دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب. ص 337.
- ↑ ایتن، ر.م.، " عناصر فرهنگ ایران اسلامی در بنگال"، دانشنامه جهان اسلام، ذیل حرف ب. ص 339.
- ↑ The Independent Year book , Bangladesh,1999 , Dhaka