شخصیت های مشهور تاریخی، علمی و ادبی چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۰ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)

در کشور چین، شخصیت­ه‌ای فرهیخته­‌ی برجسته، و فرزانگان و اندیشمندان و هنرمندان بزرگ و والا مقام فراوانی وجود دارد که معرفی تک تک آنان نیاز به چندین جلد کتاب دارد. در این­جا ، شرح و حال برخی از آن­ها به اختصار بیان می­ شود.

چینگ شی خوان، بنیان گذار نخستین امپراتوری

امپراتور«چینگ شی ­خوان(Qing Shi Huan)» مؤسس سلسله چین(Qin)» به شمار می­رود. نام اصلی او«اینگ جِن» بود. وی در اواخر دوران حکومت های هم ستیز، به دنبال متحد کردن شش کشور شرقی بر آمد. هنگامی­‌که«اینگ جِن» بر مسند امپراتوری نشست، به­‌علت سنِ کم، نخست وزیرش«لو بووی» به جانشینی او امور دولتی را بر عهده داشت. در سال 238 پیش از میلاد بود که امپراتور شخصا اداره‌­ی کشور را عهده دار شد. او از سال236 تا سال 221 پیش از میلاد، توانست شش ایالت متفرق«خَن»، «وی»، «چو»، «یان»، «جائو»، و «چی» را از میان برداشته و به دوران حکمرانی«حكومت­‌های هم­ستیز»که هرکدام حکومت مستقل محلی داشتند، خاتمه دهد و سرانجام سلسله چین، نخستین دولت مرکزی و امپراتوری مقتدر در سرزمین چین متحد، با حاکمیت نژاد خَن(← سلسله ی خن)را ایجاد، و نظام دولت شهر­های زیر نظر دولت مرکزی را جایگزین حکومت‌­های مستقل محلی سازد.

در سال221 پیش از میلاد،«اینگ­ جِن»، خود را «شی­ خوان»، یعنی امپراتور اول نامید. وی سپس با لغو نظام پیشین برده داری و واگذاری تیول، یک سری نهاد­های بروکراتیک را از دولت مرکزی تا شهرستان­‌های زیر نظر و کنترل مستقیم امپراتور، ایجادنمود. وی، برای جلوگیری از فعالیت‌­های تجزیه طلبانه و استقرار مجدد حکومت سلطنتی اشراف و ثروتمندان شش کشور سابق، فرمان داد که نگه‌داشتن سلاح در بخش­‌های غیردولتی ممنوع و سلاح‌­های جمع آوری شده را از بین برد.

در اقتصاد، به بخش کشاورزی توجه نشان داد و به پیشرفت نظام خصوصی فئودالی کمک کرد. در سال 216 پیش از میلاد فرمان داد تا مالکان و کشاورزان تنها بخشی از زمین­‌های خود را به دولت واگذار کنند و حق مالکیت خصوصی زمین به رسمیت شناخته شد و مورد حمایت دولت مركزی قرار گرفت. واحد وزن و مقدار استاندارد تنظیم شده توسط«شانگ یانگ» در دوران سلسله‌­ی حکومت­ های هم ­ستیز را به ­عنوان واحد استاندارد اوزان و مقادیر در سراسر کشور تعیین کرد.

در زمینه­‌ی فرهنگی و ایدئولوژیک، نویسه­ ی«شیائو جوان»(نویسه­ ی چینی واحد) را تنظیم و آن را در سرتاسر کشور رواج داد. از آن­جا که خود پیرو فلسفه‌­ی قانونگرایان(← مکتب قانونگرایان) بود، در سال 212 پیش از میلاد فرمان داد که تمام کتاب­‌های سایر مکاتب فلسفی را آتش زده و از بین ب­برند. فعالیت آموزشی مدرسه­‌های خصوصی را ممنوع اعلام کرد و بیش از 400 دانشمند پیرو کنفوسیوس( ← آموزه های کنفوسیوس) و کیمیاگر را در پایتخت، شهر«شیان یانگ» در آتش سوزانده و یا زنده به­گور کرد.

به­‌عنوان یک استراتژی دفاعی، دستور داد دیوار دفاعی متفرقی كه توسط دولت شهرهای مختلف احداث شده بود را به هم متصل و دیوار بزرگی به طول5000 کیلومتر در شمال سرزمین چین ساخته شود. ساخت دیوار بزرگ چین در شمال این کشور، برای مقابله با«شیون نون»­ها که در سوارکاری و تیراندازی ماهر بودند، نقش دفاعی مهمی ایفاکرده و بیش از پیش حکومت سلسله­‌ی«چینگ» را مقتدر ساخته و شرایط دفاع از مرز را بهبود بخشید.

«چینگ شی­ خوان» پس از وحدت بخشیدن به سرزمین چین، فرمان ساخت مجموعه کاخ­‌های«اَ پانگ» و آرامگاه مجلل«لی­شان» را صادر و پنج بار بازرسی­‌های گسترده­ای در سرتاسر کشور انجام داد. وی برای دست یافتن به آب حیات(حیات جاوید)، شخصی به نام«سو فو» را در رأس گروهی متشکل از چند هزار پسر و دختر، جهت پناه خواستن از رب النوع­‌ها به دریای شرقی فرستاد. در اثر این عمل، نیروی انسانی فراوانی تلف شد و مشکلات و سختی­‌های مردم بیشتر گشت. در ژوئیه­‌ی سال210 پیش از میلاد، سرانجام«چینگ شی­ خوان» براثر بیماری جان سپرد.

لیوبان، موسس سلسله خن

«لیو بان» امپراتور و بنیانگذار سلسله‌­ی«خَن» غربی به‌­شمار می­رود. وی یکی از دو امپراتور دوران باستان چین(←تاریخ دوران باستان چین) بود که از طبقه­‌ی پایین جامعه برخاسته بود. او، یک کشاورز زاده و از مقامات دون پایه‌­ی محلی سلسله‌­ی«چین»، اما فردی روشنفکر و متین بود. در سال 209 پیش از میلاد، وی در زادگاه خود مردم را جمع کرده و به شورش دهقانان به رهبری«چِن شِن» و «وو گوانگ» پاسخ مثبت داد. بعدها، «لیو­بان»خود در رأس ارتشی وارد«شیان یانگ»، پایتخت سلسله­‌ی«چینگ» شد و به حاکمیت سلسله­‌ی«چین»، پایان بخشید. وی پس از روی کار آمدن، قوانین ظالمانه‌­ی دوران سلسله چین را لغو کرد و به همین دلیل مورد استقبال مردم قرار گرفت.

وی پس از جنگی 4 ساله،در سال 202 پیش از میلاد، در رأس نیرویی متشكل از 300 هزارسرباز، «شیان یو» آخرین امپراتور سلسله چین را محاصره نمود که در نتیجه«شیان یو» خودکشی کرد و «لیو بَن» قدرتمندان به پیروزی رسید و در سال 202 پیش از میلاد در استان«شاندونگ» خود را امپراتور اعلام کرد و نام سلسله­‌اش را «خَن»گذاشت.

«لیو­بَن» پس از امپراتور شدن، برای از سرگیری پیشرفت کشور، تدابیری را اتخاذ کرد. او، نخست زندانی­‌های سراسر کشور را آزاد کرده و برده‌­ها را رها و سربازان را از خدمت مرخص کرد. سپس با ایجاد اشتغال، بیکاری را از میان برد و نظام پیشین سکونت افراد بر اساس خدمات نظامی را که در دوران سلسله چین اجرا می ­شد، مجددا برقرار ساخت. پس از برقراری آرامش در مرزهای شمالی، وی بازارهای مرزی میان کشورچین با سرزمین«شیون نون» ها را باز کرد تا روابط دو طرف آرام شود.

وقتی«لیو­بَن» جوانی بیش نبود، دانشمندان را تحقیر می ­کرد، اما پس از آنکه امپراتور شد، به«لو جیان»، دانشمند برجسته‌­ی دربار فرمان داد تا کتابی بنویسد و در آن علت سقوط حاکمیت سلسله چین را برای عبرت گرفتن خود و دیگران تشریح کند. او در دوازدهمین سال حاکمیت خود، برای خاموش کردن شورش«این بو» لشگرکشی کرد که در میدان نبرد تیر خورده و بر اثر جراحت ناشی از آن، درگذشت.

دیو، مهارت کننده ی رودخانه ها

4000سال پیش، در حوضه­‌ی رودخانه‌­ی زرد، سیل شدیدی جاری شد. «دایو» در مهار طغیان رودخانه­‌ها و نهرها نقش مهمی ایفا کرد و در میان مردم از از اعتباری برخوردار شده و از سوی آن­ها مقام امپراتوری به وی اعطا شد. گفته شده است، هنگامی که«دایو» در مقام امپراتوری بود، طغیان سیلی محصولات کشاورزی مردم را از بین برد و ساختمان­‌ها تخریب گردید و مردم به ناچار خانه و کاشانه‌­ی خود را ترک کردند.

«دایو» در نشستی با حضور رهبران قبایل، موضوع مهار رودخانه­‌ها و نهرها را بررسی و با دیگران به مشورت پرداخت. رؤسای قبایل پیشنهاد کردند که«گون» سیل را مهار کند. «گون» به مدت 9 سال تلاش کرد تا رودخانه‌­ها و نهرها را با ساختن سد مهار کند. ولی سیل شدیدتر شد. «سون»  امپراتور پس از «دَیو»، «گون» را به قتل رساند و «یو» پسر وی را برای مهار رودخانه ها و نهرها فرستاد. «یو» با شیوه‌­ی لایروبی کردن رودخانه‌­ها سیل را به سمت دریا منحرف و شیوه­‌های مختلف اندازه گیری را ابداع کرد.

پس از تلاشی 13 ساله، سرانجام سیل به سمت دریا منحرف و مجددا محصولات کاشته شد. «یو» با این که ازدواج کرده بود، در دوران تلاش برای مهار سیل، چند بار از مقابل خانه‌­اش عبور کرد، ولی به دلیل اهمیتی که به کارش می­داد به داخل منزل خور نرفت تا بالاخره موفق به مهار سیل شد و به ریاست قبیله‌­اش انتخاب گردید. نسل­‌های بعدی به خاطر قدردانی از زحمات وی، او را«دَیو» یعنی یویِ بزرگ نامیدند.گفته می شود که وی«ای» دستیار خود را برای نوشتن کتاب«شَن و خِه» یعنی کتاب«کوه و دریا» ترغیب کرد. در این کتاب برای نخستین بار به موضوع کوه‌­ها و رودخانه‌­ها، شخصیت­‌ها، حوادث و پرنده‌­ها پرداخته شده است. پس از مرگ«دَیو»، اشراف قبیله‌­ی«یو» از پسرش«چی» درخواست کردند تا امپراتور آنان باشد. در زمان وی بود که  نظام انتخابی اتحاد قبایل و کمون قبیله‌­ای رسما لغو و به نظام موروثی تبدیل شد. سلسله‌­ی«شیا»نخستین سلسله‌­ی نظام بردگی در تاریخ چین، بعد از دوران یو بود که پدید آمد.(←دیو، مهارت کننده ی رودخانه ها)

 یائو و شون

تقریبا، از4000 سال پیش، در روند شکل گیری ملیت«خوا شیا» چندین شخصیت برجسته در میان ملت چین پا به عرصه­‌ی وجود گذاردند که از جمله­‌ی آن­ها می­توان از«یائو» ، «شون» و «یو» نام برد. گفته می­ شود که از«یائو» در کتاب‌­های«شانگ شو» و «شی جی» و «فانگ سون» که از قدیمی­ ترین کتاب­های چینی هستند، نام برده شده است. برخی نیز گفته‌­اند«یائو»(← یائو و شون) از نسل جوانتر«خوانگ­دی»(امپراتور زرد)،پدر ملت«خوا شیا» بوده است. وی باهوش و مهربان و مورد احترام همه بود. در 16 سالگی به عنوان رئیس قبیله انتخاب شد. طبق یادداشت­‌های تاریخی، «یائو»(← یائو و شون) پایتخت خود را در«پینگ یانگ» در شهر «لین فِن» کنونی، در استان«شن­سی» قرار داد.

او، پس از رسیدن به مقام ریاست قبیله، نخستین کاری­‌ که انجام داد، ایجاد همبستگی میان اعضای قبیله بود. بعدها کار مقامات دولتی را بررسی و به آن نظم و نسق داد. او به مردم آموخت که با هم در صلح و صفا زندگی کنند. گفته شده است که در زمان وی برای نخستین بار تقویم سالانه ایجاد شد تا مردم به کارهای خود بهتر سامان داده و بر اساس فصول سالانه تولیداتشان را ارایه کنند.

«یائو» در زمینه­‌ی نظامی هم فرد با هوش و قدرتمندی بود. وی نیروهای شورشی قبایل جنوب را سرکوب و خود در جنگ­‌ها شرکت می ­کرد. او به مدت70 سال امپراتور بود و برای حل مشکلات اجتماعی و مسایل خانوادگی افراد جامعه تلاش فراوانی کرد.«یائو» داماد خود«شون» را فرستاد تا مقامات و مردم سرزمینش را با اخلاق خوب آشنا سازد. او مورد استقبال مردم و مسوولان قرار گرفت. او به«شون» فرمان داد که امور مردم را مدیریت کرده و مشکلات آنان را حل نماید. وی به«شون» دستور داد که در تنهایی و در جنگل­‌ها و کوه­‌ها و طبیعت خود را برای خدمت به مردم بیازماید. پس از آزمون­‌های زیاد، سرانجام مقام امپراتوری را به«شون» به عنوان جانشین خود واگذار کرد.(← یائو و شون)

«شون» تولید را توسعه داد و با ابداع فنون جدید، در زمینه­‌ی کشاورزی و صنعت به پیشرفت­‌های بزرگی نائل آمد. او، در مدیریت کشور، شریک غم و شادی مردم بود و در زندگی آن­ها تحولات مثبت زیادی ایجاد کرد. در دوران او اوضاع سیاسی، تولیدات كشاورزی و آثار هنری بسیار مطلوب بود. سرانجام، «شون»" در 110 سالگی به علت بیماری در گذشت و مقبره اش در جنوب شهرستان«نینگ یوان» در استان«خو­نَن» است.(← یائو و شون)

شن نونگ شی، پدر داروشناسی چین

داروهای گیاهی در چین

5000 سال پیش،«شِن نونگ­ شی»(Shennong Shi) رئیس قبیله‌­ی«جیانگ» بود. او در دوران زمامداریش، هم­چون دیگر اعضای جامعه، در مزرعه کار می­ کرد. وی در جریان کار، برای نخستین بار ابزار شخم زدن را اختراع و به پیشرفت کشاورزی کمک شایانی کرد. و به همین سبب بود که مردم او را«شن نونگ­ شی» نامیدند. در دوران حاکمیت وی  مردم با هم برابر و دوست بودند و برای اداره­‌ی کشور نیازی به زندان، ارتش و پلیس نبود.

شن نونگ شی نخستین داروشناس در چین بوده است. گفته می ­شود که وی در کوه­‌ها برای شناسایی و کشف انواع داروهای گیاهی جستجو می ­کرد. وی برای به دست آوردن خواص دارویی گیاهان، ابتدا خود تمام داروهای گیاهی را می ­چشید و به همین جهت بارها مسموم شد. در جریان همین فعالیت‌­ها یک روز او بیش از 70 بار مسموم شد.

شن نونگ شی منجم هم بود. او نخستین کسی بود که در چین باستان(تاریخ دوران باستان چین)، بازار مبادله‌­ی پایاپای تولیدات کشاورزی را به منظور مبادله­‌ی کالاهای مازاد و تأمین مایحتاج مردم به راه انداخت. او برای پر کردن اوقات فراغت مردم، پنج نوع آلات موسیقی ساخت. این سازها صدای دلنشینی مانند صدای پرندگان تولید می­کردند. بعدها پسرش یک وسیله­‌ی دیگر موسیقی به نام«جونگ» ساخت. شن نونگ شی به مدت140سال رئیس قبیله بود و «خوانگ­دی»(امپراتور زرد) جانشین او شد.(←شن نونگ شی، پدر داروشناسی چین)

فو سی شی، نخستین پادشاه پادشاهان

فوسی شی،نخستین پادشاه پادشاهان

در کتاب یادداشت­‌های قدیمی چین فو سی شی نخستین پادشاه معرفی شده است که 5000سال پیش زندگی می­کرده است. گفته شده که چكونگی تولد او بسیار عجیب بوده است. مادرش که هنوز دختربود،در یک روزی آفتابی برای بازی به کنار باتلاق رفته بود که رد پای بزرگی نظرش را جلب کرد. وی که تعجب کرده بود، دو پای خود را روی همان رد پاها گذاشت و سپس باردار شده و«فو سی شی» را به دنیا آورد.

در کتاب ­های قدیمی آمده است که او و خواهرش دارای بدنی اژدها مانند و سری انسان گونه داشتند. احتمال داده می­ شود که او رئیس قبیله‌­ای بوده که اژدها را توتِم خود می دانسته اند. توسعه و پیشرفت نیروی تولید و بسیاری از اختراعات مهم به وی نسبت داده شده است. در کتاب­‌های قدیمی آمده است که وی براساس پدیده‌­های مختلف آسمانی و زمینی، ردپای حیوانات و پرندگان، فلسفه‌­ی«بَگوا[iii]» را ابداع کرد و مردم به وسیله­‌ی آن امورمختلف زندگی خود را یادداشت و وقایع مهم تاریخی رابه جای گره زدن ریسمان به وسیله‌­ی«بَگوا» ثبت و ضبط می­ کردند. «فو سی شی» با اختراع تور ماهیگیری، فن ماهی گرفتن و شکار را به مردم آموخت. او هم­چنین، شیوه‌­ی آتش درست کردن با مته را به مردم آموزش داد تا از آن برای پختن غذا استفاده کنند.(←فو سی شی، نخستین پادشاه پادشاهان)

خن فی جی، اندیشمند بزرگ مکتب قانونگرایان

«خن فی­جی» فیلسوف، اندیشمند بزرگ مکتب قانونگرایان و نویسنده‌­ی معروف نثر در دوران حکومت های هم ستیز(475 پیش از میلاد تا 221 پیش از میلاد) است. اندیشه­‌ی مکتب قانونگرایان که وی بنیان گذاشت، تئوری ساز نخستین سلسله­‌ی امپراتوری(سلسله چین)گردید.

او که در قرن سوم پش از میلاد زندگی می­کرد، یکی از اشراف کشور«خَن» در اواخر دوران حکومت های هم ستیز بود. در دورانی که«خَن فی­جی» زندگی می­ کرد، کشور«خَن» روز به­‌روز ضعیف تر می­ شد. وی چندین بار به پادشاه کشورش نامه نوشته و اصلاحاتی را پیشنهاد کرد، اما پادشاه پیشنهادات او را نپذیرفت. بدین جهت، وی تجربیات خود و درس­‌های نحوه­‌ی کشور­داری در تاریخ و اوضاع جاری جامعه را طی مقالاتی که بیش از10هزار کلمه داشت، تألیف و آنرا تحت عنوان کتاب«خَن فی­جی» منتشر ساخت. این مقاله‌­ها که در کشور خودش مورد توجه قرار نگرفت، مورد پسند«چینگ شی­ خوان» واقع شد.

«چینگ شی­خوان» کشور«خَن» را مورد حمله قرار داد و شاه کشور«خَن»، «خُن فی­جی» را به­‌عنوان پیام آور صلح به کشور«چین» فرستاد. «چینگ شی­ خوان» وی را در دربار خود نگه‌داشته و مورد احترام قرار داده و به کار گماشت. نخست وزیر کشور«چین» که به توانایی«خَن فی­جی» آگاه بود، به دلیل حسادت، با زدن افترا وی را گناه­کار معرفی کرد. «چینگ شی­ خوان» تحت تأثیر سخنان افترا آمیز نخست وزیرش قرار گرفت و او را زندانی کرده و پس از مسموم کردن او را کشت.

کتاب«خَن فی­جی» مهم­ترین اثر پیرامون اندیشه­‌ی مکتب قانونگرایان است. تئوری قانونگرایان و اندیشه‌­های«خَن فی­جی» در ایجاد و استحکام پایه­‌های حکومت «سلسله چین» و ایجاد حکومت مطلقه‌­ی فئودالی در دوران­‌های بعدی بسیار تاثیر گذار بود.

«خَن فی­جی» با استفاده از حکایت­‌های اخلاقی و اطلاعات تاریخی، تئوری قانونگرایان را تشریح می­کرد، ولذا، نظریات او اثر عمیقی در جامعه گذاشته بود. بسیاری از داستان­‌ها و حکایت‌­های اخلاقی او به علت دارا بودن مضامین عالی فراوان، هنوز هم به­‌صورت نقل قول ادبی مورد استفاده­‌ی وسیع مردم قرار می­ گیرد.

جوان زه، اندیشمند تائویی

دائوئیسم در یک نگاه

«جوان زه» متولد قرن 4پیش از میلاد و اهل کشور«سونگ» و یکی از ماموران دون پایه­‌ی این کشور بود. وی از کودکی باهوش و به تحصیل علاقه­‌ی فراوانی داشت و به کشورهای زیادی سفر می­ کرد. وی فردی دقیق و طبیعت دوست و با شاهان برخوردی مغرورانه داشت. شاه کشور«چو» وی را به نخست وزیری منصوب کرد اما او نپذیرفت. از آن پس وی از کار برکنار و با بافتن کفش­‌های حصیری زندگی می ­کرد و همزمان مقاله‌­هایی با بیش از 10هزار کلمه برای تشریح افکارش نوشت.

«جوان زه» از نظر فلسفی به تئوری«لائو­زِه» و مکتب«دائو»(←آیین بومی تائو) پایبند بود و آن را گسترش داده و تئوری فلسفی ویژه­‌ی خود را پایه گذاری کرد. وی معتقد بود که«دائو»(←آیین بومی تائو)(راه) وجودی واقعی و عینی است و «دائو»(←آیین بومی تائو) را منبع اصلی کیهانی می­دانست. او در سیاست طرفدار عدم فعالیت و تحرک و در زندگی طرفدار بازگشت به طبیعت بود. وی می ­گفت که اگر حاکم مقتدر نباشد دزدی و سرقت ادامه خواهد یافت. کسی که قلاب دزدیده، کشته می شود، اما کسی که کشور را دزدیده، شاه شده است.

کتاب«جوان زه» از قرن 3میلادی تا قرن 5میلادی و در دوره«وی» تأثیر زیادی برجای گذاشت و در دوران سلسله‌­ی«تانگ» رسما یکی از آثار کلاسیک مکتب«دائو»(←آیین بومی تائو) معرفی شد. تأثیر«جوان زه» نه تنها در تئوری و فلسفه، بلکه در ادبیات چینی نیز قابل مشاهده است. این کتاب شامل حکایات اخلاقی و بیانگر قدرت هنری نویسنده است.(←جوان زه، اندیشمند تائویی)

کنفوسیوس و اندیشه های او

فرهنگ سنتی چین، همیشه با نام یک شخصیت همراه است و او کسی جز کنفوسیوس نیست. در تاریخ چین هیچ­کس به اندازه‌­ی«کنفوسیوس»( ← آیین بومی کنفوسیوس) تأثیرگذار نبوده است. وی  بنیان­گذار مکتبی است که در بیش از دو هزار سال گذشته نه تنها سیاست و فرهنگ مردم این سرزمین را تحت تأثیر قرار داد، بلکه رفتار روزمره و فکر و اندیشه‌­ی مردم این سرزمین را شکل داده است. به‌­نحوی که برخی از دانشمندان خارجی، اندیشه و مکتب«کنفوسیوس» (← آیین بومی کنفوسیوس) را به منزله­‌ی مذهبی چینی تلقی کرده­‌اند. اندیشه‌­ی وی نه تنها در فرهنگ مردم چین رسوخ كرده، بلکه فكر و اندیشه­‌ی اغلب جوامع و کشورهای شرق آسیا را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

«کنفوسیوس» در سال 551 پیش از میلاد به دنیا آمد و در سال 479 پیش از میلاد نیز در گذشت. نام اصلی او«کونگ­­زی» بود و «کنفوسیوس» (← آیین بومی کنفوسیوس)نامی است که غربی­‌ها برای او برگزیده ­اند. وی در تمام عمر خود هیچ­گاه مقام عالی دولتی نداشت، اما از نظر دانش سرآمد همه به شمار می­رفت.

در گذشته آموزش از حقوق ویژه­‌ی اشراف بود، اما«کنفوسیوس»(← آیین بومی کنفوسیوس)، این حق را همگانی کرد و از میان مردم شاگردانی را جذب و آن­ها را تحت تعلیم قرار داد. گفته می ­شود که وی سه هزار شاگرد داشت که از میان آن­ها چند نفر جزو دانشمندان جامعه‌­ی آن روز بودند.

در قرن دوم پیش از میلاد، که چین کشوری قوی، متحد و دارای دولتی متمرکز بود، اندیشه‌­های کنفوسیوس(← آیین بومی کنفوسیوس) به‌­عنوان تفکر رسمی کشور تعیین شد. اندیشه‌­ها و گفتگوهای وی توسط شاگردانش در کتابی تحت عنوان«لون­یو»جمع آوری و منشر شده است. در چین باستان(← تاریخ دوران باستان چین)مردم زندگی خود را با اندیشه­‌های مطرح شده در همین کتاب تنظیم می ­کردند. افرادی که آرزوی دست یافتن به مقامی بودند، می­ بایست این کتاب را به‌­دقت بخوانند. چینی­‌ها اعتقاد دارند که با نیمی از کتاب«لون­یو» می ­توان کشوری را اداره کرد.

کنفوسیوس 6 رشته‌­ی آموزشی را به شاگردانش تعلیم می­داد که بعدها، این 6 رشته، توسط تمامی سلسله‌­ها و مراکز علمی و آموزشی چین به عنوان رشته­‌های اصلی آموزشی برگزیده و تدریس می ­شد. این موضوعات عبارت بودند از: ادبیات، موسیقی، تیر اندازی، ارابه­‌رانی، نویسندگی و ریاضیات. هم­چنین، تألیف 6 کتاب مهم ادبی به وی نسبت داده شده است که این کتاب­‌ها نیز هزاران سال تنها منبع آموزشی در چین باستان (← تاریخ دوران باستان چین)بوده‌­اند که عبارتند از: «کتاب اسناد(The Book of Records)»، «کتاب سرودها(The Book of Songs)»، «کتاب تغییرات(The Book of Changes)»، «کتاب یادداشت­‌های بهار و پاییز(The Spring and Autumn Annals)»، «کتاب یادداشت­‌های موسیقی(The Record of Music)» و «گفته­‌ها و کلمات قصار کنفوسیوس(Annalects)»(← آموزه های کنفوسیوس) که توسط شاگردانش گردآوری شده و به­‌صورت پرسش و پاسخ ارایه گردیده است. امروزه گفته­‌های وی به ضرب المثل‌­های عامیانه‌­ی مردم چین تبدیل شده که همواره مورد استفاده قرار می­گیرند، مانند این جمله­‌ی معروف که اگر سه نفر باهم قدم زنند، در میان آنها حتما یک نفر باید معلم(راهنما) باشد[۱].

لائو دان، بنیانگذار مکتب تائوئیسم

نام خانوادگی«لائو­دان»،«لی» و نام وی«اِر»" بود، ولی مردم معمولا وی را«لائو زی» می­ نامند. وی در اواخر دوران سلسله‌­های بهار و پاییز(770 تا 476 پیش از میلاد)(←دوران بهار و پاییز)در ایالت«چو» زندگی می­ کرد.«لائو­دان» یکی از کارکنان کتابخانه‌­ی سلسله‌­ی­«جو» بود. به همین دلیل دانش و اطلاعات وی فراوان و فردی مشهور بود. کنفوسیوس در جوانی به دیدار«لائو­دان» رفت. «لائو­دان» فهمید که دربار سلطنتی سلسله‌­ی«جو» رو زبه روز ضعیف­تر میشود. لذا، شهر«لو­یانگ» پایتخت را ترک کرد. هنگامی که وی از گذرگاه«خَن­گو»عبور می­کرد، کتاب «دائو دِجینگ» را نوشت و سوار بر گاوی سبز رنگ از گذرگاه عبور کرد ولی هرگز مشخص نشد که در کجا درگذشت.

کتاب«دائو دِجینگ» جمعا بیش از 5000 کلمه دارد و موضوع آن بسیار متنوع و میراث مهمی در فرهنگ سنتی چین به­‌ شمار  می ­آید. معنای اصلی«دائو» (←آیین بومی تائو)راه است. «لائو­دان»پس از بررسی تغییرات حاصله در طبیعت و روابط بین انسان و طبیعت، معنای گسترده و جدیدی به«دائو» (←آیین بومی تائو)داد و «دائو دِجینگ» جالب­ترین بخش از اندیشه‌­ی فلسفی«لائو­زی» به‌­شمار می­رود. وی معتقد بود که خوشبختی و بدبختی را می­ توان جا به جا کرد و تغییر کمٌی می­تواند باعث تغییر کیفی هم بشود. وی می­ گفت، از مشکلات نترسید، از کم شروع کنید. حتما می­توانید مشکلات را حل کنید و کارهای بزرگی را انجام دهید. وی مخالف جنگ بود و می ­گفت، بعد از جنگ قحطی ناشی از فقدان محصول فرا می­ رسد.اندیشه­‌ی فلسفی«لائو دان» در تاریخ فلسفه­‌ی چین جایگاه مهمی دارد و اندیشه­‌ی سیاسی وی در اندیشمندان بعد از اونیز تاثیرگذار بوده است.

مینگ زی(منسیوس)، احیا کننده مکتب کنفوسیوس

مینگ زی(منسیوس)، متفکر بزرگ دوران حکومت های هم ستیز(از قرن 5 تا قرن 3پیش از میلاد) و یکی از شاگردان برجسته‌­ی مکتب کنفوسیوس به‌­شمار می ­رود. وی که در قرن 4پیش از میلاد زندگی می­کرد اهل کشور«جو» و ادامه دهنده‌­ی اندیشه­‌ی کنفوسیوس شمرده می ­شود. او به­‌عنوان حکیم دوم پس از کنفوسیوس(← آموزه های کنفوسیوس)، در میان پیروان آیین کنفوسیوس از احترام خاصی برخوردار بود.

او از یک سو اعتقاد داشت که باید اندیش­مندان بر دیگران حکومت کنند، و از سوی دیگر معتقد بود که روابط حاکم با رعایا بایستی مانند روابط پدر و مادر با فرزندان خود باشد و حاکم باید هم­چون پدر و مادر به سختی­‌ها و مشکلات مردم توجه کرده و مردم هم احترام حاکم را نگه‌دارند. وی می ­گفت، مردم بالاتر از همه چیز بوده و اخلاق اساس سیاست است. وی اخلاق را به 4 بخش خیرخواهی، عدالت، رفتار مؤدبانه و عقل تقسیم کرده و معتقد بود که اگر اعضای جامعه با خیرخواهی و عدالت روابط بین خود را تنظیم کنند، ثبات نظام و وحدت کشور تضمین خواهد شد.

او مدتی تدریس می­ کرد و با کمک شاگردانش هفت مقاله نوشت و آن­ها را تحت عنوان کتاب«مینگ­زِی» منتشر ساخت. در این کتاب گفته­‌ها و اندیشه­‌های«مینگ­زِی» و مناظره‌­های وی با نمایندگان مکاتب دیگر مطرح شده است. این کتاب به عنوان یک اثر کلاسیک همیشه مورد احترام مردم بوده است.[۲]

نیز نگاه کنید به

پاورقی

[iii]- trigramsEight( که به زبان چینی (Ba Gua) نامیده می شود، ترکیب عوامل هشتگانه شامل – کوه، آب، باد، آسمان، زمین، رعد و برق، آتش ودریاچه- با نماد سه حرفی یین و یانگ (Yin and Yang) است که مربوط به کیهان شناسی طریقت تائویی و منشأ فلسفه ی تای جی (Tai Ji) است. از این ترکیبات مجموعاً 64 ترکیب جفتی به وجود می آید که هرکدام معنا و مفهوم خاص خود را دارد. از ترکیب این دو همچنین در مسایل ستاره شناسی، جفرافیا، و حتی آناتومی بدن انسان هم استفاده می شود

کتابشناسی

  1. Yan Dan,Y. and et.al.(2010).Chinese Literature, Great Tradition since The Book of Songs. Beijing :China Intercontinental  Press
  2. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول،ص 148-162