ساختار سیاسی افغانستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
علاقهدار علاقهداری و قریهدار قریه یا روستا را اداره میکنند. قریه فاقد جایگاه رسمی است؛ ولی یک فرد صالح و شایسته، معمولا از بین مردم، در مقام قریهدار انتخاب میشود و رابط بین مردم قریه و ولسوالی است. | علاقهدار علاقهداری و قریهدار قریه یا روستا را اداره میکنند. قریه فاقد جایگاه رسمی است؛ ولی یک فرد صالح و شایسته، معمولا از بین مردم، در مقام قریهدار انتخاب میشود و رابط بین مردم قریه و ولسوالی است. | ||
شاروال یا شهردار هر شهر را اداره میکند. در اوایل زمامداری [[محمدظاهر شاه]]، شهرداری را بلدیه ملی مینامیدند. بعدها بلدیه ملی با واژه پشتو عوض شد و شهرداری، شاروالی نامیده شد. طبق قانون، شاروال از طریق انتخاب آزاد و با کسب آرای بیش از ۵۰ درصد شرکتکنندگان در انتخابات برای مدت چهار سال انتخاب میشود و در صورت عدم کسب آرای لازم، انتخابات به دور دوم کشیده میشود.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 413-420.</ref> | شاروال یا شهردار هر شهر را اداره میکند. در اوایل زمامداری [[محمدظاهر شاه]]، شهرداری را بلدیه ملی مینامیدند. بعدها بلدیه ملی با واژه پشتو عوض شد و شهرداری، شاروالی نامیده شد. طبق قانون، شاروال از طریق انتخاب آزاد و با کسب آرای بیش از ۵۰ درصد شرکتکنندگان در انتخابات برای مدت چهار سال انتخاب میشود و در صورت عدم کسب آرای لازم، انتخابات به دور دوم کشیده میشود.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ [[افغانستان]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 413-420.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[ساختار سیاسی تایلند]]؛ [[ساختار سیاسی کانادا]]؛ [[ساختار سیاسی روسیه]]؛ [[ساختار سیاسی تونس]]؛ [[ساختار سیاسی ژاپن]]؛ [[ساختار سیاسی کوبا]]؛ [[ساختار سیاسی لبنان]]؛ [[نظام سیاسی مصر]]؛ [[ساختار سیاسی و نام رسمی کشور چین]]؛ [[ساختار نظام سیاسی سنگال]]؛ [[ساختار سیاسی آرژانتین]]؛ [[ساختار سیاسی فرانسه]]؛ [[ساختار سیاسی اسپانیا]]؛ [[ساختار سیاسی مالی]]؛ [[ساختار سیاسی سودان]]؛ [[ساختار سیاسی قطر]]؛ [[ساختار سیاسی اردن]]؛ [[ساختار سیاسی زیمبابوه]]؛ [[ساختار سیاسی سیرالئون]]؛ [[ساختار سیاسی اتیوپی]]؛ [[ساختار سیاسی بنگلادش]]؛ [[ساختار سیاسی تاجیکستان]]؛ [[ساختار سیاسی قزاقستان]]؛ [[ساختار سیاسی امارات متحده عربی]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:ساختار سیاسی]] |
نسخهٔ ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۵
افغانستان از ۱۷۴۷ تاکنون، بهویژه طی دهههای اخیر، نظامهای سیاسی متفاوتی را تجربه کرده است، از جمله نظامهای آمرانه و استبدادی سلطنتی (اکثر حکومتهای دویستوپنجاه سال گذشته)، نظام مشروطه سلطنتی و مبتنی بر قانون اساسی (دوران محمدظاهر شاه از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳)، نظام کمونیستی (دوران رژیمهای خلقی مانند ترهکی، امین، کارمل و نجیبالله)، دولت اسلامی افغانستان (دوران حکومت مجاهدین)، امارت اسلامی افغانستان (در زمان طالبان) و دولت اسلامی افغانستان در زمان فعلی از ۲۰۰۱ به بعد.
لقبهای حاکمان افغانستان
پادشاهان و حاکمان افغانستان القابگوناگونی داشتهاند. پادشاهان افغانستان از ۱۷۴۷ تا زمان ظاهر شاه، علاوه بر لقب شاه یا امیر و برخی القاب دیگر، لقب خان هم داشتهاند. مانند امیر دوستمحمد خان، امیر شیرعلی خان، امیر عبدالرحمان خان، امیر امانالله خان و غیره. لقب احمدشاه درانی، بابا بود و در بین مردم احمدشاه بابا نامیده میشد. جانشینان احمدشاه تا زمان رویکارآمدن دوستمحمد خان خود را شاه مینامیدند؛ مانند شاه تیمور، شاه زمان، شاه محمود و شاهشجاع.
دوستمحمد خان در سال ۱۸۳۴، برای غلبه بر قدرت فزاینده سیکها، روی محورهای مذهبی تکیه و تأکید کرد و برای خود لقب امیرالمؤمنین در نظر گرفت و امیر دوستمحمد خان نامیده میشد. او علیه سیکها اعلام جهاد کرد و مسلمانان را زیر پرچم خودگرد آورد و به این وسیله موفق به تثبیت حکومت خود در کابل و توسعه قدرت معنوی خود در بین اقوام و قبایل شد. جانشینان دوستمحمد خان تا زمان حکومت محمدنادر شاه، بهجای شاه، خود را امیر مینامیدند. امیر عبدالرحمان خان با پخش رسالات و نوشتههای متعدد میکوشید خودش را اولیالامر معرفیکند و با تکیه بر واجببودن اطاعت از اولیالامر، جهاد را بدون اجازه اولیالامر حرام و عمل غیرشرعی بداند؛ بهاینترتیب، از حرکتهای ضد انگلیسی و قیامهای ضد استعماری مردم جلوگیریکند (سازمان نصر افغانستان، ۱۳۵۹: ص ۴۵). عبدالرحمان خان پس از پیروزیهایی که در مبارزه با اقوام کسب کرد سران اقوام و قبایل را در ۱۸۹۶، در کابل گرد آورد تا ضمن بیعت با او، لقب ضیاء المله و الدین را به وی بدهند.
امیر حبیبالله خان پس از رسیدن به سلطنت، لقب سراج المله و الدین را برگزید. انتخاب این لقب، به تأسی از لقب پدرش عبدالرحمان خان، بود که به ضیاء المله و الدین ملقب شده بود. امانالله خان پس از رسیدن به سلطنت و اعلام استقلال افغانستان در ۱۹۲۹، بهویژه پس از نبرد منگل، خود را بهجای امیر، شاه نامید و به حاکمیت سلسله امیران خاتمه داد و شاه را جای امیر قرار داد و محمدنادر خان با عنوان محمدنادر شاه تاجگذاری کرد و خود را شاه خواند، هرچند انگلیسها با انتخاب عنوان شاه موافق نبودند و قبلا پادشاهان افغانستان را امیر مینامیدند. امانالله خان دارای لقب غازی هم بود.
حبیبالله کلکانی پس از تصرف کابل در ۱۹۲۹ و برکنارساختن امانالله خان از حکومت، طی حکومت نهماههاش، خود را «حبیبالله غازی» نامید.
محمدنادر شاه و محمدظاهر شاه نیز هر دو لقب شاه داشتند. از ۱۷۴۷ تا سال ۱۹۷۰ بهویژه در قرن نوزدهم، بزرگان خانواده درانی، خاصه تیره محمدزایی، لقب «سردار» (به معنای رئیس) داشتند و در بسیاری از موارد استفاده از این لقب جنبه موروثی هم پیدا میکرد. در کنار خان و سردار از عنوان صاحب هم استفاده میشده که همانند شبهقاره هند به معنای جناب و آقاست.
دولتهای افغانستان
پس از کودتای داود خان در ۱۹۷۳ و سرنگونی نظام سلطنتی، حکومت جمهوری شد و رئیسجمهور در رأس امور قرار گرفت و عنوان افغانستان به جمهوری افغانستان تبدیل شد.
پس از کودتای کمونیستی در ۱۹۷۸ ، جمهوری افغانستان به «جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان» تبدیل شد؛ ولی در زمان حکومت نجیبالله دوباره به جمهوری افغانستان تبدیل شد.
در زمان حکومت مجاهدین، «دولت اسلامی افغانستان» جایگزین «جمهوری افغانستان» شد.
طالبان پس از تصرف بخشهای عمدهای از خاک افغانستان، نام دولت و حکومت خود را «امارت اسلامی افغانستان» گذاشت و ملا عمر در رأس امارت اسلامی قرار گرفت. در همان آغاز پیدایش امارت اسلامی طالبان، حدود دو هزار طلبه و روحانی با ملا عمر بیعت کردند و ملا عمر به «امیرالمؤمنین» ملقب بود و اطاعت از او واجب شرعی شد و مخالفان مهدورالدم بودند.
پس از برکناری طالبان و تشکیل دولت جدید در افغانستان از سال ۲۰۰۱ به بعد، عنوان دولت و کشور به «جمهوری اسلامی افغانستان» تبدیل شد. عنوان انگلیسی آن بهصورت زیر است: "Islamic Republic of Afghanistan"
علامت اختصاری کشور AF است که نام کوتاه Afghanistan است. عنوان شهروندان افغانستان نیز «افغانی» است.
قوه مجریه افغانستان
رئیسجمهور
طبق قانون اساسی افغانستان (ماده ۶۰) رئیسجمهور بالاترین مقام سیاسی کشور است و در رأس دولت قرار دارد. رئیسجمهور نباید تابعیت کشور دیگری را داشته باشد و هنگام کاندیدا شدن سن او کمتر از ۴۰ سال نباشد و مرتکب جرم و جنایت هم نشده باشد. رئیسجمهور هنگام کاندیدا شدن، باید دو معاون اول و دوم خود را معرفی کند، رئیسجمهور به همراه دو معاون خود با رأی مستقیم مردم و برای یک دوره پنجساله انتخاب میشود. طبق ماده ۶۱ قانون اساسی و نیز قانون انتخابات، رئیسجمهور باید بیش از ۵۰ درصد کل آرای به صندوق ریختهشده را حائز شود، در غیر این صورت انتخابات به دور دوم کشیده میشود. در دور دوم، انتخابات تنها در میان دو نفر از کاندیداهایی که بیشترین آرا را کسب کردهاند برگزار میشود و درصورتیکه یکی از این دو نفر به دلایلی از شرکت در انتخابات صرفنظر کند، خودبهخود نفر دیگر در مقام رئیسجمهور انتخاب میشود. هرکس میتواند برای دو دوره متوالی یا متناوب به ریاست جمهوری انتخاب شود. ریاست قوای اجرایی، مراقبت از قانون اساسی، تخفیف و عفو مجازاتها، توشیح قوانین و معاهدات، نصب و عزل مقامات بلندپایه، فرماندهی قوای مسلح، تشکیل لویه جرگه، تعیین وزرا و مقامات عالیرتبه قضایی، برقراری وضعیت اضطراری، اعلان جنگ و صلح، اعزام نیرو و سیاستگذاری از جمله وظایف و صلاحیتهای رئیسجمهور است.
ترکیب کابینه
کابینه از رئیسجمهور، دو معاون (اول و دوم) و وزرا تشکیل شده است، رئیسجمهور وزیران را انتخاب میکند و برای اخذ رأی اعتماد به ولسی جرگه (مجلس) معرفی میکند.آنها پس از کسب رأی اعتماد میتوانند در وزارتخانه مربوطه مشغول به کار شوند.
اسامی وزارتخانهها به این شرح است:
۱- وزارت امور خارجه؛ ۲- وزارت دفاع؛ ۳- وزارت مخابرات؛ ۴- وزارت قبایل و سرحدات؛ ۵- وزارت مالیه (اقتصاد)؛ ۶- وزارت امور داخله (کشور)؛ ۷- وزارت پلان (برنامه)؛ ۸- وزارت امور مهاجران و پناهندگان؛ ۹- وزارت صحت عامه؛ ۱۰- وزارت معادن و صنایع؛ ۱۱- وزارت کشاورزی، آبیاری و مالداری؛ ۱۲- وزارت تجارت؛ ۱۳ - وزارت عدلیه (دادگستری)؛ ۱۴ - وزارت اطلاعات و فرهنگ و امور جوانان؛ ۱۵ - وزارت امور زنان؛ ۱۶ - وزارت حج و اوقاف؛ ۱۷ - وزارت مسکن و شهرسازی؛ ۱۸ - وزارت کار، امور اجتماعی، شهدا و معلولان؛ ۱۹- وزارت معارف (آموزشوپرورش) ؛ ۲۰ - وزارت تحصیلات عالیه؛ ۲۱- وزارت انرژی و آب (آب و برق)؛ ۲۲- وزارت فواید عامه؛ ۲۳ - وزارت انکشاف دهات؛ ۲۴- وزارت مبارزه با مواد مخدر؛ ۲۵- وزارت ترانسپورت (حملونقل)؛ ۲۶- وزارت هوانوردی و توریسم.
تقسیمات اداری
در زمان احمدشاه، که حکومت درانی گسترده بود، قلمرو حکومت او به ۲۷ ولایت (برابر با استان) تقسیم میشد. در همان زمان هم برخی از ولایات مانند هرات، قندهار، غزنی، کابل، بامیان، جلالآباد، لغمان، پیشاور، دیره اسماعیل خان، دیره غازی خان، شکارپور، چچ هزاره، لیا و ملتان اهمیت بیشتری داشتند و حاکمان قویتری آنها را اداره میکردند. پس از مرگ احمدشاه درانی، از سال ۱۷۷۳ به بعد، یعنی زمانیکه تیمور فرزند و جانشین احمدشاه پایتخت را از قندهار به کابل منتقل کرد، تقسیمات اداری جدید آغاز شد؛ هرچند ولایات معمولا به شاهزادگان واگذار میشد و خودمختاری نسبی داشتند. بههرحال واگذاری ولایات بر مبنای تقسیمات اداری صورت میگرفت.
در زمان محمدنادر شاه، افغانستان به پنج ولایت اصلی و چهار ولایت فرعی تقسیم شد؛ ولی بعد از تصویب قانون اساسی جدید در سال ۱۹۶۴، افغانستان به ۲۶ ولایت تقسیم شد و این ۲۶ ولایت به ولایات درجهیک (مانند کابل، غزنی، گردیز، جلالآباد، مزار شریف، هرات و قندهار)، درجه دو و درجه سه تقسیم شدند.
هر ولایت دارای چندین ولسوالی (برابر با فرمانداری یا شهرستان) است و هر ولسوالی از چند علاقهداری (برابر با بخشداری یا دهستان) و قریه تشکیل میشود. در سال ۱۹۷۰، افغانستان دارای ۲۶ ولایت، شش ولسوالی بزرگ (لویی ولسوالی)، ۷۵ ولسوالی متوسط و ۱۱۸ علاقهداری بود؛ بعدها به ۲۸ ولایت، ۲۱۶ ولسوالی و ۱۳۹ علاقهداری تبدیل شد. در سالهای اخیر، بر تعداد ولایات، ولسوالیها و حتی روستاها افزوده شده و شامل ۳۴ ولایت، ۳۴۵ ولسوالی و ۴۰۴/۳۱ روستا میشود.
والی ولایت را اداره میکند و بالاترین مقام اجرایی در محل است و از سوی مقامات اجرایی بالا (وزارت داخله یا کشور وگاهی رئیسجمهور) منصوب میشود. والی بر همه ادارات و نهادهای محلی، جز محکمه و ارتش، نظارت دارد. او نماینده دولت مرکزی است و اداره ولایت برعهده وی است.
ولسوالی مرکب از چندین قریه است و زیر نظر ولسوال اداره میشود. ولسوالیهای هر ولایت بهترتیب اهمیت از درجه یک تا سه طبقهبندی میشوند؛ برای مثال، جمعیت ولسوالی درجهیک بیش از ۵۰ هزار نفر، درجهدو بیش از ۲۵ هزار نفر و درجهسه بیش از ۱۰ هزار نفر است. حداقل ولسوالیهای هر ولایت سه و حداکثر آن نامشخص است.
علاقهدار علاقهداری و قریهدار قریه یا روستا را اداره میکنند. قریه فاقد جایگاه رسمی است؛ ولی یک فرد صالح و شایسته، معمولا از بین مردم، در مقام قریهدار انتخاب میشود و رابط بین مردم قریه و ولسوالی است.
شاروال یا شهردار هر شهر را اداره میکند. در اوایل زمامداری محمدظاهر شاه، شهرداری را بلدیه ملی مینامیدند. بعدها بلدیه ملی با واژه پشتو عوض شد و شهرداری، شاروالی نامیده شد. طبق قانون، شاروال از طریق انتخاب آزاد و با کسب آرای بیش از ۵۰ درصد شرکتکنندگان در انتخابات برای مدت چهار سال انتخاب میشود و در صورت عدم کسب آرای لازم، انتخابات به دور دوم کشیده میشود.[۱]
نیز نگاه کنید به
ساختار سیاسی تایلند؛ ساختار سیاسی کانادا؛ ساختار سیاسی روسیه؛ ساختار سیاسی تونس؛ ساختار سیاسی ژاپن؛ ساختار سیاسی کوبا؛ ساختار سیاسی لبنان؛ نظام سیاسی مصر؛ ساختار سیاسی و نام رسمی کشور چین؛ ساختار نظام سیاسی سنگال؛ ساختار سیاسی آرژانتین؛ ساختار سیاسی فرانسه؛ ساختار سیاسی اسپانیا؛ ساختار سیاسی مالی؛ ساختار سیاسی سودان؛ ساختار سیاسی قطر؛ ساختار سیاسی اردن؛ ساختار سیاسی زیمبابوه؛ ساختار سیاسی سیرالئون؛ ساختار سیاسی اتیوپی؛ ساختار سیاسی بنگلادش؛ ساختار سیاسی تاجیکستان؛ ساختار سیاسی قزاقستان؛ ساختار سیاسی امارات متحده عربی
کتابشناسی
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 413-420.