روابط سیاسی لبنان و ایران
روابط رسمی ایران و لبنان پس از استقلال لبنان و به رسمیت شناخته شدن در سال 1944 برقرار شد. پیش از آن، کنسولگری ایران در لبنان در سال 1912 که این سرزمین با عنوان متصرفیة حبل لبنان، ولایتی مستقل در امپراطوری عثمانی بود تأسیس و در سال 1927 به سرکنسولگری ایران در سوریه، لبنان (تحت قیمومیت فرانسه) و فلسطین و پس از استقلال این کشور، در سال 1955، به سفارت ایران در جمهوری لبنان ارتقاء یافت.
روابط ایران و لبنان پس از استقلال این کشور همراه با فراز و فرود بوده است. هرچند رویکرد و سیاستهای غربگرایانه هر دو کشور، زمینه همکاریهای مشترک را فراهم کرده بود، برخی اقدامات و اختلافات نیز به کاهش سطح روابط و گاه نیز به قطع کامل مناسبات سیاسی رسمی میانجامید. در دوره ریاست جمهوری کامیل شمعون که دارای گرایشهای غرب گرایانه بود، روابط میان دو کشور مودتآمیز بود. حمایت از پیمان بغداد، پیوستن به دکترین آیزنهاور و مخالفت سرسختانه با هواداران قومیت عرب، ناشی از همراهی او با سیاستهای غرب بوده است. در دوره ریاست جمهوری وی، شاه ایران از لبنان دیدار کرد و او نیز در پاسخ به ایران سفر کرد.
امتناع دولت لبنان از تحویل ژنرال تیموربختیار رییس برکنار شده ساواک که مورد غضب شاه و تحت تعقیب دولت ایران قرار داشت، از جمله مواردی بود که به تیرگی روابط و قطع آن از سوی ایران منجر شد که چند سال ادامه یافت و با سفر سلیمان فرنجیه رییس جمهور این کشور به تهران در سال 1971 دوباره برقرار گردید. در دوره ریاست جمهور فرنجیه به ویژه پس از شرکت وی در جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، مناسبات دو کشور بهبود و همکاریهای مشترک افزایش یافت. از آن پس، مناسبات نزدیک و دیدار متقابل مسئولان و هیئتهای سیاسی دو کشور تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همچنان استمرار داشت.
انقلاب اسلامی ایران در حالی پیروز شد که جنگ داخلی در این کشور ادامه داشت و نظام سیاسی از هم گسیخته و مناطق مسلماننشین این کشور تحت فشار نیروهای مسیحی فالانژ از یکسو و تهاجم اسراییل از سوی دیگر قرار داشت. جمهوری اسلامی ایران در اولین موضعگیریهای سیاسی در خصوص تحولات این کشور، ضمن محکوم کردن تجاوزات اسراییل و نیز دخالت قدرتهای خارجی، خواستار ایجاد نظام سیاسی عادلانه و با ثبات براساس خواست اکثریت مردم لبنان شد. روابط سیاسی ایران و لبنان تا پایان جنگ داخلی و امضای پیمان طائف از سوی طرفهای درگیر در جنگ 15 ساله در وضعیتی عادی استمرار داشت. پس از آن نیز علیرغم آنکه این پیمان با حمایت غرب شکل گرفت و تغییری اساسی در ساختار طائفی پدید نیاورد و تأمین کننده منافع تام و تمام اکثریت مسلمان نیز نبود، جمهوری اسلامی بنا بر منافع اکثریت مردم و به ویژه به خواست شیعیان این کشور که به انقلاب اسلامی چشم دوخته بودند، روابط را با دولت این کشور توسعه بخشید. طی دو دهه از توسعه روابط، علاوه بر همکاریهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، حمایت از مقاومت این کشور در برابر تهدیدات و تهاجمات اسراییل از محور اساسی مناسبات دوجانبه ایران و لبنان بوده است.[۱][۲]
نیز نگاه کنید به
روابط سیاسی کانادا و ایران؛ روابط سیاسی تونس و ایران؛ روابط سیاسی، اقتصادی ژاپن با جمهوری اسلامی؛ روابط سیاسی و اقتصادی کوبا و ج.ا.ایران؛ روابط سیاسی مصر و ایران؛ آغاز روابط رسمی دیپلماتیک ایران و چین؛ روابط سیاسی سنگال و ج.ا.ایران؛ روابط سیاسی ایران و فرانسه؛ روابط سیاسی ایران و مالی؛ روابط سیاسی و اقتصادی زیمبابوه و ایران؛ روابط سیاسی و اقتصادی تایلند و ایران؛ روابط سیاسی اردن و ج.ا.ایران؛ روابط سیاسی ایران و اتیوپی؛ روابط سیاسی سیرالئون و ایران؛ روابط سیاسی و اقتصادی سریلانکا و ج. ا. ایران؛ روابط سیاسی ایران و گرجستان؛ روابط سیاسی ایران و قزاقستان؛ روابط سیاسی ایران و آرژانتین
کتابشناسی
- ↑ بازیابی شده از https://www.iranianembassy.net.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 299-301.