زبان و ادبیات لبنان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
=== '''تاریخ ادبیات معاصر''' ===
[[پرونده:ناصیف الیازجی.png|بندانگشتی|ناصیف الیازجی - برگرفته از سایت lyricstranslate - قابل بازیابی از: https://lyricstranslate.com/en/nasif-al-yaziji-lyrics.html]]
[[لبنان]] از خاستگاه‌های ادبیات نوین عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبیات مغرب زمین كه از قرون گذشته در این سرزمین كوچك آغاز شده بود، در نیمه‌های قرن نوزدهم از راه آموزش و تبلیغات گروه‌های تبشیری فزونی گرفت و زمینه‌هایی را فراهم آورد كه با عنوان جنبش نوزائی در ادبیات عرب شناخته می‌شود. پیشگامان این جبنش عموماً ادیبان مسیحی <ref>الصلیبی (1991) ، ج1، ص66</ref> و دانش‌آموخته مدارس و مراكز آموزشی وابسته به گروه‌های تبشیری غربی و یا انجمن‌های دینی مسیحی بودند. برنامه‌های آموزشی این مراكز، تقلیدی از آموزش‌های غربی و زبانهای خارجی نیز زبان رایج آموزشی بود. آشنایی با فرهنگ و ادبیات غربی به تدریج رویكردهای ادبی جدیدی را تبلور بخشید كه با فرهنگ و ادبیات كلاسیك عرب تفاوت داشت. گسترش مراكز آموزشی و چاپ و انتشار كتب و نشریه و ترجمه برخی آثار ادبی اروپایی، تأسیس محافل و انجمن‌های ادبی با رویكردهای جدید، چالش‌هایی را میان نوگریان و محافظه‌كاران پدید آورد. نوگرایان خواستار گسست از ادبیات كهن بودند و محافظه‌كاران اما در برابر آنان قرار گرفتند. از دل این چالش، جریان نوینی سربرآورد كه مآل‌اندیش بود و ادامه این نزاع  را برنمی‌تافت. این جریان جدید دریافته بود برای حفظ سنتهای كهن بایستی گذشته با تمام منابع غنی آن مورد مطالعه قرار گیرد و ارزشهای آن بار دیگر متناسب با اقتضائات زمانه در پایگاه‌های زندگی مردم تأیید و تثبیت گردد. بدینسان احیای زبان و قومیت عربی در لبنان محور اهتمام مكتب جدیدی قرار گرفت كه با نام ناصیف الیازجی (1800 –1871) پیوند خورد.او تلاش كرد تا با احیای زبان و ادبیات خالص كهن،  نارسایی‌های نوگرایان را از نظر شیوه و تفكر در نوردد <ref>گیب (1371)، ص15</ref>. مجمع الادب فی فنون الادب (1865)، الطرازفی المعانی و البیان (186)، ثالث القمرین، فصل الخطاب، نفحة الریحان (شعر – 1864) و مجمع البحرین (1856) از جمله آثار الیازجی بودند كه در نظم و نثر عربی در این دوره پدید آمدند <ref>البستانی (1970)، ج 2، ص576</ref> و در احیای ادبیات كهن نقش داشتند.ناصیف الیازجی و فرزندش ابراهیم كه پس از مرگ او، میراث‌دار ادبی پدر شد، هر دو دانش‌آموخته مراكز آموزشی وابسته به پروتستانهای آمریكایی و انگلیسی بودند و با تشویق‌های آنان بود كه پاسداری از زبان و میراث ادبی را فراخوان دادند. ابراهیم الیازجی اولین ادیب مسیحی بود كه در دهه هشتاد قرن نوزدهم بر ضرورت بیداری قومی در میان عربها تأكید ورزید <ref>الصلیبی(1991)، ص 67</ref>. همزمان با تلاشهای این جریان ادبی، در شهر بیروت مكتب دیگری در حال شكل‌گیری بود كه در نهایت، آن را تحت نفوذ خود درآورد. این مكتب در عین حال كه با هدف الیازجی در خصوص احیای ادبیات كهن موافق بود، تلاش می‌كرد تا عناصر ارزشمند ادبیات و فنون ادبی غرب را نیز جذب كند. بطرس البستانی (1819-1883) از بنیانگذاران این جریان ادبی نوین بود كه در بیشتر انواع ادبی پیشگام بود. وسعت مطالعات و دانش او در دائره‌المعارف مشهورش كه در نوع خود در ادبیات عرب بی‌نظیر است، انعكاس یافت. <ref>گیب، ص 16</ref>. این جریان كه بر تلفیق ادبیات كهن عرب با نوآوری‌های ادبی در غرب تأكید داشت، به زودی هوادارانی یافت و بدینسان طی نیمه اول قرن بیستم زمینه خلق آثار ادبی نوین در همه انواع آن فراهم شد.<ref>جبور (1338) ، ص79</ref>
[[لبنان]] از خاستگاه‌های ادبیات نوین عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبیات مغرب زمین که از قرون گذشته در این سرزمین کوچک آغاز شده بود، در نیمه‌های قرن نوزدهم از راه آموزش و تبلیغات گروه‌های تبشیری فزونی گرفت و زمینه‌هایی را فراهم آورد که با عنوان جنبش نوزایی در ادبیات عرب شناخته می‌شود. پیشگامان این جبنش عموماً ادیبان مسیحی<ref>الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: [https://naufal.hachette-antoine.com/ مؤسسة نوفل]، ص. 66.</ref> و دانش‌آموخته مدارس و مراکز آموزشی وابسته به گروه‌های تبشیری غربی و یا انجمن‌های دینی مسیحی بودند. برنامه‌های آموزشی این مراکز، تقلیدی از آموزش‌های غربی و زبان‌های خارجی نیز زبان رایج آموزشی بود. آشنایی با فرهنگ و ادبیات غربی به تدریج رویکردهای ادبی جدیدی را تبلور بخشید که با فرهنگ و ادبیات کلاسیک عرب تفاوت داشت. گسترش مراکز آموزشی و چاپ و انتشار کتب و نشریه و ترجمه برخی آثار ادبی اروپایی، تأسیس محافل و انجمن‌های ادبی با رویکردهای جدید، چالش‌هایی را میان نوگرایان و محافظه‌کاران پدید آورد. نوگرایان خواستار گسست از ادبیات کهن بودند و محافظه‌کاران اما در برابر آنان قرار گرفتند. از دل این چالش، جریان نوینی سربرآورد که مآل‌اندیش بود و ادامه این نزاع را برنمی‌تافت. این جریان جدید دریافته بود برای حفظ سنت‌های کهن بایستی گذشته با تمام منابع غنی آن مورد مطالعه قرار گیرد و ارزش‌های آن بار دیگر متناسب با اقتضائات زمانه در پایگاه‌های زندگی مردم تأیید و تثبیت گردد. بدین سان احیای زبان و قومیت عربی در [[لبنان]] محور اهتمام مکتب جدیدی قرار گرفت که با نام ناصیف الیازجی (1800 –1871) پیوند خورد.‌‌ او تلاش کرد تا با احیای زبان و ادبیات خالص کهن، نارسایی‌های نوگرایان را از نظر شیوه و تفکر در نوردد.<ref>گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: [https://www.ketabettelaat.com/book/ انتشارات اطلاعات]، ص. 15.</ref> مجمع الادب فی فنون الادب (1865)، الطرازفی المعانی و البیان (186)، ثالث القمرین، [[پرونده:بطرس البستانی.png|پیوند=https://wikimelal.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%A8%D8%B7%D8%B1%D8%B3%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C.png|بندانگشتی|بطرس البستانی - برگرفته از سایت wikimedia - قابل بازیابی از: https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Al_Mu%27allim_Butrus_al-Bustani.jpg|362x362پیکسل]]فصل الخطاب، نفحة الریحان (شعر – 1864) و مجمع البحرین (1856) از جمله آثار الیازجی بودند که در نظم و نثر عربی در این دوره پدید آمدند<ref>البستاني، الدكتور فؤاد افرام. (1969). لبنان، مباحث علمية واجتماعية. (الجزء الثانی). بيروت: منشورات الجامعة اللبنانية، ص. 576.</ref> و در احیای ادبیات کهن نقش داشتند.ناصیف الیازجی و فرزندش ابراهیم که پس از مرگ او، میراث‌دار ادبی پدر شد، هر دو دانش‌آموخته مراکز آموزشی وابسته به پروتستان‌های آمریکایی و انگلیسی بودند و با تشویق‌های آنان بود که پاسداری از زبان و میراث ادبی را فراخوان دادند. ابراهیم الیازجی اولین ادیب مسیحی بود که در دهه هشتاد قرن نوزدهم بر ضرورت بیداری قومی در میان عرب‌ها تأکید ورزید.<ref>الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: [https://naufal.hachette-antoine.com/ مؤسسة نوفل]، ص. 67.</ref> همزمان با تلاش‌های این جریان ادبی، در شهر بیروت مکتب دیگری در حال شکل‌گیری بود که در نهایت، آن را تحت نفوذ خود درآورد. این مکتب در عین حال که با هدف الیازجی در خصوص احیای ادبیات کهن موافق بود، تلاش می‌کرد تا عناصر ارزشمند ادبیات و فنون ادبی غرب را نیز جذب کند. بطرس البستانی (1819-1883) از بنیانگذاران این جریان ادبی نوین بود که در بیشتر انواع ادبی پیشگام بود. وسعت مطالعات و دانش او در دائرةالمعارف مشهورش که در نوع خود در ادبیات عرب بی‌نظیر است، انعکاس یافت. <ref>گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: [https://www.ketabettelaat.com/book/ انتشارات اطلاعات]، ص. 16.</ref> این جریان که بر تلفیق ادبیات کهن عرب با نوآوری‌های ادبی در غرب تأکید داشت، به زودی هوادارانی یافت و بدین سان طی نیمه اول قرن بیستم زمینه خلق آثار ادبی نوین در همه انواع آن فراهم شد.<ref>جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9 الجامعة اللبنانية]، ص. 79.</ref>


=== '''ادبیات مِهجَر''' ===
=== [[ادبيات مِهجَر لبنان]] ===
نقطه عطف جنبش ادبی عرب، تبلور رویكرد نوینی بود كه از دهه بیست قرن بیستم در آثار گروهی از ادیبان لبنانی انعكاس یافت.<ref>جبور (1338)، ص76</ref> این ادیبان كه به دلائل گوناگون از سالهای پایانی قرن نوزدهم  و اوائل قرن بیستم ناگزیر از ترك وطن شده و در آمریكا سكنی گزیده بودند، با تشكیل محافل و كانون‌های ادبی، فعالیت‌های خود را ادامه دادند. مهمترین و تأثیرگذارترین این كانون‌ها انجمن قلم بود كه با همت ادیبانی چون جبران خلیل جبران، میخائیل نعیمه و ایلیا ابوماضی در سال 1920 در نیویورك تأسیس شد و ریاست آن را جبران بر عهده داشت. ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و بطور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویكرد ادبی مهاجران طی دهه‌های بیست و سی قرن گذشته تأثیر گسترده‌ای در روند جنبش ادبی عرب و لبنان گزارد؛ آنچنانكه با عنوان '''مكتب ادبی مهجر''' در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد.  
نقطه عطف جنبش ادبی عرب، تبلور رویکرد نوینی بود که از دهه بیست قرن بیستم در آثار گروهی از ادیبان لبنانی انعکاس یافت.<ref>جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9 الجامعة اللبنانية]، ص. 76.</ref> این ادیبان که به دلایل گوناگون از سال‌های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ناگزیر از ترک وطن شده و در آمریکا سکنی گزیده بودند، با تشکیل محافل و کانون‌های ادبی، فعالیت‌های خود را ادامه دادند. مهم‌ترین و تأثیرگذارترین این کانون‌ها انجمن قلم بود که با همت ادیبانی چون [[جبران خلیل جیران|جبران خلیل جبران]]، [[ميخائيل نعيمه|میخائیل نعیمه]] و [[ايليا ابوماضی|ایلیا ابوماضی]] در سال 1920 در نیویورک تأسیس شد و ریاست آن را جبران بر عهده داشت. ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و به‌طور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویکرد ادبی مهاجران طی دهه‌های بیست و سی قرن گذشته تأثیر گسترده‌ای در روند جنبش ادبی عرب و [[لبنان]] گزارد؛ آنچنانکه با عنوان '''مکتب ادبی مهجر''' در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد.


مكتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوه‌های سنتی زبانی در همه زمینه‌های نظم و نثر <ref>ضیف (1959)، ص247</ref> و مهمترین تأثیر آن، تبلور رویكرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود.  
مکتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوه‌های سنتی زبانی در همه زمینه‌های نظم و نثر<ref>ضیف. (1959). ص. 247.</ref> و مهم‌ترین تأثیر آن، تبلور رویکرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود.  


==== '''جبران خلیل جبران ( 1889-1931)''' ====
=== [[مشاهیر ادبی لبنان]] ===
از چهره‌های بارز مكتب ادبی مهجر هر چند متولد لبنان بود، سالهای بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در آمریكا گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق كرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نكرد و در آثار خود همچون دیگر ادیبان مهجر این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب می‌داد. جبران را بایستی از جمله عصیان‌گران علیه وضع موجود و نظم موروث بشمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادتهای قدیمی كه از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان می‌شوند می‌تازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است <ref>المقدسی(1995)،ص 241_ 242</ref>. از جبران مجموعاً 16 كتاب به زبان‌های انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهمترین اثر او كه آوازه‌اش را فراگیر ساخت، كتاب پیامبر بود كه در سال 1923 منتشر شد. ارواح سركش ، بالهای شكسته، عیسی پسر انسان ، دیوانه‌ها و سرگردان از جمله آثار اوست كه بیشترآنها به فارسی نیز ترجمه شده است.


==== '''میخائیل نعیمه''' (1889-1979) ====
==== [[جبران خلیل جیران|جبران خلیل جبران]] ====
دیگر ادیب مهاجر لبنانی است كه شاعر، داستان‌نویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریكا مهاجرت كرد و به مدت 20 سال در این كشور اقامت داشت و از اعضای پركار و مؤثر انجمن قلم بود. كتاب الغربال او كه به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها كتاب نقد كه بازتاب‌دهنده رویكردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود <ref>ضیف (1959)، ص216</ref>. او در این كتاب به جنبه‌هایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد كه بتوان با آنها ادبیات را به بوته نقد كشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ كه در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأكید كرد <ref>ضیف (1959)، ص 246_247</ref>.میخائیل نعیمه در سال 1932 به لبنان بازگشت وزان پس بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلكها است.  
[[پرونده:جبران خلیل جبران.jpg|بندانگشتی|جبران خلیل جبران - برگرفته از سایت pinterest - قابل بازیابی از: https://www.pinterest.com/pin/476537204297987467/]]
جبران خلیل جبران ( 1889-1931) از چهره‌های بارز مکتب ادبی مهجر هر چند متولد [[لبنان]] بود، سال‌های بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در [[آمریکا]] گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق کرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نکرد و در آثار خود همچون دیگر [[ادبيات مِهجَر لبنان|ادیبان مهجر]] این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب می‌داد. جبران را بایستی از جمله عصیان‌گران علیه وضع موجود و نظم موروث به‌شمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادت‌های قدیمی که از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان می‌شوند می‌تازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است.<ref>المقدسی. (1995). ص. 241-242.</ref> از جبران مجموعاً 16 کتاب به زبان‌های انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهم‌ترین اثر او که آوازه‌اش را فراگیر ساخت، کتاب پیامبر بود که در سال 1923 منتشر شد. ارواح سرکش، بال‌های شکسته، عیسی پسر انسان ، دیوانه‌ها و سرگردان از جمله آثار اوست که بیشتر آن‌ها به فارسی نیز ترجمه شده است.  


==== '''ایلیا ابوماضی''' (1889-1957) ====
==== [[ميخائيل نعيمه]] ====
كه پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره ادبیات مهجر بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به [[مصر]] رفت و پس از یازده سال اقامت در این كشور به آمریكا عزیمت كرد. او متأثر از رویكرد رمانتیك جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در مصر منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند كه اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورك مجال نشر یافتند. <ref>ضیف (1959)، ص188</ref>
ميخائيل نعيمه (1889-1979) دیگر ادیب مهاجر لبنانی است که شاعر، داستان‌نویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریکا مهاجرت کرد و به مدت 20 سال در این کشور اقامت داشت و از اعضای پرکار و مؤثر انجمن قلم بود. کتاب الغربال او که به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها کتاب نقد که بازتاب‌دهنده رویکردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود.<ref>ضیف. (1959). ص. 216.</ref> او در این کتاب به جنبه‌هایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را به بوته نقد کشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ که در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأکید کرد.<ref>ضیف. (1959). ص. 246-247.</ref> میخائیل نعیمه در سال 1932 به [[لبنان]] بازگشت وزان پس بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلک‌ها است.


=== '''شعر معاصر''' ===
==== [[ايليا ابوماضی]] ====
جریان نوگرایی در [[شعر معاصر لبنان]] از سالهای اولیه قرن بیستم آغاز شد. '''[[خلیل مطران]]''' (1872-1949)از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او كه با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی فرانسه آشنا شده  بود ،اولین نشانه‌های ادبیات رمانتیك را در آثارش بازتاب داد.خلیل، بیشتر سالهای عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود كه در سالهای پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه تركان عثمانی فراخوان داد <ref>ضیف ، ص127</ref> خلیل مطران علیرغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر كهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبك، مورد توجه مخاطبان بسیاری در كشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.
ایلیا ابوماضی (1889-1957) که پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره [[ادبيات مِهجَر لبنان|ادبیات مهجر]] بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به [[مصر]] رفت و پس از یازده سال اقامت در این کشور به [[آمریکا]] عزیمت کرد. او متأثر از رویکرد رمانتیک جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در [[مصر]] منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند که اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورک مجال نشر یافتند.<ref>ضیف. (1959). ص. 188.</ref>


'''امین الریحانی''' (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود كه نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود كه به شعر منثور توجه نشان داد <ref>المقدسی (1997)، ص 420</ref>.
=== [[شعر معاصر لبنان]] ===
جریان نوگرایی در [[شعر معاصر لبنان]] از سال‌های اولیه قرن بیستم آغاز شد.


مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشتها در سال 1910 چاپ و منتشر شد كه آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.  
==== [[خلیل مطران]] ====
[[پرونده:خليل مطران.png|بندانگشتی|خليل مطران - برگرفته از سایت wikiwand - قابل بازیابی از: https://www.wikiwand.com/ar/%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%86]]خلیل مطران (1872-1949)‌‌‌ از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او که با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی [[فرانسه]] آشنا شده بود ،اولین نشانه‌های ادبیات رمانتیک را در آثارش بازتاب داد. خلیل، بیشتر سال‌های عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود که در سال‌های پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه ترکان عثمانی فراخوان داد<ref>ضیف. (1959). ص. 127.</ref> خلیل مطران علی‌ رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر کهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبک، مورد توجه مخاطبان بسیاری در کشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.  


جنبش نوگرایی ادبی در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پی‌آمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد.  تحولات این مرحله كه با قیمومیت فرانسویان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه می‌گرفت، یكی ترجمه‌های آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی كه رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیك ادیبان مهاجر در لبنان و دیگر كشورهای عربی. لذا ویژگی‌های این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مكتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سالها بود كه پیشتر نشانه‌های آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، كم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالب‌بندیهای متعارف و تعابیر سنتی بود كه علیرغم تحولات دهه‌های گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرائی در شعر عرب بود. '''الیاس ابوشبكه''' (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد كه در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مكتب رمانتیسیم داشت ودر آثار شعری خود از آن تأثیرپذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز می‌داد. غلبه رویكرد رمانتیك بر آثار الیاس ابوشبكه چنان بود كه او را در كنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویكرد در ادبیات معاصر عرب قرار داده‌اند. <ref>جبور (1388ص77</ref> او در عمر كوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر كرد كه از جمله آنها می‌توان از مارهای بهشت (1938)، آهنگ‌ها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.
==== [[امين الريحانی]] ====
امين الريحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود که نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود که به شعر منثور توجه نشان داد.<ref>المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%86 دار العلم للملايين]، ص. 420.</ref>


در طول سالهای میان دو جنگ جهانی هرچند مكتب سمبولیسم اروپایی  در میان شاعران عرب و لبنان هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویكرد رمانتیك بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویكرد در شعر معاصر عرب بود.
مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشت‌ها در سال 1910 چاپ و منتشر شد که آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.  


سالهای پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سالهای میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورت‌های جدیدی را پدید آورده بود. حوزه  ادبیات نیز فارغ از این دگرگونی‌ها نبود و علیرغم تحولات دهه‌های گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر كه '''مجله شعر''' سخنگوی آن بود <ref>حمود (1996)،ص 54</ref>، با فراخوان به دگرگونی‌های اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط یوسف الخال از نسل جدید شاعران نوگرا و با همكاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به كانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد. '''یوسف الخال''' (1917-1987) كه از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب <ref name=":0">اسوار (1381)، ص 277</ref> در مرحله جدید بود تأكید می‌كرد كه جبنش نو‌گرائی خواهان آن است كه مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانه‌ای كه در آن بسر می‌بریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند <ref>حمود، ص 56</ref>. از ویژگی‌های مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود كه از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شكل تكامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت كه از طریق مجله شعر و در سالهای بعد مجله حورا و برخی از روزنامه‌ها چون النهار و لسان‌الحال، انجام می‌شد. نوگرائی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال كه خود به قصیده نثری اهتمام داشت <ref name=":1">حمود، ص194</ref>، كاملاً  با میراث ادبی كهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزه‌ای از ارزشهای شعری عرب و تجربه‌های نوین است. از نوآوری‌های او، به كارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود<ref name=":0" />. چاه متزوك (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است.. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریكایی را به عربی ترجمه كرد. '''خلیل حاوی''' (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او كه به سمبولیسم گرایش داشت <ref name=":1" />، موفق شد با تلفیق رویكرد نوگرایانه با ارزشهای شعری كهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه كند. از دیدگاه حاوی، نوگرائی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأكید می‌كرد كه جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیت‌های زمان را یكجا مورد توجه قرار می‌دهد. او همچنین تأكید داشت كه در شعر، بایستی از اسطوره‌های بومی برای تبدیل آنها به نماد بهره گرفت <ref>حاوی (1970)،ص 27</ref>. از جمله آثار او كه به نوگراترین شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، می‌توان به رود خاكستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمن‌زارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ كمدی (1979) اشاره كرد. حاوی در سال 1982، كه نیروهای اشغالگر اسرائیل با عبور از جنوب لبنان به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و باشلیك گلوله به حیات خود خاتمه داد. '''[[انسی الحاج]]''' (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است كه فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز كرد و آثار خود را با الهام از مكتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همكاری داشت و  شناخته شده‌ترین منثور سرای معاصر عرب است. <ref name=":2">اسوار (1381)، ص391</ref> او در خصوص چرائی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است كه رو به ضعف‌گزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهی‌های جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمه‌هایی كه از غرب صورت گرفت در ظهور و اوج‌گیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.<ref>اسوار (1381)، ص36</ref> لن، اولین مجموعه شعری اوست كه در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیده‌های نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلاچه‌ساختی با گل چه كردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیزبه زبان‌های  دیگر ترجمه شده است، '''محمدعلی شمس‌الدین''' (1942) از جمله شاعران پركار سه دهه اخیر لبنان است كه آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزه‌ای از اصالت ادبی و تجربه نوگرائی است. شمس‌الدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب‌زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسش‌های فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. كتاب '''‌شیرازیات''' او كه در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغه‌های شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیرانسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأكید می‌كند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روج انسانی این تمدن است كه پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی می‌دهد كه اسلام آیین عشق، آزادی و انسان‌دوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسان‌الغیب و بازسرائی 75 غزل از غزلیات آن است<ref>شمس الدین (2005)،ص11_12</ref>. قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است كه رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتاب‌گردان (1994) و در چاهها شخم می‌زند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمین‌های جنوب لبنان است كه برخی از آنها به زبان‌های دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفته است<ref>معجم البابطین (2005)، ص 4، 53</ref>.
جنبش نوگرایی ادبی در [[لبنان]] هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پی‌آمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله که با قیمومیت فرانسویان بر [[لبنان]] همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه می‌گرفت، یکی ترجمه‌های آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی که رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیک [[ادبيات مِهجَر لبنان|ادیبان مهاجر]] در [[لبنان]] و دیگر کشورهای عربی. لذا ویژگی‌های این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مکتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سال‌ها بود که پیشتر نشانه‌های آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، کم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالب‌بندی‌های متعارف و تعابیر سنتی بود که علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود.


==== الیاس ابوشبکه ====
[[پرونده:الياس ابوشبكه.png|بندانگشتی|الياس ابوشبكه - برگرفته از سایت vintagebeirut - قابل بازیابی از: https://www.vintagebeirut.com/quotes/lebanese-writers/elias-abu-shabaki/|309x309پیکسل]]الیاس ابوشبکه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد که در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مکتب رمانتیسیم داشت و‌ در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز می‌داد. غلبه رویکرد رمانتیک بر آثار الیاس ابوشبکه چنان بود که او را در کنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویکرد در ادبیات معاصر عرب قرار داده‌اند.<ref>جبور جبراییل. (1388). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱. بیروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9 الجامعة اللبنانية]، ص. 77.</ref> او در عمر کوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر کرد که از جمله آن‌ها می‌توان از مارهای بهشت (1938)، آهنگ‌ها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.


در طول سال‌های میان دو جنگ جهانی هرچند مکتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و [[لبنان]] هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویکرد رمانتیک بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویکرد در شعر معاصر عرب بود.


سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سال‌های میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورت‌های جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونی‌ها نبود و علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر که '''مجله شعر''' سخنگوی آن بود،<ref>حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: [http://www.wbpbooks.com/ الشركة العالمية للكتاب]، ص. 54.</ref> با فراخوان به دگرگونی‌های اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط [[یوسف الخال]] از نسل جدید شاعران نوگرا و با همکاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به کانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد.


=== '''داستان‌نویسی معاصر''' ===
==== یوسف الخال ====
زمینه‌های ظهور داستان‌نویسی معاصر لبنان به دهه‌های پایانی قرن نوزدهم و سالهای اولیه قرن بیستم بازمی‌گردد. در این دوران ادیبان لبنانی كه عموماً دانش‌آموخته مراكز آموزشی نوین و با زبان‌های اروپایی آشنا شده بودند با مطالعه آثار ادبی نویسندگان غربی، مجذوب انواع ادبی شدند. داستان یكی از انواع ادبی بود كه مورد توجه قرار گرفت و برخی از نویسندگان به تقلید از آنان تجربه نوین داستان‌نویسی را آغاز كردند. '''سلیم البستانی''' و '''[[جرجی زیدان]]''' از پیشگامان مراحل اولیه داستان‌نویسی در لبنان بودند. جرجی زیدان نویسنده‌ای پركار و از او به عنوان بنیانگذار داستان‌نویسی تاریخی در ادبیات معاصر عرب نام برده می‌شود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21  داستان تاریخی نوشت <ref>ادریس (1957ص1، 18</ref> كه حجاج بن یوسف، امین و مامون، ابومسلم خراسانی، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آنهاست. آثار زیدان هر چند از جاذبه‌هایی برخورداربود و صفحه‌هایی از تاریخ اسلام را معرفی می‌كرد، به لحاظ دقت علمی و تأملات تاریخی ضعف‌های بسیار داشت. لذا روایتهای او از برخی مقاطع تاریخ اسلام مورد اعتراض و نقد مكتوب علمای سرشناس جهان اسلام چون علامه كاشف الغطاء قرار گرفت. سلیم البستانی (1848-1884) نیز كه شیفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستان‌های خود را بین سالهای 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر می‌كرد. پس از زیدان، جبران خلیل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبی خود قرار داشت، اولین نویسنده‌ای بود كه در داستان‌نویسی به مفهوم جدید آن نزدیك شد كه عروسهای دشت (1906)، نمونه‌ای از آن است <ref>ادریس (1957)، ص20</ref>). میخائیل نعیمه نیز با دو اثر داستانی خود با عنوان سال جدید او (1914) و نازا (1915) كه هر دو را در مهجر نوشت، در شمار پیشگامان داستان‌نویسی معاصر عرب است<ref>ادریس (1957)، ص97</ref>. سالهای 1914 تا نیمه‌های قرن بیستم، مرحله دیگری در روند شكل‌گیری داستان‌نویسی معاصر عرب است بود. در  این دوران كه از آن به عنوان مرحله تكوین نام برده می‌شود، داستان‌نویسی به عنوان گونه ادبی در جهان عرب تبلور یافت <ref name=":3">المقدسی (1997)، ص455</ref>. موضوعات و بن‌مایه‌های آثار داستانی در سالهای بعد از جنگ جهانی اول عموماً متأثر از حوادث و رویدادهای دوره جنگ، از جمله فاجعه قحطی و گرسنگی كه هلاكت حدود یك سوم از جمعیت لبنان را در پی داشت <ref name=":4">طنوس (1994ص71</ref> و تحولات سیاسی اجتماعی ناشی از فروپاشی امپراطوری عثمانی و پی‌آمدهای آن در جهان عرب تبلور یافت <ref name=":3" />. نقطه عطف این مرحله از روند ادبیات داستانی در لبنان و جهان عرب همچون دیگر حوزه‌های ادبی، تعمیق و تحكیم رویكرد رمانتیك و فزونی آثار داستانی با الهام  از این مكتب ادبی بود. در این سالها مجله الف '''لیلة و لیلة''' (1928) به صحنه ادبیات آمد كه به چاپ و نشر داستانهای تولیدی و یا ترجمه‌ای ادیبان لبنانی اهتمام داشت و نقش مؤثری در ترویج و شد این گونه ادبی ایفا كرد. از جمله نویسندگان تأثیرگذار این سالها توفیق یوسف عواد و خلیل تقی‌الدین بودند. '''توفیق یوسف عواد''' (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود كه با خلق آثاری چون مجموعه داستان‌های پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحرانهای سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه می‌پرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واكاوی قرار داد <ref name=":4" />. '''خلیل تقی‌الدین''' نیز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نویسندگانی بود كه نقش تأثیرگذاری در سیر تكوینی ادبیات داستانی در لبنان و جهان عرب داشتند.  
یوسف الخال (1917-1987) که از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب<ref name=":0">3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص. 277.</ref> در مرحله جدید بود تأکید می‌کرد که جبنش نو‌گرایی خواهان آن است که مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند.<ref>حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: [http://www.wbpbooks.com/ الشركة العالمية للكتاب]، ص. 56.</ref> از ویژگی‌های مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود که از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شکل تکامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت که از طریق مجله شعر و در سال‌های بعد مجله حورا و برخی از روزنامه‌ها چون النهار و لسان‌الحال، انجام می‌شد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال که خود به قصیده نثری اهتمام داشت،<ref name=":1">حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: [http://www.wbpbooks.com/ الشركة العالمية للكتاب]، ص. 194.</ref> کاملاً با میراث ادبی کهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزه‌ای از ارزش‌های شعری عرب و تجربه‌های نوین است. از نوآوری‌های او، به کارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود.<ref name=":0" /> چاه متزوک (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریکایی را به عربی ترجمه کرد.  


روند داستان‌نویسی پس از پایان جنگ جهانی دوم مرحله تكامل خود را آغاز كرد. نسل جدیدی از داستان‌نویسان به عرصه آمدند و پیشگامان داستان‌نویسی در دهه‌های گذشته با پشتوانه‌ای از تجربه و دانش،به خلق آثاری جدید پرداختند. '''مارون عبود''' (1886 -1962) ازچهره‌های بارز داستان‌نویسی و منتقد ادبی نیمه‌های قرن، چند داستان خود را در سالهای اولیه پس از جنگ نوشت . كوتوله‌ها و ستمگران (1948) و قصه‌های روستا (1956) از جمله آنهاست <ref>ادریس (1957)، ج2، ص27 </ref>. میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سالها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار می‌گرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد كه مهمترین آنها آسیاب‌های بیروت (1966) نام دارد. '''سهیل ادریس''' (1925- 2008) نیز از جمله نویسندگان برجسته لبنانی است كه در عرصه داستان‌نویسی نیمه دوم قرن گذشته، حضوری پررنگ و تأثیر گذار داشت. او نه تنها داستان‌نویس كه پژوهشگری ژرف‌اندیش در حوزه ادبیات داستانی بود. از جمله كارهای پژوهشی او، كتاب «داستان عربی مدرن و تأثیر ادبیات خارجی بر آن از سال 1900 تا 1950 است كه به عنوان مرجع همچنان مورد بهره‌برداری است. محله لاتینی (1952)، اشك تلخ (1956)  الخندق الغمیق[i] (1958)، انگشتان ما كه می‌سوزد (1962)، در شمار مهمترین آثار داستانی سهیل ادریس قرار دارند. برقراری پیوند میان سنت و نوگرائی از ویژگی‌های آثار داستانی اوست. او داستان محله لاتینی‌ را كه در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربی قرار گرفت، بر اساس تجربه سالها اقامت و تحصیل در دانشگاه سوربن و سكونت در محله‌ای به همین نام نوشته است كه در آن، مسائل ورویدادهائی را كه در آن سالها به عنوان یك دانشجوی شرقی در فرانسه مشاهده می‌كرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهیل ادریس همچنین كتابهای متعدد داستانهای اروپایی از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربی ترجمه كرد. '''یوسف حبشی الاشقر''' (1989 – 1929) دیگر داستان‌نویس پركار لبنانی و از چهره‌های ماندگار ادبیات داستانی معاصر عرب است كه تا آخرین سال حیات خود دست در كار نوشتن داشت. اولین اثر داستان حبشی، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر یافت. زمین قدیمی (1962)، ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرین بازمانده قدیمی‌ها (1985) و سایه و پژواك (1989) از جمله آثاراو بشمار می‌روند. داستان ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبی عرب قرار گرفت و او را در جایگاه بزرگان ادبیات داستانی معاصر عرب نشاند. همچنین داستان سایه و پژواك كه با الهام از حوادث و رویدادهای جنگ داخلی لبنان نوشته شده است، در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت. '''جبور الدویهی''' (1949) نیز در زمره نویسندگان نسل جدید در لبنان است كه از دهه‌های پایانی قرن گذشته در عرصه ادبیات داستان جهان عرب ظهور كردند. اعتدال پاییز (1995)، باران حزیران[ii] (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستانی الدویهی قرار دارند كه برخی از آنها به زبان‌های انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رویدادهایی می‌پردازد كه زمینه‌ساز جنگ داخلی لبنان بوده‌اند. '''امین معلوف''' (1949) هم در زمره نویسنگان مطرح امروز لبنان و جهان عرب قرار دارد و چون سالهاست كه در فرانسه مقیم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه می‌نویسد، به عنوان نویسنده‌ای لبنانی – فرانسوی شناخته می‌شود. علیرغم دوری درازمدت او از لبنان، وطن و مشرق زمین همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوی آفریقایی (1984) است كه تاكنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستانی جذاب از سرگذشت دست‌نوشته‌ای از خیام كه در قالب آن، دوره‌ای از تاریخ ایران روایت می‌شود، باغهای روشنایی (1991)، صخره تانیوس (1993) و بندرهای روشنایی در شمار دیگر آثار داستانی معلوف قرار دارند كه به زبان فارسی هم ترجمه شده‌اند. '''ربیع جابر''' (1972) از نویسندگان دو دهه اخیر لبنان و در عمری چهل ساله، بیش از 16 داستان در كارنامه فعالیت‌های ادبی خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثیر رویدادها و پی‌آمدهای جنگ 15 ساله داخلی لبنان قرار دارند. آقای تاریكی (1992)، چای سیاه (1995)، آخرین خانه (1996)، پروانه‌ آبی (1996) و درزی‌های بلگراد (2011) از جمله آثار داستانی جابرند. داستان اخیر او كه به تحولات ناشی از جنگهای خونین سال 1860 میان مسیحیان و درزیهای پرداخته است در سال 2012 جایزه جهانی بوكررا از آن خود كرد.
==== [[خليل حاوی|خلیل حاوی]] ====


از نیمه‌های قرن گذشته، چهره‌های برجسته‌ای در میان زنان لبنانی نویسنده در حوزه ادبیات داستانی ظهور كردند كه آثار آنان نه تنها در جهان عرب كه در دیگر كشورهای جهان نیز مورد توجه قرار گرفت و به زبانهای مختلف ترجمه شد. بیشتر نویسندگان زن لبنانی گرایشهای نوگرایانه داشته و برخی نیز رویكردهای افراطی به مسئله زن در آثارشان موج می‌زند. از میان تعداد قابل توجه داستان‌نویسان زن لبنانی، آثار تعدادی از آنان همچون من زنده می‌كنم (1958) كه اولین داستان‌ نوشته شده توسط یك زن عرب است، از لیلی بعلبلكی، پرنده‌های ایلول[iii] از امیلی نصراله و گنجشكهای بامداد از لیلی عسیران در زمره آثار برتر در حوزه ادبیات داستانی جهان عرب قرار گرفته‌اند.  
خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او که به سمبولیسم گرایش داشت،<ref name=":1" /> موفق شد با تلفیق رویکرد نوگرایانه با ارزش‌های شعری کهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه کند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأکید می‌کرد که جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیت‌های زمان را یکجا مورد توجه قرار می‌دهد. او همچنین تأکید داشت که در شعر، بایستی از اسطوره‌های بومی برای تبدیل آن‌ها به نماد بهره گرفت.<ref>حاوی خلیل و آخرون. (1970). قيم جديدة في الشعر العربي الحديث، الآداب، السنة الثامنة عشرة، العدد ٢. ص. 27.</ref> از جمله آثار او که به نوگراترین شاعر معاصر [[لبنان]] شناخته شده است، می‌توان به رود خاکستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمن‌زارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ کمدی (1979) اشاره کرد. حاوی در سال 1982، که نیروهای اشغالگر اسراییل با عبور از جنوب [[لبنان]] به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و با شلیک گلوله به حیات خود خاتمه داد. [[پرونده:انسی الحاج2.png|بندانگشتی|انسی الحاج - برگرفته از سایت poemhunter - قابل بازیابی از: https://www.poemhunter.com/ounsi-el-hage/|318x318پیکسل]]


=== '''ادبیات نمایشی''' ===
==== [[انسی الحاج]] ====
تا پیش از نیمه قرن نوزدهم، نمایشنامه به مفهوم جدید آن برای اعراب تقریباً ناشناخته بود. نمایشنامه نویسی در كشورهای عرب برای اولین بار در لبنان ظهور كرد و اولین كسی كه نمایشنامه نوشت، '''مارون النقاش''' (1817-1855) بود. او كه برای تجارت میان لبنان و ایتالیا رفت و آمد داشت، در آن كشور با تأتر و اپرا آشنا و شیفته این هنر مدرن شد. این شیفتگی عزم او را جزم كرد تا این هنر را به لبنان منتقل كند و چنین كرد. او در لبنان، در سال 1847 متن نمایشنامه‌ای را با عنوان بخیل با الهام از نمایشنامه خسیس مولیر نوشت كه آن را اولین نمایشنامه در جهان عرب دانسته‌اند <ref>نجم (1980ص33</ref>.نقاش در سالهای بعد دو نمایشنامه دیگر نوشت، یكی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا هارون الرشید در سال 1849 و دیگر، حسود گستاخ در سال 1853 كه در هر دوی آنها از نمایشنامه‌های مولیر الهام گرفته بود. پس از او خلیل الیازجی دومین لبنانی بود كه نمایشنامه جوانمردی و وفاداری را در سال 1876 نوشت <ref>نجم (1980)، ص245</ref>. از آن پس هم تعدادی از نمایشنامه‌های اروپایی به عربی ترجمه شد. نمایشنامه‌نویسی به عنوان گونه‌ای ادبی از دهه‌های اولیه قرن بیستم با فزونی گرفتن انتشار آثار ادیبان لبنان و ترجمه‌هایی كه از نمایشنامه‌های اروپایی صورت می‌گرفت، تبلور یافت. نمایشنامه‌های این دوران عموماً متأثر از مكاتب ادبی مدرن نوشته می‌شد و در آنها به موضوعات اجتماعی و فلسفی و مهمترین مسائل روز پرداخته می‌شد و نوعی رئالیسم اجتماعی بر آنها غلبه داشت. به عنوان نمونه، میخائیل نعیمه در نمایشنامه پدران و پسران (1917) توجه خود را به چالش سنت و مدرنیته معطوف ساخت كه در زمان خود با استقبال بسیاری روبرو شد؛ سبب این استقبال آن بود كه به جای پرداختن صرف به افتخارات گذشته و پند و اندرز دادن به مخاطبان، به واقعیت‌های ملموس و و نقد آن اهتمام داشت. <ref>الراعی (1992)،ص208_210</ref>. نمایشنامه نعیمه راه را برای نمایشنامه‌نویسان بعدی باز كرد تا به طرح و نقد مسائل اجتماعی بپردازند. خلیل مطران در همین دوران تعدادی از آثار نمایشنامه‌نویسان اروپایی چون شكسپیر، مولیر، راسین و هوگو را به عربی ترجمه كرد. با ظهور نمایشنامه‌های شعری در آثار نمایشنامه‌نویسانی چون احمد شوقی در مصر، برخی ادیبان لبنانی نیز به این گونه ادبی روی آوردند كه پیشگام آنها سعید عقل بود. او نمایشنامه‌های دختر یفتاح را در سال 1935 و نمایشنامه قدموس[iv] را در سال 1944 نوشت كه هر دو نمایشنامه‌های منظوم بودند. در این نوع نمایشنامه‌ها معمولاً به موضوعاتی پرداخته می‌شد كه با مسائل تاریخی یا اجتماعی مخاطبان ارتباطی نداشت و بدین دلیل استقبال چندانی از آنها نشد و تنها گروه‌های خاصی از جامعه، مخاطبان آنها بودند. نمایشنامه‌های اجتماعی اما همچنان مورد استقبال قرار می‌گرفت .خلیل تقی‌الدین نویسنده مطرح دهه‌های سی و چهل قرن گذشته با چنین رویكردی چندین نمایشنامه نوشت كه سرچشمه هنر، مشتی از باد و اگر وكیل مدافع نبود از جمله آنهاست و نویسنده در آنها روحیات اجتماعی مردم لبنان را به نقد كشیده است. <ref>الراعی (1992)،ص214</ref> از دهه شصت این قرن، با شكل‌گیری گروه‌های تأتری، نمایشنامه‌های بیشتری نوشته و ترجمه نمایشنامه‌های خارجی هم ادامه یافت. توفیق یوسف عواد از جمله نویسندگانی بود كه در این دوران چندین نماینشامه نوشت كه یكی از آنها گردشگر و مترجم (1962)، نمایشنامه‌ای گفت و گو محور بود. سهیل ادریس، ادیب و داستان‌نویس معاصر لبنانی هم نمایشنامه شهیدان را در سال 1965 و نمایشنامه گلی از خون را در سال 1969 نوشت. میخائیل نعیمه نیز نیم قرن پس از نوشتن نمایشنامه پدران و پسران، نمایشنامه‌ ایوب را نوشت كه در سال 1967 چاپ و زمینه نشر یافت. انسی الحاج شاعر نوگرای نیمه دوم قرن بیستم كه در بنیادگذاری نمایشنامه‌نویسی در لبنان سهمی بسزا داشت، ترجمه‌هایی را از نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان چون شكسپیر، یونسكو، برشت و كامو به انجام رسانید <ref name=":2" />'''. عصام محفوظ'''، شاعر، منتقد و نمایشنامه‌نویس، از چهره‌های بارز این گونه ادبی بود كه بسیاری از نمایشنامه‌نویسان نیمه دوم قرن گذشته، تحت تأثیر او قرار داشتند. از جمله مهمترین نمایشنامه‌هایی كه محفوظ نوشت می‌توان از زنزلخت[v] (1963دیكتاتور (1967كارت بلانش (1970) و قتل نام برد كه اولین نمایشنامه سیاسی بود كه توسط یك لبنانی نوشته می‌شد<ref>الراعی (1992) ، ص219 </ref>. در نیمه دوم قرن گذشته همچنین نمایشنامه‌های متعددی توسط هنرمندان تأتر لنبان نوشته و عموماً توسط خود آنها نیز كارگردانی شد كه از جمله آنها می‌توان به نامهایی چون ریمون جباره، شكیب خوری و یعقوب شدراوی اشاره كرد.  
انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است که فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز کرد و آثار خود را با الهام از مکتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همکاری داشت و شناخته شده‌ترین منثور سرای معاصر عرب است.<ref name=":2">3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص. 391.</ref> او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است که رو به ضعف‌گزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهی‌های جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمه‌هایی که از غرب صورت گرفت در ظهور و اوج‌گیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.<ref>3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص. ۳۶.</ref> لن، اولین مجموعه شعری اوست که در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیده‌های نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960گذشته روزهای آینده (1965با طلا‌ چه‌‌ ساختی با گل چه کردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبان‌های دیگر ترجمه شده است.  


=== '''نقد ادبی''' ===
==== [[محمدعلی شمس‌الدين شاعر لبنانی]] ====
نقد ادبی جدید در لبنان در راستای جنبش ادبی عرب در نیمه اول قرن پیش تبلور یافت. پیش از آن و تا سالهای اولیه قرن، نقد به شیوه سنتی رایج بود كه زبان و قواعد آن و نیز بلاغت و شرح دیوان‌های شعر را شامل می‌شد. با بروز نشانه‌های نوگرایی در ادبیات و فزونی گرفتن آثار ادبی در گونه‌های مختلف، شیوه‌های نوین به تقلید از مكاتب نقد ادبی در اروپا، مبنای پژوهش‌های انتقادی در حوزه ادبیات قرار گرفت. شاخص‌ترین ناقد ادبی دهه‌های اولیه قرن گذشته، میخائیل نعیمه بود كه آرای انتقادی خود را در قالب مقالاتی در مجله الفنون كه در آمریكا منتشر می‌شد، ارائه می‌داد و اولین مقاله انتقادی او درباره داستان بالهای شكسته جبران خلیل جبران بود. مجموعه مقالات نعیمه در سال 1932 به صورت كتاب با عنوان الغربال چاپ و منتشر شد و با استقبال محافل ادبی عرب روبرو و بازتاب گسترده‌ای داشت. میخائیل نعیمه در كتاب الغربال ،خواستار تعیین سنجه‌هایی شد كه بتوان با آنها ادبیات را مورد نقد و مقایسه قرار داد. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ تأکیدکرد <ref>ضیف (1959)،ص246</ref>. در دهه‌های بعد با فزونی گرفتن آثار ادیبان لبنانی و عرب ، دامنه نقد هم گسترش یافت. '''عمر فاخوری'''، '''خلیل تقی‌الدین''' و '''توفیق یوسف''' عواد در زمره منتقدانی بودند كه دیدگاه‌های آنان در قالب مقاله و كتاب زمینه نشر یافت. فاخوری به مقایسه جایگاه داستان‌نویسی در ادبیات عرب و جایگاه آن در ادبیات غرب پرداخته و تأثیر عنصر زبان‌شناختی و انزواطلبی در ادبیات داستانی را موردواكاوی قرار داده است. تقی‌الدین هم در نقد داستان‌نویسی به پیوند داستان بازندگی و اهداف اجتماعی آن و مقایسه داستان در ادبیات عربی و غرب  توجه نشان داده است. توفیق یوسف عواد، مسئله ارتباط بین داستان و زندگی، جایگاه داستان و ظرفیت‌های آن را مورد بررسی قرار داده است. <ref>ابوهیف (2000)، ص28</ref>
[[پرونده:محمدعلی شمس‌الدين.png|بندانگشتی|محمدعلی شمس‌الدين - برگرفته از سایت goodreads - قابل بازیابی از: https://www.goodreads.com/author/show/2896124._|369x369پیکسل]]محمدعلی شمس‌الدین (1942) از جمله شاعران پرکار سه دهه اخیر [[لبنان]] است که آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزه‌ای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمس‌الدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب‌ زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسش‌های فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. کتاب '''‌شیرازیات''' او که در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغه‌های شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأکید می‌کند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است که پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی می‌دهد که اسلام آیین عشق، آزادی و انسان‌دوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسان‌الغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است.<ref>شمس الدين محمد علی. (2005). شیرازيات. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8 اتحاد الكتاب العرب]، ص. 11-12.</ref> قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است که رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتاب‌گردان (1994) و در چاه‌ها شخم می‌زند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمین‌های جنوب [[لبنان]] است که برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفته است.<ref>[https://www.albabtaincf.org/ مؤسسة جائزة عبد العزيز بن سعود البابطين للابداع]. (2005). معجم البابطين للشعراء العرب المعاصرين، ج ۴، الطبعة الأولى. ص. 53.</ref>


از دهه شصت قرن گذشته با ترجمه تعداد قابل توجهی از كتابهای معتبر در حوزه نقد ادبی در غرب به زبان عربی، روشهای انتقادی در حوزه ادبیات عرب نیز متحول و رویكردهای نوین فلسفی، روانشناختی و جامعه‌شناختی بر پژوهش‌های حوزه نقد ادبی غلبه یافت.  
=== [[داستان‌نويسی معاصر در لبنان]] ===
زمینه‌های ظهور داستان‌نویسی معاصر [[لبنان]] به دهه‌های پایانی قرن نوزدهم و سال‌های اولیه قرن بیستم بازمی‌گردد. در این دوران ادیبان لبنانی که عموماً دانش‌آموخته مراکز آموزشی نوین و با زبان‌های اروپایی آشنا شده بودند با مطالعه آثار ادبی نویسندگان غربی، مجذوب انواع ادبی شدند. داستان یکی از انواع ادبی بود که مورد توجه قرار گرفت و برخی از نویسندگان به تقلید از آنان تجربه نوین داستان‌نویسی را آغاز کردند. [[سليم البستانی، نویسنده لبنانی|سلیم البستانی]] و '''[[جرجی زیدان]]''' از پیشگامان مراحل اولیه داستان‌نویسی در [[لبنان]] بودند.


[[نقد ادبی در لبنان]] كه در نیمه اول قرن عمدتاً به مقوله شعر می‌پرداخت، در نیمه دوم و به ویژه از دهه هفتاد، نقد داستان را نیز مورد اهتمام قرار داد. در این دوران، حوزه نقد فراگیر شد و توانست با نویسندگان و خوانندگان آثار آنان ارتباط برقرار كند و به محیط‌های دانشگاهی نیز راه یابد<ref>ابوهیف (2000)،ص34</ref> .
==== [[جرجی زیدان]] ====
جرجی زیدان نویسنده‌ای پرکار و از او به عنوان بنیانگذار داستان‌نویسی تاریخی در ادبیات معاصر عرب نام برده می‌شود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاریخی نوشت<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. 18.</ref> که حجاج بن یوسف، امین و مامون، ابومسلم خراسانی، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آن‌هاست. آثار زیدان هر چند از جاذبه‌هایی برخوردار بود و صفحه‌هایی از تاریخ اسلام را معرفی می‌کرد، به لحاظ دقت علمی و تأملات تاریخی ضعف‌های بسیار داشت. لذا روایت‌های او از برخی مقاطع تاریخ اسلام مورد اعتراض و نقد مکتوب علمای سرشناس جهان اسلام چون علامه کاشف الغطاء قرار گرفت.


=== '''ادیبان مسیحی و ارادت  نسبت به پیامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بیت <sup>(ع)</sup>''' ===
==== [[سليم البستانی، نویسنده لبنانی]] ====
از پدیده‌های قابل توجه در حوزه ادبیات در لبنان، آثار منظوم و منثور ادیبان مسیحی است كه در آنها دلبستگی و ارادت خود را نسبت به پیامبر اسلام و خاندان مكرم ایشان ابراز داشته‌اند. هر چند این پدیده دارای سابقه‌ای نسبتاً طولانی است، از نیمه‌های قرن گذشته تاكنون از ظهور و بروز بیشتری برخوردار بوده است.
سلیم البستانی (1848-1884) نیز که شیفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستان‌های خود را بین سال‌های 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر می‌کرد. پس از زیدان، جبران خلیل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبی خود قرار داشت، اولین نویسنده‌ای بود که در داستان‌نویسی به مفهوم جدید آن نزدیک شد که عروس‌های دشت (1906)، نمونه‌ای از آن است.<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۲۰.</ref>


'''بولس سلامه''' از بزرگترین شاعران كلاسیك لبنان در نیمه‌های قرن بیستم با اثر ماندگار خود با عنوان حماسه غدیر شامل سه هزار و پانصد بیت شعر درباره تاریخ اسلام و واقعه غدیر خم، جایگاه برجسته‌ای در میان این شاعران دارد كه این اثر او را یك حماسه حقیقی در ادیبات معاصر به شمار آورده‌اند<ref>المقدسی(1997)،ص395</ref>. '''جورج جرداق''' دیگر ادیب و نویسنده لبنانی نیز با نگارش كتاب پنج جلدی امام علی <sup>(ع)</sup> صدای عدالت انسانی و '''جورج شكور''' با خلق سه گانه حماسه پیامبر <sup>(ص)</sup> حماسه علی <sup>(ع)</sup> و حماسه حسین <sup>(ع)</sup> در این فهرست نسبتاً بلند قرار می‌گیرند. '''سلیمان كتانی''' با آثار متعدد منثور اما شاعرانه خود درباره پیامبر<sup>(ص)</sup>، امام حسین <sup>(ع)</sup> و حضرت زهرا <sup>(س)</sup>، '''جوزف الهاشم''' ادیب و سیاستمدار با آثاری چند از جمله مجموعه اشعار علویات و سرایش قصیده‌ای زیبا و رسا در وصف حضرت زینب <sup>(س)</sup> و نیز '''جورج زكی الحاج''' با چند اثر كه مهمترین آن قصیده‌ای در رثای امام حسین <sup>(ع)</sup> است و طی آن با نقب زن به حادثه عاشورا، روایت گونه‌ای معاصر از مقاومت، جهاد و شهادت دارد، از دیگر نویسندگان و شاعرانی‌اند كه صرف نظر از وابستگی‌های مذهبی، با قلمی عارفانه و ذهنی شاعرانه به معرفی پیامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بیت <sup>(ع)</sup> ایشان پرداخته‌اند.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1330). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 193_214</ref>
==== [[ميخائيل نعيمه|میخائیل نعیمه]] ====
[[پرونده:ميخائيل نعيمه.png|بندانگشتی|ميخائيل نعيمه - برگرفته از سایت ellibrodemirdad.wordpress - قابل بازیابی از: https://ellibrodemirdad.wordpress.com/mikhail-naima/]]میخائیل نعیمه نیز با دو اثر داستانی خود با عنوان سال جدید او (1914) و نازا (1915) که هر دو را در مهجر نوشت، در شمار پیشگامان داستان‌نویسی معاصر عرب است.<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۹۷.</ref> سال‌های 1914 تا نیمه‌های قرن بیستم، مرحله دیگری در روند شکل‌گیری داستان‌نویسی معاصر عرب است بود. در این دوران که از آن به عنوان مرحله تکوین نام برده می‌شود، داستان‌نویسی به عنوان گونه ادبی در جهان عرب تبلور یافت.<ref name=":3">المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%86 دار العلم للملايين]، ص. 455.</ref> موضوعات و بن‌مایه‌های آثار داستانی در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول عموماً متأثر از حوادث و رویدادهای دوره جنگ، از جمله فاجعه قحطی و گرسنگی که هلاکت حدود یک سوم از جمعیت [[لبنان]] را در پی داشت <ref name=":4">طنوس جان. (1994). توفيق يوسف عواد: دراسة نفسية في شخصيته و ادبه. بيروت: [http://www.al-ilmiyah.com/ دار اللكتب العلمية]، ص. 71.</ref> و تحولات سیاسی اجتماعی ناشی از فروپاشی امپراطوری عثمانی و پی‌آمدهای آن در جهان عرب تبلور یافت.<ref name=":3" /> نقطه عطف این مرحله از روند ادبیات داستانی در [[لبنان]] و جهان عرب همچون دیگر حوزه‌های ادبی، تعمیق و تحکیم رویکرد رمانتیک و فزونی آثار داستانی با الهام از این مکتب ادبی بود. در این سال‌ها مجله الف '''لیلة و لیلة''' (1928) به صحنه ادبیات آمد که به چاپ و نشر داستان‌های تولیدی و یا ترجمه‌ای ادیبان لبنانی اهتمام داشت و نقش مؤثری در ترویج و شد این گونه ادبی ایفا کرد. از جمله نویسندگان تأثیرگذار این سال‌ها توفیق یوسف عواد و خلیل تقی‌الدین بودند.


== پاورقی ==
==== [[توفيق يوسف عواد، نویسنده لبنانی]] ====
[i] نام محله‌ای در بیروت
توفیق یوسف عواد (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود که با خلق آثاری چون مجموعه داستان‌های پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحران‌های سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه می‌پرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واکاوی قرار داد.<ref name=":4" />
 
==== خلیل تقی‌الدین ====
خلیل تقی‌الدین نیز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نویسندگانی بود که نقش تأثیرگذاری در سیر تکوینی ادبیات داستانی در [[لبنان]] و جهان عرب داشتند.
 
روند [[داستان‌نويسی معاصر در لبنان|داستان‌نویسی]] پس از پایان جنگ جهانی دوم مرحله تکامل خود را آغاز کرد. نسل جدیدی از داستان‌نویسان به عرصه آمدند و پیشگامان داستان‌نویسی در دهه‌های گذشته با پشتوانه‌ای از تجربه و دانش،به خلق آثاری جدید پرداختند. [[پرونده:مارون عبود.png|بندانگشتی|مارون عبود - برگرفته از سایت alsafanews - قابل بازیابی از: https://www.alsafanews.com/author/516-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%AF|217x217پیکسل]]
 
==== [[مارون عبود، نویسنده لبنانی]] ====
مارون عبود (1886 -1962) ازچهره‌های بارز داستان‌نویسی و منتقد ادبی نیمه‌های قرن، چند داستان خود را در سال‌های اولیه پس از جنگ نوشت. کوتوله‌ها و ستمگران (1948) و قصه‌های روستا (1956) از جمله آن‌هاست.<ref>ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: [https://daraladab.net/ الآداب]. السنة الخامسة، العدد ٤.  ص. 27.</ref> میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سال‌ها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار می‌گرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد که مهم‌ترین آنها آسیاب‌های بیروت (1966) نام دارد.
 
==== [[سهيل ادريس، نویسنده لبنانی]] ====
[[پرونده:سهيل ادريس.png|بندانگشتی|سهيل ادريس - برگرفته از سایت aleph-lam - قابل بازیابی از: https://aleph-lam.com/2021/07/24/%D8%B3%D9%87%D9%8A%D9%84-%D8%A5%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3-%D9%81%D9%8A-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%D9%85%D8%A7%D8%A6%D8%A9-%D9%83%D9%90%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D9%83%D9%90%D8%AA%D8%A7%D8%A8/|211x211پیکسل]]سهیل ادریس (1925- 2008) نیز از جمله نویسندگان برجسته لبنانی است که در عرصه داستان‌نویسی نیمه دوم قرن گذشته، حضوری پررنگ و تأثیر گذار داشت. او نه تنها داستان‌نویس که پژوهشگری ژرف‌اندیش در حوزه ادبیات داستانی بود. از جمله کارهای پژوهشی او، کتاب «داستان عربی مدرن و تأثیر ادبیات خارجی بر آن از سال 1900 تا 1950 است که به عنوان مرجع همچنان مورد بهره‌برداری است. محله لاتینی (1952)، اشک تلخ (1956) الخندق الغمیق[i] (1958)، انگشتان ما که می‌سوزد (1962)، در شمار مهم‌ترین آثار داستانی سهیل ادریس قرار دارند. برقراری پیوند میان سنت و نوگرایی از ویژگی‌های آثار داستانی اوست. او داستان محله لاتینی‌ را که در سال 2007 از سوی [[اتحادیه نویسندگان عرب]] در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربی قرار گرفت، بر اساس تجربه سال‌ها اقامت و تحصیل در دانشگاه سوربن و سکونت در محله‌ای به همین نام نوشته است که در آن، مسائل ورویدادهایی را که در آن سال‌ها به عنوان یک دانشجوی شرقی در فرانسه مشاهده می‌کرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهیل ادریس همچنین کتاب‌های متعدد داستان‌های اروپایی از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربی ترجمه کرد.
 
==== [[يوسف حبشی الاشقر، نویسنده لبنانی]] ====
یوسف حبشی الاشقر (1989 – 1929) دیگر داستان‌نویس پرکار لبنانی و از چهره‌های ماندگار ادبیات داستانی معاصر عرب است که تا آخرین سال حیات خود دست در کار نوشتن داشت. اولین اثر داستان حبشی، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر یافت. زمین قدیمی (1962)، ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرین بازمانده قدیمی‌ها (1985) و سایه و پژواک (1989) از جمله آثار او به‌شمار می‌روند. داستان ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبی عرب قرار گرفت و او را در جایگاه بزرگان ادبیات داستانی معاصر عرب نشاند. همچنین داستان سایه و پژواک که با الهام از حوادث و رویدادهای [[لبنان معاصر|جنگ داخلی لبنان]] نوشته شده است، در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت. [[پرونده:جبور الدويهی.png|بندانگشتی|جبور الدويهی - برگرفته از سایت facebook - قابل بازیابی از: https://www.facebook.com/ALHADATHAleb/posts/%D9%88%D8%AF%D9%91%D8%B9%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%A7%D8%AD%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9-%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AC%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%8A%D9%87%D9%8A-1949-2021-/10159225348258280/|254x254پیکسل]]
==== [[جبور الدويهی، نویسنده لبنانی]] ====
جبور الدویهی (1949) نیز در زمره نویسندگان نسل جدید در [[لبنان]] است که از دهه‌های پایانی قرن گذشته در عرصه ادبیات داستان جهان عرب ظهور کردند. اعتدال پاییز (1995)، باران حزیران[ii] (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستانی الدویهی قرار دارند که برخی از آن‌ها به زبان‌های انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رویدادهایی می‌پردازد که زمینه‌ساز جنگ داخلی [[لبنان]] بوده‌اند.
 
==== [[امين معلوف، نویسنده لبنانی]] ====
امین معلوف (1949) هم در زمره نویسنگان مطرح امروز [[لبنان]] و جهان عرب قرار دارد و چون سال‌هاست که در فرانسه مقیم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه می‌نویسد، به عنوان نویسنده‌ای لبنانی – فرانسوی شناخته می‌شود. علی‌رغم دوری درازمدت او از [[لبنان]]، وطن و مشرق زمین همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوی آفریقایی (1984) است که تاکنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستانی جذاب از سرگذشت دست‌نوشته‌ای از خیام که در قالب آن، دوره‌ای از تاریخ ایران روایت می‌شود، باغ‌های روشنایی (1991)، صخره تانیوس (1993) و بندرهای روشنایی در شمار دیگر آثار داستانی معلوف قرار دارند که به زبان فارسی هم ترجمه شده‌اند.
 
==== ربیع جابر ====
ربیع جابر (1972) از نویسندگان دو دهه اخیر [[لبنان]] و در عمری چهل ساله، بیش از 16 داستان در کارنامه فعالیت‌های ادبی خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثیر رویدادها و پی‌آمدهای [[لبنان معاصر|جنگ 15 ساله داخلی لبنان]] قرار دارند. آقای تاریکی (1992)، چای سیاه (1995)، آخرین خانه (1996)، پروانه‌ آبی (1996) و درزی‌های بلگراد (2011) از جمله آثار داستانی جابرند. داستان اخیر او که به تحولات ناشی از جنگ‌های خونین سال 1860 میان مسیحیان و درزی‌های پرداخته است در سال 2012 جایزه جهانی بوکر‌ را از آن خود کرد.
 
از نیمه‌های قرن گذشته، چهره‌های برجسته‌ای در میان [[زنان در لبنان|زنان لبنانی]] نویسنده در حوزه ادبیات داستانی ظهور کردند که آثار آنان نه تنها در جهان عرب که در دیگر کشورهای جهان نیز مورد توجه قرار گرفت و به زبان‌های مختلف ترجمه شد. بیشتر نویسندگان [[زنان در لبنان|زن لبنانی]] گرایش‌های نوگرایانه داشته و برخی نیز رویکردهای افراطی به مسئله زن در آثارشان موج می‌زند. از میان تعداد قابل توجه داستان‌نویسان زن لبنانی، آثار تعدادی از آنان همچون من زنده می‌کنم (1958) که اولین داستان‌ نوشته شده توسط یک زن عرب است، از لیلی بعلبلکی، پرنده‌های ایلول[iii] از امیلی نصراله و گنجشک‌های بامداد از لیلی عسیران در زمره آثار برتر در حوزه ادبیات داستانی جهان عرب قرار گرفته‌اند.
 
=== [[ادبیات نمایشی در لبنان]] ===
[[پرونده:مارون النقاش.png|بندانگشتی|مارون النقاش - برگرفته از سایت arrafid - قابل بازیابی از: https://arrafid.ae/Article-Preview?I=Sy%2FzlMfspcc%3D&m=5U3QQE93T%2F0%3D|384x384پیکسل]]تا پیش از نیمه قرن نوزدهم، نمایشنامه به مفهوم جدید آن برای اعراب تقریباً ناشناخته بود. نمایشنامه نویسی در کشورهای عرب برای اولین بار در [[لبنان]] ظهور کرد و اولین کسی که نمایشنامه نوشت، 
 
'''مارون النقاش''' (1817-1855) بود. او که برای تجارت میان [[لبنان]] و ایتالیا رفت و آمد داشت، در آن کشور با تئاتر و اپرا آشنا و شیفته این هنر مدرن شد. این شیفتگی عزم او را جزم کرد تا این هنر را به [[لبنان]] منتقل کند و چنین کرد. او در [[لبنان]]، در سال 1847 متن نمایشنامه‌ای را با عنوان بخیل با الهام از نمایشنامه خسیس مولیر نوشت که آن را اولین نمایشنامه در جهان عرب دانسته‌اند.<ref>نجم. (1980). ص. 33.</ref> نقاش در سال‌های بعد دو نمایشنامه دیگر نوشت، یکی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا‌هارون الرشید در سال 1849 و دیگر، حسود گستاخ در سال 1853 که در هر دوی آن‌ها از نمایشنامه‌های مولیر الهام گرفته بود. پس از او خلیل الیازجی دومین لبنانی بود که نمایشنامه جوانمردی و وفاداری را در سال 1876 نوشت.<ref>نجم. (1980). ص. 245.</ref> از آن پس هم تعدادی از نمایشنامه‌های اروپایی به عربی ترجمه شد. نمایشنامه‌نویسی به عنوان گونه‌ای ادبی از دهه‌های اولیه قرن بیستم با فزونی گرفتن انتشار آثار ادیبان [[لبنان]] و ترجمه‌هایی که از نمایشنامه‌های اروپایی صورت می‌گرفت، تبلور یافت. نمایشنامه‌های این دوران عموماً متأثر از مکاتب ادبی مدرن نوشته می‌شد و در آن‌ها به موضوعات اجتماعی و فلسفی و مهم‌ترین مسائل روز پرداخته می‌شد و نوعی رئالیسم اجتماعی بر آن‌ها غلبه داشت. به عنوان نمونه، میخائیل نعیمه در نمایشنامه پدران و پسران (1917) توجه خود را به چالش سنت و مدرنیته معطوف ساخت که در زمان خود با استقبال بسیاری روبرو شد؛ سبب این استقبال آن بود که به جای پرداختن صرف به افتخارات گذشته و پند و اندرز دادن به مخاطبان، به واقعیت‌های ملموس و و نقد آن اهتمام داشت.<ref>الراعی. (1992). ص. 208-210.</ref> نمایشنامه نعیمه راه را برای نمایشنامه‌نویسان بعدی باز کرد تا به طرح و نقد مسائل اجتماعی بپردازند. خلیل مطران در همین دوران تعدادی از آثار نمایشنامه‌نویسان اروپایی چون شکسپیر، مولیر، راسین و هوگو را به عربی ترجمه کرد. با ظهور نمایشنامه‌های شعری در آثار نمایشنامه‌نویسانی چون احمد شوقی در [[مصر]]، برخی ادیبان لبنانی نیز به این گونه ادبی روی آوردند که پیشگام آن‌ها سعید عقل بود. او نمایشنامه‌های دختر یفتاح را در سال 1935 و نمایشنامه قدموس[iv] را در سال 1944 نوشت که هر دو نمایشنامه‌های منظوم بودند. در این نوع نمایشنامه‌ها معمولاً به موضوعاتی پرداخته می‌شد که با مسائل تاریخی یا اجتماعی مخاطبان ارتباطی نداشت و بدین دلیل استقبال چندانی از آن‌ها نشد و تنها گروه‌های خاصی از جامعه، مخاطبان آن‌ها بودند. نمایشنامه‌های اجتماعی اما همچنان مورد استقبال قرار می‌گرفت.خلیل تقی‌الدین نویسنده مطرح دهه‌های سی و چهل قرن گذشته با چنین رویکردی چندین نمایشنامه نوشت که سرچشمه هنر، مشتی از باد و اگر وکیل مدافع نبود از جمله آن‌هاست و نویسنده در آن‌ها روحیات اجتماعی مردم [[لبنان]] را به نقد کشیده است.<ref>الراعی. (1992). ص. 214.</ref> از دهه شصت این قرن، با شکل‌گیری گروه‌های تئاتری، نمایشنامه‌های بیشتری نوشته و ترجمه نمایشنامه‌های خارجی هم ادامه یافت. توفیق یوسف عواد از جمله نویسندگانی بود که در این دوران چندین نمایشنامه نوشت که یکی از آن‌ها گردشگر و مترجم (1962)، نمایشنامه‌ای گفت و گو محور بود. سهیل ادریس، ادیب و داستان‌نویس معاصر لبنانی هم نمایشنامه شهیدان را در سال 1965 و نمایشنامه گلی از خون را در سال 1969 نوشت. میخائیل نعیمه نیز نیم قرن پس از نوشتن نمایشنامه پدران و پسران، نمایشنامه‌ ایوب را نوشت که در سال 1967 چاپ و زمینه نشر یافت. انسی الحاج شاعر نوگرای نیمه دوم قرن بیستم که در بنیادگذاری نمایشنامه‌نویسی در [[لبنان]] سهمی به‌سزا داشت، ترجمه‌هایی را از نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان چون شکسپیر، یونسکو، برشت و کامو به انجام رسانید '''.<ref name=":2" />''' 
 
'''عصام محفوظ'''، شاعر، منتقد و نمایشنامه‌نویس، از چهره‌های بارز این گونه ادبی بود که بسیاری از نمایشنامه‌نویسان نیمه دوم قرن گذشته، تحت تأثیر او قرار داشتند. از جمله مهم ترین نمایشنامه‌هایی که محفوظ نوشت می‌توان از زنزلخت[v] (1963)، دیکتاتور (1967)، کارت بلانش (1970) و قتل نام برد که اولین نمایشنامه سیاسی بود که توسط یک لبنانی نوشته می‌شد.<ref>الراعی. (1992). ص. 219. </ref> در نیمه دوم قرن گذشته همچنین نمایشنامه‌های متعددی توسط هنرمندان [[تئاتر مدرن در لبنان|تئاتر لبنان]] نوشته و عموماً توسط خود آن‌ها نیز کارگردانی شد که از جمله آن‌ها می‌توان به نام‌هایی چون ریمون جباره، شکیب خوری و یعقوب شدراوی اشاره کرد. [[پرونده:عمر فاخوری.png|بندانگشتی|عمر فاخوری - برگرفته از سایت menassati - قابل بازیابی از: https://menassati.com/en/creators/omar-fakhuri/1733|296x296پیکسل]]
 
=== [[نقد ادبی در لبنان]] ===
نقد ادبی جدید در [[لبنان]] در راستای جنبش ادبی عرب در نیمه اول قرن پیش تبلور یافت. پیش از آن و تا سال‌های اولیه قرن، نقد به شیوه سنتی رایج بود که زبان و قواعد آن و نیز بلاغت و شرح دیوان‌های شعر را شامل می‌شد. با بروز نشانه‌های نوگرایی در ادبیات و فزونی گرفتن آثار ادبی در گونه‌های مختلف، شیوه‌های نوین به تقلید از مکاتب نقد ادبی در اروپا، مبنای پژوهش‌های انتقادی در حوزه ادبیات قرار گرفت. شاخص‌ترین ناقد ادبی دهه‌های اولیه قرن گذشته، میخائیل نعیمه بود که آرای انتقادی خود را در قالب مقالاتی در مجله الفنون که در آمریکا منتشر می‌شد، ارائه می‌داد و اولین مقاله انتقادی او درباره داستان بال‌های شکسته جبران خلیل جبران بود. مجموعه مقالات نعیمه در سال 1932 به صورت کتاب با عنوان الغربال چاپ و منتشر شد و با استقبال محافل ادبی عرب روبرو و بازتاب گسترده‌ای داشت. میخائیل نعیمه در کتاب الغربال ،خواستار تعیین سنجه‌هایی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را مورد نقد و مقایسه قرار داد. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ تأکیدکرد.<ref>ضیف. (1959). ص. 246.</ref> در دهه‌های بعد با فزونی گرفتن آثار ادیبان لبنانی و عرب ، دامنه نقد هم گسترش یافت. '''عمر فاخوری'''، '''خلیل تقی‌الدین''' و '''توفیق یوسف''' عواد در زمره منتقدانی بودند که دیدگاه‌های آنان در قالب مقاله و کتاب زمینه نشر یافت. فاخوری به مقایسه جایگاه داستان‌نویسی در ادبیات عرب و جایگاه آن در ادبیات غرب پرداخته و تأثیر عنصر زبان‌شناختی و انزواطلبی در ادبیات داستانی را مورد واکاوی قرار داده است. تقی‌الدین هم در نقد داستان‌نویسی به پیوند داستان بازندگی و اهداف اجتماعی آن و مقایسه داستان در ادبیات عربی و غرب توجه نشان داده است. توفیق یوسف عواد، مسئله ارتباط بین داستان و زندگی، جایگاه داستان و ظرفیت‌های آن را مورد بررسی قرار داده است.<ref>ابوهیف. (2000). ص. 28.</ref>
 
از دهه شصت قرن گذشته با ترجمه تعداد قابل توجهی از کتاب‌های معتبر در حوزه نقد ادبی در غرب به زبان عربی، روش‌های انتقادی در حوزه ادبیات عرب نیز متحول و رویکردهای نوین فلسفی، روانشناختی و جامعه‌شناختی بر پژوهش‌های حوزه نقد ادبی غلبه یافت.
 
[[نقد ادبی در لبنان]] که در نیمه اول قرن عمدتاً به مقوله شعر می‌پرداخت، در نیمه دوم و به ویژه از دهه هفتاد، نقد داستان را نیز مورد اهتمام قرار داد. در این دوران، حوزه نقد فراگیر شد و توانست با نویسندگان و خوانندگان آثار آنان ارتباط برقرار کند و به محیط‌های دانشگاهی نیز راه یابد.<ref>ابوهیف. (2000). ص. 34.</ref>
 
=== [[ادیبان مسیحی لبنان و ارادت نسبت به اسلام|ادیبان مسیحی و ارادت نسبت به پیامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بیت <sup>(ع)</sup>]] ===
[[پرونده:جورج جرداق.png|پیوند=https://wikimelal.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AC%20%D8%AC%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%82.png|بندانگشتی|جورج جرداق - برگرفته از سایت alalam - قابل بازیابی از: https://www.alalam.ir/news/1646408/%D8%B1%D8%AD%D9%8A%D9%84-%D9%83%D8%A7%D8%AA%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9--%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AC-%D8%AC%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%82]]
از پدیده‌های قابل توجه در حوزه ادبیات در [[لبنان]]، آثار منظوم و منثور ادیبان مسیحی است که در آن‌ها دلبستگی و ارادت خود را نسبت به پیامبر اسلام و خاندان مکرم ایشان ابراز داشته‌اند. هر چند این پدیده دارای سابقه‌ای نسبتاً طولانی است، از نیمه‌های قرن گذشته تاکنون از ظهور و بروز بیشتری برخوردار بوده است.


[ii] ماه ژوئن
'''بولس سلامه''' از بزرگترین شاعران کلاسیک [[لبنان]] در نیمه‌های قرن بیستم با اثر ماندگار خود با عنوان حماسه غدیر شامل سه هزار و پانصد بیت شعر درباره تاریخ اسلام و واقعه غدیر خم، جایگاه برجسته‌ای در میان این شاعران دارد که این اثر او را یک حماسه حقیقی در ادیبات معاصر به شمار آورده‌اند.<ref>المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: [https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D9%85_%D9%84%D9%84%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%86 دار العلم للملايين]، ص. 395.</ref>


[iii] ماه سپتامبر
'''جورج جرداق''' دیگر ادیب و نویسنده لبنانی نیز با نگارش کتاب پنج جلدی امام علی <sup>(ع)</sup> صدای عدالت انسانی و '''جورج شکور''' با خلق سه گانه حماسه پیامبر <sup>(ص)</sup> حماسه علی <sup>(ع)</sup> و حماسه حسین <sup>(ع)</sup> در این فهرست نسبتاً بلند قرار می‌گیرند.


[iv] پادشاه فینیقی
'''سلیمان کتانی''' با آثار متعدد منثور اما شاعرانه خود درباره پیامبر<sup>(ص)</sup>، امام حسین <sup>(ع)</sup> و حضرت زهرا <sup>(س).</sup>


[v] نوعی درخت پرشاخ و برگ كه در شمال ایران به آن زیتون تلخ می‌گویند
'''جوزف الهاشم''' ادیب و سیاستمدار با آثاری چند از جمله مجموعه اشعار علویات و سرایش قصیده‌ای زیبا و رسا در وصف حضرت زینب <sup>(س)</sup> .


و نیز جورج زکی الحاج با چند اثر که مهم‌ترین آن قصیده‌ای در رثای امام حسین <sup>(ع)</sup> است و طی آن با نقب زن به حادثه عاشورا، روایت گونه‌ای معاصر از مقاومت، جهاد و شهادت دارد، از دیگر نویسندگان و شاعرانی‌اند که صرف نظر از وابستگی‌های مذهبی، با قلمی عارفانه و ذهنی شاعرانه به معرفی پیامبر اسلام <sup>(ص)</sup> و اهل بیت <sup>(ع)</sup> ایشان پرداخته‌اند.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص. 193-214.</ref>
== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==
[[زبان و ادبیات ژاپن]]؛ [[زبان و ادبیات روسی]]؛ [[زبان و ادبیات کانادا]]؛ [[زبان و ادبیات کوبا]]؛ [[زبان و ادبیات مصر]]؛ [[زبان و ادبیات تونس]]؛ [[زبان و ادبیات افغانستان]]؛ [[زبان و ادبیات چینی]]؛ [[زبان و ادبیات سنگال]]؛ [[زبان و ادبیات تایلند]]؛ [[زبان و ادبیات آرژانتین]]؛ [[زبان و ادبیات فرانسه]]؛ [[زبان و ادبیات اسپانیا]]؛ [[زبان و ادبیات مالی]]؛ [[زبان و ادبیات ساحل عاج]]؛ [[زبان و ادبیات سوریه]]؛ [[زبان و ادبیات اتیوپی]]؛ [[زبان و ادبیات زیمبابوه]]؛ [[زبان و ادبیات سیرالئون]]؛ [[زبان و ادبیات قطر]]؛ [[زبان و ادبیات سودان]]؛ [[زبان و ادبیات گرجستان]]؛ [[زبان و ادبیات تاجیکستان]]؛ [[زبان و ادبیات قزاقستان]]؛ [[زبان و ادبیات بنگلادش]]؛ [[زبان و ادبیات سریلانکا]]؛ [[زبان و ادبیات اردن]]
== پاورقی ==
<small>[i] نام محله‌ای در بیروت</small>
<small>[ii] ماه ژوئن</small>
<small>[iii] ماه سپتامبر</small>


* [[لبنان]]
<small>[iv] پادشاه فینیقی</small>
* [[تاریخ لبنان]]
* [[زبان و ادبیات لبنان]]
* [[تاریخ ادبیات معاصر لبنان]]
* [[شعر معاصر لبنان]]
* [[داستان‌نويسی معاصر در لبنان]]
* [[مشاهیر ادبی لبنان]]


<small>[v] نوعی درخت پرشاخ و برگ که در شمال ایران به آن زیتون تلخ می‌گویند</small>


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==
<references />
[[رده:خط، زبان و ادبیات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۰

ناصیف الیازجی - برگرفته از سایت lyricstranslate - قابل بازیابی از: https://lyricstranslate.com/en/nasif-al-yaziji-lyrics.html

لبنان از خاستگاه‌های ادبیات نوین عرب است. نفوذ فرهنگ، زبان و ادبیات مغرب زمین که از قرون گذشته در این سرزمین کوچک آغاز شده بود، در نیمه‌های قرن نوزدهم از راه آموزش و تبلیغات گروه‌های تبشیری فزونی گرفت و زمینه‌هایی را فراهم آورد که با عنوان جنبش نوزایی در ادبیات عرب شناخته می‌شود. پیشگامان این جبنش عموماً ادیبان مسیحی[۱] و دانش‌آموخته مدارس و مراکز آموزشی وابسته به گروه‌های تبشیری غربی و یا انجمن‌های دینی مسیحی بودند. برنامه‌های آموزشی این مراکز، تقلیدی از آموزش‌های غربی و زبان‌های خارجی نیز زبان رایج آموزشی بود. آشنایی با فرهنگ و ادبیات غربی به تدریج رویکردهای ادبی جدیدی را تبلور بخشید که با فرهنگ و ادبیات کلاسیک عرب تفاوت داشت. گسترش مراکز آموزشی و چاپ و انتشار کتب و نشریه و ترجمه برخی آثار ادبی اروپایی، تأسیس محافل و انجمن‌های ادبی با رویکردهای جدید، چالش‌هایی را میان نوگرایان و محافظه‌کاران پدید آورد. نوگرایان خواستار گسست از ادبیات کهن بودند و محافظه‌کاران اما در برابر آنان قرار گرفتند. از دل این چالش، جریان نوینی سربرآورد که مآل‌اندیش بود و ادامه این نزاع را برنمی‌تافت. این جریان جدید دریافته بود برای حفظ سنت‌های کهن بایستی گذشته با تمام منابع غنی آن مورد مطالعه قرار گیرد و ارزش‌های آن بار دیگر متناسب با اقتضائات زمانه در پایگاه‌های زندگی مردم تأیید و تثبیت گردد. بدین سان احیای زبان و قومیت عربی در لبنان محور اهتمام مکتب جدیدی قرار گرفت که با نام ناصیف الیازجی (1800 –1871) پیوند خورد.‌‌ او تلاش کرد تا با احیای زبان و ادبیات خالص کهن، نارسایی‌های نوگرایان را از نظر شیوه و تفکر در نوردد.[۲] مجمع الادب فی فنون الادب (1865)، الطرازفی المعانی و البیان (186)، ثالث القمرین،

بطرس البستانی - برگرفته از سایت wikimedia - قابل بازیابی از: https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Al_Mu%27allim_Butrus_al-Bustani.jpg

فصل الخطاب، نفحة الریحان (شعر – 1864) و مجمع البحرین (1856) از جمله آثار الیازجی بودند که در نظم و نثر عربی در این دوره پدید آمدند[۳] و در احیای ادبیات کهن نقش داشتند.ناصیف الیازجی و فرزندش ابراهیم که پس از مرگ او، میراث‌دار ادبی پدر شد، هر دو دانش‌آموخته مراکز آموزشی وابسته به پروتستان‌های آمریکایی و انگلیسی بودند و با تشویق‌های آنان بود که پاسداری از زبان و میراث ادبی را فراخوان دادند. ابراهیم الیازجی اولین ادیب مسیحی بود که در دهه هشتاد قرن نوزدهم بر ضرورت بیداری قومی در میان عرب‌ها تأکید ورزید.[۴] همزمان با تلاش‌های این جریان ادبی، در شهر بیروت مکتب دیگری در حال شکل‌گیری بود که در نهایت، آن را تحت نفوذ خود درآورد. این مکتب در عین حال که با هدف الیازجی در خصوص احیای ادبیات کهن موافق بود، تلاش می‌کرد تا عناصر ارزشمند ادبیات و فنون ادبی غرب را نیز جذب کند. بطرس البستانی (1819-1883) از بنیانگذاران این جریان ادبی نوین بود که در بیشتر انواع ادبی پیشگام بود. وسعت مطالعات و دانش او در دائرةالمعارف مشهورش که در نوع خود در ادبیات عرب بی‌نظیر است، انعکاس یافت. [۵] این جریان که بر تلفیق ادبیات کهن عرب با نوآوری‌های ادبی در غرب تأکید داشت، به زودی هوادارانی یافت و بدین سان طی نیمه اول قرن بیستم زمینه خلق آثار ادبی نوین در همه انواع آن فراهم شد.[۶]

ادبيات مِهجَر لبنان

نقطه عطف جنبش ادبی عرب، تبلور رویکرد نوینی بود که از دهه بیست قرن بیستم در آثار گروهی از ادیبان لبنانی انعکاس یافت.[۷] این ادیبان که به دلایل گوناگون از سال‌های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ناگزیر از ترک وطن شده و در آمریکا سکنی گزیده بودند، با تشکیل محافل و کانون‌های ادبی، فعالیت‌های خود را ادامه دادند. مهم‌ترین و تأثیرگذارترین این کانون‌ها انجمن قلم بود که با همت ادیبانی چون جبران خلیل جبران، میخائیل نعیمه و ایلیا ابوماضی در سال 1920 در نیویورک تأسیس شد و ریاست آن را جبران بر عهده داشت. ادیبان مهجر عموماً متأثر از نوگرایی ادبی در غرب بودند و به‌طور مشخص رمانتیسیسم بر آثار آنان غلبه داشت. رویکرد ادبی مهاجران طی دهه‌های بیست و سی قرن گذشته تأثیر گسترده‌ای در روند جنبش ادبی عرب و لبنان گزارد؛ آنچنانکه با عنوان مکتب ادبی مهجر در تاریخ ادبیات معاصر عرب ماندگار شد.‌

مکتب ادبی مهجر در واقع بسترساز انقلابی در حوزه زبان و شیوه‌های سنتی زبانی در همه زمینه‌های نظم و نثر[۸] و مهم‌ترین تأثیر آن، تبلور رویکرد رمانتیسیسم در ادبیات عرب بود.

مشاهیر ادبی لبنان

جبران خلیل جبران

جبران خلیل جبران - برگرفته از سایت pinterest - قابل بازیابی از: https://www.pinterest.com/pin/476537204297987467/

جبران خلیل جبران ( 1889-1931) از چهره‌های بارز مکتب ادبی مهجر هر چند متولد لبنان بود، سال‌های بسیاری از عمر خود را در خارج از وطن و به ویژه در آمریکا گذراند و بیشتر آثار ادبی و هنری خود را در آنجا خلق کرد. او اما هیچگاه وطن را فراموش نکرد و در آثار خود همچون دیگر ادیبان مهجر این اشتیاق و دلبستگی را بازتاب می‌داد. جبران را بایستی از جمله عصیان‌گران علیه وضع موجود و نظم موروث به‌شمار آورد. او تقریباً در همه آثارش از جمله در العواصف، با تمام وجود بر باورها و عادت‌های قدیمی که از نگاه او مانع توسعه و سعادت انسان می‌شوند می‌تازد. البته هدف او از عصیان، دفاع از حق انسانی و زندگی متعالی است.[۹] از جبران مجموعاً 16 کتاب به زبان‌های انگلیسی و عربی برجای مانده است. مهم‌ترین اثر او که آوازه‌اش را فراگیر ساخت، کتاب پیامبر بود که در سال 1923 منتشر شد. ارواح سرکش، بال‌های شکسته، عیسی پسر انسان ، دیوانه‌ها و سرگردان از جمله آثار اوست که بیشتر آن‌ها به فارسی نیز ترجمه شده است.

ميخائيل نعيمه

ميخائيل نعيمه (1889-1979) دیگر ادیب مهاجر لبنانی است که شاعر، داستان‌نویس و منتقد ادبی بود. او در سال 1912 به آمریکا مهاجرت کرد و به مدت 20 سال در این کشور اقامت داشت و از اعضای پرکار و مؤثر انجمن قلم بود. کتاب الغربال او که به سال 1933 انتشار یافت، نه تنها کتاب نقد که بازتاب‌دهنده رویکردهای ادبی وی و دیگر اعضای انجمن بود.[۱۰] او در این کتاب به جنبه‌هایی از انقلاب ادبی علیه ادبیات قدیم پرداخته و خواهان معیارهای جدیدی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را به بوته نقد کشید. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ که در واقع غلبه روح بر جسم ادبیات است، تأکید کرد.[۱۱] میخائیل نعیمه در سال 1932 به لبنان بازگشت وزان پس بیشتر به داستان‌نویسی پرداخت. مشهورترین مجموعه شعری او زمزمه پلک‌ها است.

ايليا ابوماضی

ایلیا ابوماضی (1889-1957) که پس از جبران و نعیمه بارزترین چهره ادبیات مهجر بود، در سال 1900 ابتدا به همراه خانواده به مصر رفت و پس از یازده سال اقامت در این کشور به آمریکا عزیمت کرد. او متأثر از رویکرد رمانتیک جبران بود، رباعیات خیام را نیز خوانده در اشعار خود از آن الهام گرفته است. اولین دیوان شعر او در سال 1911 با عنوان یادبود گذشته در مصر منتشر شد. الجداول و الغمائل دو و دیوان دیگر او بودند که اولی در سال 1927 و دومی در سال 1940 در نیویورک مجال نشر یافتند.[۱۲]

شعر معاصر لبنان

جریان نوگرایی در شعر معاصر لبنان از سال‌های اولیه قرن بیستم آغاز شد.

خلیل مطران

خليل مطران - برگرفته از سایت wikiwand - قابل بازیابی از: https://www.wikiwand.com/ar/%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%86

خلیل مطران (1872-1949)‌‌‌ از پیشگامان این جریان در این مرحله بود. او که با ادبیات جدید اروپا به ویژه آثار ادبی فرانسه آشنا شده بود ،اولین نشانه‌های ادبیات رمانتیک را در آثارش بازتاب داد. خلیل، بیشتر سال‌های عمر را در مصر اقامت داشت و از جمله ادیبان لبنانی بود که در سال‌های پیش از آغاز جنگ جهانی اول، به استقلال و آزادی از سلطه ترکان عثمانی فراخوان داد[۱۳] خلیل مطران علی‌ رغم تجدد گرایی، به اصول اساسی شعر کهن پایبند بود و قصائد او از جمله: شب، نرون، شیرگریان و آثار بعلبک، مورد توجه مخاطبان بسیاری در کشورهای عرب و جهان قرار گرفت. دیوان او با نام «دیوان الخلیل» در سال 1908 در 4 جلد به چاپ رسید.

امين الريحانی

امين الريحانی (1876-1940) از دیگر شاعران لبنانی بود که نقش مؤثری در مراحل اولیه جریان نوگرایی در شعر و ادب عرب داشت. او از اولین شاعرانی بود که به شعر منثور توجه نشان داد.[۱۴]

مجموعه شعرهای منثور او با نام فریاد دشت‌ها در سال 1910 چاپ و منتشر شد که آغاز فصل جدیدی در مسیر تحول شعر معاصر عرب بود.

جنبش نوگرایی ادبی در لبنان هرچند با آغاز جنگ جهانی اول و تحت تأثیر پی‌آمدهای آن با ضعف و تأخیر همراه شد، با پایان جنگ سرعت گرفت و رو به فراگیری گزارد. تحولات این مرحله که با قیمومیت فرانسویان بر لبنان همزمان بود، عمدتاً از دو طریق سرچشمه می‌گرفت، یکی ترجمه‌های آثار شعری اروپاییان در مجلات و نشریاتی که رو به فزونی بود و دیگر، انتشار گسترده آثار رمانتیک ادیبان مهاجر در لبنان و دیگر کشورهای عربی. لذا ویژگی‌های این مرحله تأثیرپذیری بسیاری از آثار ادبی به ویژه در حوزه شعر از مکتب رمانتیسیم بود. رواج شعر منثور نیز نقطه عطف روند جنبش ادبی در حوزه شعر در این سال‌ها بود که پیشتر نشانه‌های آن با آثار شعری بزرگان شعر و ادب عرب چون امین الریحانی، کم و بیش شناخته شده بود. این نوع ادبی در واقع، انقلابی در قالب‌بندی‌های متعارف و تعابیر سنتی بود که علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته همچنان رواج داشت و از دیدگان شاعران نوگرا، مانع بزرگی بر سر راه جنبش نوگرایی در شعر عرب بود.

الیاس ابوشبکه

الياس ابوشبكه - برگرفته از سایت vintagebeirut - قابل بازیابی از: https://www.vintagebeirut.com/quotes/lebanese-writers/elias-abu-shabaki/

الیاس ابوشبکه (1903-1947) در زمره شاعران لبنانی نوگرایی قرار دارد که در روند جنبش ادبی عرب سهم بسیار داشت و هر چند شناختی عمیق از ادبیات فرانسه به ویژه مکتب رمانتیسیم داشت و‌ در آثار شعری خود از آن تأثیر پذیرفته بود،از تقلید ناآگاهانه چه از پیشینیان و چه از ادبیات بیگانه و مرعوب شدن در برابر آن، پرهیز می‌داد. غلبه رویکرد رمانتیک بر آثار الیاس ابوشبکه چنان بود که او را در کنار شاعرانی چون خلیل مطران از پیشگامان این رویکرد در ادبیات معاصر عرب قرار داده‌اند.[۱۵] او در عمر کوتاه خود، 8 مجموعه شعر منتشر کرد که از جمله آن‌ها می‌توان از مارهای بهشت (1938)، آهنگ‌ها (1940) و صدای قلب (1942) نام برد.

در طول سال‌های میان دو جنگ جهانی هرچند مکتب سمبولیسم اروپایی در میان شاعران عرب و لبنان هوادارانی یافت ؛ وجه غالب اما، رویکرد رمانتیک بود و آثار شعری بیشتر شاعران لبنانی بازتاب این رویکرد در شعر معاصر عرب بود.

سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه دهه پنجاه، فصل جدیدی در روند جنبش نوگرایی شعر عرب بود. این دوران با وضعیت سال‌های میانی دو جنگ متفاوت و شرایط سیاسی اجتماعی، تغییرات بسیار یافته و لذا ضرورت‌های جدیدی را پدید آورده بود. حوزه ادبیات نیز فارغ از این دگرگونی‌ها نبود و علی‌رغم تحولات دهه‌های گذشته، در این مرحله اما نیاز به تغییرات اساسی و سریع داشت. مرحله جدید جبنش نوگرایی در شعر که مجله شعر سخنگوی آن بود،[۱۶] با فراخوان به دگرگونی‌های اساسی در شعر آغاز شد. مجله شعر توسط یوسف الخال از نسل جدید شاعران نوگرا و با همکاری علی احمد سعید (ادونیس) شاعر سوری الاصل در سال 1957 در بیروت بنیان گرفت و به زودی به کانونی برای شاعران نوپرداز لبنانی و عرب تبدیل شد.

یوسف الخال

یوسف الخال (1917-1987) که از پیشگامان جنبش نوگرایی شعر معاصر عرب[۱۷] در مرحله جدید بود تأکید می‌کرد که جبنش نو‌گرایی خواهان آن است که مفاهیم شعری جدید متناسب با زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم جایگزین مفاهیم قدیمی شوند.[۱۸] از ویژگی‌های مرحله جدید، ظهور نوعی شعر بود که از آن به عنوان قصیده نثری نام برده شد و در واقع شکل تکامل یافته شعر منثور بود. ترویج این نوع ادبی مورد اهتمام گروهی از شاعران نوپرداز لبنانی و عرب قرار گرفت که از طریق مجله شعر و در سال‌های بعد مجله حورا و برخی از روزنامه‌ها چون النهار و لسان‌الحال، انجام می‌شد. نوگرایی اما سبب نشد تا شاعران نوپرداز از جمله یوسف الخال که خود به قصیده نثری اهتمام داشت،[۱۹] کاملاً با میراث ادبی کهن فاصله بگیرند. بیشتر آثار شعری الخال، آمیزه‌ای از ارزش‌های شعری عرب و تجربه‌های نوین است. از نوآوری‌های او، به کارگیری زبان گفتار زادبوم در شعر نو بود.[۱۷] چاه متزوک (1958)، تولد دوباره (1981) و دفتزهای ایام (1988) از جمله آثار شعری یوسف الخال است. او همچنین آثار متعددی از شعر اروپایی و آمریکایی را به عربی ترجمه کرد.

خلیل حاوی

خلیل حاوی (1919-1982) نیز از همین نسل نوگرای شاعران معاصر عرب است. او که به سمبولیسم گرایش داشت،[۱۹] موفق شد با تلفیق رویکرد نوگرایانه با ارزش‌های شعری کهن، تجربه جدیدی از نوگرایی در شعر را ارئه کند. از دیدگاه حاوی، نوگرایی در شعر به معنای گسست از میراث ادبی نیست. او تأکید می‌کرد که جنبش نوگرا در شعر، میراث گذشته و واقعیت‌های زمان را یکجا مورد توجه قرار می‌دهد. او همچنین تأکید داشت که در شعر، بایستی از اسطوره‌های بومی برای تبدیل آن‌ها به نماد بهره گرفت.[۲۰] از جمله آثار او که به نوگراترین شاعر معاصر لبنان شناخته شده است، می‌توان به رود خاکستر (1975)، نی و باد (1961)، خرمن‌زارهای گرسنگی (1964)، تندر زخم آگین (1979) و از دوزخ کمدی (1979) اشاره کرد. حاوی در سال 1982، که نیروهای اشغالگر اسراییل با عبور از جنوب لبنان به پایتخت رسیده و آن را در محاصره گرفته بودند، چنین وضعی را تاب نیاورد و با شلیک گلوله به حیات خود خاتمه داد.

انسی الحاج - برگرفته از سایت poemhunter - قابل بازیابی از: https://www.poemhunter.com/ounsi-el-hage/

انسی الحاج

انسی الحاج (1937) نیز از جمله شاعران لبنانی است که فعالیت ادبی خود را با شعر منثور آغاز کرد و آثار خود را با الهام از مکتب ادبی سوررئالیسم پدید آورد. الحاج در تأسیس مجله شعر با یوسف الخال و ادونیس همکاری داشت و شناخته شده‌ترین منثور سرای معاصر عرب است.[۲۱] او در خصوص چرایی پیدایش شعر منثور در شعر معاصر عرب معتقد است که رو به ضعف‌گزاردن شعر سنتی در دوران جدید، ارتقاء سطح آگاهی‌های جوامع عرب از روند رو به سرعت تغییرات جهانی و تعدد و فزونی ترجمه‌هایی که از غرب صورت گرفت در ظهور و اوج‌گیری این نوع ادبی تأثیرگذار بوده است.[۲۲] لن، اولین مجموعه شعری اوست که در سال 1960 منتشر و به عنوان اولین مجموعه قصیده‌های نثری در شعر معاصر عرب شناخته شد. سربریده (1960)، گذشته روزهای آینده (1965)، با طلا‌ چه‌‌ ساختی با گل چه کردی (1970) و ضیافت (1994) از جمله آثار شعری اوست. برخی از آثار او نیز به زبان‌های دیگر ترجمه شده است.

محمدعلی شمس‌الدين شاعر لبنانی

محمدعلی شمس‌الدين - برگرفته از سایت goodreads - قابل بازیابی از: https://www.goodreads.com/author/show/2896124._

محمدعلی شمس‌الدین (1942) از جمله شاعران پرکار سه دهه اخیر لبنان است که آثار او همچون بیشتر شاعران نوپرداز و متعهد معاصر عرب، آمیزه‌ای از اصالت ادبی و تجربه نوگرایی است. شمس‌الدین در آثار خود هم از ادبیات و شعر معاصر مغرب‌ زمین الهام گرفته است و هم از بزرگان شعر و ادب مشرق زمین همچون حافظ و مولانا. شعر او، شعر نمادها و پرسش‌های فلسفی درباره عشق، مرگ، هویت، میهن و دین است. کتاب ‌شیرازیات او که در سال 2005 مجال نشر یافت، نشان از دغدغه‌های شرفی و دینی او دارد. به باور او شعر حافظ نماد ضمیر انسانی اسلامی در روزگار خشونت و سلطه مغولان است. وی تأکید می‌کند امروز هم شعر حافظ بازتاب دهنده روح انسانی این تمدن است که پس از 7 قرن چهره نموده است و گواهی می‌دهد که اسلام آیین عشق، آزادی و انسان‌دوستی است. شیرازیات، مرهون 5 سال مطالعه و تأمل در دیوان لسان‌الغیب و بازسرایی 75 غزل از غزلیات آن است.[۲۳] قصائد قاچاق شده به دوستم آسیا (1983)، آیا زمان آن نرسیده است که رقص پایان پذیرد (1988)، باغ چهار فصل (1988)، نماز گل آفتاب‌گردان (1994) و در چاه‌ها شخم می‌زند (1996) از دیگر آثار این شاعر سرزمین‌های جنوب لبنان است که برخی از آن‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه و یا موضوع پژوهش‌های دانشگاهی قرار گرفته است.[۲۴]

داستان‌نويسی معاصر در لبنان

زمینه‌های ظهور داستان‌نویسی معاصر لبنان به دهه‌های پایانی قرن نوزدهم و سال‌های اولیه قرن بیستم بازمی‌گردد. در این دوران ادیبان لبنانی که عموماً دانش‌آموخته مراکز آموزشی نوین و با زبان‌های اروپایی آشنا شده بودند با مطالعه آثار ادبی نویسندگان غربی، مجذوب انواع ادبی شدند. داستان یکی از انواع ادبی بود که مورد توجه قرار گرفت و برخی از نویسندگان به تقلید از آنان تجربه نوین داستان‌نویسی را آغاز کردند. سلیم البستانی و جرجی زیدان از پیشگامان مراحل اولیه داستان‌نویسی در لبنان بودند.

جرجی زیدان

جرجی زیدان نویسنده‌ای پرکار و از او به عنوان بنیانگذار داستان‌نویسی تاریخی در ادبیات معاصر عرب نام برده می‌شود. او از سال 1891 تا 1914، مجموعاً 21 داستان تاریخی نوشت[۲۵] که حجاج بن یوسف، امین و مامون، ابومسلم خراسانی، فتح اندلس، هفده رمضان، احمد بن طولون از جمله آن‌هاست. آثار زیدان هر چند از جاذبه‌هایی برخوردار بود و صفحه‌هایی از تاریخ اسلام را معرفی می‌کرد، به لحاظ دقت علمی و تأملات تاریخی ضعف‌های بسیار داشت. لذا روایت‌های او از برخی مقاطع تاریخ اسلام مورد اعتراض و نقد مکتوب علمای سرشناس جهان اسلام چون علامه کاشف الغطاء قرار گرفت.

سليم البستانی، نویسنده لبنانی

سلیم البستانی (1848-1884) نیز که شیفته فرهنگ و ادب فرانسه بود داستان‌های خود را بین سال‌های 1870 و 1884 در مجله الجنان منتشر می‌کرد. پس از زیدان، جبران خلیل جبران هر چند در آغاز تجربه ادبی خود قرار داشت، اولین نویسنده‌ای بود که در داستان‌نویسی به مفهوم جدید آن نزدیک شد که عروس‌های دشت (1906)، نمونه‌ای از آن است.[۲۶]

میخائیل نعیمه

ميخائيل نعيمه - برگرفته از سایت ellibrodemirdad.wordpress - قابل بازیابی از: https://ellibrodemirdad.wordpress.com/mikhail-naima/

میخائیل نعیمه نیز با دو اثر داستانی خود با عنوان سال جدید او (1914) و نازا (1915) که هر دو را در مهجر نوشت، در شمار پیشگامان داستان‌نویسی معاصر عرب است.[۲۷] سال‌های 1914 تا نیمه‌های قرن بیستم، مرحله دیگری در روند شکل‌گیری داستان‌نویسی معاصر عرب است بود. در این دوران که از آن به عنوان مرحله تکوین نام برده می‌شود، داستان‌نویسی به عنوان گونه ادبی در جهان عرب تبلور یافت.[۲۸] موضوعات و بن‌مایه‌های آثار داستانی در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول عموماً متأثر از حوادث و رویدادهای دوره جنگ، از جمله فاجعه قحطی و گرسنگی که هلاکت حدود یک سوم از جمعیت لبنان را در پی داشت [۲۹] و تحولات سیاسی اجتماعی ناشی از فروپاشی امپراطوری عثمانی و پی‌آمدهای آن در جهان عرب تبلور یافت.[۲۸] نقطه عطف این مرحله از روند ادبیات داستانی در لبنان و جهان عرب همچون دیگر حوزه‌های ادبی، تعمیق و تحکیم رویکرد رمانتیک و فزونی آثار داستانی با الهام از این مکتب ادبی بود. در این سال‌ها مجله الف لیلة و لیلة (1928) به صحنه ادبیات آمد که به چاپ و نشر داستان‌های تولیدی و یا ترجمه‌ای ادیبان لبنانی اهتمام داشت و نقش مؤثری در ترویج و شد این گونه ادبی ایفا کرد. از جمله نویسندگان تأثیرگذار این سال‌ها توفیق یوسف عواد و خلیل تقی‌الدین بودند.

توفيق يوسف عواد، نویسنده لبنانی

توفیق یوسف عواد (1911-1988) ادیب و نویسنده نوگرایی بود که با خلق آثاری چون مجموعه داستان‌های پسربچه لنگ (1936)، پیراهن پشمی (1937) و قرص نان (1939) به اوضاع و احوال و بحران‌های سیاسی اجتماعی و اخلاقی زمانه می‌پرداخت. وی در قرص نان، رویدادها و پیامدهای اجتماعی و روانی جنگ جهانی را مورد واکاوی قرار داد.[۲۹]

خلیل تقی‌الدین

خلیل تقی‌الدین نیز با آثار چون ده داستان (1937) و اعدام (1940) در زمره نویسندگانی بود که نقش تأثیرگذاری در سیر تکوینی ادبیات داستانی در لبنان و جهان عرب داشتند.

روند داستان‌نویسی پس از پایان جنگ جهانی دوم مرحله تکامل خود را آغاز کرد. نسل جدیدی از داستان‌نویسان به عرصه آمدند و پیشگامان داستان‌نویسی در دهه‌های گذشته با پشتوانه‌ای از تجربه و دانش،به خلق آثاری جدید پرداختند.

مارون عبود - برگرفته از سایت alsafanews - قابل بازیابی از: https://www.alsafanews.com/author/516-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%AF

مارون عبود، نویسنده لبنانی

مارون عبود (1886 -1962) ازچهره‌های بارز داستان‌نویسی و منتقد ادبی نیمه‌های قرن، چند داستان خود را در سال‌های اولیه پس از جنگ نوشت. کوتوله‌ها و ستمگران (1948) و قصه‌های روستا (1956) از جمله آن‌هاست.[۳۰] میخائیل نعیمه پس از حدود دو دهه، دیگر بار دست به قلم برد و داستان مرداد را در سال 1952 و ابوبطه را در سال 1958 نوشت. داستان ابوبطه تا سال‌ها به عنوان منبع درسی ادبیات داستانی در لبنان مورد استفاده قرار می‌گرفت. توفیق یوسف عواد هم آثار جدیدی پدید آورد که مهم‌ترین آنها آسیاب‌های بیروت (1966) نام دارد.

سهيل ادريس، نویسنده لبنانی

سهیل ادریس (1925- 2008) نیز از جمله نویسندگان برجسته لبنانی است که در عرصه داستان‌نویسی نیمه دوم قرن گذشته، حضوری پررنگ و تأثیر گذار داشت. او نه تنها داستان‌نویس که پژوهشگری ژرف‌اندیش در حوزه ادبیات داستانی بود. از جمله کارهای پژوهشی او، کتاب «داستان عربی مدرن و تأثیر ادبیات خارجی بر آن از سال 1900 تا 1950 است که به عنوان مرجع همچنان مورد بهره‌برداری است. محله لاتینی (1952)، اشک تلخ (1956) الخندق الغمیق[i] (1958)، انگشتان ما که می‌سوزد (1962)، در شمار مهم‌ترین آثار داستانی سهیل ادریس قرار دارند. برقراری پیوند میان سنت و نوگرایی از ویژگی‌های آثار داستانی اوست. او داستان محله لاتینی‌ را که در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان برتر عربی قرار گرفت، بر اساس تجربه سال‌ها اقامت و تحصیل در دانشگاه سوربن و سکونت در محله‌ای به همین نام نوشته است که در آن، مسائل ورویدادهایی را که در آن سال‌ها به عنوان یک دانشجوی شرقی در فرانسه مشاهده می‌کرد، در چارچوب نزاع و تناقضات شرق و غرب بازتاب می دهد. سهیل ادریس همچنین کتاب‌های متعدد داستان‌های اروپایی از جمله طاعون را از زبان فرانسه به عربی ترجمه کرد.

يوسف حبشی الاشقر، نویسنده لبنانی

یوسف حبشی الاشقر (1989 – 1929) دیگر داستان‌نویس پرکار لبنانی و از چهره‌های ماندگار ادبیات داستانی معاصر عرب است که تا آخرین سال حیات خود دست در کار نوشتن داشت. اولین اثر داستان حبشی، چهار اسب سرخ رنگ در سال 1946 مجال نشر یافت. زمین قدیمی (1962)، ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند (1971)، دغدغه مرگ (1980)، آخرین بازمانده قدیمی‌ها (1985) و سایه و پژواک (1989) از جمله آثار او به‌شمار می‌روند. داستان ریشه‌ها در آسمان نمی‌رویند، مورد استقبال محافل و منتقدان ادبی عرب قرار گرفت و او را در جایگاه بزرگان ادبیات داستانی معاصر عرب نشاند. همچنین داستان سایه و پژواک که با الهام از حوادث و رویدادهای جنگ داخلی لبنان نوشته شده است، در سال 2007 از سوی اتحادیه نویسندگان عرب در دمشق در فهرست 100 داستان بلند جهان عرب قرار گرفت.

جبور الدويهی، نویسنده لبنانی

جبور الدویهی (1949) نیز در زمره نویسندگان نسل جدید در لبنان است که از دهه‌های پایانی قرن گذشته در عرصه ادبیات داستان جهان عرب ظهور کردند. اعتدال پاییز (1995)، باران حزیران[ii] (1998) و خانه به دوش (2010) در شمار آثار داستانی الدویهی قرار دارند که برخی از آن‌ها به زبان‌های انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. او در داستان خانه به دوش به مسائل و رویدادهایی می‌پردازد که زمینه‌ساز جنگ داخلی لبنان بوده‌اند.

امين معلوف، نویسنده لبنانی

امین معلوف (1949) هم در زمره نویسنگان مطرح امروز لبنان و جهان عرب قرار دارد و چون سال‌هاست که در فرانسه مقیم شده است و آثار خود را به زبان فرانسه می‌نویسد، به عنوان نویسنده‌ای لبنانی – فرانسوی شناخته می‌شود. علی‌رغم دوری درازمدت او از لبنان، وطن و مشرق زمین همواره در آثار او حضور دارند. از جمله آثار داستانی او، لئوی آفریقایی (1984) است که تاکنون به چند زبان ترجمه شده است. سمرقند (1986)، داستانی جذاب از سرگذشت دست‌نوشته‌ای از خیام که در قالب آن، دوره‌ای از تاریخ ایران روایت می‌شود، باغ‌های روشنایی (1991)، صخره تانیوس (1993) و بندرهای روشنایی در شمار دیگر آثار داستانی معلوف قرار دارند که به زبان فارسی هم ترجمه شده‌اند.

ربیع جابر

ربیع جابر (1972) از نویسندگان دو دهه اخیر لبنان و در عمری چهل ساله، بیش از 16 داستان در کارنامه فعالیت‌های ادبی خود دارد. آثار او عموماً تحت تأثیر رویدادها و پی‌آمدهای جنگ 15 ساله داخلی لبنان قرار دارند. آقای تاریکی (1992)، چای سیاه (1995)، آخرین خانه (1996)، پروانه‌ آبی (1996) و درزی‌های بلگراد (2011) از جمله آثار داستانی جابرند. داستان اخیر او که به تحولات ناشی از جنگ‌های خونین سال 1860 میان مسیحیان و درزی‌های پرداخته است در سال 2012 جایزه جهانی بوکر‌ را از آن خود کرد.

از نیمه‌های قرن گذشته، چهره‌های برجسته‌ای در میان زنان لبنانی نویسنده در حوزه ادبیات داستانی ظهور کردند که آثار آنان نه تنها در جهان عرب که در دیگر کشورهای جهان نیز مورد توجه قرار گرفت و به زبان‌های مختلف ترجمه شد. بیشتر نویسندگان زن لبنانی گرایش‌های نوگرایانه داشته و برخی نیز رویکردهای افراطی به مسئله زن در آثارشان موج می‌زند. از میان تعداد قابل توجه داستان‌نویسان زن لبنانی، آثار تعدادی از آنان همچون من زنده می‌کنم (1958) که اولین داستان‌ نوشته شده توسط یک زن عرب است، از لیلی بعلبلکی، پرنده‌های ایلول[iii] از امیلی نصراله و گنجشک‌های بامداد از لیلی عسیران در زمره آثار برتر در حوزه ادبیات داستانی جهان عرب قرار گرفته‌اند.

ادبیات نمایشی در لبنان

مارون النقاش - برگرفته از سایت arrafid - قابل بازیابی از: https://arrafid.ae/Article-Preview?I=Sy%2FzlMfspcc%3D&m=5U3QQE93T%2F0%3D

تا پیش از نیمه قرن نوزدهم، نمایشنامه به مفهوم جدید آن برای اعراب تقریباً ناشناخته بود. نمایشنامه نویسی در کشورهای عرب برای اولین بار در لبنان ظهور کرد و اولین کسی که نمایشنامه نوشت،

مارون النقاش (1817-1855) بود. او که برای تجارت میان لبنان و ایتالیا رفت و آمد داشت، در آن کشور با تئاتر و اپرا آشنا و شیفته این هنر مدرن شد. این شیفتگی عزم او را جزم کرد تا این هنر را به لبنان منتقل کند و چنین کرد. او در لبنان، در سال 1847 متن نمایشنامه‌ای را با عنوان بخیل با الهام از نمایشنامه خسیس مولیر نوشت که آن را اولین نمایشنامه در جهان عرب دانسته‌اند.[۳۱] نقاش در سال‌های بعد دو نمایشنامه دیگر نوشت، یکی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا‌هارون الرشید در سال 1849 و دیگر، حسود گستاخ در سال 1853 که در هر دوی آن‌ها از نمایشنامه‌های مولیر الهام گرفته بود. پس از او خلیل الیازجی دومین لبنانی بود که نمایشنامه جوانمردی و وفاداری را در سال 1876 نوشت.[۳۲] از آن پس هم تعدادی از نمایشنامه‌های اروپایی به عربی ترجمه شد. نمایشنامه‌نویسی به عنوان گونه‌ای ادبی از دهه‌های اولیه قرن بیستم با فزونی گرفتن انتشار آثار ادیبان لبنان و ترجمه‌هایی که از نمایشنامه‌های اروپایی صورت می‌گرفت، تبلور یافت. نمایشنامه‌های این دوران عموماً متأثر از مکاتب ادبی مدرن نوشته می‌شد و در آن‌ها به موضوعات اجتماعی و فلسفی و مهم‌ترین مسائل روز پرداخته می‌شد و نوعی رئالیسم اجتماعی بر آن‌ها غلبه داشت. به عنوان نمونه، میخائیل نعیمه در نمایشنامه پدران و پسران (1917) توجه خود را به چالش سنت و مدرنیته معطوف ساخت که در زمان خود با استقبال بسیاری روبرو شد؛ سبب این استقبال آن بود که به جای پرداختن صرف به افتخارات گذشته و پند و اندرز دادن به مخاطبان، به واقعیت‌های ملموس و و نقد آن اهتمام داشت.[۳۳] نمایشنامه نعیمه راه را برای نمایشنامه‌نویسان بعدی باز کرد تا به طرح و نقد مسائل اجتماعی بپردازند. خلیل مطران در همین دوران تعدادی از آثار نمایشنامه‌نویسان اروپایی چون شکسپیر، مولیر، راسین و هوگو را به عربی ترجمه کرد. با ظهور نمایشنامه‌های شعری در آثار نمایشنامه‌نویسانی چون احمد شوقی در مصر، برخی ادیبان لبنانی نیز به این گونه ادبی روی آوردند که پیشگام آن‌ها سعید عقل بود. او نمایشنامه‌های دختر یفتاح را در سال 1935 و نمایشنامه قدموس[iv] را در سال 1944 نوشت که هر دو نمایشنامه‌های منظوم بودند. در این نوع نمایشنامه‌ها معمولاً به موضوعاتی پرداخته می‌شد که با مسائل تاریخی یا اجتماعی مخاطبان ارتباطی نداشت و بدین دلیل استقبال چندانی از آن‌ها نشد و تنها گروه‌های خاصی از جامعه، مخاطبان آن‌ها بودند. نمایشنامه‌های اجتماعی اما همچنان مورد استقبال قرار می‌گرفت.خلیل تقی‌الدین نویسنده مطرح دهه‌های سی و چهل قرن گذشته با چنین رویکردی چندین نمایشنامه نوشت که سرچشمه هنر، مشتی از باد و اگر وکیل مدافع نبود از جمله آن‌هاست و نویسنده در آن‌ها روحیات اجتماعی مردم لبنان را به نقد کشیده است.[۳۴] از دهه شصت این قرن، با شکل‌گیری گروه‌های تئاتری، نمایشنامه‌های بیشتری نوشته و ترجمه نمایشنامه‌های خارجی هم ادامه یافت. توفیق یوسف عواد از جمله نویسندگانی بود که در این دوران چندین نمایشنامه نوشت که یکی از آن‌ها گردشگر و مترجم (1962)، نمایشنامه‌ای گفت و گو محور بود. سهیل ادریس، ادیب و داستان‌نویس معاصر لبنانی هم نمایشنامه شهیدان را در سال 1965 و نمایشنامه گلی از خون را در سال 1969 نوشت. میخائیل نعیمه نیز نیم قرن پس از نوشتن نمایشنامه پدران و پسران، نمایشنامه‌ ایوب را نوشت که در سال 1967 چاپ و زمینه نشر یافت. انسی الحاج شاعر نوگرای نیمه دوم قرن بیستم که در بنیادگذاری نمایشنامه‌نویسی در لبنان سهمی به‌سزا داشت، ترجمه‌هایی را از نمایشنامه‌نویسان بزرگ جهان چون شکسپیر، یونسکو، برشت و کامو به انجام رسانید .[۲۱]

عصام محفوظ، شاعر، منتقد و نمایشنامه‌نویس، از چهره‌های بارز این گونه ادبی بود که بسیاری از نمایشنامه‌نویسان نیمه دوم قرن گذشته، تحت تأثیر او قرار داشتند. از جمله مهم ترین نمایشنامه‌هایی که محفوظ نوشت می‌توان از زنزلخت[v] (1963)، دیکتاتور (1967)، کارت بلانش (1970) و قتل نام برد که اولین نمایشنامه سیاسی بود که توسط یک لبنانی نوشته می‌شد.[۳۵] در نیمه دوم قرن گذشته همچنین نمایشنامه‌های متعددی توسط هنرمندان تئاتر لبنان نوشته و عموماً توسط خود آن‌ها نیز کارگردانی شد که از جمله آن‌ها می‌توان به نام‌هایی چون ریمون جباره، شکیب خوری و یعقوب شدراوی اشاره کرد.

عمر فاخوری - برگرفته از سایت menassati - قابل بازیابی از: https://menassati.com/en/creators/omar-fakhuri/1733

نقد ادبی در لبنان

نقد ادبی جدید در لبنان در راستای جنبش ادبی عرب در نیمه اول قرن پیش تبلور یافت. پیش از آن و تا سال‌های اولیه قرن، نقد به شیوه سنتی رایج بود که زبان و قواعد آن و نیز بلاغت و شرح دیوان‌های شعر را شامل می‌شد. با بروز نشانه‌های نوگرایی در ادبیات و فزونی گرفتن آثار ادبی در گونه‌های مختلف، شیوه‌های نوین به تقلید از مکاتب نقد ادبی در اروپا، مبنای پژوهش‌های انتقادی در حوزه ادبیات قرار گرفت. شاخص‌ترین ناقد ادبی دهه‌های اولیه قرن گذشته، میخائیل نعیمه بود که آرای انتقادی خود را در قالب مقالاتی در مجله الفنون که در آمریکا منتشر می‌شد، ارائه می‌داد و اولین مقاله انتقادی او درباره داستان بال‌های شکسته جبران خلیل جبران بود. مجموعه مقالات نعیمه در سال 1932 به صورت کتاب با عنوان الغربال چاپ و منتشر شد و با استقبال محافل ادبی عرب روبرو و بازتاب گسترده‌ای داشت. میخائیل نعیمه در کتاب الغربال ،خواستار تعیین سنجه‌هایی شد که بتوان با آن‌ها ادبیات را مورد نقد و مقایسه قرار داد. او همچنین بر ضرورت ارتقاء سطح مفهومی شعر در برابر لفظ تأکیدکرد.[۳۶] در دهه‌های بعد با فزونی گرفتن آثار ادیبان لبنانی و عرب ، دامنه نقد هم گسترش یافت. عمر فاخوری، خلیل تقی‌الدین و توفیق یوسف عواد در زمره منتقدانی بودند که دیدگاه‌های آنان در قالب مقاله و کتاب زمینه نشر یافت. فاخوری به مقایسه جایگاه داستان‌نویسی در ادبیات عرب و جایگاه آن در ادبیات غرب پرداخته و تأثیر عنصر زبان‌شناختی و انزواطلبی در ادبیات داستانی را مورد واکاوی قرار داده است. تقی‌الدین هم در نقد داستان‌نویسی به پیوند داستان بازندگی و اهداف اجتماعی آن و مقایسه داستان در ادبیات عربی و غرب توجه نشان داده است. توفیق یوسف عواد، مسئله ارتباط بین داستان و زندگی، جایگاه داستان و ظرفیت‌های آن را مورد بررسی قرار داده است.[۳۷]

از دهه شصت قرن گذشته با ترجمه تعداد قابل توجهی از کتاب‌های معتبر در حوزه نقد ادبی در غرب به زبان عربی، روش‌های انتقادی در حوزه ادبیات عرب نیز متحول و رویکردهای نوین فلسفی، روانشناختی و جامعه‌شناختی بر پژوهش‌های حوزه نقد ادبی غلبه یافت.

نقد ادبی در لبنان که در نیمه اول قرن عمدتاً به مقوله شعر می‌پرداخت، در نیمه دوم و به ویژه از دهه هفتاد، نقد داستان را نیز مورد اهتمام قرار داد. در این دوران، حوزه نقد فراگیر شد و توانست با نویسندگان و خوانندگان آثار آنان ارتباط برقرار کند و به محیط‌های دانشگاهی نیز راه یابد.[۳۸]

ادیبان مسیحی و ارادت نسبت به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع)

از پدیده‌های قابل توجه در حوزه ادبیات در لبنان، آثار منظوم و منثور ادیبان مسیحی است که در آن‌ها دلبستگی و ارادت خود را نسبت به پیامبر اسلام و خاندان مکرم ایشان ابراز داشته‌اند. هر چند این پدیده دارای سابقه‌ای نسبتاً طولانی است، از نیمه‌های قرن گذشته تاکنون از ظهور و بروز بیشتری برخوردار بوده است.

بولس سلامه از بزرگترین شاعران کلاسیک لبنان در نیمه‌های قرن بیستم با اثر ماندگار خود با عنوان حماسه غدیر شامل سه هزار و پانصد بیت شعر درباره تاریخ اسلام و واقعه غدیر خم، جایگاه برجسته‌ای در میان این شاعران دارد که این اثر او را یک حماسه حقیقی در ادیبات معاصر به شمار آورده‌اند.[۳۹]

جورج جرداق دیگر ادیب و نویسنده لبنانی نیز با نگارش کتاب پنج جلدی امام علی (ع) صدای عدالت انسانی و جورج شکور با خلق سه گانه حماسه پیامبر (ص) حماسه علی (ع) و حماسه حسین (ع) در این فهرست نسبتاً بلند قرار می‌گیرند.

سلیمان کتانی با آثار متعدد منثور اما شاعرانه خود درباره پیامبر(ص)، امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س).

جوزف الهاشم ادیب و سیاستمدار با آثاری چند از جمله مجموعه اشعار علویات و سرایش قصیده‌ای زیبا و رسا در وصف حضرت زینب (س) .

و نیز جورج زکی الحاج با چند اثر که مهم‌ترین آن قصیده‌ای در رثای امام حسین (ع) است و طی آن با نقب زن به حادثه عاشورا، روایت گونه‌ای معاصر از مقاومت، جهاد و شهادت دارد، از دیگر نویسندگان و شاعرانی‌اند که صرف نظر از وابستگی‌های مذهبی، با قلمی عارفانه و ذهنی شاعرانه به معرفی پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) ایشان پرداخته‌اند.[۴۰]

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات ژاپن؛ زبان و ادبیات روسی؛ زبان و ادبیات کانادا؛ زبان و ادبیات کوبا؛ زبان و ادبیات مصر؛ زبان و ادبیات تونس؛ زبان و ادبیات افغانستان؛ زبان و ادبیات چینی؛ زبان و ادبیات سنگال؛ زبان و ادبیات تایلند؛ زبان و ادبیات آرژانتین؛ زبان و ادبیات فرانسه؛ زبان و ادبیات اسپانیا؛ زبان و ادبیات مالی؛ زبان و ادبیات ساحل عاج؛ زبان و ادبیات سوریه؛ زبان و ادبیات اتیوپی؛ زبان و ادبیات زیمبابوه؛ زبان و ادبیات سیرالئون؛ زبان و ادبیات قطر؛ زبان و ادبیات سودان؛ زبان و ادبیات گرجستان؛ زبان و ادبیات تاجیکستان؛ زبان و ادبیات قزاقستان؛ زبان و ادبیات بنگلادش؛ زبان و ادبیات سریلانکا؛ زبان و ادبیات اردن

پاورقی

[i] نام محله‌ای در بیروت

[ii] ماه ژوئن

[iii] ماه سپتامبر

[iv] پادشاه فینیقی

[v] نوعی درخت پرشاخ و برگ که در شمال ایران به آن زیتون تلخ می‌گویند

کتابشناسی

  1. الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: مؤسسة نوفل، ص. 66.
  2. گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: انتشارات اطلاعات، ص. 15.
  3. البستاني، الدكتور فؤاد افرام. (1969). لبنان، مباحث علمية واجتماعية. (الجزء الثانی). بيروت: منشورات الجامعة اللبنانية، ص. 576.
  4. الصلیبی، کمال. (1991). بيت بمنازل كثيرة: الكيان اللبناني بين التصور و الواقع. (ترجمة: عفيف الرزاز). الجزء الاول. الطبعة الثانية. بيروت: مؤسسة نوفل، ص. 67.
  5. گیب هامیلتون. (1371). ادبیات نوین عرب. (ترجمه: دکتر یعقوب آژند). تهران: انتشارات اطلاعات، ص. 16.
  6. جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: الجامعة اللبنانية، ص. 79.
  7. جبور جبراییل. (1338). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱ بیروت: الجامعة اللبنانية، ص. 76.
  8. ضیف. (1959). ص. 247.
  9. المقدسی. (1995). ص. 241-242.
  10. ضیف. (1959). ص. 216.
  11. ضیف. (1959). ص. 246-247.
  12. ضیف. (1959). ص. 188.
  13. ضیف. (1959). ص. 127.
  14. المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: دار العلم للملايين، ص. 420.
  15. جبور جبراییل. (1388). ادبیات عربی معاصر در لبنان، الدراسات الادبية، سال اول شماره ۱. بیروت: الجامعة اللبنانية، ص. 77.
  16. حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: الشركة العالمية للكتاب، ص. 54.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ 3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: انتشارات سخن، ص. 277.
  18. حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: الشركة العالمية للكتاب، ص. 56.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ حمود، الدكتور محمد. (1996). الحداثة في الشعر العربي، الطبعة الأولى. بیروت: الشركة العالمية للكتاب، ص. 194.
  20. حاوی خلیل و آخرون. (1970). قيم جديدة في الشعر العربي الحديث، الآداب، السنة الثامنة عشرة، العدد ٢. ص. 27.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ 3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: انتشارات سخن، ص. 391.
  22. 3. اسوار، موسی. (1381). از سرود باران تا مزامیر گل سرخ: پیشگامان شعر امروز غرب. تهران: انتشارات سخن، ص. ۳۶.
  23. شمس الدين محمد علی. (2005). شیرازيات. بيروت: اتحاد الكتاب العرب، ص. 11-12.
  24. مؤسسة جائزة عبد العزيز بن سعود البابطين للابداع. (2005). معجم البابطين للشعراء العرب المعاصرين، ج ۴، الطبعة الأولى. ص. 53.
  25. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. 18.
  26. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۲۰.
  27. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. ۹۷.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: دار العلم للملايين، ص. 455.
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ طنوس جان. (1994). توفيق يوسف عواد: دراسة نفسية في شخصيته و ادبه. بيروت: دار اللكتب العلمية، ص. 71.
  30. ادریس، سهیل. (1957). خليل تقى الدين و مارون عبود قصاصان من لبنان، رواد القصصة في لبنان: الآداب. السنة الخامسة، العدد ٤. ص. 27.
  31. نجم. (1980). ص. 33.
  32. نجم. (1980). ص. 245.
  33. الراعی. (1992). ص. 208-210.
  34. الراعی. (1992). ص. 214.
  35. الراعی. (1992). ص. 219.
  36. ضیف. (1959). ص. 246.
  37. ابوهیف. (2000). ص. 28.
  38. ابوهیف. (2000). ص. 34.
  39. المقدسي، انيس الخوري. (1997). الاتجاهات الأدبية في العالم العربي الحديث. الطبعة السادسة. بيروت: دار العلم للملايين، ص. 395.
  40. صدر هاشمی، سید محمد (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص. 193-214.