آسیب شناسی اجتماعی در گرجستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''معضلات اجتماعي'''
[[گرجستان]] ذاتا کشوری چند‌نژادی است با تمامی منافع و معایبی که چنین وضعیتی در بردارد. فروپاشی ناگهانی شوروی به عنوان یک کشور قوی و یکپارچه می‌تواند تا حدودی نتیجه شکست طرح هماهنگی گروه‌های مختلف نژادی باشد. [[گرجستان]] که در حال حاضر از توسعه ناپاپداری برخوردار بوده در رابطه با گرایش‌های استقلال‌طلبانه و جدایی‌خواهی گروه‌های متعدد نژادی با مشکلات عدیده‌ای روبرو است.


البته قبلاً نیز این نوع تمایلات به اشکال گوناگون خودمختاری‌های ملی در زمان شوروی سابق دیده شده بود. مشکلات ناشی از این مسایل به ویژه در جایی که اقلیت ها به لحاظ جغرافیایی متمرکز باشند بیشتر جلوه می‌نماید. در [[گرجستان]] نمونه این اقلیت‌ها مردم [[آبخازیا]] و اوستیا هستند. سایر گروه‌های نژادی یا مذهبی نیز علیرغم اینکه نقش مهمی در صحنه سیاسی و اجتماعی [[گرجستان]] دارند مورد کم توجهی قرار می‌گیرند.


مشكلات نژادي
ساختار نژادی و توزیع جغرافیایی گروه‌های نژادی در طول سال‌های گذشته و بر اثر جنگ‌های داخلی و درگیری‌های نظامی در [[آبخازیا]] و منطقه تسخینوالی به وضوح دچار تغییراتی شده است و آوارگی هزاران نفر در [[گرجستان]] و یا مهاجرت آنان را باعث گردیده است. تعداد زیادی از روس‌ها و یونانی‌ها به دلایل ایدئولوژیکی و یا در جهت بدست آوردن زندگی بهتر به وطن تاریخی خود مهاجرت کرده‌اند. تعدادی از یهودیان نیز در فلسطین اشغالی سکنی گزیده‌اند و از [[گرجستان]] مهاجرت نموده‌اند. همچنین بسیاری از اقلیت‌های ارمنی و برخی از گروه‌های روس زبان به همراه تعداد زیادی از مردم [[گرجستان]] در جستجوی محل سکونت به کشور [[روسیه]]، اروپای شرقی و نقاط دیگر مهاجرت کرده‌اند.


[[گرجستان]] ذاتا كشوري چند نژادي است با تمامي منافع و معايبي كه چنين وضعيتي در بردارد. فروپاشي ناگهاني شوروي به عنوان يك كشور قوي و يكپارچه مي تواند تا حدودي نتيجة شكست طرح هماهنگي گروه هاي مختلف نژادي باشد. گرجستان كه در حال حاضر از توسعه ناپاپداري برخوردار بوده در رابطه با گرايش هاي استقلال طلبانه و جدايي خواهي گروه هاي متعدد نژادي با مشكلات عديده اي روبرو است.
در این میان برخی گروه‌های کوچک نژادی وجود دارند که خود را گرجی می‌دانند اما از ویژگی‌های خاصی از قبیل دین (مانند بسیاری از آجاری‌ها و مسختی‌ها) که ادعای مسلمانی دارند یا عده‌ای که در جنوب [[مسختی]] که کاتولیک هستند و یا زبان مشخص مانند زبان مورد استفاده مگرل‌ها که شمار آن‌ها بالغ بر یک میلیون نفر می‌گردد و یا زبان اسوان که هزاران نفر به آن تکلم می‌کنند، برخوردارند. همچنین گروه کوچکی وجود دارند که به زبان لاز صحبت می‌کنند که این زبان به مردم مگرل نزدیک است.


البته قبلاً نيز اين نوع تمايلات به اشكال گوناگون خودمختاريهاي ملي در زما ن شوروي سابق ديده شده بود. مشكلات ناشي از اين مسايل به ويژه در جايي كه اقليت ها به لحاظ جغرافيايي متمركز باشند بيشتر جلو ه مي نمايد. در گرجستان نمونه اين اقليت ها مردم آبخازيا و اوستيا هستند. ساير گروه هاي نژادي يا مذهبي نيز عليرغم اينكه نقش مهمي در صحنه سياسي و اجتماعي گرجستان دارند مورد كم توجهي قرار مي گيرند.
این درحالی است که تعداد قابل ملاحظه ای از جمعیت لازها در کشور همسایه [[گرجستان]] یعنی ترکیه زندگی می‌کنند. اعضای این گروه نژادی عمدتاً خود را متعلق به دو سطح از قومیت می‌دانند. این مساله پدیده‌ای است که در تمامی نقاط منطقه قفقاز طبیعی می‌باشد.


ساختار نژادي و توزيع جغرافيايي گروه هاي نژادي در طول سال هاي گذشته و بر اثر جنگ هاي داخلي و درگيري هاي نظامي در آبخازيا و منطقه تسخينوالي به وضوح دچار تغييراتي شده است و آوارگي هزاران نفر در گرجستان و يا مهاجرت آنان را باعث گرديده است. تعداد زيادي از روس ها و يوناني ها به دلايل ايدئولوژيكي و يا در جهت بدست آوردن زندگي بهتر به موطن تاريخي خود مهاجرت كرده اند. تعدادي از يهوديان نيز در فلسطين اشغالي سكني گزيده اند و از گرجستان مهاجرت نموده اند. همچنين بسياري از اقليت هاي ارمني و برخي از گروه هاي روس زبان به همراه تعداد زيادي از مردم گرجستان در جستجوي محل سكونت به كشور روسيه، اروپاي شرقي و نقاط ديگر مهاجرت كرده اند.
مشکلات بین قومی اقلیت‌ها در مناطق متمرکز جغرافیایی (به ویژه [[آبخازیا]] و قفقاز مرکزی) ریشه در عوامل مختلفی دارد. منافع یا معضلات اقتصادی به همراه چشم‌انداز نه چندان مناسب خودمختاری سیاسی و فرهنگی و تحریکات و اشاعه امیال و گرایش‌های ناسیونالیستی در اوایل استقلال این کشور از جمله این عوامل هستند.


در اين ميان برخي گروه هاي كوچك نژادي وجود دارند كه خود را گرجي مي دانند اما از ويژگيهاي خاصي از قبيل دين (مانند بسيار ي از آجاري ها و مسختيها) كه ادعاي مسلماني دارند يا عده اي كه در جنوب مسختي كه كاتوليك هستند و يا زبان مشخص مانند زبان مورد استفادة مگرلها كه شمار آنها بالغ بر يك ميليون نفر ميگردد و يا زبان اسوان كه هزاران نفر به آن تكلم مي كنند، برخوردارند. همچنين گروه كوچكي وجود دارند كه به زبان لاز صحبت مي كنند كه اين زبان به مردم مگرل نزديك است.
بسیاری از این تحریکات که به صورت بیانیه و انتشارات مختلف رسمی و غیررسمی بیان گردیده ناشی از عوامل سیاسی خارجی و در راستای منافع ملی و ناسیونالیستی این گروه از کشورها است. کشورهای یاد شده همان کشورهایی هستند که سعی در حفظ وفاداری [[گرجستان]] به شوروی سابق و تلاش در جهت بازگرداندن این کشور و سایر جمهوری‌ها به اتحاد جماهیر شوروی دارند.


اين درحالي است كه تعداد قابل ملاحظه اي از جمعيت لازها در كشور همسايه گرجستان يعني تركيه زندگي مي كنند. اعضاي اين گروه نژادي عمدتاً خود را متعلق به دو سطح از قوميت مي دانند. اين مساله پديده اي است كه در تمامي نقاط منطقه قفقاز طبيعي مي باشد.
سایر اقلیت‌های نژادی نیز که گرایشات سیاسی کمتری دارند در زمینه حفظ اصالت فرهنگی خود، مشارکت و تأثیرگذاری در زندگی سیاسی و تصمیم‌گیری با مشکلاتی مواجهند. این گروه‌ها ممکن است با تبعیض‌های مختلفی چون تبعیض در کسب مشاغل تخصصی، مسکن یا فرصت‌های مشارکت در روند خصوصی‌سازی روبرو گردند. این گروه‌ها همچنین احتمال دارد به علت عدم آشنایی کامل با [[زبان گرجی]] از برخی امتیازات محروم باشند این درحالی است که در زمان شوروی سابق این مساله نتایج سوء کمتری را برای آنان به همراه داشت.


مشكلات بين قومي اقليت ها در مناطق متمركز جغرافيايي (به ويژه آبخازيا و قفقاز مركزي) ريشه در عوامل مختلفي دارد. منافع يا معضلات اقتصادي به همراه چشم انداز نه چندان مناسب خودمختاري سياسي و فرهنگي و تحريكات و اشاعه اميال و گرايش هاي ناسيوناليستي در اوايل استقلال اين كشور از جمله اين عوامل هستند.
افراد عضو اقلیت‌های نژادی نیز مشکلات خاص خود را دارند. در این زمینه درگیری‌های منطقه [[آبخازیا]] و [[اوستیای جنوبی]] را می‌توان مد نظر قرارداد. از حدود 170 هزار اوستی در [[گرجستان]] 100 هزار نفر در خارج از منطقه در جنوب اوستیا و عمدتاً در مناطق کوهستانی و در مناطق مرزی و شمالی [[گرجستان]] و نیز در تفلیس و [[روستاوی]] زندگی می‌کنند. تنش‌های موجود و نیز شرایط نامناسب زندگی به واسطه درگیری‌های نظامی در منطقه تسخین والی باعث مهاجرت‌های گسترده مردم به سمت شمال قفقاز و [[روسیه]] گردیده است. البته تعیین تعداد دقیق مهاجران به آسانی میسر نیست. در این میان اوست‌ها روابط فرهنگی بسیار نزدیکی با گرجی‌ها دارند به طوری که ازدواج‌های فامیلی میان این دو گروه در حال حاضر بسیار معمول و مرسوم است. همچنین جمعیت قابل ملاحظه‌ای از گرجی‌ها نیز در شمال اوستیا زندگی می‌کنند. این مساله طبیعتاً اسکان مجدد اقلیت اوست‌ها را در سکونت گاه‌های مشترک آنان بعد از فروکش کردن تنش‌ها تسهیل می‌نماید.


بسياري از اين تحريكات كه به صورت بيانيه و انتشارات مختلف رسمي و غيررسمي بيان گرديده ناشي از عوامل سياسي خارجي و در راستاي منافع ملي و ناسيوناليستي اين گروه از كشورها است. كشورهاي ياد شده همان كشورهايي هستند كه سعي در حفظ وفاداري گرجستان به شوروي سابق و تلاش در جهت بازگرداندن اين كشور و ساير جمهوري ها به اتحاد جماهير شوروي دارند.
اما مشکل مشترک و عمده ارامنه و آذری‌ها در [[گرجستان]] توسعه نیافتگی منطقه جنوب کشور است. این منطقه جایی است که بسیاری از افراد یاد شده در آ ن زندگی می‌کنند. علاوه برآن مساله خصومت و دشمنی داخلی میان ارامنه و آذری‌ها بر سر مساله قره باغ را نیز باید متذکر شد که این مساله که گاهی به صورت بروز اعمال تروریستی در مورد لوله‌های گاز یا جاده‌های منتهی به ارمنستان و آذربایجان مشاهده


ساير اقليت هاي نژادي نيز كه گرايشات سياسي كمتري دارند در زمينه حفظ اصالت فرهنگي خود، مشاركت و تأثيرگذاري در زندگي سياسي و تصميمگيري با مشكلاتي مواجهند. اين گروه ها ممكن است با تبعيض هاي مختلفي چون تبعيض در كسب مشاغل تخصصي، مسكن يا فرصت هاي مشاركت در روند خصوصي سازي روبرو گردند. اين گروه ها همچنين احتمال دارد به علت عدم آشنايي كامل با زبان گرجي از برخي امتيازات محروم باشند اين درحالي است كه در زمان شورو ي سابق اين مساله نتايج سوء كمتري را براي آنان به همراه داشت.
می‌شود. از سایر مشکلات این گروه ها باید به روابط اقتصادی ضعیف ارامنه در جنوب با سایر نقاط [[گرجستان]] اشاره کرد که عمدتاً ناشی از فقدان سیستم حمل و نقل مناسب در این منطقه است. با توجه به همین مشکلات ارامنه به جای [[گرجستان]] به مناطق شمالی ارمنستان توجه و تمایل بیشتری دارند.


افراد عضو اقليتهاي نژادي نيز مشكلات خاص خود را دارند. در اين زمينه درگيري هاي منطقه آبخازيا و اوستياي جنوبي را مي توان مد نظر قرارداد. از حدود 170 هزار اوستي در گرجستا ن 100 هزار نفر در خار ج از منطقه در جنوب اوستيا و عمدتاً در مناطق كوهستاني و در مناطق مرزي و شمالي گرجستان و نيز در تفليس و روستاوي زندگي مي كنند. تنشهاي موجود و نيز شرايط نامناسب زندگي به واسطه درگيري هاي نظامي در منطقه تسخين والي باعث مهاجرت هاي گستردة مردم به سمت شمال قفقاز و روسيه گرديده است. البته تعيين تعداد دقيق مهاجران به آساني ميسر نيست. در اين ميان اوست ها روابط فرهنگي بسيار نزديكي با گرجي ها دارند به طوري كه ازدواج هاي فاميلي ميان اين دو گروه در حال حاضر بسيار معمول و مرسو م است. همچنين جمعيت قابل ملاحظه اي از گرجي ها نيز در شمال اوستيا زندگي مي كنند. اين مساله طبيعتاً اسكان مجدد اقليت اوست ها را در سكونت گاه هاي مشتر ك آنان بعد از فروكش كردن تنش ها تسهيل مي نمايد.
عمده‌ترین مشکل روس‌ها در [[گرجستان]] این است که بیشتر آن‌ها به گرجی تکلم نمی‌کنند، درحالی که این مساله قبلاً چندان مورد نیاز نبود. مشکل دیگر این اقلیت، نبود نظام خویشاوندی و قومی با گرجی‌ها است که این امر می‌توانست به کاهش تأثیرات بحران اقتصادی کمک نماید. و بالاخره مشکل اقلیت ترک مسختی را باید ذکر کرد که کاملاً متفاوت از مشکلات اقلیت‌های دیگر است. اکثریت عمده افراد این گروه در سال 1944 میلادی توسط استالین دیکتاتور شوروی از مناطق جنوبی [[گرجستان]] به آسیای مرکزی انتقال داده شدند. از میان تعداد زیادی از این افراد که خواهان بازگشت به [[گرجستان]] بوده‌اند تاکنون تنها حدود صد نفر اجازه بازگشت پیدا کرده‌اند. البته پیشرفت‌هایی در این زمینه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که به عنوان نمونه تعدادی از دانش آموزان جوان متعلق به این گروه در دبیرستان‌های [[گرجستان]] مشغول تحصیل هستند اما به نظر می‌رسد مشکلات این گروه که آثار اقتصادی و سیاسی و نیز اخلاقی برای آنان به دنبال دارد برای مدت‌های طولانی به صورت یک موضوع حساس باقی خواهد ماند.


اما مشكل مشترك و عمدة ارامنه و آذر يها در گرجستان توسعه نيافتگي منطقه جنوب كشور است. اين منطقه جايي است كه بسياري از افراد ياد شده در آ ن زندگي مي كنند. علاوه برآن مساله خصومت و دشمني داخلي ميان ارامنه و آذريها بر سر مساله قره باغ را نيز بايد متذكر شد كه اين مساله كه گاهي به صورت بروز اعمال تروريستي در مورد لوله هاي گاز يا جاده هاي منتهي به ارمنستان و آذربايجان مشاهده
=== [[چالش های زیست محیطی گرجستان|محیط زیست طبیعی و شهری]] ===
جدیت معضلات زیست محیطی در [[گرجستان]] در مقایسه با بیشتر جمهوری‌های شوروی سابق کمتر است. [[گرجستان]] این شانس را داشت که پروژه‌های عمده شوروی سابق که به تخریب قسمت‌های عمده‌ای از محیط زیست محیطی از جمله اورال و آسیای مرکزی منجر می‌گردید در این کشور اجرا نشد. امروزه تنها کمتر از ده کارخانه صنعتی در [[گرجستان]] به عنوان تهدید عمده زیست محیطی به حساب می‌آیند.


مي شود. از ساير مشكلات اين گروه ها بايد به روابط اقتصادي ضعيف ارامنه در جنوب با ساير نقاط گرجستان اشاره كرد كه عمدتاً ناشي از فقدان سيستم حمل و نقل مناسب در اين منطقه است. با توجه به همين مشكلات ارامنه به جاي گرجستان به مناطق شمالي ارمنستان توجه و تمايل بيشتري دارند.
در آن سو [[گرجستان]] در زمینه نبود انگیزه برای حمایت‌های زیست‌محیطی با شوروی سابق اشتراک داشت و در همین راستا تنها چند نهاد و قوانین حامی محیط زیست وجود داشت. استانداردهای شوروی سابق جزو بالاترین و سخت گیرترین استانداردهای دنیا محسوب می‌شد اما تعلق تمام زمین‌ها و منابع طبیعی به دولت و عدم توجه به مواد خام و مواد سوختی انگیزه کمی را برای حفاظت از محیط زیست در نزد افراد و عموم به وجود آورده بود. همچنین در تضاد موجود میان تولید و حمایت و توجه به محیط زیست همواره تولید در اولویت قرار داشته است. یک مدیر ممکن بود در اثر عدم موفقیت از رسیدن به اهداف تولیدی کارخانه خود عضویت در حزب و یا شغل خود را از دست بدهد. اما در مورد آسیب‌رسانی به محیط زیست حداکثر مجبور می‌شد حقوق یک ماه خود را به عنوان جریمه بپردازد.


عمده ترين مشكل روس ها در گرجستان اين است كه بيشتر آنها به گرجي تكلم نمي كنند، درحالي كه اين مساله قبلاً چندان مورد نياز نبود. مشكل ديگر اين اقليت، نبود نظام خويشاوندي و قومي با گرجي ها است كه اين امر مي توانست به كاهش تأثيرات بحران اقتصادي كمك نمايد. و بالاخره مشكل اقليت ترك مسختي را بايد ذكر كرد كه كاملاً متفاوت از مشكلات اقليت هاي ديگر است. اكثريت عمده افراد اين گروه در سال 1944 ميلادي توسط استالين ديكتاتور شوروي از مناطق جنوبي گرجستان به آسياي مركزي انتقال داده شدند. از ميان تعداد زيادي از اين افراد كه خواهان بازگشت به گرجستان بوده اند تاكنون تنها حدود صد نفر اجازة بازگشت پيداكرده اند. البته پيشرفت هايي در اين زمينه به وقوع پيوسته است؛ به طوري كه به عنوان نمونه تعدادي از دانش آموزان جوان متعلق به اين گروه در دبيرستانهاي گرجستان مشغول تحصيل هستند اما به نظر مي رسد مشكلات اين گروه كه آثار اقتصادي و سياسي و نيز اخلاقي براي آنان به دنبال دارد براي مدت هاي طولاني به صورت يك موضوع حساس باقي خواهد ماند.
مردم عامی نیز به همین ترتیب انگیزه چندانی برای حفظ یا حمایت از محیط زیست ندارند. آب شیرین و گاز طبیعی از نظر این مردم متعلق به همه افراد بوده این درحالی است که در مقابل طبیعت به طور کلی به شخص خاصی تعلق نداشته و لذا هیچ کس جواب‌گوی آسیب‌رسانی به آن نبوده است. از سویی تبلیغات زیست‌محیطی به ندرت دیده می‌شود و آنچه که از این نوع تبلیغات وجود داشته است همانند تبلیغات‌های دیگر چندان مورد توجه واقع نمی‌شد.


محیط زیست [[گرجستان]] به صورت غیرقابل برگشتی آسیب ندیده است. آمار رسمی شوروی سابق، قبل از استقلال این کشور شهرهای روستاوی و زستافونی را در میان 103 شهر آلوده دنیا و دارای شرایط خطرناک از لحاظ آلودگی هوا قرار داده بود. اما تجزیه و تحلیل‌های دقیق‌تر تصویر کاملاً متضادی را نشان می‌دهد. به عنوان نمونه در زمینه دفع آلودگی‌های هوا دلایلی برای امیدواری وجود دارد. 23 آلاینده‌های ناشی از فعالیت‌های صنعتی، از سه کارخانه صنعتی منشاء می‌گیرد (درصد باقی مانده ناشی از شش کارخانه دیگر است). با توجه به اینکه تقریباً صنایع خطرناکی به لحاظ اکولوژیکی در [[گرجستان]] وجود ندارد و نیز انباشت زباله‌های صنعتی در تعداد محدودی از کارخانه‌ها دیده می‌شود لذا زمینه اقدام برای جلوگیری از آلودگی هوا تسهیل می‌گردد. اگرچه تجهیزات موجود فرسوده بوده و نظم و انضباط سفت و سختی در زمینه کنترل صنایع دیده نمی‌شود و کارکنان کارخانه‌ها از تخصص لازم برخوردار نیستند اما این عوامل مانع از اجرای اصلاحات سریع و مناسب نخواهد بود.


'''محيط زيست طبيعي و شهري'''
با این حال دو معضل عمده و مرتبط به هم به نام جنگل‌زدایی و فرسایش زمین در [[گرجستان]] وجود دارد. این درحالی است که در [[گرجستان]] همواره زمین مناسب و کافی برای تأمین غذای مردم وجود نداشته است. علاوه برآن، منابع محلی آلودگی از قبیل سیستم جمع‌آوری زباله در [[تفلیس]] و برخی شهرهای بزرگ دیگر این کشور باعث نگرانی است. آلودگی دریای سیاه نیز یک نگرانی عمده بین‌المللی است اگرچه میزان مشارکت [[گرجستان]] در آسیب‌رسانی به این دریا نسبتاً کم بوده و در این آلودگی دخالت کمتری داشته است.


جديت معضلات زيست محيطي در گرجستان در مقايسه با بيشتر جمهوري هاي شوروي سابق كمتر است. گرجستان اين شانس را داشت كه پروژه هاي عمدة شوروي سابق كه به تخريب قسمت هاي عمده اي از محيط زيست محيطي از جمله اورال و آسياي مركزي منجر مي گرديد در اين كشور اجرا نشد. امروزه تنها كمتر از ده كارخانه صنعتي در گرجستان به عنوان تهديد عمدة زيست محيطي به حساب مي آيند.
فرسایش زمین عمدتاً ناشی از به کارگیری روش‌های نادرست کشاورزی به ویژه در مناطق کوهستانی است که بخش قابل ملاحظه‌ای از زمین‌های کشاورزی با شیب بیش از 20 یا 30 درجه در این مناطق وجود دارند. در این میان جنگل‌زدایی به ویژه در سال‌های اخیر به فرسایش زمین کمک کرده است. در این روند جمعیت، ابتدا در روستاها و اخیراً در شهرها با قطع بی رویه درختان برای تأمین سوخت مورد نیاز خود مؤثر بوده‌اند. قطع درختان برای تهیه الوار و صدور آن به کشورهای دیگر معضل دیگر زیست محیطی [[گرجستان]] است.


در آن سو گرجستان در زمينه نبود انگيزه براي حمايت هاي زيست محيطي با شوروي سابق اشتراك داشت و در همين راستا تنها چند نهاد و قوانين حامي محيط زيست وجود داشت. استانداردهاي شوروي سابق جزو بالاترين و سخت گيرترين استانداردهاي دنيا محسوب مي شد اما تعلق تمام زمين ها و منابع طبيعي به دولت و عدم توجه به مواد خام و مواد سوختي انگيزة كمي را براي حفاظت از محيط زيست در نزد افراد و عموم به وجود آورده بود. همچنين در تضاد موجود ميان توليد و حمايت و توجه به محيط زيست همواره توليد در اولويت قرار داشته است. يك مدير ممكن بود در اثر عدم موفقيت از رسيدن به اهداف توليدي كارخانه خود عضويت در حزب و يا شغل خود را از دست بدهد. اما در مورد آسيب رساني به محيط زيست حداكثر مجبور مي شد حقوق يك ماه خود را به عنوان جريمه بپردازد.
البته راه حل‌هایی برای حل مشکلات فوق وجود دارد که متضمن منابع مالی زیادی نیست. اما مدیریت و کنترل مناسبی را طلب می‌نماید. به عنوان مثال در صورتی که مقامات محلی بخواهند، قادرند مشکل قطع غیرقانونی و بی‌رویه درختان برای صادرات را که به شدت در حال گسترش است به سرعت کنترل و متوقف نمایند. این مساله که آیا کشاورزی همچنان به عنوان فرسایش زمین باقی خواهد ماند یا نه بستگی به سیاست‌های کشاورزی در آینده دارد. آنچه مشخص است این است که با اتخاذ یک سیاست اصولی و موثر و اجرا ی دقیق آن مساله و معضل فرسایش زمین می‌تواند دفع گردد. اما با توجه به قوانین سخت حقوقی و اقتصادی بسیاری از اقدامات مفید و موثر برای توسعه و حفظ محیط زیست نمی‌تواند در سیستم معمولی اقتصادی اجرا گردد.


مردم عامي نيز به همين ترتيب انگيزة چنداني براي حفظ يا حمايت از محيط زيست ندارند. آب شيرين و گاز طبيعي از نظر اين مردم متعلق به همه افراد بوده اين درحالي است كه در مقابل طبيعت به طور كلي به شخص خاصي تعلق نداشته و لذا هيچ كس جوابگوي آسيب رساني به آن نبوده است. از سويي تبليغات زيست محيطي به ندرت ديده مي شود و آنچه كه از اين نوع تبليغات وجود داشته است همانند تبليغات هاي ديگر چندان مورد توجه واقع نمي شد.
حال با توجه به عدم وجود اقتصاد عمل‌گرا در [[گرجستان]] و نیز نیاز به اصلاحات اساسی در ساختار حقوقی موجود این کشور طرح مسئله فوق در مورد [[گرجستان]] منتفی است. از سویی با توجه به این که اقتصاد [[گرجستان]] در نخستین مراحل رشد خود قرار دارد ارایه قوانین، هنجارها و اقدامات فنی در جهت کنترل محیط زیست در آینده چندان مشکل نخواهد بود اما آنچه مشخص است مردم هر زمان با وضع قوانین جدید و انجام اقدامات نو و یا پرداخت مالیات‌های تازه مخالفت می‌نمایند و به طور کلی یک عدم تمایل در مورد پذیرش آیین‌ها و ابتکارات جدید در بین آن‌ها وجود دارد. به عنوان نمونه اصل «پرداخت‌های مربوطه به آلاینده‌ها» می‌تواند به آسانی ارایه شود و به صورت قانون در بیاید، اما سوال اینجا است که آیا علاقه و عزم و اراده‌ای برای عمل به آن وجود دارد و نیز اولویت‌های دولت در این زمینه کدامند.


محيط زيست گرجستان به صورت غيرقابل برگشتي آسيب نديده است. آمار رسمي شوروي سابق، قبل از استقلال اين كشور شهرهاي روستاوي و زستافوني را در ميان 103 شهر آلود ه دنيا و داراي شرايط خطرناك از لحاظ آلودگي هوا قرار داده بود. اما تجزيه و تحليل هاي دقيق تر تصوير كاملاً متضادي را نشان مي دهد. به عنوان نمونه در زمينه دفع آلودگي هاي هوا دلايلي براي اميدواري وجود دارد. 23 آلاينده هاي ناشي از فعاليتهاي صنعتي، از سه كارخانه صنعتي منشاء ميگيرد (درصد باقي مانده ناشي از شش كارخانه ديگر است). با توجه به اينكه تقريباً صنايع خطرناكي به لحاظ اكولوژيكي در گرجستان وجود ندارد و نيز انباشت زباله هاي صنعتي در تعداد محدودي از كارخانه ها ديده مي شود لذا زمينه اقدام براي جلوگيري از آلودگي هوا تسهيل مي گردد. اگرچه تجهيزات موجود فرسوده بوده و نظم و انضباط سفت و سختي در زمينه كنترل صنايع ديده نمي شود و كاركنان كارخانه ها از تخصص لازم برخوردار نيستند اما اين عوامل مانع از اجراي اصلاحات سريع و مناسب نخواهد بود.
دخالت در این مورد و حل مشکلات بسیار آسان‌تر است زیرا همانگونه که قبلاً ذکر شد بسیاری از معضلات زیست‌محیطی در [[گرجستان]] مربوط به تکنولوژی نبوده و ارتباط مستقیم با سوء مدیریت و یا فقدان سازمان کارآمد لازم دارد لذا منابع مالی عمده‌ای مورد نیاز نخواهد بود. به عنوان مثال 45% آلودگی هوای [[تفلیس]] که ناشی از رفت و آمد وسایل موتوری است به فقدان مدیریت ترافیک، عادات نادرست رانندگی و وضعیت نامطلوب فنی وسایل نقلیه برمی‌گردد که کلیه این نواقص می‌تواند با یک سرمایه گذاری نه چندان زیاد تحت کنترل درآید. اما آلودگی دریای سیاه یک معضل جدی بین‌المللی است که سهم [[گرجستان]] در ایجاد این آلودگی در مقایسه با سایر کشورهای منطقه نسبتاً جزئی است. با این حال در جهت کنترل ورود انواع فاضلاب‌های تصفیه نشده به این دریا از طریق شهرهای ساحلی و یا از طریق تأسیس صنایعی چون پالایشگاه نفت باتومی و یا صنایع دیگر اقدامات بیشتری باید صورت پذیرد. در این میان فرسایش ساحلی دریای سیاه نیز عمدتاً ناشی از فقدان مواد رسوبی است که معمولاً از طریق رودخانه‌ها به درون آن وارد و تأمین می‌شد. این مواد رسوبی در حال حاضر پشت سدهای مختلفی که در جهت تولید برق و الکتریسیته ایجاد شده‌اند جمع و مسدود شده‌اند که نمونه بارز آن در این[[گوری]] مشاهده می‌شود. حفاری‌های بی‌رویه و عمدتاً غیرقانونی در بستر رودخانه‌ها و در مناطق ساحلی به روند فرسایش کمک می‌کند. البته مشکل اخیر قابل رفع بود و می‌توانست به جای رودخانه‌ها و مناطق ساحلی در نواحی که از سنگ‌های قدیمی و بی مصرف انباشته شده بوده صورت بگیرد.


با اين حال دو معضل عمده و مرتبط به هم به نام جنگل زدايي و فرسايش زمين در گرجستان وجود دارد. اين درحالي است كه در گرجستان همواره زمين مناسب و كافي براي تأمين غذاي مردم وجود نداشته است. علاوه برآن، منابع محلي آلودگي از قبيل سيستم جمع آوري زباله در تفليس و برخي شهرهاي بزرگ ديگر اين كشور باعث نگراني است. آلودگي درياي سياه نيز يك نگراني عمده بين المللي است اگرچه ميزان مشاركت گرجستان در آسيب رساني به اين دريا نسبتاً كم بوده و در اين آلودگي دخالت كمتري داشته است.
از آنجایی که کشاورزی تنها منبع عمده تخریب محیط زیست در [[گرجستان]] به شمار می‌آید، لذا دخالت در این زمینه و برنامه‌ریزی در این راستا می‌تواند در جلوگیری از تخریب محیط زیست بسیار مؤثر باشد. البته با توجه به گستردگی وسعت زمین‌های فرسایش یافته در طول سال‌های گذشته اقدامات محدودی را می‌توان در این زمینه انجام داد با این حال زمین‌های موجود فعلی در [[گرجستان]] به حد طبیعی خود نزدیک هستند. از سویی سیستم قدیمی کشاورزی که از زمان شوروی سابق وجود داشته از بین رفته و الگوهای جدیدی در حال شکل‌گیری هستند. افزایش نقل و انتقال وسایل موتوری در جهت محل بار و کالا در سیستم بزرگراه‌های شمال جنوب و یا شرق و غرب (در راستای احیای جاده ابریشم بین آسیا و اروپا) می‌تواند آسیب‌های زیست‌محیطی جدی را به دنبال داشته باشد. آثار چنین آسیب‌هایی امروزه در اروپای غربی دیده می‌شود. در یک جمع بندی دولت [[گرجستان]] در مورد استفاده از فن آوری‌های بی خطر زیست‌محیطی به ویژه در بخش‌های انرژی و کشاورزی به نظر می‌رسد که تمایل زیادی داشته باشد. این فن آوری‌ها شامل فن آوری‌هایی است که در کشورهای غربی به علت هزینه بالا و مشکلاتی که در بردارند چندان مورد توجه واقع نمی‌شوند اما بدست آوردن آن برای [[گرجستان]] در حال حاضر امکان‌پذیر است. در این زمینه قبلاً پیشرفت‌هایی به صورت آزمایشی صورت گرفته است.


فرسايش زمين عمدتاً ناشي از به كار گيري روش هاي نادرست كشاورزي به ويژه در مناطق كوهستاني است كه بخش قابل ملاحظه اي از زمين هاي كشاورزي با شيب بيش از 20 يا 30 درجه در اين مناطق وجود دارند. در اين ميان جنگل زدايي به ويژه در سال هاي اخير به فرسايش زمين كمك كرده است. در اين روند جمعيت، ابتدا در روستاها و اخيراً در شهرها با قطع بي رويه درختان براي تأمين سوخت مورد نياز خود مؤثر بوده اند. قطع درختان براي تهيه الوار و صدور آ ن به كشورهاي ديگر معضل ديگر زيست محيطي گرجستان است.
در آغاز سال 1993 میلادی و با توجه به عدم توانایی دولت [[گرجستان]] در تأمین سوخت داخلی و عدم وجود راه حل مناسب دیگر، ابتدا ساکنین مناطق روستایی و سپس ساکنین مناطق شهری مجدداً به قطع درختان روی آوردند. توجه به این نکته لازم است که [[گرجستان]] کشوری است با کوه‌های شیب‌دار و این شیب‌ها با پوشش درختان پوشیده شده است. تنها 17 درصد از درختان در دامنه‌های با شیب کمتر از 20 درجه قرار دارند.


البته راه حل هايي براي حل مشكلات فوق وجود دارد كه متضمن منابع مالي زيادي نيست. اما مديريت و كنترل مناسبي را طلب مي نمايد. به عنوان مثال در صورتي كه مقامات محلي بخواهند، قادرند مشكل قطع غيرقانوني و بي رويه درختان براي صادرات را كه به شدت در حال گسترش است به سرعت كنترل و متوقف نمايند. اين مساله كه آيا كشاورزي همچنان به عنوان فرسايش زمين باقي خواهد ماند يا نه بستگي به سياست هاي كشاورزي در آينده دارد. آنچه مشخص است اين است كه با اتخاذ يك سياست اصولي و موثر و اجرا ي دقيق آن مساله و معضل فرسايش زمين مي تواند دفع گردد. اما با توجه به قوانين سخت حقوقي و اقتصادي بسياري از اقدامات مفيد و موثر براي توسعه و حفظ محيط زيست نمي تواند در سيستم معمولي اقتصادي اجرا گردد.
علاوه بر حدود 2 میلیون هکتار از جنگل‌های دولتی 78 درصد در دامنه‌های با شیب بیش از 20 درجه قرار داشته و 43 درصد در دامنه‌های با شیب بیش از 30 درجه واقعند. امروزه فرسایش خاک، ریزش خاک کوه‌ها و فرود آمدن بهمن از نتایج بهره برداری‌های بی رویه از درختان این مناطق است. در بخش شرقی [[گرجستان]] جنگل زدایی به معنای نابودی آب‌های سطحی و زیرزمینی است. امروزه مردم باید خانه‌های خود را گرم کنند و لذا تا جایی که می‌توانند درختان در دسترس را قطع می‌کنند. دانش نسبی جنگل‌بانی که شامل حفاظت از جنگل می‌شد آشکارا به فراموشی سپرده شده است. در حال حاضر در اطراف [[تفلیس]] الوار توسط افراد برای فروش تولید می‌شود و این افراد حضور خود را قانونی دانسته و نفعی در حفاظت از جنگل‌ها ندارند. اکثر جنگل‌های اطراف [[تفلیس]] با هدف جلوگیری از فرسایش زمین درخت‌کاری شده و لذا تخریب آن‌ها از حساسیت زیادی برخوردار است.


حال با توجه به عدم وجود اقتصاد عملگرا در گرجستان و نيز نياز به اصلاحات اساسي در ساختار حقوقي موجود اين كشور طرح مسئله فوق در مورد گرجستا ن منتفي است. از سويي با توجه به اين كه اقتصاد گرجستان در نخستين مراحل رشد خود قرار دارد ارايه قوانين، هنجارها و اقداما ت فني در جهت كنترل محيط زيست در آينده چندان مشكل نخواهد بود اما آنچه مشخص است مردم هر زمان با وضع قوانين جديد و انجام اقدامات نو و يا پرداخت ماليات هاي تازه مخالفت مينمايند و به طور كلي يك عدم تمايل در مورد پذيرش آيين ها و ابتكارا ت جديد در بين آنها وجود دارد. به عنوان نمونه اصل "پرداخت هاي مربوطه به آلاينده ها" مي تواند به آساني ارايه شود و به صورت قانون در بيايد، اما سوا ل اين جا است كه آيا علاقه و عزم و اراده اي براي عمل به آن وجود دارد و نيز اولويت هاي دولت در اين زمينه كدامند.
یکی دیگر از عوامل محرکه تخریب گسترده جنگل‌ها قیمت بالای الوار و چوب درختان در کشور همسایه ترکیه است. در این رابطه منطقه [[آجاریا]] به ویژه بیشترین آسیب را از بهره‌برداری‌های تجاری دیده است و تمام دامنه کوه‌های این منطقه عاری از پوشش درختان شده است. از نتایج این مساله این که در اواخر دهه 1980 میلادی به دنبال وقوع سیل در این منطقه هزاران نفر بی‌خانمان شدند. الگوی فعلی جنگل‌زدایی آینده نگران کننده‌ای را برای منطقه به همراه خواهد داشت. سایر بخش‌های غربی [[گرجستان]] با توجه به میزان رطوبت بالا و بارندگی‌های فراوان به صورت مشابهی در معرض خطر قراردارد. مقامات محلی در این زمینه دخالت نمی‌کنند زیرا آن‌ها یا منابع لازم را در اختیار ندارند و یا اینکه علاقه ای به این مسأله نشان نمی‌دهند.


دخالت در اين مورد و حل مشكلات بسيار آسانتر است زيرا همانگونه كه قبلاً ذكر شد بسياري از معضلات زيست محيطي در گرجستان مربوط به تكنولوژي نبوده و ارتباط مستقيم با سوء مديريت و يا فقدا ن سازمان كارآمد لازم دارد لذا منابع مالي عمده اي مورد نياز نخواهد بود. به عنوان مثال 45 % آلودگي هواي تفليس كه ناشي از رفت و آمد وسايل موتوري است به فقدان مديريت ترافيك، عادات نادرست رانندگي و وضعيت نامطلوب فني وسايل نقليه برمي گردد كه كليه اين نواقص مي تواند با يك سرمايه گذاري نه چندان زياد تحت كنترل درآيد. اما آلودگي درياي سياه يك معضل جدي بين المللي است كه سهم گرجستان در ايجاد اين آلودگي در مقايسه با ساير كشورهاي منطقه نسبتاً جزئي است. با اين حال در جهت كنترل ورود انواع فاضلاب هاي تصفيه نشده به اين دريا از طريق شهرهاي ساحلي و يا از طريق تأسيس صنايعي چون پالايشگاه نفت باتومي و يا صنايع ديگر اقدامات بيشتري بايد صورت پذيرد. در اين ميان فرسايش ساحلي درياي سياه نيز عمدتاً ناشي از فقدان مواد رسوبي است كه معمولاً از طريق رودخانه ها به درون آن وارد و تأمين مي شد. اين مواد رسوبي در حال حاضر پشت سدهاي مختلفي كه در جهت توليد برق و الكتريسيته ايجاد شده اند جمع و مسدود شده اند كه نمونه بارز آن در اينگوري مشاهده مي شود. حفاري هاي بي رويه و عمدتاً غيرقانوني در بستر رودخانه ها و در مناطق ساحلي به روند فرسايش كمك مي كند. البته مشكل اخير قابل رفع بود و ميتوانست به جاي رودخانه ها و مناطق ساحلي در نواحي كه از سنگ هاي قديمي و بي مصرف انباشته شده بوده صورت بگيرد.
=== مواد مخدر ===
مصرف مواد مخدر مشکل جدیدی در [[گرجستان]] محسوب می‌شود. آمار موجود نشان می‌دهد [[گرجستان]] در بین کشورهای مشترک‌المنافع از حیث میزان مصرف مواد مخدر رتبه‌ی سوم را بعد از ترکمنستان و اوکراین دارا است اطلاعات جدید ارایه شده توسط اداره ملی مبارزه با مواد مخدر تعداد افراد معتاد ثبت شده را در حدود چهارهزار نفر می‌داند. حال با توجه به تعداد تخمینی معتادین ثبت نشده این میزان بین چندین هزار نفر تا 150 هزار نفر برآورد می‌شود. در آمار اداره مذکور بیشترین میزان اعتیاد به مواد مخدر در میان افراد جوان بین 18 تا 25 سال دیده می‌شود و در این میان گفته می‌شود تعداد زنان معتاد نیز در حال افزایش است. (بنا به یک تخمین، زنان معتاد 10 تا 15 درصد کل معتادین را تشکیل می‌دهند.)


از آنجايي كه كشاورزي تنها منبع عمده تخريب محيط زيست در گرجستان به شمار مي آيد، لذا دخالت در اين زمينه و برنامه ريزي در اين راستا مي تواند در جلوگيري از تخريب محيط زيست بسيار مؤثر باشد. البته با توجه به گستردگي وسعت زمين هاي فرسايش يافته در طول سال هاي گذشته اقدامات محدودي را مي توان در اين زمينه انجام داد با اين حال زمين هاي موجود فعلي در گرجستان به حد طبيعي خود نزديك هستند. از سويي سيستم قديمي كشاورزي كه از زمان شوروي سابق وجود داشته از بين رفته و الگوهاي جديدي در حال شكل گيري هستند. افزايش نقل و انتقال وسايل موتوري در جهت محل بار و كالا در سيستم بزرگراه هاي شمال جنوب و يا شرق و غرب (در راستاي احياي جاده ابريشم بين آسيا و اروپا) مي تواند آسيب هاي زيست محيطي جدي را به دنبال داشته باشد. آثار چنين آسيب هايي امروزه در اروپاي غربي ديده مي شود. در يك جمع بندي دولت گرجستان در مورد استفاده از فن آوري هاي بي خطر زيست محيطي به ويژه در بخشهاي انرژي و كشاورز ي به نظر مي رسد كه تمايل زيادي داشته باشد. اين فن آوري ها شامل فن آوري هايي است كه در كشورهاي غربي به علت هزينه بالا و مشكلاتي كه در بردارند چندان مورد توجه واقع نمي شوند اما بدست آوردن آن براي گرجستان در حال حاضر امكان پذير است. در اين زمينه قبلاً پيشرفت هايي به صورت آزمايشي صورت گرفته است.
اعتیاد به مواد مخدر در اواخر دهه 1980 میلادی در شهرهای بزرگ [[گرجستان]] به صورت یک مساله و امر عادی درآمده بود و به دنبال جنگ‌های داخلی در سال‌های اخیر این مساله به صورت قابل توجهی در کلیه مناطق این کشور گسترش یافته است. با توجه به ارزانی و دسترسی آسان به مرفین، بیشترین ماده مخدر مصرفی تا اواسط دهه 1970 میلادی مرفین بوده است. در حال حاضر نیز مرفین مورد استفاده اکثر معتادین قرار دارد و در همین حال برخی از این افراد به سوی حشیش، ماری جوانا و برخی مواد افیونی شامل خشخاش کشیده شده‌اند (خشخاش عمدتاً در بخش‌های خارجی منطقه ا[[سوانتی]] کشت می‌شود.) در این زمینه تنها مشکل موجود مصرف مواد مخدر نیست، بلکه افزایش جنایات ناشی از حمل و نقل مواد مخدر و تجارت پر سود آن معضل دیگر این حوزه است. [[گرجستان]] میان آسیا و اروپا واقع شده و با توجه به اینکه کنترل مؤثر چندانی در مورد مرزهای متعدد آن صورت نمی‌گیرد به صورت مسیر حمل این نوع مواد بین [[روسیه]] و ترکیه تبدیل شده است.


در آغاز سال 1993 ميلادي و با توجه به عدم توانايي دولت گرجستان در تأمين سوخت داخلي و عدم وجود راه حل مناسب ديگر، ابتدا ساكنين مناطق روستايي و سپس ساكنين مناطق شهري مجدداً به قطع درختان روي آوردند. توجه به اين نكته لازم است كه گرجستان كشوري است با كوه هاي شيب دار و اين شيب ها با پوشش درختان پوشيده شده است. تنها 17 درصد از درختان در دامنه هاي با شيب كمتر از 20 درجه قرار دارند.
از جمله مناطق عمده‌ای که در [[گرجستان]] تحت تأثیر مواد مخدر قرار دارند می‌توان به منطقه گاردابانی در مسیر آذربایجان و منطقه تسخین والی (به ویژه خود تسخین والی و جاوا) و منطقه قازبگی اشاره کرد که از طریق شمال منطقه اوستیا از [[روسیه]] مواد را دریافت می‌دارد. گفته می‌شود در [[گرجستان]] در نزدیک مرز این کشور با [[روسیه]] اتومبیل‌های مسروقه با مواد مخدر مبادله می‌شوند<ref>بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ [[گرجستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص80-87.</ref>.
 
==نیز نگاه کنید به==
علاوه بر حدود 2 ميليون هكتار از جنگل هاي دولتي 78 درصد در دامنه هاي با شيب بيش از 20 درجه قرار داشته و 43 درصد در دامنه هاي با شيب بيش از 30 درجه واقعند. امروزه فرسايش خاك، ريزش خاك كوه ها و فرود آمدن بهمن از نتايج بهره برداري هاي بي رويه از درختان اين مناطق است. در بخش شرقي گرجستان جنگل زدايي به معناي نابودي آبهاي سطحي و زيرزميني است. امروزه مردم بايد خانه هاي خود را گرم كنند و لذا تا جايي كه مي توانند درختان در دسترس را قطع مي كنند. دانش نسبي جنگل باني كه شامل حفاظت از جنگل مي شد آشكارا به فراموشي سپرده شده است. در حال حاضر در اطراف تفليس الوار توسط افراد براي فروش توليد ميشود و اين افراد حضور خود را قانوني دانسته و نفعي در حفاظت از جنگل ها ندارند. اكثر جنگلهاي اطراف تفليس با هدف جلوگيري از فرسايش زمين درختكاري شده و لذا تخريب آنها از حساسيت زيادي برخوردار است.
[[آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در روسیه]]؛ [[خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در تونس]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در سنگال]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در آرژانتین]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در فرانسه]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در مالی]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در سوریه]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در ساحل عاج]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در زیمبابوه]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اوکراین]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اسپانیا]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اردن]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در اتیوپی]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در قطر]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در بنگلادش]]؛ [[آسیب شناسی اجتماعی در تایلند]]
 
==کتابشناسی==
يكي ديگر از عوامل محركه تخريب گستردة جنگل ها قيمت بالاي الوار و چو ب درختان در كشور همسايه تركيه است. در اين رابطه منطقه آجاريا به ويژه بيشترين آسيب را از بهره برداري هاي تجاري ديده است و تمام دامنه كوه هاي اين منطقه عاري از پوشش درختان شده است. از نتايج اين مساله اين كه در اواخر دهه 1980 ميلادي به دنبال وقوع سيل در اين منطقه هزاران نفر بي خانمان شدند. الگوي فعلي جنگل زدايي آينده نگران كننده اي را براي منطقه به همراه خواهد داشت. ساير بخشهاي غربي گرجستان با توجه به ميزان رطوبت بالا و بارندگي هاي فراوان به صورت مشابهي در معرض خطر قراردارد. مقامات محلي در اين زمينه دخالت نمي كنند زيرا آنها يا منابع لازم را در اختيار ندارند و يا اينكه علاقه اي به اين مسأله نشان نمي دهند.
<references />
 
[[رده:آسیب ها وچالش های اجتماعی]]
 
'''مواد مخدر'''
 
مصرف مواد مخدر مشكل جديدي در گرجستان محسوب مي شود. آمار موجود نشان مي دهد گرجستان در بين كشورهاي مشترك المنافع از حيث ميزان مصرف مواد مخدر رتبه ي سوم را بعد از تركمنستان و اوكراين دارا است اطلاعات جديد ارايه شده توسط اداره ملي مبارزه با مواد مخدر تعداد افراد معتاد ثبت شده را در حدود چهارهزار نفر مي داند. حال با توجه به تعداد تخميني معتادين ثبت نشده اين ميزان بين چندين هزار نفر تا 150 هزار نفر برآورد مي شود. در آمار اداره مذكور بيشترين ميزان اعتياد به مواد مخدر در ميا ن افراد جوان بين 18 تا 25 سال ديده مي شود و در اين ميان گفته مي شود تعداد زنان معتاد نيز در حا ل افزايش است.(بنا به يك تخمين، زنان معتاد 10 تا 15 درصد كل معتادين را تشكيل مي دهند.)
 
اعتياد به مواد مخدر در اواخر دهة 1980 ميلادي در شهرهاي بزرگ گرجستان به صورت يك مساله و امر عادي درآمده بود و به دنبال جنگ هاي داخلي در سالهاي اخير اين مساله به صورت قابل توجهي در كليه مناطق اين كشور گسترش يافته است. با توجه به ارزاني و دسترسي آسان به مرفين، بيشترين ماده مخدر مصرفي تا اواسط دهه 1970 ميلادي مرفين بوده است. در حال حاضر نيز مرفين مورد استفاده اكثر معتادين قرار دارد و در همين حال برخي از اين افراد به سوي حشيش، ماري جوانا و برخي مواد افيوني شامل خشخاش كشيده شده اند (خشخاش عمدتاً در بخشهاي خارجي منطقه اسوانتي كشت مي شود.) در اين زمينه تنها مشكل موجود مصرف مواد مخدر نيست، بلكه افزايش جنايات ناشي از حمل و نقل مواد مخدر و تجار ت پر سود آن معضل ديگر اين حوزه است. گرجستان ميان آسيا و اروپا واقع شده و با توجه به اينكه كنترل مؤثر چنداني در مورد مرزهاي متعدد آن صورت نمي گيرد به صورت مسير حمل اين نوع مواد بين روسيه و تركيه تبديل شده است.
 
از جمله مناطق عمده اي كه در گرجستان تحت تأثير مواد مخدر قرار دارند مي توان به منطقه گارداباني در مسير آذربايجان و منطقه تسخين والي (به ويژه خود تسخين والي و جاوا) و منطقه قازبگي اشاره كرد كه از طريق شمال منطقه اوستيا از روسيه مواد را دريافت ميدارد. گفته مي شود در گرجستان در نزديك مرز اين كشور با روسيه اتومبيل هاي مسروقه با مواد مخدر مبادله مي شوند.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۰

گرجستان ذاتا کشوری چند‌نژادی است با تمامی منافع و معایبی که چنین وضعیتی در بردارد. فروپاشی ناگهانی شوروی به عنوان یک کشور قوی و یکپارچه می‌تواند تا حدودی نتیجه شکست طرح هماهنگی گروه‌های مختلف نژادی باشد. گرجستان که در حال حاضر از توسعه ناپاپداری برخوردار بوده در رابطه با گرایش‌های استقلال‌طلبانه و جدایی‌خواهی گروه‌های متعدد نژادی با مشکلات عدیده‌ای روبرو است.

البته قبلاً نیز این نوع تمایلات به اشکال گوناگون خودمختاری‌های ملی در زمان شوروی سابق دیده شده بود. مشکلات ناشی از این مسایل به ویژه در جایی که اقلیت ها به لحاظ جغرافیایی متمرکز باشند بیشتر جلوه می‌نماید. در گرجستان نمونه این اقلیت‌ها مردم آبخازیا و اوستیا هستند. سایر گروه‌های نژادی یا مذهبی نیز علیرغم اینکه نقش مهمی در صحنه سیاسی و اجتماعی گرجستان دارند مورد کم توجهی قرار می‌گیرند.

ساختار نژادی و توزیع جغرافیایی گروه‌های نژادی در طول سال‌های گذشته و بر اثر جنگ‌های داخلی و درگیری‌های نظامی در آبخازیا و منطقه تسخینوالی به وضوح دچار تغییراتی شده است و آوارگی هزاران نفر در گرجستان و یا مهاجرت آنان را باعث گردیده است. تعداد زیادی از روس‌ها و یونانی‌ها به دلایل ایدئولوژیکی و یا در جهت بدست آوردن زندگی بهتر به وطن تاریخی خود مهاجرت کرده‌اند. تعدادی از یهودیان نیز در فلسطین اشغالی سکنی گزیده‌اند و از گرجستان مهاجرت نموده‌اند. همچنین بسیاری از اقلیت‌های ارمنی و برخی از گروه‌های روس زبان به همراه تعداد زیادی از مردم گرجستان در جستجوی محل سکونت به کشور روسیه، اروپای شرقی و نقاط دیگر مهاجرت کرده‌اند.

در این میان برخی گروه‌های کوچک نژادی وجود دارند که خود را گرجی می‌دانند اما از ویژگی‌های خاصی از قبیل دین (مانند بسیاری از آجاری‌ها و مسختی‌ها) که ادعای مسلمانی دارند یا عده‌ای که در جنوب مسختی که کاتولیک هستند و یا زبان مشخص مانند زبان مورد استفاده مگرل‌ها که شمار آن‌ها بالغ بر یک میلیون نفر می‌گردد و یا زبان اسوان که هزاران نفر به آن تکلم می‌کنند، برخوردارند. همچنین گروه کوچکی وجود دارند که به زبان لاز صحبت می‌کنند که این زبان به مردم مگرل نزدیک است.

این درحالی است که تعداد قابل ملاحظه ای از جمعیت لازها در کشور همسایه گرجستان یعنی ترکیه زندگی می‌کنند. اعضای این گروه نژادی عمدتاً خود را متعلق به دو سطح از قومیت می‌دانند. این مساله پدیده‌ای است که در تمامی نقاط منطقه قفقاز طبیعی می‌باشد.

مشکلات بین قومی اقلیت‌ها در مناطق متمرکز جغرافیایی (به ویژه آبخازیا و قفقاز مرکزی) ریشه در عوامل مختلفی دارد. منافع یا معضلات اقتصادی به همراه چشم‌انداز نه چندان مناسب خودمختاری سیاسی و فرهنگی و تحریکات و اشاعه امیال و گرایش‌های ناسیونالیستی در اوایل استقلال این کشور از جمله این عوامل هستند.

بسیاری از این تحریکات که به صورت بیانیه و انتشارات مختلف رسمی و غیررسمی بیان گردیده ناشی از عوامل سیاسی خارجی و در راستای منافع ملی و ناسیونالیستی این گروه از کشورها است. کشورهای یاد شده همان کشورهایی هستند که سعی در حفظ وفاداری گرجستان به شوروی سابق و تلاش در جهت بازگرداندن این کشور و سایر جمهوری‌ها به اتحاد جماهیر شوروی دارند.

سایر اقلیت‌های نژادی نیز که گرایشات سیاسی کمتری دارند در زمینه حفظ اصالت فرهنگی خود، مشارکت و تأثیرگذاری در زندگی سیاسی و تصمیم‌گیری با مشکلاتی مواجهند. این گروه‌ها ممکن است با تبعیض‌های مختلفی چون تبعیض در کسب مشاغل تخصصی، مسکن یا فرصت‌های مشارکت در روند خصوصی‌سازی روبرو گردند. این گروه‌ها همچنین احتمال دارد به علت عدم آشنایی کامل با زبان گرجی از برخی امتیازات محروم باشند این درحالی است که در زمان شوروی سابق این مساله نتایج سوء کمتری را برای آنان به همراه داشت.

افراد عضو اقلیت‌های نژادی نیز مشکلات خاص خود را دارند. در این زمینه درگیری‌های منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی را می‌توان مد نظر قرارداد. از حدود 170 هزار اوستی در گرجستان 100 هزار نفر در خارج از منطقه در جنوب اوستیا و عمدتاً در مناطق کوهستانی و در مناطق مرزی و شمالی گرجستان و نیز در تفلیس و روستاوی زندگی می‌کنند. تنش‌های موجود و نیز شرایط نامناسب زندگی به واسطه درگیری‌های نظامی در منطقه تسخین والی باعث مهاجرت‌های گسترده مردم به سمت شمال قفقاز و روسیه گردیده است. البته تعیین تعداد دقیق مهاجران به آسانی میسر نیست. در این میان اوست‌ها روابط فرهنگی بسیار نزدیکی با گرجی‌ها دارند به طوری که ازدواج‌های فامیلی میان این دو گروه در حال حاضر بسیار معمول و مرسوم است. همچنین جمعیت قابل ملاحظه‌ای از گرجی‌ها نیز در شمال اوستیا زندگی می‌کنند. این مساله طبیعتاً اسکان مجدد اقلیت اوست‌ها را در سکونت گاه‌های مشترک آنان بعد از فروکش کردن تنش‌ها تسهیل می‌نماید.

اما مشکل مشترک و عمده ارامنه و آذری‌ها در گرجستان توسعه نیافتگی منطقه جنوب کشور است. این منطقه جایی است که بسیاری از افراد یاد شده در آ ن زندگی می‌کنند. علاوه برآن مساله خصومت و دشمنی داخلی میان ارامنه و آذری‌ها بر سر مساله قره باغ را نیز باید متذکر شد که این مساله که گاهی به صورت بروز اعمال تروریستی در مورد لوله‌های گاز یا جاده‌های منتهی به ارمنستان و آذربایجان مشاهده

می‌شود. از سایر مشکلات این گروه ها باید به روابط اقتصادی ضعیف ارامنه در جنوب با سایر نقاط گرجستان اشاره کرد که عمدتاً ناشی از فقدان سیستم حمل و نقل مناسب در این منطقه است. با توجه به همین مشکلات ارامنه به جای گرجستان به مناطق شمالی ارمنستان توجه و تمایل بیشتری دارند.

عمده‌ترین مشکل روس‌ها در گرجستان این است که بیشتر آن‌ها به گرجی تکلم نمی‌کنند، درحالی که این مساله قبلاً چندان مورد نیاز نبود. مشکل دیگر این اقلیت، نبود نظام خویشاوندی و قومی با گرجی‌ها است که این امر می‌توانست به کاهش تأثیرات بحران اقتصادی کمک نماید. و بالاخره مشکل اقلیت ترک مسختی را باید ذکر کرد که کاملاً متفاوت از مشکلات اقلیت‌های دیگر است. اکثریت عمده افراد این گروه در سال 1944 میلادی توسط استالین دیکتاتور شوروی از مناطق جنوبی گرجستان به آسیای مرکزی انتقال داده شدند. از میان تعداد زیادی از این افراد که خواهان بازگشت به گرجستان بوده‌اند تاکنون تنها حدود صد نفر اجازه بازگشت پیدا کرده‌اند. البته پیشرفت‌هایی در این زمینه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که به عنوان نمونه تعدادی از دانش آموزان جوان متعلق به این گروه در دبیرستان‌های گرجستان مشغول تحصیل هستند اما به نظر می‌رسد مشکلات این گروه که آثار اقتصادی و سیاسی و نیز اخلاقی برای آنان به دنبال دارد برای مدت‌های طولانی به صورت یک موضوع حساس باقی خواهد ماند.

محیط زیست طبیعی و شهری

جدیت معضلات زیست محیطی در گرجستان در مقایسه با بیشتر جمهوری‌های شوروی سابق کمتر است. گرجستان این شانس را داشت که پروژه‌های عمده شوروی سابق که به تخریب قسمت‌های عمده‌ای از محیط زیست محیطی از جمله اورال و آسیای مرکزی منجر می‌گردید در این کشور اجرا نشد. امروزه تنها کمتر از ده کارخانه صنعتی در گرجستان به عنوان تهدید عمده زیست محیطی به حساب می‌آیند.

در آن سو گرجستان در زمینه نبود انگیزه برای حمایت‌های زیست‌محیطی با شوروی سابق اشتراک داشت و در همین راستا تنها چند نهاد و قوانین حامی محیط زیست وجود داشت. استانداردهای شوروی سابق جزو بالاترین و سخت گیرترین استانداردهای دنیا محسوب می‌شد اما تعلق تمام زمین‌ها و منابع طبیعی به دولت و عدم توجه به مواد خام و مواد سوختی انگیزه کمی را برای حفاظت از محیط زیست در نزد افراد و عموم به وجود آورده بود. همچنین در تضاد موجود میان تولید و حمایت و توجه به محیط زیست همواره تولید در اولویت قرار داشته است. یک مدیر ممکن بود در اثر عدم موفقیت از رسیدن به اهداف تولیدی کارخانه خود عضویت در حزب و یا شغل خود را از دست بدهد. اما در مورد آسیب‌رسانی به محیط زیست حداکثر مجبور می‌شد حقوق یک ماه خود را به عنوان جریمه بپردازد.

مردم عامی نیز به همین ترتیب انگیزه چندانی برای حفظ یا حمایت از محیط زیست ندارند. آب شیرین و گاز طبیعی از نظر این مردم متعلق به همه افراد بوده این درحالی است که در مقابل طبیعت به طور کلی به شخص خاصی تعلق نداشته و لذا هیچ کس جواب‌گوی آسیب‌رسانی به آن نبوده است. از سویی تبلیغات زیست‌محیطی به ندرت دیده می‌شود و آنچه که از این نوع تبلیغات وجود داشته است همانند تبلیغات‌های دیگر چندان مورد توجه واقع نمی‌شد.

محیط زیست گرجستان به صورت غیرقابل برگشتی آسیب ندیده است. آمار رسمی شوروی سابق، قبل از استقلال این کشور شهرهای روستاوی و زستافونی را در میان 103 شهر آلوده دنیا و دارای شرایط خطرناک از لحاظ آلودگی هوا قرار داده بود. اما تجزیه و تحلیل‌های دقیق‌تر تصویر کاملاً متضادی را نشان می‌دهد. به عنوان نمونه در زمینه دفع آلودگی‌های هوا دلایلی برای امیدواری وجود دارد. 23 آلاینده‌های ناشی از فعالیت‌های صنعتی، از سه کارخانه صنعتی منشاء می‌گیرد (درصد باقی مانده ناشی از شش کارخانه دیگر است). با توجه به اینکه تقریباً صنایع خطرناکی به لحاظ اکولوژیکی در گرجستان وجود ندارد و نیز انباشت زباله‌های صنعتی در تعداد محدودی از کارخانه‌ها دیده می‌شود لذا زمینه اقدام برای جلوگیری از آلودگی هوا تسهیل می‌گردد. اگرچه تجهیزات موجود فرسوده بوده و نظم و انضباط سفت و سختی در زمینه کنترل صنایع دیده نمی‌شود و کارکنان کارخانه‌ها از تخصص لازم برخوردار نیستند اما این عوامل مانع از اجرای اصلاحات سریع و مناسب نخواهد بود.

با این حال دو معضل عمده و مرتبط به هم به نام جنگل‌زدایی و فرسایش زمین در گرجستان وجود دارد. این درحالی است که در گرجستان همواره زمین مناسب و کافی برای تأمین غذای مردم وجود نداشته است. علاوه برآن، منابع محلی آلودگی از قبیل سیستم جمع‌آوری زباله در تفلیس و برخی شهرهای بزرگ دیگر این کشور باعث نگرانی است. آلودگی دریای سیاه نیز یک نگرانی عمده بین‌المللی است اگرچه میزان مشارکت گرجستان در آسیب‌رسانی به این دریا نسبتاً کم بوده و در این آلودگی دخالت کمتری داشته است.

فرسایش زمین عمدتاً ناشی از به کارگیری روش‌های نادرست کشاورزی به ویژه در مناطق کوهستانی است که بخش قابل ملاحظه‌ای از زمین‌های کشاورزی با شیب بیش از 20 یا 30 درجه در این مناطق وجود دارند. در این میان جنگل‌زدایی به ویژه در سال‌های اخیر به فرسایش زمین کمک کرده است. در این روند جمعیت، ابتدا در روستاها و اخیراً در شهرها با قطع بی رویه درختان برای تأمین سوخت مورد نیاز خود مؤثر بوده‌اند. قطع درختان برای تهیه الوار و صدور آن به کشورهای دیگر معضل دیگر زیست محیطی گرجستان است.

البته راه حل‌هایی برای حل مشکلات فوق وجود دارد که متضمن منابع مالی زیادی نیست. اما مدیریت و کنترل مناسبی را طلب می‌نماید. به عنوان مثال در صورتی که مقامات محلی بخواهند، قادرند مشکل قطع غیرقانونی و بی‌رویه درختان برای صادرات را که به شدت در حال گسترش است به سرعت کنترل و متوقف نمایند. این مساله که آیا کشاورزی همچنان به عنوان فرسایش زمین باقی خواهد ماند یا نه بستگی به سیاست‌های کشاورزی در آینده دارد. آنچه مشخص است این است که با اتخاذ یک سیاست اصولی و موثر و اجرا ی دقیق آن مساله و معضل فرسایش زمین می‌تواند دفع گردد. اما با توجه به قوانین سخت حقوقی و اقتصادی بسیاری از اقدامات مفید و موثر برای توسعه و حفظ محیط زیست نمی‌تواند در سیستم معمولی اقتصادی اجرا گردد.

حال با توجه به عدم وجود اقتصاد عمل‌گرا در گرجستان و نیز نیاز به اصلاحات اساسی در ساختار حقوقی موجود این کشور طرح مسئله فوق در مورد گرجستان منتفی است. از سویی با توجه به این که اقتصاد گرجستان در نخستین مراحل رشد خود قرار دارد ارایه قوانین، هنجارها و اقدامات فنی در جهت کنترل محیط زیست در آینده چندان مشکل نخواهد بود اما آنچه مشخص است مردم هر زمان با وضع قوانین جدید و انجام اقدامات نو و یا پرداخت مالیات‌های تازه مخالفت می‌نمایند و به طور کلی یک عدم تمایل در مورد پذیرش آیین‌ها و ابتکارات جدید در بین آن‌ها وجود دارد. به عنوان نمونه اصل «پرداخت‌های مربوطه به آلاینده‌ها» می‌تواند به آسانی ارایه شود و به صورت قانون در بیاید، اما سوال اینجا است که آیا علاقه و عزم و اراده‌ای برای عمل به آن وجود دارد و نیز اولویت‌های دولت در این زمینه کدامند.

دخالت در این مورد و حل مشکلات بسیار آسان‌تر است زیرا همانگونه که قبلاً ذکر شد بسیاری از معضلات زیست‌محیطی در گرجستان مربوط به تکنولوژی نبوده و ارتباط مستقیم با سوء مدیریت و یا فقدان سازمان کارآمد لازم دارد لذا منابع مالی عمده‌ای مورد نیاز نخواهد بود. به عنوان مثال 45% آلودگی هوای تفلیس که ناشی از رفت و آمد وسایل موتوری است به فقدان مدیریت ترافیک، عادات نادرست رانندگی و وضعیت نامطلوب فنی وسایل نقلیه برمی‌گردد که کلیه این نواقص می‌تواند با یک سرمایه گذاری نه چندان زیاد تحت کنترل درآید. اما آلودگی دریای سیاه یک معضل جدی بین‌المللی است که سهم گرجستان در ایجاد این آلودگی در مقایسه با سایر کشورهای منطقه نسبتاً جزئی است. با این حال در جهت کنترل ورود انواع فاضلاب‌های تصفیه نشده به این دریا از طریق شهرهای ساحلی و یا از طریق تأسیس صنایعی چون پالایشگاه نفت باتومی و یا صنایع دیگر اقدامات بیشتری باید صورت پذیرد. در این میان فرسایش ساحلی دریای سیاه نیز عمدتاً ناشی از فقدان مواد رسوبی است که معمولاً از طریق رودخانه‌ها به درون آن وارد و تأمین می‌شد. این مواد رسوبی در حال حاضر پشت سدهای مختلفی که در جهت تولید برق و الکتریسیته ایجاد شده‌اند جمع و مسدود شده‌اند که نمونه بارز آن در اینگوری مشاهده می‌شود. حفاری‌های بی‌رویه و عمدتاً غیرقانونی در بستر رودخانه‌ها و در مناطق ساحلی به روند فرسایش کمک می‌کند. البته مشکل اخیر قابل رفع بود و می‌توانست به جای رودخانه‌ها و مناطق ساحلی در نواحی که از سنگ‌های قدیمی و بی مصرف انباشته شده بوده صورت بگیرد.

از آنجایی که کشاورزی تنها منبع عمده تخریب محیط زیست در گرجستان به شمار می‌آید، لذا دخالت در این زمینه و برنامه‌ریزی در این راستا می‌تواند در جلوگیری از تخریب محیط زیست بسیار مؤثر باشد. البته با توجه به گستردگی وسعت زمین‌های فرسایش یافته در طول سال‌های گذشته اقدامات محدودی را می‌توان در این زمینه انجام داد با این حال زمین‌های موجود فعلی در گرجستان به حد طبیعی خود نزدیک هستند. از سویی سیستم قدیمی کشاورزی که از زمان شوروی سابق وجود داشته از بین رفته و الگوهای جدیدی در حال شکل‌گیری هستند. افزایش نقل و انتقال وسایل موتوری در جهت محل بار و کالا در سیستم بزرگراه‌های شمال جنوب و یا شرق و غرب (در راستای احیای جاده ابریشم بین آسیا و اروپا) می‌تواند آسیب‌های زیست‌محیطی جدی را به دنبال داشته باشد. آثار چنین آسیب‌هایی امروزه در اروپای غربی دیده می‌شود. در یک جمع بندی دولت گرجستان در مورد استفاده از فن آوری‌های بی خطر زیست‌محیطی به ویژه در بخش‌های انرژی و کشاورزی به نظر می‌رسد که تمایل زیادی داشته باشد. این فن آوری‌ها شامل فن آوری‌هایی است که در کشورهای غربی به علت هزینه بالا و مشکلاتی که در بردارند چندان مورد توجه واقع نمی‌شوند اما بدست آوردن آن برای گرجستان در حال حاضر امکان‌پذیر است. در این زمینه قبلاً پیشرفت‌هایی به صورت آزمایشی صورت گرفته است.

در آغاز سال 1993 میلادی و با توجه به عدم توانایی دولت گرجستان در تأمین سوخت داخلی و عدم وجود راه حل مناسب دیگر، ابتدا ساکنین مناطق روستایی و سپس ساکنین مناطق شهری مجدداً به قطع درختان روی آوردند. توجه به این نکته لازم است که گرجستان کشوری است با کوه‌های شیب‌دار و این شیب‌ها با پوشش درختان پوشیده شده است. تنها 17 درصد از درختان در دامنه‌های با شیب کمتر از 20 درجه قرار دارند.

علاوه بر حدود 2 میلیون هکتار از جنگل‌های دولتی 78 درصد در دامنه‌های با شیب بیش از 20 درجه قرار داشته و 43 درصد در دامنه‌های با شیب بیش از 30 درجه واقعند. امروزه فرسایش خاک، ریزش خاک کوه‌ها و فرود آمدن بهمن از نتایج بهره برداری‌های بی رویه از درختان این مناطق است. در بخش شرقی گرجستان جنگل زدایی به معنای نابودی آب‌های سطحی و زیرزمینی است. امروزه مردم باید خانه‌های خود را گرم کنند و لذا تا جایی که می‌توانند درختان در دسترس را قطع می‌کنند. دانش نسبی جنگل‌بانی که شامل حفاظت از جنگل می‌شد آشکارا به فراموشی سپرده شده است. در حال حاضر در اطراف تفلیس الوار توسط افراد برای فروش تولید می‌شود و این افراد حضور خود را قانونی دانسته و نفعی در حفاظت از جنگل‌ها ندارند. اکثر جنگل‌های اطراف تفلیس با هدف جلوگیری از فرسایش زمین درخت‌کاری شده و لذا تخریب آن‌ها از حساسیت زیادی برخوردار است.

یکی دیگر از عوامل محرکه تخریب گسترده جنگل‌ها قیمت بالای الوار و چوب درختان در کشور همسایه ترکیه است. در این رابطه منطقه آجاریا به ویژه بیشترین آسیب را از بهره‌برداری‌های تجاری دیده است و تمام دامنه کوه‌های این منطقه عاری از پوشش درختان شده است. از نتایج این مساله این که در اواخر دهه 1980 میلادی به دنبال وقوع سیل در این منطقه هزاران نفر بی‌خانمان شدند. الگوی فعلی جنگل‌زدایی آینده نگران کننده‌ای را برای منطقه به همراه خواهد داشت. سایر بخش‌های غربی گرجستان با توجه به میزان رطوبت بالا و بارندگی‌های فراوان به صورت مشابهی در معرض خطر قراردارد. مقامات محلی در این زمینه دخالت نمی‌کنند زیرا آن‌ها یا منابع لازم را در اختیار ندارند و یا اینکه علاقه ای به این مسأله نشان نمی‌دهند.

مواد مخدر

مصرف مواد مخدر مشکل جدیدی در گرجستان محسوب می‌شود. آمار موجود نشان می‌دهد گرجستان در بین کشورهای مشترک‌المنافع از حیث میزان مصرف مواد مخدر رتبه‌ی سوم را بعد از ترکمنستان و اوکراین دارا است اطلاعات جدید ارایه شده توسط اداره ملی مبارزه با مواد مخدر تعداد افراد معتاد ثبت شده را در حدود چهارهزار نفر می‌داند. حال با توجه به تعداد تخمینی معتادین ثبت نشده این میزان بین چندین هزار نفر تا 150 هزار نفر برآورد می‌شود. در آمار اداره مذکور بیشترین میزان اعتیاد به مواد مخدر در میان افراد جوان بین 18 تا 25 سال دیده می‌شود و در این میان گفته می‌شود تعداد زنان معتاد نیز در حال افزایش است. (بنا به یک تخمین، زنان معتاد 10 تا 15 درصد کل معتادین را تشکیل می‌دهند.)

اعتیاد به مواد مخدر در اواخر دهه 1980 میلادی در شهرهای بزرگ گرجستان به صورت یک مساله و امر عادی درآمده بود و به دنبال جنگ‌های داخلی در سال‌های اخیر این مساله به صورت قابل توجهی در کلیه مناطق این کشور گسترش یافته است. با توجه به ارزانی و دسترسی آسان به مرفین، بیشترین ماده مخدر مصرفی تا اواسط دهه 1970 میلادی مرفین بوده است. در حال حاضر نیز مرفین مورد استفاده اکثر معتادین قرار دارد و در همین حال برخی از این افراد به سوی حشیش، ماری جوانا و برخی مواد افیونی شامل خشخاش کشیده شده‌اند (خشخاش عمدتاً در بخش‌های خارجی منطقه اسوانتی کشت می‌شود.) در این زمینه تنها مشکل موجود مصرف مواد مخدر نیست، بلکه افزایش جنایات ناشی از حمل و نقل مواد مخدر و تجارت پر سود آن معضل دیگر این حوزه است. گرجستان میان آسیا و اروپا واقع شده و با توجه به اینکه کنترل مؤثر چندانی در مورد مرزهای متعدد آن صورت نمی‌گیرد به صورت مسیر حمل این نوع مواد بین روسیه و ترکیه تبدیل شده است.

از جمله مناطق عمده‌ای که در گرجستان تحت تأثیر مواد مخدر قرار دارند می‌توان به منطقه گاردابانی در مسیر آذربایجان و منطقه تسخین والی (به ویژه خود تسخین والی و جاوا) و منطقه قازبگی اشاره کرد که از طریق شمال منطقه اوستیا از روسیه مواد را دریافت می‌دارد. گفته می‌شود در گرجستان در نزدیک مرز این کشور با روسیه اتومبیل‌های مسروقه با مواد مخدر مبادله می‌شوند[۱].

نیز نگاه کنید به

آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین؛ آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن؛ آسیب شناسی اجتماعی در روسیه؛ خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر؛ آسیب شناسی اجتماعی در تونس؛ آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در سنگال؛ آسیب شناسی اجتماعی در آرژانتین؛ آسیب شناسی اجتماعی در فرانسه؛ آسیب شناسی اجتماعی در مالی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سوریه؛ آسیب شناسی اجتماعی در ساحل عاج؛ آسیب شناسی اجتماعی در زیمبابوه؛ آسیب شناسی اجتماعی در اوکراین؛ آسیب شناسی اجتماعی در اسپانیا؛ آسیب شناسی اجتماعی در اردن؛ آسیب شناسی اجتماعی در اتیوپی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون؛ آسیب شناسی اجتماعی در قطر؛ آسیب شناسی اجتماعی در بنگلادش؛ آسیب شناسی اجتماعی در تایلند

کتابشناسی

  1. بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ گرجستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص80-87.