زبان و ادبیات ساحل عاج

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۳ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

زبان رسمی در ساحل‌ عاج، فرانسوی است و آموزش رسمی و دولتی به این زبان صورت می‌گیرد. تقریباً 70 درصد از کل جمعیت این کشور به زبان فرانسوی صحبت می‌کنند یا دست‌ کم آن را می‌فهمند.[۱] بنابر گزارش «سازمان بین‌المللی فرانکوفونی» (OIF)، در سال 2009 میلادی، حدود 99 درصد از جمعیت بزرگ‌ترین شهر ساحل‌ عاج، ابیجان، قادر به خواندن و نوشتن و سخن گفتن به زبان فرانسه بودند.[۲] همچنین در شهر ابیجان، زبان فرانسه عامیانه‌ای پدید آمده که به آن «پیجین» (Pidjin) گفته می‌شود. این زبان برای محاوره‌های روزمره و بازاری استفاده می‌شود و به دیگر مناطق نیز سرایت نموده است. البته در گویش بومی‌شده فرانسه که با زبان‌های محلی مخلوط شده است، زبان «نوشی» می‌‌گویند. نباید از نظر دور کرد که قشر فرهیخته و تحصیل‌ کرده ساحل‌ عاجی، زبان فرانسه را به بالاترین سطح ممکن صحبت می‌کنند و می‌نویسند. در زمینه نگارش زبان فرانسه، سبک نویسندگان ساحل‌ عاجی اوج تسلط این طبقه از جمعیت ساحل‌ عاجی را به رخ می‌‌کشد.

اما گروه‌های قومی ذکر شده، هر یک زبان‌های بومی خود را دارند و به این ترتیب، می‌توان بیش‌ از 60 زبان بومی نیز افزون بر فرانسه برشمرد که عمدتاً در زیر چهار سرشاخه اصلی سنوفو، دیولا، بائوله و بته قرار می‌گیرند. زبان‌های سنوفو و دیولا بیشتر در شمال کشور رواج دارند و زبان‌های بائوله و بته در جنوب. هر یک از این‌ها باز خود تقسیماتی دارند؛ به‌ عنوان مثال، زبان دیولا که در کشورهای آفریقایی دیگری چون مالی، بورکینافاسو، گینه و غنا نیز بدان صحبت می‌شود، خود شامل سه زبان بامبارا (Bambara)، دیولا و ملنکه می‌شود. این سه در ساختار و واژگان شباهت‌های بسیاری به یکدیگر دارند و هر یک، در یک یا دو کشور از کشورهای مذکور کاربرد دارند. دیولا در ساحل‌ عاج صحبت می‌شود و زبانی است که عمدتاً در تجارت، نه‌تنها در ساحل‌ عاج بلکه در کل آفریقای غربی مورد استفاده قرار می‌گیرد (Delafosse, 1904). از دیگر زبان‌های مهم می‌توان به یا کوبا (Yakouba) و زبان آگنی (Agni) اشاره کرد. از کل جمعیت ساحل‌ عاج، نزدیک به 58/03 درصد به این زبان‌ها سخن می‌گویند. باز می‌توان به زبان‌های رایج دیگری، از جمله خانواده زبان‌های کوا (Kwa) که به زیر دسته‌هایی چون آبه (Abé)، آبوره (Abouré)، آبرون (Abron) و غیره تقسیم می‌شوند، اشاره کرد.

شایان‌ ذکر است که دولت استعماری در دوران پیش‌ از استقلال، قانونی وضع کرده بود که مطابق آن، در مدارس تنها زبان فرانسوی مجاز شمرده می‌شد؛ اما مجلس در سال 1970، قانونی را به تصویب می‌رساند که بنابر آن، زبان‌های ملی می‌توانند به مدرسه بازگشته و آموزش داده شوند. البته این قانون عملاً اجرا نشد؛ زیرا رئیس حکومت، هوفوئه بوآنی که خود در فرانسه تحصیل کرده بود، نیاز به زبانی داشت تا همگان را در سایه وحدت ملی گرد آورد و از این‌رو، بر آموزش به فرانسه تأکید داشت.[۳]

ادبیات

ادبیات در ساحل‌ عاج با تئاتر آغاز ‌شده است. نائوله اوپون، در کتاب «ادبیات در ساحل‌ عاج»، این‌گونه می‌نویسد: «مزیت تئاتر این است که افراد بیشتری را در یک زمان جذب خود می‌کند و همچنین امکان گفتگو را فراهم می‌سازد، اما در انواع دیگر مثل رمان، این امکان وجود ندارد. در آفریقا رسم بر این است که افراد گرد هم جمع می‌شوند تا به حکایت‌ها، قصه‌های کوتاه گوش دهند؛ به‌ ویژه اگر از سواد کافی برای خواندن کتب بهره‌مند نباشند. تئاتر وسیله‌ای‌‌ست که امکان این دیدار را فراهم می‌سازد».[۴]

برای خارج کردن صحنه ادبیات از انحصار تئاتر، باید تا سال 1942 منتظر ماند، زمانی که برنار ددیه (Bernard Dadié) که تازه از مؤسسه فرانسوی آفریقای سیاه، در شهر داکار فارغ‌التحصیل شده بود، در یکی از روزنامه‌های این شهر دو حکایت چاپ می‌کند به نام‌های «عنکبوت، پدر بد یا داستان اکدبای متکبر» و «نیلوفر، ملکه آب‌ها». همین نویسنده کمی بعد، دست به انتشار چند شعر در مجلات مختلف می‌زند و به این ترتیب، اولین اشعار مکتوب ساحل‌ عاجی متولد می‌شوند. جالب اینکه خود ددیه، پس‌ از انتشار، نخستین حکایت‌‌ها، نمایشنامه‌ها و اشعار، اولین نویسنده ساحل‌ عاجی است که رمان و داستان کوتاه را در این سرزمین پدید می‌آورد. سال 1948، ددیه داستانی چاپ می‌کند با نام «خاطرات یک خیابان» و پس‌ از آن، نخستین رمان ساحل‌ عاجی به‌ نام «کلیمبی» (Climbie) را در سال 1956 منتشر می‌کند و این‌‌گونه حلقه آخر زنجیر ادبیات ساحل‌ عاج را اضافه می‌کند و همچون مبدع تمام انواع ادبی و به‌ تبع آن، ادبیات مدرن ساحل‌ عاج شناخته می‌شود. برنار ددیه که در 9 مارس 2019 در 103 سالگی درگذشت، مورد تحسین و تقدیر مجامع بین‌المللی، از جمله یونسکو قرار گرفته است و از افتخارات ادبی کشور ساحل‌ عاج، به‌حساب می‌آید.

پس‌ از آن و با آغاز دوره استقلال، نشر و گسترش ادبیات در این سرزمین، روزبه‌روز رشد کرده است. این ادبیات که عمدتاً در زبان فرانسه تولید شده، پس‌ از سال 1960 با رشد فزاینده‌ای روبه‌رو بوده و در کنار ددیه می‌توان به نام‌های مهم دیگری مثل «آکه لوبا» (Aké Loba)، «پیر دوپره» (Pierre Duprey) و دیگران اشاره کرد.

اما مشهورترین نویسنده دوران بعد از استقلال، بدون شک «احمدو کروما» (Ahmadou Krouma) است. این نویسنده بزرگ که در سال 2003 از دنیا رفت، منتسب به قوم ملنکه بود که در لیون فرانسه و در ریاضیات، تحصیلات عالیه خود را به انجام رسانیده بود. در سال 1960 به میهنش بازگشت؛ اما خیلی زود، تحت‌فشار رژیم بوآنی مجبور به ترک وطن شد و سال‌ها از کشوری به کشور دیگر مهاجرت کرد تا دوباره در سال 1994، به کشورش بازگشت. وی در سال 1968، نخستین رمانش با عنوان «خورشیدهای استقلال» را منتشر می‌کند که به نقد تند حکومت‌های مستقر در کشورهای تازه‌‌ استقلال‌‌یافته می‌پردازد. در کتاب دومش، به ترسیم تاریخ استعمار می‌پردازد و در سال 1998، کتاب «در انتظار رأی صعوب وحشی» را چاپ می‌کند. این رمان، داستان شکارچی‌ای را روایت می‌کند که به قبیله برهنگان تعلق دارد و اندک‌اندک به دیکتاتوری بدل می‌شود. گفته می‌شود که در این داستان، شخصیت‌های سیاسی بسیاری چون ایدمای (Eyadema) توگویی را می‌توان بازشناخت؛ اما شاید معروف‌ترین اثر کروما که جوایز مهم ادبی بسیاری چون جایزه «رونودو» و «گنکور» را کسب کرد، «خداوند مجبور نیست» باشد که در سال 2000 نگاشته شد. این کتاب، داستان پسربچه‌ای‌‌ یتیم است که قصد دارد برای زندگی نزد عمه‌اش در لیبریا برود و در این راه، به یک سرباز مبدل می‌شود. این داستان، حماسه‌ای غم‌انگیز از جنگ و خونریزی را به تصویر می‌کشد. بیرحیما، در جستجوی عمه‌اش از لیبریا تا سیرالئون را زیر پا می‌گذارد، اما جز جنگ چیزی نمی‌بیند.

سال 2002 و هم‌زمان با شروع بحران سیاسی و نظامی ساحل‌ عاج، کروما به‌ صراحت با مفهوم ساحل‌ عاجی‌‌بودن مخالفت کرد و آن را «بلاهتی» دانست که موجب آشوب شده بود. نکته مهم دیگری که اشاره به آن خالی از فایده نیست، ظهور و رشد ادبیات زنان در ساحل‌ عاج، پس‌ از سال 1975 به این‌سو است. در این سال، «هانریت دیابَتِه» (Henriette Diabaté)، رمانی می‌نویسد با موضوع «رژه زنان به‌سوی گراند ‌بسام». این اثر یکی از مهمترین برهه‌های تاریخ ساحل‌ عاج را به تصویر می‌کشد که در آن، زنان علیه جبر و قهر استعمارگران قیام می‌کنند. طی سال‌های دهه 80، زنان بسیاری به نوشتن رمان روی می‌آورند و به غنای ادبیات ساحل‌ عاج می‌افزایند. در بین این نویسندگان، می‌توان به «ورونیک تاژو» (Véronique Tadjo) و «موریل دیالو» (Murielle Diallo) اشاره کرد. تاژو متولد 1955 در پاریس است، اما در ابیجان بزرگ شده و هم‌اکنون نیز ساکن آفریقای جنوبی است. این نویسنده و شاعر ساحل‌ عاجی، به‌ ویژه در حوزه ادبیات نوجوان کار کرده و در سال 2005 جایزه بزرگ ادبیات آفریقای سیاه را از آن خود نموده است؛ از جمله آثار او می‌توان به «‌دور از پدرم» (2010) و «نلسون ماندلا: نه به آپارتاید» اشاره کرد. موریل دیالو نیز همچون تاژو، در زمینه ادبیات کودک و نوجوان آثار فراوانی خلق کرده است. وی علاوه بر نویسندگی، به کار نقاشی نیز مشغول است. از دیگر نویسندگان زن ساحل‌ عاج، می‌توان از همسر باگبو یاد کرد که در فوریه 2007، با اثری به‌ نام «سخنان شریف»، کتابی که هم عرفانی است و هم متعهد، در آفرینش ادبی شرکت جست.

همچنین در بین خانم‌های نویسنده ساحل‌ عاجی، باید به سیمون کایا با اثر زندگی‌نامه‌ای‌اش در 1976، رمانی از فاتو بولی در 1977، داستان کوتاه «زن قلعه‌‌نشین» از رژیتا یائو، برنده جایزه NEA در 1977 و کتاب‌هایی برای کودکان از ژان کاوالی در دهه 1970 اشاره کرد. از دهه پربار 1980 به بعد، از بین نویسندگان زن ساحل‌ عاجی باید به آن ماری ادیافی، ورونیک تجو، فلور هزومه، ژینا دیک، میشلین کولیبالی، اسامالا اموآ، گولی نیانتیه لو و ایدا زیرینیون، اشاره کرد. در کنار نویسندگان زن ادبیات کودک در ساحل‌ عاج نیز در کنار فاتو کیتا، انیک اسمیان و موریل دیالو، بدون شک باید به مارگاریت ابوئه، مؤلف مجموعه موفق کتاب‌های مصور «آیا از یوپوگون» اشاره نمود. البته در شکوفایی ادبیات ساحل‌ عاجی چند بانوی خارجی مقیم ساحل‌ عاج نیز نقش‌آفرین بوده‌اند که از میان آن‌ها باید از ماریاما اندویه از سنگال، ورور لیکینگ از کامرون و دو فرانسوی به نام‌های مارینت سکو و ماری-ژوزه اورانتیه یاد کرد.

بنابر آمار سال 1998، تعداد نویسندگان این کشور، برابر با 120 نفر اعلام شده‌‌اند که در مجموع 220 اثر در سایر انواع پدید آورده‌اند[۵]؛ اما 12 سال پس‌ از انتشار این کتاب، یعنی در سال 2012، آماری چشمگیرتر از این تولیدات ادبی ساحل‌ عاج در دست داریم. در این زمینه، همچنین نباید از تولیدات دانشگاهی چشم‌پوشی کرد و البته در کنار تولیدات ادبی، آثار چندی هم در زمینه فلسفه، جامعه‌شناسی و اقتصاد، هر ساله تولید می‌شوند که نشان از حرکت علم و صنعت نشر این کشور دارند. در آخر باید به نویسندگان خارجی اشاره کنیم که در تولیدات ادبی ساحل‌ عاج مشارکت دارند؛ از جمله «گاستون جوزف» (Gaston Joseph) که از نسل استعمارگران فرانسوی برجای‌ مانده می‌نویسد؛ اما مهمتر از او «امدو آمپاته» (Amadou Hampâté)، نویسنده مالیایی‌الاصلی است که به‌ تنهایی، نماینده تمام حکمت و دانایی آفریقاست. وی تا زمان مرگش در سال 1991، از پرکارترین قصه‌گویان ساحل‌ عاج محسوب می‌شد. آثارش، به‌ ویژه مورد توجه جوانان و الهام‌بخش آثار نمایشی فراوان است؛ از جمله کتاب‌های معروف او می‌توان به «مسیح از نگاه یک مسلمان» اشاره کرد. نویسنده در این اثر، به جایگاه مهم مسیح در «قرآن» و نزد مسلمانان اشاره دارد. امدو در کتاب خود بر مدارا و اهمیت احترام متقابل میان ادیان مختلف تأکید دارد. در کل آثار این نویسنده فضایی شگفت‌انگیز، آمیخته به طنزی شیرین دارند و البته با دنیای استعمار سر ناسازگاری دارند. «انجمن نویسندگان ساحل‌ عاج» (AECI)، «انجمن شاعران ساحل‌ عاج» (APOCI)، «اتحادیه شاعران و نویسندگان ساحل‌ عاجی» (UPEI) و «خانه نویسنده و کتاب» ساحل‌ عاج، از محافل اصلی ادبی در این کشور فرانسه‌‌ زبان غرب آفریقا به‌‌ شمار می‌آیند.[۶]

جوایز مهم ادبی

تنوع ادبی ذکر شده، در بستری تعریف می‌شود که جوایز ادبی چندی را دربر می‌گیرد؛ از جمله مهمترین آن‌ها باید به جایزه «دست‌نویس‌های زرین» اشاره کنیم که از سوی «انتشارات والس» (Vallesse) و در سال 2007 بنیان گذاشته شده است. این جایزه که با برگزاری آزمون اعطا می‌شود، مختص افراد میان 15 تا 35 سال است و حوزه‌های داستان کوتاه، شعر و نمایش را شامل می‌شود. جایزه‌ دیگری به‌ نام جایزه «ایوار» وجود دارد که در سال 2008 بنیان نهاده شده است و به آثار برتر آفریقا که به زبان فرانسه نگاشته می‌شوند، تعلق می‌گیرد. مبلغ این جایزه، یک‌میلیون فرانک است. دو جایزه مهم ادبی دیگر به نام‌های «جایزه بزرگ ادبی ساحل‌ عاج» و «جایزه احمدو کروما» نیز وجود دارند که اولی در سال 2006 و دومی در سال 2004 بنیان گذاشته شده‌اند. جایزه احمدو کروما، هرساله به یک اثر درباره آفریقای سیاه تعلق می‌گیرد؛ اثری که ضمن احراز ویژگی خلاقانه، در قالب ذهنیتی استقلال‌طلبانه و روشنگرانه نیز جای بگیرد.[۷]

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات ژاپن؛ زبان و ادبیات روسی؛ زبان و ادبیات کانادا؛ زبان و ادبیات کوبا؛ زبان و ادبیات لبنان؛ زبان و ادبیات مصر؛ زبان و ادبیات تونس؛ زبان و ادبیات افغانستان؛ زبان و ادبیات چینی؛ زبان و ادبیات سنگال؛ زبان و ادبیات تایلند؛ زبان و ادبیات آرژانتین؛ زبان و ادبیات فرانسه؛ زبان و ادبیات اسپانیا؛ زبان و ادبیات مالی؛ زبان و ادبیات سوریه؛ زبان و ادبیات اتیوپی؛ زبان و ادبیات زیمبابوه؛ زبان و ادبیات سیرالئون؛ زبان و ادبیات قطر؛ زبان و ادبیات سودان؛ زبان و ادبیات گرجستان؛ زبان و ادبیات تاجیکستان؛ زبان و ادبیات قزاقستان؛ زبان و ادبیات بنگلادش؛ زبان و ادبیات سریلانکا؛ زبان و ادبیات اردن

پاورقی

[I]. این فیلم از مهمترین آثار سینمایی کارگردان محسوب می‌شود و بسیاری آن را از نخستین فیلم‌های موج نوی فرانسه می‌دانند.

[II]. یکی از دختران همین گروه، به‌نام ماری ترز برو، در آینده همسر هوفوئه بوآنی می‌شود.

[III]. شاخه‌ای از مهندسی عمران

کتابشناسی

  1. Médias F. (2009). Organisation internationale de la Francophonie, 21 mars 2009.
  2. Organisation I. (2010). , Nathan.
  3. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.295-297.
  4. Gnaoulé-Oupoh, B. (2000). La littérature ivoirienne, Karthala, Paris.p.55.
  5. Gnaoulé-Oupoh, B. (2000). La littérature ivoirienne, Karthala, Paris.p.55.
  6. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.297-302.
  7. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.302-303.