خط و زبان در ترکیه
خط و زبان در ترکیه
نویسنده : علی حکیم پور
ویرایش : دانشنامه ملل
۱. پیشینهٔ تاریخی خط ترکی
۱ـ۱. خط اورخون و آغاز مکتوبسازی زبان ترکی
قدیمیترین اسناد زبان ترکی، کتیبههای اورخون (Orkhon) هستند که در قرن هشتم میلادی در درهٔ اورخون مغولستان برپا شدند (1). این کتیبهها به زبان ترکی باستان نوشته شدهاند و از نظر تاریخی و زبانی اهمیت ویژهای دارند. خط اورخون که گاه «رونی ترکیک» نامیده میشود، نظامی آوایی داشت و نشانههای آن زاویهدار و مناسب برای حکاکی بر سنگ بود.
کتیبههای اورخون شامل یادبودهایی برای رهبران ترک، مانند بیلگهقاغان و کولتگین، هستند. متن این کتیبهها نهتنها جنبهٔ یادبود دارد، بلکه حاوی خطابههای سیاسی، روایتهای قومی و توصیف ساختار اجتماعی–نظامی ترکهای اولیه است. از این رو، خط اورخون نخستین محمل ثبت تاریخ، سیاست و فرهنگ در جهان ترک محسوب میشود.
اهمیت زبانی این کتیبهها دوگانه است: نخست، اثبات دیرینگی زبان ترکی بهعنوان یک زبان مستقل با دستور و واژگان مشخص؛ دوم، ایجاد هویت مشترک پیشااسلامی برای اقوام ترک. این کتیبهها نشان میدهند که ترکها پیش از پذیرش اسلام نیز سنت مکتوب و حافظهٔ تاریخی داشتند و زبان خود را برای بیان مفاهیم سیاسی و فرهنگی به کار میبردند.
۱ـ۲. خط اویغوری: نخستین تحول در سنت نوشتاری
پس از دورهٔ اورخون، خط اویغوری در میان جوامع ترکزبان رواج یافت (2). این خط که از خط سغدی اقتباس شده بود، نسبت به خط اورخون نرمتر و برای نسخهنویسی مناسبتر بود و امکان نگارش متون طولانی و کتابها را فراهم میکرد. برخلاف خط اورخون که بیشتر برای سنگنوشتهها و یادبودهای سیاسی–اجتماعی به کار میرفت، خط اویغوری ظرفیت انتقال متون مذهبی و ادبی را داشت و به همین دلیل جایگاه ویژهای در تاریخ نوشتاری ترکها پیدا کرد.
خط اویغوری در انتقال متون بودایی، مانوی و بعدها اسلامی به قلمرو ترکها نقش مهمی ایفا کرد. بسیاری از آثار مذهبی و ادبی اویغوری به این خط نوشته شدند و همین امر آغاز سنت ادبی–مکتوب ترکی را رقم زد. افزون بر این، خط اویغوری در شکلگیری ادبیات صوفیانه و عرفانی اولیه نیز تأثیرگذار بود و زمینهٔ گسترش فرهنگ نوشتاری در میان ترکها را فراهم ساخت.
هرچند با اسلامپذیری ترکان سلجوقی و سپس عثمانی، خط اویغوری به تدریج کنار گذاشته شد و خط عربی جایگزین آن گردید، اما اهمیت تاریخی آن همچنان باقی است. خط اویغوری نخستین گام در انتقال زبان ترکی از سنگنوشتههای یادبود به متون ادبی و مذهبی بود و مسیر شکلگیری ادبیات ترکی را هموار کرد.
۲. خط عربی و زبان عثمانی
۲ـ۱. پذیرش خط عربی
پس از گسترش اسلام در میان جوامع ترک از قرن دهم میلادی، خط عربی بهعنوان نظام نوشتاری غالب پذیرفته شد (3). این انتخاب در درجهٔ نخست ناشی از جایگاه دینی قرآن و ارتباط فرهنگی با جهان اسلام بود. خط عربی در آن زمان در علوم دینی، فلسفه، حقوق و ادبیات فارسی نیز بهکار میرفت و همین امر موجب شد که ترکان سلجوقی و سپس عثمانیان آن را به خط رسمی در دیوانها، مدارس و متون ادبی تبدیل کنند.
۲ـ۲. زبان عثمانی
زبان عثمانی (Osmanlıca) ترکیبی بود از ساختار نحوی ترکی و واژگان گستردهٔ فارسی و عربی (5). این زبان در سه سطح بهکار میرفت:
- ترکی ساده (sade Türkçe): زبان گفتاری مردم و ادبیات شفاهی.
- ترکی میانه (orta düzey): زبان دیوانیان و شاعران با ترکیبی از واژگان دخیل.
- عثمانی عالی (yüksek Osmanlıca): زبان رسمی و ادبی نخبگان با واژگان و اصطلاحات پیچیدهٔ عربی–فارسی (6).
این سهسطحی بودن، بازتابی از ساختار اجتماعی و فرهنگی امپراتوری بود و نشان میداد که زبان در حوزههای مختلف کارکردهای متفاوتی دارد.
۲ـ۳. سبکهای خط عثمانی
خط عربی در عثمانی به سبکهای گوناگون مانند نسخ، رقعه، ثلث و دیوانی نوشته میشد (7). هر سبک کارکرد خاصی داشت:
- نسخ برای متون دینی و آموزشی،
- رقعه برای مکاتبات روزمره،
- ثلث برای کتیبهها و خوشنویسی هنری،
- دیوانی برای اسناد رسمی و دیوانی.
این تنوع نشاندهندهٔ تطبیق خط عربی با نیازهای اداری، آموزشی و هنری جامعهٔ عثمانی بود.
۲ـ۴. چالشهای آوایی و آموزشی
زبان ترکی دارای واکههای متعدد است، در حالی که خط عربی واکهنویسی محدود دارد. همین امر گاه موجب ابهام در تلفظ و نیاز به آموزش طولانی میشد (8). یادگیری خط برای عموم مردم دشوار بود و همین امر باعث شد سطح سواد عمومی پایین باقی بماند. این مسئله در قرن نوزدهم به بحثهای روشنفکری دربارهٔ اصلاح زبان و خط دامن زد.
۳. اصلاحات زبانی و خطی دورهٔ تنظیمات (۱۸۳۹–۱۹۰۸)
۳ـ۱. زمینهٔ تاریخی و سیاسی
دورهٔ تنظیمات با فرمان گلخانه (۱۸۳۹) آغاز شد و تا انقلاب مشروطهٔ اول (۱۹۰۸) ادامه یافت. این دوره در تاریخ عثمانی بهعنوان مرحلهای از نوسازی و اصلاحات شناخته میشود که تحت تأثیر فشارهای خارجی (قدرتهای اروپایی) و نیازهای داخلی (بحرانهای مالی، نظامی و اداری) شکل گرفت (9). اصلاحات در حوزههای نظامی، مالی، حقوقی و آموزشی انجام شد و زبان و خط نیز بخشی از این روند بودند.
در این دوره، دولت عثمانی تلاش کرد با ایجاد نهادهای جدید، قوانین مدنی و آموزشی مدرن، خود را با معیارهای دولتهای اروپایی هماهنگ کند. زبان و خط بهعنوان ابزار ارتباطی و آموزشی، نقشی کلیدی در این فرآیند داشتند.
۳ـ۲. ضرورت نوسازی زبان
زبان عثمانی با ساختار پیچیده و واژگان سنگین عربی–فارسی، برای انتقال مفاهیم جدید ناکافی به نظر میرسید. ورود مفاهیم مدرن مانند «ملت»، «قانون»، «آزادی» و «برابری» نیازمند واژگان تازه و زبانی سادهتر بود. روشنفکران تنظیمات بر سه محور اصلی تأکید کردند:
- سادهسازی زبان برای افزایش دسترسپذیری،
- گسترش سواد عمومی از طریق آموزش،
- اصلاح الفبا برای بهبود خوانایی (9).
این ضرورتها نهتنها از نیازهای آموزشی و اجتماعی ناشی میشد، بلکه بازتابی از تلاش برای ایجاد هویت ملی جدید در برابر فشارهای خارجی بود.
۳ـ۳. مطبوعات و نقش آنها در تغییر زبان
یکی از مهمترین ابزارهای اصلاح زبانی در دورهٔ تنظیمات، مطبوعات بودند. روزنامههایی مانند ترجمان حقیقت (۱۸۶۲) و تصویر افکار (۱۸۶۴) با نثر سادهتر و واژگان ترکی بیشتر منتشر شدند (10). این نشریات به رسانهای برای انتقال مفاهیم نو و ایجاد ارتباط میان روشنفکران و مردم تبدیل شدند.
مطبوعات باعث شدند زبان نوشتاری به مردم نزدیکتر شود و فاصلهٔ میان زبان نخبگان و زبان عمومی کاهش یابد. همچنین، روزنامهها بستری برای معرفی ژانرهای جدید مانند مقالهٔ سیاسی، نقد اجتماعی و داستان کوتاه فراهم کردند. این روند نشاندهندهٔ تغییر کارکرد زبان از ابزار دیوانی به رسانهٔ عمومی بود.
۳ـ۴. جریانهای فکری و زبانی
در دورهٔ تنظیمات، چند جریان فکری دربارهٔ زبان و خط شکل گرفت:
- جریان سادهسازی زبان: به رهبری ابراهیم شیناسی، که نثر مدرن را معرفی کرد و بر استفاده از واژگان ترکی تأکید داشت.
- جریان ملیگرایی زبانی: به رهبری نامق کمال، که مفهوم «وطن» را وارد ادبیات سیاسی کرد و زبان را ابزار هویت ملی دانست.
- جریان اصلاح الفبا: به رهبری منیف پاشا و رضا توفیق پاشا، که ناکارآمدی خط عربی برای زبان ترکی را مطرح کردند و پیشنهاد تغییر الفبا دادند (11).
این جریانها نشاندهندهٔ تلاش روشنفکران برای انطباق زبان با نیازهای جدید جامعه و سیاست بودند.
۳ـ۵. بحثهای اولیه دربارهٔ تغییر الفبا
پیشنهاد تغییر الفبا از عربی به الفبایی سادهتر در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم مطرح شد. استدلال اصلی این بود که خط عربی برای زبان ترکی کارآمد نیست و مانع گسترش سواد عمومی میشود. با این حال، این پیشنهادها با مخالفت گستردهٔ علما و نخبگان مذهبی روبهرو شد. نگرانی اصلی آنان از گسست فرهنگی با قرآن و جهان اسلام بود.
به همین دلیل، اصلاح واقعی الفبا تا دورهٔ جمهوری به تأخیر افتاد. اما همین بحثها زمینهٔ فکری و اجتماعی برای اصلاحات بعدی را فراهم کردند.
۳ـ۶. نتیجهٔ اصلاحات تنظیمات
اصلاحات زبانی در دورهٔ تنظیمات به تغییر بنیادین خط منجر نشد، اما چند دستاورد مهم داشت:
- زبان نوشتاری سادهتر شد و به مردم نزدیکتر گردید.
- مطبوعات به رسانهٔ اصلی انتقال مفاهیم جدید بدل شدند.
- بحث دربارهٔ کارآمدی خط عربی در میان روشنفکران رواج یافت.
- زمینهٔ فکری و اجتماعی برای اصلاحات رادیکال جمهوری در دههٔ ۱۹۲۰ فراهم شد.
۳ـ۷. جمعبندی جریانشناسانه
دورهٔ تنظیمات را میتوان مرحلهٔ گذار از زبان دیوانی به زبان عمومی دانست. در این دوره، زبان از ابزار نخبگان به رسانهٔ اجتماعی تبدیل شد. جریانهای سادهسازی، ملیگرایی زبانی و اصلاح الفبا نشاندهندهٔ تلاش روشنفکران برای انطباق زبان با نیازهای جدید جامعه بودند. هرچند تغییر بنیادین خط در این دوره رخ نداد، اما زمینهٔ فکری و اجتماعی برای اصلاحات بعدی فراهم شد.
۴. اصلاحات رادیکال جمهوری ترکیه (۱۹۲۳ به بعد)
۴ـ۱. زمینهٔ تاریخی
با تأسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳، رهبران جدید بهویژه مصطفی کمال آتاتورک، پروژهای گسترده برای نوسازی کشور آغاز کردند. این پروژه شامل اصلاحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود. زبان و خط در مرکز این اصلاحات قرار داشتند، زیرا دولت جدید زبان را ابزار ملتسازی و خط را نماد جهتگیری تمدنی میدانست (3)(4).
۴ـ۲. تغییر خط: قانون ۱۹۲۸
در سال ۱۹۲۸، مجلس ترکیه قانونی تصویب کرد که خط عربی را کنار گذاشت و خط لاتین را جایگزین آن ساخت. این اقدام یکی از بزرگترین مهندسیهای فرهنگی قرن بیستم در ترکیه بود. اهداف اصلی این اصلاح عبارت بودند از:
- افزایش نرخ سواد عمومی،
- سادهسازی آموزش،
- ایجاد زبان ملی واحد،
- قطع پیوند با ساختار عثمانی،
- جهتگیری بهسوی غرب و مدرنیته.
این تغییر خط نهتنها یک اصلاح فنی، بلکه یک اقدام نمادین بود که نشان میداد جمهوری ترکیه مسیر تازهای در هویت فرهنگی و سیاسی خود انتخاب کرده است.
۴ـ۳. ویژگیهای الفبای جدید
الفبای لاتین ترکی شامل ۲۹ حرف است و واکهها را بهطور کامل نشان میدهد. این ویژگی باعث شد زبان ترکی با دقت بیشتری نوشته شود و مشکلات واکهنویسی خط عربی برطرف گردد (12). الفبای جدید بهگونهای طراحی شد که یادگیری آن آسان باشد و بتواند در مدت کوتاهی در مدارس و میان مردم رواج یابد.
۴ـ۴. کارزارهای سوادآموزی
پس از تغییر خط، دولت کارزارهای گستردهای برای آموزش الفبای جدید به مردم آغاز کرد. «مدارس ملت» (Millet Mektepleri) در سراسر کشور تأسیس شدند و معلمان موظف شدند خط جدید را آموزش دهند. آتاتورک شخصاً در کلاسهای سوادآموزی شرکت میکرد و به مردم نوشتن با الفبای لاتین را نشان میداد. این کارزارها باعث شدند نرخ سواد عمومی طی دو دهه از حدود ۱۰٪ به بیش از ۵۰٪ افزایش یابد (13).
۴ـ۵. پیامدهای اجتماعی–فرهنگی
تغییر خط پیامدهای گستردهای داشت:
- بسیاری از کتابخانهها و اسناد گذشته برای مردم عادی غیرقابلخواندن شدند.
- شکاف تاریخی میان نسلها ایجاد شد، زیرا نسل جدید قادر به خواندن متون عثمانی نبود.
- در عین حال، دسترسی به آموزش و سواد عمومی بهطور چشمگیری افزایش یافت.
- دولت توانست نظام آموزشی مدرن سراسری ایجاد کند و زبان معیار را تثبیت نماید.
این پیامدها نشان میدهند که تغییر خط همزمان موجب «گسست تاریخی» و «پیشرفت آموزشی» شد.
۴ـ۶. تأسیس فرهنگستان زبان ترکی (TDK)
در سال ۱۹۳۲، فرهنگستان زبان ترکی (Türk Dil Kurumu) تأسیس شد. هدف اصلی این نهاد «پاکسازی» زبان از واژههای عربی–فارسی و تولید واژههای نو بود. اقدامات فرهنگستان شامل:
- گردآوری زبانهای محلی،
- تدوین دستور زبان نو،
- جایگزینی واژههای دخیل با واژههای ترکیسازیشده (Öztürkçe)،
- اجرای اصلاحات لغوی گسترده در رسانه و آموزش (14).
فرهنگستان نقش مهمی در شکلگیری زبان ترکی معیار داشت و بسیاری از واژههای امروزی ترکی حاصل فعالیتهای این نهاد هستند.
۴ـ۷. تثبیت زبان معیار
زبان معیار بر اساس گویش استانبول بنا شد. پس از دههٔ ۱۹۵۰، با گسترش رادیو و تلویزیون، این زبان معیار تثبیت شد و تکثر گویشی کاهش یافت (15). رسانههای ملی مانند TRT نقش مهمی در ترویج زبان معیار داشتند و آن را به زبان غالب در آموزش، اداری و فرهنگی تبدیل کردند.
۴ـ۸. جریانهای فکری پیرامون اصلاحات
اصلاحات زبانی جمهوری ترکیه جریانهای فکری مختلفی ایجاد کرد:
- جریان مدرنگرایی: که تغییر خط را نماد نوسازی و غربگرایی میدانست.
- جریان سنتگرایی: که آن را گسست از میراث اسلامی و عثمانی تلقی میکرد.
- جریان علمی–زبانی: که بر کارآمدی الفبای لاتین برای زبان ترکی تأکید داشت.
این جریانها نشان میدهند که اصلاحات زبانی نهتنها یک اقدام فنی، بلکه موضوعی فرهنگی و سیاسی بود که در جامعهٔ ترکیه بحثهای گستردهای برانگیخت.
۴ـ۹. جمعبندی تاریخی
اصلاحات رادیکال جمهوری ترکیه در حوزهٔ خط و زبان، یکی از مهمترین پروژههای ملتسازی در قرن بیستم بود. تغییر خط از عربی به لاتین، تأسیس فرهنگستان زبان ترکی و تثبیت زبان معیار، همگی نشاندهندهٔ تلاش دولت برای ایجاد هویت ملی جدید و جهتگیری بهسوی مدرنیته بودند. این اصلاحات پیامدهای دوگانه داشتند: از یک سو موجب گسست تاریخی با گذشتهٔ عثمانی شدند، و از سوی دیگر زمینهٔ افزایش سواد عمومی و شکلگیری زبان ملی واحد را فراهم کردند.
۵. زبانهای اقلیتی و سیاستهای زبانی
۵ـ۱. زمینهٔ تاریخی
ترکیه از نظر زبانی و قومی کشوری متکثر و گوناگون است. در کنار زبان ترکی رسمی و اصلی، زبانهای کردی، عربی، ارمنی، یونانی، لاز، چرکسی و دیگر زبانهای محلی در مناطق مختلف کشور رواج داشتهاند. این تنوع زبانی بازتابی از تاریخ طولانی آناتولی بهعنوان محل تلاقی تمدنها و مهاجرتهاست (16)(17). با تأسیس جمهوری در ۱۹۲۳، سیاست رسمی دولت بر «یک ملت – یک زبان» استوار شد. این سیاست در عمل به ترویج زبان ترکی معیار و محدودسازی زبانهای اقلیتی در عرصهٔ رسمی منجر گردید.
۵ـ۲. زبان کردی
کردی بزرگترین زبان اقلیت در ترکیه است و در دو شاخهٔ اصلی کرمانجی و زازاکی تکلم میشود. از دههٔ ۱۹۲۰ تا دههٔ ۱۹۹۰، سیاستهای رسمی استفاده از زبان کردی را در آموزش، رسانه و چاپ کتاب محدود کردند. در این دوره، بسیاری از نشریات کردی تعطیل شدند و آموزش به زبان کردی ممنوع بود (16).
از اوایل دههٔ ۲۰۰۰، با اصلاحات سیاسی و فشارهای بینالمللی، امکان آموزش اختیاری زبان کردی در مدارس و انتشار رسانههای کردی فراهم شد. شبکههای تلویزیونی و رادیویی کردی در این دوره آغاز به کار کردند و بخشی از سیاستهای فرهنگی دولت تغییر یافت. با این حال، زبان کردی همچنان در عرصهٔ رسمی جایگاه محدودی دارد و سیاست غالب «ترکیمحوری» باقی مانده است (18).
۵ـ۳. زبانهای عربی، ارمنی و یونانی
زبان عربی در جنوبشرق ترکیه در میان جوامع عربتبار رایج است. این زبان در حوزهٔ شفاهی و مذهبی حضور دارد، اما در آموزش رسمی جایگاهی ندارد. زبان ارمنی و یونانی بخشی از میراث چندقومیتی آناتولیاند. مدارس ارمنی و یونانی در استانبول و برخی شهرها همچنان فعالاند و آموزش به این زبانها در چارچوب مدارس اقلیت ادامه دارد. این مدارس تحت نظارت دولت فعالیت میکنند و بخشی از سیاستهای فرهنگی چندلایهٔ ترکیه را نشان میدهند (17).
۵ـ۴. زبان لاز و دیگر زبانهای محلی
زبان لاز (Lazca) در سواحل دریای سیاه رایج است. این زبان در معرض خطر زوال قرار دارد، زیرا نسلهای جدید کمتر به آن تکلم میکنند. زبانهای چرکسی، بوسنیایی و گرجی نیز در میان جوامع مهاجر حضور دارند، اما بیشتر در حوزهٔ شفاهی و خانوادگی باقی ماندهاند. این زبانها در آموزش رسمی جایگاهی ندارند و تنها در قالب فعالیتهای فرهنگی و انجمنهای محلی حفظ میشوند.
۵ـ۵. سیاستهای زبانی جمهوری
سیاستهای زبانی جمهوری ترکیه بر سه اصل استوار بودهاند:
- یک ملت – یک زبان: تأکید بر زبان ترکی معیار بهعنوان نماد هویت ملی.
- ترویج ترکی معیار: استفاده از زبان ترکی در آموزش، رسانه و ادارات دولتی.
- محدودسازی زبانهای اقلیتی: محدود کردن حضور زبانهای غیرترکی در عرصهٔ رسمی.
در دههٔ ۲۰۱۰، اصلاحات لیبرالتر انجام شد و امکان آموزش اختیاری زبانهای اقلیتی فراهم گردید. با این حال، سیاست غالب همچنان بر ترکیمحوری استوار است و زبانهای اقلیتی بیشتر در حوزهٔ فرهنگی و محلی حضور دارند (18).
۵ـ۶. جریانهای فکری پیرامون زبانهای اقلیتی
بحث دربارهٔ زبانهای اقلیتی در ترکیه جریانهای فکری مختلفی ایجاد کرده است:
- جریان ملیگرایی فرهنگی: که بر یکپارچگی زبانی تأکید دارد و زبان ترکی را نماد وحدت ملی میداند.
- جریان حقوق فرهنگی: که بر حق جوامع اقلیتی برای آموزش و رسانه به زبان مادری تأکید میکند.
- جریان میانهرو: که تلاش میکند میان حفظ زبان ترکی معیار و احترام به زبانهای محلی تعادل برقرار کند.
این جریانها نشان میدهند که سیاستهای زبانی در ترکیه نهتنها موضوعی آموزشی، بلکه مسئلهای سیاسی و فرهنگی هستند.
۵ـ۷. جمعبندی تاریخی
زبانهای اقلیتی در ترکیه بخشی از میراث فرهنگی و تاریخی کشورند. سیاستهای جمهوری ترکیه از آغاز بر ترکیمحوری استوار بودهاند، اما در دهههای اخیر اصلاحاتی برای گسترش حقوق زبانی اقلیتها انجام شده است. وضعیت زبانهای اقلیتی امروز ترکیه بازتابی از تنش میان «ملتسازی یکپارچه» و «تنوع فرهنگی» است. این وضعیت نشان میدهد که زبان در ترکیه نهتنها ابزار ارتباط، بلکه موضوعی راهبردی در سیاست و فرهنگ است.
- Tekin, T. (1968). A Grammar of Orkhon Turkic. Indiana University Press. Tekin, T. (2015). Orhon Yazıtları Üzerine Yeni Çalışmalar. Türk Dil Kurumu (TDK).
- Clauson, G. (1972). An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish. Oxford University Press. Andrews, W. (2011). Ottoman Lyric Poetry: Tradition and Change. University of Washington Press.
- Lewis, G. (1999). The Turkish Language Reform: A Catastrophic Success. Oxford University Press. Lewis, G. (2012). The Turkish Language Reform. Oxford University Press.
- Zürcher, E. J. (2004). Turkey: A Modern History. I.B. Tauris. Hanioğlu, M. (2010). A Brief History of the Late Ottoman Empire. Princeton University Press.
- İz, F. (1982). Eski Türk Edebiyatında Nazım. İstanbul Üniversitesi Yayınları. Çavuşoğlu, M. (2016). Divan Şiiri Araştırmaları. İş Bankası Kültür Yayınları.
- Kafadar, C. (2007). Between Two Worlds: The Construction of the Ottoman State. University of California Press. Faroqhi, S. (2017). The Ottoman Empire and the World Around It. I.B. Tauris.
- Shaw, S. J., & Shaw, E. K. (1977). History of the Ottoman Empire and Modern Turkey. Cambridge University Press. Georgeon, F. (2012). Ottoman Intellectuals and Modernization. Brill.
- Aytürk, İ. (2004). Script Reform and Literacy in Turkey. Middle Eastern Studies, 40(6), 1–23. Erturk, N. (2011). Grammatology and Literary Modernity in Turkey. Oxford University Press.
- Mardin, Ş. (2000). The Genesis of Young Ottoman Thought. Syracuse University Press. Kara, H. (2018). Şinasi and Modern Turkish Prose. Journal of Modern Turkish Studies.
- Okay, O. (2008). Batılılaşma Devri Türk Edebiyatı. Dergâh Yayınları. Gürbilek, N. (2011). The New Cultural Climate in Turkey. Verso.
- Karpat, K. H. (1973). The Transformation of the Ottoman Empire. Princeton University Press. Gökalp, H. (2017). Decline of Classical Ottoman Poetry in the Tanzimat Era. Turkish Studies Review, 12(1).
- Kononov, A. (1956). Türk Dillerinin Karşılaştırmalı Grameri. Leningrad Academy Press. Johanson, L. (1998). The Structure of Turkic Languages. Routledge.
- Lewis, B. (1961). The Emergence of Modern Turkey. Oxford University Press. Hanioğlu, M. (2010). A Brief History of the Late Ottoman Empire. Princeton University Press.
- Türk Dil Kurumu (TDK). (2005). Türkçe Sözlük. Ankara. Ocak, A. (2013). Sufism in Anatolia. Ankara University Press.
- Sebüktekin, H. (1981). Türkiye Türkçesi Dilbilgisi. Ankara Üniversitesi Yayınları. Başgöz, İ. (2015). Turkish Folklore and Oral Tradition. Indiana University Press.
- Romano, D. (2006). The Kurdish Nationalist Movement: Opportunity, Mobilization, and Identity. Cambridge University Press. Cornell, S. (2001). The Kurdish Question in Turkey: Challenges and Prospects. Middle Eastern Studies, 37(1), 31–53.
- Cagaptay, S. (2006). Islam, Secularism and Nationalism in Modern Turkey: Who is a Turk?. Routledge. Göknar, E. (2013). Orhan Pamuk, Secularism and Blasphemy. Routledge.
- Cornell, S. (2001). The Kurdish Question in Turkey: Challenges and Prospects. Middle Eastern Studies, 37(1), 31–53. Kaya, A. (2015). Turkish Literature between East and West. Brill.
- Johanson, L. (1998). The Structure of Turkic Languages. Routledge. Sönmez, B. (2021). The Global Turkish Novel. Bloomsbury.