نیروهای مسلح روسیه

از دانشنامه ملل

ارتش فدراسیون روسیه زیر نظر رئیس جمهور و طبق ماده هشتادوهفتم، او فرمانده کل نیروهاست و از طریق تصویب رهنامه نظامی، نصب و عزل فرماندهان عالی و از طریق وزیر دفاع، آن‌ها را کنترل می‌کند. ارتش روسیه نزدیک به یک میلیون نفر نیرو دارد و از نیروهای زمینی، هوایی، دریایی، هوابرد، موشکی راهبردی، و فضایی تشکیل شده است. به گواهی موسسه بین المللی مطالعات راهبردی لندن، ارتش روسیه در سال 2007 بیش از یک میلیون و 27 هزار نیرو داشته است که شامل 395 هزار نیروی زمینی، 142 هزار دریایی، 160 هزار هوایی، 80 هزار نفر نیروی راهبردی بازدارنده و 250 هزار نفر نیروی فرماندهی و پشتیبانی می‌شده است. افزون بر این، باید 480 هزار نفر نیروی شبه نظامی را هم به ارقام بالا افزود. فرض بر این است که حدود 20 میلیون نفر نیروی ذخیره احتیاط هم وجود دارد که یک دهم آن ظرف پنج سال گذشته دوره آموزشی دیده‌اند[۱]. این آمار تا سال 2012 با تغییرات اندکی روبرو شده طبق برنامه اصلاحی ارتش قرار است تا سال 2016 به یک میلیون نفر کاهش یابد. بودجه نظامی روسیه در سال 2010 میلادی، 58 میلیارد دلار و 4 درصد تولید ناخالص ملی و رتبه 5 جهان، پس از امریکا، چین، انگلیس و فرانسه بوده است. در سال 2012 این رقم به 65 میلیارد دلار رسیده است[۲]. این رقم در مقایسه با امریکا و ناتو بسیار ناچیز است. بودجه نظامی امریکا حدود 700 میلیارد دلار و ناتو 250 میلیارد دلار است که با این حساب، بودجه نظامی روسیه یک پانزدهم غرب است.

روسیه به لحاظ تجهیزات نظامی، حدود 24 هزار دستگاه تانک رزمی، 2 هزار فروند هواپیمای جنگی، 61 فروند ناو عملیاتی، 52 فروند زیر دریایی تاکتیکی دارد. روسیه در کشورهای ارمنستان، آذربایجان، بیلاروس، گرجستانف مولداوی تاجیکستان، قرقیزستان، اوکراین و سوریه، پایگاه و نیر دارد. در ارمنستان، یک پایگاه هوایی و یک پایگاه زمینی(گیومری) دارد که بیش از 5000 نیروی نظامی در سال 2012 در آن حضور دارند. این نیروها پس ازتحولات خاورمیانه و بحران سوریه افزایش یافته اند. در ایستگاه راداری قبله در آذربایجان حدود 900 نظامی روس فعالند. در ایستگاه راداری بارانویچی و مرکز ارتباطات دریای ویلیکای بیلاروس نیز 850 نظامی حضور دارند پایگاه‌های نظامی استیای جنوبی و آبخازستان دارای تا حدود 7600 نیرو مستقرند. ایستگاه راداری بالخاش قزاقستان هم تعداد نامعلومی نیرو دارد. پایگاه هوایی کانت قرقیزستان هم در حدود 700 نظامی روس را در خود جای داده است. در مولداوی 1500 نیروی پاسدار صلح و در تاجیکستان هم در پایگاه‌های نظامی دوشنبه، قرقان تپه، کولاب و پایگاه هوایی مشترک عینی حدود 5500 نظامی روس مستقرند. پایگاه دریایی ناوگان روسیه در استاوروپول اوکراین هم به استعداد 13 هزار نظامی حضور دارند. در تجهیزات لوجستیک نیروی دریایی روسیه در بندر لاذقیه در کرانه های مدیترانه هم 150 نظامی روس مشغولند. این پایگاه محل تردد ناوگان دریایی عبوری، کنترلی و رزمایشی روسیه در دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس و هند است. تجهیزات هسته‌ای روسیه هم 450 فروند موشک بالیستیک قاره پیما، 550 فروند موشک قاره‌ای با کلاهک هسته‌ای، 288 فروند موشک سطح به زمین و 1152 موشک سطح به زمین با کلاهک هسته‌ای، 500 فروند موشک کروز هوا به زمین، که در مجموع یک زرادخانه هسته‌ای عملیاتی با 2202 فروند موشک را تشکیل می‌دهد[۳].

همه دولت‌ها نسبت به تامین امنیت ملی خود حساس هستند و برای آن سیاست متناسب را انتخاب می‌کنند. سیاست امنیت ملی روسیه به وسیله شورای امنیت فدراسیون روسیه مشخص می‌شود. رئیس جمهور، رئیس این شوراست که با 12 عضو اصلی و 12 عضو مشورتی نقش مهمی در تدوین اسناد امنیت ملی و سیاست خارجی و دکترین نظامی دارد و در مشاوره برای رئیس جمهور در تصمیمات مربوط به امور امنیت ملی و هماهنگی‌های لازم بسیار موثر است. سند استراتژی امنیت ملی روسیه مبتنی بر سند توسعه اقتصادی و اجتماعی 2020 و بالاتر از اسناد سیاست خارجی و دکترین نظامی و دیگر اسناد ملی مشابه می‌باشد. در این سند به امنیت در سطوح فردی و اجتماعی و دولتی پرداخته شده و هدف آن یکپارچه سازی و متحد نمودن نهادهای اجرایی و واحدهای فدراسیون و موسسات و سازمان‌ها و نیز شهروندان در زمینه تامین امنیت ملی و ایجاد اجماع و همفکری میان آنهاست. در حقیقت سند استراتژی امنیت ملی یک بنیان مهم جهت تعاملات سازنده نهادهای دولتی و مدنی برای اجرای اولویت‌های راهبردی ملی است. در اوائل سال 2009 بود که دمیتری مدودوف رئیس جمهور روسیه فرمان مربوط به اعتبار پیدا کردن استراتژی امنیت ملی روسیه تا سال 2020 میلادی را امضا کرد. این سند جای نظریه امنیت ملی را می‌گیرد که در سال 1997 میلادی به تصویب رسیده بود. اگرچه استراتژی امنیت ملی اصول سند قبلی را تکمیل می‌کند اما در ماهیت امر یک سند نوین است. نیکلای پاتروشوف دبیر شورای امنیت روسیه در مصاحبه با روزنامه ایزوستیا چاپ مسکو این موضوع را اعلام کرده و خاطرنشان ساخت: مهم‌ترین ویژگی آن عبارت از این است که امنیت ملی از طریق دستیابی به منافع استراتژیک ملی تأمین می شود. سند تازه در بالاترین و با اعتبارترین محافل حکومتی نظامی و علمی و اجتماعی روسیه بطور بنیادی مورد بحث قرارگرفته و در رابطه نزدیک با نظریه دراز مدت رشد اجتماعی – اقتصادی کشور ما در دوره تا سال 2020 میلادی قرار دارد، خصلت مهم آن را تشکیل می‌دهد. استراتژی تصویب شده توسط رئیس جمهور مدودوف رشد صنعت، علم و فن بر اساس فناوری‌های پیشرفته و تأمین بینه دفاعی و منافع حیاتی کشور را در نظر می‌گیرد. اعلام دست برداشتن از مدل اقتصادی مبتنی بر صادرات مواد خام و وابستگی آن به وضع اقتصادی در خارج دارای اهمیت اصولی است. برای نخستین بار فصولی همچون علم، فرهنگ، بهداشت و بهداری و همچنین استفاده از طبیعت در استراتژی امنیت ملی روسیه ظاهر شده اند. مهم‌ترین نکته در سند تازه آن است که در راستای تأمین سطح شایسته زندگی برای شهروندان روسیه قرار دارد و همانا این نکته ضامن اساسی برای تأمین امنیت مطمئن برای کشور ما است[۴].

بر اساس استراتژی جدید، یک سیاست مصلحت گرایانه و چند سویه اتخاذ شده و رویارویی و مسابقه پرهزینه تسلیحاتی را منتفی می‌سازد. استراتژی نوین تأمین امنیت جمعی برابر با ناتو و جلوگیری از پیشروی ماشین نظامی این اتحادیه بسوی مرزهای روسیه را در نظر می‌گیرد. در این رابطه پیشنهاد رئیس جمهور روسیه درباره تدوین و امضای یک قرارداد تازه درباره امنیت منطقه اروپا و اقیانوس اطلس بجای سند پایانی هلسینکی در سال 1976 میلادی دارای اهمیت کلیدی است. در سند منتشره خاطرنشان می‌شود روسیه در جریان گفتگو با ایالات متحده برای برقراری مناسبات برابر حقوقی و با سودمندی متقابل و مبتنی بر مشارکت استراتژیک تلاش خواهد ورزید. مسائل مربوط به تسلیحات استراتژیک تهاجمی، دفاع ضد موشکی، تقویت اعتماد و منع گسترش جنگ افزار کشتار جمعی به عنوان اولویت‌ها در تماس‌های دو جانبه مطرح می‌شوند. مسکو همچنان نقش فعالی در جلوگیری از وقوع جنگ‌ها و درگیری‌های جهان شمول و منطقه‌ای ایفا می‌کند. اینکه امکان اجرای استراتژی امنیت ملی فقط در صورت حمایت فعال اقشار گسترده جامعه روسیه از آن در سند تازه پذیرفته می‌شود یک ویژگی جالب توجه دیگر در این استراتژی است.

بررسی  و تحلیل چهار دوره سند امنیت ملی با نگاهی به شرایط خاص زمانی آن‌ها نشان می‌دهد که از خوش بینی 1991 تا بدبینی 2000 نسبت به محیط امنیتی و تشدید راهکارهای نظامی برای مقابله و سپس گرایش به همکاری‌ها در سال‌های 2001 تا 2003 و باز هم گرایش به مقابله از سال 2004 تا 2008 که اوج آن در تابستان 1387 در جنگ استیا روی داد می‌توان شاه بیت اصلی سیاست امنیت ملی روسیه را کنترل تهدید امریکا دانست. در واقع این امریکا و نهادهای امریکا محور بوده که با گسترش جغرافیایی و ساختاری و عملیاتی به محاصره و مهار و محدودسازی آن روی آورده و با خروج از نهاد‌ها و ترتیبات کنترل تسلیحاتی به تلاش برای برتری هسته‌ای و استراتژیک پرداخته و برابری و همپایه‌گی مورد نظر روسیه را در این حوزه‌ها به خطر انداخته‌اند. امریکا در جستجوی برتری هسته‌ای خود درصدد ایجاد شبکه‌ای بزرگ و موثر از موشک‌ها برای وارد کردن ضربه نخست، در سال 2002 از پیمان ای.بی.ام خارج شد و این امر با ابراز نگرانی و اعتراض روس‌ها روبرو شد. اما بحث استقرار ده سامانه دفاع موشکی در لهستان و یک سامانه راداری در چک تا سال 2013، موضوع جدی‌تری بود. هرچند در ابتدا نصب ده سامانه مطرح بود، اما روس‌ها معتقدند مساله به این‌ها ختم نخواهد شد. در حال حاضر 40سامانه دفاع موشکی در آلاسکا، 4 سامانه در کالیفرنیا و تعدادی نیز در بریتانیا و گروئلند قرار دارند، اما چون مسئله روسیه، در واقع امریکا نیست، برای آن‌ها قابل تحمل می‌باشد. در واقع مشکلات روسیه بیشتر به اروپا برمی‌گردد و از نگاه مسکو، نصب این سامانه‌ها، با بی ارزش کردن قدرت هسته‌ای و موشکی روسیه، قابلیت ضربه هسته‌ای نخست و دوم را از این کشور خواهد گرفت و اروپا را از تیررس روسیه خارج می‌کند و البته این بیشتر به لحاظ روانی اهمیت دارد تا عملیاتی. در واقع، با بهم خوردن برتری روسیه نسبت به اروپا (1991)، وضعیت تعادل سال‌های 1991 تا 2000 نیز کم کم دارد به هم می‌خورد و معلوم نیست این روند در کجا متوقف شود. مقامات نظامی روس، بارها تاکید کرده اند که "طرح امریکا باعث برهم خوردن تعادل استراتژیک قدرت در منطقه خواهد شد.[۵] فضای تاریخی روس‌ها در بالتیک، حوزه دریای سیاه، لهستان، چک و بالکان" ویران خواهد شد. از این نگاه، مقابله روانی روسیه و اروپا، جنبه تاریخی آمیخته به رویارویی دارد[۶]. در سال‌های اخیر در امریکا علاوه بر موج تبلیغات در مورد هژمونی این کشور، بر برتری هسته‌ای این کشور و پایان وضعیت تعادل هسته‌ای چهار دهه گذشته که مبتنی بر "نابودی مطمئن متقابل" بود، تاکید زیادی می‌شود، بطوری که ادعا می‌شود "عصر MDA پایان یافته و برای نخستین بار در دهه‌های اخیر، زرادخانه هاهی هسته‌ای روسیه با چین با یک ضربه هسته‌ای نخست خلع سلاح خواهند شد. امریکا برای نخستین بار برای یک یا چند دهه در موقعیت برتری هسته‌ای قرار گرفته است[۷].

این وضع، در کنار طرح‌هایی نظیر "ضربه سریع جهانی" و فضای ناشی از چنین ادعاهایی، موجب احساس خنثی بودن توان موشکی روسیه خواهد شد و تصور می‌شود که تمام معادلات بین المللی به نفع غرب خواهد بود، است. به هر حال در بیشتر اسناد امنیت ملی روسیه نگرانی از به خطر افتادن برابری استراتژیک که به وسیله اسناد مهم دهه 1960 و 1970 میلادی به رسمیت شناخته شده وجود دارد و و رمز و راز بسیاری از قهر‌کردن‌ها و عتاب‌ها و تهدیدهای در مقابل امریکا نیز همین است و نکته مهم سند 2020 نیز در همین تاکید روی همکاری استراتژیک با امریکا و ناتو است برای جلوگیری از گسترش هسته‌ای و تروریسم و حل و فصل مناقشات منطقه‌ای می‌باشد و رسیدن به توافقات استراتژیک از تابستان 1388 تا نشست سران ناتو و روسیه در لسیبون در اواخر سال 2010 و توافقات مهم هم در این چارچوب قرار دارد.

اما سندی که سیاست و راهبرد نظامی روسیه را تعیین می‌کند، به رهنامه یا دکترین نظامی روسیه موسوم است. نکات اساسی دکترین نظامی فدراسیون روسیه سال ۲۰۰۰، نظریه توسعه بلندمدت اجتماعی و اقتصادی فدراسیون روسیه تا سال ۲۰۱۰، راهبرد امنیت ملی فدراسیون روسیه تا سال ۲۰۲۰ و مفاد نظریه سیاست خارجی فدراسیون روسیه سال ۲۰۰۸ و نظریه دریایی فدراسیون روسیه تا سال ۲۰۱۰ در دکترین نظامی در نظر گرفته شده است. دکترین ‌نظامی ‌بر ‌اصول ‌نظریه ‌نظامی ‌استوار ‌بوده ‌و ‌هدف ‌توسعه ‌بیشتر ‌این ‌نظریه ‌را ‌دنبال ‌می‌کند. در این سند مهم ترین ‌خطرات ‌نظامی ‌و ‌تهدیدات ‌نظامی ‌فراروی ‌فدراسیون ‌روسیه عبارتند از:

  • تلاش ‌برای ‌بخشیدن ‌وظایف ‌جهانی ‌به ‌توان ‌نظامی ‌سازمان ‌پیمان ‌آتلانتیک ‌شمالی ‌و ‌اجرای ‌این ‌وظایف ‌بر ‌خلاف ‌موازین ‌حقوق ‌بین‌‌الملل؛ ‌نزدیک کردن ‌زیرساخت ‌نظامی ‌کشورهای ‌عضو ‌ناتو ‌به ‌مرزهای ‌فدراسیون ‌روسیه ‌از ‌جمله ‌از ‌طریق ‌گسترش ‌این ‌پیمان؛
  • کوشش ‌برای ‌بی ‌ثبات ‌کردن ‌اوضاع ‌بعضی ‌کشورها ‌و ‌مناطق ‌و ‌براندازی ‌ثبات ‌راهبردی؛
  • استقرار ‌(افزایش) ‌واحدهای ‌نیروهای ‌مسلح ‌کشورهای ‌خارجی ‌(گروه‌‌های ‌کشورها) ‌در ‌مناطق ‌مجاور ‌با ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌متحدان ‌آن ‌و ‌نیز ‌در ‌آب‌های ‌مجاور؛
  • ایجاد ‌و ‌استقرار ‌سامانه‌‌های ‌پدافند ‌ضد ‌موشکی ‌راهبردی ‌که ‌ثبات ‌جهانی ‌را ‌متزلزل ‌کرده ‌و ‌تناسب ‌شکل ‌گرفته ‌نیروهای ‌موشکی ‌و ‌هسته‌ای ‌را ‌بر ‌هم ‌می‌زند ‌و ‌نیز ‌نظامی‌گری ‌فضای ‌کیهانی، ‌استقرار ‌سامانه‌‌های ‌راهبردی ‌غیر ‌هسته‌ای ‌سلاح‌های ‌فوق ‌العاده ‌دقیق؛
  • ‌ادعاهای ‌سرزمینی ‌از ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌متحدان ‌آن ‌و ‌مداخله ‌در ‌امور ‌داخلی ‌آن‌ها؛
  • اشاعه ‌سلاح‌‌های ‌کشتار ‌دسته ‌جمعی، ‌موشک‌ها ‌و ‌فناوری‌های ‌موشک‌سازی ‌و ‌افزایش ‌تعداد ‌کشورهای ‌دارنده ‌سلاح‌های ‌هسته‌ای؛
  • ‌تخلف ‌بعضی ‌دولت‌ها ‌از ‌توافقات ‌بین‌‌المللی ‌و ‌عدم ‌رعایت ‌قراردادهای ‌قبلی ‌بین‌‌المللی ‌در ‌زمینه ‌تجدید ‌و ‌کاهش ‌تسلیحات؛
  • ‌ توسل ‌به ‌زور ‌نظامی ‌در ‌کشورهای ‌مجاور ‌با ‌فدراسیون ‌روسیه ‌بر ‌خلاف ‌منشور ‌سازمان ‌ملل ‌متحد ‌و ‌سایر ‌موازین ‌حقوق ‌بین‌‌الملل؛
  • بروز ‌کانون‌های ‌مناقشات ‌مسلحانه ‌و ‌توسعه‌‌ این ‌مناقشات ‌در ‌مناطق ‌کشورهای ‌مجاور ‌با ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌متحدان ‌آن؛
  • ‌گسترش ‌تروریسم ‌بین‌‌المللی؛
  • ظهور ‌کانون‌های ‌تنش ‌بین ‌قومی (بین ‌المذاهب)، ‌فعالیت ‌گروه‌‌های ‌مختلف ‌مسلح ‌افراطی ‌بین‌‌المللی ‌در ‌مناطق ‌مجاور ‌با ‌مرز ‌دولتی ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌مرزهای ‌کشورهای ‌متحد ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌نیز ‌وجود ‌اختلاف‌نظرهای ‌سرزمینی، ‌رشد ‌جدایی‌طلبی ‌و ‌افراط ‌زورگویانه ‌(مذهبی) ‌در ‌بعضی ‌مناطق ‌جهان.

خطرات ‌اساسی ‌نظامی ‌داخلی ‌به ‌قرار ‌ذیل ‌است: ‌

  • تلاش‌ها ‌برای ‌تغییر ‌زورگویانه ‌نظام ‌قانونی ‌فدراسیون ‌روسیه؛
  • تضعیف ‌حاکمیت، ‌وحدت ‌و ‌تمامیت ‌ارضی ‌فدراسیون ‌روسیه؛
  • ایجاد ‌بی‌‌نظمی در ‌فعالیت ‌نهادهای ‌قدرت ‌دولتی، ‌تأسیسات ‌مهم ‌دولتی ‌نظامی ‌و ‌زیرساخت ‌اطلاع‌رسانی ‌فدراسیون ‌روسیه. برای مقابله با این تهدیدات، سیاست نظامی فدراسیون روسیه تنظیم می شود.

اهداف اساسی سیاست نظامی فدراسیون روسیه توسط رئیس جمهور فدراسیون روسیه مطابق با قوانین فدرال، راهبرد امنیت ملی فدراسیون روسیه تا سال ۲۰۱۰ و این دکترین نظامی تعیین می‌شود. سیاست ‌نظامی ‌فدراسیون ‌روسیه ‌با ‌هدف ‌جلوگیری ‌از ‌مسابقه ‌تسلیحاتی، ‌بازدارندگی ‌و ‌پیشگیری ‌از ‌بروز ‌مناقشات ‌جنگی، ‌تکمیل ‌سازمان ‌نظامی، ‌اشکال ‌و ‌روش‌های کاربرد ‌نیروهای ‌مسلح ‌و ‌نیروهای ‌دیگر ‌و ‌استفاده ‌از ‌تسلیحات ‌به ‌منظور ‌دفاع ‌از ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌تأمین ‌امنیت ‌فدراسیون ‌روسیه ‌و ‌متحدان ‌آن ‌دنبال ‌می‌شود[۸][۹].

نیز نگاه کنید به

نیروهای مسلح تونس؛ نیروهای مسلح ژاپن؛ نیروهای مسلح کانادا؛ نیروهای مسلح کوبا؛ نیروهای مسلح لبنان؛ نیروهای مسلح مصر؛ نیروهای مسلح سنگال؛ نیروهای مسلح آرژانتین؛ نیروهای مسلح فرانسه؛ نیروهای مسلح اسپانیا؛ نقش ارتش سرخ در تحولات چین؛ نیروهای مسلح سودان؛ نیروهای مسلح اوکراین؛ نیروهای مسلح ساحل عاج؛ نیروهای مسلح اردن؛ نیروهای مسلح زیمبابوه؛ نیروهای مسلح قطر؛ نیروهای مسلح اتیوپی؛ نیروهای مسلح سیرالئون؛ نیروهای مسلح مالی؛ نیروهای مسلح قزاقستان؛ نیروهای مسلح گرجستان؛ نیروهای مسلح تاجیکستان؛ نیروهای مسلح امارات متحده عربی؛ نیروهای مسلح تایلند

کتابشناسی

  1. اشتورمر، میشل(1390)، روسیه در عصر رویارویی محدود، پوتین و ظهور روسیه، ترجمه علی اکبر عبدالرشیدی، تهران: سروش. 161.
  2. Miller, (2013). p16.
  3. Klein, (2009). p10-22.
  4. (Patrushev,(2009.
  5. کوزه گر. ص52.
  6. زادوخین، آ. گ. (1384). سیاســت خارجی روســیه: خودآگاهی و منافع ملی، ترجمه مهدی سنایی، تهران: مؤسسه ابرار معاصر. 244.
  7. Lieber and Press. p7-8.
  8. کرمی، (1389). ص 80-88.
  9. کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول، 219-227.