تاریخ دوران میانی اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تاریخ دوره میانی'''
[[پرونده:ارگ امان.jpg|بندانگشتی|ارگ امان بازتاب 7000 سال تاریخ اردن(1403)، برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی از<nowiki/>https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Jordan]]
تاریخ دوره میانه


فرهنگ و تمدن:
ظهور مسیح در زمانی رخ می‌دهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه می‌یابد. به‌این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان (Trajan)، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام می‌کند.‌این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار می‌رود<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 12</ref>.


[[اردن]] از قديمي ترين عصرها به صورت پيوسته پر از سكنه بوده است و در پي آن تمدن هاي متعددي در آن جا ايجاد شده و مهاجرين اصيلي در آن استقرار پيدا كرده اند كه جوامعي با تمدن و شكوفايي در شمال، جنوب، شرق و غرب اين كشور بنا نهاده اند. اردن شامل برپايي تمدن ها و ساخته شدن ممالك بزرگي بوده كه بيشتر تاريخ دوران قديم را در بر گرفته است. عموري ها در آن جا ساكن شدند كه برادران كنعاني ها در اردن به شمار مي رفتند و كنعاني ها، سرزمين فلسطين را براي آن ها برگزيدند و آن را سرزمين كنعان نام نهادند. اردن با عناوين متعددي ناميده شده است كه آن ها را مي توان در اسفار عهد قديم يافت.
روم که از سال 64 ق.م [[سوریه]] و فلسطین و بخشی از [[اردن]] را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می‌دهد. او کلیساها را به رسمیت می‌شناسد و به عنوان مکان‌های مذهبی ترویج می‌کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ وکوچک در اغلب نواحی [[اردن]] بنا نهاده می‌شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در‌این دوران تعداد ساکنان در‌این منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در‌ این منطقه تبدیل می‌گردد<ref>برگرفته از<nowiki/>http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>. در ادامه‌ این دوره نبطیان دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حکمرانی کردند<ref>خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10</ref>.


اسم عمومي آن عبارت از كشور "عبر الاردن"<sup>4</sup>  بود. همچنين اسامي ديگري براي اردن بوده كه بر ممالك ديگري كه در آن جا ساكن بودند ناميده شده، اسامي خاصي كه عبارت بودند از مناطق جغرافيايي كه تركيبي از كشور هايي بودند كه اين ممالك را به وجود آوردند و همه مملكت و مردمانش به اسم آن منطقه ناميده مي شدند، مثلا "ادومي ها" كه نسبت آن ها به ادوم بود، "مؤابي ها" كه نسبت آن ها به مؤاب، "جشوني ها" كه نسبت آن ها به جشون، عموني ها كه نسبتشان به خداي عمون مي رسيد و الان عمان ناميده مي شود، "باشاني ها" كه نسبت آن ها به باشان مي رسيد و مملكت "انباط" كه به إسهَم مي رسيد كه چيزي جز نام يك مكان نيست. قبايل عربي كه نام برده شد از جزيرة العرب به سوي اردن مهاجرت كردند و در سرزمين اردن اقامت گزيدند و هر كدام از آن ها سرزميني را موطن خود قرار دادند كه از سوي ديگري به وسيله آثار طبيعي جدا مي شد و اين در حالي بود كه روابطشان با يكديگر دوستانه بود. اين قبايل در حدود 2000 سال قبل از ميلاد در اردن ظاهر شدند كه "ادومي ها" در آن جا سكنا گزيدند و پايتخت خود را "بصيرا" انتخاب كردند كه هم اكنون در استان "طفيله" واقع شده است، و مملكت "مؤابي ها" كه پايتخت خود را "ديبون" شمال وادي الموجب قرار دادند و سپس در زمان پادشاهي "ميشع" به قبر حارسة (الكرك) انتقال يافت. الكرك و ذيبان دو پايتخت اصلي مؤابي ها بود. مهم ترين خداوندگار در نزد آن ها "لكموش" بود و بزرگ ترين پادشاه از ميان پادشاهان شان "ميشع" بود كه پيروزي ها و دستاورد هاي او بر روي سنگي در ذيبان نگاشته شده است و پس از جنگ هاي فراوان اين سرزمين به دست آشوري ها و بابلي ها اشغال شد و سرزمين مؤاب به يكي از ولايات بابل در زمان بخت النصر تبديل گردید.
جا‌به‌جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و‌ ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در [[اردن]]، [[سوریه]] و عراق ساکن شوند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16</ref>. در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان وارد [[سوریه]] شد و تبدیل به دولت دست نشانده رومی‌ها گردید و به آن‌ها در جنگ با‌ ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانون‌گذار توسط امپراتور ژوستینیان منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین‌النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16</ref>. در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق [[اردن]] را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان [[اردن]]، فلسطین، و [[سوریه]] را به مدت 15 سال اشغال کردند تا‌ اینکه امپراطور هرقل با تمامی‌ سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت<ref>برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>.


عمون يا خداي عمون كه هم اكنون به عَمّان معروف است نام پايتخت دولت عمونيه بود و عموني ها در شمال و مركز اردن متمركز شدند و عَمّان را به عنوان پايتخت قديم نگه داري كردند.
در نهایت در 629 میلادی جبله بن‌ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به‌این ترتیب غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدت‌ها پس از آن بر‌این مناطق حکومت کردند<ref>خطط الشام، ج1، ص66-68</ref>. در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامی‌ خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه و رهبران یهودی مقنا، عذره و جربا در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر‌این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 17</ref>.


عموني ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تاسيس كردند و زندگي چادر نشيني خود را از آن جا آغاز كردند، اين در حالي بود كه حكومتي قوي داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سيل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا [[رود اردن]] تا غرب امتداد داشت.  
[[اردن]] برای مسلمانان، دروازه شام به شمار می‌آمد. از‌این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمین‌هایی از جمله [[اردن]] و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیده بن جراح به رغم تلاش‌های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس‌گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از [[رود اردن]] عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو‌به‌رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)


به حكم موقعيت جغرافيايي و استرات‍ژيكي عمان، تجاوزگران زيادي به اين كشور طمع كردند و سرزمين عموني ها با تهاجم و كشتار زيادي مواجه شد. اما در گذر زمان زخم هاي خود را درمان كرد و بازسازي شهرهاي خود را از سرگرفت. آخرين پادشاهي كه بر مسند حكومت عموني ها نشست "طوبيا العموني" بود و اسمش با آثار "عراق الامير" و "قصر العبد" در وادي اليسير ارتباط داشت. (2)
بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین‌های شرق [[رود اردن]] را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکیه و [[سوریه]] شمالی به صورت یک جا به دست مسلمانان فتح شدند. مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هایی از [[اردن]] و شامات را تصرف کردند<ref>الفتوح، ج1، ص137</ref>. اما بخش‌هایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور کامل فتح شد<ref>الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122</ref>.


عصر آهن:
عمربن خطاب سرزمین‌های تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامی‌ تقسیم کرد: فلسطین، [[اردن]]، دمشق و حمص<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 18</ref>. از‌این منطقه در کتاب‌های تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است<ref>البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349</ref>. معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در‌ این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ‌هایی بین دو گروه در گرفت تا‌ اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. در سال 661 میلادی معاویه بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در‌این زمان [[اردن]] به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی‌ و بهره مندی‌اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین‌های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند<ref>برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>.


منطقه عمان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آباداني بسيار مشهور بود و اين دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گري با ديگر دوره ها تمايز يافت. در اين عصر، منطقه با تحولاتي در به كارگيري آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگي مواجه شد.
امویها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابوعباس ملقب به سفاح در آن جا باقی‌ ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد‌ این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت [[اردن]] در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه‌ای تقلیل یافت<ref>الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق</ref>. علیرغم‌ این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می‌کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است<ref>برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/</ref>. [[اردن]] تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود. دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی‌ها که بر [[مصر]] حکومت می‌کردند همراه شد تا‌ این که توانستند در سال 969 م بر [[اردن]] و فلسطین دست یابند<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19</ref>.


كوه القلعه<sup>5</sup>  در عمان مقر پايتخت عموني ها قرار گرفت و اين در حالي است كه همچنان بقاياي قصرهاي عموني ها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله مي توان ديوارهاي الاسوار<sup>6</sup> و چاه هاي المحفوره <sup>7</sup> در الصخر الجيري را نام برد.
فی‌الجمله [[اردن]] تا آغاز قرن سیزدهم در دست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی‌ها مواجه شد که [[اردن]] را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعه‌های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می‌شد، به هدف حمایت از راه‌های منجر به قدس عبور کرد و سپس [[سوریه]] و [[مصر]] را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین‌ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی‌ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19</ref>.


در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان عموني يافت شده كه به قرن هشتم قبل از ميلاد برمي گردد. مجسمه هاي ديگري در مناطق پيراموني عمان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان يافت شده است.
[[اردن]] در دوره‌ ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با [[مصر]] و [[سوریه]] متحد شد و جایگاه ویژه‌ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت‌ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک‌های عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به‌این ترتیب [[اردن]] جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت<ref>الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق</ref>. به‌این ترتیب سرزمین‌های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها [[سوریه]] به صورت خودگردان اداره می‌شد.


بعد از سقوط پايتخت آشوري ها يعني نينوا، بيشتر ملت هايي كه تحت سيطره آشوري ها بودند انقلاب كردند و "اباليت" آخرين پادشاه آشوري ها مجبور شد كه به حران فرار كند. بعد از سقوط آشوري ها، بابلي ها تلاش خود را براي دست يابي به خاورميانه كه شرق اردن در آن قرار گرفته بود، سرعت بخشيدند و در اين هنگام بود كه پادشاهان مؤاب و عمون و صور و صيدا براي جلوگيري از تهاجم بابل گروه هايي را تشكيل دادند.
«سلطان سلیم» والی‌ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی‌ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا‌ اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به‌ این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت. حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. [[اردن]] زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی [[مصر]] در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینه‌های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با‌این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرف‌هایی از بریتانیا، [[روسیه]] و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آن­‌ها، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و [[مصر]] شد<ref>Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 15 , 16</ref>.<ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref>


ولي با اين وجود پادشاه بابل "بخت النصر" توانست بر آن ها پيروز شود و در سال 586 ق.م به قدس دست يابد. سپس توانست بر صيدا و مؤاب و عمون چيره شود و بر آن ها تسلط يابد و "صور" به مدت 13 سال تحت محاصره قرار گرفت تا اينكه بالاخره تسليم شد. در اين زمان بخت النصر بسياري از يهوديان را از قدس و فلسطين گرفته تا بابل به اسارت خود درآورد. (3)
== نیز نگاه کنید به ==
[[تاریخ دوران میانی زیمبابوه]]؛ [[تاریخ دوران میانی کانادا]]؛ [[تاریخ دوران میانی لبنان]]؛ [[تاریخ دوران میانی تونس]]؛ [[تاریخ دوران میانی سنگال]]؛ [[دوران امپراطوری تاریخ چین]]؛ [[دوره تزاری روسیه]]؛ [[تاریخ دوران میانی افغانستان]]؛ [[تاریخ دوران میانی سودان]]؛ [[تاریخ دوران میانی آرژانتین]]؛ [[تاریخ دوران میانی اوکراین]]؛ [[تاریخ دوران میانی قطر]]؛ [[تاریخ دوران میانی فرانسه]]؛ [[تاریخ دوران میانی ساحل عاج]]؛ [[تاریخ دوران میانی سوریه]]؛ [[تاریخ دوران میانی اتیوپی]]؛ [[تاریخ امارات متحده عربی]]؛ [[تاریخ دوران میانی سیرالئون]]؛ [[تاریخ دوران میانی مالی]]؛ [[تاریخ دوره میانی سریلانکا]]؛ [[تاریخ دوره میانی تاجیکستان]]؛ [[تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش]]؛ [[تاریخ دوره میانی قزاقستان]]


طولي نكشيد بابل در سال 540 ق.م  به دست ايرانيان سقوط كرد و اردن تحت حكومت ايرانيان باقي ماند تا اسكندر كبير در سال 333 ق.م بر داريوش پادشاه ايران به پيروزي دست يافت و نفوذ يوناني ها در اين زمان بر اردن و كشور هاي همجوار بيشتر شد. بعد از مرگ اسكندر امپراطوري يوناني به سه بخش تقسيم شد كه [[مصر]] به بطالمه رسيد و بلاد شام نصيب سلوقي ها شد. بطليموس در سال 312 ق.م توانست مناطق جنوبي بلاد شام يا همان اردن و فلسطين را جزئي از حكومت بطالمه كند كه در مصر متمركز بودند. اين منطقه براي يوناني ها اهميت ويژه اي داشت و از املاك بطليموس مصري شد، به بازسازي آن ها پرداختند و بر آن ها نام جديدي اطلاق كردند كه عبارت بود از "فيلادلفيا" به جاي "ربه عمون". يوناني ها نزديك به صد سال در عمان باقي ماندند و سرانجام توسط اَنباط كه سرزمين شان را بعد از استيلاي بر حكومت ادومي ها ساخته بودند به بيرون رانده شدند تا اينكه مرز سرزمين انباط از خليج عقبه تا رود يرموك و از وادي سرحان در شرق تا رود اردن و سرزمين هاي پست در غرب امتداد پيدا كرد. (4)
== کتابشناسی ==
 
[[عرب انباط]]:
 
سرزمين عربي اي كه در آغاز حاكم شد و سپس نابود شد؛ ميتوان گفت همان سرزمين انباط است كه در شمال الجزيره العربية بر سر راه بخور تجاري كه از اقيانوس هند تا بنادر فلسطين و سوريه و مرزهاي آن ها كه به مرز سرزمين اردن هاشمي كه هم اكنون قرار دارد مي رسد، امتداد يافته است.
 
سرزمين انباط قرن ها قبل از ميلاد و تا پايان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م پا گرفت و از سرزمين هاي صخره اي و سنگي در اغلب مناطق تشكيل شده است و در آن جا كوه ها و دره ها و بعضي از مناطق يا سرزمين هاي حاصلخيزي وجود دارد كه آب به وفور يافت مي شود كه زندگي را براي مردم آسان مي سازد و كشاورزي كردن را امكان پذير مي كند.
 
"البترا"<sup>8</sup> ولايت اصلي يا پايتختي به شمار مي رود كه بر هر كوه مقدسی اشاره دارد كه صعود كردن به آن جا با سختي صورت مي گيرد و معناي آن در زبان عربي "صخره" يا "سنگ" است و عرب بر آن اسم "كتيبه" اطلاق مي كند و امروزه در وادي موسي قرار دارد. اما بقيه شهرها يا ولايات در سرزمين انباط عبارتند از "الحجر" يا "مدائن صالح" و "أم الجمال" ساخته شده از سنگ سياه آتشين و نقب. (5)
 
"نبط" از نام قومي گرفته شده و نام منطقه اي نيست و مورخان در اصل اين كلمه اختلاف پيدا كردند. به اعتقاد قدیس جيروم، نبطي ها از نسل "نبايوط" پسر بزرگ اسماعيل پيامبرند، و روايت مي شود كه آن ها به وسيله بخت النصر در قرن ششم قبل از ميلاد هنگام آزاد سازي فلسطين از عراق آمدند و در [[پترا]] ساكن شدند. نظر ديگري يادآور مي شود كه نبطي ها از مركز شبه جزيره العربية هستند و برخي ديگر اعتقاد دارند نسل آن ها از يمن است و اشاره مي كنند بر اينكه انباط از يمن براي به دست آوردن روزي و كشاورزي و دامداري مهاجرت كردند و اين امر در روش هاي آبياري و كشاورزي و كنده كاري ها مانند بسياري از تاسيسات آبي موجود در يمن ديده مي شود. با اين وجود آن ها در زمره عرب قرار مي گيرند و "آرامي" نيستند و فقط زبان "آرامي" را در نوشته هايشان به كار مي بردند.
 
اوضاع اجتماعي انباط را مي توان به طبقات مختلفي تقسيم كرد از جمله آن ها: 1.اشرافي گري عربي، 2.شهروندان آزاد، 3. گروه بردگان، 4.گروه خارجي ها‌ (اجانب). اما از نظر ديانت در سرزمين انباط "خداي ذوالشري" در رأس مجموعه خدايان قرار داشته و او خداي بزرگتر بوده دارای طبيعت ستاره اي که به شکل خورشيد از ديگر خدايان متمايز مي شده است. پرستش خداي ذوالشري به ويژه در شهر پترا شهرت داشته، و بدين وسيله پرستش وي به ساير سرزمين ها انتشار يافته است. (6)
 
رومي ها و بيزانسي ها:
 
روم در سال 63 میلادی اردن، [[سوریه]] و فلسطین را تحت اشغال خود درآورد که مدت 400 سال به طول انجامید. سرزمین انباط به دست فرمانده رومی به نام تراجان به امپراطوری روم پیوسته شد . در این میان اتحاد شهرهای ده گانه (الدیکا بولیس) خلال دوران "الهلنستیه" تشکیل شد که اتحادی اقتصادی و فرهنگی و فدرالی بود، به این اتحاد شهرهای یونانی مانند فیلادلفیا (عمان)، جراسیا (جرش)، جدرا ( أم قیس)، بیلا و ارابیلا (اِربد) و شهرهای دیگری در فلسطین و جنوب سوریه پیوستند. این دوره زمانی با امنیت و صلح متمایز شد و تحولات زیادی در زیرساخت ها اتفاق افتاد. اردن در خلال حکومت بیزانس شاهد کارهای ساختاری بسیاری بود، در خلال عهد رومی ها شهرهایی ساخته شد و شکوفایی ها ادامه پیدا کرد. تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگیری افزایش یافت و این چنین مسیحیت به دینی مورد قبول در منطقه تبدیل گردید.
 
در این زمان در شمال اردن قبایل عربی همچون غساسنه ساکن بودند و آن ها کسانی بودند که برای بیزانس ها، هم پیمانانی قوی محسوب می شدند که برای جنگ با ایرانیان در زمان ساسانیان مورد اعتماد بودند و همچنین هم پیمانان روم هم بودند که با یکدیگر متحد شدند و با ایرانیان و هم پیمانان آن ها یعنی مناذره جنگیدند.
 
غساسنه 600 سال، از اوایل قرن اول میلادی تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولین پادشاه آن ها "جفنة بن عمرو" بود و حکومتشان بر بخش بزرگی از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوریه و البلقا و الکرک در اردن و تادریا ادامه داشت و پایتختشان در جابیه در جولان بود. شاید بسیاری از آثار تمدنی که برخی از شهرهای اردن شامل آن است در دوره بیزانس ساخته شده مانند مادبا، تعدادی از کلیساهای مزیّن به کاشی کاری و گچ بری های چشم نواز که در داخل آن ها گرانبها ترین و زیبا ترین تابلوهای کاشی کاری شده جهان قرار دارد. از مهم ترین آن ها نقشه مشهور مادبا است که به قرن ششم میلادی برمی گردد و از قدیمی ترین نقشه های سرزمین مقدس به خصوص سرزمین قدس است. این نقشه شامل اماکن واقع شده در بین بیبلوس (جبیل)، شمال دمشق و جنوب مصریعنی منطقه تیبه است و از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به عمان و پترا می رسد.
 
در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اینکه امپراطور هرقل با تمامی سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. اما زمان طولانی نتوانست در مقابل لشکر اسلام دوام بیاورد و این اولین برخورد عرب و روم بود که پس از آن مسلمانان جنگ مؤته را به فرماندهی زید بن حارثه انجام دادند ولی با شکست مواجه شدند. سپس در ادامه آن، جنگ تبوک بود که پیامبر اسلام خود فرمانده بود در آن جنگ حادثه ای خطیر واقع نشد. قبل از وفات پیامبر اسلام لشگر دیگری به فرماندهی اسامة بن زید سازمان دهی شد ولی قبل از شروع جنگ پیامبر اسلام وفات یافت.
 
مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشگریانی برای فتح سرزمین هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیدة بن الحراج به رغم تلاش های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر "بصری" در مرز شام شرقی تسلط یابد ولی بعد از جنگ اَجنادین شکست خوردند. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت برای حکومت بیزانس به پایان رسید.
 
بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن ها قدس، انطاکیه و سوریه ش[[مالی]] به صورت یکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
 
[[فتح اسلامی و اختلافات عربی]]:
 
اردن تا زمان فتح بلاد شام به دست مسلمانان، تحت سیطره روم بود. پایان یافتن حکومت بیزانس به دست عرب مسلمان در شبه جزیره عرب صورت گرفت. در خلال حکومت اسلامی این منطقه تحت سیطره قرار گرفت. بلاد شام از بخش های نظامی (اَجناد) مختلفی در زمان خلافت عمر بن الخطاب تشکیل می شد که به هر یک از آن ها جُند می گفتند و در بین آن ها جُند اردن نیز جای داشت. بعد از وفات خلیفه دوم، حکومت به عثمان بن عفان رسید که حکومتش تا سال 33 هجری (656 م) ادامه داشت. همانطوریکه معاویه در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند.
 
بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ هایی بین دو گروه در گرفت تا اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. معاویة بن ابی سفیان حکومت اموی را تاسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی و بهره مندی اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند. در این هنگام زندگی در اردن شکوفا شد و شهرها و قصرهای زیادی از جمله قصر الحلابات و قصر الحرانة و  قصر المشتی و قصر عمرة در آن جا ساخته شد.
 
اموی ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابی عباس ملقب به سفاح در آن جا باقی ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال یافتن پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. در نتیجه بسیاری از قصرها و مکان هایی که اُموی ها برای شکار ساخته بودند به پایتخت جدید انتقال یافتند و ساخت مکان هایی که کاروان های تجاری و قافله های حجاج از آن جا گذر می کردند و به سرزمین های مقدس می رفتند، متوقف شد.
 
دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی ها که بر مصر حکومت می کردند همراه شد تا اینکه توانستند در سال 969 م بر اردن دست یابند.
 
در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. "بالدوین اول" از قلعه های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می شد، به هدف حمایت از راه های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. با این وجود صلاح الدین ایوبی در سال 1187 میلادی صلیبی ها را از قدس خارج کرد، بعد از آنکه آن ها را در جنگ "حطین" شکست داد و کشور را از وجود افراد خارجی آزاد کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد.
 
اردن در دوره ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه ها و راه های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آن جا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین ها به بازسازی هایی دست زد. در این دوره در وادی اردن مکان هایی برای پاکسازی شِکَر به وسیله آب ساخته شد.
 
پس از این کارها منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف همه منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک های عثمانی، ممالیک را در سال 1516 م شکست دادند و به این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. بادیه شرقی اردن و مناطق کوهستانی خاورمیانه در عصرهای مختلف اسلامی آکنده از آثار تاریخی شد؛ جایی که آثار و قصرهای مستحکم و قلعه ها و برج ها به صورت آثار بزرگی در طول تاریخ بنا گردید، قلعه هایی که در طول زمان محلی امن برای دفاع از سرزمین اردن بودند، از آن جمله می توان "قلعه الأرزق" را نام برد که تاریخ ساخت آن به دوران رومی ها و عرب برمی گردد، و "قلعه الربض" که از برترین آثار معماری نزد مسلمانان عرب به شمار می رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صلیبی ها از دژ "کوکب الهواء" و استفاده از معادن آهن در کوه های عجلون است که "مغارة وردة" نامیده شده است و نیز باقی ماندن راه های تجاری با دمشق و شمال سوریه، دو [[قلعه الکرک]] و الشوبک که به دوره جنگ های صلیبی برمی گردد که در مناطق کوهستانی ناهموار قرار دارند و در داخل آن ها رواق ها و برج ها و تجهیزات جنگی وجود دارد که نمایانگر هنرهای جنگی در قرون وسطی است. همچنین قلعه های دیگری در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمایانگر هنر عصرهای مختلف اسلامی است.
 
 
عهد عثمانی:
 
سرزمین های اردن به دنبال شکست ممالیک مقابل عثمانی ها در سال 1516 م در جنگ "مرج دابق" تحت سیطره عثمانی ها قرار گرفت و اردن از سال 1516 م تا 1918 م جزئی از این امپراطوری گردید. سرزمین های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می شد.
 
"سلطان سلیم" والی ای برای آن جا به نام "جان بردی الغزالی" تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی قرار گرفت و به صورت مستقیم تحت سیطره "باب العالی" قرار گرفت.
 
حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در راس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد.
 
حکومت محمد علی در زمینه های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام گذاشت و سیستم مالیات گیری را بازسازی کرد. با این وجود طولی نکشید که به خاطر تهدیدات از حکومت دست کشید. بعد از اینکه طرف هایی از بریتانیا، [[روسیه]] و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر نشست هایی داشتند، محمد علی  در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در [[سودان]] و مصر شد.
 
به صورت عمومی اردن از کم کاری هایی که در عهد عثمانی در تحول زیرساخت ها صورت گرفت دچار ضعف شد. این امر به چندین امر مختلف برمی گردد که از جمله آن ها می توان کارهای ساختاری حکومت عثمانی را نام برد که فقط ساختمان هایی ساخته می شد که دلیل دینی داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط برای قافله های حاجیان ساخته شد. اما بیشتر مدارس و بیمارستان ها و حمام ها و چاه ها و دارالایتام ها ناتمام ماندند.
 
از مهم ترین کارها و طرح های ساختاری در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق آغاز و تا مدینه منوره ادامه داشت. این راه آهن وسیله مفیدی برای انتقال سربازان عثمانی شد و برای آذوقه رسانی در خلال جنگ جهانی اول استفاده شد که تا قلب سرزمین های حجاز می رفت و در نتیجه با هجوم های زیادی در خلال انقلاب بزرگ عربی مواجه شد. در آن زمان مرحله جدیدی در [[تاریخ اردن]] و به صورت کلی در منطقه رقم خورد. (7)
 
آثار باستاني و تاريخي:
 
با عنايت به دوران مختلف تاريخي كه بر اردن گذشته، مي توان انتظار وجود آثار باستاني و تاريخي متنوعي را در اين كشور داشت؛ این سرزمین در طول تاریخ شاهد تسلط سلسله های قومی مختلفی چون کنعانیان، مصریان، بابلیان، آشوریان، کلدانیان، ایرانیان، یونانیان و روس ها و بالاخره اعراب مسلمان بوده است که هر یک آثاری از تمدن خود را در این کشور برجای نهاده اند، اهم آثار تاریخی اردن به این شرح است:
 
[[عين الغزه]]
 
گسترده ترین مکان به جا مانده از عصر نو سنگی در اردن در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده اند، ساختمان های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آن ها دارای سقف هایی گچ اندود شده اند.
 
باستان شناسان به تازگی کار بازیافت مجسمه ای را به پایان رسانده اند که ممکن است که قدیمی ترین مجسمه در جهان باشد. این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دست هایی لاغر و زانو هایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده اند. (8)
 
جریکو/ جراش/ جريش :
 
طبق نظر باستان شناسان، کشور اردن از قدیمی ترین مناطق مسکونی جهان بوده و [[شهر اریحا یا جریکو]] واقع در کنار بحر میت از قدیمی ترین شهرهای محصور جهان می باشد.
 
برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نو سنگی بوده است.
 
به نظر می رسد مردم عصر نو سنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت می کرده اند. در ارتباط با این موضوع باستان شناسان جمجمه هایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشم ها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت هایی از اردن (واقع در عین الغزه و بید ها) و فلسطین و سوریه کشف کرده اند.
 
[[باب الدهرا]]:
 
باستان شناسان در منطقه باب الدهرا که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجره های متعدد کشف کرده اند و گفته می شود که این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده اند.
 
همچنین مقبره هایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوان های انسانی، دیگ ها، جوا[[هرات]] و سلاح های جنگی اند.
 
صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوه های اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعقلند.
 
این احتمال وجود دارد که ساختمان های سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت های خاک سپاری متفاوتی را به این ناحیه آورده اند.
 
استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامی امان، ایربد و تبکات فهل نيز به چشم می خورند. (9)
 
[[جبل القلعه]]:
 
اموني ها كوه القلعه در امّان را پايتخت خود قرار دادند. هم اكنون بقاياي قصرهاي اموني ها در كوه القلعه موجود است و از آن جمله مي توان از ديوارهاي الأسوار<sup>9</sup> و چاه المحفوره <sup>10</sup> در الصخر الجيري را نام برد.
 
تئاتر رومی ها در امان، در یکی از کوهپایه های شهر امان واقع شده و گنجایش چهارهزار نفر تماشاچی را دارد.
 
قلعه امان، این قلعه نیز یادگار رومی هاست که در بالای یکی از تپه های معروف به تپه قلعه یا جبل حسین واقع شده و آثار یکی از معابد قدیم و همچنین خرابه هایی از عمارتی که موسوم به قصر و از یادگارهای خلفای بنی امیه در آن مشاهده می شود.
 
شهربیت المقدس، این شهر همیشه پایتخت فلسطین بوده و در سال 1948 نیمی از آن که معروف به شهر جدید است، تحت اشغال اسرائیل و نیمی دیگر که معروف به شهر قدیم است به دست اردن افتاده و کلیه اماکن مقدسه و آثار تاریخی این شهر در قسمت قدیمی قرار دارد. (10)
 
 
 
پترا:
 
قبل از غلبه اسكندر كبير، يك تمدن جديد در جنوب اردن سر برآورد. به نظر مي رسد كه قبايل عشايري كه به نام نبطيان شناخته مي شدند حدود قرن 600 قبل از ميلاد به تدريج از عربستان مهاجرت كردند. پس از گذشت مدت ها آن ها زندگي عشايري را رها كردند و در مناطق جنوبي اردن سكني گزيدند. اين مناطق سرزمين هاي صخره اي و سنگي بودند كه در بعضي نواحي خاك حاصلخيز و آب فراوان داشتند.
 
پايتخت آن ها شهر افسانه اي "پترا" بود كه در حال حاضر مشهورترين قطب گردشگري در اردن است.
 
پترا شهری است کامل که در کوه و تخته سنگ هایی به رنگ گُل سرخ یا رنگ صورتی تراشیده شده‌ است. به همین علت این شهر زیبا را پترا نامیده اند. واژه پترا به زبان یونانی به معنی صخره است و چون این شهر باستانی کاملاً درصخره تراشیده شده ‌است آن را پترا می نامند. نام قدیم این شهر سلع بوده است.
 
 
 
 
آورده اند که حضرت موسی از صحرای بی آب و علف "اراباح" در جنوب غربی اردن می گذشت از شدت گرمای خورشید و خستگی ناشی از پیاده پیمودن این بادیه از پای درآمد. موسی به هر سوی از بیابان سوزان چشم انداخت تا شاید نشانی از آب بیابد و سایبانی برای استراحت بجوید که ناگهان از دور تخته سنگی عظیم و گنبدی شکل دید که به رنگ سفید بود و زیر تابش نور خورشید چون الماس می درخشید. موسی به سوی سنگ رفت و چون نزدیک رسید با عصای خویش بر سنگ کوبید و سنگ شکافت و آبی زلال از دل سنگ جاری شد. موسی از آن آب گوارا نوشید و چون مدتی در سایه آن استراحت کرد، جانی دوباره یافت و در پی مأموریت الهی خویش روان شد. اما آن آب از جریان نایستاد و همچنان جاری بود تا چشمه امیدی در آن صحرا باشد و دلیلی بود برای به وجود آمدن تمدنی شگفت انگیز موسوم به تمدن "پترا" در صحرایی که بعدها به "وادی موسی" شهرت یافت و چشمه اش با سادگی و جذابیتی روحانی زیارتگاه معتقدان و زائران گردید.
 
با گذشتن از کنار این چشمه و با پیشروی در وادی موسی می توان به خطه ای قدم نهاد که از دیدنی ترین مکان های خاورمیانه و یکی از شگفت انگیزترین آثار به جای مانده از تمدن های باستانی اعراب است.
 
جاده ای که به شهر کهن سلع ختم می شود از میان بیابانی خشک می گذرد. این بیابان در روزگار باستان دارای پوششی از درختان بلوط بوده است. راه دسترسی به سلع، یک دره سنگی عمیق است؛ دره ای تنگ و باریک به نام "ضمیق" یا تنگه، به طول تقریبی 3000 متر و عمق 100 متر که پهنای آن در بیشتر نقاط از 3 متر تجاوز نمی کند. این دره بسیار کم نور و هراس انگیز داراي پیچ های ناگهانی و تند است. با گذشتن از پیچ و خم های این گذرگاه سر به فلک کشیده که خود از عجایب طبیعت است، به ناگاه نمایی از یک کوهستان خاموش نمایان می شود. پس از گذر از شیب کوهستان محوطه ای شبیه به کره ماه به چشم می خورد. برهوت، با شکوه و خشک با گستره ای پهناور و پر از برآمدگی ها و ماسه و سنگ های زرد و رنگی. با کمی پیشروی در منطقه، سنگ های زرد و سفید به تدریج جای خود را به خورده سنگ های سرخ رنگ می دهند. رنگ اصلی بیشتر سنگ های این منطقه سرخ و صورتی است. سرانجام به فرورفتگی عظیمی می رسیم که پیرامون آن را کوه های سنگی و صخره های بزرگ احاطه کرده اند. به هر سو که بنگریم منظره ای از سنگ های شیار خورده و حفره های کوچک و بزرگ در دل صخره ها می بینیم. کتیبه های باستانی حکاکی شده و صدها ساختمان، آرامگاه، سالن و تالارهای مربوط به تدفین مردگان، معابد، پرستشگاه ها و تخته سنگ های کنده کاری شده از دوران های کهن به چشم می خورد.
 
هنگام طلوع و غروب آفتاب، سنگ های قرمز شهر پترا با تغيير رنگ‌ مناظر زيبايي‌ را به‌ وجود مي‌آورند.
 
در ارتفاعات‌ جبل‌ هارون‌، آرامگاه‌ هارون ‌برادر حضرت‌ موسي‌ قرار دارد. (11)
 
پترا شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن است که پایتخت حکومت باستانی نَبَطی‌ها بود. این شهر باستانی در 262 کیلومتری جنوب شهر عمان پایتخت اردن واقع شده است.
 
این شهر پایتخت حکومتی مقتدر بود که با جسارت هر چه تمام تر به متجاوزین اجازه نمی داد از آن دره سنگی عمیق عبور کنند و همچنین در برابر قدرت امپراطوری رم باستان ایستادگی می کرد.
 
از قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد، این شهر به مدت 200 سال پایتخت پادشاهی نبطی ها بود که در این دوران به اوج شکوفایی و تمدن خود رسید.
 
تاریخ نویسان درباره نبطی ها می نویسند: احتمالاً این قوم از عربستان جنوبی برخاسته و به مرور زمان راه به خاورمیانه برده بود. اینان جمعیتی نزدیک به ده هزار نفر را تشکیل می دادند که به صورت بادیه نشین در صحرای "اراباح" پراکنده بودند.
 
نبطی ها صحرا را وطن خود می دانستند و با شجاعت از آزادی و امنیت آن پاسداری می کردند، به همین علت بازرگانان علاقه مند بودند که کاروان خود را از این صحرای امن عبور دهند و از چشمه موسی آب بنوشند و از آن بازدید کنند.
 
به تدریج پترا تبدیل به مسیری تجاری بازرگانی شد که بسیار حیاتی بود و سوریه را به دریای سرخ و هندوستان را به خلیج فارس و مدیترانه مربوط می کرد. این موقعیت به حکمرانان پترا امکان داد تا پایتخت خود را به مرکز مهم داد و ستد ادویه، عاج هندی، بخور عربی، ابریشم چینی، طلای مصری وفلفل فینیقی تبدیل کنند.
 
بدین ترتیب نبطی های چادرنشین و صحراگرد به شهرنشینانی تبدیل شدند که در قصرهایی ساخته شده در دل تخته سنگ ها و صخره های عظیم زندگی می کردند، و پایتخت آن ها، پترا، از زیبا ترین و تماشایی ترین شهرهای دنیای باستان بود.
 
شکوه خیره کننده پترا و آوازه ثروت آن سرانجام امپراطوری رم را به طمع تصرف آن انداخت و در سال 106 بعد از میلاد "ترابانوس" امپراطور رم یکی از سرداران خود را با لشگری عظیم روانه وادی موسی کرد. با پیروزی رومیان، پترا جزئی از امپراطوری رم شد و دوره ای دیگر از عظمت را طی کرد. این شهر به تدریج رومی شد و اندک اندک خصوصیات فرهنگ نبطی را از دست داد. در سال 636 میلادی عرب ها توانستند شهر پترا را از نفوذ رومی ها برهانند. پس از آن ساکنان شهر پترا به کشاورزی مشغول شدند. اما زلزله ای که در سال های 746 و 748 به این شهر وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. آثار این شهر باستانی همچون دُری در کوه می درخشد و یادگاری از دوران نبطی هاست که بسیار تماشایی است. (12)
 
آمفي تئاتر رومي ها
 
آمفي‌ تئاتري‌ با گنجايش‌ سه‌ هزار نفردر بخش‌ ديگر شهر واقع‌ است‌ اما شگفت آورتر از همه، قصر ها و معبد های با شکوهی است که معماران باستانی عرب بر سطح صخره ها و در دل کوهها پدید آورده اند. خانه های این شهر مجلل سنگی را معمارها و سنگ تراشان عرب باستان  در دل سنگ های زیباي صورتی رنگ به قدری استادانه و هنرمندانه طراحی کرده اند که حتی امروزه پس از گذشت بیش از 2300 تا 3000 سال<sup>1</sup>، همچنان چشم اندازی با شکوه و خیره کننده دارند. بی شک منظره ای گیراتر از سلع (پترا) وجود ندارد. هر یک از اطاق ها و سرستون ها  در ترکیب رنگ های قرمز، سیاه، سفید و زرد یک اثر هنری کامل است.
 
این شهر با مساحت 45 کیلو متر مربع  بیش از 500 اثر بزرگ تاریخی را در خود جای داده است که به دست هنرمندان عرب باستان که حجار بوده اند ساخته شده است. اكنون‌ باستان‌ شناسان‌ پس از تحقيق‌ و بررسي فراوان ‌توانسته‌اند در اين‌ شهر سنگي‌ انواع‌ ‌وسايل‌ زندگي‌ و مجسمه‌هاي‌ مربوط به‌ دوران‌ قبل‌ از ميلاد را کشف کنند.
 
[[قصر البنت]]
 
"قصرالبنت‌" در شهر سلع از مكان‌هايي‌ است‌ که عظمت و شکوه آن از دیدنی ترین مناطق باستانی است. این شهر دارای تونل های معروف آب و شبکه های آب رسانی است که تا خانه ها انشعاب یافته است. (14)
 
در اوایل قرن نوزدهم میلادی (1812) یک مسافر سوئیسی به نام " لودویک بورکهارت" در حالی که با نام مستعار "شیخ ابراهیم" عازم مکه بود تا بتواند شهر مقدس مسلمانان را مشاهده کند، نظرش به "شهر سنگی پترا" جلب شد. او در بازگشت از جهانگردی خود نوشت: در میان صحرایی بی حفاظ که هیچ مسافری بدان پای نمی گزارد، در اعماق وادی موسی یکی از شگفت انگیز ترین آثار باستانی با خصوصیاتی باور نکردنی وجود دارد. این گزارش باعث شد که مسافران دیگری نیز راه "بوگهارت" را طی کنند. در سال 1893 یک هنرمند نقاش به نام "دیوید رابرتز" به پترا رفت و آثاری زیبا و گویا از این شهر تهیه کرد که نام پترا را جهانی کرد.
 
بدین ترتیب پترا دوباره متولد شد و به عنوان یکی از جاذبه های توریستی خاورمیانه درهای خود را به سوی مردم جهان گشود. اما این شهر زیبا در خطر نابودی است. طوفان های شن، افزایش رسوب نمک در سنگ ها و باران های موسمی به بناهای سنگی پترا آسیب می زنند و این یادگار برجسته بشری را پیوسته در معرض خطر نابودی قرار می دهند.
 
پترا در فهرست "میراث فرهنگی جهان" قرار دارد و یکی از عجایب هفتگانه جدید به شمار می رود و به عنوان گنجینه ای با ارزش به ثبت رسیده است. به این علت تلاش همه جانبه ای صورت می گیرد تا از نابودی نجات یابد. اما عوامل فرسایش و تاثیرات شدید آن ها هر تلاشی را با دشواری روبرو می سازد.
 
کنترل مسافران و رفت و آمد توریست ها به آسانی ممکن نیست. افرادی که به منظور گردشگری به پترا می آیند، خود عواملی برای ویران تر شدن این مکان زیبا هستند.
 
بررسی های باستان شناسی انواع چسب هایی را که می تواند به استحکام سنگ ها کمک کند و در مقابل آب غیر قابل نفوذ باشند به کار گرفته است. درضمن جهت وزش باد و میزان قدرت تخریبی آن در منطقه پترا اندازه گیری شده است.
 
از سوی وزارت جهانگردی و دانشگاه یرموک (اردن) و سازمان آثار باستانی در [[ایالات متحده]] آمریکا، جهت کنترل مسافران و محدود کردن تعداد بازدید کنندگان تدابیری صورت گرفته است.
 
با این وجود پترا همچنان در خطر است و این پایتخت سرخ که ساخته دست دوره بيزانس از سال 324 ميلادي هنگامي كه پادشاه كنستانتين اول استانبول را پايتخت روم شرقي يا همان امپراطوري بيزانس قرار داد شروع شد. همينطور كه مسيحيت به آرامي دين غالب نواحي مي شد، كليساهاي بزرگ و كوچك در اغلب نواحي پراكنده مي شدند.  (15)
 
يكي از شاخصه هاي پيشرفت در اين دوران را مي توان در سنگ فرش بسياري از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد.
 
مدابا
 
[[شهر مدابا]] به سنگ فرش ها و كليساهاي قديمي خود مشهور است. سنگ فرش هاي اين شهر بسيار كمياب بوده و تاريخ آن به دوران بيزانس و كليساي روم ارتودكس بازمي گردد كه در آن قديمي ترين نقشه اين سرزمين به چشم مي خورد.
 
در سال 560 ميلادي صنعت سنگ فرش به اوج خود در مدابا رسيد كه به همين دليل در اين شهر همچنان آثار زيادي از آن دوران به جا مانده است.
 
به غير از سنگ فرش و كليساهاي قديمي در شهر مدابا آبشارهاي چشم نوازي وجود دارد كه باعث رونق گردشگري در اين منطقه شده است. (13)
 
جالب توجه ترين نمونه هاي هنر موزائيك كاري بيزانسي را مي توان در مدابا مشاهده كرد. برجسته ترين آن ها نقشه مشهور سرزمين مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزائيك فلسطين هم شناخته مي شود.
 
[[امّ قيس]]
 
امّ قيس يا ديواره امّ قيس هم اكنون در شمال اردن و مشرف به درياچه طبريا و بلنديهاي جولان واقع شده است. اين منطقه از مشهورترين آثار گردشگري در اردن به شمار مي رود و به پله هاي رومي و يوناني خود شهره شده است.
 
امّ قيس در نزديكي شهر اربد اردن واقع شده و بزرگ ترين شهر منطقه بني كنانه در استان اربد است.
 
ارتفاع امّ قيس 364 متر بالاتر از سطح دريا قرار گرفته و از شمال به بلندي هاي جولان و نهراليرموك و از جنوب به وادي العرب مي رسد.
 
بر اساس گزارش هاي موجود از وزارت گردشگري اردن اقدامات براي حفاري و ترميم امّ قيس از سال 930 ميلادي آغاز شده است. در سده اخير در سال 1961 انستيتويي به نام dei پروتستان آلمان به حفاري هاي جديدي در اين منطقه پرداخت و پس از آن در سال هاي 92 – 1991 اقداماتي ديگر براي شناسايي امّ قيس توسط گروه هاي خارجي صورت گرفت.
 
هم اكنون امّ قيس به آثار مختلفي همچون كليساي بيزانس، پلكان شرقي، بازارها و مخازن، كليساي پازيليكا و موزه امّ قيس تقسيم شده است.
 
در پايان مي توان سيستم هاي آبرساني، چاه ها و تپه ماهورهاي امّ قيس را كه به جا مانده از قديم است به عنوان ديگر مكان هاي ديدني در اين منطقه قلمداد كرد. (13)
 
آثار دوره اسلامي:
 
در زمان حكومت امويان اردن به خاطر نزديكي به پايتخت حكومت اموي و داشتن موقعيت جغرافيايي مناسب به گذرگاهي براي حاجياني مبدل شد كه از مناطق مقدس مكه و مدينه دور بودند.
 
در مناطق شرقي بيابان اردن كاروان سراها، حمام هاي عمومي، شكارگاه ها و قصرهايي بنا شدند. اين مجموعه قصرها كه به نام "قصرهاي كوير" شناخته مي شوند بهترين نمونه هاي هنري در دوره اموي هستند.
 
بزرگ ترين سازه زمان اموي ها "گنبد مسجد سنگي" در قدس است كه به وسيله خليفه عبدالملك بن مروان در سال 691 ميلادي ساخته شده است.
 
قلعه الكرك
 
ساخت قلعه الكرك به سال 860 ق.م و در زمان الموابيون باز مي گردد. نبطي ها به دليل وجود مجسمه هاي زياد اين منطقه را قلعه ناميدند. در عصر بيزانس قلعه الكرك به عنوان سپري بازدارنده، اردن را از هجوم دشمنان نگهداري مي كرد.
 
در عصر اسلامي اين قلعه نقش مهمي در پيروزي مسلمانان به فرماندهي ابي عبيده عامربن جراح ايفا كرد.
 
ابن بطوطه هم در كتاب خود به نام غرائب الامصار و عجائب الاسفار از منطقه الكرك به عنوان منطقه اي نام برده كه پر از ديوارهاي بلند و قلعه است.
 
از سال 1980 ميلادي به بعد قلعه الكرك به موزه اي باستاني مبدل شده است و در آن بسياري از آثار مسلمانان درعصور مختلف مانند مملوكي و عثماني نگهداري مي شود.
 
همچنين پس از بازگشايي دوباره قلعه الكرك از سال 2004 ميلادي به روي بازديدكنندگان آثار ديگري از دوران نبطي ها، روم، بيزانس و صليبيون به نمايش گذاشته شد. (13)
 
عجلون نام شهري در شمال اردن است. اين شهر كه برروي تپه ماهورها قرار گرفته مركز استاني به همين نام است. در عجلون آثار كاخي با شكوه از سده 12 ميلادي ديده مي شود.
 
عجلون
 
عجلون شهري در شمال غرب اردن استكه از سلسله جبال مرتفعي موسوم به عوف تشكيل شدهو در نزد گذشتگان به جلعاد مشهور است.
 
عجلون حلقه متصل كننده بلاد شام و سواحل درياي مديترانه به شمار مي آيد.
 
فاصله عجلون تا عمان پايتخت اردن 76 كيلومتر است و در شمال اين كشور واقع شده است. به دستور صلاح الدين ايوبي فرمانده مسلمانان  در جنگ صليبي در سال 580 ق 1184 م قلعه اي بلند توسط عزالدين اسامه يكي از فرماندهان ارتش خود برفراز قله سلسله جبال عوف بنا نهاده شد.
 
برخي مورخان علت نامگذاري عجلون به اين نام را، پادشاهي فردي به نام عجلون در زمان موابيان در اردن دانستند.
 
هم اكنون آثار باستاني استان عجلون داراي باغ هاي زيتون زيادي است و اين محصول داراي كيفيت بالا و يكي از منبع درآمدهاي كشاورزان اين منطقه به شمار مي رود.
 
گفتني است حسين بن طلال پادشاه اردن در بين سال هاي 1952 تا 1999 استان عجلون را زيباترين منطقه كشورش خوانده بود.

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۷

ارگ امان بازتاب 7000 سال تاریخ اردن(1403)، برگرفته از سایت ویکی پدیا، قابل بازیابی ازhttps://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Jordan

تاریخ دوره میانه

ظهور مسیح در زمانی رخ می‌دهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه می‌یابد. به‌این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان (Trajan)، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام می‌کند.‌این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار می‌رود[۱].

روم که از سال 64 ق.م سوریه و فلسطین و بخشی از اردن را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می‌دهد. او کلیساها را به رسمیت می‌شناسد و به عنوان مکان‌های مذهبی ترویج می‌کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیسا‌های بزرگ وکوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می‌شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در‌این دوران تعداد ساکنان در‌این منطقه به صورت چشمگیری افزایش می‌یابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در‌ این منطقه تبدیل می‌گردد[۲]. در ادامه‌ این دوره نبطیان دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حکمرانی کردند[۳].

جا‌به‌جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و‌ ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در اردن، سوریه و عراق ساکن شوند[۴]. در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان وارد سوریه شد و تبدیل به دولت دست نشانده رومی‌ها گردید و به آن‌ها در جنگ با‌ ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانون‌گذار توسط امپراتور ژوستینیان منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین‌النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد[۵]. در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا‌ اینکه امپراطور هرقل با تمامی‌ سپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت[۶].

در نهایت در 629 میلادی جبله بن‌ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به‌این ترتیب غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدت‌ها پس از آن بر‌این مناطق حکومت کردند[۷]. در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامی‌ خود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه و رهبران یهودی مقنا، عذره و جربا در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر‌این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید[۸].

اردن برای مسلمانان، دروازه شام به شمار می‌آمد. از‌این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمین‌هایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیده بن جراح به رغم تلاش‌های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس‌گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو‌به‌رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)

بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمین‌های شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آن‌ها قدس، انطاکیه و سوریه شمالی به صورت یک جا به دست مسلمانان فتح شدند. مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخش‌هایی از اردن و شامات را تصرف کردند[۹]. اما بخش‌هایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور کامل فتح شد[۱۰].

عمربن خطاب سرزمین‌های تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامی‌ تقسیم کرد: فلسطین، اردن، دمشق و حمص[۱۱]. از‌این منطقه در کتاب‌های تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است[۱۲]. معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در‌ این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگ‌هایی بین دو گروه در گرفت تا‌ اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد. در سال 661 میلادی معاویه بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در‌این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامی‌ و بهره مندی‌اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمین‌های مقدس (مکه و مدینه) دور بودند[۱۳].

امویها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابوعباس ملقب به سفاح در آن جا باقی‌ ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد‌ این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه‌ای تقلیل یافت[۱۴]. علیرغم‌ این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می‌کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است[۱۵]. اردن تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود. دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی‌ها که بر مصر حکومت می‌کردند همراه شد تا‌ این که توانستند در سال 969 م بر اردن و فلسطین دست یابند[۱۶].

فی‌الجمله اردن تا آغاز قرن سیزدهم در دست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبی‌ها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعه‌های اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته می‌شد، به هدف حمایت از راه‌های منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین‌ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی‌ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد[۱۷].

اردن در دوره‌ ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه‌ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعه‌ها و راه‌های خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین‌ها به بازسازی‌هایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومت‌ها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترک‌های عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به‌این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت[۱۸]. به‌این ترتیب سرزمین‌های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می‌شد.

«سلطان سلیم» والی‌ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی‌ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا‌ اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به‌ این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت. حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینه‌های مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با‌این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرف‌هایی از بریتانیا، روسیه و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آن­‌ها، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد[۱۹].[۲۰]

نیز نگاه کنید به

تاریخ دوران میانی زیمبابوه؛ تاریخ دوران میانی کانادا؛ تاریخ دوران میانی لبنان؛ تاریخ دوران میانی تونس؛ تاریخ دوران میانی سنگال؛ دوران امپراطوری تاریخ چین؛ دوره تزاری روسیه؛ تاریخ دوران میانی افغانستان؛ تاریخ دوران میانی سودان؛ تاریخ دوران میانی آرژانتین؛ تاریخ دوران میانی اوکراین؛ تاریخ دوران میانی قطر؛ تاریخ دوران میانی فرانسه؛ تاریخ دوران میانی ساحل عاج؛ تاریخ دوران میانی سوریه؛ تاریخ دوران میانی اتیوپی؛ تاریخ امارات متحده عربی؛ تاریخ دوران میانی سیرالئون؛ تاریخ دوران میانی مالی؛ تاریخ دوره میانی سریلانکا؛ تاریخ دوره میانی تاجیکستان؛ تاریخ دوره باستان و میانی بنگلادش؛ تاریخ دوره میانی قزاقستان

کتابشناسی

  1. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 12
  2. برگرفته ازhttp://www.kinghussein.gov.jo/
  3. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10
  4. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16
  5. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 16
  6. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/
  7. خطط الشام، ج1، ص66-68
  8. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 17
  9. الفتوح، ج1، ص137
  10. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122
  11. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 18
  12. البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج‏1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349
  13. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/
  14. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
  15. برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo/
  16. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19
  17. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 19
  18. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
  19. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 15 , 16
  20. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)